ارتباط با مدیر کانال: @kazembahrami
🎧«ایران و ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه»
سخنرانی دکتر #محمود_سریع_القلم (8 آبان 1396)
#علوم_سیاسی
.
🌕 کانال علوم انسانی
📗 @humansciences
امروزه درك صحيح ازمفاهيم و تكنيك هاي "زنجيره ارزش" يكي ازدغدغه هاي سياستگذاران اقتصادي جوامع پيشرفته است.در اين حوالي چقدر به "زنجيره ارزش" اهميت داده مي شود؟
"زنجيره ارزش"صنعت گوشت گوسفند راببينيد👆
▪️ایران دوازدهمین مصرف کننده نفت خام در دنیا
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
⭕️◻️اثر دانینگ-کروگر:
رابطه اعتماد بنفس با تجربه در انجام کار.
(محور افقی میزان تخصص است و محور عمودی میزان اعتماد بنفس.)
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
@BehavioralEconomicsAndFinance
▪️اژدها چگونه بیدار شد
🔺آمارها نشان می دهد که سهم بنگاه های دولتی در تولید ناخالص صنعتی چین از 50 درصد در سال 1998 به 25 درصد درسال 2013 کاهش یافته است. تعداد کل بنگاه های دولتی از 64 هزار و 737 مورد در سال 1998 به 18 هزار و 574 مورد در سال 2013 کاهش یافته است. با این حال تعداد بنگاه های دولتی که دولت مرکزی مالک آن هاست بسیار کم تر از این رقم هاست، به طوری که تعداد بنگاه های دولتی از 196 مورد در سال 2003 به 115 مورد در مارس (بهار) 2013 کاهش یافته است. اکثر بنگاه های دولت مرکزی باقیمانده، در صنایع استراتژیک مانند دفاع، نفت و پتروشیمی، تولید و توزیع برق، ارتباطات، کشتیرانی و حمل و نقل هوایی هستند که اهمیت حیاتی برای امنیت ملی و معیشت مردم دارند که از طریق کمیسیون ادراه و نظارت دارایی های دولتی مدیریت می شوند. تعداد بسیاری از بنگاه های دولتی کوچکتر هنوز تحت تملک دولت های محلی هستند. همچنین سهم تعداد بنگاه های دولتی از 39 درصد بنگاه های مهم صنایع در سال 1998 به 5 درصد در سال 2013 رسیده است. در همان دوره سهم کل دارایی های صنعتی بنگاه های دولتی نیز از 68.8 درصد به 40 درصد کاهش یافته است.
آمارهای اشتغال نیز نشان می دهد که در سال 1978 تنها 24 درصد از حدود 401 میلیون نفر جمعیت شاغل چین در بخش شهری بودند اما در سال 2013 سهم اشتغال شهری به حدود 50 درصد کل 770 میلیون نفر شاغلین چین افزایش داشته است. در سال 1978 حدود 78 درصد از کل اشتغال شهری توسط بنگاه های دولتی ایجاد شده اما در طول زمان از سهم اشتغال بنگاه های دولتی کاسته شد به طوری که این سهم در سال 2013 به کمتر از 17 درصد کاهش یافته است. بنگاه های دولتی همچنین سهم بالایی در سرمایه گذاری دارایی های ثابت در چین داشتند به طوری که در سال 1978 حدود 80 درصد سرمایه گذاری در دارایی های ثبات توسط آن ها صورت می گرفت که این سهم در سال 2013 به حدود 25 درصد کلاهش یافته است و این روند در سال گذشته هم ادامه داشته است...
وبسایت اتاق تهران
http://tccim.ir/News/FullStory.aspx?nid=53378
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
حدود شش سال پیش از گرگوری منکیو استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد پرسیدند شما که کتاب اصول علم اقتصاد را برای دانشجویان کارشناسی نوشتی و اینقدر موفق بود و از آن استقبال شد چرا یک کتاب درسی اقتصاد برای دبیرستانیها نمینویسی؟ وی پاسخ داد من میدانم آلن کروگر (استاد اقتصاد دانشگاه پرینستون) چند سالی است با یک تیم حرفهای سرگرم نوشتن چنین کتابی هستند.
کتاب در سال ۲۰۱۳ با عنوان Explorations in Economics و در ۸۶۰ صفحه (همراه با چند پیوست از قبیل پیوست راهنمای مالیه شخصی، مهارتهای اساسی سواد اقتصادی و مالی) به شکل مصور و جذاب و بسیار خواندنی منتشر شد.
یکی از آرزوهای من تدوین کتابی مشابه برای دانشآموزان دبیرستانی در ایران است.
از بخشهای جالب در هر بخش و فصل کتاب
Economics in action
People in economics
Headline economics
است.
در بخش «آدمها در علم اقتصاد» به معرفی شخصیتهای تاثیرگذار در عرصه اقتصاد پرداخته است. آخرین فرد معرفیشده در این فهرست استر دوفلو است.
قابل پیشبینی است که دوفلو برنده جایزه نوبل اقتصاد خواهد شد شاید به لقب جوانترین دریافتکننده نوبل هم مفتخر شود.
این گزیدهای از گفتگو با دوفلو است که در صفحات ۷۰۵ و ۷۰۶ کتاب آمده است.
چگونگی علاقهمندشدن دوفلو به علم اقتصاد؟
دوفلو میگوید اول به تاریخ علاقه داشته بعد میخواد در یک رشته تکمیلی هم ثبت نام کند و بین حقوق و اقتصاد مردد است تا سرانجام اقتصاد را انتخاب میکند.
سال اول از اقتصاد متنفر میشود زیرا از سه درس اقتصاد خرد، اقتصاد کلان و اقتصادسنجی که داشته است اقتصاد خرد بیمعنی بود چون ربطی به چگونگی تصمیمگیری مردم در دنیای واقع نداشت و اقتصاد کلان هم به دستورکار قوی ایدئولوژیکی شبیه بود. تنها چیزی که علاقهمندش میکنه اقتصادسنجی بوده است.
قصد انصراف از اقتصاد داشته که پس از سفری به روسیه در سال ۱۹۹۲ برای نوشتن پروژه اتمام دوره کارشناسی خود درباره تاریخ برنامهریزی در شوروی با جفری ساکس آشنا و دستیار پژوهشی وی میشود و درنتیجه به اقتصاد علاقهمند.
یکی از یافتههای مهم آزمایشگاه جمال عبدالطیف در امآیتی برای مبارزه با فقر را نام ببرید؟
چگونه با دادن یک کیلو عدس رایگان به خانوادههای روستایی در ازای هر بار واکسن زدن توانستیم نرخ واکسیناسیون را از ۵ درصد به ۴۰ درصد افزایش دهیم.
مهمترین درسی که گرفتیم اینکه بیشتر اوقات امکان بهبود وضعیت خیلی ساده است فقط کافیست به شیوه تفصیلی که برنامهها طراحی می شوند توجه داشته باشید. نیات خوب اغلب به سیاستهای خوب تبدیل نمیشود چون ما معمولا جزییات حیاتی دراین باره که چرا مردم اینگونه یا آنگونه رفتار کردند را نادیده گرفته و فراموش میکنیم.
علاقه دوفلو به کوهنوردی و شباهتش با اقتصاد کاربردی؟
هنگام بالارفتن از کوه، باید به جلو نگاه کنید و از خود بپرسید آیا این مسیر خاص مناسب است؟ سپس باید تلاش کنید. برخی اوقات نتیجه نمیگیرید و باید دوباره تلاش کنید. هنگام تلاش برای تبیین یک پدیده یا یافتن راهحلی برای مسایل جهان واقع هم اینگونه عمل میکنید. اینجا هم نیاز به صبر و تحمل و خلاقیت و مقداری فروتنی است تا سپس واقعیت به آسانی در جلوی شما ظاهر شود.
https://www.amazon.com/Explorations-Economics-Alan-Krueger/dp/0716701073
▪️ترجمه گزارش دانشگاه استنفورد در خصوص چشم انداز اقتصاد ایران در سال ۲۰۴۰
هلدینگ بانک، بیمه و سهام صندوق بازنشستگی کشوری
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
🔴سلسله العلل ناکامی صادرات در ایران
🔵8 مانع اصلی گسترش صادرات غیرنفتی
⚫️سعید مسگری / کارشناس اقتصادی
@shahdeeghtesad
1️⃣نرخ ارز، مانعی واقعی یا موهومی؟
🔷در سه دهه اخیر هر گاه صحبت از دلایل پایین بودن صادرات کشور شده است، غیرواقعی بودن نرخ ارز به عنوان اولین و مهم ترین عامل معرفی شده است.
🔷هیچ کس شک ندارد که پایین نگه داشتن نرخ ارز سبب کاهش صادرات می شود اما سوال این است که آیا تنها عامل رقابت پذیر نبودن محصولات ایرانی، پایین بودن نرخ ارز است؟ آیا صرفا با واقعی شدن نرخ ارز محصولات ایرانی قدرت رقابتی پبدا خواهندکرد؟
🔷اگرچه واقعی شدن نرخ ارز می تواند به افزاش رقابت پذری محصولات ایرانی کمک کند اما باید توجه کرد که نرخ ارز پایین تننها یکی از عوامل پایین بودن قدرت رقابت محصولات ایرانی است.
🔷همچنین باید توجه کردکه افزایش نرخ ارز می تواند به تشدید برخی از دیگر عوامل موثر بر رقابت پذیر نبودن محصولات ایرانی (همچون بالا بودن قیمت تمام شده) نیز منجر شود.
2️⃣ساختار تولید و کیفیت محصولات
🔶یکی از دلایل مهم و اصلی نبود قدرت رقابت در محصولات داخلی، پایین بودن کیفیت آنها است. بطوریکه بسیاری از کالاهای تولید داخل حتی اگر قیمت مشابهی با کالای خارجی داشته باشند باز هم مشتری در بازارهای داخلی خارجی نخواهند داشت. زیرا کیفیت آنها فاصله بسیار زیادی با یکدیگر دارد.
🔶پایین بودن کیفیت تولیدات داخلی میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که شاید یکی از مهمترین دلایل این موضوع که تقریبا در اکثر صنایع کشور نیز وجود دارد پایین بودن تکنولوژی تولید و قدیمی بودن ابزارها و ماشین آلات صنعتی کشور باشد.
3️⃣بالا بودن هزینه تمام شده
🔷اگرچه در سال های اخیر دولتها تلاش کرده اند با ارائه مشوقهای صادراتی و کاهش هزینه هایی همچون مالیات، هزینه تمام شده کالاهای صادراتی را کاهش دهند اما همچنان قیمت تمام شده این محصولات بالا است.
🔷ساختار نهادی کشور ما به گونه ای است که تولید محصولات ارزان قیمت را ناممکن کرده است. هزینه بالای پول، تامین مالی دشوار و پرهزینه، تورم بالا و مستمر، مدیریت ناکارامد بنگاه ها، افزایش مستمر قیمت مواد اولیه، نبود شبکه حمل و نقل و توزیع مناسب و ارزان از جمله عواملی هستند که سبب بالا رفتن قیمت تمام شده محصولات می شوند.
4️⃣اقتصاد دولتی
🔶شاید در نگاه اول این عامل کمی عجیب به نظر یرسد اما با اندکی تامل مشاهده میشود که اقتصاد دولتی به طروق مختلف بر سر راه صادرات مانع ایجاد می¬کند.
🔶در اقتصاد دولتی، بخش خصوصی امکان توسعه و شکوفایی نخواهد داشت. هر چقدر هم دولت داعیه حمایت از بخش خصوصی داشته باشد اما تا زمانی که دولت از حجم خود نکاهد بخش خصوصی امکان شکل گیری نخواهد داشت.
🔶همواره این بخش خصوصی است که درپی گسترش کسب و کار خود و به حداکثر رسادن درآمدها است و از هیمن رو تلاش می کند تا بازار دیگر کشورها را نیز فتح کند.
5️⃣اقتصاد نفتی
🔷ورود درآمدهای بادآورده نفت به اقتصاد ایران سبب شد تا اقتصاد نفتی و درنتیجه دولتی رانتیر شکل بگیرد. یکی از ویژگی های دولت رانتیر کوته نگری و فقدان آینده نگری است.
🔷گسترش صادرات از مسائلی است که با اقدامات کوتاه مدت و مقطعی قابل دستیابی نیست. زیرا صادرات محصول یک ساختار نهادی توسعه یافته و مترقی است.
🔷گسترش صادرات در ایران نیازمند تدوین و اجرای استراتژی ها و برنامه های صادراتی میان مدت و بلند مدت است. اما دولت نفتی کوته نگر قادر به اجرای چنین مواردی نیست.
6️⃣صنعت زدایی
🔶آمارهای اقتصادی مختلف حاکی از آن است که در دو دهه اخیر صنعت زدایی در اقتصاد ایران رخ داده است. بطوریکه سهم صنعت از اقتصاد ایران مدام در حال کاهش است.
🔶حال و روز خراب صنعت کشور به گونه ای است که در برخی از صنایع توانایی تامین نیاز داخلی کشور نیز وجود ندارد چه برسد به تامین نیاز دیگر کشورها.
7️⃣موانع قانونی
🔷صرف تولید محصولات رقابت پذیر برای گسترش صادرات کافی نیست. قوانین کشور باید به گونه ای باشدکه هیچ دشواری ای بر سر راه تولید کننده برای صادرات قرار ندهد و انگیزه او را برای صادرات از بین نبرد.
🔷قوانین همچون قوانین مالیاتی، قوانین گمرکی، قوانین بانکی و ... همگی باید در راستای تشویق صادرات باشند و به تولیدکننده انگیزه بدهند.
8️⃣موانع غیراقتصادی
🔶لازم است در پایان اشاره ای هم به موانع غیراقتصادی شود.
🔶 می توان موانع غیراقتصادی صادرات را در دسته های کلی سیاسی، فرهنگی و جغرافیایی دسته بندی کرد.
🔶در سال های اخیر به دلیل تحریم های ظالمانه علیه ایران؛ امکان صادرات به بسیاری از کشورها وجود نداشت. روابط سیاسی ایران و تحریم های مختلف تبدیل به مانعی بر سر راه صادرات کشور شده بود. اما اکنون با اجرای برجام تا اندازه ای این موانع برطرف شده است.
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
رشد اقتصاد جهان از کجا آمده است؟
بیش از 80٪ از رشد اقتصاد جهان را 16 کشور رقم زده اند.
چین و آمریکا به تنهایی بیش از ۵۰% این رشد را دوش کشیده اند.
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
▪️ارزش کمپانی «آمازون» ۴۰۰ میلیارد دلار!!
▪️ارزش صادرات نفت ایران: ۴۰ میلیارد دلار!!
❗️ثروت امروزه دنیا "نفت" نیست؛ "دانش" است.
🔵کانال انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
@jolgeh_jonoobi
🔊🔊🔊🔊
▪️شکست سکوت...
🔵 تدوین ماموریت شایسته ای برای :
مرکز مطالعات استراتژیک دفتر ریاست جمهوری ایران؛
ابوطالب مهندس طی نامه ای خطاب به حسام الدین آشنا؛ خواهان ایفای نقش جدی تر مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در :
- موضوع بحران آب؛
- پدیده ریزگردها؛
- طرح های انتقال آب؛
- طرح های توسعه نیشکر؛
- تعیین تکلیف صنایع آب بر در مناطق کویری؛
- و سخنی اساسی و استراتژیک پیرامون سیاست نهادهای مالی بین المللی در خصوص " تقسیم کار بین المللی " ؛
شد؛
@jolgeh_jonoobi
ابوطالب مهندس استاد بازنشسته دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران و مولف کتاب :
🔻 منابع آبهای ایران از نظر توسعه اقتصادی 🔻 است؛
این کتاب در سال ۱۳۴۴ ( ۵۲ سال پیش ) چاپ و منتشر گردیده است؛ و اکنون بعد از مدت ها سکوت در این فضای پر هیاهو؛ مرکز مطالعات استراتژیک را ترغیب به ایفای رسالت شایسته ای کرد که بواقع مهمترین ماموریت و انتظاری است که از این مرکز وجود دارد؛
➿➿➿
سوابق تحصیلی دکتر ابوطالب مهندس:
- لیسانس حقوق قضایی از دانشگاه تهران ۱۳۳۸؛
– فوق لیسانس مدیریت و برنامه ریزی آموزشی از دانشگاه تگزاس آستین (۱۳۴۰)؛
– دکترای اقتصاد از دانشگاه تهران (۱۳۴۴) ؛
– دانشنامه فوق دکترای برنامه ریزی مالی و سرمایه گذاری در کشور های در حال رشد دانشگاه هاروارد (۱۳۴۸)؛
– دانشنامه دوره عالی تحقیقات اجتماعی در کشورهای در حال رشد سازمان ملل متحد (۱۳۴۹)؛
@jolgeh_jonoobi
ابوطالب مهندس سابقه مدیریت موسسه تحقیقات اقتصادی دانشگاه تهران؛ موسس و رئیس اولین مرکز آموزش عالی در کرمان و پایه گذار و ریاست شاخه جنوبی دانشگاه جندی شاپور در خرمشهر و بر پایی اولین دانشکده علوم و فنون دریایی؛ از جمله مسئولیت هایی است که بر عهده داشته است؛
@jolgeh_jonoobi
👇 🔻🔻🔻🔻👇
Govt debt as % of total GDP
Japan 213%
Greece 175%
Italy 151%
UK 117%
Spain 112%
France 111%
US 101%
Brazil 78%
Germany 75%
China 46%
S. Korea 40%
موسسات مجاز و غیر مجاز و سپردهگذاران
دکتر حامد قدوسی
@hamedghoddusi
وقتی به دانشجویان تحلیلی بازده اوراق قرضه ریسکی (Risky Bonds) را درس میدهیم سعی میکنیم تفاوت سه مفهوم را خوب جا بیندازیم: «بازده قول داده شده»، «بازده محقق شده» و «بازده مورد انتظار». بازده قول داده شده آن مقدار سودی است که سرمایهگذار این اوراق «در صورت عدم وقوع ورشکستگی» به دست خواهد آورد (یعنی نتیجه مورد انتظار روی فقط یکی از شاخههای سناریو مشروط به این که آن شاخه محقق شود). بازده محقق شده آن مقداری است که متناسب با تحقق هر کدام از سناریوهای آینده به سپردهگذار میرسد (که یک متغیر تصادفی است و میتواند بین صفر تا بازده قول داده شده متغیر باشد) و بازده انتظاری هم میانگین ریاضی پیشنی (Ex-Ante) روی همه این بازدههای محتمل است (که یک عدد بین صفر و بازده قول داده شده است).
بحث را این طور جلو میبریم که همانند ظروف مرتبطه در مکانیک سیالات «بازده انتظاری متناسب با ریسک» روی همه داراییهای یک بازار مالی باید یک سان باشد وگرنه بازار از تعادل خارج است. این شرط تعادل به ما الزام میکند که وقتی احتمال ورشکستگی و سوخت و سوز برای یک دارایی بیشتر است، بازده «قول داده آن دارایی برای شرایط خوب» باید بالاتر برود تا جبران زیان در حالت بد را کرده و میانگین پرداخت را متناسب با بقیه داراییهای بازار حفظ کند. به همین دلیل هم در بازار بینالمللی بازده ظاهری (قول داده شده) روی یک اوراق قرضه پرریسک (مثلا یک کشور نزدیک به ورشکستگی) ممکن است ۱۰ درصد باشد ولی برای یک اوراق قرضه بدون ریسک نزدیک به ۳ درصد. کسی که اوراق ۱۰ درصدی میخرد این را از روز اول میفهمد که آن پاداش ۱۰ درصدی فقط به این خاطر داده میشود که با یک احتمالی هم هیچ پولی قرار نیست پرداخت شود و همه دارایی سپردهگذار سوخت خواهد شد. بنابراین با فرض اینکه همه چیز از روز اول شفاف بود و ریسکی بودن این سرمایهگذاری به اطلاع سپردهگذار رسیده بود، اگر روزی دارایی ورشکسته شد و چیزی به سپردهگذار نرسید دیگر جای اعتراض ندارد چون روز اول پاداش اضافه را بابت این کار گرفته است.
قضیه وقتی به سپردهگذاری موسسات مالی میرسد کمی پیچیدهتر میشود چون بانک مرکزی و سایر نهادهای ثبات مالی در یک اقتصاد وظیفه دارند که با اعمال مقررات مختلف (مثل کفایت سرمایه) ریسکهای این موسسات را کنترل کرده و آنها را از ورشکستگی دور کنند تا ریسک سیستمی اقتصاد کنترل شود. برای اطمینان بیشتر به سپردهگذاران خرد هم معمولا پساندازهای خرد زیر یک مبلغی در این نوع موسسات بیمه میشود تا شهروندان عادی را در مقابل ریسک ورشکستگی موسسه حفظ کند و ضمنا مانع هجوم به موسسات مالی و ایجاد انتظارات خود محققکننده (Self-Fullfilling Prophecy) و دومینوی ورشکستگی در نظام مالی شود. کسی که پسانداز بیمه شده دارد حتی اگر ببیند بانک متبوع او نزدیک به ورشکستگی است خیلی عجلهای برای رفتن به بانک و بیرون کشیدن پولش ندارد و همین باعث میشود تا ورشکستگی بانک به تاخیر بیفتد یا بانک از آن بحران عبور کند.
من از جزییات مساله موسسات مجاز و نیمه مجاز در ایران و ابعاد اجتماعی موضوع خبر ندارم و نمیخواهم و نباید وارد جزییات و مصادیق شوم. فقط منطق برخورد را خلاصه میکنیم: اگر موسسهای مجاز و رسمی بود و قرار بود که بانک مرکزی بر آن نظارت داشته باشد و بیمهگذار سپردههای خرد مردم باشد و سپردهگذاران با اعتماد به بانک مرکزی سرمایهگذاری کرده بودند، در این صورت دولت باید مسوولیت جبران خسارت سپردهگذاران خرد را - تا یک سقفی - برعهده بگیرد. ولی اگر موسسه واقعا غیرمجاز بود و سپردهگذار «با علم به این موضوع» و با هدف کسب سود بیشتر از معمول در آنجا سرمایهگذاری کرده است طبعا باید ریسکی را هم تحمل کند و قرار نیست جامعه و دولت همه زیان او را جبران کنند. وقتی بقیه جامعه در سود بالاتر یک سرمایهگذاری (در زمانهای خوب) شریک نیست، نباید در زیان آن در زمان بد هم شریک باشد. به قول معروف کسی که خربزه میخورد پای لرزش هم هست.
موضوعی که اینجا اهمیت دارد و قضیه را کمی پیچیده میکند درجه شفافیت و صداقت این موسسات و نیز دولت در قبال سپردهگذاران در روز اول است. محتمل است که برخی موسسات غیرمجاز خود را به نوعی جلوه داشته باشند که سپردهگذار تصور میکرده است که در یک موسسه مجاز و تحت نظارت و حمایت دولت سپردهگذاری میکند. در این صورت باید مورد به مورد برخورد کرد. همه این بحثها البته مربوط به سپردهگذار خرد است و در این که مدیران و سهامداران اصلی این موسسات در صورت ورشکستگی باید مسوولیت و ریسک و زیان بزرگی را تحمل کنند شکی نیست.
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
اخیرا نوبخت گفته است بدهی دو تیم پایتخت را دولت پرداخت می کند و هواداران نگران نباشند!
با بدهی پرسپولیس و استقلال چند مدرسه میتوان ساخت؟
طرح:اعتماد آنلاین
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
سکه سمت چپ مربوط به سال 1909 هم زمان با عهد احمدشاه قاجار در ايران، و سکه سمت راست مربوط دوران معاصر است! هر دوى اين سكه ها هنوز هم پول رايج سوئيس هستند.
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
فایلِ صوتی سخنرانی دکتر #محمود_سریع_القلم (8 آبان 1396) با عنوانِ «ایران و ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه»
#علوم_سیاسی
.
🌕 کانال علوم انسانی
📗 @humansciences
هزینه های خاموش سرکوب قیمت ارز
✍️ سیامک قاسمی
➖موسسه مطالعات بامداد
@bamdad_institute
آمارهای صادرات غیرنفتی شش ماه اول امسال بیانگر یک واقعیت خاموش در اقتصاد ایران است و آن واقعیت این است که در حالی که انتظار می رفت که اثرات رفع تحریم های هسته ای در اقتصاد ایران به مرور به بار بنشیند و شاهد رشد و توسعه تعامل ایران با جهان بویژه در بخش صادرات غیرنفتی باشیم، اما صادرات ایران در شش ماه اول امسال از نظر ارزش دلاری ۴ درصد نسبت به شش ماه اول سال ۱۳۹۵ کاهش یافته است !
در تحلیل دلیل کاهش ارزش صادرات در شش ماه اول امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل اولین انگشت اتهام به سمت سیاستگذاران ارزی کشور است . به بیان دیگر کاهش ۴ درصدی ارزش صادرات و رشد ۱۵ درصدی ارزش واردات در ایران در شش ماه اول امسال، هزینه ای است که اقتصاد ایران همانند تقریبا همه سالهای قبل بابت سرکوب قیمت ارز توسط بانک مرکزی و در سطحی کلان تر توسط سیاستمداران ایران می پردازد.
اقتصاد ایران همانند همه سالهای قبل برای منافع کوتاه مدت سیاستمداران در حال پرداخت سوبسید به نفع کارگر چینی و هندی و کره ای است و همچنان با سرکوب قیمت ارز و یا وعده سرکوب قیمت ارز نفس صادرکننده را تنگ می کند. اقتصاد ایران برای برون رفت از مشکلات عدیده ای که به آن گرفتار است تشنه توسعه صادرات غیرنفتی واقعی است . اقتصاد ایران برای نزدیک شدن به نرخ رشد اقتصادی ۸ درصدی وعده داده شده در برنامه ششم توسعه اقتصادی چاره ای جز ایجاد تقاضای بین المللی برای محصولات خود یا همان صادرات غیر نفتی ندارد و بر خلاف همه این گزاره های مطرح شده دولتمردان و در نگاه کلان تر هیات حاکمه در ایران به دنبال روش های مختلف در جهت سرکوب قیمت ارز است و این در اقتصاد یعنی درجا زدن همین سطح اندک صادرات غیرنفتی ایران است.
این سوال اساسی که این تن نحیف اقتصاد ایران تا به کی باید به اغراض سیاسی سیاستمداران از هر جریان و جناحی سرویس بدهد، همچنان مهمترین سوال بی پاسخ اقتصاد ایران است . سرکوب قیمت ارز در ایران از بارز ترین این دخالت هاست و خدمت های اقتصاد به سیاست است. تغییرات قیمت ارز از ابتدای دولت آقای هاشمی در سال ۱۳۶۸ تا کنون نشان می دهد که قیمت ارز در ایران در همه این سالها همواره یک رفتار مشخص داشته است : سرکوب ، سرکوب، سرکوب ، پرش !
دولت ها در همه این سالها تا توانسته اند قیمت ارز را ثابت نگه داشته اند تا به دلایلی توان کنترل را از دست داده اند و اقتصاد شاهد پرش قیمت ارز بوده است . در این الگو متاسفانه هم شاهد افزایش قیمت ارز بوده ایم و هم از این افزایش پرشی همه زیان کرده اند حتی صادرکنندگان. زیرا صادرکنندگانی که با سرکوب قیمت ارز توان رقابتی و ظرفیتی خود را از دست داده اند، در افزایش پرشی قیمت ارز امکان استفاده از این فرصت را نخواهند داشت.
به بیان دیگر افزایش مستمر و آهسته و مدیریت شده قیمت ارز حداقل به میزان نرخ تورم به نفع همه است جز سیاستمداران و سرکوب مستمر و افزایش های ناگهانی و پرشی قیمت ارز که الگوی ثابت قیمت ارز در همه سالهای گذشته بوده است به ضرر همه است جزء منفعت کوتاه مدت سیاستمداران و متاسفانه تجربه حکمرانی جناح های مختلف سیاسی ایران در طی ۲۸ سال گذشته نشان می دهد که حکومت ایران در سطح کلان حاضر نیست که با نگاهی عقلانی به مدیریت این متغیر استراتژیک اقتصاد ایران بیاندیشد.
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
⭕️◻️سندرم دانینگ-کروگر در بازار سهام
احتمالا با سندرم دانینگ-کروگر آشنا هستید. این سندرم توصیف کننده این واقعیت است که افرادِ تازهکار اعتماد بنفس بالایی دارند و با مرور زمان ابتدا اعتماد بنفس کاهش پیدا میکند و در بلندمدت کمکم این اعتماد بنفس ترمیم میشود، اما هرگز به اندازه اعتماد بنفس یک تازهکار نخواهد شد. مصداق این سندرم در بازار سهام هم جالب است.
پژوهشی در آمریکا انجام گرفت که از دو گروه اقتصاددانان و مردم عادی این سوال پرسیده شد که «آیا پیشبینی قیمت سهام کار سختی است؟» و نتیجه این تحقیق این شد که 100درصد اقتصاددانان پاسخ «بله» دادند در حالیکه فقط 55 درصد از مردم عادی آمریکا باور داشتند که پیشبینی قیمت سهام کار سختی است.
در ایران هم به وفور میبینیم که افرادی تازهکار وارد بازار سهام میشوند و به سرعت ثروتشان را برباد میدهند و بعد از آن کلا با بازار سهام خداحافظی میکنند. در واقع، این اعتماد بنفس زیادِ افراد کمتجربه باعث تعدد معاملات و کمصبری آنها و نتیجتا شکست آنها میشود. در واقع ثروتِ تازهکارها به کارکشتگان بازار منتقل میشود، چنانچه وارن بافت میگوید:
«بازار سهام طراحی شده است تا پول را از افراد عجول به افراد صبور منتقل کند»
The stock market is designed to transfer money from The Active to The Patient
◽️پ.ن: تکتک جملات در مطالب این کانال با دقت انتخاب میشوند و اکثرا مستند به پژوهشهای علمی هستند. مثلا اینکه فرااعتمادی منجر به تعدد معاملات میشود نتیجه پژوهشهای محکم است.
✔️کانال تخصصی اقتصاد و مالی رفتاری:
https://t.me/joinchat/AAAAAD2Yv-Q8B8UB9Y_eTw
جوانان مستعد هندی این روزها بیش از پیش جذب دورکاری برای شرکت های آمریکایی می شوند. آنها ارزان (به نسبت دستمزدها در آمریکا) حساب می شوند ولی در کشور خود افرادی با در آمد بالا تلقی می شوند. برنامه نویس های کامپیوتری بسیار ماهر، حسابدار های کم خطا و دقیق، تلفن چی های خوش سر و زبان و هزار جور شغل دیگر که با دورکاری قابل انجام است این روزها توسط جوانان هندی به بهترین شکل انجام می پذیرد. یکی از منفعت های مهم برای جهان همین توزیع ثروت بر حسب توانایی ها و بهره وری افراد است که در جهان آزاد به بهترین شکل امکان پذیر است.
ساختن آینده هند با دشواری هایی همراه است. فقر بسیار گسترده و فساد اجتماعی گسترده نیاز به راه حل ریشه ای و حتی ایدئولوژیک دارد. جوانان هندی با ارتباط کاری و اجتماعی که با جهان گرفته اند، دیگر برای کار راهی کشورهای دیگر نمی شوند و زندگی با کیفیتی برای خودشان و خانواده شان می سازند.
این مطلب بر اساس شواهد نوشته شده در کتاب زیر نوشته شده است.
جهان صاف و وسیع است
توماس ال فریدمن
@Jahanigari 💹📚
پایان عصر سنت در آکادمی ها
🏚دانشگاه های چالش محور چگونه کار می کنند؟
⌚️هنگامی که کریستین ارتیز #دانشگاه آرمانی خود را تصور میکند او مکانی بدون سخنرانی، کلاس درس، رشته یا گروه درسی را میبیند. دانشجویان در فضای بزرگ و باز بر روی مشکلات سخت عملی کار میکنند. اگر به مطالعه سخت نیاز باشد آنها به اینترنت مراجعه میکنند نه استاد. این تصور با الگوی سنتی تحصیلات عالی فاصله زیادی دارد اما بهزودی یک واقعیت خواهد شد: او که شش سال رئیس واحد کارشناسی در دانشگاه امایتی بوده است از ماه جولای کار خود را رها میکند تا دانشگاهی جدید را بنیان گذارد. این دانشگاه ظرف پنج سال افتتاح خواهد شد. نمونهای از تحول یادگیری در برخی دانشجویان است. جف مالگان از اندیشکده بریتانیایی نستا (Nesta) آن را «ظهور دانشگاه چالشمحور» مینامد.
⌚️در 15 سال گذشته دهها نمونه از این موسسات از شیلی تا چین افتتاح شدند و تعداد بیشتری نیز در برنامه قرار دارند. هرچند حوزه آنها متفاوت است اما یک رویکرد یکسان دارند. آنها مخالف روش سنتی آموزش به بزرگسالان هستند: سخنرانی، کتاب درسی، کار سخت در کتابخانه، امتحانات و استادان دانشگاه. در عوض، دانشجویان به صورت تیمی روی پروژهها کار میکنند و تلاش دارند معماهایی بدون پاسخ را حل کنند. شرکتها اغلب حامیان مالی این پروژهها هستند و استادان را فراهم میسازند. رشتههایی تحصیلی ترکیبی از #هنر، #علوم_انسانی و #علوم_تجربی هستند.
⌚️شعار دانشگاه زپلین که سال 2003 در آلمان تاسیس شد این بود: «مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همینطور.»
طرفداران نظریه «یادگیری عمیقتر» که در بخش آموزش در آمریکا محبوبیت زیادی پیدا کرده است عقیده دارند که روشهای آموزشی امروزی درک و فهم را سرکوب میکنند. تونی واگنر نویسنده کتاب «نوآوران خلاق» میگوید مدارس و دانشگاهها نمیتوانند کنجکاوی دانشجویان را برانگیزند. او به مطالعه انجامشده توسط ریچارد آروم از دانشگاه نیویورک و جاسپیا روکسا از دانشگاه ویرجینیا اشاره میکند که نتیجه گرفت به رغم چهار سال تحصیل، 36 درصد از فارغالتحصیلان آمریکایی در سال 2011 نتوانستند نمرات خود را در آزمون «یادگیری دانشگاهی» بهبود بخشند. این آزمون یک امتحان از یادگیری انتقادی است.
⌚️این آزمونها تعریف محدودی از #تفکر_انتقادی و #خلاقیت دارند. با وجود این برخی یادگیرندگان جوان مشتاقند بهطور متفاوتی آموزش ببینند. با افزایش شهریهها و هزینه دورههای کارشناسی ارشد با دانشجویان بیشتر شبیه مشتری رفتار میشود. حدود 96 درصد از 27 هزار دانشجویی که سال گذشته در نظرسنجی بنگاه پژوهشی زاگبی شرکت کرده بودند اظهار داشتند که علاقهمندند دانشگاهها مشوق محیط کارآفرینی باشند.
⌚️دانشکده الگوی جدید فناوری و مهندسی (NMITE) در سال 2017 در انگلستان افتتاح میشود. همانند اُلین که مشاور این دانشگاه بوده است، NMITE استادان خود را بر اساس مهارت استخدام میکند نه تعداد آثار چاپشده آنها. دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما نیازی ندارند که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید #هنر و #علوم_اجتماعی را مطالعه کنند. کلاسها کوچک (20 تا 30 نفر) هستند و دانشجویان در روز 5/3 ساعت با معلمان دیدار دارند.
⌚️نمونه دیگر برنامه «کارخانه طراحی» در دانشگاه آلتو در هلسینکی است که دانشجویان مهندسی، هنر و تجارت را برای طراحی، ساخت و بازاریابی یک محصول گرد هم میآورد. کالوی اکمن بنیانگذار این برنامه میگوید تلاش میکند تا #نظریه و #عمل را به یکدیگر نزدیکتر سازد. الگوی او به 9 کشور از جمله آمریکا، استرالیا و کره جنوبی نفوذ کرده است.
⌚️این موسسات جدید از نظر #فناوری زیرک و پیشرفته هستند. بسیاری از آ نها از روش «یادگیری فشرده» استفاده میکنند که در آن #مفاهیم اصلی را از طریق دورههای آنلاین میآموزند و هنگام ورود به دانشگاه برای شروع عملی آماده هستند. استادان دانشگاه انگیزه زیادی برای تدریس به روشهای جدید ندارند.
⌚️وبسایتهایی که دانشجویان را رتبهبندی میکنند اغلب آبروی استادان را میبرند. اما #دولتها میتوانند بهتر کار کنند. به عنوان مثال بریتانیا در حال معرفی برنامهای برای تشویق و پاداشدهی به #آموزش مناسب است. این کار آقای اکمن را خوشحال میکند. به گفته او «تعداد افراد خودساختهای مانند لئوناردو داوینچی بسیار اندک است. این ما هستیم که وظیفه داریم دانشجویان را برای آینده آماده کنیم».
📖هفته نامه #تجارت_فردا
💭 کانال علوم انسانی
📓 @humansciences
"بخش خصوصی یا بخشک های خصوصی؟"
پدرام سلطانی
@pedram_soltani
اینکه چرا بخش خصوصی ما تاکنون نتوانسته سهم شایسته ای در اقتصاد کشور داشته باشد همه اش به دلیل نفت و اقتدار دولتها و سهم بالای دولت و شبه دولتیها در اقتصاد نیست. گرچه این دلائل و دهها دلیل بیرونی دیگر سهم زیادی در کوچک و ضعیف ماندن بخش خصوصی داشته و دارند، که درست است، اما نباید دلائل درونی این پس ماندگی را نادیده گرفت.
بخش خصوصی ایران چند ضعف بنیادین دارد.
🕐 یکم اینکه مجهز به دانش روز مدیریت نیست. دانش تخصصی بخش خصوصی در مدیریت راهبردی، مالی، منابع انسانی، بازاریابی و فروش، عملیات، ریسک؛ و سایر اجزای مدیریت پایین است. البته نسل جدید ما در این زمینه در حال پیشرفت است.
🕑 دوم اینکه خلاقیت و نوآوری در بخش خصوصی ایران پایین است. همه منتظرند که دلاوری پیدا شود و دست بکار جدیدی بزند و سپس آنان فوج فوج از پی او روان شوند و آنقدر آن کار را تکرار کنند تا ظرفیت تولید چند برابر مصرف شود و بعد یکی پس از دیگری کرکره ها را پایین بکشند. و باز هم روزنه امید اینکه نسل جوان خلاق تر و در نوآوری جسورتر است.
🕒 سوم اینکه بخش خصوصی ایران جهانی نیست. مهارت ها و انگیزه های بخش خصوصی ایران برای تعامل جدی، پویا و کنشگرانه با همتایان خود در دنیا پایین است. و این چنین است که بخش خصوصی حتی در زمانی که دولت به این نتیجه رسید که باید از جایگزینی واردات به توسعه صادرات روی آورد، هنوز در پی تولید برای بازار داخل بود و هنوز از سرمایه گذاری مشترک، تولید مشترک، تولید برون مرزی و انواع روشهای جهانی شدن پرهیز داشت.
🕓 و چهارم اینکه بخش خصوصی از یکپارچگی گریزان است و آنرا به ضرر خود می داند. بخش خصوصی ایران مجمع الجزایری است که هر کدام سعی دارند پرچم خود را بالاتر از دیگری نگه دارند و در نفی یکدیگر داد سخن بدهند.
این مجمع الجزائر این چنین است:
🔴 واردات: عموماٌ وارد کننده مذموم است. او مقصر ناکامی های تولید ملی و بیکاری کشور شناخته می شود. در این میان گروهی از واردکنندگان سعی می کنند به عنوان "واردکنندگان مواد اولیه و ماشین آلات" دامن خود را از دیگر وارد کنندگان منزه نگه دارند.
🔵 صادرات: صادر کنندگان در بادی امر گروه موجه تری هستند. اما در میانشان گروهی بنام "پیله وران" متهم به خراب کردن بازار صادراتی و صدور کالای بنجل هستند. گروهی دیگر، یعنی "صادر کنندگان مواد خام"، عملاٌ آورده ای برای کشور ندارند و ثروت ملی را به بهای اندک می فروشند و گروه بعدی که "صادرکنندگان محصولات نفتی و پتروشیمی" باشند از رانت نفت و گاز ارزان بهره می برند.
⚫️ خدمات: در بخش خدمات عده زیادی "دلال" نامیده می شوند که هیچ ارزشی برای اقتصاد بوجود نمی آورند و متهم اصلی گرانی هستند. عده زیاد دیگری در کار "خدمات غیر مولد" هستند که کسب و کارهای کاذب و مخرب اقتصاد ملی قلمداد می شوند. گروهی هم "سوداگر" نامیده می شوند که از ناکارامدیهای بازار بهره می جویند و به "سفته بازی" مشغولند.
⚪️ تولید: تولیدکنندگان برترین گروه از بخش خصوصی شناخته می شوند، اما فقط کسری از ایشان. زیرا در میان تولید کنندگان نیز گروهی به عنوان "تولید کننده کالای بنجل و بی کیفیت" در مظان اتهام هستند و گروهی دیگر به دلیل عمق کمتر تولید، "مونتاژکار" نامیده می شوند و کارشان واجد ارزش واقعی نیست.
این چنین است که بخش خصوصی یا در حال برچسب زدن به خودش است یا برچسبهایی را که از بیرون به او می زنند می پذیرد و ترویج می کند. و بخش خصوصی ما مرتباٌ از بزرگتر شدن سهم دولت در اقتصاد و سیطره بخش عمومی غیر دولتی بر اقتصاد انتقاد می کند، اما به این نکته توجه نمی کند که این دو بخش آرام و بدون ستیز درونی و بدون اختلاف سرشان به کارشان گرم است و در عین بهره وری کمتر از بخش خصوصی اما با فراغت از تضاد درونی بیشتر و بیشتر رشد می کنند و در محافل خود به مطایبه از هم می پرسند: "کدام بخش خصوصی؟!"
و چون بخش خصوصی ما جهانی هم نشده است در نیافته است که همتایانش در دنیا خود را در این کلیشه ها گرفتار ننموده اند و هر کسی که در چارچوب "قانون" فعالیت کند محترم و مقبول است. آنها همه زیر پرچم "بخش خصوصی قانونمند" یک دل و یک صدا کار و همکاری می کنند.
داستان بخش خصوصی ما، یا مای بخش خصوصی، داستان غریب اما قریبی است. ما هم چون فرزندان خلف این ملت هیچکداممان یکدیگر را قبول نداریم. چون درفرهنگ خود از تفاوتهای قومی، زبانی، دینی و مذهبی سرمایه نساخته ایم بلکه دستاویز اختلاف و نزاع بوجود آورده ایم، بیشتر در جستجوی مایه های اختلافیم. نیاموخته ایم که راه رشد و بالندگی از پیوستگی و همبستگی می گذرد. از این روی بجای اینکه با کمک یکدیگر بزرگراهی برای رشد و توسعه بسازیم، ترجیح می دهیم کوره راهی اختصاصی برای رساندن بار خود به مقصد داشته باشیم.
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
فرار مغزها در بوته آمار و ارقام
دکتر حامد قدوسی
@hamedghoddusi
ماجرای به اصطلاح «فرار مغزها» از آن قضایا است که اعداد و ارقام آن به زبان خودمانی هیچ کنتوری ندارد و ظاهرا هر چه گوینده اغراقآمیزتر صحبت کند صحبتش به نظر جالبتر و پرمخاطبتر است. قضیه مهاجرت نیروی متخصص از کشور مصداقی از یک موضوع مهم است که با بازی و بزرگنمایی آماری بیشتر در دام افسانهسازی افتاده است و امکان تحلیل واقعبینانه را از جامعه میگیرد. به چند مشت نمونه خروار در این قضیه دقت کنیم و شهودی که از اندازه مقیاس در اقتصاد ایران داریم را به کار بگیریم:
۱) دیدم جایی مطلبی نوشته شده که با این مقدمه شروع میشود «به گفته عباس میلانی، فرار مغزها در چند سال اخیر ۳۰۰ برابر جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران صدمه زده است!». کنجکاو شدم و جمله را جست و جو کردم و به صفحه ویکیپدیای فرارمغزها رسیدم که خودش کشکولی از اعداد درست و نادرست است.
ظاهرا خسارت جنگ ایران و عراق چیزی بین ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود. ما تخمین دست پایین آن را معادل ۲۰۰ میلیارد دلار بگیریم که ۳۰۰ برابرش میشود ۶۰ هزار میلیارد دلار که چیزی نزدیک «۱۴۰ برابر» کل تولیدناخالص داخلی سالیانه کشور (ناشی از سرمایه فیزیکی عظیم، تولید نفت و گاز و زحمت ۷۰ میلیون نفر) است. خود خواننده فرهیخته میتواند حدس میزند که این عدد حتی به یک شوخی هم نزدیک نیست. معلوم نیست که این مغزهایی که فرار کردهاند واقعا چه معجزهای داشتهاند که با رفتنشان نزدیک به ۱۴۰ برابر کل ارزش اقتصادی تولیدی سالیانه کشور را با خود بردهاند.
۲) در جای دیگری عدد «خروج ۱۵۰ هزار نخبه از کشور در سال» نقل میشود*. اگر این عدد را گوگل کنید به هزاران صفحه میرسید. در واقعیت در سال ۲۰۱۵ «کل» دانشجویان ایرانی در آمریکا حدود ۱۲۰۰۰ نفر بوده است. این ۱۲۰۰۰ شامل کل متغیر حالت (Stock) دانشجویان است. اگر میانگین زمان حضور در دوره دانشجویی را حدود ۳ سال فرض کنیم (میانگیی وزنی بین دوره کارشناسی ارشد و دکترا)، به عدد ۴۰۰۰ دانشجو در سال میرسیم. این در حالی است که آمریکا با فاصله زیادی از سایر کشور معمولا مقصد اول دانشجویان نخبه ایرانی است. تازه آن عدد ۴۰۰۰ دانشجو طیف گستردهای از دانشگاهها و رشتهها با کیفیت مختلف (از جمله دورههای ارشد کاربردی با هزینه شخصی) را شامل میشود و فقط درصد اندکی از آن مربوط به دانشگاههای برتر است**. اگر فرض کنیم که دو برابر این میزان هم به کشورهای اروپایی و کانادا و استرالیا و الخ میروند، باز کل خروجی دانشجویان کشور (متشکل از کیفیتهای مختلف و با انگیزههای مختلف) به زحمت به «یک دهم» آن عدد اغراقشده ۱۵۰ هزار نفر میرسد.
ممکن است بگوییم که آن عدد شامل مهاجرت متخصصان به کشورهای معدودی مثل کانادا و استرالیا هم می شود. خب آمار مهاجرپذیری سالیانه این کشورها روشن است و ایرانیان هم تنها درصدی از مهاجران ورودی به این کشورها را تشکیل میدهند. به طور متوسط، کانادا حدود ۸۰۰۰ مهاجر ایرانی در سال گرفته که طبعا فقط درصدی از آنها نیروی متخصص (و در سن کار) هستند و بقیه اعضای غیرفعال خانواده و فرزندان و والدین بازنشسته و الخ را شامل میشوند.
این مطالب به معنی نفی مساله فرار مغزها (که البته مختص کشور ما نیست و موضوعی جهانی است) و کماهمیت جلوه دادن آسیبشناسی آن نیست. بیشتر در جهت نقد آمار و ارقام نادرست در این حوزه است.
* دوست خوبم هژیر رحمانداد (استاد مدیریت دانشگاه MIT) در مطالب مکتوب و گفت و گوهای شفاهی توضیح داده که چه طور بیدقتی یک خبرنگار بیمسوولیت باعث شده که عدد دروغین ۱۵۰ هزار در سال (که در اصل تخمینی از کل متخصصان ایرانی خارج از کشور بوده) به رسانهها و حتی سخنان مقامات کشور راه پیدا کند و دیگر هم بیرون نرود.
** تجربه و تخمین شخصی: زمانی که به عنوان محقق پسادکترا در MIT بودم و تا چند سال قبلش و یکی دو سال بعدش را هم اطلاع دارم، حدود ۳۰ نفر محقق پسادکترای ایرانی و کمابیش همین قدر دانشجوی دکترای ایرانی در این دانشگاه بود، یعنی به طور متوسط حدود ۱۰ نفر ورودی در سال در حالت Steady-state. تازه این عدد در دانشگاههای غیرمهندسیتر مثل هاروارد، پرینستون و ییل خیلی کوچکتر از MIT است. میتوانیم تخمین بزنیم که کل ورودی دانشجویان ایرانی به دانشگاههای برتر و خوب آمریکا احتمالا به کمتر از ۳۰۰ نفر در سال میرسد که با توجه به عدد ۴۰۰۰ نفر کل در سال معقول به نظر میرسد.
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
یک دارایی مهم کشورها
تصویر (برندی) که یک کشور در چشم دیگران دارد در ورود سرمایه ها، صادارت موثر و بهبود اقتصاد نقش جدی دارد، در 2017 رتبه ایران 39 از 100 کشور جهان است.
کانال راهبرد
@RahbordChannel
به کدام پیشبینیهای اقتصادی اعتماد کنیم؟
امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)
◀️نهادها و سازمانهای بینالمللی پیشبینیهای خود را پیرامون کشورهای مختلف منتشر میکنند. در این میان، گزارشهای ۳ نهاد بینالمللی معتبر همواره مورد استناد بیشتری قرار میگیرد. پیشبینی و برآورد این نهادها در خصوص دو شاخص اصلی «رشد ناخالص داخلی» و «تورم» امسال (۲۰۱۷) عبارتند از:
-بانک جهانی (World Bank) (رشد: ۳.۵ – تورم: ۱۰.۵)
-صندوق بینالمللی پول (IMF) (رشد: ۳.۳ – تورم: ۱۲.۴)
-بیزینس مانیتور (BMI) (رشد: ۵.۱ – تورم: ۱۲)
به این ترتیب بدترین پیشبینی مربوط به رشد اقتصادی، متعلق به صندوق بینالمللی پول است که در آن رشد ایران معادل ۳.۳ درصد و بهترین پیشبینی مربوط به بیزینس مونیتور است که در آن رشد برابر با ۵.۱ درصد است. یعنی تفاوتی معادل ۵۴ درصد، که به شدت قابل توجه است!
در خصوص تورم نیز بهترین پیشبینی مربوط به بانک جهانی با ۱۰.۵ درصد و بدترین پیشبینی نیز مربوط به صندوق بینالمللی پول با ۱۲.۴ درصد است.
⏸به کدام یک از پیشبینیها اطمینان کنیم؟
در محاسبات مربوط به سرمایهگذاری و مطالعات امکانسنجی لازم است تا پیشبینی مناسب از دو شاخص فوق داشته باشیم. در زمانی که بانک مرکزی و مرکز آمار ایران هیچ پیشبینی رسمی منتشر نمیکنند، شرکتهای مشاوره و پژوهشگران به صورت دلخواه یکی از گزارشهای فوق را مورد استناد قرار میدهند.
هرچند هیچکدام از این موسسات جزئیات مربوط به محاسبات خود را به صورت آزاد منتشر نمیکنند؛ اما بررسیهای پیشبینیهای مربوط به ۲۲ سال گذشته (۱۳۷۱ تا ۱۳۹۲) این موسسات نشان میدهد بهترین پیشبینی مربوط به نرخ تورم به ترتیب متعلق به موسسات زیر بوده است:
۱-بانک جهانی
۲-صندوق بینالمللی پول
۳-اکونومی واچ
۴-بیزینس مونیتور
همچنین بهترین پیشبینیهای مربوط به رشد اقتصادی نیز توسط موسسات زیر انجام شده است:
۱-بانک جهانی
۲-اکونومی واچ
۳-بیزینس مونیتور
۴-صندوق بینالمللی پول
⏪به این ترتیب و با فرض آنکه بانک جهانی پیشبینی واقعبینانهتری در خصوص ایران دارد، رشد اقتصادی در حدود ۳.۵ و تورمی در حدود ۱۰.۵ درصد برای امسال میتواند نزدیکتر به واقعیت باشد. هرچند شدت وقایع خاورمیانه و تعدد رویدادهای شگفتیساز میتواند این پیشبینیها را با تصحیحها و خطاهای فراوان روبهرو سازد.
پ.ن.: مطالعات مربوط به رتبهبندی پیشبینی موسسات توسط امیر ناظمی، ابراهیم حاجیانی و محمدرضا یاورزاده انجام شده است.
http://sharenovate.com/posts/476
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
اقتصاد رفتاری و آینده آن
سخنرانی ماهانه انجمن اقتصاددانان ایران
با حضور دکتر مصطفی نصر اصفهانی
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
🔴چرا رئیسچمهوری مخالف رشد قیمت دلار است؟
📝تجارت فردا
حسین راهداری،پژوهشگر اقتصادی در پاسخ به این سوال سه سناریوی احتمالی را در تجارتفردا بیان کرده است:
1️⃣یک احتمال این است که رئیسجمهور، همانند بسیاری از سیاستمداران ایرانی، واقعاً اعتقاد قلبی دارد که تقویت پول ملی هدفی والا و کاربردی برای رسیدن به یکسری از اهداف اقتصادی از جمله رشد اقتصادی و رفع بیکاری است. شاید اگر این اعتقاد برای دولتمردی در چند دهه پیش بود، قابل توجیه مینمود. اما در شرایط فعلی و بعد از کلی آزمون و خطا در کشورداری و اتلاف حیرتانگیز منابع، اعتقاد به چنین مسالهای بسیار بعید مینماید. با توجه به تدبیر دولت فعلی و نیز حضور جمعی از عقلای اقتصادی در کنار رئیسجمهور، نگارنده این احتمال را منتفی میداند.
2️⃣احتمال دوم این است که رئیسجمهور تحت فشار لابیهای سیاسی است که به دنبال منافع اقتصادی گروههای خاص، در پشت پرده به مجموعه دولت به انحای مختلف فشار میآورند. رئیسجمهور طی مدت کوتاه ریاست دور دوم خود نشان داده است که در عرصه داخلی و در مقابل گروههای ذینفوذ و قدرتمند، قصد تعامل و نه تقابل را دارد. این مساله به وضوح در چینش مدیران کشور دیده میشود. البته تعامل شرط خرد است و اگر قرار به انجام کاری در کشور باشد، این کار جز با تعامل با صاحبان قدرت حاصل نمیشود. اما اگر قرار باشد که فشارهای سیاسی پا به حوزه اقتصادی باز کنند و منافع اقتصادی گروهها بر منفعت عمومی و بلندمدت کشور ترجیح داده شود، پدیدهای شوم است که در آینده تبعات آن دامن همگان را خواهد گرفت.
3️⃣احتمال سوم و محتملتر از دو گزینه اول، این است که رئیسجمهور نگران حفظ قدرت خرید مردم است. این موضوع تا حد زیادی وارد است. به هر حال اقتصاد ایران در دهههای متمادی گذشته با این تفکر اداره شده است که مردم به هر قیمتی که شده باید کالاها را ارزان بخرند! مهمترین ابزار دولت برای ایجاد ارزانی نیز باز کردن درهای کشور به واردات کالاهای ارزان بوده است. نرخ ارز نیز هر چه پایینتر باشد، کالاهای وارداتی ارزانتر شده و ضمن حفظ قدرت خرید مصرفکنندگان (بخوانید رایدهندگان)، تورم را نیز مهار میکند. از اینرو کارکرد سرکوب نرخ ارز، معطوف به حمایت از مصرفکننده است. اما مسلماً خروجی این سیاست وابستگی کشور به واردات و تضعیف تولید داخلی است. چنانچه دقیقاً در دهههای گذشته همین اتفاق رخ داده است. این نتایج در حالت کلی و به خصوص در شرایط غیرعادی فعلی مسلماً به ضرر کشور است.
✍️راهداری در جمعبندی خود نیز نوشته است:
تا چه زمانی میتوان قدرت خرید مردم را با رانت نرخ ارز غیرواقعی، به طور مصنوعی بالا نگه داشت؟ تا کی میتوان ضعفهای ساختاری اقتصاد ایران را با مرهم دلارهای بادآورده نفتی که پشتوانه سرکوب نرخ ارز هستند، پوشاند؟ ایکاش روزی بتوان به عموم مردم ایران این نکته را توضیح داد که روزهای سختی در پیش است. تحولات بازار نفت بیانگر آن است که شاید نتوان به اندازه گذشته، منابع کشور را صرف آزمون و خطا کرد. لازم است که هرچه سریعتر برای حفظ منافع کشور، کمربندها را محکمتر بست. البته که قبل از بیان این حقایق به مردم ایران و ایجاد عزمی ملی برای برخورد با مسائل جدید ایران، تغییر مرام و فکر سیاستمداران ایرانی و حل مساله لجامگسیخته فساد واجبتر است.
👈🏻متن کامل این تحلیل را در شماره 244 تجارت فردا که اکنون روی کیوسک های مطبوعاتی است بخوانید.
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
پیش بینی تورم و رشد اقتصادی ایران از سوی نهادهای بین المللی چقدر خطا داشته است؟
▪️مجله آینده نگر
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
▪️مقایسه تولید ناخالص داخلی چند کشور منتخب
@m_robatii
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
خداحافظی با صفحه نمایش و طراحی تصاویر 4 بعدی به طور مستقیم روی شبکیه چشم، یکی از پیش بینی های مجمع جهانی اقتصاد برای تا 2030
🔵انجمن اقتصاددانان ایران
🔵 @ieairan
تاثيرات منفي تغييرات آب و هوايي از سال ٢٠٠٠ تاكنون ٤٦٪ افزايش يافته است.
تنها طوفان كاترينا ١٠٨ ميليارد دلار زيان اقتصادي وارد كرد. زيان اقتصادي ٧٩٧ فاجعه مرتبط در سال گذشته= ١٢٩ ميليارد دلار