2954
𝓛𝓲𝓯𝓮 𝓘𝓼 𝓑𝓮𝓪𝓾𝓽𝓲𝓯𝓾𝓵 𝓘𝓷 𝓪 𝓦𝓪𝔂 𝓓𝓮𝓼𝓹𝓲𝓽𝓮 "𝓨𝓸𝓤"•♥️• زندگی در یه صورت قشنگه اونم با وجودِ "تُو♡ https://t.me/eshgeojonon
آبان ، ماہ دلتنگیهاے بےصداست ...
ماہ قدم زدن در خیابانهاے خیس ،
با دلے ڪہ هنوز بہ دنبال ردِ نگاہ توست.
باران مےبارد ، آرام و بےوقفہ ،
نہ براے شستن خاڪ ،
بلڪہ براے شستن خاطراتے ڪہ هر شب
در دل تڪرار مےشوند.
باد ، برگها را با خودش مےبرد ،
همانطور ڪہ تو را از من بُرد ...
بیهیچ حرفے ، بیهیچ وداعے
آبان ، شبیہ دلِ من است ؛
سرد، خیس ،
و پُر از خاطرههایے ڪہ هنوز زندهاند.
هر برگ افتادہ ،
قصهاےست از لحظهاے ڪہ با تو بودم ،
و هر قطرهے باران ،
اشڪےست ڪہ بےاجازہ از چشمم مےچڪد.
در این ماہ ، عشق رنگے دیگر دارد ؛
رنگے میان نارنجےِ برگها و خاڪسترےِ آسمان ...
رنگے ڪہ فقط دلهاے عاشق مےفهمند.
و من ، هنوز در آبان ،
در این خزونِ دلانگیز ،
تو را نفس مےڪشم ...
🫧🍂🍁
#م_آموزگار
#غزل به وقت دلتنگی❤️🔥
🫧🍂🍁
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست
سرو زیبا و به زیبایی بالای تو نه
شهد شیرین و به شیرینی گفتار تو نیست
خود که باشد که تو را بیند و عاشق نشود
مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست
کس ندیدهست تو را یک نظر اندر همه عمر
که همه عمر دعاگوی و هوادار تو نیست
آدمی نیست مگر کالبدی بیجانست
آن که گوید که مرا میل به دیدار تو نیست
ای که شمشیر جفا بر سر ما آختهای
صلح کردیم که ما را سر پیکار تو نیست
جور تلخست ولیکن چه کنم گر نبرم
چون گریز از لب شیرین شکربار تو نیست
من سری دارم و در پای تو خواهم بازید
خجل از ننگ بضاعت که سزاوار تو نیست
به جمال تو که دیدار ز من بازمگیر
که مرا طاقت نادیدن دیدار تو نیست
سعدیا گر نتوانی که کم خود گیری
سر خود گیر که صاحبنظری کار تو نیست
#غزل به وقت دلتنگی
🫧🍂🍁
از در درآمدی و من از خود به در شدم
گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
گوشم به راه تا که خبر میدهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بیخبر شدم
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عَیّوق بر شدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیدهور شدم
بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
او را خود التفات نبودش به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
#سعدی
فڪر ڪردن بہ تو مسڪنے ست دردآور ...
آرام مےڪند من از هم پاشیدہ را ...
و داغ مےگذارد بر دلم
تا بفهماند ندارمت !
تا بگوید خیالت
از خودت نزدیڪتر است !
تا فخر بفروشد و بگوید چقدر فقیرم ...
اما روزے میرسد ڪہ خاڪ مےڪنم تمامت را
و این است پایان شاعرانهے
یڪ دوستداشتن اشتباہ ...
گاهے آدمها اشتباہ عاشقے مےڪنند...
🫧🍂🍁
#مریم_قهرمانلو
شعر گفتن
بعدِ بغض و گریه میچسبد، ولی
حالمان را
عطرِ یارِ رفته بهتر میکند ..
#مریم_قهرمانلو
🫧🍂🍁
#دلم
یڪ نیم فنجان چای نہ چندان داغ و
#یڪنفس
تـــو را میخواهد ...
همیــن
#براےفرار
خستگیم ڪافیست...!
#افسانه_معصومی
من برای ماندن آمده ام ؛ برای داشتنت
از تمامِ جهان گذشته ام ؛ مرا بخواه
مرا بخوان و عاشقانه تکرار کن
که پای به زنجیرم و دل در بند
من به تو پناه آورده ام ؛
به اُمیدِ تو زنده مانده ام
این یعنی عشق ♡ ....
یعنی که تو نیمه ی جانِ منی ...
#باران_قیصری
🫧🍂🍁
گیـرم که حـرام اسـت
لـبی تـر کنـم از تـ♡ـو
پیش نظرت تشنه بمیرم چه
حـلالسـت !؟
#سجاد_شهیدی
دلتنگى كه ازحد بگذرد
بههيچكس رحمنميكند،
سريع به چشم ها روى مىآورد
آنقدر اشك ها را درمىآورد
تاآرام بگيریم!
دروغ چرا بگويم؟
دلتنگى بعد از او،
تمامِ جانم را گرفت...
#سروش_کلهر
🫧🍂🍁
محبوب من
پاییز مصرع سوم رباعی
دوری از شماست...
محبوب من
پاییز میراث فرهنگی عاشق است...
شما نباشی؛ همه ی بغضهای
جهان در گلوی من است...
کوچه ها را یکی یکی ورق میزنم...
از پاییز راهی به شما پیدا میکنم.
بارانهای درونم آغاز میشود.
محبوب من
بی تو پاییز دوران سختیست...
#محمدصالح_علاء
فراموش می شوم
مثل یک روزنامه ی عصر
در خانه ای متروک
یا یادداشت سه هفته پیش
روی در یخچال
آنقدر از نبودن پُرم
که دست ام از زمان کوتاه است
انگار یک پاورقی کوچک
در تقویم بیست سال قبل
یا بلیت بخت آزمایی
تو جیب پیراهن یک سرباز
بعد از جنگ جهانی
حالا سال هاست که رفته ام
و روی کاناپه کنار تو هنوز
جای دوستت دارم یک مرد
گرم مانده است...
🍂🍁🫧
#میلاد_کاشانی
می خواهم با تو باشم ...
تویِ یک اتاقِ ساده ی کاهگلی ،
با پنجره های کهنه ی چوبی و وسایلی قدیمی .
می خواهم لابلایِ یک سادگیِ اصیل ، سهمِ دستانِ تو باشم .
لابلایِ سکوتِ سرد و کوهستانیِ یک روستایِ دورافتاده اما دنج .
تو زیرِ کرسی بنشینی ، من برایت چای بریزم و با نهایتِ شیطنت و دلبری ام ، تعارفت کنم .
تو مدام ، مرا نگاه کنی و با شیرینیِ لبخندهایم ، چایت را بنوشی .
و من بمیرم برایِ نگاه هایِ هدف دارِ مردانه ات ...
و من بمیرم برایِ خنده هایِ ریز ریز و جانانه ات ...
آرام کنارِ تو بنشینم ، سرم را رویِ پاهایت بگذارم و برایت شعر بخوانم ،
تو دست ، لایِ موهایم بکشی و محوِ طنینِ عاشقانه ی صدایم شوی ،
جوری نگاهم کنی که احساس کنم خوشبخت ترین آدمِ رویِ زمین ، منم !
می خواهم برایِ تو باشم ،
میانِ سادگیِ یک چهار دیواری ...
جایی که هر ثانیه ، بی محابا سر ، رویِ شانه هایت بگذارم ،
که وقتی مرا در آغوش می گیری ، در آغوشِ مردانه ات حل شوم ،
که وقتی مرا می بوسی ، برایِ گرمیِ بوسه هایت بمیرم ... !
🍂🍁🫧
#نرگس_صرافیان_طوفان
فقط امشب | دسترسی رایگان به کانالهای V.I.P
🛑 مخصوص علاقهمندان به آموزشهای کاربردی و تخصصی در زمینههای:
💻 #کامپیوتر
🎨 #هنر
🌍 #زبان_خارجه
🧠 #روانشناسی
⏳ فرصت محدود برای استفاده رایگان
📥 لینک ورود مستقیم:
/channel/addlist/PulhYzXKc7NlZTU0
#سهشنبه را #دوست دارم
وقتی بهار #آغوشت،
میزبان #عاشقانه_های من است
و #بوسه_هایت ،
جامهی #لبانم را قبای سبز #میپوشاند
تا در #تو_جوانه_بزنم ...
#شهاب_شهابی
🍂🍁
سہشنبہ
وسط هفتہ
میايستد تنش را بہ
موسيقی میسپارد
نتبہنت با ڪَامهايش
هماهنڪَ میشود
بہ ساز هفتہ میرقصد
بیرقيب
#رقصیچنين
#ميانہےميدانمـ
#آرزوست...
#روشنڪ_آرامش
برگرد آزردهام از این همه
تهاجم دلتنگی به جانِ خستهام
قانعام به اندکی از بودنت
چند خط شعر و فانوسی کم سو
برای اتاقِ تاریکِ افکارم
دوستم داشته باش هنوز
در لابهلای این سکوتِ سنگین
در نیمههای شب بی ستاره
وقتی خواب تو را ربوده
نامِ تو را شعر میکنم...
#محسن_شکراللهی
🍂🍁
گاهی یک روزِ خاص...
یک اتفاق ، یک هم قدمی
هم کلامی
هیچگاه فراموش نمیشود..
گاهی کسی چنان رخنه میکند
در تار و پودِ جانت
که حل میشوی در خواستنش
گاهی با آهنگـ صدایی
چنان نبضت میزند
که از سلول به سلول تنت
فریادِ "دوستت دارم" شنیده میشود .
گاهی یک نگاه
میشود نقطه ی آغاز و پایانت .
گاهی چنان دوستش داری
که در دل و دیده
جز او کسی نمی گنجد .
کسی می آید که شبیه
هیچ کس است،هیچ کس ...!!
باران_قیصری
فلانی ! می دانی؟
می گویند رسم زندگی چنین است...
می آیند... می مانند...
عادت ات می دهند و می روند...!
و تو در خود می مانی...
و تو تنها می مانی...
و تو در خود می مانی
راستی نگفتی!
رسم تو نیز چنین است؟!
مثل همه ی فلانی ها...؟
#مهدی_اخوان_ثالث
🍂🍁
برایش نوشتم؛
"با من حرف بزن"
اینکه نباشی ، نبینمت ،نبویمت
دوای دردهایمان نیست
گاهی این نبودن ها
خلاهایی را در آدمی به جای می گذارد
که یک عمر تاوانش را خواهیم داد
باور کن دست خودم نیست
من به ندیدنت ، نبودنت
عادت نمی کنم
برایش نوشتم: "با من حرف بزن
رها کردن دستهایت کار من نیست"...
#حاتمه_ابراهیم_زاده
گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود
وآن چنان پای گرفتهست که مشکل برود
دلی از سنگ بباید به سر راه وداع
تا تحمل کند آن روز که محمل برود
چشم حسرت به سر اشک فرو میگیرم
که اگر راه دهم قافله بر گل برود
ره ندیدم چو برفت از نظرم صورت دوست
همچو چشمی که چراغش ز مقابل برود
موج از این بار چنان کشتی طاقت بشکست
که عجب دارم اگر تخته به ساحل برود
سهل بود آن که به شمشیر عتابم میکشت
قتل صاحب نظر آن است که قاتل برود
نه عجب گر برود قاعده صبر و شکیب
پیش هر چشم که آن قد و شمایل برود
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود
گر همه عمر ندادهست کسی دل به خیال
چون بیاید به سر راه تو بیدل برود
روی بنمای که صبر از دل صوفی ببری
پرده بردار که هوش از تن عاقل برود
سعدی ار عشق نبازد چه کند ملک وجود
حیف باشد که همه عمر به باطل برود
قیمت وصل نداند مگر آزرده هجر
مانده آسوده بخسبد چو به منزل برود
#سعدی
🍂🍁
گاهی یک خلوتِ دنج و بیواسطه
یک لیوان چای،و چند صفحه کتاب؛
برایِ خوشبختیِ آدم، کفایت می کند!
همین که قدم زدن،چارهی دردهایت باشد
و دلخوشی هایِ کوچک،دلیلِ لبخندهایت.
یعنی تو خوشبختی!
#نرگس_صرافیان_طوفان
#به وقت دلتنگی
❤️🔥🎙️
شور دیدارت اگر شعله به دلها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیه است به شب، اما نه!
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد
عقل، یکدل شده با عشق، فقط میترسم
هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد
یکی از ما دونفر کشته به دست دگری است
باش تا کار من و عقل به فردا بکشد
زخمی کینهی من! این تو و این سینهی من
من خودم خواستهام کار به اینجا بکشد
حال با پای خودت سر به بیابان بگذار
پیش از آنی که تو را عشق به صحرا بکشد
#فاضلنظری
🍂🍁
بیانِ شوق چه حاجت؟ که سوز آتش دل
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
#حافظ
میترسم عاشقت شوم
بعد از دستت بدهم و درد بکشم
از طرفی هم میترسم عاشقت نشوم
و فرصت عشق را از دست بدهم و
پشیمان شوم
بگو چطور «بدونِ درد» عاشقت شوم
و «بدونِ پشیمانی» عاشقت نشوم؟!
#نزار_قبانی
🫧🍂🍁
در دوست داشتنِ تو
خودم را خیلی رنجاندم.
#جمال_ثریا
#به وقت دلتنگی
#وحشی بافقی میگه:
تا کی ز مصیبت غمت یاد کنم
آهسته ز فُرقت تو فریاد کنم
وقت است که دست از دهن بردارم
از دست غمت، هزار بیداد کنم
🫧🍂🍁
حیف ! با این که دوستَت دارم
سهمِ دستانم از تو پَرهیز است
قَســمتَم نیسـتی و ایــن یَعنـی
زندگی ، واقـعا غَم انگیـز است
#امید_صباغ_نو
🫧🍂🍁
گفتی شراب بوسه را
باید نهان نوشید
پر کن که ترسی نیست
از رسواییام با تو
#فاضل_نظری
"شبی دراز، چو زلفِ تو آرزوست مرا
که با تو باشم و شاد از برِ تو برخیزم..."
#اوحدی
🫧🍂🍁
#شبهای_دلتنگی
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنهای ببارد
ای بوی آشنایی دانستم از کجایی
پیغام وصل جانان پیوند روح دارد
سودای عشق پختن عقلم نمیپسندد
فرمان عقل بردن عشقم نمیگذارد
باشد که خود به رحمت یاد آورند ما را
ور نه کدام قاصد پیغام ما گزارد
هم عارفان عاشق دانند حال مسکین
گر عارفی بنالد یا عاشقی بزارد
مشغول عشق جانان گر عاشقیست صادق
در روز تیرباران باید که سر نخارد
بیحاصلست یارا اوقات زندگانی
الا دمی که یاری با همدمی برآرد
#سعدی
نبودنت را نمےشود فهمید ،
مثل بارانےست ڪہ بیابر مےبارد،
بےهوا ، بےصدا ، بےرحم …
و من ، هر روز ،
در خیسےِ این نبودن ،
دنبال ردپایے مےگردم
ڪہ هیچوقت گذاشتہ نشد.
تو نیستے ،
و من بہ تمام چیزهایے ڪہ هست ، بیاعتماد شدهام.
بہ آفتاب ، ڪہ دیگر گرم نمےڪند ،
بہ شب ، ڪہ دیگر آرام نمےگیرد ،
بہ خودم ،
ڪہ دیگر نمےدانم
چرا هنوز نفس مےڪشم
وقتے هواے تو نیست …
تو نیستے ،
و من هر شب ،
با صداے قدمهایت خواب مےبینم
و صبح ، با نبودنت بیدار مےشوم.
تو نیستے ،
و این شعرها ، این واژهها ،
همہ دارند جاے خالیات را پُر مےڪنند
بیآنڪہ بتوانند ، بیآنڪہ بلد باشند…
تو نیستے ،
و من بہ عڪسها پناہ مےبرم ،
بہ خاطرات ،
بہ آهنگهایے ڪہ روزے با هم گوش دادیم ،
بہ لباسهایے ڪہ هنوز بوے تو را دارند ،
بہ سڪوتے ڪہ شبیہ صداے توست
وقتے چیزے نمیگویے
اما همہ چیز را میفهمانے …
تو نیستے ، و من هر روز ،
با نبودنت زندگے مےڪنم
نہ از روے عادت ، از روے اجبار …
اجبارے ڪہ اسمش عشق است
و شڪلش ،
دلتنگے بیپایان من براے تو….
🫧🍂🍁
#رسول_ادهمے
دل به بازار من آورده،
و بفروختهای.
دل بفروخته مفروش به بازار دگر.
#سعدی
🫧🍂🍁
دلش یک کنج میخواست
برای ماندن ، برای رها شدن
گاهی دلگیر تر از دلتنگی
نبودن یک مکان است
تنها یک گوشه ی امن
برای از یاد بردنِ
تمام فکر و خیال ها
همین ...
#حسین عربی
ندارمت اما...
دوست داشتنت را عاشقم
اینکه شب ها با خیال خامی بخوابم
و صبح با امید مضحکی چشم باز کنم
من به این ناعلاجی خود معتادم
و خیال عاقل شدن هم ندارم
آه ! اگر بدانی درد تو چه لذتی دارد
ندارمت افسوس
اما ...دوستت دارم
و من،این دوست داشتن
تو را هم دوست دارم...
#یاشارعبدالملکی
🫧🍂🍁
یک شب خلاصم کن از این
دردی که درمانش تویی
من مانده ام در حسرتِ
وصلی کــه هـجرانـش تویی
#امیدقهرمانی
برایش نوشتم؛
"با من حرف بزن"
اینکه نباشی ، نبینمت ،نبویمت
دوای دردهایمان نیست
گاهی این نبودن ها
خلاهایی را در آدمی به جای می گذارد
که یک عمر تاوانش را خواهیم داد
باور کن دست خودم نیست
من به ندیدنت ، نبودنت
عادت نمی کنم
برایش نوشتم: "با من حرف بزن
رها کردن دستهایت کار من نیست"...
#حاتمه ابراهیم زاده
🫧🍂🍁
ڪَاهی لحظههايم از تو لبريز می شود
از احساسم سر می روی و
فضای خانه ام پر میشود از دلتنڪَی
پشت کدام پنجره
بايستم ڪه تو را انتظار نڪشد
و زير سقف ڪدام آسمان نفس بڪشم
ڪه عطر تو ڪَيجم نڪند
دلتنڪَم و هيچ چيز جز تو
حال مراخوب نخواهد ڪرد...
#ساراقبادی
سلام ات دادم وُ امّا ،
- گذشتی باز بی پاسخ !
" خدا حافظ " ترا گفتم :
- گُزیدی انزوایی از غم ِ سنگین !
سفر را ؛
- کوک ِ سازی ساختم از دل ؛
فراقی را چه آوازی ؟!
که شیرین تلخ ِ آن
- پیمانه پُر سازد مرا در عشق...
" خدا حافظ "
ای دیدار ِ نا ممکن...
#گویا_فیروزکوهی
🍂🍁🫧
قَسَمت که داده بودم ..
قِسمت هم نشدیم ..
آن قسمت قلبت که مرا جای نشاندی
نگه اش دار
خالی!
قالی و فرش ره رهگذرانش نکنی .
ای دریغا !
توکجا ؛عهد کجا؛ عُهده ی میثاق کجا...
#میرال_خلیلی
نشسته ام ...
دانه های آبان را سر می اندازم
سی دانه ...
یک عشق از زير
یک خوشی از رو
تا گره بخورند درهم
شالی شود ؛
بر روي دوشتان
تا از سردي روزگار نرنجید ...
🍂🍁🫧
من ...
از مـهرِ #آبــان
دومـین بـرگ از دفتـرِ #پایـیزان ...
مــاه نـزولِ بـاران,... آرام آرام ....
و بادهاے مرمـوز و خروشـان ....
مظهـــرِ آرامـش عاشـقان ...
بازگشتـن تـورا میخواهـم ....
بہ آشــیان....
#شیوامیثاقی
اینگونہ"مرا "منگــر من "مولـــوےِ" دردم.....
وقتـــــــــ است...
"بیندازم...
"آتش": بہ نیستـانهااا ...
#سیروس_عبدے
🍂🍁
سه شنبه
سه تار دلم را کوک میکنم
تا احساس
نوازنده ی عشقی باشد
که غرورم را
در کافه دنج چشمانت
به یغما برد...
#امیر_افشار
پاییز که میشود حواستان به آدمهای زندگیتان باشد.
کمی بهانهگیر میشوند، حساس میشوند، توجه میخواهند.
دست خودشان هم نیست؛
این خاصیت پاییز است آدمها را از همیشه عاشقتر میکند .
مگر میشود پاییز باشد و دلت هوای قربانصدقههای از ته دلِ کسی را نکند ؟
مگر میشود پاییز باشد و دلت هوس نکند عاشق باشی ؟
که عاشقت باشند؟!
باد باشد، باران باشد و یک خیابان
پر از برگهای خشک و نارنجی
تو باشی و تو
تو باشی و او
فرقی ندارد
قدم زدن در بساط دلبرانهی پاییز، همه جوره میچسبد ...
#نرگس صرافیان طوفان
🍂🍁
به بودن ها دیر عادت کن
و به نبودن ها زود،
مردم نبودن را بهتر بلدند
#ویسلاوا_شیمبورسکا
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیدهور شدم
#سعدی
🍂🍁
#کاظم بهمنی میگه:
همه چیزم شده و هیچ مرا یادش نیست...
🍂🍁
من شب های عاشقی را
بلند و طولانی دوست دارم
و بوسه ها را
شیرین و سرخ
شمردہ و دانه دانه...
شبیه انار !
پس قرارمان باشد شب یلدا
می خواهم کمی بیشتر ...
دوستت داشته باشم
#سوسن_درفش
🍂🍁
در انتظار تو تا کی سحر شماره کنم؟
ورقورق شب تقویم خویش پاره کنم؟
نشانههای تو بر چوب خط هفته زنم
که جمعه بگذرد و شنبه را شماره کنم!
#حسین_منزوی
خیلی خیلی دوستت دارم
اما دلگیرم
مثل موسیقی بی کلامی
که از نبودنت،
هزاران درد پنهان دارد
و هزاران خواهش ِبی پاسخ...
#امید_آذر
🍂🍁
وقتی تو نیستی
نه هستهای ما چونان که بایدند
نه بایدها...
مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را
با بغض میخورم
عمریست
لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره میکنم
باشد برای روز مبادا!
اما در صفحههای تقویم،
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هرچه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه میداند
شاید...
امروز نیز روز مبادا باشد!
وقتی تو نیستی
نه هست های ما چونان که بایدند
نه بایدها...
هر روز بیتو روز مباداست❤️🔥
#قیصر_امینپور
بیچاره جمعه !
عُرضه ی ابراز دلتنگی هایمان را نداشتیم ،
کلِ هفته پشت غرورِ لعنتیمان پنهان شدیم ،
و ادای آدم های شاد را در آوردیم ...
به جمعه ی بخت برگشته که رسیدیم ؛
کم آوردیم ... خسته شدیم ...
زورمان به سکوت این ته تغاریِ
هفته رسید و ...
انگشت اتهاممان را به سمت چشمان معصومش نشانه رفتیم ...
جمعه تقصیری ندارد !
او فقط زمان مناسبی را برای آمدن بلد نبود .
جمعه جان ؛
می شود بروی و پنج شنبه بیایی ؟ !
پنج شنبه ها حال همه مان خوب است ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
🍂🍁
جمعه بايد ...
با چشمانت آغاز شود
با در آغوش گرفتنت...
بوسيدنت...
دوست داشتنت..
و در يك كلام؛
"با بودنت"
وگر نه، جمعه...
پر ميشود از دردهاي بيدرمان...
#علي_سيد_صالحي