کانال کافهتکرمان: @CaffeTakRoman گروه چتونقد کافهتکرمان: https://t.me/+QKmYoyhNTk81ZDU0 کانال رمانهای آنلاین کافهتکرمان: @CaffeTakOnline
نام رمان : سهم من از عاشقانه هایت
#سهم_من_از_عاشقانه_هایت
ژانر : #عاشقانه
نویسنده : #مائده_فلاح
خلاصه :
دلش یادآوری تموم اون مکلمه ی لعنتی را می خواست.
چشم هاش رو بست. اون روز اصلا براش مهم نبود چی می گه. فقط می خواست دست به سرش کنه. تمرکز کرد و سعی داشت بیاد بیاره چی گفته؟
رمان: #تو_خود_عشقی_باش_که_در_جستن_آنی | تو خود عشقی باش که در جستن آنی
نویسنده: #نیکول_لپرا
ژانر: #روانشناسی #واقع_گرایانه
خلاصه :
سختگیرترین قاضی که برای پروندهی زندگی ما حکم صادر میکند، خودمان هستیم. ما از اشتباهات خود نمیگذریم و حتی چهره و صدایمان را دوست نداریم. این احساس روان ما را نابود میکند. کتاب تو خود عشقی باش که در جستن آنی در این محاکمهی ناعلادلانه در قامت وکیل مدافع ما ایستاده است. نیکول لپرا میخواهد از روح و روان آسیبپذیر ما دربرابر سرکوبگر درونمان محافظت کند؛ میخواهد که قدر خودمان را بدانیم و عاشقانه خود را در آغوش بگیریم.
@CaffeTakRoman2
زندگی خصوصی
/channel/caffetakroman2/67918
دنیای بعد از تو
/channel/caffetakroman2/87141
آغوش آتش (دو جلد)
/channel/caffetakroman2/76345
با عرض سلام و روز بخیر
لطفا درخواست خود را در کامنت یا دیدگاه ارسال فرمایید.
عزیزان لطفا به این نکات توجه فرمایید.:
۱. در گروه عضو نشوید زیرا درخواستها مطابق معمول در کانال گذاشته خواهد شد.
۲.لطفا رمانهای بی محتوا درخواست نکنید.
۳.خلاصه رمان ارسال نفرمایید زمان ارسال خلاصه ها جداست فقط عنوان کتاب یا رمان مورد نظر را قید بفرمایید.
۴.قبل از درخواست لطفا در کانال یک جستجو انجام داده زیرا آرشیو بسیار غنی است و اکثر درخواستها موجود می باشند.
۵.درخواستها ساعت ۲۰ به بعد داخل کانال گذاشته میشه.
با تشکر
• «صبح جادویی» (هال الرود)↓
/channel/caffetakroman2/43446
• «صبح جادویی» (هال الرود) - صوتی↓
/channel/caffetakroman2/84808
• «شب یک شب دو»↓
/channel/caffetakroman2/86181
• «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم»← فایلی از این مجموعه یافت نشد.
• «من از این دیوانگی سر میروم»← لینکش باطل شده و لینک جدیدی در دسترس نیست.
• «بامداد خمار» [جلد اول]↓
/channel/caffetakroman2/3481
• «شب سراب» [جلد دوم]↓
/channel/caffetakroman2/17799
• «آبروی از دست رفته» (کاترینا بلوم)↓
/channel/caffetakroman2/55235
• «حصار تنهایی من»↓
/channel/caffetakroman2/34
• «همیشه تلخ مینوشم»↓
/channel/caffetakroman2/66484
• «در بند عشق»↓
/channel/caffeetakonline/626
کتاب زوندر کماندو: در جهنم اتاقهای گاز
نویسنده: شلومو ونتسیا
مترجم: ژیلا ابراهیمی
@CaffeeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
کتاب "زوندرکماندو" به قلم شلومو ونتسیا شهادتی است بی همتا از فجایع هولناکی که در بطن ماشین کشتار نازی به وقوع پیوست، از زبان مردی که قرار نبود از اردوگاه مرگ آشویتس، این دوزخ روی زمین، زنده خارج شود.
باز می گردیم به گذشته: در آغاز بهار سال 1944 شلومو ونتسیا جوانی است 21 ساله، سرزنده و با دل و جرات که همراه با مادر، برادر و سه خواهرش در یک محله فقیرنشین یهودی در شهر سالونیک یونان زندگی می کنند. فاجعه ناگهان همچون صاعقه بر سر این خانواده که از ایتالیا به سالونیک مهاجرت کرده اند، نازل می شود: ارتش اشغالگر آلمان دستور می یابد کلیه یهودیان یونان را به اردوگاه های نازی در لهستان منتقل کند. شلومو و سایر اعضای خانواده اش دستگیر و در اولین کاروان اعزامی از آتن راهی اردوگاه آشویتس می شوند. مادر و دو خواهر نوجوان شلومو به محض ورود قطار به آشویتس، به اتاق گاز فرستاده می شوند، اما نازی ها شلومو را در "زوندرکماندو" سازماندهی می کنند: این "یگان های ویژه" مرکب از زندانیان مرد یهودی می بایست اجساد قربانیان را از اتاق های گاز تخلیه کنند و آنها را در کوره ها بسوزانند.
@CaffeTakRoman2
✓ خلاصه رمانهای گمشده رو چک کنید👆، در صورت دونستن اسم رمان، به آیدی زیر پیام بدید و فقط اسم رمان رو به همراه کدش بگید.
🆔 @Nighck
✓ خلاصه هفتههای قبل پین شده، لطفا چک کنید.
❌ درخواست و خلاصه جدید جواب داده نمیشه❌
✓ تایم درخواست: شنبه تا پنجشنبه ساعت 10 تا 20
✓ تایم خلاصه: جمعهها 10 تا 20
@CaffeTakRoman 📘☕️
@CaffeTakRoman2 📘☕️
خلاصه رمان های گمشده این هفته، لطفاً چک بفرمایید😍✋
·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
#bd154
یه رمان انلاین همین تازگی ها داشتم میخوندم یه خانمی که بچه اش مرده بود شیرش رو میداد به بچه هایی که مادر نداشتن و پیش مادر بزرگش زندگی میکرد پسر همسایه که دکتر بود و تازه از خارج برگشته بود زنش مرده بود بچه اش شیر میخواست اومد از این خانم در خواست کرد که به بچه اش شیر بده و گفت باید یا پول ازم بگیری یا محرم بشی که شیر حلال باشه
·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
#bd153
یه رمان بود اسم دختره ملیس بود اسم پسره یادم نیس اینا تو یه آپارتمان بودن و پسره در حد دوسه بار دیده بود دختره رو بیار ک تو آسانسور بود دختره رو میبره ب خونش و بهش تجاوز میکنه اینا بعد حالا دوس دختر پسره صبح میاد میبینه میگه پردشو بدوزیم اینا ولی پسره عاشق میشه و ازدواج میکنه بعد مدتی با همون ک تجاوز کرده بود بعد اینا ببار بچشون میمیره طلاق میگیرن دوبارش یادم نمیاد براچی ولی سه بار طلاق میگیرن بعد میخوان باز ازدواج کنن ک میگن نمیشه و بعدش پسره یکیو پیدا میکنه که دوستش بوده میگه یه بار باهاش ازدواج کن و باهاش بخواب و فرداش طلاق بگیرین بعد اون پسره میزنی زیر حرفاش و اینا همون پسر خودش زن داشته دنبال بچه بوده بعد اون پسره که عاشقش بوده فکر میکنه دخترک نگرفته متنفر میشه از دخترا میذاره میره بعد اینا دختره رو میبره خارج کشور اونجا حامله میشه اینا دقیق یادم نیست ولی دختره از پلهها میافته اینا فلج میشه کلاً زندگی نباتی میره بعد اون دختره میاد ایران پیش پدر مادرش و اونجا بوده که پسرا وقتی میاد ایران میفهمه چه بلاهایی سر دختر اومده و اون بچهاش که از اون پسره بود که یه بارم ازدواج کرده بچه میمونه پیش زن اولش بعد اینا پسره میگه من میخوام عقدش کنم عقد میکنن ولی دختره زندگی نباتی بوده یه پرستار داشته دختره پسره گرفته بود برا زنش که به پسره چشم داشت بعد میاد پیشنهاد رابطه میده ک پسره میزنه زیر گوشش می ه مست میکنه تو مستی میاد و با زنش میخوابه و میزنه زنش تو همون وضع دوقولو باردار میشه و بچه ها بدنیا میان و میشن پنج شیش ساله ک یکیش یه روز پرت میشه ت استخر و اون صحنه مردن بچه اولش یادش میاد و دختره از زندگی نباتی خارج میشه و در ادامه این خوب میشه و زندگی خوبی دارن
·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
#bd152
یه رمان پلیسیه که اسم پسره قیصر بود اسم دختره یادم نمیاد قیصر اول خودشو ب عنوان یه راننده خانواده پولدار ب دختر نشون میده و حدود ۳_۴سال باهم رفیق معمولی بودن تا اینکه یه خواستگار برا دختر میاد و قیصر اعتراف میکنه عاشقشه و وقتی میره خواستگاری اونجا میفهمه دختره ک قیصر پولداره و پلیس بعد مدتی دختره میفهمه قیصر بخاطر داداش دختره ک تو پخش مواد مخدر بوده نزدیکش شده اینا بعد قضیه هایی اینا یه روز تو جمع خانوادگی ازدواج میکنن آخه خطر تهدیدشون میکرد بعد قیصر یه زن دیگه داشت ک البته وقتی بچه بود مجبور میشه عقد کنه که بعد ی بچه معلول اون طرف خیانت میکنه دختره اینارو میفهمه اینا در آخر هم سر همون جریان ک نزدیک دختره شده بود نقشه میکشن فیلم رابطه قیصر پخش میشه و کلا غیب میشه و بعد مدتی دختره پیداش میکنه و میره پیشش بعد میفهمن دختره حاملس ولی متاسفانه بچش سقط میشه ک بعد اون فرداش میفهمن دوقولو بوده و قیصر ک ب روستا رفته بود برمیگرده و همه چی خوب میشه
·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
#bd151
دختره از شوهرش طلاق میگیره و حامله بود و شوهره حضانت بچه رو میده بهش به شرط اینکه واسش شناسنامه نگیره این دختره ام پولدار بوده و میاد به ی پره ک اسمش امیرحسین بود میگه با من ازدواج کن تا اسمت به عنوان پدر بچه بره تو شناسنامش و اخرش اینا عاشق میشن❌شیرینی شیدایی نیست❌
·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
#bd150
درباره زنی ک تو سن خیلی کم ازدواج کرده بود و دو تا پسر داشت الان نزدیک ۴۰ سالشه و بچه هاش فقط ب خاطر پول زیادی ک از باباشون ب مامانه ب ارث رسیده باهاشن بعدش این زنه میره از بین کارگرای روزمزد ی پسره ک ازش جوون تره برا ازدواج و حرص دادن بچه هاش انتخاب میکنه و اینا اخرش عاشق میشن
·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
#bd149
یادمه دختره چشمای درشته مشکی داشت بعد از شوهرش جدا شده بود،شوهرش دیوونه بود که بچشونو با دستاش خفه کرده بود بعد این دختره خیلی سرد شده بود و افسردگی گرفته بود بعد طلاقشم ی خونه جدا میگیره که داداشش بهش هرازگاهی سرمیزنه و ی همسایه جدید میاد براش که ی پسره با مامان و خواهرشه و این پسره از دختره خوشش میاد و بعد ی سری دردسر به هم میرسن
·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
#bd147
تو خانواده پدر وبرادر پلیس هستند ودختر به اسم مهسیما سارنگ بود که دختره تو عملیاتهای مجبوره با برادر دوستش که اونم پلیس هست همکاری کنه تا اعضای باند قاچاق دخترا رو بفهمند اسم اون پلیس هم فرزاد بود
• «خمار مستی»← فایل کامل این رمان فروشی است.
• «اسطوره»↓
/channel/caffetakroman2/563
• «تب»↓
/channel/caffetakroman2/35103
• «شاه شطرنج»↓
/channel/caffetakroman2/733
• «زهر تاوان»↓
/channel/caffetakroman2/2698
• «مومیایی»↓
/channel/caffetakroman2/11524
• «بنبست هفده»↓
/channel/caffetakroman2/52301
• «دختر نیستی که بفهمی»← فایلی از این کتاب موجود نیست.
• «شیاد و شاپرک»↓
/channel/caffeetakonline/507
• «بتسابه» (زینب ایلخانی)← فایل یا لینکی از این رمان یافت نشد.
• «چهلونه کبوتر» (زینب ایلخانی)← فایل یا لینکی از این رمان یافت نشد.
• «زندگی کوتاه است»
/channel/caffetakroman2/80232
• «جلد دوم و سوم جنگ تریاک»← فایلی از این دو جلد موجود نیست.
• «شفا و درمان در قرآن»← یافت نشد.
• «پرواز» (دانیل استیل)← فایلی از این کتاب موجود نیست.
• «سیگار شکلاتی»↓
/channel/caffetakroman2/67275
• «عروس و خونبس اجبار»↓
/channel/caffetakroman2/88083
• «بهتان نیست»↓
/channel/caffetakroman2/77143
دریای معرفت، از بایزید بسطامی تا نجم دایه
نصرالله پورجوادی
نام رمان : #همیشه_تلخ_می_نوشم(#همان_تلخ_همیشگی)
ژانر : #عاشقانه
نویسنده : #مائده_فلاح
خلاصه :
به سرعت چشم هایم را باز کردم. لعنت به من که طاقباز می خوابیدم و اولین تصویر پیش رویم سقف می شد.
سقف و یک طناب. سقف و یک تصویر تلخ. سقف و یک پریای پر پر شده! کابوس و خواب همپای هم بودند.خواب بدون کابوس نداشتم
رمان: #دره_ی_رویا_های_سرگردان
ژانـر: #عاشقانه
نویسنده: #مائده_فلاح
صفحات:1931
خلاصه:
الناز که برای کار به تهران آمده با دوستاش در یک عکاسی مشغول میشوند، او به دلایلی برای زندگی به خانه عمه اش میرود تا از مادرشوهر او پرستاری کند! از این ماجرا مادر و پدرش هم اطلاعی ندارند، الناز با آمدنش به خانه عمه عاشق بهزاد برادر شوهر او میشود و نامزدی اش را با سپهر بهم میزند ...
کتاب : #انسان_در_جستجوی_معنا
نویسنده : #دکتر_ویکتور_فرانکل
انسان در جستجوی معنا اثر معروف ویکتور فرانکل، روانپزشک، عصبشناس و پدیدآورنده لوگوتراپی است که منتشر کرد. این کتاب در بر دارنده ی خاطرات فرانکل از وضعیت خود و سایر قربانیان اردوگاههای کار اجباری آلمان در خلال جنگ دوم جهانی است. فرانکل در این کتاب به عنوان یک (روانشناسی اگزیستانسیالیتی) روانشناس اگزیستانسیالیت به اهمیت جستجوی معنا برای زندگی، در سختترین شرایط زندگی میپردازد و ضمن روایت خاطراتش از اردوگاههای کار اجباری، تلاش میکند که نگرش جدیدش را در روانشناسی (لوگوتراپی) تبیین کند.
بیش از چند میلیون نسخه از این کتاب تأثیرگذار تا زمان مرگ ویکتور فرانکل در آمریکا فروخته شد،، به ۲۴ زبان زنده ی دنیا ترجمه شد و ۷۳ بار تجدید چاپ شد !
@CaffeTakRoman2
#منطقه_مرده
نویسنده: #استیون_کینگ
ژانر : #ترسناک #فانتزی
خلاصه:
اسمیت پس از پنج سال از کما بیدار می شود و درمی یابد اکنون می تواند با لمس افراد، آینده و گذشته ی آن ها را ببیند. خیلی ها این توانایی او را یک موهبت می دانند اما خود جانی نظر دیگری دارد. نامزد جانی در مدتی که او در کما بود، با مرد دیگری ازدواج کرده و حالا همه ی اطرافیانش از او می خواهند که مشکلاتشان را حل کند. جانی پس از دست دادن با سیاستمداری جاه طلب و بی اخلاق، تصویری عجیب و هراس آور را در ذهن خود می بیند و باید تصمیم بگیرد که آیا می خواهد با انجام کاری بزرگ، آینده را تغییر بدهد یا خیر.
@CaffeTakRoman2
بی پروا( لورن رابرتس)←چاپ و فایل رایگان ندارد
خاکستر و پادشاه نفرین شده←فایل رایگان یافت نشد
لحظه( جلددوم پسر بسیجی)←لینک کانال حذف شده
افعی و بالهای شب
/channel/caffeetakonline/627
#زوندر_کماندو_در_جهنم_اتاقهای_گاز #زوندر_کماندو #در_جهنم_اتاقهای_گاز
Читать полностью…کتاب بازگشت
پدران، پسران و سرزمین بین آنها
نویسنده : هشام مطر
مترجم : آیدین مظفری
من هرگز بخشی از هیچچیز نخواهم بود. هرگز به راستی به هیچجا تعلق نخواهم داشت و این را میدانستم، تمام زندگیام نیز همینگونه خواهد گذشت، در تلاش برای تعلق داشتن و شکست خوردن.
·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
#bd146
یک دختر که دچار یه جور اختلال از نظر روانی بود و دلش میخواست همیشه نقش یه پسرو داشته باشه و صورت پر از جوشی هم داشت به طوری که زشت به نظر میومد.تا اینکه با یه پسر که دانشجوی روانشناسی بوده آشنا میشه و فکر میکنه میخواد کمکش کنه ولی در واقع اون پسر ازش به عنوان کیس پایان نامش استفاده میکنه و بعد رها و فراموشش میکنه دختر به اوج بحران روانیش میرسه و تصادف میکنه و بعد همه چیز عوض میشه صورتشو عمل میکنه و چهرش متفاوت میشه و با آدمایی اشنا میشه که کمکش میکنن تا حالش خوب بشه و به عنوان مربی والیبال و زبان انگلیسی کار میکنه تا زمانی که دوباره اون مرد رو میبینه با این تفاوت که اون حالا یه بچه داره و از همسرش جداشده و اصلا دختر داستان رو به یاد نمیاره بچه ی اون مرد شاگر دختر قصه ست و این دو نفر به نحوی دوباره باهم روبرو میشن .
کد رمان های پیدا شده😻🤝
#bd138 طالع ماه
#bd135 مردی میشناسم
کتاب وصیتها
نویسنده: مارگارت اتوود
مترجم: علی شاهمرادی
تعداد صفحهها: ۴۸۷
@CaffeeTakRoman 📘☕️
خلاصه:
بیش از پانزده سال بعد از رویدادهای کتاب «سرگذشت ندیمه»، رژیم حاکم بر «جمهوری گیلیاد» همچنان تمام قدرت را در دست دارد، اما نشانه هایی به چشم می خورد مبنی بر این که رژیم در حال متلاشی شدن از درون است. در این برهه سرنوشت ساز، زندگی سه زن کاملا متفاوت با یکدیگر، در هم می آمیزد و پیامدهایی دگرگون کننده را به بار می آورد. دو نفر از این زنان، از اعضای نخستین نسلی بودند که در نظام جدید به بلوغ رسیدند. وصیت ها و شهادت های این دو زن جوان، به همراه گفته های زنی دیگر یعنی «عمه لیدیا» ارائه می شود. گذشته پرماجرا و آینده نامعلوم او، داستانی غافلگیرکننده، تأثیرگذار و به یاد ماندنی را به وجود می آورد.
@CaffeTakRoman2