از دلتنگیت کجا فرار کنم؟
معمار هیجان...
کجا بروم که صدای آمدنت را بشنوم؟
کجا بایستم که راه رفتنت را ببینم؟
کجا بخوابم که صدای نفسهات بیاید؟
کجا بچرخم که در آغوش تو پیدا شوم؟
کجا چشم باز کنم که در منظرم قاب شوی؟
کجایی؟
کجایی که هیچ چیزی قشنگتر از تماشای تو نیست؟
کجا بمیرم
که با بوسههای تو چشم باز کنم؟
کجایی...؟!
@baycot
#عباس_معروفی
و پس از اندوههایمان همچون بهار زنده خواهیم شد،
انگار هرگز مزهی تلخی را نچشیده ایم...
@baycot
بچه که بودم وقتی کار اشتباهی میکردم مادرم می گفت: "اشکال نداره حالا چکار کنیم تا درست بشه؟" اما مادر دوستم به او میگفت: "خاک بر سرت یه کار درست نمیتونی انجام بدی"
امروز هر دو بزرگسال و بالغیم
وقتی اتفاق بدی میافته اولین فکری که به ذهنم میاد اینه که: "خب حالا چکار کنم؟" و با حداقل اضطراب و عصبانیت مشکل رو حل میکنم.
اما دوستم با مواجه شدن با اتفاقات بد عصبانی میشه و میگه: "خاک بر سر من که نمیتونم یه کار درست انجام بدم چرا من اینقدر بدبختم!"
حرفهای امروز ما
و احساسی که به فرزندمان میدهیم
تبدیل صدای درونی او خواهد شد.
مراقب باشیم چه پیامی برای همه عمر به فرزندانمان میدهیم.
@baycot
نه خوب نیستم و اگر غیر از این باشم، به انسانیت و شرافتم شک کن.
خوب نیستم وقتی حال هموطنم، حال سرزمینم و حال وطنم خوب نیست. خوب نیستم وقتی خون بیگناه به زمین میریزد و ظالم از محدودهی عقل و انصاف میگریزد. که ظلم و بیعدالتی خاک عزیز میهنم را تسخیر کرده و دَدصفتان، دستان عدالت را زنجیر.
خوب نیستم وقتی هموطنم به هموطنم میتازد و انسانیت، ذره ذره رنگ میبازد.
کاش به خیر بگذرد این شام تاریک و به خیر بگذریم.
کاش چشم باز کنیم و به صبح رسیدهباشیم، کاش قوی بمانیم و کنار هم باشیم و زنجیر اتحادمان در این گرگ و میش ناحقیها و ناآگاهیها نشکند.
کاش چشم باز کنیم و حق را از ناحق بشناسیم و کنار مظلوم بایستیم و پیامآور بهار و طلوع باشیم، نه امتداد دهندهی زمستان و تاریکی...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@baycot
دلم نیامد اینها را نگویم و سال را تمام کنم.
میدانی بحث سال و ماه و روز نیست، بحث زندگی است. اینکه هر چقدر پیش میرود غافلگیرترت می کند. بحث هیچ است و همه چیز، اصلا بحثی نیست؛ چون هیچ چیز مطلق نیست.
«هرگز» و «ابدا» و «باید» حرف مفت است. حرف حرفِ «احتمال» است و «شاید».
شاید که بلوغ همین باشد، اینکه بدانی سهم تو از تقویم همین لحظه حال است و اصرار به قطعیت در این زندگی حماقت محض.
حالا می توانم برایت آرزویهای پیچیدهتری داشته باشم. مثلا اینکه هر جا لازم شد خودت خودت را از بندِ تعلق آزاد کنی، که خود آزار نباشی، که هر بار امیدت را گم کردی بلد باشی دوباره پیدایش کنی؛ جوری که کمترین زمان را فدای نابلدی کنی.
میدانی بحث یک تقویمِ نو تر نیست، بحث یک نگاه متفاوتتر است.
برایت آرزو میکنم بالاخره با پوست و خونات عجین شود که در این زندگیِ عجیب و بخیل هیچ کس جز خودت به فریادت نمیرسد. این لعنتی را ممکن کن "به خودت بیشتر از هرکس و هر چیز بِرِس".
امیدوارم بعد از این همه سال، بعد پیام تبریک و آرزوهای رنگی و تصمیمات قلمبه سلمبهای که از نیمه راه فراموشات شده، فهمیده باشی که یکِ یکِ امسال قرار نیست انفجار عظیمی رخ دهد؛ تو به تقویم نو سلام میکنی و به مسیر ناشناخته زندگی ادامه میدهی. تنها فرقش کولهایست هر سال سنگینتر از سال قبل؛ پُر از تجربههایی که شکل بهبود یافتهی زخم هاست.
شاید در تنگناهای این مسیر تنها چیزی که به کارَت بیاید این باشد که به کولهات سر بزنی و در هر قدم تاکید کنی "ادامه دادن کارِ زندههاست"، رویا ببافی و همزمان توقعات را از خودت و آسمان بالای سرت و زمین زیر پایات در منطقیترین سطحِ ممکن نگه داری.
به معنای کاملِ این جمله"مراقبت کن از خودت"
@baycot
#پریسا_زابلی_پور
یه ضرب المثل چینی داریم :
在天愿作比翼鸟,在地愿为连理枝
که به معنی:
در آسمان آرزو کنید پرنده هایی باشید که بال به بال هم پرواز می کنند، در زمین آرزو کنید شاخه هایی باشید که در کنار هم رشد می کند.
منظور این ضرب المثل به عشقه که میگه کسایی که عاشق هم باشن همیشه در کنار هم می مونند و در آخر مثل یک روح در دو بدن میشن ✨❤️
@baycot | #words
گفت: اگر بروم چه؟
گفتم: آنگاه تو اولین وطنی هستی
که ساکنش را ترک میکند!
@baycot
#سعید_انصاریان
وقتی که دلت گرفته باشد
فرقی نمیکند که یک پروانه باشی ، آزاد و رها
رویِ بوته ای از گل
یا یک قناری ، اسیر و زندانی در کنجِ یک قفس
وقتی که دلت گرفته باشد
فقط میخواهی که خودت نباشی
تنها همین...
#عليرضا_بهجتى
@baycot
وقتی معشوق دور است،
جای او را خیال میگیرد.
آدمیزادی در تخیل بنا میشود و با تو میخندد، حرف میزند، میماند. همهچیز بینقص رخ میدهد.
حتی او هم تو هستی و "او" واقعا در کار نیست.
به قولی از کیارستمی، تو سوال میکنی و تو جواب هم میدهی. تو برایش چای میریزی، مینشینی و آن چای را مینوشی. پس او در خیال تو، هماهنگ با انتظارِ تو رفتار میکند. موافق است. با تو صادق است. پاک است. بدترین نکته در ارتباط با غیبت معشوق، همین است. او حضور ندارد، و نمیتواند به خودش گند بزند.
@baycot
#معین_دهاز
دوری، گاهی دردآور نیست
اما دردآور فاصله گرفتن کسی از تو است که روزی برایش آشكارا گفتی،
دوری اش تنها چیزی است که تو را میشکند...
@baycot
#نزار_قبانی
🫀📚✨
یه واژه ای هست به نام "Limerence"
یعنی اونقدر یه نفر رو دوست داری که دردش، میشه دردت و خوشحالیش میشه خوشحالیت،
یه جور حسِ عمیق قلبی بین دونفر.
حتی اگه اون یه نفر احساساتش رو ازتون مخفی کنه ولی بازم شما حسش میکنید.
@baycot | #words
این چه عشقی است که در دل دارم من از این عشق چه حاصل دارم می گیریزی زمن و در طلبت بازهم کوشش باطل دارم
#فروغ_فرخزاد
@baycot
کاش میشد یک امشب، تمامِ بی حواسی و شیطنت هایِ جهان را خواب کرد و در فضایی امن، بی دردسر آتشی روشن کرد و با خیالی راحت از رویش پرید...
بدونِ ترس از اتفاقاتِ ناخوشایندی که تصورشان هم حالِ آدم را بد میکند!
به امیدِ روزی که آخرین چهارشنبه ی سال، جز صدای لبخند، صدای دیگری گوشِ این خیابان های خسته را پر نکند،
روزی که تمامِ دردها، غصه ها و مصیبت ها را در آتشِ اتحاد و همبستگی مان بسوزانیم و هربار، سالمان را به وقتِ آرامش و خوشبختی، تحویل بگیریم...
@baycot
#نرگس_صرافیان_طوفان
چهارشنبه سوری مبارک 💛
يك امسال را بياييد كينهها و كدورتهاى كهنه را كنار نگذاريم و دور نريزيم. بريزيمشان توى گونى، با خودمان ببريمشان به سال بعد. بعد توى همين تعطيلات كه وقتش را داريم، بنشينيم و بگذاريمشان جلوىمان، يكىيكى برشان داريم و براندازشان كنيم. ببينيم چى توى هركدامشان هست كه ما را اينقدر رنج مىدهد يا خشمگين مىكند.
كِى و كجاش را پيدا كنيم كه رابطه يا رفاقتمان آغشتهى كينه و كدورت شد. بعد آرام تيغ بيندازيم زير اين چرك كهنهى متراكم، بكشيم و ببريم: يا رومى روم، يا زنگى زنگ، يا اين بافتِ متعفن را دور بيندازيم و يك رابطه، يك رفاقت را نجات بدهيم در اين واويلاى روزگارِ قحطى محبتِ ناب. يا كه نه، آن آخرين رگها و عصبها را هم ببريم؛
نگذاريم بيشتر از اين از روح و جان ما تغذيه كند. يك امسال را بياييد روراست باشيم با خودمان؛ با آنچه هستيم و نيستيم. آنچه مىخواهيم و نمىخواهيم.
@baycot
#حسین_وحدانی