جهت ثبتنام و کسب اطلاعات کلاس های تلگرام،کدینگ 504 عدد ۱ را به این آی دی زیر بفرستید
👇👇🏿👇🏼
🆔 t.me/O2021
#expensive
معنی: گران(قیمت)، پرهزینه
کدینگ: اکس با پنیسیلین یه داروه گران قیمته
🍂 @coding_504 🍂
📺 وقتی ادای جنیس رو در میارن🤣
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال های ما با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه با تخفیف ۴۰ درصدی عدد ۵۵ را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
#visible
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
📺 چندلر ایراد گیر🤣
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال های ما با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه با تخفیف ۴۰ درصدی عدد ۵۵ را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
29. #persuade :
win over to do or believe, make willing
متقاعد کردن، راضی کردن
a. Can you persuade him to give up his bachelor days and get married?
آیا میتوانی او را متقاعد کنی تا به روزهای مجردیش پایان داده و زادواج کند؟
b. No one could persuade the captain to leave the sinking ship.
هیچکس نمیتوانست کاپیتان را راضی کند تا کشتی در حال غرق شدن را ترک کند
c. Beth's shriek persuaded Jess that she was in real danger.
فریاد "بث"، "جسی" را متقاعد کرد که او واقعا در خطر است
🍂@coding_504🍂
🙂 چطوری به انگلیسی بگیم یادم نیست ؟
👌 Other ways to say: I don't remember
لطفا صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
@Coding_504
#vital
معنی: حیاتی، ضروری، اساسی
کدینگ: وای تلفن داره زنگ میزنه. یعنی چه کار ضروری پیش اومده؟
@coding_toefl
#vital
معنی: حیاتی، ضروری، اساسی
کدینگ: حضور ویدال تو تیم ضروری و حیاتیه.
@coding_toefl
16) #vital /ˈvaɪtl/
(adj.) of great importance; full of life
(syn.) indispensable /ˌɪndɪˈspensəbəl◂/
حیاتی، ضروری، اساسی
(n.) vitality /vaɪˈtæləti, vaɪˈtælɪti/
(adv.) vitally
مثال👇👇
a. Money is vital to the success of the program.
b. His intense vitality was easily observable.
🔸 @coding_toefl 🔸
#turbulent
معنی: آشفته، متلاطم، نابسامان
کدینگ: اوایل کارتون توربو لنت ترمز تِئو خیلی نابسامان کار میکرد.
@coding_toefl
#turbulent
معنی: آشفته، متلاطم، نابسامان
کدینگ: ماشین های توربو، لنتشون ببره وضعیتشون نابسامان و آشفته میشه.
🔸 @coding_toefl 🔸
📺 وقتی راس میره چین
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه سریالهای ما با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی عدد 55 را یه ایدی زیر ارسال کنید 👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
#staple
معنی: کالای اساسی، اصلی
کدینگ: شیر غذای اصلی(اسماعیل) اِسی تُپُل تا دو سالگیشه.
🔸 @coding_toefl 🔸
#staple
معنی: کالای اساسی، اصلی
کدینگ: اسی تا پله نیاری، کالاهای اساسی رو نمیتونیم بیاریم پایین.
🔸 @coding_toefl 🔸
#expensive
معنی: گران(قیمت)، پرهزینه
کدینگ: اکس با پنیسیلین داروهای گران قیمتی هستن.
🍂 @coding_504 🍂
33. #expensive : ɪkˈspensɪv
costly, high-price
گران، پر هزینه
a. Because diamonds are scarce they are expensive.
الماس ها به دلیل کمیاب بودن، گران قیمت هستند
b. Margarine is much less expensive than butter,
مارگارین از کره خیلی ارزان تر است
c. Shirley's expensive dress created a great deal of excitement at the party.
لباس گران قیمت "شیرلی" شور و هیجان بسیاری در میهمانی به وجود اورد
🍂 @coding_504 🍂
جهت ثبتنام کدینگ 504 در تخفیف ویژه عدد ۱ را به این آی دی زیر بفرستید
👇👇🏿👇🏼
🆔 t.me/O2021
32. #visible : ˈvɪzəbl̩
able to be seen
قابل رویت
a. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی از میان مه غلیط به سختی قابل دیدن بود
b. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
پیش ازینکه ستارگان دیده شوند، آسمان باید کاملا تاریک شود
c. You need a powerful lens to make some germs visible.
برای اینکه میکروب ها را ببینید به یک عدسی قدرتمند احتیاج دارید
🍂 @coding_504 🍂
#persuade
معنی: قانع کردن، متقاعد کردن، راضی کردن
کدینگ: با نشون دادن پول و تعریف از یه کار پر سود، پر سو عید کردن آدمها امکانپذیره.
🍂 @coding_504 🍂
لیست کلمات #درس6 کتاب 504
🍂1)Approach نزدیک شدن
🍂2)Detect متوجه شدن ، کشف کردن
🍂3)Defect نقص
🍂4)Employee کارمند
🍂5)Neglect غفلت کردن از
🍂6)Deceive فریب دادن
🍂7)Undoubtedly بی تردید
🍂8)Popular عامه پسند
🍂9)Thorough تمام عیار
🍂10)Client موکل ، مشتری
🍂11)Comprehensive جامع ، مفصل
🍂12)Defraud پول گرفتن
🍂 @coding_504 🍂
تلفظ صحیح کلمات در ویس زیر👇🏻👇🏻👇🏻
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
📺 وقتی مونیکا و فیبی عاشق یه پسر میشن😀!
مناسب برای تقویت لیسنینگ
برای داشتن آرشیو کامل فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
گوش کنید اگه یاد گرفتید آیدی ثبت نام لغات ضروری تافل اینه👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
🎉 کل سریال های ما را به مناسبت روز پدر باتخفیف ویژه تهیه کنید
( فقط به مدت یک هفته)
💎 مجموعه بی نظیر Friends
⚡️ ۱۰ فصل کامل ۲۳۶ قسمت
⚡️ دو زیرنویس انگلیسی و فارسی همزمان و تکی
⚡️ متن مکالمات هر قسمت بصورت pdf
💎 مجموعه How I Met Your Mother
⚡️۹ فصل کامل شامل ۲۰۸ قسمت
⚡️ دو زیرنویس انگلیسی و فارسی همزمان و تکی
💎 مجموعه Extra
⚡️۳۰ قسمت کامل با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی
⚡️متن مکالمات تمام قسمتها بصورت pdf
⚡️کتاب کار و کتاب معلم بصورت pdf
💎 سریال Joey
⚡️دو فصل کامل ۴۲ قسمت
⚡️ زیرنویس انگلیسی و فارسی
💎 مجموعه انیمیشن های دو زبانه
⚡️ بیش از ۲۰۰ انیمیشن انگلیسی و فارسی
تخفیف ۴۰ درصدی 245 هزارتومان
فقط۱۵۰ هزارتومان
👈🏻 برای تهیه ی مجموعه کامل سریالها در فروش ویژه نوروزی عدد 55 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
15) #turbulent /ˈtɜːrbjələnt, ˈtɜːrbjʊlənt/
(adj.) to be in a disordered, disturbed or unstable condition
(syn.) chaotic
آشفته، متلاطم، نابسامان
(n.) turbulence
(adv.) turbulently
مثال👇👇
a. The plane flew through an area of turbulence.
b. The turbulent crowd insisted on a meeting with the prime minister.
🔸 @coding_toefl 🔸
جهت ثبتنام دوره ی کدینگ لغات تافل با تدریس استاد یکتا به این آی دی پیام بدین👇👇🏿👇🏼
🆔 t.me/O2021
#staple
معنی: کالای اساسی، اصلی
کدینگ: اسی تا پله نیاری، کالاهای اساسی رو نمیتونیم بیاریم پایین.
🔸 @coding_toefl 🔸
14) #staple /ˈsteɪpəl/
(n.) a fundamental element or principal part of something
(syn.) essential (n.)
کالای اساسی، اصلی
مثال👇👇
b. Milk, bread, and eggs are staples of most American grocery stores.
b. The main staple of Asian diets is rice.
🔸 @coding_toefl 🔸