Telegram-канал hychy - همه چی، هیچی: Unsorted

همه چی، هیچی

11 January 2021 14:27

🔴 از زمستان تهران چه خبر؟

✍️ احمدرضا ماهیار

یکی از دوستان به غربت رفته، در خصوصی از من پرسیده بود؛
✔️از تهران، از تهران دی ۹۹ چه خبر؟

قلم روی کاغذ گذاشتم تا فقط چند کلمه بنویسم، اما ناگهان یادداشتی شد برای خودش.
برایش نوشتم: الان بیا در این یک سال تهران رو تماشا کن! شهر پر شده از عکس حاج قاسم و ابومهدی المهندس
صداوسیما؛ حاج غاسم (قاسم)
میادین؛ حاج ...
کوچه؛ حاج ...
پل هوایی؛ حاج ...
بیلبورد؛ حاج ...
مجسمه؛ حاج...
بیمه؛ حاج ...
اداره؛ حاج...
پشت شیشه خودروهای نظامی؛ حاج غاسم(قاسم)
روی تلق پیک؛ حاج...

ابومهدی المهندس هم به دستش. نمی دونم این یکی از کجا پیداش شد یکهو؟ حالا حاج غاسم را سه چهارسالی بود، می شناختیم به زور تبلیغات شبانه روزی لشکر سایبری و رسانه ملی و تابلوهای مفت شهری اما این برادر عراقی را چطور به بچه های کنجکاومون معرفی کنیم؟ واقعا نمی دونم! شوخی نمی کنم.

ترسم اینه یه روز به همین زودیها از خواب بیدار شیم، ببینیم؛ اسم میدون آزادی رو هم برداشتن گذاشتن؛ حاج غاسم
اسم میدون صادقیه رو هم عوض کردن، گذاشتن میدون ابومهدی !
واقعیت ما فانتزی دنیاس آخه!

از شوخی گذشته اینهمه اصرار برای فرو کردن اسم یه سرباز وطن و یه بیگانه ناآشنا در چشم و گوش مردم ایران در تاریخ نظیر نداره.
در زمان نازیسم هم گمان نمی کنم هیتلر اجازه می داد اسمش رو روی هر چیزی بذارن و عکسش رو روی هرجایی بچسبونن.
به قول آل احمد، آدم عُق اش میشینه از اینهمه جهالت و سطحی گری و ابتدال و تظاهر و استبداد!!!
آخه اگه قصد تبلیغ یه شخص به عنوان مظهر یه ایدئولوژی پوسیده هم هست، بازهم حرکت، حرکت غلطیه و همه می دونن دوره و زمونه اینجور تبلیغات سالهاس گذشته.
انگار دستی تو کاره که مردمو منزجر و متنفر کنن از هر چیزی که متعلق به خودشونه.

به اینجا که رسیدیم دوستم پرسید؛
✔️به نظرت این آغاز یک طوفان قبل از یک سکوت تلخ نیست؟

جواب دادم؛
بذار از مثال ابراهیم گلستان برای اوضاع سلطنت شاه در سالهای ۵۶ و ۵۷ استفاده کنم؛
جمهوری اسلامی مثل یه خونه قدیمی رو به ویرانیه.
واردش که میشی می بینی سقف اش چکه میکنه، موش از زیرش رد میشه، دیواراش نم کشیده، گچ ها و رنگ ها ریخته، سقف شکم داده، دیوارهای اصلی به زور اهرم، موقتا سرپا ایستاده.

تو می دونی این خونه بزودی خراب و ویران میشه اما نمیشه گفت کی؟ دو ماه دیگه؟ دوسال دیگه؟ شش ماه دیگه؟ اما می دونی عمرش تمومه. مثل یه بیمار در کما که به زور دستگاه، حیاتکی داره. نفسی میاد و میره اما مرگ سرنوشت حتمیشه و بزودی.
برای خراب شدن این خونه بدقواره و داغون، بستگی داره برف سنگینی بیاد یا نیاد! سیل بیاد یا نیاد؟ ورثه ای یهو برسه تعمیری بکنه یا نه؟ همسایه ها به دلیل خطری که مال و فرزندانشون رو تهدید می کنه، کمکی برای تعمیر و بازسازی این خونه قدیمی بکنن یا نکنن؟
ما الان با یه خونه ی قدیمی اما درب و داغون طرفیم!
باید دعا کنیم وقتی زمان ویرانیش رسید، وقتی تقدیرش، تخریبش شد، آوارش رو سر بچه هامون نریزه!

دوست به غربت رفته ام! اگه موشک پرانی نکنن، خطری تو و بچه هات رو تهدید نمی کنه. اونکه باید نگران باشه مائیم که داریم تو این مخروبه زندگی می کنیم. مائیم که شبها با هر صدایی دلمون هرّی پایین می ریزه.

@hychy