لیست برندگان شصت و نهمین جشنواره فیلم کن :
نخل طلایی
من دنیل بلیک هستم – کن لوچ
جایزهی بزرگ
این تنها پایان جهان است – خاویر دولان
بهترین کارگردان
فارغ التحصیلی – کریستین مونجیو
خریدار شخصی – اولیویر آسایاس
(بصورت مشترک به هردو کارگردان تقدیم شد)
بهترین فیلمنامه
فروشنده – اصغر فرهادی
بهترین بازیگر زن
رزای من – ژاکلین ژوزه
بهترین بازیگر مرد
فروشنده – شهاب حسینی
جایزهی هیئت داوران
عزیز آمریکایی – آندریا آرنولد
جایزهی بهترین فیلم در بخش نگاه نو
شادترین روز زندگی اولی ماکی – جوهو کوزمانن
نخل طلایی فیلم کوتاه
کد زمانی – جوانجو خیمنز
@boxoffice
شهاب حسینی برنده نخل طلای بهترین بازیگر نقش مرد جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶، بخاطر بازی در فیلم فروشنده شد...
Читать полностью…#نظر
شماره 10 در کوچه کلاورفیلد
عجب شخصیت پردازی داره
دن ترشنبرگ عجب کارگردانی انجام داده
یکی از بهترین اثاری بود که از ترکیب ژانر ترسناک و معمایی دیدم
به دنیای بیرون از زیر زمین در سرتا سر فیلم فکر کنید و ببینید شما چی میپسندید
و اینکه نه به هاوارد و نه به امت و نه حتی به میشل اعتماد نکنید بلکه به فکر خودتون و تخیلات خودتون اعتماد کنین
این موضوعی خلاقانه نیست بی شک طرفداران این ژانر نظیرش رو دیدن ولی نه با این تکنیکال و این بازیگریهای عالی
هر سه بازیگر عالی کار کردن جان گودمن فوق العاده و فوق العاده عالی بود و به خوبی احساساتش رو از مخاطبین مخفی نگه میداشت
در اخر اینکه این فیلم شایسته این امتیاز هست
و حدود دو ساعت سرگرمی و چالش برای ذهن مخاطبین رو همراه داره
امیدوارم از دیدنش لذت ببرین.
#نظر
منتقد: جیمز براردینلی - امتیاز ۷.۵ از ۱۰ (۳ از ۴)
ظاهراً ديويد او راسل، کارگردان، اعتقادی به رضايت از دستاوردهای سابق خود ندارد. گرچه بار ديگر بازيگران «نور امید»(Silver Linings Playbook) ، جنيفر لورنس، بردلی کوپر و رابرت دنيرو، را گرد هم آورده است، «جوی»(Joy) نتوانسته به خوبی آن فيلم بشود. در واقع، اين دو فيلم اصلاً به هم نزديک نيستند. «جوی» به همان اندازه که از «کلاه برداری آمريکایی»(American Hustle) سال گذشته دور است از «نور امید» نيز فاصله دارد. به سختی می توان مورد مشابهی با اين فيلم در سال های اخير پيدا کرد- داستان يک مخترع متعهد و پرحرارت که تمام مشکلات شخصی و مالی موجود بر سر راه ساخت و فروش اختراعش را تحمل می کند. داستان عجيب و دور از انتظار است اما ديالوگ ها و بازی ها باعث شده اند که «جوی» به ضيافت سرگرم کننده آخر سال تبديل شود.
«جوی» يکی ديگر از فيلم های بزرگ ساخته شده بر اساس داستان واقعی سال جاری است. سوژه فيلم جوی مانگانو (لورنس)، کارآفرين ساکن لانگ آيلند، است که جاروی خود به خود جمع شوی ميراکل را در اوايل دهه ۱۹۹۰ ميلادی طراحی و توليد کرد. عليرغم بدبينی های پدرش، رادی (رابرت دنيرو)، و خواهرش، پگی (اليزابت روم)، جوی پول کافی برای ساخت ۱۰۰ جارو را تهيه می کند و بعد آن ها را در منطقه می فروشد. وقتی که دوست و همسر سابقش، تونی (ادگار راميرز)، به او قول يک مصاحبه با مجری شبکه QVC، نيل واکر (بردلی کوپر)، را می دهد، او فرصتی می يابد تا جاروی ميراکل را در تلويزيون بفروشد. اگرچه فروش اوليه ضعيف است، جوی نيل را ترغيب می کند تا به او اجازه دهد که به جای تبليغاتچی «حرفه ای» خودش محصولش را معرفی کند؛ اين کار باعث موفقيتش می شود. بيش از ۱۸۰۰۰ واحد جارو به فروش می رسد که جوی را وارد جاده موفقيت می کنند. اما پرسش ها درباره مالکيت همه چيز را به خطر می اندازند و جوی را ورشکست می کنند.
«جوی» را می توان به عنوان داستان تبديل شدن يک انسان فقير به فردی ثروتمند تصور کرد. اين فيلم سيندرلایی بدون شاهدخت است. به نوعی، اين بخش از فيلم نقطه قوت آن است. داستان زن خودکفایی را تصور کنيد که نيازی به يک مرد به عنوان ناجی يا تکيه گاه ندارد. ديگر چه، در فيلم کوچک ترين از يک ماجرای عشقی وجود ندارد. با وجود سه بچه کوچک و يک مادر خانه نشين (ويرجينيا مدسن) که بايد مراقبت شوند و تقاضا برای ساخت جاروی ميراکل، جوی ديگر فرصتی برای لاس زدن با مردها ندارد. بنابراين، اين نخستين فيلم راسل است که در س*ک*س در آن نقشی ندارد. اين يک تغيير مسير کامل برای مردی که کارش را با اثری تحت عنوان «ادب کردن ميمون»(Spanking the Monkey) شروع کرد محسوب می شود.
هرچند کل «جوی» درباره فرايند نيست- فيلم بين توليد جاروی ميراکل و زندگی شخصی خالقش تعادل برقرار می کند-اما زمانی بهترين نتيجه را می دهد که به بيننده اجازه می دهد دزدکی به پشت پرده نگاهی بيندازد. شايد جذاب ترين صحنه های فيلم صحنه های QVC باشند جایی که در آن می بينم که چه اتفاقاتی پشت دوربين رخ می دهند. (مليسا ريورز پرتره ای اسرارآميز از مادر مرحوم خود، يکی از مجريان برنامه های زنده شبکه QVC در طول دوران قبل از اينترنت، ارائه می دهد) چيزهایی مانند يافتن مدل ها، جنگ بر مالکيت های فکری و تأخير توليد به نظر جزء موضوعات مهم يک فيلم نمی آيند، اما فيلمنامه خوشايند و شبه کمدی اين فيلم به آن ها جان بخشيده است.
«جوی» ماجرای دعوای ديويد با گولياث با پيروزی آدم ضعيفه است. برای يک فيلمنامه، اين غيرعادی نيست. آنچه آن را متفاوت می کند اين است که ديويد يک مخترع است. علاوه بر اين اينجا ديويد يک زن است. چه تعداد فيلم درباره مخترعان زن ساخته شده اند؟ اين بيشتر نشان دهنده فرهنگ مرد محور هاليوود است که سعی می کند تعداد زنان در زمينه های علم و مهندسی را محدود کند. تعداد جوی های زندگی واقعی بسيار بيشتر از تعداد جوی های توی فيلم ها است.
#نظر :
"هیو گلس" شخص واقعیه که در قرن نوزدهم زندگی می کرده و کارش ماجراجویی در جنگل های آمریکا و شکار و کندن پوست حیوانات بوده! روزی یک خرس گریزلی به اون حمله می کنه و جان فیتسجرالد، شریک و دوستش به جای این که بهش کمک کنه از دوستش دزدی و اونو ول می کنه! گلس برای گرفتن انتقام کلی راه وسط حیات وحش آمریکا مسافرت می کنه تا رفیقشو پیدا کنه و دهنشو سرویس کنه!
این فیلم عمدتا توی طبیعت فیلم برداری شده و مناظر طبیعی زیبا و چشم نوازی داره، فیلم برداری کارهای ایناریتو هم که دیگه میدونید چطوریه و به زیباییش اضافه میکنه (البته نوع فیلم برداری این فیلم با فیلم قبلی کارگردان یعنی Birdman متفاوته!)
لئوناردو دی کاپریو گفته برای آماده شدن واسه ایفای این نقش، نود روز در دمای زیر صفر درجه مقابل دوربین رفت و توی شکم لاشه یک حیوان خوابیده و گوشت خام گاومیش خورده و این فیلم رو سخت ترین فیلم عمرش نامیده!
#خلاصه داستان:
داستان فیلم درباره شکارچی پوستی به نام "هیو گلس" (لئوناردو دیکاپریو) است که در حین شکار مورد حمله ی یک خرس قهوه ای قرار گرفته و دو مرد که در این شکار همراه او بودند، وسایلش را دزدیده و او را نیمه جان رها می کنند؛ او جان سالم به در میبرد و ۳۵۰ مایل را در طبیعت وحشی می پیماید تا از کسانی که به او خیانت کرده اند، انتقام بگیرد.
جایزه دوم فیلم فروشنده از جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶, برای بهترین فیلنامه به اصغر فرهادی رسید...
Читать полностью…پخش زنده مراسم اختتامیه جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ در یوتیوب
https://youtu.be/MssJDH-mMsk
#نظر
خطر اسپویل.....
شماره ی 10 کلاورفیلد فیلمیست که دائما شما را غافلگیر می کند در ابتدای فیلم صدای بردلی کوپر را در نقش نامزد میشل می شنویم اما هرچه به انتظار می نشینیم او را نمی بینیم!!! این فیلم تلاش کرده از کلیشه های همیشگی فاصله بگیرد شما همراه با میشل پس از تصادف به واقعیت حمله به زمین شک می کنید همراه با میشل پس از مشاهده ی زنی که در حال مردن بود ایمان می آورید و لحظه ای که این زندگی سخت را پذیرفته اید با خرابی دستگاه تصفیه ی هوا و پیدا شدن گوشواره ها و مشخص شدن ماهیت واقعیه هاوارد سعی در فرار می کنید شماره ی 10 کلاورفیلد سرشار از شگفتیست مرگ ناگهانی امت باورنکردنیست فداکاری امت برای پنهان ماندن نقشه ی فرار فرصتی را برای ادامه ی راه به وجود می آورد و بلیطی که امت با آن به دانشگاه نرفت میشل را از جهنم کلاورفیلد بیرون می کشد استفاده ی میشل از آنچه که یاد گرفته هوشمندانه است او قفل را با تکنیکی که از هاوارد آموخته بود شکست و بیرون آمد... و اینجا لحظه ی تکان دهنده ی فیلم است شما در یک لحظه به همه چیز شک می کنید به امت به زنی که بیرون در بود آیا اصلا حمله ای در کار بوده میشل ماسک را بر می دارد و شک شما در یک قدمی یقین است که باز هم اشتباه می کنید جهنم واقعی بیرون در جریان است به نظر می رسد هاوارد منحرف زیاد دروغگویی هم نبوده و امت همان قهرمانیست که بوده... شماره ی 10 کلاورفیلد فیلم هوشمندانه ایست که لحظات ناب مثل بازی کردن 3 نفره هاوارد میشل امت یا غذا خوردن آنها دور هم را کم دارد تا یک فیلم عالی باشد اما یک فیلم خیلی خوب که قابل پیشبینی نباشد زیاد هم بد نیست هست؟
#خلاصه داستان:
پس از اینکه یک زن از تصادف ماشین جان سالم بدر می برد خود را در یک زیرمین ناآشنا پیدا می کند که در آن مردی به او می گوید جانش را نجات داده و آن بیرون، کره زمین بهم ریخته است. اما زن تصمیم به فرار می گیرد و...
نام فیلم: 10 Cloverfield Lane
سال ساخت: 2016
ژانر: #درام | #ترسناک | #معمایی
کارگردان: Dan Trachtenberg
مدت فیلم: 1h 46m
جنيفر می تواند بار ديگر نامزد دريافت جايزه اسکار شود، اگرچه اکران محدود «جوی» برای منتقدان و اعضای آکادمی اسکار می تواند مقصر اصلی رد شدن او باشد. او در اين فيلم بازی زنانه ای ارائه می دهد. به خوبی روح و عزم جوی را به تصوير می کشد و به خوبی از ميدان مين در هم تنيده از کمدی و درام راسل رد می شود اما «جوی» فاقد آن دست صحنه های بزرگ و نمايشی است که رای دهنده های اسکار عاشقش هستند. او قابل باور است و اين تمام آن چيزی است که يک بيننده نياز دارد. بردلی کوپر زمان زيادی برای هنر نمایی روی پرده ندارد و اگرچه جاذبه بين او و لورنس قبلاً اثبات شده است، هيچ چيز عاشقانه ای بين آن ها وجود ندارد. رابرت دنيرو شايد آزار دهنده ترين شخصت زندگی اش را بازی کرده است. قديمی های هاليوود همچون ايزابلا روسلينی و دايان لاد به ترتيب در نقش دوست دختر رادی و مادربزرگ جوی ظاهر شده اند. و راسل با به خدمت گرفتن چند ستاره سوپاپرای واقعی (سوزان لوسی، موريس بنارد، لورا رايت) در يک سوپ اپرای کاذب که بسياری از شخصيت های فيلم تماشايش می کنند در فيلمش کمی شوخی قرار داده است.
بعيد است که «جوی» بتواند تعريف و تمجيدهایی مانند «نور امید» يا «کلاه برداری آمريکایی» برای راسل به ارمغان بياورد. اين فيلم موقرتری است و کمتر می توان آن را صاحب سبک دانست. همچنين، با توجه به اين که موضوع فيلم مبهم است، نبايد انتظار زيادی هم از گيشه آن داشت. با اين حال، تا حدی با توجه به اين که فيلم تفاوت زيادی با محصولات مرسوم هاليوود دارد، به نظرم تماشای «جوی» می تواند حال و هوايمان را عوض کند. بازی های خوبی دارد، شخصيت اصلی به خوبی تعريف و ترسيم می شود و آنچه قرار است انجام دهد را انجام می دهد.
#خلاصه داستان:
فیلم داستان یک خانواده در طول ۴ نسل است. زنی بنام "جوی" یکی از اعضای این خانواده است که تلاش می کند تا بنیانگذار یک کسب و کار عظیم خانوادگی باشد.
نام فیلم: Joy
سال ساخت: 2015
ژانر: #زندگینامه | #کمدی | #درام
کارگردان: David O. Russell
مدت فیلم: 2h 4m
#نظر :
مگه میشه فیلمی که طلسم اسکار نگرفتن لئوناردو دی کاپریو رو شکست رو نبینم ؟
مگه میشه فیلمی که با بودجه 135 میلیون دلاری ساخته شد و 450 میلیون دلار در گیشه فروخت رو نبینم ؟
مگه میشه قبل از اتمام فیلمبرداری در کانادا به علت فرارسیدن گرما برف های موجود در منطقه تماما ذوب شده بود ، به همین دلیل عوامل مجبور بودند برای اداده فیلمبرداری به جنوب آرژانتین سفر کنند رو نبینم ؟
مگه میشه فیلمی که دی کاپریو براش مجبور شد جگر خام یه گاومیش رو بخوره رو نبینم ؟
مگه میشه فیلمی که دی کاپریو یاد گرفت تا با تفنگ فیتیله ای تیر اندازی کنه رو نبینم ؟
مگه میشه فیلمی که دی کاپریو اعلام کرده سخت ترین پروژه زندگیش بوده رو نبینم ؟
مگه میشه فیلمی که با نور طبیعی روز فیلمبرداری شده رو نبینم ؟
مگه میشه فیلمی که امانوئل لوبزکی فیلمبردارش باشه و اسکارشو بگیره رو نبینم ؟
مگه میشه فیلمی که وقت فیلمبرداری تنها چند ساعت در روز نور کافی برای گرفتن صجنه ها وجود داشته ، پس باید تمام صحنه ها با دقت ضبط میکردند رو نبینم ؟
مگه میشه فیلمی که بخاطر شرایط نامطلوب محیطی و فشار کاری ، که باعث شد تعدادی از عوامل تولید از ادامه ی کار منصرف بشند رو نبینم ؟
مگه میشه فیلمی که گریم دی کاپریو 5 ساعت طول کشیده رو نبینم ؟
و صد ها مگه میشه دیگه ...
#افتخارات:
برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد
برنده اسکار بهترین کارگردانی
برنده اسکار بهترین فیلمبرداری
کاندیدای اسکار بهترین تدوین صدا
کاندیدای اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
کاندیدای اسکار بهترین فیلم
کاندیدای اسکار بهترین طراحی لباس
کاندیدای اسکار بهترین صداگذاری
کاندیدای اسکار بهترین تدوین
کاندیدای اسکار بهترین جلوه های ویژه
کاندیدای اسکار بهترین چهره پردازی
کاندیدای اسکار بهترین کارگردانی هنری
#معرفی
نام فیلم: The Revenant
سال ساخت: 2015
ژانر: #Dramafilm / #Thriller
مدت فیلم: 2h 36m