dahoatgranekoda | Unsorted

Telegram-канал dahoatgranekoda - دعوتگران اللّه

6589

النحل آیه42 الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (مهاجران، آن) کسانیند که (در برابر اذیّت و آزار مشرکان) شکیبائی ورزیدند و (در زندگی) توکّل و تکیه‌ی آنان بر پروردگارشان است. ایدیه مدیر کانال @Azhwan136

Subscribe to a channel

دعوتگران اللّه

سوره ملك(آیه ۱۳الی۱۸)

وَأَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِٓ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ(١٣)

و گفتارتان را پنهان كنید یا آن را آشكار سازید، مسلماً او به نیّات و اسرار سینه‌ها داناست

أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ.......(١٤)

آیا كسی كه [همه موجودات را] آفریده است نمی‌داند؟!! و حال آنكه او لطیف و آگاه است

ترجمه(١٥)

اوست كه زمین را برای شما رام قرار داد، بنابراین بر اطراف و جوانب آن راه روید و از روزی خدا بخورید، و برانگیخته شدن مردگان و رستاخیز به سوی اوست

ترجمه(١٦)

آیا از كسی كه [حاكمیت و فرمانروایی‌اش‌] در آسمان قطعی است [چه رسد در زمین‌]خود را در امان دیده‌اید، از اینكه[با شكافتن زمین‌] شما را در آن فرو برد در حالی كه جنبش موج‌آسایش را ادامه دهد

ترجمه(١٧)

آیا از كسی كه حاكمیت و فرمانروایی‌اش در آسمان قطعی است [چه رسد در زمین‌] خود را در امان دیده‌اید از اینكه توفانی سخت [كه با خود ریگ و سنگ می‌آورد] بر شما فرستد؟ پس به زودی خواهید دانست كه بیم دادن من چگونه است

ترجمه(١٨)

مسلماً كسانی كه پیش از آنان بودند [آیات خدا و پیامبران را انكار كردند]، پس [بنگر] عذاب من چگونه بود!

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سوره حدید (آیه ۱۶)

أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوٓا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ (١٦)

آیا برای اهل ایمان وقت آن نرسیده كه دل هایشان برای یاد خدا و قرآنی كه نازل شده نرم و فروتن شود؟ و مانند كسانی نباشند كه پیش از این به آنان كتاب آسمانی‌ دادند، آن گاه روزگارِ [سرگرمی در امور دنیا و مشغول بودن به آرزوهای دور و دراز] بر آنان طولانی گشت، در نتیجه دل هایشان سخت و غیر قابل انعطاف شد، و بسیاری از آنان بدكار و نافرمان بودند

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سوره جاثیه (آیه ۳۶)

فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (٣٦)

نهایتاً همه ستایشها مخصوص خداست كه پروردگار آسمان‌ها و پروردگار زمین و پروردگار جهانیان است

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سُبْحَانَ اللَّهِ 💕
الْحَمْدُ لِلَّهِ ‌🌸
لا إلهَ إلاّ اللّه ‌💕
اللَّهُ أَكْبَرُ 🌸
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه 💕
أَسْتَغْفِرُ اللهِ وَأَتُوبُ إِلَيْهِ ‌🌸
سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِه💕
سُبْحَانَ اللَّه الْعَظِيم 🌸
حَسْبُنَا اللهُ وَنِعْمَ الْوَكِيل💕
اللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ عَلَى نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ‌🌸
لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ 💕
لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِیرٌ🌸

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

..🌿
◈پاداشتی نوێژی جەماعەت لە مزگەوت

خۆشەویستمان ﷺ ئەفەرموێت: هەركەسێک بەدەستنوێژەوە لەماڵ دەرچێ بۆ نوێژێكی فەڕز ، پاداشتەكەی وەكو پاداشتی حاجیەكە لە ئیحڕام دا بێت.

ڕامێنە لەو پاداشتە گەورەیە كە تۆ دەتوانی لە شەو و ڕۆژێكدا پێنج جار بەدەستی بێنی!

٭ بەهەر هەنگاونانێکت بۆ مزگەوت پاداشتت بۆ دەنوسرێ و هەنگاوەكەی تر تاوانت دەسڕێتەوە .
٭ نوێژی جەماعەت ٢٧ پلە بەرزترە بەسەر نوێژی تاكەوە .


🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

ئـەو کۆمـەڵەی الله ﷻ نەفرەتی لێکردوون


🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

ئاگادار بە!
خۆت بە دور بگرە لە سیفاتی یهود و نساڕا

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سوره حجرات(آیه۱الی۵)

يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (١)

ای اهل ایمان! بر خدا و پیامبرش [در هیچ امری از امور دین و دنیا و آخرت‌] پیشی مگیرید و از خدا پروا كنید كه خدا شنوا و داناست

يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوٓا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ......(٢)

ای مؤمنان! صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر نكنید، و آن گونه كه با یكدیگر بلند سخن می‌گویید با او بلند سخن نگویید، مباد آنكه اعمالتان پوچ و بی‌اثر شود و شما پوچ شدنش را درك نكنید

ترجمه(٣)

بی‌تردید كسانی كه صدایشان را نزد رسول خدا پایین می‌آورند، آنانند كه خدا دل هایشان را برای پرهیزكاری امتحان كرده، برای آنان آمرزش و پاداشی بزرگ است

ترجمه(٤)

یقیناً كسانی كه تو را از پشت اطاق ها صدا می‌كنند، بیشترشان معرفت [به حرمت و عظمت تو] ندارند

ترجمه(٥)

و اگر صبر می‌كردند تا به سویشان بیرون آیی، یقیناً برای آنان بهتر بود، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

اللهم ٳني ٲعوذ بك من عذاب القبر وعذاب النار وعذاب جهنم... یارب 😭🤲

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

⚜️ حدیث شریف



☕️ اگر روزه دار در حالت فراموشي، چيزي بخورد و يا بياشامد

🍵 عنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضی الله عنه عَنِ النَّبِيِّ ﷺ قَالَ: «إِذَا نَسِيَ فَأَكَلَ وَشَرِبَ فَلْيُتِمَّ صَوْمَهُ فَإِنَّمَا أَطْعَمَهُ اللَّهُ وَسَقَاهُ». (بخارى: 1933)

🍰 ترجمه: ابوهريره رضی الله عنه روايت مي كند كه نبي اكرم ﷺ فرمود: «اگر كسي در حال فراموشي، چيزي خورد و يا نوشيد، روزه اش را كامل كند، زيرا خداوند به او آب و غذا داده است».

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

اللەﷻ بۆچی پێغەمبەرانی ناردووە؟

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه




💞اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد
اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آل إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد💕

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ((مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَاليَوْمِ الآخِرِ فَلاَ يُؤْذِ جَارَهُ، وَمَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَاليَوْمِ الآخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَهُ، وَمَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَاليَوْمِ الآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْرًا أَوْ لِيَصْمُتْ)) رواه البخاري ٦٠١٨.

واتە: ((هەر كەسێك باوەڕی بە خوا و بە ڕۆژی دوایی هەیە با ئازاری دراوسێ كەی نەدات, هەر كەسێك باوەڕی بە خوا و بە ڕۆژی دوایی هەیە با ڕێز لە مێوانەكەی بگرێت, هەر كەسێك باوەڕی بە خوا و بە ڕۆژی دوایی هەیە با قسەی خێر بكات یان بێدەنگ بێت))


🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سوره احزاب (آیه ۵۶)

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَآئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (٥٦)

همانا خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود و رحمت می‌فرستند. ای اهل ایمان! بر او درود فرستید و آن گونه كه شایسته است، تسلیم او باشید

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

اللەﷻ خێری بۆت بوێت، چیت پێ دەدا؟

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🔻 قسمت_سی_و_هشتم

😔پدرم میخواست قرآنها را تو آتیش بیاندازد جلوی چشای من و خواهرم خواهرم پدرم رو هل داد و تند گرفت فریاد زد پس شما برای چی مسلمانید 😔الحمدالله هنوز یه ذره ایمان ته دل ادمای اونجا بود و نذاشتن قرآن ها رو آتیش بزند اما کتاب های دینی رو آتیش زدن چون پدرم بهشون گفت مال داعش هاست میخواست چادر و نقابمون رو هم بسوزاند 😭تمام خونه رو بهم ریخت سوژین گفت ازدواج میکنم کاری به اونا نداشته باش به من که شوک وارد شده بود احساس میکردم دارم بی هوش میشم چشام سیاهی میرفت خدایا خواهرم چی داره میگه دیوونه شده دویدم چادر و نقابم را آوردم که پدرم پاره کنه دست از این ازدواج بردار ه اما خواهرم حرف حالیش نمیشد انگار سوژین نبود هرچی من میگفتم حالیش نبود 😔هرچی خواهش کردم کار ساز نبود دیگه سرو صدا تموم شد اما انگار دنیا رو سرم خراب شده بود چشام خوب نمیدید خواهرم دستامو گرفت پاشو روژین الله اینبار باماست تو نگران چی هستی گفتم چیکار داری میکنی بخدا قسم من میمیرم اگر تو این ازدواج رو قبول کنی محمد قبول نمیکنه نه قبول نمیکنه اون برادر شیری ماست گفت روژین آروم باش من میدونم چیکار دارم میکنم همه چی حل میشه تو که ناامید نیستی پس خیالت راحت باشدحرفای خواهر تسکینی برای قلبم بود و بهش اعتماد کردم و تونستم آروم بگیرم خواهرم خیلی وقت بود تصمیمی گرفته بود اما دلیل محکمی نداشت واسه رفتن خواهر بهم گفت تصمیم داره بریم عربستان_سعودی (شهر پیامبرﷺ ) این تصمیم خواهر خیلی بیشتر شوکه ام کرد راستشو بخواین دوست داشتم برم بخاطر وضعیتمون تو خونه دیگه نفس کشیدن تو خونه خیلی سخت شده بود دلم هوای تازه میخواست که نفس بکشم و آروم زندگی کنم خواهر به کمک چند نفری تونست کارای سفر رو انجام بده و همچنان داشت واسه خونه فیلم بازی میکرد که انگار میخواد با محمد ازدواج کنه محمد هم خبر داشت از تصمیمون و سه تایی داشتیم واسه خانوادی خودمون فیلم بازی میکردیم من واقعا نگران بودم نمیتونستم فکر کنم که خانوادم همین جوری بمیرن بدون هدایتتکلیف خواهر و برادرهای دیگه ام و پدر و مادرم چی میشه 😔هرچی فکر میکردم بیشتر این سفر برایم سخت میشد ، خواهرم متوجه رفتارهام شده اما میترسید ازم بپرسه میام یا نه خودم از این واقعیت میترسیدم که از خواهرم دور باشم نمیتونستم بهش بگم نرو چون اون دیگه رفتنی بود و باید میرفت تا این که یه روز از بیرون اومد و گفت یه خبر خیلی خوش دارم و از تعجب شاخ در میاری از کنجکاوی سکته میکردم همش میگفتم بگو زودباش دیگه اونم گفت یکی هست میتونه شناسنامه اون ور رو برامون جور کنه نمیدونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🔻 قسمت_سی_و_هفتم

😔عمه ام شب و روز میگفت چرا میخوای ازش طلاق بگیری من همش میگفتم خودم بهتر میدونم اون شب که عمه م خونه ما بود و برگشت خونه شون پدر و مادرم حسابی دعوامون کردن سوژین از کار مامانم حسابی ناراحت شد باهاش همش جرو بحث میکرد 😳بابام گفت تو باید با محمد ازدواج کنی خیلیم جدی گفت حتی مامانم جا خورد هر چی سوژین گفت نه نمیشه از این حرفا بابام بیشتر جدی میشد و گفت حتما باید ازدواج کنی سوژین جمله ای گفت که نباید میگفت حرفی زد که نباید میزد 😭 آینده منو خواهرم از هم جدا شد با گفتن حرفاهای سوژین برای اولین بابام سوژین رو زد و بهش گفت اگر با محمد ازدواج نکنی عقد بین منو مادرت را باطل میکند نه من و نه مادرت 😔اگر تا حالا این عقد مونده بخاطر مادرم بوده ولی دیگه عقدی نیست سوژین به پای بابام افتاد مثل دیوونه بابا خواهش میکنم خواهش و التماس دیگه فایده ای نداشت چون پدرم وقتی تصمیمی میگرفت محال بود دیگه عوضش کنه محال بود 😔دیدن حال بد خواهر و تصمیم بابام واقعا دردناک بود دیگه توانی برام نموده بود هر چند لحظه به سقف نگاه میکردم اشکام پایین می اومدن و تو دلم میگفتم 😭کمکمون کن خدایا صبح شد و من اون شب اتاق خواهرم خوابیده بودم و ناگهان بابام به تندی وارد اتاق شد هر چی کتاب مدرسه و قرآن و کتاب های دینی و لباس های مدرسه و را برداشت همش میگشت با فریاد هم میگفت اون کلاغ سیاه هاتون کوشون (😔منظورش چادر و نقاب هامون بود ما همیشه میدونستیم که چادر و نقاب هامون در امنیت نیستن همیشه مخفی شون میکردم ) 😭من با گریه به طرف بابام رفتم که قرآن از دستش بگیرم سوژینم همینطور اما انگار بابام گوش هاش دیگه نمیشنید انگار پدرمون نبود هیچ وقت اینطوری ندید بودمش تا پله ها اومدیم پایین 10 دقیقه بیشتر وقت برد تند پدرمون رو گرفته بودیم و التماسش میکردیم که کاری به قرآن ها و کتاب های دینی نداشته باشه اما انگار نه انگار سوژین با سرعت به آشپزخانه رفت یه چاقوی بزرگی را برداشت گفت بخدا بابا اگر یه قدم دیگه برداری خودمو میکشم پدرم واسه چند لحظه بهش نگاه کرد بهش گفت دروغ گوی خوبی نیستی و به پایین رفتن ادامه داد من شوکه شده بودم یعنی میخواد خودکشی کنه با گریه گفتم خواهر و پدرم برگشت و گفت پس چرا خودتو نکشتی بکش دیگه ببینم نمیتونستم به خواهرم نزدیک بشم یه دفعه چاقو رو انداخت باتمام وجود فریاد زد توروخدا کاری به قرآن ها نداشته باش اما واقعا گوش های بابام کر شده بود 😔بابام جلوی چشمان ما و جلوی در و همسایه آتیش روشن کرد و میخواست همه چیزای دستش آتیش بزنه اول کتاب های مدرسه مون آتیش زد و بعد

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

رَبَّنَا آتِنَا فِي اَلدُّنْيَا حَسَنَةً
وَفِي اَلْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ اَلنَّارِ،

ئه‌ۍ په‌روه‌ردگارم له‌ دوونیا چاڪه‌
و له‌ دوارۆژیشدا چاڪەمان بده‌یه‌وه‌
له‌ سزاو ئازارۍ ئاگر بمانپارێزه،،🤲🏻

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🖌غـەیـبەت🖌

📌باجەکەی قورس وسەختە لەقیامەت

👈ئـامـادەی ئـەو بـاجـە بـدەی !!!



🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سوره حجرات آیه(۷)

وَلَٰكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ ‎(٧)

لیکن الله ایمان را محبوب شما ساخت و آن را در دل های تان زینت بخشید، و کفر و فسق و نافرمانی را برایتان ناپسند گرداند،(کسانی که چنین کنن)هدایت یافتگانند

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

نێشانەڪانی قبول بونی عیبادەتەڪان چین؟؟


مامۆستا ڪامەران ڪەریم رحمة اللە

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

💦حَسْبِيَ اللّٰهُ وَنِعْمَ الْوَكِيل

💦حَسْبِيَ اللّٰهُ وَنِعْمَ الْوَكِيل

💦حَسْبِيَ اللّٰهُ وَنِعْمَ الْوَكِيل


🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

ئەگەر پیاو تەڵاق بخوات دروستە ژن دەربکات لەماڵ ؟

🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🔻 قسمت_سی_و_ششم

هر لحظه که میگذشت بیشتر ناراحت میشدم نمیخواستم بوی ببره از قضیه و با فیلم بازی کردن و مهربون بودن های الکی حالم خیلی داغون تر میشد اما بازم به لطف الله نا امید نشدم از یه طرفم بخاطر نقابمون خیلی میترسیدم چون تا حالا فواد پشتیبانمون بود و خواهرم خیلی نگران بود و خیلی ناراحت من یه جوری باید پیش اونم وانمود میکردم که خیلی ناراحتم نیستم و میتونم از پسش بر بیام هیچ کاری هم از دستم ساخته نبود بجز اینکه ناامید نشوم همچنان امیدم به الله بود و فکر میکردم اگر الله منو از گمراهی و جاهلی نجات داده از اینم نجاتم میده از یه طرفم رفتارش بامن انقدر خوب بود که نمیتونستم ازش ایراد بگیرم یا باهاش دعوایی چیزی صورت بگیره که دلیلی خوبی برای طلاق باشه خیلی مواظب رفتار و کردارش بود منم نمیدونستم چیکار کنم تا اینکه تصمیم گرفتم که الکی بهانه تراشی کنم و موفقم شدم بعد یه ماه الحمدلله کلا رابطه ی تلفنی مو باهاش قطع کنم و به خانوادم گفتم میخوام که ازش طلاق بگیرم و از اون لحظه زندگی رو برای منو خواهر جهنم کردن 😔پدرم از همه بدتر بود یه دعوای حسابی کردیم واقعا انتظار داشتم که اینطوری بشه آخر شب بود یه نیم ساعتی بود جرو بحث مون تموم شده بود چراغ ها خاموش شده بود طبقه پایین صدای بابام می اومد با مامانم اینبارم فضولی و کنجکاوی به لطف الله خیلی بهم کمک کرد رفتم پایین با شنیدن حرفای پدرو مادرم دستا و پاهام سست شده بود 💔یا الله چی دارم میشنوم واقعا هیچ وقت فکر نمیکردم زندگی من چرا خدایا دیگه توان ندارم به خودت قسم😭فهمیدم که ازدواج من همش یه نقشه و بازی بود بازی پدر و مادرم با من 😞اونا از موضوع فواد خبر داشتن سبحان_الله پدر و مادر خودم حالا فهمیدم که چرا قبول کردن با یه مسلمان ازدواج کنم اونم موحد حالا فهمیدم تمام چیزایی که من خواستم واسه ازدواج پدرم قبول کرد نمیتونستم برم بالا همش میگفتم چقدر من بچه بودم چطور فریب خوردم من ضعیف بودم بخاطر همین واسه من پیش اومده چرا جرئت نکردن واسه سوژین بعد چند دقیقه به خودم اومد استغفرالله استغفرالله من دارم چی میگم خدایا الحمدلله من راضیم هیچ چیزت بی حکمت نیست خدایا فدایت بشم الحمدلله که واسه من بود واسه خواهرم نبود تحمل سختی خواهرم رو نداشتم خدایا ممنونم ازت

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سُبْحَانَ اللَّهِ 💕
الْحَمْدُ لِلَّهِ ‌🌸
لا إلهَ إلاّ اللّه ‌💕
اللَّهُ أَكْبَرُ 🌸
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه 💕
أَسْتَغْفِرُ اللهِ وَأَتُوبُ إِلَيْهِ ‌🌸
سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِه💕
سُبْحَانَ اللَّه الْعَظِيم 🌸
حَسْبُنَا اللهُ وَنِعْمَ الْوَكِيل💕
اللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ عَلَى نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ‌🌸
لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ 💕
لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِیرٌ🌸



🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

📌گەوهـەری قوڕئـــان 📌

زیکرکـردن ئاسانــە کـەچی پاداشـتــی زۆر گـەورە و مەزنــــە

خوای گەورە دەفەرموێ :

{وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا} 

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

سوودەکانی فێربوونی بیر و باوەڕ


🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…

دعوتگران اللّه

🔻 قسمت_سی_پنجم

به سوژین زنگ زدم گوشی رو قطع کرد دوباره بهش زنگ زدم گفت عکس بگیر فقط عکس بگیر به روی خودت نیار نمیتونست بخاطر پدرم و اطرافیان حرف بزند منم حالم خیلی داغون بود گوشی را قطع کرد پیام فرستاد که خواهر تو مسلمانی و صبوری نذار چیزی بفهمه عادی رفتار کن قسمت میدم خواهر نذار بویی ببره نمیدونست انقدر گریه کردم چشام قرمز قرمز شده بود نمیدونست قلب خواهرش دیگه نمیتپد نمیدونست که دست من نبود گریه هام ول کنم نبودن نمیدونست که من شکستم💔 فواد بازم اومد در را زد روژین خانم حاضر نشدید؟ از کی تا حالا انقد وقت واسه لباس پوشیدن تلف کردی؟ 😣دلم میخواست برم خفه ش کنم دلم میخواست اون لحظه بمیره گفتم آقا فواد شما ماشین رو روشن و گرم کنید من میام پایین همش سعی میکردم قوی باشم اما خیلی سخت بود خیلی بلاخره نقابمو زدم عکس اون کارت را گرفتم و گذاشتم تو کتش همش میگفتم یاالله کمکم کن یاالله واقعا سخت بود بعد دیدن اون چیزا خودتو به بیخیالی بزنی رفتم پایین کتش را نبردم گفت چرا کتمو نیاوردی؟ گفتم کتت کجا بود برم بیارم گفت اتاق خودت بود؟ یه جورای فکر کنم شک کرده بود عمدا کتش را نبردم که نداند چیزی فهمیدم و کتش رو آوردم و سوار ماشین شدیم هر چی باهام حرف زد هر چند میخواستم باهاش حرف بزنم نمیتونستم یعنی یه کلمه باهاش حرف میزدم میفهمید اون روز تو مدرسه نمیدونستم زنده ام یا مرده انقدم اشک ریخته بودم دیگه اشکی واسه ریختن نداشتم چشام و سرم واقعا درد میکردن همش از خدا میپرسم راضیم اما چرا خدایا خودت میدونی و همیشه دعام این بود سر راهم امتحانی نیار که توانش و نداشته باشم واقعا سخت یا_الله کمکم کن از نزدیک شدن به اومدن آقا فواد داشت حالم بدتر میشد دلم خیلی درد میکرد ازش متنفر شده بودم دلم میخواست و آگه میتونستم حتما آقا فواد تبدیل شد به دشمن خالقم با تمام وجودم ازش متنفر بودم برای دو هزار ارزش نداشت و نداره چون خودشو فروخته بود از چیزای دست دوم بیزار بودم بخصوص کسی الله رو ازدست داده بود 😔فقط این برام جای سوال بود چرا سر راه من؟ وقتی سوار ماشین شدم برام گل آورده بود اون لحظه از هر چی لحظه گل بیزار بودم بعد بهم گفت روژین جان میخوام یه خبر بد بهت بدم فلانی رو گرفتن سریع به چشاش نگاه کردم اصلا توش ناراحتی نبود بیشتر ازش متنفر شدم رفتیم به شهرشون و برگشتیم تصمیم گرفتم هرچه زودتر ازش طلاق بگیرم


🌺کانال دعوتگران الله🌺

@dahoatgranekoda

Читать полностью…
Subscribe to a channel