Telegram-канал basijajums - بسیج دانشجویی علوم پزشکی اهواز: Unsorted

بسیج دانشجویی علوم پزشکی اهواز

21 April 2024 21:43

1⃣
## سفری به اعماق نور

اتوبوس در دل تاریکی شب، جاده را می‌بلعید و من غرق در افکار خود بودم. به زودی به سرزمینی می‌رسیدم که بوی بهشت می‌داد، سرزمینی که روزی شاهد رشادت‌ها و جانفشانی‌های جوانانی بود که از جان خود گذشتند تا خاک وطن در امان باشد.

مقصد ما شلمچه بود، جایی که زمانی پر از فریاد و دود و آتش بود، اما حالا مملو از سکوت و آرامشی عجیب بود. گویی زمین در سوگ شهدا به عزا نشسته بود.

قدم به قدم که در آن خاک مقدس می‌گذاشتم، حس عجیبی به من دست می‌داد. حسی از غرور، شرمندگی و مسئولیت. غرور از اینکه در سرزمینی قدم می‌گذاشتم که مردان و زنان بزرگی از آن دفاع کرده بودند، شرمندگی از اینکه در مقابل رشادت‌های آنها چه کار ناچیزی انجام داده بودم و مسئولیت اینکه راه آنها را ادامه دهم.

به یادمان شهدا که رسیدیم، سیل اشک از چشمانم سرازیر شد. اسامی حک شده روی سنگ قبرها، گویی با من حرف می‌زدند. از آرزوهایشان، از خانواده‌هایشان، از شهادتی که انتخاب کرده بودند.

در آن لحظه، عهدی با شهدا بستم که راهشان را ادامه دهم، که از آرمان‌هایشان دفاع کنم و که نگذارم خونشان پایمال شود.

سفر به راهیان نور، سفری به اعماق نور بود. سفری که من را دگرگون کرد و به من آموخت که در چه دنیای کوچکی زندگی می‌کنم. آموخت که هنوز هستند کسانی که برای دفاع از خاک و ناموس خود از جان خود می‌گذرند و آموخت که مسئولیت سنگینی بر دوش من است.

این سفر، همتای دیگری نداشت. نه به خاطر مکان‌هایی که دیدم، بلکه به خاطر حس و حالی که در من ایجاد کرد. حسی که تا ابد در قلب من باقی خواهد ماند.

در راهیان نور، من فقط به شهدا نزدیک‌تر نشدم، بلکه به خودم نیز نزدیک‌تر شدم. به ارزش‌هایم، به آرمان‌هایم و به رسالتم در این دنیا.

این سفر، آغاز یک راه جدید بود. راهی که من را به انسان بهتری تبدیل خواهد کرد.

من از شهدا می‌خواهم که یار و یاور من در این راه باشند.

و من به آنها قول می‌دهم که راهشان را ادامه دهم.