dahoatgranekoda | Unsorted

Telegram-канал dahoatgranekoda - دعوتگران اللّه

6589

النحل آیه42 الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (مهاجران، آن) کسانیند که (در برابر اذیّت و آزار مشرکان) شکیبائی ورزیدند و (در زندگی) توکّل و تکیه‌ی آنان بر پروردگارشان است. ایدیه مدیر کانال @Azhwan136

Subscribe to a channel

دعوتگران اللّه

ئەو گوناهەنەی کە لە قورئان باس کرەوە,🥀

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

ئافره تانی سه له ف ئاوا بون



🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سوره حجر (آیه ۲الی۸)

رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ (٢)

كافران [هنگام روبرو شدن با عذاب‌] چه بسا آرزو می‌كنند كه كاش تسلیم [فرمان‌های خدا] بودند

ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (٣)

بگذارشان تا بخورند و [با لذایذ مادی و زودگذر] كامرانی كنند، و آرزوها سرگرمشان نماید؛ سپس [حقّانیّت اسلام و فرجام شوم خود را] خواهند فهمید

وَمَآ أَهْلَكْنَا مِنْ........(٤)

و هیچ شهری را [به خاطر فساد فراگیرش‌] نابود نكردیم مگر اینكه برای آن سرنوشتی معین [وروزگار ودوره‌ای تغییرناپذیر] بود

ترجمه(٥)

هیچ ملتی از اجل معین خود نه پیش می‌افتد و نه پس می‌ماند

ترجمه(٦)

گفتند: ای كسی كه قرآن بر او نازل شده! قطعاً تو دیوانه‌ای

ترجمه(٧)

اگر [درباره پیامبری‌ات‌] راست می‌گویی، چرا فرشتگان را نزد ما نمی‌آوری؟

ترجمه(٨)

[اینان بدانند كه‌] ما فرشتگان را جز به درستی نازل نمی‌كنیم، و در آن هنگام [كه نازل شوند، این منكران لجوج از دچار شدن به عذاب‌] مهلت نمییابند

ترجمه(٩)

همانا ما قرآن را نازل كردیم، و یقیناً ما نگهبان آن [از تحریف و زوال‌] هستیم

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

⇇أَسْتَغْفِرُاللَّه َالعَظِیمِ الَّذِي لَاإِلَهَ إِلّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیّومْ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ❥.

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

⚜️حدیث شریف:

📝احادیث صحیح بخاری

آيا رمضان گفته شود يا ماه رمضان و يا هر دو؟

▫️ عنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِي اللَّه عَنْهمَا قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّه صلی الله علیه و سلم يَقُولُ: «إِذَا رَأَيْتُمُوهُ فَصُومُوا، وَإِذَا رَأَيْتُمُوهُ فَأَفْطِرُوا، فَإِنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَاقْدُرُوا لَهُ» يعني: هِلالِ رَمَضَانَ. (بخارى:1900)

▪️ترجمه: عبد الله بن عمر رضي الله عنهما مي گويد: از رسول الله صلی الله علیه و سلم شنيدم كه فرمود: «هرگاه، هلال رمضان را ديديد، روزه بگيريد. و هرگاه، هلال شوال را مشاهده كرديد، افطار كنيد. و اگر آسمان، ابري‏ بود (ماه رويت نشد)، سي روز را كامل كنيد».


🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🔻 قسمت_پنجاه_و_دو

سه روز خونه عموم بودیم هر سه روز روزه بود میگفت کفارهی قسمی است که خوردم... بعد از سه روز اومدیم خونه هر روز یک عموم میاومد برای معذرت خواهی ولی باهمشون خوش و بش میکرد میگفت حلالتون کردم چیزی نیست... 🤔بهش گفتم کاکه جان چرا اولش آنقدر تند بودی و حالا داری حلالشون میکنی...؟ گفت اگر بخوای یه خونه درست کنی باید براش خاک_برداری کنی و پایه هاش رو خوب و محکم درست کنی وگرنه میریزه روسرت من خواستم تا دیگه هیچ_وقت بهم گیر ندن.... ☺️مادرم نمیگذاشت از خونه بره بیرون گفت مادر جان چند روزه تو خونه هستم آخه امانت مردم دستمه باید بفروشم پول رو بهشون بدم گفت نمیزارم کار کنی؛ باید تو خونه بمونی میری دیگه بر نمیگردی... گفت مادر جان آخه کجا برم بزار برم بیرون بخدا بر میگردم من دیگه درس نمیخونم میخوام تو بازار کار کنم رو پای خودم بایستم از لطف خدا با چند تاجر آشنا شدم بهم جنس میدن....اون روز نگذاشت بره بیرون ولی هنوز با پدرم نخندیده بود... پدرم نگران بود همش بهش نگاه میکرد شب که برگشت مادرم رفت استقبالش پدرم گفت احسان چطوره خوبه؟ برادرم اومد تو راهرو گفت ببینم پیرمرد باز چشم منو دور دیدی با مادرم گرم گرفتی؟؟  رفت بغلش کرد باهش شوخی کرد پدرم از خوشحالی داشت گریه میکرد برادرم کاری کرد که پدرم روش افتاد گفت پشت منو به زمین میزنی پیرمرد؟ 💪🏼حالا بهت نشون میدم مادرم شروع کرد به قلقلک دادنشون مثل سابق  خدا رو شکر باز خنده آمده بود تو خونمون....  ☺️آنقدر خندیده بودن که افتادن رو پشت پدرم بوسیدش گفت ببخش  برادرم نزاشت حرفش رو تموم کنه گفت استغفرالله این چه حرفیه بابا یه چیزی بوده تمام شده رفت... باهاش شوخی کرد گفت داری با این حرفا از زیر کشتی در میری پیرمرد؟؟ دیگه نبینم با مادر من خلوت کنی مادرم از خوشحالی فقط میگفت خدایا شکرت و گریه میکرد؛ چند روز بهم گفت شیون خان نمیبینم نمازات رو بخونی گفتم میخونم گفت پس من چرا چیزی نمیبینم...؟ 🙈گفتم کاکه والله راستش حوصله ندارم وقت که زیاد بعدا میخونم گفت کی؟؟؟؟؟ آگه نرسیدی به بعدا  چی...؟  اگر مرگت رسید چی؟ منم چیزی نداشتم برای گفتن  هر روز از نماز برام حرف میزد ولی یه گوشم در بود و یه گوشم دروازه... یه روز گفت هر انسانی باید یه روز یه شُک بهش وارد بشه تا توبه کنه... توجهی نکردم یه روز گفت دوست داری باهام تا یه جایی بریم گفتم کجا ؟ گفت دوست داری یا نه؟ گفتم آره باتو دوست دارم هر جا برم... باهم رفتیم بیرون رفت یه کم خرما و آب گرفت سوار تاکسی شدیم گفت میریم قبرستان ترسیدم گفتم خدایا چرا قبرستان وقتی رسیدیم......


🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

💠تفسیر قرآن کریم

▫️تنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى ﴿٤﴾
▫️ الرَّحْمَـٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ ﴿٥﴾
▫️ لهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَىٰ ﴿٦﴾ طه

➖( 4 ) (این قرآن) فرو فرستاده شده از سوی کسی که زمین و آسمانهای بلند را آفریده است .
➖( 5 ) (خداوند) رحمان (است که) بر عرش قرار گرفت.
➖( 6 ) از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین، و آنچه میان آن دو است، و آنچه زیر خاک (پنهان) است.

🌟تفسیر سوره مبارکه طــه

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سوره طارق (آیات۱تا۸)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَالسَّمَآءِ وَالطَّارِقِ (١)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر. سوگند به آسمان و #كوبنده شب!

وَمَآ أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ (٢)

و تو نمی‌دانی كوبنده #شب چیست!

النَّجْمُ الثَّاقِبُ (٣)

همان ستاره درخشان و شكافنده #تاریكیهاست!

إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ (٤)

(به این آیت بزرگ #الهی سوگند) كه هر كس مراقب و #محافظی دارد!

فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ (٥)

انسان باید بنگرد كه از چه چیز #آفریده شده است!

خُلِقَ مِنْ مَآءٍ دَافِقٍ (٦)

از یك آب جهنده #آفریده شده است،

يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَآئِبِ (٧)

آبی كه از میان پشت و #سینه‌ها خارج می‌شود!

إِنَّهُ عَلَىٰ رَجْعِهِ لَقَادِرٌ (٨)

مسلّماً او [= خدائی كه انسان را از چنین چیز #پستی_آفرید] می‌تواند او را بازگرداند!

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🤍كُلُّ نَفْسٍ ذآئِقَةُ الْمَوْتِ🤍
هەموو ڕۆحێك تام و چێژی مردن ئەکات



🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سوره اخلاص (آیه ۱-۴)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم
ِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (١)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.
بگو: #خداوند، یكتا و یگانه است؛

اللَّهُ الصَّمَدُ (٢)

خداوندی است كه همه #نیازمندان قصد او می‌كنند؛

لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (٣)

( #هرگز) نزاد، و زاده نشد،

وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ (٤)

و برای او #هیچگاه شبیه و مانندی نبوده است!

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🌹 حدیث شریف :

#صحیح_مســلم

♦️فضیلت ماه مبارک رمضان

▪️ عنْ أَبِي هُرَيْرَةَ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم قَالَ: «إِذَا جَاءَ رَمَضَانُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ، وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ، وَصُفِّدَتْ الشَّيَاطِينُ». (مسلم/1079)

▫️ترجمه: از ابوهریره روایت است که رسول ‏الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «وقتی ماه رمضان فرا می‌رسد، درهای بهشت گشوده می‌شوند، درهای دوزخ، بسته می‌گردد و شیاطین به زنجیر کشیده می‌شوند».


🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سوره معارج (آیات۱تا۷)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
سَأَلَ سَآئِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ (١)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر. تقاضاكننده‌ای تقاضای #عذابی كرد كه واقع شد!

لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ (٢)

این عذاب #مخصوص_كافران است، و هیچ كس نمی‌تواند آن را دفع كند

مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ (٣)

از سوی خداوند ذی المعارج [= #خداوندی كه فرشتگانش بر آسمانها صعود و عروج می‌كنند]

تَعْرُجُ الْمَلَآئِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ (٤)

فرشتگان و روح [= فرشته مقرّب خداوند] بسوی او عروج می‌كنند در آن روزی كه مقدارش #پنجاه هزار سال است!

فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا (٥)

پس صبر #جمیل پیشه كن،

إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا (٦)

زیرا آنها آن روز را #دور می‌بینند،

وَنَرَاهُ قَرِيبًا (٧)

و ما آن را #نزدیك می‌بینیم!

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سێ میوان بەبێ ھەواڵ دێن ….

مردن    
                 قەدەر    
                                     رزق

خوایەگیان مردنمان بەئیمانەوە بێت
قەدەریشمان جوان بێت
رزقیشمان حەڵاڵ بێت
امــــــین

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

#قەدەغەکراوەکانی_ئیحرام
یەکەم : لەبەرکردنی جلوبەرگی دوراو

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

{ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ }
موژدە بدە بە چاکەکاران..☺️🤍

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🔹 قسمت_هشتم

😔دلم گرفته بود خیلی تنها بودم دیگه همه فهمیدن بودن که ترسیدم پدر شوهرم با مادر شوهرم رفتن اتاق خودشون و منو خواهر شوهرام و برادر شوهرام باهم بودیم دیگه کمی حالم بهتر شد باهم حرف می‌زدیم شوخی می‌کردیم خیلی بهتر شدم.... ✍🏼روز بعد رفتارم بهتر بود استرس شب قبل رو نداشتم پدر شوهر و مادر شوهرمم باهام خوب بودن.... از مسافرت برگشتیم عبدالله خوشحال بودم چون خانواده همسرم خوب بودن و آدمای بی غل و غش و پایبند به فرائض بودن.... بعد از یک ماه عبدالله گفت مجبوریم برای کار بریم خارج از کشور و پیش خانواده‌م باهم رفتیم دو هفته اول تنها بودم یک شب گفتم یا الله من با تو معامله می‌کنم با همه‌شون خوب خواهم بود تو وکیل من باش و محبت من را در قلبشان قرار بده الحمدلله با خواهر شوهرم خیلی رابطه م خوب شد از نزدیکترین دوستانم هم رابطه‌م بهتر شد خیلی دوسش دارم شاید اندازه برادرام خیلی درکم می‌کنه خیلی باهام خوب بود و واقعا دختری اهل دین و عاقل و فهمیده بود بی آلایش دیگه بقیه شونم که کم سن و سال بودن ارتباطم باهاشون خوب شد.... 📞یک روز ام_محدثه (نسیم هدایت) که از دوستانم بود با من تماس گرفت با صدای گرفته پر از اندوه گفت که روژین فوت کرده... 😭بی مهابا اشکم می‌ریخت تلفن رو قطع کردم دومین عزیزم رو از دست دادم برای بار دوم من در عین ناباوری خواهرم رو از دست دادم چقدر برام سخت و دردناک بود... روزها فکرش رو می‌کردم و شبها گریه چند روز از این خبر تلخ گذشت داشتم وضو می‌گرفتم با خودم گفتم آسیه بَس کن دوست داشتی روژین مثل خودت زجر بکشه؟ سختی بکشه؟ الله بهتر می‌داند... 🔹شب خوابم برد توی خوابم با روژین جانم روبرو بودم من عصا نداشتم و هردومون سالم بودیم یک نوع لباس تنمون بود ؛ بهم گفت آسیه خودت میدونی چقدر عبادت داشتم اما باز هم حسرت میخورم کاش عبادت‌هایم بیشتر بود... دوست عزیز من حتی بعد از وفاتش هم برای من خیر به همراه داشت سبب شد بیشتر به فکر عباداتم باشم... 🗓بعد از یک ماه پدر شوهر و مادرشوهرم و یکی دیگه از خواهر شوهرام که همسن خودم بود اومدن خونمون؛ با خودم می‌گفتم یاالله انقد محبت می‌کنم و توی این غریبیشون مادرشوهرم برام مثل مادر خودم باشه همه تلاش خودم رو می‌کردم بی‌ادبی نکنم و مرهمی برای دل مادر شوهرم باشم چون خیلی غمگینه یک روز پدر شوهرم با پدرم تلفنی حرف زدن یا الله من تو خواب هم نمی‌دیدم اینطور بشه... اون شب خوابم نمی‌برد همش گریه می‌کردم عبدالله می‌گفت چرا انقد گریه میکنی؟ می‌گفتم یقین دارم الله کسی که بر او توکل کند رو ضایع نمیکنه؛ گفتم عبدالله من خدا رو وکیل کردم و او کاری کرد پدرم و پدرت با هم حرف بزنن اون شب فقط میگفتم الحمدلله عبدالله هم می‌گفت الحمدلله که خانمی به این خوبی دارم.. با خواهر شوهرام کلا باهم بودیم خیلی خوب بودن الحمدلله برای من خواهری کردن الله خواست اینطور بشه وگرنه من بهشون حق می‌دادم که منو نخوان چون خیلی سخته یک پا بودن عروس خانواده... مادر شوهرم مغرب ها برامون چای درست می‌کرد و لذت می‌بردیم و بعد از سه ماه برگشتیم شهر خودمون و واقعا دلتنگ همه

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

جوانتریـن پەشیمانی ئەو پەشیمانیەیە
کە دەبێتە هۆی گەڕانەوەت بۆ لای الله متعال

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

ئەوانەی نزیکن لە اللە، چیان پێ دەدرێت؟


🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

کەڕامەتی بەڕائی کوڕی مالیک


🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سوره كوثر (آیات۱تا۳)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
إِنَّآ أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ (١)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.
خطاب به پیامبر ص
ما به تو كوثر [= خیر و بركت فراوان‌] #عطا كردیم!

فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ (٢)

پس برای پروردگارت #نماز بخوان و #قربانی كن!

إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ (٣)

(و بدان) #دشمن تو قطعاً بریده‌نسل و بی‌عقب است!↓↓

بیانگر این #واقعیت است كه سران قریش در دشمنی خود با
(رسول اکرم ص) حتی كمترین ادب را نیز رعایت نمی‌كردند، یعنی #عداوتشان آمیخته با قضاوت و رذالت بود

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

لا إِلهَ إِلا اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ لَهُ
الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ




🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

⚜️حدیث شریف:

📝احادیث صحیح بخاری

آيا رمضان گفته شود يا ماه رمضان و يا هر دو؟

▫️ عنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِي اللَّه عَنْهمَا قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّه صلی الله علیه و سلم يَقُولُ: «إِذَا رَأَيْتُمُوهُ فَصُومُوا، وَإِذَا رَأَيْتُمُوهُ فَأَفْطِرُوا، فَإِنْ غُمَّ عَلَيْكُمْ فَاقْدُرُوا لَهُ» يعني: هِلالِ رَمَضَانَ. (بخارى:1900)

▪️ترجمه: عبد الله بن عمر رضي الله عنهما مي گويد: از رسول الله صلی الله علیه و سلم شنيدم كه فرمود: «هرگاه، هلال رمضان را ديديد، روزه بگيريد. و هرگاه، هلال شوال را مشاهده كرديد، افطار كنيد. و اگر آسمان، ابري‏ بود (ماه رويت نشد)، سي روز را كامل كنيد».


🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🔻 قسمت_پنجاه_و_یک

گفت سر چه کاری منو با اون وضعیت بیرون کردید؟ مگه من چیکار کرده بودم...؟ عموم گفت هرچی بوده تمام شده رفته... گفت نه بخدا باید جواب منو بدید عموم گفت به من ببخشون هر چی بوده تمام شده.... کاکم عصبانی شد گفت تمام شده رفت؟ فقط همین؟ میدانید چه به من گذشته تو این مدت اگر این نامردا همدیگر رو دعوت میکردن برای من بوقلمون سر میبوریدن من مثل گداها تو این شهر این کوچه آن کوچه میگشتم بخدا از اینا ناراحت نیستم هر چی بوده تقدیر خدا بوده فقط همیشه یه چیز منو ناراحت میکرد اونم اینکه اون موقع که کفر خدا رو میکردم اینا چرا چیزی بهم نگفتن منو نزدن بیرونم نکردن...!؟! ☝️🏼بخدا تا جواب منو ندید دیگه هیچ حرفی باهاتون ندارم برید بیرون.. مادرم عیبه گفت مادر ولشون کن توروخدا لیاقتشون همینه عموم هر کاری کرد باهاشون نرفت بعد از ظهر عموم و پدرم با یه ماموستا آمدن داداشم عصبانی شد گفت مگه من زنم قهر کرده باشم رفتید ریش_سفید آوردید ؟ ماموستا شروع کرد به حرف زدن برادرم گفت من یه سوال پرسیدم جوابش رو میخوام... هر حرفی زد نمیام ، رفتن شبش مادرم گفت باید باهام بیای خونه گفت مادر جان ببخش ولی نمیام ، مادرم گفت اگر تو نیای منم دیگه نمیرم خونه و صبح از اینجا میرم خونه سالمندان... 😳گفت مادر این چه حرفیه مگه من مُردم؟ مادرم اصرار کرد ولی گفت نمیام مادر قسم خوردم دیگه نیام... شب بعدش باز نماز خوند مادرم گفت بیا استراحت کن خسته میشی ؛ گفت مادر اون موقع که کفر خدا رو میکردم خسته نمیشدم حالا خسته بشم.... صبحش باز پدرم و عموم با یه ماموستای دیگه آمدن ماموستا ازش خواست که برگرده ولی قبول نکرد خیلی اصرار کردن ماموستا رفت مادرم به پدرم گفت باید طلاقم بدی پدرم گفت این چه حرفی که میزنی؟؟؟ برادرم گه استغفرالله مادر داری چی میگی این حلال ترین چیزی که خدا دوست نداره... گفت من تصمیم خودم رو گرفتم... عموم گفت بخدا هرگز نمیزارم زن داداش مگه چی شده؟ گفت میخوام پیش احسان بمونم دیگه بر نمیگردم... کاکم گفت مادر جان اینو نگو یه مدت پیشم بمون بعد برو خونهت هر وقت خواستی بهم سر بزن گفت به هیچ کس گوش نمیدم برو یه ماموستا بیار همین الان باید منو طلاق بدی پدرم گفت هرگز این کارو نمیکنم دیگه تو هم حق نداری اینو بگی... زن عموم اومد گفت چه خبره؟ گفتم زن عمو مادرم میگه طلاق میخوام.... کاکم گفت مادر جان توروخدا بس کن... زن عموم گفت همش تقصیر توست گفت من چرا ؟ گفت تو نمیای خونه مادرت آنقدر دوستت داره میخواد طلاق بگیره پیش تو بمونه گفت باشه مادر جان میام خونه تو دیگه خودت رو ناراحت نکن.... رفتیم تو ماشین مادرم میخندید از خوشحالی... رسیدیم خونه ولی برادرم تو حیاط گفت مادر من میرم خونه عموم گفت باشه عزیزم منم میام اونجا ؛ همه رفتیم انگار دوست نداشت بیاد خونه خودمون شادی از خوشحالی نمیدونست داره چیکار میکنه خیلی ذوق کرده بود ، برادرم به عموم گفت بیا کارت دارم دنبالش رفتم گفت شیون برو بیرون با عموم یه کاری دارم... ولی خودم رو به یه چیزی مشغول کردم به عموم گفت میخوام یه کاری برام انجام بدی گفت تو بگو هر چی باشه چشم؛ گفت عموم میخوام شناسنامه بگیرم و با هام بیای محضر شاهد باشی... گفت برای چه کاری شهادت بدم؟ گفت میخوام پدرم تو محضر سند بزنه که از ارث محرومم و منم راضی هستم... گفت نمیشه این چه کاریه؟ گفت بخدا باید برام انجام بدی؛ رفتم به مادرم گفتم که احسان چی به عموم گفته مادرم اومد گریه کرد گفت مادرم به عموم گفت بخدا حرفش رو دلم سنگینی میکنه نمیخوام هیچ چیزی رو ازش بگیرم... گفت اگر قبول نکنید بخدا میرم دیگه هیچ وقت منو نمیبینید زن عموم مادرم رو راضی کرد که احسان از ارث چیزی نگیره... برای نهار مادرم مثل پروانه دور برادرم میچرخید گفت مادر جان خودت رو اذیت نکن چیزی نمیخوام روزه هستم... وقت نماز ظهر گفت میرم مسجد مادرم گفت نمیزارم جایی بری بخدا باید همین جا نمازت رو بخونی... همه عموهام بودن رفت وضو گرفت اومد ایستاد برای نماز عموم گفت بلند شید برای نماز... همه پشت سرش ایستادن به خودم گفتم خدایا اون شب با اون وضع بیرونش کردن حالا پشت سرش دارن نماز میخونن....

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

چی بکەین لە ڕەمەزاندا

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🔻 قسمت_پنجاه

زن عموم گفت احسان بیا بریم خونهی ما گفت بخدا هیچ جا نمیام  همه اصرار کردن ولی با هیچ کس حرف نمیزد... زن عموم به عموم گفت امشب بزارید بمونه منم پیششون میمونم بهش فشار نیارید گفت آخه اینجا که چیزی نیست شب برای سرما چیکار میکنید؟ گفت هرچی تونستید برامون بیارید همه رفتن منو زن عموم خواهر با مادرم پیشش موندیم برادرم گفت مادر جان پاهات رو دراز کن شروع کرد به ماساژ مادرم بعد عموم با پدرم اومدن و برامون پتو و غذا آوردن، برادر کوچیکم باهاشون اومد تا احسان رو دید پرید تو بغلش باهام شوخی میکردن پدرم کنارش نشست گریه کرد گفت احسان پسرم ببخش بیا بریم خونه بخدا دارو ندارم رو به نامت میزنم... ولی بهش توجهای نکرد پدرم بوسیدش ولی پشتش رو کرد به پدرم دلم داشت از سینه در میآمد... احسان به منو زن عموم گفت شما هم برید میخوام با مادرم تنها باشم ولی من نرفتم گفتم از خونهت بیرونم میکنی؟ من نمیرم... بزور موندم با برادر کوچیکم مادرم گفت اینا چیه؟؟؟ گفت مادر جان خدا بهم لطف کرده درگاه رحمتش رو به رویم باز کرده با یکی تو شهر بانه آشنا شدم از لطف خدا بهم جنس میده منم میفروشم به مغازه داران....  🔸مادرم گفت قوربونت برم آخه چطوری برام بگو؟ تو که کسی رو نمیشناسی؟ عین یه بچه ای که تازه روز اول مدرسه شه برای مادرم داشت تعریف میکرد.... دیر وقت بود برادر کوچیکم خوابش برد به مادرم گفت مادر جان بخواب دیر وقته گفت تو چیکار میکنی باهم خوابیدن بعد بلند شد پاهای مادرم رو ماساژ میداد مادرم گفت بسه قوربونت برم دستاد خسته میشن... گفت مادر جان این دست ها رو برای تو خسته نکنم به چه دردم میخورن...؟ مادرم بزور خوابوندش مادرم رو بغل کرده بود ؛ نمیتونستم بخوابم بعد بلند شد مادرم گفت کجا میری؟ گفت جایی نمیرم تو بخواب رفت وضو گرفت مادرم گفت چیکار میکنی گفت مادر میخوام شکر خدا رو بجا آورم بخدا امشب بهترین نعمت دنیا رو بهم داده... ☺️امشب هیچ شاهزادهای اندازی من خوشحال نیست از هر شاهی پر قدرت تر و خوشحال ترم ؛ میخوام از خدا سپاس تشکر کنم که زندهم گذاشته تا باز تو رو ببینم.... نماز خوند مادرم پشت سرش نماز خوند سوره الرحمان میخوند بعد از نماز مادرم عادت داره چشماش رو میبنده و دعا میکنه... برادرم برگشت به مادرم نگاه کرد که دستاش رو به آسمان است و گریه کرد سرش رو برد تو دستای مادرم گریه میکرد گفت مادر جان روم سیاه پسر خوبی برات نبودم حلالم میکنی...؟ مادرم گریه میکرد گفت بخدا همیشه ازت راضی بودم و هستم... حلالت میکنم برادرم گفت خدایا خودت شاهدی که ازم راضی است حلالم کرد.... تا صبح نخوابیدم مادرم و احسان فقط دعا میکردن... صبح پدرم و عموهام آمدن گفتن احسان باید برگردی با هیچ کدومشون حرف نمیزد مادرم گفت بیا بریم خونه... گفت مادر قسم خوردم دیگه پام رو تو اون خونه نزارم آنقدر بهش فشار آوردن گفت فقط یه سوال دارم جوابش رو میخوام وگرنه برید بیرون.....


🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

#قەدەغەکراوەکانی_ئیحرام
دووەم : داپۆشینی دەس و دەموچاوی ئافرەت

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🔻 قسمت_چهل_و_نهم

عموم خیلی خوشحال شد به مادرم گفت زن داداش جان الان میرم احسان رو میارمش شیون میدونه کجاست... مادرم بلند شد گفت کجا...؟ منم میام منم میام... عموم گفت نه تو استراحت کن الان میرم میارمش ؛ مادرم گفت نه بخدا منم میام ولی عموم نذاشت بیاد گفت حالت خوب نیست بمون خونه.... 🔹شب بود و ما رفتیم تو راه عموم زنگ زد گفت زن داداش گریه میکنه میکنه میگه من میرم پیش احسان... عموم بهشون آدرس داد گفت بیاریدش رسیدیم ؛ در زدیم احسان آمد در رو باز کرد به عموم پدرم و من نگاه کرد... 😒گفت چرا آوردیشون برو دیگه با تو هم کاری ندارم... درو بست عموم در زد گفت پسرم احسان درو باز کن باهات کار دارم ولی چراغ رو خاموش کرد... پدرم من و عموم هر کاری میکردیم درو باز نکرد تا مادرم آمد از دور گفت کو پسرم کجاست؟ احسانم کجاست؟ پدرم گفت در رو بسته باز نمیکنه... ☺️مادرم در زد گفت احسان پسرم منم درو باز کن نمیخوای رو مادرت درو باز کنی..؟  احسان در رو باز کرد گفت من غلط بکنم رو تو درو باز نکنم مادرم رو بغل کرد رفتیم تو احسان خواست در رو ببنده مادرم نذاشت تو بغل هم آنقدر گریه کردن که همه به گریه افتادن نمیتونستن حرف بزنن فقط گریه میکردن... عموم گفت زن داداش بسه برات خوب نیست ولی توجه نمیکرد برادرم با دستاش اشکاش رو پاک میکرد ولی خودش داشت گریه میکرد نمیتونست حرفی بزنه زن عموم از هم جداشون کرد که گریه نکنن کاکم سرش رو گذاشت رو ران مادرم گریه میکرد مادرم از اون بدتر بود....با خواهر بزرگم از بغلشون کردم گریه امونموم رو بریده بود احسان داشت اروم تر میشد گفت مادر جان بخدا دلم برات یه ذره شده قوربونت برم بسه گریه نکن... ☕️براش چایی و خرما گذاشت ولی بازم مادرم اروم نمیشد گفت مادر دوست داری برم دیگه هیچ وقت منو نبینی...؟ مادرم گفت نه بخدا گفت پس قوربونت برم بسه دیگه گریه نکن.... عموم رو پتو نشسته بود بلند شد محکم پتو رو از زیر عموم کشید گفت مادر جان بلند شو روی این بشین گفت نه پسرم نمیخوام... گفت نه بخدا میدونم که به فرش چندصد شانه خونت نمیرسه ولی باید رو این بشینی ؛ برای مادرم خرما آورد دانههاش رو در میآورد به زور میداد به مادرم که بخوره... مادرم گفت چرا پشتت رو کردی به مردا گفت مادر مردی نمیبینم... همه به هم نگاه میکردن عموم گفت احسان پسرم حالت خوبه ؟ همه بهش سلام کردن مادرم گفت چرا جواب شون رو نمیدی عیبه؟ گفت و علیک عموم گفت پاشو بریم خونه.... ولی هیچ جوابی نمیداد مادرم گفت بیا بریم خونه ؛ گفت مادر جان خونم اینجاست خوشت نمیاد کوچیکه؟ مادر جان بخدا هر شب مهمون دارم مادرم گفت الهی قوربون خودت و مهمونات برم چیزی براش میزاری بخورن؟ خندید گفت نه مادر جان چیزی نمیخورن من قرآن میخونم اونا هم گوش میدن خدا برام مهمون میفرسته تا دیر وقت من خوابم میبره اونا هم میرن.....

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

⚜حدیث شریف:

#صحیح_بخارے

🌙عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضی الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ قَالَ: «مَنْ أَنْفَقَ زَوْجَيْنِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ نُودِيَ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ: يَا عَبْدَ اللَّهِ، هَذَا خَيْرٌ، فَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الصَّلاةِ دُعِيَ مِنْ بَابِ الصَّلاةِ، وَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْجِهَادِ دُعِيَ مِنْ بَابِ الْجِهَادِ، وَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الصِّيَامِ دُعِيَ مِنْ بَابِ الرَّيَّانِ، وَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الصَّدَقَةِ دُعِيَ مِنْ بَابِ الصَّدَقَةِ» فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ رضی الله عنه : بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا عَلَى مَنْ دُعِيَ مِنْ تِلْكَ الأَبْوَابِ مِنْ ضَرُورَةٍ فَهَلْ يُدْعَى أَحَدٌ مِنْ تِلْكَ الأَبْوَابِ كُلِّهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ وَأَرْجُو أَنْ تَكُونَ مِنْهُمْ». (بخارى: 1897)

💥ترجمه: از ابوهريره رضی الله عنه روايت است كه رسول الله ﷺ فرمود: «هركس، دو نوع انفاق در راه خدا نمايد، از دروازه هاي بهشت ندا داده مي شود: اي بنده خدا ! اين است نتيجه كار خير. پس هر كسي كه اهل نماز بوده، او را از دروازة نماز، و هر كس اهل جهاد بوده او را از دروازة جهاد، و كسي كه اهل روزه بوده، او را از دروازة رَيّان و كسي كه اهل صدقه بوده، او را از دروازة صدقه، صدا مي زنند. ابوبكر رضی الله عنه گفت: اي رسول خدا! پدر و مادرم فدايت باد( اگر چه) كسي كه از يك دروازه، صدا زده شود، نيازي ندارد ( كه از دروازه هاي ديگر او را صدا بزنند) ولي آيا چنين فردي وجود دارد كه او را از همة درها صدا بزنند؟ فرمود: «آري، اميدوارم كه تو نيز يكي از آنها باشي


».🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سوره انفطار (آیه ۱)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِذَا السَّمَآءُ انْفَطَرَتْ (١)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.
آن زمان كه آسمان [= كرات آسمانی‌] از هم #شكافته شود،

وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ (٢)

و آن زمان كه #ستارگان پراكنده شوند و فرو ریزند،

وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ (٣)

و آن زمان كه #دریاها به هم پیوسته شود،

وَإِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ (٤)

و آن زمان كه #قبرها زیر و رو گردد (و مردگان خارج شوند)

عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ (٥)

(در آن زمان) هر كس می‌داند آنچه را از پیش #فرستاده و آنچه را برای بعد گذاشته است.

يَآ أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ (٦)

ای انسان! چه چیز تو را در برابر #پروردگار_كریمت_مغرور ساخته است؟!

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🌹 حدیث شریف :

#صحیح_مســلم

♦️فضیلت روزه

✅ عن أَبَی هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم: «قَالَ اللَّهُ ﻷ: كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ إِلاَّ الصِّيَامَ فَإِنَّهُ لِي وَأَنَا أَجْزِي بِهِ، وَالصِّيَامُ جُنَّةٌ، فَإِذَا كَانَ يَوْمُ صَوْمِ أَحَدِكُمْ، فَلاَ يَرْفُثْ يَوْمَئِذٍ وَلاَ يَسْخَبْ، فَإِنْ سَابَّهُ أَحَدٌ أَوْ قَاتَلَهُ، فَلْيَقُلْ: إِنِّي امْرُؤٌ صَائِمٌ، وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْيَبُ عِنْدَ اللَّهِ، يَوْمَ الْقِيَامَةِ، مِنْ رِيحِ الْمِسْكِ، وَلِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ يَفْرَحُهُمَا: إِذَا أَفْطَرَ فَرِحَ بِفِطْرِهِ، وَإِذَا لَقِيَ رَبَّهُ فَرِحَ بِصَوْمِهِ. (مسلم/1151)

💠ترجمه: ابوهریره می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «اللّه می‌فرماید: هر عملی که فرزند آدم، انجام دهد، برای خودش می‌باشد، جز روزه که مخصوص من است و من خودم پاداش آنرا خواهم داد. روزه، سپری (در برابر آتش جهنم) است. پس هر گاه، یکی از شما روزه بود، ناسزا نگوید و سر و صدا راه نیندازد. اگر کسی با او درگیر شد یا ناسزا گفت، در جوابش بگوید: من روزه هستم. سوگند به ذاتی که جان محمد در دست اوست، بوی دهان روزه دار نزد الله از بوی مشک، خوشبوتر است. روزه دار دو بار، خوشحال می‌شود: یکی، هنگامی‌که افطار می‌کند. و دیگری، زمانی که با پروردگارش ملاقات می‌نماید از روزه‌اش شادمان می‌شود».

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…
Subscribe to a channel