کانال کافهتکرمان: @CaffeTakRoman گروه چتونقد کافهتکرمان: https://t.me/+QKmYoyhNTk81ZDU0 کانال رمانهای آنلاین کافهتکرمان: @CaffeTakOnline
#تهران_سیصدوشصتوپنج
#تهران_سیصد_و_شصت_و_پنج
#تهران_۳۶۵
در سایهٔ شاه، ظلالسلطان و اصفهان در عهد قاجاریه
هایدی ا. والشر
تو هم اهل دنیای رمان و کتابی؟
دنبال فضایی میگردی برای گپهای عمیق یا خودمونی درباره داستانا، شخصیتا، نقدا و حتی فیلمهای مرتبط؟
ما یه جمع گرم و کتابدوستیم توی گروه کافهتکرمان!
اینجا داریم:
• چت آزاد برای حرفای روزمره
• همخوانی کتاب برای اونایی که با هم خوندن رو دوست دارن
• نقد و بحث حرفهای
• گفتگو درباره فیلم و سریال
اگه دنبال یه فضای باحال، فعال و پرانرژیای، بیا پیشمون:
👈🏻عضویت در گروه
✓ خلاصه رمانهای گمشده رو چک کنید👆، در صورت دونستن اسم رمان، به آیدی زیر پیام بدید و فقط اسم رمان رو به همراه کدش بگید.
🆔 @Nighck
✓ خلاصه هفتههای قبل پین شده، لطفا چک کنید.
❌ درخواست و خلاصه جدید جواب داده نمیشه❌
✓ تایم درخواست: شنبه تا پنجشنبه ساعت 10 تا 20
✓ تایم خلاصه: جمعهها 10 تا 20
@CaffeTakRoman 📘☕️
@CaffeTakRoman2 📘☕️
کتاب از خم چنبر
نویسنده: محمود دولتآبادی
تعداد صفحهها: ۹۷
@CaffeeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
از خم چمبر اثری از محمود دولتآبادی است که برای اولین بار در سال ۱۳۵۶ در تهران توسط انتشارات پیوند منتشر شد. این کتاب توسط انتشارات نگاه برای دومین بار در تهران چاپ شد. داستان در حال و هوای روستایی به روایت زندگی «طاهر» و همسرش «مارو» میپردازد.
@CaffeTakRoman2
📚 نام رمان: #فروغ
✍ نویسنده: #ملیکا_داوودی
📖 تعداد صفحات: 236
@CaffeeTakRoman 📘☕️
📋خلاصه رمان:
داستان برمیگردد به گذشته ها ...
به دهه های ۳۰-۴۰
عاشقانه ایست میان دختری معصوم و مردی آن سوی پنجره با کلاهی لبه دار و سیگار برگی برلب ...
مرد پشت پنجره عاشق است یا ...
📝 ژانر: #عاشقانه
@CaffeTakRoman2
نام رمان شعله انتقام
نویسنده: پریا خ
ژانر: عاشقانه، انتقامی
@CaffeeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
تقاص من چیست؟
تقاص منی که به خاطر بی گناهی باید مجازات بشم
به خاطر اشتباه دیگران،گناه دیگران و خطای دیگران
تقاص من چیست؟
منی که باید اسیر مردی بشم که تا حالا نه او را دیدم نه او را میشناسم
من اسیر شعله ی انتقام مردی شدم که قلبش سنگه و سردی عمق چشمای سیاهش منو میلرزونه
اسیر شعله انتقامی که ذره ذره منو میسوزونه و نابودم میکنه
واقعا تقاص من چیست؟!
@CaffeTakRoman2
رمان رقص پروانهها
نویسنده: مونا امینسرشت
ژانر: عاشقانه
تعداد صفحهها: ۵۲۷
@CaffeeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
ابریشم توانا، بعد از گذر از بحران از دست دادن مادرش که خیلی هم بهش وابسته بوده، به مردی علاقمند میشه که نقطهی گنگی توی گذشتهاش وجود داره. باید دید ابریشم چهطور قراره با این مسئله روبهرو بشه.
@CaffeTakRoman2
تو هم اهل دنیای رمان و کتابی؟
دنبال فضایی میگردی برای گپهای عمیق یا خودمونی درباره داستانا، شخصیتا، نقدا و حتی فیلمهای مرتبط؟
ما یه جمع گرم و کتابدوستیم توی گروه کافهتکرمان!
اینجا داریم:
• چت آزاد برای حرفای روزمره
• همخوانی کتاب برای اونایی که با هم خوندن رو دوست دارن
• نقد و بحث حرفهای
• گفتگو درباره فیلم و سریال
اگه دنبال یه فضای باحال، فعال و پرانرژیای، بیا پیشمون:
👈🏻عضویت در گروه
شکر تلخ
/channel/caffetakroman2/17498
بوف کور
/channel/caffetakroman2/14229
امشب اشکی میریزد
/channel/caffetakroman2/15564
میرا
/channel/caffetakonline/4033
خانه نیاوران
/channel/caffetakroman2/85243
فصل میوه های نارنجی ( آزیتاخیری)
/channel/caffetakroman2/66883
سهم من
/channel/caffetakroman2/61266
تب دلهره
/channel/caffetakroman2/43269
سوگند به قلم ماه طلا🌺 پارتگذاری اینستاگرام
«یک نخ بیشتر تا شب ارغوان» (مائده فلاح)← فایلی از این رمان موجود نیست.
رقص پروانه ها🌺در دست چاپ
دوران سرمستی🌺 فروشی
رنگ سرخ عشق 🌺 فایلی یافت نشد
زرنگیس🌺 چاپ
رمان: #شاهنشاه_مافیا
نویسنده: #شیلا_مبینا_زهرا
ژانر : #عاشقانه #مافیایی #بزرگسال
خلاصه:
مردم میگن کارما یه هرزه است،اما اون به جز خوبی چیز دیگه ای برای من نداشته.
و بخاطر اینم نیست که من مرد خوبی ام.
هر کاری توی زندگیم کردم،دلایل خودمو داشتم.
دزدی کردم،زورگیری کردم،حتی ادم کشتم.
چندتا چیز هست که خط قرمزم حساب میشه و باهاشون سروکاری ندارم،مثل زنا،بچه ها و مواد.
اما تو بقیه چیزا دستام پره پره. وقتی که تو رییس باشی،باید همچین کارایی بکنی.
با هر کار سیاهی،متوجه سنگینی اعمالم بودم اما هیچ وقت مجبور نبودم برای کسی توجیه کنم. و حالا،برای اولین بار توی زندگیم باید دلیلشو توضیح بدم.
#باغ_بی_آواز ⬅️ چاپ
خاتون (مژگان احتشامی) ⬅️ چاپ
بلا پرست ⬅️ یافت نشد
اهمیت جدی بودن ⬅️ فروشی
امشب اشکی میریزد
/channel/caffetakroman2/15564
لیست رمان های مائده فلاح
/channel/caffetakroman_list/114
کلیدر صوتی
/channel/caffetakroman2/58901
پنجره جنوبی
/channel/caffetakroman2/74516
تس دوربرویل
/channel/caffetakroman2/65338
رمان تهران سیصدوشصتوپنج [جلد اول سهگانهی خانوادهی الماسی]
نویسنده: مهسا حسینی
ژانر: عاشقانه، معمایی، اجتماعی
@CaffeeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
یارا نوهی نورچشمیِ خانوادهی الماسی که عشقِ بزرگِ زندگیاش تبدیل به شکست میشود، تصمیم به فرار از کشور میگیرد. آخرین شب حضورش در ایران دست به کار احمقانهای میزند که کنارِ خودش همیشه سایهی یک مرد را احساس میکند. کسی که فرار کردن از او ممکن نیست و با گذشت سه سال و برگشت به وطن بارِ دیگر به نقطهای میرسد که سه سال قبل آن را به حالِ خود رها کرده است، مردی که مثلِ دیوار مقابلش سد میشود و جز مصالحه تمامِ راهها را به رویش میبندد...
@CaffeTakRoman2
رمان همیشه با تو
نویسنده: فهیمه رحیمی
ژانر: عاشقانه
@CaffeeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
با تو بودهام همیشه و در همه جا با تو نفس کشیدهام، با چشمان تو دیدهام مرا از تو گریزی نیست چنان که جسم را از روح و زمین را از آسمان و درخت را از آفتاب تو دلیل حیات من بوده و هستی و چنان با این دلیل زیستهام که باور کردهام علت بودن من، تو هستی پاسخ من به پایان و آغاز زندگی این است: «همیشه با تو»
@CaffeTakRoman2
تو هم اهل دنیای رمان و کتابی؟
دنبال فضایی میگردی برای گپهای عمیق یا خودمونی درباره داستانا، شخصیتا، نقدا و حتی فیلمهای مرتبط؟
ما یه جمع گرم و کتابدوستیم توی گروه کافهتکرمان!
اینجا داریم:
• چت آزاد برای حرفای روزمره
• همخوانی کتاب برای اونایی که با هم خوندن رو دوست دارن
• نقد و بحث حرفهای
• گفتگو درباره فیلم و سریال
اگه دنبال یه فضای باحال، فعال و پرانرژیای، بیا پیشمون:
👈🏻عضویت در گروه
• «یک نخ بیشتر تا شب ارغوان» (مائده فلاح)↓
/channel/caffetakroman2/69658
• «یک رویای کوتاه»↓
/channel/caffetakonline/3834
• «سوگند» (ماه طلا)← لینکش رو ندارم.
• «دیوان شهریار»↓
/channel/caffetakroman2/25194
• «لیست رمانهای فهیمه رحیمی»↓
/channel/caffetakroman_list/115
• «غریبه کوچولو»↓
/channel/caffeetakonline/630
• «توفان مرگ»← لینک کانالش باطله و لینک جدید نداریم.
• «سهره مست»↓
/channel/caffetakroman2/87467
• «مرد مرد»↓
/channel/caffetakroman2/67752
• «تشریفات»↓
/channel/caffetakroman2/76531
• «فاختهها در آسمان میگریند»↓
/channel/caffeetakonline/631
رمان هوکاره
نویسنده: مهسا عادلی
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، روانشناسی
تعداد صفحهها: ۲۰۵۸
@CaffeeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
داستان درباره دو برادریست که به جبر روزگار، روزهایشان را جدا و به دور از هم سپری میکنند؛ آروکو در ایران و دیاکو در دبی!
آروکو که عشق و علاقه او را به سمت هنر و عکاسی و تئاتر کشانده است، با دختری به نام الآی آشنا میشود؛ دختری که مهارتش در تئاتر و بازیگری زبانزد است.
در سوی دیگر داستان دیاکو وجود دارد. دیاکویی که نزدیکانش قصد زمین زدن او را دارند، اما با برگشت او به ایران ورق برمیگردد و همه چیز را تغییر میدهد...!
@CaffeTakRoman2
رمان معمار گلوگاه کو؟ حفره میخواهم
نويسنده: مهسا عادلی
ژانر: عاشقانه، روانشناسی، اجتماعی، خانوادگی
تعداد صفحهها: ۲۱۴۲
@CaffeeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
من امیرپارسا توکلیم. یه معلم زبان دورگه که برای فرار از گذشتهی عذابآورم به اردبیل پناه آوردم اما نمیدونستم فرارم قراره من رو مقابل دنیز قرار بده؛ یه دختر ریزه میزه با موها و رنگ چشمهای عجیب. وحشتی که در عین جذابیت هر چیزی بهش میخوره جز اینکه مدیر مدرسه باشه.
مدیر مدرسهای که من قراره توش مشغول به کار بشم...
@CaffeTakRoman2
📚 نام کتاب: #عالیه
✍ نویسنده: #فهیمه_رحیمی
📖 تعداد صفحهها: ۳۱۵
📋خلاصه:
«عالیه» داستانی است که در معمولترین سطوح زندگی روزمره اتفاق میافتد و در آن، شخصیت اصلی داستان، با رفتن به خانهی عمهاش، اتفاقات جدیدی را تجربه میکند. عمه با گرفتن یک مهمانی در خانهاش، همکاران قدیمیاش را به «عالیه» معرفی میکند و در این بین ندیمهخانم که یکی از دوستان عمه است، از هدایت میگوید. هدایت برادرزادهی ندیمه خانم است و به تازگی نامزدیاش با دختری به نام عسل به هم خورده است. هدایت در نظر ندیمهخانم، مردی با قلب سنگی است، چرا که حاضر نشد به خاطر نامزدش عسل، دست از گل و گیاههایش بکشد. عالیه بعد از آشنایی با دوستان عمه و مشاهدهی علاقهی او به ماندن عالیه، همانجا پیش عمه میماند و به تهران بازنمیگردد اما دست روزگار، او را با هدایت آشنا میکند تا عالیه خود با تمام وجود، سنگی بودن قلب هدایت را لمس کند.
با عرض سلام و روز بخیر
لطفا درخواست خود را در کامنت یا دیدگاه ارسال فرمایید.
عزیزان لطفا به این نکات توجه فرمایید.:
۱. در گروه عضو نشوید زیرا درخواستها مطابق معمول در کانال گذاشته خواهد شد.
۲.لطفا رمانهای بی محتوا درخواست نکنید.
۳.خلاصه رمان ارسال نفرمایید زمان ارسال خلاصه ها جداست فقط عنوان کتاب یا رمان مورد نظر را قید بفرمایید.
۴.قبل از درخواست لطفا در کانال یک جستجو انجام داده زیرا آرشیو بسیار غنی است و اکثر درخواستها موجود می باشند.
۵.درخواستها ساعت ۲۰ به بعد داخل کانال گذاشته میشه.
با تشکر
#چراغ_قوه
نویسنده: #یاسمین_شریف
ژانر: #عاشقانه
📑خلاصه:
يادش بخیر تبریز زیبای من در آن سالها زیر انبوهی از دود گرفتار شده بود .دود باروت.بمب دستی.دود مبارزه و جنگ
من تنها ده سال داشتم.
چشمان مادر برقی زد و لبخندي عمیق بر چهره ي خسته اش نشست.فنجان چای را بین انگشتان بلندش به بازی گرفته و خیره به پنجره بخارگرفته غرق خاطراتش
شده بود.
پدرم مرد متمولی بود.زمین دار بود،مالدار بود،دستش به دهانش میرسید و مردم،بسيار سر سفره اش نان می خوردند.
ملک ما در یکی از محلات اعیان نشین تبریز بنا شده بود،یک عمارت بزرگ با کلی خدم و حشم که آن روزها چقدر شلوغ تر و پر رفت و آمدتر بود.مردان مسلحی که از صبح خروس خوان تا دمادم غروب کنار مهمات جنگی شان رج میبستند و هنگام تاریکی هوا،پیش از رفتن،فانوس کنار پایشان را روشن می کردند.
📎نام رمان: #سلطنت_خون
📎نویسنده: #زهرا
📎ژانر: #مافیایی #معمایی #عاشقانه #بزرگسال
📎خلاصه:
وسوسه جنون سلطنت
دستان یک پادشاه اغشته به خون است...
شرارت یک عفریت،قلب یک شهر را سیاه کرد
غارت کردم،انسانیت را و جهنم را در زمین برپا کردم ابلیسی خونخوار از خود ساختم در تختِ خون پادشاهی کردم
رانده شدم از درگاه خدا و جهانی را به تباهی کشیدم شیطانِ مجسم امروز،حُکم دیروزِ چشمانِ توست فرشته تو در اتشِ من رقصیدی
لمسی سوزان عطشی عظیم گناهی نابخشودنی...
من جهان را برایت دوزخ می کنم