دزیره ؛ روایتی عاشقانه از تاریخِ یک فاتح ☕شعـر،موسیقی،کتاب،دکلمه باید جهان را بهتر از آنچه تحویل گرفته ای، تحویل بدهی خواه با فرزندی خوب یا باغچه ای سرسبز اگر فقط یک نفر با بودن تو ساده ترنفس کشیدیعنی تو موفق شده ای
#قلم_نوشت
حالا که همه دارن از جنگ مینویسن، اینم سهم ما باشه از این روزهای سخت؛میدونی مهمترین چیز در جنگ چیست ؟ برگشتن به خانه .
برام نوشته؛
میدونی این چند وقت
که همه میرفتن
و خونه زندگیشون و ول کرده بودن
و
فقط نگران هم بودن
داشتم به این فکر میکردم
که چقدر دنیا بی ارزشه
هرچی جمع کنی
کار کنی
بدویی
کلاه سر اینو اون بزاری
هیچ فایده ای نداره
تا زندگی نکرده باشی
و ادما رو دوست نداشته باشی
پشیزی نمیارزه این دنیا.
حقِ.
میدونی مهمترین چیز بعد از جنگ چیه؟ فراموش نکردنش.
۴/۴/۴
ای غرقه در هزار غم بیدوا وطن
کردند بر تو ناخلفان ظلمها وطن
عزیز وطن غریب وطن بینوا وطن
پـروردگـارا به حق مهربانیات
هموطنانمان را از خطرات جنگ حفظ بفرما
و به این عزیزان قدرت بده تا بتوانند
در مقابل حوادث مقاومت کنند و در امان باشند
و در زندگی همیشه صحیح و سالم باشند
الــــهـــی آمــیــن🙏
خـــدایا هموطنانمان را حـفظ بـفرمـا
نامه پیدا شده در جیب یک سرباز کشته شده در جنگ جهانى
«جنگ که تمام شود، ازدواج میکنیم و در مزرعه ما گلهایی خواهد رویید به زیبایی تو. در رحِم تو دختری خواهد بود شبیه تو که عاشق پدرش خواهد بود...»
مرجنگه
محمد بابادی
مگر چه میخواهم از وطن؟
جز لقمهای نان و خیالی آسوده
چه میخواهم؟
جز تکهای آفتاب و
بارانی که آهسته ببارد،
جز پنجرهای که رو به عشق و آزادی گشوده شود...
مگر چه خواستم از وطن که از من دریغاش کردند؟
موسیقی #فولکلور
همه فامیلا جمع شدیم خونه بابا بزرگم تو روستا که از جنگ در امان باشیم
سر ارثیه دعوا شد و همه دارن همو فحشکش میکنن و میزنن
سر عموم شکست
تلفاتمون از جنگ بیشتر شد
#روحیه_دادن_به_هموطن
🎧
مام وطن
گروه آلمانی Gregorian
با همراهی دو گروه Enigma
و Era
دو گروهی از مردان ،
هیچگاه به زندگی عادی
برنخواهند گشت
آنانکه به جنگ رفته اند ،
و آنانکه عاشق شده اند .
#رومنرولان
تقدیمتان🌹
🕊🤍
🕯 شاید جنگ بتواند از ما آدم دیگری بسازد
آدمی، موجودیست شگفتانگیز.
آنگاه که به فانی بودن خود میاندیشد،
بیش از هر زمان دیگری
به داراییهای اصیل زندگیاش رجوع میکند.
آنچه تا دیروز رنگین و درخشان بود
و در زندگی جلوهگری میکرد،
بهیکباره بیمعنا میشود؛
و آنچه عادی، خاموش و بدیهی مینمود،
عنصری ژرف و معنادار میگردد.
آری...
از دست دادنها،
همواره معناهای نو میآفرینند.
روزهای جنگ،
زمان اندیشیدن به مرگ است.
و درست در دل این هراس،
مجالیست برای تولد معناهای تازه:
دیداری دوباره با آنان که دوستشان داریم،
بازگشت به کارهای ناتمام،
توجه به کودکانی که در هیاهوی روزمرگی از یادشان برده بودیم،
عشقی تازه به همسری که بیادعا کنارمان ایستاد...
و فرصت دیدن آنچه سالها نمیدیدیم.
شاید...
روزی که این آشوب پایان میگیرد،
ما نیز آدمی دیگر شده باشیم.
شاید...
و قسم به صدای آژیر،
قسم به خواب راحتی که از چشم مردمان وطنم رفته،
قسم به جنازه ی کودکان و زنان و مردان بی گناه،
قسم به تکتک نفس های مضطرب و قلب های لرزان،
قسم به صدای موشک، پدافند، پهباد،
قسم به قوم های مقتدر فارس ،ترک،کورد، لر، بلوچ، عرب،
قسم به خاک ایران؛
ما اگر امروز گریه کنیم، فردا تا پای جان خواهیم جنگید،
ما ایرانی هستیم، نه از جنس ترس. از جنس نور. از جنس امید. از جنس قدرت.
ما اگر امشب نگران باشیم، فردا با غرور میگوییم، ایران زندهست، چون ما زنده هستیم. ما زنده و شکست ناپذیریم چون پشت همیم.
ما اجازه نخواهیم داد وجبی از این خاک اشغال شود.
ما تا پای جان از ایرانمان، جانمان ، دفاع خواهیم کرد.
برای پیدا کردن این بیت، توفیق شد رثای دکتر حمیدی شیرازی برای جلالالدین محمد خوارزمشاه رو برای بار صدم بخونم...
رسیدم به این بخش و بغضم ترکید؛
اونجا که جلالالدین برای اینکه زن و بچهش به دست مغولا نیوفتن، اونا رو به جیحون میندازه و با خون دل با خودش میگه؛
شبی آمد كه می بايد فدا كرد
به راه مملكت فرزند و زن را
به پيش دشمنان استاد و جنگيد
رهاند از بند اهريمن وطن را
دردت به جانم ای وطن💔
دورت بگردم ای وطن💔
بمانی و نمانم ای وطن💔
با قلبی مملو از اندوه💔
گریه امانم نمیدهد😭
خدایا…
در روزهایی که ترس در دلها ریشه میدواند،
و صدای ناامنی در شهر میپیچد،
ما دست به آسمان بلند کردهایم…
نه برای انتقام،
نه برای ترسیدن…
بلکه برای رحمت، برای آرامش،
برای نجاتِ مردم بیگناه.
خدایا…
تهران را، ایران را، و دلهای مردمش را
در پناه امن خودت حفظ کن.
ما را از شرّ هر فتنه و هر دشمنی در امان بدار.
به دلهایمان آرامش بده،
و بر کشورمان صلح و نور ببار...
توکلمان به توست....✊🇮🇷
نوای باشکوه و دلنواز ویولن
در میان صدای موشک و انفجار!
هموطنی که دیشب حین حملات نظامی،
در خیابانهای تهران ویولن مینواخت!
زیباترین جلوهٔ عشق به میهن!
و اشکی که هموطنانمان از پشت پنجرهها میریختند، زیباترین رخداد این روزهای تهران
و شاید جهان بود.
.
ايران در نظر من، چونان سنگ خارايی است كه موجهای دريا آن را به اعماق راندهاند، انقلابها جوی آن را به خشكی انداخته، رودی آن را با خود برده و فرسوده كرده است؛ تيزیهای آن را گرفته و خراشهای بسياری بر آن وارد آورده، اما سنگ خارا كه پيوسته همان است كه بود، اينك، در وسط درهای باير آرميده است. زمانی كه اوضاع بر وفق مراد باشد، آن سنگ خارا گردش از سر خواهد گرفت. اهميتی ندارد كه كدام عنصر طبيعی پيروز شده يا چه حوادثی رخ داده باشد؛ تا زمانی كه او از ميان نرفته باشد، همان سنگ خارا خواهد بود و به جای نيرويی كه بخواهد در درازای يك سده اندك آسيبی بر او وارد كند، او بر هزار نيروی مشابه چيره خواهد شد.
✍️کنت آرتور دوگوبینو ، خاورشناس، شاعر، مورخ، محقق و دیپلمات فرانسوی
پهلوانان هرگز نمیمیرند
هروطن پرستی صدپهلوان است نه یکی!
.
اى مادر ما، ايران!
جان زخمى تو در كدام روز هفته التيام خواهد پذيرفت؟
چشمان ما به راه عافيت تو سفيد شد؛ اى ما نثار عافيتِ تو!
#محمود_دولتآبادى
«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ»
مهم نیست، چقدر اندوهت عمیق است
زمانی که دلت به نور خدا روشن باشد
قلبت دوباره لبخند خواهد زد.
خدای نور،
خدای عشق،
خدای آرامش...
از سرچشمه پاک هستی،
نوری شفابخش روانه کن بر سرزمین ایران.
بگذار دلهای ترسیده،
در آغوش تو آرام بگیرند...
بگذار لرزشها، در نرمیِ انرژی عشق تو حل شوند...
🔮
ای انرژی حیاتبخش کیهانی،
در رگهای این خاک جاری شو...
دلهای زخمی را بپوشان،
خانهها را با امنیت بپُر کن،
و ذهنها را از ترس رها ساز.
من، با تمام وجود،
صلح را به ایران میفرستم...
نور را،
آرامش را،
و عشق را...
به ایران:
✨ "نور باشد، عشق باشد، صلح باشد."
هیچ مادری از جنگ نمی ترسه
از صدای آژیر،
از انفجار ،
از بی خوابی های شبانه ،
نهههههههه
مادر فقط یه ترس داره
این که بچه ش آسیب ببینه
این که نتونه ازش محافظت کنه
من نمیترسم برای خودم
می ترسم برای بچه م...
" حال امروز مادران سرزمینم "
آرش کمانگیر
سیاوش کسرایی
روزگاری بود
روزگاری تلخ و تاری بود
بخت ما چون روی بدخواهان ما تیره
دشمنان بر جان ما چیره
شهر سیلی خورده هذیان داشت
بر زبان بس داستانهای پریشان داشت
زندگی سرد و سیه چون سنگ
روز بدنامی
روزگار ننگ
"منم آرش" 🔥
چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن
منم آرش سپاهی مردی آزاده
به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را
اینک آماده
مجوییدم نسب
فرزند رنج و کار
دل خلقیست در مشتم
امید مردمی خاموش هم پشتم
کدام آهنگ آیا میتواند ساخت
طنین گامهای استواری را که سوی نیستی مردانه میرفتند؟
طنین گامهایی را که آگاهانه میرفتند؟
آری آری جان خود در تیر کرد آرش
کار صدها صدهزاران تیغهی شمشیر کرد آرش
رهگذرهایی که شب در راه میمانند
نام آرش را پیاپی در دل کهسار میخوانند
و نیاز خویش میخواهند
با دهان سنگهای کوه آرش میدهد پاسخ
آهنگ: کُولی «بیکلام»
آهنگساز: استاد تهمورس پورناظری
سهتار: جناب پویا خوشبین
🖤💔
در زیر هر وجب از خاک ایران
مَردی در خون خود خفته است
تا از هَسْتیِ این سرزمین
پاسداری کند.