10156
به نام خدا کانال انگیزشی "افکار ذهن ثروتمند" 😁+انگیزه 😜+انرژی مثبت 💪+موفقیت 😇+مثبت اندیشی 😌+سلامت روان 😉+و... 😉 به یاری خدا ❤️🌷
برای جذب بهتر خودتو بهتر کن
@getrichgroup
سه روز است که از خانه بیرون نرفتهام و این یعنی سه روز خواب کافی، غذای تازه و سکوت. سه روز طواف در خانهای که برایم دیگر فقط چهاردیواری نیست، معبد است. در این یادداشت از کتاب و فیلم و آشپزخانه و پاییز میگویم، از زنی که در خانه، زنترست.
سه روز است که از خانه بیرون نرفتهام. توی خانه ماندن، یعنی رسیدگی به بسیاری کارهای عقبمانده و دلچسب. یعنی نگاه نکردن به ساعت و گوش به زنگش نبودن. یعنی خواب کافی، غذای تازه و سکوت.
«من از یادت نمیکاهم» ساندارا سینسروس را که تمام کردم چسبیدم به خواندن «تکاپوی عاشقانه» آلندوباتن.
گتسبی بزرگ را هم بالاخره تماشا کردم. به میزان کافی آب نوشیدم و خوب خوابیدم.
وقتی هم از رختخواب دستودلبازم دل کندم، پناه بردم به آشپزخانه و اینبار بدون هیچ عجلهای ماشین ظرفشویی را خالی و پر کردم. میوه شستم.
چای دم کردم. سالاد شیرازی درست کردم. قارچ و کدو سبز و پیاز قرمز را ورقهای خرد کردم و در روغن زیتون بخارپز کردم. از آن خوردنیهاییست که میشود هر روز خدا خورد و از طعمش خسته نشد.
دوش گرفتم. پیژامه پوشیدم و ژاکت نازک پاییزهای را از کمد درآوردم.
نمیدانم آن بیرون هم به اندازه خانه، سرد است یا پاییز از خانه ما شروع شده. هر چه هست، خیلی جلوی خودم را گرفتم که وسیله گرمایشی روشن نکنم.
خانه برای بعضی حکم خوابگاه را دارد، برای بعضی آسایشگاه، برای من اما حکم عبادتگاه را دارد.
وقتهایی که از خانه فاصله میگیرم، پریشانم.
زنی در من است که دراین معبد خود را دوستتر دارد. زنی که عاشق دستهایش است به وقت سالاد درست کردن و سفره پهن کردن و عاشق پاهایش به وقت طواف خانه. زنی که نمازش، ایستادن پای پنجرهای بازست رو به خیابانی دراز.
زنی که در فاصله خواندن: «توی قلبم سوراخیست که آن طرفش پیداست» از ساندارا سینِروس و «دلتنگ بودن برای جای دیگری، برای بدن دیگری، برای محبوب دیگری» از آلندوباتن به این فکر میکند که مگر جایی در جهان وجود دارد که به اندازه خانه بتوان کافی و خوشحال و آرام و امن بود؟
زندگی اگر اینجا نیست، کجاست؟
میگویند اگر کسی بهشت را درین دنیا پیدا نکند در آن دنیا هم نخواهد یافت.
من اما میگویم: اگر عشق، شادی و آرامش را توی همین چهاردیواری، لابهلای همین کاشیها و روی همین صندلیهای قدیمی پیدا نکنی، هیچ کجای جهان نخواهی یافت.
#الهه_افشار
@getrichgroup
ﺷﯿﺦ ﺭﺟﺒﻌﻠﯽ ﺧﯿﺎﻁ تعریف میکرد:
ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﻮﺩﻡ٬اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻣﻜﺮﻭﻫﯽ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﻢ ﮔﺬﺷﺖ
بلاﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺳﺘﻐﻔﺎﺭ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻢ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ
ﻗﺪﺭﯼ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﺷﺘﺮﻫﺎﯾﯽ ﻗﻄﺎﺭ ﻭﺍﺭ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭﻡ ﻣﯽﮔﺬﺷﺘﻨﺪ
ﻧﺎﮔﺎﻩ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺷﺘﺮﻫﺎ ﻟﮕﺪﯼ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ
ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﻨﺎﺭ ﻧﻤﯽﻛﺸﯿﺪﻡ،ﺧﻄﺮﻧﺎک ﺑﻮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﻓﻜﺮ ﻣﯽﻛﺮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺣﺴﺎﺏ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﯾﻦ ﻟﮕﺪ ﺷﺘﺮ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ؟!
ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌﻨﺎ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﺷﯿﺦ ! ﺁﻥ ﻟﮕﺪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ی ﺁﻥ ﻓﻜﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﯼ
ﮔﻔﺘﻢ:آخرﻣﻦ ﻛﻪ ﺧﻄﺎﯾﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺪﺍﺩﻡ
ﮔﻔﺘﻨﺪ: خب ﻟﮕﺪ ﺷﺘﺮ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺭﺩ
ﻗﺎﻧﻮﻥ ﮐﺎﺭﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺣﺘﯽ ﯾﮏ تفکر منفی هم می تواند تاثیر منفی ایجاد کند.
@getrichgroup
اگه یه نگاهی به گذشته بندازی، متوجه میشی که خدا هر شرایطی که تو رو توش قرار داره، هم باعث تغییر تو شده، و همچنین باعث بزرگ شدنت، قوی ترت کرده، درسی رو بهت یاد داده، یا شایدم باعث شده آدم بهتری بشی. هر کاری که میکنه، یه حکمتی توشه ♥️
@getrichgroup
یه روز با خوشحالترین حالت خودت آشنا میشی.
و خوشحال میشی از اینکه تسلیم نشدی 🌱
@getrichgroup
"پاداش تلاشهای ما،
آنچه به دست میآوریم نیست؛
بلکه کسی است که به آن تبدیل میشویم."
#پائولو_کوئیلو
@getrichgroup
نام حضرت موسی علیهالسلام ۱۳۶ بار در قرآن نام برده شده ، بیشتر از هر پیامبر دیگر. نه ابراهیم، نه عیسی، و حتی نه پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم.
چرا؟ چون داستان موسی، شبیه داستان زندگی من و توست. سراسر زندگیاش پر از آزمون، درد، اشتباه، بازگشت، و نزدیکی با الله بود. او در راحتی به دنیا نیامد، بلکه در فضای ترس متولد شد. و با این حال، الله او را برگزید.
در نوزادی درون رود انداخته شد. در خانهی همان کسی بزرگ شد که تصمیم به کشتنش داشت.
ناخواسته مردی را کشت.
از شهر گریخت. جایی برای ماندن نداشت. آیندهاش معلوم نبود.
اما ناگهان، از دل آتشی شعلهور، خدا با او سخن گفت:
"من پروردگار تو هستم. کفشهایت را بیرون آور، که در سرزمین مقدس طوی هستی." (سوره طه، آیه ۱۲)
او از یک فراری بیپناه، به کسی تبدیل شد که با الله سخن میگفت.
اما چیزی که موسی را تا این اندازه محبوب میکند، این است که او انسان بود.
او میترسید.
وقتی الله تعالی به او گفت که نزد فرعون برود، گفت:
"پروردگارا، میترسم مرا بکشند." (سوره شعرا، آیه ۱۴)
او ترسش را پنهان نکرد. ضعفش را اعتراف کرد.
و الله هم او را سرزنش نکرد. بلکه آرامش داد و فرمود:
"نترسید. من با شما هستم. میشنوم و میبینم." (سوره طه، آیه ۴۶)
حتی در دل ترس، موسی با وعدهی الله در دلش قدم برمیداشت.
وقتی به ساحل دریا رسید، پشت سرش سپاه دشمن و پیش رویش آب بود.
مردم وحشت کردند و گفتند: "کارمان تمام است!"
اما موسی با قلبی محکم پاسخ داد:
"نه، پروردگارم با من است. به زودی مرا راه خواهد نمود." (سوره شعرا، آیه ۶۲)
به همین دلیل است که خداوند در قرآن بارها و بارها از موسی سخن گفته.
چون در هر آیه، موسی درسی در توکل است. الگویی برای دلشکستگان. نشانهای برای آنهایی که زیاد فکر میکنند و احساس خستگی و درماندگی دارند.
موسی علیهالسلام به ما میآموزد:
ترسیدن اشکالی ندارد.
زمین خوردن عیب نیست.
اینکه گاهی کنترل اوضاع را از دست بدهی، طبیعی است.
تا وقتی دوباره به سوی الله متعال باز میگردی، هنوز مورد رحمت و انتخاب خدایی.
پس اگر روزی احساس کردی زیر بار مشکلات و ناراحتیها شکستهای، اگر گم شدهای، خستهای، یا فکر میکنی دیگر راه برگشتی نیست...
قرآن را باز کن.
داستان موسی را بخوان.
چون الله سبحان این داستان را فقط برای تعریف کردن نگفت...
بلکه برای تو حفظش کرد.
@getrichgroup
🔴هیچوقت برای هیچکاری دیر نیست!
🔶دکتر ابوالقاسم بختیار: جراح و موسس علوم پزشکی تهران
» سن ورود به پزشکی: ۴۹ سال
🔶دکتر آذر اندامی: سازنده واکسن وبا
» سن ورود به پزشکی: ۲۶ سال
🔶دکتر سید علی ملکحسینی: پدر پیوند کبد ایران
» سن ورود به پزشکی: ۲۵ سال
@getrichgroup
امیدوارم حس «بالاخره شد» رو تجربه کنید💪🏻❤️
@getrichgroup
هوش مهمتر است یا دیسیپلین؟
ازش پرسیدم:
بعد از ۶۰ سال کار تو بازار مهمترین درسی که گرفتی چیه؟
گفت:
آدم بی استعداد ولی منظم میلیاردر میشه. ولی آدم باهوش بی نظم تهش هیچی نمیشه.
داشت به زبون خودش میگفت نظم و دیسیپلین هست که فرق می سازه همیشه
@getrichgroup
بقیه خواب بودن
تو بیدار موندی و جنگیدی
موفقیت تو از اون روز شروع شد که
تصمیم گرفتی بهونه نیاری
حالا نوبت درخشیدنه.
@getrichgroup
دعای صبح استاد با این جمله شروع میشد: «خداوندا ممنون که دوباره زنده هستم.»
وقتی روز را این گونه آغاز میکنید، بقیهی آن هدیهای است از جانب خداوند.
اگر کسی میخواهد بار خود را برای بهشت ببندد، باید همین کار را کند؛ لمس همه چیز و نبردن چیزی با خود...
کمی ایمان داشته باش
#میچ_البوم
@getrichgroup
در ۲۱ سالگی در تجارت شکست خورد.
در ۲۲ سالگی در انتخابات مجلس شکست خورد.
در ۲۴ سالگی بار دیگر در تجارت شکست خورد.
در ۲۶ سالگی همسر مورد علاقه اش را از دست داد.
در ۲۷ سالگی ناراحتی اعصاب گرفت.
در ۳۴ سالگی در رقابتهای کنگره شکست خورد.
در ۴۵ سالگی برای رسیدن به مقام سناتوری شکست خورد.
در ۵۲ سالگی به عنوان رییس جمهور امریکا برگزیده شد.
نام او ” ابراهام لینکلن ” است.
اگر تمام این شکست ها را می پذیرفت آیا می توانست رییس جمهور شود؟
@getrichgroup
رهایی از اهمال کاری و کمال طلبی منفی
شایع ترین تله افراد تحصیل کرده
@getrichgroup
🩵🩷 ۷ «نصیحتهای مفید» که در واقع میتوانند آسیبزننده باشند 🩵🩷
هرگز تسلیم نشو
وقت آن رسیده بفهمیم که «هرگز تسلیم نشو» همیشه بهترین توصیه نیست. در بسیاری از مواقع، چیزی که برایش تسلیم نمیشوید ممکن است فقط وقتتان را تلف کند یا حتی برای مسیرتان مضر باشد
_بگذار بچه گریه کند تا آرام شود
رها کردن بچه برای گریه کردن، احتمالاً منجر به مشکلات ناشی از بیتوجهی میشود. این در آینده به کودکی پرتوقعتر و ناراضیتر تبدیل خواهد شد. متخصصان میگویند نوزاد باید احساس امنیت کند تا بتواند بعدها مستقلتر شود. برعکسش، یعنی اگر بخواهید اول استقلال بدهید، نتیجهاش وابستگی بیشتر در آینده خواهد بود.
_رابطهها همه سخت و پرزحمتاند
این الزاماً درست نیست. اگر فکر میکنید یک رابطه به این دلیل شکست خورده که شما «به اندازه کافی تلاش نکردید»، دوباره فکر کنید.
یک رابطه سازگار نباید حس بار سنگین بدهد. در غیر این صورت، همهچیز تبدیل میشود به دلخوری و استرس روی مسیری که به شکست میرود.
_هرچه خواستی بخور، اعتمادبهنفس داشته باش و بدنت را همانطور که هست دوست داشته باش!
مثبتاندیشی درباره بدن ذهنیتی حیاتی است؛ یعنی فارغ از شکل یا اندازه، بدنتان را دوست بدارید. اما برای پرورش این عشق باید از بدنتان مراقبت کنید. این یعنی حرکتش دهید، غذای مقوی به آن بدهید و تعادل را تمرین کنید.
اینکه صرفاً با عادتهای بد راحت باشید، میتواند به سلامتتان آسیب بزند. در اصل کافی است با بدنتان خوب رفتار کنید.
_برای درمان باید ببخشی
همه لایق بخشش شما نیستند. میتوانید بدون بخشیدن کسی از یک موقعیت عبور کنید؛ مخصوصاً اگر آن فرد کاری وحشتناک کرده که در بلندمدت به شما آسیب زده. علاوه بر این، خیلیها که به شما بدی کردهاند حتی ممکن است پشیمان هم نباشند، که در این صورت نبخشیدن کاملاً منطقی است.
_خودت را با دیگران مقایسه نکن
شاید بحثبرانگیز باشد، اما مقایسه کردن خود با دیگران میتواند مفید هم باشد. میتوانید به افراد موفق در حوزه خود نگاه کنید و ببینید چطور به آنجا رسیدهاند و شما چطور میتوانید به همان خوبی شوید. البته هر کسی مسیر متفاوتی در زندگی دارد، اما داشتن الگویی از موفقیت دیگران میتواند انگیزهبخش باشد. فقط باید تعادل را رعایت کنید تا دچار فرسودگی نشوید.
_همهچیز درست میشود
مثبت بودن چیز بدی نیست، اما وقتی دوستتان در شرایط سختی است و شما بگویید «همهچیز درست میشه رفیق»، او یکدفعه حالش بهتر نمیشود. گاهی بهتر است فقط گوش دهید و با او همدلی کنید.
در بیشتر این توصیهها یک الگو دیده میشود: مثبتاندیشی. هرچند این مهم است، اما بهتر است کمی واقعبینتر هم باشید.
@getrichgroup
🍫افتتاح اولین و بزرگترین کارخانه ی شکلات ایران:
آقای عالیزاد پس از سالها تلاش و کوشش بی وقفه اش سال ۱۳۳۹ (بعد از نوزده سال)کارخانه ی شوکومارس را که اولین و بزرگترین کارخانه ی ساخت شکلات در ایران بود را افتتاح کرد. تولید شکلات در آن دوران در ایران مرسوم نبود و معمولا از خارج از کشور وارد می شد و این می توانست انقلاب بزرگی در صنعت خوراکی کشور به حساب بیاید. کارها خوب پیش می رفت ولی این به این معنی نبود که هیچ مشکل و مسئله ای وجود نداشت. آقای یوسف کلاهی-دوست آقای عالیزاد که قریب به پنجاه سال با هم بودند- از آن دوران اینچنین می گوید:
“تقریبا همیشه مشکل بی پولی داشتیم، زمانی که این موضوع را با حسین در میان می گذاشتم، با یک جمله آرامم می کرد. آرامش و صبر بزرگترین ویژگی او بود. دست پر برکتی داشت و به هر کاری دست می زد حتما در آن موفق می شد. از معامله کردن نمی ترسید و خرید های بزرگ را به امید فروش انجام می داد و اصلا نگران پرداخت آن نبود. فردی خوش اخلاق و محترم بود. احترام همه را نگه می داشت و برای همه حرمت قائل بود. همین ویژگی ها موجب موفقیت او می شد و روز به روز محصولاتش در بین مردم رواج پیدا کرد و مورد استقبال واقع شد.” محصولاتی مانند: اسمارتیز، مرسی و بستنی زمستانی از تولیدات این کارخانه بود.
آقای عالیزاد به جز خودش به کارخانجات شکلات سازی دیگری هم چون داداش برادر وآناتا نیز کمک کرد تا بتوانند کارخانجات خود را از سنتی به مدرن تبدیل کنند.
شکوپارس اسمی بود که بعد از انقلاب به این کارخانه داده بودند و نام اصلی کارخانه ی آقای عالیزاد شکومارس بود. بعد از انقلاب مجبور به واگذار کردن کارخانه به دولت شد و کار خود را در جایی دیگر و کاری دیگر ادامه داد. او یاد گرفته بود که هیچ چیز توانایی متوقف کردنش را ندارد و هیچگاه حوادث تلخ روزگار او را از پای در نیاورد. در آن دوران با توجه به شرایطی که اصلا مساعد به نظرش نمی آمد می توانست ایران را ترک کند اما این کار را نکرد و با قدرت در کشورش که تمام عشقش بود ماند.
شروعی دوباره:
آقای حسین عالیزاد مردی نبود که میدان را ترک کند و دست از تلاش بردارد. به دلیل رفت و آمدنش به خارج از کشور و شرکت در نمایشگاه های مختلف، ایده ای جدید به ذهنش خطور کرد. با شرکتی دانمارکی که کنستانتره پرتقال تولید می کرد قراردادی بست و نمایندگی گرفت. امید دوباره در قلبش بوجود آمده بود. به دلیل سرمایه ی کم، زمینی در شهر کاوه خریداری کرد ولی برای ادامه ی کارها با چند سرمایه دار صحبت کرد و با کمک آن ها توانست کارخانه ی” عالیفرد” را که اولین کارخانه ی تولید آبمیوه و کنستانتره در ایران بود را افتتاح کند. مواد اولیه که پرتقال بود را از شمال کشور خریداری می کرد و مورد استفاده قرار می داد. اولین محصولات این کارخانه با نام های “سن کوئیک” و “سن تاپ” وارد بازار شدند. همانطور که در ابتدا گفتم، کیفیت محصول برای آقای عالیزاد بسیار اهمیت داشت به همین دلیل به آسانی و به سرعت بین مردم با استقبال روبه رو شد. در مدت کوتاهی توانست به سطح استاندارد های جهانی برسد.
نام های انتخابی محصولات کارخانه، توسط وزارت ارشاد به دلیل خارجی بودن مورد اخطار قرار گرفت و “سن ایچ” نام جدیدی بود که برای محصولاتش انتخاب کرد. این نام نیز به سرعت در بین مردم شناخته شد.
سال ۱۳۶۹ بود و او بعد از آن موفقیت بزرگی که کسب کرده بود، توانست دوباره در جایی دیگر- هشتگرد- شرکت شیوا و شیبا را احداث و راه اندازی کند. تولید شکلات، کار مورد علاقه ی او بود و مسئولیت مدیریت آن جا را به پسرش فردین داد.
امروزه مرکز آموزش عالی صنعت غذا (عالیزاد) زیر نظر دانشگاه جامع علمی-کاربردی با تلاش های بسیار زیاد او در شهر هشتگرد دایر است و می توان گفت یکی از بهترین یادگاری های ایشان است و بیش از ۴۰۰ دانشجو در مقاطع مختلف در آن به متخصصین و تکنسین های مجرب در زمینه ی صنعت غذا تبدیل می شوند.
@getrichgroup
"یه قانونی هست که میگه:
تو الان تو گذشتهی آیندتی
پس جایی واسه پشیمونی نذار."⚡️❌
@getrichgroup