ارتباط با مدیر کانال: @kazembahrami
پیشبینی اکونومیست از رشد اقتصادی کشورهای مختلف در سال ۲۰۱۸
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
فناوری مضر است برای استقلال شما!
✍امیر ناظمی (عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)
@ShareNovate
اعتمادالسلطنه در خاطرات روزانهاش روایتی دارد، از جنس رویدادهای کوچکی که پدیدهای بزرگ را آشکار میسازد (ص۴۶۲):
«موسیو بوآتالِ بلژیکی نمونه کوچکی از تراموا [را] آورده بوده که ناصرالدین شاه فرموده بودند: «گُه خورده بود، شتر و قاطر و خر صد هزار مرتبه از راه آهن بهتر است. حالا [که] چهل پنجاه فرنگی در تهران هستند ما عاجزیم، اگر راه آهن ساخته شود هزار نفر بیایند؛ چه خواهیم کرد!».
تمامی این فرمودهی شاه را میتوان در دو نوع از هراس ما ایرانیان تقسیمبندی کرد:
۱)فنهراسی (Technophobia)
۲)بیگانههراسی (Xenophobia)
پدیدهای که در آن مواجههی ما ایرانیان با فناوری همزمان پدیدآورندهی دو هراس بوده است.
همانگونه که آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» میگوید: «هنگامی که ناصرالدینشاه برای احداث خط آهن تهران به حضرت عبدالعظیم، با یک شرکت بلژیکی قرارداد بست، گاریچیها به دلیل ترس از پدید آمدن رقیبی ارزانقیمت، روحانیون به دلیل مخالفت با نفوذ اجنبی و زائران نیز به دلیل هراس ناشی از مرگ یکی از زائران در زیر موتوربخار، دست به دست هم دادند تا خط آهن را ویران کنند».
نمونهی دیگر از این فناوریهراسی مخالفت عین الدوله با تلگراف بود. او معتقد بود: «اگر رعایا دارای تلگراف شدند در ولایات و ایالات مملکت محروسه ایران، در جلوی تلگرافخانه تجمع میکنند و از احوال یکدیگر با خبر میشوند و علیه سلطنت آشوب میکنند.»
اما هراس ما از فناوری، با هراس از بیگانگان تثبیت و تحکیم میشود. شاید ریشههای بیگانههراسیِ تاریخیِ ما ایرانیان به دلیل جغرافیای این سرزمین در اتصال آسیا-اروپا باشد؛ واقعیتی قابل ادراک که ما را همواره در معرض تهاجم قرار داده است.
شاهکلید اصلی در فرمودهی شاه این جمله طلایی است که «اگر راه آهن ساخته شود هزار نفر [فرنگی]بیایند؛ چه خواهیم کرد!» ناصرالدین شاه باور دارد که حضور خارجیها و افزایش ارتباط با خارجیها یک تهدید بزرگ است. این هراس البته تنها متعلق به نهاد حاکمیت نیست؛ بلکه هراسی عمومی است.
اما نقطهی اوج این خاطره در ادامهی آن است. اعتمادالسلطنه ادامه میدهد:
«خانهٔ کتابچی رفتم. صحبت راه آهن شد.
گفت امین السلطان صورت راهآهن انگلیس را به من داده که انتقاد کنم.
من صریح نوشتم که «راه آهن مضر است برای استقلال شما». این بود که موقوف شد.»
توقف فناوری اما نیاز به بیش از هراس دارد. اینجاست که نظریهپردازانی همچون کتابچی پا به میدان میگذارند، و اغلب نظریهی آنان بر یک موضوع استوار است: «برای استقلال مضر است!»
این روایت کوتاه نشانهای از پدیدهای است ایرانی، که در طول دویست سال اخیر اصلیترین شیوهی مواجههی ایرانیان، از هر قشر و گروهی، با فناوری بوده است و من این پدیده را با واژهای خودساختهای به نام «بیگانه-فن-هراسی» ( Xechnophobia) معرفی خواهم کرد.
هراس از شبکههای اجتماعی نمونهای از این «بیگانه-فن-هراسی» ماست. اگرچه شواهد زیادی میتواند این هراس را تقویت کند اما شاید اکنون زمان مواجههای از نوع دیگر باشد.
پنجره را که باز میکنیم، پشهها و مگسها هم وارد اتاق میشوند؛ اما راه حل بستن پنجره نیست!
خداحافظی با این «بیگانه-فن-هراسی» در هوشمندی ماست وقتی هم پنجره باز باشد و هم پشهها آسیبرسان نباشند!
زمان اما میگذرد تا ما ایرانیان با همان فناوری که هراسیدهایم، آشتی کنیم. زمان است که گرچه آشتی میدهد؛ افسوس که از دست هم میرود. زمان از دست میرود و همچنان دروغ بزرگ باقی میماند: «ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است!»
http://sharenovate.com/posts/535
خشکترین سالآبی ایران در نیم قرن اخیر
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
خشکترین سالآبی ایران در نیم قرن اخیر
بارش باران در سال جاری ۳۴درصد کاهش یافته است که تامین آب و برق را در سال آینده با مشکل مواجه خواهد کرد/همشهری
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
ترمز قراردادهاي جديد نفتي
آيه كاتبي
▪️روزنامه اعتماد
خبر آتشسوزي يك نفتكش ايراني در آبهاي نزديك تايوان، اگرچه از بعد اقتصادي و انساني آن قابل توجه است اما حواشي ايجاد شده در اين خصوص قدري تامل برانگيز است. اينكه هنوز ارزش دلاري اين محموله به حساب ايران واريز نشده و معلوم نيست خريدار كرهاي آن را پرداخت كند يا خير يا تردد اين نفتكش با پرچم كشوري ثالث در آبهاي ديگر كشورها تردد كند، ما را بار ديگر به ياد لزوم بهرهبرداري مناسب از قراردادهاي جديد نفتي مياندازد و اجرايي شدن و حمايت سياسي از آن را به سياستگذاران كشور گوشزد ميكند. در لابهلاي انتشار چنين خبري، برخي كارشناسان اقتصاد نفت با اين پرسش مواجه ميشوند كه مدل جديد قراردادهاي نفتي كه با زمزمه ايجادش، رفت و آمد هياتهاي خارجي را به ترافيك جلسهها تبديل كرد و رونمايياش در اسفندماه 1394 با مشاركت 152 شركت از 45 كشور دنيا همراه بود با چه وضعي رو به رو است؟ و چرا تاكنون تنها يك قرارداد منعقد شده است؟براي پاسخ به اين سوال آنچه كه گذشت را ميتوان قراردادهاي نفتي متاثر از دو جريان داخلي و خارجي به طور همزمان مورد بررسي قرار داد. اولين پديده براي اجرايي شدن اين قراردادها، به تعبير جناب وزير نفت تعامل سازنده بود و طي آن نهادها، كارشناسان داخل و خارج از صنعت و برخي صاحب نظران منتقد، اجماع داخلي را مطالبه كردند و بهاي چنين اجماع ناگزير و شايد قابل تحسيني كه حتي در قد و قواره تمرين دموكراسي نيز به شمار ميآمد، زمان بود كه از دست ميرفت و از دست رفت! در تحليل اين پديده كه گريبان نفت و اقتصاد كشور را به جد چسبيده دو موضوع قابل ملاحظه است...
https://goo.gl/KCGLSx
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
اقتصاد رمز پایه
✍🏻 مرتضی ایمانی راد
▪️موسسه مطالعات بامداد
@bamdad_institute
یکی از پدیده های دوست داشتنی سال ۲۰۱۷ اوج و در نتیجه همه گیر شدن ارزهای دیجیتال یا رمز پایه cryptocurrency بود. یکباره همه به سمت این ارزها هجوم بردند و رهبر آنها ، یعنی بیت کوین، به نزدیک بیست هزار دلار برای هر بیت کوین رسید. همین کافی بود که سرمایه گذاران به سمت این ارزها روی آوردند، بروکرها شروع به رشد کردند، و این یورش به شکلی بود که در انتهای سال ۲۰۱۷ برای خرید این ارزها در بروکرهای ارزهای دیجیتال صف درست شد، صفی که به نوعی در کار آنها اختلال جدی ایجاد کرد. به موازات تلاش برای تولید و عرضه ارزهای رمز پایه نیز شدت گرفت و در سال ۲۰۰۹ از یک ارز به نزدیک ۲۵۰۰ ارز در اول سال ۲۰۱۸ رسید. هم اکنون سرمایه گذاران بدون قید و شرط روی این ارزها سرمایه گذاری میکنند و روز به روز بر قدرت آنها و قیمت آنها اضافه می شود و در دانشگاهها هم بعضی اساتید اقتصاد صحبت از سقوط قریب الوقوع این ارزها صحبت می کنند. سرمایه گذاران در زمین بازی روز به روز این ارزها را تقویت می کنند و اساتید اقتصاد از دورن کلاسهای درس به آنها می تازند.
به نظرم آینده در اختیار ارزهای دیجیتال خواهد بود. چون این ارزها بدون دخالت هیچ فرد، دولت و بانک مرکزی اداره می شوند و قدرت آنها به تولید و توزیع دموکراتیک آنها است . طبیعی است که این ارزها نیز همانند هر پدیده جدیدی با مشکلاتی مواجهند، ولی از آن طرف هم قدرت تکنولوژی این ارزها blockchain روز به روز قدرتمند تر می شود. اخیرا مدیران تلگرام گفته اند ( اگر این خبر درست باشد ) که ممکن است تلگرام را با تکنولوژی بلاک چین ارایه کنند. اگر این اتفاق بیفتد هیچ فرد، سازمان و یا کشوری نمی تواند آن را مدیریت و یا کنترل و یا فیلتر کند. با لمس کاربرد تکنولوژی بلاک چین در تلگرام ، می توان به قدرت ارزهای دیجیتال پی برد.
این تکنولوژی نه تنها در ارزها بلکه در حوزه های زیادی از اقتصاد پیش بینی می شود که به کار گرفته شود. در این صورت حتی مفاهیم رشته اقتصاد نیز متحول خواهند شد.
امیدوارم بانک مرکزی با رسمیت دادن به این ارزها در کشور، گامی اساسی در اتصال بازار ایران به بازار ارزهای رمز پایه در جهان بردارد. چیزی که بسیاری از کشورهای پیشرفته از آن دوری کرده اند.
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
مالیات بر دستمزد در چند کشور منتخب
رنگ ها میزان درآمد بعداز کسر مالیات را نشان می دهد.
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
هشت دلیل که دزدی از شرکتداری بهتر است!!!
✍علیرضا خاکی
واقعیت تلخ بهتر از تخیلات شیرین است.
افرادی که در کشور ما تصمیم به ورود به فضای کارآفرینی میگیرند و فعالیت در بخش غیر دولتی را انتخاب میکنند، دست به یک ریسک و یا حتی قمار بزرگ در مورد زندگی خود میزنند. از آنجا که این افراد اهل مخاطره هستند پیشنهاد بهتری برای انتخاب شغل به آنها دارم. «دزدی» البته آن نوع از دیوار خانه مردم بالا رفتنش شغلی است که هم هیجان دارد و هم درآمد و به دلایلی که برشمرده خواهد شد از شرکتداری و کارآفرینی به مراتب بهتر و کمدردسر تر است!
1- “دزد” فقط از پلیس و دستگاه قضایی میترسد و یک کارآفرین باید از دهها مرجع دولتی و عمومی از جمله سازمان امور مالیاتی، تامین اجتماعی، شهرداری، اداره بهداشت، … بترسد و هر روز نگران یک دردسر جدید باشد. این موضوع در شرایطی است که کمتر پیش میآید که دزد را به خاطر جرم انجام نداده مجازات کنند ولی بسیاری از سازمانهای یادشده کارآفرینان و کارفرماها را به دلیل کار انجام نداده مورد مواخذه و جریمه قرار میدهند.
2- در صورتی که «دزد عزیز» توسط صاحبخانه آسیب ببیند و یا خدای ناکرده کشته شود، حمایتهای قانونی در این زمینه نسبت به او وجود دارد و صاحبخانه موظف به پرداخت دیه است. این در حالی است که به تازگی بر اساس بخشنامههای سازمان تامین اجتماعی، غرامت دستمزد ایام بیماری و یا حادثه به کارفرمایان تعلق نمیگیرد!
3- “دزدی” نقد است. یعنی بلافاصله بعد از انجام فعالیت، ماحصل آن در اختیار دزد محترم قرار گرفته و با استفاده از شبکههای نهادینه شده مالخری خیلی راحت نقد میشود. در حالیکه این روزها افرادی که شرکت دارند ماهها و در مواردی سالها زمان نیاز است که دستمزد فعالیت خود را آنهم با کلی التماس و خواهش و تمنا دریافت کنند.
4- “دزدی” بدون هر گونه بروکراسی اداری است. اما خدا میداند که برای فعالیت اقتصادی رسمی، گرفتن یک مجوز و یا تاییدیه از سازمانهای مربوطه چقدر دوندگی لازم است. برای شروع به امر دزدی، نیاز به گرفتن هیچگونه مجوزی نیست!
5- اگر بگویم که «دزدی» دارای پشتوانه فرهنگی در تاریخ این سرزمین است، راه به خطا نرفتهام. در ضربالمثلهای فارسی در ستایش «دزد زرنگ» تعبیر پادشاه به کار رفته است «دزد نگرفته پادشاه است» و در مورد دزدی که دزدان دیگر را مورد دستبرد قراردهد اصطلاح «شاهدزد» به کار برده میشود. حتی در مورد رشد و تعالی در این شغل شریف! گفته شده است که «تخم مرغ دزد، شتر دزد میشود». دزدی از ظالمان و ثروتمندان جفا پیشه (مدل رابینهودی) همواره با تشویق ضمنی عامه مردم همراه بوده و دزدی مال مردم همیشه در مقابل دزدی باور و اعتقادات مردم رجحان داشته است.
6- از منظر دین (گرچه متخصص این حوزه نیستم) دزدی فقط متضمن یک گناه است و برای کارفرما بودن گناهان زیادی از جمله دروغ، تهمت، ارتشاء، ظلم به کارکنان و دیگران، دزدی از کار، پارتیبازی و رانتخواری و … متضمن و متصور است.
7- از آنجا که برای دزدی و از دیوار خانه مردم بالارفتن نیاز به آمادگی جسمانی وجود دارد، دزدان عزیز از وضعیت سلامتی بهتری نسبت به کارآفرینان و شرکتدارها برخوردار هستند که به طور عمده به پشت میز نشینی اشتغال دارند.
8- یکی از خوبیهای دزدی این است که نیاز به سرمایه اقتصادی و دفتر و کارگاه و امکانات زیادی ندارد. در حالیکه برای شروع یک فعالیت اقتصادی آشکار با درآمد مشابه نیاز به سرمایه و احیانا اخذ وام و ارائه هزار جور وثیقه به بانک نیاز است که به خودی خود آدم را نابود میکند.
گذشته از این طنز تلخ البته به یقین من دوستان و همکاران خود را ترغیب نمیکنم که از این پس شغل خود را تغییر داده و از دیوار خانه مردم بالا بروند! اما شاید لازم است که مرور کنیم چرا شرایطی به وجود آمده که دزدی کردن نسبت به شرکتداری از سهولت و شاید منافع بیشتری برخوردار باشد؟
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
شاخص فلاکت ایران در دو دهه اخیر
پردازش:دکتر علی حیات نیا
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
براساس آمارها، اجاره نشینی در دهه اخیر(۹۵--۸۵) ۸۳ درصد رشد داشته است.
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
واکنش های احتمالی حکومت در قبال اعتراضات اخیر
✍دکتر علی سرزعیم
آنچه که از سابقه گذشته به ذهن متبادر می شود این است که چند اقدام در واکنش به اعتراضات در دستور کار حکومت قرار می گیرد: 1) اعتراضات صرفا اقتصادی قلمداد شود نه سیاسی- اجتماعی، 2) گناه مشکلات اقتصادی تنها به گردن دولت و احتمالا یک تفکر اقتصادی انداخته شود، 3) در عمل نیز پروژه اصلاحات اقتصادی تعطیل شود.
تجربه نشان داده که جمهوری اسلامی پیوسته از دادن امتیازات سیاسی خودداری کرده ولی تا جای ممکن به بخشهای مختلف امتیازات اقتصادی واگذار کرده و به این ترتیب صداها را خوابانده است. قشرهای مختلف کمابیش از امتیازاتی چون بازنشستگی زودهنگام، معافیت از مالیات، مجوزهای خاص مثل ثبت نام فرزندان در دانشگاه، وام ارزان یا بخشش وامهای معوق، ا امنیت شغلی صددرصد به رغم کارنکردن دریافت کرده اند. طبقات متوسط و بالا کمابیش از این امتیازات برخوردار شده اند و تنها اقشار بسیار ضعیف محروم مانده اند. بیم آن می رود که در اثر اعتراضات خیابانی دولت هراسان شود و از ترس اعتراضات بیشتر فاتحه اصلاحات اقتصادی سخت را بخواند و آن را به کلی تعطیل کند. اصلاحات اقتصادی سخت است ولی تعطیل کردن آن سختی های بیشتری را برای مردم در آینده نزدیک به دنبال خواهد آورد. دغدغه آن را دارم که کسانی در گوش مسئولان پچ پچ کنند که بگذار این سه سال هم بگذرد و بعد هر چه شد به دوش دولت بعد بیوفتد. من به عنوان یک دانش آموخته اقتصاد نگران آن هستم که اعتراض کنندگان آتش بیار پوپولیسمی شوند که خود، کل جامعه و خصوصا بخش ضعیف جامعه در آتش آن بسوزند.
باید در برابر این ترس و زمزمه های ترسوهایی که صرفا «حفظ وضع موجود» و محافظه کاری و عدم تغییر را در دستور کار دارند ایستاد و مسئولان را هشدار داد که اگر اعتراضی هست پس باید اقدام کرد و اصلاحات اقتصادی را انجام داد. نباید از وجود اعتراضات به عدم اقدام سخت رسید بلکه باید انگیزه بیشتری برای انجام کارهای دشوار و اتخاذ تصمیمات سخت پیدا کرد. با عدم انجام اصلاحات اقتصادی، مسائل بزرگتر و وخیم تر می شوند. با عدم اقدام چیزی حل نخواهد شد بلکه بدتر خواهد شد. جمهوری اسلامی وقت و فرصت اشتباه کردن ندارد. اشتباه است اگر حکومت فکر کند فعلا با دادن امتیازاتی مثل عدم اصلاح قوانین بازنشستگی، تداوم نظام بوروکراسی دولتی، عدم اصلاح نرخ ارز، عدم هدفمندکردن یارانه و عدم اصلاح نظام بانکی و بانک مرکزی، پایین نگه داشتن قیمت حاملهای انرژی می تواند بر مشکلات غلبه کند. تداوم این قبیل سیاستها در بهترین حالت تنها فرصت کوتاهی می دهد اما دیری نخواهد پایید که مشکلات با چهره ترسناک تری ظاهر خواهند شد.
باید مراقب بود که انتخاب میان خوب و بد نیست بلکه انتخاب میان بد و بدتر است. اصلاحات اقتصادی سخت است اما عدم اصلاح سختی های به مراتب بزرگتری به دنبال خواهد داشت.
صداوسیما اشتباه می کند که تصور می کند می توان اعتراضها را به نارضایتی اقتصادی فروکاهد و گناه آنها را بر گردن روحانی انداخت یا حداکثر برخی اقتصاددانان را بدنام کرد. مشکلات اقتصادی راه حل اقتصادی و مشکلات سیاسی راه حل سیاسی دارد و باید به آنها تن داد اما نباید غفلت کرد که انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی بدون درد نخواهد بود. توهم است اگر گمان کنیم که می توان اصلاحات سیاسی و اصلاحات اقتصادی انجام داد و کسی برآشفته نشود!
باید مراقب بود تا اعتراضات خیابانی توجیهاتی برای مسئولان سیاسی که اصولا میل به احاله کردن کارهای سخت به آینده دارند فراهم نکند بلکه باید این اعتراضات را شاهدی بر ضرورت انجام این اصلاحات قلمداد نمود.
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
حلقه معيوبى از سوء تدبير كه دولت ها براى ده ها سال در آن گرفتار بوده اند
✍دکتر محمد طبیبیان
يك ساز و كار از حدود سال ١٣٥٣ در جريان بوده كه كم و بيش پيوسته ادامه داشته و تعيين كننده بخش عمده اى از پديده هاى اقتصادى كشور بوده است. شامل مراحل زير:
1. دولت ها بدون توجه به عواقب آن و براى تقويت خود و بعضاً ايجاد تصوير مجازى از رفاه براى عموم پول و نقدينگى ايجاد كرده اند و هزينه كرده اند. اولين موج عمده در زمان رژيم شاه بعد از فروريختن نظام برتون ودوز و در واقع خود مختار شدن كشور ها براى ايجاد پول شروع شد.
2. خواه نا خواه افزايش پول و نقدينگى فشار تورمى را در اقتصاد افزايش مى دهد و در واقع همبستگى درصد افزايش نقدينگى و درصد افزايش قيمت ها براى بسيارى سال ها نزديك به يك بوده يعنى صد درصد افزايش نقينگى معمولا و براى بسيارى سال ها به قيمت ها منتقل شده.
3. افزايش قيمت ها با تاخير اما به صورت موج هايى كه بر روى هم جمع مى شده در مقاطعى قيمت ارز و قيمت دارايى هاى مختلف ازجمله مسكن را به شدت افزايش مى داده.
4. دولت ها براى انكار اين كه خود عامل اين گرفتارى ها بوده اند، به سرزنش افراد و گروه هاى مختلف و دستگيرى و تنبيه فروشندگان يا فعالان اقتصادى تنبيه و تعزير پرداخته اند. اولين نمود بارز اقدامات حكومتى ايجاد صندوق حمايت از مصرف كنندگان بود كه در سال ١٣٥٣ ايجاد شد براى پرداخت سوبسيد بر كالاهاى مصرفى به دليل ظهور تورم و با هدف مقابله با آثار تورم و ايجاد آرامش اجتماعى. در سال ١٣٥٤ يك تصميم اشتباه تاريخى ديگر هم اتخاذ شد و آن ايجاد مركز بررسى قيمت ها بود با هدف قانونى "تعيين تعديل و تثبيت قيمت ها". اين دو در سال ١٣٥٨ با مصوبه شوراى انقلاب ادغام شدند و مركز حمايت از توليد كنندگان و مصرف كنندگان را تاسيس كردند با همان دو هدف پرداخت سوبسيد و كنترل ادارى قيمت ها از طريق روش هاى تنبيه و تحميل قيمت هاى غير اقتصادى. طبعا اين روش ها به جز نتيجه منفى، افزايش بار بودجه اى، دخالت در توليد و ضعف نظام توليد، توسعه واسطه گرى و رانت خوارى و فساد به دليل قيمت هاى چند گانه اثرى نداشت اما ادامه يافت.
5. دولت ها اين مكانيزم را ادامه مى داده اند تا زمانى كه ديگر تداوم آن امكان پذير نمى بوده. مثلا قيمت گندم هر كيلو هزار تومان و دولت سعى مى كند نان را به قيمت هر كيلو سيصد تومان بفروشد. يا هزينه توليد بنزين پانصد تومان براى هر ليتر و قيمت رسمى آن صد تومان. زمانى بود كه وزير نفت به دولت اعلام كرد كه به صرفه است جايگاه داران به پالايشگاه مراجعه كنند و سوخت مجانى دريافت كنند چون قيمت هاى ادارى جبران هزينه انتقال سوخت به جايگاه ها را هم نمى كند. يا اختلاف قيمت بازار آزاد دلار و قيمت رسمى اختلاف دويست تومان و هفت تومان است و انواع و اقسام فساد و نا كار آيى و ضايعات را فراهم مى كند(زمانى بود كه بى معنى بودن قيمت هاى رسمى دلار در حدى بود كه عملا موسسات اقتصادى دولت و بخش خصوصى برحسب دلار با يكديگر معامله مى كردند و دلارى شدن اقتصاد يك پديده قابل مشاهده بود). متاسفانه به جاى اعمال سياست هاى مالى و پولى مسئولانه دولت ها خود را در شرايطى قرار مى داده اند كه بايد در شرايط حادى تصميم به تصحيح قيمت ها بگيرند آن هم نه به عنون ابزار سياست گذارى بلكه به دليل عدم امكان تداوم روند در جريان. از طرفى بايد تصميم حاد بگيرند و از طرفى با نارضايتى مردم روبرو شوند.
6. كمى نسبت به شرايط موجود و تشابه آن با موارد ديگر توجه كنيم، رشد نقدينگى در سال ١٣٩٢معادل ٣٨/٨ درصد درسال ١٣٩٣ معادل ٢٢/٣ درصد درسال ١٣٩٤ معادل ٣٠ درصد و در سال ١٣٩٥ گرچه نهايى نشده حدود ٢٥-٢٨ درصد و بر آورد سال ١٣٩٦ در همان حدود و احينا بيشتر. يعنى اگر ميزان نقدينگى در جامعه در ابتداى سال ١٣٩٢ معادل ١٠٠ ريال بوده، در پايان سال ١٣٩٦ يعنى طى پنج سال به معادل ٣٤٥ ريال افزايش يافته. در كدام اقتصاد مى توان تصور كرد كه حجم نقدينگى سه و نيم برابر شود، و با ساختار توليد مانند اقتصاد كشور ما، سنگ بر روى سنگ بند شود؟ چگونه يك چنين دولتى مى تواند با قيمت هاى تثبيت شده كنار بيايد وقتى فشار تورم از هر روزن به بيرون مى زند؟ اين شرايط مشابهى است كه در دولت هاى مختلف مشاهده كرده ايم و فشار تورم به صورت جهش هاى نرخ ارز، قيمت طلا و املاك و ساير كالا ها تخليه شده و همه دولت ها هم كم و بيش قربانى اين مكانيزم بوده اند و مردم هم متحمل هزينه و فشار و محروميت و تنگناى اقتصادى. اين شرايط مربوط به تداوم سياست هاى تعديل نبوده و مربوط به تداوم ساز وكارى است كه بر شمرده شد.
راه حل بلند مدت هم از بودجه شروع مى شود هزينه هاى بيرونى و درونى كه كشور توان تداوم انجام آن را ندارد، پرداخت هايى كه توجيه اقتصادى و منطقى جز ملاحظات "سياسى" ندارد و دقيقا همين گير و گره دولت ها بوده كه اختيار تصحيح اين مشكلات را هم نداشته اند...
🔵 @ieairan
سياست هاى ليبرال و نئوليبرال دولت!!!
✍دکتر محمد طبیبیان
در روز هاى اخير همراه با اعتراض هاى مردم كه وجهى از آن مربوط به نارضايتى از شرايط اقتصادى است، برخى افراد با گرايش هاى خاص بهانه اى پيدا كرده اند براى نسبت دادن سياست هاى اقتصادى دولت به سياست هاى موسوم به ليبرال يا نئو ليبرال و از اين دست مطالب و سپس به حمله و پرخاش كردن به آنچه در اين مورد مى فهمند يا نمى فهمند. البته زحمتى هم به خودشان نمى دهند كه بگويند منظورشان از ليبرال و نئو ليبرال چيست.
به نظر اينجانب سياست هاى اقتصادى دولت آقاى روحانى نه ليبرال است نه نئو ليبرال، آنچه از عملكرد دولت و مسئولين اقتصادى آن در دوره اول و دوم مى شود درك كرد و آنچه از بيانات و اعلام مواضع مجموعه دولت مردان مى توان فهميد، سنخيتى با آنچه عرفا از اين سياست ها درك مى شود ندارد. با اين كه اين مفاهيم مربوط به حيطه علم اقتصاد نيست و به فلسفه سياست مربوط است و ويرايش هاى مختلفى دارد(در پايين مختصرى پيرامون اين ويرايش ها ارائه شده است) با اين همه شباهتى بين مواضع عملى و نظرى دولت با هيچ يك از ويرايش ها نمى توان يافت.
اصولا هيچ اقتصاد دان علمى، غيرسياسى، هم يافت نمى شود كه به جز اعتقاد به منطق رايج علم اقتصاد تعهد ديگرى مانند ليبرال يا نئوليبرل يا عنوان ديگر را به عنوان قيد براى انديشه و پژوهش خود بپذيرد. كسانى كه ده ها سال است به دنبال آشفته كردن حيطه انديشه در كشور بوده اند سعى مى كنند از آب گل آلود در هر حال ماهى بگيرند.
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
جایگاه ایران در رتبه بندی رفاه مؤسسه لگاتوم با یک پله پیشرفت، به مقام 117 جهان ارتقا پیدا کرده است. دستاوردی که چندان چشمگیر به نظر نمیرسد.
تجارت فردا
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
سیاستگذاری برای مبارزه با فقر
نویسنده: موسی غنینژاد
رئیسجمهوری هنگام ارائه لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ در مجلس، مبارزه با فقر از طریق اشتغالزایی را یکی از مبانی اصلی بودجه خود اعلام کرد. مطابق تبصره ۱۸ لایحه بودجه، دولت اجازه یافته تا ۱۰۰ درصد منابع حاصل از مابهالتفاوت قیمت حاملهای انرژی در سال ۱۳۹۷ نسبت به ابتدای سال ۱۳۹۶ را به حساب خاصی نزد خزانهداری کل واریز کند.
از این منابع تا سقف ۱۷ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان به شکل وجوه ادارهشده و یارانه سود و در ترکیب با منابع صندوق توسعه ملی و تسهیلات بانکی بهمنظور حمایت از طرحهای تولید، اشتغال و آموزش و کمک به کارورزی جوانان دانشآموخته پرداخت خواهد شد. این شیوههای «دوپینگی» و «پولپاشی» اشتغالزایی و مبارزه با فقر بارها در گذشته تجربه شده اما هیچگاه نتیجه مطلوبی به بار نیاورده است. در اتاقهای فکر دولت چه میگذرد که برای اشتغالزایی و مبارزه با فقر چنین سطح از تحلیل و سیاستگذاری در بودجهریزی دولت مطرح میشود؟ دولت دهم با طرح هدفمند کردن یارانهها، مابهالتفاوت افزایش قیمت حاملهای انرژی را تبدیل به یارانه نقدی مستقیم کرد، دولت دوازدهم میخواهد آن را بهصورت یارانه طرحهای اشتغالزا توزیع کند. هر دو دولت ظاهرا راه حل معضلات اقتصادی را در پولپاشی میدانند. تفاوت نظری این دو رویکرد از لحاظ علمی واقعا چقدر است؟ سیاستگذاری برای مبارزه با فقر باید در چنین چارچوبهای سادهانگارانهای صورت گیرد؟
فقر و مبارزه با آن یکی از مهمترین نگرانیهای انسان از پیدایش تمدن بشری تاکنون بوده است. از آغاز شکلگیری علم اقتصاد در سده هجدهم میلادی «ثروت ملل» در مرکز توجه اقتصاددانان قرار گرفت. ثروت مفهوم مخالف فقر است و جستوجو برای یافتن راز ثروتمند شدن جوامع در حقیقت چیزی نیست جز تلاش برای غلبه بر فقر. اقتصاددانان از همان آغاز پی بردند که توانایی تولید ثروت جوامع، تابعی از چگونگی عملکرد نظام بازار در آنها است. آدام اسمیت یکی از نخستین و مهمترین اقتصاددانان کلاسیک به صراحت میگفت میزان تولید ثروت در جامعه تابعی از پیشرفت تقسیم کار و این خود تابعی از گستره بازارها است. این بینش نخستین و بنیادی که افزایش ثروت در جوامع انسانی در گرو توسعه بازارهای رقابتی است، هیچگاه مستقیما و صراحتا از سوی اقتصاددانان مورد تردید قرار نگرفت؛ اما پیشرفتهای روزافزون و بیسابقه در عرصه علوم تجربی و دستاوردهای فنی ناشی از آن در دو سده گذشته به این تصور دامن زد که با تکیه بر سرمایه فیزیکی و دانش علمی و فنی میتوان بینیاز از سازوکارهای بازار، جوامع بشری را به سوی تولید ثروت و رفاه بیشتر هدایت کرد.
پیروزی انقلاب سوسیالیستی در روسیه که امسال یکصدمین سالگرد آن است، بر این توهم دامن زد که دولتها میتوانند برنامهریزی متمرکز را جایگزین نظام بازار کنند و با این کار نه تنها تولید ثروت، بلکه توزیع «عادلانه» آن را نیز در اختیار گیرند. نسخه ملایم و متفاوت دیگری از این توهم در کشورهای سرمایهداری غرب نیز با نضج گرفتن تفکرات کینزی، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم رواج یافت؛ به این معنی که نظام بازار ذاتا میل به رکود دارد و با دخالت مستقیم دولت در اقتصاد است که میتوان بر این مشکل فائق آمد. به این ترتیب نقش تعیینکننده بازار در تولید و افزایش ثروت کم و بیش به حاشیه رانده شد و بیشترین توجه معطوف به عوامل دیگری مانند سرمایه مالی و فیزیکی، مسائل فرهنگی، دموکراسی سیاسی و... شد...
متن کامل(سایت بورژوا)🔽
http://telegra.ph/antipoverty-12-28
عهد سال نو: ایمنی
نو شدن سال برای انسان ها همواره خاطره انگیز و هشدار دهنده است. کمتر از سه روز به پایان سال 2017 میلادی و کمتر از سه ماه به پایان سال 1396 شمسی وقت باقی است. چه برنامه ای برای سال آینده خود دارید؟
در بسیاری از فرهنگ ها، افراد در آستانه تحویل سال تصمیمی می گیرند که باید تا آخر سال بر آن پا برجا بمانند؛ مثلا ورزش کنند یا رژیم غذایی بگیرند یا زبان خارجی بیاموزند، یا غیبت نکنند و یا تلاش کنند خشم خود را کنترل کنند. به این عهدهای سر سال در زبان انگلیسی می گویند: Resolution. به راستی Resolution شما برای سال آینده چیست؟
ما ایرانیان از غنای فرهنگی و تاریخی بهره مندیم ولی این سبب نمی شود که به نقص ها و کمبودهای خود نپردازیم و در صدد رفع آنها بر نیاییم. به راستی رفع کدامین نقیصه فرهنگی باید در اولویت قرار گیرد؟
به باور اینجانب کم توجهی ایرانیان به مقوله ایمنی برای ناظر خارجی شگفت انگیز و محیرالعقول است. به راستی چطور ایرانیان می پذیرند سالیانه در جاده ها دهها هزار کشته و صدها هزار زخمی بدهند؟ به راستی چگونه زلزله در آن سوی مرز کمتر از ده کشته می دهد و در این سو صدها نفر؟ به راستی چگونه تغذیه ایرانیان چنان غرق در نمک و شکر و روغن است که بیماری های مزمن اپیدمی شده است؟ به راستی چگونه ملتی با رفتارهای بی ملاحظه و پرخطر مالی به ورشکستگی می افتد؟ به راستی چگونه مسئولان کشوری سیاست های اقتصاد کلان به غایت خطر آفرین را برمی گزیند و شب هنگام باآرامش سر بر بالین می گذارند؟ به راستی جوانان کدام کشور جهان از رفتارهای پرخطر جنسی خود با مباهات یاد می کنند؟ آیا زمان تغییر فرا نرسیده است؟
بیایید سال آینده را برای خود سال ایمنی قرار دهیم. بیایید ما هم عهدی خارق العاده ببندیم تا در سال آینده در همه ابعاد زندگی ایمنی را گسترش دهیم. بیایید Resolution خود را تا آخر سال از یاد نبریم. بیایید درباره تصمیم خود با دیگران صحبت کنیم و از اینکه تغییر کرده ایم به خود ببالیم. بیایید اگر درآمدی داریم به جای ذخیره در بانک بر ایمنی سرمایه گذاری کنیم. کپسول آتش نشانی بخریم. قفسه ها را به دیوار محکم پیچ کنیم. اگر می توانیم اجاق برقی را جایگزین اجاق گازی کنیم. آیا می دانید سالیانه چند نفر بر اثر گاز گرفتگی جان می سپارند؟ چرا تشخیص دهنده دود در اتاق ها نصب نشده است؟ چرا آب فشان ها در آپارتمانها اجباری نیست؟
بیایید در اینترنت درباره دلایل غرق شدگی در دریا و دریاچه ها تحقیق کنیم. بیایید شنا بیاموزیم. بیایید خودروهای خود را ایمن کنیم. بیایید کمکهای اولیه را تمرین کنیم. بیایید رانندگی ایمن را ترویج کنیم. باید کف نفس بیابیم و قوی و با اراده شویم تا در سرعتی بیش از سرعت مجاز نرانیم. بله ویراژ دادن و سبقت گرفتن ناشی از ضعف روانی شخص است نه دست به فرمان بی نظیر وی. بیایید از خرید خانه های روی گسل یا در معرض سیل خودداری کنیم. بیایید ایمنی را از خانه به جامعه ببریم. بیایید در کار هم ایمنی را جدی بگیریم.
بیایید عهد خود را جمعی به اجرا بگذاریم. آنگاه در انتهای سال خواهید دید تا چه حد زندگی تک تک عزیزان متحول شده است.
/channel/Neekgoftaar
جمعه برجامی؛ آیا ترامپ در برجام میماند؟
▪️دکتر علم صالح در گفتگو با تجارتنیوز
▪️مصاحبه: پانیذ نوربخش
https://tejaratnews.com/?p=188644
مدارک و اقدامات لازم برای عضویت در انجمن اقتصاددانان ایران
توضیحات بیشتر در سایت انجمن
http://www.iea.org.ir
🔵 @ieairan
یک درصد ثروتمندان آمریکایی، 40% کل مالیات را می پردازند و ۶ درصد ثروتمند، مجموعا 60% مالیات را.
۵۰ درصد قشر پایین، کمتر از ۳ درصد از مالیات را می پردازند.
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
http://conf.isc.gov.ir/npse96
Telegram Channel: @npse96
Email: Research@abru.ac.ir
احتمال خداحافظی دانشگاهها با پایان نامه
▪️معاون آموزشی وزیر علوم: طرح تفویض اختیار به دانشگاهها تا پایان سال 96 ابلاغ میشود،با ابلاغ این برنامه به دانشگاهها بسیاری از ضوابط و آییننامههای آموزشی در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری واگذار خواهد شد و دانشگاههای مطرح که از خدمت و سابقه بیشتری برخوردارند این اختیار را خواهند داشت که راساً تصمیمگیری کنند، منتها باید در مرجع قانونی دانشگاه این تصمیمات مورد تصویب قرار گیرد تا شاهد اعمال سلیقههای فردی نباشیم
▪️شریعتی نیاسر: درباره حذف پایان نامه بر اساس شیوههای درون سازمانی هر دانشگاه، وقتی اختیار به دانشگاه داده شود دانشگاه باید شیوهنامه خود را تدوین کند که هرچه باشد، قانونی است
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
⭕️ نابرابری ثروت
دکتر وحید قربانی
@SafMah
🔹یکی از شاخص های مهم نابرابری اقتصادی، نابرابری درآمدی (Income inequality) می باشد. نابرابری درآمد به معنی توزیع نا متقارن و نامناسب درآمد در جامعه می باشد.
🔸عواملی که می تواند منجر به نابرابری درآمدی شود عبارت است از سیستم مالیاتی ضعیف، بازتوزیع نامناسب درآمدهای مالیاتی، حداقل دستمزد پایین، سیاست های اقتصادی نامناسب و....؛
🔹مطالعات اقتصادی نشان داده است که یکی از جنبه های پنهان نابرابری اقتصادی، نابرابری ثروت (Income inequality) است. نابرابری ثروت تحت عنوان شکاف ثروت (wealth gap) نیز شناخته شده است. قبل از توضیحات در مورد این نوع از نابرابری، نیاز است تا ثروت را تعریف نماییم.
🔸بنا بر تعریف، ثروت برابر است با تفاضل دارایی ها و بدهی ها؛ هر چه دارایی بیشتر و بدهی کمتر باشد ثروت افراد بالاتر است و به عبارتی دیگر هر چه سهم بدهی در تشکیل دارایی بیشتر باشد، ثروت پایین تر خواهد بود. پدیده نابرابری ثروت اشاره به این موضوع دارد که افراد تا چه اندازه مالک دارایی هایشان پس از کسر بدهی ها، می باشند و هر چه توزیع متقارن تری از ثروت در جامعه وجود داشته باشد، نابرابری ثروت کمتر خواهد بود.
🔹با تفکیک بین این دو نوع نابرابری، نتیجه گیری می نماییم که 1- نابرابری ثروت مفهومی بلندمدت تر از نابربری درآمد است یعنی برای دستیابی به برابری ثروت در جامعه نیاز زمان بیشتری لازم است نسبت به برابری درآمد؛ 2- سیستم مالیات بر دارایی می تواند در جهت توازن ثروت اثر بخش باشد ضمن آنکه مالیات بر دارایی سبب خواهد شد تا بخش زیادی از ثروت راکد جامعه به تحرک درآید و 3- ممکن است نابرابری درآمدی در جامعه رو به کاهش باشد ولی نابرابری ثروت رو به افزایش و این در حالتی است که درآمد افراد روز به روز بیشتر ولی افراد روز به روز بدهکار تر می شوند.
🔸 روند نابرابری درآمدی و نابرابری ثروت در جهان در نمودار زیر نمایش داده شده است.
/channel/SafMah/258.
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
"تاثیر حقوق مالکیت و استقلال قوه قضائیه بر فقر"
✔️حقوق مالکیت در واقع موتور محرک فعالیت های اقتصادی است. ساختار حقوق مالکیت تاثیر مستقیم بر ساختار انگیزشی کنشگران اقتصادی دارد. در واقع ساختار حقوق مالکیت است که به کنشگر اقتصادی دیکته می کند که به کدام فعالیت روی آورد و کجا منافع اقتصادی او بیشتر تامین می شود.
تعریف حقوق مالکیت و اجرای آن به فرد اقتصادی می گوید که برج سازی کند، دلالی کند یا کارخانه بسازد و تولید کند یا زد و بند کند و به اقتصاد زیرزمینی و سیاه روی آورد یا بانک تاسیس کند و پول های مردم را گردآوری کند به تولید بپردازد یا پول ها را به طریقی از کشور خارج کند یا سوء استفاده های کلان مالی کند.
این ساختار و قوه قضائیه است که می گوید قاچاق وارد کند یا به تولید بپردازد. استقلال قوه قضائیه رکن رکین هر اقتصاد قدرتمند است. در یک عبارت کوتاه؛ قانون و اجرای کم هزینه.
****
📚منبع: مقاله ای از دکتر علی رضاقلی با عنوان "تاثیر حقوق مالکیت و استقلال قوه قضائیه بر فقر"
/channel/ali_rezagholi/71
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
نامه ای که باعث شد سایت نویسنده اش فیلتر شود:
«آقایان محترم، اگر با در انداختن یک انتخابات پر نشاط و فراگیر، شرایط عبور کشور از بیثباتی و ترس و نگرانی مداوم را مهیا نکنید به دلایلی که گفتم یعنی تداوم شرایط «عدم اطمینان» اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۵ همچنان در رکود میماند و آنگاه در سال ۹۶ نیز به علت آن که سال انتخابات ریاست جمهوری است و آینده سیاسی کشور در ابهام است، فعالان اقتصادی همچنان منتظر میمانند تا تکلیف روشن شود و بنابراین اقتصاد همچنان در رکود خواهد ماند. اما این دو سال برای ما بسیار خطیر خواهد بود. یعنی با تداوم رکود نه تنها دو میلیون نفری که تازه به بازار کار وارد میشوند به تعداد بیکاران ما افزوده خواهد شد بلکه با تداوم رکود ما شاهد امواج ورشکستگی و تعطیلی بنگاههایی خواهیم بود که چند سال است به امید گشایشی در اقتصاد ایران، و علیرغم زیان ده بودن، خود را سرپا نگهداشته اند. اگر چنین امری رخ دهد، نظام بیمه و تامین اجتماعی ما که هم اکنون با کسری گسترده منابع روبه روست و در پایان هر ما برای تامین وجوه لازم برای پرداخت مستمری بازنشستگان مجبور به فروش بخشی از دارایی های خویش است وارد مرحله بحران خواهد شد چرا که نه تنها نمیتواند از بیکاران جدید حمایت کند بلکه در تامین حقوق چندین میلیون بازنشسته کنونی نیز به بن بست بر میخورد. این را بیفزایم که تشدید فشاری که بواسطه بر خانواده ها خواهد رفت و آنان را از تامین نیاز هشت تا ده میلیون بیکاری که سربار زندگی آنها هستند عاجز خواهد کرد، در کنار یازده میلیون حاشیه نشینی که سهمشان از این کشور جز فقر و بیکاری و آوارگی نبوده است، شرایطی را بهوجود خواهد آورد که یک جرقه، یک حادثه، یک مرگ ناگهانی، یک اعتراض پیشبینی نشده، یک انفجار، یک اعتراض، یک تحصن، یک سخن نابهجا و یک حرکت نامعقول میتواند امواجی از بحران اجتماعی نظیر اعتراضات فقرا و حاشیهنشینان و پابرهنگان را برانگیزاند.
اگر ما با شورش پابرهنگان روبه رو شویم دو راه داریم. یا سکوت کنیم و شاهد درهم ریزی باشیم یا دست به سرکوب خشونتبار بزنیم. تفاوت اعتراضات گروههای نخبگان مانند روشنفکران و دانشگاهیان و حتی شورشهای مدنی که طبقه متوسط شهری در آنها مشارکت دارد با شورش پابرهنگان این است که دو مورد اولی رهبری پذیر است. یعنی آنان نوعی سازمان غیررسمی مدنی دارند و افرادی را به عنوان رهبری خود میپذیرند. پس با درخواست رهبرانشان به خانه باز میگردند یا وارد یک فرایند گفت و گو و تعامل و مصالحه میشوند . اما وقتی فقرا و حاشیه نشینان و پابرهنگان که وضعیتشان محصول ناکارایی مدیریتی ما در چهار دهه گذشته است اعتراض و شورش میکنند، رهبری پذیر و مدیریتبردار نیستند. آنان وقتی شورش خود را آغاز کردند یا تا دستیابی به نتیجه ادامه میدهند یا وارد فرایندی خسارت بار میشوند. یعنی فرایند گفتوگویی شکل نمیگیرد. اگر پلیس آنان را بزند آنان نیز سنگ و چوب برمیدارند و اگر به آنان شلیک شود آنان نیز سلاح های سرد و گرم بیرون میآورند. جمهوری اسلامی یک بار در اوایل دهه هفتاد شمسی در اسلام شهر، اراک، قزوین و مشهد با شورش محدود پابرهنگان روبهرو شده است و میداند چقدر خسارتبار است. خسارتهای فیزیکی و اقتصادی هر یک از این شورش های محدود (نظیر شکستن و آتش زدن اماکن دولتی و عمومی) بسیار فراتر از خسارتهای کل اعتراضات مدنی سال ۸۸ بود.
یادمان نرود که در سال ۱۳۷۸ فقط دانشجویان شورش کردند و چند روز بخشهایی از تهران از کنترل خارج شده بود و کل تهران ملتهب بود. با این حال دانشجویان رهبری پذیر و مذاکره پذیر بودند و در نهایت هم همین مذاکرات ماجرا را ختم کرد. در اعتراضات پس از انتخابات ۸۸ نیز طبقه متوسط شهری اعتراض کردند که چند ماه کل کشور در التهاب و بحران بود. با این حال آن اعتراضات نیز هم رهبری پذیر بود و هم کنترل شده و خسارتی متناسب با وسعتی که داشت، نداشت. اما اگر میلیون ها بیکار، حاشیه نشین و فقیر دست به اعتراض بزنند و شورش پابرهنگان شکل بگیرد آنان دیگر آنان نه مذاکره پذیرند و نه رهبری پذیر. آنان هدف روشنی نخواهند داشت آنان فقط وضع موجود را نمیخواهند و تا درهم ریزی وضع موجود به شورش خویش ادامه میدهند.
بخشی از نامه محسن رنانی در اسفندماه ٩۴، پیش از انتخابات مجلس دهم با عنوان «آینده ایران در دستانی لرزان» خطاب به فقهای شورای نگهبان
متن کامل نامه را از کانال تلگرامی دکتر رنانی دریافت کنید.
/channel/Renani_Mohsen/20
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
حفره ها و سیاهچاله ها
✍محسن جلال پور
وقتی فضای نارضایتی در جامعه ایجاد شده و متعاقب آن مسائل به خیابان کشیده میشود، آنچه شنیده نمیشود، دیدگاههای اصولی و مبتنی بر اصلاح اقتصاددانان است.
معتقدم در دو مقطع حرف اقتصاددانان شنیده نمیشود. یک مقطع زمانی است که اوضاع به ظاهر خوب است و سیاستمداران خرسند و خوشحالند و میلی به اصلاح اقتصادی نمیبینند. مقطع دیگر زمانی است که اوضاع خیلی بد است و سیاستمدار برای اینکه موقعیت خود را در افکار عمومی در خطر میبیند، باز هم به حرف اقتصاددان گوش نمیکند.
اینجاست که نسخههای اصلاحی به حاشیه میرود.
به نظرم اکنون هم زمانی است که سیاستمدار در مجلس و دولت بهانه لازم را برای به تعویق انداختن اصلاحات اقتصادی پیدا کرده و احتمالاً باز هم مانع جراحی اقتصاد خواهد شد.
اما واقعیت این است که بحران امروز، نتیجه حرفناشنوی دیروز سیاستمداران است و امروز هم اگر اصلاحات ضروری صورت نگیرد، سال آینده بحران دیگری رخ میدهد و این چرخه تداوم پیدا میکند. مثلاً تحت تاثیر مسائلی که این روزها در کشور میبینیم، نمایندگان مجلس معتقدند قیمت آب و برق نباید افزایش پیدا کند. مشخص است که این نظرات برای جلب نظر مردم مطرح میشود اما واقعیت این است که سال آینده قطعاً با بحران آب و برق مواجه خواهیم شد. در حال حاضر دیماه هم به نیمه رسیده اما میزان بارشها به شدت کاهش یافته است. اگر قرار است سال آینده، آب جیرهبندی شود، بهتر نیست از همین حالا اصلاح قیمتی و مدیریت مصرف شروع شود؟
به تعویق انداختن مشکلات، چند نتیجه مشخص دارد:
نخست اینکه اعتماد مردم را به دولت و مجموعه حاکمیت کاهش میدهد.
دوم اینکه بحران را بزرگتر و عواقب آن را بیشتر میکند.
سوم اینکه از حوزه اقتصادی خارج شده و تبدیل به معضلات اجتماعی و سیاسی و امنیتی میشود.
چهارم اینکه امید را از مردم میگیرد و به عاملی برای یأس و ناامیدی تبدیل میشود.
نتیجه اینکه روزبهروز میان مردم و حاکمیت فاصله میافتد و از سرمایه اجتماعی کشور کاسته می شود.
معتقدم مشکلات اقتصاد ایران از فاز اجماع و وفاق گذشته و حتی اگر اجماعی هم حاصل نشود، مشکلات اقتصادی خود را به جامعه و حاکمیت تحمیل میکنند. آنچه در چند روز گذشته در خیابانها گذشت، مصداق این واقعیت بود.
بارها هشدار داده شده که اقتصاد کاری به سیاستمداران ندارد و راه خودش را میرود. هشدار داده شد که اگر به ابرچالشهای اقتصادی به وقت و به موقع رسیدگی نشود، از زمین اقتصاد خارج میشوند و به مسائل اجتماعی و امنیتی تبدیل میشوند. به این هشدارها متاسفانه بیتوجهی شد و امروز در خیابانها میبینیم که چگونه کشور دچار مسائل و مشکلات عدیده شده است. اگر امروز هم به فکر ترمیم حفرههای اقتصاد نباشیم، فردا باید فکری برای پر کردن سیاهچالهها کنیم.آن وقت شاید کمی دیر شده باشد.
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
"چین عزیز"
✍یادداشتی از پدرام سلطانی
این هفته سفری تجاری به چین داشتم. بیش از ١٢ سال است که با چینیها تعاملات تجاری دارم و در این مدت مکرراٌ به چین سفر داشته ام. این سفر اما متفاوت از تمام سفرهای قبلی بود. اولین تغییر را در فرودگاه شانگهای احساس کردم، هنگامی که گذرنامه خود را به پلیس گذرنامه چین دادم و او شروع کرد به پرس و جو در خصوص علت سفر من به چین، محل اقامتم و داشتن بلیط برگشت. در تمام این ١٢ سال به خاطر نداشتم که هنگام ورود به چین با چنین سئوالاتی برخورد کرده باشم.
🔹 در اولین جلسه کاریم دریافتم که حسابهای شرکتهای ایرانی ثبت شده در چین یک به یک در بانکهای چینی در حال بسته شدن است و موضوع، بر خلاف آنچه که در اخبار ایران انعکاس یافته است، منحصر به دانشجویان و اشخاص حقیقی ایرانی نیست. حتی شرکتهایی که از ١٥-١٠ سال پیش در چین ثبت شده اند مشمول این رفتار جدید بانکهای چینی شده اند. تجار ایرانی به کارمندان چینی خود متوسل شده اند و شرکتهای جدیدی به نام آنان تأسیس می کنند و به امید امانتداری آنها دارایی خود را به نامشان می زنند.
🔹 بیش از یکسال است که با یکی از شرکتهای چینی مشغول مذاکره برای سرمایه گذاری مشترکی در ایران هستیم. در جلسه ای که برای ادامه مذاکرات با او داشتم خبر ناخوشایندی به من داد: دولت چین سرمایه گذاری شرکتهای چینی در ایران را تقریباٌ ممنوع کرده است و به سختی مجوز سرمایه گذاری خارجی در ایران را صادر می کند.
🔹 تقریباٌ در همه جلساتی که داشتم مشتریان چینی اشاره به سختتر شدن کار با ایران داشتند. اظهار می داشتند که بسیاری از شرکتهای چینی ترجیح می دهند خرید خود را در شرایط برابر از ایران نداشته باشند زیر پرداخت بسیار مشکل است و باید اسناد تجاری را تغییر دهند و به نام کشور دیگری بزنند تا امکان پرداخت پول از بانکهایشان فراهم شود.
▪️ "چین عزیز" آرام آرام ایران، این شریک وفادار خود را به حاشیه می راند.
از سال ١٣٨٩ که شرکت دولتی نفت چین، علیرغم اخذ امتیازات ویژه از دولت وقت ایران در قرارداد ٢/٥ میلیارد دلاری سرمایه گذاری در میدان نفتی آزادگان، شروع به کند کردن کار و بهانه تراشی کرد سیاست عقب گرد چین آشکار شد. قطعاٌ مشکل این نبود که آنها توان انجام کار را نداشتند بلکه سیگنال پایین کشیدن فتیله کار با ایران را دریافت کرده بودند.
▪️ چینیها در تمام این سالهایی که ایران عضو ناظر سازمان همکاریهای شانگهای بود، تنها مخالف عضویت کامل ایران در این سازمان، که در آینده می تواند بزرگترین و مهمترین سازمان اقتصادی آسیا باشد، بودند و برای جلوگیری از عضویت ایران در این سازمان در منشور آن گنجانده بودند که کشورهایی که سازمان ملل بر علیه شان تحریمهایی وضع کرده است نمی توانند به عضویت این سازمان در آیند. حتی پس از لغو تحریمهای سازمان ملل، آنها مخالف عضویت ایران باقی ماندند و در حالی که به عضویت کامل هند، رقیب آسیایی خود، در این سازمان رأی مثبت دادند اما با عضویت ایران موافقت نکردند.
▪️ چینیها حتی در پروژه بلند پروازانه جاده ابریشم نوین مسیر تاریخی جاده ابریشم را به نحوی تغییر داده اند که از بالای ایران بگذرد و یک مسیر فرعی از مسیر اصلی برای ورود به ایران منشعب شده است. داستان سرمایه گذاری کلان چین در بندر گوادر پاکستان نیز مکمل این پروژه در دور زدن ایران است.
🔴 در طول این ١٢ سال، دشمنی آمریکا با ما، و ما با آمریکا، باعث شد که ایران به عنوان بهترین مسیر خطوط لوله انتقال نفت و گاز خلیج فارس و آسیای میانه به اروپا، از این مسیرها حذف شود و به یک مسیر فرعی در نقشه انتقال انرژی منطقه تبدیل شود. از بین رفتن این مزیت مهم ژئوپلیتیک ایران تلخ اما قابل فهم است. اما اینکه چین، کشوری که این چنین از ما بهره برده است و ما به او چشم امید داشتیم، ایران را از مسیر ترانزیت کالا از شرق به غرب و شمال به جنوب کنار گذاشته است و نگاه درجه دومی به ایران دارد جای تأمل بسیار دارد.
⚫️ چین نشان داده است که در عرصه شطرنج جهانی هوشمندانه بازی می کند و چشم انداز بلند مدتی دارد. چرا چین چنین سیاستمدارانه و به آرامی ایران را به حاشیه می برد؟ او آینده را چه می بیند که پاکستان و افغانستان را به ایران ترجیح می دهد؟ چین برای چینی بند زده اقتصاد ایران چه نقشه ای می چیند؟
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
تأثیر اعتبارات خارجی بر صنایع داخلی ایران
به قلم: مسعود زاهدی اول
https://goo.gl/m1k5rj
ماست مختار السلطنه، انتخاب با شما است!
این مطلب را جایی دیدم:
«▪️آوردهاند که روزی به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکانهای شهر سر زد و ماست خواست.
▪️ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی میخواهی؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه؟! وی شگفتزده از این دو گونه ماست پرسید.
▪️ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر میگیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه میفروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان میبینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته میفروشیم. تو از کدام میخواهی؟!
▪️مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگههای تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگهش دارند تا همه آبهایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد!
▪️چون دیگر فروشندهها از این داستان آگاه شدند، همگی ماستها را کیسه کردند! وقتى ميگن فلانى ماستشو كيسه كرده يعنى اين! ولی حیف که دیگر مختارالسلطنه ای نیست...»
مستقل از این که آیا داستان به لحاظ تاریخی آیا واقعا اتفاق افتاده یا جزو همان «مطالب پندآموز ساختگی» است میتوان به این نکته توجه کرد که این بند داستان خیلی جالب و دقیقا منطق با پیشبینی تئوری اقتصاد است: « ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان میبینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته میفروشیم». نظریه اقتصاد میگوید قیمت یک کالا را که «برونزا» و دستوری تنظیم کنی «کیفیت» به صورت درونزا طوری تنظیم می شود که در تعادل همان میزان محتوا از کالاهای مختلف دریافت شود.
به عنوان یک اقتصاددانان میشود همین مطلب را دست به دست کرد و تفاوت فقط و فقط در پیام جمله آخر باشد: به جای «حیف که مختارالسلطنه نیست» بگوییم «با بگیر و ببند و تنظیم دستوری قیمتها نهایتا ماست مختار السلطنه گیر مردم میآید و بس». جالب است که فقط یک جمله کوتاه در انتهای یک متن این همه معنا و پیام آن در سطح عمومی را عوض میکند.
@hamed_ghoddusi تماس با نویسنده
@hamedghoddusi
نوكيسگي سياسي
✍احتسام غفورزاده
نفرت انگیز ترین و زجرآورترین شکنجه برای انسانها این است که از فساد همه چیز آگاه باشند و بر اصلاح هیچ چیزی قادر نباشند.(هرودوت)
داستان يك جنجال و يك نماينده و يك عملكرد و يك خواست بي جا نيست، داستان يك مدل از تفكر است.
پيشتر درباره نوكيسگي علمي چند كلامي به اختصار نگاشته شد. اما داستان نوكيسگي صرفا در اقتصاد و علم منحصر نمي شود، رفتار نوكيسگان در همه جا ظهور و بروز دارد، در علم، سياست، اقتصاد، ورزش و هر آنچه مجال خودنمايي به فرد نوكيسه مي دهد.
پيشتر نوكيسه را فردي دانستيم كه هويتش را در اندوخته خود مي داند و وسايل رسيدن به اهداف را مقدم بر اهداف مي داند ، به طور مثال فرد ثروتمند ثروت را وسيله آسايش مي داند ولي نوكيسه آسايش را فداي ثروت مي كند و با خودنمايي آن را در چشم مردم فرو مي كند يا عالم علم را در راه فرزانگي به دست مي آورد و نوكيسه ي علمي، علم را وسيله كسب برتري و خودنمايي مي كند.
در عرصه سياست هم مي توان نوكيسگي را تعميم داد ، عده اي بدون داشتن فن سياست به دلايلي از جمله معروفيت هاي غير سياسي (ورزشي ، هنري، اجتماعي، شيخوخيت ، خانواده، جانبازي براي وطن و....) كه هر يك در جايگاه خود ارزشمندست به عرصه سياست وارد مي شوند و به دليل نداشتن مهارت و فن سياست كارهاي سطحي ، نمايشي و بدون پشتوانه علمي و عقلي خود را به صرف اين كه در جلسات (كه بيشتر شبيه مهماني هاي خانوادگي است) بررسي شده است كارهاي مهمي مي پندارند و به وسيله همان كارهاي سطحي و نمايشي با سوار شدن بر موج احساسات خود را در جايگاهشان تحكيم مي كنند، اما نهايت امر اين است كه (خواجه پندارد كه طاعت مي كند/ بي خبر در معصيت جان مي كند)، دم خروس نوكيسگان سياسي زماني پيدا مي شود كه اظهارات كوچه بازاري مي كنند و مشخص مي شود عيار سياسي جماعت نوكيسه در چه حد است، به طور مثال جمله اگر نماينده تامين نشود دزد مي شود كه به تازگي توسط يكي از نمايندگان گفته شد يك صحبت كاملا كوچه بازاريست گويا نماينده مجلس شاگرد بنا يا شاگرد شاطر و شوفر و... است، گويي سياست عرصه يك امر اقتصادي دون در حد خوردن و خوابيدن است و گويي تاريخ نمي شناسد كساني را كه زندگي خود را وقف سياست كرده اند.
سياست عرصه مردان و زناني است كه خود را تمام قد براي رسيدن و حاكم كردن طرز تفكر مطبوعشان فدا كرده و مي كنند و فرق سياستمدار با نوكيسه سياسي در اينجاست كه براي سياست مدار سياست راهي براي حكومت يك طرز تفكر و براي نوكيسه سياست غايت و فايده آن كسب منفعت شخصي است
بحث نوكيسگي سياسي بحثي بس دراز آهنگ است و مختصر گفته ي بالا براي تعميم بر بسياري از رفتارهاي سياسي كفايت مي كند.
در فرصت هاي بعدي به اقسام ديگري از نوكيسگي خواهيم پرداخت، زيرا شناخت نوكيسگي عيارسنجي بين جنس اصل و بدل در امور اجتماعي است
#احتسام_غفورزاده ٤ / ١٠ / ١٣٩٦
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
یک سوال:
با توجه به وضعیت اقتصاد ایران و وجود رکود و بیکاری قاعدتا باید منحنی IS در قسمت تقریبا افقی محور LM یکدیگر را قطع می کنند و با توجه به نظریه آقای جورگنسون، دولت در این حالت باید سیاست انبساط مالی را در پیش بگیرد.
اما در لایحه بودجه پیشنهادی می بینیم که هزینه های جاری دولت 9 در صد رشد کرده و هزینه های عمرانی رشد منفی داشته یعنی در کل هزینه دولت g تغییر خاصی نسبت به سال 96 نخواهد داشت. از سوی دیگر مالیات نیز چیزی نزدیک به سی در صد (هر چند بسیار آرمان گرایانه هست) افزایش خواهد داشت. از طرف دیگر یارانه ها یا به عبارت دیگر کمکهای بلا عوض مستقیم نیز کاهش خواهد یافت. همچنین یارانه سوخت و حامل های انرژی نیز خیلی کمتر خواهد شد همه این مباحث گویای سیاست انقباض مالی و پولیست. این تناقض در علم و عمل چگونه توجیه پذیر است؟
عبدالنبی امیری. دانشجوی دکتری اقتصاد
توزیع درآمد در قاره های مختلف در سه مقطع تاریخی
جهان ثروتمندتر شده و جمعیت زیادی از فقر نجات پیدا کرده اند.
علیرغم برخی ادعاها، طبقه متوسط نیز تقویت شده است.
🔴⚫️ کانال علوم انسانی
📕 @humansciences