مات چشمان توأم، اما دلم درگیر نیست
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست
این شکاف پشت پیراهن شهادت میدهد
هیچ کس در ماجرای عشق بی تقصیر نیست
از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی "رفیق"
آنچه در تعریف ما گفتی کم از تحقیر نیست!
هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشان بودنت این آه بی تأثیر نیست
قلب من، با یک تپش برگشت گاهی ممکن است
آنقدرها هم که میگویند گاهی دیر نیست ...
#حسین_زحمتکش
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
یک زمانی چهرههای معروف هر جامعه، شخصیتهای ادبی و دانشمندها بودن...
الان ولی اکثر مردم دنبال بازیگرها و خوانندههایی هستن که یا بلدند سلفی بگیرن،
یا عکس بشقاب غذاشون
رو در صفحهی اینستاگرام قرار بدن!
#کتاب_خوانی
#پرونده_بالتیمور
#ژوئل_دیکر
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
آدمها،
من را به یاد تو نمیاندازند
اینجا هیچکس شبیه تو نیست..
اما همینکه دور میشوم
همینکه به درختی، کوهی، چشمهای برمیخورم،
تو را میبینم..
تو را که دشتها،
روی دستهایت میخوابند
و رودها،
ادامهی رگهای تواند...
و آب
آب ِ وحشی
که من را به نوازش ِ عریانیاش وامیدارد
تصویر آینهی توست..
دلم که تنگ میشود برایات
کنار آتش مینشینم،
دریا میکشم و
به درختان فکر میکنم..
#مریم_ملک_دار
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
صورت ناز تو روی ماه را کم می کند
پیش برق چشم تو خورشید سر خم می کند
تا که آسیبی نبیند ذره ای جان و تنت
ابر هم رگبار خود را زود نم نم می کند
خنده هایت عرش را بدجور می لرزاند و
اخم هایت یک جهان را غرق ماتم می کند
محضر و عقد و عروسی و نشان و خطبه چیست؟
مرجع تقلید! ما را "عشق" محرم می کند!
رژ به لب کمتر بزن آخر نمیدانی مگر
عاشقت با رنگ قرمز ناگهان رَم می کند
#روح_الله_عسگری
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
کسی که میدونه اشتباه کردی،
و بازم ازت دفاع میکنه...
یا عاشقته،
یا مادرته...!
#چهل_سالگی
#عزت_الله_انتظامی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
آتشفشان نبوده دلت تا بدانی ام
بادی که سمت راه خودت می کشانی ام
هی زهر پشت زهر دمت گرم ساقیا
ساکت نشسته ام که مبادا برانی ام
دشمن به سنگ و دوست به نامردمی زده ست
دیگر چرا تو گرد جهان می دوانی ام
بدنام کوچه های محبّت ندیده ام
باشد! به یوسفم برسم آسمانی ام
حوّای قصّه های منی توبه می کنم
از هر چه غیر سیب تو در زندگانی ام
مشغول کارهای خودت باش و دور شو
من شعر می شوم که تو یک شب بخوانی ام
#سپیده_پرکسب_کار
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
🎭 #پریناز_ایزدیار
غربت آن است
که در جمعی
و جانانت نیست ...!
#مولانا
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
دوست داشتن تو در وجود من
با دوست داشتن خاک،
آب، آفتاب و زندگی
عجین شده است...
تو،
مثل هوای درون ریههایم،
نور دیدگانم و
ضربان قلبم و
اندیشههای درون ذهنم هستی..
به هرچه فکر کنم
به تو اندیشیدهام؛
هرچه ببینم،
تو را دیدهام...♥️
#ناظم_حکمت
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
من اگر در چشم تو يكتاى عالم نيستم
خرده اى بر خود نميگيرم كه من كم نيستم
علت دل مردگى را در خودت پيدا بكن
من دليل روزهاى سرد و پر غم نيستم
با سكوتم حرف هايم را بگويم بهتر است
اندكى پيچيده هستم گنگ و مبهم نيستم
روزى آخر زير بار عشق كم مى آورم
بيش از اين ديگر حريف درد هايم نيستم
گفته بودى تاب تنهايى ندارى ، بعد من
چاره كن تنها نمانى ، من كه آدم نيستم ...
#سید_تقی_سیدی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
دردوري ازنگاه تو بي طاقتم هنوز
من عصرهاي جمعه پرازغربتم هنوز
نيلوفري كه سمبل تنهايي من است
قد مي كشدبدون تو درخلوتم هنوز
اي باغبان!سخاوت دستان تو كجاست؟
چون مزرع ملخ زده پرآفتم هنوز...!
تا کی درانتهای جهان بی تو سرکنم
عمری گذشت بی تو و در حسرتم هنوز
با اینهمه ز مهر تو نومید نیستم
شاید که هست نام تو در قسمتم هنوز...
#شهاب_گودرزی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
🎴 #قسمت_صد_بیستم
سیاست های #اردشیر_بابکان
پس از ازدواج نه ماه بعد پسری به دنیا آمد که او را #اورمزد نامیدند . مدتی گذشت و او هفتساله شد و او را پنهان میکردند . روزی وقتی #اردشیر به شکار رفت و #شاپور هم همراهش بود ، اورمزد با چند تن از کودکان بازی میکرد . ناگاه توپشان به نزدیک شاه افتاد و هیچکدام از کودکان جز اورمزد توپ را برنداشت . همه متعجب شدند و شاه گفت : او پسر کیست ؟ اما کسی پاسخ نداد . پس او را آوردند و شاه از خودش پرسید و کودک گفت : من پسر شاپور هستم . شاه خندید و به شاپور نگاه کرد . شاپور با نگرانی جلو آمد و گفت : آری او پسر من و دختر #مهرک است و نامش اورمزد میباشد. شاه خوشحال شد و او را در برگرفت و به نامداران شهر گفت : هرکسی که عاقل باشد باید همیشه به گفته ستاره شناسان اعتماد کند زیرا #کید گفته بود که استواری ایران و پایندگی ما به ازدواج شاپور و دختر مهرک بستگی دارد .
(در این بخش های شاهنامه ، فردوسی به تفصیل درباره سیاست های داخلی ، تصمیمات و کارهای زیربنایی شاهان میپردازد ...)
#شاهنامه
#امیر_خادم (پژوهشگر و گردآورنده این مجموعه)
#فردوسی_خوانی
@readingferdowsi
#پادکست
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
برایم شعر بفرست
حتی شعرهایی که عاشقان دیگرت برای تو میگویند
می خواهم بدانم
دیگران که دچار تو می شوند
تا کجای شعر پیش می روند
تا کجای عشق
تا کجای جاده ای که من
در انتهای آن ایستاده ام
#افشین_یداللهی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
.
دلم تا برایت تنگ میشود ؛
نه شعر میخوانم
نه ترانه گوش میدهم
نه حرفهایمان را تکرار میکنم
دلم تا برایت تنگ میشود
مینشینم اسمت را مینویسم ،
مینویسم ، مینویسم....
بعد میگویم :
این همه او
پس دلتنگی چرا ؟!
دلم تا برایت تنگ می شود
میمِ مالکیت به آخرِ اسمت اضافه میکنم
و باز عاشقت میشوم ...
#گروس_عبدالملكيان
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
ز یاد بردنت ای آشنای من ، سخت است
ببخش مثل تو بودن برای من سخت است
مرا رها کن از این شهر غرق دود برو
نفس کشیدن تو در هوای من سخت است
بدون اینکه بخواهم دلیل درد تو ام
خدا کند که نباشی بجای من ، سخت است
برای انکه مرا هیچوقت دوست نداشت
چقدر شعر سرودن خدای من سخت است
برای تو که خدایی ، خدای من تو بگو
که استجاب کدامین دعای من سخت است ؟
#سید_تقی_سیدی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
نکنه یکی بیاد برات شعر بگه منو یادت بره ؟ هان؟
نکنه بلدتر باشه تو رو؟
نکنه قشنگ باشه، دلت بلرزه؟
نکنه بیاد دستاتو بیگیره محکم ، خلاص شی از فکر من ؟
نکنه اصن منو یادت رفته ؟
نکنه دلت نخواد یه وقتایی در شبانه روز - بیست و چهارساعته ها لامصب - بیشینی به من فک کنی که تموم وجودم خواستنت بود؟
نکنه یکی بیاد دست ببره تو موهات ، زیر گوشت پچ پچ کنه دلت بلرزه واسش؟
نکنه بری بغلش؟
نکنه دستات یخ کنه بری قایمشون کنی تو دستای یکی دیگه؟
نکنه یادت نباشه من رو؟
نکنه یکی بیاد بیشتر از من واست بمیره،
سبک شیم پیشت؟
نکنه دستاتو باز کنی اون مدلی، بغل بخوای ازش؟
نکنه مژه هاتو بیشتر از من دوست داشته باشه؟ نکنه نگاش کنی،
از اون نگاها که منو می کشت؟
نکنه یکی بیاد خل و چل نباشه ، همچی موقر و درس حسابی باشه عاشقش بشی؟
بدم میاد از این آدم حسابیا ...
میگم نکنه راست میگن این اهالی ؟
نکنه اصن یادت نیست ؟
ننداخته باشی دور اون دیوونه بازیا رو ، اون بوس و بغلا رو ؟
یادته اصن اون منِ یاغی رو که آروم شده بود تو بغلت ؟ یادته .
یادت نیست ؟
یادته . درسته هیچی نمیگی ،
صدات نیست ،
دستات نیست ،
ولی یادته .
یعنی باس فک کنیم یادته وگرنه که چه کاریه راه بریم تو شهر ؟
نفس بکشیم به هوای کی ؟
یادته ...
#حمید_سلیمی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
من تو را آنگونه دوست داشتم
که مجنون لیلایش را،
آنگونه چشم براه بودم
که یعقوب یوسفش را،
آنگونه می پرستیدم
که عرب لات و عُزایش را،
آنگونه باور داشتم
که محمد خدایش را،
تو مرا اما...
چنان نمیخواستی
که آدمی گناهانش را...
#طاهره_اباذری_هریس
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
تکاندهام سرِ خود را تو ریختی از من
من عاشقت شده بودم، گریختی از من
و عشق مرزِ گریز وُ گریختنها بود
.
چگون باتو بگویم که من دلم تنگ است
برایِ چه بنویسم! که تو دلت سنگ است
همیشه کوهِ غمی پشتِ کوهکنها بود
.
گوزن خستهی شهرم که گرگ برگشتم
وَ با غمی که تو هستی، بزرگ برگشتم
که جنگلی که بزرگ است؛ بیش تنها بود
.
پتویِ یخ زدهام من به خوابِ بیداری
که غلت میزنم از فکرِ “ دوستم داری؟”
که بیتو زندگیام خوابگاهِ زنها بود!
.
تو رودِ رفته به دریا! چگونه مردابی؟
بگو که با چه کسی را چگونه میخوابی!
جهان همیشه به کامِ همان لجنها بود
.
چقدر گریه نوشتم به چالِ لبخندت
که من درونِ تو ماندم! تو مانده دربندت
که چالِ خندهی تو دامِ چاهکنها بود
.
بریز بر تنم آن مویِ آبشاری را
غرورِ وحشیِ ایلاتِ بختیاری را
اصالتی که در آن اسبِ تُرکمنها بود
.
وَ یوسفم که کشاندم به خود زلیخا را
وَ تنگ میشود آغوشِ تو به من سارا
مرا اگر قفسی بوده پیرهنها بود!
.
تو رفتهای؟ وَ همیشه “تو” در خیالم بود
تو رفتهایوُ جوابم همان سوالم بود
منی که اینهمه تنها میانِ تنها بود...
#احمد_امير_خليلى
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
زیبایی یک زن به لباس هایی که میپوشد، نیست.
زیبایی زن باید در چشمانش دیده شود،
آنجا که منزلگاه عشق و مسیر رسیدن به قلب اوست.
برای داشتن چشم زیبا ،
زیبایی های مردم را ببینید
برای داشتن لب زیبا ،
مهربانانه صحبت کنید
و برای داشتن اندام زیبا ،
غذای خود را با فقرا تقسیم کنید .
#آدری_هپبورن
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
یونانیها میگویند دوست داشتنِ مفرط و بی منطقِ هر چیزی، گناهی است علیه خدایان؛ آنها معتقدند اگر کسی را زیاد دوست بدارند، حسادت خدایان برانگیخته میشود و وقتی به اوج شکوفایی برسد آن را در هم میشکنند.
این برای ما درسی بزرگ است،
عشقِ بیش از حد، بی حرمتی به خدایان است.
کمال در هر چیزی بهطرزِ غیر قابل تحملی ملال آور است.
من خود با کمی نقص موافقم.
#پرنده_خارزار
#کالین_مک_کالو
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
هرگز
دلم ز کوی تو جائی دگر نرفت...
یکدم خیال روی توام
از نظر نرفت
جان رفت
و اشتیاق تو از جان بدر نشد
سر رفت
و آرزوی تو از سر بدر نرفت...
#عبید_زاکانی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
هروقت برای آشتی آمدی
گلویت را صاف کن
جمله ات را با
یک "دوستت دارم" شروع کن
یا مثلا "چقدر دلم برایت تنگ شده"
زن ها قرار نیست
سرداران جنگ باشند
یک "دروغ کوچک" کافیست...
#زهرا_طراوتی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
از دست من و قافیه هایم گله مند است
ماهی که دچارش غزلم بند به بند است
مو فندقی ِ چشم سیاهی که لبانش
مرموزترین عامل بیماری قند است
سیب است که از دامنه ی رود می آید؟
یانه... گل سربسته به موهای کمند است؟
زیبایی مواج پس پلک بنفشش
دلچسب تر از اطلسی و شاهپسند است
خانم به خدا بم، بم سوزان کویری
با دامن گلدار شما، عین هلند است
دی ماه رسیده ست و من زخمی و سردم
لبخند بزن خنده ی تو گرم کننده است
از ما گله کم کن که بپاشیم غزل را
پیش قدم پاشنه هایی که بلند است
#حامد_عسكری
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
من
هیچی از زندگی نمیخواستم،
تا اینکه دوباره دیدمت.
#دیالوگ
#لولا ۱۹۶۱
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
دل به دریا زدم تو رو ببرم
ولی توفان تو شکستم داد
گفته بودی که عشق کار تو نیست
چشم های تو کار دستم داد
چشمهای تویی که تلفیقی
بین آهو و آدم و پریه
صورتت قرص کامل ماهه
یا که خورشید زیر رو سریه
چشم های تو موقع رفتن
کاش می شد که فکرشم ببری
عشق یعنی یه لحظه دل بستن
عشق یعنی یه عمر در به دری
تا رسیدی به زندگیم گفتی
پی دستای مرگ می گردی
من خودت بودم و تو با سفرت
لحظه به لحظه خودکشی کردی
شاید این حرف ساده باشه ولی
گفتن حرف ساده هم سخته
خوش به حال کسیکه پیش توئه
خوش به حالش! چه قدر خوشبخته...
#شعر_خوانی
#احمد_امیر_خلیلی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
تجملات هیچوقت جاذبهای برایم نداشته
من چیزهای ساده را دوست دارم
کتابها را،
تنهایی را،
بودن با کسی که تو را میفهمد...
#دافنه_دو_موریه 🖊
#Untamed_Heart 🎥
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
گابریل خوزه گارسیا مارکِز زاده 6 مارس 1927 در کلمبیا و درگذشته 17 آوریل 2014 رمان نویس، نویسنده، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رئیس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی میکرد. مارکز برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی چاپ ۱۹۶۷ میشناسند که یکی از پرفروشترین کتابهای جهان است.
🎴 دانلود فایل صوتی کتاب
/channel/cafe_tanhaee_archive/963
#کتاب_صوتی
#آخرین_سفر_کشتی_خیال
#گابریل_گارسیا_مارکز
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
قدری برای زندگی کردن کنارم باش
شاید مدارم نیستی امّا قرارم باش
فرزند پاییزم ، ندیدم مهری از آبان
این چند روزِ آخر عمرم ، بهارم باش
تا سینه ام ، از تیر چشمانِ تو راهی نیست
با ناوکی ، اشراقِ شام انتظارم باش
من بی فروغِ چشم هایت منزوی گشتم
ای شاعر من ، شاه بیتِ شعرِ زارم باش
شب های من یلدا و یلداهای من بن بست
در من طلوعی کن ، پگاهِ شام تارم باش
در سینه ، آهی می کشد از دردهایم تیر
خود التیام زخم های روزگارم باش
یا با وصالت بار دیگر زنده ام کن یا
چون شاخه ای گل بر دل سنگ مزارم باش
دیوانه گشته یوسفت در قهقراء دهر
همچون زلیخا عاشق دیوانه وارم باش
#مرتضی_شاکری
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
من خرابم بنشین زحمت آوار نکش .....
#شعر_خوانی
#علیرضا_آذر
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
اي دلبرِ گيسو فرِ من! كفش كتاني!
من هستم و يك عشق و همين چند نشاني:
مهتاب سرك ميكشد از گوشه ي بامت
ماه آمده در كوچه ي تو چشم چراني
گنجشك و قناري و كبوتر سرِ بامت
مشغول به خنياگري و چرب زباني
طفلانِ غمت هر طرفِ كوچه كمينند
ديوانه حذر كي كند از سنگ پراني؟
يك شاعرِ ديوانه سرِ كوچه اِتان است
آورده غزل تا بكند شعر فشاني
آلوده ي غم گشته هوايِ دلِ بنده
وقت است بيايي و نسيمي بوزاني
#فتح_اله_دهقاني
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
باز دلم مثل همیشه خالیه
باز دلم گریه تنهایی میخواد
بر میگردم تا ببینم کسی نیست
می بینم غم داره دنبالم میاد
#موسیقی
#هایده (آخرین اجرای هایده)
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee