صبح ۲۴ ژانویه
جمال قدم می فرمایند:
تفکّر نمایيد ضرّ در چه مقام است و بلا به چه رتبه، یفعلون ما يشاءون و يحکمون ما يريدون الّا الّذينهم آمنوا بالله و استقاموا. امر اين ارض بسيار شديد است ... اين همه امور به نفس حقّ راجع مع ذلک در کمال سرور و ابتهاج مشغول بما اُمِر به بين العباد بوده و هست. لذا آنجناب نبايد از بعض امور مکدّر باشند اَمش علی قدم ربّک. هذا حَکمَ اللهُ من قبلُ و من بعد اتّبِعْ و کُن من العاملين. هر قدر مظلوم واقع شويد احبّ بوده و هست اتّباعاً لمظلوميّة موليک.
اقتدارات ص۱۲۶
•ضُرّ: سختی و بدحالی
•یفعلون ما ... : هرچه بخواهند می کنند و هرآنچه اراده کنند حکم می نمایند مگر کسانی که به خداوند ایمان آوردند و استقامت کردند
•ابتهاج: سرور
•بما اُمِر به بين العباد: به آنچه امر شده به آن بین مردم
•اَمش علی قدم... : راه برو بر قدم پروردگارت (خداوند راهنمای تو باشد) . اینچنین حکم کرده خداوند از قبل و بعد. تبعیت کن و از عاملین باش.
•اَحَبّ: محبوبتر
•اتّباعاً لمظلوميّة موليک: به خاطر پیروی از مظلومیت مولایت
صبح ۲۳ ژانویه
حضرت بهاءالله می فرمایند:
اينکه سؤال نموده بوديد که چگونه احقاق حقّ در عالم بعد موت و ادای حقوق النّاس در قيامت کبری که به يوم الجزاء تعبير شده به تصوير آيد و امکان بپذيرد و حال آنکه اين زخارف و اموال و حقوق که در حيات باطله مطلوب و مشهود در عوالم بعدِ موت وجودی ندارد و بر فرضِ وجود به صاحبان حقوق نفعی نمي دهد و ثمری نمیبخشد . پس چگونه در آن عوالم احقاق حقوق گفته مي شود ؛ چنانچه در السنه، معروف که خداوند رحمن گاه مي شود که از حقّ خود مي گذرد و عفو نمايد ولکن از حقوق النّاس نمي گذرد ؛ تا آنکه ادای حقّ آنها شود... آنچه در اين عالم ناسوت و عالم حدود ، به هر اسم و رسم و به هر صورت و وصف ديده و شنيده، در هر عالمی از عوالم الهی ، ظهوری و شهودی مناسب و ملايم با آن عالم دارد ، و به اسم ديگر و رسم ديگر و صورت و وصفی ديگر ، جلوه مي نمايد و رخساره مي گشايد... مثلی برای تو ميزنم شايد به تعدد امثال ، آنچه عرض شده به فهم نزديک گردد و مطلب تصديق شود . ملاحظه کن هر گاه نفسی در فصل ربيع ، حبّه و هسته از نفسی غصب نمايد و در بستان خود بذر افشانی کند تا آنکه سبز و خرم شود و بالاخره در فصل صيف ، به مقام ثمر و يا شجر برسد ؛ و بعد سلطان عادل اراده فرمايد که در اين فصل که صيف گفته شد , اخذ حقّ مظلوم نمايد ; چه نحو معمول مي دارد؟ آيا در عوض ، حبه و يا هسته اخذ مي فرمايد ؟ و يا آنکه نفس شجر را با ثمری که با اوست اخذ مي کند و تسليم مي دهد .
البته خواهی گفت شجر را , و حال آنکه اين صورت غير آن صورت است و اين اسم و وصف غير آن اسم و وصفی است که در فصل ربيع داشت ، بلکه آن حبه و هسته در فصل صيف ، به زعم تو وجود ندارد و بر فرض وجود اگر بعين ادا شود , برای صاحب ، ثمری نمي دهد و نتيجه ندارد .
چه که فصل ربيع که هنگام بذر افشانی بود ، منقضی شد و حبه و هسته ، آلت معطله خواهد بود .
و اين به نظر ظاهر ، قاصر است که گفته شد که وجود ندارد و ثمر نمي دهد . ولکن در حقيقت و واقع اين حبه و هسته ، موجود و به صورت شجر و ثمر که اعلی و اغلی است، مشهود . و بسا می شود که احقاق حق ، در همين عالم شده باشد و تو آگاه نباشی ؛ چنانچه گاه مي شود که زخارف و اموال ، قميص قضايا و بلايا می شود و بلا و قضا به صورت مال جلوه مي نمايد چنانچه تلف اموال ، گاه مي شود که سبب و علّت رفع بلا می گردد و در اين مقام فرق نمي کند که اين تلف اموال، به اسباب سماوی باشد و يا آنکه نفسی ظلم کند و بعدا ، آن اخذ نمايد.
پس چنين مالی هر که غصب کند و اخذ نمايد قضا و بلا را از تو رفع نموده و بر خود وارد آورده .
آيا احقاق حقّی بهتر از اين متصور است لا و ربِّ العالمين.
مائده آسمانی ج٧ صفحات ١١٩تا ١٢٤
زَخارف: زیباییها و تجملات، مال و ثروت دنیا
صیف: تابستان
اَغلی: ارجمند
صبح ٢٢ ژانویه
جمال قدم مي فرمايند :
نُصرتِ حقّ و تبليغِ امرش به حِکمَت و بيان بوده و خواهد بود . و بيان هم بايد به اندازهء هر نَفْسی ظاهر شود . بگو : ای دوستان ، از قبل از قلمِ اعلی جاری و نازل که حَبّههای حِکمَت و عرفانِ الهی را در ارضِ طَيِّبهء جَيِّده مبذول داريد . شما اَطِبّای معنوی هستيد و حُکَمای حقيقی. ناس به مرضهای جهل و نادانی مبتلا هستند . بايد مرضِ هر يک معلوم شود و بعد به دِرياقِ اسمِ اعظم ، عَلی قَدرِهِ و مِقدارِهِ ، معالجه گردد . مثلاً اگر يکی از اهلِ فُرقان که به مرضِ اَوهام ، مبتلايند و مُنتَهی سير و عرفانشان مَحصور است به نِقابَت و ولايت ؛ در اوّلِ توجّه ، ذکرِ اُلوهيّت شود البتّه هلاک گردد ... لذا بايد در اوّلِ امر به قدرِ وسعتِ صدرِ او با او تَکَلُّم نمود تا از مقامِ طفوليّت به رتبهء بلوغ ، فائِز شود .
(آیات الهی ؛ جلد اول؛ صفحه ٣١٧)
معاني لغات :
- نُصرَت : یاری کردن
- عرفان : شناختن و دانستن بعد از نادانی ؛ آگاهی ؛ معرفت
- طَیِّبه : مؤنّث طیِّب . خوشبو ؛ پاک
- جَیِّده : مؤنّث جَیِّد . مقابل نکوهیده و بد . خوب ؛
- مَبذول داشتن : بخشیدن ؛ انجام دادن ؛ عامل گشتن
- اَطِبّاء : جمع طَبیب . پزشکان
- حُکَما : جمع حکیم . فلاسفه ؛ دانشمندان
- دِریاق / دَریاق : تریاک ؛ تریاق ؛ پادزهر
در دیانت بهائی اسم اعظم خداوند « بهاء » است
- عَلی قَدرِهِ و مِقدارِهِ : بنا به ارزش و اندازهاش
- اهلِ فُرقان : پیروان قرآن ؛ مسلمانان
- مَحصور : محدود ؛ مُنحَصِر
- نِقابَت : پیشوایی ؛ رهبری
- صَدر : سینه . وسعت صدر : گشادگی سینه . به معنای قابلیّت درک و پذیرش حالات و اندیشهها و عواطف گوناگون است .
صبح ۱۹ ژانویه
حضرت بهاءالله در لوح اصلُ کلِّ الخیر می فرمایند:
(رَأسُ الانقِطاعِ ) هُوَ التَّوَجُّهُ اِلی شَطرِ اللهِ وَ الوُرودُ عَلَيهِ وَ النَّظَرُ اِلَيهِ وَ الشَّهادَةُ بَينَ يَدَيهِ.
مضمون بیان مبارک به فارسی:
جوهر انقطاع توجه نمودن به بارگاه خداوند و وارد شدن به حضور او و نظرکردن به او و شهادت دادن در مقابل او است.
ادعیه حضرت محبوب ص ۴۱
صبح ۱۸ ژانویه
حضرت بهاءالله در لوح "اصلُ کلِّ الخَیر" می فرمایند:
(رأسُ التَّوَكُّلِ ) هُوَ اقْتِرافُ العَبدِ وَ اكْتِسابُهُ فِی الدُّنيا وَ اعْتِصامُهُ بِاللهِ وَ انْحِصارُ النَّظَرِ اِلی فَضلِ مَولاهُ اِذ اِليْهِ يُرجَعُ اُمورُ العَبدِ في مُنقَلَبِهِ وَ مَثواهُ
مضمون بیان مبارک به فارسی:
بالاترین حد توکل اشتغال عبد به کار و پیشه در دنیا و متوسّل شدن به خدا و منحصر کردن توجه به فضل مولایش است، چه که امور عبد در مقصد و جایگاهش به خداوند راجع می گردد.
ادعیه حضرت محبوب ص ۴۱
صبح ١٧ ژانويه
حضرت بهاءالله می فرمايند:
به نامِ دانای يکتا
اِنشاءَالله از رَحيقِ مختوم ،که به اِصبَعِ قَيّوم گشوده شد ، بياشامی و قسمت بَری . از برای اين رَحيق تعبيراتِ شَتّی در صَحيفهء حَمرا از قلمِ اعلی ثبت شده . در اين مقام به کلمهء عُليا تعبير شده و مقامِ ديگر به استقامتِ کُبری و همچنين به قلمِ اعلی و بِالَّذی يَنْطِقُ بَينَ الأَرضِ و السَّماءِ و همچنين به آنچه از قلمِ مالکِ قِدَم ، جاری و ساری است . هر نَفسی فِیالحَقيقه از او بياشامد و به او فائِز شود جميعِ عالم ، قادر بر منعِ او نباشد ، به حقّ ناطِق شود و اِلَیالحقّ توجّه نمايد و لِلحَقّ بر خدمتِ اَمر ، قيام کند . اِنشاءَالله از اين رَحيق بياشامی به شأنی که نَهيقِ نُفوسِ مُعرِضه تو را از مالکِ اَحديّه منع ننمايد . اِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ النّاصِحُ المُشفِقُ العَليمُ .
كتاب آيات الهي ج ۲ ص ٣٢٩
معاني لغات
- رَحیقِ مَختوم : شراب مُهرشده ؛ در آثار بهائی تعبیری است برای معانی بدیع آیات الهی
- اِصبَع : انگشت دست یا پا
- قَیّوم : بسیار قائم
- شَتّی : کارهای پراکنده ؛ مُتَفَرِّق ؛
- صَحیفۀ حَمراء : کتاب سرخ .
- « بِالَّذی يَنْطِقُ بَينَ الأَرضِ و السَّماءِ » : به کسی که میان زمین و آسمان ، سخن میگوید .
- مالِکِ قِدَم : صاحب پیشینگی و بیعلّتی
- نَهیق : بانگ خر ؛ عرعرکردن
- « اِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ النّاصِحُ المُشفِقُ العَليمُ » : همانا پروردگارت پنددهنده و مهربان و داناست
صبح ۱۶ ژانويه
جمال قدم می فرمایند:
نيکوست حالِ نُفوسی که شَکّ و رَیبِ اهلِ بَغضا ايشان را از مالکِ اَسماء ، منع ننمود . حُجُبات را به اسمش شَقّ کردند و سُبُحات را دريدند و به قلوبِ نورا قصدِ مقامِ اَبهی و افقِ اَعلی نمودند . جميعِ اشياء در سِرّ ؛ طائفِ آن نُفوساند . حَمد کن مالکِ قِدَم را ، به تو توجّه نمود و به اثرِ قلم، فائِز فرمود . اوست بخشنده و توانا . يا اسمعيل ، ذَبيحِ عالمِ معانی ، طائفِ حول است و به اَعلَیالنِّداء میگويد : يا حزبالله ، اين اسم ، عظيم است ؛ مقصودِ عالميان را شکر نمایيد که شما را به خود ، نسبت داد و به اين اسمِ مبارک ، شما را در زُبُر و الواح ذکر فرمود . جَهد نمایيد که شايد از فُيوضاتِ ايّام ، محروم نمانيد . اهلِ فُرقان ، عهدها و قرنها منتظرِ ايّامِ الهی بودند و چون ظاهر شد اِنکار نمودند و وارد آوردند آنچه را که ذرّات ِکائِنات ، نوحه نمود و صيحه زد . يا ابن يهودا ، مالکِ بقا میفرمايد بايد جميعِ مَن عَلَیالارض بهمثابهِ گُل ، خندان و مسرور مشاهده گردند . اين فقره در کتبِ قبل ، مَذکور و مَسطور ، طوبی از برای نَفسی که عَرفِ ظهور را يافت و به اِصغاءِ ندای مالکِ اَسماء ، فائِز گشت . از حقّ بطلب عبادِ خود را از کوثرِ بيان ، منع ننمايد و محروم نسازد . يا ابن يامين ، امروز هر نَفسی به اِصغاءِ ندای الهی فائِز شد بايد به اخلاقِ مَرضيّه و اَعمالِ پسنديده ، که از قلمِ اعلی در کتاب نازل شده ، تَمَسُّک نمايد . مقامِ انسان از اَعمال ، ظاهر و مَشهود .... يا موسی ، در حضرتِ کليم تفکّر نما ، به يک عصا بر اَسيافِ عالم زد . قدرتش را سَطوَتِ اُمَم ، منع ننمود و ارادهاش را صُفوف و اُلوف بازنداشت. امروز نارِ سِدره ، ظاهر و به اَعلَیالنِّداء ، ناطق . بگو: ای طوريّون ، مُکَلِّم آمد و ای نوريّون ، مُجَلّی ، تَجلّی فرمود ؛ خود را منع منمایيد و محروم نسازيد .
آیات الهی ج ۲ ص ۳۳۰
-------------------------------------------------------
- ریب : گمان ؛ تردید
- اَهل : فامیل ؛ افراد خانواده و عَشیره
- بَغضا : بيزاري و كراهت زياد
- حُجُبات : حجابها
شَقّ : شکافتن
- سُبُحات : پرده های مجلله
- طائف : طَوافکننده
- فائِز : رستگار
- ذَبیح : گلوبریده ؛ ذِبح شده
- حَول : پیرامون
- زُبُر : جمع
- زبور . نوشتهها
- اَسيافِ: شمشیرها
- اُلوف: هزاران
صبح ۱۵ ژانویه
جمال قدم می فرمایند:
"این عبد متحیّر؛ آیا شعور بالمرّه تمام شده و یا انصاف عنقا گشته. چه شده که سُکر غفلت کلّ را احاطه نموده. آیا ذائقه را چه منع نموده و شامّه را چه حادث شده. نیست اینها مگر از جزای اعمال."
(مائدۀ آسمانی، ج۷، ص۲۱۹)
صبح ۱۴ ژانویه
جمال قدم می فرمایند:
(اَصلُ الذّكْرِ ) هُوَ الْقيامُ عَلَی الْمَذكورِ و النِّسيانُ عَن وَرائِهِ.
مضمون بیان مبارک به فارسی:
ذکر حقیقی، همانا بیان اسم پروردگار و فراموش کردن غیر اوست.
ادعیه حضرت محبوب ص۴۱
صبح۱۳ ژانویه
حضرت بهاءالله می فرمایند:
روح قلب معرفت الله است و زینت او ، اقرار بِاَنَّهُ یَفعَلُ ما یَشاء و یَحکمُ ما یُرید و ثُوب آن تقوی الله و کمال آن استقامت .
اقتدارات ص ۱۶۳
صبح ۱۲ ژانویه
حضرت بهاءالله می فرمایند:
در هر حال اولیای الهی باید از حق جل جلاله از برای کل توفیق طلب نمایند، شاید از بحر فیض محروم نگردند و از امطار رحمت کبری در ایام فیاض ممنوع نشوند. حزب الله را به تقدیس و تنزیه و شفقت و عنایت و حکمت امر نمائید. انه یُمِدُّک بِآیاتِه و یَنصُرُکَ بِسلطانِه. اِنّه علی کلِّ شَیءٍ قَدیر.
آیات الهی-جلد ۲ صفحه ۳۲۴
انه یُمِدُّک ... : همانا او تو را با آياتش ياري می رساند و با سلطه اش نصرت مي كند. براستی او بر هر چيز تواناست.
صبح ۱۱ ژانویه
حضرت بهاءالله می فرمایند:
ای پسر روح، هر طیری را نظر بر آشیان است و هر بلبلی را مقصود جمال گل مگر طیور افئده عباد که به تراب فانی قانع شده از آشیان باقی دور مانده اند و به گِلهای بعد توجه نموده از گُلهای قرب محروم گشته اند. زهی حیرت و حسرت و افسوس و دریغ که به ابریقی از امواج بحر رفیق اعلی گذشته اند و از افق ابهی دور مانده اند.
کلمات مبارکه مکنونه آیه ۲
صبح ۱۰ ژانویه
حضرت بهاءالله در لوح "اصلُ کلِّ الْخَیر" می فرمایند:
(اَصلُ الْعزّةِ ) هِيَ قَناعَةُ العَبدِ بِما رُزِقَ بِه وَ الِاكتِفاءُ بِما قُدِّرَ لَهُ.
مضمون بیان مبارک به فارسی : اصل عزت ، قناعت بنده است به آنچه بدان روزی داده شده و اکتفا به آن چیزی است که برایش مقدر گردیده .
ادعیه حضرت محبوب ص ۴۱
شب ۱ ژانویه
حضرت بهاءالله می فرمایند:
جمیع عالم از برای عرفان این یوم مبارک خلق شده اند و از عدم به وجود آمده. این است آن یومی که معادله ننماید به آنی از آن اعصار و قرون، نیکوست حال نفسی که به عرفانش فائز شد و از انوارش منور گشت. امروز روز خدمت و نصرت است و نصرت، تبلیغ امراو بوده و خواهد بود... اگر به این مقام اعلی فائز شوی به کل خیر فائزی. جهد نما که شاید از عرف بیان ، گمگشته ای را به افق رحمن هدایت نمایی . این است از اعظم اعمال نزد غنی متعال جمیع امور در قبضه اقتدار حق بوده و هست. به یک کلمه بُعد را به قرب تبدیل فرماید و فراق را به وصال و سم هجران را به شهد لقا. اوست مهیمن و اوست مقتدر.
آیات الهی ج ۱ ص ۲۹۵
شب ۳۱ دسامبر
حضرت بهاءالله می فرمایند:
هوالله تعالی شأنُهُ الکبریا
... این که مشاهده مینمایی که بعضی از ناس به عزّت دنیا مسرورند و به علوّ آن مغرور، این از غفلتِ آن نفوس است و هر ذیبصر و ذینظری شهادت میدهد که این قول حق است و این بیان از مَشرق تبیان اشراق نموده. چه که کلّ عالِمند به این که جمیع این امورات غیر معتبر و غیر ثابت است و چون رسول موت وارد شود، جمیع متغیّر؛ لذا، معلوم و محقّق است نفوسی که به این امور دل بستهاند، غافلند و از غفلت است که به این اسباب ظاهره مشغول شدهاند ... ای سلمان دنیا در مرور است و عنقریب کلّ مَن عَلَی الأرض از آنچه مشاهده مینمایی به تراب راجع خواهند شد. از خدا میطلبیم که جمیع احبّای خود را مؤیّد فرماید که استنشاق طیب گلزار معنوی نمایند و هر نفْسی به آن فائز شد، ابداً بغیرالله ناظر نبوده و نخواهد بود و به قضایای او راضی و صابر و شاکر خواهد شد...
(مجموعه الواح مبارکه چاپ مصر، صفحه ۱۲۵)
شب ۲۳ ژانویه
حضرت بهاءالله در لوح اصل کل الخیر می فرمایند:
(رَأسُ القُدرةِ وَ الشَّجاعَةِ ) هِيَ اِعلاءُ كَلِمَةِ اللهِ وَ الِاسْتِقامَةُ عَلی حُبِّه ِ
مضمون بیان مبارک به فارسی:
اصل قدرت و شجاعت بلند نمودن کلام الهی و استقامت بر حبّ اوست.
ادعیه حضرت محبوب ص ۴۲
شب ۲۲ ژانویه
حضرت بهاءالله در لوح اصلُ کلّ الخیر می فرمایند:
(رأسُ الفِطرَةِ ) هِيَ الْاِقرارُ بِالِافْتقارِ وَ الْخُضُوعُ بِالِاختيارِ بَينَ يَدَیِ اللهِ المَلِكِ العَزيزِ المُختارِ
مضمون بیان مبارک به فارسی:
جوهر فطرت اقرار به نیازمندی و فقر و فروتنی و تسلیم به اراده خداوند پادشاه عزیزِ صاحب اختیار است.
ادعیه حضرت محبوب ص ۴۲
شب ۲۲ فوریه
جمال قدم در دنباله بیان صبح امروز می فرمایند:
جمیع اهل ملاءاعلی و سکان رفارف بقا متحیّر گشتند که این خلق بدیع از چه عنصری مخلوق شوند و از چه حقیقتی موجود آیند ، در این حین نسیم صبای قدسی از سبای فردوس معنوی بوزید و غبار لطیف معطری از گیسوی آن حوری روحانی آورد و در آن ساعت چند قطرهء شراب نورانی از کوثر جمال حضرت رحمانی در آن غبار چکید و دست قدرت صمدانی از کنز غیب رحمت سلطانی ظاهر شد و آن غبار روحانی را به ماء عذب نورانی عجین فرمود و بعد نَفَسی از نفس قدمانی در او دمید .
مجموعه الواح مبارکه چاپ مصرص۲۷۳
شب ۱۹ ژانویه
حضرت بهاءالله مي فرمايند :
به نام دوست يکتا
عالم از جذبِ کلمهء مالکِ قِدَم در حرکت و لکن عباد از آن غافل ، اِلّا مَن شاءَ اللهُ . حمد کن مقصودِ عالميان را که تو را مُؤَيَّد فرمود بر عرفانِ افقی که کُلّ از او مَحجوب و غافل . در رَيَعانِ شَباب و اوّلِ جوانی ، هر نَفْسی به محبّتِ الهی فائز شد او از اهلِ فردوسِ اعلی ، مذکور . جهد نما تا از تو ظاهر شود آنچه که سببِ ارتفاعِ امر است .
كتاب آيات الهي ج ۲ ص ٣٣٢
معاني لغات :
- « اِلّا مَن شاءَ الُلهُ » : مگر کسی که خدا بخواهد
- مَحجوب : پنهان ؛ پوشیده
- رَیَعان : اوّل و بهترین موقع چیزی
- شَباب : جوانی
- فائِز : رستگار
- فِردوسِ اَعلی : بهترین و بالاترین جای بهشت
- اِرتِفاع : بلند شدن
شب ۱۸ ژانویه
جمال قدم در لوحی خطاب به جناب ابوالفضائل می فرمایند:
الیوم از افق عنایت الهی شمسی اشراق نموده و بر جبین او این کلمه علیا از قلم اعلی ثبت : انّا خلقناکم للْمحبّةِ والوفا لا لِلضّغینةِ والْبَغضاءِ
کتاب اخلاق بهایی صفحه ۱۶۰
مضمون عبارت عربی:
همانا ما شما را برای محبت و وفا خلق کردیم نه برای کینه و دشمنی.
شب ۱۷ ژانویه
حضرت بهاءالله میفرمایند:
"باید در جمیع احوال به اموری که سبب و علّت تبلیغ امرالله و ارتفاع کلمۀ اوست متمسّک باشید. نفوسی که الیوم مشغول به زخارف و مغرور به عزّت ظاهرهاند اگر هم اقبال نمایند عَلیٰ قَدَرٍ معلوم است. ولکن بعد از تمسّک به تبلیغ و ظهور امر و ارتفاع کلمه تَریٰهُم متوجّهین و مقبلین خاضعین خاشعین لذکرِالله و أمرِهِ. در جمیع اعصار چنین بوده. این است که از قبل ذکر نموده دخول جَمَل در سَمِّ اِبرَه اسهل است از دخول غنی در ملکوت الله. عزّت و ثروت دو مانع بزرگند از برای انفس غافله.
مجموعه آثار قلم اعلی ش۲۷ ص۳۷۲
تَریٰهُم متوجّهین...: ایشان را متوجه و اقبال کننده ، خاضع ، خاشع برای ذکر خداوند و امر او مشاهده می نمایی.
جمل: شتر
سمّ اِبره: سوراخ سوزن
اسهل : آسان تر
شب ١٦ ژانویه
حضرت بهاءالله می فرمایند:
يا مهدی ، ندای مقصودِ عالم را به گوشِ جان بشنو ، چه که حيات میبخشد و زندگی دائمی عطا میفرمايد . اَوهامِ علما ، اُمَم را از کوثرِ يقين ، محروم نموده . عَنقريب رنگهای مختلفهء دنيا را يَدِ فنا اَخذ نمايد و در خيمهء يکرنگِ تُراب در آورَد . امروز ندای سِدره ، مُرتَفَع و مُکَلِّمِ طور بر عَرشِ يَفعَلُ ما يَشاءُ ، مُستَوی . طوبی از برای نَفسی که مال و آمال ، او را از فُيوضاتِ مَآل ، محروم نساخت . کتابِ الهی را به يدِ قدرت و تسليم بگير و چون بصر حفظش نما . يا خداداد، امروز روزِ جَزا ست و روزِ عطا ، اَبوابِ کَرَم ، مَفتوح و دريای بخشش ، اَمامِ وُجوه ، موّاج ؛ طوبی از برای نَفسی که به عَرفِ ايّامِ ظهور ، فائِز گشت و از رَحيقِ بيان که از قلمِ رحمن ، جاری است ؛ قسمت بُرد .
کتاب آیات الهی ج ۲ ص ۳۲۸ ----------------------------------------------
- اَوهام : جمع وَهم . خیالات ؛ گمانها
- اُمَم : جمع اُمّت . گروهها
- کوثر : جویی در بهشت که از آن جمیع چشمهها جاری میشود
- عَنقریب : بزودی
- سِدره : درخت
- مُرتَفَع : برافراشته ؛ بلند کرده شده
- مُکَلِّمِ طور : سخنگوی کوه طور ( خداوند )
- عَرش : تخت و سریر پادشاه
- « يَفعَلُ ما يَشاءُ » : میکند آنچه را میخواهد .
- مُستَوی : مستقرشونده
- طوبی: خوشا ؛ خوشا به حال
- آمال : جمع اَمَل . آرزوها
- فُیوضات : جمع فَیوض ، و آن هم جمع فیض، بخششها
- مَآل : سرانجام
- جَزاء : پاداش
- اَبواب : جمع باب . درها
- اَمامِ وُجوه : در برابر ؛ مقابل روی ؛ روبهرو
- عَرف : بوی خوش
- فائِز : رستگار
- رَحیق : شراب خالص و صاف و بیدُرد . در آثار بهائی به معانی آیات و کلمات الهی تعبیر شده
شب ۱۵ ژانویه
جمال قدم می فرمایند:
بار الها کريما رحيما، چه کفران از عباد ظاهر شده که از امواج بحر رحمت محروم ماندهاند و از اشراقات انوار آفتاب ظهور ممنوع گشتهاند! الهی اعمال جُهّال را به اسم ستّارت سَتر فرما. تویی کريمی که ذنوب مذنبين بخششت را منع ننمود و باب فيضت را سد نکرد. يک حرف از کتاب جودت علّت وجود شد و يک قطره از دريای رحمتت سرمايه غيب و شهود. با کمال عجز و نادانی و فقر و ناتوانی بدايع فضلت را مي طلبيم. به حبلش متمسکيم و به ذيلش متشبّث. ای خطا پوش، خطاها را بپوش و به طراز عفو اکبر مزين دار. تویی آن توانایي که به يک اراده ناتوانان را مطلع اقتدار و ضعيفان را مصدر اختيار نمایی. لا اله الّا انت العليمُ الخبير و انت العزيز الحکيم...
مائده آسمانی ج٧ ص٢١٩
جهّال: نادانان
مذنبين: گناهکاران
ذیل: دامن
متشبّث: چنگ زننده، متوسّل
شب ١٤ ژانویه
جمال قدم می فرمایند:
آسايش هنگامی دست دهد که هر کس خود را نيک خواه همهء روی زمين نمايد . آنکه او آگاه ، اين گفتار را گواه که اگر همه مردمان زمين به گفته آسمانی پی مي بردند هرگز از دريای بخشش يزدانی بی بهره نمی ماندند . آسمان راستی را روشن تر از اين ستاره ای نبوده و نيست .
دریای دانش ص۵
شب ۱۳ ژانویه
جمال قدم می فرمایند:
"... ارادۀ فرار نموده که از عرصۀ بلا و موقف ابتلا بگریزی، هَیهات هیهات؛ هنوز به سَهم اعدا کما هُوَ المقصود مرزوق نشدهاید و به شماتت اعدا گرفتار نیامدهاید. وجود شما از برای ظهور اسم مظلومیت بسیار لازم است. البته خیال فرار را از سر بیرون کنید و از قلب محو نمایید و به کمال قرار بر مکمن رزایا استقرار یابید."
مجموعه آثار قلم اعلی، شماره ۳۸ ص۱۰۰
هَیهات: دریغا، افسوس
سَهم: تیر
کما هُوَ المقصود: آنچنان که مورد قصد و توجه است
مکمن: جايگاه
رزایا: بلایای بزرگ و سخت
شب ۱۲ ژانویه
حضرت بهاءالله در لوح "اصلُ کلِّ الْخَیر" می فرمایند:
(اَصلُ الْحبِّ ) هوَ اِقبالُ العبدِ اِلَی الْمحبوبِ و الْاِعراضُ عَمّا سِواهُ وَ لَم يَكُن مُرادُهُ الاّ ما اَرادَهُ مَولاهُ
مضمون بیان مبارک به فارسی: اصل حب، روی آوردن بنده است به محبوب و روی گرداندن از آنچه غیر اوست و اینکه مرادی جز اراده مولایش نداشته باشد.
ادعیه حضرت محبوب ص ۴۱
شب ۱۱ ژانویه
حضرت بهاالله می فرمایند :
در این ایام ملاحظه کن که جمال قدم و اسم اعظم کشف حجاب فرموده و نفس خود را لاجل حیات عالم و اتحاد و نجات اهل آن فدا نموده. معذلک کل بر ضرش قیام نمودند تا آنکه بالاخره در سجنی که در اخرب بلاد واقع است مسجون شده و ابواب خروج و دخول را مسدود کرده اند، یار را اغیار دانسته اند و دوست را دشمن شمرده اند، مصلح رامفسد گمان نموده اند.
ای اهل ثروت و قدرت ، حال که سحاب شده اید و عالم و اهل آن را از اشراقات انوار آفتاب عدل و فیوضات لاتحصی منع نموده اید و راحت کبری را مشقت دانسته اید و نعمت عظمی را نقمت شمرده اید اقلاً وصایای مشفقانه جمال احدیه را در اموری که سبب نظم مملکت و آسایش رعیت است اصغاء نمایید.
آیات الهی جلد ۱ ص۳۰۴
نقمت: عقوبت، رنج و سختی
اِصغاء نمایید: بشنوید
شب ١٠ژانویه
جمال قدم مي فرمايند:
بر آن جناب لازم وواجب است که به همت تمام قیام نمايید، شاید مجدد عبادالله به ظنون و اوهام مبتلا نشوند و به انوار نیر توحید حقیقی فائز گردند. الی حین مقام یوم الله را ادراک ننموده اند و از فضلش محرومند. شکی نبوده و نیست که ایام مظاهر حق جلّ جلالُهُ به حق منسوب و در مقامی به ایام الله مذکور ولکن این یوم غیر ایام است. از ختمیت خاتم مقام این یوم ظاهر و مشهود. نبوت ختم شد، حق با رایة اقتدار از مشرق امر ظاهر و مُشرق. معلوم نیست معرضین بیان از" یوم یقوم الناس لرب العالمین " چه ادراک نموده اند و از کلمه مبارکه" یفعل مایشاء " چه فهمیده اند. لعمری یا ایها الناظر الی وجهی، اگر نفسی از بحر این کلمه بیاشامد و نفحه اش را بیابد، خود را بر عرش استقامت و اطمینان مشاهده نماید. مقبلین را از شبهات معرضین به اسم حق حفظ نما و کل را به اخلاق مرضیه و اعمال طیبه امر نما. بگو یا حزب الله، به این جنود مالک غیب و شهود را نصرت نمايید و به تقوی الله تمسک جوئید. اوست قائد جنود و ناصر امر، هیچ قوتی با قوت او مقابله ننماید. طوبی از برای نفسی که رأسش به اکلیل تقوی مزین است و هیکلش به طراز عدل و انصاف.
آیات الهی ج۲ ص۳۲۰ و ۳۲۱
یوم یقوم... : روزی که مردم برای پروردگار صاحب عالمیان برمی خیزند.
لعمری یا ایها...: قسم به جانم ای ناظر به وجه من
قائد: رهبر، فرمانده لشکر
صبح ۲ ژانویه
حضرت بهاءالله می فرمایند :
قد تضوعت نفحات الایات و ظهرت اعلام البینات ولکن القوم فی وهم عجاب. انشاءالله به قوه ملکوتی نصرت نمایی و احداث آن و ظهور آن از قلوب فارغه صافیه بوده و هست. اوست آیة الله در وجود و امانت او در افئده و قلوب. علما از عرفانش علی ما ینبغی قاصر و حکما عاجز. این آیه عظمی حاکم است در عالم و متصرف است در امم. اسماء طائف حول او و اسباب مطالع ظهور صفات او. توجهش به اسباب بصر، بصیر است و به اسباب سمع، سمیع و به اسباب نطق، ناطق. اگر این قوه را مانعی منع ننماید و حجابی حایل نشود نافذ و قدیر است. اوست آفتابی که از افق سماء عالم ادراک اشراق نموده، اگر حجبات اوهام حجاب نشود عالم را منور نماید. دارای این مقام اعز اعلی را سطوت عالم و جنود امم و شبهات علما و اشارات فقها از مالک اسماء منع ننماید.
آیات الهی ج ۲ ص ۳۱۱
قد تضوعت...: همانا بوی خوش آیات منتشر شد و پرچمهای آشکار ظاهر گشت ولکن قوم در وهم و گمانی عجیب هستند.
HAPPY NEW YEAR .
صبح۱ ژانویه
حضرت بهاءالله می فرمایند:
حمد و ثنا و شکرو بها مقصودی را لایق و سزاست که به حرکت اصبع اقتدار سبحات و حجبات عالم را شق نمود و شبهات و اشارات امم را معدوم ساخت. سحاب نیر امرش را منع ننمود و غمام حجاب نگشت. به اسم قیوم امام وجوه قوم قیام فرمود و کل را به افق برهان دعوت نمود. اعراض ملوک و اغماض مملوک او را از اراده اش باز نداشت . به صریر قلم اعلی امرش را نصرت فرمود و خیمه انه لا اله الا هو بر اعلی المقام بر افراشت. طوبی از برای مقبلین که به حبل متینش تمسک جستند و به ذیل منیرش تشبث، قوت امرا ایشان را منع ننمود و ضوضاء علما محروم نساخت. جلت عظمته و جلّت قدرتُه.
-آیات الهی جلد ۲ ص۳۱۰
🌹🌲🌷
شب ۳۰ دسامبر
جمال قدم می فرمایند:
و اگر از قضایای وارده در این ارض بخواهید مطّلع شوید تالله عَجَزَ القلمُ بل کُلُّ شَیءٍ عن ذکرِهِ. ای کاش از اُمّ متولّد نمیشدم و از ثَدْیْ لبن مطهّر نمینوشیدم و یا بعد از بلوغ اظهار امرالله نمینمودم. چه که سبب و علّت بغضآء اعداء این رتبه بوده و خواهد بود. فوالله طَیَّرَ طیرُ البقاء فی صدری. بسیار جهد نمودم که اصلاً اظهار امری نشود و ناس را در مقرّ وهم بگذارم، ولکن الرّوحَ ما تَرَکَنی فارغاً؛ و أقامَنی عَلَی الأمرِ و أنطَقَنی بَینَ السّموات و الأرضین.
(مجموعه آثار قلم اعلی، شماره ۳۸، صفحه ۹۴ و ۹۵)
تالله عَجَزَ... : قسم به خدا که قلم، بل کلّ شی از ذکر آن عاجز است
اُمّ: مادر
ثَدی: سینه
لَبن: شیر
فوالله طَیَّرَ...: قسم به خدا پرنده بقا در سینه من به پرواز آمد
ولکنَّ الرّوحَ... : ولکن روح(قدسی)، مرا آسوده رها نکرد و بر امر بلند نمود و بین آسمانها و زمینها ناطق گرداند.