دژنپشت، کتابخانه کهن سرزمین پارس به روزگار پارتها دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی نشانی در اینستاگرام: mahmudfazelibirjandi
.
به پیشباز نوروز - ۱۳
۲۷ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
سورنا و رقص محلی
بازار سرپوش بیرجند
۲۵ اسفند.
/channel/dejnepesht4000
تمدن نوروزی
۲۶ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
جشن نوروز مخصوص جغرافیای ایران نیست. خیام نوشته است که گرفتن نوروز بر مردم ترک و روم هم واجب است. امروز در کشورهای آسیای مرکزی تا به سرزمینهای میانرودان و در کشورهای همسایه، از نوتاسیس چون پاکستان و افغانستان، یا کهن، چون ارمنستان، نوروز را جشن میگیرند. نوروز را در مصر هم میگرفتهاند. احسنالتقاسیم در سده سوم خبر داده که نوروز را در یمن میگرفتند. در سده کنونی که ایرانیان زیادی به کشورهای دیگر رفتهاند آداب ایرانی و قلمرو نوروز بسیار گستردهتر از قدیم شده و تا امریکا هم رسیده است.
قلمرو نوروز، بهترین قلمرو دوستی و آشتی تواند بود. شود که همه باشندگان این سرزمینها تمدن نوروز را بزرگ بدارند. کشورهای واقع در حوزه تمدن نوروز توانند پیمانی با هم برپا دارند که آشتی را در این کشورها بگسترد و دامان جدایی حکومتها را برچیند. پس باشندگان سرزمینها دوستی قدیم خویش را از سر خواهند گرفت. پیوستن به تمدن نوروز دستاویز کینتوزی و یاوهگویی را از انیرانیان هم خواهد ستاند تا به خود آیند و از نو سر بر آستان بلند فرهنگ و تمدن ایران بسایند.
/channel/dejnepesht4000
.
به پیشباز نوروز - ۱۰
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
همخوانی سرود "ای ایران"
امروز.
آرامگاه فردوسی.
/channel/dejnepesht4000
.
به پیشباز نوروز - ۹
۲۴ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
رقص گروهی و آتشافروزی.
آیین پیشباز نوروز در ملکشاهی
استان ایلام.
پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳.
/channel/dejnepesht4000
.
پیوند دوات و تاج
خواجه نظامالملک،
و ناخشنودان از پیشرفت مملکت
۲۳ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
تا خواجه نظامالملک، وزیر بود، دوره رونق داد و راستی بود، و دانش و دین در هر شهر خریداران بیشمار داشت. ایرانیان که از زمان ساسانیان به این سو از تازشها از باختر و خاور ستوهیده بودند روی آسایش میدیدند. تهیدستان در سایهاش آرام بودند. به رای استوار او سرزمینهای ایرانی از دیوار چین تا دریای روم (مدیترانه) رسید.
روزی که لشکریان آلپ ارسلان از سیحون گذشتند کشتیبانان مزد خود را خواستند و او حواله به انطاکیه داد، بر کران دریای مدیترانه؛ تا گستردگی سرزمینهای فرمانروایی سلطان را بازنماید و هم گفت که در لشکرگاه، عناصر بازارسیاه هستند که حواله را نقد میکنند. از وجود حواشی سیاه و سپید در لشکر آگاه بود، و با آنان درنمیافتاد.
روزی که لشکر روم شماری سربازان ایرانی را بندی کردند، آلپارسلان هم اندران میانه؛ خواجه بود که نگذاشت کسی بداند چه شده. به مذاکره با قیصر روم شد، چنان با تدبیر و ترزبانی، که سلطان و همراهانش را از بند برهاند.
مدرسهها ساخت که نظامیهاش نامیدند و کانون علم در جهان ایرانی شد. کاروانسراها ساخت. باج سفر را برداشت تا سفر، گردش و بازرگانی رونق یافت.
تدبیرها و جهانداری او، بدخواهان را برانگیخت، بزرگ آنان مادر سلطان. بر گوش ملکشاه از بدکرداری خواجه خواندند. سلطان بر سر خشم آمد و پیغام داد بفرمایم تا آن دوات از تو بستانند. خواجه پاسخ فرستاد که دوام آن تاج به این دوات بازبسته است!
سفری به بغداد پیش آمد و خواجه در رکاب ملکشاه میرفت. در راه سفر شبانگاه آدینه، دهم رمضان سال ۴۸۱ خورشیدی، خواجه ۸۳ ساله روزه میگشاد که او را کارد زدند. ساعتی ببود تا زخم، کار کرد و از جهان بشد.
غلامان خواجه برنیارستند و کُشندهاش را بکشتند. ندانستند که از ماندنش مشکلها حل شود!
خواجه نظامالملک حسن بن علی توسی، دهقانزادهای بود اهل بیهق، زاده سال ۳۹۸. در توس درس خواند. وارد دستگاه حکومت شد و سی سال وزیر بود.
او نامدارترین وزیر ایرانی در دوران پساساسانی و از سرآمدان فکر ایرانی است. وزیری که راهها و بیراهههای کارها را میشناخت. هم دست به قلم داشت. کتاب سیاستنامه او پارهایست نیک از اندیشه سیاسی ایرانی پساساسانی. در سیاستنامه بر دیگراندیشان میتازد، به دشنامهای تند. با این همه، نشود که ارج رایهای او را در گشادوبست فرمانروایی در دورانی نادیده گرفت که ایران یکی از پهناورترین قلمروها را داشت. رایانیدن آن سرزمینهای گسترده، بی بهره ازبنلاد اندیشه سیاسی درست و استوار، ناشدنی بود.
جز کتاب نامدارش، وصیتنامهای ازو مانده که بهری از آن کارنامکی است از دوره وزارتش، و آن اندیشه سیاسی و آیین او در فرمانرانی.
مینویسد:
"خلافی نکردم و خیانتی روا نداشتم. خزانه و رعیت آبادان داشتم. مخالفان را از پیش برداشتم. و جهان به عدل و انصاف و ایمنی گذاشتم. آنچه کردهام در صلاح دولت و مصلحت کافه رعیت پس از وقات من ظاهر شود. و گمان چنان برود که هیچ کس پس از من یک ماه شغل جهان بر نظام راست نتواند راندن."
شاید بَرَش خرده گیریم، که دانیم از این برتر نشاندن صلاح دولت چه گرهها افتد در کارها. با این همه، بهتر است تا او را بشناسیم. او که گرانباری کارها را چنان خوب میشناخت که گفت کس پس از من یک ماه نتواند مملکت را بگرداند.
همان شب که خواجه را کاردی کردند، ملکشاه سوکنامه فرستاد به فرزند او، و نوشت:
"ازان اندوه که به ما رسیدهست ازین مصیبت، گر از صد یکی خواهیم که بگوییم، نتوانیم گفتن. و همه جهان دانند که او ما را چه رُکنی بود و دانیم که بَدَل او دیگر اندر زمین ناید."
از پس او چنان شد که خود از پیش دیده بود: ماهی برنیامد که ملکشاه سلجوقی را هم بکشتند. جهان ایرانی به نشیب افتاد، و رنجهای دراز، باز تبه شد!
انوری ابیوردی سرود:
حامی جهان ز جور افلاک برفت
بنیاد نظام عالم خاک برفت
آن زهر زمانه را چو تریاق برفت
او رفت و سعادت از جهان، پاک برفت.
نزدیک هزارسال از آن شامگاه برآمده.
کی شود تا در احوال خود از نو بنگریم! دلسوز را بازشناسیم از غوغایی!
/channel/dejnepesht4000
.
به پیشباز نوروز - ۷
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
خانهتکانی!
کودکان خوابیده،
و نگاه هشیوار مادر!
/channel/dejnepesht4000
✨️✨️✨️تبادلِ فرهنگ و هنر
یکی را باید داشت، یا حسی آسان بر اساس سرشت و یا حسی آسان شده بر اساسِ "هنر و علم".
✅انسانی بسیار انسانی| نیچه ص۳۱۸
🔣 تنها کافیست لینک را لمس کنید و دکمۀ Add را بزنید و این فولدر ارزشمند را در تلگرام خود ذخیره کنید:
🔗 t.me/addlist/jPvXEn3RuJs1NWFk
.
به پیشباز نوروز - ۶
اندرز به بازار
۱۹ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
امیرعباس هویدا:
وقتی کالایی میفروشید و روی آن قیمت میگذارید، خدا را به یاد داشته باشید و خداشناسی را فراموش نکنید.
روزنامه اطلاعات.
۱۵ اسفند ۱۳۵۳. برگ ۴۴.
/channel/dejnepesht4000
.
به یاد موبد مهربان فیروزگری
۱۷ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
موبد مهربان فیروزگری، موبد بزرگ زرتشتیان ایران، آدینه ۱۷ اسفند ماه ۱۴۰۳ درگذشت. او فرزند خدامراد موبد دینیار موبد وفادار و خانم گوهر موبد خداداد و یازدهمین فرزند خانواده بود.
سال ۱۳۱۴ در محله دستوران یزد زاده شد. در یزد درس خواند. پس به هند رفت تا ادامه تحصیل دهد و برای ادامه تحصیل کار میکرد. زبانهای انگلیسی و گجراتی آموخت و در دانشگاه، در رشته علوم و سپس در رشته الکترونیک ادامه تحصیل داد و ده سالی در شرکتی از پارسیان هند کار کرد. سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت. زان پس به مدت ۴۲ سال در سه شرکت خارجی و ایرانی مشاور فنی یا مدیر بود.
سال ۱۳۵۵ به انجمن موبدان پیوست. در کلاسهای دینی موبد فیروز آذرگشسب و موبد رستم شهزادی شرکت کرد. یسناخوانی را از موبدان هرمزدیار خورشیدیان و خدامراد یزشنی فراگرفت. به تحقیقات اوستایی پرداخت و آگاهی دینی خود را افزایش داد. سال ۱۳۶۶ نوزوت شد و از آن زمان تا روز درگذشتش موبد زرتشتیان بود.
موبد مهربان فیروزگری برای انجمن موبدان، آموزش و از سرگرفتن کلاسهای موبدی رنج بسیار برد. در آیینها و جشنهای مختلف اوستا میخواند. آوای خوش و دلنشین اوستای او زبانزد همگان بود. دفتر ثبت ازدواج هم در تهران داشت.
سال ۱۳۹۶ در پنجمین جشنواره علمی دکتر مینا ایزدیار چهره نامآور زرتشتیان شناخته شد و بزرگداشتی برایش گرفتند.
وصیت کرده بود که پیکرش را پس از مرگ به دانشگاه علوم پزشکی اهدا کنند.
موبد مهربان فیروزگری از بازماندگان موبدان بزرگ ایرانی بود. آنان که تنها یادگاران عصر شکوهمند ایران باستان بودند. دانش و اندیشه ایرانی بر دوش ایشان از نابودی به زنهار ماند تا به دست آیندگان برسد.
دژنپشت، درگذشت موبد مهربان فیروزگری را به زرتشتیان و بازماندگان ایشان آرامشباد میگوید.
گفتوگوی بلند هفتهنامه امرداد با موبد فیروزگری
در این نشانی:
https://amordadnews.com/13220/
/channel/dejnepesht4000
.
به پیشباز نوروز - ۴
۱۷ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
سمنوپزون بود شب عید
آشتیکنون بود شب عید.
ایران، سرزمین جشن و مهر و آشتی و مردمی.
امروز، آدینه.
سمنوپزی در میدان تجریش.
/channel/dejnepesht4000
.
جاماسپ
گفتار در پیرامون اندیشه ایرانی
۱۴ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
جاماسپ از خاندان کهن هوَگوَ، وزیر نامدار گشتاسپ، شاهنشاه کیانی ایران بود. او را به نام جاماسپ حکیم هم شناسیم. او از چکادهای اندیشه ایرانی بود.
از زمانی که زرتشت پیامبر پیدا شد و شاهنشاه ایران دین نو ازو بپذیرفت، جاماسپ هم به او گروید و پس دختر پیامبر را به زنی بستاند. بدین روی، فرزانگی و دارایی او هم به گسترش آیین ایرانی یاری رساند.
جاماسپ همروزگار گشتاسپ شاهنشاه بود، و آن شاهنشاه در زمانهای میبود که شاید آن را مرز افسانه و سرآغاز تاریخ دانیم. پس، شود که در پژوهشهایی گواهان بیشتر از آن مرد خردمند ایران باستان را به دست آریم و در کار زندگانی اکنونیان کنیم.
جاماسپ از خاندانی دارا برآمده بود. او از شمار آن کسان است که آبانیشت اوستا از ایشان نام برده، و هم از دارایی او آگاهی داده. یسنا او را دولتمند بزرگ خوانده. در فروردین یشت به فروهر جاماسپ پاک از خاندان هوگو درود فرستاده شده. در گشتاسپیشت، زرتشت در نیایشی که بهر گشتاسپ خوانده گوید:
بشود که از تو ده فرزند پیدا شود، و دهمین مانند جاماسپ، آباد دارنده کشور باشد.
جاماسپ، از نمونههای کهن وزیران خردمند ایرانی است. جای و جاه او در کتاب «ایاتکار زریران»، خوب به دید آمده. «ایاتکار زریران» گزارش یکی از نبردهای کهن دینی است، و آن نبرد به زمانی درگرفته که گشتاسپ شاهنشاه ایرانی دین نو پذیرفته و چون ارجاسپ تورانی آگاه شده بر سر گرویدن شاهنشاه ایران به دین نو با او به جنگ درآمده.
گشتاسپ پیش از آن که جنگ دربگیرد از وزیر خردمندش جاماسپ درمیخواهد تا سرنوشت جنگ را بدو برگوید. زیبایی و شگفتی آنجاست که شاهنشاه با وزیر میگوید:
دانم که اگر ده روز باران ببارد تو بدانی که چندین سرشک بر زمین افتاده، تو بدانی که گُل هر گیاه در کدام شب یا کدام روز باز شده، بدانی که کدام آب ماهی دارد و کدام نه، و تو بدانی که در جنگ فردا کدام از پسران و برادرانم کشته شوند.
دقیقی هم در شاهنامه در باره خرد و دانایی جاماسپ چنین سخن رانده:
سر موبدان بود و شاه ردان
چراغ بزرگان و اسپهبدان
چنان پاکدل بود و پاکیزه جان
که بودی برو آشکارا، نهان
ستارهشناسی گرانمایه بود
ابا او به دانش که را پایه بود؟
و جاماسپ در شب جنگی که با تازش تورانیان به ایران درگرفت در پاسخ به پرسش شاهنشاه از او زینهار خواست و پس هر آنچه را از فردا میدید بدو برگفت. از آن که پسرانش و برادرانش در جنگ کشته خواهند شد. این آگاهی چندان بر شاهنشاه گران آمد که آهنگ جان جاماسپ کرد. چون از پیش، سوگندها بخورده بود که برو خشم نگیرد، بر راه سوگند و پیمان رفت و جاماسپ زنده بماند.
از جاماسپ کتابی به یادگار مانده که آن را نام «جاماسپنامگ» است، و هم به نام «یادگار جاماسپ» و هم «جاماسپی» شناسیمش. این کتاب به چند گردانش در زبان فارسی چاپ شده. گردانیده ارزمند و درستی هم از آن هست که چاپ نشده و نگارنده نسخهای از آن در دست دارد.
«جاماسپنامگ» گواهی است از دانش گسترده جاماسپ و آگاهیهای او را از گذشته و آینده ایران بازمیگوید و هم از افسانههای کهن ایرانی در باره پیدایش سخن دارد.
سخن از جاماسپ، سخن از اندوخته دانشی ایران کهن است. او خردمندی دارا بود: هم بزرگراهی در اندیشه ایرانی و هم مرد کار و آبادگری.
دردا که ایرانیان این هممیهن دانشمند و فرزانه کممانند را نشناسند که توان ازو بسیار آموخت.
«جاماسپنامگ» کتاب وزیر فرزانه روزگار باستان ما اکنون در بازار کتاب ایران یافت شود.
یادآور شود که جاماسپ روزگار باستان، کسی است جز جاماسپ یا زاماسپ، برادر کوات، که به روزگار ساسانیان چندی بر تخت شاهنشاهی ایران نشست.
/channel/dejnepesht4000
.
به پیشباز نوروز - ۲
۱۳ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
گشتی در ایران.
با نوای ترانهای از گروه رستاک.
/channel/dejnepesht4000
.
روزه در رمضان از نگاه ناصرالدینشاه
#محمود_فاضلی_بیرجندی
۱۱ اسفند ۱۴۰۳
نوشتار زیر از ناصرالدین شاه قاجار مانده است. یکی از شاهان قبیلهای که استاد پورداوود آنها را نمونه بیلیاقتی و رذالت طبع و بداخلاقی خواندهاند! (خرمشاه. ص ۱۰۶)
اما در دوره قاجاران هر چه از فساد و جنایت و ستم و واگذاردن خاک ایران و اعطای امتیازات شد، دستکم درِ خانه تزویر و ریا گشوده نبود. شاه قجر، خودش راست و درست مینویسد که همه روزه میخوریم:
کسانی که روزه میخوردند اول خودمان بودیم که به هزار دلیل عقلی و نقلی و شرعی نمیتوانستیم روزه بگیریم.
مجدالدوله هم ناخوش است، میخورد.
اکبرخان هم ناخوش بود میخورد.
باشی، برادر اکبرخان هم ناخوش بود، میخورد.
امینالملک قبل از رمضان ناخوش شده بود، نمیتوانست روزه بگیرد، میخورد.
میرزا حسین خان شرف بنایی، ناخوش نبود ولی خودش میگفت ناخوشم، میخورد.
صنیع الملک، معمارباشی عیبی نداشت و روزه میخورد.
آغا بشارت و آغا عبدالله و آغا علی و مرتضیخان هم روزه میخوردند.
اعتمادالسلطنه هم گویا میخورد.
زیندار باشی هم میخورد.
اقبالالدوله هم به جهت خوردن روزه به محمدآباد رفته بود که تماما بخورد.
معیرالممالک قدیم هم روزه میخورد.
ناصرالملک هم روزه نبود.
حاجبالدوله و کالسکهچیباشی هم میخوردند.
امین اقدس خانم هم که ناخوش بود و میخورد.
عایشه خانم میخورد.
بدرالدوله هم روزه نبود.
گلین خانم هم روزه نمیگرفت.
زاغی هم روزه نبود.
امینالسلطان هم به واسطه دردچشم، ده دوازده روز خورد.
میرزا محمود خان، وزیر مختار هم مسافر بود و قصد نکرده بود، میخورد.
حکیم الممالک چون میخواست گلپایگان برود، میخورد.
امینلشکر هم چون از گلپایگان معزول شده بود، میخورد.
ایلخانی ریش سفید هم که هیچوقت روزه نبوده.
میرزا سیدعبدالله، برادر میرزا عیسی هم با خود میرزا عیسی روزه نبودند.
***
- برگرفته از:
روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه قاجار.
ص ۱۹۹ تا ۲۰۰.
ربیع الاول ۱۳۰۸ تا ربیعالثانی ۱۳۰۹ ق.
تصحیح و ویرایش مجید عبدامین.
تهران. انتشارات دکتر محمود افشار.
(این نوشتار پارسال هم در این دهلیز منتشر شد.)
/channel/dejnepesht4000
.
جایی که نخستین برگههای لغتنامه دهخدا گردآوری شد
۱۰ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
این عکسها از قلعه دزَک است، در شهر کیار از شهرستانهای استان چهار محال و بختیاری. جایی که یکچند نشیم استاد علیاکبر دهخدا بود.
دوست ارجمندم آقای مهدی خادمیان زیدونی این عکسها را در کانال خود « تاریخ ارجان و کهگیلویه» انتشار داده و نوشتهاند:
استاد علیاکبر دهخدا پس از جنگ عالمگیر اول که آهنگ رفتن از تهران داشتند به دعوت امیر مفخم بختیاری روانه این قلعه شدند که مقر آن امیر بود. امیر مفخم، هر که بود و هر چه کرد، این نیکی از او به یادگار مانده که یکی دانشمند چون استاد دهخدا را در زمان دلگیری استاد از عالم و آدم، گرامی داشت و میهمانش کرد.
اتاقی در قلعه دزَک به استاد داد و استاد در همین اتاق از همین قلعه نخستین نوشتارها و برگههایی را گرد آوردند که پایه تهیه و چاپ لغتنامه دهخدا شد.
پنجره و اتاق، همان جایی است که نشیم استاد دهخدا بوده است. دهخدای بزرگ از همین پنجره به باغ و به جهان مینگریسته است.
هفتم اسفند ماه امسال ۶۹ سال برآمد از آن زمان که به فرموده نظامی عروضی؛ آن بزرگ روی در نقاب خاک کشید و عالم سفلی ازو یتیم ماند.
@kohgilo
/channel/dejnepesht4000
.
سخنی در پیرامون سرما و تعطیلات
هشتم اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
به این روزها سرمای هوا دستاویز تعطیل کارهای دولتی و خصوصی و بازار و بانکها و ... در ایران گرامی شده.
باید یادآور شد که تعطیل در فرهنگ ایران قدیم جایی نداشته. سخنی در این باره آورده میشود:
یکی این که واژه تعطیل، از زبان ما نیست و در جا و در زمانهای دیگر پیکر بسته است. تعطیل، معطلی و بلاتکلیفماندن است. واژه تعطیل، به زبان ما وارد شده.
در ایران کسی معطل نمیمانده و این است که چنین واژهای پیدا نشده.
دوم این که ایرانیان کهن، زمان تعطیل نداشتهاند.
زمان در نزد نیاکان ما به سال، و سال به ماه، بخش میشده، و هر ماه سی روز داشته. هر یک از سی روز ماه، نامهایی جداگانه داشته تا از هم بازشناخته شود.
مهم است بدانیم که نیاکان ما در گاهشمار خود هفته نداشتهاند. زندگی ایرانی چنان بافت و جریانی پیوسته داشته که نمیشده زمان تعطیل را در آن جای داد. کار و زندگی ایرانیان تعطیل برنمیداشته.
نیاکان ما پس از چند گاه کار، زمانی را به جشن و شادی میگذراندند. به سخنی، از کار برمیآسودند. تعطیل نداشتند. با یک روز جشن در هر ماه، از کارها برمیآسودند.
اگر روزهای تعطیل در زندگانی ما زیاد بود نمیشد که فرهنگ و تمدنی در این سرزمین پهناور پیدا شود و ببالد، از هر شاخسار آن بسی دانشمندان و دانایان سر برآوردند و یکی از بهترین راههای فرمانروایی و برتر اندیشههای سیاسی را پیکربندی کند که آیبن شهریاری ایرانی است.
با تعطیلات پیاپی، ممکن نمیشد در این سرزمین آیینی برآید که آبادانی و کشت و برز را ارج بگذارد و ساختن جهان را آموزش دهد و آبادانی را بستاید.
سرمای هوا اگر جلو کار آدمی را بگیرد پس کشورهایی چون ممالک اسکاندیناوی که نزدیک قطب شمال هستند باید کشورهایی درمانده بودند. اما دانیم که مردم خود را در رده بهترین دارندگان فرهنگ و دانش و تربیت بار آوردهاند و رفتارها و موسسات تمدنی آنها الگوست.
ایران و فرهنگ ایرانی را باید شــناخت، و آن را به جان خویــش درآورد. دور از کور باوری و رشکورزیهای آیینی و قومی. جدا از چنددستگی ها و دلگیریها. بی ستیزه. چنان که بوده و شاید.
و هم جا دارد در نظر بداریم که آن زندگانی و تمدنسازی شگرف، دور از پرستش خدای و جدا از دینداری هم نبوده است.
فرهنگ نیاکانی ما ایرانیان بسی راهها و بسی مایهها و ملاطها دارد که به کار ما در پویه حیات آید.
/channel/dejnepesht4000
.
به پیشباز نوروز - ۱۲
۲۶ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
بریده گفتگو با اشکان زارع
در باره نوروز
نسخه کامل در این نشانی:
https://youtu.be/ERftjDakALM?si=lA_hANOb6Wp2Gznt
/channel/dejnepesht4000
.
به پیشباز نوروز - ۱۱
۲۶ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
ای آنکه به آیین عجم خُرده گرفتی
نوروز همین پاسخ دندانشکن توست!
جشن بزرگ نوروز در سقز
۲۴ اسفند ۱۴۰۳
/channel/dejnepesht4000
.
آفرینباد به فردوسی
و گزارشی از بررسی کالاهای کشورهای دیگر
در ایران شاهنامه
۲۵ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
سر آمد کنون قصۀ یزدگرد
به ماهِ سپندارمذ روزِ ارد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار
به نامِ جهانداورِ کردگار
ازین پس نمیرم که من زندهام
که تخمِ سخن من پراکندهام
هر آنکس که دارد هُش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین.
به سالگرد پر از فر و شکوهِ انجام سرایش شاهنامه و به رسم آفرینگویی بر فردوسی، چکیدهای از بررسی در باره کالاهای خارجی در ایرانِ شاهنامه را به آگاهی میرساند.
متن این بررسی در دست نگارش نهایی است تا با چند نوشتار دیگر به چاپ سپرده شود:
در ایران شاهنامه، نام از سی مملکت دنیا آمده که تولید و کالای آن ممالک به ایران میآمده است. این از لوازم برپاشدن پیکرهای حکومتی است که افزون بر کشورداری، جهانداری هم میکند.
ایران شاهنامه محل عرضهٔ کالاها و تولیدات از سی کشور و سرزمین جهان بوده است. تولیداتی که از شهرها و کشورهای خاوری و جنوبی ایران و برخی کشورهایی میآمده که در باختر ایران بودهاند. ایران شاهنامه با بیشینه کشورهای روزگار خود پیوند داشته و چیزی جلوگیر پیوندها و رسیدن کالاهای دیگر سرزمینها به ایران نبوده. پیداست اندیشه سیاسی فرهمند والایی در دستگاه شاهنشاهی ایرانی در کار بوده که درهای ایران به روی سرتاسر جهان گشوده بوده و دستگاه شاهنشاهی ایرانی از آن روابط گسترده با جهان بیرون نگرانی نداشته است.
یکی سبب که باید شاهنامه را بررسید و در آن درنگید و خوبش شناخت، همین دستاوردی است که اینجا گفته شد.
شاهنامه آینهای است که هر بار در آن نظر کنیم چهره خویش را بهتر خواهیم دید و جهان ایرانی، و جهان را بهتر خواهیم شناخت.
هزار آفرین باد بر فردوسی!
/channel/dejnepesht4000
.
۲۴ اسفند، زادروز رضاشاه پهلوی
۲۴ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
او را با اردشیر بابکان میسنجیدند.
ایران چندپارچه ویرانه را از چنگال سلطانهایی رهانید که فرمانبردار روس و انگلیس بودند و در آستانه پاشیدگی بود. ایران را سراسر از نو به هم پیوست و به راه توسعه انداخت. امنیت و آسایش و سیری را به مردمی ارمغان کرد که یکصدوسی سال را در فقر و بیماری و گرسنگی سر کرده بودند. مردم چون سیر شدند دیانت هم ارجش را باز یافت.
روزنامههای آن سالها سرشار ستایش دستاوردهای اوست. ستایش از بازآوردن امنیت، و در پی آن آسودگی، راه افتادن زندگی و گشودهشدن راه ترقی مملکت و مردم.
یک نمونه این است، از زمانی که هنوز وزیر جنگ بود:
مرکز امن و امان، امروز ایران است و بس
هست گر مردی در این کشور، رضاخان است و بس
بود اندر هر کجا گردنکِشی، کردش ذلیل
شاهد این مدعا فتح خراسان است و بس
حضرت اشرف، وزیر جنگ کز بیمش عدو
همچو زیبق زآفتاب، از بیم، لرزان است و بس
کرد کاری اندرین کشور که اسکندر نکرد
کمترین کارش نظام کار گیلان است و بس.
- روزنامه قلم آزاد.
شماره نهم ثور - اردیبهشت - ۱۳۰۲. برگ نخست.
زیبق: جیوه.
/channel/dejnepesht4000
.
به پیشباز نوروز - ۸
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
"باران عشق"
بوی خوش بهار
در خنیای استاد ناصر چشمآذر.
/channel/dejnepesht4000
.
آتشی که نمیرد!
۲۱ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
آتشی که پشت شیشه پیداست بیش از یکصد سال است که در اتشکده آدریان در تهران روشن است.
این آتش را در اندرون آوندی از آتشکده بهرام یزد آوردهاند. عکس سمت چپ.
آن آوند را هم در آدریان تهران نگه داشتهاند.
دیدار از ساختمان زیبای آدریان تهران و آشنایی با آیینهای هممیهنان زرتشتی بهتر پیشنهادی برای تعطیلات نوروزی است.
اگر بشود!
/channel/dejnepesht4000
.
ایران در خطر است!
نامهای قدیم از سر دلسوزی برای میهن
۲۰ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
این بریدهای است از نامه مستشارالدوله به ناصرالدین شاه قاجار.
نامه، بر سلطان گران آمد. بفرمود تا نویسنده را در کنده و زنجیر کشیدند. اجازه ملاقات نداشت. در زندان چندان شکنجهاش دادند و کتاب بر سرش کوفتند که چشمانش آب آورد و جان باخت.
گرفتاریهای این سرزمین ریشه در کردارهای خودکامگان پیشین هم دارد. تا ریشهها بازبینی نشود، دردی درمان نمیشود.
بخوانید نامه را:
«ممالک وسیعه ایران به عقیده عامه سیاسیون در محل خوف و خطر است. زیرا ترقیات شدیدالسرعه همسایگان، و افعال و اعمال خودسرانه و بی باکانه درباریان، قوای چندین هزار ساله دولت ایران را به طوری از هم متلاشی و دچار ضعف و ناتوانی نموده که علاج آن از قوه و قدرت متوطنین این مرز و بوم به کلی خارج است.
ولی عقیده حکما و سیاسیون بر این است که رفع خطرات و چاره اشکالات ایران را به این دو کلمه میتوان کرد که که باید از گذشته چشم پوشید، و شروع به تاسیس و اجرای قوانین تازه نمود.
از این راه میتوان احترام و اعتبار گذشته دولت و ملت قدیمی ایران را در انظار اقوام خارجه و ملل متمدن و همسایگان مجدداً جلب کرد و این مطلب در نظر خردمندان چنان واضح و آشکار است که محتاج به هیچ دلیل و برهان نیست.
بدین وسیله آثار و اسبابی که نیکبختی مملکت را امنیت توان داد به دست میآید که مأمورین دوایر دولتی، از عالی و دانی، و بزرگ و کوچک، در اعمال و افعالی که درخور درجه ماموریت ایشان است خود را به انقیاد و اطاعت مواد احکام قانون مکلف بدانند و مساوات حقوقی عموم اهالی و زیردستان از هر صنف و طایفه داده شود و برای حصول سلاح آنها هرگونه تدبیری که لازم است به کار برند.
و الا با این حال اشتباه وزرا و درباریان دولت، از حیّز امکان و قدرت انسان به طور یقین خارج است که بتوان عظمت و اقتدار قدیمی ایران را در این زمان مجدداً به همان وسایل نیاکان خود در خارجه و داخله مملکت نگاهداری و حفظ نمود.»
- تاریخ بیداری ایرانیان. ص ۱۸۶.
/channel/dejnepesht4000
.
به پیشباز نوروز - ۵
نوروز؛ هدیه فردوسی به بشریت
۱۹ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
پنجشنبه ۱۶ اسفند، آیینی با عنوان «نوروز در میراث شاهنامه» در آرامگاه فردوسی برپا شد. در این آیین سخنرانان از اهمیت نوروز در فرهنگ ایرانی و پیوند آن با شاهنامه سخن گفتند. شاهنامهخوانی، درختکاری، کاشت سرو سیمین در محوطه آرامگاه و نیز افتتاح کتابخانه و مرکز اسناد آرامگاه فردوسی با نام دکتر محمدعلی ندوشن، از دیگر بخشهای این آیین بود. بریده سخنان دکتر یاحقی و آقای فرخد در این آیین:
نوروز هدیه فردوسی به بشریت
دکتر محمدجعفر یاحقی:
از روزگار جمشید که روزگار افسانهها و اسطورههاست تا امروز، نوروز بهعنوان یک یادگار تاریخی در سینه فرهنگ ایران قرارگرفته و همچنان ادامه دارد. این معجزهای است که شاهنامه و فردوسی بزرگ به بشریت هدیه دادهاند. ریشههای نوروز درگذشتهها و شاخ و برگ آن در روزگار ما قرارگرفته و باید قدر این آیین را بدانیم.
چند آیین کهن نوروز
سید مهدی سیدی فرخد:
نوروز و آیینهای آن در ایران بزرگ یک واقعه بسیار مهم بوده است؛ واقعهای که با نزدیک شدن به زمان این رویداد، جامعه دچار تحولات رنگارنگی میشد. ازجمله آن میتوان به اندرگاه یا روزهای بیصاحب و بیموکل که همان ۵ روز آخر سال است، اشاره کرد. در این پنج روز آیینهای مختلفی برگزار میشد، ازجمله این که مردم با لباسهایی آراسته به استقبال روح مردگان که از آسمان به زمین میآمدند، میرفتند و این روزها به نام فروردگان (روزی که فروهرها از آسمان به زمین میآیند) نامگذاری شده بود. هنوز در برخی جاها در خراسان شب قبل از عید نوروز را عید مردهها میدانند و روز اول فروردین را عید زندهها میگویند.
برگرفته از روزنامهٔ خراسان. شماره ۲۱۷۲۵. ص ۷.
/channel/dejnepesht4000
.
به یاد موبد مهربان فیروزگری
در نوشتار زیر:
/channel/dejnepesht4000
.
سیستان و هامون
۱۶ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
سیستان جایی ارجمند در تاریخ فرهنگ ایران دارد.
زمانی دراز کانون امارت سیستان بوده. یلانی چون سام و زال و رستم این سرزمین را نشیم خویش و نشستگاه فرمانروایی خویش داشتهاند. امارتی که چندین سرزمین تا به کابل و تا سمنگان بدان باژ میپرداختند. پیرنگ کشتن رستم در شکارگاه کابل به دستاویز ناخشنودی کابلخدای از پرداختن باژ به امارت سیستان پرداخته شد.
بر پایه باورهای کهن، همین سیستان و دریاچه هامون اندر روزگاران آینده باز آغازگاه رهایی ایران و جهان خواهد بود.
شاهزاده سیاوش را رستم زال به سیستان آورد و بپرورد، آن نماد پاکی و رادی و راستی در ایران کهن.
در زمان شاهنشاهی کیانیان بود که زرتشت، پیامبر بزرگ ایرانی، پیدا شد و رسالتش را نخست بر گشتاسپ شاه آشکار گرداند.
چون شاهنشاه ایران سخن زرتشت را بپذیرفت دین ایرانی رو به گسترش نهاد. پایه نبرد شاهزاده اسفندیار با رستم از پیدایش آیین نو نهاده شد و سیستان جایگاه آن نبرد شد.
گشتاسپ چون دین بهی بپذیرفت فرزندش اسفندیار یل را به گرد جهان بفرستاد تا دین بگستراند. پس خود به سیستان شد تا بزرگان سیستان را به دین نو بخواند.
در زمان، تورانیان آگاه شدند، به ایران ریختند و ویرانی و کشتار کردند. زرتشت پیامبر هم اندر آتشگاه بلخ به دست تازشگران تورانی به شهادت رسید. ابرماند او در دریاچه هامون بماند.
در بندهش در باره هامون آمده است:
در میان دریاچهها آب دریاچه هامون (کیانسه) از همه سالمتر بود، جانوران زیانرسان در آن نبودند، و آبش از دیگر دریاچهها شیرینتر بود.
در زامیادیشت، نام هشت رودخانه آمده که به هامون میریزد.
چنان که در افسانهها آمده، چون روزگاران به فرجامی آید دختری بس زیباروی تن به آب هامون زند و از آن اثر زرتشت بار بگیرد و فرزندی بیاورد، نامش سوشیانت، که بزرگی و شکوه و روشنایی را به ایران و جهان بازگرداند.
این دریاچه هامون که سخنانی از بیآبی آن این روزها پیاپی میرسد، در فرهنگ و تاریخ ما دریاچهای است مقدس، زیبا و پر از فر و شکوه.
با همسایه برنیامدیم و آب تنها رودی که به هامون میریخت را بستند تا دریاچه افسانههای کهن ما خشکید. دریغ.
اگر آب هامون خشکیده، تاریخ آینده ما خشکیده است، و زمان بازگشتن بهروزی به ایرانیان دیرتر خواهد شد.
سیستان و هامون با فر و شکوه پارهای است از ایرانشهر خوشبوی آبادان ما.
و بس گرامی است.
/channel/dejnepesht4000
.
به پیشباز نوروز - ۳
برخی آداب نوروزی
در دربار شاهنشاهان ایران
۱۳ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
این گزارش برخی از آداب نوروزی دربار ساسانیان است، از نوشته جاحظ در کتاب تاج:
نوروز را بر دیگر جشنها مزایا و خواصی است. از این روز باژ و ساو محاسبه شود. فرمانداران کشور در همه جا عوض شوند. دولت از نو سکه زند. ساختمان آتشکدهها و همه بناها را پاکیزه کنند.
ایرانیان در جشن نوروز برای شاهنشاه ارمغان میبردند. هر کس به اندازه خودش هدیهای به شاهنشاه میداد که گرامیتر و گرانبهاتر چیزهایی بود که داشت. نمونه را کسی قدحی مشک یا جامی عنبر هدیه میبرد، اگر از اسواران بود اسبی یا شمشیری یا نیزهای ارمغان میداد، و اگر از توانگران بود سیم و زر میبرد، اگر از فرمانداران بود خراج مانده سال را در کیسههای ابریشمی یا دیگر بافتههای گرانبهای چینی مینهاد و با رشته ابریشم یا گلابتون میبست و با عنبر مُهر میکرد و به دربار میفرستاد.
رسمی بود که شاعران در جشنها و ویژه در نوروز، تازهتر سرودههایشان را در پیشگاه شاهان برخوانند و اگر در جایی دور از نشستگاه شاهی بودند سرودهای نو را به دربار بفرستند.
ارمغانهای مردم، ویژگان و بزرگان که به دربار شاهی میرسید در دفتری نوشته میشد. ممکن بود کسی سیبی یا ترنجی به هدیه آورده باشد. آن هم نوشته میشد و سپس سیاهه ارمغانها را به شاه میدادند، و شاه دستور میداد تا به هر کس بیش از بهای هدیهای پرداخته شود که به دربار آورده.
جا دارد در این خبر باریک شویم که نوشته است کسی که چیزی نداشت سیبی یا ترنجی به هدیه برای شاهنشاه ایران میبرد.
این مهر به شاه را نشان میدهد که در دلهای یکان به یکان ایرانیان خانه داشته. ناداران چنین نمیپنداشتهاند که ما چون چیزی نداریم، ما را به شاه چه کار! نادار هم چون نوروز شد، سیبی برمیداشته و به هدیه برای شاه ایران میبرده است.
در دربار ساسانیان هر نوروز و هر مهرگان آنچه را از پوشیدنی و گستردنی گرانبها داشتند، میان مردم بخش میکردند.
شاهنشاهان ساسانی در نوروز، بوی خوش و گلاب و غالیه به سر و تن میزدند.
درونمایه نوروز و دیگر جشنهای ایرانیان ستایش و پرستش ایزدان بود. چون شاه در اندیشه ایرانی نماینده یزدان است و فره از یزدان دارد و بر اوست که ایران را نگاهبان از بدی و از دشمن باشد، ایرانیان با گرفتن این جشنها پیمان خودشان را با شاه ایران نو میکردند، و هم نوشدن ایران را گرامی میداشتند.
/channel/dejnepesht4000
.
قاشق و کارد و چنگال
۱۲ اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
ایرانیان تا پیش از درآمدن عرب، خوراک را با قاشق و چنگال و کارد میخوردند، و عربها با دست.
این مساله در گفتوگوها و کشمکشهای شعوبیان زیاد به میان آمده است.
هواخواهان عرب سودهایی برای خوردن با دست برمیشمردند، و ایرانیان معایبی برای آن، و سودهایی برای خوردن با قاشق و چنگال.
برخی از آن گفتوگوها در کتابهای آن عصر منعکس است.
- فرهنگ واژههای فارسی در زبان عربی.
مدخل بارجین. ص ۴۸.
محمدعلی امام شوشتری.
این پیشینه تمدنی بایستی راهگشای ما باشد تا از بگومگوهای روزمره برگذریم.
/channel/dejnepesht4000
.
برف و یخزدگی
جنگل فندقلو
اردبیل
۵ اسفند ۱۴۰۳
@amar_iran00
/channel/dejnepesht4000
اختتامیه پنجمین دوره
نشان فروهر
نشان فروهر، هر سال به بهترین دانشنامههای کارشناسی ارشد، دکترا و کتابهای برگزیده در حوزه تاریخ، فرهنگ و زبانهای باستانی ایران اهدا میشود.
انتشارات فروهر با حمایت انجمنهای زرتشتیان، آیین نشان فروهر را برگزار میکند.
برگزارکنندگان این آیین، مقدم مهمانان گرامی را در همایش پایانی گرامی میدارند.
نشانی:
خیابان جمهوری. خیابان میرزا کوچک خان.
کوچه زرتشتیان. پلاک شش. تالار ایرج.
زمان:
پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۳. ساعت ۱۷.
/channel/dejnepesht4000
.
بریدهای از تاریخ زبان فارسی
هفتم اسفند ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
نوشتار کوتاه زیر بهری است از تاریخ زبان فارسی در نخستین دهههای پس از ساسانیان:
با افتادن دولت پارسیان ایران در سال ۳۱ هجری و تسلط تازیان بر ایران زبان فارسی به اجبار به گوشه فراموشی رانده شد. فرمانروایان تازی کتابها و علوم ایرانیان را زاید دانسته و نابودکردنش را در دستور کار قرار دادند. عربی، زبان رسمی ایران شد و گفتن و نوشتن به فارسی سخت قدغن و متخلفان محکوم به اعدام میشدند.
مامون خلیفه عباسی که از مادر ایرانی بود، روز پایان رمضان به شاعران عربزبان پاداش میداد. سالی در آن روز جوانی قصیدهای پارسی برایش خواند و در پایان به جای آن که پاداش بگیرد به فرمان مامون آن جوان فارسیگو را در همان مجلس گردن زدند.
قتیبه، سرکرده تازیان در اشغال خوارزم، دانشمندان ایرانی را اعدام کرد و کتابهای فارسی را سوزاند تا چنان شد که مردم پراکنده شدند و زبان فارسی از آن سرزمین برافتاد.
معاویه چون از کتابخانه فارسها در نینوا آگاه شد دستور داد آن را آتش زدند.
عبدالله طاهر، والی خراسان، فرمان داد هر زرتشتی باید یک من کتاب فارسی بیاورد. پس هر چه کتاب آوردند همه را بسوخت.
والی تازیان در هرات کتابخانه بزرگ آن شهر را آتش زد.
- تاریخ زرتشتیان پس از ساسانیان.
برچیده از ص ۳۴۵ و ۳۵۶.
رشید شهمردان.
تهران. راستی. ۱۳۶۰.
/channel/dejnepesht4000