✳️ شناسایی ترکیب وصفی و اضافی
❇️ وسط ترکیب اینها را قرار میدهیم👇👇 معنا داد وصفی
✅ ی
✅ خیلی/بسیار
آخر ترکیب این
✅ تر
✅ استفاده از فعل است
مثال: مادر مهربان
✅ مادری مهربان
✅ مادر خیلی مهربان
✅ مادر بسیار مهربان
✅ مادر مهربانتر
✅ مادر ، مهربان است
⚠️اگر اینهارا قرار دادیم و معنی نداد وصفی نیست و اضافیاست
❌کلاسی مدرسه!
❌کلاس خیلی مدرسه!
❌کلاس بسیار مدرسه!
❌کلاس مدرسهتر!
❌کلاس، مدرسه است!
⚠️ یک نکته دیگر: مضافالیه میتواند علامت جمع بپذیرد: دفترِ معلمها/معلمان
⚠️ ضمایر اگر به اسم بچسبند ترکیب اضافی میسازند:
ضمایر شخصی جدا: من تو او ما شما ایشان /
ضمایر شخصی پیوسته: َم َت َش ِمان ِتان ِشان
ضمایر مشترک: خود، خویش، خویشتن
کتابم / کتاب من / کتاب خود / کتاب خویش
❇️ سیدجعفری، دبیر ادبیات استان آذربایجان غربی
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ ريشه "نوش جان" گفتن از كجاست؟
❇️ يكی از تعارفاتی كه خيلی استفاده میشود «نوش جان!» است كه كمتر كسی معنی آن را میداند و اكثرا همان معناى "گواراى وجود" را در ذهن دارند.
◀️ «نوش» از ريشه «اَ اُو شَه» اوستايی به معنی «ميرا، ناپايدار، ناجاودان و غيرزنده» بوده و از صفات اهريمن است. در زبان اوستايی چند سنت منفیساز وجود دارد كه با كمک آنها فعل يا صفتی معكوس میشود. يعنی صفتی اهورايی تبديل به صفتی اهريمنی میشود و برعكس. يكی از اين سنتها يا به عبارتی شيوه دستوری، افزودن هِجای « اَ » به ابتدای صفت يا فعل مذكور است. در اينجا هم با همين روش كلمه اَاوشه به «اَ اَاوشَه»، به معنی «ناميرا، زنده و جاويدان» تغيير كرده است. بعدها در سير تغييرات زبانی، اَ اَاوشَه به «اَن اَاوشَه»، «اَنوشَه» و «نوشَ» تغيير كرده كه همگی به همان معني ناميرا و زندهی جاويد هستند. (هنوز نام انوشه و انوش از اين صفت باقی ماندهاند كه برای آقايان انتخاب میشود. نامهای زنانه نوشين، نوشان، مهرنوش، نوش آفرين و … هم از همين ريشهاند.)
◀️ با اين تعريف نوش به معنی جاودان بوده و در تركيب با ساير كلمات اين معنی را تداعی میكند. پس «نوشِ جان» يعنی جانتان ناميرا و جاودان. «نوشين» يعنی ناميرا، «نوشان» یعنی زندهی جاويدكننده، «مهرنوش» يعنی عهد و پيمان جاودان (مهر = عهد و پيمان)،
«نوشآفرين» يعنی دعای خيرِ هميشگی (آفرين = دعای خير. كه شكل منفی آن میشود «نه آفرين» يا نفرين ، يعنی دعای بد و ناخير) و از اين دست ... .
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ تورک و کورد یا تُرک و کُرد؟
❇️ در املای فارسی، «تُرک» و «تُرکی» و «کُرد» و «کُردی» را بدون «و» مینویسیم. نوشتنِ این واژهها با «و» یا تجزیهطلبانه است یا از سرِ ندانستگی و تقلید از تجزیهطلبان.
🔺 تنها در خط تُرکی آذربایجانی و کُردیِ سورانی (و زبانها و گویشهای نزدیک)، یعنی کُردی و تُرکیای که الفبای آنها برگرفته از الفبای فارسی-عربیست، بهطور معمول، املای «تورک» و «تورکی» و «کورد» و «کوردی» رواج دارد.
🔺 بنابراین، در فارسی مینویسیم:
من کردزبانم، ایرانیام، و ایران را دوست دارم.
من تُرکم، ایرانیام، و به ایرانی بودنم افتخار میکنم.
بعضی از کُردهای ایران تُرکی هم بلدند.
من به کُردی سورانی صحبت میکنم و کمی هم با کُردی اورامی آشنا هستم.
بعضی از کُردهای سورانی با الفبای کُردی کرمانجی آشنا هستند، اما بیشترشان نمیتوانند به زبان کُردی کرمانجی صحبت کنند؛ چون این دو تفاوتهای زیادی با هم دارند.
تُرکی آذری دو الفبا دارد؛ مبنای یکی لاتین است و مبنای دیگری برگرفته از الفبای فارسی-عربیست.
توضیح: نام «بسّام کوردِ خارجی» یا «بَسّام کُردِ خارجی» را استثنائاً گاهی با «و» مینویسیم. این املا جنبۀ تاریخی دارد.
❇️ سید حمید حسنی
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ پدید آوردندگان گروه های سبعه و ربعه در ادبیات معاصر
❇️ گروه «سبعه»
◀️ استادان زنده یاد ملک الشّعرای بهار ، محمّد قزوینی، بدیع الزّمان فروزانفر، سعید نفیسی ، عبّاس اقبال آشتیانی ، نصراللّه فلسفی و رشید یاسمی نام آورانی بودند که در نخستین دهه از سده ی چهاردهم خورشیدی ،و در آغازِ پادشاهی رضاشاه پهلوی ، جایگاهی بی مانند در فرهنگ و ادبِ ایران زمین یافته و بخش بزرگی از نگارشِ نوشتار در گاهنامه های ادبیِ این سرای آریایی ، به خامه ی توانای این بزرگان به انجام می رسید گویی این هفت تن ،ناخودآگاه گروهی سامان داده بودند که دیگران ، آن را «سبعه» می خواندند .
این گروه با کارنامه ای پربار و نوشتاری گرانسنگ در گاهنامه های ادبیِ آن روزگار و برپاساختن و سرپرستیِ انجمن های ادبی و فراهم ساختن زمینه ی برگزاریِ گردهمایی هایی برای بزرگداشتِ بزرگانِ ادب پارسی ،
چهره هایی نام آشنا برای ایرانیانِ شیفته ی ادبیّاتِ این مرز و بوم به شمار می آمدند .
❇️ گروه «رَبعه»
◀️ پژوهشگران و نویسندگانی که به روزگارِ زیستن و تلاشِ سترگ گروه «ربعه» زندگی می کردند ،چنین اندیشه کردند که گویی سبعه ای ها ، از پای نهادنِ دیگران به گستره ی ادب پژوهی و نویسندگی در گاهنامه ها جلوگیری کرده اند و تنها خود را شایسته ی نگارش و پژوهش دانسته اند و بس .
آری جوانانِ نوگرایِ آن روزگار و پیرانِ فرزانه ی سال های پسین ،چنین پنداشتند که هرچه از ادبیّات نشان دارد در دستِ گروه ویژه ای نهاده شده که گویی دیگران را به چنین انجمنی ،راه نشاید و هر گاهنامه ای که چاپ می شود بایسته است به نوشته های یک یا چند تن از این نویسندگان ، آراسته شده باشد و چنین بود که برخی از نویسندگان و پژوهشگران که پس ازنخستین دهه از سده ی چهاردهم خورشیدی ، به راه روشنِ نویسندگی و پژوهش گام نهادند را گمان بر آن بود که این راه ، پویندگان تازه با آرمان ها و سخنِ نوین را برنمی تابد و انگار هرچه هست در دسترسِ همان کهنه کارهاست و پای گذاردنِ دیگران به چنین جای را روا نمی دانند!پس به دنبالِ جایی بودند که دورهم بنشینند و به گپ و گفتی، اندیشه کنند و از آرمان های نوگرایی خویش سخنگویند و اینگونه بود گروه «رَبعه» پدید آمد که در برابر فراگیر شدنِ «سبعه» ، خودی نشان دهد.
بر این پایه زنده یادان صادق هدایت ، مجتبی مینوی ، بزرگ علوی و مسعود فرزاد گرداگردِ میزی به کافه ی رزِ نوآر (رزِ سیاه)نشستند و اندیشه کردند و ربعه ای را پایه گذاری کردند که به چهارتن کرانمند(محدود) نشد دیری نپایید که استاد زنده نام پروفسور یان ریپکا ،استاد روانشاد دکتر پرویز ناتل خانلری را به این گروه ،رهنمون شد .
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ هشت گناه آموزش و پرورش ایران
❇️ نوشتهی حاضر، به پروسهی جاری در آموزش و پرورش و به نتیجه و برونداد ساختار آموزش و پرورش میپردازد. تلاش میکند کاستیها و ضعفهایی را در ناحیهی فرایند و محصول آموزش و پرورش برجسته کند. البته مدعی نیست که میتواند حق مطلب را ادا کند، بلکه برخی از نکات را برجسته مینماید. بهنحو اجمال برخی از ضعفها، سستیها و اشکالات وارده بر آموزش و پرورش به قرار زیر است:
◀️ آموزش حفظیات
بهجای تفکر به حفظیات و انباشت اطلاعات (که بعضا بیفایده و بلااستفاده است)، تاکید میگردد. دانشآموزان را به از برکردن ماشینوار محتوای نقل وامی دارد. از این بدتر، آنان را به ظرفها و مخزنهایی مبدل میکند که باید به وسیلهی معلم پر شود. هر قدر این ظرفها با فروتنی بیشتری اجازه دهند که پرشان کنند، دانشاموزان بهتری خواهند بود.
◀️ آموزش سکوت
نقش دانشآموز ایرانی در فرایند آموزش و پرورش، صرفا آموختن و فراگرفتن و سکوت در برابر معلم است. جایگاه و موقعیت معلم، چنان رفیع و دست نایافتنی میشود و چنان قدسیتی به آن داده میشود و از سوی دیگر، رعبانگیز و ترسآلود میشود که دانشآموز چارهای جز سکوت در برابر آن نمییابد. نظام آموزش و پروش غیردموکراتیک، میوهی ترس و سکوت را در دهان فرهنگ مینهد.
◀️ آموزش تقلید و پیروی
در آموزش مبتنی بر سلطه، معلم میگوید و دانشآموز صرفا مجاز است که سخنان مربیاش را تکرار و تصدیق کند. در این شیوهی آموزش، معلم، تماما زبان است و دانشآموز، تماما گوش. معلم، کارساز است و دانشآموز، کارپذیر. معلم، به منزلهی مراد است و دانشآموز به منزلهی مرید. در آموزش تقلیدی، پرسش و نقد ممنوع است. روحیهی پرسشگری از آن آموزش آزاد مبتنی بر تعامل است. در حالیکه در پیروی، انفعال و خمودگی رشد میکند.
◀️ آموزش عدم مدارا
یکی دیگر از کارکردهای اساسی آموزش و پرورش توسعهیافته، پرورش شخصیتهای مداراگر است. اما نتیجهی آموزش و پرورش در ایران، دامن زدن به کمتحملی و عدم مدارا با کسانی است که اندیشهی دگر دارند. وقتی هر صبحگاه، مدارس چونان پادگانهای نظامی، از جلو نظام میدهند و مرگ بر این و بر آن بر زبان دانش آموزانش جاری شده و کینهتوزیهای تاریخی دامن زده میشود، چگونه میتواند شهروندانی مداراجو و صبور تربیت کند؟
◀️ جای خالی هنر
هنر، صرفا گذران وقت و سپری کردن ساعاتی از روز نیست. هنر، بیهودهزیستن نیست. هنر، شیوهای موثر در تربیت احساسات و توسعهی زیباییهای درون و پرورش حس زیبادیدن و زیبازندگیکردن است. تفسیر معنابخش به جهان و هستی است. هنر، آدمی را به خویشتن نزدیک میکند و راههایی برای تحمل رنجها در اختیار آدمی مینهد. جای خالی هنر در روند آموزش و پروش، عمیقا احساس میشود. از میان هنرهای مختلف، جای خالی موسیقی، دل آزار است. روحهای زمخت، نشان میدهد که از ظرافتهای هنر و زیبایی موسیقی، بیبهرهاند و در سرزمین رازآلود هنر گام نزدهاند.
◀️ تربیت، نه برای اکنون
نظام آموزش و پرورش، شاگردانش را برای زندگی در جهان کنونی پرورش نمیدهد. زندگی "اکنونی و اینجایی". شاگردانش را برای بنانهادن ساختار دموکراتیک پرورش نمیدهد. ساختار غیر دموکراتیک آموزش و پررورش در ایران، ماحصلی جز شخصیتهای غیر دموکراتیک نیست. رابطهی دانشآموز با معلم غیردموکراتیک است. گفت و گو بهمنزلهی فضیلتی انسانی و اخلاقی، چندان مجال بروز و ظهور نمییابد.
◀️ جای خالی شادکامی
تلخزیستن و تلخکامی بر آموزش و پرورش ایران سایه گسترده است و لذت زیستن را از شاگردان مضایقه میکند. شادابی و شادخواری، بهنحو ضمنی و نانوشته جایی در مدارس ندارد. مناسک و شعایر تاریخی سوگ و برخی برنامههای حزین، بهآسانی و در طول سال، در تمامی مقاطع و بهانحاء مختلف به اجرا در میآید، اما چندان خبری از جشنهای شادی بخش در میان نیست.
◀️ ناکارآمدی
ناکارآمدی آموزش و پرروش، سبب شده است که اهداف آموزشی که برای وصول به آن برنامهریزی میشود، نافرجام باقی بماند. از این رو است که حدود شش سال (در مقطع راهنمایی و دبیرستان)، زبان انگلیسی تدریس میشود، اما فارغالتحصیلان این نظام آموزشی حتی از بیان جملهی ساده انگلیسی عاجزاند. همینگونه است ریاضیات، فیزیک، شیمی و دیگر دروس. ناکارآمدی آموزش و پرورش سبب شده است که جریان غیر رسمی آموزش در آموزشگاهها و تجارتخانههایی دیگر رشد کند
❇️ علی زمانیان
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ «عید» در ادبیات فارسی
❇️ مراد از مطلقِ «عید» در متونِ کهن اغلب «عیدِ روزه» یا «عیدِ فطر» است. «عیدِ قربان»/ «عیدِ أضحی»/ «گوسفندکشان» اغلب بهصورت ترکیب بهکارمیرفته، مگرآنکه زمینهٔ سخن خود حکایت از عیدِ قربان داشتهباشد. اما مراد از مطلقِ «عید»، اغلب «عید فطر» یا همان «عیدِ روزهگشایی» است. همچنین «عیدَین» که در متونِ کهن تعبیرِ پرکاربردی بوده، اشارهدارد به عیدِ فطر و عیدِ قربان. خاقانی قصیدهای مفصّل دارد که در آن چهاربار تجدیدِ مطلع کردهاست. او در سراسرِ ابیاتِ این قصیده واژهٔ «عید» را التزامکردهاست. ازجمله در بیتی سروده:
گفتم کدام عید؟ نه أضحی بوَد نه فطر
بیرون از این دو عید چه عید است دیگرش؟
(دیوان، بهتصحیحِ استاد ضیاءالدین سجادی، انتشاراتِ زوّار، ص ۲۲۶ )
◀️ و «عیدگاه» نیز یعنی مصلّی یا محوطهٔ گستردهای که نمازِ عیدِ فطر (و گاه استسقاء یا بارانخواهی) در آن برگزارمیشد. در تاریخِ بخارا توصیفی دقیق از «نمازگاهِ» عیدِ فطرِ شهرِ بخارا آمدهاست
(نرشخی، بهکوشش استاد مدرس رضوی، انتشارات توس، ۱۳۶۳،ص۷۳_۷۱).
◀️ در متونِ کهن اغلب نوروز و دیگر آیینهای شادیانگیزِ ایرانی (ازجمله جشنِ «سده» یا «مهرگان») با تعبیرِ «جشن» از اعیادِ مذهبی دورهٔ اسلامی بازشناختهمیشود. کافی است از این منظر به تاریخِ بیهقی یا دیوانِ منوچهری و فرخیِ سیستانی مراجعهشود.
◀️ در شعرِ حافظ، هرگاه سخن از نوروز بهمیانآید، به گل و نسیم و تغییرات جوّی و انقلابِ طبیعت نیز اشارهمیشود. حافظ البته بهکرّات از واژهٔ «بهار» نیز بهرهمیبرَد. او اغلب به شادخواریها و مغتنمْشمردنِ فرصتها در این فصل اشارهدارد:
_ [...] بی باده بهار خوش نباشد
_رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید [...]
اما هرگاه در دیوانِ حافظ به مطلقِ «عید» اشارهمیشود، مراد «عیدِ فطر» است. نیز حافظ هرگاه از «رمضان» یا «صیام» و وابستههای آن ( نظارهٔ ماه/ استهلال/ روزه ) سخنمیگوید به اغتنامِ فرصت توصیهمیکند، و کلامش اغلب با طنز و تعریض و گاه حتّی ترکِ ادب شرعی همراهمیشود:
_هلالِ عید به دورِ قدح اشارتکرد
_ما را دوسه ساغر بده و گو رمضان باش!
_ گرچه ماه رمضان است بیاور جامی!
◀️ عید در نگاهِ شاعرانِ عارف یا عارفانِ شاعر، «بهارِ جانها» یا همان انقلابِ درون و «زندگانی» در آنات و ابنُالوقتبودن است. ازهمینرو آنان را «هر دَمی دو عید» باشد:
صوفیان در دَمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قَدید کنند
(حدیقهٔ سنایی، به تصحیح استاد مدرس رضوی، انتشارات دانشگاه تهران، ص ۳۶۹؛ مولوی نیز در مطلع غزلی این بیت را تضمین کردهاست).
و مولانا در غزلی سروده:
ز روی تست عید آثار ما را
بیا ای عید و عیدی آر ما را
تو جان عید و از روی تو جانا
هزاران عید در اسرار ما را [...]
شما را عید در سالی دوبار است
دوصد عید است هردم کار ما را [...]
بیا ای عیدِ اکبر شمسِ تبریز
به دستِ این و آن مگذار ما را
(کلیات شمس، به تصحیح استاد فروزانفر، انتشارات امیرکبیر، ۲۵۳۶، ج۱، ص۷۳).
◀️ نکتهٔ آخر آنکه گاه عیدِ فطر با نوروز همزمان میشد و فرصتی مغتنم برای شادخواریها و مضمونپردازیهای شاعرانه فراهممیآورد. پژوهشگران برپایهٔ «گاهشماری تطبیقی» ( بهکوشش استاد احمد بیرشک) اشارهکردند حافظ بیتی را که در آن از همزمانی «عید» و «آخرِگل» سخن رفته احتمالاً در اردیبهشت یا خردادِ سال ۷۶۶ قمری (که همزمان است با شادخواریهای روزگار شاهشجاع) سرودهاست. و تحلیلِ نویسندهٔ مقاله: تنها در آن سالها بوده که عیدِ فطر همزمان بوده با پایانِ شکفتنِ گل (سرخ) در شیراز:
عید است و آخرِ گل و یاران درانتظار
ساقی به روی «شاه» ببین ماه و می بیار
(«آخرِ گل» [ بررسی و تحلیل واژههای عید، گل و شاه در دیوان حافظ]، دکتر حسین نجفدری، روزنامهٔ اطلاعات، ۱۳۸۰/۹/۸).
*قَدید اینجا گویا بهمعنیِ خشککردنِ گوشت است. این شیوه تاهمیناواخر مرسوم بودهاست. و عنکبوت را بهسبب اینکه گِرد طعمهاش تارمیتند و حریصانه آذوقهمیاندوزد با اهلِ ظاهر که به امیدِ آخرت عبادتمیاندوزند، مقایسهکردهاست. مولوی در غزلی دیگر نیز بااشاره به حرصِ جولهه (عنکبوت) چنین سروده:
چون جولههٔ حرص در این خانهٔ ویران
از آبِ دهان دامِ مگسگیر تنیدی
(کلیات شمس، ج۶،ص۶).
❇️ مطلب ارسالی از: کانال « از گذشته و اکنون »
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ آشنایی زدایی در یک بیت از شعرهای سعدی شیرازی
❇️ یک بیتی دارد سعدی بیت مشهوری هم هست توجه کنید به آشنایی زدایی که از یک کلمه ی ساده میکند و تاثیر شگرفی که کاربرد همین کلمه با آشنایی زدایی که بعد از آن انجام میدهد در خواننده ایجاد میکند :
« شهری متحدثان حسنت
الا، متحیران خاموش »
◀️ در عرف و سیاق رایج بعد از الا مفهومی کاملا متضاد با جمله ی قبلش به کار میرود مثلا همه خوب است الا تو همه عالم هستند الا فلانی و ...
ولی کار سعدی در نوع به کار بردن همین کلمه در حد اعجاز است من نظیرش را قبلا در متن های مختلف نظم و نثر ندیده ام
وقتی بخش ابتدایی را میخوانیم
(شهری متحدثان حسنت )تا میرسیم به کلمه ی( الا )طبق عرف و پیش زمینه ی زبانی منتظر هستیم شاعر بگوید تمام مردم سخن زیبایی تو را بر زبان دارند و بعد از کلمه ی الا بگوید به جز فلانی یا فلان کس
ولی اعجاز اینجاست که با آوردن ترکیب متحیران خاموش کلمه ی الا نه تنها در عرف رایج زبانی به کار نرفته بلکه حالت تاکید بر شدت بیشتر دارد یعنی متحیران خاموش از دیدن زیبایی تو بیشتر از دسته ی اول که متحدثان حسنت باشند بر تو عاشق هستند چون دسته ی اول با دیدن زیبایی تو لااقل توان بیان آن را دارند دسته ی دوم از شدت مبهوت شدن در برابر زیبایی تو حتی توان بیان آن را هم ندارند.
❇️ غزل سعدی بدون به کار بردن ایهام های عجیب و غریب اعجاز می آفریند.
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ بایدها و نبایدهای دید و بازدید نوروزی!
▫️از ارسال پیام تبریک کیلویی خودداری کنیم. Send to all پیام قطعا" فقط باعث خوشحالی مخابرات میشود. اگر کسی برایمان عزیز است جداگانه به او پیام بدهیم.
▫️بوسیدن در دید و بازدید نشانهی صمیمیت نیست. ممکن است ما دوست داشته باشیم کسی را ببوسیم اما آیا او هم دوست دارد؟ به زور همدیگر را نبوسیم! بخصوص شما بزرگواری که به بهانهی "تو هم انگار دخترمی" نصف دختران دمبخت فامیل را بیرحمانه میبوسی!
▫️ادکلن ممکن است لباس ما را خوشبو کند اما حمام کنیم و البته یادمان نرود ادکلن کار خمیر دندان را نمیکند.
▫️در گپ و گفتها نگوییم: بیمعرفت یک سال گذشته کجا بودی؟ چرا خبری نگرفتی؟...
خودت کجا بودی بامعرفت؟
اینقدر از هم گله نکنیم.
مرگ من، جان تو!
_ تو رو خدا آجیل بخور!
_ تو رو قرآن چای بخور!
_ تو رو به جان مادرت میوه بخور!!
اینقدر به مهمان اصرار نکنیم. تعارف نکنیم. تعارف زیاد نشانهی ادب نیست. یعنی کسی بعدش نمیگوید: دیدی ماشالا هزارماشالا چقد تعارفمون کردن!
▫️پستهها را جدا نکنیم! قبول دارم خوشمزهترن ولی بقیه آجیلها هم گناه دارن، چشم امیدشون به دندان شماست!
▫️دست خالی نرویم عیددیدنی. قرار نیست کمپوت ببریم. یک شاخه گل، یک کتاب برای بچهی میزبان...
▪️فوری رمز وایفای میزبان را نخواهیم. مثل این میماند که چیزی توی دندانمان گیر کرده باشد و به میزبان بگوییم: قربون دستت یه دقیقه مسواکت رو میدی من بزنم؟
▫️در وقت کوتاه دید و بازدید از تعریف کردن بیماریهایمان، مرگ و میر و تصادفاتی که توی جاده دیدهایم یا رد و بدل کردن اخبار تلخ فامیل پرهیز کنیم. حتی شما دوست عزیز!
▫️سلام علیکم. من ماشین خریدم!
در دید و بازدیدها موفقیتهای مالیمان را به رخ نکشیم. اگر حرفش پیش آمد یا میزبان پرسید جواب بدهیم. این فخرفروشیها خز شده!
▫️از بچههایمان نخواهیم جلوی مهمانان کلهمعلق بزنند، انار صد دانه یاقوت یا سوره و عددهای انگلیسی را از حفظ بخوانند. بچهها اسباببازی ما نیستند.
▫️در جمع آرام حرف بزنیم.
برای جلب توجه دیگران به سخنان گهربارمان لازم نیست صدایمان را بلند کنیم.
چرا هنوز بیکاری؟ چرا ازدواج نکردی؟ چرا طلاق گرفتی؟ چرا درآمدت کمه؟ چرا دماغت رو عمل کردی؟ چرا موهات رو این شکلی کوتاه کردی و...
پاسخ هیچکدام از این سوالات سر سوزنی به ما ربط ندارد. نپرسیم. بخصوص از جوانترها.
▫️از هم قدردانی کنیم. اگر در سال گذشته کسی برایمان کاری کرده، جایی مراقبمان بوده، به درد دلمان گوش داده، به او بگوییم که سپاسگزارش هستیم و یادمان مانده است.
▫️تا فرصت زندگی هست همدیگر را دوست داشته باشیم، شاید این آخرین دیدار و گفتار و نوشتار باشد.
برایتان در سال پیشِ رو آرامش، امنیت و لبخند آرزو میکنم.
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ " سوتی دادن " و " خالی بستن " از کجا وارد ادبیات فارسی شد؟
❇️ میرجلالالدین کزازی میگوید: واژههایی که بر پایه هنجارهای زبان و دگرگونی در واژههای زبان فارسی نیستند نمیتوانند زیست و پیکره زبان فارسی را دچار آسیبی چارهناپذیر کنند.
او در همین زمینه به ریشه برخی از واژههای شاختهشده توسط گروههای مختلف جامعه اشاره میکند.
این استاد پیشکسوت زبان و ادبیات فارسی در گفتوگو با ایسنا، درباره افزایش برخی از واژههای نامانوس که در رسانهها و شبکههای اجتماعی بهکار گرفته میشود و تاثیر آنها بر زبان فارسی، گفت: زبان پارسی زبانی است استوار و سختجان که به آسانی به گزندهای گران یا آسیبهای بنیادین دچار نمیتواند شد. اگر اینگونه میبود صدها سال نمیپایید و فراز و نشیبهای بسیار را از سر نمیگذرانید.
او افزود: در زبان فارسی مانند پاره دیگری از زبانهای جهانی گویشهایی پدید میآید. این گویشها گاهی گروهی است، به این معنی که در میان گروهی ویژه کاربرد و روایی دارد. در گذشته این گروهها را بیشتر پیشهورزان و صنعتکاران میساختند. پارهای از پیشهها دارای گویشی ویژه بودند که در گفتوگو با همکاران از آنها بهره میبردند؛ از آن روی که رازهای کارشان بر دیگران آشکار نشود. شناختهشدهترین این گویشها، گویش زرگری نامیده میشود.
کزازی اظهار کرد: پدیده تازه در پیدایی گویش در روزگار ما میتواند در گویش جوانان و از طریق رسانهها به کار گرفته شود. در این گویش واژههایی پدید میآیند که بیشتر آنها پایدار نمیمانند و پس از چندی به فراموشی دچار میشوند.
او درباره دلیل پدیدآمدن چنین واژههایی گفت: به درستی نمیتوان دانست این واژهها چگونه پدید میآید، زیرا بر پایه هنجارهای زبان و دگرگونی در واژههای زبان فارسی نیست و گویا به پسند و خواست کسان وابسته است. پارهای از آنها را میتوان بررسید و خاستگاهشان را نشان داد، اما بسیاری را نمیتوان.
این نویسنده سپس افزود: اگر بخواهیم در این زمینه نمونهای بیاوریم میتوان از واژه «خالی بستن» نام برد. این واژه از آنجا میآید که تفنگ را خالی و بیفشنگ بر دوش میبستند تا دیگران را بفریبند و بترسانند. از همین رو هنگامی که کسی سخنی بیپایه میگوید و لاف میزند گفته میشود کسی خالی بسته است. کنایه دیگری که در این گویش رواج دارد «سه» شدن است که به معنی نادرست کار کردن به کار برده میشود. این واژه میتواند از موتور خودرو ستانده شده باشد که اگر از هر چهار سیلندر آن یکی از آنها کار نکند خودرو نمیتواند کار خودش را انجام دهد.
کزازی همچنین گفت: «سوتی دادن» نیز دیگر واژهای است که در گویش جوانان به کار برده میشود. پایه این واژه نیز میتواند از ورزش گرفته شده باشد و آن در زمانی است که وقتی ورزشکار خطا میکند و داور سوت میزند نشانه آن است که بازیکن کار خود را به درستی انجام نداده است، از این روی مایه سوت زدن داور شده است. یعنی لغزش آشکار و خطایی نمایان انجام داده است.
او در پایان اضافه کرد: با این حال که این گویشها در میان گروههای ویژه از جامعه کاربرد و فراگیری دارند، حتی اگر کارکرد گسترده هم بیابند، نمیتوانند زیست و پیکره زبان فارسی را آنچنان دگرگون کنند که آسیبی چارهناپذیر به آن برسانند. زیرا زبان فارسی از مایهدارترین زبانهای جهان است.
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ شاعران و شوخیهای رمضانی
✳️ سهند ایرانمهر
🔸روزه از دید آدم شدیدا شاکی مثل صائب که فکر میکنه ماه رمضون خفتش کرده:
باده سی شبه باید، که ز آیینه دل
زنگ سی روزه ماه رمضان برخیزد
خیل رمضان گرفت پیراهن ما
و افکند کمند روزه بر گردن ما
🔸روزه از دید آدمی که اهل مقایسه است و از این بابت افسردگی گرفته(شاعر ناشناس):
می خوردن ما بُد آشکارا دیروز
و امروز نهان شدهست نان خوردن ما
🔸روزه از دید آدمی مثل:«اشرف مازندرانی»که فکر میکنه خیلی زرنگه:
قرب یک ماه به میخانه اقامت کردم
اتفاقاً رمضان بود، نمیدانستم
🔸 روزه از دید، شوخطبعی مثل مهدی اخوان ثالث:
روزهها را یک به یک خوردیم و آبی نیز روش
بعد افطار آب میچسبد ولیکن کم بنوش
🔸روزه از دید مفلس به شدت گرسنه مثل «عهدی ترشیزی»:
آمد رمضان، نه صاف داریم و نه دُرد
وز چهره ما گرسنگی رنگ ببُرد
در خانه ما ز خوردنی چیزی نیست
ای روزه برو، ورنه تو را خواهم خورد
🔸روزه از دید آدم عاشق مسلکی مثل سعدی:
ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
🔸روزه از دید مثبت اندیشی مثل مولانا:
گر روزه ضرر دارد صد گونه هنر دارد
سودای دگر دارد سودای سر روزه
🔸شاطرعباس صبوحی و به قولی
فصیحالزمان رضوانی:
روزِ ماه رمضان
زلف میفشان که فقیه
بخورد روزهٔ خود را
به گمانش که شب است!
🔸روزه از دید مسیحی مسلمان شده ای(شاعرناشناس نقل در کتاب المحاضرات) که سر قضیه روزه، به غلط کردن افتاده:
وجدنا دینکم سهلا علینا
شرائعه سوی شهر صیام
دین شما را آسان یافتیم به جز ماه رمضان!
اثقل الصوم علینا
اثقل الله علیه
روزه برما سخت گرفت خدا بر روزه سخت بگیرد
🔹اینم داستانی از علامه جزایری برای حسن ختام ماجرا:
حجازیای هلال اول رمضان دید، گفت: باز آمدی که زحمت خلق داری و خلایق به تعب اندازی؟ بالله که دفع شر تو با سفر کنم!
زهر الربیع، علامه جزایری - ص ۴۱
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ ايهام و ايهامتناسب؛ دو آرايهي مشابه اما متفاوت
❇️ ايهام
آوردن واژهاي است با حداقل دو معني (يكي نزديك به ذهن و ديگري دور از ذهن)
مقصود شاعر، معمولاً معني دور است و گاهي هر دو معني افاده ميشود.
◀️ در ايهام، واژهي داراي اين آرايه، ذهن مخاطب را بر سر دو راهي قرار ميدهد كه كدام معني را انتخاب كند و در وهلهي اول، اين انتخاب، اندكي دشوار به نظر ميرسد و همين دشواري در انتخاب معناي درستتر، بيشترين لذت را براي مخاطب به ارمغان ميآورد.
درك كامل آرايهي ايهام و تشخيص مصاديق آن در ابيات و اشعار، نيازمند آگاهي از معاني مختلف واژهها است.
مثال:
كيست حافظ تا ننوشد باده بي آواز رود / عاشق مسكين چرا چندين تحمّل بايدش؟
در اين بيت، «رود» دو معنا دارد:
1) نهر و رودخانه (آب جاري) / 2) نوعي ساز موسيقيايي
در وهلهي اول، ذهن در انتخاب معناي اصلي مورد نظر شاعر ترديد ميكند، اما با قدري جستوجو و تأمل بيشتر و با قراين موجود در جمله (عاشق، باده) درمييابيم كه مقصود اصلي شاعر، «ساز» است نه نهر!
◀️ البته فراموش نكنيم كه در ايهام، هر دو معني پذيرفتني است و جمله با جايگزيني هر دو معنا، كامل و درست است و مفهوم خاصي را ميرساند؛
◀️ در حقيقت تفاوت ايهام با ايهام تناسب در همين نكتهي ظريف (قابل پذيرش بودن هر دو معناي دور و نزديك در ايهام و قابل پذيرش بودن تنها يك معنا در ايهام تناسب) است.
❇️ ايهام تناسب:
اين آرايه، همانطور که از نام آن پیداست، جمع دو صنعت «ایهام» و «تناسب» (مراعات نظير) است. در ايهام تناسب، مانند ايهام، يك واژه داراي بيش از يك معناست با اين تفاوت كه یکی از اين معانی، در شعر حضور دارد (معنای حاضر) و شعر با آن معنی كامل ميشود و مفهوم خود را ميرساند و معني ديگر كه در شعر حضور ندارد (معنای غایب) تنها با واژه يا واژگان ديگري در همان شعر، داراي تناسب است.
◀️ بنابراين، در ايهام تناسب (برخلاف ايهام)، تنها يكي از معاني واژه است كه در شعر جايگزين ميشود و معناي ديگر قابل پذيرش نيست؛ يعني اگر آن را در جمله جايگزين كنيم، شعر معناي درست خود را از دست ميدهد!
مثال:
چون شبنم اوفتاده بدم پيش آفتاب
مهرم به جان رسيد و به عيّوق بر شدم
در اين بيت، «مهر» دو معنا دارد:
1) خورشيد 2) عشق و محبت
◀️ اگر معناي «خورشيد» را در جمله جايگزين كنيم، بيت معناي درستي نخواهد داشت: خورشيد من به جان رسيد!!! (نادرست است) اما همين واژه با «آفتاب» و «عيّوق» (نام يك ستاره) تناسب دارد و آرايهي مراعات نظير ميسازد.
و اما معناي درست و مورد نظر شاعر، «عشق و محبت» است.
✳️ چند مثال مهم و کاربردی از آرایه ی ایهام و ایهام تناسب!
▪️از اسب پیاده شو, بر نطع زمین نِه رُخ / زیر پیِ پیلش بین, شهمات شده نعمان
۱.اسب: حیوان✅ مهره ی شطرنج❌(تناسب با نطع, رخ, پیل و شهمات) = ایهام تناسب
۲. نطع: سفره ی چرمین✅ صفحه ی شطرنج❌ (تناسب با اسب, رخ, پیل و شهمات) = ایهام تناسب
۳. رخ: چهره✅ مهره ی شطرنج❌ (تناسب با اسب, نطع, پیل و شهمات) = ایهام تناسب
۴. پیل: حیوان✅ مهره ی شطرنج❌ (تناسب با اسب, نطع, رخ و شهمات) = ایهام تناسب
۵. شهمات شدن: هلاک شدن✅ اصطلاح شطرنج❌(تناسب با اسب, نطع, رخ و پیل) = ایهام تناسب
▪️نوای نغمه ی عشاق از اصفهان چه خوش آید / مرا که میل عراق ست و شاهدان عراقی
۱. نوا: نغمه, سرود✅ یکی از مقام های موسیقی❌ (تناسب با عشاق, اصفهان, عراق) = ایهام تناسب
۲. عشاق: عاشقان✅ از مقام های موسیقی✅ = ایهام
۳. اصفهان: شهر اصفهان✅ از مقام های موسیقی✅ = ایهام
۴. عراق: کشور عراق✅ از مقام های موسیقی✅ = ایهام
▪️خسرو آنست که چون ملک وصالت دریافت
لعل شیرین تو را دید و شکر گرد آورد
1.خسرو: خوشبخت, پادشاه✅ پادشاه ایرانی(اسم خاص) ✅ = ایهام
2.شیرین: دلنشین✅ معشوقه ی خسرو پرویز❌ (تناسب با خسرو و شکر) = ایهام تناسب
3.شکر: ماده ی خوراکی✅ معشوقه ی خسرو پرویز❌ (تناسب با شیرین و خسرو) = ایهام تناسب
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ اسمهای بامسمّا در آثار سیمین دانشور
✳️ دکتر احمدرضا بهرامپور عمران
❇️ برخی از نویسندگان به تناسبِ میانِ نامِ شخصیتها و روحیات آنان توجهی ویژه دارند. همانگونه که انتخاب نام برای «توراهیها» و «نورسیدهها» ممکن است ماهها ذهنِ والدین را به خود مشغول بدارد ( تا همین اواخر مراسمی باعنوان «نامگذاران» وجود داشته) انتخاب نامی زیبا، یگانه و نیز توجه به تطابقِ دال و مدلول برای نویسندگان اهمیت فراوانی دارد. این نکته دغدغهٔ برخی از نویسندگان و شاعران بزرگِ ایران نیز بودهاست. نمونهرا نظامی در هفتپیکر داستانی دارد با عنوانِ «خیر و شر». ماجرای بدجنسیهای همسفرِ نارفیقی (شر) است که بهسبب دریغکردنِ جرعهای آب، چشمانِ رفیقِ خویش (خیر) را از حدقه بیرونمیآورد و درنهایت او را بهامانِخدا رها میکند. درپایانِ حکایت همسانی اسم و مسمّی اینگونه بیان میشود:
گفت اگر «خیر» هست خیراندیش
تو «شرّ»ی جز شرت نیاید پیش!
◀️ در ادبیات جهان نیز نمونهها فراوان است. میگویند بِکِت نام «گودو» را ازآنرو بر شخصیتِ غائبِ نمایشنامهٔ «در انتظار گودو» نهاد تا تداعیگر واژهٔ «God» باشد؛ همانگونه که نیچه پیشتر ندا دردادهبود «خدا مردهاست»! در این نمایش قرار است کسی بیاید که البته هرگز نمیآید. این تفسیر با اندیشهٔ پوچگرایانهٔ بکت و پیامِ تئاترِ پوچی کاملاً همخوانی دارد.
◀️ پیش از اشاره به هنر سیمینِ دانشور در اینباب، اشاره به انتخابی درخشان در میانِ رمانهای ایرانی را ضروریمیدانم. در طبقهبندیِِ ادبیات داستانی، نوعی از رمان را «رمانِ کمال» مینامند. در این گونهٔ داستانی، نویسنده بر دگردیسی و رشدِ درونیِ یک یا چند شخصیت تأکیددارد. و جمال میرصادقی داستان تأثیرگذاری در این شیوه نوشته با عنوانِ «درازنای شب». نام شخصیتِ اصلیِ رمان که نوجوانی در معرضِ دگرگونیِ شتابانِ درونی و تلاش برای جابهجاییِ طبقهٔ اجتماعیاش است، «کمال» است.
◀️ سیمین دانشور نویسندهای بود که به تمامیِ اجزا و ریزهکاریهای آثارش توجهداشت. البتهکه اوج هنرِ او در سووشون بازتابیافته اما در دیگر آثارش نیز این استادی آشکار است. در مجموعهداستان «شهری چون بهشت» داستانی آمده باعنوانِ «مردی که برنگشت»؛ داستانِ زنی «محترم»نام که شوهرش او و خانه را ترک کرده و زنِ بینوا را با دو بچهٔ قدونیمقد تنها گذاشتهاست. خواننده شاهدِ آبروداریهای «محترم» است که بار سنگینِ فقر را شرافتمندانه بر دوش میکشد. در همین مجموعه داستانِ دیگری با عنوانِ «مُدل» آمده؛ ماجرای معلمِ باتدبیری است که بهخوبی از عهدهٔ مسؤولیتش برمیآید. نامِ او «فریده» است، یعنی «یگانه» و «بینظیر».
◀️ در رمانِ جزیرهٔ سرگردانی نیز این تناسبها بهدقت لحاظ شدهاست. زن و شوهری (والدینِ «هستی» شخصیت اصلیِ رمان) در این داستان حضور دارند که با نیروهای آمریکایی مقیم ایران مرتبطاند. نام زن «عشرت» است که در داستان اغلب «مامان عِشی» خواندهمیشود؛ زنی عشرتطلب، عیّاش، بیعفت و حتی هرزه! و این زن شوهری دارد که فقط در جستجوی «پرِ جبرئیل» یعنی پول است، و آنهم بههر قیمتی! نامِ بامسمّای او احمدِ گنجور است! در همین رمان شاهدِ شخصیتی دوجنسیتی هستیم بهنامِ «معصوم»؛ و نکته قابلِ توجه آنکه معصوم همچون «نصرت» و «رضوان» نامی است مشترک میانِ دختران و پسران. و طنزِ کار در آن است که معصوم (بیگناه) قاچاقچی است!
◀️ در رمان سووشون نیز نام یوسف بسیار حسابشده انتخاب شده. ازآنجا که بهموازاتِ حوادث واقعگرایانه، وجهی نمادین و اساطیری در لایهٔ زیرینِ داستان جریان دارد (پیامبران و امامان: مسیح و یحیی و امام حسین؛ و چهرهای اساطیری: سیاوش)، «یوسف» نامِ پیامبرِ بنیاسراییل را نیز تداعی میکند. بهویژه که برادری نابرادر بهنامِ «خانکاکا» دارد که از عوامل اصلیِ کشتهشدنِ او در داستان نیز همین نابرادر است. و جالب آنکه یوسفِ داستانِ دانشور مانند یوسفِ پیامبر انباری پر از غله دارد برای روزِ مبادای قحطی و کمک به همنوعانش. و کشمکش اصلیِ داستان نیز بر سرِ همین انبار گندم و اختصاص نیافتنش به نیروهای اشغالگر (متفقین) است.
❇️ برگرفته از : کانال « از گذشته و اکنون »
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
⭕10 باید و نباید کاربردی فضای مجازی
- هر عکس، فیلم و خبری را برای عزیزانمان فوروارد نکنیم. به ویژه تصاویری که حاوی صحنههای تلخ و دلهرهآور است. دلیلی ندارد چیزی که حال ما را بد میکند را برای کسی بفرستیم که برایمان اهمیت دارد و حال او را هم بد کنیم.
2- به منبع ارسال پیام دقت کنیم و از خودمان بپرسیم چرا و به چه هدفی این محتوا تولید شده است؟ حقیقت دارد یا یک شایعه و دروغ است؟ وقتی یک خبر دروغ را بازنشر میکنیم ما هم بخشی از چرخه دروغ میشویم. اگر به راستی از دروغ بدمان میآید، آن را بازتولید نکنیم.
3- وقتی میخواهیم خبری را برای کسی ارسال کنیم ده ثانیه فکر کنیم و از خودمان بپرسیم این خبر به طرف مقابل دانش اضافه میکند؟ لبخند میبخشد؟ آرامش میدهد؟ اگر یکی از این سه حالت بود، ارسال کنیم.
4- اگر با نقد و نگاه کسی مخالف هستیم ما رسالتی برای ادب کردن او نداریم، حرفمان را محترم بزنیم و فاصله بگیریم. حفظ فاصله همیشه باعث حفظ احترام متقابل میشود.
5- اسکرینشات نگیریم و چتهای دو نفره را برای دیگران ارسال نکنیم. دنیای خصوصی دو نفره را جار نزنیم. یادمان باشد که ما بخشی از آن ماجرا بودهایم. اگر کسی قصد آزار دارد از طریق قانونی پیگیری کنیم.
6- هر مطلب، عکس یا کامنتی که منتشر میکنیم، به کارت ویزیت ما تبدیل میشود، مشخص نیست بعد از دست به دست شدن چه کسانی آن را میبینند اما خیلیها بر اساس همان، شخصیت ما را قضاوت میکنند.
7- "بیشعور"ها را به شهرت نرسانیم. با فالو کردن، لایک کردن و معرفی افرادی که در شبکههای مجازی ریشه ای ندارند و تشنه شهرت هستند و دست به رفتارهای ابلهانه هستند به آنها کمک نکنیم. ما در مقابل هر لایک مسئول هستیم.
8- هیچکس جز ما در فضای مجازی مسئول حریم شخصیمان نیست. وقتی عکسی منتشر میکنیم امکان بازپس گرفتن آن میسر نیست، مراقب باشیم چه چیزی را منتشر میکنیم و چقدر به دیگران اجازه میدهیم به حریم شخصیمان وارد شویم. گلههای بعدی سودی ندارد.
9- «اعتماد کردم و فریب خوردم». این جمله، حرف مشترک تمام کسانی است که در فضای مجازی مورد سواستفاده مالی یا جسمی قرار گرفتهاند. این حرف تلخ است اما واقعیت دارد: اینجا اصل بر «بیاعتمادی» است. اول شک کنیم بعد اعتماد، تا کمتر پشیمان شویم.
10-گوشی موبایل در دست ما هم گُل است، هم گلوله! شب قبل از خواب به این فکر کنیم که در طول روز با آن حال دیگران را بهتر کردهایم یا روان و آبروی کسانی را به قتل رساندهایم؟
#سواد_رسانهای
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا
============
ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره
گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا )
@molavi_asar_o_afkar
===================
نکات ناب تربیتی
کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه
@nokatetarbiyati
==================
مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری
کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی
@makhzanenokatenegarshi_virayashi
==============
فردوس سخن
کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی
@ferdosesokhan
=================
عاشقانه های نزار قبانی
نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانهاش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست
@nezar_asheghaneha
====================
نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )
غادة السمان (متولد ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیانگذاران شعر نو در ادبیات عرب بهشمار می رود.
@ghadat_asheghaneha
====================
موزيك كانال
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد
@muzic_canal
==================
مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی)
کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .
@zarbolmaslhaefarsi
==================
مخزن کتاب های pdf ادبی
مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی
@pdf_kotob_e_adabi
==================
مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا
با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .
@mazhzan_molana
=================
فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni
===============
گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni_gr
=================
مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی
مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها
سری به این کانال بزنید:
@makhzanesoalatedoroseadabi
======================
گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )
گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی
@nava_e_chakavak
===================
حافظ شیرین سخن
حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش
@hafez_e_shirin_sokhan
====================
ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول
گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول
@majmaedabiraneadabiatdoreaval
======================
مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول
محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول
@makhzan_e_doroseadabiatedoreaval
================
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران
این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار
جعلی تشکیل شده است
تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون
کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده
#مخلصکاشاشانی
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
=============
راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان همراه
مجموعه این گروهها و کانالها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره میشود.
لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانالها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.
✳️ اندر احوالات همای سعادت و رویت آن
❇️ همای سعادت بر سرستونهای تخت جمشید!
نام هما یا هومیه، هومایه، هومیا و هومایا در پهلوی به معنی فرخنده و خجسته در اوستا به وفور به کار رفته است. هما یا مرغ سعادت، با نام علمی Gypaetus barbatus از تیره یا خانواده Accipitridae بوده و نام انگلیسی آن کرکس ریشدار یا Bearded_Vulture میباشد.
◀️ شاید برایتان پارادوکس ایجاد شود که چرا یک کرکس یا لاشخور شده پرنده سعادت در باور ما ایرانیها؟
پس برویم اول سراغ غذای این پرنده؛ بیش از ۸۰ درصد غذای هما مغز استخوان است و قادر است در کمتر از ۲۴ ساعت استخوان را به صورت کامل هضم نماید زیرا اسید معده هما زیاد است.
◀️ هما مانند دیگر پرندههای شکاری علاقهای به خوردن گوشت و لاشه ندارد و تغذیه اصلی این پرنده استخوان است. هما استخوان را درحین پرواز از ارتفاع بالا به زمین میاندازد تا به قطعات کوچک تبدیل شود و سپس اقدام به خوردن آن میکند. همچنین در نظر داشته باشید هما از لاک پشت و مارمولک نیز تغذیه میکند.
◀️ هما در خاکهای حاوی اکسید آهن با چنگال خود خاک حاوی اکسید آهن را بر میدارد و آن را روی پر و بالش میمالد تا مطمئن شود که به رنگ نارنجی آتشین تبدیل شده و ظاهری جدید به خود بگیرد و رفتار استتار یا دفاعی این پرنده است.
◀️ همای سعادت یا مرغ سعادت جایگاه ویژهای در ادبیات و فرهنگ ایران زمین دارد و مشهور است که سایهاش بر سر هر که بیفتد، به خوشبختی، سعادت و کامیابی خواهد رسید. به همین دلیل نقش هما در بسیاری از سرستون های تخت جمشید وجود دارد و اشعار بسیاری در ادبیات پارسی سروده شدهاند، که هما نقشی اساسی در آنها دارد.
◀️ هما در اصل پرندهای استخوان خوار است، ایرانیان باستان چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش را بسیار گرامی و مقدّس میشمردند و آنها را بهوجود آورنده هستی و گرداننده جهان میدانستند؛ تا آنجا که آیین بیشتر اقوام کهن ایرانی نیز همین عناصر طبیعت بودهاست.
برای همین مردگان خود را در خاک دفن نمیکردند چون باور داشتند، خاک نباید آلوده شود و نیاکان ما اجساد خود را در دخمهها قرار میدادند، به اعتقاد آنها، اگر هما به سراغ جسدی میرفت آن فرد در عالم جاودان سعادتمند و در دنیای بعد بهشتی میشد.
در افسانهها دیدنش موجب خوش یمنی بوده است. جالب است بدانید در ادبیات کهن پارسی هرگاه پادشاهی در میگذشت و وی را وارثی برای جانشینی نبود، مردم را در میدانی جمع و همایی را رها می کردند، هما بر سر و شانه ی هر که می نشست آن فرد پادشاه سرزمین میشد.
◀️ برخلاف باورها هما پرنده کمیابی در ایران نیست هم در رشته کوههای البرز و هم زاگرس زندگی میکند اما از آنجایی که آشیانهاش را در بالای صخرهها انتخاب میکند دیدنش کمی سخت است، البته از لحاظ حفاظتی در آستانه تهدید قرار گرفته است.
✅ توفان یزد
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ ورود اصطلاحات و ترکیبات بیگانه به زبان فارسی.
❇️ اصطلاحات و ترکیبات بیگانه به دو صورت وارد زبان میشود:
۱. بهصورت عینی
۲. گرتهبرداری
◀️ . بهصورت عینی
بهصورت عینی یعنی به شیوهی واژههای عاریتی، عین کلمه وارد زبان میشود؛ مانند: صعبالعبور، مرضیالطرفین، دفعالوقت و دهها ترکیب دیگر که از قرنها پیش از زبان عربی به عاریت گرفته شده است. در یک قرن اخیر از زبانهای غربی نیز تعداد زیادی اصطلاحات عیناً وارد زبان فارسی شده است مانند: کودتا، پیکنیک، کارتپستال، پلیکپی، گاردن پارتی، اسیدآمینه
◀️ - گرتهبرداری
.
صورت دیگر ورود لغات، گرتهبرداری است. گرتهبرداری در حقیقت ترجمهی لفظ به لفظ واژههاست و عبارت خارجی با حفظ ترتیب اجزای خود وارد زبان میشود مانند:
(راهآهن ) معادل chemin de fer فرانسوی
(زیردریایی) معادل sous-marin فرانسوی
(بادامزمینی) معادل ground nut انگلیسی
(نیروی انسانی) معادل man-power انگلیسی
(آسمانخراش) معادل sky-scraper انگلیسی ...
◀️ این مثالها چنان که پیداست، ساخت ترکیبی خود را عیناً وارد زبان کرده است. حال اگر این ساخت مطابق زبان وامگیرنده باشد اشکالی به بار نمیآورد و اهل زبان بهآسانی آن را میپذیرند؛ اما نمونههایی هست که در درستی ساخت آنها باید شک کرد مانند: «حمام گرفتن» که کاربرد فعل گرفتن در اینجا کاملاً بیمورد است. در زیر به تعدادی از این خطاها اشاره میشود:
(در جریان قرار دادن) به جای مطلع ساختن
(روی کسی حساب کردن) به جای امید یا اعتماد به کسی
(نقطهنظر) به جای دیدگاه
(خودکفایی) به جای خودبسندگی
(خدای من) به جای خدایا / ای خدا
(بها دادن) به جای اهمیت دادن ...
◀️ سرعت هجوم واژههای بیگانه به زبان و تحول فارسی ممکن است به دو نتیجهی زیانبار بینجامد: یکی مهجور ماندن و فراموش شدن زبان گذشتگان که موجب قطع رابطه با سنت فرهنگی است و دیگر مختل شدن امر ارتباط میان مردم. برای رفع این دو خطر باید در کار واژهسازی بکوشیم؛ اما نباید فراموش کنیم که خطر اصلی در واژههای عاریتی نیست، بلکه در گرتهبرداری است.
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ چرا در مهمانی های عمومی، خصوصی و جلسات و گروه های مجازی «حرف مفت» زیاد می زنیم ؟
◀️ نخست این که در دوران مدرن سخن گفتن علامت برتری است
. در تمدن مدرن سخن گفتن، علامت برتری است. یکی از ویژگیهای ماهوی فرهنگی مدرنیته این است که برای سخن ارزش قائل است، نه برای سکوت. بنابراین مدرنیته بیمعنایی (non sense) را رواج داده است، زیرا برای نفس سخن گفتن ارزش قائل است. در حالی سکوت یکی از ویژگیهای فرزانگان در دوران گذشته بود.
◀️ دوم این که دموکراسی باعث رواج حرف مفت می شود.
در دموکراسی از شهروندان خواسته میشود که در مسائل مختلف اظهارنظر کنند و این سبب رواج حرف مفتگویی میشود. البته دموکراسی به ضرورت عملی چارهای جز رجوع به نظر همگان ندارد و به لحاظ حقوقی برای همه حق سخن قائل است، اما این بدان معنا نیست که افراد به لحاظ اخلاقی نیز میتوانند راجع به هر چیز حرف بزنند. در حالی که باید میان حقوق و اخلاق تمایز گذاشت.
◀️ عامل سوم وجود نداشتن «حکمت به من چه»
سومین عامل اجتماعی این است که در مدرنیته «حکمت به من چه» وجود ندارد. در مقام علم، جواب هر سوالی را دانستن به درد نمیخورد. «حکمت به من چه» فرزانگان باستان میگوید سوالاتی را باید پرسید که وضع انسان قبل از طرح آنها در ذهن با بعد از طرح آنها فرق کند. در مدرنیته به نام کنجکاوی علمی هر پرسیدنی مستحسن شمرده میشود. هایدگر در «هستی و زمان» در این زمینه بهترین نکته را خاطرنشان میشود و میگوید زمانی که کسی کنجکاوی بیارزش داشته باشد، مخاطب یاوهگویی بیارزش میکند و مخاطب و گوینده هر دو سرگشته میشوند. او میگفت باید اولین مرحله یعنی کنجکاوی بیجا را متوقف کرد وگرنه دو پدید بعدی یعنی یاوه گویی بیارزش و سرگشتگی نیز رخ میدهد. هیچ تحلیلگری به خوبی هایدگر این پدیده را تحلیل نکرده است.
◀️ عامل چهارم سیطره کمیت بر کیفیت است .
از عواملی که باعث رواج پدیده اجتماعی یاوهگویی میشود، سیطره کمیت بر کیفیت در دوران ما است. در چنین روزگاری افراد به جای حرف درست (توجه به کیفیت)، زیاد حرف میزنند (توجه به کمیت) . قرآن میگوید: «لیبْلُوکُمْ أیُّکُمْ أحْسنُ عملًا» (سوره ملک، آیه ٢) یعنی خدا میآزماید که کدام کار بهتر میکنید، نه اینکه کدام یک کار بیشتری میکند یعنی نگفته است«ایکم اکثر عملا» یعنی قرآن برای کیفیت عمل ارزش قائل است نه کمیت آن.
◀️ پنجمین عامل اجتماعی رواج حرف مفت، تقدم اتیکت (آداب معاشرتی) بر اتیکس (ethics، اخلاق) است.
میان آداب معاشرت و اخلاق تمایز هست و هر دو ضرورت دارد. اما هنگام تعارض این دو باید اخلاق را بر آداب معاشرت ترجیح داد. متاسفانه امروز آداب معاشرت بر اخلاق تقدم یافته و به همین خاطر افراد برای رعایت ادب و احترام، به حرف مفت گوش میکنند.
❇️ بر گرفته از : کتاب حرف مفت هری فرانکفورت
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا
============
ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره
گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا )
@molavi_asar_o_afkar
===================
نکات ناب تربیتی
کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه
@nokatetarbiyati
==================
مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری
کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی
@makhzanenokatenegarshi_virayashi
==============
فردوس سخن
کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی
@ferdosesokhan
=================
عاشقانه های نزار قبانی
نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانهاش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست
@nezar_asheghaneha
====================
نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )
غادة السمان (متولد ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیانگذاران شعر نو در ادبیات عرب بهشمار می رود.
@ghadat_asheghaneha
====================
موزيك كانال
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد
@muzic_canal
==================
مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی)
کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .
@zarbolmaslhaefarsi
==================
مخزن کتاب های pdf ادبی
مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی
@pdf_kotob_e_adabi
==================
مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا
با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .
@mazhzan_molana
=================
فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni
===============
گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni_gr
=================
مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی
مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها
سری به این کانال بزنید:
@makhzanesoalatedoroseadabi
======================
گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )
گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی
@nava_e_chakavak
===================
حافظ شیرین سخن
حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش
@hafez_e_shirin_sokhan
====================
ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول
گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول
@majmaedabiraneadabiatdoreaval
======================
مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول
محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول
@makhzan_e_doroseadabiatedoreaval
================
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران
این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار
جعلی تشکیل شده است
تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون
کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده
#مخلصکاشاشانی
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
=============
راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان همراه
مجموعه این گروهها و کانالها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره میشود.
لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانالها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا
============
ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره
گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا )
@molavi_asar_o_afkar
===================
نکات ناب تربیتی
کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه
@nokatetarbiyati
==================
مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری
کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی
@makhzanenokatenegarshi_virayashi
==============
فردوس سخن
کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی
@ferdosesokhan
=================
عاشقانه های نزار قبانی
نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانهاش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست
@nezar_asheghaneha
====================
نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )
غادة السمان (متولد ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیانگذاران شعر نو در ادبیات عرب بهشمار می رود.
@ghadat_asheghaneha
====================
موزيك كانال
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد
@muzic_canal
==================
مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی)
کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .
@zarbolmaslhaefarsi
==================
مخزن کتاب های pdf ادبی
مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی
@pdf_kotob_e_adabi
==================
مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا
با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .
@mazhzan_molana
=================
فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni
===============
گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni_gr
=================
مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی
مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها
سری به این کانال بزنید:
@makhzanesoalatedoroseadabi
======================
گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )
گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی
@nava_e_chakavak
===================
حافظ شیرین سخن
حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش
@hafez_e_shirin_sokhan
====================
ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول
گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول
@majmaedabiraneadabiatdoreaval
======================
مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول
محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول
@makhzan_e_doroseadabiatedoreaval
================
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران
این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار
جعلی تشکیل شده است
تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون
کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده
#مخلصکاشاشانی
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
=============
راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان همراه
مجموعه این گروهها و کانالها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره میشود.
لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانالها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.
✳️ «روزی روزگاری، آجیلخوری برابر بود با رشوهخواری!»
❇️ در هر زبانی بهسببِ دلایلِ مذهبی، اخلاقی یا بنابه عرف و ادب، شماری از واژهها تابو (حرامواژه یا دشواژه) بهشمار میروند. فرهنگها از فرایندی غریب بهرهمیبرند که تاحدی و تامدتی از زشتی و کراهتِ استعمالِ این حرامواژهها کاستهمیشود. در مباحثِ ادبی این فرایندِ بهداشتیشدنِ واژگان و تعابیر، «بهگویی» یا «حُسنِ تعبیر» خواندهمیشود. نمونهها فراوان است و پُر پیداست که اغلبِ این واژهها و کنایات مربوط به حوزهٔ مباحثِ جنسی و سیاسی است. اما این کاربردها بسیار متنوع است و قلمروی بهپهناوریِ مراحلِ زادهشدن تا مرگ آدمی را دربرمیگیرد. حتّی بارِ معناییِ گوناگونِ واژگان را نیز میتوان ذیلِ همین مبحث گنجاند. فیالمثل در مسابقههای فوتبال، تیمِ محبوبِ ما «بازی را واگذارمیکند» اما تیمِ مقابل «شکستمیخورد»؛ یا تیمِ ما «از ادامهٔ مسابقات بازمیماند» اما تیم مقابل «از گردونهٔ مسابقات خارجمیشود!»
◀️ در زبانِ فارسی، دهها تعبیر دربارهٔ رشوه و رشوهخواری وجوددارد. یکی از این تعابیر «پاره» است که بسامدِ بالای کاربردِ آن در شعرِ ناصرخسرو از ویژگیهای سبکیِ این شاعر بهشمارمیرود:
چون نار پارهپاره شود حاکم
گر حکمکرد باید بیپاره
◀️ این واژه پیشینهای کهن در زبانهای ایرانی دارد و در فرهنگِ فارسی به پهلوی، تألیفِ دکتر بهرامِ فرهوشی (انتشارات دانشگاهِ تهران، ص۲۶۲) بهصورت pārak ضبطشدهاست.
◀️ جالب است بدانیم، یکی از معانیِ کناییِ «کود» نیز «رشوه» است، و بالعکس («فرهنگ بزرگ سخن»، مدخل: «کود» و «رشوه»). البته این معنی از زبانهای فرنگی به زبان ما راهیافتهاست(بنگرید به مدخل: manure در: فرهنگ معاصرِ هزاره، تألیف استاد علیمحمد حقشناس و همکاران). آیا این تعبیرِ مجازی با مفهومِ چاقشدنِ زمین ازطریقِ کوددادن، پیوندیدارد؟! بههرحال رشوهدهنده نیز رشوهگیر را سیر یا سبیلش را چرب میکند.
◀️ دربارهٔ تبار و ریشهٔ واژهٔ «آجیل» پژوهشی بایسته صورتنگرفتهاست. در برهانِ قاطع و حاشیهٔ استاد معین بر آن، و نیز فرهنگِ بزرگِ سخن (به سرپرستیِ استاد حسنِ انوری) مطلبی در اینباره نیامدهاست. دکتر محمد حسندوست تنها به نقل نظرِ منشیزاده که احتمالداده آجیل با «آچار» مرتبط باشد، بسندهکردهاست (فرهنگِ ریشهشناختیِ زبانِ فارسی، فرهنگستانِ زبان و ادبِ فارسی، ص۹). و آچار واژهای است کهن که در تاریخبیهقی و شعرِ ناصرخسرو آمدهاست؛ و آن ترشیِ ترکیبی بوده و نیز کنایه از هرچیزِ آمیخته و درهم. شاید ترکیبِ «آجیلِ آچار» (صورتِ دیگر آن «آجیلْآچار») که آجیلی آغشتهبه ترشی و زعفران و گُلپر بوده، موجب ارائهٔ چنین نظری از جانبِ منشیزاده شدهباشد. گویا برخی، براساسِ هجای «چار» در آچار، عامیانه ریشهای برای «آجیلآچار» برتراشیدهاند و نوشتهاند: «آچارِ چهارمغز: گردو، بادام، فندق و پسته» (فرهنگِ بروبچههای تِرون، زندهیاد مرتضی احمدی، ذیل: آجیلْآچار»).
در فرهنگِ فارسیِ عامیانهٔ استاد ابوالحسن نجفی نیز «آجیلِ مشکلگشا» مرکّب از هفت چیز («پسته، فندق، بادام، نخودچی، کشمش، خرما خارک و توتخشکه») دانستهشده و درادامه آمده: «... که برای رفعِ مشکلات نذرکنند و بخرند و میانِ هفتنفر متدیّن تقسیمکنند».
◀️ اما وجود تعابیرِ کناییِ زیر در کتابِ «شرحِ زندگانی من» نوشتهٔ عبداللهِ مستوفی (که سرشار است از واژهها و تعابیرِ محاورهایِ نادرِ رایج در اواخرِ عصرِ قاجار) نشانمیدهد، روزگاری «آجیل» تعبیری کنایی برای پنهانداشتنِ کراهتِ حرامواژهٔ «رشوه» بودهاست. در این اثر کنایات زیر آمده:
«آجیل خوردن: رشوهگرفتن»
«آجیل گرفتن: رشوهگرفتن»
آجیلخوری: رشوهگرفتن»
(بهنقل از: فرهنگِ بزرگِ سخن)
این تعابیر نشان میدهد احتمالاً روزگاری برسبیلِ تعارف و برای نعلکردنِ خرِ کریم، «آجیل» هدیهدادن مرسوم بودهاست؛ همانگونه که در سالهای نهچندان دور «ماهیسفید»هدیهدادن (بهخصوص ازجانبِ شمالیها) چنین کارکردی داشتهاست. میرزاده عشقی نیز در مصراعی از شعرِ "خرتوخر" آورده: "جمله فتادند به فکرِ آجیل".
◀️ نکتهٔ آخر آنکه در «فرهنگِ بزرگِ سخن» ذیلِ مدخلِ «آجیل»، کنایهای آمده که تماموکمال بیانگرِحالوروزِ امروزِ ما است:
«آجیلِ کسی کوکبودن: وضع و زندگیِ خوب و بارونقداشتن»!
❇️ مطلب ارسالی از: کانال « از گذشته و اکنون »
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ نوروز در ادب عربی
❇️ آوازه نوروز، این کهن آیین باستانی، فراتر از حوزه تمدنی تاریخی ایران و در پهنای گیتی است. در ادبیات عرب جایگاهی بس نکو دارد. شاعران نامدار عرب آن را ستوده و در وصفش چنان گفتهاند که گویی رسمی کهن در میان مردمان عرب بوده است.
ابو طیب متنبی در قصیدهای نوروز را روز زایش شادی و سرور میداند که تمام روزهای سال بر آن رشک و حسرت میبرند.
متنبی میگوید:
جَاءَ نَـيرُوزُنَا وَأنتَ مُرَادُهْ
وَوَرَتْ بالـذي أرَادَ زِنادُهْ
نوروز ما آمد و تو مقصود و مرادش هستی
نوروز به خواستهاش یعنی وصال تو رسید
نحنُ فـي أرْضِ فـارِسٍ فـي سُـرُورٍ
ذا الصّـبَـاحُ الـــذي نـــرَى مـيــلادُهْ
ما در سرزمین ایران در جشن و سروریم
در بامدادی که شادی در آن متولد شده است
عَظّمَـتْـهُ مَمَـالِـكُ الـفُـرْسِ حـتــى
كُـــــلُّ أيّـــــامِ عَــامِـــهِ حُــسّـــادُهْ
همه بلاد فارس چنان نوروز را گرامی دارند
که همه روزهای سال به آن رشک میبرند
ابونواس دیگر شاعر بزرگ عرب میگوید:
يُباكِرُنا النَوروزُ في غَلَسِ الدُجى
بِنَورٍ عَلى الأَغصانِ كَالأَنجُمِ الزُهرِ
پگاه نوروز از دل تاریکی آخر شب بر ما دمید
و نور بر بلندای شاخساران همچون ستارگان درخشان تابید .
ویا بحتری دیگر شاعر عرب میسراید:
أتَاكَ الرّبيعُ الطّلقُ يَختالُ ضَاحِكا
منَ الحُسنِ حتّى كادَ أنْ يَتَكَلّمَا
بهار با انبساط خاطر و گشادرویی، خندان آمد
چنان زیبا و جلوهگر است که نزدیک است لب به سخن گشاید
وَقَد نَبّهَ النّوْرُوزُ في غَلَسِ الدّجَى
أوائِلَ وَرْدٍ كُنّ بالأمْسِ نُوَّمَا
نوروز از دل تاریکی شب برآمده است
تا گلهای به خواب رفته دیروز را بیدار کند
و احمد شوقی در قصیدهای به نعت نوروز پرداخته که در مطلعش آمده است:
آذارُ أَقبَلَ قُم بِنا يا صاحِ
حَيِّ الرَبيعَ حَديقَةَ الأَرواحِ
ماه آذار (فروردین) فرا رسید، برخیز ای همدم من
با ما به بهار که باغ جانهاست سلام کن
سال نو مبارک
❇️ صابر گل عنبری
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ آیا حاجی فیروز پیش از کشته شدن عمر خلیفه دوم، بخشی از نوروز بود ؟!
❇️ نسبت دادن حاجی فیروز به جریان قتل عمربن خطاب، نسبتی ناروا و ساختگی است و نه تنها در کتاب دو قرن سکوت در این مورد صحبتی به میان نیامده است که در هیچ منبع معتبر دیگری نیز از این ارتباط نامعقول حرفی در میان نیست.
در رویداد قتل عمربن خطاب به دست پیروز نهاوندی تحریف هایی صورت گرفته است. جریان این قتل، به طور کامل در صفحات ۶۸-۷۰ کتاب دو قرن سکوت چاپ ۱۳۳۶ و صفحه ۷۷-۷۹ چاپ ۱۳۸۹ آمده است. طبق نوشته های این کتاب، پیروز نهاوندی، درودگر، نقاش و آهنگری بود که قبل از اسلام به اسارت روم درآمده بود و سپس مسلمانان او را اسیر کرده و به غلامی درآمده
بود. روزی وی برای شکایتی نزد عمر آمد و جوابی نگرفت. آنگاه دست به توطئه و قتل عمر زد. پس از انجام قتل نیز از مسجد بیرون جست و بگریخت، آن گاه مردی از بنی تمیم او را بگرفت و بکشت.
ماجرای قتل عمربن خطاب در سال 644 میلادی اتفاق افتاده است؛ حال آن که برخی تحقیقات جدید، شخصیت اساطیریِ حاجی فیروز را بسیار قدیمی تر و متعلق به دوران قبل از تمدن بابل (اکد) در ایران (حدودا ۴۰۰۰ هزار سال قبل از میلاد) دانسته اند که این تناقض تاریخی نشان دهنده ی عدم تطابق این دو فیروز با همدیگر است.
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✅ نوروز؛ میراث کهن ایران زمین
#نوروز
#نوگ_روز
🔷 نوروز به جشن آغاز سال پارسی گفته می شود که در روز نخست فروردین ماه، برگزار می شود. این واژه در زبان پهلوی به ریخت " نوگ روز "، در زبان پارسی امروزی به ریخت " نوروز" و در زبان تازی به ریخت " نیروز" می باشد.
نوروز، واژه ای است که از دو بخش، " نو" و " روز" درست شده است به معنی روز نوین، روز تازه، روز جدید می باشد.
🔶 نوروز، " روز نو" مقدس ترین و شاد ترین جشن در سال زرتشتی است. ضمناً، نوروز نقط کانونی سال زرتشتی است که تمامی روزهای مقدس و رفیع با آن پیوند دارند.
بزرگداشت آن دو جنبه دارد، یکی دینی و غیر دینی، که هر دو آنها طی سده های پی در پی، یکی با گسترش مراسم و دیگری با انباشت سنت های مسحور کننده و شاعرانه، که بیشترشان ویژه این روز هستند، آشکارا دچار دگرگونی زیادی شده اند.
🔷در جشن و آیین نوروز به راستی، دو جشن و آیین کهن با هم در آمیخته است:
۱) نوروز، جشن آغاز سال و در آمدن خورشید در برج بره و رستاخیز و نوزایی گیتی است
۲) نوروز، همچنین جشن آیینی بزرگداشت فروهر ها یا ارواح نیک درگذشتگان نیز هست، که یکی از جشن های گاهنبار بوده است و در اوستا گاهنبار هَمَسپَتمَدَم خوانده می شده است
در این جشن، فروهرها یا ارواح نیک درگذشتگان که در ده روز پایانی سال از جهان مینوی به جهان خاکی باز می گردند برای دیدار خانواده و خویشان خود، گرامی داشته می شود.
🔶 در نوشته های اندک اوستایی کهن منسوب به زرتشت اشاره ای به نوروز نشده است همچنین نامی از آن در اوستای نوین نیامده است، در روزگار هخامنشیان و اشکانیان نیز از نوروز آگاهی های زیادی نداریم. در نوشته ها و کتاب های پهلوی نیز جز چند بار، آنهم تنها به آوردن نام این جشن مطلبی نمی یابیم.
🔷 کهن ترین یادمان از آن در نوشته های پهلوی به ریخت " نوگ روز " است. در نوشته های پهلوی به نوروز به ویژه از لحاظ گاه شماری اشاره شده است، در نوشته پهلوی دینکرد، از روزهای اضافی آخر سال به عنوان روزهای "گردان" و "شمرده شده" نام برده می شود که به جشن نوروز منتهی می گردند.
🔶 از روزگاران ساسانیان آنهم در اواخر این شاهنشاهی است که به طور قابل پذیرشی از نوروز و مراسم آن، به ویژه بر اثر ترجمه های تاریخ نویسان دوره اسلامی از نوشته های پهلوی و شروح آنان و نیز نوشته های متاخر پهلوی که پس از اسلام تا سده چهارم هجری قمری نوشته شده با نوروز و اهمیت و مراسم و دیرینگی آن آشنا می شویم.
🔷 در بیشتر نوشته های سده های نخست دوره اسلامی که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده، نوروز را از روزگار جمشید، شهریار نامدار پیشدادی می دانند.
آنچه که مسلم است چنین سنتی شگرف و پر دامنه و سرشار از بار فرهنگی و اجتماعی که در روزگار ساسانیان رواج داشته است، نمی توانسته از نو آوری ها و ابداعات آنان باشد.
چنین سنت هایی، بی گمان دارای سابقه ای بلند در تاریخ ملی یک قوم متمدن و با فرهنگ ریشه داری چون ایرانیان داشته است .
🔶 دکتر مهرداد بهار درباره جشن های نوروز و مهرگان می نویسد:
"به گمان زیاد این جشن ها ، به جشن های اقوام برزگر می ماند و نه جشن های اقوام گله دار، می بایست این جشن هایی سخت کهن در نجد ایران بوده باشند و به پیش از تاریخ باز گردند و از آنِ اقوام بومی این سرزمین، نیاکان غیر آریایی ما باشند"
🔷گرچه اسناد نوشتاری درباره برگزاری مراسمی همسان با نوروز را در میان رودان(بین النهرین) هم باز می یابیم، اما گواهی هایی را می توان آورد،مانند تنوع آداب و رسوم این جشن ها و یا پیوستگی آنها با اسطوره های رایج در نزد مردم و آیین ها و داستان های زنده و کنونی،که بنیادهای استوار آنها را در فرهنگ بومی،در همین دیار باز می نماید و روشن می دارد.
این رَسته گواهی ها روشن می سازد که حلقه جشن های نوروزی نمی تواند اقتباس و وام ستایی از جایی چون میان رودان( بین النهرین )باشد، بلکه ریشه هایی استوار تر از آن در فرهنگ این ناحیه دارد که بتوان آنها را قرضی و مهاجر به این سرزمین پهناور شمرد.
شواهدی مانند جامه سرخ و رنگ سیاه چهره حاجی فیروز و یا اجرای مراسم " جمعه قالی" در مشهد اردهال در ماه مهر در انطباق با سال شمار خورشیدی همین نظریه را تایید می کند.(کتایون مزداپور و همکاران؛ ۱۳۹۵؛ ص ۲۲۵)
📚 بن مایه ها
🔷 دانشنامه ایرانیکا؛نوروز در دوران ما قبل اسلام؛مری بویس
🔶 گاه شماری و جشن های ایران باستان؛هاشم رضی
🔷 از اسطوره تا تاریخ؛دکتر مهرداد بهار؛۱۳۷۶
🔶 ادیان و مذاهب در ایران باستان؛دکتر کتایون مزدا پور و همکاران ؛چاپ دوم؛ ۱۳۹۵؛ انتشارات سمت
🔷 فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی در ادبیات فارسی؛دکتر محمد جعفر یاحقی
🔶 نامه باستان؛جلد نخست؛دکتر میر جلال الدین کزازی
🌹🌹🌹 در واپسین روز سال ۱۴۰۲،پیشاپیش فرارسیدن سال نو،را تبریک و تهنیت عرض می کنم🌹🌹🌹
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ سال ۱۴۰۳ سال نهنگ است نه سال اژدها؟!
❇️ «طبق یک سنت قدیمی (گاه شماری حیوانی) سالهای ایرانی به دورههای ۱۲ ساله تقسیم و هر سال به نام یکی از حیوانات نامگذاری میشوند. بررسی گاهشماری حیوانی حکایت از آن دارد که این گاهشماری از ترکیب برخی اصول گاهشماری جلالی، گاهشماری هجری قمری و گاهشماری دوازده حیوانی چینی-اویغوری (ترکی) شکل گرفتهاست که بررسی چگونگی آن مجالی دیگر را می طلبد.
◀️ هم اکنون در چین و کشورهای جنوب شرق آسیا نیز مانند ایران این تقویم حیوانی رواج دارد و بر اساس تاریخ و فرهنگ بومی همان مناطق شکل گرفته است. ترتیب و نام این سال ها در فرهنگ و تاریخ ایران از صدها سال پیش به شرح زیر است:
۱.موش ۲.گاو ۳.پلنگ ۴.خرگوش ۵.نهنگ ۶.مار ۷.اسب ۸.گوسفند ۹.میمون ۱۰.مرغ ۱۱.سگ ۱۲.خوک
◀️ سند متقن این ترتیب و این اسامی چیست؟!
نام حیوانات و این ترتیب را ابونصر فراهی نزدیک به ۸۰۰ سال پیش به نظم کشیده است:
موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار
زین چار چو بگذرد نهنگ آید و مار
و آنگاه به اسب و گوسفند است حساب
حمدونه( میمون) و مرغ و سگ و خوک آخر کار
◀️ بنابراین و با استناد به این شعر، سال ۱۴۰۳ سال نهنگ است. اما سال اژدها از کجا آمده؟ مگر فرقی دارد نهنگ یا اژدها ؟
همانطور که اشاره شد کشورهای شرق آسیا نیز از گاهشماری حیوانی استفاده میکنند که مهمترین آنها کشور چین است. ترتیب و نام این سالها در چین کمی متفاوت از نامهای ایرانی است که ناشی از تاثیر فرهنگ چینی بر آن است. سال ایرانی - سال چینی
۱. موش - موش
۲. گاو - گاو
۳. پلنگ - ببر (تفاوت)
۴. خرگوش - گربه (تفاوت)
۵. نهنگ - اژدها (تفاوت)
۶. مار - مار
۷. اسب - اسب
۸. گوسفند - بز (تفاوت)
۹. حمدونه (میمون)- میمون
۱۰. مرغ - خروس (تفاوت)
۱۱. سگ - سگ
۱۲. خوک - خوک
همانطور که میبینید در پنج مورد گاهشماری حیوانی چینی با ایرانی متفاوت است . نوروز سال ۱۳۹۶ نیز که سال مرغ بود به نام چینی آن یعنی سال خروس معرفی شد.
در سال ۱۴۰۱ نیز همین جریان وجود داشت و سال پلنگ به نام سال ببر چینی معرفی شد و ... گویا همان اتفاق ناخوشایند برای سال ۱۴۰۳ در حال رخ دادن است.
◀️ نوروز سنت و جشنی باستانی است که گاهشماری یکی از ارکان اصلی آن است و بر ماست که در حفظ آن بکوشیم.
سال به نام نهنگ باشد یا اژدها و شیر، فرقی ندارد؛ مهم صیانت از هویت و فرهنگ ایرانی است. »
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا
============
ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره
گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا )
@molavi_asar_o_afkar
===================
نکات ناب تربیتی
کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه
@nokatetarbiyati
==================
مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری
کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی
@makhzanenokatenegarshi_virayashi
==============
فردوس سخن
کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی
@ferdosesokhan
=================
عاشقانه های نزار قبانی
نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانهاش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست
@nezar_asheghaneha
====================
نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )
غادة السمان (متولد ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیانگذاران شعر نو در ادبیات عرب بهشمار می رود.
@ghadat_asheghaneha
====================
موزيك كانال
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد
@muzic_canal
==================
مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی)
کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .
@zarbolmaslhaefarsi
==================
مخزن کتاب های pdf ادبی
مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی
@pdf_kotob_e_adabi
==================
مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا
با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .
@mazhzan_molana
=================
فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni
===============
گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni_gr
=================
مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی
مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها
سری به این کانال بزنید:
@makhzanesoalatedoroseadabi
======================
گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )
گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی
@nava_e_chakavak
===================
حافظ شیرین سخن
حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش
@hafez_e_shirin_sokhan
====================
ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول
گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول
@majmaedabiraneadabiatdoreaval
======================
مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول
محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول
@makhzan_e_doroseadabiatedoreaval
================
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران
این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار
جعلی تشکیل شده است
تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون
کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده
#مخلصکاشاشانی
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
=============
راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان همراه
مجموعه این گروهها و کانالها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره میشود.
لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانالها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.
چند تعریف از شعر
رضا براهنی
رضا براهنی در کتاب "طلا در مس" می نویسد:
"تعریف شعر کار بسیار مشکلی است، اصولاً یکی از مشکل ترین کارها در این زمینه است، شاید بشود گفت که شعر تعریف ناپذیر ترین چیزی است که وجود دارد."
بدین ترتیب نمی توان یک تعریف خاص را از شعر ارائه نمود
رضا براهنی با توجه به عناصر مختلف شعر، تعبیرهای گوناگونی از آن ارائه داده است:
- "شعر، جاودانگی یافتن استنباط احساس انسان است از یک لحظه از زمان گذرا، در جامهء واژه ها،."
- «شعر زاییده بروز حالت ذهنی است برای انسان در محیطی از طبیعت.»
- "شعر فشرده ترین ساخت کلامی است".
- شعر یک واقعهء ناگهانی است، از سکوت بیرون می آید و به سکوت بر می گردد
براهنی پا را از این هم فراتر نهاده، هر ایجادی را شعر نامیده است:
"گفتن، آنهم به قصد ایجاد چیزی، شعر سرودن است
دکتر شفیعی کدکنی
از کتاب شفای ابن سینا بلخی فصل پنجم مقاله پنجم چنین نقل می کند:
"شعر کلامی است مخیل، ترکیب شده از اقوالی دارای ایقاعاتی که در وزن متفق، و متساوی و متکرر باشند و حروف خواتیم آن متشابه باشند.»
اما خود وی (دکترکدکنی) نظر دیگری دارد و می نویسد:
"شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت، گویندهء شعر با شعر خود، عملی در زبان انجام می دهد که خواننده، میان زبان شعری او، و زبانی روزمره و عادی تمایزی احساس می کند."
در جای دیگر می نویسد:
شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبان آهنگین شکل گرفته باشد.
استاد ملک الشعرا بهار:
برای فهمیدن شعر خوب باید هویت شعر را تحلیل نمود. شعر نتیجه عواطف و انفعالات و احساسات رقیق یک انسان حساس متفکر است. شعر خوب آن چیزی است که از احساسات، عواطف و انفعالات و از حالات روحی صاحب خود، از فکر دقیق پر هیجان و نگاه گرم تحریک شده یک مغز پرجوش و یک خون پر حرارت حکایت کند.
و نیز در شعری می سراید:
شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریـــای عقل
شاعر آن افسونگری کاین طرفه مروارید سفت
صنعت و سجع و قوافی هست نظم و نیست شعر
ای بسا ناظم که نظمش نیست الا حرف مفت
شعر آن باشد که خیزد از دل و جوشد زلب
باز بر دل ها نشیند هر کجا گوشی شنفت
ای بسا شاعر که او در عمر خود نظمی نساخت
وی بسا ناظم که او در عمر خود شعری نگفت
دکتر پرویز ناتل خانلری:
شعر خوب، شعری است که حاوی معنی تازه زیبایی باشد و این معنی در مناسب ترین و زیباترین قالب بیان ریخته شده باشد. همین که معنی به قالب درآمد، طبعا تابع قیودی است. شرط اصلی در این قیود آن است که قواعد و حدود آنها برای شنونده قابل ادراک باشد. اگر کسی شعری بی وزن بگوید و معنی و مقصود را آنچنان که باید زیبا و دلکش و تمام جلوه بدهد، به گمان من بر کار او ایرادی نمی توان کرد.
مهدی اخوان ثالث:
شعر محصول بیتابی آدم است در لحظاتی که شعور نبوت بر او پرتو انداخته. حاصل بیتابی در لحظاتی که آدم در هالهای از شعور نبوت قرار گرفته است. شاعر بیهیچ شک و شبهه طبعا و بالفطره باید به نوعی، دیوانه باشد و زندگی غیر معمول داشته باشد و این زندگی های احمقانه و عادی که غالبا ماها داریم، زندگی شعری نیست. باید همه عمر، هستی، هوش، همت، همه خان و مان و خلاصه تمامت بود و نبود وجود را داد.
علیرضا طبایی:
شعر در این سرزمین، در کنار یا حاشیه زندگی راه نمی پوید، بل، با زندگی آمیخته و با آن یگانه شده است. من شعر را تفنن و بازی با واژه ها نمی دانم. به باور من، شعر، پاره ای از هستی و زندگی قوم و قبیله ای است که در این سرزمین از گذشته های دور تا امروز، زندگی کرده و به شکلی با حیات آنان آمیخته، با زبان و فرهنگ آنان عجین شده و بدل به شناسنامه فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی آنان گردیده است.
سیاوش کسرایی:
شعر، كلام موزون و با محتواست . شعر بايد زيبا باشد ، موزون باشد ، آهنگ داشته باشد ، پيام داشته باشد ، پيام آن هم مثبت باشد ؛ كه اگر مثبت نباشد ديگر زيبا نيست . شعر ، هنر است ، و هنر يعنی زيبايی.
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا
============
ابر گروه سیری در آثار و افکار مولانا و آثار دیگر بزرگان ادب عرفانی در این باره
گروهی در جهت معرفی آثار و افکار حضرت جلال الدین محمدبلخی ( مولانا )
@molavi_asar_o_afkar
===================
نکات ناب تربیتی
کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه
@nokatetarbiyati
==================
مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری
کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی
@makhzanenokatenegarshi_virayashi
==============
فردوس سخن
کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی
@ferdosesokhan
=================
عاشقانه های نزار قبانی
نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانهاش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست
@nezar_asheghaneha
====================
نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )
غادة السمان (متولد ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیانگذاران شعر نو در ادبیات عرب بهشمار می رود.
@ghadat_asheghaneha
====================
موزيك كانال
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد
@muzic_canal
==================
مثل آباد( داستان ها و ریشه های ضرب المثل های زبان فارسی)
کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .
@zarbolmaslhaefarsi
==================
مخزن کتاب های pdf ادبی
مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی
@pdf_kotob_e_adabi
==================
مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا
با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .
@mazhzan_molana
=================
فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni
===============
گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش
فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشتههای فنی و حرفهای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
@farsionegaresh_fanni_gr
=================
مخزن سوالات زبان فارسی و نگارش و فنون ادبی
مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها
سری به این کانال بزنید:
@makhzanesoalatedoroseadabi
======================
گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )
گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی
@nava_e_chakavak
===================
حافظ شیرین سخن
حافظ حافظه ماست ، ز هر دری سخن در باره حافظ و غزلیاتش
@hafez_e_shirin_sokhan
====================
ابر گروه مجمع دبیران ادبیات دوره متوسطه اول
گروهی به جهت بررسی و هماهنگی در دروس ادبیات فارسی متوسطه دوره اول
@majmaedabiraneadabiatdoreaval
======================
مخزن گروه دبیران ادبیات متوسطه اول
محلی برای ذخیره مطالب درسی درس های نگارش و ادبیات فارسی متوسطه اول
@makhzan_e_doroseadabiatedoreaval
================
اصلاحِ اشعارِ جعلیِ شاعران
این کانال با هدف معرفی و درحد امکان اصلاح اشعار
جعلی تشکیل شده است
تراوش کی کند از طبع موزون، شعر ناموزون
کسی نشنیده از سنجیدگان حرف نسنجیده
#مخلصکاشاشانی
@molavi_asar_o_afkar
@eslah_e_ashaar_e_jaali_e_shaeran
=============
راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عزیزان همراه
مجموعه این گروهها و کانالها تحت حمایت و هدایت گروه سیری در آثار و افکار مولانا شکل گرفته و اداره میشود.
لطفا از برداشت و ارسال هرگونه مطلب و فایلی از این کانالها بدون لینک اختصاصی آن خودداری بفرمایید.
✳️ واژگان زیبای فراموش شده در زبان فارسی
❇️ در زبان فارسی واژه گان زیادی هستند که در زیر غبار زمان مانده اند و امروزه ديگر به کار نمی روند. امّا هستند و بسیار هم زیبا هستند و درمتون قديمی می درخشند.
ای کاش در فرهنگستان ها سطح مطالعه بالاتر برود و به جای «واژه سازی»، « واژه يابی» رايج شود، آن وقت گنجينه هايی از واژه گان اصيل فارسی کشف خواهد شد که خيلی از اين کلماتی که ساخته می شود، خوش طنين ترند.
برای نمونه به چندی از آنها و کاربردشان در شعر و نثر قديم اشاره می شود تا خودتان داوری بفرمایید و ببینيد آنکه فراموش شده زيباتر است يا آنکه امروزه استفاده می کنيم :
◀️ ره نامه = نقشه ی جغرافيا
ز خاقان بپرسيد کاين شهر کيست
به «ره نامه »در، نام اين شهر چيست ؟ (نظامی)
◀️ گرمابه زدن = حمام رفتن
«گرمابه زد» و لباس پوشيد
آرام گرفت و باده نوشيد (نظامی)
◀️ خموشانه = حق السکوت
خواجه امير را «خموشانه» داد و زبان گويای او را ساکت کرد. (تاريخ اولجايتو)
صد دگر به «خموشانه »می دهم رشوت،
نه بهر من ، ز برای خدای را زنهار ( انوری)
◀️ پُرسه = تعزيت
وارث ديگر ندارم ای محبت پيشگان
چون بميرم «پُرسه» ی پروانه و بلبل کنيد (سالک يزدی)
.
◀️ خشک بند = پانسمان
جراحان را حاضر گردانيد تا جراحات را «خشک بند» کردند.(تاريخ ابن بی بی)
.
◀️ شب خانه = آسايشگاه فقرا در شب .جايی که بزرگان و شاهان برای تنگدستان می ساختند تا شب را در آنجا به سر برند:
بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت
شب از بهر درويش «شب خانه »ساخت ( سعدی )
.
◀️ زاد = سن و سال
مردی جوان و «زاد»ش، زير چهل وليکن،
سنگين چو سنگ پيری،ديرينه و معمر ( فرخی )
.
◀️ دوده = آل، تبار
همه مرز ايران پر از دشمن است
به هر «دوده» ای ماتم و شيون است ( فردوسی)
◀️ آژير = آگاه ، هوشيار
سپه را نگهدار و «آژير» باش
شب و روز با ترکش و تير باش ( فردوسی)
◀️ آسمانه = سقف اتاق
تا همی آسمان توانی ديد
آسمان بين و «آسمانه» مبين ( عماره )
◀️ بريزيدن = ريزريز شدن ، متلاشی شدن
آن مردگان در آن چهار ديوار بماندند ساليان بسيار و جمله «بريزيدند» و خاک شدند. (ترجمه ی تفسير طبری )
◀️ جنابه = همزاد، دو قلو،دو کودک که به يک بار از مادر زاده شوند.
دو قلو واژه ای ترکی است و مرکب از دوق / دوغ / دُغ ) به معنای زادن و ( لو ) که علامت نسبت در ترکی است . جای تأسف بسيار است که حتی رسانه های گروهی گسترده و معتبر امروز هم به اشتباه کلمه ی (دو) را عدد فارسی (2) می پندارند و بر اساس آن واژگان سه قلو ، چهار قلو ، پنج قلو و ... را هم می سازند!
قصه چه کنم که در ره عشق،
با محنت و غم «جنابه» زاديم (سنايی)
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ نگاهی به شیوۀ تعریفنگاریِ علامه دهخدا
❇️ لغتنامه بزرگترین اثرِ زبانِ فارسی است که زندهیاد علیاکبر دهخدا (۱۲۵۸-۱۳۳۴ ش) با همکاریِ دهها تن پدید آوردهاست.
بخشی از این فرهنگنامۀ عظیم تألیفِ شخصِ دهخدا و به قلمِ خودِ وی است. در جزوههایی که پس از وفاتِ دهخدا تألیف شدهاند، همکارانش از یادداشتهای وی با عنوانِ (یادداشتِ مؤلف) یا (یادداشت به خطِ مؤلف) یا (یادداشت به خطِ مرحوم دهخدا) یا (یادداشتِ مرحوم دهخدا) نام بردهاند.
شادروان دهخدا، که ادیبی کمنظیر و دارای شمِ زبانیِ بسیار نیرومندی بود، شیوۀ خاصی در تعریفنگاری داشت که در اینجا برخی ویژگیهای آن را برمیشمارم. سبکِ تعریفنگاریِ ادیبانۀ وی برای عمومِ خوانندگانِ امروزی کهنه و دشوارفهم است. به عنوانِ مثال، تعریفِ «آغوش» را در لغتنامه با تعریفِ آن در فرهنگِ بزرگِ سخن (۱۳۸۱) مقایسه کنید:
آغوش: میانِ دو دستِ فراهمآورده چون از آن دو دایرهواری کنند. (لغتنامه)
آغوش: فضایِ میانِ دو بازو و سینه. (فرهنگِ بزرگِ سخن)
مترادفآوری
دهخدا در بسیاری موارد فقط به ذکرِ مترادفات پرداخته و در این کار از بیانِ غریبترین و مهجورترین واژهها نیز ابایی نداشتهاست. در واقع هرآنچه را میدانسته، بدون در نظر گرفتنِ سطحِ سوادِ خواننده، بر رویِ کاغذ آوردهاست.
آشامیدن: بلعیدن یعنی فروبردنِ مایعی. نوشیدن. نوش کردن. درکشیدن. کشیدن. گساردن (در شراب). آشمیدن. پیمودن (باده). خوردن. حسو. شرب. تکرع. تجرع. تشرب. احتسا. ترمق.
آشکاری: هویدایی. ظهور. پیدایی. پدیداری. فاشی. ذیعان. ذیوع. شیوع. وضوح. روشنی. صراحت. رکی. بیپردگی. بروز. بیان. بداهت. یقین. تبین. ابانت.
جملههای مختوم به «را» (= برای)
آسیا: دستگاهی خرد کردن و آرد کردنِ حبوب یا گچ و آهک و مانندِ آن، یا گرفتنِ روغن و شیرۀ نبات و جز آن را.
آش: ترکیبی مایع که پوستِ خام در آن آغارند پیراستن و دباغت را.
تعریفِ صفت با «که»یِ ربطِ آغازین
شیرینجواب: که پاسخی خوش و شیرین گوید.
مهدورالدم: که خونش حلال است. که خونش مباح است. که کشتنِ او موجبِ قصاص یا فدیه نشود. مرگارزان.
نالان: که مینالد. که نالد. که ناله کند.
نابلد: که راه نبرد. که راهی را نداند. که طریقی را نشناسد. که راه نداند. که نشناسد.
ناجور: نامناسب. که جور نیست. که متناسب نیست. ناموافق. که یکدست و یکنواخت نباشد. که به هم نمانند. که با هم تناسب و وفق نداشته باشند. که از یک جنس نباشند.
دکتربهروزصفرزاده
ششمِ اسفندِ ۱۴۰۰
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan
✳️ مهدویت و موعود در اشعار پارسی
❇️ جامعه آرمانی بشارت داده شده در حکومت جهانی حضرت قائم (عج)، بهترین دستمایه و توشه برای امیران کلام بوده تا هرکدام با کلام مخیل، باریکبینی، دقت نظر، پیوند عاطفه و تخیل و بهرهگیری از صور خیال و آفرینشهای ادبی، فضایل و مناقب آن امام همام را به رشته نظم کشند.
موضوع مهدویت و موعود در اشعار شاعران پارسی پرداخته که مشروح آن را اینجا میخوانید:
ابنای بشر در تمام اعصار از هر قوم و نژاد و پیرو هر دین و آیینی «همواره در جستجوی گمشدهای به نام «عدالت» و در انتظار مصلح و دادگری بوده که جهان را از عدل و داد پرکند.
ادیان ابراهیمی، آیینها وگوناگون مذاهب هرکدام با اسامی متفاوتی از موعود و منجی آخرالزمان سخن به میان آوردهاند که سرانجام روزی برای نجات بشریت، برپایی عدل و قسط و حکومت یکپارچه الهی و گسترش آن در تمام جهان خواهد آمد. در این میان، دین مبین اسلام بیش از هر آیین دیگری ظهور آخرین حجت حق را نوید داده و در روایات و احادیث متعدد و متواتری نام و القاب، خصوصیات، شرایط قبل و بعد از ظهور آن حضرت تشریح شده است.
دادگری و عدالت گستری، تامین امنیت کامل، پناهگاه بیپناهان، گرفتن حق مظلومان از ظالمان، برچیدن تومار تبعیض، ظلم و ستم، زدودن بغضها و کینهها از دل انسانها، ریشهکنی فقر و فلاکت، وفور نعمت و رفاه و آسایش و... تصویر دنیا پس از ظهور حضرت مهدی (عج) است که طبعا هر انسان با هر اندیشه، تفکر و مرام و مسلکی را شیفته و مجذوب خود میکند. جامعه آرمانی بشارت داده شده در حکومت جهانی حضرت قائم (عج) بهترین دستمایه و توشه برای امیران کلام بوده تا هر کدام با کلام مخیل، باریکبینی، دقت نظر، پیوند عاطفه و تخیل و بهرهگیری از صور خیال و آفرینشهای ادبی، فضایل و مناقب آن امام همام را به رشته نظم کشند.
خواجه شمسالدین محمدحافظ شیرازی ملقب به لسانالغیب که او را لسانالعرفا نیز نامیدهاند، در غزل معروف خود که بسیاری از اهل ادب مخاطب او را حضرت مهدی (عج) میدانند، آن حضرت را پادشاه کشور زیبارویان و از همه زیباتر به تصویر کشیده و از غم تنهایی و فراق او گلایه و عاجزانه آمدنش را طلب میکند. برای پرهیز از اطاله کلام فقط به چند بیت آن غزل اشاره میکنیم.
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
حافظ در غزل دیگری آمدن یار و غمگساری غمزدگان را این چنین نوید میدهد:
زهى خجسته زمانى که یار باز آید
به کام غمزدگان غمگسار باز آید
به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم
بدان امید که آن شهسوار باز آید
چه جورها که کشیدند بلبلان از دی
به بوى آنکه دگر نوبهار باز آید
حافظ شعر معروف دیگری نیز دارد که مراد او را از یوسف گمگشته، حضرت مهدی (عج) میدانند. آنجا که میسراید:
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود، دل بد مکن
وین سرشوریده باز آید به سامان غم مخور
ملامحمدمحسن فیض کاشانی، حکیم، محدث، مفسر، شاعر و عارف نامی قرن یازدهم هجری در سرودههای خود به مدح و ثنای حضرت مهدی (عج) پرداخته است. وی در یکی از مهمترین سرودههای خود که اولین بیت دیوان حافظ را تضمین است، این چنین ارادت خود را به صاحب الزمان (عج) ابراز میدارد:
الا یا ایها المهدى، مدام الوصل ناولها
که در دوران هجرانت بسى افتاد مشکلها
صبا از نکهت کویت نسیمى سوى ما آورد
ز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دلها
چو نور مهر تو تابید در دلهاى مشتاقان
ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محملها
دل بىبهره از مهرت، حقیقت را کجا یابد
حق از آیینه رویت، تجلى کرد بر دلها
شب تاریک و بیم موج و گردابى چنین هایل
ز غرقاب فراق خود رهى بنما به ساحلها
اگر دانستمى کویت، به سر مىآمدم سویت
خوشا گر بودمى آگه، ز راه و رسم منزلها🕊
@molavi_asar_o_afkar
@ferdosesokhan