@bahag 🌺🍃
میدونی همه ی روزا شبیه همن
چیزی که تفاوت ایجاد میکنه
اینه که توی اون روز قراره چه کاری
انجام بدی ...
اطرافیانت رو
چقدر دوست داشته باشی؟
به کی کمک کنی؟
چه کسی رو ملاقات کنی ...
مثلا کی بهت بگه چقد خوشگلی؟
یا کی باهات تلخ حرف بزنه ؟
اونقدری که پشیمون بشی از زندگی !
اینا تک تک شون اونقدر مهمن
که حتی ماه ها و سال های بعد
براشون عمگین یا خوشحال میشی ...
مثلا تمام عمرت میگی؛
یه سه شنبه بود که از دستش دادم !
یا یه دی ماه سرد بود که هیجان زده
ملاقاتش کردم ...!
روزا و شبا شبیه همن ...
ما این تفاوت رو ایجاد میکنیم ..
خدا کنه برای هم
روز و شبای بد نسازیم ...!
#دکتر_رشید_کاکاوند
🛑 به یاد دارین که طی دوران تحصیل، معلّمی چنین درس ساده و مهمّی دربارۀ زندگی بهتون یاد داده باشه؟
@bahag 🌺🍃
.
و پاسخ محمدولی خان به نامه بینظیر است:
"قربانت شوم؛ عقل و شعور ذاتیست نه اکتسابی، ولی خط و سواد مکتبی ست. شما که اهل دودمان جلیله قجرید و تمام مقدرات ایران و ایرانی در دست ایل و اقوام و طایفه شماست؛ - کدام مدرسه را برای زنان ساخته اید؟! -
کدام معلم و معلمه را تعیین نمودهاید برای آموزش به زنان؟! -
عدم قابلیت زنان را با چه معیاری اندازه گرفتهاید؟! -
از کجا پی به بیاستعدادی زنان ایران بردهاید؟!
آخر: ارزش زن ایرانی را به سازگاری با اندرونی معیار گذاشتهاید، نه خط و سواد... از زن، ضبط و ربط اولاد و خانه داری خواستهاید، نه خطنویسی... زنان را در مسیر خرافه و سحر و دعا و جادو و اطاعت کورکورانه از دین رهنمود کردهاید نه علم و ترقی... زنان شجاع و آزاده را به جرم سرپیچی از فرامینتان کتک می زنید تا سر حد مرگ! زنان را کنیز و کلفت میخواهید نه موثر در پیشرفت مملکت. زنان را نصف مرد میدانید و ضعیفه خطابشان میکنید! تمام عزتِ نفس و خود باوری را از زنان مملکت سلب کردهاید بعد توقع دارید شبیه زنان فرنگ شوند؟!
زهی خیال باطل...!!
برگرد رفیق! برگرد به مملکت و با زنت شبیه فرنگیان رفتار کن! بعد خواهی دید زن ایرانی در عقل و هوش و درایت و کیاست و ذکاوت سرآمد جهان است."
طهران/ 15 ذی القعده ١٣٢٠ هجری قمری
🌺🍃
📌آبراهام لينكلن به حدى سخنور توانايى بود كه هنگام سخنرانى ۱۸۶۵ ايلينويز،
تمام خبرنگاران مجذوب سخنان او شدند و فراموش كردند يادداشت بردارى كنند
✍️اين سخنرانى به سخنرانى گمشده ى لينكلن معروف است
چهار چیز است که مردمان را از حاکمان وقت بیزار میکند:
فساد، بیرحمی، بیعدالتی و عدم کفایت.
♦️مردم اما شاید فساد، بیرحمی، بیعدالتی و تبعیض دولتمردان را تحمل کنند، چون میدانند که لازمهٔ هر حکومت و دولتی است؛ اما در برابر بیکفایتی که منجر به اتخاذ سیاستهایی غلط میشود و به معیشت و منافع شخصیشان لطمه میزند، ساکت نمینشینند
@bahag 🌺🍃
💢گوش شنوا داشته باشید!
🔺مردی برای خود خانه ای ساخت و از خانه قول گرفت که تا وقتی زنده است، به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند و خانه نیز پذیرفت.
🔺مدتی گذشت. تَرَکی در دیوار ایجاد شد. مرد فوراً با گچ ترک را پوشاند. بعد از مدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد و باز هم مرد با گچ تَرَک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرار شد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت.
🔺مرد با سرزنش، قولی که گرفته بود را یادآوری کرد و خانه پاسخ داد: “هر بار خواستم هشدار بدهم و تو را آگاه کنم، دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی؛ این هم عاقبت نشنیدنِ هشدارها!”
✍برگرفته از: مثنوی معنوی
🗣️جنگهای لعنتی
«وقتی جنگ آغاز میشود ؛
سیاست مداران گلوله ،
ثروت مندان نان و آذوقه
و فقرا ،
فرزندانِ خود را به جنگ میفرستند.
اما وقتی جنگ پایان می یابد ؛
سیاست مداران
دستانِ همدیگرا می فشارند
و ثروت مندان
قیمتِ اجناس و کالاها را
افزایش میدهند
اما فقرا ،
در معابر و میادین ،
دنبال فرزندان و عزیرانِ خود می گردند!!!
آری
این است
دردها و رنج های جنگ....»
@bahag 🌺🍃
ازش پرسیدم دلت برای چه چیزی در ایران تنگ شده؟ گفت برای آدم هایی که همچنان مانده اند تا چراغ این خانه نیم ویران روشن بماند از نادر جلساتی بود که گریستم!
✍دکتر علی نیک جو / روانپزشک
@bahag. 🌺🍃
صفحهای که میبینید یک بازی ایرانی ۴۷۰۰ سالهست شبیه به منچ. صفحه اصلی از شهر سوخته بدست آمده. یک پژوهشگر ایرانی در بریتانیا توانسته نحوه بازی رو کشف کنه. ۵ قطعه ساخته شده که بزودی در موزه ایران باستان به نمایش درمیاد. مقاله علمی مربوط به بازگشایی رمز این بازی هم بزودی منتشر میشه.
.
@bahag 🌺🍃
قانون "پل طلایی" در روان شناسی روابط
اگر کسی در مذاکره به شما دروغ گفت و شما متوجه شدید که او دروغ میگوید، نباید این مسئله را مطرح کنید. به عبارتی، ما اصلا حق نداریم طرف مقابلمان را ضایع کنیم. چرا که در مذاکره، طرف مقابل، یا همکار من است یا دوست یا یکی از اعضای خانواده من. باید به یاد داشته باشیم که به هر حال، میخواهم رابطهام را با این فرد ادامه بدهم و اگر بخواهم دروغش را به رویش بیاورم، برای خودم نامطلوب خواهد بود. چرا که حرمتها از بین میرود و دیگر به سختی میتوان رابطه را ادامه داد.
به همین دلیل در مذاکره مفهومی داریم به نام «پل طلایی».
این مفهوم که یک قانون خیلی قدیمی چینی است، میگوید اگر دشمن به شما حمله کرد و از پلی بر روی رودخانهای گذشت، پل پشت سرش را خراب نکنید؛ چون وقتی دشمن بداند دیگر راه برگشتی ندارد، انرژی و تلاشش برای شکست دادن شما مضاعف خواهد شد. در عوض بروید و پل پشت سرش را از طلا بسازید تا اگر خواست عقبنشینی کند، احساس کند که روی این پل طلایی، حتی عقبنشینی هم افتخار است.
پس ما، نه تنها نباید طرف مذاکرهمان را ضایع کنیم، بلکه حتی موظف هستیم کمک کنیم که او خطایش را به شیوه آبرومندانهای بپوشاند و عقبنشینی کند. در این صورت، رابطه قابل ترمیم خواهد بود. مطرح کردن دروغ و خیانت دیگران، تنها در حالتی معنا پیدا میکند که تصمیم گرفته باشیم دیگر تحت هیچ شرایطی به دوستی و همکاری با آنان ادامه ندهیم.
نه تنها مثال های متعدد سیاسی و تجاری، بلکه حتی مثال های خانوادگی هم در این زمینه وجود دارد.
وقتی مادری از فرزندش میپرسد که تو سیگار میکشی؟ فرزند هم میگوید نه؛ اصلا! مادر ممکن است یک لحظه اشتباه کند و بخواهد ثابت کند که من گیج نیستم! من زرنگم و واقعیت را میفهمم. با بیان واقعیت، اولین اتفاقی که میافتد این است که قبح این ماجرا در خانواده میریزد. ولی زمانی که قبح این قضیه ریخته نشده است حداقلش این است که در ساعتی که فرزندشان در خانه است، به خاطر پنهان کردن از آنها سیگار نمیکشد. حتی اگر در خانه دیدند که ته سیگار افتاده، میتوانند پل طلایی بسازند: «آن مهمانی که سیگاری بود چرا ته سیگارش را اینجا انداخته» که فرزند احساس کند هنوز حرمتی وجود دارد و باید مواظب باشد.
سخت است که من چیزی را بفهمم و نگویم؛ ولی من میخواهم بچهام تربیت شود نه اینکه شعور خودم را ثابت کنم! این خیلی خطرناک است که ما با اطرافیانمان به شکلی برخورد کنیم که چیزی برای از دست دادن باقی نماند.
اگر شما به من دروغ بگویید و من این دروغ را به روی شما بیاورم، شما مسلما به من نمیگویید: «من نمیدانستم تو متوجه میشوی من دروغ میگویم! پس از این به بعد من دیگر به تو دروغ نمیگویم!» بلکه با خودتان میگویید باید به این آدم دروغهای پیچیدهتری گفت! پس شما با این کار آن فرد را تبدیل به یک آدم راستگو نمیکنید، بلکه او را به یک دروغگوی حرفهایتر تبدیل میکنید. بنابراین منی که کیف بچهام را میگردم، در واقع امنیت ایجاد نمیکنم، بلکه باعث میشوم فرزندم سوراخهای بهتر و امنتری برای قایمکردن پیدا کند.
@bahag 🌺🍃
@bahag 🌺🍃
هیچگاه مردمانت را دشمن یا عناصر دشمن مخوان؛ زیرا دو اصل دارد:
یا اینقدر ظالم بودی که مردم خودت دشمنت شدهاند،
یا آنقدر ضعیف بودی که دشمنانت مردمت را کنترل میکنند...
👤جوزف گوبلز
نکته ای دیگر
وقتی داریم از راه باطل بهره گیری میکنم طبیعتا دیگر گفتن حق دشوار میشود و امروزه چه بسیارند آنان که در برابر حق سکوت گزیده اند به دلیل اینکه دارند از باطل بهره برداری میکنند.
لطفا آدم امنی باشید!
برای عشق، برای رفاقت، برای زندگی آدما، به آدما احساس امنیت بدين؛
مراقب تصوری که ازتون دارن باشید؛ مراقب اعتبارتون تو قلب و ذهن آدما باشید.
بذر بدبینی رو تو دل آدما نكارید،
خوب باشید؛ خوب بودن و موندن سخته، قلب آدما مهم ترین داراییه که دارن، پس مراقب قلب آدما باشید.
کاری نکنید که آرامش روح کسی تو این دنیا توسط شما سلب بشه.
شما میون این همه تاریکی، نور زندگی آدما باشید.
#انسانیت
@bahag 🌺🍃
@bahag 🌺🍃
در تصویر عکس سربازی را میبینید که یک الاغ رو کول کرده!
از محبت نیست
اگه الاغ قدمی اشتباه برداره با انفجار مین زندگی همه رو به خطر میندازه
الاغهای اطراف خود را کنترل کنید تا جان خود و عزیزان خود را نجات دهید.
.
"زنِ فرنگی میخواهم!"
حسین قلیخان نظامالسلطنه از فرنگ برای رفیقش محمد ولیخان افشار نامهای میفرستد و فراوان از زنان فرنگی تعریف میکند که در عقل و خط و سواد بیهمتایند، و بیکران از زنش گلایه دارد، و اینکه چرا قسمتش، زنی شبیه زنان فرنگی نیست؟
👇👇 ادامه
برشی از کتاب
بئاتریس همیشه می گفت که فقط یک راه برای حل مشکلات ونزوئلا وجود دارد نوک انگشتش را می گذاشت وسط پیشانی اش و حکم می کرد: ( یک گلوله فقط یک گلوله اینجا .) به نظرش بزرگ ترین اشتباه تاریخ معاصر این بود که چاوز به موقع کشته نشده بود . می گفت این اشتباهات فقط این طور جبران می شود و با نوک انگشت به آرامی روی پیشانی اش می زد . اما بعد از دو کودتای ناموفق در ۱۹۹۲ و ۲۰۰۲ بود که چاوز در سرزمین نمادها آرام آرام به اسطوره تبدیل شد.
@bahag 🌺🍃
🌹🌷در اصفهان اعضای یک خانواده هنرمند تصمیم گرفته اند با موسیقی دور هم جمع شوند و از میان آنها، یک دختر خانم جوان دهه هشتادی رهبری را بر عهده دارد.
کاربری می نویسد:
نگاه و گوش کنید! وقتی این کار خلاقانه زیبا را گوش دادم و نگاه کردم و متوجه حضور کودکانی کم سن و سال در میان افراد این خانواده شدم که چه هنرمندانه با سازهای خود ارکستر را همراهی میکنند، از یکسو، احساس شوق و امید کردم .....
به یاد اشعار زیبای فریدون مشیری عزیز افتادم که......
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک، اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقی است می مانم
من ازاینجا چه می خواهم،نمی دانم
امید روشنائی گر چه در این تیرگی ها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک ،با دست تهی
گل بر می افشانم
من اینجاروزی آخر از ستیغ کوه، چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و میدانم
تو روزی باز خواهی گشت
زنده یاد فریدون مشیری
تعصب به تاریخ و گذشته و .. تا کی ...
(مخصوصا به داستانها و تصویر سازیهای تاریخ ادیان و ایدولوژیها مثل نازیسم و کمونیسم و ..که گاها در طول تاریخ مسبب جنگهای خونین علیه بشریت هم بوده اند ....)
@bahag 🌺🍃
«جهان فیلسوفان و دولتمردان بزرگی را به خود دیده است. اما در #کوروش_بزرگ ما شاهدِ ترکیبِ بینظیرِ هر دو هستیم. او متفکری عمیق بود که چشماندازی پیشگامانه برای بشریت ترسیم کرد: برابری، احترام و عدالت برای همه رنگها و عقاید. با این حال، او همچنین یک دولتمرد توانا بود که توانست این چشمانداز تاریخی را اجرا کند و شیوه جدیدی از زندگی را به مردم خود نشان دهد؛ نه فقط در کلام، بلکه در عمل.
.
@bahag 🌺🍃
🔸نادر شاه در اولین اقدام پس از تاجگذاری دستور داد تا جیره هفتادهزار طلاب که از دولت مقرری میگرفتند قطع شود. بزرگان طلاب نزد نادر رفتند. نادر پرسید کار شما در این مملکت چیست؟ گفتند لشکر دعا هستیم. هنگامی که سپاه شما به جنگ میرود ما با دعا پیروزیشان را تضمین میکنیم. چرا باید سلطان نان ما را قطع نماید؟
♦️نادر فریاد زد وقتی لشكر محمود افغان ایران را گرفت، یکصد هزار طلاب علوم چرا جواب آنها را ندادند؟
پاسخی از کسی شنیده نشد. نادر دستور داد آنان را به زمینهای زراعتی فرستادند و به کشاورزی واداشتند.
انقراض سلسله صفوى" لارنس لكهارت
.
@BAHag 🌺🍃
شما شبیه به کسانی خواهید شد که بیشترین رابطه را با آنها دارید؛
پس با افرادی معاشرت کنید که ذهنی ثروتمند دارند...
👤آلبرت انيشتين
@bahag 🌺🍃
افکار منفی و اضطراب ها مانند پرندگانی هستند که بالای سرت پرواز می کنند.
نمی توانی جلوی پرواز آن ها را بگیری اما می توانی از نشستن آن ها روی سرت
و آشیانه کردنشان جلوگیری کنی..
*«تعصبهای قلابی»*
✍️ مهدی تدینی
میخواهم با مثالی به نکتهای اشاره کنم. مسئلهام تاریخ گفتن نیست، بلکه قصدم صرفاً همان نکته است.
اول مهر ۱۳۳۲ یک آتشسوزی عمدی در فرودگاه نظامی قلعهمرغی رخ داد.
این خرابکاری فقط از افسران نفوذی برمیآمد.
با توجه به اهمیت مسئله، دادستانی ارتش باید بهترین افسر خود را برای پیگیری مسئله مأمور میکرد.
به همین منظور افسری ممتاز به نام سرهنگ مبشری را به این کار گماشت و چیزی نگذشت که خرابکاران شناسایی و محاکمه شدند.
پس از برگزاری دادگاه روزی سرهنگ مبشری ــ همان افسر ممتاز و کوشا ــ پیش دادستان ارتش رفت و با نهایت عصبانیت به کوتاهی دادگاه نظامی اعتراض کرد.
از این ناراحت و خشمگین بود که چرا دادگاه به متهم «حبس ابد» داده است، در حالی که چنین خائنی باید «اعدام» میشد!
این افسر ممتاز چنین روحیه و جدیتی در کار داشت. دادستان ارتش هم او را دلداری داد و گفت هنوز دادگاه تجدیدنظر مانده است...
چند ماه بعد، به طور تصادفی در پی بازداشت یک افسر ــ سروان عباسی ــ یک سازمان مخفی از افسران نفوذی حزب توده در ارتش شناسایی شد.
این افسران نفوذی بازداشت شدند.
در میان سردستهٔ بازداشتشدگان یک نام برای شما آشنا خواهد بود: سرهنگ محمدعلی مبشری؛ همان افسر ممتاز که امنیتیترین پروندهها به او سپرده میشد و سخت عصبانی بود چرا یک عنصر خرابکار اعدام نشده!
در این ماجرا تأمل کنید.
آنچه در اینجا دیدیم ما را با «روانشناسی نفوذ» آشنا میکند.
به طور کلی عناصر نفوذی ــ در هر جا، در هر سازمان و حزب و جنبش و رژیمی ــ در ظاهر سختگیرترین، متعصبترین و تندروترین عناصرند.
عنصر نفوذی جوری عمل میکند که معتقدترین و بیمماشاتترین به نظر رسد.
خود را دلسوزترین و کوشاترین عنصر نشان میدهد و در تندروی اول صف است.
این خوشخدمتی و غیرتورزی باعث میشود کسی به او شک نکند و از آن مهمتر، مدارج را بهتر بالا بیاید و در جایگاه بهتری قرار بگیرد.
نفوذیها با همین روش خود را به سر صف میرسانند.
اگر قرار به دستبوسی باشد، دستبوسترینند؛
اگر قرار به فریاد زدن باشد، بلندتر از دیگران فریاد میزنند،
اگر قرار به تندروی باشد، مرزهای تندروی را جابجا میکنند؛
اگر قرار بر رادیکالیسم باشد، از همه رادیکالترند.
این قاعده در هر نوع نفوذ در هر جا صدق میکند.
هیچ بعید نیست دزد کسی باشد که بلندتر از همه فریاد میزند
*«دزد را بگیرید»*
اینجا تمام می شود
تمام هیاهوها ، از هیجده تا هشتاد
از صبح تا شب
یکشنبه تا دوشنبه
از اول سال تا آخر سال
اینجا تمام می شود
اون پوست فریبنده
آن صورت بیضی شکل که هر مردی را روشن می کند
اون لباس پر زرق و برق
اون بدن جذاب و شیک
اینجا تمام می شود
اون ماشین های عجیب و غریب ومجلل
اون هوش
اون پنجاه درجه
اون همسر زیبا
اون بچه های خوب
دوست من اینجا تمام می شود
شهرتی که بیشتر به دنبال آن هستید
اون زندگی مجلل
آن "بر تمام ثروت من"
که "میدونی من کی هستم؟"
اینجا تمام می شود
که من جفت شما نیستم؟
من از تو ثروتمندترم
من زیبا هستم
خیلی از پسرها مرا تشویق می کنند
در واقع دختران برای داشتن من می جنگند
همه چیز اینجا تمام می شود
اون شعر خوبت
قدرت جبر تو
هر کسی از شما
بهترین های شما
فقط مسئله زمان است
اما یک امر ضروری است
حقیقت دردناکی که باید پذیرفت
دومتر در انتظار همه است
اینجاست که همه چیز تمام می شود
پس هیچی نداری
تو بزرگتر از هیچی
طوری رفتار نکن که خدایی هستی
در یک چشم به هم زدن
همه به هوا خواهند رفت..
خودتو متواضع کن!!
از گرد و غبار به گرد و غبار اینجا به پایان می رسد
@bahag 🌺🍃
🔰🔰سیستم خوب یا انسان خوب! مساله کدام است؟
▪️غلامرضا مصدق
🔆چرا بجای تمرکز بر گزینش انسان های خوب، باید بر ایجاد سیستم های خوب همت گماشت؟تحويلدار بانك از نظر سلسله مراتب سازمانی بانک در پایین ترین رتبه قرار دارد . تقریبا ً تمامی دریافت و پرداختهای بانک توسط تحویلدار انجام میشود ، به عبارتی پولهای بانک در اختیار تحویلدار است .
🔆آیا تا بحال شنیده ايد تحویلداری پولهای بانک را اختلاس کرده باشد ؟ قطعاً خير . آيا هزاران هزار تحويلدار بانك شاغل و بازنشسته همگی انسانهای پرهیزکار و امانتداری بوده و هستند که حتی یک مورد خیانت در امانت از اینهمه آدم تا بحال مشاهده نشده ؟ خیر ، همگی انسانهای معمولی هستند ، نمازخوان ، نماز نخوان ، اخلاق مدار ، بي اخلاق ، انساندوست ، بي تفاوت ، ..... در این لشگر چند ده هزار نفری همه جور آدم وجود دارد . اما علیرغم اینهمه تفاوت همگی در یک ویژگی مشترک هستند ، هیچکدام حتی با وجود نیاز شدید به پول و تنگدستی هرگز به پول زیادی که همواره در اختیارشان خیانت نمی کنند .
🔆بانکها و بسیاری از سازمانهای مشابه بجای اتکا به ویژگیهای اخلاقی پرسنل خود ، با طراحی و اجرای سیستم های کنترلی کارآمد ، عملی و کم هزینه ، از انسانهای معمولی کارمندانی درستکار و کارآمد می سازند. حال فرض كنيد بانکها بجای اتکا به سیستم کنترلی دریافت و پرداخت تحویلداران بر گزینش و بکارگیری انسانهای خوب تمرکز میکردند ، خدا میداند الان بانکها چند هزار پرونده تخلف و تعدی تحویلدار داشتند؟
🔆در ايران بر اساس يك قانون نانوشته با لحاظ کردن ملاحظاتي ، نظام اداري عملاً نه بر طراحي و اجرای سيستم خوب بلكه برمبناي گزينش و بکارگیری انسانهای خوب شکل گرفته است . معیار خوب بودن هم عمل به مناسک دینی و مهمتر از آن وفاداری است. چون در هر دو معیار از کاربلدی خبر زیادی نیست، افراد فرصت طلب و ناتوان با تظاهر به وفاداری و انجام مناسک دینی بدون دارا بودن توانایی خاصی میتوانند جواز قرار گرفتن در مناصب را بگیرند. افراد توانمند ، باسواد و مطمئن از توانایی خود نیازی به تظاهر نمی بینند و معمولاً از ابراز وفاداری چاپلوسانه به مقامات هم گریزان هستند ، در نتیجه در نظام اداري تقاضای زیادی برای آنها وجود ندارد ، معدود راه یافته گان آزاده و توانمند به بدنه مدیریتی هم بعد از مدتی دلسرد و سرخورده شده یا سازمان متبوع خود را ترک میکنند یا با منزوی شدن و گوشه گیری به گذران ایام مشغول میشوند .
🔆اگر انتقادات از ناکارآمدی و فساد گسترده نظام اداری را در رسانه ها و خطابه ها دنبال کنیم اکثر منتقدین بکار نگرفتن انسانهای خوب( كه اين روزها جوانان انقلابي خطاب ميشوند ) و عدم نظارت کافی را دلیل اصلی ناکارآمدی و فساد نظام اداری میدانند . یعنی همان اشتباهی که مسئولین ما به سهو و عمد مرتکب میشوند ، اکثر منتقدین هم به سهو مرتکب اشتباه در تشخیص درد ميشوند .
🔆اولاً در هيچ جاي دنيا نظام اداري كارآمد و عاري از فساد مبتنی بر انسانهای خوب مشاهده نشده که ما دومی آن باشیم . ثانیاً ، چرا به جای سیستم های خود کنترل به نظام های متکی بر انسانهای خوب اتکا کنیم که برای مانع شدن از لغزش آنها سیستم های عریض و طویل و پرهزینه نظارتی ایجاد کنیم ،
🔆الان به همان اندازه که نظام اداری ما ناکارآمد و فاسد است ، سازمانهای نظارتی هم به درجاتی دچار این بلیه هستند ، بعيد است كشوری در دنیا وجود داشته باشد که به اندازه ایران تشکیلات نظارتی داشته باشد . ثالثاً ، در بين متهمان و محكومان فساد اداري هيچ غير خودی که خارج از چارچوب نظام گزينشي سفت و سخت نظام گزینش نشده باشد وجود ندارد و به ظاهر همه هم ظواهري متشرع دارند .
🔆نظام اداری ما به دلیل ساختار از اساس غلط آن روز به روز ناکارآمد و فسادپذیرتر میشود ، با حفظ ساختار فعلی و اتکا محض به بگیر و ببند برای اصلاح آن قطعاً راه بجايي نخواهد برد .
🔆سيستم هاي خوب انسانهاي بد را هم به درستكاري واميدارند و آدم هاي خوب در سيستم هاي بد دچار لغزش ميشوند . بي راه نيست اگر فاسدان نظام اداري را به نوعي قرباني سيستم هاي فساد پذير محسوب كنیم
.
@bahag 🌺🍃
@bahag 🌺🍃
شخص ثروتمندی خواست بهلول را
در میان جمعی به سُخره بگیرد.
به بهلول گفت:
"هیچ شباهتی بین من و تو هست؟"
بهلول گفت: "البته که هست"
مرد ثروتمند گفت:
"چه چیزِ ما به همدیگر شبیه است؟ بگو!"
بهلول جواب داد:
"دو چیز ما شبیه یکدیگر است،
یکی جیب من و کلهٔ تو که هردو خالی است
و دیگری
جیب تو و کلهٔ من که هر دو پُر است.!
@bahag 🌺🍃
سلام علیکم
@bahag 🌺🍃
چند وقت پیش یک سفر کاری داشتم
من همیشه عادت دارم زود وارد ایستگاه قطار میشم تا بتوانم سریعتر وارد قطار بشم و برم تخت های بالا جا بگیرم ولی اون روز دیرتر وارد ایستگاه شدم و وقتی رفتم داخل کوپه دو تا خانم جوان تخت های بالا جا گرفته بودند,
قسمت پایین یه خانم با پسر حدودا ۹ ساله ای و یک خانم میانسال نشسته بودند.
من هم ناچار همون پایین نشستم
و از همون ابتدا مشغول کتاب خواندن شدم
و بعد از گذشت یکی دو ساعت
متوجه شدم خانمی که پسر بچه ای همراهش بود گریه میکنه
و خانم مسن روبرویش داره با هاش صحبت میکنه,
ناخودآگاه به سخنان این دو بانو گوش کردم,
گویا مادر شوهر و خواهر شوهر این بانو در کوپه بغلی بوده اند و او فرزندش را به کوپه بغل فرستاده بود و به فرزندش گفته بود ببین در مورد من چه میگویند
و فرزندش برگشته بود و هر چه شنیده بود برای مادرش تعریف کرده بود و ظاهرا حرفهای خوشایندی نزده بودند
خانم مسن که زنی با کمالات بود
به این مادر گفت ، تازمانی که *اعتیاد به رنج کشیدنت*
را ترک نکنی ، اوضاع همین است
برایم جالب بود ، مگر ما انسانها معتاد به رنج کشیدن میشویم؟؟
من آموختن را دوست دارم !
به نظرم جامعه بزرگترین دانشگاهی است که هر انسانی بدون پرداخت شهریه میتواند در کلاسهای آن شرکت کند! و انتخاب کند در چه کلاسی در این دانشگاه درس بخواند .
اون روز من هم در کوپه در یک کارگاه عملی شرکت کرده بودم ...
مادری معتاد به رنج و استادی که آماده بود تا راهنمایی کند
من هم سر تا پا شوقِ آموختن،
استاد رو به خانم گریان کرد و گفت ، از کی معتاد شدی؟؟
خانم گریان گفت من اصلا معتاد نیستم
من هیچی مصرف نمیکنم
استاد گفت ، چرا تو رنج کشیدن عادت روزانه ات شده
مگر تو امروز مسافر نیستی ؟؟
اون خانم گفت ، چرا داریم میریم سفر
استاد گفت ، تو امروز به خاطر دغدغه ات برای سفر، رنج مصرف نکرده بودی اما تا در کوپه نشستی ، فرزندت را فرستادی تا از کوپه کناری برایت مواد تهیه کند
و او هم سخنانی زهرآگین را برایت آورد و تو هم مصرف کردی و اکنون هم مشغول رنج کشیدن و گریه کردن هستی.
دیدگاه این استاد برایم بسیار جالب بود،
خانم گریان هم که گویی مثل من با دیدگاه جدیدی روبه رو شده بود گریه اش متوقف شد و گفت ولی اونا خیلی بد هستن ، چرا باید پشت سرم حرف بزنند؟!!!
استاد گفت ، شغل مواد فروش ، فروش مواده،تو چرا مواد آنها را میخری؟
تا زمانی تو بهایی نپردازی هیچکس به زور به تو هیچ موادی نمیدهد.
او ادامه داد در این دنیا همه فروشنده هستند
تو مشخص کن خریدار چه چیزی هستی!!!
خریدار آرامشی، خریدار شادی هستی
یا خریدار رنج و اندوه !!؟
و من هرگز به دنیا اینگونه نگاه نکرده بودم
برایم زیباترین تعبیری بود که تا کنون شنیده بودم
استاد ادامه داد
اگر در طول روز از خودت بپرسی
امروز میخوام چه چیزی را بخرم
که برای زندگی ام مفید باشد،
بابت اجناس بنجل پولی نمیپردازی!!!
بحث آن روز، دیدگاه جدیدی را در من به وجود آورد.
واقعا امروز ما خریدار چه چیزی هستیم؟
تنبلی و بطالت،
رنج و اندوه ،
شادی، آرامش
و یا یک هدف مشخص و رشد و بخشش و رضایت مندی از زندگی ؟ !!
ما انسانها همیشه حق انتخاب داریم...!!!
امروز وقتمان ساعات عمر و احساسات مان را میدهیم و چه چیزهایی را درقبال آن می خریم؟
ما با لحظه به لحظه عمرمان خرید میکنیم...
روزگارمان سرشار از خریدهای مفید و با ارزش باد...
هرگز آرامش خود را فدای دیگران نکنیم
اینکه گاهی وقتها خشمگین میشویم به معنی این است که به خاطر اشتباه دیگران، خود را تنبیه بکنیم
و اینکه کینه کسی را به دل بگیریم به معنی این است که برای کشتن دیگری، ما زهر بخوریم
و ...
عصبانیت و کینه و ... موجب از دست دادن آرامش میشود..
@bahag 🌺🍃