در این کانال در تلخ و شیرین روزگار، همواره کنار شما هستیم و آموزشهایی برای انتخاب، ازدواج، سازگاری و بهبود زندگی شما ارائه میکنیم. استیره مولودی دکتری روانشناسی تخصصی جهت تعین وقت مشاوره👇 @Admiin140
امروز در یک چرت کوتاه عصرگاهی، خواب عجیبی دیدم کودک ششسالهای بودم، خفته زیر درخت زردآلو و در کنار نهری با صدای گنجشکان و گاهی کلاغان
خواب دیدم که مردهام — اما برخلاف تمام تصورهای مرسوم، درونم آکنده از شادی بود، نه ترس. گویی مرگ نه پایان که آغاز بود؛ دریچهای به سوی سبکی، به سوی آزادی محض از قیدهای این جهان خاکی. نبودِ درد، نبودِ واهمه، فقط آگاهیای شیرین و شفاف از بودنِ ناب در بیزمانی.
در آن لحظه، انگار فهمیدم که زندگی چیزی فراتر از نفس کشیدن و راه رفتن است. روحی که در خواب مرگ، از جسم کودکانهام بیرون آمد، دنیا را نه با چشم بلکه با درون میدید — بیواسطه، بیقضاوت. خوشحالیام از آن آگاهی بود، نه از رفتن. و شاید مرگ در آن خواب، استعارهای بود از رشد، از عبور کودک از درخت زردآلو به جهان ذهن و معنا.
استیره
تیر 1404
اگر ما جسارت طور دیگر زندگی کردن راداشتیم
اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم
اگر ادم ساختن بودیم
از همین جای زندگی مان به بعد را می ساختیم
💫🌸🧠🧠🌼💫
"هدف ما این نیست که افکارمان را کنترل کنیم، بلکه این است که نگذاریم آنها ما را کنترل کنند."
#راس_هریس
سوال 301
سلام خانم دکتر مولودی عزیز ، وقت خوش
ی سوال دارم درباره معنا درمانی
آیا این رویکرد جای تدریس میشود ؟ و با این رویکرد به چه افرادی میتوان کمک کرد ؟
و در آخر؛
همین که تو راضی به رنج و اندوه من شدی، من جواب تمام سوالهایم را گرفتم ...
باید کسی را داشته باشی
که شبها مقابلش بنشینی و از روز تباهی که داشتی برایش حرف بزنی و او خسته نشود و موشکافانه تک تک جزئیات روایت تو را گوش کند و به تو بابت اندوه، خشم یا شرمساریات حق بدهد و در انتهای حرفهای تو سری تکان بدهد و از زوال اندوهت بگوید و از شبی که صبح میشود و از رنجی که تمام و اندوهی که فراموش.. و تو بپذیری و خالی شوی و فراموش کنی...
بالآخره باید کسی باشد که با حضورش آرام بگیری و مطمئن شوی که دیوانه نیستی و احساساتت طبیعیاند و برای دیگران هم پیش آمده و تو تنها نیستی!
باید کسی باشد که به تو بفهماند خیلی مسائل آنقدرها هم اهمیت ندارند و این تویی که زیادی بزرگشان میکنی!
بالآخره باید کسی باشد تا هربار که قصد رسیدن به پل مرتفع جهانت را داشتی، با محبت و درایت و مهربانی تو را منصرف کند و به یک نگاه و اشاره تو را به زندگیات برگرداند...
که از درک نشدنها و هرشب با اندوه و شرم خوابیدنها و کسی را نداشتنهاست که آدمها به بدترین شرایط جهانشان میرسند و کسی نمیفهمد زخم عمیقی که با هزار بخیه و مرهم بهبود پیدا نمیکرد، به یک نگاه و نوازش و مهربانیِ ساده خوب می شود
☀️🖤
سوال 300
سلام وقت شما بخیر استاد عزیز
سوال من اینست یک انسان سوء استفاده ګر کدام نشانها را دارد، یا اینکه چطور یک انسان سوء استفاده ګر را بشناسیم؟
البته سوء استفاده عاطفی
تشکر
اگر می دانستید که قرار است بمیرید چکار می کردید؟ یا چه کاری را دیگر نمی کردید؟
معطلش نکنید. چون قرار است بمیرید.
همه مان قرار است بمیریم.
میترسم با کسی حرف بزنم.
که اینروزها حرف زدن، بیشتر غمگینم میکند.
چیزهایی هست که نمیخواهی حتی در ذهن خودت مرورشان کنی و بازگو کردنشان، به همزدن خاکستر میماند و آتش خفتهی درونت را شعلهور میکند.
دردهایی هست که
نپذیرفتهای،
که نمیپذیری،
که نمیخواهی بپذیری!
در زندگی همهی ما زمانهایی میرسد که قویترین آدم زمین هم اگر باشیم، حریف ارتش مسلح اندوه نیستیم
من دارم یک تنه می جنگم
و هر شب با سربازانی خسته و زخمی از نبردی نابرابر به رختخوابم بر می گردم
🖤☀️
چه کسی می گوید کلمات نمی توانند
کاری کنند
آن ها نوازش می کنند.
غرق می کنند و نجات می بخشند
گرما بخش اند و به تو قدرت پرواز عطا می کنند
و گاه چنان
تو را بر زمین می زنند
که از هم گسیخته می شوی....
من زخم های عمیقی بر تن دارم
ولی تو عمیق ترین
و عزیز ترینشان
بودی...
درست همانجا که ناگهان به خودت میآیی و خودت را میبینی و به خودت توجه میکنی و تصمیم میگیری خودت را دوستتر داشتهباشی!
درست همانجا که ناگهان بلند میشوی و موهایت را جمع میکنی و پشت سرت میبندی و شروع میکنی...
درست همانجا که ناگهان و با درد به پذیرش میرسی و از دلجویی و تسکین توسط آدمها ناامید میشوی و میفهمی گریه کردن فایدهای ندارد و گلایه کردن فایدهای ندارد و خودت اشکهای خودت را پاک میکنی و بغضت را صاف میکنی و سعی میکنی روحیهات را حفظ کنی و فقط روی خودت حساب کنی.
درست همانجا که از همه قطع امید میکنی و توقعت را از تمام آدمها به صفر میرسانی و بیش از پیش روی پاهای خودت میایستی.
درست همانجا که میفهمی حکمت تمام رنجها همین بوده که از همه ناامید شوی و خودت را پیدا کنی و بفهمی چقدر قوی هستی...
درست همانجا که کمتر حرف میزنی و کمتر توضیح میدهی و کمتر میخندی و کمتر معاشرت میکنی و تنهایی خرید میروی و تنهایی کافه میروی و تنهایی قدم میزنی و تنهایی سفر میکنی...
بدترین چیزهایی که میتونید به یه آدم افسرده بگید.
«از این بدتر هم میتونست بشه.»
«پاشو خودتو جمع کن»
«داری فیلم بازی میکنی.»
«همه گاهی اینجوری میشن دیگه.»
«ولی تو که حالت خوب به نظر میاد.»
احساس می کنم باید به خواب طولانی برم
خیلی طولانی
طولانی تر از خواب اصحاب کهف
حس می کنم یک روز چند هزار ساله را می پیمایمم
ساکت و نظاره گرم
و به تماشای خود نشسته ام
انگار ساعت ها به خواب رفتند
تقویم ها گم شده اند
و من در جستجوی خویشتنم
نمی دانم شاید یکی از همین روزا باشد که دست خودم را بگیرم
ببرم یک جای دور
خیلی دور
و به خودم بگویم
دخترکم
راه زیادی آمده ای
بنشین برایت چای بریزم
بنشین خستگی در کن ....
استیره مولودی
تیر 1404
خدا كند انگورها برسند
جهان مست شود
تلوتلو بخورند خیابانها
به شانهی هم بزنند
رئیسجمهورها و گداها
برای لحظهای
تفنگها یادشان برود دریدن را
كاردها یادشان برود
بریدن را
قلمها آتش را
آتشبس بنویسند .
خدا كند كوهها به هم برسند
دریا چنگ بزند به آسمان
ماهش را بدزدد
به میخانه شوند پلنگها با آهوها .
خدا كند مستی به اشیاء سرایت كند
پنجرهها
دیوارها را بشكنند
و
تو
نیز مرا به یاد بیاوری .
خدا کند...
💌♾
پس از ملال، محال است خرّمی نرسد
همیشه از عقبِ ابر، آفتاب میشود ...
🌸🌸🦋🦋🌼🌼
☎️📞☎️جهت مشاوره آنلاین 👇
@Admiin140
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
✅نگاهی به ترس از دریچه ای دیگر
۱.شما از ارتفاع نمیترسید، از افتادن میترسید
۲.شما از تاریکی نمیترسید،از آنچه ممکن است در آن باشد میترسید
۳.شما از رها کردن نمیترسید،شما فقط میترسید واقعیت از دست دادنِ کسی یا چیزی را بپذیرید
۴.شما از آدم های اطرافتان نمیترسید شما از طرد شدن میترسید
۵.شما از دوست داشتن نمیترسید،شما میترسید مورد دوست داشتن متقابل قرار نگیرید
۶.شما از تلاش مجدد نمیترسید،شما فقط میترسید دوباره به همان دلایل صدمه ببینید
پ.ن:این عبارات لزومأ برای همه صدق نمیکند و هر ترسی برای هرفرد می تواند معنی و معانی متفاوتی داشته باشد
♦️روباهی از شتری پرسید: «عمق این رودخانه چه اندازه است؟»
شتر جواب داد: «تا زانو.»
ولی وقتی روباه توی رودخانه پرید، آب از سرش هم گذشت و همین طور که دست و پا میزد به شتر گفت: «تو که گفتی تا زانو!»
شتر جواب داد: «بله، تا زانوی من، نه زانوی تو.»
هنگامی که از کسی مشورت میگیریم یا راهنمایی میخواهیم باید شرایط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگیریم. لزوما" هر تجربهای که دیگران دارند برای ما مناسب نیست.
☎️📞☎️جهت مشاوره آنلاین 👇
@Admiin140
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
✅جهت رزرو «مشاوره» با
دکتر مولودی
دکتری تخصصی روانشناسی
استاد دانشگاه
👇
@Admiin140
سلام دوستان
سوالاتتون رو می تونید به این ایدی بفرستید به صورت رندوم به یک سری سوالات پاسخ داده میشه
@Admiin140
https://www.instagram.com/reel/DL-kjwOo7Dt/?igsh=MWQ5OXpzOGhoaDlqNw==
Читать полностью…آنکس که تو را دوست بدارد
به تماشای غمت نخواهد نشست
این کتاب یکی از بهترین نمونههای ادبی در ادبیات روانشناسانه است و روایت زندگی و نجات یافتن دکتر ویکتور فرانکل در اردوگاه کار اجباری رژیم نازی را شرح میدهد. فرانکل در این کتاب ابتدا خاطراتش از آشویتس را بازگو میکند و سپس تلاشها و راهکارهایش برای زنده ماندن را توضیح میدهد.
ویکتور فرانکل در مدت زمانی که در نیروگاه آشویتس زندانی بود، پدر، مادر، همسر و برادرش را از دست داد بنابراین به گفته خودش «درد از دست دادن» را میفهمد. او در کتاب انسان در جستوجوی معنی سعی میکند تا با بیان دردهایش به خواننده بفهماند که چطور میتوان زیر بار این حجم از رنج زنده ماند.
📕 انسان در جستجوی معنا
✍🏻 #ویکتور_فرانکل
#انسان_در_جستجوی_معنا
23 اردیبهشت سال 1400 ساعت 2:35 ظهر تورو از دست دادم
امروز بعد 4 سال در یک چرت کوتاهی تابستانی به خوابم امدی
به خوابم آمدی... و من، در بستر خاموش خواب، در آغوش خاطرهای زنده افتادم. چهرهات، آرامتر از همیشه، گویی از فراسوی مرزهای جسم و زمان بازآمده بود—نه برای حرف زدن، که برای بودن.
در خواب هم دیدم دلتنگتم مثل زمان های بیداری ام
گویی زندگی خواست یادآوری کند که عشقهای اصیل هرگز از بین نمیروند—فقط شکلشان عوض میشود؛ از آغوشی گرم به حضوری در خواب، از صدایی زمزمهوار به نوری در دل.
از دلتنگی به اشتیاق
از من به تو
و از تو به من.
برای مادر بزرگم
(که به معنای واقعی بزرگ مادر بود)
استیره مولودی
معلم راستین،
مرشد در آغاز از طریق فکر با تو سخن میگوید ،
سپس با اشاره
و اگر رهرو در نیافت با کلام
آنکه کلمات را در مییابد فردی عادیست.
آنکه اشارات را تاویل میکند ،تشرف یافته است،
و آنکه افکار را بخواند ، الهیست.
در آنصورت قلب من همواره نجوا کند…
و گوش دل رهرو دائما میشنود.
همین حوالی اند ؛
شِمرهایی که ستم می کنند ،
حسین هایی که قربانی می شوند ،
و مختارهایی که دیر می رسند ...
نرگس صرافیان