eghtesadbazar | Unsorted

Telegram-канал eghtesadbazar - اقتصاد بازار

9842

📙 بهترین تحلیل های اقتصاد ایران 📈 رصد و تحلیل بازارهای مالی اقتصادبازار Www.eghtesadebazar.ir ادمین: @MajidMohagheghian تعرفه تبلیغات: @Eghtesadbazar2 آدرس این کانال در ایتا: https://eitaa.com/EghtesadeBazar http://t.me/itdmcbot?start=eghtesadbazar

Subscribe to a channel

اقتصاد بازار

🔰 داووس چینی


✍️ دکتر محمود سریع القلم
طی چهار روز از پنجم تا هشتم تیر ماه 1402، حدود 1500 نفر از 90 کشور در چین گرد هم آمدند تا آخرین تحولاتِ اقتصادی و ژئوپلیتیکی جهان را بررسی کنند. این اجلاس به ابتکار داوس و با میزبانی چین برگزار گردید. در ابتدای اجلاس و شاید جذاب ترین سخنرانی، ارائه نخست وزیر چین Li Qiang بود. حس می شد سخنرانی نخست وزیر چین را شاید تیمی بیست نفره از اقتصاددانان، سیاست ورزان و استراتژیست ها تهیه و تنظیم کرده بودند. واژه های دقیق، جمله بندی های حساب شده، قالب روشن و علمی و متن مملو از جهت گیری و پیغام بود. مانند هر سیاست مدار حرفه ای دیگر در سطح جهان، سخنرانی پر از آمار و ارقام بود زیرا دقت و تمرکز و فاصله گرفتن از ابهام تنها با آمار امکان پذیر است. نخست وزیر چین بر کار جمعی، رقابت مسالمت آمیز، گسترش حجم اقتصاد جهانی، ثبات سیاسی، نظام بازار و سرمایه داری، تداوم تماس و معاشرت میان قدرت های بزرگ، تأکید بر محوریت شرکت ها، جلوگیری از سوءتفاهم، بازی برد-برد اقتصادی و سیاسی، اجماع سازی سیاسی و ژئوپلیتیک، ایدئولوژی زدایی از روابط اقتصادی بین الملل و پذیرش یک سیستم جهانی سرمایه داری اقتصادی با تنوعات تمدنی تأکید نمود.  آقای Li چین را، موتور اقتصاد جهانی خواند و نرخ رشد اقتصادی این کشور را 4.6 که 2.5 درصد بالای متوسط جهانی است اعلام نمود. زبان بدن او سرشار از اعتماد به نفس بود. کلمات و جملات او را نیز می توان معرف اجماع نظر میان حاکمان، دانشمندان، متخصصان و بخش خصوصی چین تفسیر کرد.

از جمله مباحث کانونی در طول کنفرانس، دیجیتالی شدن نظام های اقتصادی به ویژه اقتصاد آمریکا، چین، کره جنوبی و عربستان بود. در حال حاضر، 40 درصد تولید ناخالص داخلی چین از طریق اقتصاد دیجیتال است. با توجه به اینکه بخش خصوصی در عموم کشورها به جز روسیه، بلاروس، کره شمالی، ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه، بر فعالیت های اقتصادی حاکم هستند، پخش زنده تبلیغات و بازاریابی کالا و خدمات در چین بالغ بر 720 میلیارد دلار است

از مباحث کانونی دیگر کنفرانس، انتقال به انرژی های غیر فسیلی به ویژه در اقتصادهای برتر جهان بود. اروپا و آمریکا در این هدف پیشرو هستند. سرمایه گذاری در انرژی خورشیدی و کاهش شگفت انگیز هزینه‌­های تولید انرژی خورشیدی از جمله تحولات جدی صنعت و انرژی در دهه آینده است. حتی عربستان و دیگر کشورهای عربی عضو اوپک در این راستا برنامه های گسترده ای را آغاز کرده‌اند.

در عرصه ژئوپلیتیک بحث شد که معنای بازدارندگی دچار تحول مفهومی اساسی شده است. شش کشور جایگاه مهمی در میان قدرت های میانی پیدا کرده‌اند: برزیل، عربستان، هند، آفریقای جنوبی، ترکیه و اندونزی. هر شش کشور هم با شرق کار می کنند و هم با غرب. همۀ آنها با روسیه هم روابط حسنه ای را حفظ کرده‌اند و مبنای این سیاست خارجی، حداکثرِ بهره برداری از امکانات همه قدرت های بزرگ است ضمن اینکه به این شش کشور توان بازی گری، چانه زنی و فضاسازی می دهد. قدرت های بزرگ از حمله روسیه به اوکراین آموختند که کار نظامی مستقیم بسیار پر هزینه است و اقتصاد کشورها را زیر و رو می کند و مانند روسیه از هرگونه بهره‌وری و سرمایه گذاری محروم می‌کند.

با پایان ایدئولوژی در جهان و فرصت رشد برای همۀ کشورها در نظام بین المللی متکثر، جوامع به طرف دو قطبی شدن فقیر و ثروتمند حرکت می کنند. اجلاس داوس به وضوح نشان می دهد جهان، جهانِ توانایی و ارتباط است. در این اجلاس کسی بر دیگری فخر نمی‌فروخت. همه با توان فکری یکدیگر ارتباط برقرار می‌کردند. دانش در محیطی که همه توان فکری و خلاقیتی دارند، تبختر و توهم و تخیل  و خود بزرگ بینی را به صفر می‌رساند.

اگر کشوری به توانمندی بخش خصوصی و دانشمندان و نوآوران خود اتکا نکند، از قافله جهانی باز خواهد ماند. فقط در یک ماه May 2023 م در امارات، 445 میلیون دلار Startup شکل گرفت. عربستان تا سال 2030 معادل 2 تریلیون دلار در صندوق ملی خود، دارایی خواهد داشت. چهار کشور عربی حوزۀ خلیج فارس در چهار سال گذشته، 3 تریلیون دلار ذخایر صندوق ملی جمع کرده‌اند. امارات 7 درصد یک شرکت تولیدکننده خودرو در چین را خریداری کرده است (Nio). عربستان 8.7 درصد نرخ رشد اقتصادی دارد که رتبه اول جهان است. تجارت چین با عربستان که به 87 میلیارد دلار رسیده بیش از تجمیع تجارت آمریکا و اروپا با این کشور است. عربستان یک شرکت جدید هواپیمایی برای گسترش توریسم تأسیس کرده است (Riyadh Air) که صدها هواپیمای نو از بوئینگ و ایرباس خریداری خواهد کرد. کشورهای عربی خلیج فارس در سال 2022 معادل 100 میلیارد دلار اقتصاد دیجیتال داشتند.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 درجازدگی صنعتی

✍️ دکتر علی چشمی
اقتصاددان

ارزش‌افزوده بخش صنعت به صورت سرانه یعنی به ازای هر ایرانی از ۶/ ۲میلیون تومان در سال ۱۳۹۰ به ۷/ ۲میلیون تومان در سال ۱۴۰۱ بر اساس قیمت‌های ثابت سال ۱۳۹۰ رسیده است. به عبارتی رفاهی که برای هر ایرانی از بخش صنعت ایجاد شده، طی این سال‌ها کاملا در جا زده است.

یعنی آمار رسمی بانک‌مرکزی از تولید بخش صنعت پیشرفتی را نشان نمی‌‌‌دهد. براساس همین معیار، اگر بخش صنعت را ارزیابی کنیم، انگار ۱۱سال صنعت ایران در یکجا مانده است و اگر ماهیت بخش صنعت را بررسی کنیم اوضاع از این هم غمناک‌‌‌تر است.

البته به هیچ وجه نمی‌‌‌خواهم تلاش صنعتگرانی را که در محیط اقتصادی بی‌‌‌ثبات و پرهزینه تلاش کرده‌‌‌اند نادیده بگیرم، بلکه هدفم ارزیابی سیاستگذاری صنعتی است. این ارزش‌افزوده از درون مشکلات زیر ایجاد می‌شود که دورنمای صنعت در ایران را نشان می‌دهد.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 تورم را نرخ ارز بالا می برد یا دستکاری ارزش پول؟


✍🏻 علی میرزاخانی
کره زمین روی شاخ گاو است و هرگاه این گاو خسته می‌شود و زمین را روی شاخ دیگر می‌لغزاند زلزله رخ می‌دهد. بسیاری از علت‌هایی که برای تورم در ایران بیان می‌شود به همان اندازه علمی است که در این گزاره برای علت زلزله بیان شده است. در مطلب قبلی فرمول تورم‌سازی در طول تاریخ تشریح و اشاره شد که هیچ عاملی جز دستکاری ارزش پول نمی‌تواند باعث تورم (یعنی افزایش سطح عمومی قیمت‌ها) شود. اما این سؤال مطرح شده است که اگر علت تورم، دستکاری ارزش پول است پس چرا به دنبال جهش ارزی یا همزمان با آن، نرخ تورم افزایش می‌یابد؟

از اوایل دهه پنجاه با افزایش قیمت نفت، ابزاری به نام پترودلار یا همان دلارهای نفتی در اختیار دولت‌های ایران قرار گرفت که با آن می‌توان بخش مهمی از آثار دستکاری ارزش پول را به آینده پرتاب کرد. این مکانیسم را که در ادبیات اقتصادی تحت عنوان «لنگرسازی از نرخ اسمی ارز برای مهار تورم» بررسی می‌شود به صورت ساده می‌توان اینگونه توضیح داد: به بند کشیدن تورم حاصل از دستکاری ارزش پول (یا بخش مهمی از این تورم) با تثبیت نرخ ارز. این شیوه از مهار تورم با لنگر نرخ ارز به دلیل پیامدهای فاجعه‌باری که بر اقتصاد تحمیل می‌کند در عموم کشورهای جهان منسوخ شده است.

به عنوان مثال، ریال در فاصله سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ نصف ارزش خود را از دست داد یعنی شاخص قیمت‌ها در همین دوره دو برابر شد؛ به این معنا که اگر برای خرید یک سبد کالا در سال ۱۳۸۴ مثلا ۱۰۰ هزار تومان لازم بود برای خرید همین سبد در سال ۱۳۸۹ باید حدود ۲۰۰ هزار تومان پرداخت می‌شد. اما این بی‌ارزش شدن ریال در نرخ ارز همین دوره به دلیل لنگرسازی از نرخ ارز منعکس نشد. در عین حال، اگر این دوره را تا سال ۹۱ امتداد بدهیم مشاهده می‌کنیم که افزایش شاخص قیمت‌ها (از مبدأ سال ۸۴) بیش از سه برابر می‌شود. اما اتفاقی که در سال ۹۱ می‌افتد افزایش شدید تحریم‌هاست که چشم‌انداز پترودلار برای تداوم لنگر ارزی را تضعیف می‌کند و همه تورم انباشت شده در نرخ ارز به سرعت در بازار ارز منعکس شده و تورم کالاهای وارداتی و کالاهای مشابه داخلی  به همین میزان جهش می‌یابد.

طبیعی است این همزمانی جهش ارز و جهش قیمت‌ها برای ناظر غیرمطلع به صورت علیت هم قابل مشاهده باشد اما به قول فردریک باستیا، این فقط قسمتی از ماجراست که دیده می‌شود. آنچه دیده نمی‌شود همان دستکاری ارزش پول در طول دوره منتهی به جهش است که بخش مهمی از تورم آن به پایان دوره پرتاب شده است.

داستان بالا را می‌توان عینا به دوره ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ و اتفاقات پس از آن تعمیم داد. تنها تفاوتی که بین این دو ماجرا وجود دارد این است که تحریم‌های ترامپ برعکس تحریم‌های اوباما که از سال ۹۲ متوقف شد تاکنون ادامه داشته است. تداوم تحریم‌ها باعث مشاهده تداوم علیت بین افزایش نرخ ارز و نرخ تورم در سال‌های اخیر شده است که البته توضیحی متفاوت از لنگرسازی ارز دارد. در واقع، آنچه روی می‌دهد افزایش خلق پول برای جبران کسری منابع ناشی از کاهش پترودلار و نیز نابلدی سیاستگذار پولی در استفاده از «عملیات بازار باز» برای جلوگیری از افزایش دست‌درازی به منابع بانک مرکزی به دنبال جهش ارزی است که باعث دستکاری بیشتر ارزش پول و متعاقبا جهش تورم می‌شود.

در عین حال نباید فراموش کرد که مهار تورم در شرایط فعلی ایران نه تنها نیازمند توقف دستکاری ارزش پول بلکه معکوس‌سازی انتظارات تورمی با رفع تحریم‌هاست اما طنز ماجرا اینجاست که معتقدان به علیت نرخ ارز در افزایش تورم سخنی از ضرورت رفع تحریم‌ها به میان نمی‌آورند بلکه نسخه آنها برای مهار نرخ ارز چیزی شبیه نسخه دلار ۴۲۰۰ یعنی نرخ دستوری مستقل از نرخ بازار است که پیامدهای فاجعه‌بار آن بر هیچکس پوشیده نیست.

در جمع‌بندی نهایی می‌توان گفت که اگرچه شوک تورمی ناشی از لنگرسازی نرخ ارز قابل مهار نبود و صرفا قابل پیشگیری بود اما تداوم حرکت تورم با افزایش نرخ ارز قابل مهار بود همانطور که در روسیه مهار شد. البته امکان‌پذیری مهار تورم ناشی از افزایش نرخ ارز به معنی آن نیست که می‌توان اثر رکودی ناشی از آن را نیز کنترل کرد یا از تغییر قیمت‌های نسبی (نه تورم) جلوگیری کرد. اما سخن بر سر آن است که نابلدی سیاستگذار اقتصادی در مواجهه با تحریم که می‌توانست آثار آن را در سطح رکود غیرتورمی محدود کند باعث تحمیل بحرانی بزرگتر یعنی رکود تورمی بر اقتصاد ایران شد.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 در حکایت اعتبارزدایی از اسناد غیررسمی!


✍ محمود اولاد
وزارت اقتصاد برای جلوگیری از فرار مالیاتی قانون جدید مالیات عایدی سرمایه و معاملات مکرر، اعتبارزدایی از اسناد غیررسمی را مطرح کرده و گویا مجلس هم تصویب کرده ولی شورای نگهبان ایراد گرفته‌است. حال پای رهبری را پیش کشیده‌اند که بتوانند مجوز مصلحت بودن دریافت کنند! اینجا می‌خواهم، به تحلیل این مسئله و عواقب آن بپردازم.

در تعریف تقاضا می‌گوییم "مقدار کالائی که در هر قیمت داده شده، فرد مایل و قادر به خرید است." قسمت پائین نقطه تعادل روی خط تقاضا افرادی قرار می‌گیرند که در قیمت تعادلی، "قادر" یا "مایل" به خرید نیستند. اگر کالای مورد نظر، کالای بسیار استراتژیک مانند خوراک و پوشاک و مسکن باشد، این افراد، نیاز خود را از بازارهای دیگر تأمین خواهند کرد. مثلا فرد می‌تواند گرسنگی خود را با یک پرس چلوکباب رفع کند. اما اگر در قیمت تعادلی بازار، "قادر" یا "مایل" به خرید چلوکباب نباشد، به سراغ رفع گرسنگی از بازار دیگری (مثلا نان و پنیر) خواهد رفت. اگر آنجا هم نتواند، به بازار نان خالی. آنجا هم نتواند، به تأمین از پسماند غذایی دیگران.
در بازار رسمی مسکن، همه ابتدا می‌خواهند مسکن تحت تملک خود را داشته باشند.

اما برخی در قسمت پائین نمودار قرار می‌گیرند. یعنی "قادر" یا "مایل" (عمدتا قادر) نیستند در قیمت تعادلی، مسکن بخرند. ناچار، برای تأمین نیاز خود، به بازار دیگر منتقل می‌شوند. مثلا بازار اجاره (البته می‌توان انواع بازارهای خرید مسکن، بسته به اندازه، موقعیت و سایر ویژگیهای مسکن پرداخت که همه به موازات یک پس از دیگری، بخشی از نیاز را تبدیل به تقاضا کرده و برآورد می‌کنند و باقی که در آن بازارها هم زیر نقطه تعادل ماند، به بازار بعدی منتقل می‌شود.). چنانچه در بازار اجاره هم "قادر" نباشد و زیر نقطه تعادل قرار گیرد، به بازار دیگر (مثلا مهاجرت به شهرهای پیرامون) منتقل می‌شود..

در آن بازار هم "قادر" نباشد، در نهایت به بازار غیررسمی منتقل می‌شود. البته که بازار غیررسمی ریسک بسیار بالائی هم دارد. باز اینجا برای ساده سازی وارد تبادل هزینه مسکن- هزینه ریسک نمی‌شوم. بخشی از نیاز را هم بازار غیررسمی تأمین می‌کند.

اما گروهی در بازار غیررسمی هم زیر نقطه تعادل قرار می‌گیرند. یعنی حتی در بازار غیررسمی هم ناتوان از رفع نیاز می‌شوند. در نهایت، گروهی بی‌خانمان ممکن است شوند.

برحسب این الگوی نظری است که گفته می‌شود بازار غیررسمی تأمین مسکن، شاید برای متخصصان یک مسئله باشد، اما برای مردم فقیر، یک راهبرد است.
وقتی این راهبرد، حذف یا مانع گذاری شود یا ریسک آن افزایش یابد، بخش زیادی از رانده‌شدگان از بازارهای رسمی پیشین (به دلیل قرار گیری در قسمت زیرین نقطه تعادل)، در عدم دسترسی به این بازار، مجبور به بی‌خانمانی خواهند شد.

در شرایطی که رشد اقتصادی به مدت یک دهه در حد صفر بوده و رشد ظاهری کنونی هم رشد کیفی و کمی نیست (لازم شد در این خصوص هم کامل توضیح می‌دهم)، در شرایطی که روز به روز مردم فقیرتر می‌شوند و در شرایطی که شاخص دسترسی به مسکن روز به روز به ارقام بالاتر می‌رسد و دوره انتظار برای دهکهای پائین به بیش از 100 سال رسیده، بستن یکی از راهکارهای تأمین نیاز، فاجعه است.

بیش از ده میلیون نفر یا ۳ میلیون خانوار ساکن سکونت‌گاههایی هستند که سند رسمی ندارند. به دلیل نداشتن سند رسمی، توانایی دسترسی به اعتبارات بانکی هم ندارند. رانده‌شدگان بازارهای رسمی که در فقدان برنامه مناسب برای پاسخ به نیازشان، راهبردشان پناه به بازار غیررسمی بو‌ده‌است.

مدعیان عدالت ناعادلانه می‌خواهند این راه را هم بر آنها ببندند! در حالی که هزاران هکتار اراضی ملی به نام مولدسازی به افراد و‌گروه‌های خاص واگذار می‌شود، در حالی‌که صدها هکتار با اجاره ۱ میلیونی واگذار می‌شود، راه حل فقرا برای سرپناه، از آنها دریغ می‌شود.

چندین میلیون پرونده قضایی جدید ایجاد می‌شود، هزینه‌های آشکار و ناآشکار زیادی بر فقیرترین قشر جامعه تحمیل می‌شود، سکونت در بافت ناکارآمد را تبدیل به بی‌خانمانی و خیابان‌خوابی می‌کند، تا به زعم خودش بتواند شفافیت در معاملات ایجاد کند و مالیات بستاند!
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 اثر قیمت صفر
فریب قیمت صفر را نخورید!


تصور کنید یکی از همکاران شما در محیط کار، همه کارمندان را با یک جعبه شیرینی و فنجان قهوه مهمان میکند. همه از این اتفاق خوشحال و راضی هستند.اما تصور کنید همین شخص روز بعد با همان شیرینی سرکار بیاید. اما این بار هر شیرینی را ۱۰۰۰ تومان بفروشد. با وجود قیمت بسیار ارزان، فقط تعداد محدودی از او شیرینی میخرند. به عبارتی، تقاضا برای یک کالا، در قیمت صفر و قیمتی نزدیک به صفر بسیار متفاوت است. اثر قیمت صفر یا Zero Price Effect یک اثر مهم اقتصادی است. نکته اینجاست که در ذهن عموم مردم قیمت یک ریال با کالای رایگان بسیار متفاوت است.

اثر قیمت صفر به طور کلی یعنی با کاهش قیمت، تقاضا رفتهرفته افزایش پیدا میکند، اما با رسیدن به قیمت صفر، شاهد رشدی عجیب در حجم تقاضا خواهیم بود. قیمت صفر باعث میشود تصمیمات احمقانه بگیریم.

تصمیم میگیرید شیرینیجات مصرف نکنید. تصمیمی کاملا عاقلانه است، برای کاهش وزن. چون به این نتیجه رسیده اید که لذت مصرف شیرینی به رنج دیابت و بیماری قلبی نمیارزد و میدانید هزینه مالی و جانی ناشی از این بیماریها خیلی تلختر از طعم یک شیرینی است.
اما همکارتان یک شیرینی مجانی تعارف میکند. پیش خودتان میگویید که مدتهاست شیرینی نخوردم و از این به بعد هم نیت خوردن شیرینی را ندارم، پس ایرادی ندارد اگر امروز این پیشنهاد رایگان را بپذیرم. حتی شاید دلتان بخواهد دو تا بردارید! چرا یک دفعه آدمی به این حد منطقی و عاقل، به آدمی غیرمنطقی، احساسی و هیجانی تبدیل میشود؟

اثر قیمت صفر قادر است تصمیمهای منطقی ما را کنار بزند و از ما انسانی غیرمنطقی بسازد. جالب اینجاست که اگر آن شیرینی هزار تومان قیمت داشت، آن را نمیخریدید.

اما چند توصیه:
1⃣در دنیا هیچ چیز رایگانی وجود ندارد:
زمانی که با چیزی رایگان مواجه میشوید باید به آن شک کنید، چون در واقع هزینههای پنهان دیگری باید برای آن پرداخت کنید. برای مثال اگر تلویزیون به صورت رایگان فوتبال پخش میکند، توجه شما را مصرف میکند تا بتواند تبلیغات را به نمایش بگذارد.

2⃣در دام بازاریابها نیوفتید:
شعارهایی مثل “یکی بخر ، دوتا ببر” یا “بستههای عیدانه همراه اول و ایرانسل” یا اینکه در فودکورتها یک تکه پیتزا رایگان برای تست به شما داده میشود، همگی برای به کار گیری اثر عدد صفر هستند. شما آن کالا را مصرف میکنید چون هزینهای برایش پرداخت نمیکنید ولی برای ادامه دادن وسوسه میشوید.

3⃣با برچسب قیمت صفر وسوسه نشوید:
بسیاری از کارهای ما مثل رانندگی برچسب قیمت صفر دارند. اکثر متخصصان جامعه، راننده شخصی ندارند یا اسنپ نمیگیرند ولی ساعتها در ترافیک میمانند. در صورتیکه میتوانند در آن زمان خیلی بیشتر از پول اسنپ و حقوق راننده شخصی پول در بیاورند.

4⃣دچار هزینه روانی نشوید:
میتوانید هر روز خودتان غذا درست کنید یا ماهانه یک میلیون به آشپز بدهید و این زمان را به انجام کار دیگری بپردازید که ۱.۲۰۰ درآمد ماهانه دارد. ولی عموم افراد این پیشنهاد را قبول نمیکنند چون رنج از دست دادن یک میلیون، از لذت به دستآوردن ۱.۲۰۰ بیشتر است.(یا همینطور برای استفاده از تمیزکار در شب عید)
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 توهمی به نام سیاست صنعتی


✍ امیرحسین خالقی
فرانسیس فوکویاما، متفکر محافظه‌کار آمریکایی، در کتاب «پایان تاریخ و انسان واپسین» گفته بود؛ علت موفقیت سیاست صنعتی در تایوان این بود که دولت توانسته بود بوروکرات‌های برنامه‌ریز را از فشارهای سیاسی مصون نگه دارد تا بتوانند فقط بر مبنای کارآیی اقتصادی تصمیم بگیرند؛ به عبارتی سیاست صنعتی تایوان به این دلیل موفق بود که این کشور خیلی دموکراتیک اداره نمی شد!

فرانسیس کبیر معتقد بود که به همین دلیل بعید است این به‌اصطلاح سیاست صنعتی در ایالات متحده کاری از پیش ببرد و بر رقابت پذیری این کشور بیفزاید. آمریکا نسبت به تایوان و کشورهایی نظیر آن دموکراتیک‌تر اداره می شود و همین باعث فشار سیاسی از سوی کنگره بر روی برنامه‌ریزان صنعتی خواهد شد که منطق اقتصادی کار را به هم می‌زند. کنگره به دلایل سیاسی یحتمل یا سراغ حمایت از بنگاه‌های ناکارآمد می‌رود یا به دنبال پیشبرد منافع گروه‌های ذی‌نفع خاص است. در هر صورت منطق اقتصادی قربانی منطق سیاسی اهالی سیاست می شود.

دنی رودریک، اقتصاددان مشهور هارواردی، نیز به بیان دیگری همین مضمون را مورد تاکید قرار داده بود که در سیاست صنعتی، انتخاب برندگان (صنایع مزیت‌آفرین و موثر بر صنایع دیگر) آنقدرها مهم نیست که راحت شدن از شر بازندگان! حرف وی هم این بود که باید به طریقی منطق اقتصادی و کارآیی را حاکم بر کار کرد تا بازندگان به بهانه های مختلف باقی نمانند و بتوان اثر فشارهای سیاسی بر فرآیند برنامه‌ریزی را کاهش داد.

چنین برمی‌آید که سیاست صنعتی به معنای حمایت دولت از صنایع مهم و حیاتی و تغییر ساختار مشوق‌ها در اقتصاد ملی در همان گام نخست با یک چالش اساسی روبه‌روست؛ یعنی سیاست‌زدگی. به بیان دیگر هرچقدر یک سیستم سیاسی متکثرتر و فضای سیاسی غیریکدست‌تر باشد، بیشتر احتمال سیاست‌زدگی استراتژی‌های توسعه صنعتی وجود دارد. از این روست که دولت‌های توسعه‌گرا (Developmental States) را که الگوی موفق اجرای سیاست‌های صنعتی به حساب می آیند بیشتر باید پدیده‌ای شرق آسیایی به حساب آورد که با مختصات فرهنگی و سیاسی آن جغرافیا سازگاری دارد.

برای رویارویی با این چالش‌های سیاسی، هواداران سیاست صنعتی از لزوم برخی اصلاحات ساختاری به عنوان پیش‌نیاز اجرای موفق آن یاد می‌کنند که ایجاد آژانس راهبر (Pilot Agency)  و نهادهای سیاستگذار بالادستی قدرتمند مشابه را می‌توان مثال زد.

باری، اجازه دهید از منظر اقتصاد اتریشی و نگرش بازار آزادی ناب به ماجرا بنگریم و ادعا کنیم که فارغ از ملاحظات اجرایی، سیاست صنعتی جهدی است بی‌حاصل که به‎اصطلاح موفقیت برخی کشورها آسیایی در اجرای آن دلیل کافی برای جدی گرفتنش نیست. نقد را از چهار منظر اصلی می توان مطرح کرد.

نخست آنکه سیاست صنعتی بنا به تعریف از اساس نمی‌تواند غیرسیاسی باشد؛ چیزی که از نام آن هم مشخص است! نمی توانیم انتظار داشته باشیم خروجی بوروکراسی‌های دولت، هر دولتی، فارغ از سیاست باشد و تنها ملاحظات اقتصادی و کارآیی را در نظر بگیرد. بوروکراسی‌های دولت نهادهایی سیاسی (به مفهوم عام آن) هستند که رقابت ها و مناسبات قدرت خاص خود را دارند.

دوم، سیاست صنعتی گرفتار مشکل دانش (Knowledge problem) است. چرا باید تصور کنیم بوروکرات‌های دولتی واقعیت‌های کف زمین را بهتر از صنعتگران و اهالی کسب وکار می‌شناسند؟

سوم، سیاست صنعتی با مشکل مشوق‌ها (Incentive problem) روبه‌روست. یک انتروپرونر و اهل صنعت با سرمایه خودش ریسک می‌کند و سود و زیان کارهایش هم به خودش بر می‌گردد پس انگیزه زیادی برای تصمیم‌های درست دارد که سود اقتصادی واقعی فراهم می‌آورند.  در مورد بوروکرات‌های دولتی به‌دشواری بتوان چنین گفت.

چهارم، پیامد سیاست صنعتی تقسیم صنایع و زنجیره‌های تامین آنها به حمایت‌شده‌ها و حمایت‌نشده‌هاست و این هم به معنای توزیع رانت از سوی دولت و زمینه‌سازی برای فساد است. برای ما ایرانی‌ها که فساد حمایت‌گرایی جزو خاطرات است و همه مثال‌هایی در ذهن داریم؛ والله اعلم.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰برخورد آلمانی‌ها با موضوع مهاجرت

موضوع مهاجرت بحث داغ این روزهای جهان و مخصوصا اروپاست که با بحران کمبود نیروی متخصص دست و پنجه نرم می‌کند. این موضوع در قالب تمهیدات اتحادیه اروپا در خصوص پناهندگی، افزایش تعداد قربانیان در دریای مدیترانه یا افزایش رفتارهای نژادپرستانه با پناهندگان در آلمان در حال بررسی است. 

نظرسنجی در این خصوص توسط استاتیستا انجام شد که در آن حدود یک سوم از 37 هزار نفری که برای مورد بررسی قرار گرفتند، بر این نظر بوده‌اند که مهاجرت یکی از مهم‌ترین مشکلات در آلمان از دید شهروندان آلمانی است. اینفوگرافی استاتیستا نشان می‌دهد، تفاوت چندانی بین حس شهروندان در آلمان غربی و شرقی در مورد افزایش مهاجرت به آلمان وجود ندارد.

نتیجه این نظرسنجی همچنین نشان داد که افراد جوان‌تر در مقابل این موضوع نسبتا حالت تدافعی کمتری دارند، در حالی که بیش از 40 درصد از افراد با سنین 50 سال به بالا مهاجرت را یک مشکل بزرگ می‌دانند.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 رفتارهای توده‌ای چگونه شکل می گیرند؟


صبح زود است و می‌خواهید در یک رستوران صبحانه بخورید. دو رستوران الف و ب در کنار هم موجودند که از نظر شما هیچ فرقی ندارند. در نهایت به‌صورت کاملاً تصادفی رستوران ب را انتخاب می‌کنید. نفر بعدی هم دقیقا دچار وضعیت شما شده اما او می‌داند که لااقل یک نفر قبل از او ب را ترجیح داده، بنابراین احتمال انتخاب ب توسط او بیشتر می‌شود. این یک نمونه‌ی ساده از تاثیر تصیمات دیگران بر تصمیم‌های ماست.

در مقیاس‌های بزرگ‌تر، تصوراتی مانند "مگه می‌شه این همه آدم اشتباه کنند؟"، "همه همین رو می‌گن!" و فشارهای اجتماعی باعث ایجاد هسته‌های یک رفتار توده‌ای می‌شود.

لی بن، روان‌شناس فرانسوی این پدیده را این‌گونه توصیف می‌کند: "توده‌ای شکل‌گرفته از تعداد زیادی از آدم‌ها با احساسات تجمیع‌شده و رفتاری غیرمعقولانه که توانایی ایجاد انواع مختلفی از فعالیت‌ها را دارند." او احساسات و هیجانات را موتور محرک توده‌ها می‌داند.

مطالعات نشان می‌دهد در یک تعداد مشخص از جمعیت تنها ۵ درصد، رفتار ۹۵ درصد الباقی را جهت‌دهی می‌کنند. اریک فروم معتقد بود اکثر افراد برای گریز از تبعات آزادی و تنهایی، مکانیسم هم‌رنگ‌شدن با جماعت را انتخاب می‌کنند.

رفتار توده‌ای هم گونه‌ای از این هم‌رنگی است که دو ویژگی دارد:
👈شخص را از زحمت فکرکردن خلاص می‌کند. در واقع، مسئولیت فکر کردن را به‌عهده‌ی دیگران می‌گذارد.
👈به‌وسیله‌ی هم‌رنگ‌شدن با جماعت، کسب هویت کرده و از تنها‌ ماندن می‌گریزد.

شبکه‌های اجتماعی به‌دلیل سرعت انتقال اطلاعات بستر لازم برای رشد شدید این پدیده را فراهم کرده‌اند. در گذشته برای شکل‌گیری توده نیاز به تماس رو در رو یا تلفن و یا رسانه‌های جمعی نظیر رادیو و تلویزیون بود. این بسترها اولاً کُند بود، مثلاً روزنامه‌ها اخبار روز قبل را منعکس می‌کرند. ثانیاً، دارای ساختار رسمی و پروتکل‌هایی بودند که جریان اطلاعات را کنترل می‌کردند.
کند بودن و رسمی‌بودن باعث می‌شد منتشرکنندگان فرصت و خبرگی بیشتری برای اندیشیدن و شفاف‌تر‌کردن ابعاد مسئله داشته باشند.

اما امروزه مثلاً ساعت ۹ شب سیاست‌مداری توئیت می‌کند و ساعت ۱۰ شب میلیون‌ها نفر در جریان قرار گرفته‌اند، جایگاه خودشان را در صف موافقان و مخالفان تثبیت کرده‌اند و پرونده را بسته‌اند. قبل از آن‌که تحریریه‌ها فرصت واکنش پیدا کنند.

اینجا قبل از مطلع‌بودن، متخصص‌بودن، روشن‌شدن ابعاد مسئله و ... سریع‌تر‌ بودن مهم است. چه بسا هر موضع‌گیری ناسنجیده‌ای صرفاً چون از سوی یک کانال پرمخاطب زودتر منتشر شده هسته‌ی فکری صدها هزار نفر دیگر را شکل دهد.

فکرکردن، برخورد سنجیده و عمیق، روشن‌شدن زوایای مختلف، کشف اطلاعات بیشتر و ... زمان می‌برد و معمولاً در حوصله‌ی مخاطب نیست.

اتفاقاتی که بار عاطفی و دراماتیک دارند محمل خوبی برای شکل‌گیری این رفتارها هستند. وقایعی مانند خیانت، قتل، تجاوز و ... به‌خصوص اگر در مورد سلبریتی‌ها باشد، می‌تواند هسته‌ای برای رفتار‌ توده‌ای شکل دهد.

کاربران معمولاً در این حوزه‌ها مخالفت را برنمی‌تابند و واکنش‌های احساسی، تند و طعنه‌آلودی نشان می‌دهند. زمانی‌که مطلبی را بازاشتراک می‌کنیم، لایک می‌زنیم یا ... خواسته یا ناخواسته ممکن است گرفتار ذهنیت توده‌ای شده باشیم، ذهنیتی که بیشتر بر پایه‌های احساسی- هیجانی بنا شده‌اند تا عقلانی و استدلالی.

رفتارهای توده‌ای آن‌چنان هم بی سر و سامان نیستند. بسیاری از حکومت‌ها و سازمان‌ها مطالعات وسیعی را برای کنترل این جریان‌ها انجام می‌دهند و از این رفتارها در جهت منافع خود استفاده می‌کنند.

برخی حکومت‌ها بودجه‌های هنگفتی را صرف راه‌اندازی کانال‌های مجازی و تلویزیونی می‌کنند تا در بزنگاه‌‌ها از آن‌ها برای کنترل توده‌ها استفاده کنند. کانال‌هایی که معمولاً هم بر بستر موضوعاتی پرطرف‌دار مانند فوتبال، جوک، فیلم، موسیقی و ... شکل می‌گیرند.

چه کنیم؟ شاید بهتر باشد کمی از موضوعات جنجالی فاصله بگیریم، بپذیریم که اطلاعات و شاید صلاحیت لازم برای هر اظهار نظری را نداریم، صبورتر باشیم، دیدگاه انتقادی پیشه کنیم، بدون انجام کار خاصی بیشتر شنوده‌ی منابع موثق باشیم تا گوینده و از همه مهم‌تر، ابزار پروپاگاندا نشویم و اجازه بدهیم صداهای مخالف هم شنیده شوند.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 خطای نظام‌مند در سیاستگذاری مسکن


✍ دکتر علی سرزعیم
چند دهه است سیاستگذار مسکن به دنبال مهار قیمت مسکن است و در انجام این کار شکست خورده است. در این مسیر سه سیاست اشتباه دنبال شده که هیچ‌کدام جواب نگرفته؛ اما نظام سیاستگذاری کماکان این سه مسیر را ادامه می‌دهد:

1️⃣ سرکوب قیمت نهاده‌های ساختمان مثل سیمان، تیرآهن و آجر که تلاش می‌کند قیمت مسکن را پایین نگه دارد که البته ناموفق بوده است.

2️⃣ با توسعه شهرها و تسهیل مجوز ساخت و چند طبقه ساختن، فکر می‌کند، می‌تواند بازار مسکن را مدیریت کند.

3️⃣ تلاش برای خانه‌دار کردن اقشار ضعیف که با واگذاری زمین‌های دولتی به تعاونی‌ها و بنیادها و طرح‌هایی مثل مسکن مهر دنبال شد و می‌شود. آنچه در عمل رخ داده است، تشدید نابرابری در داشتن مسکن و وخیم‌ترشدن کیفیت زندگی شهری است.

اخیرا خبری پخش شد که دوباره تصمیم گرفته شده است تعداد طبقات مجاز در شهرهای بزرگ افزایش یابد؛ با این امید که این اقدام بتواند رشد قیمت مسکن را مهار کند. ذهنیتی که این ایده را دنبال می‌کند اصلا توجه ندارد که قیمت بالای مسکن خود یکی از امور کنترل‌کننده مهاجرت است! و مانع می‌شود فشار بیشتری برای منابع زیستی یک شهر وارد شود!

شهرداری اگر در فکر آن بود که مسائل شهر تهران را در طی چهل یا پنجاه سال کم کند باید به فکر تدابیری می‌افتاد که وقتی خانه‌ای خراب شود تعداد طبقات کمتری ساخته شود تا با گران شدن نسبی خانه در تهران جمعیت به تدریج به شهرهای دیگر گسیل شوند و تهران به شهری با جمعیت کمتر تبدیل شود تا امکانات زیست شهری آن با جمعیت آن تناسب یابد. طبعا این امر انگیزه تخریب خانه‌های قدیمی را کم می‌کند که هزینه‌ای کوتاه‌مدت است؛ اما در بلندمدت منافع بزرگ‌تری به دنبال خواهد داشت.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 هفت چالش بزرگ روسیه


✍ یدالله کریمی پور
فدراسیون روسیه پهناورترین کشور جهان و یکی از ۵ عضو دائم شورای امنیت است. تا ۱۹۹۱ شانه به شانه ایالات متحده ابرقدرت زمین به شمار می آمد و حتی امروز هنوز جزو ۸ قدرت بزرگ و فرامنطقه ای جهانی است. با این همه امروزه روز فدراتیو روسیه با ۷ چالش پایدار تا به نسبت پایدار روبرو بوده و احتمال برونرفتش از آن ها آسان نیست:

۱- جمعیت اندک
روسیه با بیش از ۱۷ م کیلومترمربع، پهناورترین کشور جهان است که آفتاب در آن هرگز غروب نمی کند. ولی جمعیتش ۱۴۴ میلیون تن با رشدی منفی است. به گونه ای که تا ۲۰ سال دیگر به کمتر از ۱۲۵ میلیون خواهد رسید. مهمتر این که تراکم نسبی جمعیت اش تنها کمی بیش از ۸ تن در هر کیلومترمربع می باشد. تنها همین مشکل برای از پا در آمدنش در آینده نه چندان دور بس است؛

۲- رنگارنگی ملی
در اطلس های کلاسیک قومی می توان بیش از ۱۶۰ گروه اتنیکی در روسیه مشاهده کرد، ولی واقعیت بس پیچیده تر از این رقم است. در واقع روسیه گوناگون ترین ترکیب اتنیکی جهان را به خود اختصاص داده است. آن هم مردمی با آرزوها و اهداف تحقق نیافته سیاسی. یکپارچه نبودن فرهنگی(زبانی- دینی) و نداشتن آرمان واحد سیاسی ملی، دومین پاشنه آشیل امروزه روز روسیه است؛

۳- فضاهای دشمنی بیرونی
روسیه با ۱۴ کشور دارای مرز زمینی و با چندین کشور در دریاهای برینگ، ژاپن، بالتیک، خزر، سیاه، سفید و اقیانوس منجمد شمالی دارای مرز و قلمرو دریایی است. بیشتر این کشورها همچون اوکراین، گرجستان و جمهوری های بالتیک با روسیه مشکلات تاریخی دارند. آشکار شدن ضعف در مسکو، با شعله ور شدن خواسته های سرزمینی متروکه در فضاهای پیرامونی اش دور از انتظار نخواهد بود؛

۴- تولید کم
تولید ناخالص داخلی آمریکا و چین به ترتیب  حدود ۱۴ و ۱۰ برابر روسیه است. بیش از دوسوم صادرات روسیه نیز نفت- گاز است که ۵۳٪ بودجه دولت را نیز تشکیل می دهد. درآمد سرانه روس ها تنها ۱۱ هزار دلار و در رتبه زیر ۶۰ جهان است(تا ۲۰۲۲). میزان صادرات کالاها و خدمات پیشرفته، تنها ۸٪ کل صادراتش را تشکیل می دهد. در واقع زندگی روس ها بر پایه فروش الوار و الماس(منابع معدنی) و نفت و گاز می چرخد؛

۵- این همه دشمن
روسیه تقریبا با دو سوم ملت های پیشرفته، شامل ۳۱ عضو ناتو و ۶۵ کشور همراه  و یا همپیمان این سازمان همواره در حالت نیمه جنگ بوده است. جز ذخایر تسلیحات غیر متعارف، روسیه دارای چه عوامل بازدارنده توانمندی در برابر این همه دشمن است؟؛

۶- نداشتن متحد
از ۱۹۳ عضو ملل متحد چند ملت متحد استراتژیک روسیه اند؟ از میان همسایگان چه؟ کدامیک از ۸ قدرت بزرگ؟ روسیه از دیدگاه استراتژی بزرگ تنها است و همین برای شکست محتومش در آینده نزدیک کفایت می کند؛

۷- ضعف قدرت نرم
روسیه در زمینه نفوذ رسانه ای نسبت به جهان آنگلوساکسون، آلمان، فرانسه و حتی چین و جهان عرب ضعیف است. مسکو نتوانسته خواسته ها و اهدافش را به جهانیان منتقل کند. در عین حال فاقد سیستم و دستگاه دیپلماسی توانمند برای گشودن گره های دیپلماتیک است. در واقع نداشتن فلسفه، طرح و برنامه و در مجموع ناتوانی در قدرت نرم، موجبات انزوای بیشترش در افکار جهانی شده است.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 فقه و تحلیل های علمی اقتصاد


✍ محمدرضا یوسفی
این روزها بحث رابطۀ فقه و اقتصاد مورد توجه مجدد قرار گرفته است. سال پیش نیز آقای رئیسی در نشست با برخی مراجع تقلید، خواستار ارائه راه حل از سوی حوزه های علمیه برای مشکلات اقتصادی شد (خبرآنلاین،10/10/1400).  که پاسخ دو تن از مراجع این بود که این امور ربطی به فقه ندارند و اين اقتصاددانان هستند كه باید در این امور اظهار نظر کنند.
پرسش محوری این است که آیا از دانش فقه می توان انتظار تحلیل و تبیین روابط بین پدیده های اقتصادی و سپس توصیه و راهکار داشت؟ 

برای پاسخگویی به این پرسش، تبیین وظایف، هدف، روش تحقیق و موضوع مورد مطالعه در دو دانش فقه و اقتصاد ضروری است. از این رو به اختصار، موارد يادشده توضیح داده می شود. وظیفۀ فقه، بیان احکام عملی مکلفین اعم از عبادات و معاملات و مانند آن بوده و به عبارت ديگر در علم فقه، سخن از حلال و حرام، واجب و حرام و ديگر احكام است.

وظیفۀ علم اقتصاد، تحلیل و تبیین چگونگی روند و نوسانات متغیرهاست. به عنوان مثال، چرا تورم رشد میکند؟ چه عواملی بر رشد آن موثر بوده و سهم هر عامل چقدر است؟ روند تغییرات چگونه بوده و  مسیر  احتمالي آینده این متغیر چيست. و در نهایت اینکه، چگونه و با چه ابزاری می توان آن را مدیریت کرد؟

از جهت هدف نیز، هدف علم فقه، کشف احکام الهی است و هدف علم اقتصاد، تعادل بازارها در سطح اشتغال کامل است.  از منظر روش مطالعه نیز باید گفت که روش بررسی علم فقه، بهره گیری از روشهای عقلی، نقلی، زبانی با اتکاء بر منابع در دسترس است در حالیکه علم اقتصاد عمدتا بر روشهای تجربی متکی است. 

بنابراین دانش های فقه و اقتصاد از جهت موضوع، روش، هدف و کارکرد از یکدیگر متمایز بوده، دو جنس متفاوت مي باشند لذا انتظار از دانش فقه باید با توجه به نکات چهارگانه باشد و القاء این انتظار از فقه که راه حل های اقتصادی ارائه دهد، ناشی از بی توجهی به تفاوت های یادشده بوده، زبرا چیزی از آن توقع می رود که در حیطۀ وظایف آن نیست. و در نهایت به دلیل بر نیاوردن انتظارات به تخریب ذهنیت عمومی نسبت به فقه منجر می شود كه تاكنون نيز چنين بوده است.

البته فقه از دو مسير مي تواند با اقتصاد مرتبط شود. اول، با بیان احکام می تواند بر رفتار انسان های متدین اثر گذارد و در صورت گستردگی آن، بر موضوع مورد مطالعه در علم اقتصاد نیز اثرگذار باشد. به عبارت دیگر علاوه بر قید بودجه در بهینه یابی انسان مسلمان،  قید احکام فقهی و چارچوب های فقهی نیز به وجود می آید گرچه به نظر مي رسد این تفاوت منجر به تفاوت ماهوی در رفتار انسان مسلمان و غیرمسلمان نمی شود. زیرا انسانها بر حسب طبیعت و فطرت یکسان عمل می کنند.
دوم اينكه، در کشور ما که قوانین نباید مخالف شرع باشند، فقه در  ریل گذاری حرکتی جامعه موثر بوده و در این صورت، از منظر علم اقتصاد، کارکردهای آن قابل تحلیل و بررسی است. فقه موجب شکل گیری چارچوب هاي حقوقی در روابط انسانها با یکدیگر و روابط با اموال می گردد. مهمترین این مشخصه ها، ترکیب مالکیت عمومی و خصوصی، دامنه آزادي اقتصادي، حذف ربا، محدودیت بازارهای پولی و مالی است. 
چنانچه تحليلهاي علمي اقتصاد مي تواند درك بهتري براي فهم منابع ايجاد كرده و استنباطهاي فقهي را كارآمدتر كند. به عبارت دیگر این دو علم با وجود تمایز از یکدیگر، با هم در تعامل خواهند بود.

بنابراين مقابلۀ تعصب آمیز با نظریه ها و مدلهای اقتصادی و الگوهای سیاستگذاری پولی و مالی متداول در مراکز علمی جهان، آن هم تحت عنوان دفاع از فقه اسلامی می تواند نقش بسیار تضعیف کننده ای داشته باشد و نتيجه آن جز شكست، چيزي نخواهد بود. هر چند مكاتب اقتصادي در تحليل پديده هاي اقتصادي با يكديگر اختلاف دارند اما این بینش که نظریات علمی اقتصاددانان غیر مسلمان در کلیت خود باطل است، یکی از موانع اساسی در رشد و توسعه کشور است.

يكي از مسائل كنوني اين است كه گروهي تاكيد زيادي بر بانكداري بدون ربا و حفظ ظواهر شرعي در تمامي آئين نامه ها، دستورالعمل ها دارند اما نسبت به مسائل اساسي مانند ساختار رانتي، اقتصاد دستوري، انباشت بدهي بانكها، عدم رعايت اصول بال، عدم مبادلات بين المللي كارآمد و ... توجهي ندارند. در ساختار غير سالم و ناكارآمد موجود، چگونه مي توان از اجراي شرع سخن گفت؟ 
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 پارادوکس انتخاب


بری شوارتز، نویسنده کتاب پارادوکس انتخاب، میگه زمانی که انسانها حق انتخاب کمتری داشتن، زندگی بهتر و اعصاب آرومتری داشتن. میگه هرچی انتخاب بیشتر باشه، تصمیم‌گیری برای ما سخت‌تر میشه، احتمال اینکه اشتباه کنیم بالاتر رفته و در نهایت هم رضایت کمتری از انتخابمون داریم.

شوارتز میگه بشر تابحال هیچوقت در چنین رفاهی نبوده و هیچوقت به اندازه‌ی امروز، حق انتخاب نداشته. از نوع غذا بگیر تا لباسی که میخری، ده‌ها و صدها انتخاب داری که می‌تونی از بین شون انتخاب کنی. اما برخلاف چیزی که تصور میشه، شواتز میگه این حق انتخاب گسترده باعث پریشانی بشر شده.

هنگام تصمیم گیری، زیاد بودن گزینه‌ها باعث میشه در اکثر مواقع تصمیم درستی نگیریم. میگه مواجهه با انتخاب‌های زیاد آنقدر برامون خواستنی و جذابه که باعث هیجان و اضطراب در ما میشه و همین انتخاب رو برای ما سخت میکنه. و وقتی هم که انتخاب نهایی رو انجام میدیم، سایر گزینه‌ها همچنان توی ذهن ما موندگارن و باعث میشه که همچنان بهشون فکر کنیم.

شوارتز بر این عقیده‌ست که کم کردن حق انتخاب باعث میشه اضطراب کمتری رو تجربه کنیم. میگه چند دهه پیش تو آمریکا برای آب و برق و تلفن حق انتخاب نداشتیم، اما امروزه برای هر کدوم باید بین چندین عرضه[تامین] کننده تصمیم‌گیری کنیم.

یا میگه الان دانشگاهها شبیه مالهای تجاری شدن: انواع دانشگاه جدید با کلی رشته و دروس جدید که همه افتادن تو کار تبلیغات که بیاید پیش ما درس بخونید. مهم نیست دنبال چه چیزی هستیم، از همه چیز به تعداد فراوان وجود داره.

شوارتز میگه داشتن حق انتخاب زیاد، یک مسئولیت مازادی رو روی دوش ما میگذاره و میگه در طول دهه‌های گذشته به مرور این مسئولیت تصمیم‌گیری از دوش حکومت‌ها ورداشته شده و به افراد منتقل پیدا کرده. برای مثال شما اگه بیمه رو نگاه کنید، صدها جور بیمه وجود داره و هرکدوم صدها آپشن دارن. میگه ما آدمها که همه‌مون متخصص نیستیم، و در جاهایی که گزینه زیاده و مسئولیت انتخاب هم باماست، ممکنه خطا کنیم. ممکنه کسی کل سرمایه‌ی زندگی‌ش رو با انتخاب اشتباه یک بیمه به باد بده.

داشتن حق انتخاب فراوان باعث شده که مدام در حال آنالیز، بررسی و تحقیق باشیم. در آزمایشی که خود شوارتز انجام داده چند نفر رو به دو گروه تقسیم کردن: برای یک گروه ۶ نوع مربا و برای دیگری ۲۴ نوع مربا روی میز قرار دادن. اون گروهی که انتخاب بیشتری داشت، کار انتخاب براش سخت‌تر بود و احتمال خریدش به شدت پایین میومد.

گروهی که با گزینه‌ی کمتری روبرو بود، راحت‌تر میتونست انتخاب و خرید کنه. شوارتز میگه دلیلش اینه که هرچی انتخاب کمتر باشه، انتخابمون هرچی باشه در کنار سایر گزینه‌ها کمتر استثنایی به نظر میاد و اما وقتی گزینه ها زیاد میشن، اونی که انتخاب میکنیم این حس رو به ما میده که حتما باید یک گزینه‌ی استثنایی باشه و باید دقت و توجه بیشتری بهش داشته باشیم. اینجا بحث هزینه‌ی فرصت به وجود میاد و هرچی هزینه فرصت بالاتر باشه، رضایت کلی ما از انتخابمون کمتر خواهد بود.

میگه جامعه‌ی آمریکایی مادامیکه پولدارتر شده، آمار افسردگی و اضطرابش هم بیشتر شده. برای مثال میگه سال ۲۰۰۰ میزان افسردگی ده برابر سال ۱۹۹۰ بوده و یکی از عمده دلایلش حق انتخاب بیش از حد افراد و رفاه بالا بوده. وقتی انتخاب زیاد باشه احساس رضایت از انتخابت نداری و پس از انتخاب، خیلی وقتا خودت رو مقصر میدونی که چرا دیگری رو انتخاب نکردی.

شوارتز آدما رو به دو دسته تقسیم می‌کنه. دسته‌ی اول ماکسیمایزرها (Maximiser) که خیلی وسواس دارن. دوست دارن از هر چیزی بهترینش رو بخرن. همیشه تو کار مقایسه هستن و ممکنه برای خریدن یه سوییشرت کل یک شهر رو بگردن تا یک گزینه‌ی بی‌عیب و نقص پیدا کنن. این آدما معمولا همیشه ناراضی هستن. و حتی کار مقایسه کردن رو چه قبل از خرید و چه بعد از خرید انجام میدن. وقتی کالایی رو هم میخرن، بازم تو فکر اینن که آیا بهتر نبود چهار جای دیگه هم میرفتن؟

دسته‌ی دوم آدمای راضی satisfier هستن که هنگام انتخاب، به اون چیزی که براشون مناسبه بسنده می‌کنن، نه اون چیزی که بهترینه. این آدما معمولا هنگام خرید، در اولین برخوردشون با چیزی که «مناسب» و «کافیه»، توقف می‌کنن و دیگه ادامه نمی‌دن. همون رو میخرن. دنبال بهترین نیستن و خیلی تو کار مقایسه و آنالیز هم نیستن. معمولا این آدما رضایت بیشتری از زندگی و درگیری فکری کمتری هم دارن. دنبال دنیای بی‌عیب و نقص نیستن.
منبع: گزیده ای از کتاب پارادوکس انتخاب اثر بری شوارتز
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 گذار دلهره‌آور
کشورهای حوزه خلیج‌فارس، پس از عصر نفت چگونه خواهند بود؟


کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس در دهه‌های آینده با یک گذار دلهره‌آور برای عبور از سوخت‌های فسیلی روبه رو هستند. اما گذاری دیگر به موازات آن اتفاق می‌افتد که به همان اندازه قابل توجه است: تغییر از اقتصاد دولتی و هنجارهای اجتماعی محافظه‌کارانه به سمت جوامع تاحدودی آزادتر و بازتر.

این یک چشم‌انداز هیجان‌انگیز است. میلیون‌ها نفر از آزادی و فرصت‌های جدید بهره‌مند خواهند شد. اما همچنان نگران کننده است، زیرا در صورت عدم تطبیق دولت‌های خودکامه با آن، خطر بی‌ثباتی اجتماعی را به همراه دارد. اینکه آیا کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس در بازنگری قراردادهای اجتماعی خود موفق می‌شوند، نه تنها برای مردم خود، بلکه برای مردم جهان نیز به دلیل تاثیر آنها در بخش نفت و گاز و نقش آنها در صدور ارزش‌های فرهنگی در سراسر جهان اسلام، اهمیت دارد.

برخی از تغییرات شگفت‌انگیز هستند. در عربستان سعودی، زنانی که از رانندگی منع شده بودند، اکنون با موتور به محل کار خود می‌روند. در سال 2017، 17 درصد از زنان سعودی یا شغل داشتند یا به دنبال آن بودند؛ اما امروز این رقم 37درصد است. زمانی رستوران‌ها از پخش موسیقی منع می‌شدند اما اکنون صحبت از کاهش ممنوعیت الکل است. هما‌ن‌طور که عربستان سعودی آزاد می‌شود،

امارات متحده عربی نیز به اصلاحات پاسخ داده است و مشتاق حفظ سلطه خود به عنوان یک مرکز تجاری است. همسایگان دیگر یعنی عمان و قطر غنی از گاز، بسته‌تر هستند، اما به دقت اوضاع را مشاهده می‌کنند.

این سرخوشی ممکن است به کاهش درد اصلاحات اقتصادی کمک کند. مزایای دولتی در حال قطع شدن است. امارات یارانه سوخت را کنار گذاشته است و عربستان سعودی ممکن است این رویه را دنبال کند. از سال 2018، چهار کشور از شش کشور عضو شورای همکاری خلیج‌فارس مالیات ارزش افزوده را وارد کرده‌اند.

مالیات بر درآمد که زمانی غیر قابل تصور بود، اکنون یک امکان است. در ماه ژوئن، امارات مالیات بر شرکت‌ها را معرفی خواهد کرد. از آنجا که جیره دولتی کمتر رایج می‌شود، شهروندان عرب حاشیه خلیج‌فارس مجبورند برای مشاغل بخش‌خصوصی رقابت کنند. دولت‌های آنها مشتاق جذب خارجی‌های بیشتری هستند. امارات‌متحده عربی، جایی که مهاجران نزدیک به 90‌درصد از جمعیت 10‌میلیونی را تشکیل می‌دهند، می‌خواهد 3 تا 5 میلیون نفر دیگر را جذب کند.

همه اینها باعث ایجاد حس ناامنی و همچنین آزادی می‌شود. شهروندان حاشیه خلیج‌فارس به ابزارهایی برای موفقیت در این عصر جدید نیاز خواهند داشت. آموزش مکان خوبی برای شروع است. دانش‌آموزان در قطر، عربستان سعودی و امارات از همتایان کشورهای ثروتمند خود بسیار عقب هستند. نرخ ترک تحصیل بالاست، زیرا دانش‌آموزان به ویژه پسران تصور می‌کنند که می‌توانند به یک شغل دولتی تکیه کنند. آموزش بهتر آنها را برای رقابت در بخش خصوصی آماده خواهد کرد.

چالش دیگر رابطه بین دولت و مردم است. امارات و عربستان سعودی حقوق مالکیت خارجی‌ها را تقویت می‌کنند. مسیر اقامت دائم و شاید حتی شهروندی، احتمالا آسان‌تر خواهد شد و بیگانگانی که ریشه می‌اندازند، ممکن است روزی حق طلب کنند. تاکنون به ویژه در عربستان سعودی، تحت حاکمیت محمد بن سلمان، آزادی‌های بیشتر اجتماعی با سرکوب سیاسی و تمرکزگرایی بیشتر همراه بوده است.

با این حال، چشیدن طعم آزادی در زندگی روزمره ممکن است مردم را ترغیب کند که در سیاست نیز بیشتر به دنبال حرف زدن باشند. زمانی که تغییرات اقتصادی، گروهی را بازنده می‌کند، دولت‌ها حداقل باید به نارضایتی‌ها توجه کنند. درهیچ کشور حاشیه خلیج‌فارس به این زودی‌ها دموکراسی پیاده نخواهد شد. اما اگر بخواهند اقتصاد خود را از هیدروکربن‌ها بدون تحریک ناآرامی دور کنند، دولت‌ها باید نسبت به شهروندان عادی پاسخگوتر باشند.
منبع: ترجمه از اکونومیست
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 چرا با افزایش بی سابقه انتصاب های فامیلی مواجه هستیم؟!


✍️ مهران صولتی
اگر چه جمهوری اسلامی از ابتدای تاسیس تا کنون با انتصابات فامیلی بیگانه نبوده ولی شدت و غلظت این امر در دولت سیزدهم از جمله به کارگیری همسر، فرزندان، دامادها، و بستگان همسر برای ناظران و تحلیل گران شگفتی آفرین بوده است.

خویشاوند سالاری (Nepotism)، مجموعه  فرآیندهای جامعه شناختی و روان شناختی است که با ملاحظات خانوادگی و رفیق بازی موجود در محیط درونی و بیرونی یک سازمان در ارتباط است و بیان گر وجود فساد اداری، تبعیض، و تاثیر رابطه بر ضابطه در امور سازمان هاست.

خویشاوند سالاری پدیده ای رایج در بسیاری از کشورهای جهان است که هنوز به درجاتی در کمند اقتدار گرایی اسیرند و نتوانسته اند حاکمیت کارآمد، شفاف و پاسخگو را محقق سازند. اکنون شاید بتوان برخی از علل افزایش این پدیده در این دولت را به شرح زیر فهرست کرد:

تنگ تر شدن دایره خودی ها: انتخابات دوره سیزدهم ریاست جمهوری اوج پررنگ شدن مرزهای خودی- غیرخودی و تحقق پروژه " خالص سازی" در چهار دهه حیات جمهوری اسلامی تلقی می شود. جایی که حتی مورد اعتمادترین نیروهای سیاسی نظام مانند علی لاریجانی نیز نتوانستند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند.

حال در شرایطی که فقط خودی ها توانسته اند تمامی مناصب قدرت را در قوای سه گانه تصرف نمایند فرصت برای سهم خواهی و جنگ قدرت بیش از گذشته فراهم آمده است. از همین رو است که به تدریج شعارهای به ظاهر جذاب انقلابی رنگ باخته و واقعیت های قدرت سیاسی بیش از گذشته هویدا شده است.

یکدست شدن قدرت: تسخیر قوای سه گانه در ۱۴۰۰ تحقق آرزوی دیرینه اصولگرایان است که به نوعی عدول از ایده تفکیک قوای منتسکیو هم محسوب می شود. با یک پارچه شدن قدرت دستگاه های نظارتی قادر نیستند که حتی با نیت مچ گیری و تسویه حساب های سیاسی هم که شده نظارت موثری را بر تخطی از قانون انجام داده و از گسترش فساد، اتلاف منابع و خویشاوند سالاری جلوگیری به عمل آورند. بنیان های جامعه مدنی هم ضعیف بوده و مطبوعات و فضای مجازی نیز با محدودیت های بیشتری روبرو شده اند.

فقدان حاکمیت قانون و شایسته سالاری: با گذشت دو سده از طرح مفهوم قانون در ایران (عهد ناصری) متاسفانه هنوز هم از حاکمیت قانون خبری نیست. امری که می تواند مطالبه تغییر قانون اساسی را با چالش بیهوده‌گی مواجه سازد. در نبود حاکمیت قانون، شایسته سالاری هم رنگ باخته و جای خود را به رابطه سالاری می دهد. شاید ایراد اصلی آن جایی باشد که به جز طالبوف بیشتر روشنفکران مشروطه خواه کوشیدند تا به جای متکی کردن قانون بر حقوق انسان ها و تعبیه نهادهایی برای تضمین اجرای آن، این دستاورد را نیز مانند تکنولوژی به کشور وارد کنند.

گسترش فساد سیستماتیک: اگر فساد اداری را تنها محدود به رشوه و اختلاس ندانیم و  پارتی بازی، ارادت سالاری، شفافیت گریزی، و سیاست زدگی به ویژه در امر انتصابات را هم به آن اضافه کنیم بهتر می توانیم به وجود فساد سیستمی در ایران امروز اذعان نماییم. واقعیتی که در کنار ایجاد ناکارآمدی، موجبات اتلاف منابع، افول اعتماد عمومی، سقوط سرمایه اجتماعی و مهاجرت سرمایه های انسانی را نیز فراهم آورده است.
درست در چنین شرایطی است که حفظ سلامت حرفه ای به دشوارترین وظیفه اخلاقی کارکنان تبدیل می شود. پر واضح است که یکدست شدن قدرت و فرهنگ قانون گریزی هم می تواند در تشدید این نوع از فساد بسیار موثر باشد.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 زندگی در تهران چقدر هزینه دارد؟


✍ پوریا بختیاری
بسیاری از افراد که در تهران زندگی نمی‌کنند، تهران را یک آرمان‌شهری می‌بینند که در آن می‌توان به همه آرزوها رسید و زندگی لوکسی را تجربه کرد.  ولی واقعیت چیز دیگری است، زندگی در تهران آن‌قدرها هم لذت بخش نیست و هزینه‌های زندگی در این کلان‌شهر بسیار زیاد است، در این مطلب قصد داریم همین موضوع را باهم بررسی کنیم و ببینیم واقعا هزینه زندگی در تهران چقدر است؟

۱. خرید مسکن در تهران
خرید مسکن در تهران به یک رویا تبدیل شده است. میانگین قیمت هر متر مربع در تهران حدود ۷۵ میلیون تومان است که با دلار ۵۰ هزارتومانی معادل ۱۵۰۰ دلار می‌شود.
با فرض این که شما یک کارمند معمولی باشید اگر بخواهید یک آپارتمان ۷۵ متری در جای متوسط شهر بخرید و برای این کار ماهیانه ۳۰ درصد خالص درآمدتان را پس‌انداز کنید، باید ۱۸۷ سال کار کنید و منتظر بمانید. البته با فرض این که ارزش پس‌اندازتان افت پیدا نکند.

۲. وضعیت اجاره‌بها در تهران
به‌طور میانگین در تهران رهن کامل هر متر مربع ملک مسکونی ۱۸۰ دلار است که اگر به اجاره تبدیل کنیم، اجاره کامل هر متر مربع ۵.۵ دلار می‌شود، یعنی برای اجاره یک ملک ۷۵ متری در جای متوسط شهر باید ماهیانه حدود ۴۰۰ دلار بپردازید که اگر با دلار ۵۰ هزارتومانی هم حساب کنیم، یعنی ماهیانه حدود ۲۰ میلیون تومان فقط برای اجاره بها باید بپردازید. فارغ از سایر مخارج ضروری که در این شهر گران خواهید داشت.

۳. هزینه حمل‌و‌نقل در تهران
نرخ بلیط تک سفره مترو در تهران ۲۰۰۰ تومان و هر بلیط brt برابر ۱۵۰۰ تومان  و هر کورس تاکسی ۵ هزارتومان است.
‏با فرض این که شما روزانه برای رفتن به سر کار یا دانشگاه بخواهید از منزلتان تا مترو یا brt  یک کورس تاکسی سوار شوید و هنگام بازگشت از سرکار هم همین هزینه را پرداخت کنید، روزانه حدود ۲۰ هزارتومان و ماهیانه حدود ۵۰۰ هزارتومان(۱۰ دلار) هزینه خواهید داشت.  که اگر تحمل شلوغی‌های مترو را نداشته باشید و بخواهید از اسنپ و تپسی استفاده کنید باید ماهیانه حدود پنج میلیون تومان (۱۰۰دلار) هزینه کنید.

۴. وضعیت خودرو در تهران
هرچند قیمت خودرو در کل کشور یکسان است ولی بیایید قیمت خودرو در تهران را با سایر کشورهای همسایه مقایسه کنیم تا متوجه میزان گرانی خودرو در تهران بشویم: تویوتا و هیوندای ۲۰۱۶ کارکرده در تهران چند برابر مدل صفر ۲۰۲۳ در سایر کشورها قیمت دارد.
کیفیت خودرو داخلی هم که نیازی به بحث ندارد، هنوز سمند ۲۰ سال پیش با همان شکل و کیفیت تولید می‌شود. واردات هم در انحصار چین است. (آریزو۶ در تهران از کمری ۲۰۲۳ امارات گران‌تر است)

۵. هزینه فرصت زمان در تهران
اگر بخواهید ساعت ۷ صبح از سمت غرب به مرکز تهران بیایید، اگر خیلی خوش شانس باشید و ترافیک قفل نشده باشد برای مسیر ده دقیقه‌ای، باید حداقل ۴۰ دقیقه زمان سپری کنید ولی در حالت تصادف یا بارندگی باید این زمان را دوبرابر کنید.
در ساعت ۴.۳۰ عصر که کارمندان تعطیل می‌شوند هم این ترافیک را مجددا تجربه می‌کنید، ضمن این که بعضی مکان‌ها در هر ساعت از شبانه‌روز ترافیک سنگینی دارند (پارک وی تا تجریش، جردن تا میرداماد، همت، جلال، امام علی و...)

۶. هزینه تفریحات در تهران
قیمت رستوران در تهران با سایر شهرها قابل قیاس نیست؛ برای دو نفر یک وعده غذای معمولی حدود ۵۰۰ هزارتومان و یک کافه رفتن حداقل ۲۵۰ هزارتومان هزینه خواهد داشت.
‏تله کابین توچال برای هر نفر ۱۰۰ هزارتومان و بازدید از برج میلاد ۱۳۰ هزارتومان هزینه دارد. یک فنجان چایی ساده هم در درکه برایتان صدهزارتومان هزینه دارد.

جمع بندی:
زندگی متوسط در تهران برای یک خانواده سه نفره که جای متوسط شهر زندگی می‌کنند و مدرسه دولتی می‌روند و از حمل و نقل عمومی استفاده می‌کنند و ماهیانه دو شب هم به تفریح می‌روند حدود ۶۰۰ الی ۸۰۰ دلار(حدود ۳۵ میلیون تومان) هزینه خواهد داشت.
البته اگر بخواهید در مناطق خوب زندگی  کنید و برای تفریح به باشگاه انقلاب بروید و آخر هفته در لواسان یا کردان ویلا کرایه کنید و برای شام  به رستوران‌های لوکس بروید، باید این هزینه‌ها را چندین برابر کنید.

چرا با وجود این همه آلودگی، ترافیک و گرانی باز هم حدود ده میلیون نفر در تهران ساکن هستند؟
‏جواب ساده است؛ چون بهترین‌ها در تهران هستند. (بهترین دانشگاه، مراکز خرید، بیمارستان، متخصصین و...) از طرفی تمام ارگان‌های دولتی هم در تهران است، این عدم تخصیص منابع تهران را با بحران دچار کرد.

حقوق ۲۵ میلیون تومان(۵۰۰ دلار) در تهران حقوق بالایی محسوب می‌شود، ولی برای مخارج حداقلی هم کم است. این دستمزد را در مقابل هزینه‌ها قرار دهید و آن‌ را با سایر
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 چرا اوکراین کویت نشد؟
ریچارد هاس پاسخ داد


نزدیک به یک سال و نیم از آغاز حمله نظامی روسیه به اوکراین می‌گذرد. این تهاجم دفاع متقابل اوکراین و واکنش جهانی را در برداشت. دیری نپایید که «جامعه جهانی» اقدام به برگزاری نشست فوق‌العاده در مجمع عمومی سازمان ملل نمود و بعدتر غرب به اعمال ضع تحریم‌های اقتصادی علیه روسیه روی آورد. دموکراسی‌های جهان علیه این وضع شدیدا به اعتراض برخاستند اما همه چیز به اینجا ختم نشد.

در این میان کشورهایی هم بودند که با نادیده گرفتن تحریم‌ها تمایل به حفظ روابط‌شان با روسیه داشتند و در موضع‌گیری‌هایشان تنها خواستار پایان دادن به جنگ بدون محکوم نمودن یکی از طرفین جنگ شدند.ریچارد هاس، رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی، در مقاله‌ای با عنوان «داستان دو تهاجم» که در وبگاه استراتژیست منتشر شده به بررسی این موضوع پرداخته و ضمن آن واکنش‌های جهانی نسبت به تهاجم روسیه به اوکراین را با واکنش‌ها علیه عراق در ماجرای اشغال کویت مقایسه کرده است:

سودای مشترک محو همسایه
رهبر یک کشور مستبد با ذخایر عظیم انرژی، نیروهای مسلح خود در امتداد مرزهای یک همسایهٔ ضعیف، تقویت می‌کند، همسایه‌ای که او ادعا می‌کند حق ندارد به عنوان یک کشور مستقل وجود داشته باشد. او سپس شروع به تهاجم با هدف قورت دادن همسایه خود و پاک کردن آن از نقشه می کند. جهان فورا با این پرسش ضروری اما دشوار مواجه می‌شود که در پاسخ به آن چه باید کرد.
این همان چیزی است که در آگوست ۱۹۹۰ اتفاق افتاد، زمانی که صدام حسین نیروهای نظامی خود را در مرز عراق با کویت به کار گرفت و در کمال تعجب بسیاری، تهاجم همه جانبه به کویت را آغاز کرد. ظرف چند روز، نیروهای عراقی کنترل کل کشور را به دست گرفتند؛ کشوری که صدام معتقد بود استانی از عراق است.

اکنون ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه را به جای صدام، روسیه را به جای عراق و اوکراین را جایگزین کویت کنید. همه چیزهایی که در بالا نوشته شده است در فوریه ۲۰۲۲ رخ داد؛ زمانی که پوتین ارتش روسیه را در امتداد مرز خود با اوکراین جمع کرد و پس از گذشت اندک زمانی آغاز به یک تهاجم سنگین نمود و ضمن یک بیانیه بیان داشت: «من مطمئن هستم که حاکمیت واقعی در اوکراین تنها با مشارکت روسیه امکان پذیر است.»

نقض هنجارهای سیاست بین‌الملل
در هر دو بحران، اساسی‌ترین هنجارهای تأثیرگذار بر سیاست بین‌الملل مطرح بود: اینکه مرزهای کشورهای مستقل باید مورد احترام قرار گیرند و با نیروی مسلح تغییر نکنند. در هر دو مورد، رهبر شروع کننده تجاوز شانس خود را برای موفقیت بیش از حد برآورد کرد – و در هر دو مورد، بسیاری از مردم جهان تهدید را دست کم گرفتند و فکر کردند که این یک بلوف است تا زمانی که ثابت شود چنین نیست.
دیپلماسی و تحریم‌های اقتصادی نتوانست با چالش‌های عراق و روسیه مقابله کند. آنچه لازم بود نیروی نظامی بود. رهبری ایالات متحده برای مقاومت در برابر چنین تجاوزاتی نیز ضروری بود.

جهان چقدر تغییر کرده!
اما تفاوت‌های مهم بین این دو سناریو نشان می‌دهد که جهان چقدر تغییر کرده است. از روسیه شروع کنید. در سال ۱۹۹۰، روابط دوجانبه بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی نسبتاً خوب بود و پایان صلح‌آمیز جنگ سرد را ممکن ساخت. شوروی با وجود شراکت قدیمی با عراق، از ایالات متحده در تلاشش برای مقاومت در برابر تجاوزات عراق حمایت دیپلماتیک کرد.

امروز اتحاد جماهیر شوروی دیگر وجود ندارد و امپراتوری‌های داخلی و خارجی خود را به طور یکسان از دست داده است. روسیه، جانشین اصلی آن، عصبانی، خشمگین و بیگانه شده است.
سی سال پیش، شورای امنیت سازمان ملل متحد تجاوز عراق را محکوم کرد و نه تنها تحریم‌های اقتصادی، بلکه استفاده از نیروی نظامی علیه آن را برای آزادسازی کویت مجاز کرد. امروز، شورای امنیت در نتیجهٔ وتوی دائمی روسیه به حاشیه رفته است.

چین از تلاش‌های بین‌المللی برای مقابله با تجاوزات عراق حمایت کرد یا حداقل مانع آن نشد. روابط ایالات متحده و چین در آن زمان بسیار بهتر از الان بود که نشان‌دهنده همکاری چین و آمریکا علیه اتحاد جماهیر شوروی در دهه های آخر جنگ سرد بود.

چین همچنین بسیار ضعیف‌تر بود، با اقتصادی که تنها با بخش بسیار کوچکی از اقتصاد آمریکا قابل مقایسه بود. این بار، چین در آستانه تهاجم روسیه، شراکت بدون محدودیت با روسیه اعلام کرد و از آن زمان تا کنون در کنار روسیه ایستاده و تحریم‌های اقتصادی را در این روند نادیده گرفته است.

سی سال پیش، ایالات متحده نیم میلیون سرباز را به خاورمیانه اعزام کرد و قاطعانه از در حمایت از حاکمیت کویت مداخله کرد این بار، ایالات متحده که پس از مداخلات ناموفق پس از ۱۱ سپتامبر
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 آینده ارزش بازار ارزهای دیجیتال


ارزش بازار ارزهای دیجیتالی در سطح گسترده‌تر تقریبا یک سوم زمان اوج آن است. اکنون حجم معاملات کاهش یافته و علاقه توسعه‌دهندگان رمزارز نیز در حال کاهش است. سطح اعتماد نیز پایین است. ورشکستگی برخی از بانک‌های آمریکایی که کماکان حاضر به معامله با رمزازر بودند، در ماه مارس، ضربه محکم دیگری به آن زده است.

هیلاری آلن، استاد حقوق در دانشگاه امریکن معتقد است که رمزارز ذاتا در معرض چرخه‌ رونق و تقویت و دستکاری افراد درون این نظام است و باید ممنوع شود. به باور خانم آلن اقدامات کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا می‌تواند به محدود کردن مجدد ارزهای دیجیتال به حوزه علاقه‌مندان به فناوری کمک کند. او می‌گوید: «اگر این اقدامات حقوقی را با کاهش اعتماد عمومی و کاهش علاقه برای سرمایه‌گذاری در این عرصه کنار هم بگذاریم می بینیم که شاید آینده‌ای برای وجود نداشته باشد.»

اما آقای استفنز، که قبلا دو «زمستان رمزنگاری» را پشت سر گذاشته است، حتی اگر با توجه به رویکرد فعلی آمریکا گزینه پیش رو انتقال به کشورهای دوستانه دیگر از جمله بریتانیا یا اتحادیه اروپا باشد، «آینده روشن باقی خواهد ماند.» او به ارزش بیت کوین اشاره می‌کند که در حد قیمت خود در سال ۲۰۲۰ در حال نوسان است اما از ابتدای سال به طور قابل توجهی افزایش یافته است. قیمت رمزارز اتر هم افزایش داشته است.

برخی از شاخص‌ها مانند شمار آدرس‌های فعال در بلاک‌چین و تعداد قراردادهای هوشمند در حال اجرا، که توسط اندریسن هوروویتز٬ یک شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر ردیابی می‌شوند، نیز در حال افزایش است.

آقای استفنز می‌گوید به دلیل کاهش قیمت‌ها و عقب‌نشینی رقبا٬ بلاک‌چین در سه ماه اول سال ۲۰۲۳ بیشتر از هر سه ماه دیگری در ۱۰ سال گذشته سرمایه‌گذاری کرده است. او تاکید کرد: «ما شاهد توقف بنیانگذاران از تشکیل شرکت‌ها یا پروتکل‌های جدید نیستیم.»

جینا پیترز، کارشناس رمزارز که در دانشگاه شیکاگو تدریس می‌کند، هشدار می‌دهد که به رغم رشد این صنعت در خارج از آمریکا٬ از دست دادن بازار ایالات متحده چشم‌اندازپیش روی صنعت ارز دیجیتالی را به شدت محدود خواهد کرد. او می‌گوید: «اشتباه است که فکر کنیم آمریکا می‌تواند این صنعت را نابود کند، اما قطعا می‌تواند صنعت ارز دیجیتال را کوچک‌تر کند».

بسیاری از افراد در حوزه ارزهای دیجیتال امیدوارند این اتفاق از سوی دادگاه، کنگره و یا رئيس جمهوری بعدی آمریکا به تعویق بیافتد. دادگاه می‌تواند حکم به عدول سازمان بورس و اوراق بهادار از حوزه اختیاراتش بدهد، بازنگری پیش‌نویس قوانین مربوط به رمزارزها در کنگره در حال انجام است و تغییر در کاخ سفید با انتخابات بعدی آمریکا ممکن است وضع را تغییر دهد.

آنجلا والش، یکی از همکاران پژوهشی در مرکز فناوری‌های بلاک‌چین در دانشگاه لندن می‌گوید: هر تصمیمی که در این مورد گرفته شود٬ بالاخره وضع روشن می‌شود. او گفت: «ما در یک نقطه عطف واقعی هستیم. به مرحله آخر این رویارویی رسیده‌ایم.»
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 از مركل بياموزيد!


شانزده سال پیش آلمان بدهکارترین عضو اتحادیه اروپا بود. یک زن فیزیکدان بدون شعار و هیاهو وارد صحنه سیاسی آلمان شد. در سال ۱۹۸۶ از دانشگاه لایپزیک در رشته شیمی فیزیک دکترا گرفته بود. شد صدراعظم آلمان. بی جنجال و بی بنر و خدم و حشم. شعار نداد. مصاحبه نکرد.

سیاستمداران قبل از خودش را تخطئه نکرد. هیچ سفر استانی و شهرستانی نرفت. فقط یک کار کرد. نشست در دفتر کارش در پایتخت و تیمی از متخصصین و مشاورین کاربلد را به خدمت گرفت. بدون تعصب از همه ظرفیت های سیاسی و اقتصادی استفاده کرد. با هیچ کشوری کباده دشمنی و رقابت نکشید. روبروی دیوانه مذبذبی مثل ترامپ ایستاد و از همه آنچه که می دانست و می داشت برای رام کردن آن بوفالوی دنیای سیاست استفاده کرد. آن نگاه معروفش در کنفرانس جی هشت در مقابل ترامپ که نشان از عمق اراده و آرامشش داشت تاریخی شد.

اتحادیه اروپا را که در مرز فروپاشی بود حفظ کرد. طی شانزده سال آن اقتصاد بدهکار را به اقتصاد اول اروپا تبدیل کرد. موازنه قدرت را بین اعضای اتحادیه اروپا و نیز بین اروپا و آمریکا برقرار کرد. نه تنها آلمان را بر صدر نشاند که از فروپاشی اقتصادی مجارستان، یونان و دیگر اعضای اتحادیه اروپا از طریق وام های بلند مدت جلوگیری کرد. بیش از یک میلیون آواره آسیایی را پذیرفت و سیاست اخلاق مدار را به نمایش گذاشت.کمتر حرف زد و بیشتر عمل کرد.

از هیچ رانتی استفاده نکرد نه خودش و نه اطرافیانش. کمتر در تلویزیون ظاهر شد. نه خودش رقیبانش را خائن و جاسوس و عُمال دشمن خطاب کرد و نه اجازه داد حامیانش این کار را بکنند. طوری نشست و برخاست که قدرت به او تقدس ندهد. محبوب شد اما قدیس نشد. نه کَنه شد و به قدرت چسبید و نه اجازه داد که کَنه ی کثیف قدرت به رفتارش بچسبد و خونش را کثیف کند.

در حالی که یکی از پنج سیاستمدار طراز اول دنیا و قدرتمندترین زن جهان بود،در حالی که هنوز از نظر جسمی و ذهنی کارآمد و فعال و موثر بود، در حالی که رهبری قدرتمند و تاثیرگذار در صحنه ملی و بین المللی بود آهسته و بی هیچ منت و مدعایی از سیاست کناره گرفت. در مدت شانزده سال رهبری اش گفتار و کردارش معطوف به ماندن در قدرت نبود. قدرت و قابلیتش وابسته به موقعیت سیاسی اش نبود. قدرتش برآمده از یک خِرَد جمعی و جایگاه ملی بود. آمد نقشش را بازی کرد. قابلیت هایش را نشان داد و قبل از آنکه سکندری بخورد و به سرازیری قدرت برسد کنار کشید.

چنان با قدرت و قابل بود که هیونِ سرکش قدرت را لگام زد. آنگلا مرکل بعد از این یک شهروند عادی خواهد بود. عضو هیچ مجمع و مجلسی نخواهد بود. برای عضویت خود یا اطرافیانش در هیئت مدیره هلدینگ ها و کارتل های اقتصادی لابی نخواهد کرد.در هر موردی اظهار نظر نخواهد کرد. خدمات خود و دولتش را مثل گلمیخ در چشم مردم فرو نخواهد کرد. سهمی بیشتر از آنچه قانون برایش معین کرده نخواهد داشت.

نمی دانم چرا سپهر سیاسی ما از این ستاره ها خالی است. چیزی نزدیک به نیم قرن است که این سپهر ایرانی در تصرف مشتی سیاره است که بر اساس سعد و نحسِ ساعت و ستاره جا عوض می کنند. وقتی که ظهور کنند دیگر غروب نخواهند کرد. سی سال پیش بر اساس یک اتفاق شده اند بخشدار یک بخش، دیگر دست بردار نیستند، ریسمان قدرت که به دستشان می افتد رهایش نمی کنند مگر با تیغ حضرت اجل. سی سال است بدون دستاورد و دستمایه قابلی از این صندلی به آن صندلی در هراس و هروله اند.

قدرت مثل جانشان شده است. اگر در قدرت نباشند می ‌میریند. ملت از  از تصاویر تکراری اشان خسته شده است اما تلویزیون خسته نمی شود.در لابیرنت قدرت ساکن اند. یک روز فرماندارند، یک روز معاون سیاسی، یک روز استاندار و روز دیگر فرمانده. لاف آزادگی و عزت می زنند اما پیش ارباب قدرت دریوزگی منصب می کنند. همزمان مدیرعامل و عضو هیئت مدیره چندین هلدینگ دولتی و خصوصی هستند و در همان حال مدرک دکترایشان را می گیرند و در لانست و نیچر مقاله چاپ می کنند. کتاب می نویسند و راهنمای چند دانشجوی فلکزده هم هستند. برخی اختراع هم ثبت می کنند اما نه اختراع خودشان را. خرچنگوارگی رفتارشان مشمئز کننده  و حال به هم زن است.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 زندان خوشنامی!


✍ رولف دوبلی
کدام یک را ترجیح می‌دهید: اینکه باهوش‌ترین آدم روی زمین باشید، ولی بقیه شما را احمق‌ترین بدانند یا اینکه احمق‌ترین آدم روی زمین باشید ولی شما را باهوش‌ترین بدانند؟

وقتی باب دیلن در سال ۲۰۱۶ برنده جایزه نوبل ادبیات شد، تا هفته‌ها اصلا به روی خودش نمی‌آورد. هیچ بیانیه‌ای نداد و مصاحبه‌ای نکرد، حتی جواب تلفن‌های آکادمی سوئدی نوبل را هم نداد. سیل انتقادها از همه طرف شروع شد.

وقتی سرانجام پاسخ داد، در مصاحبه با یک روزنامه بریتانیایی با سردی گفت بابت افتخاری که نصیبم شد، سپاس‌گزارم. انگار این جملات را یک مشاور روابط عمومی به زور در دهانش گذاشته باشد. او در مراسم اهدای جایزه شرکت نکرد یا به عبارت بهتر، سه ماه دیر به آنجا رفت. تنها برداشت ممکن این بود که او هیچ اهمیتی برای باارزش‌ترین جایزه جهان قائل نیست.

کارنامه درونی و بیرونی
کدام‌یک برای شما اهمیت بیشتری دارد: اینکه چگونه خودتان را ارزیابی می‌کنید یا دنیای بیرونی چگونه شما را ارزیابی می‌کند؟ دلایل تکاملی قابل درکی وجود دارد که چرا این همه تحت تاثیر نظرات دیگران هستیم، اما باز دلیل نمی شود امروز هم این تحت تاثیر قرار گرفتن‌ها منطقی به نظر برسد. کاملاً برعکس، عقیده‌ی دیگران بسیار کم اهمیت‌تر از چیزی است که شما فکر می کنید.

اگر تعریف‌های دیگران شما را به آسمانها ببرد یا انتقاد‌شان لگدمال‌تان کند، تاثیر واقعی‌شان روی زندگی‌تان به طور قابل ملاحظه‌ای کمتر از احساس افتخار یا شرمندگی درونی است که به شما دست می‌دهد. بنابراین خودتان را رها کنید.

سه دلیل برای آن وجود دارد:
از فراز و نشیب‌های احساسی نجات پیدا می‌کنید. در درازمدت شما نمی‌توانید محبوبیت‌تان را بدون عیب و نقص مدیریت کنید.

با تمرکز روی اعتبار و وجهه، درک ما نسبت به آنچه عمیقاً باعث خوشحالی ما می‌شود، مخدوش می‌شود.

اهمیت دادن به نظر دیگران باعث ایجاد نگرانی و تشویش در شما می شود؛ فشار و استرسی که برای زندگی خوب قطعاً مضر است.

نتیجه؟
دنیا هر طور که دلش بخواهد راجع به شما می‌نویسد، توییت می‌کند و پست می‌گذارد؛ مردم انواع و اقسام شایعات خاله‌زنکی را برایتان می‌سازند. نمی‌توانید جلوی آنها را بگیرید، اما خوشبختانه نیازی هم به این کار ندارید. اگر یک چهره مشهور نیستید و از طریق تبلیغات پول در نمی‌آورید، دیگر نگران وجهه‌تان نباشید. در عوض سعی کنید کار به درد بخوری انجام دهید.

وارن بافت می گوید: "اگر کاری انجام دهم که دیگران از آن خوش‌شان نیاید اما خودم حس خوبی نسبت به آن داشته باشم، خوشحالم. اگر دیگران من را بابت کاری ستایش کنند ولی خودم راضی نباشم، احساس ناراحتی می‌کنم."
کارنامه درونی دقیقاً همین است. پس روی آن تمرکز کنید و با تعریف‌ها و انتقاد‌های بیرونی به شکلی دوستانه، اما با بی تفاوتی برخورد کنید.
نشر: گاهنامه مدیریت
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 آلبانی چطور به فقر و فلاکت افتاد؟


انور خوجه مردی کتابخوان، خوش‌برخورد و خوش‌سیما بود اما در واقع شخصیتی متعصب، بیگانه‌ستیز، بدگمان و خونریز بود. اما از بخت بد مردم آلبانی، انور خوجه اداره این کشور را در پایان جنگ جهانی دوم به دست گرفت. و به مدت ۴۱ سال با قدرت کامل با تمام قوا ایدئولوژی خودش رو پیش برد و تنها کسی بود که در آلبانی اجازه داشت هرکاری را که می‌خواهد انجام دهد.

خوجه با اینکه حداقل از بعد از جنگ دوم جهانی تمام قدرت را در آلبانی در اختیار داشت اما هیچوقت از توهم توطئه دست برنمی‌داشت به‌طوری‌که یک کشور مدیترانه‌ای در همسایگی یونان و ایتالیا را به یک پادگان بزرگ تبدیل کرد. او سر آشتی با هیچ کشوری نداشت و با عناوینی مثل “دفاع از امنیت کشور” شروع به سنگرسازی در گوشه‌گوشه آلبانی کرد.

خوجه برای کشوری که تقریباً سه میلیون نفر جمعیت داشت، حدود ۲۰۰ هزار سنگر ساخت. هرچند برنامه اولیش ساخت یک سنگر به ازای هر چهار نفر بود.
سنگرهایی که ساخته میشد، مهندس سازنده آن توسط خوجه در درونش قرار می‌گرفت و سپس با تانک به سنگر شلیک می‌کرد تا مقاومت و کیفیتش آنی و عملی آزمایش بشه.

خوجه انور در مسیر رسیدن به آرمان‌های جمهوری خلق آلبانی که در واقع همان مبارزه با امپریالیسم و سرمایه‌داری بود، از هیچ کاری دریغ نکرد. از تصفیه‌های سیاسی گرفته تا بستن کشور به روی اقتصاد جهانی و البته ساخت قارچ‌گونه سنگرهای بتونی. سنگرهایی که هنوز هم که هنوز است در کوچه‌پس‌کوچه‌ها و خیابان‌های آلبانی وجود دارد.

میراث خوجه برای آلبانی فقر و انزوا بود.

آلبانی تحت حکومت خوجه مثل زندان شاوشنگ بود با سلول‌های انفرادی و دیوارهایی بلند که حتی امکانات کم‌نظیر آن زندان را هم نداشت.

شاوشنگ کتابخانه‌ای با کتاب‌هایی فراوان و سالنی برای ورزش داشت و آنچه از زندانی سلب می‌شد تنها آزادی او بود آن‌هم به این دلیل که جرمی سنگین مرتکب شده است. اما شهروندان آلبانیایی بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشند در زندان انور خوجه در اسارت بودند.

چند سال بعد از فوت انور در ۱۹۸۵ و با فروپاشی شوروی، میراثش در کتابخانه سرخ مارکسیسم-لنینیسم آرشیو شد تا آیندگان بدانند که چگونه یک تفکر می‌تواند یک کشور را به فقر و انزوا بکشاند و برخلاف ادعاهای عدالت‌طلبانه خود، عایدی جز وحشت و فلاکت برای اتباع تحت سیطره خود نداشته باشد.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 دولت‌های فربه و اقتصاد غیرمولد


✍ پوریا بختیاری
اقتصاد لهستان بعد از ۴۵ سال تحت سلطه کمونیسم اوضاع اصلا خوبی نداشت، تورمش به ۶۴۵ درصد رسید و شرکت‌ها و کارخانجات دولتی رسما زیان‌ده بودند و از تکنولوژی روز دنیا هم بسیار عقب بودند.

اما لهستان یک پیامبر اقتصادی داشت که به معنای واقعی  معجزه کرد، بعد از فروپاشی بلوک شرق(که لهستان هم جزیی از آن بود) در دهه ۹۰ میلادی لچک بالچروویتس وزیر اقتصاد شد و یک جراحی اقتصادی جسورانه کرد.

بالچروویتس متوجه شد ارگان‌های دولتی تعداد زیادی کارمند دارند در حالیکه رسما زیان‌ده و بدون بازده هستند اینجا یک جسارت عجیب به خرج داد و ریسک خیلی بزرگی کرد. چه کار کرد؟

۱.تعدیل گسترده کارکنان شرکت‌ها و ادارات دولتی
۲.توقف افزایش سالیانه حقوق و دستمزد

بالچروویتس میدونست این کار باعث اعتراض شدید مردم میشه برای جلوگیری از تبعات گسترده اجتماعی، مقرر کرد کارگران و کارکنان شرکت‌ها و ادارات دولتی با دریافت پایه حقوق حداقلی خانه نشین بشوند و تا زمانی‌که برای خودشان شغلی در چرخه تولید پیدا نکنند، مقرری محدودی از دولت دریافت خواهند کرد

هدف این بود که دولت را تا حد ممکن کوچک و در عین حال کارآمد کنند و افراد بجای اینکه استخدام دولت باشند جذب بخش خصوصی شوند.افرادی که بیکار شده بودند وحداقل حقوق را از دولت دریافت می‌کردند، کم کم جذب شغل‌های مولد در بخش خصوصی شدند. با استخدام در بخش خصوصی دولت مستمری‌شان را قطع کرد

دولت فهمید هزینه‌های جاری مثل حامل‌های انرژی در سازمان‌ها دولتی خیلی بالاست چون مصرف بالایی داشتند، بر همین اساس تصمیم گرفت علاوه بر کاهش تعداد کارکنان، این هزینه‌ها را هم کم کند. این طرح تا جایی پیش رفت که برخی از ادارات دولتی مجبور شدند با یک دهم کارکنان قبلی به کار ادامه بدهند

اما نتیجه چه شد؟
۱.۱ میلیون نفر تعدیل شدند ولی فقط ۳ سال بعد از اجرای این طرح ۶۰۰ هزار شرکت خصوصی در لهستان تاسیس شد و برای ۱.۵ میلیون نفر شغل ایجاد شد و افراد زیادی که تا قبل از آن در شرکت و ادارات دولتی به کارهای غیرمولد و وقت گذرانی مشغول بودند وارد چرخه واقعی اقتصاد شدند.

در نتیجه این طرح در بین سال های ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۰ اقتصاد لهستان به شکوفایی رسید و به بالاترین نرخ رشد اقتصادی در شرق اروپا رسید. اقتصاد لهستان امروز با تولید ناخاص داخلی ۵۹۴ میلیارد دلار و سرانه تولید ناخالص ۱۵۶۵۰ دلار تقریبا ۷ برابر اقتصاد ایران تولید سرانه دارد.

ایران با داشتن ۴ میلیون نفر حقوق بگیر بخش دولتی جزو کشورهای بسیار پرهزینه از نظر هزینه های جاری است. در حالیکه ژاپن با ۱۲۷ میلیون نفر جمعیت فقط ۷۵۳ هزار نفر کارمند دارد، آمریکا با ۳۳۰ میلیون نفر جمعیت و اقتصاد ۲۱ تریلیون دلاری‌اش فقط ۲.۷ میلیون کارمند دولتی دارد

در کنار کوچک کردن دولت ، کارآمد کردن کردن دولت هم اهمیت دارد. از این ۴ میلیون حقوق بگیر دولت حدود ۹۰۰ نفر در سطح وزیر و معاون وزیر و ۱۲۴ هزار نفر مدیران ستادی و استانی و روسای ادارات و ۳۰۰ هزار نفر مدیران عملیاتی و رده های پایین‌تر هستند.

در اغلب کشورهای توسعه یافته دولت‌های کوچک بسیار کارآمد هستند و آزمون های موسوم به CSE برای استخدام در دولت برگزار می‌شود که آزمون بسیار بسیار سختی است و فقط نخبگان جامعه می‌توانند در آن قبول شوند. بنابراین راه را برای قبیله گرایی و استخدام نورچشمی ها می‌بندد.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 ناگفته‌ها از دهه سقوط رشد اقتصادی


✍ موسی غنی‌نژاد
میانگین رشد اقتصادی کشور ظرف ۱۰ سال‌اخیر صفر درصد است. ظرف سال‌های اخیر مجددا رشد اقتصادی کشور مثبت شده اما باید توجه داشت که این بهبود نسبی نتیجه‌ چندین سال‌رشد اقتصادی منفی است و درواقع اقتصاد کشور در حال پر‌‌‌‌کردن ظرفیت‌های قبلی است و همچنان در شرایط ضعیف‌‌‌‌‌‌‌تری نسبت به گذشته قرار دارد.

تحریم تنها دلیل وضعیت کنونی کشور به لحاظ اقتصادی نیست، بلکه تنگ‌‌‌‌شدن حلقه سیاستگذاران، رویگردان‌‌‌‌شدن از اصلاحات اقتصادی برنامه سوم توسعه، کم‌توجهی به عقلانیت اقتصادی درمیان سیاستگذاران و افزایش تنش با جوامع بین‌المللی از دیگر دلایل درجازدن اقتصاد ایران ظرف ۲دهه‌اخیر است.

دهه‌۴۰ دوران طلایی اقتصاد ایران بود‌. در این دوره میانگین رشد اقتصادی سالانه ۱۰‌‌‌‌درصد و نرخ تورم ۲تا ۳‌‌‌‌درصد بود.

توقف رشد اقتصادی در دوره انقلاب امری طبیعی بود؛ با این وجود درآمدهای بالای نفتی کشور در دهه‌۵۰ مانع از آن شد که کشور در این سال‌ها با بحران جدی مواجه شود، اما در ادامه و با آغاز جنگ، اقتصاد کشور آسیب‌‌‌‌‌‌‌های جدی دید به‌نحوی‌که کسری‌بودجه دولت در سال‌۶۷ به ۵۰‌‌‌‌درصد رسید. در عین‌حال کشور با تورم و مشکلات عدیده‌‌‌‌‌‌‌ دیگری روبه‌‌‌‌رو شد.

جنگ و رکود اقتصادی حاصل از آن  و دولتی‌‌‌‌شدن اقتصاد پس از انقلاب اسلامی از مهم‌ترین دلایل بروز چالش‌های اقتصادی کشور ظرف دهه‌۶۰ بود. بروز بحران اقتصادی در دهه‌۶۰ تا جایی پیش‌‌‌‌رفت که سیاستگذاران به فکر اصلاح امور افتادند و برنامه‌های توسعه اقتصادی طراحی شد. البته اهداف برنامه اول و دوم توسعه اقتصادی در میانه مخالفت‌ها چندان محقق نشد، اما اصلاحات از برنامه سوم فرصت عملیاتی‌‌‌‌شدن یافت. به هر ترتیب در برنامه سوم توسعه؛ اصلاحات مناسبی اجرایی شد و همین باعث شد تا کشور به مسیر رشد اقتصادی بازگردد.  این اقتصاددان مهم‌ترین اصلاحات در برنامه سوم توسعه را این‌گونه عنوان کرد: یکسان‌‌‌‌‌‌‌سازی نرخ ارز، اصلاح یارانه انرژی و تاسیس بانک‌های خصوصی. این اصلاحات ریل‌‌‌‌‌‌‌گذاری مناسبی در مسیر توسعه اقتصادی کشور بود و نتیجه درخشانی را رقم زد؛ اما متاسفانه در سال‌های بعد ادامه نیافت و به مرور نتایج آن از میان رفت.

متعهدین نتوانستند جایگزین متخصصان شوند

تصمیمات مجلس ششم و هفتم اولین سنگ‌‌‌‌‌‌‌اندازی در مسیر توقف توسعه اقتصادی کشور در دهه‌قبل بود؛ اما دولت نهم و دهم و در ادامه سایر دولت‌ها نیز این رویه را ادامه دادند. به این ترتیب می‌توان گفت این روند مانع‌‌‌‌‌‌‌زایی در مسیر توسعه اقتصادی کشور فراجناحی بوده‌‌‌‌است. تصمیم مجلس ششم درخصوص اعمال سقف در میزان رشد نرخ سوخت، پایه‌‌‌‌‌‌‌ریزی در مسیر سنگ‌‌‌‌‌‌‌اندازی اصلاحات اقتصادی بود؛ در ادامه مجلس هفتم با تثبیت نرخ ارز در سال‌۱۳۸۳ اولین سنگ بزرگ را در مسیر اصلاحات اقتصادی ایجاد کرد. دولت نهم نیز این مسیر را ادامه داد و به این ترتیب اصلاحات اقتصادی از سال‌۱۳۸۴ به بعد عملا متوقف شد. در عین‌حال عقلانیت اقتصادی از دولت نهم و دهم به بعد کنار گذاشته شد. در عرصه سیاستگذاری نیز با تنگ‌‌‌‌کردن حلقه خودی‌‌‌‌‌‌‌ها، بدنه کارشناسان در سیاستگذاری ضعیف شد. درواقع در این سال‌ها افراد متعهد غیرکارشناس جایگزین افراد متخصص شدند.

مجموعه‌‌‌‌‌‌‌ای از عوامل ذکرشده باعث شد تا اقتصاد کشور ظرف ۲دهه‌اخیر وارد مسیر افول شود، درون‌‌‌‌‌‌‌زایی اقتصادی از میان برود و وضعیت کنونی به لحاظ رشد اقتصادی و تورم رقم بخورد.

بخشی از تورم کشور در دهه‌۹۰ نتیجه گسترش بی‌‌‌‌برنامه بانک‌ها و موسسات مالی‌اعتباری و خلق پول حاصل از فعالیت نادرست در دهه‌۸۰ بود. با این‌وجود در دهه‌۸۰، درآمدهای نفتی کشور، لنگر ارزی را به‌‌‌‌وجود آورد که مانع از آن شد که تورم ناشی از این سیاست‌های نادرست، نمایان شود. به محض کاهش درآمد ارزی در سال‌های ۹۱ و ۹۲، تورم فرصت بروز یافت و شاهد جهش تورمی بودیم.

شاهد کاهش قدرت قانون در کشور هستیم مثلا FATF در مجلس شورای‌اسلامی به تصویب می‌رسد و مجلس خبرگان آن را تایید می‌کند‌‌‌‌‌‌‌، اما مجمع تشخیص مصلحت آن را رد کرده و به این‌‌‌‌‌‌‌ ترتیب بخش عمده‌‌‌‌‌‌‌ای از صنایع در واردات و صادرات حتی با کشور چین نیز دچار چالش می‌شوند. وی ادامه داد: این وضعیت نتیجه خروج متخصصان از حلقه سیاستگذاران و جایگزینی آنها با متعهدین بعضا کارنابلد است و برای رفع آن لازم است که در ابتدای امر این حلقه مشاوران اصلاح شود.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 بخش خصوصی واقعی و برندها


✍️ موسی غنی‌نژاد
خبرهای مربوط به تعطیلی و بازگشایی مجدد بنگاه قدیمی داروگر، موضوع برندهای معروف ایرانی و سرنوشت غم‌انگیز آنها را دوباره بر سر زبان‌ها انداخت. واقعیت این است که تولد و مرگ برندهای تجاری منطق اقتصادی روشنی دارد و اینکه برخی از آنها در طول زمان از بین می‌روند جای تعجب و نگرانی نیست. مشکل جای دیگری است که حکایت از مسائل به مراتب جدی‌تری دارد. سوال اینجاست که چرا تقریبا همه بنگاه‌های اقتصادی موفق و مهم ایرانی که عمدتا طی دهه‌های 1330 و 1340 خورشیدی شکل گرفته بودند به تدریج کارآیی خود را از دست دادند؛ به‌طوری‌که یا به بنگاه‌های زیان‌ده دولتی تبدیل شدند یا ورشکسته شدند و از دور فعالیت اقتصادی بیرون رفتند و پرسش مهم دیگری که به‌طور منطقی در پی پرسش اول مطرح می‌شود این است که چرا دیگر بنگاه‌های بزرگ در بخش خصوصی در ابعاد بنگاه‌های بزرگ پیش از انقلاب اسلامی عملا شکل نگرفتند.

می‌توان گفت یک عامل نقش تعیین‌کننده در این میان داشته است و آن ایدئولوژی سیاسی اقتصادی پیشران انقلابیون در آن مقطع تاریخی بود. نشانه‌های این ایدئولوژی را نه تنها در گفتارهای سیاسیون نشسته بر سریر قدرت بلکه در میان رقبا و حتی مخالفان آنها نیز می‌توان سراغ گرفت. مضافا اینکه تقریبا همه روشنفکران تاثیرگذار در آن زمان، صرف‌نظر از اینکه دارای گرایش‌های اسلامی بودند یا نه، علنا و موکدا با آنچه «سرمایه‌داری وابسته» می‌نامیدند، مخالفت می‌کردند و خواهان ریشه‌کن کردن آن از جامعه ایران بودند. نتیجه اینکه در همان فردای پیروزی انقلاب اسلامی اکثریت قریب به اتفاق بنگاه‌های بزرگ و موفق که بیشترشان شهرتی به هم رسانده و تبدیل به برندهای معروفی شده بودند، مصادره شدند و سرنوشت آنها در دستان مدیران جوان و اغلب کارنابلد دولتی قرار گرفت.

ناکارآمدی حاکمیتِ این ایدئولوژی در ده‌ساله نخست پس از انقلاب آشکارا خود را نشان داد. ازاین‌رو عقلای قوم به فکر چاره‌جویی افتادند که نخستین نتیجه آن آغاز اصلاحات اقتصادی، البته بسیار محتاطانه و نیم‌بند، در سال‌های پایانی دهه1360 و آغاز دهه1370 بود. هرچه روند واگذاری‌ها پیش رفت بیشتر معلوم شد که گرچه اقتصاد به معنی خاص کلمه غیردولتی می‌شود، اما نظام اقتصادی کشور همچنان سیاسی و سیاست‌زده باقی می‌ماند و بخش خصوصی واقعی که ظاهرا قرار بود سکان اقتصاد ملی را در دست گیرد، همچنان به زندگی دشوار و فلاکت‌زده خود در حاشیه اقتصاد ملی ادامه می‌دهد. امروزه به وضوح می‌توان مشاهده کرد که حاصل نهایی واگذاری شرکت‌های دولتی چیزی جز شکل‌گیری نوعی نظام سرمایه‌داری سیاسی و رفاقتی نبوده است که در آن بازار آزاد رقابتی البته جایی ندارد. شرکت‌های بسیار بزرگی که پس از واگذاری‌ها در عرصه تولید کالا و خدات سر برآوردند و به «خصولتی‌ها» موسوم شدند در ظاهرِ حقوقی و مالکیتی غیر دولتی‌اند؛ اما درواقع به لحاظ مدیریتی و انتفاعی کاملا وابسته به قدرت سیاسی و تابع نیروهای رقیب در آن هستند.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 چرا هنری کیسینجر صدسال عمر کرد؟
(فرآیند تصمیم‌گیری در مدل حکومتی ایالات متحده چگونه است؟)


✍ محمود سریع‌القلم
اگر خانواده هنری کیسینجر (Henry Kissinger) به جای آمریکا در سال ۱۹۳۸ به کشور دیگری مهاجرت کرده بود، چه سرنوشتی در انتظار او بود؟ او وقتی وارد نیویورک شد، ۱۵ساله بود، پنج سال بعد در ۲۰ سالگی تبعه آمریکا شد.

اشاره: آمریکا تنها کشور‌ در جهان است که به یک مهاجرِ با‌مهارت، فضا و فرصت بروز و ظهور می‌دهد. کانادا، انگلستان و استرالیا هم این فرصت را ایجاد می‌کنند؛ ولی نه در حد آمریکا. کیسینجر جوان، استعداد خود را کشف و دنبال کرد و در دانشگاه هاروارد، بررسی تاریخ و دیپلماسی اروپا را مبنای رساله دکتری خود قرار داد. کیسینجر از یک ظرفیت خاصی در تحلیل و سیاست‌ورزی برخوردار بود که او را از دیگران متمایز می‌کرد: تسلط او بر روان‌شناسی و طبع سیاسی بشر.

منتقدان کیسینجر به‌درستی می‌گویند که او چه در سیاست‌شناسی و چه در سیاست‌ورزی بر افراد تصمیم‌گیرنده تمرکز دارد تا بر پروسه‌های تصمیم‌گیری، حال چه دموکراتیک باشند؛ مانند آمریکا و چه غیردموکراتیک مانند روسیه. رئیس او، ریچارد نیکسون، هم این‌گونه بود و به‌ندرت تحلیل‌های نهادهای مطالعاتی، اطلاعاتی و امنیتی را می‌پذیرفت و بیشتر آنها را بوروکرات‌هایی می‌دانست که اداری می‌اندیشند تا تحلیلگرانی توانمند باشند.

یک‌ بار کیسینجر در یک ناهار دو‌ونیم ساعته با این نویسنده گفت: اگر او امروز وزیر امور خارجه آمریکا شود، نخواهد توانست مانند سال‌های ۱۹۶۹-۱۹۷۷ دست فراخی در سیاست‌ورزی داشته باشد؛ زیرا در ساختار فعلی آمریکا، کنگره نقش به‌مراتب مهم‌تری در سیاست خارجی ایفا می‌کند، رسانه‌ها و مراکز تحقیقاتی فضاسازی می‌کنند و بدنه احزاب دموکرات و جمهوری‌خواه در شکل‌دهی سیاست‌ها نقش تعیین‌کننده‌ای دارند...اکنون هر دولتی که در آمریکا به قدرت می‌رسد، گروهی از کارآفرین‌های سیاسی (Political entrepreneurs) را همراه خود می‌آورد و آنها این شبکه عظیم اثرگذاری را با ده‌ها تلاقی و تناقض مدیریت می‌کنند. این ساختار جدید تصمیم‌سازی در آمریکا باعث می‌شود که کاخ سفید عمدتا هماهنگ‌کننده باشد و نه شکل‌دهنده. کشورهایی که در آمریکا ظرفیت لابی‌گری ندارند، بر سیاست خارجی آمریکا هم نمی‌توانند اثر بگذارند؛ چون شبکه‌ها کار می‌کنند و نقش افراد توانا حتی مانند کیسینجر بسیار محدود می‌شود.

یکبار زبیگنیو برژینسکی (Zbigniew Brzezinski) به این نویسنده گفت: که تصمیم‌گیری در سیاست خارجی آمریکا از طرف «استراتژیست‌های پاره‌وقت» انجام می‌گیرد. چون شبکه‌ها کار می‌کنند و نقش افراد توانا حتی مانند کیسینجر بسیار محدود می‌شود. [همو] به این نویسنده گفت: که تصمیم‌گیری در سیاست خارجی آمریکا از طرف «استراتژیست‌های پاره‌وقت» انجام می‌گیرد. کیسینجر و برژینسکی جزء گروه اقلیت اروپایی‌تبار آمریکایی هستند که به تفکیک سیاست خارجی از Business و شرکت‌های بزرگ تولیدکننده تسلیحات معتقدند و آن را صحنه مدیریت تضادها در منافع کلان ملی تلقی می‌کنند. به عبارتی، دولت باید به این گروه‌ها خط بدهد و نه برعکس. این دو سیاست‌اندیش و سیاست‌ورز از پیروان مکتب هانس مورگنتا (Hans Morgenthau) هستند که به توازن قدرت و همزیستی اعتقاد دارند.

کیسینجر معتقد به انسان‌ها و اندیشه‌های بزرگ در شکل‌گیری تاریخ است. او تشکیلات، سازمان و پروسه را تابع آمریت و اراده انسان‌ها می‌داند. به ‌همین ‌دلیل چوئن‌لای، مارگارت تاچر، کانرد آدنوئر و چارلز دوگل را تعیین‌کننده می‌داند. او نیز متهم است که به دیکتاتورها علاقه‌مند و با سادات و محمدرضا‌شاه‌ دوستی‌های عمیقی بنا کرده بود. او به این نویسنده گفت: ما از قابلیت‌های اپوزیسیون شاه خیلی اطلاع نداشتیم و در نهایت بین کمونیست‌ها و مذهبی‌ها در سال ۱۹۷۸-۱۹۷۹، گروه دوم را باید می‌پذیرفتیم.

درباره اینکه آیا کیسینجر به نیکسون خط می‌داد یا برعکس، شش کتاب در آمریکا نوشته شده است و عموما تأکید بر این نکته دارند که معمار سیاست خارجی آمریکا در سال‌های ۱۹۶۹-۱۹۷۴ ریچارد نیکسون بوده و کیسینجر در تئوریزه‌کردن و اجرائی‌کردن آن، نقش بنیادی ایفا کرده است، به طوری که در این دوره بود که روابط چین و آمریکا عادی‌سازی شد و تقابل میان شوروی و آمریکا به همکاری و ثبات‌سازی منجر شد.

اما چرا کیسینجر تا به امروز صد سال عمر کرده است؟ شاید یک دلیل این باشد که او با غم و اندوه همراه با ایدئالیست‌بودن، زندگی نکرده است؛ او یک واقع‌بین تمام‌عیار است.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 به همین سادگی


✍️ محسن جلال‌پور
هر روز در رسانه‌ها اخبار حذف آدم‌ها از نظام اداری و نظام تصمیم‌گیری را مشاهده می‌کنیم. فکر نمی‌کنم هیچ ساختار سیاسی به اندازه حکومت ایران، نیروهای اثرگذارش را حذف یا زمینه مهاجرت آنها را فراهم کرده باشد.

فکرش را بکنید؛ «بچه‌های مردم» که اغلب تحصیلکرده و پر تلاشند، هرگز قادر به ایجاد  کسب و کار برای خود نمی‌شوند و راهی به نظام اداری و ساختار تصمیم‌گیری پیدا نمی‌کنند. اگر احیانا اشتباهی صورت گرفت و شمار اندکی از آنها موفق شدند کسب و کاری دست و پا کنند، از چرخه اقتصادی کشور کنار گذاشته می‌شوند و به جای آنها آقازاده‌ها و اقوام و خویشان سیاستمداران رشته کار را در دست می‌گیرند.

انگار عده‌ای کشور را «تیول» خود می‌دانند که به خود حق خود می‌دهند  هرکاری دل‌شان می‌خواهد انجام دهند. این برخوردها در نهایت منجر به ناامیدی و سرخوردگی جوانان می‌شود که یا مهاجرت آنها را در پی دارد یا آنها را گوشه‌گیر و عزلت نشین می‌کند.

همین یکی دو روز گذشته، حجم وسیعی از اخبار به حذف سرمایه‌های انسانی کشور اختصاص داده شده است. چند روزنامه ظرف دو روز گذشته در صفحه اول خود از پایان همکاری عادل فردوسی‌پور با صدا و سیما خبر داده‌اند. چند پایگاه خبری نوشته‌اند که خانم هنگامه قاضیانی پس از حواشی زیادی که برایش به وجود آورده‌اند، برای همیشه از بازیگری خداحافظی کرده‌است. چند روز پیش حتی اجازه ندادند وریا غفوری از فوتبال خداحافظی کند.

در مقابل، رسانه‌ها تصویر مدیرعامل یک سازمان بزرگ را منتشر کرده‌اند که برای همسرش حکم مدیرکلی امضا می‌کند. یا در خبرها می‌خوانیم که پسر جوان یک سردار نظامی عضو هیأت مدیره یک شرکت بزرگ فولادسازی می‌شود. آن‌طرف می‌شنویم که یک مدیرکل راه و شهرسازی پسرش را در یک شرکت زیر مجموعه دولت استخدام کرده و در پاسخ به پرسشی درباره استخدام پسرش در یکی از شرکت‌های زیر مجموعه دولت، خطاب به خبرنگار می‌گوید: «از لج تو هم شده، پسرم را جای بهتر هم می‌برم».

تازه این‌ها قسمت روشن ماجراست که خبرنگاران موفق شده‌اند کشف کنند اگر نه آقازاده‌های زیادی هستند که سکان بخش‌های تاریک اقتصاد را در دست گرفته‌اند و تا امروز کسی متوجه حضور آنها نشده و باز هم نخواهد شد.
آنها که به هر دلیلی نخبگان را از نظام اداری حذف می‌کنند یا مانع کسب و کار و فعالیت افراد می‌شوند، به کشور خیانت می‌کنند و به نظام تصمیم‌گیری کشور لطمه جدی می‌زنند.

در علم اقتصاد از «موجودی سرمایه» که لازمه رشد اقتصادی پایدار است، زیاد سخن گفته می‌شود. موجودی سرمایه را می‌توان مجموع ارزش ساختمان و تاسیسات و ماشین‌آلات و تجهیزاتی دانست که در فرآیند تولید نقش داشته و مورد استفاده قرار می‌گیرند.

در دنیای کسب‌وکار مدرن که محیطی پویا و رقابتی است، داشتن نیروی انسانی توانمند یکی از بزرگ‌ترین مزیت‏ها محسوب می‏شود. اگر این تعریف را مبنا قرار دهیم، متوجه می‌شویم در چند دهه گذشته در کشور ما برخورد نیروی سیاسی با نیروی انسانی هیچ‌گاه متناسب با این تعریف نبوده است. در نتیجه نظام اداری و ساختار تصمیم‌گیری در کشور از نیروهای خلاق تهی شده است.
در نهایت این‌که برخورد نامناسب حکومت با سرمایه انسانی یک بعد ماجراست اما تراژدی جایی اتفاق می‌افتد که سیاستمداران به جای نخبه‌گرایی به «نوچه‌پروری» و «حامی‌پروری» رو می‌آورند و ضمن این‌که فرهنگ «چاپلوسی» را فراگیر می‌کنند، منابع کشور را صرف آنها می‌کنند و به جای بهره‌گیری از نیروی انسانی کارآمد به استخدام نیروهای ناکارآمد و حامیان ابله رو می‌آورند و به همین سادگی پایه‌های نظام اداری و تصمیم‌گیری کشور را سست می‌کنند.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 تورم را چه کسانی می سازند؟


✍🏻 علی میرزاخانی
«گرانفروشی» واژه‌ای است که تورم‌سازان علاقه دارند آن را جایگزین واژه «تورم» کنند. چرا که واژه «گرانفروشی» بار اتهامی افزایش قیمت‌ها را از دوش تورم‌سازان برداشته و این اتهام را به آدرس‌های غلط حواله می‌کند؛ آدرس‌های غلطی همچون کارخانه‌ها و مغازه‌ها و فروشگاه‌ها که کالا‌ها را گران می‌فروشند. بعضا برخی از چهره‌های اثرگذار هم با این القائات نادرست همراه شده و موقع افزایش قیمت‌ها پیشنهاد تحریم خرید کالاها را می‌دهند. این پیشنهاد به دلیل درک نادرست از تفاوت گرانی و تورم به هیچوجه باعث توقف افزایش قیمت‌ها نمی‌شود و فقط مردم را هم به متهمان افزایش تورم اضافه می‌کند!

اما تورم را چه کسانی می‌سازند و چگونه؟ تعریف دقیق تورم همان کاهش ارزش پول است اما سؤال این است که اررزش پول چگونه کم می‌شود؟ پاسخ ساده‌تر به این سؤال نیازمند سفر در زمان است. زمانی که هنوز پول اسکناسی مرسوم نبود و سکه‌ها به عنوان پول رایج زمانه به دلیل استفاده از ترکیبات طلا و نقره ارزش ذاتی داشتند. حکومت‌های ماقبل مدرنیته دارای خزانه‌ای از سکه‌ با ترکیبات طلا و نقره بودند که ورودی این خزانه از باج و خراج بود. خزانه منبع پرداخت حقوق درباریان و نظامیان و نیز بذل و بخشش‌های سلطان بود و هر زمان که با کسری مواجه می‌شد یا باج و خراج را افزایش می‌دادند یا با لشکرکشی به بلاد دیگر منابع آنجا را به عنوان غنیمت تصاحب می‌کردند.

اما با توجه به اشتیاق تاریخی حکومت‌ها برای ولخرجی و کسری مداوم منابع، به تدریج روش دیگری برای افزایش منابع خزانه اختراع شد. در این روش جدید، حکومتها تصمیم می‌گرفتند سکه‌های خزانه را ذوب کرده و سکه‌های جدید را با درجه خلوص کمتری از طلا و نقره (با افزودن فلزات کم‌ارزش‌تری مثل مس) ضرب کنند. به این صورت که مثلا طلای موجود در سکه یک دیناری جدید در حد نصف سکه یک دیناری قبلی کاهش می‌یافت. این به معنای آن بود که ارزش واقعی پول (سکه یک دیناری جدید) نصف شده است و به همین دلیل وقتی حقوق‌بگیران سلطان با سکه‌های جدید به بازار می‌رفتند متوجه می‌شدند که قیمتها دو برابر شده است که انعکاس همان کاهش ارزش پول به نصف است. نکته جالب اینکه با رواج سکه‌های جدید سکه‌های قبلی از رواج می‌افتد (این پدیده در ادبیات اقتصادی به قانون گرشام موسوم است) و به تدریج همه قیمت‌ها دو برابر می‌شود.

به عبارت دقیق‌تر، تورم همان دستکاری ارزش پول است که توسط حکومت‌ها در طول تاریخ انجام می‌شده است. یعنی در مواقع كسري بودجه، سلطان دستور می‌داد عيار طلا یا نقره را در سكه رايج كاهش دهند تا تعداد سكه بيشتری با همان واحد قبلی ضرب شود. نتيجه اين بود كه سلطان سكه‌های بيشتری در اختیار داشت و مخارج بیشتری را پوشش می‌داد اما قدرت خريد سكه‌ها به اندازه تقلب و ناخالصی انجام شده كاهش می‌يافت كه در سوي ديگر معادله می‌شود همان تورم.

در سابقه تاریخی می‌توان به ضرب سکه «شاهی» توسط سلسله سامانیان اشاره کرد که معادل ۵۰ دینار بود. یعنی سکه یک دیناری را در طول ده‌ها سال به قدری بی‌ارزش کرده بودند که ۵۰ سکه جدید به اندازه یک سکه اولیه دارای فلز گرانبها بود و سکه شاهی برای تسهیل مبادلات ضرب شد. اما دستکاری ارزش پول همچنان ادامه داشت و بعد از گذشت چند صباحی نادرشاه سکه نادری را معادل ۱۰ شاهی یا ۵۰۰ دینار ضرب کرد. قاجاریه سکه ۱۰۰۰ دیناری به اسم قِران ضرب کرد و برای اولین بار اسکناس ۱۰ هزار دیناری هم به اسم تومان منتشر شد. افراد سالمند حتما به خاطر دارند که تا همین چند دهه پیش نیم تومان را پنج‌زاری می‌گفتند که مخفف پنج‌هزاری به معنی ۵۰۰۰ دینار بود یا دوزاری به معنی ۲۰۰۰ دینار. احتمالا کمی قدیمی‌ترها به یاد می‌آورند که نیم‌ریال یا نیم‌قِران را هم ۱۰شاهی می‌گفتند یعنی همان ۵۰۰ دینار.

بنابراین، تورم هیچ چیزی جز دستکاری ارزش پول نیست و این کار هم جز با در اختیار داشتن فرمان ضرابخانه (یا همان بانک مرکزی در دنیای مدرن) امکان‌پذیر نیست. به همین دلیل، از حدود ۴۰ سال قبل که استقلال کارشناسی بانک‌های مرکزی از قدرت سیاسی به رسمیت شناخته شد مشکل تورم‌های بالا در عموم کشورها (جز معدودی مثل ایران که بانک مرکزی مستقل ندارند) به تاریخ پیوست. در دوران کنونی، دستکاری ارزش پول حتی نیازی به ذوب انبار سکه خزانه ندارد و بانک مرکزی غیرمستقل با فشار یک دکمه می‌تواند کسری دولت یا اعتبارات مورد نیاز دولت را پرداخت کند که در آمار رشد نقدینگی منعکس می‌شود. به عنوان مثال، وقتی گفته می‌شود در دوران بی‌رشدی دهه ۹۰ حجم نقدینگی ۱۰ برابر شده یعنی اینکه هر ۱۰ تومان آخر دوره معادل یک تومان ابتدای دوره ارزش خواهد داشت.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 زندگی طبیعی زیر ضرب


✍ پویا جبل‌عاملی
سیاست‌هایی که منجر به تغییر زندگی و حیات طبیعی آدمیان می‌شوند، تنها یک سیاست اشتباه نیستند. این سیاست‌ها حکایت از آن دارند که تصمیم‌گیرندگان به‌طور عجیبی اصرار بر آن دارند که رویکردهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی‌شان صحیح است و برای عبور از مشکلاتی که این رویکردها ایجاد کرده، حاضرند زندگی طبیعی و حیات معمولی شهروندان را که محصول حق ذاتی آنان و تجربه جوامع بشری در گذر قرن‌ها است، دچار دگرگونی کنند.

چین در دوره مائو کلکسیونی از این سیاست‌ها بوده؛ چه کسی باور می‌کرد، زمانی کسی سربرآورد که معتقد باشد اگر انسانی برای خودش غذا بپزد، به خلق خیانت کرده و نوچه امپریالیسم است؟ داشتن آشپزخانه شخصی سمبلی از «خودخواهی» بود و همگان باید در آشپزخانه‌های جمعی غذا می‌خوردند. نتیجه نیز مشخص بود! قحطی‌ای که تاریخ کمتر به خود دیده و مرگ قریب به ۳۰میلیون نفر انسان.

مورد اخیر را ببینید که معتقد است شهروندان دیر از خواب بیدار می‌شوند و بدون تردید کسی که ساعت ۶صبح باید سرکار حاضر شود نیازمند آن است، حداقل ساعت ۵صبح از خواب بیدار شود. آیا در کشوری به جز برای مشاغل خاص، چنین دستورالعملی وجود دارد؟

چرا جهانیان، از این نسخه رونمایی نکردند؟ آیا ما باهوش‌تر از آنها هستیم؟ آیا جنس ما و اقتصاد ما از چیز دیگری سرشته شده است؟
ما ایرانیان هر روز بیشتر وادار به سبک زندگی غیرطبیعی هستیم. امری که برای سیاستگذاران دغدغه‌مند، نشانه بسیار هشدارآمیزی است.
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 آیا وجود دولت ها ضروری است؟


✍🏻 ‌آین رند
دولت نهادی است که در یک حوزه جغرافیایی خاص از قدرتی انحصاری برای اجرای قوانین معین در زمینه رفتار اجتماعی برخوردار است. اما آیا انسان‌ها به چنین نهادی نیاز دارند و چرا؟

از آنجا که ذهن انسان ابزار اصلی او برای بقا بوده و به عبارت دیگر ابزاری است که با آن دانش لازم برای تصمیم‌گیری را کسب می‌کند، هر انسانی باید از آزادی فکر کردن برخوردار باشد و بتواند با توجه به انتخاب‌های معقول خود دست به عمل بزند. البته این بدان معنا نیست که هر انسانی باید تنها زندگی کند و یک جزیره متروکه بهترین محیط را برای برآوردن نیازهای او فراهم می‌آورد. بلکه برعکس، انسان‌ها می‌توانند از سرو کار داشتن با یکدیگر نفع ببرند. به عبارت دیگر یک محیط اجتماعی، البته اگر شرایط خاصی برقرار باشد، بهترین وضعیت برای بقای انسان‌ها را فراهم می‌آورد.

«دانش و مبادله ارزش‌های بزرگی است که از زندگی اجتماعی به بار می‌آیند. انسان تنها گونه ایست که می‌تواند دانش خود را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده، آن را گسترش دهد. دانشی که می‌تواند در دسترس بشر قرار‌گیرد بیش از آن است که یک انسان بتواند در طول زندگی خودش کسب کند. در واقع هر فرد از دانشی که دیگران کسب کرده‌اند می‌تواند منفعت قابل توجهی کسب کند. تقسیم کار مزیت دیگر زندگی اجتماعی است: تقسیم کار به انسان اجازه می‌دهد که تلاش خود را به یک زمینه کاری خاص معطوف کند و با کسانی که در دیگر زمینه‌ها تخصص پیدا کرده‌اند معامله کند. این نوع همکاری به همه انسان‌های درگیر در آن اجازه می‌دهد که نسبت به زمانی که هر کدام در جزیره‌های جدا از هم یا در مزارع خودکفا همه چیز را خودشان برای خودشان تولید کنند، به دانش و مهارت و بازده بیشتری دست پیدا کنند.

با توجه به همین منافع می‌توان تعیین و تعریف کرد که چه نوع انسان‌هایی، در چه جامعه‌ای می‌توانند برای یکدیگر ارزش مند باشد: انسان‌های عقلایی، مولد و مستقل که در جامعه‌ای عقلایی، مولد و آزاد زندگی می‌کند» («اخلاق آبجکتیویستی»، فضیلت خودخواهی).

جامعه‌ای که حاصل تلاش یک فرد را از او می‌رباید یا او را به بردگی می‌گیرد یا تلاش می‌کند که آزادی اندیشه او را محدود کند یا او را مجبور می‌کند که خلاف قضاوت معقول خود عمل کند، جامعه‌ای که بین قوانین خود و ملزومات طبیعت انسان تعارض ایجاد می‌کند، صراحتا بگویم، اصلا جامعه نیست بلکه انبوهی است از انسان‌هایی که به زور حکمرانی رسمی گروهی جنایتکار کنار هم مانده‌اند. چنین جامعه‌ای تمام ارزش‌هایی که می‌تواند از همزیستی انسان‌ها ناشی شود را نابود می‌کند، هیچ توجیهی ندارد و نه تنها نافع نیست بلکه کشنده‌ترین تهدید برای بقای انسان‌ها به شمار می‌رود. زندگی در یک جزیره متروکه از زنده بودن در روسیه شوروی یا آلمان نازی، امن تر و بهتر است.

اگر قرار است که انسان‌ها در یک جامعه آرام، مولد و عقلایی زندگی کنند و متقابلا به هم نفع برسانند باید اصل اجتماعی بنیادی‌ای را که بدون آن هیچ جامعه اخلاقی و متمدنی وجود نخواهد داشت، بپذیرند: اصل حقوق فردی. طبیعت انسان ایجاب می‌کند که برای بقای مناسب او شرایط خاصی وجود داشته باشد؛ شناخت این شرایط به معنی شناخت حقوق فردی انسان‌ها است.

تنها با استفاده از زور فیزیکی (physical force) است که می‌توان حقوق انسان‌ها را پایمال کرد. تنها با استفاده از زور فیزیکی است که انسان می‌تواند انسان دیگری را از زندگی محروم کند یا او را به بردگی بگیرد یا از او دزدی کند یا نگذارد که اهدافش را پیگیری کند یا او را مجبور کند که خلاف قضاوت عقلایی خود عمل کند.

پیش شرط ایجاد یک جامعه متمدن این است که استفاده از زور فیزیکی در روابط اجتماعی ممنوع شود. به عبارت دیگر در چنین جامعه‌ای اگر افراد بخواهند با یکدیگر مبادله کنند باید با استفاده از عقل یعنی بحث کردن، متقاعد کردن و جلب کردن موافقت بدون اجبار، راضی به این کار شوند.

یکی از نتایج برآمده از حق انسان برای زندگی کردن، حق دفاع از خود است. در یک جامعه متمدن، زور تنها در واکنش و تنها علیه کسانی اعمال می‌شود که اول، آن را به کار برده‌اند. تمام دلایلی که باعث می‌شود اعمال زور فیزیکی شریرانه تلقی شود استفاده واکنشی از زور را به یک ضرورت اخلاقی تبدیل می‌کند.

اگر جامعه‌ای به واسطه «صلح طلبی» استفاده تلافی جویانه از زور را محکوم کند، به زودی در دست اولین آدم‌کشی که تصمیم بگیرد اخلاق را کنار بگذارد گرفتار می‌شود. چنین جامعه‌ای به سوی خلاف مقاصد خود حرکت می‌کند: یعنی به جای اینکه شرارت را از بین ببرد، آن را تشویق می‌کند و به آن پاداش می‌دهد.
اندیشه نو
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 چشم‌انداز دلار و بورس


برخی معتقدند حالا که روند رو به رشد دلار متوقف شده و روند اصلاحی در بسیاری از بازارها شکل‌گرفته، لاجرم بورس هم بواسطه کاهش انتظارات تورمی به روند کاهشی و رکودی خود ادامه خواهد داد. اما در این بین توجه به ۵ نکته ضروری است !

1️⃣ بورس هیچگاه با دلار ۵۵ – ۶۰ هزار تومانی معامله نشده بود که حالا از افت قیمت دلار اثر منفی میان‌مدتی بگیرد. بنابراین واکنش بازار به نوسانات نرخ ارز کوتاه‌مدتی است و به زودی تعادل به بورس باز خواهد گشت.

2️⃣ اثرات رشد نرخ ارز از ۲۸ به ۳۸ هزار تومان در گزارش‌های ۳ ماهه روشن خواهد شد. در واقع با رسیدن صورت‌های مالی ۳ ماهه و همچنین برگزاری مجامع، P/E بازار به خوبی تعدیل شده و تحلیلگران می‌توانند برآورد نسبی از سود شرکت‌ها برای سال ۱۴۰۲ داشته باشند.

3️⃣ به نظر می‌رسد مذاکراتی بین ایران و آمریکا در راستای کاهش تنش و برخی توافقات (نیم‌بند و موقت) بین‌المللی در جریان است و اخبار ضد و نقیض خبرگزاری‌های خارجی مهر تائیدی بر این ادعا است. اگرچه جزئیاتی در این خصوص در دسترس نیست اما به نظر تحولات مثبت سیاسی عاملی برای درآوردن دست دولت از جیب شرکت‌ها باشد و لذا این موضوع عاملی برای بهبود سود شرکت‌ها خواهد بود.

4️⃣ بر اساس محاسبات اقتصادی (نقدینگی، پایه پولی و تورم) دلار در قیمت‌های کمتر از ۵۰ هزار تومانی ثبات نخواهد داشت و احتمالا پس از این اصلاح، تا پایان سال باید شاهد حرکت آن به سمت کانال ۶۰ هزار تومانی باشیم. ضمن اینکه شاید در کوتاه‌مدت دولت از افت قیمت دلار در راستای استفاده خوراک سیاسی و پس گرفتن آبروی از دست رفته خود استقبال کند اما کسری جدی بودجه خیلی زود دلار را به سمت جلو حرکت خواهد داد.

5️⃣ نکته آخر اینکه با کاهش تنش‌های سیاسی باید شاهد کاهش شکاف بین دلار آزاد و نرخ حواله باشیم. این اتفاق اثرات مثبت خوبی بر سودسازی شرکت‌ها خواهد گذاشت.

بنابراین نگاه به بازار ارز و اثرات آن بر بورس می‌بایست منطقی باشد. ضمن‌اینکه فعالین سایر بازارها به‌‌ویژه سرمایه‌گذاران دو بازار مسکن و خودرو و حتی طلا بیشتر باید نگران افت قیمت ارز باشند؛ چراکه این کالاها با دلاری فراتر از نرخ روی تابلو معامله می‌شوند و تنها بازار سرمایه است که با دلار ۳۸ هزار تومانی داد و ستد می‌شود. هنوز هم معتقدیم پولِ فعال در بازارهای موازی خیلی صبور نیست و اگر رکود ادامه داشته باشد، به سراغ بازار جایگزین خواهد رفت و شاید بازار سرمایه پس از اصلاح فعلی بتواند بخشی از این نقدینگی را جذب نماید. البته تحقق چنین امری منوط به ایجاد جذابیت توسط دولت و نهاد ناظر خواهد بود. اگر کمی عقلانیت وجود داشته باشد، با برخی ابزارها و تغییر در برخی از سیاست‌گذاری‌ها می‌توان از پیچ تاریخی ایجاد شده نهایت استفاده را برد
بورس ۲۴
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…

اقتصاد بازار

🔰 جیب‌بری از طریق تورم بهینه‌تر است یا زورگیری از طریق مالیات؟


✍ مرتضی کاظمی
می‌فهمم که برای بعضی از ما این سؤال عجیب و ناامیدکننده است؛ اما باور کنید که اساتید در دانشکده‌های اقتصاد چه ایرانی و چه غیرایرانی به این سوال مشغول و مألوف بوده‌اند و هستند.

جواب من (مرتضی کاظمی) به این سوال این است که به‌جای جیب‌بری‌های تورمی و زورگیری‌های مالیاتی، ولخرجی‌های دولتی‌/حکومتی و حتی هزینه‌های به‌ظاهر ضروری را کاهش دهید؛ اما جواب اقتصاددان‌های پرمطالعه معمولاً متفاوت است. آنطور که من متوجه شده‌ام، اقتصاددان‌های مذکور معمولاً خود را در جایگاه مشاور تامین مالی دولت (و نه طرفدار مردم) در نظر می‌گیرند و معمولاً توصیه می‌کنند دولت از هر روشی که در دسترس دارد برای تأمین مالی استفاده کند.

در یک گروه سیصد نفره عضوم که تقریباً همگی دانش‌آموخته یا اساتید در رشته اقتصادند. آنطور که به نظر می‌رسد اعضای فعال در این گروه به‌صورت جدی مرعوب ایده‌ای شده‌اند که در ادامه می‌نویسم. آن ایده اینگونه است که: «اگر شما یک دولتی با کسری‌های پایدار بودجه (بنابر هر دلیلی، درست یا نادرست) داشته باشید و آن دولت بخواهد این کسری‌ها را بدون کاهش در آنها از روش‌های مختلف تامین مالی کند بر اساس ادبیات کلان موجود، کم‌هزینه‌ترین و بهینه‌ترین راه از طریق تامین پولی آنهاست. یعنی از طریق ایجاد تورم.»

سیاستمداران، ایده‌های چنین اقتصاددان‌هایی را عاشقانه می‌پذیرند. شما به سیاستمدار می‌گویی که مهم نیست که ولخرجی‌های زیادی داری؛ برو جلو و هر چقدر می‌توانی ماجراجویی کن؛ دست در جیب مردم، تا می‌توانی به زورگیری و جیب‌بری ادامه بده. به ولخرجی‌ها ادامه بده تا وقتی اقتصاددان‌های تحصیلکرده در کنارت هستند راه‌های جدید برای زورگیری و مالیات‌گیری را به تو نشان می‌دهند. سیاستمدار عزیز تا می‌توانی مالیات بگیر و تورم بساز.

بر اساس ادبیات اقتصاد کلان و بر اساس نظریات قدیمی‌تر که توسط جان مینارد کینز ارائه شده و بر اساس ایده‌های جدیدتری که توسط مایکل وودفورد و جان هولاند کاکرین به ادبیات اقتصاد پولی اضافه شده (مرعوب اسم‌ها شدید؟) اقتصادان‌ها و روشنفکران تشخیص داده‌‌اند سیاستمداران و دولت‌مردان، در صورتی که نتوانند ولخرجی‌ها و ماجراجوی‌ها را از طریق زورگیری و مالیات‌گیری تأمین کنند؛ بهینه‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راهکار ایجاد تورم است. بله ایجاد تورم حتی تا ۳۰ درصد!

بله؛ متاسفانه اقتصاددانان (از نوع چپ و کینزی و پساکینزی و حتی از نوع متعارف) معمولاً شریک دولت‌مردان و سیاستمداران در بسط زورگیری و جیب‌بری و حق‌خوری بوده‌اند و هستند‌. متاسفانه!
.
نشانی "اقتصادبازار" در شبکه‌های اجتماعی:

🔗https://instagram.com/EghtesadBazar

🔗http://Eitaa.com/EghtesadeBazar

🔗https://ble.ir/EghtesadBazar


📊 کانال اقتصادبازار
🔗t.me/EghtesadBazar

Читать полностью…
Subscribe to a channel