@bazaryabimodern118 صفحه دکترسبک روح مدرس،مشاوراجرایی، بازاریابی وبرندینگ تلفن 09213163749 www.hassansabokroh.blogfa.com Www.hassansabokroh.blogsky.com Www.hassansabokroh.blog.ir Email:mmodernmarket1987@gmail.com www.Instagram.com/Bazaryabimodern1987
👈 مديريت كسب و كارها
✍ هفت S مک کینزی یکی از نسخهها برای تقويت كسب و كارها است، اين هفت پيش نياز برای مديريت كسب و كار ضروری و حياتی است.
@bazaryabimodern1987
۱ - ارزشهای مشترک:
اعتقادات، باورها و اهداف ارزشی كه بين بخشها و افراد شركت يا كسب و كار مشترک هستند و بايد باشند.
۲ - استراتژی:
برنامه جامع و كامل كسب و كار برای تحقق اهداف بلند مدت.
۳ - ساختار:
روشها و بدنه عملياتی مديريت كسب و كار كه بخشها و افراد را به هم مرتبط میکند، بخشی از آن از طريق چارت سازمانی.
۴ - سيستم:
ساز و كارهایی كه كارها از طريق آنها انجام میگیرد مثل سيستم مالی، فروش، استخدام.
۵ - نيروی انسانی:
كميت و كيفيت افرادی كه موجود هستند و يا بايد جذب شوند از طريق تدوين شرايط احراز شغل.
۶ - سبک:
سبکهای مختلف مديريت و رهبری كه بایستی به اقتضای شرايط درون و برون سازمانی كسب و كار تنظيم شوند.
۷ - مهارتها:
مهارتهای لازم مديريت و رهبری مثل مهارتهای ارتباطی، تصميم گیری، اطلاعاتی و یا مهارتهای ادراکی، انسانی و فنی.
@bazaryabimodern1987
💢10 دام تصمیمگیری
@bazaryabimodern1987
1️⃣تصمیمگیری سریع و دست به کار شدن، بدون صرف وقت کافی برای جمعآوری اطلاعات مورد نیاز برای تصمیمگیری
2️⃣تصمیمگیری دقیق دربارۀ یک مساله و موضوع اشتباه به دلیل ناتوانی در شناسایی مساله اصلی
3️⃣داشتن دیدگاه محدود و متعصبانه هنگام تصمیمگیری
4️⃣اعتماد به نفس بیش از حد در مورد تواناییهای فکری و تجربیات خود
5️⃣اعتماد بیش از حد به قضاوتهای شهودی و قدرت ماورایی خود
6️⃣نشان دادن عکسالعمل شدید و فوری به مسائل به جای استفاده از روشهای سیستماتیک برای حل آنها
7️⃣قبول کردن این پیش فرض به ظاهر موجه: «بهتر بودن تصمیمگیری گروهی نسبت به تصمیمگیری فردی»
8️⃣تفسیر نادرست اطلاعات موجود، به ویژه ناتوانی در تفسیر درست نتایج تصمیمهای گذشته
9️⃣ناتوانی در یادگیری از تصمیمگیریهای قبلی
🔟عدم بررسی دقیق فرایندهای تصمیمگیری و در نتیجه عدم تلاش برای بهبود آنها
@bazaryabimodern1987
💢متقاعدسازی با کنترل اطلاعات
@bazaryabimodern1987
1️⃣تاکتیک کارتهای یکدست
در این تاکتیک، شواهد و دلایل به صورت جانبدارانه بیان میشوند و دلایل و شواهد مخالف را پنهان میکنند. برای مثال، نظرات افراد موافق به دفعات تکرار میشود در حالی که نظرات افراد مخالف به هیچ وجه مطرح نمیشود. برای همین است که همۀ ما وقتی میبینیم تعداد زیادی از افراد از یک محصول تعریف میکنند، ناخودآگاه متقاعد میشویم که آن محصول قطعاً محصول خوبی است
2️⃣تاکتیک توصیه
در این تاکتیک، از توصیه افراد صاحب اعتبار استفاده میشود و این افراد شروع به تعریف و تمجید کردن از موضوع مدنظر میکنند. برای همین است که بسیاری از شرکتها در تبلیغاتشان از افراد مشهور و اثرگذار کمک میگیرند، چون میدانند اطلاعاتی که این افراد ارائه میدهند، باورپذیرتر و اثرگذارترند
3️⃣تاکتیک تعلق
در این تاکتیک، فرد خودش را متعلق به یک طبقۀ مهم معرفی میکند و از این طریق، روی مخاطبان خود اثر میگذارد. برای مثال، مدیری را در نظر بگیرید که به همکارانش میگوید: «چون جزء دوستان صمیمی مدیرعامل هستم و با او رفت و آمد خانوادگی دارم، به او تذکر دادهام که باید حقوق کارمندان را افزایش بدهد»
@bazaryabimodern1987
🔴▪️شخصیت فرد در استخدام مهمتر از مهارتهای اوست
@bazaryabimodern1987
⭕️بسیاری از افراد معتقدند که در محل کار، شما فقط با مهارتهای افراد کار دارید، اما بسیاری از مشهورترین کارآفرینان جهان معتقدند توجه به شخصیت افراد مهمتر از مهارتهای آنهاست.
👤سیمون سینک میگوید: شخصیت را استخدام کنید، مهارت آموختنی است.
💢بنابراین شما میتوانید از تستهای روانشناسی مختلف استفاده کنید تا بهترین افراد را شناسایی نمایید.
💢شما میتوانید با اندکی جستجو به استانداردترین سوالات استخدامی شخصیتشناسی دست پیدا کنید.
@bazaryabimodern1987
💢تقویت اعتماد در مذاکره
@bazaryabimodern1987
1️⃣قبل از شروع مذاکره، زمانی را برای آشنایی بیشتر با طرف مقابل و خوش و بش با او بگذارنیم
2️⃣کاری کنیم تا طرف مقابلمان احساس راحتی کند
3️⃣راستگو باشیم و در هر صورتی حقیقت را بگوییم، حتی اگر به زیانمان تمام میشود
4️⃣شفاف باشیم و همۀ اطلاعات مورد نیاز طرف مقابل را با رعایت اصل محرمانگی ارائه بدهیم
5️⃣در طول مذاکره با ارزشهای اصلی و مشترک با طرف مقابل پایبند باشیم و هیچ وقت آنها را زیر پا نگذاریم
6️⃣همیشه کمتر وعده بدهیم و بیشتر عمل کنیم
7️⃣به طرف مقابل نشان بدهیم که دنبال یک رابطۀ بلندمدت هستیم
8️⃣صبور باشیم و به طرف مقابل اجازه بدهیم با دیدگاهها و نظراتمان بیشتر و بیشتر آشنا شود
9️⃣یادمان باشد که اعتماد یک خیابان دو طرفه است، پس باید به طرف مقابلمان نشان بدهیم که به او اعتماد داریم
@bazaryabimodern1987
💢قانون کوه یخ
@bazaryabimodern1987
👈پیتر دِراکِر در کتاب ارزشمند خود به نام «نوآوری و کارفرمایی» ما را با هفت منبع عمدۀ نوآوری در تجارت آشنا میکند و توضیح میدهد که از میان این هفت منبع، دو منبع مهمترند: موفقیت غیرمنتظره و شکست غیرمنتظره
👈بر این اساس، دِراکِر که او را پدر علم مدیریت نوین میدانند، به ما توصیه میکند که: هر گاه با موفقیت یا شکست غیرمنتظرهای مواجه شدید، لحظهای متوقف شوید و از خودتان بپرسید: آیا این موفقیت یا شکست، یک حادثۀ واقعاً اتفاقی و غیرمنتظره بود؟ یا یک کوه یخ بود که صرفاً نوک آن را در قالب موفقیت یا شکست دیدیم؟
👈به بیان دیگر، دِراکِر معتقد است: بسیاری از موفقیتها و شکستهای غیرمنتظره شرکتها، نشانۀ یک تحول و جریان جدید در بازار هستند که اگر به آنها دقت کنید، میتوانید نوآوریهای خارقالعادهای را در شرکتتان به وجود آورید
👈برای مثال، زمانی که آیبیاِم تصمیم گرفت تا اولین کامپیوتر شخصی را به بازار عرضه کند، علیرغم پیشبینیهای اولیه شکست خورد و صرفاً حدود 500 دستگاه کامپیوتر شخصی فروخت
👈بعد از این شکست غیرمنتظره، مدیران شرکت به این نتیجه رسیدند که بازار کامپیوترهای شخصی و خانگی، آیندهای ندارد و برای همین صرفاً روی کامپیوترهای شرکتی و سِرورها تمرکز کردند
👈اما شرکتهای دیگری مثل دِل از این شکست غیرمنتظرۀ آیبیاِم درس گرفتند و وارد بازار شدند و به نتایج خیرهکنندهای دست یافتند
@bazaryabimodern1987
💢برای برگشتن از قله هم فکری بکنید
@bazaryabimodern1987
👈کوهنوردان حرفهای میدانند که چالش اصلی در کوهنوردی، رسیدن به قله نیست، بلکه سالم برگشتن از قله است
👈برای همین است که هنگام اتخاذ هر تصمیمی، مخصوصاً تصمیمات مهم و پرریسک، باید راهی برای بازگشت در نظر بگیریم تا اگر تصمیممان اشتباه از آب درآمد، بتوانیم خسارات وارده و راه اشتباهمان را جبران کنیم
👈برای درک بهتر این موضوع بیایید یک داستان تاریخی را مرور کنیم: ارنست شَکِلتون و رابرت اِسکات، دو انسانی هستند که برای رفتن به قطب جنوب تلاش کردند
👈شَکِلتون در سال 1909 به سمت قطب جنوب رفت و در حالی که به 50 کیلومتری آن رسیده بود، به این موضوع شک کرد که آیا میتوانم به سلامت از قطب جنوب برگردم؟
👈شَکِلتون با بررسی وضعیت سلامت و آذوقهای که همراه داشت، تصمیم گرفت تا مسیر را ادامه ندهد و به خانه برگردد
👈اِسکات در سال 1912 به سمت قطب جنوب رفت و تقریباً در همان نطقهای که شَکِلتون دچار شک شد، با مشکل مواجه شد ولی تصمیم گرفت به سمت قطب جنوب ادامۀ مسیر بدهد
👈اِسکات و تیمی که زیر نظر او بودند، تصمیم گرفتند مسیرشان به سمت قطب جنوب را ادامه بدهند و اتفاقا به قطب جنوب هم رسیدند
👈اما بیشتر آنها در مسیر برگشت به دلیل مشکلات جسمانی، خستگی مفرط، کمبود آذوقه و غیره، گم شدند و جانشان را از دست دادند
👈ناپلئون هم در حمله به روسیه همین اشتباه را مرتکب شد و تصور کرد میتواند با پافشاری روی تصمیم اشتباهی که اتخاذ کرده بود، برنده شود، اما شکست سنگینی خورد که آن شکست مقدمۀ سقوط حکومتش را فراهم آورد
👈جالب اینجاست که هیتلر هم از شکست ناپلئون درس نگرفت و روی تصمیم اشتباهش برای حمله به روسیه اصرار کرد و عقبنشینی نکرد و در نتیجه، او هم شکست سنگینی خورد و بعد از آن تمام پیروزیهایی که به دست آورده بود را از دست داد
👈پس یادمان باشد که وقتی متوجه میشویم تصمیممان اشتباه بوده، باید اشتباهمان را بپذیریم و مسیر برگشت از تصمیممان را انتخاب کنیم، نه مسیر پافشاری و اصرار روی تصمیم اشتباهمان را
@bazaryabimodern1987
🔴▪️بازار یابی سببی :
@bazaryabimodern1987
👈مردم دوست دارند در کارهای خیر شرکت کنند. آنها میخواهند بدانند که آیا خریدشان به انگیزه مورد علاقهشان کمک کرده است یا نه.
〰در نتیجه شراکت با سازمانهای غیرانتفاعی میتواند یک راهبرد محتمل باشد. شما از کسب و کار خود به منظور کمک به مشتریان برای بخشش به جوامعشان استفاده میکنید.
🔻بازاریابی سببی نیازمند نوعی از شراکت است که به هر دو طرف سود برساند. برای نمونه، ممکن است شما کلاسهای آنلاینی برگزار نمایید که در آنها به موضوعات معنوی پرداخته میشود.
➰در این حالت شما میتوانید با یک کلیسا یا سازمان مذهبی دیگر شراکت کرده و بخشی از سود خود را به اعانات آنها اختصاص دهید. از سوی دیگر میتوانید از مشتریان خود بخواهید که مقداری به وجه پرداختی خود بیفزایند تا خرج امور خیریه گردد.
🤔در صورتی که علاقه دارید در بازاریابی سببی قدرتمند شوید، لازم است یک رابطه روشن، بین کسب و کار خود و انگیزه مرتبط با آن ایجاد نمایید. ممکن است که کلاسهای آنلاین ارائه کنید و یا محصولات دیجیتال مرتبط با تندرستی بفروشید.
@bazaryabimodern1987
💢6 ویژگی محیط کار انگیزهآفرین
@bazaryabimodern1987
1️⃣محیط کار چالشی
هر چقدر کارمندان در محیط کارشان با چالشهای کاری بیشتری مواجه شوند، هیجانشان و در نتیجه انگیزهشان برای کار کردن بیشتر میشود
2️⃣محیط کار آزاد
هر چقدر کارمندان در ساعات کاری، شیوۀ انجام کار و غیره آزادی عمل بیشتری داشته باشند، انگیزهشان هم به همان میزان بیشتر میشود
3️⃣محیط کار بازخوردی
هر چقدر به طور مستمر و منظم به کارمندان بازخورد بدهیم، انگیزهشان بیشتر میشود
4️⃣محیط کار احترامآمیز
هر چقدر به ایدههای کارمندان اهمیت بدهیم، از نظراتشان استفاده کنیم و به انتقادات گوش بدهیم، انگیزهشان بیشتر میشود
5️⃣محیط کار موفقیتآمیز
هر چقدر فرصتهای بیشتری را برای مهارتآموزی، توسعۀ شخصی، یادگیری و خلاقیت کارمندانمان فراهم کنیم، انگیزهشان بیشتر میشود
6️⃣محیط کار مثبت
هر چقدر به کارمندانمان بیشتر اعتماد و به آنها تلقین کنیم که به آنها باور داریم، انگیزهشان بیشتر میشود
@bazaryabimodern1987
💢قول مشتری، قول نیست
@bazaryabimodern1987
👈ضربالمثلی در فروش وجود دارد که میگوید: قول مشتری، قول نیست. مفهوم این ضربالمثل این است که فروشندۀ حرفهای هیچ وقت دلش را به قولهای مشتری خوش نمیکند
👈شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که مذاکره با یک مشتری را ماهها پیگیری کردهاید و حتی او قول داده که صد در صد از شما میخرد، اما در نهایت این اتفاق نیافتاده و مشتری به قولش عمل نکرده است
👈این واقعیت بدین معنا نیست که باید خوشبینی را با بدبینی جایگزین کنیم، بلکه به این معناست که نباید بر اساس قولهای مشتری رویابافی کنیم
👈وقتی بر اساس قولهای یک مشتری رویابافی میکنیم، ناخودآگاه بیشترین زمان و منابعمان را به آن مشتری اختصاص میدهیم و در نتیجه از بقیۀ مشتریانمان غافل میشویم
👈در نتیجه، دل خوش کردن به قول یک مشتری ما را فریب میدهد، باعث اتلاف منابعمان میشود، بقیۀ مشتریانمان را از ما دور میکند و در نهایت، باعث ناامیدی شدید ما میشود
👈برای همین است که میخواهم شما را با یک ضربالمثل دیگر در فروش آشنا کنم که شاید کمی عجیب به نظر برسد: شما زمانی میفروشید که مشتری میگوید «نه»
👈طبق این ضربالمثل، وقتی از مشتری «نه» میشنویم، نه تنها رویابافی نمیکنیم، بلکه تلاشمان برای فروختن به مشتری را افزایش میدهیم
👈در نتیجه، انگیزهمان برای فروش افزایش مییابد و بر همین اساس، شانس موفقیتمان در فروش هم بیشتر میشود
@bazaryabimodern1987
💢ویژگیهای یک رهبر خوب را نمیدانیم
@bazaryabimodern1987
👈با وجود تمام مطالعات و پژوهشهایی که در زمینۀ کشف ویژگیهای یک رهبر خوب انجام شده، هنوز بسیاری از واقعیتهای موجود در این زمینه کشف نشدهاند
👈به همین دلیل است که نتایج به دست آمده از تحقیقات مختلف دربارۀ ویژگیهای یک رهبر خوب، با یکدیگر تضاد دارند
👈برای مثال، بعضی از تحقیقات به این نتیجه رسیدهاند که «برونگرایی» یکی از ویژگیهای رهبر خوب است، اما برخی دیگر از تحقیقات این موضوع را رد کردهاند
👈از سوی دیگر، بررسی سوابق افرادی که واقعاً رهبران خوبی بودهاند اما شکست خوردهاند هم به ما نشان میدهد که رهبر خوب بودن صرفاً به ویژگیهای شخصی رهبر بستگی ندارد
👈برای مثال، جرالد فورد با این که یک رهبر عالی بود، اما در انتخابات ریاست جمهوری 1976 شکست خورد، چون نتوانست در مناظرههای انتخاباتی، چهرهای قاطع از خودش نشان بدهد
👈برای همین است که باید این توصیه را جدی بگیریم: اگر نمیتوانید یک رهبر خوب باشید، حداقل میتوانید قیافۀ یک رهبر خوب را به خودتان بگیرید
👈در حقیقت، بسیاری از رهبرانی که از نظر عامۀ مردم، رهبران خوبی هستند، صرفاً قیافۀ یک رهبر خوب را گرفتهاند و ویژگیهای اصلی یک رهبر خوب را ندارند
@bazaryabimodern1987
💢از زمانمان درست استفاده کنیم
@bazaryabimodern1987
👈من همیشه از فروشندگانی که با آنها کار میکنم، میپرسم: «چقدر از ساعات کاریتان در روز را به فروش اختصاص میدهید؟». بیشتر آنها میگویند ما تمام زمانمان را به فروش اختصاص میدهیم
👈بعد از این پاسخ، به آنها میگویم «منظورم از فروش، ساعاتی است که با مشتری در حال مذاکرۀ حضوری یا تلفنی هستید». بعد از این توضیحات، اکثر فروشندگان میگویند «خوب ما بیشتر زمانمان را در رفت و آمد، جلسات داخلی، نوشتن گزارش و گفتگو با مدیرانمان میگذارنیم»
👈من در پاسخ میگویم «درست است که این کارها مهماند و به صورت غیرمستقیم روی موفقیت شما در فروش اثر میگذارند، اما جزء فعالیتهای اصلی فروش به حساب نمیآیند»
👈دانشگاه شیکاگو با تفکیک کردن فعالیتهای اصلی فروش از فعالیتهای فرعی، متوجه شد که فروشندگان 10 تا حداکثر 20 درصد از ساعات کاریشان را به فعالیتهای اصلی فروش یعنی مشترییابی، مذاکره با مشتری و پیگیری امور از مشتری اختصاص میدهند و 80 تا 90 درصد زمانشان را صرف فعالیتهای جنبی مثل جلسات داخلی و گزارشنویسی میکنند
👈پس وضعیت کنونی ما در فروش، حاصل حداکثر 20 درصد زمانمان است. بنابراین، اگر سهم فعالیتهای اصلی فروش اززمان کاریمان را افزایش بدهیم، حتماً به نتایج بهتری دست پیدا میکنیم
👈مثلاً تصور کنید اگر 50 درصد از زمان کاریمان را به فعالیتهای اصلی اختصاص بدهیم، به چه نتایج خوبی در فروش میرسیم
👈بنابراین، باید تلاش کنیم فعالیتهای فرعیمان در فروش را به افراد دیگری محول کنیم و خودمان بیشتر زمانمان را به فعالیتهای اصلی فروش اختصاص بدهیم.
@bazaryabimodern1987
💢قانون کهنگی
@bazaryabimodern1987
👈قانون کهنگی که یکی از مهمترین قوانین موفقیت در تجارت است، به ما میگوید: همه چیز، از جمله محصولات، خدمات، برنامهها، استراتژیها، کمپینها، مهارتها و غیره ما با گذشت زمان کهنه میشوند و نمیتوانیم با اتکای به آنها کسب و کارمان را ادامه بدهیم
👈بر اساس قانون کهنگی، مهمترین خطایی که یک شرکت مرتکب میشود، سازگار نشدن با تغییرات بازار، رقبا و مشتریانش است
👈در حقیقت، شرکتهایی که به جای سازگار شدن با تغییرات بازار، با این تغییرات مبارزه میکنند، در نهایت هم منابعشان را در این مبارزه از دست میدهند و هم در نهایت شکست میخورند
👈آن روی سکۀ قانون کهنگی، قانون بهبود مستمر است که به ما تاکید میکند برای موفقیت در کسب و کار باید پیوسته به نوآوری و بهبود شرایط شرکتمان پایبند باشیم، حتی اگر وضع فعلی شرکتمان بسیار بسیار خوب است
👈به بیان دیگر، قانون بهبود مستمر به ما یادآوری میکند که: فرقی ندارد در چه شرایطی هستید، آیا وضع بازار و اقتصاد خوب است یا بد. همیشه باید در حال نوآوری و بهبود وضعیت شرکتتان باشید، نه این که منتظر بمانید تا وقتی وضع شرکت خراب شد، سراغ بهبود بروید
👈برای درک بهتر این قانون، این گفتگو با والت دیزنی را همیشه به یاد داشته باشید. از او پرسیدند: نگران نیستید دیگران از روی کارهای شما کپیبرداری کنند؟
👈والت دیزنی پاسخ داد: «اصلاً نگران نیستم، چون ما سریعتر از هر شرکت دیگری ایدههای جدیدمان را عرضه میکنیم»
@bazaryabimodern1987
✅توصیه هایی برای موفقیت در فروش خدمات
@bazaryabimodern1987
به طور کلی فروش خدمت از فروش کالا سخت تر است. از یک نظر مفاهیم یکی هستند، هدف رسیدن به مشتری و راضی کردن او است. اما به دلیل ویژگی ناملموس بودن خدمت، فروش خدمات دشوارتر است.
در فروش خدمت سه تا F داریم؛
1️⃣ سرعت Fast
2️⃣ دوستانه بودن Friendly
3️⃣ قدرت انطباق Flexible
اما چگونه می توان روند فروش خدمت را مؤثرتر کرد؟ در زیر چند راه عملی پیشنهاد می شود.
1. استفاده از هر نوع اعتبارنامه، گواهینامه و شواهد دیگر: با این شواهد می توانید ادعا کنید که خدمات شما را افراد دیگری هم استفاده کرده اند. از مشتریان راضی فعلی تقاضا کنید که رضایت نامه ی شما را امضا کنند. معمولا مشتریان، حاضر به دادن این رضایت نامه هستند.
2. خدمات نباید گنگ و مبهم باشد: خدمت تا زمانی که سودی به مشتری نرسانده، در اصل مجموعه ای از تعهدات است. بنابراین بر تعهدات خود پایبند باشید. خدمتی را که ارائه می دهید باید بسیار شفاف و واضح باشد.
3. نمونه های رایگان بدهید: برای جلب نظر مشتریان می توانید برای آنها نمونه های رایگان در نظر بگیرید ولی در این کار زیاده روی نکنید.
4. خدمات متمایز: تولیدکنندگان کالا همیشه سعی دارند کالایی متفاوت از رقیبانشان تولید کنند. در خدمت، متمایز بودن بسیار مهمتر است. توجه داشته باشید که تمایز شما برای مشتری مهم باشد.
۵. زمان را نفروشید: اگر خدمتی عرضه می کنید که محدوده ی زمانی دارد، آن را بر اساس کاری که برای آن صرف شده به فروش نرسانید بلکه، فروش باید بر اساس هر راه حل یا پروژه باشد. بدین ترتیب ترس مشتری از اینکه به خاط زمان، پروژه طولانیتر شود از بین خواهد رفت. و شما برای کل کار یک قیمت ثابت را می گیرید. البته همیشه این کار ممکن نیست اما این نوع پیشنهادات را به مشتریان جدید ارائه کنید. مسلما مشتریان قدیمی برای خرید پروژه های مبتنی زمان، به اندازه ی کافی به شما اعتماد دارند.
۶. خدمت خود را مانند یک کالا در نظر بگیرید: شاید بعد از گفتن اینکه خدمات با کالا تفاوت دارند این گفتار به نظر تناقض گویی باشد. اما بعضی از اصول اولیه ی فروش، هم برای کالا و هم برای خدمت قابل استفاده هستند. وقتی درباره ی شیوه های بازاریابی و فروش مطالعه می کنید که به نظر مناسب برای فروش کالا هستند، سعی کنید از مبانی آن در فروش خدمات خود بهره ببرید.
@bazaryabimodern1987
✅ "مدیری که اصول استخدام رو ندونه، همیشه درگیر مشکلات بعد از استخدامه!"
@bazaryabimodern1987
🔻استخدام فقط پر کردن صندلی نیست…
اگر انتخاب اشتباه باشه، هزار برابر هزینه بیشتری بعداً میپردازی:
– هزینه آموزش بیثمر
– آسیب به روحیه تیم
– کاهش بهرهوری
– و حتی از دست دادن مشتریها
📌 پس یادت باشه:
مدیریت یعنی هنر انتخاب آدم مناسب در جای مناسب، نه فقط مدیریت کردن آدمهایی که هستند!
@bazaryabimodern1987
💢مهمترین سوال در رهبری
@bazaryabimodern1987
👈بسیاری از متخصصان رهبری معتقدند مهمترین وظیفۀ یک رهبر، پرورش و رشد افرادی است که زیردست او کار میکنند
👈با این حال، بسیاری از رهبران با آن که متوجه اهمیت جانشینپروری و آموزش نیروهایشان هستند، اما همیشه این سوال را میپرسند که «اگر نیروهای شرکتمان را آموزش دادیم و بعد شرکت ما را ترک کردند، چه؟»
👈من همیشه در پاسخ به این دسته از رهبران، این سوال را مطرح میکنم: «اگر نیروهای شرکتتان را آموزش ندادید و آنها در شرکتتان باقی ماندند، چه؟»
👈پس از طرح این سوال به رهبرانی که دربارۀ آموزش کارمندانشان تردید دارند، میگویم: شرکتهای بزرگ به این دلیل بزرگ شدهاند که آموزش کارمندان را نوعی مسئولیت اجتماعی میدانند، نه نوعی کار تجاری
👈برای همین است که شرکتی مثل آیبیاِم هر کارمند جدید خود را سه ماه آموزش میدهد، بدون آن که وظیفهای را به او محول کند. در طول یک سال هم کارمندان آیبیاِم بین 80 تا 100 ساعت آموزش میبینند
👈رهبران آیبیام برای توجیه این کارشان همواره به دو موضوع اصلی اشاره میکنند:
1️⃣وقتی کارمندان را به صورت مستمر آموزش میدهید، خود به خود میزان وفاداری آنها به شرکتتان افزایش مییابد، چون میدانند اگر شرکتتان را ترک کنند، در واقع خودشان را از این نوع آموزشها محروم کردهاند
2️⃣هنگام آموزش همواره به این موضوع فکر کنید که هدفتان بهرهوری کارمندانی است که در شرکت ماندهاند، پس نباید به بهانۀ کارمندانی که شرکتتان را ترک میکنند، کارمندان وفادارتان را تنبیه کنید
👈نکتۀ مهم دیگری که باید به آن توجه کنیم، زمان آموزش کارمندان است. تحقیقات موسسۀ «انجمن مدیران منابع انسانی آمریکا» نشان میدهد بهترین زمان آموزش، پیش از شروع بهکار کارمندان جدید است
👈طبق این تحقیقات، اگر کارمندانی که تازه وارد شرکت شدهاند را به درستی و برای مدت طولانی آموزش بدهیم، میزان بهرهوری آنها حداقل 30 درصد افزایش مییابد
@bazaryabimodern1987
💢مشتری با ما مشکل شخصی ندارد
@bazaryabimodern1987
👈فروشندگان حرفهای یک ویژگی مشترک بسیار مهم دارند: هیچ وقت مخالفت و «نه» مشتری را جدی نمیگیرند
👈به بیان دیگر، فروشندگان حرفهای میدانند که «مخالفت و نه مشتری» یک امر عادی در فروش است که باید مثل هر موضوع طبیعی دیگری با آن برخورد کرد
👈برای این منظور باید مرتب با خودمان تکرار کنیم که «نه مشتری اولاً جدی نیست و ثانیاً نشاندهندۀ دشمنی شخصی او با ما نیست»
👈وقتی با مخالف مشتری به عنوان یک موضوع طبیعی و غیرشخصی برخورد میکنیم، بعد از مدتی یاد میگیریم که میتوانیم راههای زیادی را برای کاهش مخالفت مشتری و تبدیل «نه» او به «بله» پیدا کنیم
👈فقط یادمان باشد که وقتی صحبت از مدیریت مخالفتهای مشتری میکنیم، منظورمان اصرار و درخواست کردن مستمر از او نیست. مثلاً وقتی مدیرعامل یک شکرت بزرگ حاضر نیست به ما وقت ملاقات بدهد، نباید مرتب با او تماس بگیریم و خواهش کنیم که به ما وقت ملاقات بدهد
👈برای همین است که فروشندگان حرفهای وقتی «نه» میشنوند، روش «بله» گرفتن از مشتری را تغییر میدهند نه آن که روی همان روشی که با مخالفت مشتری مواجه شده، اصرار کنند
👈در مثال مخالفت مشتری با قرار ملاقات، به جای تماس مکرر با او باید به این موضوع فکر کنیم که به غیر از تماس با مشتری، چه کاری میتوانیم انجام بدهیم که راضی شود با ما ملاقات کند؟
👈مثلاً شاید بتوانیم هدیهای برای مشتری بفرستیم یا نمونۀ محصولمان را به یکی از مدیران اثرگذار روی مشتری بدهیم و از او بخواهیم که برای ما وقت ملاقات بگیرد
@bazaryabimodern1987
برای حفظ مشتری یک رویداد برگزار کنید.
@bazaryabimodern1987
خواه کسب و کارتان آنلاین باشد یا آفلاین، به برگزاری یک رویداد فکر کنید.
▫️کسب و کارهای آنلاین میتوانند پادکست منتشر کنند، رویدادهای اهدای جایزه برگزار کنند، در فضای مجازی جلسات پرسش و پاسخ برگزار کنند، یا فروش ویژه داشتهباشند.
▫️شرکتهایی که وجود فیزیکی دارند میتوانند در فروشگاههایشان میهمانیهای ویژه و رویدادهای همگانی برگزار کنند و سخنرانهای محبوب را دعوت کنند، از محصولات جدیدشان رونمایی و رویدادهای دیگری برگزار کنند.
▫️چند رویداد فقط مخصوص مشتریان فعلیتان برگزار کنید تا برگزاری رویداد را به یک تاکتیک حفظ مشتری تبدیل کنید.
▫️شما میتوانید با این استراتژیها تمرکز کسب و کارتان را از جذب به حفظ مشتری معطوف کنید.
▫️همیشه ایدههای جدید را به استراتژیتان برای حفظ مشتری اضافه کنید و حتما نتایج را بررسی کنید و بسنجید تا ببینید کدام تاکتیک برای مسیر جدید بازاریابیتان بهتر جواب میدهد.
@bazaryabimodern1987
🔻 در بحرانها، برندت حرف نمیزنه… این رفتار توست که فریاد میزنه!
@bazaryabimodern1987
وقتی اوضاع خوبه، خیلیا مدیر خوبین…
ولی وقتی که شرایط سخت میشه، فرق مدیر واقعی با بقیه به خوبی معلوم میشه
📌 در بحرانها، مشتریانت خوب نگاه میکنن ببینن:
– چطور با کارمندات برخورد کردی؟
– چطور با تأمینکنندههات تسویه کردی؟
– آیا پنهانکاری کردی یا شفاف بودی؟
– بهفکر فقط خودت بودی یا واقعاً “رهبری” کردی؟
💡 یادت باشه:
در روزای سخت، هیچ کمپینی برندت رو نمیسازه، این رفتار توست که برندت رو میسازه
در روزهای آرام بعد از بحران، مردم ممکنه تبلیغتو یادشون بره،
اما یادشون نمیره که چطور باهاشون رفتار کردی
✊ پس الان وقتشه با صداقت، مسئولیتپذیری و همدلی بدرخشی.
این بهترین تبلیغیه که هیچ پولی نمیتونه جاش رو بگیره!
انجامش بده😉
@bazaryabimodern1987
💢به سخنانمان چارچوب بدهیم
@bazaryabimodern1987
1️⃣استعاره و تشبیه
در این شیوه، باید موضوع مدنظرمان را به یک موضوع ساده و قابل درک برای همه مرتبط کنیم. مثلاً میتوانیم تمام سخنرانیها، نظرات و ایدههایمان را روی این مفهوم متمرکز کنیم: «شرکت ما باید مثل ساعت کار کند»
2️⃣واژههای خاص
در این شیوه، یک واژۀ مشخص را به فرهنگ سازمانی شرکتمان اضافه میکنیم و از کارمندانمان میخواهیم صرفاً مرتب به آن واژه فکر کنند. مثلاً در مایکروسافت «کارمند آبی» نشاندهندۀ کارمندی است که ایدههای خوبی ارائه میکند. در نتیجه، مدیران مایکروسافت مرتب به کارمندانشان تاکید میکنند که باید به یک «کارمند آبی» تبدیل شوید
3️⃣برهان خلف
در این شیوه، به همکارانمان توصیه میکنیم همیشه به خلاف یک موضوع یا رفتار دقت کنند. برای مثال، مدیر یک شرکت نرمافزاری کوچک برای افزایش دقت کارمندان به موضوع کاهش هزینهها از این برهان خلف استفاده میکند: «ما مایکروسافت نیستیم»
4️⃣داستانسرایی
وقتی موضوع مدنظرمان در قالب استعاره، واژه یا برهان خلف نمیگنجد، از یک داستان استفاده میکنیم. برای مثال، مدیران ارشد شرکت 3M برای تشویق کارمندانشان به خلاقیت مستمر، همیشه داستان طراحی و عرضۀ کاغذهای یادداشت برچسبدار (با برند Post-It) را برای کارمندانشان تعریف میکنند
@bazaryabimodern1987
💢تمرکزمان را حفظ کنیم
@bazaryabimodern1987
👈یکی از مشکلات رایج بین فروشندگان این است که وقتی در شرکتشان یا زندگی شخصیشان دچار مشکل هستند، نمیتوانند هنگام مراجعه به مشتری، تمرکزشان را حفظ کنند و مسئولیتهایشان را به درستی انجام بدهند
👈در چنین شرایطی فروشندگان معمولاً این رفتارهای خطرناک را بروز میدهند:
1️⃣خوشبینیشان کاهش مییابد و تصور میکنند در مذاکرهای که پیشرو دارند، شکست میخورند
2️⃣استرس شغلیشان افزایش مییابد و در نتیجه نمیتوانند حواسشان را در مذاکرۀ فروش جمع کنند
3️⃣تواناییشان برای ارائه راهکارهای خلاقانه به مشتری کاهش مییابد و در نتیجه نمیتوانند مشتری را به خوبی تحت تاثیر قرار دهند
4️⃣هنگام صحبت با مشتری، تمرکز ندارند و بخشهای زیادی از صحبتهای مشتری را متوجه نمیشوند و در نتیجه پاسخهایی به مشتری میدهند که به سوال او ارتباطی ندارد
5️⃣در مقابل مخالفتها و بهانهجویی مشتری زود خسته میشوند و حتی از کوره در میروند
👈به همین دلیل، مربیان فروش همواره توصیه میکنند وقتی دچار مشکلات شدید شخصی یا کاری هستیم، سراغ مشتری نرویم یا اگر میرویم، قبل از مراجعه به مشتری این دو نکتۀ مهم را رعایت کنیم:
1️⃣به نکات مثبت زندگی شخصی و کاریمان فکر کنیم نه مشکلاتمان
2️⃣اندکی استراحت و با خودمان خلوت کنیم
@bazaryabimodern1987
💢9 راهکار پیروزی در بازارهای رقابتی
@bazaryabimodern1987
1️⃣پیروزی در سایۀ کیفیت
سادهترین راه پیروزی در بازارهای امروزی، افزایش کیفیت محصول یا خدمتمان در مقایسه با رقبا و بهبود مستمر آن در طول زمان است. فقط یادمان باشد، مشتریان امروزی آن قدر از کیفیت بد محصولات و خدمات مختلف آزار دیدهاند که اگر نتوانیم کیفیتمان را حفظ کنیم، مشتریانمان را به مرور از دست میدهیم و دیگر هم نمیتوانیم آنها را برگردانیم
2️⃣پیروزی در سایۀ خدمات بهتر
مشتریان امروزی در کنار کیفیت بهتر و بالاتر، خواهان خدمات بهتری مثل سرعت در ارائه محصول یا خدمت، مشکلگشایی سریع، خدمات پس از فروش عالی و غیره هستند
3️⃣پیروزی در سایۀ قیمتهای پایین
مشتریان امروزی به دلیل کاهش مستمر قدرت خرید در بیشتر بخشهای دنیا، خواهان محصولاتی ارزان ولی باکیفیت و همراه با خدمات مناسب هستند. پس شرکتی که بتواند این ترکیب را فراهم کند، قطعاً برنده است
4️⃣پیروزی در سایۀ گرفتن سهم بزرگی از بازار
شرکتی که بتواند ترکیب «کیفیت خوب + خدمات خوب + قیمت مناسب» را آماده کند، به تدریج سهم بزرگی از بازار را به دست میآورد و در نتیجه میتواند درآمدش را افزایش بدهد و درآمد افزوده شده را خرج بهبود محصولات و خدماتش کند
5️⃣پیروزی در سایۀ مناسب و همخوان شدن
یکی دیگر از خواستههای مشتریان امروزی، تمایل آنها به تغییر ویژگیهای محصول یا خدمت بر اساس شرایط و دلخواه خودشان است. برای همین است که بسیاری از شرکتها به سمت فناوریهایی مانند شخصیسازی و اختصاصیسازی رفتهاند
6️⃣پیروزی در سایۀ بهسازی پیوسته
بهسازی پیوسته به این معناست که برای پیروزی در بازارهای امروزی باید محصول یا خدمتمان را به طور مستمر بهروز کنیم تا از رقبا و خواستههای جدید مشتریان عقب نماند
7️⃣پیروزی در سایۀ نوآوری
شرکتهای بزرگ به این نتیجه رسیدهاند که اگر نوآور نباشند و ویژگیهای خلاقانۀ جدیدی را به محصول یا خدمتشان اضافه نکنند، خیلی زود از گردونۀ رقابت خارج میشوند. ضمن آن که مشتریان امروزی، نوآوری مستمر را نوعی احترام به خودشان قلمداد میکنند
8️⃣پیروزی در سایۀ کشف سریع فرصتها
شرکتهای حرفهای مهارت ویژهای در کشف فرصتهای جدید بازار و تبدیل آن فرصتها به محصولات و خدمات سودآور دارند
9️⃣پیروزی در سایۀ فراتر رفتن از انتظارات مشتریان
امروزه نمیتوانیم صرفاً با جلب رضایت مشتریانمان موفق شویم، بلکه باید با ارائه خدماتی فراتر از انتظارشان، آنها را اصطلاحاً خشنود کنیم تا بتوانیم میزان وفاداریشان را افزایش بدهیم
@bazaryabimodern1987
🔴▪️بازاریابی ویروسی :
@bazaryabimodern1987
👈نمیتوان پیشبینی کرد که چگونه محتوایی ویروسی (سریع و از راه به اشتراک گذاشتن در شبکههای اجتماعی، ایمیل، ترافیک موتورهای جستجو، و سایر ارجاعات) گسترش مییابد.
👈همچنین هیچ سنجه مشخصی برای تعیین این که یک پست در شبکههای اجتماعی، مقالات وبلاگها، ویدئوهای یوتیوب، و سایر محتواها، ویروسوار گسترش یابد، وجود ندارد.
➰چند راه وجود دارند که میتوانند بخت انتشار یک محتوا را به شکلی ویروسوار افزایش دهند:
1⃣استفادهی زیاد از جنبههای بصری نظیر عکس یا ویدئو
2⃣استفاده از موج ایجاد شده توسط یک موضوع همهگیر
3⃣ایجاد مخاطب و سپس انتشار محتوا
درخواست از دنبالکنندگان برای انتشار محتوا
4⃣پیشنهاد دادن محتوایی که آموزندهتر، الهامبخشتر یا سرگرمکنندهتر از چیزی است که رقبای شما تولید کردهاند.
5⃣پیشنهاد پورسانت برای به اشتراک
6⃣گذاشتن محتوا
@bazaryabimodern1987
💫 ۵ عامل بازدارنده در مسیر موفقیت:
@bazaryabimodern1987
1️⃣ ترس
همه ما می ترسیم؛ اما افراد موفق تفاوت شان در این است که به جای فکر کردن به ترس ها،به آنچه میخواهند تمرکز میکنند.
2️⃣ توجه به ارزیابی دیگران
اگر قرار باشد فقط نگاه مان به نظرات دیگران باشد در همان جایی که هستیم می مانیم. افراد موفق مشورت میکنند اما در تصمیم گیری قائل به خود هستند.
3️⃣ اقدام نکردن
گاهی ما بیشتر در فکرهایمان قدم برمیداریم. باید با موقعیت ها مواجه شد و به جای غرق شدن در فکرها قدم برداشت.
4️⃣ نتیجه گرایی
هدف داشته باشیم اما وقتی قدم برداشتیم نتیجه را رها کنیم. توجه زیادی به نتیجه ذهن ما را ترسو میکند.
5️⃣ عدم خودباوری
باور نداشتن خویشتن یعنی سرد کردن انگیزه قدم برداشتن. مهم نیست که عالی باشیم.
💎 مهم اینست که در مسیر تعالی خویش قدم برداریم و در این مسیر دیدن داشته ها و توانایی ها به ما جان میدهد.
@bazaryabimodern1987
برای بازاریابی حفظ مشتری بودجه تخصیص دهید.
@bazaryabimodern1987
حتما برای حمایت از تلاشهای حفظ مشتری به همان اندازه بودجه در نظر بگیرید که در گذشته برای حمایت از جذب مشتری بودجه گذاشتهاید.
ارزش مشتری را بسنجید.
ارزش مشتری، خصوصا ارزش طول عمر مشتری، را پیگیری کنید، بسنجید و در نظر داشتهباشید.
▫️به جای اینکه فقط فروش را به تنهایی بسنجید، از پایگاه دادههایتان برای سنجش فروش بر اساس مشتری استفاده کنید.
▫️ارزش طول عمر مشتری بر اساس مدتی که از آخرین خرید او گذشته، تکرار خرید، و ارزش پولی خرید او ارزیابی میشود.
▫️هر چه ارزش طول عمر مشتری بیشتر باشد، باید برای تلاشهای حفظ آن مشتری بیشتر سرمایهگذاری کنید، چون او یک “مشتری خوب” برای شرکت شما محسوب میشود.
روی خدمات تمرکز کنید.
راه حفظ مشتری ارائهی خدمات عالی است.
▫️خدمات مشتری را برای تیمتان به یک اولویت تبدیل کنید.
▫️افراد تیم را تقویت کنید تا فورا مشکلات را رفع کنند، و پس از رسیدگی به تیکتهای پشتیبانی مطمئن شوید هیچ مشکل جزیی باقی نمانده است.
▫️مشتریان اغلب به خاطر قیمت سراغ شرکتهای دیگر میروند، اما خدمات عالی وفاداری طولانیمدت را برای کسب و کار شما به ارمغان خواهدآورد.
▫️اکنون که برخی از استراتژیهای بنیادی حفظ مشتری را درک کردید، بیایید برخی تاکتیکهای رایج حفظ مشتری را دقیقتر بررسی کنیم.
▫️این تاکتیکها از استراتژیهایی که در بالا ذکر شد پشتیبانی میکند و مشتریان را ترغیب میکند باز هم به شرکت شما برگردند.
@bazaryabimodern1987
✅ "مدیری که اصول استخدام رو ندونه، همیشه درگیر مشکلات بعد از استخدامه!"
@bazaryabimodern1987
🔻استخدام فقط پر کردن صندلی نیست…
اگر انتخاب اشتباه باشه، هزار برابر هزینه بیشتری بعداً میپردازی:
– هزینه آموزش بیثمر
– آسیب به روحیه تیم
– کاهش بهرهوری
– و حتی از دست دادن مشتریها
📌 پس یادت باشه:
مدیریت یعنی هنر انتخاب آدم مناسب در جای مناسب، نه فقط مدیریت کردن آدمهایی که هستند!
@bazaryabimodern1987
💢تصمیممان را چگونه ارزیابی کنیم؟
@bazaryabimodern1987
👈پیتر سِلِر در یکی از فیلمهای خود به نام «بودن در آنجا»، نقش یک باغبان خوش شانس را بازی میکند که در خیابانهای واشنگتن بیهوده قدم میزند ولی با بازی روزگار، مسیر ثروت و موفقیت را طی میکند
👈او با این که تصمیمگیر خوبی نیست و مهارت خاصی هم ندارد، اما دست به هر چه میزند، طلا میشود
👈از میان ما، کمتر کسی در زندگی این قدر خوش شانس است. اما بسیاری از ما این تجربه را داشتهایم که تصمیمهای بد ما در نهایت به نتایج مثبت غیرقابل تصوری منتهی شدهاند
👈در حقیقت، بعضی وقتها، بدترین تصمیمات ما، بهترین نتایج را به دنبال داشتهاند و برعکس، بهترین تصمیمات ما به نتیجهای فاجعهآمیز منجر شدهاند
👈به همین دلیل است که نمیتوانیم تصمیماتمان را صرفاً بر اساس نتایجی که میگیریم، ارزیابی کنیم
👈به بیان دیگر، همواره باید بین تصمیممان و نتایج حاصل از آن تفاوت قائل شویم و نقش شانس را نادیده نگیریم. در غیر این صورت هیچ وقت نمیتوانیم مهارت تصمیمگیریمان را بهبود بدهیم
👈برای این منظور، باید از شکستهایمان شروع کنیم. هنگامی که شکست میخوریم، به این موضوع فکر کنیم که آیا این شکست ناشی از تصمیم اشتباهمان بوده یا ناشی از بدشانسیمان؟
👈اگر شکستمان ناشی از بدشانسی و اتفاقات غیرقابل پیشبینی بوده که هیچ، اما اگر ناشی از تصمیماتمان بوده که مسلماً باید مهارتمان در تصمیمگیری را ارتقا بدهیم
👈در مقابل، وقتی پیروز میشویم هم باید همین سوال را بپرسیم: آیا پیروزی ما ناشی از شانس بوده یا ناشی از تصمیممان؟
👈اگر نتیجۀ خارقالعادهای که گرفتهایم ناشی از خوش شانسی بوده، باید به تصمیممان فکر کنیم و اگر تصمیم بدی بوده، حتماً در شیوۀ تصمیمگیریمان تجدیدنظر کنیم
@bazaryabimodern1987
💢چگونه برنامه طرف مقابلمان را تضعیف کنیم؟
@bazaryabimodern1987
👈مذاکرهکنندگان حرفهای به خوبی میدانند که برای موفقیت در مذاکره باید یک برنامۀ جایگزین مذاکرۀ فعلی داشته باشند
👈در حقیقت، همیشه باید به این موضوع فکر کنیم که «اگر این مذاکره به نتیجه نرسید، چه برنامۀ جایگزینی داریم؟»
👈اگر چنین برنامهای نداشته باشیم، قدرتمان در مذاکره به شدت کاهش مییابد و مجبور به دادن امتیازهای زیادی به طرف مقابل میشویم
👈اما نکتۀ مهم اینجاست که طرف مقابلمان هم احتمالاً برنامۀ جایگزینی دارد که باید آن را تضعیف کنیم
👈برای این منظور باید به طرف مقابلمان بقبولانیم که برنامۀ جایگزین او به اندازۀ پیشنهاد ما جذاب و اثربخش نیست
👈برای مثال، فرض کنید از رییستان خواستهاید تا حقوقتان را 30 هزار دلار در سال بیشتر کند، ولی او فقط پذیرفته تا حقوقتان را فقط 10 هزار دلار در سال افزایش بدهد
👈در این صورت، برنامۀ جایگزین شما، نپذیرفتن پیشنهاد رییستان و استعفا از شرکت است. در مقابل، برنامۀ جایگزین رییستان هم پذیرش استعفای شما و استخدام یک نیروی جوان و باانگیزه و با حقوق کمتر است
👈در چنین حالتی، باید رییستان را مجاب کنید که برنامۀ جایگزین او اشکالات مهمی دارد، از جمله: یک نیروی جوان نمیتواند به اندازۀ شما اثرگذار باشد؛ هزینۀ آموزش و خطاهای نیروی جوان بسیار بیشتر از هزینۀ افزایش حقوق شماست؛ و دردسر سروکله زدن با نیروهای جوان و آشنا شدن او با شرکت بسیار زیاد است
👈اگر این کار را انجام ندهید، رییستان به سمت برنامۀ جایگزینش میرود و در نتیجه نمیتوانید در مذاکره با او موفق شوید
👈پس همیشه یادمان باشد که علاوه بر دفاع از پیشنهادمان در مذاکره، باید برنامههای طرف مقابلمان را هم به صورت همزمان تضعیف کنیم
@bazaryabimodern1987
💢متقاعدسازی با تکنیک تصویر قالبی
@bazaryabimodern1987
👈تکنیک تصویر قالبی یکی از تکنیکهای پرکاربرد در متقاعدسازی از طریق پروپاگانداست. در این تکنیک، مخالفان را در قالب یک کلیشۀ نامطلوب قرار میدهند و به جای نام آنها، از آن کلیشه استفاده میکنند
👈برای مثال، سیاستمداری را در نظر بگیرید که مخالفان خود را با عناوینی مانند عامل بدبختی، بیلیاقت و غیره خطاب میکند و او را در این کلیشهها قرار میدهد
👈از طرف دیگر، طرفداران و گروه خود را در قالب کلیشههای مثبت قرار میدهند و باز هم به جای نام آنها، از آن کلیشه استفاده میکنند
👈برای مثال، هیتلر همواره ژرمنها را با عنوان «نژاد برتر» خطاب میکرد تا بتواند آنها را راحتتر متقاعد کند
👈تکنیک تصویرسازی قالبی، جامعه را به دو گروه خوب و بد و خودی و غیرخودی تقسیم میکند. این مساله باعث میشود تا افرادی که میخواهند آنها را متقاعد کنند، از گروهی که عنوان بدها روی آن قرار دارد، دوری کنند و به گروهی بپیوندند که عنوان خوبها روی آن قرار دارد
@bazaryabimodern1987
💢همه چیز در تجربه خلاصه نمیشود
@bazaryabimodern1987
👈همه ما روی این نکته توافق نظر داریم که: تجربه یک جزء با ارزش و لازم برای مدیریت و رهبری انسانها به شمار میرود
👈برای همین است که حتی موقع استخدام یک کارمند بسیار ساده هم به تجربههای کاری و تحصیلی او اهمیت میدهیم
👈اما نکتۀ عجیب اینجاست که شواهد و مطالعات فراوان، این فرضیه را تایید نمیکنند: تجربه میتواند عملکرد و اثربخشی یک رهبر یا مدیر را ارتقا بدهد
👈در حقیقت، بسیاری از رهبران بیتجربه، به طور قابل ملاحظهای موفق ظاهر شدهاند و در مقابل، بسیاری از رهبران صاحب تجربه، شکستهای بزرگی را رقم زدهاند
👈برای مثال، آبراهام لینکُلن و هَری تُرومَن، دو رییس جمهور بسیار محبوب و موفق در تاریخ آمریکا هستند که اتفاقا بدون هیچ تجربۀ قبلی رییس جمهور شدند
👈پس یادمان باشد، این جمله که «تجربه حرف اول را میزند»، یک ایراد اساسی دارد: مدت زمانی که فردی در کاری اشتغال دارد، به معنای کسب تجربۀ او در آن کار نیست
👈برای مثال، این که فردی 20 سال در شغلی مثل فروشندگی سابقه دارد، به معنای باتجربه بودن او در فروشندگی نیست، چون ممکن است در طی آن 20 سال، شغل فروشندگی را به بدترین شکل ممکن انجام داده باشد و در نتیجه، تجربۀ خاصی به دست نیاورده باشد
👈پس هنگام انتخاب مدیران و کارمندان مورد نیازمان نباید صرفاً به عامل تجربه اهمیت بدهیم، بلکه باید عوامل دیگری مثل خلاقیت، پشتکار، علاقه و غیره را ملاک قرار بدهیم
@bazaryabimodern1987