ghatremahalandish | Unsorted

Telegram-канал ghatremahalandish - قطره محال انديش ۲

1192

"چه‌هاست در سر این قطره محال اندیش" #حافظ كانال اول : @rostami_hamid_54 لينك join: https://telegram.me/joinchat/BVyybjwpTpAocqvN6mcX9A ادمين : #حميد_رستمى

Subscribe to a channel

قطره محال انديش ۲

https://filmemrooz.com/5135/

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

یک تخته و دو پخمه!
حمید رستمی🖋پس از ساخت سریال «وضعیت سفید» (حمید نعمت‌الله) بیش‌تر کارگردانان برای تجدید خاطرات خود هم که شده از فضای نوستالژیک دهۀ 1360 برای نشان دادن توانایی‌های فنی و هنری خود استفاده می‌کنند که برخی از این تجربه‌ها در حوزۀ تاریخ‌نگاری با لحنی جدی است، همچون «ماجرای نیمروز» (محمدحسین مهدویان) و برخی هم مثل «نهنگ عنبر» (سامان مقدم) با پس‌زمینه‌ای از آن دوران و نشانه‌هایش، روایت داستانی تخیلی در فضایی شوخ‌وشنگ به قصد نشان دادن تفاوت مناسبات آدم‌ها و سبک زندگی و سلایق جامعه را در دستور کار قرار می‌دهد.
«زودپز» (رامبد جوان) از همۀ این تجربه‌ها استفاده کرده اما راه خود را می‌رود و دنیای خودش را بنا می‌کند که در آن حتی با موشک‌باران هم بشود شوخی کرد. فیلمی ‌پرزحمت با لوکیشن‌های عموماً خارجی و دو بازی درخشان از محسن تنابنده و نوید محمدزاده که اولی با خلق شخصیتی جدید از دامادی که شغل درست‌وحسابی ندارد و حتی بعد از مرگ زنش هم در خانۀ پدرزن زندگی می‌کند و عاشق تیم استقلال و جعفر مختاری‌فر و عبدالعلی چنگیز و رفتن به امجدیه برای تماشای فوتبال است و کم‌تر نشانی از تجربه‌های کمیک قبلی را با خود دارد و برای رسیدن به نقش سیروس، قالب‌های پیشین را کنار گذاشته و شباهتی به نقی معمولی (پایتخت) ندارد. دومی‌ هم در نخستین تجربۀ طنزش در جان بخشیدن به یک باجناق محافظه‌کار و داماد سرخانه‌ای که آویزان پدرزن شده و دائم در کار تأیید گفته‌های اطرافیان برای خودشیرینی است و در حالی که علاقه‌ای به زنش ندارد اما صبح تا شب قربان‌صدقه‌اش می‌رود تا موقعیتش از دست نرود، سنگ تمام می‌گذارد. محمدزاده نقشی پرجنب‌وجوش و پرحرف را بر عهده دارد که هم در طنز کلامی ‌با نوع خاص حرف زدن و گاه در میانۀ جمله با عوض کردن ماهیت آن تبحر خاصی از خود نشان می‌دهد و هم با آمادگی بدنی، ویژگی‌های جدیدی از هنر بازیگری‌اش را به نمایش می‌گذارد...*

*متن کامل این نقد را در صفحات 66و67 شمارۀ آبان «فیلم امروز» بخوانید.

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

رود عزیز
آن روز که
تازه از کوهستان آمده بودی
و هنگام پیچیدن پشت تپه‌ای
یک دیگر را دیدیم
آن روز را تو بخاطر سپرده‌ای
و اکنون تو به اقیانوس‌ها پیوسته‌ای
یا در پهنهٔ خاک
آهسته و آرام فرورفته‌ای
و من نیز چندبار دیگر
به ابدیت سفر کرده‌ام

و باز یکدیگر را می‌بینیم
و اینک تو رود دیگری هستی
و من مرد دیگری
ولی باز یکدیگر را دوست داریم
و دوستی ما
از خاطرهٔ عشق آن روز
توانگر است

#بیژن_جلالی


کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

هر چیزی نو کردنش ذوق و افتخار دارد
الّا رفیق که کهنه‌اش بهتر...
چون آنچه به پای کهنه کردنِ رفاقت رفته را به هیچ قیمتِ دیگر نمی‌توان خرید
| زمان |
این است که تو اگر می‌خواهی زرنگ بودنت را به رخ بکشی - عزیزِ دلم - به جایِ دور ریختن و نو کردن رفیق‌ها و رفاقت‌هایت،کهنه‌ یشان کن.

#حسین_وحدانی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

چه عاشقانه ای بنویسم
که دلتان برایم بلرزد!؟‌

وقتی نه دستانش را گرفته ام،
نه در آغوشش کشیده ام،
و نه حتی او را بوسیده ام ...!

من فقط از دور،
او را در خویش گریسته ام.

عشق میان ما...
معصوم ترین عشق تاریخ جهان بود...

#نرگس_صرافیان_طوفان

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

جای دوری نیستم ،
همین جا
میان همین واژه های مهربان زندگی می کنم !
هر روز با واژه ها ،
به استقبال معجزه ی سلام
تا لبخند خدا
پرواز می کنم .
گاهی سرخوشانه
به واژه های شاد سرک می کشم !
گاهی با همین واژه ها
شاعری می شوم
برای دلتنگی ها ،
گاهی
سخت دلتنگ می شوم !
و دستان واژه ها را می گیرم
و گم می شوم
در دامن مادرم !
کودکی می شوم
می دوم
می دوم
می دوم
و پشت درختی پنهان می شوم !
و فریاد می زنم
بیایید مرا پیدا کنید ،
من اینجام
اینجا
اینجا
اینجا
اینجا
اینجا!

#تابان_رضازاده

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

تو را صدا کردم
که شک
ترک های گلدان خالی از گل شد
و باد
با تردید
پرده ها را تکان می داد

تو را صدا کردم
شاخه ای شکست
تنها درخت بود
که قاطعانه گفت
فصل ها تمام شده اند!

#وحيدرضا_سياوشان

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

دیر است
آنقدر دیر که دیگر به سختی گریه‌ام می‌گیرد،
آنقدر دیر که دیگر نمی‌دانم چقدر دوستت داشته‌ام
آنقدر دیر شده که قاب عکس شکست
لبخندت، ترک برداشت
اما نگرانم نکرد!



#امیرمحمد_مصطفی_زاده

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

مثل دُرنایی بی‌تاب
که در ترافیک همت گیر کرده باشد،
به تو فکر می‌کنم،
با سر به شیشۀ پنجره می‌کوبم
و در سینه‌ام، طفلک معصومی
بال‌هایش را برای در آغوش کشیدن امتحان می‌کند
 
به تو فکر می‌کنم
و اینکه از میان هزاران طوفان سهمگین،
سالم به ساحل ‌رسیده‌ام
 
به تو فکر می‌کنم
و اینکه از میان هزاران جنگ خونین،
به سلامت ‌گذشته‌ام
 
به تو فکر می‌کنم
و اینکه هرشب از ترافیک سنگین تهران،
زنده به خانه برگشته‌ام!
 
من
یک جانِ سالم به‌دربردۀ حرفه‌ای‌ام
و آدم‌های کمی می‌شناسم
که فرق میانِ زنده بودن و زنده ماندن را می‌فهمند.


#لیلا_کردبچه

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

سرباز
سرش را بالا آورد و
پرسید
امن ترین نقطه ی دنیا
برای تو کجاست
گنجشک گفت:
لانه ی کوچکی که سالهاست
زیر سقف انبار مهمات ساخته ام
سرباز
سرش را پایین آورد و
به خانه اش
فکر کرد.

#پاکزاد_اجرایی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

https://filmemrooz.com/4944/

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

آخرین سرباز



جایی بین دو لبخندِ مانده میان عکس
با چهره‌ای گرفته‌تر از دلواپسی‌های خودم
حرف می‌زنم
مثلِ آخرین سرباز باقی‌مانده از سنگر

جرئت نداشتم
دستم را روبه‌روی آینه
از آستینِ لباسی بالاتر بیاورم
تا تسلیمِ دیروزهایی شوم
- حتی - بدونِ فراموشی!

روی تخت‌خوابی دراز کشیده‌ام
و فکر می‌کنم این تخت‌خواب!
این کشتی بدون بادبان‌مانده از سفرهای بی‌تقویم
دوباره پیکر شکسته‌ام را به آغوشِ تو خواهد رساند
نوحم! اگر برای من پارو بیاوری جایی...

نمی‌دانم کجای یکی از خانه‌های این شهر
گم شده‌ای
دلگیرم از صدای خواننده‌ای که مُدام می‌گوید:
دوستت دارم!

دلگیرم از هنرپیشه‌های فیلم‌هایی
که ماهواره برایم کوک می‌کند

به باد اگر مسیرش به بام خانه‌ام بیفتد
خواهم گفت:
مِدادم تنها می‌تواند از دست‌های زنی بنویسد

حسابِ کار من از
یکی... دوتا سه‌تای انگشت‌هایم گذشته است
کم آورده‌ام و سطرهام فرودگاه متروکه‌ای شده‌اند
و سطل زباله‌ی گوشه‌ی کنار اتاقم

قبرستان کاغذهای مچاله‌ای
که هر چه می‌نویسم نامه نمی‌شوند

چندتا غروبِ دلگیر دیگر مانده بیایی؟
قول بدهی پیشم بمانی
-عروسِ شعرهای غمگینِ زخم‌های عاشقی-
که هر چه ملافه و باند می‌پیچم
بند نمی‌آید خاطراتی که برایم جا گذاشته‌ای!
بند نمی‌آید!



#سیدمرتضی_نجاتی
📘 آوازهای زنی که از گرامافون می‌آمد،نشر چشمه،زمستان ۱۳۹۰

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

منبع : روزنامه #هفت_صبح روز پنجشنبه تاریخ ۲۴ آذر ماه سال ۱۴۰۱

چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود!

✍ #حمید_رستمی

بخش اول:

۱- وقتی در اوایل دهه شصت طی قرعه کشی مرسوم محلات و مساجد آن زمان ، رادیو ضبطی تک کاسته به ناممان درآمد، کسی فکرش را هم نمی کرد که خیلی زود این وسیله ، تبدیل به مقدس ترین رسانه در اختیار و روزنه یی کوچک رو به دریای بی انتهای موسیقی سنتی ایران شود و هوای سرد و یخ زده شبهای دراز پاییزی و زمستانی به آوای "اندک اندک جمع مستان می رسند" و " باز هوای وطنم آرزوست" معطر شود.
آوازهایی که پنج سال بعد، از پشت یک وانت باری و در مسیر خاکی روستاهای حومه از میان دره ها و رودها ،کوه ها و دشت ها با حنجره نوجوانی که می خواست ادای #شهرام_ناظری را دربیاورد به طبیعت باز پس داده می شد. بعدها با "مطرب مهتاب روی" ناظری و حنجره جادویش چه بیدارخوابی هایی که نکردیم و از آنچه شنیده و آنچه دیده بود پرسش ها می کردیم و جوابی نیامد که نیامد تا اینکه یک صبح دل انگیز بهاری آن هنگام که خروس سحری با قوقولی قوقوی خود نوحه خوانی کرد و یادآور شد که از عمر شبی رفت و تو بی خبری، آتشی در نیستان دل افتاد و سوخت آن بیچاره را چون اشکی که در جانی فتاد و فرصت آن یافتیم که از اسبی شیری رنگ و نجیب که رفیق روز جنگ و بزم بود بگوییم و از تفنگی که به زعم خیلی‌ها مهمتر از اسب بود و عاشقی بی مزار که تفنگ دسته نقره ایش را فروخت تا برای دل قبای ترمه بدوزد و بفرستد برای چشم روشنی یاری که در پس فرستادن هدایا استاد دو عالم بود.
این تمام نوجوانی های جامانده در کوهستان بود که اروتیک ترین تصنیف هایش "گفتم غم تو دارم!" با صدای #شاپور_رحیمی بود که بعدها هیچکس نفهمید کجا رفت و چه بر سرش آمد و آن که بر خیالش راه نظر بست کدام شب رویی بود که از راه دیگر آمد و هیچ کس نفهمید.

۲- در همان روزها که نوجوانان محل در پی خال هندوی دختر همسایه بودند #جلال_الدین_محمدیان خواننده کرمانشاهی از مردان خدا خواند و آنان که پرده پندار دریدند و همه جا غیر خدا، یار ندیدند تا ما عرق شرمندگی بر جبین، شبانه روز خودمان را مواخذه کنیم که جمعی به در پیر خرابات خرابند و ما از در و دیوار هر روزنی در پی نگاهی سرگشته چون مرغی نظرباز از دامگه خاک، توانِ پریدن به افلاک نداریم و هنوز نفس می کشیم و چه نیکو در سریال وضعیت سفید ( #حمید_نعمت_الله ) به آن ارجاع داده شد و در صحنه‌ نوستالژیک خشکشویی که هوشنگ خان این تصنیف را با استفاده از دو دستگاه ضبط روبروی هم بر روی نوار دیگری ضبط می کرد و بعد از اتمام ، زیر لب زمزمه می کرد تا خود را به عنوان یکی از آن مردان خدا در دلها جا دهد. هنوز چند سالی تا "گل می روید به باغ گل می روید" مانده بود و باغ گل مان همین ها بودند که هیچ وقت پژمرده نشدند.

۳ - #علی_بابا_محمداف که خود از آهنگسازان و خوانندگان زبده #جمهوری_آذربایجان بود و یکی دو سال پیش دنیایش را عوض کرد، چند باری به هنگام داوری مسابقات موقام که مختص جوانان و نوجوانان بود از خاطرات ۵۰ سال پیش می گفت و این که در اوج قدرت کمونیست ها، هر روز ظهر حوالی ساعت یک دزدکی رادیو ایران را گرفته و برنامه گلها را می شنید و از دو خواننده بزرگ همواره به نیکی یاد می‌کرد و می‌گفت: "وقتی آوازهای ایرج و گلپا پخش می شد ذوقی دوچندان یافته و بسیاری مواقع آن را ضبط کرده و بعدها چند بار گوش می دادم" که این تاثیرپذیری آشکارش از این دو استاد که سالهای سال علاقمندان موسیقی سنتی را سیراب کرده بودند را در آثارش براحتی می شد حس کرد.

بقیه در بخش دوم

کانال: #مقالات_حمید_رستمی🔻

@hamid_rostami_1354

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

دلتنگی
ظریف ترین
قتل عام بشر است
بدست
کوتاه ترین شعر جهان :
'' نیامد.''


#حسنا_میرصنم

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

https://filmemrooz.com/4869/

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

https://filmemrooz.com/5130/

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

.
وقتی شبانه چون روحی عریان می آیی
نام تو وسوسه است
زیر درخت سیب نامت حوّاست
و چون به ناگزیر
با اولین نفس که سحر می زند
می گریزی
نام گریزناکت
رؤیاست ...

#حسین_منزوی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

بنویس ، کسی می‌گفت 
زندگی سرشت غمگینی دارد
ما اما باور نمی‌کردیم چون ندیده بودیم او را
حالا ولی خوب می‌فهمیم که خنده‌های ناتمام
نمی‌گذارندمان که با گل دوستی کنیم 
چنان که می‌خواهیم
آتش‌ها به ما مهلت نخواهند داد
نمی‌بینید که هیچ‌گاه حرفی را 
به روشنی نمی‌گوییم
و مثل چهره‌های گونه‌گون مرگ هستیم

همین ما که می‌میریم 
وقتی کسی در هر کجای این زمین می‌گرید


#هرمز_علیپور

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

تو این دور و زمونه سعی کن به آدما زیاد نزدیک نشی....‌هر چقدر دورتر بهتر ....آدما از دور بهتر دیده میشن... هر آدمی از دور برای بقیه جذاب هست ...دوستش دارن...‌ بهش اظهار علاقه می کنن....حرف زدن باهاش لذت بخشه... بدون باهاش... هم نفس شدن...‌یادت باشه که اگه میخوای کسی رو از دست بدی خودتو علاقمند نشون بده .‌‌‌‌....فقط کافیه یک کلمه بگی: "میخوامت".... بعد طرف خیلی زود....بدون اینکه متوجه بشی اصلا.‌. کوله بارش را جمع میکنه و دِ برو که رفتی.‌‌..‌‌ تو این دنیا نباید دلبسته شی ...اگر هم شدی نباس خودت رو طالب نشون بدی .....کلا نباس طالب هیچی باشی..‌‌‌باهاس خودت باشی و خودت باشی و تنهایی ات.... تنها کسی که حوصله اش از دست آدم و اخلاق سگی ش سر نمیره خود آدمه ....یعنی در یک کلام باهاس خودت باشی و خودت .... والا دکترای " از دست دادن" کل دانشگاههای دنیا اخذ خواهی کرد....اره داداشم..‌‌..


بخشی از نمایشنامه "سیاه مثل سرمه"

#حمید_رستمی

کانال: #اتاقی_در_حومه_خاطره🔻

@rostami_hamid_54

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

جای دوری نمی روم
کمتر بازویم را تکان بده
چگونه بگویم دوستت دارم
وقتی
بریخی نازک و لغزنده قدم می زنم
با اسب سرکشی
که مدام شیهه می کشد درمن!!


#زهرا_کشتکار

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

https://filmemrooz.com/5037/

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

چماق درد دارد
دارد
داراست‌و فخر می‌فروشد
به خونی که ریخت
به سَری که شکست
به انگشت رأی دهنده.
گفته بودم
چماق، حتّا با خط ‌نستعلیق هم درد دارد!


#رضاآمن

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

کلماتی بفرست
که خلاصم کند از دلتنگی
که منوّر بزند در روحم
مین خنثی‌شده را
هیچ امیدی به عوض کردن این منظره نیست
کلماتی بفرست
که به اندازه‌ی خمپاره تکانم بدهد
که به موج تو دچارم بکند
که شهید تو شوم.


#سید_علی_میرافضلی

کانال #قطره_محال_اندیش

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

https://filmemrooz.com/5013/

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

در چشم‌های او هزاران درختِ قهوه بود
که بی‌خوابی‌های مرا تعبیر می‌نمود
باران بود
که می‌بارید
و او بود
که سخن می‌گفت
و من بود که می‌شنُود
آوای لیموییِ لیموییِ لیمویی‌اش را.
او می‌گفت: باید قلب‌های خود را عشق بیاموزیم.
و من می‌گفت: عشق غولی‌ست که در شیشه نمی‌گنجد.
باران بود که بند آمده بود
و در بود که باز مانده بود
و او بود که رفته بود.

#کیومرث_منشی‌زاده [ ۱۳۹۶-۱۳۱۷ ]

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

حمید رستمی: پسرکی که در خردسالی و دوران دبستان برای تماشای چندباره یک نمایش در مدرسه مجبور بود هر روز صبح سالن را جارو بکشد تا مجوز تماشای مجددش را بگیرد، هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کرد که بعدها تبدیل به بازیگری درجه‌یک شود و محبوب مردم. در حالی‌که به‌ظاهر هیچ کدام از شرایط ستاره بودن را نداشت؛ با چهره‌ای معمولی و سری بی‌مو چنان در قلب بینندگان تلویزیون جا خوش کرد که نزدیک به یک سال، هر چهارشنبه شب پای تلویزیون و شبکه دو نشستند تا فرجام کل‌کل‌های خانوادگی مهین و کمال را به تماشا بنشینند و گاه از ته دل خنده‌ای سر دهند و برای ساعتی هم که شده بدبختی خود را فراموش کنند و گاه با احساسات پاک شخصیت‌های داستان همذات‌پنداری کرده در خود بشکنند و در پی گوشه‌ای دنج برای شکستن بغض بگردند. سریال «همسران» و در کنارش رانندهٔ نوع‌دوست «آژانس دوستی» باعث شد مخاطب عام با پرسونای آشنایش کاملاً خو بگیرد.
حضور در برنامه‌های تلویزیونی «محله بروبیا» و «محله بهداشت» (هر دو ساخته داریوش مؤدبیان، ۱۳۶۲ و ۶۳) و متعاقب آن‌ها سریال «آیینه» (غلام‌حسین لطفی، ۱۳۶۴) از ابتدا چهره دل‌پذیری از او در نقش‌های مثبت به مخاطب ارائه کرد. داریوش مهرجویی یکی از بهترین نقش‌های «اجاره‌نشین‌ها» (۱۳۶۵) را برای او کنار گذاشت و به نوعی سنگ بنای کلیشه رایج کاویانی در سینمای ایران گذاشته شد. در فیلم «در مسیر تندباد» (مسعود جعفری‌جوزانی، ۱۳۶۷) در نقش فردوس، مرد ساده‌دل روستایی کولاک می‌کند. در «سایه خیال» (حسین دلیر، ۱۳۶۹) نقش آقای ابری خوش‌قلب را بازی می‌کند و در «بانو»ی مهرجویی کرم‌علی باغبان همسایه بانوست که بعد از اخراج از باغ در خانه بانو ساکن می‌شود و باید بین خانواده فقیر و زیاده‌خواه خود که تبدیل به مصادره‌کننده اموال بانو شده‌اند، با بانوی رئوف و بخشنده پلی برقرار کند و نماینده وجدان آگاه طبقه فرودست باشد که گاهی از فرط نداری مجبور به سکوت در برابر کژی‌هاست. بعدها در «میکس» او در حالی‌که در استودیو پشت میز نشسته، صحنهٔ دشوار درگیری‌اش در شبی برفی و سرد با گوهر خیراندیش را روی صندلی بازی می‌کند.

«سگ‌کشی» (۱۳۷۹) تنها همکاری او با بهرام بیضایی است در نقش کارمند مرموز هتل که به نوعی هدایت‌گر گلرخ کمالی در مسیر داستان است. یکی از کامل‌ترین نقش‌های تلویزیونی کاویانی، صفرعلی در «تفنگ سرپر» (امرالله احمدجو، ۱۳۷۷) به نوعی عصاره و چکیده تمام نقش‌های قبلی‌ست. و البته «نارنجی‌پوش» و …
اما ردیف کردن آثار پرتعداد فردوس کاویانی به این مجال قد نمی‌دهد. این فقط چند نمونه از شخصیت منحصر‌به‌فرد و توانایی‌های هنرمندی‌ست که هرگاه فرصتی یافت بهترین بود. یادش گرامی باد

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

منبع : روزنامه #هفت_صبح روز پنجشنبه تاریخ ۲۴ آذر ماه سال ۱۴۰۱

ستارگان آسمان موسیقی سنتی ایران

✍#حمید_رستمی

بخش دوم:

۴- اوایل دهه هفتاد و بعد از آشنایی با آثار #استاد_شجریان، در یکی دو سریال ایرانی آوای حزین تصنیفی دلنشین که انباشته بود از تمنای وصال دوباره و آرزوی بازگشت به دوران شکوهمند با هم بودن، خاک ره یک الهه ناز شدن و ساختن با دلی شوریده و آمدن با امید آنکه این غم جانگداز برود از برش! نسیم این صدای مخمل گون و بی همتا از کدام کوهستان سبز و دامن چین چین رنگ در رنگش به طبیعت دلشده عاشقان وزیدن می گرفت که بعد از شنیدنش دلت میخواست جامه دران بروی و یقه این محبوب ظالم را بگیری و کشان کشان بیاوری و برای رضا دادن به ندای دل از دست شده‌ای ترغیبش کنی! این چنین بود که استاد بنان، مقدمات مجنون شدن نسلی بی آرزو را فراهم کرد و تا بهار دلنشین اش راهی به سوی چمن یافته، از بهار آرزو تقاضای سایه فکندن بر سرش کند و همانند نسیم نوبهار بر آشیانش گذر کرده و کلبه ویرانش را گلباران کند و یا آن غزل جاودانه #استاد_شهریار "آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟" که شاید یکی از طولانی ترین آواز های ایرانی باشد با شعبده حنجره استاد تبدیل به شاهکاری غیر قابل تکرار شود، نوشدارویی که بعد از مرگ سهراب آمده و سنگدلی که اگر این را زودتر می خواست چه ها که نمی‌شد و در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین، خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا؟ و تنها ماندن و تنها رفتنی به مکانی نامعلوم همچون بوی گل و ناله ای چون نی در شبانگاهان که دل و جان برده و نشده یار و کاروانی که وقتی رفت فغان از زمین بر آسمان رفت و خونبارشی دور از یاران! خدای من این کلمات و این آوا و این سوز نهان در صدای استاد و شعر رهی معیری چقدر مردافکن است؟! و البته تصنیف دردناک و پرخاطره استاد #ابوالحسن_ورزی و عشقی سالیان که سر از بالش اغیار در آورده‌ و بعدها چون از به یغما رفتن دل و دلدار غمین و دلشکسته به گوشه یی خزیده و همدلانش با هزار خواهش و تمنا سعی در بازگشت شریک زندگی اش کردند، دیگر آن‌ چشمها، چشم های سابق نبودند. بوسه اش گرمی سابق را نداشت گر چه لب همان لب بود اما در نگاهش هیچ نوازشی که خاطره ای کمرنگ از سالیان وصال داشته باشد را با خود به همراه نداشت و این سردی فضا را فقط #استاد_بنان می‌توانست در بیاورد و بگوید: "چشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبود!"

۵- سالهای ابتدایی دبیرستان با "شبانگاهان" #عبدالحسین_مختاباد سپری شد و عشقی که تا سحر دست از یقه دل بر نمی داشت و زبانه کشیدن سوز آواز تا حریم فلک، مگر یک دم گرم شعله فشان تا به بام جهان بال و پر بگیرد و بعد هم "ای تیر غمت را دل عشاق نشانه" و تقریباً دیگر هیچ و نوروزی که #ایرج_بسطامی کم رو و خجل در گوشه‌ای حزین و دل افگار می نشست و درد دل می گفت و می خواند با صدایی غیر قابل تکرار از من مانده ام تنهای تنها ،میان سیل غمها می‌گفت و شکایت به گل پونه ها می برد و از بی همزبانی ناله میکرد و آتش گرفتن و خاکستر شدن و وطن ویران شده و با خاک یکسان که بعدها و با وقوع زلزله بم و جوانمرگ شدنش و به خرابه تبدیل شدن زادگاهش تصنیف "وطن من" مفاهیم دیگری به خود گرفت. انگار که او از فرجام خود و زادگاهش باخبر بود!

۶- و #امین_الله_رشیدی و "ای دل چرا رفته؟ کجا رفته؟ ز من راز خود نهفته، شب تا سحر گریم به دست غم دگر چشم من نخفته"! یا #داریوش_رفیعی و گلنار و زهره و یاد از آن شب که بودی، زهره یار من! و گلنار گلنار کجایی که بی تو شد دل اسیر غم دیده ام گهربار؟ #قوامی و شبی که آوای نی تو شنیدم چو آهوی تشنه به سویت دويدم، آلبوم نیلوفرانه #علیرضا_افتخاری، تار و کمانچه دیوانه‌کننده #محمدرضا_لطفی و تار #حسین_علیزاده و تک‌تک آثار استاد شجریان گنجینه ذی قیمتی است که به این زودی ها تمام نمی شود و تمام شدنی نیست.

کانال: #مقالات_حمید_رستمی🔻

@hamid_rostami_1354

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

https://filmemrooz.com/4880/

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

تا در نازکای من
اندوه قد می‌کشد
تنهایی ی گیاه برابرم
شکل مصیبت است
افسوس که خواب قبیله را
آشفته نمی‌کند
زنگوله ای که
از رویای سقوط
تا معماری ی انزوا می آویزی
با این همه
از کلام من
اگر صدایی بماند
پرنده می‌شوم.



#آریا_آریاپور
📘دل چه پیر شود چه بمیرد
مجموعه اشعار ۱۳۵۶- ۱۳۵۲
کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…

قطره محال انديش ۲

بر بلندای خود بالا رو و سپیده‌دم خود را چشم‌به‌راه باش. جهان را نوازش کن. دریچه را بگشا. پیچک را ببین. بر روشنی بپیچ. از زباله‌ها رو مگردان که پارهٔ حقیقت است. جوانه بزن.

لبریز شو تا سرشاری‌ات به هر سو رو کند. صدایی تو را می‌خواند. روانه شو. سرمشق خودت باش. با چشمان خودت ببین. با یافتهٔ خویش بِزی. در خود فرو شو تا به دیگران نزدیک شوی. پیک خود باش. پیام خودت را بازگوی. میوه از باغ درون بچین. شاخه‌ها چنان بارور بینی که سبدها آرزو کنی و زنبیل تو را گرانباری شاخه‌ای بس خواهد بود.من تو را میان جهان صدا خواهم کرد و چشم‌به‌راه صدایت خواهم ماند و در این درهٔ تنهایی، تو آب روان باش و زمزمه کن. من خواهم شنید.


(هنوز در سفرم)
#سهراب_سپهری

کانال: #قطره_محال_اندیش🔻

@ghatremahalandish

Читать полностью…
Subscribe to a channel