🕊 گسترش گفتمان لیبرالیسم-محوریت آزادی فردی و اجتماعی-فردگرایی و شهروندی-اندیشۀ انتقادی و خردگرایی-حاکمیت قانون سکولار-دموکراسی-مدرنیتۀ سیاسی-جامعه مدنی-مالکیت خصوصی 🌌 #مشروطه_پادشاهی #ملی_گرایی #لیبرالیسم_محافظهکار #ایرانشهری
📚معرفی کتاب: داستان زندگی فردوسی
📝نوشته ساتم الغ زاده است که توسط
"محمدرضا مرعشی پور" به فارسی برگردانده شده است.
این رمان تاریخی با زبان و لحنی خاص، به روایت ماجراهای کمتر شنیده شده زندگی حکیم فردوسی پرداخته و ما را از زاویه ای بسیار نزدیک، با چالش های او در مواجهه با حاکمان و سلاطین آشنا می کند.
کتاب حاضر رمانی است تاریخی از زندگی فردوسی که با این عناوین تدوین یافته است :«شاعر ناکام» و «شاعر و شاه».
در رمان حاضر، نویسنده گزارشی از حیات اجتماعی و فرهنگی((فردوسی)) شاعر بزرگ ایران به دست می دهد .در واقع آن چه در این کتاب آمده، بخشی از رخدادهای واقعی است که در زندگی استاد فرزانه توس رخ نموده است .در این داستان، با فرهنگ و تمدن ایرانی و سیمای بیش از هزار سال تاریخ و سرگذشت مردم ایران آشنا می شویم .گفتنی است این اثر از زبان تاجیکی به فارسی برگردانده شده است.
@cafe_andishe95
🪄کسی که میکوشد تا علل راستین معجزات را کشف کند و میخواهد مانند انسان دانشمندی طبیعت را بشناسد، نه اینکه مانند سفیهان با حیرت به آن خیره شود، معمولاً در شمار بدعتگذاران و بیدینان به شمار میآید و بهوسیله کسانی که توده مردم آنها را به عنوان عالمان طبیعت و عارفان به خدا میستایند مورد حمله قرار میگیرد. زیرا اینها میدانند که اگر جهل از بین برود، حیرت هم، که یگانه زمینه استدلال و وسیله حفظ قدرتشان است، از بین خواهد رفت.
📚📖اخلاق، باروخ اسپینوزا ترجمه محسن جهانگیری
@cafe_andishe95
🔱 تفاوت اساسی میان پلیس و آدمربا و میان مأمور مالیات و دزد همین است که پلیس و مأمور مالیات از قانون پیروی میکنند و برای آن اعتبار میآورند، در حالی که آدمربا و دزد قانونشکنی میکنند. اگر قانون برچیده شود، جامعه در پی آنارشی نابود میشود. دولت یگانه نهادی است که حق دارد زور و اجبار به خرج دهد و به افراد آسیب بزند. نمیتوان این قدرت عظیم را به صلاحدید چند انسان واگذار کرد؛ هرقدر هم که این افراد خود را توانمند و باهوش بپندارند. به کارگیری این قدرت را در هر شرایطی باید محدود کرد. این [محدودسازی] وظیفه قوانین است.
📚📖 بوروکراسی، لودویگ فون میزس ترجمه مهدی تدینی
@cafe_andishe95
🕹بخش دوم و پایانی
🎙صحبتهای پروفسور حمید احمدی درباره تحقق آرمانهای مشروطه در همایش مشروطیت (۱۴ مرداد ۱۳۹۸، تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی)؛
پس از سوم اسفند ۱۲۹۹ مشروطه به ریل اصلی خود بازگشت...
با توجه به تعریف کودتا، آنچه در سوم اسفند ۱۲۹۹ اتفاق افتاد، اصلاً کودتا نبود...
مشروطه مدتی متوقف شد اما هرگز شکست نخورد....
@cafe_andishe95
🗽بهتر است یک انسان ناخشنود باشی تا یک خوک خشنود.
بهتر است سقراط ناخرسند باشی تا یک احمق خوشحال.
اگر فرد احمق یا خوک نظر دیگری دارند به این دلیل است که آن ها ماجرا را از طرف خودشان می بینند.
✍🏼جان استوارت میل-متفکر لیبرال دموکرات
@cafe_andishe95
⭕️کمونیستها شعاری داشتند با این مضمون:
«کمونیسم همچون خورشید میتابد.»
یکی از اهالی چکسلواکی با دیدن این شعار زیر آن مینویسد:
«ولی به قدری تابشِ آن زیاد است که ما را سوزانده.!»
چکش و خنده، ص ۳۸۸
میخائیل میلنیچینکو
@cafe_andishe95
«شیرهای خوشرکاب و نهنگهای بارکش: روز کارگر، شادباش یا تسلیت؟»
یکم ماه مه روز جهانی کارگر است؛ خاصترین روز در تقویم ایدئولوژی مارکسیستی که کارکردش تباه کردن زندگی کارگران و غیرکارگران بوده است. البته دنیا پر بوده از این دست وارونگیهای شوم و حقایق ضدحقیقت. مگر همۀ کسانی که در طول تاریخ ادعای «حقطلبی» میکردند، حقطلب بودند؟ هر گروهی موهومات خودساختهاش را به منزلۀ حق مطلق سر چوب میکرد و بابتش خون میداد و خون میریخت. گذار به عصر جدید تغییر چندانی در این واقعیت نداده است.
تاریخ سوسیالیسم تاریخِ رنگباختن یوتوپیاست؛ یعنی هر چه در تاریخ سوسیالیسم پیش میآییم، آرمانشهرهای شیروعسل کمرنگتر میشود. در دورانی که ما زندگی میکنیم، سوسیالیستها به جایی رسیدهاند که به کاپیتالیسم تن دادهاند و فقط برای اینکه اعلام باخت نکنند، خطاهای عظیم گذشته را به خطاهای کوچکتری تبدیل کردهاند و بر آنها پافشاری میکنند. کسانی که زمانی ادعا میکردند فیلها پرواز خواهند کرد، امروز اصرار دارند گوشهای فیل زمانی بال بوده است!
سوسیالیسم قدمتی چندصدساله دارد. مارکسیسم یکی از انواع سوسیالیسم بود که مثلاً میخواست تخیلات سوسیالیستهای پیشین را دور بریزد و سوسیالیسمی علمی ایجاد کند. البته اگر متون مارکسیستی را با یاوهنامههای پیشامارکسیستی مقایسه کنید فریب این ادعا را هم میخورید، زیرا متون قبلی به حدی تخیلی است که باعث میشود مارکسیسم در مقابلِ آنهمه توهم معقول و سنجیده جلوه کند. در متونِ کسی مثل شارل فُوریه کار به جایی رسیده است که حیوانات درنده هم در یوتوپیای سوسیالیستی رام شدهاند؛ شیرها به مرکبهای خوشرکاب انسان بدل میشوند، اسب آبی کرجیکِش میشود (یعنی کرجیها را جابجا میکنند) و نهنگها کشتیها را میکشند. سطح تخیلات جنسیاش که بماند! آزادی جنسی ــ اینکه هر کسی بتواند با هر کسی آمیزش جنسی داشته باشد ــ از سکانسهای بهعلاوۀهجدهِ متون فُوریه بود. البته دیگر سوسیالیستها هم برای جذابیت متون خود ناخنکی به تخیلات اروتیک میزدند ــ مثل صحنههای سکسی در سینمای مدرن.
در مارکسیسم ظاهراً خبری از دریای لیموناد نبود، اما روکشی علمی همان یوتوپیای پیشامارکسیستی را پنهان کرده بود. برای مثال کائوتسکی میگفت در جامعۀ سوسیالیستی «گونۀ جدیدی از انسان پدید خواهد آمد... نوعی ابرانسان... انسان متعالی». تروتسکی میگفت: «انسان [در جامعۀ سوسیالیستی] فوقالعاده قویتر، باهوشتر و ظریفتر میشود. اندامش هماهنگتر، حرکاتش موزونتر، صدایش آهنگینتر... حد میانگین انسان تا سطح ارسطو و گوته و مارکس ارتقا خواهد یافت.»
اما بحث ما در این نوشته آرمانشهرشناسی مارکسیستی نیست. در متنی که به مناسبت روز کارگر است، فقط میخواهم اشاره کنم که مارکسیسم علاوه بر آن روکش علمی، مسیری مبارزاتی برای رسیدن به این یوتوپیا تعریف کرد؛ و همین مارکسیسم را به اسلحهای مرگبار تبدیل کرد. سیاهیلشکر اصلی این مبارزه هم طبعاً کارگران بودند. مارکسیسم تضادی دروغین به جان بشریت انداخت: کارگر و کارفرما. مارکسیسم طبقاتی تعریف کرد که در دنیای واقعی اصلاً وجود نداشت؛ خود این طبقات وجود نداشت، چه رسد به «تضاد» این طبقات! در واقع مارکسیسم طبقات منقرضشدۀ پیشاکاپیتالیستی را به منزلۀ ساختار اجتماعی کنونی جلوه داد و سپس تضادی آشتیناپذیر میان اقشار مختلف جامعه تعریف کرد. بهروزی یک طبقه منوط شد به نابودی طبقهای دیگر و بدینسان درهای جهنم به روی بشر گشوده شد.
البته کارگر و کارمندی که با کارفرما طرف بودند و تنها منبع شناختشان از کارکرد این نظم اقتصادی صرفاً سختیهای تعامل با کارفرما بود، به سادگی تفکرات مارکسیستی را باور میکردند؛ به ویژه وقتی انبوهی روشنفکر، دانشجو و احزاب با انواع تبلیغات دکترین مارکسیستی را به آنها تلقین میکردند. اما هر بدیلی جای نظم کاپیتالیستی میگرفت، قبل از همه وضع خود این کارگران بدتر میشد و آنها از کارگر و کارمندانی که حداقل آزادی فروش نیروی کارشان را داشتند، به بردگان کارفرمایی عظیم و مهیب به نام دولت بدل میشدند؛ با این تفاوت که این کارفرما اسلحه، قوۀ مقننه و قوۀ قضاییه هم در اختیار داشت.
نفع کاپیتالیسم برای کل جامعه است؛ نه فقط برای یک قشر خاص، زیرا با ایجاد مقتصدانهترین و بهینهترین شیوۀ تولید دائم کیفیت عمومی زندگی را بالا میبرد و اقشار حقوقبگیر اولین برندگان این بهبود کیفیتند. تیر دشمنی با کاپیتالیسم بر پیکر مصرفکنندگان مینشیند؛ و این یعنی کل جامعه.
روز کارگر را به کارگرانی باید شادباش گفت که از فریب چپ رهیدهاند. وگرنه اگر قرار است اول مه بخشی از پروپاگاندای سوسیالیستی باشد، باید آن را روز عزای عمومی کارگر اعلام کرد ــ و آدم عاقل و فهیم عزا را به کسی شادباش نمیگوید.
مهدی تدینی
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
🔖 نبرد با بوروکراسی
🏛 از بازآفرینی دولت ال گور تا بهرهوری رادیکال ایلان ماسک: سیر تحول اصلاحات دولتی آمریکا در دو عصر
🔸 در پیچوخم تاریخ اقتصاد آمریکا، در سه دهه گذشته، دو نام بهعنوان پیشگامان اصلاحات دولتی میدرخشند: ال گور، که در دهه ۱۹۹۰ با پروژه بازآفرینی دولت، بوروکراسی را به چالش کشید، و ایلان ماسک، که در سال ۲۰۲۵ با اداره بهرهوری دولتی (DOGE) در دولت دونالد ترامپ، به میدان آمد تا تحولی بزرگ رقم بزند. هر دو با هدف کوچکتر و کارآمدتر کردن دولت وارد شدند، اما مسیرشان، مانند دو جاده متفاوت، داستانهایی منحصربهفرد از موفقیت و نوآوری را روایت میکند.
🔷 ال گور: مهندسی که بوروکراسی را رام کرد
سال ۱۹۹۳ بود و صدای نارضایتی مردم آمریکا از کاغذبازیهای دولتی گوش فلک را کر کرده بود. ال گور، معاون رئیسجمهور بیل کلینتون، با شعار «دولتی که بهتر کار کند و هزینه کمتری داشته باشد» وارد میدان شد. پروژه بازآفرینی دولت (NPR) او، یک مأموریت بلندپروازانه بود: سادهسازی فرآیندها، بهبود خدمات، و صرفهجویی در هزینهها. ال گور با جلسات بیشمار با کارمندان و شهروندان، و انتشار گزارشهای شفاف، نشان داد که اصلاحات میتواند هم مؤثر باشد و هم مردمی.
🔺ال گور بیش از ۳۰۰,۰۰۰ شغل دولتی را حذف کرد. او با برنامهریزی از طریق بازنشستگی زودهنگام و توقف استخدامهای جدید این ایده را پیش بُرد. این کار، همراه با حذف بیش از ۱۰۰ برنامه غیرضروری و سادهسازی قوانین، ۱۳۷ میلیارد دلار صرفهجویی به همراه داشت.
ال گور، که عاشق فناوری بود، دولت را وارد عصر دیجیتال کرد: پروندهسازی الکترونیکی در سازمان امور مالیاتی (IRS) را گسترش داد—تا جایی که تا سال ۲۰۱۳ بیش از ۷۰ درصد مالیاتدهندگان آنلاین ثبتنام میکردند—و وبسایت کاخ سفید را در سال ۱۹۹۴ راهاندازی کرد.
📍در سازمان کهنهسربازان (VA)، ال گور با حذف ۱۱,۰۰۰ صفحه دستورالعمل غیرضروری، نفس تازهای به سیستم داد و با سیستم CAPRI، دسترسی کهنهسربازان به سوابق پزشکی را سریعتر کرد. این تلاشها VA را به دریافت ۱۷۰ جایزه Hammer Award رساند. در IRS هم، گور فرهنگ سازمانی را تغییر داد و به جای جریمه، به مالیاتدهندگان کمک کرد تا بدهیهایشان را تسویه کنند. اصلاحات او اعتماد عمومی را بالا برد و اثری ماندگار گذاشت.
🔷 ایلان ماسک: کارآفرینی که دولت را تکان داد
حالا به سال ۲۰۲۵ برسیم، جایی که ایلان ماسک، غول فناوری و کارآفرین نامی، در دولت دوم دونالد ترامپ سکان اداره بهرهوری دولتی (DOGE) را به دست گرفت. او با یک هدف جاهطلبانه وارد شد: کاهش کسری بودجه به میزان ۱ تریلیون دلار. ماسک، که به سرعت و جسارت شهره است، در چند ماه (تا آوریل ۲۰۲۵) دست به کار شد. او نیروی کار فدرال را کاهش داد؛ ۶۰,۰۰۰ کارمند با پیشنهاد استعفای همراه با ۸ ماه حقوق کنار رفتند، و هدف دولت، کاهش ۵ تا ۱۰ درصد نیروی کار بود.
🔺 ماسک آژانسهایی مانند USAID را تعطیل کرد و بودجههایی مثل ۶.۵ میلیارد دلار از USAID و ۵۰۲ میلیون دلار از وزارت آموزش را قطع کرد. او اعلام کرد که این اقدامات ۵۵ میلیارد دلار صرفهجویی کرده، هرچند اسناد رسمی ۱۶ میلیارد دلار را تأیید میکنند. او که همیشه به فناوریهای نوین علاقه دارد، پیشنهاد استفاده از بلاکچین برای خزانهداری را داد و به دادههای دیجیتال آژانسها دسترسی پیدا کرد تا فرآیندها را بهبود ببخشد. این اقدامات، هرچند با چالشهایی همراه بود، نشاندهنده دیدگاه نوآورانه او برای بازسازی دولت بود.
🏅دو قهرمان، دو مسیر، یک هدف
🔘 ال گور و ایلان ماسک، هر دو با یک هدف وارد شدند: کارآمدتر کردن دولت و کوچکسازی آن. گور با حذف ۳۰۰,۰۰۰ شغل و ماسک با کاهش ۶۰,۰۰۰ کارمند، نیروی کار را کم کردند. هر دو از فناوری برای بهبود فرآیندها بهره بردند و برنامههای غیرضروری را کنار گذاشتند. ال گور با رویکردی دقیق و شفاف، پایهای محکم برای اصلاحات بلندمدت گذاشت، و ماسک با دیدگاه نوآورانه و سرعت بالا، تحولی چشمگیر را در مدت کوتاه رقم زد.
🔰 این دو تجربه مکمل یکدیگر هستند: ال گور نشان داد که اصلاحات پایدار نیازمند برنامهریزی دقیق و همکاری است، و ماسک با جسارت خود ثابت کرد که تغییرات سریع هم میتوانند راهگشا باشند. ال گور در دهه ۱۹۹۰ بستر دیجیتالی شدن دولت را فراهم کرد، و ماسک در سال ۲۰۲۵ با ایدههایی مانند بلاکچین، به دنبال نوآوریهای مدرن بود. ترکیب این دو رویکرد—دقت و جسارت—میتواند راهنمای سیاستگذاران آینده باشد تا دولتی کارآمدتر و پاسخگوتر بسازند. این دو مرد، هر یک به سبک خود، تاریخ مدیریت دولتی آمریکا را ورقی تازه زدند.
✍️مهدی الیاسی
@cafe_andishe95
🔵 به زودی این پست حذف خواهد شد لطفاً
زودتر وارد شوید .🏴〰
سه روز از فاجعه هولناک بندرعباس گذشته، و جمهوری اسلامی طبق رویه همیشگیاش، بهجای پاسخگویی و شفافسازی، مسیر سرکوب، دروغ و پنهانکاری را پیش گرفته است. نه علت انفجار را میگوید؛ نه آمار واقعی جانباختگان را اعلام میکند. عمق فاجعه و حقیقت، عامدانه از مردم دزدیده شده است.
ملت ایران حق دارد بداند کدام «محموله بسیار خطرناک» بدون اظهارنامه گمرکی، به اسم کالای معمولی وارد کشور شده و در بندر، انبار شده است. آنچه در بندرعباس رخ داد، یک حادثه تصادفی یا خطای انسانی نبود؛ بلکه یک جنایت سازمانیافته بود، از جنس زنجیرهی جنایتهایی که این رژیم و بانیانش از سینما رکس تا امروز مرتکب شدهاند. جمهوری اسلامی نهتنها ارزشی برای جان ایرانیان قائل نیست، بلکه بیرحمانه از مردم بهعنوان سپر انسانی برای رسیدن به اهداف شوم و پلید خود استفاده میکند.
ملت ایران، ۴۶ سال است که با انفجار زندگی میکند. برای ایران و ایرانی، هیچ مادهای مرگبارتر و خطرناکتر از جمهوری اسلامی و رهبری فاسدش نیست.
برای پایان دادن به این ظلم و ویرانی، باید بهپا خیزیم، متحد شویم و کشور، جان و آیندهمان را از چنگ این جانیان، این دشمنان قسمخوردهی ایران و انسانیت، نجات دهیم.
@OfficialRezaPahlavi
🎨هنر، تنها جایی است که از خودخواهی، بهره جویی، ترس، حقارت و اجبار در زندگی مان، خلاص می شویم. لحظه رخداد زیبایی شناسانه یا لحظه آفرینش هنر، تنها لحظه آزادی حقیقی برای ما انسان ها است.
شوپنهاور
اثر بعد از ظهر یکشنبه در گراندژات-ژرژ سورا نقاش پوآنتالیست فرانسوی
@cafe_andishe95
🌳هویت ایرانی در شاهنامه در تحقیر ملت های دیگر نیست که رنگ و جلا می یابد بلکه خود بر بنیادهای فکری و معنوی و اخلاقی نیرومندی استوار است.
از همین رو، ملی گرایی ایرانیان در طول تاریخ هیچ گاه به نژادپرستی نفرت انگیزی چون نازیسم و فاشیسم در قرن بیستم مبدل نشد.
در قرن بیست و یکم، ایرانیان می توانند بر پایۀ همان بنیادها، به ویژه بنیادهای اخلاقی که در سرتاسر شاهنامه موج می زند، در جهانی که در اثر پیشرفت های برق آسا در فناوری ارتباطات، بیم آن می رود که بسیاری از فرهنگ های بومی فراموش شوند، هویت ایرانی خود را حفظ کنند و آن را استمرار بخشند.سخن آخر اینکه، اگر دیوان حافظ ناخودآگاهِ جمعی ایرانیان را باز می تاباند، شاهنامه خودآگاه جمعیِ ایرانیان است.
📗منبع : مقاله هویّت ایرانی در شاهنامه
دکتر ابوالفضل خطیبی
@cafe_andishe95
رژیم جنایتکار و بیکفایت، مسبب فاجعهای دیگر، اینبار در بندرعباس شد. مردم بیگناه یکبار دیگر قربانی بیمسئولیتی جمهوری اسلامی شدند. این رژیم نه توان ساختن دارد، نه توان حفاظت از مردم.
مردمی که فقط در همین چند سال گذشته، سرنگونی هواپیمای اوکراینی، و فجایع پلاسکو، متروپل و سانچی را به چشم خود دیدهاند و هنوز داغدار عزیزانشان هستند، هیچ اعتمادی به این رژیم و دروغهایش ندارند.
دست خامنهای به خون ملت ایران آغشته است. لبخندهای ریاکارانه کارگزاران او در مسقط و رم نیز مرهمی بر زخمهای این ملت نخواهد بود.
ضمن همدردی عمیق با خانوادههای جانباختگان انفجار بندرعباس، از همه هممیهنان میخواهم تا یاریگر آسیبدیدگان این فاجعه باشند.
@OfficialRezaPahlavi
💡این خود گواهی بزرگ و ضروری برای هوشمندی یا بصیرت است که بدانیم چه چیزی را عقلاً باید پرسید.
زیرا اگر پرسش فینفسه پوچ باشد، و پاسخهای غیر ضروری را طلب کند، آنگاه علاوه بر شرمنده کردن پرسندهاش، ممکن است این ضرر را به همراه داشته باشد که شنوندهٔ غیر محتاط را به سمت یافتن پاسخهای پوچ به گمراهی بکشاند و این منظرهٔ مضحک را به نمایش بگذارد که (به گفتهٔ قدما)
یک نفر بز نر را میدوشد و دیگری آبکش زیر آن میگیرد.
⏰نقد عقل محض، ص ۱۵۲
ایمانوئل کانت
@cafe_andishe95
مگر ماموریت نهایی یک جاسوس در کشور هدف چیست؟!
جز به خاک سیاه نشاندن آن کشور، نابودی ارزش پول ملی، تاراج ثروت و منابع، جدا کردن خاکش، بر صدر نشاندن فرومایهها و فراری دادن دلسوزان، تبدلیلش به مستعمره، تعریف پروژههای مخرب و انحرافی و چپاولگرانه، امنیتی هستهای موشکی برای همان اهداف، تحریم و کاسبی تحریم، جا انداختن توهماتی مثل بازدارندگی بمب اتمی و قریانی کردن یک کشور و مردمش به پایش، استفاده از مردم عادی بعنوان سپر انسانی در موارد متعدد و تحمیل هرینهای معادل یک حمله خارجی برای جاهطلبی موشکی اتمی امنیتی که اولین بازنده و قربانیاش مردم ایران هستند و..
خوب همه این کارها را که جمهوری اسلامی و کارگزارانش انجام دادهاند و میدهند، در مقابل اینها اگر کسی به هر طریقی و از درون نظام، بتواند مانع تداوم این عملکرد شود، مثلا یک سپر انسانی را که میتوانست صدهها بیگناه را قربانی کند افشا نماید، جنایتکاران و چپاولگران را افشا و خنثی کند، حتما یک وطنپرست است. منافع ج.ا با مردم ایران همسو نیست، هر گشایش مالی هستهای موشکی امنیتی ج.ا هم به رنج مضاعف مردم ایران انجامید، لذا هر کنشی علیه آنها عین وطنپرستی است.
🟡خوشمان بیاید یا نه، غرب امروز (و نه صرفاً غرب) میراث آن چیزی است که در انگلیسی با نام "روشنگری" شناخته میشود. بسیاری از ارزشها، رویهها و نهادهای تمدن امروز ما، ریشه در قرن هجدهمی دارند که به آزادسازی یک قابلیت عظیم انسانی کمک کرد، که تعیین کنندهی شکل و جهتگیری جهانی است که امروز در آن زندگی میکنیم.
📚📖 ضدروشنگری؛ از قرن هجدهم تا امروز، گریم جرارد ترجمه فرهاد سلیمان نژاد
@cafe_andishe95
ایرانی آزاد را تصور کنید…
ایرانی که رفاه مردمش و صلح با همسایگانش را در اولویت قرار دهد.
وقتی جمهوری اسلامی از بین برود، چنین ایرانی به واقعیت میپیوندد.
پروژه شکوفایی ایران (IPP) طرحی برای تحقق این آرزو است.
اطلاعات بیشتر:
IranProsperityProject.org
@OfficialRezaPahlavi
🎙سخنان پروفسور حمید احمدی(1)
درباره پیروزی مشروطه و تحقق آرمانهای آن پس از برآمدن رضاشاه و سوم اسفند ۱۲۹۹
دو برداشت نادرست درباره مشروطه وجود دارد. انقلاب مشروطه را در وجه سیاسی خلاصه میکنند و در وجه سیاسی هم می گویند که انقلاب مشروطه صرفا در راستای استقرار دموکراسی بوده و آن هم چون تحقق پیدا نکرده برداشت نادرست دوم از آن میشود که انقلاب مشروطه شکست خورده و به ناکامی انجامیده است.
ما با یک نوع خوانش کاهشگرایانه از انقلاب مشروطه روبرو هستیم....
انقلاب مشروطه ۴ بعد داشت:
۱. بعد امنیتی تلاش برای استقرار امنیت امنیت داخلی و امنیت بینالمللی
۲. استقلال از جهان خارج به معنای استقلال ملی ایران از روسیه و انگلستان
۳. بعد اقتصادی و بازسازی ایران
۴. بعد سیاسی تلاش ایرانیان برای بازسازی هویت سیاسی جدید و دولت مقتدر
@cafe_andishe95
●قاجاریه لکهای ننگین در تاریخ ایران شناخته میشود که با بوی وطنفروشی آمیخته است.
دولت انگلستان و به ویژه وزیر امور خارجه وقت لرد کرزن حاضر به پذیرفتن این واقعیت نبودند که قرارداد ۱۹۱۹ تحقق ناپذیر است. مدتها دون کیشوت وار، در جهت تصویب و اجرای این قرارداد برآمدند. البته بودند ایرانیان دون صفتی که منافع شخصی خویش را بر مصالح ملّی کشور رجحان میگذاشتند. و به هر تمهید و تحقیری برای اجرای خواست انگلیس تن در می دادند. در واقع در بیش و کم همۀ موارد تکیه گاه اصلی انگلستان برای طرحهای خود ایرانیانی بودند که منافع شخصی خویش را بر منافع ملی رجحان میگذاشتند. در ماجرای قرارداد ۱۹۱۹، ولیعهد زمان، محمدعلی میرزا(مقصود محمدحسن میرزا است چنان که در متن انگلیسی نیز به درستی آورده) شاید گوی خودخواهی و وابستگی را از همۀ دیگران زمانی ربود انگلیس تماس گرفت و پیشنهاد کرد "حاضر است ریاست دولت مستقل جنوب ایران را که یکسره جدا از بخشهای شمالی است به عهده گیرد". میگفت اگر پادشاهی این خطه از ایران تجزیه شده را به او بسپارند او نیز به نشان سپاس، منافع انگلستان را تأمین و تضمین خواهد کرد.
📚نگاهی به شاه، نوشته عباس میلانی صفحه ۱۷
🌌حکم زیباشناختی به چیزی مرتبط می شود که هم در درون سوژه است و هم بیرون از او، چیزی که نه طبیعت است و نه آزادی و با این حال با بنیان آزادی، امر فوق محسوس، در ارتباط است و در آن قوه های نظری و عملی به شیوه ای ناشناخته با یکدیگر یگانه و متحد می شوند.
ایمانوئل کانت
نقد قوهٔ حکم، ص ۳۰۶
نقاشی "کشیش متاهل"اثر رنه ماگریت نقاش بلژیکی سوررئالیست
@cafe_andishe95
🧮زندگی هر انسانی پر است از موارد بیمعنا، اما برخی از زندگیها از برخی دیگر بیمعناترند.
مثلاً سیزیف را درنظر بگیرید که خدایان محکومش کردند سنگی را روی شانهاش تا بالای کوه حمل کند، شاهد فروافتادن دوبارهی سنگ باشد و بعد کارش را از سربگیرد. بیشک رفتار سیزیف بیمعناست.
در واقع اگر برخی زندگیها از دیگران معنادارتر باشند، پس زندگی سیزیف در قعر بیمعنایی قرار دارد. بالاخره اینکه فردی مجبور باشد چنان کاری را مدام انجام بدهد کاملاً با هر آنچه در زندگی انسان معنادار است مغایرت دارد. در همین راستا داستایفسکی در خانه مردگان مینویسد:
«در ذهن خویش به این میاندیشم که اگر کسی بخواهد انسانی را خرد کند، نابود کند، چنان هولناک او را زجر دهد که حتی بیرحمترین قاتلها هم از تصورش بر خود بلرزند و پا سست کنند، باید وظیفهای مطلقاً و کاملاً بیفایده و غیرعقلانی بر دوش او بگذارد.»
فرض کنیم به تدریج سیزیف از حمل سنگ لذت ببرد و آن را کاری بسیار معنادار بداند. از دید عینی این کنش هنوز هم بیمعناست، اما از دیدی ذهنی موضوع کاملاً تغییر کرده است. حالا پرسش این است که آیا میتوانیم بگوییم سیزیف زندگی معناداری داشته، صرفاً به این دلیل که خودش چنین حسی دارد؟
📚فلسفه آزادی، لارس اسوندسن، ص ۲۹۸
@cafe_andishe95
🔻بسیاری از روشنفکران و پیروان آنها به غلط تحت تاثیر این موضوع قرار گرفتهاند که سرانهی دانش نخبههای فرهیختهای مانند خودشان (از لحاظ دانش خاص) بیشتر از کل مردم است. این تفاوتِ اندکی با این تصور دارد که نخبگان فرهیخته، راهنمایانی برتر برای بایدها و نبایدهای جامعه هستند. آنها اکثراً به این حقیقت بسیار مهم توجه نکردهاند که مردم در سطح وسیعی میتوانند بیشتر از نخبگان، دانش کل (از نوع معمولی) داشته باشند، حتی اگر آن دانش به صورت اطلاعاتی کم اهمیتتر بین تعداد زیادی از مردم پراکنده باشد.
🔘 اگر هیچکس حتی یک درصد از دانش موجود امروز جهان را نداشته باشد، بدون احتساب حجم عظیمی از دانشی که هنوز کشف نشده، تحمیل وجود سلسله مراتب برتری تصورات نخبگانی که از دانش و فضیلت خود مطمئن هستند، زمینهساز فاجعه خواهد بود.
📚📖روشنفکران و جامعه؛ آنجا که روشنفکران خطا میکنند، توماس سوئل ترجمه شروین صولتی و شایان صولتی
@cafe_andishe95
🎯 🎯 🎯
🔳 با انتخاب کلید موردنظر، به جامعه دوستداران دانش، هنر و فلسفه بپیوندید.
این پست تبلیغاتی نیست، برای پیشرفت و رشد شماست، مجموعه ای از بهترین ها.
🔰درخواست عضویت در تبادلات
🆔 @tabadolat_derakhshan
🏛مفهوم حکمرانی خوب (Good Governance): چارچوبی برای توسعه پایدار
🏰در دهههای اخیر، مفهوم «حکمرانی خوب» به یکی از محورهای کلیدی در ادبیات توسعه، سیاستگذاری عمومی، و مطالعات نهادی تبدیل شده است. این مفهوم در واکنش به ناکارآمدی دولتهای رانتی، اقتدارگرا و فاسد، توسط نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل (UNDP)، بانک جهانی، و صندوق بینالمللی پول مطرح شده و مورد استفاده قرار گرفته است.
بر خلاف نگاه سنتی که تمرکز را صرفاً بر «دولت» میگذارد، حکمرانی خوب به تعامل میان دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی در چارچوب نهادهای کارآمد و پاسخگو میپردازد.
مؤلفههای اصلی حکمرانی خوب
طبق تعریف UNDP، حکمرانی خوب دارای ویژگیهای زیر است:
پاسخگویی (Accountability): مسئولان دولتی و نهادها باید در برابر اقدامات خود به مردم و نهادهای نظارتی پاسخگو باشند.
شفافیت (Transparency): فرآیندهای تصمیمگیری، تخصیص بودجه، قراردادهای دولتی، و مدیریت منابع باید برای عموم قابل دسترسی و قابل درک باشد.
حاکمیت قانون (Rule of Law): قوانین باید عادلانه، منسجم، و برای همه یکسان اجرا شوند. استقلال قوه قضاییه و دسترسی همگانی به عدالت در این حوزه اهمیت دارد.
مشارکت (Participation): مردم باید در فرآیندهای تصمیمسازی مشارکت واقعی و مؤثر داشته باشند، چه از طریق نهادهای دموکراتیک و چه از طریق سازمانهای مردمنهاد (NGOها).
اثرگذاری و کارآمدی (Effectiveness & Efficiency): سیاستها و برنامههای عمومی باید بهگونهای طراحی شوند که با کمترین منابع، بیشترین منافع را برای جامعه ایجاد کنند.
انصاف و شمول (Equity & Inclusiveness): همهی گروهها، بهویژه اقلیتها و اقشار آسیبپذیر، باید در فرآیند تصمیمگیری نمایندگی و دسترسی عادلانه به فرصتها داشته باشند.
پاسخدهی (Responsiveness): نهادهای حاکم باید به نیازهای حال و آیندهی جامعه بهموقع و با دقت پاسخ دهند.
توافق بر جهتگیری راهبردی (Consensus Orientation): دستیابی به وفاق و اجماع در سطوح سیاسی و اجتماعی، بهویژه در موضوعات کلیدی توسعهای و ملی.
تفاوت حکمرانی خوب با «دولت بزرگ» یا «کوچک»
حکمرانی خوب الزاماً به معنای داشتن دولت بزرگ یا کوچک نیست، بلکه به کیفیت حکمرانی میپردازد. حتی یک دولت با اندازهی کوچک، اگر فاقد شفافیت، عدالت و پاسخگویی باشد، نمیتواند مصداق حکمرانی خوب باشد. برعکس، دولتی با مداخلهی معقول، اما نهادمند و شفاف، میتواند به توسعهپایدار کمک کند.
ابزارهای سنجش حکمرانی خوب
بانک جهانی با ارائهی شاخصهایی تحت عنوان Worldwide Governance Indicators (WGI) کشورها را از نظر حکمرانی خوب ارزیابی میکند. این شاخصها شامل موارد زیر است:
کنترل فساد (Control of Corruption)
کیفیت قانونگذاری (Regulatory Quality)
اثربخشی دولت (Government Effectiveness)
ثبات سیاسی و نبود خشونت (Political Stability and Absence of Violence)
حاکمیت قانون (Rule of Law)
پاسخگویی و دموکراسی (Voice and Accountability)
اهمیت حکمرانی خوب در کشورهای دارای منابع طبیعی
در کشورهایی مانند ایران که دارای منابع طبیعی عظیم هستند، اگر حکومت واجد حکمرانی خوب باشد، میتوان بخش قابل توجهی از هزینههای عمومی را بدون نیاز به مالیات گسترده از مردم تأمین کرد. اما اگر این منابع در غیاب نهادهای شفاف، عدالتمحور و ضدتعارض منافع مدیریت شوند، به نفرین منابع، فساد سیستمی، و ناکارآمدی گسترده منجر خواهند شد.
بنابراین حکمرانی خوب نه صرفاً یک نظریه، بلکه پیششرط اصلی برای توسعه پایدار، عدالت اجتماعی و مشروعیت سیاسی است. بدون شفافیت، مشارکت مردمی، استقلال نهادهای کلیدی و حاکمیت قانون، هیچ برنامهای برای توسعه، صرفنظر از ایدئولوژی آن، موفق نخواهد بود.
@cafe_andishe95
«ایرانِ امروز، کشوری گرفتارِ بحران است؛ چه از نظر اقتصادی، چه سیاسی و چه اجتماعی. رژیم ناتوان و از درون دچار شکاف است. فساد، سرکوب و افراطگرایی ایدئولوژیک موجب انزوای کشور شده و مردم را گرفتار فقر و تنگدستی کرده است. با این حال، در دل این وضعیت تاریک، امیدی هم وجود دارد: مردمی مقاوم که خواستار آزادی، رفاه و آیندهای روشن هستند، در حالی که رژیم در ضعیفترین، آسیبپذیرترین و بیثباتترین وضعیت خود قرار گرفته است.»
نسخه کامل گفتگو با روزنامه ایتالیایی «ایل جورناله»
https://www.ilgiornale.it/news/politica-estera/loccidente-aiuti-iraniani-rovesciare-ayatollah-2470987.html
ترجمه فارسی:
https://kayhan.london/1404/02/07/375504
@OfficialRezaPahlavi
🗽دو نوع اخلاق و روحیات دو نوع انسان: سنتی یا مدرن 🌤
انسان دوره سنت و انسان دوره مدرن دو اخلاق ودورفتار متفاوت دارند. در این بحث به تفاوتهای فلسفی، سیاسی، اجتماعی و کلا معرفتی( اپستیمولوژی) آنها کاری ندارم و فقط برخی از تفاوتهای مهم روحیات آنها را فهرست میکنم. طبعأ با تغییر منظر روحیاتی واخلاقی، بسیاری از مسائل زندگی انسان نیز تغییر میکند.
1️⃣ انسان سنتی تکلیف دارد. انسان مدرن حق دارد.
۲. انسان سنتی عقل را با وحی سازگار میکند. انسان مدرن وحی را با عقل سازگار میکند.
۳. انسان سنتی خود را برای دین میخواهد. انسان مدرن دین را برای خود میخواهد.
۴. انسان سنتی مناسکگراست. انسان مدرن اخلاقگراست.
۵. انسان سنتی تقدیرگراست. انسان مدرن تدبیرگراست.
۶. انسان سنتی جبرگراست. انسان مدرن اختیارگراست.
۷. انسان سنتی در جهان بسته میزید. انسان مدرن در جهان باز میزید.
۸. انسان سنتی مرجعیت پذیر است. انسان مدرن مرجعیتگریز است.
۹. انسان سنتی توحدگراست. انسان مدرن تکثرگراست.
۱۰ انسان سنتی مطلقباور است. انسان مدرن مطلقناباور است.
۱۱. انسان سنتی «دیگری» را نمیبیند. انسان مدرن «دیگری» را میبیند.
۱۲. انسان سنتی به تاریخمندی باور ندارد. انسان مدرن همه چیز را تاریخمند میبیند.
۱۳. انسان سنتی منابع معرفتی کمتر دارد. انسان مدرن منابع معرفتی بیشتر دارد.
۱۴. انسان سنتی به قصد هدایت دیگری گفتوگو میکند. انسان مدرن به قصد فهم دیگری گفتوگو میکند.
۱۵. انسان سنتی نقال است. انسان مدرن نقاد است.
۱۶. انسان سنتی خدای جبار دارد. انسان مدرن خدای جبران کننده دارد.
۱۷. انسان سنتی بیم دارد. انسان مدرن امید دارد.
۱۸. انسان سنتی دین کشکولی دارد. انسان مدرن دین تحلیلی دارد.
۱۹. انسان سنتی مفتون جواب دادن است. انسان مدرن شیفته پرسیدن است.
۲۰ انسان سنتی خدایش مولا و او عبد است. انسان مدرن خدایش عشق و او عاشق است.
۲۱. انسان سنتی به مأموریت الهی تبلیغ معتقد است. انسان مدرن به مأموریت انسانی تفهم باور دارد.
۲۲. انسان سنتی تقلیدباور است. انسان مدرن تحقیقباور است.
۲۳. انسان سنتی یک الهیات و یک خوانش را ممکن میداند. انسان مدرن چند الهیات و چند خوانش را ممکن میداند.
۲۴. انسان سنتی مرگاندیش است. انسان مدرن زندگیاندیش است.
۲۵. انسان سنتی در آخرت رستگار میشود. انسان مدرن رستگاری را از همین دنیا آغازمیکند.
۲۶- انسان سنتی حافظ نظم کهنه برمبنای مالکیت خصوصی است.
انسان مدرن طرفدارنظم نوین برمبنای مالکیت عمومی است .
۲۷- منطق انسان سنتی ،منطق ایستاست.
منطق انسان مدرن،منطق پویاست.
۲۸- انسان سنتی همه چیز را در حال سکون میبیند.
انسان مدرن همه چیز را درحال تغییر و دگرگونی میبیند.
۲۸- انسان سنتی ناامید و واپسگرا و تسلیم طلب است.
انسان مدرن امیدوار و تحول طلب و مبارز است
✍🏼احمد شهدادی
@cafe_andishe95
📄[توی قرن هیجدهم ساختار اجتماعی توی قارۀ اروپا هنوز نشان اشرافیت رو با خودش داشت. پایینتر از مقام شاه، دو رستۀ دیگه بودن که امتیازات خودشون رو داشتن: کشیشها و نجبا. تقریباً تمام مردم توی رستۀ سومی یککاسه میشدن که توی فرانسه اصطلاحاً بهش میگفتن «طبقۀ سوم». حقوق انحصاری کشیشها و نجبا باعث میشد که طبقۀ سوم توی جایگاه فرودست باقی بمونه. اعتراضات فرانسه حدوداً از سال 1787 شروع شده بود و نوک پیکان اعتراضات به سمت شاه و استبداد بود، ولی از اواخر 1788 فضا به طور ناگهانی تغییر کرد. توی ژانویۀ 1789 یکی از افراد شرایط فرانسه رو اینطور توصیف کرد: «مناظرات عمومی سرشت متفاوتی یافته است... شاه، استبداد و مشروطه صرفاً به مسائلی ثانویه بدل شدهاند. اینک جنگ میان طبقۀ سوم و دو رستۀ دیگر است.» شاهزادهها توی آخرین روزهای سال 1788، چند ماه قبل از انقلاب، درخواستی رو به شاه تسلیم کردن که به خاطر وضوح و لحن تأثیرگذارش، میشه اون رو «مانیفستِ اشرافیت» تلقی کرد. بخشی از متنش رو ببینیم:]
🖋 دولت در خطر است... تحول عظیمی در مبادی حکومتی در حال شکلگیری است... به زودی حقوق مالکیت را آماج حمله قرار خواهند داد و نابرابری ثروت را هدف اصلاح معرفی خواهند کرد: هماینک نیز سرکوب حقوق فئودالی را در نظر دارند... آیا ممکن است ارادۀ اعلی حضرت بر فدا کردن یا خوار نمودن اشراف دلیر، کهن و نجیب خویش قرار گرفته باشد؟ ... کاری کنید که طبقۀ سوم دست از حمله به حقوق دو رستۀ نخست [کشیشها و نجبا] بردارد... کاری کنید که این رسته [طبقۀ سوم] خود را به طلب تخفیف در مالیاتهایی که شاید بر گُردهاش سنگینی میکنند محدود نماید؛ باشد که آنگاه دو رستۀ نخست که شهروندان گرامی را در رستۀ سوم ارج مینهند با مناعت طبع خویش از حقوق مرتبط با امور مالی چشم بپوشند و به تحملِ تعهدات همگانی در کمال برابری رضایت دهند.
📚 بخشی از نامۀ شاهزادهها به لوئی شانزدهم، در 12 دسامبر 1788 📚علی سلطانزاده
پی نوشت:
با این وضع فاجعه بار تبعیض و فئودالیسم پیشا سرمایه داری ضد لیبرال برخی گروه های افراطی بازاری انقلاب فرانسه را نمود نفی حقوق و آزادی مالکیت می دانند!!
@cafe_andishe95
👑دوران پهلوی یعنی مدرنیته، ملی گرایی و تجدد
📝تحلیل دکتر ماشالله آجودانی بر تحولات دوره پهلوی اول و دوم 📽
@cafe_andishe95
🎞The Young Pope
📺 #معرفی_سریال
🕯✝️ انتظار اینکه مردم مومن و معتقد به معمای خداوند فکر کنند باعث میشه ذهنشان به سمت پرسشی سوق پیدا کنه که بشر سالهاست فراموش کرده کم کم وجود یا عدم وجود خدا براشون سوال نخواهد بود، بلکه خواهند پرسید اصلا چه نیازی به خدا داریم؟؟
🎥سریال پاپ جوان، قسمت سوم
در باب آپاتئیسم (خدانامهمدانی) میتوانید اینجا را بخوانید
@cafe_andishe95