ghatremahalandish | Unsorted

Telegram-канал ghatremahalandish - قطره محال انديش ۲

1192

"چه‌هاست در سر این قطره محال اندیش" #حافظ كانال اول : @rostami_hamid_54 لينك join: https://telegram.me/joinchat/BVyybjwpTpAocqvN6mcX9A ادمين : #حميد_رستمى

Subscribe to a channel

قطره محال انديش ۲

ای خاک، عروس ادبی ما را بپذیر.
ولی ای مرگ، لحظه ایی او را در آغوش آن درخت سر سبزمازندران، نگاه دار،
لحظه ایی او را نبر، تا با تو این سفارش آخرین را بگوییم که از میان ما چه کسی را با حلقه ی تنگت به تاراج برده ای...

#رضا_براهنی
#در_رثای_غزاله_علیزاده

کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

تا آمدم بگویم دیوانه نیستم من
پنجاه بهار گذشت
اما مگر نمی‌بینید هاله‌ای که شاعران می‌گویند
من هم فراز سر دارم
که این چنین از گریه به گریه‌ی دیگر می‌غلتم

مگر ‌نمی‌بینید چون آب‌های آغاز خلقتم
که خواب رفته از یادم
و هرگاه نگاه کنم به نقش چهره‌ها و جمله‌ای کوتاه
گریستن بیاغازم

مگر نمی‌بینید که هاله‌ای نمی‌گذارد
چون دیگران بر هر چه نام خود بگذارم
و من که با ابرها بر این زمین نگاه کرده‌ام
آن قدر که کوه‌ها به سایه‌ام به خواب روند


#هرمز_علیپور

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

صدایم را در ضبط صوت حبس کن
این آواز خراباتی
برای غروب تنهایی است
هنگام سرما و بادی
که چتر کافه‌های زیر پایت را می‌لرزاند
بامدادهای خاکستری
که پشت پنجره‌ات ژاله یخ می‌بندد

بشنو ، بشنو ، بشنو
تو را خوانده است
برای تو که نام تو ، اندام تو ، پیغام تو عشق است
آن وقت می‌توانی
مثل سال‌هایی که همدیگر را نمی‌شناختید
از پله‌ها فرود آیی
قهوه‌ای بنوشی
و کلمات ترانه را
با بخار شیرین دهانت
در هوا پرواز دهی .

#محمدعلی_سپانلو

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

مگر آدم چقدر می‌تواند درخت باشد!؟
برای تو که
اگر سیبی به شاخه‌هایم ببندی
قطعاً آن را پس خواهی گرفت..
تو با من همان کار را می‌کنی
که زمستان می‌کند
وقتی تا زانو
در برف‌زاری فرو‌رفته‌ام، که تویی!

این‌بار
در کالبدی دیگر
اگر به تو بازگشتم
قطعاً پرنده خواهم شد
با اوّلین تکان
از تو خواهم پرید!

#ریحانه_جهانی

کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

بیایی آرام توی فکرم،
ریز ریز
از توی سرم
بیاورمت پایِ قندانِ روی میز
پشت به پنجره ی اتاق ؛
بریزیمت توی استکان چایم
مثل دانه های هل
مثل تکه های دارچین
مثل لیمو های امانی
که بمانی
بریزم و سربکشم تمام تو را
که مثل مزه ی خوبِ چایِ
عصر یک مرداد،
بمانی برای روزهایِ سردِ
بهمن ماه . . .

#حمید_جدیدی

کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

شیفت شب تمام شد
مانده بودیم
با جنازه اش باید چه کار کنیم
کسی باور نمی‌کرد به احترامش
باران گرفته است

ما را از بیمارستان
بیرون انداختند
تاقبرستان راه درازی داشتیم
با سیگار هایمان
راه می‌رفتیم
گریه می‌کردیم
راه می‌ رفتیم
من دلیل کافی می آورم
می‌ دانم باور نمی کنید اعتصابمان شکست

در قبرستان
وقتی سیگار هایمان تمام شد
مانده بودیم
روی سنگ قبر دوستمان چه بنویسیم.


#مرتضی_نجاتی
📘در خواب هایمان مردیم

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

چرا سلامت خودم را به بالای شعر ببرم؟
در محله ما
به جز تو
دختران دیگری هم زنده شده اند
و شاخه ای از شب
روی بند تاب می خورد
بند که می تابید دور پیراهنت
و دکمه ها را خفه می کرد
ماه را خفه می کرد
سر شاخه ها را خفه می کرد
گریه می کرد مادر
برای بند
با محکومیت آویزان در ظل آفتاب
شرور شده بود آب در خانه ما
وقتی لوله کشی شروع شد
و به زندان افتاد
پدر که محکومیت اش را گذرانده بود
از درون خودش بیرون آمد
و صدای آب را در آغوش گرفت
همه از آب خنک می ترسیدیم
بعد دیدم
پدرم به سمت
صدای آب می دوید
سقف از مادرم جدا شده بود
و هر چه تلاش کردیم
کاشی های آبی حوض بیدار نشدند ...!


#دره_گرند_کانیون
#ایمان_سیدی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

پشت پنجره نبودي
تا حس كني
روياهاي در هوا مانده ات
بادبادك هاي باد برده است
و ابرهاي پنبه اي پشت شيشه
يك روز
بر شانه ات خراب خواهد شد.
نمي داني
زن ها چطور
پشت پنجره مي ميرند
و خاطراتشان
در هوا پخش مي شود...

#ستاره_جوادزاده

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

بالاخره آدم
روزی کت اش را در می آورد
و زن اش می گوید:
« نگاه کن
به گله ی گورخر !
- این سلول های ِ انفرادی ِ آزاد-
نگاه کن
از پشت بوته ها
دُم تنهایی پیداست !
همیشه که باد
زیر یال ات و دشت
زیر سُم ات نیست» .
آخر آدم
کم می آورد
گوشه ی دریاچه
می شود - از دویدن دست کشیده -
اسبی آبی ،
و سر سنگین اش را
زیر آب می برد!



#حسن_متین

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

به چه درد می خورد این شعر
اگر شب را به پایان نرساند
اگر فانوس ها را روشن نکند
اگر باد را آرام نکند
اگر دلِ طوفانیِ دریا را به دست نیاورد برای اطمینان ماهیگیران
اگر آب را بازنگرداند به این رودخانه
اگر با نوکِ کفشش پاک نکن این خطوطِ مرزی را
اگر دور نیندازد این سیم های خاردار را

بگو این شعر به چه درد می خورد
اگر
اگر
اگر جنگ تمام شود و لبخندی بر لبانِ معشوقه ات نیاورد

به چه درد میخورد این شعرها
وقتی مثل سکه هایی در جیبم خش خش میکنند
که سال هاست دیگر رواج ندارند؟


#بابک_زمانی

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

دور دنیا هم که چرخیده باشی
باز دور خودت چرخیده ای
راه دوری نخواهی رفت
حتا در خواب های آب رفته ات
که تیک تاکِ بیداری مُدام
تهدیدشان می کند


می گویند دنیا کوچک شده است
و اُستوا در آینده ای نزدیک
همسایه ی خونگرم قطب خواهد شد
نه همسفر ِ خوش باور
دنیا هرگز کوچک نمی شود
ما کوچک شده ایم
آنقدر کوچک که دیگر
هیچ گم کرده ای نداریم.


دلخوشیم که در نیمه ی تاریک دنیا
کسی ما را گم کرده است
و دارد در به در
دنبالمان می گردد
کسی که زنگ در را
همیشه بعد از هجرت ما
به صدا در خواهد آورد .

📓 کبریت خیس
#عباس_صفاری

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

آرزو دارم ببینم او را
ببیند او مرا
کاش آینه‌ای بود او
که هر بامداد
در آن بنگرم

اشتیاق سرکش دیدارت
مهار ناشدنی است
دست‌کم کسی سرزنشم نمی‌کند
چون شبانه به دیدارت می‌شتابم
در کوچه‌ی خواب...


#عباس_صفاری

کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

کنار من بمان
مرا به نام بخوان
مباد که با فراخنای اندیشه
و تپش قلب
از آتشی که در اینجا برافروختیم
دور شوی

تو یگانه حامی من
همچنان که من پشتیبان توام
در این سرمای جانسوز
در این شب هول که بی هیچ ستاره‌ای
بر پهنه‌ی زمین فرو می‌افتد
تا آن زمان که چهره‌ی خاک 
دگرگون شود

در کنار من باش
روح نیز چونان استخوان که می‌پوسد
میرنده است
و در زمستانی چنین گزنده
به تنهایی 
زنده نخواهد ماند


#فیلیس_مک‌_گینلی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

کودکان در گهواره‌ها گلوله می‌خورند
و عشق را 
باید از داروخانه‌ها خرید
در بسته‌های دوازده‌تایی
با طعمِ آناناس 
و هندوانه...

بیدار که می‌شویم
سرخوشیم از این‌که 
ملافه‌ی بستر کفنِ ما نشده
و هنگامِ بیرون رفتن از خانه
آرزو می‌کنیم 
مینِ ضد نفری 
زیر پامان منفجر نشود...

آقای داروین!
لطفن عقربه‌ها را به عقب برگردانید!
ما خوش‌حال بودیم
وقتی از درختی به درختی می‌پریدیم
با یک گلابی
میانِ دندان‌هامان!

#یغما_گلرویی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

منتظر ابر پر بارانی که کدورت ‌هایت را بشوید
و لکّه ‌ای آسمان آبی
که به رویت بخندد
چه می ‌دانی، چه می ‌دانی پنجره ‌ی تنها؟!
شاید آن ابر پر باران
در آسمان دیگری
بر پنجره‌ ی دیگری باریده باشد
و آن حسرت آبی
شاید هزار بار
چه می‌ دانی
شاید هزار بار
به روی پنجره‌ های دیگری خندیده باشد!

#رضا_نظری_ایلخانی

از کتاب
«دنیا همین است دختر خوب»

کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲



۲۷ بهمن،به مناسبت زادروز #غزاله_علیزاده🌹


#تشریفات
#به_غزاله


گربه‌ی تو کجا باید
گذاشته رفته باشد آخر؟ چه دور و بر ِ خودی! چه بگویم، دختر!

با چشم او که روز را به‌شب
از خط به دایره‌یی برده‌ست:
چار اتاق، سه با یک. خالی.
و جای اثاث،
که در اتاق ِ بعدی ِ بعدی ‌هم نیست،
بوی زنبقْ تنگ می‌کند.
شاید از ورود ِ بد ِ ما باشد
که آن دوتا حلقه‌ی نورانی ِ روی تاق
لرز برمی‌دارد،
و اوی تو، تُوی او ـــ
او که بگویی که یک ملافه‌ی در باد بود و،
همان‌جور که وقت ِ جوانی،
ملافه‌ی نامرتبی‌ست.

به‌این سرازیری و سربالایی نگاه کنید،
رفقا! بادْ همین شکلی‌ست ـــ
خواهرم، خواهرْ اَندرم، علف ِ اتاقهای من،
هیچ ِ بِنْت ِ هیچ


#بیژن_الهی
#مجله_تماشا/شماره ۲.۴ /۲۶ اسفند ۱۳۵۳
"تجربه شعر" - شعرهایی از سه دوره‌ی دیروزین بیژن الهی
از «دوره‌ی سیاه در سرایش پارسی(۵۰_۴۹)




#غزاله_علیزاده / #مجله‌‌ی_ادبی_گردون / شماره ۵۱ /۲۱ مهر ماه ۱۳۷۴ :

دوازده، سیزده ساله بودم، دنیا را نمی‌شناختم. کی دنیا را می‌شناسد؟ این تودهٔ بی‌شکل مدام در حال تغیر را که دور خودش می‌پیچد و از یک تاریکی می‌رود به طرف دیگر. در این فاصله، ما بیش و کم رؤیا می‌بافیم، فکر می‌کنیم می‌شود سرشت انسان را عوض کرد، آن مایهٔ حیرت‌انگیز از حیوانیت در خود و دیگران را. ما نسلی بودیم آرمان‌خواه. به رستگاری اعتقاد داشتیم. هیچ تاسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رؤیا، حیرت می‌کنم. تا این درجه وابستگی به مادیت، اگر هم نشانهٔ عقل معیشت باشد، باز حاکی از زوال است. ما واژه‌های مقدس داشتیم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زیبایی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفته‌ای داشت …


کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

چنين كه به هم آغشتيم
تو كجا خواهي بود
وقتي كه نباشم؟!

#شمس_لنگرودی

از كتاب: شب نقاب عمومي است

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

تیغی برهنه داشت
صدایت
فوّاره­ یی که یک سر و گردن

از دار ها بلندتر
می­ خواند

وقتی بلند خواند
که تیغه­ ی عتیق فرودآمد

آن گاه
گهواره­ های کهنه را
در گورهای تازه تکان دادی
و همزمان
پروانه را
از پیله­ اش
            پراندی

تا ترمه­ های باران خورده را
بر شاخه­ ی گوزن بیاویزد
مشقم کن
وقتی که عشق را زیبا بنویسی

فرقی نمی­کند که قلم
از ساقه های نیلوفر باشد
یا از پر کبوتر


#حسین_منزوى

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

نامت از صخرە‌ی سنگ‌ها
با تیغەهای آفتاب
انعکاس
می‌پیچد
در سکوت سنگین کوهستان
و برف‌ها
بهمن‌وار
آوار می‌شوند بە خلوت این بیزاری
کجایی ای ترانەی تازە
برگ‌ها می‌نوازند و تو می‌رقصی
قدم‌هایت را در این خزان
نگذار بە خش خش هق هق‌های من
زیباترین نامی کە شنیدم
 جهان از حسادت
آشوب شد.
چه‌قدر دل‌خوشیم بە یاوەهای هم
تو بباف من می‌پوشم...

#محمد_رئوف

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

`
دیگر
انگشت‌­های صدمه و سیلی
با تیغ­ه‌ای کهنه و کیفر چگونه‌­اند ؟
این خون که رنگ را
از گونه­‌های شب می­‌پراند
« بالاتر از سیاهی » را
زین پس نمی‌­پذیرد
دیگر
دست و دهان
انگشت و لب
و زخم و بوسه
با هم ، نبض مرا شماره می­‌کنند
من
دیوانه­‌ای که تیغ بر انگشت می‌­زند
و جای چار انگشتش را
بر گونه‌­ی حریف می­‌بوسد


#حسین_منزوی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

بر فراز کوه
تکه ابری
با باری از آفتاب در حال غروب.
امروز هم
بی تو،
یعنی بی نیمی از دنیا گذشت

#ناظم_حکمت

ترجمه:
#احمد_پوری

📷 #حمید_رستمی

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

این کوچه ها به کجا می رسند
این سینه ها چگونه این همه اندوه را
تاب می آورند
این خانه ها چگونه چنین خاموش اند
پچپچه ها
آکنده کافور و سدر
در خیابان ها
مردگان
به جست و جوی کسی می گردند.
نه
من هیچ کس را نمی شناسم
و اگر رخصت فرمایید
نامم را نیز
از یاد می برم،
فقط از شما تقاضا دارم
به جمله خلایق بسپارید
صبح که از خانه بیرون می آیند
همه را
برای همیشه
به خدا بسپارند.

#شمس_لنگرودی

کانال : #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

نمی‌دانم باغ بزرگ انستیتو پاستور تهران را دیده‌اید یا نه. درختان سپیدار بلند و بسیار زیبایی دارد. دوستی داشتم که آنجا کار می‌کرد. این دوست با زنی شوهردار رابطه داشت. هر وقت که زن می‌آمد، بچه‌اش را هم می‌آورد. دوستم تفنگی بادی داشت. زن را به دفترش هدایت می‌کرد، بعد تفنگ را از پشت یکی از قفسه‌ها برمی‌داشت، دست بچه را می‌گرفت و می‌آمد به باغ. کلاغ‌هایی را که روی شاخه‌های سپیدارها نشسته بودند نشانش می‌داد و می‌گفت: این کلاغ‌ها را می‌بینی؟ همه‌اش مال توست! تا دلت می‌خواهد شکارشان کن. تفنگ را به بچه می‌داد و می‌آمد به دفترش، سراغ زن. این دوست همیشه به من می‌گفت: اگر کلاغ‌ها فهمیدند برای چه کشته می‌شوند تو هم می‌فهمی!

#رضا_قاسمی
منبع: #چاه_بابل

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

#شور_بود_رنج_بود


فقط این لحظه را به یاد دارم
که بهارنارنج ها
در آن بندر باران زده
در کوچه های بند
از درختان رها می شدند

نه حرف عشق بود
تسلی بود
نه بامدادانی که می خواستم
در آن بامدادان متولد شوم

هر چه مانده بود شور بود
رنج بود
گمنامی بود

در آرزوی دیدار قاصدک بود
که باد نابودش کرده بود

می‌گفتم هرچه گمنام تر
بهتر
اما من دوستش داشتم...


#احمدرضا_احمدی

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

راست گفتی مَرد
می توانم با کلمه
دریا را به اتاق بیاورم
در آن پاور بزنم
ماهی بگیرم
یا شنا کنم.
راست گفتی مَرد
می توانم برف را در تابستان احضار کنم
پنجره ها زار زار
عرق می ریختند
خانه ی ما گرسنه بود
نوشتم برف
موهای مادرم سفید شد
نوشتم باد
پدر لرزید
می خواستم بنویسم آفتاب
ترسیدم مگس ها هجوم بیاورند وُ
هر گوشه ی خانه مان را جنازه ای متورم کند
تصمیم گرفتم
باقی عمر را مثل سه آدم برفی سر کنیم
وَ آخرِ این شعر
دست از نوشتن برداشتم.

#پوریا_پلیکان

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

تو رفته ای دیگر
و پل های پشت سرت را
فرق نمی کند
خراب کرده باشی یا آباد
آن ها را به سیلابی بسپار
که هرگز به سرچشمه آسمانی اش
باز نخواهد گشت.

پس از تو همشهریانت
مادام العمر
سنگ سالهای سپری شده را
به سینه می زنند
تو اما
هر جا که لنگر انداخته ای
با همان سنگ ها پلی بساز
برای روز مبادایت!

#عباس_صفاری

کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

`
چون خیابانی که می‌گذرد در مه
و می‌پیچد در حفره تاریک سر
زندگی از دست رفت
با پر کاهویی ، با لبخند ساده‌اش
با سبد زردآلو کنار جوی آب
و نعنا و پونه
از هر جهت
ما نیز می‌میریم
چون گاوی فرو رفته در تنهایی خویش
ما نیز می‌میریم
و دوران پر شکوه جوانی را دست نخورده
برای دیگران باقی می‌گذاریم
و این سیب سرخ همچنان بر شاخه است


#غلامرضا_بروسان

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

چقدر می‌ترسم
تو را نبوسیده
از دنیا بروم
اصلاً کجا می‌توانم بروم
وقتی می‌دانم تمبرها
تا لبان پاکت را نبوسند
به هیچ‌جا نمی‌رسند !

#بهرنگ_قاسمی

کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

برمی‌گردم:
یکی دو روز مانده به زنگ‌های تفریح
«برنامه‌ی کودک» تازه تمام ‌شده
و ما مثل همیشه توپ را می‌بریم که
طنین کش‌دار سوتی غریب
بازی را متوقف کرد
صدای گنجشک‌ها را برید
جنین کال زنی به زمین افتاد
کارون یک لحظه زیر پل ایستاد
ﻭ ما به بازی جدیدی دعوت شدیم
که توپ هایش به ‌جای گل آتش می‌شدند.
چقدر بهانه می‌گیرم
من که این‌همه سال
چنان فقیر و سر‌به‌زیر خواب دیده‌ام
که یک ریال بهانه به‌دست هیچ‌کس نداده‌ام

#بهزاد_زرین_پور
منبع #ای_کاش_آفتاب_از_چهارسو_بتابد

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

و من
روزگاری است
به زنی محتاجم
که غمگینم کند

به زنی که میان بازوانش
چون گنجشک گریه کنم
به زنی که تکه پاره هایم را
چون سفالی شکسته
بند بزند!

#نزار_قبانی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…
Subscribe to a channel