I’m nothing. A devoted believer in "The Future is Decentralized."
دو خبر مهم برای کامیونیتی DeFive
۱- مشارکت داده شدن تامینکنندگان نقدینگی DeFive در Sonic Points و ایردراپ ۲۰۰ میلیون S
۲- لیست شدن FIVE در Sushi
@cryptobyalireza
سونیک و پروتکل اجماع جدیدش: دو برابر سریعتر، با حافظهی کمتر
سونیک نسخه دوم پروتکل اجماع خودش رو معرفی کرده: SonicCS 2.0. اگه بخوام خلاصه بگم:
دو برابر سریعتر، ۶۸٪ مصرف رم کمتر، بدون قربانیکردن امنیت یا نهاییسازی (finality).
اما پشت این عددها چی خوابیده؟
ماجرا برمیگرده به ساختار DAG-based سونیک. مثل اکثر اجماعهای DAG، هر نود یه رویداد میسازه، داخلش تراکنشها رو میذاره، بعد به نودهای دیگه ارسال میکنه. این رویدادها به شکل گراف (نه زنجیره) به هم وصل میشن. تا اینجا شبیه Fantom یا Aleph Zero. اما نکتهی کلیدی در سونیک ۲.۰، نحوهی انتخاب لیدرها از DAG و نظمدادن به رویدادهاست.
در نسخهی اول، هر بار که میخواستن رویدادهای رهبر (Leader Events) انتخاب بشه، یه پروسهی رأیگیری کامل و مستقل انجام میدادن. زمانبر، تکراری و پرمصرف.
حالا در SonicCS 2.0 چی کار کردن؟
همپوشانی رأیگیریها. یعنی یه رویداد میتونه همزمان تو چند لایه از فرآیند انتخاب لیدر حضور داشته باشه — هم در لایهی پایه، هم لایهی رأیگیری و هم لایهی جمعبندی.
این یعنی چی؟
یعنی همون داده، همون رویداد، داره چند بار استفاده میشه. در نتیجه:
• تعداد عملیات کاهش پیدا میکنه
• حافظهی موقتی مصرفی کمتر میشه
• نهاییسازی تراکنشها سریعتر انجام میشه
با این بهینهسازی ساده ولی هوشمندانه، سونیک تونسته در تستهای خودش:
۲ برابر سریعتر از نسخهی قبلی بلاک نهایی کنه
و حافظهی موردنیاز رو ۶۸٪ کاهش بده
جالبتر اینکه این کاهش منابع، بدون sacrifice امنیت یا finality بوده.
یعنی همچنان Byzantine Fault Tolerant باقی مونده، فقط با هزینهی کمتر و سرعت بیشتر.
سونیک داره خودش رو بهعنوان یکی از جدیترین پلتفرمهای L1 برای اپلیکیشنهای سریع، مقیاسپذیر و real-time معرفی میکنه.
و این بهروزرسانی اجماع، یه گام دیگهست به سمت اون هدف.
@cryptobyalireza
Sonic Consensus
Introducing SonicCS 2.0, our brand-new consensus protocol capable of achieving:
⚡️ 2x faster consensus
💾 68% memory reduction
Coming to mainnet soon.
💻 Learn more.
آدرس اکسپلورر رسمی شبکه سونیک:
https://sonicscan.org
اطلاعات RPC شبکه در صورت نیاز:
Network name: Sonic
RPC URL: https://rpc.soniclabs.com
Chain ID: 146
Currency symbol: S
از سرعت غیرقابل رقابت سونیک لذت ببرید.
@cryptobyalireza
امکان Downgrade کوین S به FTM (تبدیل ۱:۱ برعکس از سونیک به فانتوم) از ۲ روز دیگه متوقف میشه. همچنان امکان تبدیل FTM به S با نسبت ۱:۱ فعال خواهد بود و بعد از مدتی با توقف Upgrade مسیر قیمتی این دو شبکه جدا خواهد شد. همچنان روی مهاجرت کامل از FTM به S تاکید دارم بعد از جدا شدن مسیر، FTM رو به عنوان یک پروژه مستقل از S زیر نظر خواهم داشت. اگر بعد از اتمام مهاجرت Validatorهای شبکه Fantom در حد قابل قبولی فعال موندن مطمئن باشید برای شبکه Fantom رودمپ جدیدی وجود خواهد داشت.
@cryptobyalireza
روز نهم: سود پنهانی از نظم عمومی بلاکچین
چرا بعضیها همیشه در بازار برندهاند، حتی وقتی همه دارن ضرر میکنن؟
بازارها همیشه نوسان دارن. یه روز سبزن، یه روز قرمز.
اما تو هر شرایطی، یه گروه هست که همیشه در حال سود گرفتنه.
نه چون بهتر تحلیل میکنن، نه چون شانس بیشتری دارن.
چون اونا دارن بازی متفاوتی بازی میکنن:
بازی با تراکنشهایی که هنوز انجام نشده.
آشنایی با MEV: سود پنهانی از نظم عمومی بلاکچین
کلمه MEV مخفف Maximum Extractable Value ـه.
یعنی بیشترین مقداری که میشه از نحوه قرارگیری تراکنشها در بلاک سود گرفت.
(نه از رشد یا ریزش قیمت – بلکه از ترتیب اجرا.)
اگه بتونی ترتیب تراکنشها رو کنترل کنی،
میتونی معاملهی بقیه رو قبل از خودشون اجرا کنی،
یا با sandwich کردنشون، پولشونو مستقیم از جیبشون دربیاری.
رباتی که مثل دزد دریایی، وسط تراکنشها شیرجه میزنه
فرض کن یه نفر میخواد مقدار زیادی توکن سواپ کنه، که باعث تغییر قیمت میشه.
ربات MEV چی کار میکنه؟
۱. قبل از اون معامله وارد میشه و داراییای میخره که قراره گران بشه.
۲. بعد از اون معامله، با قیمت بالاتر میفروشه.
و این وسط، از اختلاف قیمت، سود میگیره.
نه تحلیل کرده، نه ریسک کرده، نه پیشبینی بلندمدت.
فقط با نگاه به صف تراکنشها (mempool)،
یه سود قطعی از آیندهای که هنوز نیومده، برداشته.
مثال واقعی: شکار ۲۵ هزار دلاری در ۵ ثانیه
تو یونیسواپ، یه تریدر ۱ میلیون دلار USDC رو به WETH تبدیل میکنه.
قبل از اجرای تراکنش، یه ربات MEV متوجه ماجرا میشه:
• سریعتر از تریدر، مقدار زیادی WETH میخره → قیمت میره بالا
• بعد از اجرای تراکنش اصلی، همون WETH رو گرونتر میفروشه
• نتیجه؟ ۲۵,۰۰۰ دلار سود از هوایی که تازه داشت جابهجا میشد
روباتهای MEV فقط برای نهنگها نیست، بلکه گاهی علیهشونه
جالبه بدونی بسیاری از روباتهای MEV حتی از تریدرهای بزرگ هم سود میگیرن.
هر کی که حجم بالا معامله کنه، میتونه طعمه باشه.
و خیلی وقتها خودش خبر نداره.
تفاوتش اینه که MEV بدون تحلیل بازار کار میکنه،
با تحلیل نظم بلاکچین کار میکنه.
رباتهای MEV حرفهای دقیقاً همون چیزی هستن که ما بهش میگیم:
ماشین پولسازی شبانهروزی
نتیجه؟
برندههای همیشگی بازار لزوماً بازار رو نمیفهمن،
اونا ساختار بازار رو میفهمن.
اونا جایی سود میکنن که اکثر تریدرها اصلاً نگاه نمیکنن:
توی ترتیب تراکنشها، گس، mempool و حفرههای طراحی شبکه.
و توی دنیایی که همه فکر میکنن باید خوب تحلیل کرد،
اونا فقط خوب جای درست وایمیستن.
@cryptobyalireza
وقتی بازار ساکته، قیمتها رمق ندارن، و همه دارن از «پروژه مرده» حرف میزنن، دقیقاً همون لحظهست که پشتپرده بیشترین کد داره نوشته میشه.
دنیای مالی، مخصوصاً کریپتو، یه قانون نانوشته داره: اوج ناامیدی، اغلب همزمانه با عمیقترین توسعهها.
کسی نمیاد وقتی هنوز چیزی کامل نشده جار بزنه «ببین دارم چی میسازم»؛ اتفاقاً سکوت میکنن، چون هنوز دارن میپزن. اما توی همین فاصله، بازار شروع میکنه به القای یأس… نه از روی تحلیل، بلکه از روی ناآگاهی.
ساختگیترین یأسها معمولاً همزمان با واقعیترین ساختوسازها میان.
و اینجاست که صبر تبدیل میشه به مزیت رقابتی هولدر.
تفاوت یه حرفهای با یه تازهوارد تو کریپتو، فقط توی نمودار خوندن یا دیفای فهمیدن نیست. فرق اصلیشون تویه چیزیه که نه روی چارت دیده میشه، نه توی گیتهاب: کنترل ذهن.
بازار عمداً ذهن تو رو هدف میگیره؛ مخصوصاً وقتی باید صبور باشی.
ترس، شک، ناامیدی، و وسوسه برای فروش یا خروج، دقیقاً ابزارهاییان که بازار برای غربالکردن استفاده میکنه.
اونی که بلده ذهنش رو توی شرایط خنثی، منفی یا حتی مضطرب کنترل کنه، دقیقاً همونیه که وقتی ورق برمیگرده، از قبل آمادهست.
چیزی که یه تازهوارد نمیفهمه اینه که:
بازار برای آدمایی که احساساتشون رو با نمودار تنظیم میکنن، هیچ رحمی نداره.
حرفهایها توی کف بازار بیشتر از همه میخونن، میسازن، با دقت ردپاها رو دنبال میکنن؛ نه با احساس، بلکه با بینش.
@cryptobyalireza
جنگ پولهای غیرمتمرکز ملی؛ آیندهای که از کنترل دولتها خارج میشود
تا همین چند سال پیش، تصور «ریال غیرمتمرکز»، «دلار بدون خزانهداری» یا «یورو بیبانک مرکزی» بیشتر به داستان علمیتخیلی شبیه بود. اما حالا، در افق آینده، جنگی آرام و خزنده در حال شکلگیریست: جنگ پولهای غیرمتمرکز ملی.
کشورها در آستانه یک دوگانگی بزرگ ایستادهاند. از یکسو، میل به کنترل پول و سیاست پولی، همانطور که بانکهای مرکزی دههها به آن خو گرفتهاند. از سوی دیگر، وسوسهی قدرتی تازه: خلق پولی که در عین ملیبودن، غیرمتمرکز باشد؛ شفاف، قابل برنامهریزی، مقاوم در برابر تحریم و مستقل از دلار.
این پولها دیگر امضای رئیس بانک مرکزی را ندارند، بلکه امضایشان در دل یک دفتر کل عمومی حک شده.
تصور کن:
• ریالِ غیرمتمرکز ایرانی روی یک بلاکچین بومی، با قراردادهای هوشمندی که تنها تحت اجماع ملی تغییر میکنند. بدون قابلیت فریز، بدون چاپ بیرویه.
• یوان غیرمتمرکز چینی که در دل آفریقا و آمریکای لاتین بهعنوان ابزار تجارت فراگیر جا خوش کرده.
• روبل غیرمتمرکز روسی که به لطف گرههای توزیعشدهاش از تحریمهای سنتی عبور میکند.
در این جنگ اما، دولتها نیستند که بازیگرند. پلتفرمها، مردم، و حتی DAOها به بازیکنان تازه تبدیل میشوند. چون در دنیای غیرمتمرکز، دیگر فقط دولت نیست که پول میسازد. هر کسی میتواند.
اینجا سؤال اصلی دیگر این نیست که چه کسی پول را چاپ میکند، بلکه این است که چه کسی میتواند به پولش اعتماد عمومی تزریق کند؟
و شاید روزی برسد که دلار غیرمتمرکز، نه از سوی فدرال رزرو، بلکه از دل یک DAO جهانی بیرون بیاید.
در آن روز، جنگ دیگر بر سر تورم یا نرخ بهره نخواهد بود. بلکه بر سر وفاداری دیجیتال، شفافیت کد، و اجماع کاربران خواهد بود.
پول، دیگر یک ابزار حاکمیت نیست؛ خودِ حاکمیت است.
@cryptobyalireza
سهگانه: پایان نظم پولی کهن
قسمت آخر: پول را چه کسی ساخته است؟
بازخوانی طراحی پول، نه برای جایگزینی، بلکه برای درک آنچه هست
مقدمه
هیچکس پول را نیافرید.
نه در لابراتوار اقتصاددانان، نه در معبد دولتها.
پول، بیشتر به یک محصول تاریخی شبیه است تا کشفی علمی:
برساختهای از عادتها، اعتمادها، مصالحهها و البته قدرت.
اما همین واقعیت، یک سؤال تلخ را باز میکند:
اگر پول ساخته شده، چرا فکر میکنیم فقط همانهایی میتوانند آن را بسازند که تا امروز ساختهاند؟
طراحیای که هرگز به ما نشان ندادند
پولهای امروز، طراحیشدهاند.
نه برای عدالت، نه برای کارآمدی، بلکه برای دوام قدرت.
این طراحی، از دل تصمیماتی آمده که ما در آنها نه رأی داشتیم، نه حق بازبینی:
• اینکه پول بیپشتوانه باشد
• اینکه عرضهاش در دست یک نهاد باشد
• اینکه سود در خلق اعتبار، خصوصی شود، و تورم، عمومی
اگر به ما از اول «کد» این سیستم را میدادند، شاید بسیاری از ما امضا نمیکردیم.
ولی چون کد نبود، چون روی بلاکچین نبود، چون شفاف نبود، مجبور بودیم فقط “استفاده” کنیم، نه “سؤال”.
پولی که حق نداشتیم دربارهاش سؤال کنیم
وقتی از پولِ غیردولتی مثل پولهای غیرمتمرکز حرف میزنیم، واکنش کلاسیک این است:
• «کی پشتشه؟»
• «چه تضمینی داره؟»
• «اگه همه بخوان همزمان برداشت کنن چی؟»
اما همین سؤالها را چند بار از بانکهای مرکزی یا دولتها پرسیدهایم؟
خلق پول توسط پروتکل، بیواسطه و شفاف است.
خلق پول توسط بانکهای مرکزی، پشت درهای بستهی سیاستگذارانه اتفاق میافتد — و بهمراتب گستاخانهتر.
ما فقط چون به مدل سنتی عادت کردهایم، خطرش را نمیبینیم.
درحالیکه اگر امروز همین سیستم فدرال رزرو آمریکا را بهعنوان یک “پروتکل دیفای” طراحی میکردند،
احتمالاً هیچکس در آن لیکوئیدیتی تأمین نمیکرد چه برسد به بانک مرکزی دیگر کشورها!
سیستم فعلی، یک انتخاب بوده؛ نه یک ضرورت
ما گمان میکنیم دلار، ریال، یورو، یوان، به شکلی طبیعی و گریزناپذیر به وجود آمدهاند.
درحالیکه هرکدام حاصل انتخابهایی بودهاند که میشد جور دیگری باشند.
مثلاً:
• میشد پول بدون بهره باشد
• میشد عرضهاش محدود باشد
• میشد خلق اعتبار همگانی باشد، نه امتیاز انحصاری بانکها
• میشد شفاف باشد
ولی نشد.
نه چون نمیشد، بلکه چون نخواستند.
و ما هم، چون جایگزینی نداشتیم، آن را پذیرفتیم.
حالا، دیفای فقط آینهایست
پروتکلهای غیرمتمرکز مالی، بیشتر از آنکه راهحل باشند، آینهاند.
آنچه را که سیستم سنتی سالها پنهان کرده بود، آشکار کردهاند.
وقتی میبینیم DAI، USDe یا سایر مدلهای غیردولتی، با مکانیزمهایی شفاف و عمومی میتوانند قیمت را ثابت نگه دارند، میفهمیم که انحصار، انتخاب ما نبوده. بلکه ساختاری بوده که بدون امکان مقایسه، بهعنوان تنها گزینه ارائه شده است.
پروتکلهایی مثل اینها چیزی را جایگزین نمیکنند؛ فقط امکان سنجش را فراهم میکنند.
و همین کافیست تا بفهمیم آنچه پیش از این «طبیعی» تلقی میشد، صرفاً تنها نمونهی قابل دسترس بوده نه لزوماً بهترین، نه حتی انتخابشده.
درک این تفاوت، پایان اعتماد نیست؛ آغاز فهم است.
@cryptobyalireza
سهگانه: پایان نظم پولی کهن
قسمت دوم: «بانک، شرکتی بود که فکر میکرد دولت است»
فروپاشی آرام نهاد بانکی در مواجهه با دیفای، داراییهای دنیای واقعی و نقدینگیِ خودگردان
مقدمه
بانک، مثل کلیسا، زمانی همهچیز بود:
سپردهگذار، وامدهنده، ناظر، واسط، خزانهدار، و داور نهایی در بازی پول.
اما از جایی به بعد، مردم متوجه شدند که بانکها نه منجیاند، نه حافظ منافع عمومی.
بلکه شرکتهایی با صورتحساب، مدیرعامل، پاداش هیئتمدیره و اشتهای ریسک.
حالا در دنیایی که بلاکچین آمده، سؤال این نیست که آیا بانکها با دیفای رقابت میکنند.
سؤال این است که:
آیا کسی هنوز متوجه حضورشان هست؟
بانک چه میکرد؟
نقش سنتی بانک را میشود در سه خط خلاصه کرد:
۱. دریافت سپرده (خلق بدهی)
۲. اعطای وام (خلق اعتبار)
۳. مدیریت نقدینگی و ریسک
اما نکتهی کلیدی این بود:
بانک خلق پول میکرد، اما بدون شفافیت.
و سود میبرد، بدون تقسیم.
بانکها از تفاوت نرخ بهره زندگی میکردند؛ از اختلاف قدرت اطلاعاتی؛ از انحصار دسترسی به نقدینگی.
مردم سپرده میگذاشتند، تورم نصیبشان میشد؛ وام میگرفتند، بهرهاش بهروز محاسبه میشد.
اما در دیفای…
در دیفای، سپردهگذار «فقط یک عدد در ترازنامه» نیست.
او یک LP است؛
شریک سود و زیان.
او در بازاری شفاف وارد میشود، نرخ بهره را در لحظه میبیند، میتواند خارج شود، سوییچ کند، ترکیب کند، یا حتی خودش وامدهی را هدایت کند.
وام در دیفای، نه بر اساس اعتبار اجتماعی، بلکه بر اساس وثیقهی واقعی است.
بانک میگفت: ما شما را اعتبارسنجی کردهایم.
پروتکل میگوید: این داراییات است؟ قفل کن، وام بگیر.
بانک به سابقه اعتماد میکرد، دیفای به وضعیت فعلی.
و این، انقلابی آرام اما برگشتناپذیر است.
بانک، واسطی که خودش را مرکز میدید
بانکها همیشه نقش واسط داشتند.
ولی کمکم باورشان شد که خودشان منبع پولاند.
با فشردن چند کلید، پول خلق میکردند.
و هرگاه خطا میکردند، میگفتند: too big to fail.
اما در دیفای، هیچ نهادی too big نیست.
هر پروتکلی اگر درست کدنویسی نشود، سرمایهاش لیکویید میشود.
هیچ راه میانبری برای اشتباه نیست.
و اینجاست که دیفای نه فقط یک رقیب بانکی، بلکه یک مدل رفتاری جایگزین است.
داراییهای واقعی وارد میشوند: پایان برتری اطلاعاتی بانکها
پیشتر بانکها تنها جایی بودند که میشد با ملک یا دارایی واقعی کاری کرد.
اما حالا پروژههایی مثل Centrifuge، Maple و Goldfinch دارند داراییهای دنیای واقعی (RWA) را توکنیزه میکنند:
• فاکتورهای پرداختنی
• وامهای تجاری
• املاک
• حتی صورتحسابهای پزشکی
این داراییها در حال ورود به بلاکچیناند؛
به جای سند کاغذی، توکن NFT با متادیتای قابل راستیآزمایی.
وامدهی با آنها بهصورت غیرمتمرکز انجام میشود.
بانک، اطلاعات را گروگان میگرفت؛ دیفای، آن را عمومی میکند.
بانک در نقش API: فروکاهش یک نهاد به کُد
امروز اگر بخواهی از طریق یک اپلیکیشن فینتک وام بگیری، احتمالاً بانک هنوز در پشتصحنه هست.
اما دیگر تصمیمگیر نیست؛ فقط یک API است.
در آینده نزدیک، ممکن است بانکهای بزرگ فقط APIهایی باشند که استیبلکوینها را با نرخ خاصی تبادل میکنند، یا لیکوییدیتی برای RWA میدهند.
اما نقش تنظیمگری؟ تصمیمگیری؟ قیمتگذاری نرخ بهره؟
همه دارد به سمت DAOها، بازار آزاد بهره (Lending Pools) و رایگیری مبتنی بر توکن میرود.
بانک، به زبان ساده، دارد فروکاسته میشود به یک تابع.
یک بلوک قابل جایگزینی در معماریای که دیگر حاکمیتش با او نیست.
پایان تدریجی یک نهاد، بدون انقلاب
بانکها با طبل و شیپور سقوط نمیکنند.
آنها فقط آرامآرام به حاشیه میروند.
دیگر تصمیمساز نیستند. فقط سرویسدهندهاند.
مثل تاکسیهایی که روزی امپراتور شهر بودند،
اما ناگهان فهمیدند مردم دیگر Uber را ترجیح میدهند.
نظم بانکی سقوط نمیکند؛ منقرض میشود.
نتیجهگیری
وقتی پول تبدیل به پروتکل شد،
بانک ناگزیر تبدیل به API میشود.
وقتی وامدهی، شفاف، بیواسطه، و بیاجازه میشود،
بانک فقط یک ابزار مالی است — نه یک نهاد مقدس.
بانک، شرکتی بود که فکر میکرد دولت است.
اما امروز، او فقط یکی از هزاران نود است که برای کار کردن، دیگر باید به قراردادهای هوشمند گزارش بدهد.
@cryptobyalireza
📢 2nd Snapshot for Wiggy NFTs Migration to Sonic!
🗓️ Snapshot Block on Fantom: #107222222
To ensure your NFTs migrate to Sonic:
✅ Delist from WigoMarket
✅ Remove from WigoGalaxy avatar
Make sure your Wiggy is in your wallet before the snapshot. Don’t miss out!
دیفای صرفاً «بانک غیرمتمرکز» نیست؛ یه بازتعریف رادیکاله از مفهوم اعتماد در سیستمهای مالی.
تو سیستم سنتی، اعتماد یعنی واسطه، بانک، دولت، نهاد ناظر.
تو دیفای، اعتماد یعنی کد، قرارداد هوشمند، و اجماع غیرمتمرکز.
وقتی پولتو تو یه پروتکل دیفای قفل میکنی، داری به هیچکس اعتماد نمیکنی؛ داری به یه الگوریتم اعتماد میکنی که نه میتونه فرار کنه، نه میتونه پارتیبازی کنه، نه میتونه نظرشو عوض کنه.
دیفای خطر داره، چون مسئولیت با خودته. ولی قدرت هم با خودته و این دقیقاً همون چیزیه که سیستم مالی سنتی سالها ازت گرفته.
دیفای یه زمین بازی جدید نیست؛ یه جنگ بیصدائه برای بازپسگیری کنترل بر سرمایه.
در واقع برای درک DeFi باید از خودت بپرسی: تو سیستم فعلی واقعاً صاحب پولت هستی؟ یا فقط حق داری ازش استفاده کنی… تا وقتی که سیستم اجازه بده؟
اعتماد به واسطه vs. اعتماد به کد
تو سیستم سنتی، وقتی پولتو تو بانک میذاری، در واقع به یه نهاد انسانی اعتماد میکنی.
مثلاً به اینکه:
• بانک ورشکست نشه
• دولت اقتصاد رو به فنا نده
• یا قوانین یهشبه عوض نشن
اما تو دیفای، وقتی مثلاً توی Aave وام میدی، داری به یه قرارداد هوشمند اعتماد میکنی که کدش تو بلاکچینه، همه میتونن ببیننش، و هیچکس نمیتونه بدون رضایت پروتکل، تغییری توش بده.
اینجا Trustless بودن فقط یه شعار نیست؛ یه خاصیت بنیادیه.
مالکیت واقعی دارایی
تو صرافیهای متمرکز یا بانکها، تو فقط تا وقتی مالک پولتی که سیستم اجازه میده.
تو بحرانها، میتونه برداشت رو محدود کنه، حسابتو فریز کنه، یا حتی مصادره کنه.
ولی تو دیفای، با یه کلید خصوصی، به همه چی دسترسی داری.
نه KYC، نه کارمند، نه فرم. فقط یه امضا، و تموم.
Not your keys, not your coins
این شعار تو دیفای به واقعیت تبدیل
بازار آزاد نقدینگی
بازار پول توی دیفای ۲۴/۷ فعاله.
بدون نیاز به بانک مرکزی یا نرخ بهرهگذاری دستوری، عرضه و تقاضا خودش نرخ بهره میسازه.
اگه نقدینگی توی بازار کمه، نرخ وام میره بالا.
اگه نقدینگی زیاد بشه، نرخ میاد پایین.
هیچکس دستشو رو اهرم اقتصاد نذاشته؛ همهچی داره بهصورت شفاف و بلادرنگ مدیریت میشه.
نوآوری بیاجازه (Permissionless Innovation)
تو سیستم سنتی، اگه بخوای یه سرویس مالی جدید راه بندازی، باید از هزار تا نهاد مجوز بگیری.
ولی تو دیفای، هرکسی میتونه یه پروتکل بنویسه و منتشر کنه. مثل Uniswap، Maker، Yearn، یا خودت!
کد، خودش مجوزه.
این یعنی دیفای یه فضای زنده و پویاست، نه یه صنعت قفلشده پشت درهای بستهی رگولاتوری.
ریسکهاش چی؟
حالا این آزادی بدون ریسک نیست.
تو دیفای، سه نوع ریسک داری:
• ریسک قرارداد هوشمند (باگ، اکسپلویت، یا طراحی اشتباه)
• ریسک اقتصادی (مثلاً حملههای وام لحظهای یا نوسانات بازار)
• ریسک کاربر (کلیدتو گم کنی، اشتباه بزنی، فیشینگ…)
ولی فرقش اینه که این ریسکها قابل اندازهگیریان، نه مبهم و پنهان.
و مهمتر اینکه کنترل توی دست خودته.
@cryptobyalireza
من در سلسه مطالب Passive Income که تاکنون منتشر کردم، صرفاً سرنخهایی از مسیرهای واقعی برای درآمد غیرفعال توی دیفای ارائه دادم؛ نه بهعنوان نسخه نهایی، بلکه بهعنوان نقطهی شروع فکر کردن.
هرکدوم از این موضوعاتی که دربارهشون نوشتم از استخرهای کمریسک گرفته تا وامهای خودبازپرداخت و استراتژیهای ترکیبی بین شبکهها یا درآمد غیرفعال از تولید محتوا، بهتنهایی اونقدر عمق دارن که میتونن موضوع یک سال تحقیق و توسعهی عملی باشن. اگه خواسته باشم، میتونم برای هرکدومشون دهها سناریو، مثال واقعی و نکته فنی بیارم؛ ولی فعلاً هدف فقط روشن کردن مسیر بوده، نه ارائهی مسیر میانبُر.
@cryptobyalireza
روز هشتم: درآمد غیرفعال با ChatGPT؛ وقتی هوش مصنوعی برایت تحلیل مینویسد، درآمد میسازد و تو فقط نظارت میکنی
درآمد غیرفعال همیشه مترادف بوده با مفهومی مثل «پول درآوردن وقتی خوابیدی». در دیفای، مصداقش میشه استیکینگ، تأمین نقدینگی، یا فارمینگ. ولی اگه بدون سرمایهگذاری مستقیم، بدون قفل کردن دارایی، بشه از هوش مصنوعی برای ایجاد جریان درآمدی پایدار استفاده کرد، چی؟
در اینجا، ترکیب ChatGPT با زیرساختهای کریپتویی مثل Mirror، Guild، و Snapshot، فرصت ساختن یک مدل کسب درآمد خودکار و قابل گسترش رو ایجاد میکنه. نه با فروش تحلیل، بلکه با ساخت یک سیستم تحلیلگر هوشمند که توکنایز میشه، دسترسیپذیر میشه، و ارزشآفرینی میکنه.
ایده چیه؟
تو با کمک ChatGPT یک قالب تحلیل یا محتوای ارزشمند تعریف میکنی:
• بررسی وضعیت یک توکن یا پروتکل
• تحلیل استخرهای دیفای (مثلاً APR یا رفتار LPها)،
• یا خلاصهسازی تصمیمات حاکمیتی در Snapshot.
این محتوا بهشکل خودکار تولید میشه، در پلتفرمهایی مثل Mirror.xyz منتشر میشه، و برای دسترسی بهش میتونی از توکن، NFT یا اشتراک رمزنگاریشده استفاده کنی.
چرا درآمدش پسیوه؟
چون تحلیل رو ChatGPT تولید میکنه، انتشارش اتوماته (با ابزارهایی مثل Zapier)، و خرید یا اشتراک هم از طریق قراردادهای هوشمند انجام میشه. تنها کاری که لازم داری، تعریف چند ساختار اولیه و نظارت دورهایه. مثل اینکه یه موتور راه بندازی و بعد فقط گاهی روغنکاریش کنی.
چند مدل درآمدی که قابل پیادهسازی هستن:
۱. توکن گیتینگ با Guild.xyz:
فقط کسانی که یه NFT خاص یا یه مقدار از توکن خاص داشته باشن، به محتوا دسترسی دارن.
۲. فروش مستقیم تحلیلها در Mirror یا Zora:
هر تحلیل یا گزارش بهشکل NFT منتشر میشه و هر خرید معادل یه اشتراک یهبارهست.
۳. ماموریت تحلیل برای پروژهها (Galxe / Dework):
پروژهها دنبال تحلیلگر هستن؛ تو تحلیل رو با ChatGPT تولید میکنی و از Bounty استفاده میکنی.
۴. پیادهسازی Snapshot summary-as-a-service:
پروپوزالهای پیچیده حاکمیتی رو خلاصه میکنی (به کمک ChatGPT)، میذاری توی Mirror یا فروم، و بابتش درآمد میگیری.
و در نهایت: یه سوال جدی
تو این مدل، درآمدت نه از نقدینگی مستقیم، نه از پاداش فارمینگ، بلکه از “تحلیل تبدیلشده به دارایی دیجیتال” ساخته میشه. یعنی داری insight تولید میکنی که میتونه توکن بشه، فروخته بشه، به اشتراک دربیاد یا حتی به رأی گذاشته بشه.
این دیگه صرفاً محتوا نیست؛ یه دارایی خودگردانهست که درآمد میسازه.
اگر دیفای به ما یاد داد که ارزش میتونه بدون واسطه ساخته بشه، ChatGPT داره نشون میده که هوش، حتی بدون دخالت انسان، میتونه ارزش تولید کنه.
و شاید در نهایت، مالک واقعی ثروت نه کسیه که توکن داره، نه کسی که نقدینگی تأمین کرده؛ بلکه کسیه که مسیر خلق ارزش رو یکبار درست طراحی کرده و بقیه راه رو سیستمها میرن.
@cryptobyalireza
توکن USDC بومی روی شبکه سونیک: تغییری اساسی در زیرساخت دیفای؟
کمپانی Circle اعلام کرده که USDC بهصورت Native روی شبکه سونیک راهاندازی خواهد شد. این خبر نهتنها برای اکوسیستم سونیک، بلکه برای کل فضای DeFi و پرداختهای آنی بر بستر بلاکچین اهمیت زیادی دارد. در این تحلیل، بررسی میکنیم که این رویداد از نظر فنی و اقتصادی چه پیامدهایی خواهد داشت و چرا میتواند نقطهی عطفی برای آیندهی سونیک باشد.
۱. تفاوت USDC Native با USDC بریجشده
تا پیش از این، نسخههای USDC روی شبکههایی مانند سونیک از طریق بریجها ایجاد میشدند. این روش چند مشکل اساسی داشت:
• ریسکهای امنیتی: بسیاری از بریجها در سالهای اخیر مورد حملههای سنگین قرار گرفتهاند (مانند هک Wormhole و Ronin یا از دسترس خارج شدن Multichain)
• نقدینگی پراکنده: بریجها نسخههای مختلفی از یک دارایی را ایجاد میکنند که باعث تکهتکه شدن نقدینگی و کاهش کارایی سرمایه میشود.
• اعتماد به واسطهها: اکثر بریجها از مدل Wrapped Token استفاده میکنند که به یک طرف مرکزی برای نگهداری دارایی اصلی نیاز دارد.
اما USDC Native روی سونیک این مشکلات را حل میکند. این نسخه از USDC مستقیماً توسط Circle صادر شده و بدون واسطه روی شبکه قرار دارد. این موضوع به معنی امنیت بیشتر، نقدینگی یکپارچه و کاهش وابستگی به بریجها است.
۲. تأثیر روی شبکه سونیک
سونیک به عنوان یک زنجیرهی سریع و مقیاسپذیر، پتانسیل بالایی برای تبدیلشدن به یکی از هابهای اصلی دیفای را دارد. اضافهشدن USDC Native میتواند تأثیرات زیر را داشته باشد:
۲.۱. رشد نقدینگی و افزایش TVL
با ورود USDC رسمی و غیر بریجشده، نقدینگی در پروتکلهای سونیک (مانند DEXها، بازارهای وامدهی و پرداختها) افزایش پیدا میکند. این افزایش نقدینگی میتواند TVL شبکه را بهطور قابل توجهی بالا ببرد و کاربران جدیدی را جذب کند.
۲.۲. کاهش هزینههای تراکنش
اکثر پروتکلهای دیفای هنگام سواپ یا انتقال USDC، باید از بریجها عبور کنند که کارمزد اضافی ایجاد میکند. حالا که USDC مستقیماً روی سونیک وجود دارد، این کارمزدهای اضافی حذف میشوند و هزینه تراکنشها کاهش مییابد.
۲.۳. جذب پروژههای دیفای
پروژههایی که به استیبلکوینهای معتبر نیاز دارند، معمولاً به شبکههایی میروند که نقدینگی و قابلیت اطمینان بیشتری دارند. با Native شدن USDC، سونیک حالا در کنار اتریوم، آربیتروم و سولانا قرار میگیرد و میتواند پروژههای بیشتری را به خود جذب کند.
۲.۴. تأثیر بر پرداختهای کریپتویی
یکی از مهمترین کاربردهای USDC روی سونیک میتواند در حوزهی پرداختهای آنی و ارزان باشد. از آنجا که سونیک هزینهی تراکنش بسیار پایین و سرعت بالایی دارد، پرداختهای کریپتویی با USDC روی این شبکه میتوانند بسیار رقابتی باشند.
۳. تأثیر روی پروتکلهای استیکینگ و تأمین نقدینگی
در حال حاضر، استخرهای نقدینگی در DeFi معمولاً شامل جفتهایی مانند USDC-ETH یا USDC-WBTC هستند. حالا که USDC اصلی روی سونیک در دسترس است، پروتکلهای نقدینگی و استیکینگ روی این شبکه میتوانند جفتهای جدیدی مثل USDC-EURC را با ریسک کمتر ایجاد کنند.
مزایا:
• افزایش جذابیت برای تأمینکنندگان نقدینگی
• کمشدن اثر اسلیپیج و بهینهتر شدن سواپها
• افزایش سودآوری استیکینگ و ییلد فارمینگ با USDC واقعی
۴. مقایسه با دیگر شبکهها
سونیک حالا در لیست شبکههایی قرار میگیرد که USDC بهصورت Native روی آنها منتشر شده است. برخی از شبکههای دیگر که این ویژگی را دارند شامل اتریوم، آربیتروم، اپتیمیسم و سولانا هستند. اما سونیک چند برتری مهم نسبت به آنها دارد:
سونیک میتواند با ترکیب سرعت، هزینه کم و اکنون USDC Native، به یکی از مقاصد اصلی برای دیفای و پرداختهای Stablecoin تبدیل شود.
۵. آیندهی USDC روی سونیک
با توجه به ورود USDC رسمی، سناریوهای زیر برای آینده محتمل است:
۱. افزایش تعداد استیبلکوینهای دیگر (مثلاً USDT یا DAI): با موفقیت USDC، دیگر صادرکنندگان استیبلکوین ممکن است تصمیم بگیرند نسخهی رسمی توکنهای خود را روی سونیک عرضه کنند.
۲. جذب بیشتر پروژههای دیفای و افزایش TVL: این اتفاق میتواند باعث ورود پروژههای جدید و افزایش حجم معاملات روی DEXهای سونیک شود.
۳. ادغام بیشتر با پرداختهای جهانی: USDC یک استیبلکوین شناختهشده در صنعت مالی است. ورود آن به سونیک میتواند باعث افزایش پذیرش این شبکه در پرداختهای واقعی شود.
جمعبندی
ورود USDC Native به سونیک یک تحول اساسی در زیرساخت مالی این شبکه است.
@cryptobyalireza
بهترین تجربه تبدیل غیرمتمرکز رو بین شبکه اتریوم و سونیک در حال حاضر سرویس debridge ارائه میده.
با debridge میتونید به راحتی USDT یا USDC یا خود ETH رو روی شبکه اتریوم به صورت غیرمتمرکز به S تبدیل کنید یا برعکس و درگیر صرافیهای متمرکز نشید.
https://app.debridge.finance
@cryptobyalireza
سونیک از پیادهسازی پروتکل اجماع جدیدی خبر داده که دو ویژگی مهم داره:
2x faster consensus
«دو برابر سریعتر شدن اجماع»
• احتمالاً latency یا time-to-finality (زمان رسیدن به قطعیت در بلاکها) نصف شده.
• این میتونه به معنی بلوکهای سریعتر یا توان پردازشی بالاتر باشه.
• اگر این ادعا دقیق باشه، تأثیر زیادی روی تجربه کاربر و مقیاسپذیری خواهد داشت.
68% memory reduction
«کاهش ۶۸٪ در مصرف حافظه»
• اشاره به مصرف حافظه نودهاست. کاهش ۶۸٪ یعنی نودهای ولیدیتور یا فولنودها برای اجرای اجماع، رم خیلی کمتری نیاز دارن.
• این کاهش منابع میتونه منجر به افزایش غیرمتمرکز بودن شبکه بشه، چون اجرای نودها ارزونتر و دسترسپذیرتر میشه.
@cryptobyalireza
پروژه Sonic Name Service در بلاکاکسپلورر سونیک تیک Verify گرفته.
@cryptobyalireza
جهت مهاجرت از FTM به S:
https://my.soniclabs.com/upgrade
کافیه Wallet رو متصل کنید، مقدار دلخواه FTM رو برای مهاجرت ثبت کنید و بعد از تایید ظرف چند ثانیه معادل S رو در شبکه سونیک روی همان Wallet دریافت خواهید کرد.
مراقب لینکهای جعلی باشید جهت اطمینان از لینک به سایت رسمی Sonic Labs مراجعه کنید.
@cryptobyalireza
درآمد غیرفعال به درآمدی گفته میشود که بدون نیاز به فعالیت روزانه و مستمر به دست میآید. در دنیای مالی سنتی نمونههایی مثل سود سپرده بانکی، اجاره ملک یا سود سهام جزو درآمدهای غیرفعال محسوب میشوند. اما در دنیای ارزهای دیجیتال و DeFi (امور مالی غیرمتمرکز)، فرصتهای متنوعی برای ایجاد چنین درآمدی وجود دارد که گاهی بازدهی بالاتری نسبت به روشهای سنتی دارند. البته باید توجه داشت که درآمد غیرفعال به معنای «درآمد بدون هیچ تلاش» نیست؛ بلکه نیاز به برنامهریزی هوشمندانه، مدیریت دورهای و شناخت ریسکها دارد.
در شرایط اقتصادی فعلی، ترکیب چنین روشهایی میتواند کمک کند بدون وابستگی به بازار گاوی یا خرسی، جریانهای درآمدی متنوعی داشته باشید. مهم این است که با دید باز و شناخت کافی وارد شوید و به صورت مستمر یاد بگیرید. همانطور که گفته شد، آموزش و پشتکار شما چاشنی موفقیت این «دستورالعمل آشپزی» در دنیای دیفای است. با اجرای گامبهگام این برنامه عملیاتی، خواهید دید که میتوان داراییهایی مثل طلا، بیتکوین یا اتریوم را حفظ کرد و در عین حال از آنها درآمد مستمر کسب نمود – تعریفی واقعی از Passive Income در عصر جدید.
@cryptobyalireza
پروتکلهای نقدینگی متمرکز CL-AMM در دیفای چیست؟ و چرا بازدهی بهتری دارد؟
در مدلهای اولیهی بازارساز خودکار (AMM) مثل Uniswap v2، تأمینکنندههای نقدینگی (LPها) باید سرمایهشان را در کل بازهی قیمتی ممکن (از صفر تا بینهایت) قرار میدادند.
مثلاً اگر شما استخر ETH/USDC راه میانداختید، نقدینگی شما در تمام قیمتها — چه ۵ دلار، چه ۵۰,۰۰۰ دلار — پخش میشد.
ولی مشکل اینجاست: قیمت واقعی همیشه در یک بازهی محدود نوسان میکند، و در نتیجه اکثر نقدینگی بلااستفاده میماند.
نقدینگی متمرکز یعنی چه؟
پروتکلهایی مثل Uniswap v3 این مسئله را حل کردند با معرفی چیزی به نام نقدینگی متمرکز (Concentrated Liquidity).
در این مدل، شما میتونید دقیقاً مشخص کنید که میخواهید سرمایهتان فقط در چه محدودهای از قیمت فعال باشد.
مثلاً میگویید: “فقط بین ۱,۸۰۰ تا ۲,۲۰۰ دلار ETH، من LP هستم.”
اگر قیمت در همین بازه باشد، شما از کارمزد معاملات سود میبرید.
اگر قیمت از این بازه خارج شود، سرمایهتان به یکی از توکنها تبدیل میشود و تا بازگشت قیمت، غیرفعال میماند.
در واقع، بهجای ریختن کل سرمایه روی میز، آن را جایی میگذارید که احتمال بازیکردن وجود دارد.
چرا این مدل بازدهی بیشتری دارد؟
نقدینگی متمرکز سه مزیت کلیدی برای LPها دارد:
۱. تمرکز سرمایه در بازهی فعال = بهرهوری بالاتر
وقتی فقط در بازهی فعال نقدینگی دارید، هر دلار سرمایه شما بیشتر درگیر معامله میشود.
در نتیجه:
• درآمد از کارمزد به ازای هر دلار سرمایه بیشتر میشود
• نسبت سود به ارزش قفلشده (APR) بالاتر میرود
این یعنی نقدینگی کمتر، اما مؤثرتر.
۲. مدیریت ریسک دقیقتر
در Uniswap v2، شما در معرض ضرر ناپایدار (impermanent loss) در کل دامنه قیمت هستید.
اما در v3 و مدلهای مشابه، میتونید ریسکتون رو محدود کنید به بازهای که واقعاً انتظار حرکت دارید.
اگر تحلیلتون درست باشه، با ریسک کمتر سود بیشتری میگیرید.
۳. سفارشیسازی استراتژیها
مدل Concentrated Liquidity این امکان رو میده که انواع استراتژی طراحی بشه:
•تامین نقدینگی محافظهکارانه با بازههای وسیع
• تامیننقدینگی فعال با بازههای تنگ و بازتنظیم مکرر
• استفاده از Vaultهای خودکار که بازه رو با الگوریتم مدیریت میکنن (مثل Arrakis، Gamma و…)
در نتیجه، سرمایهگذار میتونه بین درآمد بیشتر با فعالیت بیشتر یا درآمد کمتر با ریسک کمتر یکی رو انتخاب کنه.
جمعبندی
نقدینگی متمرکز، ابزاریه برای هوشمندتر کردن تأمین نقدینگی.
به جای اینکه مثل گذشته همهچیز رو به کل بازار بسپارید، حالا میتونید تصمیم بگیرید کجا باشید، چقدر باشید، و کی خارج بشید.
برای همین هم هست که APR در استخرهای v3 (مثل Uniswap v3) معمولاً بالاتره — نه چون جادویی در کاره، بلکه چون سرمایه دقیقتر استفاده میشه.
البته این مدل نیاز به دانش و مدیریت فعالتری داره.
اما اگر بهدرستی پیاده بشه، میتونه بهرهوری سرمایه در دیفای رو چند برابر کنه — و دقیقاً به همین دلیل، آیندهی AMMها در همین مسیر داره حرکت میکنه.
@cryptobyalireza
ارزش TVL شبکه سونیک به بیش از ۱ میلیارد دلار رسید. از اکوسیستم سونیک هرچی دارید هولد کنید این اکوسیستم از Bear Market سختی به خوبی عبور کرده و پروژههای مهمش از دید محصول خیلی خوب میدونن چیکار میکنن و به ضعفها و قوتهای خودشون به خوبی آگاهن.
@cryptobyalireza
پایان نظم پولی کهن
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
این سهگانه برای دعوت به تفکر است.
اگر پول، یک قرارداد اجتماعیـسیاسیـتکنولوژیک است،
پس باید قابل خواندن، قابل نقد، و قابل بازنویسی باشد نه فقط مصرف.
و وقتی بالاخره کد این نظم را بخوانیم، میفهمیم بیاطلاع نبودیم؛ بیاطلاع نگه داشته شدیم.
در نظمی زندگی کردیم که فهمش ممنوع بود، نه غیرممکن.
@cryptobyalireza
اگر همچنان روی شبکه فانتوم NFTهای Wiggy در اختیار دارید و از مایگریشن به سونیک جا ماندید، اسنپشات دوم در بلاک ۱۰۷۲۲۲۲۲۲ این شبکه انجام میشه. کافیه NFTها در کیف پولتون باشه (اگر NFT شما آواتار پروفایل گلکسی هست یا در مارکت لیست شده باید آزادشون کنید.) فرآیند انتقال خودکار انجام میشه و روی همون آدرس در شبکه سونیک NFTهاتون رو دریافت خواهید کرد و نسخه NFT شما در شبکه Fantom از بین خواهد رفت.
زمان تقریبی اسنپشات:
https://ftmscan.com/block/countdown/107222222
@cryptobyalireza
سهگانه: پایان نظم پولی کهن
قسمت اول: «پول: تولدی دیگر در قالب کُد»
از سلطهی دولتها تا تکامل استیبلکوینهای الگوریتمی
مقدمه
سالهاست به ما گفتهاند پول همان چیزیست که دولتها میگویند:
“پول قانونی، چون پشتوانهاش دولتها هستند.”
اما در دنیای جدیدی که دیگر نیازی به اعتماد به دولتها نیست، این تعریف دارد پوسیده میشود.
سؤال اینجاست: آیا پول چیزی فراتر از برگهی چاپی یا عدد دیجیتال است؟
و اگر «اعتماد» دیگر یک فرد یا نهاد نیست، بلکه کدی روی بلاکچین باشد، پس واقعاً چه چیزی پول است؟
پول: از دارایی تا ابزار کنترل
تاریخ پول را که ورق بزنیم، میبینیم مسیر آن از یک دارایی ملموس (طلا، نقره، کالا) شروع شد، به اسکناس رسید و بعد وارد دنیای عددهای مجازی بدون پشتوانه شد — اما همیشه در جیب دولت.
در دهههای اخیر، پول به ابزاری برای سیاست تبدیل شده:
• با خلق پول میشود اقتصاد را تحریک کرد.
• با نرخ بهره میشود مصرف را کنترل کرد.
• با تورم، بدهیها را بیصدا بازنویسی کرد.
پول دیگر فقط واسطهی مبادله نیست؛ شده اهرم قدرت. و آنکس که پول را خلق میکند، نه فقط اقتصاد، بلکه روایت را هم کنترل میکند.
ظهور بیاجازهها: وقتی پول از دولت اجازه نگرفت
بیتکوین اولین ضربه را زد؛ گفت پول میتواند کد باشد، بیاجازه، بیمرکز، بیطرف.
اما بیتکوین برای بیشتر مردم نوسانی، سخت، و پیچیده بود.
آنجا بود که استیبلکوینها وارد شدند:
پولهای دیجیتال با پشتوانهی ثابت، اما بدون مجوز دولتها.
در ابتدا، مدلهایی مثل USDT یا USDC آمدند:
• پشتوانه دلاری
• مدیریت توسط نهاد متمرکز
• ساده، کاربردی، اما همچنان وابسته به بانک و دولت
اما این فقط شروع بود.
تکامل استیبلکوین: از وثیقه تا الگوریتم
مرحله بعد DAI بود. یک مدل کاملاً رویزنجیرهای که بهجای بانک، با وثیقهی رمزارزی کار میکرد.
استیبلکوین DAI یک پیام داشت:
پایداری قیمت میتواند حاصل بازار باشد، نه دستور دولت.
سپس پروژههایی مثل USDe (از Ethena Labs) پا را فراتر گذاشتند:
• الگوریتمهای مبتنی بر هِجینگ و فاندینگ ریت
• بدون پشتوانه بانکی
• بدون کنترل متمرکز
در این مدلها، هیچ دولت یا نهاد خاصی نمیتواند عرضه را تعیین کند.
عرضه و تقاضا، وثیقهگذاری، نرخ بهره بینپروتکلی و رفتار بازارند که تعادل میسازند.
این یعنی پول به یک پدیدهی طبیعیتر، قابل مشاهدهتر و مهارپذیرتر تبدیل شده.
و این چیزیست که برای اقتصاددان کلاسیک، کابوس است.
پول بدون مجوز، بدون سانسور
در سیستم سنتی، اگر دولتها نخواهند، پول شما نمیچرخد. نه تنها پول شما که پول دیگر دولتها هم میتواند به دلیل تحریمهای سنگین از گردش خارج و فاقد ارزش شود.
سوئیفت، بانک مرکزی، سیاست ارزی، همه میتوانند گردش را متوقف کنند.
در دیفای، اگر استیبلکوین شما روی یک بلاکچین بدون سانسور باشد (مثل DAI یا USDe روی Ethereum یا Sonic)، هیچکس نمیتواند جلوی انتقال آن را بگیرد — حتی سازندهاش.
پول دوباره به یک ابزار شخصی، بدون سانسور و بدون سیاست تبدیل شده.
این یعنی پول از کنترل دولتها خارج شده،
و در عوض، به اختیار بازار و مکانیزمهای کدنویسیشده سپرده شده است.
وقتی پول به «پروتکل» تبدیل میشود
در دنیای جدید، پول نه برگه است، نه حتی عددی در سیستم بانک مرکزی.
پول یک قرارداد هوشمند است. یک الگوریتم. یک کد قابل بازرسی.
و این، برای اقتصاددانهایی که تمام تئوریهایشان را بر پایهی اختیار دولت و سیاستگذاری تنظیم کردهاند، یک زمینلرزه است.
حالا باید جواب دهند که:
• اگر حاکمیت پولی از دولت به پروتکل منتقل شود، چه میشود؟
• اگر مردم به پولهایی اعتماد کنند که نه توسط بانکهای مرکزی پشتیبانی میشود، نه پشتوانهاش طلاست، بلکه کدیست که همه میتوانند ببینند و بسنجند — چه میشود؟
و این چیزی است که احتمالا نمیدانند:
پول دیگر قول نیست، کد است. و اگر کد، شفاف باشد، شاید اصلاً نیازی به قول نباشد.
فهرست مطالب Passive Income:
روز اول
روز دوم
روز سوم
روز چهارم
روز پنجم
روز ششم
روز هفتم
روز هشتم
روز نهم: به زودی
روز دهم: بهزودی
نشر حداکثری؛ شاید در این شرایط اقتصادی این روشهای کسب درآمد غیرفعال به درد کسی بخوره
@cryptobyalireza
چطور سیستم درآمد غیرفعال محتوامحور بسازیم؟ آموزش گامبهگام با ChatGPT + ابزارهای دیفای
ایدهی اصلی رو گرفتیم: از ChatGPT استفاده کنیم برای تولید محتوای تحلیلی یا اطلاعات ارزشمند، بعد با کمک ابزارهای کریپتویی مثل NFT، توکن، یا اشتراک غیرمتمرکز اون محتوا رو به یک جریان درآمدی تبدیل کنیم. حالا بیایم ببینیم این مدل چطور پیادهسازی میشه، قدم به قدم:
گام اول: انتخاب حوزه و فرمت محتوا
سؤال کلیدی: مخاطب قراره چه چیزی بخونه که براش ارزش داشته باشه و حاضر باشه بابتش هزینه کنه؟
چند ایده کاربردی:
• خلاصه تحلیلهای حاکمیتی در Snapshot (Governance Digest)
• بررسی APR و TVL استخرهای خاص در دیفای (Yield Tracker)
• پیشبینی هفتگی تغییرات نرخ استخرهای استیبلکوینی
• تجزیهوتحلیل دادههای آنچین (Wallet Trends یا Whale Moves)
• آموزشهای مرحلهبهمرحله برای LPها یا وامگیرندگان دیفای
فرمت محتوا:
• متن خلاصه + نمودار ساده
• توییتریپلای خودکار (با GPT و Zapier)
• گزارش PDF ماهانه
• فایل Notion یا لینک اشتراکی محدود
گام دوم: طراحی پرامپتهای ChatGPT برای تولید خودکار
برای اینکه ChatGPT بتونه محتوا رو منظم و بدون دخالت زیاد انسانی تولید کنه، لازمه یه الگو طراحی کنیم. مثلاً:عنوان: تحلیل هفتگی جفتارز USDC/DAI در Curve
۱. خلاصه عملکرد استخر در هفت روز گذشته
۲. تغییرات TVL و APR
۳. بررسی رفتار نهنگها
۴. پیشنهاد استراتژی برای LPهای جدید
۵. منابع داده: DefiLlama, Dune, Curve API
بعد با دادههای واقعی (یا لینکهای API) این پرامپت رو پر میکنیم و ChatGPT خروجی قابل استفاده تولید میکنه.
گام سوم: اتوماسیون انتشار محتوا
در این مرحله میخوایم کاری کنیم که محتوا بدون دخالت دستی منتشر بشه:
ابزارهایی که میتونی استفاده کنی:
برنامهریزی زمانی
Zapier / Make / IFTTT
انتشار محتوا
Mirror.xyz / Notion + Super
ساخت NFT برای دسترسی محدود
Zora / Manifold / Unlock Protocol
دسترسی محدود با توکن
Guild.xyz / Collab.Land
مثلاً:
• هر هفته یک تسک در Zapier تنظیم میکنی که پرامپت رو به ChatGPT بفرسته،
• خروجی رو توی Mirror.xyz منتشر میکنی،
• و فقط کسانی که NFT یا توکن مربوطه رو دارن، میتونن متن کامل رو ببینن.
گام چهارم: اتصال به سیستم پرداخت و اشتراک
مدلهای درآمدی که قابل اجرا هستن:
۱. ایجاد NFT
برای دسترسی یکماهه / سهماهه یه NFT خاص طراحی و تعریف کن.
۲. دسترسی بر اساس توکن: مثلاً هولدرهای توکن $ABC به محتوای ویژه دسترسی دارن.
۳. فروش مستقیم (Pay-Per-Read): هر پست توی Mirror به شکل NFT فروخته میشه.
۴. پاداش اختیاری: یه لینک Tip یا Donate متصل به کیف پول یا ENS بذار، مثل: tip.myname.eth
گام پنجم: حفظ کیفیت و اعتماد کاربران
درآمد پایدار، فقط وقتی پایدار میمونه که اعتماد کاربرها رو از دست ندی.
• هر چند هفته یه بار فرمت رو بهروزرسانی کن.
• از ChatGPT بخواه تنوع در لحن، ساختار یا پیشنهادات ایجاد کنه.
• اگه از دادهی API استفاده میکنی، اطمینان حاصل کن که بهروز و معتبر باشه.
• نظرات کاربران رو جمع کن و بعضی تحلیلها رو بر اساس درخواستهای اونا بنویس.
نکته پایانی: چرا این مدل خاصه؟
• محتوا یه بار تولید میشه، ولی چون ساختار داره، قابل تکرار و اتوماسیونیه.
• ارزش محتوا وابسته به دادهها و تحلیله، نه هیجان یا روایت. یعنی بهراحتی میتونه به NFT یا سرویس تبدیل بشه.
• هیچ وابستگیای به سیستم سنتی پرداخت، بانک، یا احراز هویت نیست. همهچیز رمزنگاریشده، شفاف و تحت کنترل خودته.
پس اگر دنبال درآمد غیرفعالی هستی که نه سرمایهی اولیهی زیادی بخواد، نه ریسک لیکویید شدن داشته باشه، و نه وابسته به بازار خرسی یا گاوی باشه، ساختن یه سیستم محتوای تحلیلمحور با ChatGPT و ابزارهای کریپتو میتونه نقطهی شروع فوقالعادهای باشه.
@cryptobyalireza
Sonic Pay
با سرویس Sonic Pay میتونید یه Visa Card مجازی بسازید و با USDC روی شبکه سونیک شارژش کنید و پرداختهای ارزی کوچک مثل خرید اعتبار اکانتهای Apple یا Google رو بدون دردسر انجام بدین.
pay.soniclabs.com
@cryptobyalireza
بسیار مهم
https://x.com/circle/status/1902752120568467953
کمپانی Circle از راهاندازی USDC اصلی (به صورت Native و نه بریج شده) روی شبکه سونیک خبر داده.
@crypobyalireza