ghatremahalandish | Unsorted

Telegram-канал ghatremahalandish - قطره محال انديش ۲

1192

"چه‌هاست در سر این قطره محال اندیش" #حافظ كانال اول : @rostami_hamid_54 لينك join: https://telegram.me/joinchat/BVyybjwpTpAocqvN6mcX9A ادمين : #حميد_رستمى

Subscribe to a channel

قطره محال انديش ۲

باید به فکر تنهایی خودم باشم.
دست خودم را می‌گیرم و
از خانه بیرون می‌زنیم.

در پارک،
به جز درخت،
هیچ‌کس نیست!
روی تمام نیمکت‌های خالی می‌نشینیم،
تا پارک،
از تنهایی رنج نبرد!
دلم گرفته،
یاد تنهایی اتاق خودمان می‌افتم،
و از خودم خواهش می‌کنم،
به خانه باز گردد...

#محمدعلی_بهمنی

کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

تمام این مسافرخانه‌
از عطر دست‌های تو
پر خواهد شد
دهان اگر باز کند
این چمدان ...

#حافظ_موسوی

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

بیش از آنچه فکر کنی تاریکم
و هر چه به پاهایم نگاه می کنم
چیزی نمی بینم...
برایم آفتابگردانی پست کن
همراه با کمی بوته های یاس
و اطلسی البته!
من تاریکم عزیزم
گوشت و پوست و استخوانم
با پاییز عجین شده است
و نور و عطر و رنگ از آن توست!

به پستچی ها اعتماد کن
و با گل هایی که گفتم
کمی از زیبایی ات را درون پاکت بریز!

#حمید_جدیدی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲


«پنج شنبه ۱۴ اسفند، ساعت ۱۱ صبح من عاشق شدم. هوا ابری بود و همه باران‎های عالم سر من می‎ریخت. گفتن از آن روزی که عاشق شدم چه خوب است. مثل اینکه روی زخمی را بخارانی، نه بیشتر. عشق مثل دامنی گر گرفته است، به هر طرف که می‎دوی شعله‎ورتر می‎گردی.
چیزی به ظهر نمانده بود، تا ده شمردم و عاشق شدم، عا‎لم توفانی شد... پنجره را باز کردم و ناگهان عاشق شدم.
پدر و مادرم هم بیدار بودند، چنان که گفتگوی ایشان را می‎شنیدم، گفتگوی والدینم مناجات بود. پدرم می‎فرمودند: «خانم! پسرمان به سلامتی عاشق شده است» و مادرم آهسته آهسته به نجوا می‎گفتند: «اسپند دود می‎کنم، عشق در خانه ما شگون دارد.» بعد سر می‎چرخانیدند رو به آسمان و می‎گفتند: «خدایا! بار الها! همه بچه‎های این سرزمین عاشق باشند. صدقه سر آنها، بچه‎های من هم عاشق باشند».





#محمد_صالح_علا

کانال : #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

حتی تمام ابرهای جهان را به تن کنم
باز ردایی به دوشم می‌افکنند
تا برهنه نباشم
این‌جا نیمه‌ی تاریک ماه است
دستی که سیلی می‌زند
نمی‌داند
گاهی ماهی تُنگ
عاشق نهنگ می‌شود
بی‌هوده سرم داد می‌کشند
نمی‌دانند
دیگر ماهی شده‌ام
و رودخانه‌ات از من گذشته است...

#گراناز_موسوی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

و آب بود که می‌رفت
کوچه خلوت بود.

صدای قلب تو آری،
صدای قلب تو پاشید بر در و دیوار
و عطر سوختن اشک و عشق و شرم و شتاب
میان بندبند کهنه‌ی دیوار آجری گُم شد.

فضای کوچه‌ی میعاد
طنین خاطره‌ی ضربه‌های گام تو را
به ذهن منجمد سنگ‌فرش امانت داد.
و آب بود که می‌رفت...

ثقیل می‌آید. چرا؟
که سنگ کوچه‌ی بی‌انتظار اگر بودی
سخن روال دگر داشت.

به آب بوسه زدی
خنده در شکاف لب‌ات آب گشت،
جاری گشت.
چه می‌توانم گفت؟ ـ دوباره پرسیدم ـ
سکوت!

سکوت درمان نیست.
اگر نهفتن درد التیام واهی بود
لبان خسته‌ی من قفل آهنین می‌شد.
و آب بود که می‌رفت...

باد می‌آمد.
شکوفه‌ی لب‌خند
کنار جوی لبان‌ات
خموش می‌پژمرد.

چه کوچه خلوت بود...

#نصرت_رحمانی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

نماز

باغ بود و دره- چشم انداز پر مهتاب.
ذاتها با سایه‌های خود هم اندازه .
خیره در آفاق و اسرار عزیز شب،
چشم من – بیدار و چشم عالمی در خواب.

نه صدایی جز صدای رازهای شب،
و آب و نرمای نسیم و جیرجیرکها،
پاسداران حریم خفتگان باغ،
و صدای حیرت بیدار من (من مست بودم، مست)
خاستم از جا
سوی جو رفتم، چه می آمد
آب.
یا نه، چه می‌رفت؛ هم زانسان که حافظ گفت، عمر تو.
با گروهی شرم و بی‌خویشی وضو کردم.
مست بودم، مست سرنشناس، پانشناس، اما لحظه پاک و عزیزی بود.
برگکی کندم
از نهال گردوی نزدیک،
و نگاهم رفته تا بس دور.
شبنم آجین سبز فرش باغ هم گسترده سجاده.
قبله گو هر سو که خواهی باش.
با تو دارد گفت وگو شوریده ی مستی .
- مستم ودانم که هستم من-
ای همه هستی ز تو، آیا تو هم هستی؟

زاد روز
#مهدی_اخوان_ثالث
#سه_کتاب

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

می توانم به عکس‌ات نگاه کنم
وَ ظرافتِ تن‌ات را
در آغوش بگیرم
در کادرِ ساکتِ تصویرت
زیر بال و پَرم را می‌گیری
بالا می‌روی
بالا می‌بَری
وَ پای نگرانی‌هایم را
از جاذبه‌ی زمین جدا می‌کنی!

#سیدمحمد_مرکبیان

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

سلام جیران خالا
هیچ می‌دانستی سینه بند لیلا را متفقین بر بلندای دروازه گذاشتند؟
خالا جیران
دوباره موهای پوسیده ام را بباف
مرا نزد آینه ببر، و بخان
گوزلیم سن سن...
طوری آغوش واکُن
که غم از پهلوی چپم بریزد.

می‌دانستی پتویی که با آن
مادرم را خفه کردند بوی شیر می‌داد؟
پستانهایش
آماده‌ی دهان نوزادان یتیم بودند.

چرایش را من هم نمی‌دانم
روس‌ها پدر را برهنه بر در میکده بستند
ودکا بر زخم‌هایش ریختند.

اسید بنوش ریحانه
حناق گرفته‌ای
لالایی‌ات کودک مرده را
به گریه می‌اندازد.

#سهیل_نصرتی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر ؟


#هوشنگ_ابتهاج

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

گاهی بیمارستان
در خیابانی ست که
دکترش را اعدام کرده اند
خاطراتش را فیلم ...!
حالا کافه ها هنوز
خاکستر سیگارهایش را نشان می دهند!
کتابفروشی ها
کتاب کودتایش را ورق می زنند
نامش را درشت نشان می دهند
ایستگاه مترو
فاطمی را
با ته سیگارها و کافه ها و کتاب هایش
هر روز
به میدان اعدام می رساند


#سارا_اسماعیلی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

ساده نیست
پنحره را باز کنی و ببینی مردی خوابیده که از رگ هایش شکوفه
_ روییده
تلفن زنگ بخورد
و بوی کافور بزند زیر دماغت
ساده نیست
صبح بلند شوی و ببینی افق در هم گره خورده و پیچیده
و سنگی سفید میان آسمان و زمین است
دستت را دراز کنی و سنگ دور شود
دورِ دور
ساده نیست عزیز دل
ساده نیست
تلفن را برداری و کسی از آن سوی خط بگوید:
( عزیزم مرا آتش بزن )


#آیدا_عمیدی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

نه درختان کج روییده‌اند
نه ساختمان‌ها کج شده‌اند
فقط تو زمین خورده‌ای
تو زمین خورده‌ای
و سرت گیج می‌رود...
مرگ را بپذیر!
نظم دنیا تو را کنار گذاشت!

#رسول_یونان

کانال : #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

جمعیت ابر
میراث این حنجره بود
که چشم برنداشتم از روح موسیقی ها
و هرچقدر سنگ بر شانه ی زمانه می گذاشتم
می آمد
با آن لحن آسمانی
و بهار های طویلی که می آورد با ملایمت
از خواب می پرم به ناگهان
پس کی عادت می کند مژگانم به این فواره های بلند
هرچقدر پای میکوبد انار چشم
سیر نمی شوم از این قلب
که روی پنجه های خویش می دود
اکنون ای حزن دریایی من
پرخاش کن
گوش منظره ها باتوست!


#سینا_فاتحی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

‌ ماهی های شب عید
در روزهای کودکی

به من آموختند
نباید به روزهای عاشقی

دل بست!

سال هاست که عیدهایم را
در کنار یک ماهی جدید
آغاز می کنم!

اما هنوز هم
عاشق اولین ماهی قرمزم هستم...

#علیرضا_اسفندیاری

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

انگشتِ اشاره‌اش که از آسمان می‌گذرد
اجازه می‌گیرد
از او می‌پرسد:
غروب، جز برای غمگین کردن
به چه درد می‌خورد؟
- همین!
پرسشی که پاسخ است
تا ابد زنده می‌ماند
پس رهایش کن، بگذار برود!

دیوانه است او
که گفته بود می‌رود
اما رفت
و گفته بود می‌ماند
اما ماند
و گفته بود می‌خندد
اما خندید.
دیوانه است او
که رفتن و ماندن و خندیدن را بی‌خیال شده
به کندنِ معنیِ «اما» فکر می‌کند!

#گروس_عبدالملکیان

کانال : #قطره_محال_اندیش


@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

قطاری که تو را با خود برد
چه چیز را با خود بر می‌گرداند
تعادل دنیا
گاهی فقط به مویی بند است
لوکوموتیوران تو
کاش این را می‌دانست


#حافظ_موسوی
#زادروز
کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

کیلومترها رانندگی کرده ام که
راه بروم
صدایِ گنجشکهایِ پس از باران را تقطیع میکنم
مکثها و تأکیدهاشان را به خاطر می سپارم
امّا تو آن خوابی
که هیچوقت به یاد نیاورده ام
قدم به قدم
راههایِ نرفته را میسنجم
نور
سوزن سوزنی ست
که از میانِ برگها میگذرد.


#احمد_رضا_قایخلو
از کتاب: ترانه ی پنهان

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

«اگر می دانستم»

آسمانِ زرد
و ماهِ سیاه
اگر می دانستم کدام پیراهنت را بر تن داری
اگر می دانستم در کجای جهان نشسته ای
آسمان و صدای من
دیگر هم رنگ نبودند




#یانیس_ریتسوس

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

به شب تکیه داده ام
و با صدای تو فکر می کنم
شب همیشه با من صمیمی است
کنار من چهار زانو می نشیند
و با مدادرنگی های کودکی ام
ماه را خط خطی می کند.
راستی
چشمانت چه رنگی بود؟
می خواهم جهان را به رنگ چشمانت کنم
و بعد بلند شوم
حرف حرف نامت را شماره بگیرم و اشغال کنم!
دوست ندارم کسی به جز من صدایت کند
من آدم حسود بد بی ادبم!
چه فرقی می کند؟
تو که دوستم نداری!



#چیستا_یثربی

کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

هر واژه‌ای
وقتی به گوش می رسد از جانب شما
موسیقی و ترانه و آهنگ می‌شود

هر نغمه‌ای
از پیله چون درآید
پروانه‌ای شکفته و خوش‌رنگ می‌شود

با چشم‌هایتان
جنگل‌ها را گستردید
با دست‌هایتان
دریاها را آوردید

با آن که ما شما را
کم دیده‌ایم
اما برایتان دلمان تنگ می‌شود!

#عمران_صلاحی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

کوه ها عقده ی بلند خاک است
و آدمی اشکی لغزنده بر گونه های زمین

محبوب من
ما موجودات کوچکی هستیم
با دست هایی کوچک
پاهایی کوچک

ما فقط می توانیم حرف های بزرگ بزنیم

و همدیگر را
از پشت شیشه های آکواریوم
ببوسیم

#حکیم_علی_پور
شاعری از افغانستان

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

غصه زیاد است ،
ولی خوردنی نیست ...
غصه ها را نباید خورد ،
باید دور ریخت ...
باید با تمامِ بی توجهیِ جهان ، کلافه شان کرد ...
شاید از رو رفتند ...
به قولِ مادر بزرگم ؛
قحطی که نیست !!!
همیشه چیزهایِ بهتری برایِ خوردن پیدا می شود ...
چرا هوا نخوریم ؟!
چرا شاد نباشیم ؟!
وقتی قراراست با غصه خوردن ، هر روز پیرتر شویم ...
وقتی قرار است چیزی درست نشود !
بیخیالِ غصه ها ...
شال و کلاه کن ؛
خیابان ها منتظرند ...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

عکس : #حمید_رستمی

کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

چه سهمناك بود سيل حادثه
كه همچو اژدها دهان گشود
زمين و آسمان ز هم گسيخت
ستاره خوشه خوشه ريخت
و آفتاب
در كبود دره ‌های آب  غرق شد
هوا بد است
تو با كدام باد ميروی
چه ابر تيره ای گرفته سينه تو را
كه با هزار سال بارش شبانه روز هم
 دل تو وا نمی شود

#هوشنگ_ابتهاج

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

مثل آینه بی‌تصویر
خالی خانه تنهایی
سایه‌ی خاموش
در شب آینه می‌گرید
آه هرگز صد عکس
پر نخواهد کرد
جای یک زمزمه ساکت پا را بر فرش
این که همراه تو می‌گرید، آیینه‌ست
تو همین چهره تنهایی

#هوشنگ_ابتهاج

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

تنها نقطه‌های رنگیِ این برج
از ابتدای ابرهای سهمگین رو به من آغاز شدند
گویا
بنفشی‌های این کوه‌ها
از آغاز صبح
با رنگ‌های نارنجیِ آسمان خورشید را بالا می‌برد
آه که خاطره‌ای کوچک چه قدر غم‌انگیز می‌شود
گاه که شیشه‌ای درخشان از پس ابرها نمایان‌ست
و این من نخواهم بود
که چون کودکی از گل‌های یاس پرواز می‌کنم


#فیروز_ناجی

کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻡ
ﻣﺜﻞ ﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎ
ﺍﻣﺎ ﻫﺮﺟﺎ ﺭﻓﺘﻢ
ﺑﺎﺭﯾﺪﻡ ...

#رسول_یونان

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

در کاسه کنار تخت

دندان مصنوعی پدر خنده میکند

غیر از پدر،تمام اهل خانه می گریند...



دکتر! یعنی پدر...؟!

با اجازه بزرگترها...بعله!!


#اکبر_اکسیر

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

سنگینی شب، سنگینی پرسش‌هایی است که جوابی ندارند. وقتی بیماری، وقتی بی‌قراری، شب برای توست. از ظلمت آن راه به جایی نمی‌بری؛ می‌توانی چراغی روشن کنی، می‌توانی کتابی باز کنی، می‌توانی مدام امواج رادیو را برای شنیدن صدایی آرام‌بخش عوض کنی، اما شب همچنان ادامه دارد و انتظار می‌کشد، در انتظار توست تا به سراغش بروی.

✍🏽 #سوزانا_تامارو
📕 دل به من بسپار

کانال: #قطره_محال_اندیش 🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

نه راهی به آب های آزاد دارد
نه طاقتی برای ماندن
نامش دریاچه است
غمش اقیانوس
(ماهی فروشان فریاد می زنند: دریا دریا)

تنش به زبان های زیادی زخمی است
و موج ها دیگر نمی دانند
درد را به چه زبانی بگویند
(ماهی فروشان فریاد می زنند: دریا)

می پرسم از نام کدام ماهی می تواند فهمید
دریا چند طوفان را پشت سر گذاشته است
چند بار در خودش غرق شده است
ماهی ها سکوت کرده اند
و مانند شورابیل
دست به دست می شوند میانِ آدم ها
(ماهی فروشان فریاد می زنند)


#مبین_اعرابی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…
Subscribe to a channel