نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین www.iranboom.ir
نوروز در اشعار فارسی - به روایت دکتر معین
گویندگان ایرانی از دیرباز تاکنون در وصف نوروز و جشن فروردین که همراه مواهب گرانبهای طبیعت و هنگام تجدید عهد نشاط و شادمانی است، داد سخن دادهاند و ما در ذیل به برخی از لطایف اشعار پارسی در این موضوع اشارت میکنیم.خاقانی میگوید.
دنباله نوشتار در پیوند زیر:
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4253-nowrooz-dar-ashaare-parsi.html
نوروز يادگار روزگاران کهن
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4254-noroz-yadegar-rozegaran-kohan.html
جواني جهان كهن
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4258-javani-ye-jahane-kohan.html
@iranboom_ir
احمد آرام (۷ فروردین ۱۲۸۳ تهران - ۱۴ فروردین ۱۳۷۷ آمریکا)، مترجم و نویسندهٔ معاصر بود. احمد آرام در تدوین دائرةالمعارف فارسی مشارکت داشتهاست. وی برای ترجمه کتاب ترجمه الحیاه برگزیده اولین دوره کتاب سال ایران شد.
احمد آرام در ۷ فروردین ۱۲۸۳ در محلهٔ چالهمیدان تهران متولد شد. احمد آرام یکی از نخستین مؤلفان کتابهای درسی و آموزشی بود که هم به تنهایی و هم با کمک دیگران کتابهای فیزیک و شیمی دبیرستان را تألیف کرد. علاقهای که به امیرکبیر داشت نام مجموعهای از کتابهای خود را به نام «مجموعه امیر» نامگذاری کرد. احمد آرام تا حدود سال ۱۳۳۰ نزدیک به چهل جلد کتاب درسی و آموزشی نوشت.
احمد آرام یکی از پرکارترین مترجمین معاصر است که بیش از یکصد و چهل اثر از زبانهای انگلیسی فرانسه و عربی ترجمه کردهاست. وی در ترجمه کتابها، دقت میکرد تا معادلهای فارسی مناسب برای واژههای خارجی بیابد و از اصطلاحات و واژههای فرنگی استفاده نکند. خود وی در اینباره میگوید:
من در زمینه طب کتابی ترجمه کردهام که حدود ۱۲۰۰ صفحه دارد. در این کتاب سعی کردهام حتی یک کلمه فرنگی نیاورم. البته کار بسیار مشکلی است، ولی من این کار را انجام دادم.
شادروان احمد آرام روز ۱۴ فروردین ۱۳۷۷ درگذشت و طی مراسمی در روز ۲۲ فروردین و پس از انتقال به تهران تدفین شد. وی در سال ۱۳۸۲ به عنوان یکی از چهرههای ماندگار برگزیده شد.
کتاب آرام نامه در سال ۱۳۶۱ توسط انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی و به اهتمام دکتر مهدی محقق تدوین شده و شامل خاطرات و گفتگوهایی با او است.
http://www.iranboom.ir/aks-ha/gonagon/8902/7/ahmad-aram-9210.jpg
@iranboom_ir
چهاردهم فروردین ماه، سالروز درگذشت استاد احمد بیرشک (زادهٔ ۴ بهمن ۱۲۸۵ در باجگیران - درگذشتهٔ ۱۴ فروردین ۱۳۸۱ در تهران)، ریاضیدان، تقویم نگار، پژوهشگر تاریخ علم است.
یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
🔹 دیروز تسطیح تپه قمی آباد ری و اینک تعرض و تجاوز به تپه و محوطه باستانی شرف الدین تنکمان
✍ یادداشت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی پس از مشاهده فیلم موتور و ماشین سواری در محوطه باستانی شرف الدین شهر تنکمان استان البرز
نزدیکی تپه ای که اینک جولانگاه جماعتی بی ریشه و بی شرم و بی میهن شده است؛ کاروانسرای بزرگ و نیمه ویران و رها شده روزگار صفوی در شهرک ینگی امام شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد.
محوطه باستانی شرف الدین شهر تنکمان [۱] حلقه ای است از سلسله محوطه های به هم متصل و مرتبط و پیوسته که در روزگار خود تپه و محوطه باستانی نبوده اند. بدیهی است که هر کدامشان پیش از آن که نهشت و لایه و تپه و محوطه باستانی بشوند و به شکل محوطه و تپه باستانی درآیند؛ منظرگاه و زیست بوم و محیط های زیست و زندگی مردمان روزگاران پیش از ما بوده اند.
محوطه باستانی شرف الدین در گذشته مورد بررسی و مطالعه باستان شناس هوشمند و شریف میهن ما آقای ابوالقاسم حاتمی قرار گرفته و حاصل کار و نتیجه بررسی ها و مطالعاتشان نیز مهم و قابل استناد و درخور تقدیر است و گواه بر رشته های اتصال به هم مرتبط محوطه باستانی شرف الدین با محوطه های دیگر است.
مجموعه ها و بافت های به هم مرتبط و متصلی که برگ برگ طومار تاریخ و فرهنگ ملت ما، لایه به لایه در آن ها رقم خورده است. این محوطه ها از جمله محوطه باستانی شرف الدین و دیگر مآثر تاریخی استان، بارها و بارها مورد تعرض و تجاوز قرار گرفته اند. دوست گرانقدر و مورخ هوشمند و دانای استان و میهن ما آقای دکتر حسین عسکری از دهه ها پیش، طی یادداشت های روشنگرانه شان به وضع فاجعه بار و تعرض و تجاوز و تخریب و تاراج محوطه های باستانی و مآثر تاریخی استان البرز با قلم توانایشان هشدار داده بودند. این قلم نیز ذیل هشدار هوشمندانه و دلسوزانه و مورخانه ایشان به رشته تحریر درآمده است.
محوطه باستانی شرف الدین شهر تنکمان که نزدیک کاروانسرای روزگار صفوی ینگی امام قرار دارد چندین هزاره، کهن تر از کاروانسرای رها شده است. هر اثر و بنای تاریخی در هر مقیاسی و متعلق به هر دوره ای، یک بافت است. بافت و بستر متصل به زنجیره ای از رخدادهای تاریخی و فرهنگی و فکری و مدنی و معنوی و اقتصادی و معیشتی و مانند این ها همه.
تخریب هر محوطه باستانی، هر بنای تاریخی، تخریب یک جهان تاریخ و نابودی رخدادهای تاریخی و فرهنگی و مدنی و معنوی است که برای همیشه امکان و احتمال بازخوانی و بازسازی شان به طرز جبران ناپذبر از کف ما رفته است.
آن چه در فیلم می بینیم، تنها دهن کجی به تاریخ و فرهنگ و میراث یک ملت نیست. هشدار به وضع فاجعه بار و خطرناک و غم انگیز میراث یک ملت است. میراث ملتی که به دلیل بی خبری و بی کفایتی و تاریخ ناشناسی و میراث ناشناسی صدرنشینان برآمده از ته نشینان و فرودستان جامعه بعد انقلاب میهن ما در معرض نابودیست. این مجموعه عظیم اگر در کشور دیگری بود گمان نمی برم این چنین نیمه ویران و رها شده جولانگاه جماعتی بی شرم و متجاوز و بی میهن می شد. این جماعت بی ریشه و بی حیا وبی خبر کارگزاران نادان عوامل پشت صحنه ای هستند که ریشه های ملت ما، وحدت و انسجام مدنی و معنوی ما همدلی و همبستگی ملی ما را نشانه گرفته اند.
آن چه در فیلم می بینید گواه بر راستی سخن ما است. تصویری که صورت بیرونی فاجعه ای است که لایه های نهان تر و سویه های پنهان تر و مخفی ترشان بس فاجعه بارتر و بس و بسیار نگران کننده تر است! فاجعه بارتر و خطرخیزتر و خطرناک تر و نگران کننده تر به این دلیل و به علت ها و دلیل های ریز و درشت بسیار دیگر از آن حیث و جهت که ردیابی و رصدشان دشوار است. ردیابی و رصد متجاوزان و افزون خواهان و دشمنانی که مکارانه و حیله ورانه و موذیانه و مرموز، ریشه های ملت ما انسجام و اقتدار ملی ما را نشانه گرفته اند و سوار بر شانه کارگزاران جزم و جهل و جور و جمود، به دست خود ما میراث مُلک و ملت ما را تخریب می کنند تا راه برای متجاوزان و افزون خواهانی که ریشه در سرزمینی هایی را که تسخیر و اشغال کرده اند ندارند و در سرزمین دیگران برای خود ریشه سازی کنند!
مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز به مسئولیت خطیر و حساسی که بر شانه گرفته است، عمل کند و یا آنکه از جایگاه رفیعی که بر آن تکیه زده، کناره بگیرد تا شهروندان البرزی و تنکمانی خود ابتکار عمل را در دست گیرند و نگذارند میراث شهرشان جولانگاه جماعتی بی ریشه و بی حیا و میراث ناشناس بشود.
۱۴ فروردین ۱۴۰۴
[۱]. محوطه باستانی شرف الدین در نزدیکی شهر تنکمان استان البرز، میزبان سفال های خاکستری متعلق به هزاره اول پیش از میلاد مسیح است. با نظر کارشناسان میراث فرهنگی، این تپه ۱۶ متری به شماره ۱۶۹۷۰ در ۸ بهمن ۱۳۸۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
نوروز سال 1291 ق در دربار ناصری
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/3242-noroz-1291-naseredinshah.html
@iranboom_ir
🏕توصیههای ایمنی را در سیزدهبدر جدی بگیرید
@iranboom_ir
جستاری دربارهٔ عدد ۱۳ (سیزدهم فروردین ماه) - سیزده بدر
دکتر هوشنگ طالع
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhekohan/3102-jostari-darbare-adad-13.html
***
سیزدهبِدَر فرخنده و خجسته باد
@iranboom_ir
۱۳ مقدس
ایرانیان از عهد کهن تا عهد باستان، بر این باور بودند که عمر جهان دوازده هزار سال است. در پایان هزارۀ دوازدهم، با برپایی « رستاخیز » دوباره جهان نو میشود و « دوازدۀ » تازهای آغاز میگردد. با ظهور «استوت ارت» یا سومین و فرجامین سوشیانت که خویشکاری برانگیختن مردگان را دارد، مردگان به تدریج برانگیخته شده و پس از انجام داوری فرجامین در حضور مهر، سروش و رشن، از پل چنوات میگذرند. این پل برای نیکوکاران پهناور و برای گناهکاران، باریک و تیز چون لبۀ تیغ است. نیکوکاران به بهشت و بدکاران به دوزخ میروند. برپایۀ محاسبات روانشاد استاد ذبیح بهروز، زایش زرتشت در آغاز هزارۀ دهم قرار دارد و نیز فرجامین روز هزارۀ دوازدهم «روز سهشنبه 30 اسفند سال 600 یزدگردی رحلت است یعنی روز هفدهم ژانویه 1232 میلادی یا چهارم بهمن ماه 610 خورشیدی ».
البته باید توجه داشت که سالشمار دوازده هزار ساله بر پایۀ سال یزدگردی یعنی سالِ 365 روزه بوده است. از اینرو این دوران برابر است با 4380000 روز و یا 11993 سال خورشیدی.
برپایۀ همان محاسبات میبایست هوشیدر در سال 799 پمم، زاده میشد و در سال 769 پمم یا 1390 پ ه پ، به مدت ده شبانهروز به نشانۀ بشارت ظهور وی از جنبش میایستاد. به همین ترتیب، میبایست زایش هوشیدر ماه در سال 200 میلادی (421 پ ه پ) میبوده و در سال 230 میلادی یا 391 پ ه پ ، میبایست خورشید به نشانۀ بشارت ظهور وی و پایان هزارۀ هوشیدر از جنبش بازمیماند. همچنین میبایست زایش استوت ارت در سال 1202 میلادی یا 581 خورشیدی (چهارم بهمنماه) به وقوع میپیوست و چنان که گفته شد در سال 1232 میلادی ( هفدهم ژانویه ) یا 610 خورشیدی میبایست کار جهان به پایان میرسید و رستاخیز آغاز میشد.
برپایۀ باور ایرانیان کهن با پیدایی سوشیانت و برانگیختن مردگان، رفتن نیکوکاران به بهشت و بدکاران به دوزخ، کار جهان پایان نمییابد و از هزارۀ سیزدهم، دور 12 هزار سالۀ نوینی آغاز میشود. بر پایۀ این باور، روز سیزدهم سالنو به عنوان نماد ( هزارۀ سیزدهم ) ، روز فرخندهای بود که شگون داشت و مردم با رفتن به دامان طبیعت که زندگی تازهای را آغاز کرده بود، روز سیزدهم یا آغاز دور نوینی از زندگی را جشن میگرفتند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12051-13moghadas.html
/channel/iranboom_ir
دروغ سیزده! هیچ پایهای در فرهنگ ما ندارد/ تارنگار شهربَراز
تا آنجا که من میدانم در فرهنگ پیشااسلامی ما دروغ یکی از زشتترین کارها بوده است. دروغ (در پهلوی: دروج drug/druj) نام دیوی است از یاران اهریمن و هر انسانی باید با اهریمن و دوستان و یارانش پیکار کند و با گفتار نیک و کردار نیک و اندیشهی نیک اهورا مزدا را یاری کند. این باور هنوز نیز در میان ما رایج است که «دروغگو دشمن خدا است!».
در فرهنگ اسلامی نیز دروغ از زشتترین کارها است و همواره بر گفتن حق و راستی تاکید شده است. به طوری که حدیثی میگوید «والاترین جهاد گفتن سخن حق در برابر فرمانروای ستمگر است.» (افضل الجهاد کلمة الحق عند الحاکم الجائر). یا «راستگویی نیمی از ایمان است» و مانند آن.
موضوع اصلی این نوشتار کوتاه پدیدهای است که به تازگی در چند سال اخیر به تقلید از فرنگیان در مملکت ما به ویژه در رسانههای نوشتاری رایج شده است و آن هم چیزی است به نام بدشگون و نامیمون «دروغ سیزده»! من نمیدانم چرا این رسانهها (و به گمانم نسل جدید روزنامهنگاران) به این پدیدهی خنک و بیمزه - که هیچ پایهای در فرهنگ ما ندارد و تنها تقلیدی است از رسانههای غربی - روی آوردهاند. به گمانم نخستین یا معروفترین نمونهی این «نوآوری» خبر روزنامهی شرق دربارهی احتمال سقوط «برج میلاد» در تهران بود. تقلید کارهای مثبت و تاثیرگذار خوب است اما تقلید از چیزی که هیچ فایدهای ندارد برای چه؟ آخر کجای رسانههای ما به رسانههای غربی میماند که این یکی کارمان بماند؟ پس از تقلید در لایههای رویی فرهنگ - مانند سبک لباس پوشیدن کنونی و آرایش مو و ریش و ... - نوبت به لایههای زیرتر رسیده است. ابتدا که سبک جملهبندی و نگارشی زبان پارسی را به ویژه به خاطر ترجمهای شدن فرهنگ به زبان انگلیسی نزدیک میکنند و حالا نیز محتوای آن را.
پس از تقلید «روز عاشقان» (به قول برخی والانتاین!) نوبت تقلید از «روز گولها» است. دلیل روشن بر تقلید بودن این دو روز، به ویژه دروغ سیزده، نزدیکی آنها به روز تقویم فرنگی است. حالا اگر هم تقلید میکنید انصاف داشته باشید و دست کم تقلیدتان را بومی کنید. یعنی پیش از این ما دروغ هم نمیگفتیم که روز دروغمان باید همان روز «گول اپریل» (April's Fool) فرنگی باشد؟ از عشق و عاشقی هم خبری نداشتیم که روز عاشقانمان باید روز والنتاین فرنگی باشد؟ لای هر دیوان و کتاب شعری سنتی را باز کنید در هر صفحه دست کم ۲-۳ بار واژههای عشق و مهر و محبت را میبینید. واقعا دارم باور میکنم که نسل امروزی نسلی بیریشه است و از پیشینه و تاریخ و فرهنگ خودی آن قدر بیگانه است که نه تنها زبانش بلکه مناسبتهای تقویمیاش هم فرنگی شده است.
مولانای بلخی میگوید:
خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد!
پینوشت:
با کمی جستجو در اینترنت به نظر میرسد که نخستین بار در سال ۱۳۲۲ خورشیدی بود که روزنامهی «نبرد» دروغ سیزده را به کار برد و در گرماگرم جنگ جهانی دوم نطقی از هیتلر دربارهی آتش بس به چاپ رساند. اما این پدیده در چند سال اخیر به ویژه به خاطر ارتباط مستقیم و بیشتر ایرانیان با جامعهی فرنگی (از راه ماهواره و اینترنت و مهاجرت) باز داغ شده است.
جالب آن که برخی از ایرانیان بدون داشتن هیچ سندی در ویکیپدیا افزودهاند که سیزده به در - که از ۵۳۶ سال پیش از میلاد برگزار میشده - روز دروغگویی و شوخی در ایران بوده است و بدین ترتیب کهنترین سنت در این زمینه در جهان است! و شاید روز «گول آوریل» تقلیدی از دروغ سیزده به در باشد! (البته ویکیپدیا به خاطر آزاد بودنش چندان معتبر نیست ولی جالب است که برخی ایرانیان چه قدر با فرهنگ خود آشنایند!)
فروردین ۱۳۸۸ - شهربراز
@iranboom_ir
نوروز در تاشقورقان
در فلات پامیر، بام جهان تاجیکان و در دامنههای جنوبی کوه مشتاق، دشتی سبز و بیکران گسترده است و این سبزهوار مخملین، شهری کوچک و صمیمی را به نام «تاشقورقان» در آغوش دارد که در آن و در کوهها و مرغزاران پیرامون آن، عشایر فارسیزبان تاجیک زندگی میکنند که خود را نه عشایر، که «سر کوهی» مینامند. تاشقورقان یکی از شهرهای ایالت شینجیان (ایالت خودمختار باختر چین) است و عشایر تاجیک این سامان نیز جزو ملیتهای چین به شمار میآیند.
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/11603-noroz-dar-tashghorghan.html
@iranboom_ir
نوروز در روایتهای اسلامی
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/10909-noroz-dar-ravayat-eslami.html
رعایت نکات بهداشتی در نگهداری از ماهی قرمز
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12016-nokat-behdashti-mahi-ghermez.html
سرود نوروز - سرودهٔ توران شهریاری
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12015-sorod-noroz.html
آهنگهای نوروزی 1 - «بوی عیدی» با صدای «فرهاد مهرداد»
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/9299-boye-eidi-farhad.html
ماهی قرمز سفره هفت سین، هم ایرانی است و هم فرهنگی
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12097-mahi-ghermez-ham-irani-ham-farhangi.html
@iranboom_ir
نگاهی به مراسم ملی نوروز ایرانیان
اسماعیل آبادی
بسیاری بر این اندیشهاند، حکایت نوروز بیش از آنچه که یک رویداد و حرکت اساطیری تاریخی باشد، باور مردم است، اعتقاد به بزرگداشت یادها و یادگارهایی که از زمانی به درازای تاریخ این سرزمین مانده است. از طرف همه کسانی که خود را ایرانی میدانند، به عنوان یک رویداد مقدس مورد ستایش قرار میگیرد و در اجرای مراسمی که سینه به سینه منتقل شده است، در هر کجای این جهان هستی که زندگی میکنند، خود را ملزم به انجام آن میدانند.
آقای برهان در کتاب نوروز آیین هزارهها،مینویسد: «بهار در کشور دیر پایمان ایران، از ویژگیهایی برخوردار است که زیست و یا زندگی دوباره گیتی یکی از این ویژگیهاست. نوروز نخستین روز بهار است، بدانگونه که نیاکان ما باور داشتند که هر گیاهی که در نوروز، گونهای زندگی تازه نداشته باشد، مرده است و چیزی جز هیزم نیست. با پذیرش این باور است که آنان برای بزرگداشتِ نو شدنِ گیتی، جشن برپا میداشتند. ایرانیان باور دارند که نوروز را باید گرامی داشت «زیرا نوروز روز آفرینش نخستین مرد جهان است، و کیومرث نخستین مرد جهان است، مردی که در نوروز، هستی آشکار یافت.»
یحیی ذکاء، اندیشمند ایرانی، از کتاب نوروزنامه برداشتی دارد، مینویسد: «چون کیومرث، اول از ملوک عجم، به پادشاهی نشست، خواست که ایام سال و ماه را نام نهد و تاریخ سازد، تا مردمان آن را بدانند. بنگریست که آن روز بامداد، آفتاب اول دقیقه حمل آمد. موبدان را گِرد کرد و بهفرمود که تاریخ از اینجا آغاز کنند و موبدان جمع آوردند و تاریخ نام نهادند.»
در نوروز آمده است: چون جمشید آن روز را دریافت، آغاز سال را که هر سیصد و شصت و پنج روز و ربعی از شبانروز بود، نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد. پادشاهان و دیگر مردمان، بدو اقتدا کردند.
این فرهنگ و اندیشهی ایرانی تا جهان باقی است، خواهد ماند. اینک که بسیاری از ایرانیان در گسترهای از جهان زندگی میکنند، آنها این فرهنگ را بهصورت یک جشن همگانی برگزار مینمایند. و اینچنین است که مردم جهان با این فرهنگ به تدریج آشنا شده و خود نیز با حضور در این مراسم، آن را پاس میدارند. جشن نوروز در تمام کشورها و سرزمینهایی که در قلمروی جهان فرهنگ ایرانی قرار دارد برپا میشود. علاوه بر آن جوامعی در قلمروهای دیگر، چون مغولستان در آسیا و مصر و زنگبار در آفریقا نیز آن را برپا میدارند و گرامی میشمارند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/2263-negahi-be-marasem-noroz.html
/channel/iranboom_ir
نوروز
سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است. نوروز یک جشن ملی است، جشن ملی را همه میشناسند که چیست نوروز هر ساله برپا میشود و هر ساله از آن سخن میرود. بسیار گفتهاند و بسیار شنیدهاید پس به تکرار نیازی نیست؟
چرا هست. مگر نوروز را خود مکرر نمیکنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در علم و ادب تکرار ملالآور است و بیهوده «عقل» تکرار را نمیپسندد. اما «احساس» تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است و طبیعت را از تکرار ساختهاند: جامعه با تکرار نیرومند میشود، احساس با تکرار جان میگیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت، احساس، و جامعه هر سه دست اندر کارند.
نوروز که قرنهای دراز است بر همه جشنهای جهان فخر میفروشد، از آن رو هست که این قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست. جشن جهان است و روز شادمانی زمین و آسمان و آفتاب و جشن شکفتنها و شور زادنها و سرشار از هیجان هر «آغاز».
جشنهای دیگران غالباً انسان را از کارگاهها، مزرعهها، دشت و صحرا، کوچه و بازار، باغها و کشتزارها، در میان اتاقها و زیر سقفها و پشت درهای بسته جمع میکند: کافهها، کابارهها، زیر زمینها، سالنها، خانهها... در فضایی گرم از نفت، روشن از چراغ، لرزان از دود، زیبا از رنگ و آراسته از گلهای کاغذی، مقوایی، مومی، بوی کندر و عطر و ... اما نوروز دست مردم را میگیرد و از زیر سقفها و درهای بسته فضاهای خفه لای دیوارهای بلند و نزدیک شهرها و خانه ها، به دامن آزاد و بیکرانه طبیعت میکشاند: گرم از بهار، روشن از آفتاب لرزان از هیجان آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه های شسته، باران خورده، پاک...
نوروز تجدید خاطره بزرگی است: خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت. هر سال آن فرزند فراموشکار که، سرگرم کارهای مصنوعی و ساختههای پیچیده خود، مادر خویش را از یاد میبرد، با یادآوری وسوسهآمیز نوروز به دامن وی باز میگردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن میگیرد. فرزند در دامن مادر، خود را باز مییابد و مادر، در کنار فرزند و چهرهاش از شادی میشکفد اشک شوق میبارد فریادهای شادی میکشد، جوان میشود، حیات دوباره میگیرد. با دیدار یوسفش بینا و بیدار میشود.
نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست: نیاز ضروری جامعه، خوراک حیاتی یک ملت نیز هست. دنیایی که بر تغییر، تحول، گسیختن، زایل شدن، در هم ریختن و از دست رفتن بنا شده است، جایی که در آن آنچه ثابت است و همواره لایتغیر و همیشه پایدار، تنها تغییر است و ناپایداری، چه چیز میتواند ملتی را، جامعهای را، در برابر ارابه بیرحم زمان – که بر همه چیز میگذرد و لِه میکند و میرود هر پایهای را میشکند و هر شیرازهای را میگسلد – از زوال مصون دارد؟
هیچ ملتی یا یک نسل و دو نسل شکل نمیگیرد: ملت، مجموعه پیوسته نسلهای متوالی بسیار است، اما زمان این تیغ بیرحم، پیوند نسلها را قطع میکند، میان ما و گذشتگانمان، آنها که روح جامعه ما و ملت ما را ساختهاند، دره هولناک تاریخ حفر شده است قرنهای تهی ما را از آنان جدا ساختهاند: تنها سنتها هستند که پنهان از چشم جلاد زمان، ما را از این دره هولناک گذر میدهند و با گذشتگانمان و با گذشتههایمان آشنا میسازند. در چهره مقدس این سنتهاست که ما حضور آنان را در زمان خویش، کنار خویش و در «خود خویش» احساس میکنیم حضور خود را در میان آنان میبینیم و جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین سنتهاست.
در آن هنگام که مراسم نوروز را به پا میداریم، گویی خود را در همه نوروزهایی که هر ساله در این سرزمین بر پا میکردهاند، حاضر مییابیم و در این حال صحنههای تاریک و روشن و صفحات سیاه و سفید تاریخ ملت کهن ما در برابر دیدگانمان ورق میخورد، رژه میرود. ایمان به اینکه نوروز را ملت ما هر ساله در این سرزمین بر پا میداشته است، این اندیشههای پر هیجان را در مغزمان بیدار میکند که: آری هر ساله حتی همان سالی که اسکندر چهره این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود، در کنار شعلههای مهیبی که از تخت جمشید زبانه میکشید همانجا همان وقت، مردم مصیبت زده ما نوروز را جدیتر و با ایمان سرخ رنگ، خیمه برافراشته بودند و مهلب خراسان را پیاپی قتل عام میکرد، در آرامش غمگین شهرهای مجروح و در کنار آتشکدههای سرد و خاموش نوروز را گرم و پر شور جشن میگرفتند.
تاریخ از مردی در سیستان خبر میدهد که در آن هنگام که عرب سراسر این سرزمین را در زیر شمشیر خلیفه جاهلی آرام کرده بود از قتل عام شهرها و ویرانی خانهها و آوارگی سپاهیان میگفت و مردم را میگریاند و سپس میگفت: " اباتیمار: اندکی شادی باید "
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4259-
@iranboom_ir
مفاهیم نمادی-آئیــنی رفتارهای فرهنگی نوروز
علی بلوکباشی
آدمـی نیسـت که عاشـق نشـود فصل بـهار
هرگیـاهی که به نـوروز نجنبـد حَطَب است (سعدی)
گردش دور کیهانی و تغییر فصل و تحویل و تحول در قاموس طبیعت برای جامعۀ کشاورز بسیار اهمیت داشت. در سرزمین هایی مانند ایران که دارای تنوع اقلیمی و آب و هوایی بودند گردش هر دور کیهانی و گذار طبیعت از کهنه به نو را یک نوروز و جشن می گرفتند و آن را با مجموعه ای از رفتارهای آئینی می نمایاندند. ایرانیان کشاورز معمولاً چند نوروز یا سال نوی کشاورزی داشتند که آغاز فروردین در آستانۀ فصل بهار، نوروزی از نوروزها در سرزمین گستردۀ ایران بوده است.
همۀ مردم سرزمین هایی که در حوزۀ فرهنگ نوروزی یا به اصطلاح « جهان ایرانی» زندگی می کنند، نوروز را در آغاز بهار همراه با گذار طبیعت ازساحتی به ساحتی دیگر و به یک دور کیهانی تازه جشن می گیرند. در این جشن، باززایی طبیعت در بهار را مردم با واکنش هایی رمزگونه و نمادین، در کنش هایی فرهنگی- آئینی باز می نمایانند.
کنش های فرهنگی- آئینی نوروز در سه مرحلۀ زمانی مشخص همراه با دگرگونی در روند عادی زندگی اجتماعی مردم نمود می یابند. این سه مرحله به ترتیب دورۀ « جدایی» یا «گسستن» ، دورۀ « جدا گزینی» یا « گذار» و سرانجام مرحلۀ «پیوستگی» یا « همبستگی» است.
نخستین مرحله، دورۀ جدایی و وداع مردم با سال کهنه و استقبال از آمدن سال نو و آمادگی برای گام نهادن به یک دور زمانی تازه در روزهای پایانی سال است. نو گشتن سال و تکرار نوبتی آفرینش را دسته های پیام آور بهار و پیک های نوروزی با ترانه خوانی و دست افشانی و بازی و نمایش های آتش به مردم مژده می دهند و آنها را به استقبال نوروز برمی انگیزانند. پیشواز از نوروز با خیزش جمعی مردم و پرداختن به پلشت زدایی و پاک سازی فضای زیست و راندن و نابود کردن دیوان واهریمنانی که به باور عامّه در سیاهی ها و آلودگی های سال کهنه در محیط زندگی لانه کرده اند، همراه است. این کنش ها در مجموعه ای رفتارهای فرهنگی جمعی تبلور و نمود می یابند. سفید و نقاشی کردن در ودیوار خانه، «خانه تکانی» یا غبار روبی از خانه و اسباب خانه، بیرون افکندن و کنار نهادن و نو کردن ظروف شکسته و جامه های ژنده، شستن و تطهیر اسباب واشیای زندگی، آتش زدن خار و بوته و افروختن آتش در شب سوری، گَند زدایی از محیط زیست، معطر کردن فضای خانه، رویاندن سبزه، یادآوری درگذشتگان با رفتن به گورستان ها و مانند آنها از جملۀ کنش های مربوط به آئین های مرحلۀ نخست، یعنی دورۀ جدایی از سال کهنه هستند.
دومین مرحله یا دورۀ جدا گزینی، دورۀ 12 روزۀ آغازسال نو در فروردین است که از زمان تحویل سال آغاز می شود. دراین مرحله که دورۀ انتقالی یا دورۀ آستانۀ میان سال کهنه و سال نو است، مردم کار و فعالیت در محیط بیرون از خانه را تعطیل می کنند و اوقات آنان بیشتر در خانه و جمع خانواده و دیدار با خویشان و آشنایان می گذرد. گستردن خوان نوروزی یا سفرۀ هفت سین، آب بازی و آب پاشی به یکدیگر، رفتن به خانه های خویشاوندان و بستگان و دید و بازدید یکدیگر، دادن و گرفتن نوروزانه یا عیدی ، و بازی های نمایشی میدانی مانند کشتی پهلوانی، جنگ ورزا، اسب دوانی و بازی های دیگر مانند تخم مرغ بازی، از چشمگیرترین کنش های آئینی این دورۀ انتقالی هستند.
سرانجام مرحلۀ پایانی مناسک گذار و روز پایان دادن به دورۀ آستانه ای دوازده روزه و آمادگی برای باز پیوستن به مردم در جامعه و شروع فعالیت های اجتماعی می رسد. مرحلۀ پایانی آئین های نوروزی در روز سیزدۀ نوروز، یا « سیزده به در» با مناسک نمادین خاص در بیرون از خانه و در دشت و صحرا تحقق می یابد. روز سیزده، روز اُرژی، یا روزی است که نظم و قرارهای نهادینه شدۀ اجتماعی و الگوهای رفتاری معمول وعادی مردم درهم می ریزد و آشوب و آشفتگی همراه با عیش و شادی و شادخواری فضای زندگی را می آکند. بازنمای برجستۀ این روز ، بازگشت و باز پیوستنِ انسان به طبیعت و به جوهرۀ طبیعی خود است. مردم در این روز خانه ها را رها می کنند و به طور دسته جمعی به در و دشت و صحرا می روند و تمام روز را در باغ و بوستان و در کنار سبزه و آب روان و چشمه سارها می گذرانند. ازمهم ترین شاخصه های رفتارهای نمادین در این روز، درآب افکندن سبزه های رویاندۀ نوروزی، گره زدن سبزه به دست دختران دمِ بخت و زنان کاربسته و مشکل دار، خوردن آش رشته و باقلا پلوی پخته شده دراجاق های صحرایی، رقص و پای کوبی و نوشکامی و سرگرم شدن با بازی ها و نمایش هایی مانند تاب خوردن دختران و زنان و بازی های برد و باختی هستند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/9297-mafahm-namadi-aeini-raftarha-farhangi-noroz.html
/channel/iranboom_ir
از راست به چپ پرویز شهریاری، احمد آرام و باقر امامی تالار شرکت نفت، بزرگداشت بیست و پنجمین سال انتشار مجلهٔ سخن
@iranboom_ir
زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی استاد احمد بیرشک
@iranboom_ir
نوروزنامه - حکیم عمر خیام
نوروزنامه نمونه کاملی از سبک نثر در قرن پنجم است و کلیه مختصات نثر قرن پنجم در آن دیده می شود. روش نگارش این کتاب بسیار ساده و شیوا و خالی از تکلف است.
نوروزنامه منسوب به خیام است. حکیم ابوالفتح عیاث الدین عمربن ابراهیم خیام در ریاضیات و نجوم و فلسفه استاد و سرآمد فضلای مبرز و حکمای مسلم عصر بوده است. وی به قرائن، در حدود 407 به دنیا آمده و در سال 517 در نیشابور درگذشته است. خیام در سال 467 به اصلاح و تعدیل تقویم فارسی مبادرت ورزیده و درست ترین روش گاه شماری را بنیاد نهاده است.
نوروزنامه در بیان اسباب پیدایش جشن نوروز و کشف حقیقت آن و این که کدام یک از شاهان واضع جشن نوروز بوده و آیین آن و آداب پادشاهان ساسانی در این باب و مطالب گوناگون دیگری آمده است.
دنباله نوشتار در پیوند زیر:
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4260-noroz-nameh-hakim-omar-khayyam.html
/channel/iranboom_ir
نگاهی به مراسم ملی نوروز ایرانیان
بسیاری بر این اندیشهاند، حکایت نوروز بیش از آنچه که یک رویداد و حرکت اساطیری تاریخی باشد، باور مردم است، اعتقاد به بزرگداشت یادها و یادگارهایی که از زمانی به درازای تاریخ این سرزمین مانده است. از طرف همه کسانی که خود را ایرانی میدانند، به عنوان یک رویداد مقدس مورد ستایش قرار میگیرد و در اجرای مراسمی که سینه به سینه منتقل شده است، در هر کجای این جهان هستی که زندگی میکنند، خود را ملزم به انجام آن میدانند.
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/2263-negahi-be-marasem-noroz.html
نوروز باستانی در اردبیل
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/2144-noroz-bastani-dar-ardabil.html
«نوروز» باشکوهترین جشن جهان
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/2002-noroz-ba-shokoh-tarin-jashn-jahan.html
بهار - علی باجلان(باجو) 14 ساله درود لرستان
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/807-bahar-ali-bajo.html
نوروز، بزرگترین جشن باستانی و ملی ایرانیان
جشنهای دوازدهگانه ایرانیان ـ توصیف جشنهای مهم در هرماه سال، جایگاه نوروز درزمان هخامنشیان، ساسانیان و ملکشاه سلجوقی، نابسامانی گاهشماری، اصلاح تقویم جلالی یا ملکی، تحقیقی درباره پیدایش نوروز، نورزوعامه، نوروز خاصه با استناد به قدیمترین کتب و منابع دراین باب ـ مراسم نوروزی: هفتسین، شب سوری (چهارشنبه سوری):خارسوزی، قاشقزنی، فالگوش نشینی ـ آتش افروز (حاجی فیروز) ـ نمایشها و بازیهای این روزها.
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/848-noroz-bozorgtarin-jashn-irani.html
بهاریه 2 - بوی باران
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/722-boye-baran.html
دادخواهی مردم از پادشاه در روز نوروز و مهرگان
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/595-dadkhahi-dar-noroz.html
/channel/iranboom_ir
✔️توصیههای زیست محیطی برای نابودنکردن ایران در سیزده بدر
▪️امروز در تقویم عام ایران سیزدهبدر است
▪️در زیر به برخی از مهم ترین خسارات احتمالی از طرف سیل عظیم جمعیت انسانی که به زیستگاه های طبیعی وارد میشوند، اشاره می كنيم و البته نباید آنها را انجام دهید:
۱. به هیچ عنوان به نوزادان حیوانات وحشی که در طبیعت مشاهده میکنید دست نزنید. چه جوجه پرندگان و چه توله های پستانداران به هیچ عنوان نیازی به کمک شما ندارند. مادر آنها در همان نزدیکی به دنبال غذاست
▪️لطفا با جابه جایی، لمس یا هرگونه تماس با انها، نابودی و مرگشان را رقم نزنید.
۲. به هیچ عنوان به خزندگان و دوزیستان که به تازگی درحال خروج از خواب زمستانی هستند دست نزنید، لمس خزندگان وحشی بویژه مارها میتواند منجر به ایجاد تعارض با آنها شود و سلامت آنها، شما و اطرافیانتان را به مخاطره میاندازد.
۳. لانه هیچ جانوری را در طبیعت تخریب نکنید و فاصله خود را با ورودی های لانه همواره حفظ کنید (دستتان را داخل لانه جانوران نکنید!)
▪️با اینکار هم سلامت خود را به خطر میاندازید و هم امنیت را از حیات وحش منطقه سلب میکنید.
۴. به هیچ عنوان به هیچ حيواني غذا ندهيد
▪️تغذیه دستی منجر به نابودی اکوسیستم طبیعی و جمعیت های حیوانات مي شود.
۵. بوته ها و درختچه ها را نشکنید و از ریشه خارج نکنید
▪️خشکسالی های اخیر و برداشت غیراصولی و غیرقانونی از منابع آب کشور، صدمات جدی به پوشش گیاهی تمام عرصه های طبیعی ایران وارد ساخته است و این بحران؛ عرصه را بشدت بر حیات وحش ایران تنگ کرده است.
▪️با جلوگیری از تخریب پوشش گیاهی منطقه، آسیب های بیشتری به حیات وحش وارد نکنید.
۶. اگر به هر دلیلی در طبیعت آتش روشن میکنید پس از استفاده، لطفا از خاموشی کامل عمق کانون آتش مطمئن شوید و سپس منطقه را ترک کنید.
▪️هرگونه آتش سوزی با عامل انسانی میتواند خسارت های جبران ناپذیری برای عرصه های طبیعی و حیات وحش به دنبال داشته باشد
۷. به هیچ عنوان هیچ حیوان خانگی را در طبیعت رهاسازی نکنید !!!
▪️گلدفیش (ماهی قرمز )، لاکپشت گوش قرمز، پرندگان خانگی و ... هیچ جایگاهی در طبیعت ایران ندارند
▪️ورود آنها به طبیعت ایران منجر به تبدیل شدنشان به گونه مهاجم و نابودی حیات وحش بومی کشور میشود.
۸. به هیچ عنوان هیچ زباله ای از خود در طبیعت بجا نگذارید
▪️ویرانی های ناشی از حضور زباله های ما در طبیعت نیازی به توضیحات بیشتر ندارد!
▪️با رعایت موارد فوق و همچنین نشر این مطلب در بین دوستانتان به کاهش صدمات و خسارات سیزده بدر در ایران کمک کنید.
منبع: مركز بازپروری حیات وحش پارک پرديسان
@iranboom_ir
✨من گره خواهم زد؛
✨چشم ها را با خورشید
✨دل ها را با عشق
✨سایه ها را با آب
✨شاخه ها را با باد ...
✨🔸سهراب سپهری🔸✨
@iranboom_ir
با جمع کردن هفت سین نوروزی
قرآنش نگهدارتان
آینه اش روشنایی زندگی تان
سکه اش برکت عمرتان
سبزیش شادابی دلتان
ماهیش شوق ادامه زندگی تان باشد
سلام صبح سیزدهمین روز فروردین بخیر و خوشی
@iranboom_ir
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم
تا به در و دیوارش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
استاد شهریار
@iranboom_ir
نوروز در زمان ساسانيان
شادروان سعيد نفيسى
چيزى که مسلم است اين است که نوروز جزو عقايد بسيار قديم نژاد ايرانيست و آن را در افسانه هاى باستانى خود داخل کرده اند چنانکه معتقد بودند نوروز از زمان کيخسرو بوده است و مىگفتند نخستين کسى که نورز را بنا گذاشت و کاخهاى پادشاهان ساخت و پايه پادشاهى را استوار کرد و سيم و زر و فلز برآورد و از آهن آلات ساخت و ستور را راهوار کرد و مرواريد برآورد و مشک و عنبر و بوى خوش به کار برد و کاخها ساخت و صنايع آموخت و جويها روان کرد کيخسروبن پرويز جهان بن ارفخشدبن سام بن نوح بود و در آن زمان در روز نوروز اقاليم ايرانشهر آبادان شد و آن نخستين روزى بود که پادشاهى او رونق يافت و آراسته شد.
و نيز مىگفتند که نوروز از جم مانده است و مهرگان از افريدون و نوروز دو هزار و پنجاه سال زودتر از مهرگان معمول شده است و جم ايام نوروز را بخش کرد و پنج روز نخستين آن را براى اشراف گذاشت و پس از آن پنج روز نوروز شاهى که در آن پنج روز بيدار بماند و نماز گزارد و پس از آن پنج روز براى خدمتگزاران پادشاه و پنج روز براى مختصان پادشاه و پنج روز براى سپاه خود و پنج روز براى فرومايگان که روى هم رفته سى روز باشد(1).
و نيز عقيده داشتند که چون سليمان پيامبر انگشترى خويش را گم کرد و پادشاهى از دست او رفت پس از چهل روز آن را بازيافت و فرّه پيشين بدو بازگشت و پادشاهان نزد وى شدند و مرغان برو بازگشتند و ايرانيان گفتند «نوروز آمد» و آن روز را نوروز خواندند و سليمان باد را فرمان داد که وى را ببرد و پرستويى پيشباز او رفت و گفت اى پادشاه مرا آشيانهاى است که در آن تخم نهاده ام. فرود آى تا نشکنى و چون وى فرود آمد پرستو با نوک خويش آب آورد و آن آب برو پاشيد و ران ملخى او را پيشکش کرد و سبب ريختن آب و پيشکش کردن در نوروز همين است.
و بعضى از دانشمندان ايران گفته اند که سبب آنکه اين روز را نوروز خواندند آن بود که صائبان در روزگار طهمورث پديد آمدند و چون جمشيد به پادشاهى رسيد دين را تازه کرد و چون نوروز روز نوين بود آن را جشن گرفتند و نيز درين باب گفته اند که چون جمشيد گوساله ماده را گرفته بر آن نشست و جن و شياطين او را از دماوند تا بابل در يک روز به هوا بردند و چون مردم اين شگفتى ديدند آن روز را جشن گرفتند.
و ديگران پنداشته اند که جم در شهرها مىگرديد و چون خواست به آذربايجان اندر شود بر تختى از زر نشست و مردم وى را به دوش مىبردند و چون فروغ خورشيد برو تابيد و مردم او را بديدند وى را بزرگ داشتند و بدان شادى کردند و آن روز را جشن گرفتند و در آن روز در ميان مردم آيين شد که به يکديگر شکر دادند و سبب آن چنانکه آذرباذ مؤبد بغداد گفته است بدين گونه است که نيشکر در ديار جم روز نوروز آشکار شد و از آن پيش آن را نمىشناختند و چون او نايى پر آب بديد که چيزى از شيره آن مىتراود بچشيد و در آن شيرينى گوارنده يافت فرمان داد که آب آن بگيرند و از آن شکر پديد آمد.
و روز ششم از نوروز که روز خرداد باشد نوروز بزرگ بود و در ميان ايرانيان جشنى بزرگ به شمار مىرفت و گويند که درين روز خداى از آفرينش موجودات بياسود زيرا که بازپيشين روز ششگانه بود و در آن روز کيوان را بيافريد و نيکترين ساعات آن ساعات کيوان باشد و گويند درين روز مناجات زرادشت نزد خداى پذيرفته شد و کيخسرو به آسمان رفت و در آن روز نيکبختى را در ميان مردم زمين بخش کردند و به همين جهت ايرانيان آن را «روز آرزو» ناميدند.
صاحبان نيز گفته اند که هر کس بامداد نوروز پيش از سخن گفتن سه بار با زبان خويش انگبين بردارد و با سه پاره شمع بخور دهد در آن هر دردى باشد و نيز ايشان گفتهاند که هر کس بامداد آن روز پيش از سخن گفتن شکر بمزد و خويش را به روغن اندوده کند در آن سال هر بلايى ازو باز گردد.
و گفته اند که در بامداد نوروز در کوه فوشنج کسى خاموش ديده مىشود که پارهاى از رخام به دست دارد و ساعتى پديد آيد پس ناپيدا شود و ديگر چنان نبينند و ذادويه در کتاب خويش آورده است که سبب آن برآمدن آفتاب است از سوى نيمروز.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/9291-noroz-sasanian.html
/channel/iranboom_ir
جشن بهاران - مهدی اخوان ثالث
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4507-jashn-baharan.html
بهار ایرانشهر - دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4451-bahar-iranshahr.html
حوض را به خانه، ماهیها را به حوض باز گردانیم..
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4431-hoz-ra-be-khane-mahi-be-hoz.html
بهار جاودانه - قاآنی شیرازی
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4417-bahar-javdaneh.html
خجسته باد نوروزی - استاد فریدون جنیدی
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/9292-khojaste-bad-norozi-92-ostad-joneidi.html
بیایید مبلغ میراث بزرگمان باشیم - نوروز؛ فراخوان ایرانی به جهان
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/9286-1392-01-01-21-31-04.html
شاباش فروَدین - استاد ادیب برومند
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4380-shabash-farvardin.html
/channel/iranboom_ir
🎥 بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذرنگی
بوی تند ماهیدودی وسط سفرهی نو
بوی یاس جانماز ترمهی مادربزرگ
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در میکنم ...
@iranboom_ir
سفر به ایران در نوروز - گردشگری ایران در یک نگاه
چشمه سارهای زلال و بیکران دریای کاسپین و سواحل چشم نواز و دیدنی جنوب، شبهای پرستاره کویر، دشتهای پراز شقایق، لاله و نرگس،انواع جاذبه های گردشگری تاریخی در جای جای ایران و مهم تر از همه مهمان نوازی و گشاده رویی ایرانیان ،همه بهانه هایی برای یک سفر خوب نوروزی است
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4183-safar-be-iran-dar-noroz.html
نوروز از ماداگاسکار تا پاریس
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4185-noroz-az-madagaskar-ta-paris.html
تاریخ اجمالی نوروز
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4191-tarikh-ejmali-noroz.html
جایگاه معنویت در نوروز
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4156-jayegah-manaviat-noroz.html
تابش خورشید نوروز بر فراز قارۀ ابریشم 1
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4095-tabesh-khorshid-noroz-bar-faraz-ghare-abrisham-1.html
تابش خورشید نوروز بر فراز قارۀ ابریشم 2
http://iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4096-tabesh-khorshid-noroz-bar-faraz-ghare-abrisham-2.html
جشن نوروز - اقبال یغمائی
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/16281-jashn-noroz-eghbal-yaghmaei.html
نوروز، عیدی برای سیصد میلیون نفر در ۱۲ کشور
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/16279-noroz-eidi-baraye-300miloion-12-keshvar.html
نوروز، جشن آفرینش
نوروز به معنای روز و روزگار نو است؛ یعنی نخستین روزی که از پی آن سالی نو آغاز می شود و آغاز هر چیز همواره با «آفرینش» همراه بوده، بنابراین جشن نوروز جشن آفرینش است.
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4307-nowrouz-jashn-afarinesh.html
نوروز؛ فرصتی غنیمت برای صله ارحام
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4306-noroz-sele-rahem.html
نوروز نوید بخش پیروزی نیکی و رستاخیز نهایی
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4294-noroz-navid-bakhsh-pirozi-niki-va-rastakhiz-nahaei.html
نیایش نوروزی
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4288-niayesh-norozi.html
/channel/iranboom_ir
کتاب الکترونیکی زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی علامه محمد قزوینی
@iranboom_ir
زندگینامه و آثار مرحوم علامه محمد قزوینی
ناشر: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
سال انتشار: ۱۳۷۸
تعداد صفحه: ۵۲
/channel/iranboom_ir/40436
مروری بر کتاب
علامه محمد قزوینی، محقق و مورخ بزرگ معاصر ایران در ۱۱ فروردین ۱۲۵۶ خورشیدی در محله دروازه قزوین دیده به جهان گشود، پدرش ملا عبدالوهاب قزوینی یکی از صاحبان قلم و فرهنگ بود که در مدرسه معیرالممالک در تهران به تحصیل پرداخت، همچنین پدر قزوینی در دارالتالیف و دارالترجمه ناصری در تدوین نامه دانشوران شرکت داشت. وقتی که پدر قزوینی در ۱۲۶۷ خورشیدی در گذشت، او با اینکه تنها ۱۲ سال داشت به جای پدر در تدوین نامه دانشوران پرداخت تا کمک معاش خانواده باشد.
قزوینی صرف، نحو، فقه، کلام و حکمت را نخست نزد پدر و سپس نزد استادان دیگر فراگرفت، همچنین در مدرسه آلیانس تهران به فراگیری زبان فرانسه همت گماشت و بعد از مدتی در نوشتن روزنامه تربیت به همکاری با میرزا محمدحسین فروغی سردبیر این روزنامه پرداخت و در این روزنامه و در کنار فروغی با روش کار و تحقیق ادبی و تاریخی آشنا شد، بنابراین بسیار زود به شهرتی در زمینههای مختلف ادبی دست یافت و به ویژه در نحو عربی چهرهای شاخص شد. همچنین در تالیف بخش تاریخ اسلام در کتاب تاریخ مفصل ایران که کتاب درسی مدارس بود، شرکت داشت.
او در شرح احوالاتش که برای درج در کتاب شرح احوال رجال علم و ادب تألیف مرتضی مدرسی چهاردهی نگاشته، آوردهاست: «اسم این جانب محمد و اسم پدرم عبدالوهاب بن عبدالعلی قزوینی است. پدرم یکی از مؤلفین اربعه نامه دانشوران است و تراجم احوال نُحاه و لغویین و ادبا و فقها غالباً به او محول بود و اسم او در مقدمه آن کتاب و شرح حال مختصری از او در کتاب المآثر و الآثار مرحوم محمدحسن خان اعتمادالسلطنه مسطور است و در سنه هزار و سیصد و شش هجری قمری در تهران مرحوم شد. تولد این جانب در طهران [و] در محله دروازه قزوین در پانزدهم ربیعالاول سنه هزار و دویست و نود و چهار هجری قمری است. تحصیلات علوم متداوله اسلامی را در همان طهران [طی] کردهام.
صرف و نحو را در خدمت پدرم و خدمت مرحوم حاج سید مصطفی مشهور به قنات آبادی در مدرسهٔ معیرالممالک و فقه را در خدمت همان بزرگوار و مرحوم حاج شیخ محمدصادق طهرانی[،] مدرس همان مدرسه و سپس در محضر مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری، کلام و حکمت قدیم را در خدمت مرحوم ملامحمد آملی در مدرسهٔ خازن الممالک، و سپس اصول فقه خارج را در محضر درس مرحوم افضل المتاخرین آقا میرزا حسن آشتیانی (صاحب حاشیهٔ مشهور بر رسائل مرحوم شیخ مرتضی انصاری) در سه چهار سال اخیر عمر آن مرحوم.
دیگر علمائی که بدون حضور در مجالس درس ایشان (چون اصلاً مجالس درس نداشتند) از مفاوضات کثیر البرکات ایشان مدتهای مدید مستفیض شدهام یکی مرحوم حاج شیخ هادی نجمآبادی و دیگر مرحوم سید احمد ادیب پیشاوری و دیگر مرحوم شمس العلماء شیخ محمد مهدی قزوینی عبدالرب آبادی یکی از مؤلفین اربعه «نامه دانشوران» است رحمه الله علیهم اجمعین»
@iranboom_ir