I’m nothing. A devoted believer in "The Future is Decentralized."
ییلدفارمرها vs تریدرها – دو راه، یک هدف؟
در دنیای دیفای، دو گروه از فعالان بازار همیشه در حال بازی با سرمایه هستند: ییلدفارمرها و تریدرها. هر دو به دنبال سود هستند، اما استراتژیها، ریسکها و طرز فکرشون کاملاً متفاوت از همه. اگر تا حالا برات سوال بوده که کدوم مسیر بهتره، این مقایسه میتونه کمک کنه که بفهمی کدوم سبک به شخصیت و اهداف مالی تو نزدیکتره.
ییلدفارمر کیست و چطور سود میکند؟
ییلدفارمر کسیه که سرمایهاش رو در پلتفرمهای دیفای سپردهگذاری میکنه تا از طریق روشهایی مثل تأمین نقدینگی، وامدهی یا استیکینگ، سود کسب کنه. این روش بیشتر به یه “سرمایهگذاری منفعل” شباهت داره، چون نیازی نیست هر لحظه بازار رو دنبال کنی.
ویژگیهای اصلی ییلدفارمر:
• سود از طریق کارمزدهای تراکنش، پاداش توکن و بهره وامدهی
• معمولاً دنبال APY/APR بالا برای بیشترین بازده
• تصمیماتش بیشتر بر اساس ریسکسنجی استخرها و سود ترکیبی بلندمدته
• همیشه نگران زیان ناپایدار (Impermanent Loss) و تغییرات نرخ سود
مثال:
ییلدفارمری که ۵۰۰۰ دلار در استخر ETH/USDC در Uniswap قفل کرده، بهجای تحلیل نمودار، بیشتر حواسش به نوسانات استخر، سود سالانه و تغییرات در استراتژی ییلدفارمینگ هست.
تریدر کیست و چطور سود میکند؟
تریدرها، برخلاف ییلدفارمرها، فعالانه در بازار خرید و فروش میکنند. اونها از نوسانات قیمت استفاده میکنن تا در کوتاهمدت سود بگیرن.
ویژگیهای اصلی تریدر:
• کسب سود از طریق خرید و فروش هوشمندانه در نقاط مناسب
• معمولاً دنبال سیگنالهای تکنیکال و اخبار بازار برای ورود و خروج
• تصمیماتش وابسته به تحلیل چارتها، حجم معاملات و نقدینگی بازار
• همیشه نگران نوسانات قیمت، حد ضرر و مدیریت سرمایه
مثال:
تریدر، وقتی میبینه قیمت ETH در حمایت تکنیکالی قرار داره، وارد معامله میشه و با ۱۰٪ رشد قیمت، از بازار خارج میشه. در حالی که ییلدفارمر ممکنه همون ETH رو در استخر قفل کنه و طی چند ماه، سودی معادل یا حتی بیشتر از این بگیره، بدون اینکه لازم باشه هر روز چارت نگاه کنه.
کدوم روش در دیفای بهتره؟
اگر حوصله چک کردن چارتها، معاملات لحظهای و نوسانات شدید رو نداری، ییلدفارمینگ برات مناسبه. این روش به سرمایهگذاری سنتی شباهت داره و با گذر زمان سود ایجاد میکنه.
اگر عاشق تحلیل بازار، نوسانات سریع و شکار فرصتها هستی، ترید برات جذابتره. ولی باید مدیریت ریسک قوی داشته باشی و برای ضررهای احتمالی آماده باشی.
استراتژی ترکیبی: بعضی از حرفهایها ترکیبی از هر دو روش رو انتخاب میکنن. یعنی بخشی از سرمایهشون رو در ییلدفارمینگ قفل میکنن تا سود ثابت بگیرن و در عین حال، بخشی از سرمایهشون رو برای ترید فعال نگه میدارن تا از فرصتهای بازار هم استفاده کنن.
نتیجهگیری – تو ییلدفارمر هستی یا تریدر؟
• اگر دنبال سود پایدار و بدون استرس زیاد هستی، ییلدفارمینگ رو انتخاب کن.
• اگر هیجان نوسانات و معاملات سریع رو دوست داری، ترید گزینه بهتریه.
• اگر حرفهای هستی، ترکیبی از هر دو روش میتونه بهترین استراتژی باشه.
پس قبل از ورود، شخصیت و سبک سرمایهگذاری خودت رو بشناس. تو کدوم دستهای؟ ییلدفارمر صبور یا تریدر فرصتطلب؟
@cryptobyalireza
وقتی با وجود ریزش مارکت نقدینگی پروتکلهای دیفای در بعضی جفتها بالا میره این یعنی تامینکنندهها که عموما با تحلیل تصمیمگیری میکنن منتظر فرصت ورود بودند. این یعنی رشد خوبی بعد از اتمام اصلاح مارکت در راهه و شرایط فعلی فرصت وروده.
@cryptobyalireza
حالا کافیه چند تامینکننده بزرگ یورو/دلار دنبال سودی بیشتر از کارمزد تراکنش باشن اونوقته که یدونه FIVE هم تو مارکت نمیذارن بمونه (هرچه FIVE نایابتر، پاداش تامینکنندهها ارزشمندتر). وقتشه تامینکنندههای سنتی هم با DeFi آشنا بشن.
@cryptobyalireza
فارم سونیک یورو هم به DeFive اضافه شد.
همونطور که دلار سنتی تو فضای کریپتو میشه USDC یا USDT ما معادلی هم برای یورو داریم که به EURC شناخته میشه و در واقع پشتش همون کمپانی Circle هست که مالک USDC است.
حالا کافیه دلار یا یورو رو به USDC و EURC در شبکه سونیک تبدیل کنید و برای خودتون یک Passive Income نسبتا مطمئن و جذاب ایجاد کنید به خصوص که نسبت یورو به دلار نوسانات آنچنان شدیدی نداره.
اگر روی معاملات یورو و دلار نوسان میگیرید افزایش نقدینگی این استخرها میتونه کمک کنه معاملات این جفت بسیار راحت و جذاب بشه.
@cryptobyalireza
آشنایی با Liquid Staking
پروتکلهای لیکوئید استیکینگ پنجره جدیدی رو در دنیای DeFi باز کردند که کمک میکنه سود بیشتر و ریسک کمتری رو داشته باشیم.
کاربران با مفاهیمی مثل Staking بیشتر به صورت جنرال آشنایی دارند و کم و بیش اون رو تجربه کردند. اینکه کوین یا توکن خودشون رو جایی Stake کنند و بابتش سود بگیرند. اما در Liquid Staking شما در ازای استیک کردن Asset علاوه بر سود، به نسبت آورده خودتون توکن معادلی رو دریافت خواهید کرد و بعداً برای آزاد شدن داراییهای اصلی خودتون مجبور به عودت همان میزان توکن معادل خواهید بود. فرض کنید در یک پروتکل مقدار ۱ عدد ETH یا S استیک میکنید و علاوه بر سود ۱ عدد توکن stETH یا stS به شما تعلق میگیره و بعد میتونید آزادانه اون توکن معادل رو Trade کنید یا به عنوان Liquidity در فارمهایی که اون رو ساپورت میکنن ببرید و کشت سود کنید. به عبارتی از نقدینگی که در یک پلتفرم استیک کردید و از دستتون خارج شده باز میتونید در پلتفرمهای دیگه سود بگیرید.
هدف از طراحی این سیستم صرفا حداکثر کردن سود کاربر نیست بلکه توسعه پروتکلهای Liquid Staking میتونه به پایداری توکن اصلی یک شبکه و همچنین تبادلات بین بلاکچینی هم کمک کنه. مثلا تصور کنید که من بتونم S رو در شبکه Sonic استیک کنم و stS رو ببرم در پلتفرمهای دیفای که APR خوبی دارن و اونجا فارم کنم و سود بگیرم! حالا اون سود رو میتونیم در یک فرصت مناسب دوباره به S تبدیل کنیم و این فرآیند رو تکرار کنیم.
با این کار هم سود استیکینگ پلتفرم Liquid Staking رو گرفتیم و هم سود فارم در دیگر پروتکلها و انگار از نقدینگیمون ۲ بار بهره بردیم.
@cryptobyalireza
چرا همه توکنها برای استیکینگ مناسب نیستند؟
استیکینگ یکی از روشهای محبوب و ساده برای کسب Passive Income در دنیای کریپتو است، اما همه توکنها برای استیکینگ مناسب نیستند. بسیاری از پروژهها نرخ سود بالایی ارائه میدهند، اما این همیشه به معنای یک سرمایهگذاری خوب نیست. در این مطلب بررسی میکنیم که چرا برخی توکنها گزینههای مناسبی برای استیکینگ نیستند و چه معیارهایی را باید در نظر بگیرید.
۱. نرخ سود بالا همیشه چیز خوبی نیست!
شاید دیده باشید که برخی پروتکلها نرخ سود سالانه (APR) بالای ۵۰٪، ۱۰۰٪ یا حتی ۱۰۰۰٪ ارائه میدهند. در نگاه اول، این پیشنهاد وسوسهکننده است، اما نکتهای که اغلب نادیده گرفته میشود، تورم توکن و مدل اقتصادی پروژه است.
مثال واقعی:
• پروژهای با APR = 100% را در نظر بگیرید.
• اگر تعداد کل توکنهای در گردش ۱۰ میلیون باشد و پروتکل برای تأمین سود استیکینگ، هر سال ۱۰ میلیون توکن جدید منتشر کند، در واقع حجم کل توکنها دو برابر میشود.
• اگر تقاضا ثابت بماند، ارزش هر توکن به نصف کاهش خواهد یافت!
بنابراین، سود استیکینگ شما در ظاهر ۱۰۰٪ است، اما در واقع قدرت خرید شما حفظ نمیشود.
۲. نرخ تورم و میزان انتشار توکن را بررسی کنید
قبل از استیک کردن هر توکن، حتماً بررسی کنید که:
• چه مقدار توکن جدید هر سال وارد بازار میشود؟
• آیا تقاضای کافی برای توکن وجود دارد یا خیر؟
• مدل توزیع پاداش چگونه است؟
اگر عرضه توکن با سرعت زیاد افزایش یابد، حتی سود استیکینگ هم نمیتواند ضرر ناشی از کاهش ارزش توکن را جبران کند.
چگونه تورم یک توکن را بررسی کنیم؟
• سایتهایی مانند CoinGecko یا CoinMarketCap اطلاعات مربوط به عرضه در گردش (Circulating Supply) و عرضه کل (Total Supply) را نمایش میدهند.
• اسناد پروژه (Whitepaper) و توکنومیکس آن را بررسی کنید. اگر پروژه مدل اقتصادی پایداری نداشته باشد، احتمال افت قیمت توکن بالا خواهد بود.
۳. نقدشوندگی توکن را بررسی کنید
حتی اگر یک توکن نرخ سود استیکینگ خوبی داشته باشد، اما در صرافیها Liquidity پایینی داشته باشد، نقد کردن آن دشوار خواهد بود.
۴. آیا مدل اقتصادی پروژه قابل اعتماد است؟
برخی پروژهها فقط برای جذب سرمایه اولیه و افزایش قیمت توکن، سودهای نجومی برای استیکینگ ارائه میدهند، اما بعد از مدتی، قیمت توکن به شدت افت میکند.
هشدار: بسیاری از پروژههای کلاهبرداری (Ponzi Schemes) از استراتژی «نرخ سود نجومی» استفاده میکنند تا کاربران را جذب کرده و سپس سرمایهها را تخلیه کنند.
جمعبندی: چگونه توکن مناسب برای استیکینگ را انتخاب کنیم؟
به نرخ سود بالا گول نخورید: سود ۵۰٪ یا ۱۰۰٪ اگر با تورم بالا همراه باشد، ارزش واقعی ندارد.
مدل توزیع و تورم را بررسی کنید: اگر تعداد توکنهای در گردش به سرعت افزایش یابد، ارزش توکن کاهش خواهد یافت.
نقدشوندگی را در نظر بگیرید: توکنی که به سختی معامله میشود، در زمان برداشت سرمایه مشکلساز خواهد شد.
نتیجه نهایی: هر توکنی که قابلیت استیکینگ داشته باشد، الزاماً گزینه خوبی برای Passive Income نیست. تحلیل درست، انتخاب هوشمندانه و در نظر گرفتن ریسکها، کلید موفقیت در استیکینگ است.
@cryptobyalireza
خب بالاخره چیزی که شخصا روی DeFive منتظرش بودم اومد.
فارم یورو/دلار
بعدتر درباره اهمیت این جفت و اینکه چطور میتونه نقدینگی و حجم معاملات خوبی رو به سمت شبکه سونیک و پروتکل DeFive بیاره صحبت خواهم کرد.
@cryptobyalireza
تاریخچه و معنای لغوی “Passive Income”
اصطلاح Passive Income از ترکیب دو واژه Passive (منفعل) و Income (درآمد) تشکیل شده است. از نظر لغوی، به معنای «درآمدی که بدون فعالیت مستقیم و مداوم به دست میآید» است. اما چرا به این نوع درآمد، “منفعل” میگویند؟ آیا واقعاً هیچ تلاشی برای کسب آن لازم نیست؟
ریشه و تاریخچه اصطلاح
واژه Passive Income در دهههای گذشته بیشتر در مباحث مالی و سرمایهگذاری رواج پیدا کرد. اولین بار در قوانین مالیاتی آمریکا (اواخر قرن ۲۰) از این اصطلاح به عنوان یکی از دستههای درآمد نام برده شد. طبق قانون مالیات بر درآمد ایالات متحده، درآمد به سه دسته تقسیم میشود:
1. Active Income
(درآمد فعال): مثل حقوق و دستمزد که در ازای کار مستقیم دریافت میشود.
2. Portfolio Income
(درآمد سبد سرمایهگذاری): سود ناشی از خرید و فروش سهام، اوراق قرضه و غیره.
3. Passive Income
(درآمد غیرفعال): درآمدی که از داراییها یا سرمایهگذاریهایی به دست میآید که نیاز به حضور و کار روزانه فرد ندارند.
با گسترش مباحث سرمایهگذاری و آزادی مالی، این اصطلاح در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ محبوب شد و توسط نویسندگانی مانند رابرت کیوساکی در کتاب پدر پولدار، پدر بیپول به عنوان راهی برای رسیدن به استقلال مالی مطرح شد.
چرا “منفعل”؟ آیا واقعاً بدون تلاش است؟
واژه “منفعل” ممکن است این تصور را ایجاد کند که این نوع درآمد کاملاً بدون تلاش حاصل میشود. اما در واقع، “Passive Income” به معنای کسب درآمد بدون نیاز به کار مستقیم و مداوم است، نه بدون هیچ تلاشی. بسیاری از روشهای درآمد غیرفعال (مثل اجاره ملک، سهام سودده، استیکینگ در DeFi) نیاز به سرمایهگذاری اولیه، مدیریت دورهای و یا یادگیری دارند. بنابراین، این نوع درآمد شاید از کار روزانه جدا باشد، اما همچنان نیازمند استراتژی و تصمیمگیری است.
پس به طور خلاصه این واژه از نظر لغوی به معنای درآمدی است که نیاز به کار روزانه ندارد، اما معمولاً در ابتدا به تلاش و سرمایهگذاری نیاز دارد. پس اگر کسی گفت “درآمد پسیو بدون هیچ زحمتی به دست میاد”، یادآوری کنید که حتی منفعل بودن هم گاهی نیاز به فعال بودن دارد!
@cryptobyalireza
سونیک در Top Trends وبسایت CoinGecko
هرگونه اصلاح مارکت فرصت برای اضافه کردن S و اکوسیستم سونیک هست.
روند تامیننقدینگی روی این شبکه به من سیگنال نزدیک بودن یک رشد بزرگ میده.
@cryptobyalireza
دنیای کریپتو پر از آدماییه که یه توییتشون میتونه بازارو تکون بده، یه تصمیمشون میتونه آینده یه پروژه رو بسازه یا خراب کنه. از ویتالیک بوترین که اتریومو ساخت بگیر تا چانگپنگ ژائو که بایننسو رسوند به یه غولی که همه میشناسن، یا حتی ایلان ماسک که با یه توییت میتونه قیمت دوجکوین رو بفرسته فضا یا بندازتش ته دره یا همین آندره کرونیه که به نظر من مغز متفکر DeFi هست. این آدما مسیر کلی بازارو مشخص میکنن، ولی چیزی که همیشه تکرار شده، واکنشهای عجیب و غریب کامیونیتیهاست که نه تنها فایدهای نداره، بلکه معمولاً نتیجه عکس میده.
ویتالیک بوترین یه بار گفت که کامیونیتی اتریوم زیادی احساسی و غیرمنطقی برخورد میکنه. نتیجه؟ فاصله گرفتن از توییتر و کمتر درگیر شدن با درخواستای هیجانی.
یا چیزی که باعث شد آندره کرونیه از کریپتو دلزده بشه، نه ضعف فنی یا اشتباهات خودش، بلکه کامیونیتی بیش از حد احساسی و فشارهای بیوقفه کاربران بود.
کریپتو جای کامیونیتیه، اما کامیونیتی پروژههای فنی و High Tech باید منطقی و هوشمندانه رفتار کنن نه در سطح کامیونیتی تیمهای فوتبال یا طرفدارهای دوآتشه خوانندههای رپ. اطلاعات و تحلیل قوی، حمایت از توسعه واقعی و داشتن یه دید بلندمدت، اون چیزیه که فرق یه کامیونیتی قوی رو با یه جمعیت احساسی مشخص میکنه.
بازار با سر و صدا بالا نمیره، با ساختن بالا میره.
آندره کرونیه، یکی از نوابغ بیچونوچرای دنیای دیفای، کسی که با Yearn Finance مفهوم ییلد فارمینگ رو متحول کرد و با Fantom و Sonic زیرساختی سریع و مقیاسپذیر برای بلاکچین ساخت در آخرین توییت خودش از پروژههای سایر شبکهها خواست توکنهاشون رو به شبکه سونیک بریج کنن و از طریق سیستم پاداشدهی پروتکلهایی همچون DeFive و Equalizer به توکنهاشون کاربرد بدن!
این توییت یک نکته آموزشی داره و اونم تعریف Utility Token هست. توکنی که بابت تامین نقدینگیش پاداش داده میشه Utility Token محسوب میشه و یک توکن کاربردی است.
@cryptobyalireza
این جمله رو چند بار بخونید:
کامپیوترهای کوانتومی میتوانند کلیدهای خصوصی رو از کلیدهای عمومی استخراج کنند.
حمله هکری به بایبیت: بزرگترین هک تاریخ کریپتو
۱. نفوذ به قلعهای که دروازه ندارد: خطای معماری در کیف پولهای سرد
در دنیای سایبری، کیف پول سرد حکم دژی را دارد که باید تسخیرناپذیر باشد؛ اما وقتی امنیت به سطحی برسد که دیگر کسی انتظار شکست آن را نداشته باشد، همانجا نقطهی آسیبپذیریاش خواهد شد. بایبیت از مدل کیف پول سرد-گرم ترکیبی استفاده میکرد، یعنی بخش عمدهی داراییها در کیف پول سرد ذخیره میشد اما برای پردازش برداشتها، به یک امضای آفلاین موقتی نیاز داشت.
هکرها احتمالاً از یکی از روشهای زیر بهره گرفتهاند:
• نفوذ به گره واسط (Bridge Compromise): اگر بایبیت برای امضای تراکنشهای سرد به یک سیستم نیمهآنلاین وابسته بوده، این گره میتوانسته نقطهی شکست باشد.
• حمله به فرآیند آپدیت امنیتی (Patch Exploit): بسیاری از صرافیها، نرمافزارهای امنیتی خود را بهصورت دورهای آپدیت میکنند. نفوذ از طریق یک بروزرسانی آلوده، مسیر را برای استخراج کلیدهای رمزنگاری باز میکند.
• رخنه در الگوریتم ذخیرهسازی کلیدها: استفاده از یک ضعف رمزنگاری در نحوهی تولید و ذخیرهی کلیدهای خصوصی میتوانسته کل این مکانیزم را بیاثر کند.
نکتهی کلیدی: در این حمله، ساختار امنیتی سنتی نهتنها بیاثر بود، بلکه خودش راه نفوذ را برای هکرها باز کرد. کیف پولهای سرد دیگر در برابر حملات نسل جدید، مصون نیستند.
۲. آناتومی یک حمله: مسیریابی تراکنشها در شبکههای غیرمتمرکز
یکی از تفاوتهای کلیدی این حمله با هکهای قبلی، نحوهی جابجایی وجوه دزدیدهشده است. در حملات قدیمی، هکرها وجوه را مستقیماً به صرافیهای متمرکز ارسال میکردند، اما در این مورد، استراتژی پیشرفتهتری در کار بوده:
1. شاردینگ تراکنشها (Transaction Sharding): کل سرمایهی دزدیدهشده به هزاران آدرس کوچکتر تقسیم شده تا تحلیل آنچین سختتر شود.
2. استفاده از پروتکلهای مقیاسپذیر مانند zkSync و Arbitrum: به جای نقد کردن سریع، هکرها از شبکههایی با کارمزد پایین و سرعت بالا برای پنهان کردن رد پای خود استفاده کردهاند.
3. انتقال داراییها از طریق پلهای میانزنجیرهای (Cross-Chain Hopping): استفاده از پلتفرمهایی مانند Stargate و Synapse Finance برای انتقال وجوه بین شبکههای مختلف بدون امکان ردیابی ساده.
4. نقدشوندگی غیرمتمرکز: فروش داراییها از طریق بازارهای P2P و صرافیهای بدون احراز هویت، بدون آنکه هیچ نهادی قادر به مسدودسازی باشد.
نتیجه: حمله به بایبیت، یک تغییر پارادایم در حملات سایبری حوزهی بلاکچین بود. هکرها دیگر صرفاً از یک روش سنتی استفاده نمیکنند؛ آنها اکنون بلاکچین را مانند یک سیستم زنده میبینند که میتوان مسیرهای نقدشوندگی را درون آن بهینهسازی کرد.
۳. امنیت در عصر پساکلاسیک: شکست رمزنگاری متعارف
این حمله نشان داد که حتی سیستمهای امنیتی مبتنی بر رمزنگاری فعلی نیز به زودی در برابر تهدیدهای جدید آسیبپذیر خواهند شد. و اینجاست که فیزیک کوانتومی وارد بازی میشود.
در رمزنگاری سنتی، امنیت مبتنی بر مشکلات محاسباتی دشوار مانند فاکتورگیری اعداد اول یا مسألهی لگاریتم گسسته است. اما ظهور رایانش کوانتومی میتواند این بنیانها را در هم بشکند:
• حملهی Shor: کامپیوترهای کوانتومی میتوانند در زمان نمایی، کلیدهای خصوصی را از روی کلیدهای عمومی استخراج کنند.
• حملهی Grover: کوانتوم سرعت جستوجوی کلیدهای رمزنگاری را تا چهار برابر افزایش میدهد، یعنی شکستن AES-256 دیگر ناممکن نخواهد بود.
• الگوریتمهای تصادفی غیرقابل پیشبینی: هکرهای کوانتومی قادر خواهند بود با استفاده از سوپرپوزیشن و درهمتنیدگی کوانتومی، مسیرهای جدیدی برای حملات امنیتی ایجاد کنند.
آیندهی امنیت در بلاکچینهای کوانتومی
برای مقابله با تهدیدهای آینده، راهحلهای زیر باید بهسرعت مورد بررسی قرار گیرند:
1. رمزنگاری مقاوم در برابر کوانتوم (PQC): الگوریتمهایی مانند Lattice-based Cryptography میتوانند جایگزین RSA و ECDSA شوند.
2. کیف پولهای سرد مبتنی بر فیزیک کوانتومی: استفاده از سیستمهای کوانتومی برای تولید کلیدهای تصادفی غیرقابل هک.
3. امنیت بلاکچین با مکانیزمهای درهمتنیدگی: ایجاد تراکنشهایی که بهصورت تعاملی (Entangled) قفل شوند و فقط در صورت برآورده شدن شرایط خاص باز شوند.
نتیجهگیری: آیا جنگ سایبری آینده، کوانتومی خواهد بود؟
حمله به بایبیت نه یک حادثهی اتفاقی، بلکه بخشی از یک تحول در مدلهای امنیتی صرافیهای دیجیتال است. اگر بلاکچینها بهسرعت به سمت معماری مقاوم در برابر کوانتوم حرکت نکنند، دیر یا زود شاهد فروپاشی سیستمهای رمزنگاری فعلی خواهیم بود.
حملهی بعدی، دیگر یک هک ساده نخواهد بود؛ بلکه ورود به عصری خواهد بود که امنیت دیجیتال، به قوانین مکانیک کوانتومی وابسته خواهد شد.
@cryptobyalireza
روز ۳: ییلدفارمینگ (Yield Farming) – هنر کشت سود در DeFi
امروز میخوایم یکی از جذابترین اما پرچالشترین روشهای Passive Income در دیفای رو بررسی کنیم:
ییلدفارمینگ. این روش میتونه سودهای بالایی بده، اما اگه بدون درک درست واردش بشی، ممکنه در نهایت بیشتر از چیزی که به دست آوردی، از دست بدی. پس بیاید ببینیم دقیقاً چطور کار میکنه، چه ریسکهایی داره، و چطور میشه یه ییلدفارمر حرفهای شد.
۱. ییلدفارمینگ چیست و چگونه کار میکند؟
ییلدفارمینگ یعنی سپردهگذاری داراییهای دیجیتال در پروتکلهای DeFi برای دریافت پاداش. این پاداشها میتونن از راههای مختلفی به دست بیان، مثل:
۱. کارمزدهای تراکنش: وقتی در استخرهای نقدینگی (Liquidity Pools) سرمایهگذاری میکنید، بخشی از کارمزدهای معاملات به شما میرسه.
۲. توکنهای پاداش: برخی پروتکلها برای جذب نقدینگی، توکنهای خودشون (مثل CAKE در PancakeSwap یا SUSHI در SushiSwap یا WIGO در WigoSwap یا FIVE در DeFive) رو به عنوان پاداش به تأمینکنندگان نقدینگی میدن.
۳. سود حاصل از وامدهی: در برخی پلتفرمها، دارایی شما به دیگران وام داده میشه و شما سود دریافت میکنید.
پس ییلدفارمینگ فقط کارمزد گرفتن از معاملات نیست، بلکه میتونه ترکیبی از چندین روش باشه.
۲. روشهای اصلی ییلدفارمینگ
تأمین نقدینگی (Liquidity Providing)
در این روش، شما داراییهای خودتون رو در یک استخر نقدینگی در صرافیهای غیرمتمرکز (DEX) مثل Uniswap، PancakeSwap یا Curve یا DeFive قرار میدید. این استخرها به کاربران امکان مبادله بدون نیاز به واسطه رو میدن و شما در ازای این مشارکت، کارمزد دریافت میکنید.
✅ مزایا:
• درآمد پایدار از کارمزد تراکنشها
• در برخی موارد، دریافت توکنهای پاداش مثل CRV در Curve یا CAKE در PancakeSwap یا FIVE در DeFive
❌ معایب:
• زیان ناپایدار (Impermanent Loss) که در ادامه توضیح میدیم
• برخی استخرها نقدینگی کافی ندارن و ممکنه برداشت سرمایه سخت باشه
وامدهی (Lending)
در این روش، شما دارایی خودتون رو در پروتکلهایی مثل Aave، Compound یا Venus قرار میدید تا دیگران بتونن ازش وام بگیرن و در ازای این کار، سود دریافت میکنید.
مثال:
شما ۵۰۰۰ DAI در Aave واریز میکنید. این پول به افراد دیگه وام داده میشه و شما سالانه مثلاً ۳٪ سود دریافت میکنید.
✅ مزایا:
• ریسک کمتر نسبت به تأمین نقدینگی
• بدون نگرانی درباره زیان ناپایدار
❌ معایب:
• سود متغیر و وابسته به شرایط بازار
• برخی پروتکلها ممکنه مشکلات نقدینگی داشته باشن
۳. زیان ناپایدار (Impermanent Loss) – مشکل اصلی تأمین نقدینگی
زیان ناپایدار یعنی وقتی قیمت یکی از داراییهای شما در استخر تغییر کنه، ممکنه در زمان برداشت دارایی، کمتر از حالتی که فقط توکنها رو در کیف پول نگه داشته بودید، سود کنید.
مثال:
• شما ۱ ETH و ۲۰۰۰ USDC رو در یک استخر ETH/USDC قرار میدید.
• قیمت ETH دو برابر میشه (از ۲۰۰۰ دلار به ۴۰۰۰ دلار).
• حالا چون استخر همیشه باید تعادل دو طرف رو حفظ کنه، مقدار ETH شما کمتر شده و مقدار USDC بیشتری دارید.
• اگر به جای تأمین نقدینگی، ETH رو در کیف پول نگه داشته بودید، سود بیشتری میکردید.
راهحلهای کاهش زیان ناپایدار:
• انتخاب استخرهایی که هر دو دارایی نوسان قیمت مشابهی دارن (مثلاً استیبلکوینهای دلار و یورو)
• بررسی دقیق نرخ سود و مقایسه با زیان احتمالی
۴. ریسکهای ییلدفارمینگ و چطور ازشون دوری کنیم
۱. هک و آسیبپذیری قراردادهای هوشمند: همیشه از پروتکلهای معتبر که کدشون بررسی شده استفاده کنید.
۲. کاهش نرخ سود: سودهای نجومی پایدار نیستن، همیشه به دنبال استراتژیهای متنوع باشید.
۳. نقدینگی کم: برخی استخرها در برداشت سرمایه مشکل ایجاد میکنن، نقدینگی استخر رو قبل از ورود بررسی کنید.
۴. پروژههای مشکوک: برخی پروژهها برای مدتی سودهای بالا میدن اما در نهایت از بین میرن. قبل از ورود، Whitepaper و کد و اعتبار پروژه رو بررسی کنید.
جمعبندی
• ییلدفارمینگ یعنی سپردهگذاری داراییها در پروتکلهای دیفای برای کسب سود.
• روشهای اصلی اون تأمین نقدینگی و وامدهی هستن.
• زیان ناپایدار یکی از ریسکهای بزرگ تأمین نقدینگیه، ولی میشه با انتخاب استخرهای مناسب، کنترلش کرد.
• پاداشها فقط از کارمزد تراکنشها نیست و بعضی پروژهها توکنهای اضافی میدن.
• مدیریت ریسک و انتخاب پروتکل مناسب، کلید موفقیت در ییلدفارمینگ هست.
@cryptobyalireza
چیزی که میگم، حاصل سالها بیخوابی، مطالعه بیوقفه و غرق شدن کامل در دنیای DeFiه. هر خطی که مینویسم، بهایش ساعتها کلنجار رفتن با پروتکلها، از دست دادن سرمایه، آزمون و خطا و پیدا کردن مسیرهای پنهان این دنیا بوده. امیدوارم براتون مفید باشه.
@cryptobyalireza
به طور خلاصه:
دلار رو میکنیم USDC روی شبکه سونیک
یورو رو میکنیم EURC روی شبکه سونیک
بعد این دوتا رو به عنوان Liquidity جفت میکنیم میبریم تو استخر EURO-USD در پروتکل DeFive
تا همینجا ۰.۱۴ درصد از حجم معاملات یورو به دلار و برعکس مال ماست (به نسبت سهممون از کل استخر) و این مقدار به صورت خودکار با هر تراکنش به نقدینگیمون اضافه میشه. حالا هرچه حجم بیشتر سود بیشتر.
بعد LP Tokenهای این استخر رو میبریم Stake میکنیم و هر ثانیه FIVE ریوارد میگیریم. حالا بستگی به استراتژیتون میتونید ریواردها رو هم مجددا در همین استراتژی ترکیب کنید.
@cryptobyalireza
به زبانی ساده اما فنی؛ توکنی مناسب Staking هست که:
۱- عمده توکنهاش نسبت به hardcap خودش Mint شده باشه
۲- نقدینگی یا Liquidity خوبی برای نقد کردن ریواردها داشته باشه
۳- مکانیزمهای ضدتورم داشته باشه
@cryptobyalireza
روز ۲: استیکینگ (Staking) – کسب سود از طریق قفل کردن داراییها
استیکینگ (Staking) در مفهوم کلی یعنی قفل کردن داراییهای دیجیتال در یک سیستم بلاکچینی یا یک پروتکل DeFi برای دریافت پاداش. این کار میتواند به دو شکل انجام شود:
۱. استیکینگ در سطح شبکه: قفل کردن داراییها برای کمک به امنیت بلاکچینهایی که از اثبات سهام (PoS) یا نسخههای پیشرفته آن مانند DPoS و LPoS استفاده میکنند.
۲. استیکینگ در پروتکلهای DeFi: سپردهگذاری داراییها در یک پلتفرم DeFi برای دریافت پاداش، معمولاً به شکل توکنهای بومی همان پلتفرم.
۱. استیکینگ در سطح شبکههای بلاکچینی
در بلاکچینهای مبتنی بر اثبات سهام (PoS)، کاربران میتوانند داراییهای خود را قفل کنند تا به امنیت شبکه کمک کرده و در ازای آن پاداش دریافت کنند.
روشهای مختلف استیکینگ در شبکهها
• استیکینگ مستقیم: کاربران با راهاندازی یک نود اعتبارسنج (Validator) داراییهای خود را استیک میکنند. این روش نیاز به حداقل میزان سرمایه (مثلاً ۳۲ ETH برای اتریوم) و دانش فنی دارد.
• استیکینگ نمایندگیشده (Delegated Staking): کاربران داراییهای خود را به اعتبارسنجها میسپارند و سهمی از پاداش دریافت میکنند.
۲. استیکینگ در پروتکلهای DeFi
بسیاری از پروتکلهای DeFi نیز امکان استیکینگ را ارائه میدهند، اما این نوع استیکینگ تفاوتهایی با استیکینگ در شبکههای بلاکچینی دارد. در اینجا، کاربران داراییهای خود را در یک قرارداد هوشمند قفل میکنند و در ازای آن پاداش دریافت میکنند.
نمونههایی از استیکینگ در DeFi
۱. پروتکلهای ییلدفارمینگ: برخی از پلتفرمهای ییلدفارمینگ، مانند Sushi، PancakeSwap، WigoSwap، DeFive، Curve و… به کاربران اجازه میدهند که توکنهای خود را استیک کنند و در ازای آن پاداش دریافت کنند.
۲. پروتکلهای بیمهای و ذخیره ارزش: پروژههایی مانند Convex Finance و Yearn Finance به کاربران اجازه میدهند که داراییهای خود را استیک کنند و بازدهی بهینهای از ییلدفارمینگ دریافت کنند.
۳. پروتکلهای ارائهدهنده لیکوئید استیکینگ: Lido، Rocket Pool و Frax نمونههایی از پروتکلهایی هستند که امکان استیکینگ لیکویید را فراهم میکنند. در لیکوئید استیکینگ کاربران توکنهای استیکشده خود را به شکل دارایی نقدشونده (مانند stETH در Lido یا stS در Beets) دریافت میکنند که امکان استفاده در سایر پروتکلهای DeFi را فراهم میکند.
ریسکهای استیکینگ در DeFi و شبکهها
۱. ریسک قفل شدن دارایی: در برخی پروتکلها، داراییها برای مدت مشخصی قفل میشوند.
۲. ریسک قراردادهای هوشمند: هک شدن یا باگهای قراردادهای هوشمند ممکن است باعث از دست رفتن سرمایه شود.
۳. ریسک نوسانات بازار: کاهش قیمت توکن پاداش میتواند سود واقعی را تحت تأثیر قرار دهد.
۴. ریسک اعتبارسنجها: در استیکینگ شبکهای، انتخاب یک اعتبارسنج نامعتبر میتواند منجر به کاهش سود یا جریمه شود.
۵. ریسک وابستگی به پروتکل: برخی از پروتکلهای DeFi مدل اقتصادی پایداری ندارند و ممکن است پس از مدتی پاداشهای استیکینگ کاهش یابد.
استراتژیهای بهینه برای استیکینگ
• بررسی دقیق پروتکل یا شبکه: قبل از استیک کردن، پروژه را از نظر امنیتی، تیم توسعهدهنده و مدل اقتصادی بررسی کنید.
• تنوعبخشی در استیکینگ: هم در شبکههای PoS و هم در پروتکلهای DeFi استیک کنید تا ریسکها را کاهش دهید.
• استفاده از لیکویید استیکینگ در صورت نیاز به نقدینگی: اگر نمیخواهید دارایی شما برای مدت طولانی قفل شود، از گزینههایی مانند
stETH (Lido)
rETH (Rocket Pool)
stS (Beets)
استفاده کنید.
• مقایسه سودآوری: نرخ پاداش در پلتفرمهای مختلف را بررسی کنید و بهترین گزینه را انتخاب کنید.
جمعبندی:
• استیکینگ هم در سطح شبکههای بلاکچینی و هم در پروتکلهای DeFi قابل انجام است.
• در شبکههای بلاکچینی، استیکینگ به امنیت شبکه کمک میکند، درحالیکه در DeFi، بیشتر برای تأمین نقدینگی و عملکرد پروتکل استفاده میشود.
• هر دو نوع استیکینگ مزایا و معایب خود را دارند و انتخاب بین آنها به استراتژی سرمایهگذاری و میزان ریسکپذیری کاربر بستگی دارد.
@cryptobyalireza
نکته کنکوری:
ترید کردن، چه در کوتاهمدت (Day Trading یا Swing Trading) و چه در بلندمدت (مثلاً خرید و فروش سهام یا ارز دیجیتال بعد از چند ماه یا سال)، در دسته Portfolio Income قرار میگیرد، نه Passive Income.
چرا؟ چون درآمد غیرفعال یعنی پولی که بدون نیاز به خریدوفروش مداوم جریان دارد، مثل سود سهام (Dividends)، اجاره ملک، یا استیکینگ در DeFi. اما در ترید کردن، شما باید فعالانه خرید و فروش کنید و بازار را تحلیل کنید. حتی اگر یک دارایی را برای چند سال هولد کنید، باز هم لحظه فروش، وابسته به تصمیمگیری فعال شماست.
پس اگر کسی گفت: “من تریدرم و از درآمد پسیو زندگی میکنم”، میتونید با یه لبخند حرفهای بهش یادآوری کنید که ترید، درآمد پورتفولیو محسوب میشه، نه پسیو!
@cryptobyalireza
روز ۱: مقدمه – درآمد غیرفعال: مفاهیم، فرصتها و ریسکها
درآمد غیرفعال چیست و چرا اهمیت دارد؟
درآمد غیرفعال (Passive Income) به نوعی از درآمد اشاره دارد که بدون نیاز به فعالیت روزانه و مداوم ایجاد میشود. این مفهوم در سیستمهای مالی سنتی از طریق سرمایهگذاری در اوراق قرضه، سود بانکی و املاک تحقق پیدا میکند. در حوزه DeFi (امور مالی غیرمتمرکز) نیز روشهای متعددی برای ایجاد درآمد غیرفعال وجود دارد که برخی از آنها بازدهی بالاتری نسبت به سیستمهای مالی سنتی دارند.
فناوری مالی غیرمتمرکز (DeFi) چگونه درآمد غیرفعال ایجاد میکند؟
دیفای به کاربران این امکان را میدهد که بدون نیاز به واسطههایی مانند بانکها و مؤسسات مالی، داراییهای خود را در قراردادهای هوشمند قفل کنند و در ازای آن سود دریافت کنند. روشهای متداول در این زمینه شامل موارد زیر است:
۱. استیکینگ (Staking): قفل کردن دارایی در یک شبکه بلاکچینی یا پروتکل دیفای برای دریافت پاداش.
۲. ییلدفارمینگ (Yield Farming): سپردهگذاری دارایی در پروتکلهای DeFi برای کسب سود از طریق ارائه نقدینگی.
۳. تأمین نقدینگی (Liquidity Providing): افزودن دارایی به استخرهای نقدینگی صرافیهای غیرمتمرکز و دریافت کارمزد تراکنشها.
۴. وامدهی (Lending): قرض دادن دارایی در پلتفرمهای وامدهی غیرمتمرکز و دریافت سود.
۵. لیکویید استیکینگ (Liquid Staking): استیک کردن دارایی بدون قفل شدن کامل آن، بهطوری که بتوان همزمان از آن در سایر پروتکلها استفاده کرد.
ریسکهای DeFi در مقایسه با سرمایهگذاریهای سنتی
اگرچه DeFi فرصتهایی برای کسب بازدهی بالاتر فراهم میکند، اما ریسکهایی نیز دارد که باید در نظر گرفته شود:
• ریسک نوسانات بازار: داراییهای کریپتو معمولاً نوسانات شدیدی دارند که میتواند بر سودآوری تأثیر بگذارد.
• ریسک قراردادهای هوشمند: کدهای برنامهنویسی قراردادهای هوشمند ممکن است آسیبپذیریهایی داشته باشند که امکان سوءاستفاده از وجوه را فراهم کند.
• ریسک نقدینگی: در برخی پروتکلها، ممکن است خروج از سرمایهگذاری و نقد کردن داراییها دشوار باشد.
• ریسک پروژههای نامعتبر: برخی پروژهها وعده سودهای غیرواقعی میدهند که میتواند نشانهای از کلاهبرداری باشد.
جمعبندی و مسیر پیش رو
• درآمد غیرفعال به معنای کسب سود بدون فعالیت روزانه است و DeFi ابزارهای متعددی برای این کار ارائه میدهد.
• بازدهی در DeFi معمولاً بالاتر از سیستمهای سنتی است، اما ریسکهای خاص خود را دارد.
در ۱۰ روز آینده، روشهای مختلف درآمد غیرفعال در DeFi را بررسی خواهیم کرد، همراه با مزایا، معایب و استراتژیهای مدیریت ریسک.
@cryptobyalireza
عزیزان من؛ فکر نمیکنم کسی در کامیونیتی فارسی بیش از من درباره اهمیت و نقش کامیونیتی در موفقیت یا عدم موفقیت پروژههای کریپتویی صحبت کرده باشه. اما چند نکته هست که باید حتما مد نظرتون داشته باشید:
۱- فضای سرمایهگذاری و معیارهای انتخاب سرمایهگذاران بزرگ در مارکت کریپتو نسبت به دو سه سال گذشته بسیار تغییر کرده. این نکته رو ممکنه الان متوجهش نباشید اما یک سال دیگه براتون محرز خواهد بود. برعکس گذشته که سیگنالهای سوشال مدیا مثلا هشتگهای توییتر یا… معیار مهمی بود، الان توجه حرفهایها به بلوغ کامیونیتیهاست چون یک کامیونیتی احساسی و کم عمق همونطور که در روزهای خوب مارکت شور و هیجان ایجاد میکنه و موشک هوا میکنه در روزهای بد مارکت (که جزء طبیعت بازار هست) میتونه به شدت آسیبزا باشه و سرمایهگذارهای حرفهای دیگه به این موضوع کاملا آگاه هستند.
۲- بسیاری از افراد سرشناس فنی بینالمللی رو شخصا میشناسم که در فضای خصوصی بسیاری از پروژهها و دستاوردهاشون رو تحسین میکنند اما به خاطر ترس از همین کامیونیتی احساسی در فضای عمومی جرات Endorse کردن رو ندارند چون میدونن که همونطور که در روزهای خوب براشون جیغ و هورا کشیده میشه در روزهای بد سیبل حملات کامیونیتیها خواهند شد.
در چنین شرایطی یک کامیونیتی خوب باید چه کار کنه؟
۱- مهمترین موضوع افزایش دانش فنی است. وقتی مزیت فنی دارید از صحبتهای سطحی و اسپم کردن و هشتگ زدن مکرر دوری کنید.
۲- ارتقاء سطح زبان انگلیسی. اگه میخواهید در دیسکورد و توییتر پروژهها فعال باشید باید بتونید خیلی خوب تحلیل کنید و بلوغ کامیونیتی فارسی رو به جامعه جهانی نشون بدین.
۳- کنترل احساسات. اجازه ندیم کامیونیتی فارسی رو در پروژههای مختلف به دلیل رفتار احساسی (که من میدونم دلیلش اینه که همیشه حقمون رو به ناحق خوردن) در ردیف اسپمرها یا حتی بدتر از اون اسکمرها قرار بدن و لول ایران رو در سطح کامیونیتی کشورهایی مثل نیجریه پایین بیارن. خیلی ساده بگم مارکت مالی جای رفتارهایی مثل رفتاری که با مسی در فوتبال شد نیست به راحتی بایکوت میکنند و ضررش تو چشم مردم میره.
۴- نمایش بلوغ. باید بتونیم بلوغ فکری و فنی خودمون رو به نمایش بگذاریم، این یعنی انتخابمون هم بر مبنای تفکری عمیق و تحلیل دقیق بوده نه احساسات.
اگر کامیونیتی واقعی پروژههای مختلف این موارد رو مد نظر قرار بدن و فرهنگسازی کنن اونوقت به راحتی فاددهندهها از کامیونیتی واقعی تمیز داده میشن و نمیتونن تاثیرگذار باشن و در بلندمدت هرجا اسم کامیونیتی فارسی میاد نگاه سرمایهگذارهای بزرگ یا افراد سرشناس فنی مهم هم جلب میشه و نه دفع.
در پایان، قدر خودتون رو بدونید. امیدوارم روزی بیاد که به هویتمون و داشتههامون و به همدیگه افتخار کنیم.
@cryptobyalireza
۴۱ درصد از کل ساپلای FIVE توسط ۲۰۰۰ هولدر قفل شده!
مجموع توکنهای قفل شده اگر از مجموع توکنهای در گردش پیشی بگیره عرضه به شدت محدود میشه.
@cryptobyalireza
دیفای کوانتومی: آیندهای که هنوز نرسیده، اما در حال شکلگیری است
در حالی که صرافیهای متمرکز مانند بایبیت با چالشهای امنیتی روزافزون مواجه هستند، دیفای (DeFi) بهعنوان جایگزینی برای مدلهای سنتی مالی مطرح شده است. اما امنیت در دیفای نیز وابسته به رمزنگاری کلاسیک است و اگر بلاکچینهای فعلی در برابر حملات کوانتومی آسیبپذیر باشند، آیندهی این اکوسیستم به خطر خواهد افتاد.
دیفای کوانتومی (Quantum DeFi) میتواند راهکاری برای این مشکل باشد. در این مدل، چند تحول کلیدی رخ خواهد داد:
1. قراردادهای هوشمند کوانتومی: استفاده از الگوریتمهای مقاوم در برابر کوانتوم برای ایمنسازی تراکنشها و جلوگیری از حملات سایبری.
2. اوراکلهای مبتنی بر تصادف کوانتومی: تأمین دادههای خارج از زنجیره با استفاده از تولید تصادفی حقیقی (True Randomness) که در برابر پیشبینیهای محاسباتی ایمن باشد.
3. مکانیزمهای نقدشوندگی مقاوم در برابر کوانتوم: استفاده از شبکههای درهمتنیده برای تضمین امنیت داراییهای دیجیتال در سراسر زنجیرههای مختلف.
4. بلاکچینهای بدون نیاز به ماینینگ سنتی: استفاده از سیستمهای مبتنی بر اثبات درهمتنیدگی (Proof-of-Entanglement) که نیازی به مصرف انرژیهای کلان ندارند و در برابر تهدیدهای کوانتومی مقاوم هستند.
نتیجه:
اگر آیندهی بلاکچینها قرار است کوانتومی شود، دیفای نیز باید خود را برای این تحول آماده کند. هک بایبیت یک زنگ خطر برای همهی صرافیهای دیجیتال بود، اما شاید اهمیت واقعی آن را پنج سال بعد بفهمیم، زمانی که دیگر نه بلاکچینهای سنتی، بلکه دیفای کوانتومی، میدان اصلی نبردهای امنیتی در دنیای دیجیتال خواهد بود.
@cryptobyalireza