او را راحت گذاشتم. نگفتم همهچیز درست میشود. برای آرامکردنش تلاشی نکردم.
گاهی اوقات بهتر است همهچیز را آنطورکه هست رها کرد و اندوه را آزاد گذاشت تا دورهاش را بگذراند.
#ژوان_هریس
- شکلات
اگر تو بخواهی
مورچهای را از خانهاش دور میکنم
و گرسنگی را به دنیا برمیگردانم.
دستم را تا آرنج در دهانم فرو میبرم
و خودم را
چون پیراهنی پشت و رو میکنم.
اگر تو بخواهی
نامت را بید میگذارم
و در سایهات
روشن و خاموش میشوم.
#غلامرضا_بروسان
مرثیه برای درختی که بهپهلو افتاده است
نشر فرهنگ تارا
مادر تمام روز کار میکند، در خیالات خود شاد و غمگین است، بیآنکه کمترین امتیازی به خاطر شرایط خود توقع داشته باشد، صدایش صاف است، برای صحبت عادی خیلی بلند است اما وقتی آدم غمگین است و ناگهان این صدا را پس از مدتی میشنود، برایش خوب است.
الان مدتهاست که مدام شِکوه کردهام که همیشه مریض هستم، اما هرگز مرض مشخصی ندارم که مرا وادار کند به رختخواب بروم.
این اشتیاق مسلماً بیشتر به این واقعیت برمیگردد که میدانم مادر چه قدر میتواند باعث آسودگی خاطر آدم شود، مثلاً موقعی که روز به صورت رخوت آمیزی به شب تبدیل میشود، از سر کار با نگرانی و دستورهای شتابزدهاش برمیگردد و یک بار دیگر باعث میشود روز، که هنوز هم تا دیر وقت پائیده، دوباره شروع شود و بیمار را از جا بلند کند تا به کمک مادر برود.
باید یک بار دیگر چنین چیزی را برای خودم بخواهم، چون آن وقت میباید ضعیف شوم، از این رو به هر چه مادرم میکند خشنود میشوم، و میتوانم با توانایی بیشتر خاص دوران سالداری برای خشنودی، از لذت کودکی کیف ببرم.
دیروز به فکرم رسید که من هیچوقت مادرم را چنان که سزاوارش است و من میتوانستهام، دوست نداشتهام.
فرانتس کافکا | یادداشتها
💢نکات شگفت انگیز درباره اثر دانینگ کروگر
🔸اثر دانینگ کروگر نوعی تعصب شناختی است که در آن فرد معتقد است که باهوشتر و تواناتر است از آنچه واقعیت دارد. اساسا، افراد کمتوان مهارت لازم برای شناخت بیلیاقتی خود را ندارند. ترکیبی از خودآگاهی ضعیف و توانایی شناختی پایین باعث میشود که تواناییهای خود را بیش از حد ارزیابی و در مورد آن اغراق کنند.
🔸این اثر به نام محققان دیوید دانینگ و جاستین کروگر، دو روانشناس اجتماعی که اولین بار آن را توصیف کردند، نامگذاری شدهاست. آنها در مطالعه اصلی خود در مورد این پدیده روانشناختی، یک سری تحقیقات انجام دادند.
افرادی که در آزمون گرامر، شوخ طبعی و منطق کمترین امتیاز را کسب کردند نیز تمایل داشتند که عملکرد خود را به طور چشمگیری بیش از حد ارزیابی کنند.
◀️ علل اثر دانینگ کروگر
🔸دانینگ و کروگر میگویند که این پدیده از همان چیزی ناشی میشود که آنها “بار دوگانه” می نامند. به این معنی که مردم نه تنها بیکفایت هستند، بلکه بیلیاقتی آنها توانایی ذهنیشان را در برای اینکه چقدر ناتوان هستند از آنها میرباید.
افراد بی کفایت معمولا:
▪️سطح مهارت خود را بیش از حد ارزیابی میکنند.
▪️در شناخت مهارت و تخصص اصیل افراد دیگر ناتوان هستند.
▪️نمی توانند اشتباهات و عدم مهارت خود را تشخیص دهند.
🔸دانینگ خاطرنشان کردهاست که دانش و مهارت لازم برای توانایی انجام یک کار دقیقاً همان خصوصیات لازم است برای اینکه فرد تشخیص دهد که در انجام آن کار مهارت کافی ندارد. بنابراین اگر شخصی فاقد این تواناییها باشد، نه تنها در انجام آن وظیفه بد است بلکه نسبت به ناتوانی خود نیز نادان است.
🔸یکی دیگر از عوامل موثر در بروز اثر دانینگ-کروگر این است که گاهی اوقات داشتن دانش اندک در مورد یک موضوع باعث میشود که فرد به اشتباه باور کند که همه چیز را در مورد آن چیز میداند. چنانچه میگویند، داشتن دانش کم، میتواند چیز خطرناکی باشد. ممکن است فردی کمترین میزان آگاهی را در مورد موضوعی داشته باشد، اما به لطف اثر دانینگ-کروگر، معتقد باشد که یک متخصص است.
◀️ چه کسی تحت تأثیر اثر دونینگ-کروگر قرار دارد؟
🔸متأسفانه همه ما تحت تاثیر این تعصب هستیم. زیرا هر چقدر هم آگاه یا باتجربه باشیم، باز هم دارای حوزههایی هستیم که در آنها بیاطلاع و بی کفایت به شمار میرویم. شما ممکن است در بسیاری از زمینهها ماهر باشید، اما هیچ کس در همه امور متخصص نیست.
🔸افرادی که در یک زمینه متخصص واقعی هستند، ممکن است به اشتباه باور داشته باشند که هوش و دانش آنها به حوزههای دیگری که در آن کمتر آگاهی و دانش دارند نیز میرسد. به عنوان مثال یک دانشمند درخشان ممکن است نویسنده بسیار ضعیفی باشد. البته اثر دانینگ-کروگر با ضریب هوشی پایین مترادف نیست.
◀️ اگر افراد بی کفایت تمایل دارند که خود را خبره بدانند، متخصصان واقعی در مورد تواناییهای خود چه نظری دارند؟
🔸دانینگ و کروگر دریافتند که افرادی که در انتهای طیف شایستگی هستند دیدگاههای واقعبینانهتری از دانش و توانایی خود دارند. با این حال، این متخصصان در واقع تمایل داشتند تواناییهای خود را در مقایسه با عملکرد دیگران دست کم بگیرند.
اساسا، این افرادِ بسیار توانمند میدانند که آنها از حد میانگین بهتر هستند، اما اطمینان ندارند که عملکردشان در مقایسه با دیگران بالاتر است. مشکل در این مورد این نیست که متخصصها نمیدانند چقدر آگاه هستند، بلکه این است که آنها معمولا بر این باورند که دیگران نیز دانش دارند.
◀️ آیا راهی برای غلبه بر اثر دانینگ کروگر وجود دارد؟
🔸دانینگ پیشنهاد داده است که یادگیری بیشتر در مورد خطاهای ذهنی و اشتباهاتی که همه ما مستعد آن هستیم، ممکن است یک گام در جهت اصلاح چنین الگوهایی باشد.
دانینگ و کروگر اظهار داشتند که با افزایش تجربه در مورد یک موضوع، اعتماد به نفس معمولاً به سطوح واقعبینانهتری کاهش مییابد. افراد در حین اینکه در مورد موضوع مورد علاقه خود اطلاعات بیشتری کسب میکنند، کمبود دانش و توانایی خود را تشخیص میدهند.
◀️ چه کاری میتوانید انجام دهید تا ارزیابی واقعیتری را از تواناییهای خود در یک حوزه خاص به دست بیاورید؟
▪️به جای اینکه فرض کنید همه چیزهای لازم را درباره یک موضوع میدانید، به مطالعه و کسب دانش ادامه دهید. این کار میتواند با این فرضیه که شما یک متخصص هستید، مبارزه کند.
▪️از افراد دیگر بپرسید که شما در چه سطحی قرار دارید. استراتژی موثر دیگر شامل درخواست انتقاد سازنده از دیگران است.
▪️آنچه میدانید، و اعتقادات و انتظارات خود را زیر سوال ببرید. به دنبال اطلاعاتی باشید که ایدههای شما را به چالش میکشند.
✏️منبع: verywellmind
شنبه، از خودت بیزاری چون جمعه نتوانستی صدایش را بشنوی. یکشنبه فکر میکنی بهترین روز برای دیدارش سهشنبه است. تمام دوشنبه را فکر میکنی چرا سهشنبه اینقدر افسرده است و چرا این روزِ بلاتکلیف را برای قرار عاشقانهات انتخاب کردی. چهارشنبه را با چای سرد و آهنگ غمگین میگذرانی. پنجشنبه، بیشتر از هر روز دیگر به دستهایی که در خیابان جفت شدهاند نگاه میکنی و با خودت میگویی؛ آدم ها دونفره قشنگتراند. جمعه که میرسد بعد از یک هفته تازه به خودت میرسی بدون آنکه سهشنبه عاشقانهای داشته باشی. تصمیم میگیری دست خودت را بگیری و در یک فیلم عاشقانه گم شوی. شنبه از عشق بیزاری به پایان آخرین فیلمی که دیدی فکر میکنی و از تنهاییات لذت میبری. یکشنبه جای خالی کسی را احساس نمیکنی. سهشنبه به اسم کوچک مادرت فکر می کنی و دلت برای پدرت تنگ میشود. چهارشنبه به این نتیجه میرسی که هر هفتهات یک روز گمشده دارد. تمام پنجشنبه را میخوابی بدون اینکه مرخصی گرفته باشی. جمعه حوصلهی تماشای فیلم را نداری، کتاب را میبندی و شعر فراموش شدهای را زمزمه میکنی. شنبه از خودت بیزاری چون جمعه نتوانستی صدایش را بشنوی.
#جلال_حاجی_زاده
دموکراسی نیابتیِ امروز را با صفاتی چند میتوان توصیف کرد: خسته، کینهجو، مالیخولیایی، خودفریب، سست، و غالبا بیفایده. ص194
پایان دموکراسی
دیوید رانسیمن
#حسین_پیران
نشر نو
#معرفی_کتاب
«فیلسوف و گرگ» کتابی تأثیرگذار درباره ارتباط یک فیلسوف و گرگی به نام برنین است. پس از آنکه مارک رولندز، بچه گرگی خرید و به خانه برد، خیلی زود متوجه شد که نمیتواند گرگ را در خانه تنها بگذارد، چون دمار از روزگار وسایل خانه درمیآورد! در نتیجه، مارک و برنین همیشه با هم بودند، حتی وقتی مارک در کلاسهای دانشگاه، فلسفه درس میداد! برنین تأثیری عمیق بر شخصیت و تفکر فلسفی رولندز گذاشت و او را به ارزیابی مجدد نگرشاش نسبت به عشق، خوشبختی، طبیعت، و مرگ سوق داد.
فیلسوف و گرگ
درسهایی از حیات وحش دربارهی عشق، مرگ و خوشبختی
#مارکــرولندز
#شهابالدین_عباسی
نشر خزه
#فلسفه
136 صفحه
25000 تومان
#معرفی_کتاب
دیوید رانسیمن در کتاب تفکربرانگیز پایان دموکراسی از به سرآمدن دوران دموکراسی و یک فاجعه صحبت کرده است. رانسیمن از طرفداران این ایده است که دموکراسی به دلایلی در جهان رو به افول است.
دلایلی مانند شبیهسازی زیستی بدین معنا که دموکراسی نیز مانند هر پدیدهٔ دیگر، دوران کودکی و شکوفایی و میانسالی و فرسودگی دارد، موفقیت دموکراسی که خود عامل اصلی شکست دموکراسی دانسته میشود، بدین معنا که پس از چند نسل موفقیت و کارآمدی، مردم کشورهای پیشرفته و دموکراتیک تصور میکنند که هیچ خطری نمیتواند دموکراسی را تهدید کند و دموکراسی در برابر همهٔ آسیبها مصون است و این که هنوز نگاهها دربارهٔ تهدید دموکراسی به سمتِ روشهای کلاسیک مانند کودتای نظامی و تقلب انتخاباتی است، در حالیکه عمر این روشها دیگر پایان یافته و چندین دهه است که قابل استفاده نیستند.
پایان دموکراسی
دیوید رانسیمن
مترجم: #حسین_پیران
نشر نو
260صفحه
قیمت: 37 هزار تومان
How Democracy Ends
#DavidRunciman
🖋🖋خلاصه مقاله ای از انتشارات HBR که در تاریخ January 25, 2021 منتشر شده است
🗞با عنوان:
چگونه انگیزه خود را حفظ کنید وقتی که هنوز در خانه مانده اید
👇👇👇👇
📌📌بسیاری از ما بیش از یک سال است که از خانه کار میکنیم.
بین قرار گرفتن ما در معرض دوستان و خانواده، سرگرمی های موجود' مسئولیتهای بین خانه و کار، و غرق شدن در یک جریان مداوم از اخبار بد، جای تعجب نیست که بسیاری از ما در حال حاضر با ناامیدی، خشم و دیگر احساسات منفی مقابله میکنیم.
⁉️بنابراین چگونه میتوانید بر این احساسات غلبه کنید و دوباره احساس انگیزه کنید؟؟
✅✅در اینجا به پنج رویکرد اشاره میکنیم:
۱. به خودتان اجازه دهید انرژی های منفی تان را احساس کنید:
❗️❗️طبیعی است که از آنچه اکنون اتفاق می افتد عصبانی شوید. و مهم است که آن خشم را از راه های سالم تأیید و ابراز کنید. خشم سرکوب شده می تواند باعث اضطراب و افسردگی شود ، همچنین منجر به مشکلات قلبی ، سردرد ، اختلالات پوستی و مشکلات گوارشی می شود. عصبانیت که از راه های سالم با آن مقابله نمی کند همچنین می تواند منجر به رفتار سو از نظر عاطفی یا جسمی نسبت به افراد نزدیک به شما شود.
❗️❗️برای از بین بردن خشم ، ناامیدی و حتی عصبانیت ، احساس کنید که این احساس را دارید. در روانشناسی ، پارادوکس پذیرش این است که وقتی آنچه را که واقعاً احساس می کنید قبول کنید ، آن احساسات قدرت کمتری بر شما دارند نه بیشتر. پس این کار را بکنید و بپذیرید که خسته ، ناامید ، عصبانی ، منزجر و غیره هستید. این اولین قدم به سمت آزادی است.
۲. به این سوال پاسخ دهید که در شرایط فعلی چه کاری ممکن است؟
❕❕ما بطور معمول تمایل داریم مکانهایی را که می رویم و روشهای انجام کارها را خودمان تعیین و یا انتخاب کنیم.
❕❕ اما اکنون زمان آن است که همه چیز را زیر سوال ببرید.در زندگی خودم ، کلیساها و سالن های ورزشی را تغییر داده ام تا بتوانم در یک مکان حضوری (در عین حال امن) که برای من بهترین است حضور داشته باشم.
۳. آنچه را که نمیتوانید تغییر دهید بپذیرید:
❗️❗️شما باید شرایط خود را همانطور که هست بپذیرید. پذیرفتن آنچه نمی توانید تغییر دهید یا آنچه را که تغییر نمی دهید انتخاب می کنید تا وضعیت شما کمتر استرس داشته باشد زیرا شما استقلال خود را تأیید می کنید:
❗️❗️ "من ماندن در این شغل ، حضور در این سازمان را انتخاب می کنم ، یا برای ادامه زندگی در این شهر از طریق این انتخاب ، من این محدودیت های خاصی را که در حال حاضر اعمال شده اند می پذیرم و این کنترل من است. "
پس از پذیرش ، روش هایی پیدا کنید که شرایط را برای شما عملی تر کند.
۴. یک استراتژی برای حرکت به جلو ایجاد کنید:
❕❕اگر در خانه مشغول کار هستید و در فضای کاری فعلی خود احساس ناراحتی می کنید ، تغییرات کوچکی مانند
افزودن صندلی جدید یا نور بهتر ایجاد کنید که می تواند وضعیت را برای شما بهتر کند.
یا دفتر خود را برای تغییر مناظر به اتاق دیگری منتقل کنید.
❕❕یا میتوانید در حوزه ای که به آن علاقه مند بودید و مدتها آن را کنار گذاشته اید بپردازید و خودتان را در آن تقویت کنید.
۵.در زمینه مراقبت از خود و سلامتیتان سرمایهگذاری کنید:
❗️❗️مراقبت از خود را فراموش نکنید. هر شب خوردن یک دسته قند یا نوشیدنی های مضر ممکن است در لحظه احساس رضایت خاطر کند ، اما در طولانی مدت گزینه های ناسالم هستند.
❗️❗️در عوض ، با سرمایه گذاری در موارد ساده ای که باعث ایجاد تغییراتی عظیم در وضعیت روانی شما می شوند ، از جمله محافظت در برابر افسردگی و اضطراب و خواب کافی ، شیمی مغز خود را تغییر دهید این گزینه ها شامل :
ورزش کردن ، انجام یک سرگرمی خلاقانه ، ارتباط با خانواده و دوستان ، خندیدن ، دعا کردن ، خواندن و گوش دادن به موسیقی است.
✅✅✅این فعالیت های ساده نه تنها مواد شیمیایی خوبی را آزاد می کند ، بلکه به ما کمک می کند تا از احساس درماندگی آموخته شده (به این معنی که هر کاری بکنم نمی توانم وضعیت خود را بهبود بخشم) جلوگیری کنیم.
📌📌📌ما در دوره ای قرار داریم که به طور غیرمعمول در سراسر جهان چالش برانگیز است.
از این مراحل بارها استفاده کنید تا انگیزه خود را حفظ کنید و به جلو حرکت کنید ، حتی در شرایط سخت.
بخش پژوهش و معرفی مقاله آکادمی مدیریت منابع انسانی
لینک دسترسی به مقاله 👇👇
https://hbr.org/2021/01/how-to-stay-motivated-when-youre-still-stuck-at-home?utm_medium=social&utm_source=instagram&utm_campaign=have2haveit
برای دوست داشتنِ چیزی و آمادهی دفاعِ همه جانبه و پایدار بودن از آن چیز، باید آن را بشناسیم.
وطن، تا زمانی که یک مجهول باشد، دفاع از آن هم، دوست داشتنِ آن هم، امریست مجهول، فانتزی، ذهنی و بیش از این در مخاطره.
دینهم همینطور است؛ آرمان و عقیده و مکتب هم همینطور. فقط چیزی را که به خوبی و به درستی بشناسی میتوانی دوست داشته باشی و از آن دفاع کنی.
👤 #نادر_ابراهیمی
📚 #ابوالمشاغل
خاطره #رضا_کیانیان از #محمدعلی_فردین
وقتی فردین به رحمت خدا رفت تشییع جنازه او غلغله بود. از جلوی ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) آغاز شد. خیابانهای اطراف هم بند آمده بود. در اصلی ورزشگاه یک دربان دارد که عاشق سینماست، همه او را میشناسند، از قدیم تا امروز.
من که بعدازظهر روزهای زوج برای دویدن به آنجا میروم با او سلام و علیک دارم. یکی دو روز بعد از تشییع جنازه فردین او را دیدم. گفت آن روز وقتی مردم رفتند و اینجا خلوت شد پیرزنی را دیدم که کنار در اصلی نشسته و زار میزند.
به او گفتم: «ننه تو دیگه چرا اومدی؟ حالاکه مردم رفتند چرا نمیری؟» پیرزن تعریف کرده چند سال پیش میخواسته دخترش را شوهر بدهد، جهیزیه نداشته. به او گفتهاند برو پیش فردین، فرش فروشی دارد میدان ونک. رفته و فرش فروشی را پیدا کرده. مدتی پشت شیشه سرگردان بوده، نمیدانسته چه کند، چه بگوید، که فردین او را میبیند.
میبردش داخل، مینشاندش، برایش چای میآورد و میپرسد چه میخواهد؟ پیرزن ماجرای جهیزیه را میگوید. فردین همان جا میفرستد یک یخچال و یک اجاق گاز برای او میگیرند و مقداری هم پول نقد به او میدهد و او را راهی میکند و سفارش میکند هر وقت مشکلی داشت به او مراجعه کند.
💠مکتوب هفته💠
انشای ما:
نامهای به «جو» بنویسید و برایش دعا کنید!
🖋دکتر محمدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات
شماره 27770
پنجشنبه ۱۶ بهمنماه ۱۳۹۹
اکنون که من قلم به دست گرفتهام و افکارهایم را جمع کردهام تا نامهای به دوستم، «جو» بنویسم، با خودم فکر کردم از کجا شروع بنمایانم؟ دیدم از هرجا شروع کنم، بازهم نمیتوانم همهجایش را بگویم. خواستم به زبان خودِ «جو»، که انگلیسی است بنویسم؛ باز هم دیدم ممکن است بعضی جاهایش را متوجه نشود؛ چون انگلیسی او کوچهبازاری است و من انگلیسی را با کتاب خودآموز و سیدی یاد گرفتهام و او انگلیسی کتابی را نمیفهمد؛ پس به همین فارسی مینویسم:
«جو» جان!
اینک که هماکنون رییسجمهور شدهای و با تقلب و وعدههای دروغی رأی آوردی، لااقل احترام رییس قبلی را نگهدار و او را مشاور خودت در امور جنگ با گلوبالیسم کن. او داشت به کمک افرادی شجاع و طرفدار مستضعفهایی مثل ما، گلوبالیستها را نابود میکرد و داشت حق ما را میگرفت. اگر هم هزار تا تحریم برای ما گذاشت، عوضش خیلی دوست داشت به ایران بیاید و عسک یادگاری بگیرد؛ ولی آدمهای گلوبالیست کارشکنی کردند و گفتند اگر به ایران برسد، پایش را قلم میکنند. من نمیدانم چرا این گلوبالیستها از فوتبالیستها یاد نمیگیرند که مؤدب و باتربیت باشند و این قدر به قول روزنامهچیها شارلاتانیسم نکنند. من معنی این کلمهها را نمیدانم و هرچه هم زیر کلمهها و ترکیبهای تازه در کتاب فارسیمان گشتم، پیداشان نکردم؛ اما خوب، لابد یک معنیای دارد که بعضیها هی زور میزنند تا بگویند.
راستی! من برایت دعا هم کردم. الان که تو، «جو»جان! رییس یک ملت بزرگ و خیلی زیاد باتمدن شدهای، باید حواست را خیلیخیلی برای مدیریت جهان جمع کنی و همان کارهایی را که آقارییس قبلی میکرد و گلوبالیستها نگذاشتند ادامه بدهد، تو با قدرت و اعتمادبهنفس ادامه دهی. البته این را هم بگویم، چون تو بار اولت هست که رییسجمهور شدهای، اگر در مدیریت جهان سؤالی چیزی داشتی، میتوانی بدون رودرواسی و هروقت شبانهروز به من ایمیل بزنی؛ فکر انگلیسی کوچهبازاریات را نکن؛ اینجا بچههای محل خیلی به من محبت دارند و آن را معنی میکنند.
دوباره -راستی!- خانجان میگفت: «آدمبدها در مجلس آنجا میخواهند رییس قبلی را استهزا کنند؛ یعنی اینقدر مسخرهاش کنند که دیگر نتواند رییس جمهور شود.»
میگفت: «همهاش زیر سر همان گلوبالیستهاست که قدشان فقط چهاردرصد سانتیمتر است.» آخر میدانی؟ خانجان تازگیها آیلان مدیریت استراتیجیک اسمش را نوشته و خیلی هم باسواددار شده است.
«جو»جان! از این که برایت کاغذ نوشتم، خیلی خوشحال شدم. شنیدهام تو خیلی آدم بادینداری هستی. رییس قبلی هم همینجور بود. امیدِ حضرت عیسا به ما و شماست که برگردد و چندنفری دنیا را از دست این آدمبدها نجات بدهیم. یکی از این سه چهار نفر چندسال پیش در شهر ونزوئلا مرده شد و مادرش خیلی برایش گریه کرد. خانجان میگفت: «یکبار برای شفا آمده بود به مشهد و از بس تحت تأثیر شده بود، یادش رفت توی حرم کفشهایش را دربیاورد.» خانجان باز هم میگفت: «اگر خدا بخواهد، او دوباره با حضرت عیسا زنده میشود و آن وقت همهی ما باهم خیلی خوش میگذرد.»
خوب دیگر؛ ببخش اگر کمی طولانی شد؛ اما لازم بود اینها را همین اول کاری به تو بگویم.
به خدای عیسا میسپارمت.
ای نامه که میروی ز سویم
از جانب من ببوس «جو»یم!
این بود انشای ما.
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #بهمن
🔠 #سال1399
عشقِ واقعی به شهامت نیاز دارد. ولی این البته یعنی شهامت هم داشته باشی که دست بکشی و دل بکنی. یعنی شهامت داشته باشی زخمی مرگبار را تحمل کنی.
📕 ویتگنشتاین و حکمت
✍🏽 لودویگ ویتگنشتاین
Philosophy should form human beings and not just inform them.
Continental Philosophy
Simon Critchley
فلسفه باید به انسان ها شکل ببخشد، نه اینکه صرفاً آگاهی ببخشد.
#فلسفه_قاره_ای
#سایمون_کریچلی
ترجمه خشایار دیهیمی
معلم می ﮔﻮﻳﺪ: ﺑﺎﻻﺗﺮﻳﻦ ﺍﺭﺝ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭘﺪﺭ می ﮔﻮﻳﺪ:ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﻳﻦ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ وطن می ﺑﺎﺷﺪ ...
ﻭ ﻣﻦ می ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﺁﻳﺎ کسی ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﻴﻢ ...؟
#ﻓﺮﺍنک_مک_ﻛﻮﺭﺕ
کتاب: خاکستر آنجلا
#معرفی_کتاب
با یوگا تغییر می کنم و با تغییر من جهانم تغییر می کند. وقتی در این دنیای بزرگ احساس کوچکی می کنم، وقتی نمی دانم چه جایی دارم، وقتی که زمان به سرعت می گذرد...
من یوگا هستم
#سوزان_ورد
#وحید_توکل_صدیقی
نشر صابرین، نشر آب
#کودک
36 صفحه
15000 تومان
این حریم خصوصی دیگران است
بیش از یک سال است که در حال تجربه آموزشهای مجازی هستیم. ارتباطات مجازی، آداب و اصولی دارد. ارتباطات مجازی تابع قواعد اخلاقی مشخصی است. در چند ماه گذشته کلیپهای متعددی از «سوتیهای خفن و خندهدار» معلمان و دانشآموزان در شبکههای اجتماعی مختلف بازنشر میشود.
انتشار برخی از این کلیپها، به ویژه کلیپهایی که محل زندگی، سایر اعضای خانواده و چهره معلمان/ دانشآموزان را نشان میدهند دقیقا بیانگر نقض حریم خصوصی آنان است. درست است که ما به این «سوتیها» میخندیم ولی انتشار این کلیپها میتواند زندگی خانوادگی و شاید هم زندگی حرفهای افرد را دچار مخاطره سازد.
لطفا «سوتیهای» کودکان دستپاچه و پشت صحنۀ زندگی خانوادگی آنان را منتشر نکنید. آنان اجازه انتشار تصویر خودشان را به شما ندادهاند. این اقدام، سرقت حریم خصوصی افراد و فروش آن در بازار است. توپوقهای معلمان ناآشنا به فضای مجازی را بدون اجازه خود آنان منتشر نکنید. بگذارید کلاس درس، هر چند مجازی باشد، محیطی امن و حریمی بین معلم و دانشآموز/دانشجو باقی بماند.
اگر معلم یا دانش آموز/دانشجو هستید لطفا قبل از انتشار این دست کلیپها لحظهای از خودتان سوال کنید که آیا او موافق انتشار این تصویر است یا من دارم «دزدکی» آنرا منتشر میکنم؟ چه دانش آموز و چه معلم، آنها دوربین خود را به روی فردی مطمئن و قابل اعتماد، و نه یک سارق متجاوز به حریم خصوصی، روشن کردهاند.
▪️فردین علیخواه|گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان
« حالا ده سال گذشته ...!
ما بزرگ شدهایم بدون اینکه حواسمون باشه !
ده سال بعد هم مثل برق میگذره و ما باز هم مجبوریم این راهپله رو، این راهپلهای رو که راه به جایی نمیبره بالا و پایین بریم. کنتور برق رو دستکاری کنیم، از شغلمون متنفر باشیم و روزها رو یکی یکی هدر بدیم ...
این واقعاً وحشتناکه ...! »
#آنتونیو_بوئرو_بایخو
یک درس را خیلی خوب یاد گرفته بودند و آن اینکه: این زندگی را نمیشود به تعویق انداخت؛ باید همین حالا آن را زیست. نمیشود به آخر هفته، تعطیلات، وقتی بچهها خانه را برای رفتن به کالج ترک میکردند و یا به سالهای بعد از بازنشستگی موکولش کرد.
📚 مامان و معنای زندگی
✍ اروین د.یالوم 🇺🇸
#معرفی_کتاب
ایوان کلیما، نویسنده مشهور چک، در زندگی نامه صمیمی و گرم خود که شامل شش دهه جنگ، توتالیتاریسم، سانسور و مبارزه برای دموکراسی بود، به زندگی قابل توجه خود و این دوره حساس در تاریخ قرن بیستم می پردازد.
داستان کلیما از دهه 1930 در حومه پراگ آغاز شد، جایی که او غافل از میراث مخفی یهودی خود بزرگ شد. وقتی خانواده اش به اردوگاه کار اجباری ترزین منتقل شدند برای او بسیار تعجب آور بود – اما وقتی بیشتر آنها زنده ماندند تعجب آورتر بود. آنها در تلاطم اقتصادی و در چنگال کمونیسم به خانه بازگشتند. در مقابل این اوضاع آشفته، کلیما عشق خود را به ادبیات کشف کرد و به عنوان یک نویسنده شروع به رشد کردن کرد. اما وقتی رژیم شروع به تجاوز و دست درازی به زندگی روزمره کرد، پدرش را دستگیر کرده و کار او را سانسور کرد، کلیما حزب را به خاطر آنچه که بود شناخت: یک دروغ اسفناک و عظیم. ماهیت واقعی ظلم و ستم برای او و بسیاری از هم سن و سالانش، از جمله یوزف اشکورتسکی، میلان کوندرا و واسلاو هاول روشن شد.
قرن دیوانه من
#ایوان_کلیما
#علیرضا_بهشتی_شیرازی
نشر روزنه
#زندگینامه
432 صفحه
68000 تومان
هیچ مردی رضایت نمیدهد که زن باشد، اما تمام مردان آرزو دارند که زنان وجود داشته باشند.
"خدای را سپاس بگذاریم که زن را آفریده است. طبیعت مهربان است زیرا زن را به مردان بخشیده است."
در این عبارتها و عبارتهای مشابه آنها، مرد یکبار دیگر با سادهلوحی خودپسندانه تاکید میورزد که حضور خودش در دنیا امری اجتناب ناپذیر است و حقی به شمار میرود، ولی حضور زن عبارت از حادثهای ساده است، اما حادثهای سعادتبار.
📕 جنس دوم
✍🏽 #سیمون_دوبووار
«غازهای سفید»
حتماً نباید آدمِ خوبی باشی.
حتماً نباید
صدها فرسنگ بیابان را
به توبه روی زانوانت پیموده باشی
فقط باید بگذاری موجودِ نرمِ تَنَت
آن چه را دوست دارد، دوست بدارد.
برایم از یأس بگو، از یأست، من هم از یأسم با تو خواهم گفت.
در این میانه، زندگی همچنان میگذرد.
در این میانه، آفتاب و گوهرانِ زلالِ باران
غلتانند
در چشماندازها،
بر هامونها، بر درختان دوردست
بر کوهها و رودها.
در این میانه، غازهای سفید، بر فرازِ آسمان آبی و پاک،
باز به خانه برمیگردند.
هر که هستی و هرچه تنها هستی
جهان خود را یکسر به خیال تو میسپارد
جهان صدایت میزند مثل غازهایی وحشی، با صدایی تیز وِ پُرشور
و بارها و بارها شأن تو را
در تبارِ موجودات جار میزند.
#مری_آلیور
نبودنت(جلد دوم)
#محمدرضا_فرزاد
نشر چشمه
با بالهای زخمی، پرواز سمت ماه
از دستهای خالی باند فرودگاه
و دووووووووووووووووور میشویم از برجِ مراقبت
افتاده روی نعش زمین، شهر راه راه
[با من نگاه کن خلبانهای خسته را
دیوارهای صوتی در هم شکسته را]
چسبیدن تنی عرقی به لباسهاش
مخفی شدن، تمامی شب زیر یک کلاه
مردی فرود آمده، بعد از کدام اوج؟!
تنها فرو شدن، وسط عشق بیگناه
[با من نگاه کن شریانهای خسته را
خونریری مداوم قلبی شکسته را]
آن سمت شیشه فضلهی خشک پرندهها
این سمت شیشه یک خلبان، آه، بغض، آه
تصمیمهای هی نگرفته برای مرگ
یک زندگی خوب! که بعداً... که هیچگاه...
حالا رسیدهای به جایی... [رسیده است؟]
یک انتخاب تازه... و یک راه اشتباه
[از آسمان فرشته غمگین سقوط کرد
از توی چالههای هوایی به عمق چاه]
چیزی نمانده است، به جز بالهای خیس
چیزی نمانده است به جز چند تا نگاه!
تنها صدای یک خلبان «نـــِ... نمیتوا...»
تنها صدای هق هق، در جعبه سیاه
#فاطمه_اختصاری
شصت و نه حس مشترک (گزیده غزل امروز 1)
نشر شانی
گاهی باید دورتان یک دیوار بکشید،
نه برای اینکه دیگران را از خودتان دور کنید،
بلکه برای اینکه ببینید چهکسی
برای دیدنتان دیوار را خراب میکند...
#ژانپل_سارتر
خوشبختی از آن نوع شیرینیهاست که باید بلافاصله و گرم گرم خورده شود. نمیتوان آن را با خود به منزل برد. همینکه کسی بخواهد آن را به هر قیمت که شده حفظ کند، به یک جهنم مبدل خواهد شد.
#رومن_گاری
- خداحافظ گاری کوپر
هنوز وزرای مملکت ما بلکه صدراعظم ما نیز نمیدانند که راه رواج دادن «پول کاغذی» و «بانک» و معنی مجلس مبعوثان _پارلمنت_ چه سان و چه گونه است. تاکنون ما به یاد نداریم که یکی از وزرای ایران تدبیر صوابی در امر تزیید مالیات مملكت به کار برده، کتابچهای در آن باب ترتیب داده باشند، زیرا که بسیاری از وزرای مملکت ما در مراتب فضل و دانش و علم و حقوق دول و ملل و معاهدات دولتی سمت رجحان و امتیازی به مهتر و آبدار و پیشخدمت خودشان ندارند. سمت امتیازشان یا دانستن اشعار عربیه است یا این که نیاکانشان آن منصب را به ایشان به وراثت گذاشتهاند، یعنی از پدر و جد، خائن به دولت و ملت بودهاند و به سبب این خیانت _ که اسلافشان در نظر دولت به خرج دادهاند_ باید بیست کرور مردم ایران را زرخرید خودشان پندارند و آنان را از موجودات نشمارند.
#سیاحتنامه_ابراهیمبیگ
استر خودش باید میدانست کسی که ترک میکند، دردی ندارد. کسی که ترک میکند، صحبت نمیکند، زیرا حرفی برای گفتن ندارد. کسی که ترک میکند، آماده است. درد بزرگ این است. کسی که ترکش میکنند، نیاز دارد تا ابد صحبت کند. و همهٔ این صحبتها تلاشی است برای گفتن اینکه دیگری اشتباه کرده است. اگر فقط متوجه ماهیت واقعی همهچیز میشد، این انتخاب را نمیکرد و در عوض، او را دوست میداشت. مفهوم صحبت کردن که صاحب سخن مدعی است، روشن ساختن نیست، بلکه متقاعد کردن و قانع کردن است.
✍🏽 لنا آندرشون
📕 تصرف عدوانی
#معرفی_کتاب
این کتاب شگفت انگیز واقعا یک سفر رفت و برگشت است. گردشی است که تو بیش از آنکه در آن دور بزنی و برگردی، از آغاز تا پایان، سفری رو به جلو داری.
به سختی می توان باور کنی که قرار است در این سفر با چه صحنه هایی روبه رو شوی.
سفر دوسره
#آن_جونس
#مهدی_حجوانی
نشر قدیانی
#نوجوان
32 صفحه
قیمت: 45000 تومان
#معرفی_کتاب
پری اندرسون، فارغ از آثار و مطالعات تاریخی تأثیرگذارش (گذار از عهد باستان به فئودالیسم، تبارهای دولتهای استبدادی، مسائلِ انگلستان، جهانِ کهنهی نو)، در طول حیات فکریش همواره دغدغه مواجهه با مجموعه نظریهها و منظومههای فکری را داشته است. او در اثر حاضر، که در سال 1976 منتشر شده است، با بررسی مجموعه نظریهپردازان متعلق به سنت ماتریالیسم تاریخی، به بررسی چرخشهای فکری آنان و زمینههای سیاسی-اجتماعی مؤثر بر این چرخشها میپردازد: انتقال محورهای اصلی نظریه از سیاست و اقتصاد به فلسفه، تمرکز بر مطالعهی فرهنگ و در صدر آن هنر، تلاش برای یافتن تباری فلسفی برای مارکس و ماتریالیسم تاریخی، کاهش روحیه بین الملل گرایی و فقدان مباحثات بین نظریهپردازان بر سر آثارِ درون همین سنت که دست آخر هر نظریهپرداز را به جزیرهای جداافتاده بدل کرد که یکه و تنها بر کرسی استادیش در دانشگاه تکیه زده است؛ و اینها همه، در عین حال که حاصلِ غیاب جنبشهای تودهای گسترده در این دوران بود، در تشدید این وضعیت و دامن زدن به فاصله گرفتن این متفکران از تودهها نیز مؤثر بود.
#ملاحظاتی_درباره_مارکسیسم_غربی، نویسنده: #پری_اندرسون
مترجم: #علیرضا_خزائی
نشر چشمه
179صفحه
قیمت: 30 هزار تومان
Considerations on Western Marxism
Perry Anderson