dedekatib | Unsorted

Telegram-канал dedekatib - دده كاتب(dede katib)

1121

تورك دونياسينين بؤيوك عارف و شاعیري رحمتليك ٫٫دده كاتيب،، آشيق ادبياتي، شعر صنعتي وآزربايجان كولتورو كانالينا قوشولون @dedekatib

Subscribe to a channel

دده كاتب(dede katib)

سامیر جلال اوغلو

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

▫️هئچ آغلامازدیم.

گؤزله‌دیم من سنی حسرتله هر گون
سن‌سه کیبریت کیمی آلیشیب سؤندون.
سونرادان نه اولدو، عهددن می دؤندون؟
من بئله بیلسه‌یدیم هئچ آغلامازدیم.

ائله بیلیردیم کی منی سئویرسن،
سن منی قلبینه حاکیم بیلیرسن.
آخی نه بیلیردیم ایکی اوزلوسن؟!
من بونو بیلسه‌یدیم، هئچ آغلامازدیم.

بیر زامان حیاتدا گرک‌دیم سنه،
ابدی دوست ایدیم، دیرک‌دیم سنه.
گؤزومده بیر حوری-ملک‌دین منه،
بیلسه‌یدیم شئیطانسان، هئچ آغلامازدیم.

سن ووردون یئرلره تمیز سئوگیمی،
اینجیدیب کوسدوردون حیاتدان منی.
ایندی ائی وفاسیز، سینان قلبیمی-
دوزَلده بیلسه‌یدین، هئچ آغلامازدیم!

من سنی بیر دفعه هئچ آغلاتمادیم،
سندن اینجیسم ده، یالان ساتمادیم.
منی اونوتسان دا، من اونوتمادیم.
اونودا بیلسه‌یدیم هئچ آغلامازدیم.

ایناندیم هر دئنن شیرین سؤزونه،
آلداندیم من سنین ملک اوزونه،
نئیله‌ییم؟ وورولدوم قارا گؤزونه،
اگر سئومه‌سه‌یدیم، هئچ‌ آغلامازدیم.

#علی_احمدوو

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

تورک بویلاری
@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

Erol Evgin & Sezen Aksu - Ben İmkansız Aşklar İçin Yaratılmışım
@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

سؤز بیتسین
@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

گئتمه ترسا بالاسی
سؤز: اوستاد شهریار
سس: شهریار

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

Engin_nursani
@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

دیالوق

▫️- بوراسی آزادلیق اوچون ساواشمیش اولان بیر اؤلکه‌دیر،
آما ایندی چؤرک اوچون ساواشیر...
قوی سنه برابرلیک حاقّیندا بیر سؤز دئییم:
بورادا هامی اؤلندن سونرا بیر-بیری‌یله برابر اولور.

🎬 Les Misérables
2012 بریتانیا
#تام_هوپر

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)


محرابیان وزیر نیرو در سخنانی به دور از واقعیت وضعیت دریاچه اورمیه را بسیار خوب بیان کرد!
دریاچه‌ای که طبق آخرین آمار دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه اورمیه دارای حجم ۱.۹ میلیارد مترمکعب آب می‌باشد‌. این در حالی است که نسبت به مدت زمان مشابه سال گذشته فقط ۹ سانتی متر افزایش آب در این دریاچه رخ داده است!
جناب وزیر دریاچه اورمیه برای رسیدن به تراز اکولوژیک به ۱۴ میلیارد مترمکعب آب نیاز دارد تا به قول شما به وضعیت بسیار خوب برسد.
این که وزیر کشور این کونه آمار می‌دهد دو احتمال دارد یا دانش کافی ندارد و یا قصد فریب دارد.
@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

دیوارهای قسطنطنیه امپراتوری روم شرقی که در مقابل سخت ترین حمله ها هیچ گاه سقوط نکرده بود ! ترکان عثمانی بلاخره توانستند دیوار را بشکنند و قسطنطنیه را فتح کنند

کنستانتین کبیر با اضافه‌ها و اصلاحات متعدد در طول تاریخ خود، آخرین سیستم استحکامات بزرگ دوران باستان و یکی از پیچیده‌ترین سیستم‌هایی دفاعی بودند که ساخته شد، و از آن در برابر حمله از دریا و خشکی محافظت میکردند.مداری دفاعی متشکل از ۲۲/۵ کیلومتر دیوار تقویت شده با بیش از ۴۰۰ برج و سنگر و چندین دژ و بارو قوی، شهر را تماماً دربرگرفته بود

دیوارهای قسطنطنیه در زمان محاصره آوارها (مردم شمال شرقی قفقاز)، اعراب امویان، روس‌های کیف و بلغارها و ساسانیان از شهر قسطنطنیه و امپراتوری بیزانس محافظت کردند. تنها ظهور توپ‌های جنگی باروتی سنگین ترکان عثمانی دیوارها را تضعیف کرده و باعث محاصره و فروپاشی نهایی قسطنطنیه در ماه می ۱۴۵۳ و افتادن آن به دست عثمانی های بزرگ شد.

در نقاشی بالا : فتح و شکستن دیوارهای قسطنطنیه بدست سربازان امپراتوری عثمانی و سلطان محمد فاتح 1453 میلادی

عکس پایین : دیوارهای باقی مانده قسطنطنیه تا کنون در استانبول 2024

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

Gökhan Türkmen - Bile Bile Yandı Yüreğim
@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه: ۱۵ اسفند ۱۴۰۲
الثلاثاء: ۲۴ شعبان ۱۴۴۵
Tuesday, 5 March, 2024
سه شنبه ها:
حکمداری ملّی(تورکی اسلامی) ۱۹
۱. قاجاریّه
ناصرالدّین شاه قاجارتبریزی،حکیم مدرن اندیش، چهارمین شاه سلسله تورکی اسلامی قاجاریّه ۲

دکتر عبدالغفار بدیع
Ph.d Abdoulgaffar badie
١
✍یکی از خدمات و حسناتِ حکمداری ملّی تورکی اسلامی قاجاریّه، پدید آوردن اقتصاد ملّی بود که از طریق یک شبکه بازرگانی جابه جایی کالا و جمعیّت را بین شهرها ممکن می ساخت. تبریز آبادترین شهر ممالک محروسه در شمال غرب بود. در دهه ۱۸۵۰ م بیش از صدهزار نفر جمعیّت داشت. دروازه مملکت به جهان بیرون بود. تجارت با روسها، با امپراتوری تورک عثمانی و اروپا بیشتر از این مسیر بود. اصفهان را با جمعیّت تقریبا شصت هزارنفری همین اقتصاد ملّی توانست هرج و مرج و فترت به جای مانده از نفوذ شعوبیه نئوکلاسیک در صفویه را بازسازی کنند‌. شیراز مرکز ایالت اهل الفرس قدیم پایتخت زندیه به مدد ایجاد امنیت توسِط قاجار در خلیج بصره توانست به احیای تجارت بپردازد‌ یزد و کرمان و مشهد و قزوین در کانونهای مرکزی ممالک محروسه قاجار نیز حیات اقتصادی خود را توانستند به مدد امنیّت و مولتی کولتورالیسم حاکم توسّط قاجار دیگرباره احیاکنند. بنادر تجاری چون محمّره، بوشهر و بندر شاه عباس کبیر در کرانه خلیج بصره به دلیل تجارت با هند و مسقط نیز رونقی دوباره یافتند‌. بارفروشان رشتی نیز از بحر خزر با روسیه و قفقاز داد و ستد را آغازیدند. روستای طاهران(طهران) که آقامحمّدخان سال ۱۲۰۱ ه .ق به پایتختی برگزید پس از نیم قرن از سلطنت وی یعنی، در دوران ناصری به ۸۰۰۰۰ نفر نمی رسید.
۲
✍نظام سلطنت در مفکوره تورکان مسلمان عموما برای آشتی قدرت دنیوی با بنیانهای معرفتی اسلامی بکارگرفته می شد حالیا که نظام سلطنت در مفکوره شعوبی فارسی مجوسی در تقابل و مقابله با آن بنیانهای اسلامی بکارگرفته می شد. بکاربردن تعبیر ظلّ الله فی الارض یک ایده انحرافی شعوبی در مفکوره سلطنت تورکی است. زیرا هرگز سلطنت در مفکوره تورکی بار ظلّ اللهی را بر دوش نمی کشیده است. رسالت سلطنت پل ارتباطی میان قدرت مردم و قدرت اسلام بود. به عبارتی اسلام تولید قدرت معنوی می کرد و توره و قورولتای تولید کوت یا قدرت اجرایی و سلطنت واسطه و میانجی آشتی این دو قدرت بود.
۳
✍پادشاهی(ناصرالدین شاه قاجارتبریزی) که شهادتش مبدا تاریخ شمرده می شد. یعنی، پیرانی می گفته اند که وقتی شاه شهید شد ما در کوچه گوی بازی می کردیم. هنگامه جنگ و ستیز لقب چنگیز صولت و تیمور سطوت، هنگامه صلح و آرامش، سلطان صاحب قران و اسلام پناه و شریعت مدار. خاطره او هنوز در کتابها هست. شعوبیّه داستانهایی مضحک را درباره وی جعل نموده چون شاه بابای دوست داشتنی صادق هدایت در توپ مرواری. گرچه در منظومه فکری صادق هدایت شاید علاقه باطنی به قاجار را به نیکی بتوان یافت.
۴
✍وقتی ما دانشجو بودیم محسن مخملباف که باید مهملباف نامید همان کارگردان شعوبی صاحب فیلمهای توبه نصوح، بایسیکل ران و دستفروش و نوبت عاشقی و شبهای زاینده رود و ...فیلم ناصرالدّین آکتور سینما را می سازد که شاهی مخالف سینما قیچی به دست در بریدن فیلم یکباره عاشق دختر لر می شود و تاج و تخت را رهامی کند و.... شاه چگونه می توانست مخالف سینمایی باشد که با جهد افزون و مقاومت سترگ در برابر قشریون و پاره ای از متشرّعان خود اقدام به وارد کردنش در عالم هنر ممالک محروسه قاجاریّه نموده بود؟! اینک نیز در صدا و سیما که چه تحریفات درباره این مرد بزرگ و چه مجعولات درباره امیرکبیر که نمی رود؟!.
۵
✍زندگی و زمانه ناصر الدین شاه قاجار تبریزی( ۱۳۱۳ه.ق- ۱۲۴۷) چهارمین پادشاه سلسله قاجار( ۱۲۰۰ه.ق - ۱۳۴۴) در بستر نظام سیاسی قدیمی و دهقانی توانست چالشهای درونی و بیرونی و بین المللی را تاب بیاورد. حفظ توازن و تعادل میان قدیم و جدید، سنّت و تجدد، مقاومت در برابر کانون غربی شعوبیّه مدرن و بعضا همنوایی با جهان غرب از بزرگترین دغدغه ها و مشغله های ناصرالدّین شاه قاجارتبریزی بود. مفکوره عدالت در حاکمیّت که چون توارثی از حاکمیّت تاریخی تورکان به وی رسیده بود بعضا با نارضایتی پاره ای شه زادگان جاه طلب، آزادی عمل امیر کبیر و میرزا آقاخان نوری و فرقه بازیها کانون مرکزی عدالت را که حفاظت از آن بر عهده شاه بود تحت فشار می گذاشت. ناصرالدین شاه قاجارتبریزی گاهی قدرتهای رقیب اروپایی را رو به روی هم می نهاد تا بتواند در داخل اصلاحات را پیش ببرد. گاهی گسست از پاره ای بنیانهای حاکمیّت تورکی و بومی نکردن شیوه های حکمرانی مدرن همچنان نزاع سلطنت و دولت را چنان شعله ور می کرد که صدسال پس از خیانت امیرکبیر، دکتر محمّدمصدق سقوط می کرد.
@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

محالدی بونو گؤره سین و اونوداسین!
یاخانی توتوپ و یوخونو سنه حرام ائیلر..
بورا غزه ده دئیل..
سیستان و بلوچیستان

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

Aşıq Familə Göyçəli: Garaylı
آشېق فامیله گؤیچه‌لی: گارایلې

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

💥 عبدالله مستوفی

عبدالله مستوفی، فقط یک ضدآزربایجان نبود، بلکه یک ضدتورک دیوانه بود که تمام ابعاد ذهنی او را مخالفت با زبان، فرهنگ و هویت تورکی فراگرفته بود. او در زمان رضاخان پهلوی، در سال هزاروسی‌صدوشانزده استاندار آزربایجان‌غربی و دو سال بعد استاندار آزربایجان‌شرقی شد و هم آشکارا به مردم تبریز و آزربایجان توهین کرد و هم آزربایجان را به قحطی کشاند.

آنچه در سطور کتاب «شرح زندگانی من»، که خاطرات مستوفی است، به‌وفور به چشم می‌خورد داشتن عقده‌های فروخفته و خودشیفتگی افراطی است که تلاش دارد خود را اشراف‌زاده معرفی کند در حالی‌که نسل‌به‌نسل خاندان مستوفی، مجیزگو و خادم دربار قاجاریان بودند.

مستوفی طی مدت کوتاهی که در آزربایجان‌شرقی، استاندار بود، دو فاجعه دهشتناک پدید آورد. اول اینکه گندم تبریز را به نصف قیمت روز خرید و به مرکز ارسال کرد و زمستان آن سال قحطی سراسر آزربایجان را فراگرفت، تا جایی‌که مجبور شدند گندم گندیده و کهنه گرگان را به تبریز ارسال کنند. دومین لجن‌کاری مستوفی که ریشه در عقده‌های خدمتکاری در دربار قاجار داشت، مخالفت جدی با مظاهر تورکی در آزربایجان بود. مثلا او حتی به پیرمردان و پیرزنانی که فرزند خود را از دست داده بودند هم اجازه نمی‌داد به تورکی برای فرزند خود سوگواری کنند. او در جایی با افتخار می‌نویسد: «بلی من هيچ‌وقت اجازه نمی‌دادم كه روضه‌خوان در مجالس ختم، توركی بخواند و در سخنرانی‌های خود می‌گفتم كه شما اولاد واقعی داريوش و كامبيز هستيد؛ چرا به زبان افراسياب و چنگيز حرف می‌زنيد؟»

مستوفی حتی سیاست‌ورزی در آزربایجان را با بی‌ادبی محض بیان می‌کرد و می‌گفت: «آزربايجانی‌ها توركند، يونجه خورده، مشروطه گرفته‌اند؛ حالا كاه می‌خورند؛ ايران را آباد می‌سازند.»

هنوز هم چنین دیوانگانِ ضد فرهنگ در ایران وجود دارند.
«محمود ابراهیمی‌سعید»

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

🎦اجتماع بزرگ تُرکان منطقه #قوشخانه شهرستان #شیروان در روستای مرزی و باصفای #زیدر همراه با بازی های بومی و محلی تُرکان خراسان، لحظات شاد و مفرحی رو برای همزبانان عزیزمان رقم زد.

#بازی_های_بومی_محلی_ترکان_خراسان
#آغ_تاراق_گوی_تاراق
#یاقاچ_توپ #چیللی_یاقاچ
#لپر #میندی_میندی
#بیشیدی_بیشدی
#منده_منده
#یئدی_داش
#بئش_داش
#کئچه_توپ
#ویردی_ویردی
#قطره_میندی
#گوز_یومدی
#تاسما_تاسما

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

بسم الله الرحمن الرحیم
جمعه: ۱۴۰۳/۰۱/۲۴
الجمعه: ۳ شوّال۱۴۴۵
       Friday ,12 April ,2024
جمعه ها:
زبان و ادبیات ملّی(تورکی اسلامی)۲۴
عماد الدین نسیمی
فیلسوف و حکیم و عارف بزرگ تورک مسلمان:

نسیمی و عشق بی ریا ۱

دکتر عبدالغفار بدیع
Ph.d Abdoulgaffare badie

۱
دریای محیط  جوشه گلدی
کون ایله مکان خروشه گلدی
نقاش بولوندو نقش ایچینده
لعل اولدو عیان بدخش ایچینده
هر قطره محیط اعظم اولدو
هر ذرّه مسیح و مریم اولدو
آدمده تجلّی قیلدی اللاه
قیل آدمه سجده اولما گمراه
✍سید علی عمادالدین نسیمی، فیلسوفِ حکیمِ عارفِ سترگِ تورکِ مسلمانِ اذربایجان، بی شکّ یکی از ستارگان مشعشع عرفان تورکی و شرقی است. در هر کلمه کلمه وی، هر مصرع مصرع وی، ایموشنهای عارفانه موج می زند. دیوانش آکنده و سرشار از درر است. نسیمی عارف زاده، زیسته و در این مسیر نیز عاشقانه شهید گشته است. چون بلبلی سبک بال قفس تنگِ تنگ نظری را شکسته و به طیران آمده است:
ای بلبل قدسی نه گرفتار قفس سن
سیندیر قفسی تازه گلستان طلب ائیله
از این منظر نسیمی مظلوم گشته زیرا او را یا یک شاعر اومانیست صرف معرفی می کنند یا یک مبارز خشک. حالیا که مبارزه او علیه ظلم ملّی زمانه قرائت تمرکزگرایانه مصطلحات و مفاهیم برخاسته از ذات عرفان تورکی وی بوده است.
نسیمی نین وجودو فرد مطلق
بو توحیدین احددن دیر اساسی
توحید خود را از احد اخذ نموده است.
توحید ایچینده نقطه اسراری بولموشام
صاحب نظر گرک کی بو حاله خبیر اولا

✍عرفان تورکی یک عرفان توحیدی است و این نگرش موحدانه است که اسرار عالم را بر ذهن و ضمیر عارف تورک منکشف می کند. در دوگانگی و ثنویّت عرفان تورکی جایی و پایی ندارد.
برای نسیمی باید کتابها نگاشت:
فکر ائده رم کی یازاییم ذرّه جه عشق سررینی
بحر مداد، آغاج قلم، تاسِ فلک دوات اولور
نسیمی عشق خود را محصول معاشقه عالم ذر می داند:
یئر ایله گؤی بنا اولمازدان اوّل
نسیمی عاشق ایدی اول جماله
همان یحبههم و یحبونه آیه 54 سوره مائده همان قالوا بلای قرآنی همانی که مولانا جلال الدین عارف تورک مسلمان رومی هم می گفت: که تبریزیان نخستین کسانی بودند که در عالم الست قالوا بلی گفتند:
در آن روزی که در عالم الست آمد ندا از حقّ
بده تبریز از اول بلی گویان الستش را
۳
عرفان نسیمی در دستگاه عرفانی تورکانه در خانقاه نمی گنجد اصولا عرفان خانقاهی عرفان تورکی نیست عرفات تورکی سیر در طبیعت و میان مردم و گفت و گوی صمیمی با خدا و مردم است ان گونه که در اشعار یونس امراه می توان شاهد آورد از این نسیمی نسیمی با کسانی که معیشت خود را به رزق عوام گره می زنند چون فقیهان و صوفیان میانه ای ندارد:
بری گل صوفیا کی مست اولالیم
مست جام می الست اولالیم
عشق ایچینده دین و دلدن گل کیچ ایندی ای فقیه
شیخ صنعان کیمی اول گل سن داخی ترسای عشق
البته میان عارف و زاهد هر زمان کشاکش عنیفی درگرفته است مگر مولای روم نمی گفت:
زاهد با ترس می تازد به پا
عاشقان پران تر از برق هوا
لذا نسیمی هم می گفت:
زاهدین محراب ایچینده ذکر و طاعت دیر ایشی
عاشقین محبوب اؤنونده چنگی زیر و بم دورور
عاشقین اوزو همیشه دلبره قارشی دؤنر
عابدی گؤر کیم نئجه دیواره دؤندرمیش اوزون
۴
✍در منظومه فکری نسیمی همه چیز عشق است عشقی پاک و صادقانه و برخاسته از مفکوره شامانها. زبان بی عشق، خبر؛ چشم بی عشق، بصیرت و بینایی؛ قرآن خوانی بی عشق، بهره ندارد و نرساند. تنها یک مفهوم به همه آنها معنا می بخشد و آن عشق است و عشق:
جاندا کی عشق اولمادی دیلده خبر نه فایده
گؤزده کی گؤرمک اولمادی نور بصر نه فایده
هر کیمی کیم ازلده اول بی نصیب اولدو معنیدن
آیت و تفسیر و کلام انا خبر نه فایده

برای هر کاری، قابلیتی نیاز است هر کسی را محرم نمی کنند و نامحرمان را لایق دریافت اسرار نیست:
دگمه نامحرم نه بیلسین عاشقین اسرارینی
محرم اول اسراره گیر یا مندن اسرار ایسته مه
عاشقین اسرارینی عاشق گرک دیر کیم بیله
اولمایان عاشق نه بیلسین عاشقین اسرارینی
۵
عرفان یعنی شناخت اولا شناخت خویشتن زیرا کسی خویشتن خویش را نشناسد چگونه می تواند دیگری یا ربّ خویش را بشناسد یکی از ترسه دوشونجه های شعوبیه رواج خداشناسی بدون خودشناسی است:
معرفت دیر خالص آلتون سکّه سی فضل و هنر
آلتونو تانی دغلدن آری دینار ایسته مه
هئچ کیمسه نسیمی سؤزونو درک ائده بیلمز
بو قوش دیلی دیر بونو سلیمان بیلیر آنجاق
نسیمی چون سلیمان زبان بی زبان عالم را در می یافت و با کشف خویشتن یک مواجهه صادقانه و خالصانه با محبوب و معشوق داشت:
اوزونو قاشینی گؤرن قارشی به قارشی، گؤز به گؤز
سانما کی باخا اول گؤیون بدرینه یا هلالینه
آنجاست که برای نسیمی اینما تولّوا فثمّ وجه الله معنی پیدا می کند و در برّ و بحر و خشکی و دریا و تک تک اجزای طبیعت شمن وار روحی و شعوری می بیند:
گؤزوندن گرچی پنهان دیر نگارین صورتی امّا
گؤرونن وجهی دیر آنین نظر قیلدیقجا هر جایه

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

آزاد شدن تحصيل تورکی توسط حاکميت جمشيدخان سوبوتای آفشار اورومی


با تاسیس حاکمیت تورک "اتحاد (بیرلیک)" توسط مجدالسلطنه جمشیدخان سوبوتای آفشار اورومی در اوکتوبر سال ١٩١٨ در بخش‌هایی از تورک‌ائلی، نه تنها به ممنوعیت تحصیل تورکی در مدارس پایان داده شد، بلکه برای نخستین بار زبان تورکی در مناطق آزادشده‌ی تورک‌ائلی به عنوان زبان رسمی و دولتی مکتوب بکار رفت. با ورود شمال غرب و غرب ایران به دائره‌ی نفوذ سیاسی-فرهنگی عثمانی در اوایل قرن بیستم، به‌ویژه پس از ورود مستقیم اوردوی عثمانی به ایران در سالهای جنگ جهانی اول، موقعیت زبان تورکی به زبان رسمی و زبان ارتباطی مکتوب مقامات دولتی در خطاب به مردم تورک و غیر تورک ارتقاء یافت.

در این دوره برای نخستین بار در تاریخ ایران، اسناد رسمی حکومت اتحاد (به صدارت جمشیدخان سوبوتای آفشار اورومی)، «آذربایجان» ارگان رسمی این حاکمیت، اعلانات اردوی نجات‌بخش عثمانی، بیانیه‌های حزب اتحاد اسلام، قبضها، متن اسکناسها (قائمه)، فتاوی دعوت به جهاد ... همه به زبان تورکی منتشر می‌شدند. مقامات عثمانی و والی آذربایجان جمشیدخان مجدالسلطنه سوبوتای آفشار اورومی با کاربرد زبان تورکی در خطاب کتبی دولتی-رسمی به مردم تورک، برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران، تورک‌ائلی، به سنت ضد ملی عدم استفاده از تورکی مکتوب در خطاب دولتی و رسمی به مردم تورک پایان داده‌اند. و با این عمل خود فرهنگ تورک و تاریخ زبان تورکی را وارد مرحله‌ی جدیدی کرده‌ و دریچه‌ی عصر نو را به روی خلق تورک گشوده‌اند. آنها نه تنها بخشهایی از تورک‌ائلی را از اشغال و جور و ستم ارتشهای روسیه و انگلستان و متحدان آسوری و ارمنی آنها آزاد ساختند، بلکه زبان تورکی را نیز از قفس تنگ زبان شفاهی بودن صرف رهانیدند.

با ورود اوردوی نجات‌بخش عثمانی و سپس حاکمیت اتحاد جمشیدخان سوبوتای آفشار اورومی، همچنین نخستین مدارس مدرن تورک در تاریخ ایران - که همه‌ی مفردات آنها تورکی بود- از جمله مدرسه‌ی تورک مدرن "خیر یوردو" و یا "صلاحیه" در اورمیه تاسیس شدند. البته قبلا در اوائل دهه‌ی ١٩١٠ اولین مدرسه‌ی مدرن تورک در بالو-بالاو (نزدیک اورمیه، ١٩٠٩) تاسیس شده بود. اما در آن موقع غرب آذربایجان به شمول بالو-بالاو تحت حاکمیت و بخشی از خاک عثمانی بود. رسمیت زبان تورکی و تاسیس مدارس مدرن تورک در ایران نخستین بار توسط حاکمیت اتحاد جمشیدخان سوبوتای آفشار اورومی تحقق یافته است.

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

تعدادی از کشورها با چند زبان رسمی

❇️❇️تعدادی از کشورها با چند زبان رسمی (سعی شده   تا  از هر   گونه   کشوری مسلمان،غیرمسلمان،آسیایی،اروپایی،آفریقایی،کوچک،بزرگ،جنگزده،کشورکاملاًآرام،فدرالی،غیرفدرالی،فقیر،ثروتمند و....  مثال باشد تا جایی برای سفسطه مغرضان نباشد.در ضمن مغرضان می توانند در ویکی پدیای فارسی خودشون هم جستجو کنند.)

✅1)بلژیک سه زبان رسمی: فرانسوی. هلندی، آلمانی. 

در ۶۰٪ از مناطق بلژیک، زبان هلندی (گویش فلاندری) صحبت می‌شود و فرانسوی در ۴۰٪ مناطق جنوبی مثل والونی صحبت می‌شود و در منطقه پایتخت (بروکسل)هر دو زبان در نهادهای دولتی رایج است. کمتر از ۱٪ مردم بلژیک آلمانی‌زبان هستند و در شرق کشور زندگی می‌کنند.

✅2)آفریقای جنوبی ۱۱ زبان رسمی دارد: زبان آفریکانس, انگلیسی, زبان فاناگالو، زبان خوئی، زبان لوبدو، زبان خوسا، زبان ناما زبان دبل شمالی، زبان فوتی زبان نس و زبان اشاره‌ای آفریقای جنوبی.

✅3)سنگاپور4 زبان رسمی: در سنگاپور چهار زبان انگلیسی، مالایی، چینی و تامیل به عنوان زبان‌های رسمی شناخته می‌شوند. 

✅4)سوئیس 4زبان رسمی: سوئیس کشوری چندزبانه است و در آن چهارزبان آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و رومانش به رسمیت شناخته می‌شوند

✅5)عراق دوزبان رسمی: عربی و کردی زبان‌های رسمی عراق هستند. علاوه بر این دو زبان‌های دیگری نیز (چندین میلیون تورکمن یا تورک آذربایجانی)در این کشور وجود دارند.

✅6)پاراگوئه دوزبان رسمی: زبان‌های رسمی آن اسپانیایی و زبان گوارانی است. حدود ۹۲٪ از جمعیت توان صحبت به اسپانیایی و ۹۸٪ نیز توان تکلم به گوارانی را دارند.

✅7)روسیه : زبان رسمی روسیه، زبان روسی است؛ ولی ۲۷ زبان رسمی دیگر نیز در جمهوری‌ها و مناطق خودگردان این کشور وجود دارد. 

✅8)هندوستان: در قانون اساسی هند، زبان هندی زبان رسمی سراسر کشور اعلام شده‌است. در سال ۲۰۰۵ زبان‌هایی که به‌عنوان زبان‌های رسمی در ایالت‌های هند شناخته شده‌اند به ۲۲ زبان رسید که عبارتند از: هندی، زبان اردو، زبان آسامی، زبان اوریا، زبان بنگالی، بودو، زبان پنجابی، زبان تلگو، زبان تامیلی، زبان دوگری، زبان سانتالی، زبان سانسکریت، زبان سندی، زبان گجراتی، زبان کنکانی، زبان کشمیری، زبان کانارا، زبان مالایالم، زبان میتی، مایتیلی، مرآتی و نپالی نیز به رسمیت شناخته شده‌اند.

✅9)افغانستان: بر اساس قانون اساسی ، زبان‌های  دری و پشتو زبان‌های رسمی می‌باشند. در ولایت‌هایی که اکثریت مردم آن از زبان‌های ازبکی، تورکمنی، پشه‌ای، نورستانی، بلوچی یا پامیری باشند، آن زبان به عنوان زبان رسمی سوم تلقی می‌شود.

✅10)اسرائیل: عبری و عربی دو زبان رسمی و اصلی کشور اسرائیل است. زبان‌های رایج دیگر در اسرائیل عبارت‌اند از: انگلیسی، روسی، ییدیش (زبان رایج میان یهودیان روسیه، لهستان و آلمان که مخلوطی از آلمانی و عبری است). وزارت آموزش و پرورش اسرائیل یادگیری زبان عربی را در تمامی مدارس دولتی الزامی کرده‌است. 

✅✅11) جمعیت بولیوی ۱۰ میلیون نفر و زبان‌های رسمی آن اسپانیایی، کچوآ، آیمارا و ۳۴ زبان دیگر بومی است.
@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

پس از یکصد سال تحمیل زبان فارسی به غیرفارسها، شاهد مرگ زبانهای غیرفارسی در این جغرافیا هستیم.
گاهی شخص زبان مادری خود را در ترکیب با کلمات فارسی به کار می برد و گاه بر عکس!


آب رفتن زبان تورکی و گسترش پدیده زبان فآذری یکی از آسیب‌های اصلی در سال‌های اخیر می‌باشد.: پدیده «زبان فآذری» به زبان تورکی آمیخته با واژگان و گرامر زبان فارسی گفته می‌شود که از نظر شکل و محتوا تهی شده و بر اثر ترکیب مفرط و لجام گسیخته با زبان فارسی به شکل زبانی فاقد ساختار، قاعده و پویایی و زیبایی در آمده است.


فقدان مراکز علمی، پژوهشی و آموزشی به همراه عواملی مانند فراموشی و رقیق‌تر شدن زبان مادری (پدیده فآذری) در روند انتقال شفاهی از یک نسل به نسل دیگر و عدم امکان معادل‌سازی و معادل‌یابی برای موضوعات، مفاهیم و اشیای جدید، می‌تواند آن زبان مادری را به زبانی نازا و ایستا تبدیل کند. عدم انتقال نسلی و نازایی زبانی می‌تواند در یک بازه زمانی طولانی، یک زبان را به گویش تبدیل تبدیل کند و سپس منجر به مرگ تدریجی آن زبان شود.

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

💢لمپنیسم و کارکردهای آن در جامعه

هر چند لمپن در لغت، فردی بیکار، پست، چاقوکش، لات و ژنده پوش معنی می‌شود و در جامعه باید آن را در میان طبقات پایین شهر جستجو کرد، لیکن با توسعه علوم انسانی، رشد پیچیدگی های اجتماعی جامعه و تغییرات شگرف سیاسی و فرهنگی در گذر زمان،
#لمپن و #لمپنیسم نیز دچار تغییر در معنا، تعریف و شکل شده و تنوع بسیار پیدا کرده است. به نظر می رسد برای درک بهتر و شناخت دقیق تر این مفهوم و مصادیق آن در جامعه، باید بیشتر از معنای لغوی آن، به ویژگی شناسی آن پرداخت تا در آسیب شناسی سیاسی و اجتماعی جامعه موثرتر، دقیق تر و موفق تر عمل نمود.

لمپنیسم قدمتی به اندازه تاریخ شهرنشینی و شکل گیری حاکمیت سیاسی و اجتماعی در جهان دارد! لمپن ها افرادی هستند که در هر حوزه ای که ورود کنند، در تولید کار و محتوا نقشی نداشته و بیشتر بازگو کننده‌ی سفارشی پیام های کارفرمایان خویش که بیشتر از میان صاحبان قدرت های رسمی و غیر رسمی جامعه هستند، می باشند، بی آنکه نگاهی اندیشه محور، اعتقادی و ایدئولوژیک به پیام ها داشته باشند و صرفا بدنبال منفعت طلبی فردی، برخورداری بیشتر اجتماعی و رشد فیزیکی در لایه های قدرت هستند. لمپن بدنبال ارزیابی تاثیرگذاری، راست آزمایی و چیستی پیام نیست و تنها بازگویی سفارشی، بلندی صدا و هیاهوی زیاد و رضایت کارفرما، برایش کافی است.!

لمپن ها در قید و بند حقیقت، قانون، اخلاقیات، ارزش های انسانی و اصول حرفه ای نیستند و تنها وابستگی به کانون های قدرت، خشونت عریان فیزیکی و کلامی و فرصت برای دیده شدن برایشان کافی است. لمپن ها وابستگی طبقاتی، فکری و عقیدتی ندارند و با هر سیستم حکومتی و ساختار فکری خود را سازگار می سازند. نگاه صاحبان قدرت به لمپن ها، صرفا ابزاری است و هیچ گاه از قربانی کردن آنها برای پیشبرد اهداف خود اِبایی ندارند و همچنین نگاه لمپن ها نیز به کارفرمایان خود، عاری از وفاداری است و تنها به دنبال مصونیت قانونی از بازخواست و مجازات هستند تا در پس پیمانکاری سیاسی و اجتماعی خود، به ناهنجاری های اخلاقی، کسب ثروت های نامشروع، تخلفات غیرقانونی و اعمال خلاف عفت و کامجویی های مقطعی خود ادامه دهند.

پوشش ظاهری، ابزارهای کاری و ادبیات گفتاری لمپن ها، متناسب با حوزه کاری و ماموریت های ابلاغی آنها متغیر است، یعنی یک لمپن سیاسی، رسانه ای، هنری، فرهنگی و یا خیابانی ممکن است با وجود اختلافات فاحش ظاهری، در باطن و محتوا شباهت های بسیاری داشته و ماموریت یکسانی در مسیرهای مختلف در پیش گرفته باشند. عدم وابستگی طبقاتی، اجتماعی و فکری لمپن ها، شرایطی را فراهم می‌سازد تا از شکل و قالب و یا یک حوزه کاری مشخص به بخش های دیگر منتقل گردند زیرا از اتاق فکر و مرکز عملیاتی مشترکی هدایت می شوند، یعنی یک
#لمپن_خیابانی می‌تواند در زمان های مشخصی در قامت یک فعال سیاسی و یا فرهنگی و یا سیاسی و یا یک مسئول نظامی و یا مدیر سازمانی فعالیت نماید اما نباید فراموش کرد که این تغییر ظاهری به معنای تغییر، تحول و یا پیشرفت، نیست بلکه این برخورداری‌ها بر اساس میزان نزدیکی به کانون های قدرت، فرمان پذیری در ماموریت ها و توانایی های فردی احتمالی صورت می‌پذیرد.

لمپنیسم حاصل نابودی هویت ملی، رشد ناهنجارهای اجتماعی، سقوط ارزش ها فرهنگی، قانونی و خانوادگی، سرخوردگی‌های معنوی، و بی تفاوتی اجتماعی است. لمپنیسم خطری برای جامعه مدنی، جنبش های اجتماعی و اصلاحات سیاسی و فرهنگی در جامعه شناخته می‌شود زیرا صرفا برای ایجاد ترس و تشنج، ناامنی اجتماعی و ذهنی و ترویج جعلیات سیاسی و خرافات فرهنگی در جامعه کاربرد دارد. لمپنسیم و لمپن‌ها همچون ویروسی، ایمنی جمعی اجتماع را تهدید می‌کند و هزینه های تغییرات اجتماعی، تحولات فرهنگی و اصلاحات سیاسی را بیشتر می‌سازد و در تاریخ معاصر بارها و بارها در مقاطع تاریخی ایفاء نقش نموده است. رشد آگاهی‌های اجتماعی، تقویت شعور ملی، حاکمیت قانون، تقویت ارزش های فرهنگی و توسعه پایدار در جامعه می‌تواند در ایمن سازی جامعه از خطر این ویروس اجتماعی و مدیریت این جریان مخرب کمک کننده و سازنده باشد.



@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

یازار
🍃🌼🍃
🍃
قادرآللاهین قلمی عالمه فرمان یازار
آی گونشه هم فلکه بیر عجایب دؤوران یازار
لا شریکدی قدرتی ایله یارادیبدی هر نه وار
گؤز گؤرمه ین بیر خانه ده بوش سودان اینسان یازار

انا اعطینا سوره سی شاد ائتدی پیغمبری
یوز ییرمی دؤرد مین ایچینده دوغرولوغون سروری
دیلیم اوخور سینه م یازار من نئلیرم دفتری
قضا قدر اؤز الینده ایسترسه هر آن یازار

لافتی الا علی حیدردی شاهیم منیم
آزمارام یولدان کیناره دوغرودور راهیم منیم
اگر کی من تقصیر کارام چوخدور گوناهیم منیم
لوطف ائیله سه دفترینده بیر عفو رحمان یازار

الست گونو بلا دئییب جام ایمان ایچمیشم
بئش عالمی طی ائتمیشم آلتی ارکان سئچمیشم

دده کاتیب یار یولوندا بیللاه جاندان کئچمیشم
عاشیق معشوقون یولوندا جانینی قوربان یازار
🍃
🍃🌼🍃
#دده_کاتیب


@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

🔰 یونسکو سال ۲۰۲۴ را سال دیوان لغات ترک اعلام کرد .....


محمود کاشغری که ویژگی های زبانی، نوشتاری، لهجه ها و گویش های ترکی را مشخص کرده و واژگان آنها را گردآوری و جمع کرده است، با امید این که شهرتی بی پایان برای خود دست و پا کرده و اطلاعاتی بی همانند به خوانندگان خود ارائه دهد؛ نام اثر خود را دیوان لغات ترک نهاده.
خدا رحمت کند محمود کاشغری را که این اثر بی نظیر را به ما واگذار کرد.


@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

بولود قاراچورلو در بهار سال ۱۳۰۵ در یک روز ابری و بارانی در شهر مراغه به دنیا آمد و به همین دلیل پدرش او را «بولود» که در زبان تورکی به معنی ابر می‌باشد، نامید.

بولود تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مراغه و تبریز به پایان رساند و در سن ۱۷ سالگی با تخلص «رازی» به سرودن شعر پرداخت.

ولی مدتی بعد تخلص خود را به «سهند» تغییر داد.

وی در همان جوانی وارد «مجلس شعرا» گردید که آن موقع در تبریز تأسیس یافته بود‌.

در سال ۱۳۲۵ عازم شهر تهران شد.
بولود قاراچورلو در تهران به عنوان یک کارگر ساده وارد کارخانه بافندگی شد و پس از سالها کار و زحمت، موفق به تأسیس کارخانه بافندگی گردید و تا پایان عمر در این شغل به اشتغال پرداخت.

سهند علیرغم کار و تجارت، هرگز از شعر، ادبیات و مردم خود فاصله نگرفت و با اشعار خود تلاش نمود تا ضمن دادن آگاهی ملی به مردم، آداب و رسوم فراموش شده را بار دیگر احیا سازد.

وی کتاب دده قورقود و داستان‌های اوغوز را به عنوان موضوع اصلی اشعار خود انتخاب کرد و با به نظم درآوردن این داستان‌ها، شاهکار خود «سازیمین سؤزو» ، یعنی «سخن ساز من» را آفرید.

داستان‌های دده قورقود در تورکیه از سوی بصری قوجول و نیازی گنج عثمان اوغلو به نظم درآمده بود، ولی به زبان تورکی آزربایجانی تنها از سوی سهند سروده شده است.

در جلد اول کتاب سازیمین سؤزو، داستان‌های دلی دومرول، بوغاچ و قانتورالی و در جلد دوم نیز داستان‌های قاراجیق چوبان و غارت خانه قازان خان، بکیل اوغلو امره و تپه گؤز به نظم درآمده است.

سهند شش داستان دیگر را نیز در مجموعه‌ای با عنوان «قارداش آندی» یعنی «سوگند برادر» گردهم آورد، ولی درگذشت نابهنگامش مانع از انتشار آن گردید.

شاعر در آثار خود تلاش نموده تا خاطرات اجداد و نیاکان، زندگی و معیشت آنان، قهرمانی، صداقت، محبت و مردانگی را به زبان امروزی، به نسل جدید منتقل ساخته و شعور ملی را در میان خوانندگانش بیدار نماید.

زبان، کلمات و آهنگ استفاده شده در اشعار سهند، بسیار دلنشین و در عین حال حماسی می‌باشد.

با توجه به غنای لغوی، موضوع و سبک حماسی آن، می‌توان «سازیمین سؤزو» را شاهنامه و یا به عبارتی «مردم نامه» زبان تورکی آزربایجانی دانست.

این اثر در وزن هجایی و یا سیلابیک بوده و از ۶۴۶۰ مصرع تشکیل یافته است.

سازیمین سؤزو که در آزربایجان جنوبی با مقدمه دکتر محمدعلی فرزانه به چاپ رسیده بود، در سال ۱۹۸۰ در آنکارا از سوی پرفسور دکتر دورسون ییلدیریم با الفبای لاتین آماده چاپ شده و از طرف وزارت فرهنگ تورکیه منتشر گردید.

این اثر همچنین در سال ۱۹۸۳ در باکو با الفبای سیریلیک به چاپ رسیده است.

بولود قاراچورلو (سهند) علاوه بر سازیمین سؤزو، اشعار دیگری نیز سروده است که از آن جمله می‌توان به «فرهاد»؛ «آراز»، «مجموعه ارمغان» و «نامه به شهریار» اشاره نمود.

سهندیه نام منظومه‌ای به تورکی از استاد محمدحسین شهریار است.
استاد شهریار این منظومه را به خاطر ارادتی که به بولود قاراچورلو پیدا کرده بود و با الهام از کتاب سازمین سوزو او سرود و به افتخارش آنرا سهندیه نامید

بولود قاراچورلو (سهند)، شاعر بزرگ و نامدار تورک در سال ۱۳۵۸ در سن ۵۳ سالگی دار فانی را وداع گفت ولی یاد او در میان ادب دوستان جاودان مانده است.



@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

ماهاتما گاندی، رهبر آزادی خواه هند، در خصوص اهمیت زبان مادری گفته: کسی که زبان و ادبیاتش را نخوانده باشد، تاریخش را نخواهد دانست و آن کس که تاریخش را نداند آینده‌ای ندارد.

زبان مادری از دیدگاه یونسکو و برخی از بزرگان:

• سازمان یونسکو: کسی که نتواند به زبان مادری خود بنویسد و بخواند بی سواد محسوب می‌شود.
• آلفونس دوده، نویسنده فرانسوی: هر ملتی که زبان مادری خود را فراموش کند، مانند فردی زندانی است که کلید زندانش گم شده باشد.
• هایدگر، فیلسوف شهیر آلمانی و صاحب کتاب «هستی و زمان»: اگر زبان ملّتی از بین برود آن ملّت هم از صحنه هستی خارج شده است.
• میلان کوندرا، رمان نویس: نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت، پاک کردن حافظه آن است. باید کتاب‌هایش را، فرهنگش را، زبانش را از میان برد. باید کسی را واداشت که کتاب‌های تازه‌ای برای او بنویسد، فرهنگ جدیدی را جعل کند و بسازد، تاریخ و زبان جدیدی را اختراع کند، کوتاه زمانی بعد ملت آنچه هست و آنچه بوده را فراموش می‌کند. دنیای اطراف همه چیز را با سرعت بیشتری فراموش می‌کند.



@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

‍ 🔴تضاد شیوه ای برای ماندن !

🖌عیسی نظری

🔸در شرایط عادی تضاد ، برای ماندگاری نسل های بشر هست .
اگر در مقابل تضادهای موجود جامعه
واکنش تند و رادیکالی داشته باشیم ،
فرمت موجود را  ، خودمان با دست های
خودمان خراب می کنیم !
مرد سالاری نتیجه تضاد مادر سالاری
روزگار سپری شده است .
فمنیسم موجود جامعه نتیجه مردسالاری
افسار گسیخته موجود در کشورمان است .
یک روز یکی از همکارانم گفت :
نظری این همسر کشی ( مردکشی ) بد جوری زیاد  شده است !
گفتم : دوست عزیز اگر اینجوری شده ،
لابد همسر کشی ( زن کشی ) بیداد می کرده است !
این به آن در !
محتشمی در زمان وزارت خود می گفت :
پاک ترین بچه های مردم را به مبارزه با
مواد مخدر می بریم ، چند ماه بعد یا
معتاد می شوند و یا قاچاقچی !
معروف است ، امام جمعه ما آقای حسنی
می گفته که عجب روزگاری شده ، زمان
شاه بچه ها یا مجاهد می شدند و یا فدائی خلق ! این بچه هائی که ما تربیت
می کنیم یا رپ می شوند و یا سگ باز !
در تمامی ماجرا ، این فرمت تضاد است ،
که خودش را تحمیل می کند !
🔸جامعه باید بدون دخالت تند و رادیکالی دولت ها و حکومت ها ،راه تعیین کند .
کند روی ، از موجبات تند روی است ،
چپ روی به دنبالش راست را می کشد .
راست روی از موجبات رو آوری به چپ است .
در زمان شاه اکثر روحانیون بزرگ ، بچه هایشان کمونیست می شدند !
الان شکل دیگری است ، این خوش خیالی رمانتیک که فرزند مومن ، مومن و
فرزند کافر ، لابد کافر می شود !
دیر زمانی است که عمل نمی کند .
پدر و حتی مادر به شکل سنتی و کلاسیک شاه دوست بودند ، بچه هایشان
پیرو خمینی ضد شاه شدند !
🔸پدر و مادر انقلابی هستند ، بچه ها فیل شان یاد هندوستان کرده و حسرت
روزگار سپری شده شاه را می کشند !
پدرش با یک الاغ راهی رضائیه شده بود وبه باغات مردم کود حیوانی حمل می کرد ، در یک مدت چند ده ساله تمامی
کاروانسرا ها و ساختمان های بلند مال
او بود ، فرزندش از سر استیصال و نداری در کوله باغ های اورمیه جان داد .
تضاد در داخل امر اجتماعی است ، ما
زمانی روی درخت ها برای پدر و مادر
خود میوه می چیدیم ، ترک عادت موجب مرض است ، برای بچه های خودمان هم چنین کردیم ، فکر می کردیم
ببین این بچه ها دیگر میوه چین قهاری
می شوند ، شعار داشتیم ، ها ، دیگران
کاشتند و ما خوردیم ، ما بکاریم دیگران
بخورند !
اصلا دیگر بچه ها همان بچه های ما
به میوه چینی روی درخت ها نمی روند ،
حتی برای میوه چینی برای خودشان ، چه برسد به دیگران !
اصلا باغ تا زمانیکه به محل بازی و سرگرمی تبدیل نشود ، به باغ نمی روند !
🔸اشکال کار دولت ها همین است فکر می کنند اگر دانش اموزان را وادار به خواندن نماز بکنند ، انها نمازخوان می شوند !
دیگر به فکر فرمت تضاد نیستند .
در حالت تعادل جامعه،  خود راه خود را
پیدا می کند ، فشار دولت و یا حکومت و
حتی جامعه ، پدر و مادر به یک کفه ترازو
می تواند ، موجب غلیان کفه دیگر شود .
روزی در خانه دوستی دیدم ، فرزندش
را می زند ، گفتم نکن ، گوش نکرد ،
سی سال بعد ، همان مرد را دیدم که
گریه می کند !
گفت : پسرم آمده و مرا کتک کاری کرده است .
گفتم : این همان پسری نیست که روزگاری او را می زدی که چرا به حرفت
گوش نمی دهد ؟
خوب این صفحه را خودت نوشتی !
این به آن در !
فرمت تضاد کار خود را کرده است !
@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

@dedekatib

Читать полностью…
Subscribe to a channel