dedekatib | Unsorted

Telegram-канал dedekatib - دده كاتب(dede katib)

1121

تورك دونياسينين بؤيوك عارف و شاعیري رحمتليك ٫٫دده كاتيب،، آشيق ادبياتي، شعر صنعتي وآزربايجان كولتورو كانالينا قوشولون @dedekatib

Subscribe to a channel

دده كاتب(dede katib)

‍ این شعر بی شک از زیباترین شعرهای شاعر و عارف بزرگ آذربایجان #حکیم‌ملا‌محمد‌فضولی است که خوانندگان زیادی آن را به شکل ترانه اجرا کرده اند. این بار این شعر زیبا را خانم #چیمن‌یالچین از کشور ترکیه اجرا کرده است.


منی جاندان اوساندیردی جفادان یار اوسانماز می؟
 فلک‌لر یاندی آهیمدن مرادیم شمعی یانماز می؟

غمی بیمارینه جانان، دوای درد ائدر احسان،
نیچون قیلماز منه درمان، منی بیمار سانماز می؟

غمیم پنهان توتاردیم من، دئدی‌لر یاره قیل روشن،
دئسم اول بی‌وفا بیلمم اینانارمی، اینانماز می؟

شب هجران یانار جانیم، تؤکر قان چشم گریانیم،
اویادار خلقی افغانیم، قارا بختیم اویانماز می؟

گول رخسارینه قارشو، گؤزومدن قانلی آخار سو،
حبیبیم فصل گول‌دور بو، آخار سولار بولانماز می؟

دگیلیدیم من سنه مایل، سن ائتدین عقلیمی زایل،
منه طعن ائیله‌ین غافل، سنی گؤرجک اوتانماز می؟

فضولی رند و شیدادیر، همیشه خلقه رسوادیر،
سورون کیم بو نه سئودادیر، بو سئودادان اوسانماز می؟

#فضولی
#çimen_yalçin

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

سالروز قتل عام و نسل کشی مسلمانان خوجالی
@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

#امیرعلی‌شیر_نوایی در زمره‌ی چهار مدافع بزرگ زبان تُرکی یعنی «محمود کاشغری» مؤلف «دیوان لغات تورک»، «عاشق پاشا» نویسنده‌ی «غریب‌نامه»، و «قدری برغموی» صاحب «صرف تورکی مسیرة-العلوم» قرار دارد.

زبان تُرکی، هویت خود بـه عنوان یک زبان ادبی را بدون شک مدیون و مرهون تورکی‌سرایانی چون امیرعلی‌شیر نوایی است. نقشی که او در پروریدن ادب تورکی ایفا نموده چنان چشمنواز است که برخی پژوهشگران را واداشته تا او را ستاره‌ی تابناک آسمان فرهنگ و ادب تورک، بینانگذار مکتب ادبی نوین در شعر تُرکی و پدر رنسانس تورکی و جهان شرق برشمارند.

بنا به نوشته‌ی مؤلف دائرة‌المعارف تُرکی قاموس الاعلام، شمس‌الدین سامی: به حق او (نوایی) موجِد مکتب تازه‌ای در زبان تُرکی است. تا زمان او کسی به لطافت و متانت و ظرافت و زیبایی و دل‌نشینی و نیز از نظر کمیت تا آن مقدار شعر نگفته و چیز ننوشته است. آثار او در تُرکی با حفظ لطافت و متانت و اسلوب کلاسیک تُرکی به خصوص بسیار ارزنده است.



@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

📜 اینجیمه‌سین

شعر و سَس: #عبدالرحیم_کاراکوچ

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

💥عواقب یاددهی زبان غیرمادری به کودکان در خانواده

✍️ : رساله دکترای خانم سایا علیزاده

🔹 کسانی که به فرزندانشان بجای زبان مادری یک زبان دیگر یاد می دهند فکر نکنند که آنها اولین ظلم را در حق وطن خود، شخص خود و یا و میراث تاریخی پدر مادر و اجداد خود روا می دارند بلکه مطمئن باشند که بیشترین ظلم را به بچه خود نموده اند ، نمونه ای از مشکلات بصورت زیر می باشد:

1⃣ از بین رفتن اعتماد بنفس در کودکان، معمولا بچه هایی که زبان مادری خود را یاد نگرفته اند فکر میکنند پدر و مادرشان و مردم اطرافشان، زبان و فرهنگ غنی ندارند و در نتیجه اعتمادش به انها و نهایتا اعتماد بنفس خود را از دست میدهد، آنها بعد از بزرگ شدن نیز همیشه خود را جدا از دیگران دانسته وبویژه از نظر مدیریتی خود را ضعیف می پندارد.

2⃣ منزوی شدن در محیط اطراف خود و تجربه نکردن دوران زندگی بچه گی در بین هم سن و سالان، اینگونه بچه ها معمولا منزوی و افسرده می شوند و قدرت اظهارنظر را از دست می دهند.

3⃣ عدم درک درست پدر مادر : آنها به پدربزرگ و مادربزرگ خود احترام نمی گذارند و آنهارا بیگانه می پندارند، آنها فکر می کنند اگر زبان پدر مادرشان ارزشمند بود حتما به بچه هایشان یاد می دادند و نهایتا آنهارا نیز نادان می پندارند.

4⃣ پرخاشگری:آنها اطرافیان خود را بیگانه می پندارند و از خود نمی دانند و بتدریج این شیوه، جزئی از رفتار آنها شده و پرخاشگر می شوند.

5⃣احساس بیگانگی به موطن اصلی پدر ومادر خود : آنها نسبت به وطن پدر مادر خود، بی تفاوت شده و هیچ علاقه ای به خویشاوندان دور و نزدیک خود نشان نمی دهند با از دست دادن عشق و علاقه به اطرافیان خود نیز از زندگی خودش راضی نخواهد بود و همیشه در ته دلش کمبودی را احساس می کند.


@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

‍ ✳️ روز جهانی زبان مادری و پان ایرانیستها

📝بیست و یکم فوریه که با دوم و گاهی سوم اسفند ماه همزمان است، را سازمان جهانی یونسکو «روز جهانی زبان مادری» نامیده است.
اما پان ایرانیستها و ایرانشهریها تمایلی به پاسداشت این روز ندارند و اگر هم در این باره سخنی گفته و یا نوشته‌ای بر قلم جاری کنند، به تناقض گویی می‌پردازند، چرا که آنها می ترسند اگر از شکوه، زیبایی و احساسات نهفته مادرانه در این زبان سخنی بر زبان آورند، بر پاسداشت و شکوفایی زبان مادری ملل و اقوام ایرانی غیر فارس، بخصوص بر زبان تورکی هم، صحه گذاشته‌اند که لازمه‌اش تحصیل به این زبان در مدارس است و آنرا در تناقض با حاکمیت مطلق زبان فارسی و در تضعیف آن در ایران می‌بینند‌؛ بر همین اساس، اگر راجع به این روز هم چیزی بگویند و یا بنویسند، یکی به میخ و یکی به نعل می زنند!

  «روز جهانی زبان مادری» در سال ١٩٩٩ و به درخواست کشور بنگلادش توسط سازمان جهانی یونسکو به این نام، نامگذاری گردید.
علت نامگذاری این روز به این نام، به زمانی بر میگردد که کشور مستقل بنگلادش کنونی جزئی از پاکستان بود و نام «پاکستان شرقی» داشت، اما زبان رسمی و تحصیل پاکستان (چه شرقی و چه غربی) «زبان اردو» بود.
مردم پاکستان شرقی که منطقه بنگلادش باشد زبان «بنگالی» داشتند که متفاوت از زبان اردو بود.
در سال ١٩۵٢ میلادی دانشجویان  دانشگاههای «داکا» (پایتخت کنونی بنگلادش) از جمله دانشجویان پزشکی آن، تظاهراتی مسالمت‌آمیز در این شهر راه انداخته و خواستار رسمی شدن زبان بنگالی در کنار زبان اردو در پاکستان شدند که با تیر اندازی نیروهای پاکستانی، تعدادی از دانشجویان تظاهر کننده کشته شدند!
بعد از استقلال کشور بنگلادش و به درخواست این کشور، سازمان یونسکو در روز ١٧ نوامبر١٩٩٩  تشکیل جلسه داده و ٢١ فوریه را
«روز جهانی زبان مادری» (international mother language day) نامگذاری کرد.
این روز برای اولین بار در سال ٢٠٠٠ میلادی در  «پاریس» پایتخت کشور فرانسه گرامی داشته شد و بعد از آن، همه ساله این روز در کشورهای  مختلف جهان با برنامه های متنوع و مختلف در مورد لزوم تحصیل به زبان مادری پاس‌داشته میشود!
برای اولین بار در ایران هم، در سال ١٣٨٢ هجری شمسی (٢٠٠۴ میلادی)  و در بیست و یکم فوریه مطابق با دوم اسفند، مراسمی در سالن «دکتر مبیّن تبریز» توسط فعالین مدنی-فرهنگی آذربایجان و همزمان در «دانشگاه علم صنعت تهران» توسط دانشجویان تورک دانشگاههای تهران برگزار گردید.
در سال ١٣٨٣ (٢٠٠۵ میلادی) ، برای گرامیداشت این روز، فعالین فرهنگی تبریز برای روز پنجم اسفند، درخواست مجوزِ برگزاری مراسم کرده و از ادیبان و محققین از شهرهای مختلف دعوت به عمل آورده بودند که  در روز مراسم، اجرای آنرا لغو کردند!
اما در دانشگاه علم و صنعت تهران، دانشجویان تورک، برای گرامیداشت این روز، توانسته بودند مجوز برگزاری را به سیزدهم اسفند ماه بگیرند که در این روز  حدود هزار نفر از دانشجویان تورک دانشگاههای سراسر تهران و نویسندگان، محققین، ادیبان و دیگر فعالین فرهنگی تورک ساکن تهران گرد آمده به سخنرانی پرداخته و بر لزوم تحصیل به زبان مادری تاکید و رسمی شدن زبان تورکی به عنوان زبان اکثریت نسبی مردم ایران در کنار زبان فارسی را خواستار شدند!
در این برنامه، سخنرانی و بیانات حق‌طلبانه روانشاد دکتر جواد هئیت در ارتباط با زبان مادری تاثیر عمیقی بر حضار گذاشت!
تحصیل به زبان مادری، ابتدایی‌ترین حق انسانی است!
«روز جهانی زبان مادری» بر همه مردم جهان با زبانهای متنوع و متفاوت، بخصوص بر ملل و اقوامی که زبانشان در حصارحاکمیت مطلق یک زبان، حق تحصیل و شکوفایی ندارد و در چهار دیواری و زندان محاوره با والدین و نزدیکان محبوس است گرامی باد...!

✍️حسن راشدی ۳۰ بهمن ١۴٠٢

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

یازار
🍃🌼🍃
🍃
قادرآللاهین قلمی عالمه فرمان یازار
آی گونشه هم فلکه بیر عجایب دؤوران یازار
لا شریکدی قدرتی ایله یارادیبدی هر نه وار
گؤز گؤرمه ین بیر خانه ده بوش سودان اینسان یازار

انا اعطینا سوره سی شاد ائتدی پیغمبری
یوز ییرمی دؤرد مین ایچینده دوغرولوغون سروری
دیلیم اوخور سینه م یازار من نئلیرم دفتری
قضا قدر اؤز الینده ایسترسه هر آن یازار

لافتی الا علی حیدردی شاهیم منیم
آزمارام یولدان کیناره دوغرودور راهیم منیم
اگر کی من تقصیر کارام چوخدور گوناهیم منیم
لوطف ائیله سه دفترینده بیر عفو رحمان یازار

الست گونو بلا دئییب جام ایمان ایچمیشم
بئش عالمی طی ائتمیشم آلتی ارکان سئچمیشم

دده کاتیب یار یولوندا بیللاه جاندان کئچمیشم
عاشیق معشوقون یولوندا جانینی قوربان یازار
🍃
🍃🌼🍃
#دده_کاتیب


@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

🎵عاشیق وئیسل: یاشامی و شعرده‌کی ائتکیسی

تورک ادبیاتینین اؤنده گلن آدلاریندان بیری اولان عاشیق وئیسل، ۱۸۹۴ ایلینده سیواس’ین شارکیشلا (Şarkışla) ائلچه‌سینه باغلی سیوریالان کندینده دوغولدو. گرچک آدی محمد وئیسل’دیر. چوجوقلوغو، زورلو یاشام قوشوللاری ایچینده گئچدی. اون یاشیندا گئچیردیغی چیچک خسته‌لیگی سونوجو گؤرمه یئتیسینی (قابلیتینی) ایتیردی. آنجاق بو انگل، اونون شعرله دولو بیر حایات سورمه‌سینه انگل اولا بیلمه‌دی.

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

بویوک عارف رحمتلی دده کاتیبدن بیر گؤزل قوشما :

.... دییل....
🌸🌸

قادر آللاه بو نه شوردور زاماندا.
باغچا بیزیمکیدیر گل بیزیم دییل.
سن بؤلن بولگولر قبول اولمادی .
پتک بیزیمکیدی بال بیزیم دییل.

🌸🌸

باهار چاغی گؤی گئیینر صحرالار.
ذوقا گلیب دالغا وورار دریالار .
یاغمور یاغار یاشیل لانار یایلالار.
یایلا بیزیمکیدی ائل بیزیم دییل.

🌸🌸

قوردا یول وئردیلر خائن چوبانلار.
خارا یولداش اولدو ناشی باغبانلار.
اود آلیب معدنلر آلیشدی کانلار.
معدن بیزیمکیدیر لعل بیزیم دییل.

🌸🌸

نه طوفاندیر نه غوغادیر نه دومان.
آتش آلیب خرمنیمیز یان ها یان .
دده کاتیب دیلین ساخلا دور دایان.
اوره ک بیزیمکیدیر دیل بیزیم دییل.

🌸🌸
#دده_کاتیب

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

نه گون، نه آی، نه هفته‌لر،
نه ایل‌لر قوجالتدی منی!
هر ظالیما یالتاقلانیب
اؤین‌لر قوجالتدی منی!

چوخو آشیر اؤز حددینی،
پوزور سددی-سرحددینی،
بیر قارینا دوز قددینی
أین‌لر قوجالتدی منی!

هارا باخسان عمی، دایی،
تاپدالاییر حاققی-سایی،
کاسیب کوسوب، یئتیم پایی
یئین‌لر قوجالتدی منی!

پار-پار یانیر قاشین زری،
شیطانلیق‌دیر دردی سری،
مظلوم‌لاری، گوجسوزلری
دؤین‌لر قوجالتدی منی!

آلدادیرلار بونو-اونو،
تانریم! یوخمو بونون سونو؟
قلبی پاخیل، ملک دونو
گئین‌لر قوجالتدی منی!

باغریم اولوب پارا-پارا،
گؤروم بونلار دوشسون دارا،
قارایا آغ، آغا قارا
دئین‌لر قوجالتدی منی!

✍ آصیف عوثمان
@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

ستاره‌ی تابناک آسمان ادب تورکی و رنسانس تیموری «امیر علی‌شیر نوایی»



شمار آثار مکتوب شاعر، ادیب، مترجم، معمار، متفکر، دانشمند و سیاستمدار بزرگ تورک «نظام‌الدین امیر علی‌شیر نوایی» بیش از سی اثر است، برخی شمار آثار وی را قریب به نود اثر می‌دانند. شماری از آنها به شرح زیر است:

۱. «اربعین منظوم» به تورکی.
۲. «تاریخ انبیاء و حکما» به تورکی.
۳. «تاریخ ملوک عجم» به تورکی.
۴. «خمسه‌ی نوایی» به تورکی و آن پنج مثنوی است به نامهای: «حیرةالابرار»، «لیلی و مجنون»، «فرهاد و شیرین»، «سبعه‌ی سیاره»، «سد اسکندری یا اسکندرنامه».
۵. «خمسةالمتحیرین» به تورکی و آن رساله‌ای است در شرح حال عبدالرحمان جامی و با در نظر گرفتن یک مقدمه و یک خاتمه و سه مقاله، بدین نام خوانده شده‌ است.
۶. «بدایع ‌البادیه» به تورکی.
۷. «نوادر النهایه» به تورکی.
۸. «دیوان تورکی خزائن المعالی»؛ که شامل چهار دیوان به نامهای: «غرائب‌الصغر (یا غرائب‌النوائب)»، «نوادرالشباب»، «بدایع الواسط»، و «فوائدالکبر» می‌باشد و آن‌ها را به ترتیب در جوانی، سن کمال و سالخوردگی نظم کرده‌ است. بخش عمده‌ی این دیوان‌های چهارگانه را غزلیات تشکیل می‌دهد. اما کم و بیش دیگر قالب‌های شعری چون مثنوی، رباعی، قطعه و… را نیز می‌توان در آن‌ها دید.
۹. «سراج‌المسلمین» به تورکی.
۱۰. «مثنوی لسان‌الطیر» به تورکی؛ مشتمل بر سه‌‌هزاروپانصد بیت است، لسان‌الطیر تنها اثر تورکی امیر علی‌شیر است که در آن به جای تخلص نوایی از تخلص فانی (تخلص او در اشعار فارسی) استفاده کرده ‌است.
۱۱. «محبوب‌القلوب» به تورکی.
۱۲. «محاکمةاللغتین» به تورکی، رساله‌ای است علمی-زبان‌شناختی در مقایسه‌ی دو زبان تورکی و فارسی. امير علی‌شير نوايی از تأليف اين اثر در جمادی‌الاول سال ۹۰۵ (دسامبر ۱۴۹۹) فارغ شده است. موضوع آن تحقيق در كيفيت دو زبان توركی و فارسی و اثبات برتری تورکی بر فارسی است.
۱۳. «نسائم‌المحبة» به تورکی.
۱۴. «نظم‌الجواهر» به تورکی.
۱۵. «مجالس‌النفائس» به تورکی، تذکره‌ای است در شرح حال بیش از سیصدوهشتاد تن از بزرگان و شعرای عصر تیموری (يكی از نخستين تذكره‌های شُعراست كه به زبان توركی نوشته شده است).
۱۶. «حالات پهلوان محمد ابوسعید» به تورکی.
۱۷. «حالات سید حسن اردشیر بیگ» به تورکی.
۱۸. «مناجات امیرعلی‌شیر نوایی» به تورکی.
۱۹. «منشآت تورکی».
۲۰. «میزان الاوزان» به تورکی.
۲۱. «مکالمةاللغتین» به تورکی.
۲۲. «رساله‌ی تیرانداختن (اوق یای آتیش رساله‌سی)» به تورکی.
۲۳. «رساله‌ی وقفیه» به تورکی.
۲۴. «زبدة التواریخ» امیر علی‌شیر دست کم در دو کتاب خویش، محاکمة‌اللغتین و غرائب‌الصغر از این اثر خویش یاد کرده ‌است ولی با وجود این، از این کتاب امروزه هیچگونه اثری در دست نیست.
۲۵. «دیوان اشعار فارسی (دیوان فانی)».
۲۶. «رساله‌ی مفردات» (در فن معما) به فارسی.
۲۷. «چهل حدیث» به تورکی.

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

🌹🌹🌹

اردوغان با موفقیت ها ، منش و محبوبیتش، خار چشم شعوبیه ، داشناک و صهیونیست هاست.



آتالار سؤزو :
Atalar sözü:

Ardında yüz köpək hürməyən qurd, qurd sayılmaz.

آردێندا یۆز کؤپک هۆرمه‌ین قۇرد، قۇرد سایێلماز.

گرگی که در پس او، یکصد سگ پارس نکند، گرگ به حساب نمی آید.

🌹🌹🌹

Qurd ürəgi yemək
کنایه از دلیری و جسارت نشان دادن

در اساطیر تورک گرگ مظهر دلاوری ، نترسی ، جرأت و جسارت است.
🌹🌹🌹

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

Ben yürürüm yane yane:

ترجمه بخشی از شعر:

دلم به این عشق افتاد
بیا و ببین که عشق با من چه کرده است.
سرم را به دعوا دادم
بیا و ببین که عشق با من چه کرده است.

راه می‌روم، [از عشق] می‌سوزم و می‌سوزم
عشق بر دلم رنگ خون زده است
نه عاقلم، نه دیوانه
بیا و ببین عشق با من چه کرده است

شهر به شهر پیاده می روم
زبان به زبان در جستجوی دوست هستم
چه کسی از حال من در این غربت خبر دارد.
بیا و ببین که عشق با من چه کرده است.



یونس امره (1240_1320 میلادی.)



@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

قتل‌عام خوجالی طبق کنوانسیون‌های‌ بین‌المللی مصداق «نسل‌کشی» است


الهام ممد‌وف، دادستان بازنشسته نظامی اهل آذربایجان که در تحقیقات مربوط به قتل عام خوجالی توسط نیروهای ارمنی در ۲۶ فوریه ۱۹۹۲ شرکت داشته، با بیان اینکه براساس کنوانسیون‌های بین‌المللی این کشتار «نسل‌کشی» است، تصریح کرد: وقتی آن را از منظر حقوقی ارزیابی کنیم، می‌بینیم که حادثه رخ داده در خوجالی درست مانند سربرنیتسا، یک نسل‌کشی بوده است.

هر چند ۳۳ سال از قتل‌عام خوجالی می‌گذرد، اما درد آن همچنان در دل شهروندان آذربایجان و ملت تورک تازه است و آنان خواهان محاکمه عاملان کشتاری هستند که طی آن ۶١٣ شهروند آذربایجان منجمله ١٠۶ زن، ۷۰ سالمند، ۶۳ کودک بی دفاع در خوجالی کشته شدند.

تا به امروز بیش از ۳۰ هزار مورد از اظهارات افراد مرتبط با خوجالی ثبت شده و حدود ۲۸ هزار و ۵۰۰ نفر به عنوان قربانیان یا وارثان قانونی قربانی‌ها شناخته شده‌اند.

در این راستا، دادستان آذربایجان اسامی ۴۰ نفر از عاملان این قتل‌عام را شناسایی کرده که دست به "نسل کشی"، "آوارگی اجباری" و "شکنجه" مردم خوجالی زده‌اند.

ممدوف، دادستان نظامی بازنشسته که در سال ٢٠٠۴ سمت معاون دادستان کل نظامی آذربایجان و رئیس گروه تحقیق خوجالی را بر عهده داشت، با اشاره به روند این تحقیقات و نتایج به دست آمده گفت: سرژ سرکیسیان و رابرت کوچاریان، رؤسای جمهور سابق ارمنستان مسئول مستقیم اتفاقات خوجالی بوده و باید به دست عدالت سپرده شوند.

به گفته وی، در همان زمان فرماندهان تیپ ٣۶۶ ارتش شوروی که در منطقه بودند نیز مستقیما در این کشتار شرکت داشته و باید محاکمه شوند.

ممد‌وف با بیان اینکه پیامدهای جنایات خوجالی، مبنای قانونی برای توصیف این فاجعه به عنوان «نسل کشی» است، افزود: تمام حوادث رخ داده در این کشتار طبق کنوانسیون‌های بین‌المللی «نسل‌کشی» تلقی می‌شود.

گفتنی است با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ١٩٩١، ارمنی‌ها تلاش‌ خود برای اشغال منطقه استراتژیک خوجالی که صاحب تنها فرودگاه منطقه بود را آغاز کردند. محاصره و حملات ارامنه به خوجالی در روز ٢۵ فوریه ١٩٩٢ به اوج خود رسید.

ارمنی‌ها آن شب با حمایت تیپ ٣۶۶ ارتش شوروی که در شهر خان کندی، مرکز قره‌باغ مستقر بود، از سه سمت به خوجالی حمله کردند و پس از اشغال آن، یکی از خونین‌ترین قتل‌عام‌های قرن را رقم زدند.

بر اساس آمارهای مجامع بین‌المللی از جمله آمار سازمان‌های حقوق بشری در آن شب، ١٠۶ زن، ٧٠ سالمند، ۶۳ کودک و در مجموع ۶۱۳ غیرنظامی قتل عام شدند. ۴٨٧ تن نیز به شدت مجروح شدند که ٧۶ نفر از آنان کودک بودند. ارامنه ١٢٧۵ شهروند آذربایجان را نیز به اسارت گرفتند. ١۵٠ تن از افراد ربوده شده هنوز مفقودالاثر هستند.

در این قتل‌عام همچنین تمام اعضای ٨ خانواده کشته شدند. ٢۵ کودک هر دو والدین و ۱۳۰ کودک نیز یکی از والدین خود را از دست دادند. البته سازمان دیده‌بان حقوق بشر معتقد است که این آمار ممکن است تا ۱۰۰۰ کشته نیز باشد.

یاد همه جان‌باختگان عزیزمان بدست ارامنه را گرامی می‌داریم.

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

▫️نه‌لر گؤردوم بو دونیادا!

بیلن یوخدور سیرّی نه‌دیر،
نه‌لر گؤردوم بو دونیادا!
خئیری نه‌دیر، شرّی نه‌دیر،
نه‌لر گؤردوم بو دونیادا!

سودان قورو چیخان گؤردوم،
درده گولوب باخان گؤردوم،
ائو تیكیب ائو ییخان گؤردوم،
نه‌لر گؤردوم بو دونیادا!

خئیرله شر قوشا گلدی،
بو جهانی فانی بیلدی،
مرد آغلادی، نامرد گولدو،
نه‌لر گؤردوم بو دونیادا!

هر اوجاقدا آجی توستو،
یازی سویوق، قیشی ایستی،
بیلمیرم یاخشیدی، پیسدی،
نه‌لر گؤردوم بو دونیادا!

دوست بیلدیگیم حاقّی داندی،
حاقّی دانان اودا یاندی.
دونیا اوّلدن یالاندی،
نه‌لر گؤردوم بو دونیادا!

بیری گئدر، بیری گلر،
هر گلن دونیانی بؤلر.
بو دونیا چتین دوزه‌لر،
نه‌لر گؤردوم بو دونیادا!

#نوصرت_كسمنلی

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

▫️اوستومه گلمه استانبول!
🍃🍃🍃
سنه گلدیم، ایچیم اومیدلرله دولو.
منی سرخوش ائتمه، استانبول، نه اولور!
بیر گون من ده ارییه‌رم جادّه‌لرینده،
چورویَر سوموکلریم، آدیم اونودولار.
یئنه سن قالارسان،
دیپ‌دیری، سیم‌سیجاق.
گؤیون، بولودلارین، ‌دنیزلرین قالار.

اویناما استانبول، منیمله اویناما!
بیر گون اؤلدورَر منی بو درد، بو قهَر.

ازیلمیش اللریمین آراسیندا باشیم،
بو یئر اوزونده باشقا چاره‌م قالمامیش.
ایشده گلیب قاپیلارینا دایانمیشام،
قارشیندا ییخیلمیش دووار کیمی‌یم.
منی سرخوش ائتمه، باشیم دؤنور!
اوستومه گلمه استانبول! کدرلی‌یم.
🍃🍃
#اومید_یاشار_اوغوزجان

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

مشاعره «شاه طهماسب» صفوی و «سلطان سلیمان» عثمانی:


شاه طهماسب:

شاه-ی مردان دئولتینده گئیدیگیم نارینجی‌دیر،
نارا قارشی دورمازام  زیرا بنی نار اینجیدیر.

شاه سلیمان گلدی بیزدن ائل، ولایت ایسته‌دی،
بیر یولا قویدوق بیز آنی، یول اری زار اینجیدیر.

خانه‌سیندن چیخیبان، داغلارا دوشسه بیر کیشی،
باد اسر، باران یاغار، زحمت چکر، قار اینجیدیر.

هر نه گلمیشسه جهانا، یول ایله گلمیشدورور،
بیر قدم تاشرا دوشن بیگانه‌یی خار اینجیدیر.

شاه طهماسب’م، جهاندا شاه به شاه نسل-ی علی،
یار ایله یار اولموشام، سانما بنی یار اینجیدیر.


سلطان سلیمان'ین جوابی:

آل-ی عثمان دئولتینده گئیدیگیم تورونجودور،
مورتد-ی دین اولانی یئر یوتار [و] نار اینجیدیر.

قاچوبان قاندا واراسون ترک-ی دیار ائیله‌ییپ،
خاینین معراجیدیر آخیر آنی دار اینجیدیر.

صید-ی نخچیر ائتمه‌گه داغلارلا دوست‌سا بیر کیشی،
عادتیدیر آوجی‌نین دایم آنی قار اینجیدیر.

گؤرمه‌دین می سئییدی سن، یول ایله نه ائتدیگین،
سور ائلیندن خان سلیم ائتدیگینی آر اینجیدیر.

شاه سلیمان’م، جهاندا آل-ی عثمان نسلی’یم،
سانجاق-ی ایسلام بنیمدیر کوفرو ایمان اینجیدیر.


"Şah Tahmasb" ve "Sultan Süleyman"ın şiir ile mektuplaşması:


Şah Tahmasb:

Şah-i Merdan devletinde geydiğim narincidir,
Nara karşı durmazam, zira beni nar incidir.
Şah Süleyman geldi bizdən el, vilayet istedi,
Bir yola koyduk biz anı, yol eri zar incidir.
Hanesinden çıkıban, dağlara düşse bir kişi,
Bad eser, baran yağar, zehmet çeker, qar incidir.
Her ne gelmişse cahana, yol ile gelmişdurur,
Bir kadem taşra düşen biganeyi har incidir.
Şah Tahmasb’am, cihanda şah be şah nəsl-i Ali,
Yar ile yar olmuşam, sanma beni yar incidir.


Sultan Süleyman"ın cevabı:

Al-i Osman devletinde geydiğim turuncudur,
Mürtəd-i din olanı yer yutar [u] nar incidir.
Kaçuban kanda varasun tərk-i diyyar eyleyip,
Ha’inin miracıdır ahır anı dar incidir.
Seyd-i nahçîr etmeğe dağlarla dostsa bir kişi,
Adetidir avcının daim anı qar incidir.
Görmedin mi seyyidi sen, yol ilə ne etdiğin,
Sor elinden Han Selim etdiğini ar incidir.
Şah Süleyman’am, cihanda al-i Osman nesliyem,
Sancak-ı İslam benimdir küfrü iman incidir.

#پادشاهان_شاعر_تورک

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

🔴دوم اسفند روز جهانی  زبان مادری

صلوات می فرستید یا دست می زنید ؟


🖌عیسی نظری حقوق دان، روزنامه نگار

▪️برای اینکه به اراده مجلسی پی ببرید ،
نگاه کنید که درست و حسابی ، دست
می زنند و یا صلوات می فرستند !
من سال ها در این جلسات شرکت کرده ام و برایم عمل هر دو طرف مقبول
بوده است اما در عمل نه صلوات فرستادن شان و نه دست زدن شان
مقبول نبوده است !
عده ای زیر میز و یواشکی دست می زدند و عده ای دیگر لب هایشان زیر زیرکی می جنبد ولی صدائی از آن بلند نمی شود .
یعنی نه درست و حسابی صلوات می فرستند و نه درست و حسابی دست
می زنند !
چنین مجالسی معمولا هم اراده ای به
کار ندارند !
▪️دولت ها هم در یک سطح دیگری همین گونه اند ، حرف هایشان هم تقریبا چنین است ، حتی بدتر از این هست ، حرف ها و عمل های متناقض و متضاد و یا قول یکی و انکار دیگری و نامتعادل بودن قول و قرار هایشان ، مسخره بازی و قول دادن انتقام های سهمآگین و بسیار
سخت و دهشتناک و زدن زمین های خالی و خودی ها و الی ماشاءالله !
من در آن جلسات به حضار همواره تذکر
می دادم :
آقایان ! صلوات می فرستید ، واضح و
غرّا و اگر هم دست می زنید ، باز واضح
و آشکار ، یکی را انتخاب کنید !
دولت نمی دانم چندم !
▪️الان در دنیای مدرن و به روز شده ، ممنوعیت تحصیل به زبان مادری و انکار
زبان دیگری و از بین بردن آن ، به معنی
کشتن شهروندان منسوبین آن زبان است ،
حتی به کشتن شهروندان قناعت نمی کنند ، آن را (( ژنو ساید )) معنی می کنند ، یعنی نسل کُشی معنی می کنند !
معنی این حرف این است که شما دولت های صد ساله ایران جنگ با ملل ایرانی
را انتخاب کرده اید ، یکبار برای همیشه
این جنگ احمقانه و بی هدف را تعطیل
کنید ، ملت ها را نکشید ، طرفی نمی بندید ، در نهایت آپارتاید مغلوب شد ،
آپارتاید زبانی هم از بین خواهد رفت و
شما ذره ای نفع نخواهید برد !
زبان فارسی را هم از این جبهه ناپایدار
نجات می دهید و حتی بیشتر به آن
خدمت می کنید ، مردم زبان خود را
فرا می گیرند و به عنوان زبان مشترک
ملل ایران بیشتر شکوفا می شود !
دولت پرشکوه خدائی و یک دست اسلامی از ستم پهلوی و ایرانشهری های
جفاکار به ملت های بزرگ ایران از
عرب و لر و بلوچ و هله هله ملت بزرگ
تورک ایران خجالت بکشید !
▪️تورک ها هزار سال بر این مرزوبوم
حاکمیت داشتند ولی یک روز زبان شما
و دیگران را ممنوعه اعلام نکردند ، شما
صد سال است به حاکمیت رسیده اید ،
ممنوعیت زبانی سهل است که هر روز
در ادارات شما در ثبت اسامی مردم ،
در اداره ثبت احوال و اماکن و تابلو های
مغازه های مردم و در ارشاد و سیاست
رد کتاب های تورکی و هزار نوع ادای
ضد تورکی ، که با انکار زبان ما به عنوان
زبان ایرانی ، جنگ وحشتناک نسل کشی
را بر این ملت تحمیل کرده اید !
ملت ما گریزان از سلاح راه مدنی و صلح
را انتخاب کرده است ، از ملت ما شرم
کنید ، به این جنگ خانمانسوز پایان
بدهید .
قسم به خدا ، دارد دیر می شود !
@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

بسم الله الرحمن الرحیم
دوشنبه: ۳۰ بهمن ۱۴۰۲
الاثنین: ۹ شعبان ۱۴۴۵
      Monday, 19 Feb, 2024
دوشنبه ها:
اسلام ملّی( تورکی) ۲۷
احیاگران و اصلاحگران اسلام تورکی۴
ضیاء گوک آلپ۱

دکتر عبدالغفار بدیع
          Ph.d Abdoulgaffar badie

۱
✍ضیاء گوک آلپ، یکی از اندیشمندان و محییان و مصلحان اسلام تورکی است (ت:1876/ف:1924) بعضیها برای جرح و نقد اندیشه وی به وی پدر پان تورانیسم یا پدر پان تورکیسم لقب داده اند. وی معتقد به اسلام و کارکرد جدّی آن در حیات دنیوی و اخروی آدمیان بود. می گفت: « اسلام ، دین اجتماعی است نه تنها در سلامت اخروی که در سعادت دنیوی نیز مؤثر است. این اسلام، اعراب بادیه نشین درون چادرها، عجم های غافل( پارسیان مجوس هندی) و تورکان دشتها و کوهها را در آغوش کشید با روحی مرشدانه آنان را به فضیلت ره برد. (گوک آلپ 1976 ب 1909: 113 ) وی اسلام را متشکل از موسسات مقدّس و غیرمقدّس و اعتقادات می داند. وی می گفت: ملّی گرایان تورک کسانی هستند که در عین مسلمان بودن، می خواهند وارد تمدّن غرب شوند. ملّی گرایان تورک در جنگ جهانی اول از مفاهیم و ارزشهای اسلامی چون جهاد، جانبازی، شهادت با تفسیری مدرن بهره بردند. پس از جنگهای بالکان در سال 1013 جنبش اتحاد و ترقّی با یک کودتا قدرت را در دست گرفت. سلطان عبدالحمید دوم از یک سو روند لاییک کردن موسسات را پیش گرفته بود. اسلامیّت از منظر وی عنصر اساسی تشکیل ملّت تورک عثمانی است. ملّی گرایان تورک با آغاز جنگ جهانی اول جنبه تورکیّت را بر اسلامیّت افزودند. تئوریسین اینان ضیاء کوگ آلپ بود. وی موظّف به تعیین مشی ایدولوژیک جمعیّت بود.
۲
✍مثلث: تورکیّت، اسلامیّت، مدرنیّت هسته مرکزی اندیشه وی را شکل می داد. وی معتقد بود تورکان ملّی گرا با آمیختن فرهنگ تورک، دین اسلام و تمدّن غرب می توانند سبک جدیدی از حیات را ایجاد کنند. وی تورک بودن را مساوی و مساوق را مسلمان بودن می دانست. وی تورکان ملّی گرا در دل امّت اسلامی درآورد و صف خود را از مصلحان اسلامی اینگونه جداکرد. وی می گفت تمام نهادهای سیاسی و اجتماعی باید هماهنگ با تمدّن غرب باشند
. غرب گرایی وی مرعوب بودن در غرب نبود بلکه نوعی نوین گرایی بود. نوعی عبور از غرب گرایی مقلّدانه به نوین گرایی بومی و اقلیمی. برایش خیلی سخت نبود کنار هم نشاندن فرهنگ بمثابه عنصر ملّی و تمدّن بمثابه عنصر بین المللی. وی می گفت یک ملّت می تواند واجد یک فرهنگ و یک تمدّن باشد. چرا تمدن غرب چون اسلام قدرت تمدّن سازی را از دست داده است. پس جایگاه اسلام کجاست؟ در فرهنگ تورک. تورکیّت و اسلام ملّی در فرهنگ به هم می رسند و همبستگی فشرده ای را خلق می کنند. خالی شدن اسلام از محتوای سیاسی و اجتماعی و ماندن در سطح و سقف اخلاقیات می تواند آشتی معیارهای جامعه مدرن و ارزشهای ملّی را فراهم نماید. امت گرایی، اسلام را به تشکیل نهادهای سیاسی و اجتماعی مجبور می کند.
۳
✍یکی از مهمّترین اصلاحات وی گذر از فقه به عرف(توره) است. وی می گفت انچه الان فقه نامیده و شناخته می شود روزگاری تبلور عرف بوده. این تبلور در گذر زمان فریز و منجمد گشته و مانعی در برابر تحوّل اجتماعی به شمار می آید. لذا او باب اجتهاد را در فقه بازنکرد بلکه به ایستایی فقه و پویایی عرف فتواداد. زیرا تنها منبع فقه را نه قرآن بلکه عرف می دانست. قرآن و سنّت و دیگر منابع دینی شکل دهنده حقوق بودند که توسّط فقه به کنج خزیده بودند. پایه های جمهوریّت لاییک در تورکیه که امور دین و دولت و حقوق کاملا از هم جداباشد بدینسان ریخته می شود. وی عرف و عمل را همانند نصّ و عمل می دانست. دین را تمثیلگر عرف و تمدّن غرب را تمثیلگر عقل می دانست و می کوشید این دو همسو شوند. وی منبع دیگرِ اجتهاد را( قرآن، سنّت، اجماع، قیاس) بدینسان به نفع عرف برای برآوردن نیازهای زمانه از گردونه خارج می کند. بعنوان یک سوسیولوژیست می گفت: قیمتهای پایه را عرف تعیین می کند. حقوق سنتی تعیین کننده نیست در فرهنگ تورک، عرف(توره) تعیین کننده است. گوک آلپ، عرف( توره) را به عنوان وجدان اجتماعی برخاسته از وضعیّت فعلی و زندگی اجتماعی معرفی می نماید. زیرا عرف (توره) نشاط و شادی آور است. عرف (توره) ذائقه یک ملّت است. وی از نظریّه وجدان اجتماعی دورکیم هم تاثیرمی پذیرد. جامعه شناسان را مترجمان جامعه می داند. در سبک حیات اسلامی وی بخشی از عبادات می تواند با فرهنگ ملّی سازش داشته باشد. علّت دوستی تورکان با خدای اسلام به دوستی با گوک تانری برمی گردد. تورکان در پیش از اسلام فاقد عبادات زاهدانه بوده اند تورکان پس از اسلام نیز همانند یونس امره باید ایمانی صادقانه و احساساتی صمیمانه داشته باشند و از هر نوع زهد و تعصّب دوری ورزند. احساسات اسلامی که با فرهنگ و توره تورکان شکل گرفته باعث اهمیّت فوق العاده شعر و موسیقی و مراسم الهی خوانی و مولود خوانی در مساجد و تکایا شده است....

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

@dedelatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

در داغستان حدود بیست روستا با نام گرگر وجود دارد در جمهوری آذربایجان نیز گرگر نام آشنایی برای رودها و روستاهاست و در ایران نیز شهر گرگر،شاخه ای از رود کارون،دروازه شهر شوشتر، تپه هفت هزار ساله گرگر، نام برخی روستاها و نهر و بندر گرگر است که نشانگر حضور تورکان باستان در این قسمتهاست.
لغتنامه نوبهار گرگر را از اسامی خدا می داند. حمداله مستوفی قزوینی در نزهه القلوب از پنج شهر بزرگ و آباد آن زمان آذربایجان "بردعه، اردوباد، نخجوان، گرگر و اوجان" را نام می برد. لغتنامه ارک کلمه گرگر را مشتق از کلمه گرای می داند که یکی از طوایف ترک و یکی از نامهای خدا است.
گرگر یکی از ملل قدیمی آذربایجان است که به دلیل دلیری معروف شده و با سلاطین آشور جنگیده اند بنا به نوشته «استرابون» این طایفه با آمازون ها معاشر بودند.
گئود، آتسرونی،یاقوت حموی، ابن خرداد اطلاعاتی در مورد گرگر داده اند.
تحقیقات غیاث الدین گیبولایف روشن کرد که گرکرها از قبایل آلبان و از تورکهای قیپچاق بودند.
گرگرها به همراه اقوام باستانی چون ماساژتها، اوتیس و ادیت و گات ها در شکل گیری آلبانهای تورک موثر بودند( نام آلپ در ده ده قورقود پستهای بعد)
در تاریخ (۸۳۶ )قبل از میلاد «شلمانصر» آشوری با لشگر فراوان تا کشور «گرگر» آمده و آنجا را پایتخت ایلات خود قرار داد.
درسال (۷۱۶) قبل از میلاد سارگُن امپراتور آشور بار دیگر به جنگ گرگر حمله کرد و با «اورارتو» جنگید.
بیشتر ساکنین شیروان از طوایف گرگر بوده اند، در قرن پنجم سلاطین «آران» را «شهریاران گرگر» لقب داده اند کتاب مقالات تربیت می نویسد قطران، مداح شهریاران شدادیان و روادیان، «ابو الحسن لشگری» را که معاصر او بوده است «شهریار گرگر» و «ابو منصور وهسودان» را «چراغ گرگریان» نوشته است .
کول تپه با (۷۰۰۰ )سال عمر از آثار تاریخی علمدار گرگر است دو طایفه آذربایجانی که با مهربانی و دوستی کنار هم زیسته اند.
به نظر اینجانب این لغت از (gür)( قوی) تورکی که در کاشغری (kür)
یعنی مرد دلیر است آمده و به جهت صنعت تکرار سومری برای اهمیتش به صورت نام گرگر درآمده است و در باستان نام رب النوع آذرخش قدرتمند بوده( گورگور بابا میان ما و بابا گورگور نام بخشی در کرکوک تورک نشین عراق)

چو بیچاره گشتند و فریاد جستند
بر ایشان ببخشود یزدان گرگر.
دقیقی.

برآمد ز کوه آنکه آرام و جنبش
بدو داد در دهر یزدان گرگر.
ناصرخسرو

اسن قالین
رحیم آغ بایراق

منابع اصلی:

Bakhtiyar Tuncay

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

💥اندر خرافه پرستی ایرانیان.
✍️ علی مرادی مراغه ای

✅خرافات در تمام جوامع وجود دارد اما عجز، ترس و استبداد دست بدست هم داده موجب گردیده که ایرانیان یدطولایی در خرافات داشته باشند خرافات در تمام ادوار تاریخی بوده و در بین زنان، بیشتر از مردان. بطوریکه دهخدا در صوراسرافیل به طنز مینویسد:
«خانه ای که دو کدبانو است یکی همیشه پیش جام زن است و یکی هم پیش رمال»!.

♦️آخوندزاده علت اصلی آنرا ناشی از جهل و مفاسد اخلاقی مردان و فرهنگ مردسالاری می داند که چون زنان همیشه در معرض تهدید نازایی یا تعدد زوجات از سوی مردانشان بودند در نتیجه آنها در نهایت بی پناهی به خرافات متوسل میشدند مثلا تنها برای نازایی دهها عامل خرافی میتوان پیدا کرد: از توپ مرواری در تهران گرفته تا خوابیدن در صخره ای در کرمان یا نشستن بر شیر سنگی در مشهد...!
ای توپ تن طلایی، از غم بده رهایی
بختی جوون و نون دار، روزی بکن ز جایی

♦️اما دوره صفویه خرافات بیداد میکرده که در سفرنامه های اروپائی منعکس شده و گویی تمامی سرنوشت آدمی را حرکات و اجرام آسمانی تعیین میکرده منجمین بازارشان گرم بوده برای تعیین ساعت سعد و نحس...!
وقتی شاه صفی بیماریش طول کشید گفتند چون او در ساعت نحس تاجگذاری کرده باید دوباره تاجگذاری کند و اسم خودش را هم عوض کند! بارها هم خلاف گفته منجمان رخ داد اما شاه خرافی دست بردار نبوده...!
(سفرنامه کمپفر به ایران...ص70)
دالساندری مینویسد مردم معتقدند آبی که شاه دست خود را در آن شسته باشد دافع تب است!
(سفرنامه دالساندری...ص474)
و «بسیاری از بیماران شفای خود را در آب لگن دستشویی پادشاه میجویند تا دواخانه!»
(سفرنامه مسکو و ایران، اولئاریوس...ص312)
اکثرا مردم برای رفع بیماریهایشان بجای مراجعه به پزشک، نزد دعانویسان و رمالان میرفتند.

♦️آنجللو در مورد عشق مفرط سپاهیان به شاه اسماعیل مینویسد آنها عمدا بدون زره برای او می جنگیدند تا کشته شوند چون باور داشتند که شاه اسماعیل همیشه جاوید است!
(سفرنامه آنجوللو...ص344)
شاردن می نویسد بیمارانی را دیده که به امید یافتن شفا خود را بر قدم شاه می کشیدند و «فنجانی پر از آب در دست داشته در گذرگاه پادشاه می ایستادند تا وی انگشتانش را در آب فرود کند تا آنرا بخورند و از بیماری برهند»
(دالساندری،1381ص474).
تقدیرگرایی چنان در دوره شاه سلطان حسین قوت گرفته بود که لاکهارت می نویسد وقتی در یک جشنی، یکی از ستونهای کاخ چهل ستون آتش گرفت شاه اجازه نداد آنرا خاموش کنند  گفت«اگر اراده خدواند بر این گرفته که این تالار سوخته شود با آن مخالفتی نخواهم کرد»
(انقراض سلسله صفویه، لاکهارت...ص35)

♦️همین خرافات باعث زوال صفویه شد که ستم بر اهل سنت یعنی افغانان به حدی رسید که سرانجام باعث شورش آنان گشت. هنگامیکه محمود افغان به دروازه های اصفهان رسید این شاه خرافی بجای تدابیر نظامی به خرافات پناه برده میخواست با دانه ها نخود، اشقیا را شکست دهد! معتقد بود اگر دو پاچه بز را با 325 دانه نخود، پخته و دوشیزه ای 1200بار لااله الاالله بخواند و بر آن فوت کند سپاهیان صفوی از طعام بخورند از نظرها غایب خواهند شد و بر دشمن غلبه خواهند یافت! 
خاوری به نقل از شاه مینویسد«راست است كه فتنۀ افاغنه در كار است، ما هم خود به علاوۀ تدارك دولتى، تداركى دعايى كرده، امر كرده‌ايم در اندرون كه از رجال و نساء سادات موسويه، نخود را لا اله الا الله بخوانند؛ صباحا و مساء در كارند، ان شاء الله آش معتبرى فراهم كرده، به كل خلق مى‌خورانيم، از باطن سادات موسويه دفن بلا خواهد شد»
(تاریخ ذوالقرنین، خاورى...ص۳۱۲)
البته نخود و پاچه های بز نجاتبخش نشد و سرانجام شاه سلطان حسین، مجبور شد آن طرّه شاهى را از سر خود برداشته با دست خود بر سر محمودافغان 21 ساله بگذارد!

♦️اوژن اوبن در دوران قاجاریه می نویسد در شهرهای بزرگ، پزشکان وضع مالی روبراهی ندارند. چون«برخی ... مشتریهای آنها را به تور میزنند تا به جای دوا با دعا و جادو...مرض بیماران را شفا دهند...»
(ایران امروز، اوژن اوبن...ص323)
ویل دورانت میگوید: هیچ خرافه ای از خرافات قدیم نیست که رنگی از آن در زندگی امروز مردم زمین نباشد. یعنی، با تغییر زمان، خرافات نیز لباس کهنه از تن به در می آورند و با لباس و نام جدید، ظهور پیدا میکنند بنابراین، هر عصری و نسلی، خرافات خاص خودش را دارد و سختترین کار در جهان، عبارت از خانه تکانی ذهن جامعه از خرافات است چون آنها مانند شیر مادر به کام ذهن ما و تار و پود روانی ما رسوخ کرده اند!

♦️تصویر توپ مرواری را در زیر آورده ام که به دستور فتحعلیشاه در سال 1233 ساخته و در میدان ارگ تهران گذاشتند، زنان نازا بر آن سوار میشدند تا بچه دار گردند و دختران سوار میشدند تا بخت شان باز گردد...
براستی هیچ توپی به اندازه توپِ خرافات، قدرت تخریب ندارد...!

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

‍ 🔴شیفتگی ، اسارت انسان است !

🖌عیسی نظری روزنامه نگار

▪️وقتی به بیش از نیم قرن زندگی خودم نگاهی می کنم ، بیش از نصف آن در شیفتگی گذشته است .
شیفته دیگری بودن بخشی از اسارت انسان است ، عاشق مادربزرگ خودم بودم و عاشق خانم معلم خودم ، عاشق
زن ها و دختر های محله و اطراف خودم ، عاشق معلم ها ، آرتیست های سینما و بعد گسترش می یابد ، شیفته
پهلوان ها و قهرمان ها ، افسانه ها ، شاعران ، خوانندگان و هنرپیشه ها و تمامی انسان ها و لیدر ها و حتی اشیا و
تمامی موجودات !
▪️بت پرست ها شیفته ان بت هستند ، در سفری به آسیای شرقی ، متوجه شدم
دلیل راحت زندگی مردم شرق آسیا
ان شیفتگی به جمادات هست ، ان بت ها
نمی توانند حرف بزنند ، نمی توانند دستورات صادر کنند ، نمی توانند قانون
اساسی بنویسند !
اما اگر شیفته یک انسان باشی ، حتی اگر
آن انسان اهل طرب و شادی و رقص هم باشد ، در زمان زنده بودن هم چیزی نگوید ، بعد مرگش وصیت و قانون اساسی و دستورات و قوانین و فرمایشات و به هر حال طرحی نو در اندازند !
▪️بت ها هرچه سخنورتر ، هرچه عمیق تر هرچه بزرگتر ، هرچه زیباتر ، هرچه قوی تر و هرچه پهلوان تر و هرچه قهرمان تر به همان اندازه ، شیفتگی شدید تر !
دست وپای مرید بسته تر ! عاشق بینوا
بدبخت تر ، کورتر ، درمانده تر !
بر و بازو چو بلورین حصاری
سر و گیسو چو مشکین نو بهاری
نمک دارد لبش در خنده پیوست
نمک شیرین نباشد ، وان او هست !
سیستم یکی بیش نیست ، همان شیفتگی
کودکانه در جوانی و بلوغ و حتی در بلوغ اجتماعی به همان طریق عمل می کند .
▪️مدل و الگو یکی است ، فرمت همان است ، هوش از سر پریدن و افسار خویش به دست غیر دادن ، چه معلمت باشد و چه پدرت ، چه استاندارت باشد و چه مدیر مدرسه ات ، چه روحانی باشد و چه غیر روحانی ، چه استاد باشد و چه
پروفسور ، چه شاعری باشد و یا نوارنده ای ، چه لوطی محل باشد و چه پاسبان
سر کوچه و چه وزیری باشد و چه نماینده ای ، یک فرمت است و یک گونه
عمل می کند ، تو توان انسانی خودت را
در اختیار یکی دیگر قرار می دهی ، تو
مغزت را تعطیل می کنی ، او فرمان می دهد و تو مجری فرمان هستی تا دوره دیگری سر برسد و تازه بفهمی که چه را از دست داده ای !
خودت را ، مغزت را ، راهبری خودت را ،
معماری زندگی و جامعه خود را !
شیفته انسان دیگر ، در رویای دست یافتن به دیگری است ، و در این معادله
انچه از دست می رود ، استقلال وجودی
خود است !
@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

196 مین سالگرد امضای عهدنامه تورکمنچای
دکتر توحید ملک زاده

کشته شدن جهانگشای ترک، نادرشاه باعث سقوط دولت افشاریه گردید و در گوشه و کنار این امپراطوری وسیع، سرداران سلحشور در اراضی متصرفی خود حکومتهایی بوجود آوردند که در تاریخ، آذربایجان خانلیقلاری / خانات آذربایجان نامیده می شود. خان نشین اورمی، خوی، باکو، تبریز، اردبیل، قوبا، گنجه، قره باغ، مراغه و دیگر خانات هر کدام در مناطق خود به اداره منطقه خود می پرداختند. قدرت گیری افغانها، لرها و حتی ترکان قاجار باعث نزدیکی این خانات به هم می شد بطوریکه با ابتکار خان اورمیه، اتحادیه خانات کل آذربایجان به ریاست « محمدقلی خان افشار» تشکیل شد. قوی شدن قوای مهاجم به آذربایجان باعث شد تا برای مقابله با این تهاجمات، هر یک از خانات به دول روس یا عثمانی متمایل گردند. بعضی از خانات آذربایجان، پرداخت خراج به روس یا عثمانی را به تسلط قوای دیگری ولو قاجار ترجیح می دادند. موضوع تنها مقابله با اشغال سرزمینی بود و بسیاری از این خانات معتقد بودند که با تحت الحمایگی به روس یا عثمانی تنها مجبور به پرداخت باج و خراج سالیانه به دولتهای فوق خواهند شد نه تسلط سرزمینی.
قدرتمند شدن آغامحمدخان قاجار و نیت وی برای تصرف آذربایجان سران خانات آذربایجان را متوحش نمود. ابراهیم خان جوانشیر، خان قره باغ به مقابله با وی پرداخت و توانست قشون قاجار را به گرجستان سوق دهد. آغامحمدخان دوباره به قره باغ متوجه شد و به محاصره قلعه شوشا پرداخت که در این حین توسط افرادش کشته شد. لشکر قاجار با شنیدن کشته شدن آغامحمدخان منهدم شد و مدعیان تاج و تخت سربرافراشتند که قرعه سلطنت به نام برادرزاده آغامحمدخان، باباخان ملقب به فتحعلیشاه افتاد. تلاش روسیه این بار معطوف به تصرف ارضی خانات آذربایجان بود که با مقابله عباس میرزا این تلاشها با مانعی جدی روبرو شد. ولی قوای عباس میرزا متوجه ضعف خود در این جنگهای ده ساله بودند. فتحلیشاه برای استفاده از توازن سعی کرد به انگلیس و فرانسه نزدیک شود. ولی این ناپلئون بود که به همراهی با فتحعلیشاه علیه روسیه رضا داد. قصد وی رسیدن به هندوستان بود ولی با پیمان صلح فرانسه با روسیه، ناپلئون هم فتحلیشاه و عباس میرزا را تنها گذاشت. انگلیس برای جلوگیری از پیشروی روسها به آبهای گرم وساطت کرد و 12 اکتبر1813 عهدنامه گلستان مابین دولت ایران قاجاریه و روسیه بسته شد. براساس مفاد این پیمان، تمام سرزمینهای شمال ارس بجز خانات ایروان و نخجوان به روسیه واگذار می شود و در عوض روسیه از ولیعهدی عباس میرزا و فرزندانش حمایت می کند.
بروز اختلافات ارضی در اثر نبودن مرز مشخص، فتوای علما و تمایل روسها به نزدیکی به جنوب باعث شد تا جنگهای دو ساله ای از سال 1826 رخ دهد که در این جنگها دوباره عباس میرزا شکست خورد و روسها به جنوب ارس سرازیر شدند. تبریز، اردبیل، سلماس، خوی، اورمیه تا میانه به تصرف قوای روسیه درآمد. عباس میرزا با عقد قرارداد تورکمنچای در نزدیکی شهر میانه، خانات ایروان و نخجوان را به روسیه داد تا آنها نیز تمام شهرهای جنوب ارس را تخلیه نمایند. روسیه در قبال غرامت جنگی شهرهای اورمیه، سلماس و خوی را گرو نگه داشت که بالاخره عباس میرزا با پرداخت مبلغ هنگفتی از طلاجات شخصی خود و خانم و فرزندانش، شهرهای فوق را باز پس گرفت و الی الابد رود ارس مرز دولت ایران قاجاری و روسیه تزاری گردید.
آذربایجانهای دو سوی ارس از سال 1828 با یک ملت و زبان واحد به نام ترکی، دو مسیر و مدل تکامل فرهنگی و اقتصادی جداگانه و صد البته متفاوت طی کردند. مظاهر تمدن غربی نظیر موسیقی، هنر، نشریه، مدارس در شهرهای آذربایجان شمال ارس نظیر تفلیس، ایروان، گنجه و باکو جای گرفت و ادبیات ترکی آذربایجان مجال رشد و نمو پیدا کرد. آذربایجان جنوب ارس نیز بجای فربه نمودن فرهنگ، ادبیات و زبان خویش، نقش دایگی ممالک محروسه ایران را پیش گرفت و وجود برجسته خود را وقف فربه نمودن تمام زبانها و فرهنگهای اقوام ایران کرد الا فرهنگ، هنر، ادبیات و اقتصاد خود.
به صورت غیر رسمی سال 1288 شمسی ( تصرف تهران بدون حضور قوای آذربایجانی) و به صورت رسمی سال 1304 شمسی ( آغاز سلطنت پهلوی) پایان نقش بارز و کلیدی آذربایجان در ایران محسوب می شود که در دوران صفوی، افشار و قاجاریه صاحب آن بود. 21 بهمن 1402

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

یا محمد(ص)
🍃🌸🍃
🍃
انبیالر درسین آلیب
سیرتیندن یا محمد
عالملر منور اولوب
صورتیندن یا محمد
🌸
عالمه دلیل-ی خلقت
سنه فخر ائدیر بو امت
محشرده ائدن شفاعت
امتیندن یا محمد
🌸
ذکرین ائیله دی فلکلر
سجده قیلدیلار ملکر
اجابت اولدو دیلکلر
حورمتیندن یا محمد
🌸
موسی وئرمیشدی بشارت
عیسی ائتمیشدی اشارت
عرض ائیله دیلر ارادت
رغبتیندن یا محمد
🌸
ملائک  وئردیلر  صلا
شوقا گلدی ارض و سما
تیتره دی ایوان-ی کسرا
هئیبتیندن یا محمد
🌸
ائدنده قرآن تلاوت
صلوات اولسا علاوت
کونلومه وئریر حلاوت
رحمتیندن یا محمد
🌸
اوره ییم شوق ایله دولا
شفاعتدن پاییم اولا
کاتیب اوغلو عطرین آلا
تربتیندن یا محمد👌
🍃
🍃🌸🍃
#کاتب_اوغلو👌


@dedekatib

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه: ۱۵ بهمن ۱۴۰۲
الاحد: ۲۳ رجب ۱۴۴۵
        Sunday, 4 Feb 2024
یکشنبه ها:
حکمت ملّی ( تورکی اسلامی)۲۰
قوتادغو بیلیک

دکتر عبدالغفار بدیع


جهل ايله قدم باسما طلسمات جهانه
علم اولماسا مفتاح فضيلت اله گلمز 
                                           (معجز)



✍از قوتادغوبیلیک، حکمت نامه تورکان مسلمان
ص ۳۶۳ دو بیت در لزوم تعلیم بر دختران را می آوریم:
۱

آیدولدونون اؤيودولموشه جوابی 👇

۱۲۲۷)
ای آتااولان! اوشاغا سرت تربیه وئر

آرخادان گلن لر سنه گولمه سینلر

۱۲۲۸)
اوغولا، قیزا بیلیک و معرفت اؤیره ت
و معرفت له اونلار تمیز اخلاقی اولسونلار

ای پدر فرزند را سخت تربیت کن تا آنان که از پشت سر می آیند تو را سرزنش نکنند.

برای دختر و پسر علم و معرفت بیاموز تا با دانش دارای اخلاق حسنه باشند.
۲
در حکمت نامه تورکان تعلیم بر پسر و دختر در کنار هم هزارسال پیش توصیه و تاکید می شود آن زمان که در غرب فیلسوفانی شهیر زن را می کوبیدند متفکران تورک، زن را رفعت می بخشیدند. فی المثل:
سقراط، زن را بزرگترین دلیل انحطاط بشر دانسته است.
ارسطو می گفت:زن چیزی نیست جز یک مرد ناکام، خطای طبیعت و حاصل یک نقصی در آفرینش. خدا زن و برده را آفرید تا به مرد خدمت کند.»
افلاطون: باید خدایان را سپاس گذارد که من را آزاد آفرید و نه برده و من را مرد خلق کرده نه زن.»
سنت آگوستین، از قدیسان بزرگ مسیحی:«زن حیوانی است که نه استقامت دارد و نه استوار است.
راسل که خود زن باز بود می گفت:
زن دروازه جهنم و ‌ام‌الفساد است.
نیچه می گفت: به سراغ زنان که می روی تازیانه را فراموش مکن.
آرتور شوپنهاور:
«زن حیوانی با گیسوان بلند و افکاری کوتاه است که باید آن را مدیریت کرد!»
ژان ژاک روسو: هرگونه آموزش برای زن را باید مرد انجام دهد و زن برای آن ساخته شده که تسلیم مرد باشد.
هنوز هم حقوق کارمند مرد و زن در غرب برابر نیست.
۳
✍مفکوره تورکان در تعلیم بر دختر و ارج بر زن نزد متفکّران تورک استمرار فرهنگی و تاریخی داشته است در اندیشه های کثیری از روشنفکران تورک چون گاسپیرالی و رشدیه و صابر و معجز شبستری و  ...

خوش دارم نظر معجزشبستری را که به نظر صدفیلسوف غربی می ارزد در لزوم تعلیم دختران که برگرفته از حکمت تاریخی تورکان و اندیشه های مترقی میرزاصابر باهم مرورکنیم
:
مرحوم ميرزا علی شبستری، شاعر چيره دست، ادامه دهنده‌ مكتب صابر، مطالعه‌ گر اشعار شاعران بزرگ تورک، چون فضولی، سيدعظيم شيروانی، نامق كمال، توفيق فكرت، محمد عاكف (نويسنده‌ سرود ملی توركيه) همچنين مجلاّت وزين ملاّنصرالدين، پس از 16 سال تحمل طاقت شکن، غربت و ديدرگينلیگ با نگاه متجددانه، به زادگاه مادری اش (شبستر) بازمی گردد، با مشاهده‌ اوضاع اسف بار نابسامان، سلاح قلم به دست می گيرد، مسئولان و متحجران نابخرد و سوءاستفاده گران ستمگر از صداقت و سادگی مردم را با تازيانه‌ انتقاد نوازش داده، با اشعارطنزگونه، سعی بر بيداری مردم از خواب غفلت، جهل و نادانی می نمايد. نزديكان معجز وی را از شيوه‌ رفتار، گفتار و برخورد با مردم هشدارداده، او را از نشر علم و دانش و بیدارکردن و... زنهار می دارند. شاعر روشن ضمير و متجدد نخستین  شعر خود را در بازگشت به ميهن اينگونه آغازمی كند:

چون قاييتـديـم وطنـه آچما دهانين دئـديلر       
دينـمه، دانـيشمـا، تـرپتمه زبانـين دئـديلـر
دئـديـم آلـلاهه باخين ائتمه‌يين آخر اولدوم       
گر بو جور ائتمه‌يه‌سن، چوخدو زيانين دئديلر...

(چون به وطن بازگشتم، گفتند بازنكن دهانت
ساكت شو، حرف نزن، نده حركت به زبانت)

قولاق وئرين، سيزه وار
بير ايكی سؤزوم باجيلار

گئدين يازين، اوخويون
ای ايكی گؤزوم باجيلار


 (خواهران گوش كنيد چند سخن دارم برايتان:
برويد بنويسيد و بخوانيد ای خواهران دوچشم من)

با زبان طنز با نكوهشی تلخ خطاب و عتاب به دختران می گويد:

هر ملت ائده‌ر كسب علوم و هنر آی قيز
بيزده ياشاديق دهريده مثل بقر آی قيز

(هر ملّت برای خود كسب علوم و هنر كرده
ای دختر،

ماهم زندگی كرديـم مثل بقــــــــر (گاو)
ای دختر)  


يا:
توكزين جهلـــــی اولماسا زاييل  
اوغلو اولماز تمدًونه ماييل...


(تا زمانی كه، جهل توكز نشده، زايل
به تمدّن نشود پسرش مايل)

۴
زنده‌ياد معجز پیوسته طرفدار بلكه، خواهان حقيقی حقوق انسانی و زنان بود:
جهالت بحر بی پايانـدی، غرق ائيلـر سيزی آخر
او دريادن گره‌ك علم ايله چيخسين ساحله قيزلار

او، دريك شعر فارسی اش درباره‌ تعليم و تربيت زنان می گويد:
  

بر مؤمنه فرض است نبی گفته تعلّم
گر مؤمنه زن نيست، بگوييد كيانند؟

فرق تو ز حيوان به علم است و كتابت
آنان كه نه از اهل سوادند و خرانند

روحی كه، عليل است، كند خسته بدن را
اطفال چو جسمند و زنان روح و روانند

آبادی هر مملكت از دانش زنهاست
چه، بر پسران تربيت آموز زنانند...

یاشاسین بیلگی یؤلوندا چالیشان آنالاریمیز قیزلاریمیز اوغلانرامیز

Читать полностью…

دده كاتب(dede katib)

شعر:یونس آمره
شارقیجی؛چ:مصطفی ججلی

Читать полностью…
Subscribe to a channel