شامگاهی
ارابهای دیدم
که مرا میبرد
تا بهاری دیگر
تنهایی سبزهها
تا ماه معلق میرسید
عشق اما
از گیسوان بافتهاش
چتر سایهای میگستراند
بر زمین شقایق
تو را بیمن
و مرا بیتو
به میعاد میبردند
آه
رخنهی حرفی در آتش
من ماندهام
و بارش ناگهان
و بنفشههایی که به دست کودکان سبز میشوند
اسبهای توفان
زین میشوند
و طبلها نواخته میشود
و بوی عشق
در سروها میپیچد
و هر شاخهای
در شامگاه جهان
سترگ میشود
تا بهاری دیگر
با حضور عشق
و شعلههای شقایق سرکش
اسبم
بیرکاب مرا میبُرد
از خم پاییزی نابههنگام!
#عظیم_خلیلی
📘جالیزبان، ۱۳۵۶
کانال: #قطره_محال_اندیش🔻
@ghatremahalandish
به زن نداشتهام فکر نمیکنم
که به بهانهی شستن لباس تمیزم
مچ مویت را بگیرد روی شانهام
بچهی نداشتهام را وا دارد به گریه
کرم جمع کردن لباسش بگیرد
چمدان را بیندازد به بلعیدن تکههایی که من باید دربیاورم
از تنش
در مسیر نخنمای گریه هی تهدیدم کند به هندوانهی خانهی پدریاش
قند توی دلم آب شود
بشکند
سفید باشد
نرود
اضافهکار کفافم را ندهد
یک شیفت کار اضافه بیافرینم
که تو را بیشتر...
اصلاً تو هم به شوهر نداشتهات فکر نکن!
#سجاد_گودرزی
📘چلچلی
چند شعر برای ترک یک معشوقه،نشر چشمه،۱۳۹۳
کانال: #قطره_محال_اندیش🔻
@ghatremahalandish
تنها يک زن می تواند
همزمان كه روی صندلی نشسته است
و دامنِ كوتاه اش را
می كشد روی ران هايش
كمی آن طرف تر
چشم هايش را بفرستد دنبالِ شعری كه
روی سينه ی مردی لَم داده است
و با آفتاب به صراحتِ دريا حرف می زند!
زن ها
هر كجا كه بخواهند می نشينند
و هر طور كه بخواهند
دنيا را
از پشتِ زيبايي شان
می بينند
#بهرنگ_قاسمی
کانال: #قطره_محال_اندیش🔻
@ghatremahalandish
سر از دامانِ ابری شهر
برگرفته است
زنی كه آنسو میانِ ملافهها
پلکِ باران گرفتهاش را
باز میكند
با لبخندِ ابریاش
یکدم
صبحِ گیج را مینگرد:
جهان آشناست
و همچنان آفتابی نیست
اما من معاصرِ بادها هستم.
#نازنین_نظامشهیدی
کانال: #قطره_محال_اندیش🔻
@ghatremahalandish
از دیدار تو بازمیگردم
با دستهایی که در دستهایام جا ماندهاند
و حرفهایی که در دهانام...
از دیدار تو بازمیگردم
با چشمهایی،
که راه خانه را بازنمیشناسد
کسی در رگهایام راه میرود
کسی در قلبام میایستد
و در جیبهایم دستیست
که بوی ِ عشق میدهد...
در آیینه نگاه میکنم
تو را میبینم
#مریم_ملک_دار
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
چه سفر درازی کردم
در اندوه
و چون باز آمدم
روح عریانی
دیدم
در انتهای افق
و خود را در اندوه خود
بازنشناختم.
#بیژن_جلالی
کانال:#قطره_محال_اندیش 🔻
@ghatremahalandish
باید ؛
نام خیابان ها را
عوض کنم
وکوچه ها را
تکثیرکنم ؛ در
تعداد قدم هایی که
برداشته ای !
فکرهای دیگری هم دارم
مثلن ؛
به دنیا بگویم
که با چشم هایت تبانی کند
جویباررا
به خانه ام بیاورد
پنجره ای بگذارد به سمت دشت
وتو را
کنار کوهستان
درآغوش شعرهایی بگذارد
که دست از سرم برنمی دارند !
#اردشیر_اصغری
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
وداع، ساده نیست
کوچک نیست
که بشود پشت قاب عکس گذاشت
وداعِ برگ و شاخه کوچک نیست
تو دوباره سبز خواهی شد
و من شاهد رقصیدنت در باد خواهم بود
اگر رفتگر پیر مرا نبرده باشد
وقتی پریشانیات، از موهات
به شانهام ریخت
هرگز نخواستم بفهمم
کداممان میگرید؟
در آغوش هم بودیم
دو قطرهی باران بودیم
در آغوش هم غرق شدیم
حواسمان نبود، ریشهی کدام گیاه نوشیدمان
از آوند
به گلبرگ
به لحظههای دو عاشق ریختیم
و در میانهی یک وداع ماندیم
بر سنگ
وداع
کوچک نیست
که دست تکان بدهیم
در هوا پراکندهاش کنیم
#معین_دهاز
کتابِ #اسب_من
نشر چشمه
کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻
@ghatremahalandish
جویای جوانهای در بسترم، سبز میمانم و خورشید چرخ میزند شبانه به شانهی من. دمی که گریز از پنجرهام فرا رسد، دمی که شهر در خیال کودک برپا شود،
ناچار میآید ترس و به جویها میگذرد سموم حیوانی...
تو ایستادهای روی سنگها و
بلور شکستهی چشمهات
رودی بر من گشودهاند
در آب
ناشکیب سپیدهام و
حباب
میچرخد تا بیانتها
انگار نیستی و
سالها گریستهام
بی تو
که بر سنگها شکستهای.
#دورنمای_زمستانی_با_یک_صاحب_و_سگش
#فیروز_ناجی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
گذاشتم رفتم
و
با خودم گفتم
این بهار خودت شاخهها را باندپیچی کن
و
در راه سوتبلبلی بزن
دست در جیب
سر بالا
کفشهای پارهی تازه
و به هر پرنده که آواز نداشت تا نردههای آهنین
فرصت بده
گرچه دیر
گرچه خاموش
گرچه گمشدگی را گزارشی نیست
و هیچ در خودت
و جیبات
و سنگریزههای کفشات
امان نداد
و راه بازگشت به خانه در نقشه پاک شده بود.
#نسرین_الهی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
اما دیدی آرامآرام
دلمان به بیکسی
صدایمان به سکوت
و چشمهایمان به تاریکی عادت کرد؟!
#سیدعلی_صالحی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
هنوز چیزی هست
حسی غریب
صبحِ یک نوروز
هنوز چیزی هست
چیزی شبیهِ کنجکاویِ چشمت در عکس
که نگاهم میدارد.
وگرنه چیست؟
صداهایی درهم
که از دوردستها میشنوم
در عطرهایی فرّار...
#احمد_رضا_قایخلو
از کتاب: ترانه ی پنهان
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
دوست دارم
سه شنبهی آخر اسفند
از زیر کُرسی ِ تنهاییام
نبودنت را بکِشم بیرون
بیاندازم کفِ اتاق
شعر بپاشم روش
کبریت بزنم
و از آتشِ یک سال انتظار
بپرَم ..
بهار بیحضورِ تو
کابوس این خوابِ زمستانی است
دوست دارم
شکوفه، بهانهی تو باشد
تو پیراهنِ تمام فصلها که در راهند ...
#سید_محمد_مرکبیان
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
سرم را به سنگ خیس بکوبم
یا از حلقهی آتش بگذرم
اینجا که قدمگاه تو بود
درشکهها رفتهاند
و آن گدای کور کنار آن سکو نشسته هنوز
زندگی از من چه میخواهد
بعد از آن روزها؟
#محمد_باقر_کلاهی_اهری
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
بهار
روزی که
به هیئت شمشادی درآمدم
گم میشوم در ازدحام میدان
و در میان فاتحین تاریخ
_ با لهجههای گوناگون _
تا خون مرجانی من
لطافت لبهایت را
در خشونت تصمیم سرداری
پنهان میکند.
#بهرام_اردبیلی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
کسی، ز من میپرسد
منی که راهم را، گم کردهام میان دَم و مِه
و جادهها را، بستهاند.
به راه، ایمانم نیست
به ماه، که راهش را گم کردهست،
و به آغاز فصلهایی
که بیهوده، میروند،
مگر، به آتش خاموشی، دل خوش باشم، -آن آتش-
که هیمههایش، هنوز
به کور سویی، میسوزد.
مرا، به حال خودم بگذار
که سرتاسر آتشام
و میسوزم، از تب!
#علیاکبر_مهجوریان_نماری
📘با یاسهای بعد از ما
کانال: #قطره_محال_اندیش🔻
@ghatremahalandish
حرفی که نگفتهام
حرف تازهای نبود
تنها باید گیسوی طلاییام را
از باروی قلعههای تودرتو
میانداختم پایین
تا تو سر رشتهاش را بگیری
بالا بیایی
نجاتم دهی
باید زن اساطیری قصههای تو باشم
اما یکبار
بگذار
از پلههای خانه پایین بیایم
با موهای مشکی
دست تو را بگیرم
و مثل اسبهای وحشی
پابهپا بدویم
#سپیده_نیکرو
کانال: #قطره_محال_اندیش🔻
@ghatremahalandish
آرزوهایت بلند بود
دستهای من کوتاه
تو نردبان خواسته بودی
من صندلی بودم
با اینهمه فراموشم مکن
وقتی بر صندلی فرسودهات نشستهای
و به ماه فکر میکنی.
#حافظ_موسوی
کانال: #قطره_محال_اندیش🔻
@ghatremahalandish
دستم
از هر چه هست
کوتاه است
از جهان قایقی به گل دارم
بشنو
ای شاه گوش ماهیها
دل اگر نیست
درد و دل دارم ...
#علیرضا_آذر
کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻
@ghatremahalandish
نشد که عاشقم باشی
نشد که دوستم بداری
با من امّا
مهربان باش
چراکه همسفریم
و در سفر
غریبهها نیز
با هم
مهربانند
#رضا_نظری_ایلخانی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
من و تو
دو "تنهایی" بودیم
که در دشت ها با گله هامان می دویدیم
پی جرعه ای آب
پی تکه ای علف ...
من و تو
دو "تنهایی" بودیم
که در فصل جفتگیری
"تنهایی" بزرگتری از ما زاده شد!
#بابک_زمانی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
نترس
غروب
نبض آجرها را که بگیرم
به خانه میرسم
همین روزهاست که ببینی
دنیا دارد
روی پاشنههای من میچرخد
#سرور_بهبهانی
از کتاب #دنیا_دارد_روی_پاشنه_های_من_میچرخد
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
در قطر قطبنمای سفر
دستمال سبز یادگار
بادبان افراشتهی مردمک خیس
برخیز
برخیز
شاخک لرزان صورت جذامی من
آنک ، در افق سرب
رود شبانه روان است .
و حلقهای دوّار
از نفسهای مسموم یک گلبرگ
تاج شاهیِ توست
#محمود_شجاعی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
از بهار تا بهار
که یک پایان است ؛
و دیوارهای بدرود
انتظار زخم راهها را دارند
بر صخره
قطره
چه هدیه میکند ؟
دردی به هیئت رفتن
#فرامرز_سلیمانی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
صبح شد
آی نمیباید خفت
چشم بگشای که خورشید شکفت
باز کن پنجره را با دمِ صبح
باید از خانهی دل
گَرد پریشانی رُفت
#سلمان_هراتی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
و من
هر آرزویی برای خودم داشتم
به تو مربوط می شود
دلخوشیم
سلامتیم
آرامشم!
میدانی، تمام این ها با بود تو
برآورده می شود
پس تنها یک آرزو برایم باقی میماند بودنت...
#سیدعلی_صالحی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
میداند نمیشود به پا آمد میداند
میداند میان راه میافتم
او هم این را میخواهد
تا بیاید مرا بلند کند
ببرد آن بالا رنگِ برف کند
#بیژن_الهی
کانال: #قطره_محال_اندیش🔻
@ghatremahalandish
مرا مثل نداشتنت ... عمیق
مثل قدم هایت .....محکم
مثل رویاهایت ...باشکوه
در آغوش بگیر
زیباترین وداع هنوز اتفاق نیفتاده است
برای روزهایی که نیستم
عمیق
محکم
باشکوه
مرا در آغوش بگیر
با احساس مردی
که لب مرز نشسته و
می داند
به جنگ برود
یا از کشور
فرقی نمی کند
خانه اش آتش گرفته است
#منیره_حسینی
از کتاب:
#خیلی_چیزها_روشن_میشود
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish
پس این فرشتگان به چه کاری
مشغولند
که مثل پرندگان راست راست
می چرخند در هوا
سرماه
حقوقشان را می گیرند
پس این فرشتگان به چه کاری مشغولند
که مرگ ما را نمی بینند
کاش پر و بالشان در آتش
افتاب تیر بسوزد
ما با ذغال شان
شعار خیابانی بنویسیم
پس این فرشتگان پیر شده
جز جاسوسی ما
به چه کار بد دیگری
مشغولند
که فریاد ما به گوش کسی نمی رسد.
#شمس_لنگرودی
کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻
@ghatremahalandish
بي گمان ،
تو برای مداوای انزوای من
مرگ را بايد در استوايی ترين قاره ی آفتاب
كه مشرق نوبنيادش را
از تكان ِكتف های گندمگون ِ من
خواهد شناخت
از عزيمت ِ خود شرمگين كنی!
#بهرام_اردبیلی
کانال #قطره_محال_اندیش
@ghatremahalandish