daar_vag | Unsorted

Telegram-канал daar_vag - داروگ

410

گرچه می گویند: می گریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران. قاصد روزان ابری داروگ! کی می رسد باران؟ @mozafari_mehr

Subscribe to a channel

داروگ

Rainy Dusk At Bosporos
Stamatis Spanoudakis

من از درزِ توهم‌های پوشالی
خیالی گُنگ می‌بینم
تو در پشتِ چنارِ باغِ همسایه
هر شب و هر روز
گُل می‌کاری؛

منم آن چک‌چکِ نورسته از بارانِ تکراری
تو از هر سو که می‌آیی
شکوفایی
فراوانی؛

من و باد و نَمی از گونه‌ی نرمت
تو از هر انحنای خط که در من هست
می‌خوانی و
هیچ پنداری؛

من از موجِ بلندِ کاکلِ افسون
گریزانم
تو از هر بندِ این شعرِ خیال‌انگیز
بیزاری؛


#مهرداد_مظفری

@daar_vag

Читать полностью…

داروگ

مرا زیبا به یاد بیار
این‌ها، آخرین سطرهای من است
فرض کن که من
رویایی بودم
که از زندگی تو گذر کردم...


#اورهان_ولی

Читать полностью…

داروگ

‏«إن ظننت أنني لا أفتقدك، فإن بعض الظن إثم.»
اگر گمان بردی دلتنگت نیستم پس بدان که «بعضی از گمان‌ها گناه‌اند.»


#لاادری

Читать полностью…

داروگ

من مانده‌ام با خنده‌هایی سرد
با گریه‌های گاه و بی‌گاهم
اصلا نمی‌فهمم چه می‌گویم
اصلا نمی‌دانم چه می‌خواهم

من مانده‌ام با آخرین عشقم
که استخوان در پوستم دارد
که گاهی از من می‌زند بیرون
گاهی زیادی دوستم دارد

من مانده‌ام تنهای تنها؟ نه!
تنهایی من جمعیت دارد
تنهایی من رهبری تنهاست
که ظاهرا محبوبیت دارد

تنهایی من صندلی‌هایی
خرد و خمیر از غصه و شادی‌ست
در ازدحام قرمز و آبی
تنهایی من جوّ آزادی‌ست

تنهایی من در خیابان‌ها
از نسبتش با من گریزان است
تنهایی من جمعیت دارد
تنهایی من مثل تهران است


#یاسر_قنبرلو

Читать полностью…

داروگ

لقد طرقت علی بابک منذ ان کان شجره

من بر درت از روزی که درخت بود،
کوبیده‌ام.

Читать полностью…

داروگ

حالا باید بخوابم.
فردا باز هم به تو فکر خواهم کرد;
مثل دریا به ادامه ی خویش.

Читать полностью…

داروگ

در شلوغی بازار ماهی فروشان رشت
در زیر بارانِ بی‌امانِ انزلی
در خنکی رطوبتِ جنگل‌های الیمستان
در غلظتِ مه‌آلوده‌ی پرپیچِ اسالم به خلخال
در سرم
و در غشاءِ ناموزونِ سلول‌ها
رگ به رگ

از همه دور می‌شوم
نقطه‌ی کور می‌شوم
زنده‌به‌گور می‌شوم
باز مقابلم تویی.

Читать полностью…

داروگ

آن‌ها پیاده شدند و راننده نتوانست برای چیزی که از اتوموبیل بیرون می‌رفت، کلمه‌ای بهتر از تنهایی پیدا کند. همانطور که مردم پیاده‌رو نتوانستند بفهمند که مردی، بی‌آنکه وجود داشته باشد، بازو به بازوی زنی از کنارشان می‌گذرد.


#بیژن_نجدی

Читать полностью…

داروگ

نیمی از خواب را برایت خواهم گفت؛ نیم دیگر با تو.

Читать полностью…

داروگ

رفتیم...
دعا گفته و دشنام شنیده.

Читать полностью…

داروگ

دو خط بالاتر از انشاء قبلی که برای تو نوشته بودم شعری بود بی‌پر؛ حالا اما تنها آروزیم این است که ای کاش کلمات را قتل عام می‌کردم به وقت سرودن؛

Читать полностью…

داروگ

باید صد سال بگذرد تا خستگی از استخوان‌های نازکِ تو در امان بماند؛

Читать полностью…

داروگ

حالا جملاتِ تمام شده را با نقطه‌ای مهر و موم می‌کنم. همان که تو بودی؛ تو بدونِ آوایی از تاریکی.

Читать полностью…

داروگ

می‌گفت گاهی انگار توی دلم کمانچه می‌زنند، می‌گفت من موسیقی بلد نیستم، اما قشنگ می‌زنند، تلخ می‌زنند...

Читать полностью…

داروگ

همچون دالانی بلند،
تنها بودم...
پرندگان از من رفته بودند
شب با هجوم بی مروتش،
سخت تسخیرم کرده بود.
خواستم زنده بمانم
وفکر کردن به تو، تنها سلاحم بود!
تنها کمانم
تنها سنگم...


#پابلو_نرودا
@daar_vag

Читать полностью…

داروگ

اگر خوب می‌نویسم برای این است که تو قلم منی.

Читать полностью…

داروگ

حالا اما قطعه‌ای از غروب در پلک‌های من درآویخته است؛
گرم و کدر
رنگی میان ارغوانی و بنفش
فاصله‌ی سال‌ها سرگردانی
و سرگرانی
با جاده‌ای که به ساحل می‌ریزد؛
ساحل که یعنی تو
تو با دو بندِ کوچکِ انگشت
بندی که یعنی من؛

Читать полностью…

داروگ

همچون دالانی بلند تنها بودم
و پرندگان همه از من رفته بودند

Читать полностью…

داروگ

بیا که رونق این کارخانه کم نشود
به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی

Читать полностью…

داروگ

حرف بزن٬
ابر مرا باز کن
دیر زمانی‌ست که بارانی‌ام
حرف بزن٬
حرف بزن سال‌هاست
تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام

Читать полностью…

داروگ

که آفتابگردان‌ها رو می‌کنند به چشمانِ تو

Читать полностью…

داروگ

صبح تو را در فروشگاه دیدم
هلو و زردآلو سوا می‌كردی
گفتی برای یك مهمان است ...
تمام روز
در انتظار زنگ تلفن بودم


#گئورگ_تومانیان

Читать полностью…

داروگ

‏در من کوچه ای است
که با تو در آن نگشته‌ام
سفری است
که با تو هنوز نرفته‌ام
روزها و شب‌هایی است
که با تو به سر نکرده‌ام
و عاشقانه‌هایی که با تو هنوز نگفته‌ام...


#افشين_يداللهی

Читать полностью…

داروگ

برای تو نه؛ برای تصویری که از تو ساخته بودم و می‌پرستیدمش، دلم تنگ شده است.

رقیه خدابنده اویلی

Читать полностью…

داروگ

"که شیوع کرده‌ای در رگ‌هایم"
دور از تک درختی که روزی کاشتیم نشسته‌ام؛ دور از شاخه‌ای؛ شاخه‌ای که من بودم؛ من بدونِ یکی از برگ‌ها؛ همان که...

Читать полностью…

داروگ

به غم مباش که ما را هنوز بر یادی......


#خاقانی

در محضر درویش #ارسلان_کاوه
@daar_vag

Читать полностью…

داروگ

اگر روز را بگردم خورشیدی پیدا نخواهم کرد؛ که این خود شاید گریزی باشد از تاریکیِ روز به انگشتانِ روشنِ تو؛ همان که تو بودی؛ تو بدونِ یکی از حفره‌ها؛ حفره که یعنی من.

Читать полностью…

داروگ

می‌دانم که حتما تو نان پخته‌ای؛ مگرنه این حس بویایی چیزی جز عطرِ کاج‌گونه‌ی انگشتانِ تو را نمی‌شناسد.

Читать полностью…

داروگ

و من هر کجا بدون تو باشم غریبه‌ام...


#مریم_قهرمانلو

Читать полностью…

داروگ

دور از نفست اگر آرامشی هست تنها در بسترِ خاک است؛ ای کاش آیینه‌ی چشمانت آسمانِ روز و شبم بود و اینطور شاید هرزمانی که دست دراز می‌کردم، آغوشت نزدیک بود.
حالا اما تو از بندِ به صف ایستاده‌ی سینه‌ام به من نزدیک‌تری. چند بند پایین‌تر از شانه. همانکه از توست، با تو و برای تو.

Читать полностью…
Subscribe to a channel