شب ١٣ دسامبر
جمال قدم می فرمایند:
طوبی از برای نفسی که بر خدمت امر قيام نمايد و ضعفا را در مکر و حيله اشقيا حفظ کند . از حقّ مي طلبيم اوليائش را موفّق فرمايد بر استقامت ، به شأنی که عالم و عالميان را معدوم شمرند و خود را فارغ و آزاد مشاهده نمايند . اگرحقّ جلّ جلاله آنچه را سَترنموده ، اقلّ از خردل کشف نمايد ، کلّ از ماعندَهم منقطع و بما عند الله تمسّک نمايند . امروز روزی است که آنچه در قلوب مستور ظاهر و آشکار شود . اَن اذْکُرْ ما اَنزلَهُ الرّحمن فی الفرقان قوله تبارک و تعالی : " يا بُنَيَّ اِنَّها اِن تَکُ مِثقالَ حَبّةٍ مِن خَردلٍ فَتَکُن فی صخرةٍ اَو فِی السّمواتِ اَو فِی الارضِ يَأتِ بِهَا اللهُ " و اين مقام عدل است که حقّ جلّ جلاله ذکر فرموده . بگو ای دوستان جهد نمایيد که شايد فائز شويد به امری که عَرف بقا از او استشمام گردد .
آیات الهی ج۱ ص ۲۷۶
يا بُنَيَّ...: ای پسرم، همانا اگر ذره ای هموزن دانه خردلی در صخره ای یا در آسمانها یا در زمین باشد خداوند آن را می آورد. (سوره لقمان آیه۱۶)
عَرف: بوی خوش
" شب" 12 دسامبر-آیات الهی جلد 1 صفحه 275
در بلایای وارده بر نفس حق و همچنین آنچه بر انبیاء وارد شد تفکر نما. جذب محبت الهی چنان اخذشان نمود که بلایا و رزایای عالم نزدشان مائده فرح و سرور محسوب. اعراض عالم و انکار امم ایشانرا از اقبال منع ننمود و از فرح اکبر باز نداشت. از حلاوت بیان رحمن و ما قدر لهم عالم را معدوم و مفقود مشاهده می نمودند ... و اگر عوالم و شئوناتش منحصر باین عالم بود هرگز خود را بین ایادی اعدا تسلیم نمی نمودند. قسم به آفتاب حقیقت که از افق سماء سجن مشرق و لائح است ، لازال آن جواهر وجود در مقام تسلیم و رضا واقف و قائم بودند بشانی که ظلم و تعدی اهل عالم ایشان را از استقامت بر امر باز نداشت. چون قلب ببحر اعظم متصل شد، عالم و ما عند الناس را بمثابه ظل مشاهده نماید که عنقریب فانی شود و زوال پذیرد.
شب ۱۱ دسامبر
حضرت بهاءالله می فرمایند:
طوبی از برای مقرّبین یعنی نفوسی که به سُلّم بلا به ذروه علیا ارتقاء جسته اند. ایشانند اولیای حق جل جلاله. لازال به افق اعلی ناظر بوده و هستند. بأسا ایشان را از توجه منع ننمود و ضَرّا از اقبال باز نداشت، بلکه حوادث عالم و مصیبات آن، نار محبت را مدد نمود و بر شعله افزود. هر نفسی فی الحقیقه بر تغییر و تبدیل و فنای عالم آگاه شود، او را هیچ شیئی از اشیاء پژمرده ننماید و از روح و ریحان باز ندارد. فرحش بالله است و عیشش لله. همدمش انا لله و مصاحبش انا الیه راجعون. بعد از آنکه قلبی به انوار معرفت منور شد و از ذکر و ثنا و محبت و مودت حق جل جلاله پرگشت، دیگر محل باقی نه تا احزان عالم و کدورات نازله ، در آن وارد شود و یا داخل گردد.
آیات الهی جلد ۱ صفحه ۲۷۴
سُلّم: نردبان
ذروه: بالاترین رتبه
بأسا: بلا و سختی
ضرّا:سختی و شدّت
شب ۱۰ دسامبر
جمال قدم در لوحی به امضاء خادمالله می فرمایند:
یا حبیبی، عالم متحیّر اگر انسان از این ظهور محتجب مانَد، به چه تمسّک جوید و به چه رو در عرصۀ اهل ایقان و عرفان قدم گذارد. در هر حین کتابی مبین از سمآء مشیّت نازل و در هر آن نیّر برهان از افق سمآء عرفان مُشرق و لائح. صَدَقَ ربُّنا و مقصودُنا و محبوبُنا و مقصودُ مَن فِی السّموات و الأرضین. قول الرّبّ تعالی و تَقَدَّس یا عبد حاضر، جزاء اعمال ناس را در یوم جزا از مالک اسماء و فاطر سماء محروم نمود.
مجموعه آثار قلم اعلی شماره ۲۸، صفحه ۳۶۸
شب ۹ دسامبر
جمال مبارک میفرمایند:
امروز عُشّاق را نغمههاست و مدینۀ عشق از دم اطیب أطهر انور اولیای حقّ جلّ جلاله منورّ و باصفا. به راستی میگویم این ظلمها هدر نمیرود. این نار بغضا آثارش إلی آخِر الّذی لا آخِرَ لَه باقی و دائم است تا کلّ آگاه شوند بر ظلمهایی که از مظاهر بغی و فحشا بر مطالع برّ و تقوی وارد شده. آیا قدرتی در عالم مشاهده شده و یا میشود که قدرت حق را منع نماید؟ لا وَنَفسِهِ الحقّ..."
خاندان سادات خَمس، روحالله مهرابخانی، صفحه ۹۵
إلی آخِر الّذی لا آخِرَ لَه: تا پایانی که آخری بر آن نیست
بغی: ظلم، سرکشی
بِرّ: نیکی
لا وَنَفسِهِ الحقّ: نه، قسم به نفس او که حق است
شب ۸ دسامبر
جمال قدم میفرمایند:
"بعضی گمان نمودهاند از سفک دماء و ظلمهای وارده بر اولیاء جُرح صدور التیام میشود. حاشا و کَلّا. بلکه از هر قطره خلقی مبعوث میگردد و از هر بلایی راحت لاتُحصیٰ مشاهده میشود. امروز عُشّاق را جذب بیان مقصود عالمیان به شأنی اخذ نموده که عالم را و آنچه در اوست به مثابۀ کفّی تراب مشاهده مینمایند. بگو، ای قوم، لَعمرُالله این ندا حیات ابدی بخشد و نعمت سرمدی عطا فرماید. خود را محروم منمایید.
خاندان سادات خَمس،روحالله مهرابخانی، صفحه ۹۴
سفک دماء: ریختن خون
جُرح: زخم
صدور: سینه ها
حاشا و کَلّا: هرگز نه، ابداً
شب ۷ دسامبر
جمال قدم می فرمایند :
بسمالله العلیّ الأبهی
أنْ یا نسیمَ الصّبا إذْهَبْ بکتابِ رَبِّکَ إلَی الدّیارِ لِتَخضَرَّ القلوبُ مِنْ أمطارِ رَبِّهِمُ العزیزِ المختار. لَو یَسئَلُکَ أحدٌ مِنَ البَهاء قُلْ تَاللهِ تَحتَ سُیوفِ الأعداء بِمَا ٱکْتَسَبَتْ أیْدِی ٱلأشرارِ و إنْ یَسئَلکَ أحدٌ عَنْ مَقامِهِ قُلْ فی أخربِ البِلادِ؛ إنْ یَسْتَفسِر أحدٌ مِنْ جَسَدِهِ قُلْ فی ضَعْفٍ شدیدٍ؛ وَلٰکِنَّ الرّوحَ فی فرحٍ وَ ٱبْتِهاجٍ بِحُبِّ اللهِ لایَحزُنُهُ شیءٌ و یَشهَدُ بذلکَ مَن نُوِّرَ بَصَرُهُ بنورِ العِرفانِ و کانَ مِن أهلِ الإنصافِ. أنِ ٱفْرَحْ بِذِکرِاللهِ ثُمَّ اخْرُقِ ٱلأحجابَ بِاسمِ ربِّکَ فاطِرِ الأرَضینَ و السّموات.
اخباری امری، مهرماه ۱۳۴۶
[مضمون بیان مبارک: به نام خداوند بلند مرتبه روشن. ای نسیم صبا، نوشتۀ پروردگارت را به سرزمینها ببر تا دلها از باران پروردگار عزیز مختارشان سرسبزی و طراوت یابد . اگر کسی سراغ بهاء را از تو گرفت بگو قسم به خدا که به خاطر اعمال اشرار، زیر شمشیر دشمنان قرار دارد و اگر کسی از محلّ و جایگاهش پرسید، بگو در ویرانترین شهرهای جهان جای گرفته است و اگر کسی از جسمش پرسید، بگو در ضعف شدید است، امّا روح به عشق خدا در کمال فرح و سرور است. هیچ چیز اندوهناکش نکند. کسی که دیدگانش به نور عرفان روشن شده و از اهل انصاف باشد بر آن گواهی می دهد. به یاد خدا شاد باش و به نام پروردگارت که شکافنده زمینها و آسمانها است، حجابهارا پاره کن.]
صبح ۲۵ نوامبر
جمال حضرت عشق می فرمایند:
به یادش خرّم باش و به ذکرش مسرور. قسم به جمال قِدَم که اگر ناس در جمیع سموات و ارض سیر نمایند و تفحّص کنند، ابداً فرح و سرور نخواهند یافت الّا در حبّش. پس جهد نما که به اکلیل حبّش مابین امآءالله مزیّن گردی. و الرّوح علیک.
( مجموعه آثار قلم اعلی شماره ۳۸ صف
آوا و نگارش صبح ۲۴ نوامبر
جمال قدممی فرمایند:
پرسش نخستين : نخست پرستش يکتا يزدان را به چه زبان و رو به کدام سو بنمایيم شايسته است؟
آغاز گفتار پرستش پروردگار است و اين پس از شناسایی است. چشم پاک بايد تا بشناسد و زبان پاک بايد تا بستايد. امروز روهای اهل دانش و بينش سوی اوست بلکه سويها را جمله رو بر سوی او.
شير مرد، از خداوند می خواهیم مرد ميدان باشی و به توانایی يزدان برخيزی و بگویی: ای دستوران!
گوش از برای شنيدن راز بی نياز آمده و چشم از برای ديدار، چرا گريزانيد؟ دوست يکتا پديدار، مي گويد آنچه را که رستگاری در آن است.
ای دستوران! اگر بوی گلزار دانایی را بيابيد جز او نخواهيد و دانای يکتا را در جامه تازه بشناسيد. و از گيتی و گيتی خواهان چشم برداريد و به ياری برخيزيد.
مجموعه الواح مبارکه چاپ مصر صفحه ۲۴۱
دستوران: روحانیون زرتشتی
صبح ۲۳ نوامبر
جمال قدم می فرمایند:
ای مهاجران، لسان مخصوص ذکر من است به غیبت میالائید و اگر نفس ناری غلبه نماید به ذکر عیوب خود مشغول شوید نه به غیبت خلق من، زیرا که هر کدام از شما به نفس خود ابصر و اعرفید از نفوس عباد من.
کلمات مکنونه فارسی آیه ۶۵. آیات الهی جلد ۱ صفحه ۲۳۶
صبح ٢٢ نوامبر
جمال قدم می فرمایند:
ای نسيم صبا ، چون قاصدی ملاحظه نمیشود ، تو به رائحهء قميص بها از رضوان بقا بر مريدين و احبابم مرور نما و به نفثات روح و آيات ظهور جميع را آگاه کن که شايد بعضی از نفوس از جميع من علی الارض و تعلّق به آن پاک و مقدّس شده به فردوس اعظم راجع شوند . و لکن ای نسيم، به انقطاع تمام مرور نما به شأني که اگر ضُرّ عالَمين بر تو وارد شود صابر شوی و اگر نعمت آن بر تو نازل گردد توجّه ننمایی ، چه که اگر از جهات حسد و بغض و ردّ و قبول و سکون و اضطرابِ جميع مَن علی الارض مقدّس نشوی ، قادر بر تبليغ اين امر بديع و فائز به حمل اسرار ربّانی نگردی .
آیات الهی جلد ۱ صفحه ۲۵۵
صبح ٢١ نوامبر
حضرت بهاءالله می فرمایند:
اليوم بايد احبّای الهی به شأنی در ما بين عباد ظاهر شوند که جميع را به افعال خود به رضوان ذوالجلال هدايت نمايند . قسم به آفتاب صبح عزّ تقديس که ابداََ حقّ و احبّای او که منسوب به اويند ناظر به ارض و اموال فانيه در او نبوده و نخواهند بود . چه اگر مقصود تصرّف در ارض بود البتّه قادر و مقتدر بوده و به کلمهای جميع عالم را تصرّف میفرمود . و لکن سلطنت به سلاطين عنايت فرموده و حکمت به متفرّسين و عرفان به عارفين و حبّ قلوب عباد خود را مخصوص خود مقرّر داشته و به دون آن ناظر نبوده و نخواهد بود . و اين هم نظر به عنايت کبری است که شايد نفوس فانيه از شئونات ترابيه طاهر و مقدّس شوند و به مقام باقيه که رضوان عزّ احديّه است وارد گردند .
آیات الهی جلد ۱ صفحه ۲۵۴
صبح ۲۰ نوامبر
حضرت بهاءالله می فرمایند:
انشاء الله به دوام ملک و ملکوت به فيوضات فيّاض حقيقی فائز باشند ، انّه لهو المُعطی الکريم و در کلّ احوال به حکمت ناظر و متمسّک باشند . تا سمع نيابند تکلّم ننمايند . از قبل اين کلمه مبارکه از قلم جاری : " تخم های حکمت لدنّيم را در ارض طاهر قلب بيفشان و به آب يقين آبش ده تا سنبلات علم و حکمت من سر سبز از بلده طيّبه انبات نمايد " . و در مقام ديگر می فرمايد : " حکمای عباد آنانند که تا سمع نيابند لب نگشايند . چنانچه ساقی تا طلب نبيند ساغر نبخشد و عاشق تا به جمال معشوق فائز نشود از جان نخروشد . پس بايد حبّه های علم و حکمت را در ارض طلب مبذول داريد و مستور نمائيد تا سنبلات حکمت الهی از دل برويد نه از گِل " . انتهی ، چه که ناس از خمر غرور مدهوشند و از کوثر اطهر بی خبر ، در فکر آنند ذنبی به اعتقاد خود ثابت نمايند و ضوضا برآرند.
آیات الهی جلد ۲ صفحه ۲۶۷
ذَنب: گناه
ضوضا: غوغا و هیاهو
صبح ۱۹ نوامبر
جمال قدم می فرمایند:
به نام بيننده دانا انشا الله جميع اماءُالله بما اَرادَهُ الله فائز شوند ، لله تكلم نمايند و الی الله ناظر باشند . امروز بزرگ است و آنچه هم در او ظاهر می شود بزرگ خواهد بود . جهد نمایيد تا به كمال تقديس و تنزيه به ذكر و ثنای حق مشغول باشيد . امروز مقام اعمال و ثمر آن از بصر مستور است . حقّ آگاه مي فرمايد عنقريب اعمال و افعال و اذكار عباد و اماء در انجمن عالم ظاهر شود و بر منابر گفته آيد . ای كنيزان حق ، جهد كنيد تا مصدر امور خيريه واقع شويد و ذكرتان به دوام ذكر اکبر پاینده و باقی ماند.
(آيات الهي - جلد ٢ صفحه ۲۶۶)
صبح ۱۸ نوامبر
حضرت بهاءالله می فرمایند:
طوبی از برای نفوسی که شئونات دنیا ایشان را از افق اعلی منع ننمود. دوستان آن ارض را تکبیر برسان و بگو انشاءالله باید به کمال استقامت و اطمینان بر امر محبوب امکان قیام نمایید، به شانی که قوت اقویاء و جنود ارض شما را از فاطر سماء منع ننماید. در مقامی این کلمه طیبه محکمه مبارکه از ملکوت بیان رحمن نازل: بعضی از دوستان خائف مشاهده می شوند. خوف از برای چه و از که؟ این گل آباد قدری نداشته و این هیاکل ترابیه را شانی نه. اگر بما نزّل فی الکتاب عامل شوند مشاهده می نمایند که ذباب افضل است عندَالله مِن کلِ عالمِِ غافل و مِن کلِ آمرِِ مرتاب .
آیات الهی جلد ۲ صفحه ۲۶۵
صبح ۱۳ دسامبر
جمال قدم می فرمایند:
قریب چهل سنه عباد را به نصایح مشفقانه و مواعظ حکیمانه از فساد و نزاع و جدال منع نمودیم و این اراده به اراده مطلقه الهیه و اعانتش در ممالک ایران نفوذ نمود، به شانی که بد شنیدند، خوب گفتند، زشت دیدند و زیبا نمودند ، کشته شدند و شفاعت کردند، مَعَ ذلک نه از دولت ونه از ملت احدی ملتفت نه. چه مقدار از هذیانات که در لیالی و ایام قولاً و تحریراً ظاهر شد و مظلوم های عالم به حبل صبر متَمسّک و به ذَیل اصطبار متَشبّث بودند و در مقابل کلمه ای ظاهر نه. خاتَم رسل و هادی سُبُل روحُ ما سواهُ فِداه فرموده:" یا اباذر، لکلِّ شَیءِِ دلیل، دلیلُ العقلِ التفکرُ و دلیلُ التفکرِ الصَّمت." و همچنین فرموده: یا اباذر، افضلُ العبادةِ الصمتُ بِالله ". باری در جمیع مواردِ ظلم و اعتساف صبر نمودیم و به خدا گذاردیم.
(آیات الهی جلد ۲ صفحه ۲۹۰)
اعانت: کمک، یاری
مَعَ ذلک: با وجود آن
لکلِّ شَیءِِ...: برای هر چیز دلیلی هست و دلیل عقل تفکر است و دلیل تفکر سکوت
افضلُ العبادةِ...: بهترین عبادت سکوت به خاطر خداست
اعتساف: ظلم
صبح ۱۲ دسامبر
جمال قدم می فرمایند:
...چون نیّر ظهور از افق ارادۀ حقّ جلّ جلاله اشراق فرمود کل بر اعراض و اعتراض قیام نمودند و سبب اعظم و علّة کبری اعراض علما و فقهای عصر بوده که در سنین اوّلیه به نفاق قیام نمودند و بر سفک دم اطهر فتویٰ دادند. علمای ارض شین و ارض صاد و بلاد اُخریٰ عمل نمودند آنچه را که عین عالم گریست و لوح و قلم نوحه نمود. سبحانالله، مثل شیخ محمّدحسن نجفی، که قطب علمای ایران بود، اوّل مَن أعرَض مشاهده گشت. دیگر عمل سایر علما معلوم و واضح. به قدر سَمّ اِبرَه از حقیقت امر آگاه نه. حال تازه حرفهای آن حزب به میان آمده. بگو ای غافلین یوم یومالله است؛ لایُذکَرُ فیه إلّا هو. از مغرب اوهام به مَشرق یقین توجّه نمایید؛ از ما عندَ الخلق بما عندالله رجوع کنید. فرصت را از دست مدهید. وقت را غنیمت شمارید. به یک آنِ این ایّام قرون و اعصار معادله ننماید....
مجموعه آثار قلم اعلی شماره ۲۸، صفحه ۳۷۲
صبح ۱۱ نوامبر
جمال قدم میفرمایند:
"با کلّ به کمال رِفق و مدارا و محبّت ملاقات کنند و کلمه را القا نمایند. اگر قبول شد و از وجههاش نضرۀ رحمن مشاهده گشت حقّ متعال را شاکر شوند والّا او را به او واگذارند بدون آن که ادراک عدم محبّت نماید. نفوس زکیّۀ مطمئنّۀ راضیۀ مرضیّه را لأجل صفات پسندیده و اخلاق روحانیّه هر نفسی اظهار محبّت مینماید و دوست میدارد. ولکن نفوس غافله را باید لوجهالله محبّت نمود که شاید مبدء رحمت و فضل را سبب و علّت عناد ندانند و ارض فیالجمله مستریح شود."
مجموعه آثار قلم اعلی، شماره ۲۷، ص۲۶۰
صبح ۱۰ دسامبر
جمال قدم می فرمایند:
از قبل یک ذبیح مذکور و کتب عالم به وصفش شاهد و گواه؛ و حال هزاران ذبیح از نار محبّت الٓهی و نور رحمت رحمانی و عشق حضرت سبحانی قصد مقرّ اقصی نمودند و به شهادت کبری فائز. یک نفس از آن نفوس مقدّسه زنده برنگشت. معذلک ناس متنبّه نه. به غفلت تمام در اطفآء نور مالک انام ساعی و جاهدند. آیات عالم را فرا گرفته و اقتدار حقّ جلّ جلاله به مثابۀ آفتاب در قطب سمآء معانی و بیان مُشرق و لائح. از اوّل یوم مِن غیر توقّف و صَمت و سکون به اعلَی النّدآء اَمام وجوه وَریٰ قائم و ظاهر و کلّ را بما أرادَهُالله امر فرمود. لوح حضرت سلطان را مشاهده کنید و همچنین الواح ملوک را.
مجموعه آثار قلم اعلی شماره ۲۸، صفحه ۳۶۷
صبح ۹ دسامبر
جمال قدم در لوح مبارک، به امضاء خادمالله، می فرمایند:
بسم ربّنا الأقدسِ الأعظمِ العلیّ الأبهی
ذکر حقیقی و ثناء معنوی اهل بهآء را لایق و سزاست که به هدایت کلمۀ علیا به افق اعلی توجّه نمودهاند و رحیق مختوم را به اسم قیّومش آشامیدهاند. ایشانند نفوسی که کینونت استقامت از استقامتشان ظاهر و حقیقت عرفان از عرفانشان باهر. ایشانند مشارق حمد الٓهی و مخازن حکمت صمدانی. انوار عالم از نورشان مُشرِق و اقبال امم از اقبالشان پدیدار. ایشانند نفوسی که سطوت عالم و شوکت امم ایشان را منع ننمود و شبهات و اشارات و تجارات و ثروت عباد و ما فِی البلاد محروم نساخت. به اصبَع انقطاع حجبات را خرق نمودند و سبحات را دریدند. به قوّت ملکوتی بر خدمت امر قیام کردند؛ قیامی که سبب قعود مشرکین شد و به اطمینانی که سبب اضطراب معتدین گشت. زخارف و الوان دنیا سدّ نشد و حائل نگشت. به قلوب نورا و وجوه بیضا در یوم جزا قصد مقرّ فدا نمودند؛ تاج روح را نثار ره دوست یکتا کردند.
مجموعه آثار قلم اعلی شماره ۲۸، صفحه ۳۶۶
صبح ۸ دسامبر
جمال قدم می فرمایند:
"به حزن دنیا محزون مباش و به سرورش مسرور نه که هر دو چون برق بگذرد و فانی گردد. دل از فانی بردار و به جبروت باقی وارد شو و حمد کن محبوب را که به حُبّش فائز شدی و حبّش مُطَهِّرِ نفس است از علل و معاصی و مُقَضّی حَوائج. انشاءالله بر حبّش ثابت باش و بر صراط امرش مستقیم. ولکن علامت حبّش آن که محبّانش در مناهج رضایش سالک شوند نه در سبیل نفس و هویٰ. لازال در ظلّ رحمتش ساکن باش و از دونش منقطع."
مجموعه آثار قلم اعلی شماره ۲۳، صفحه ۲۱۱
مطهِّر: پاک کننده
مُقَضّی: برآورنده حاجات
حوائج: احتیاجات
مناهج: راههای آشکار
شب ۲۵ نوامبر
جمال قدم می فرمایند:
طوبی از برای نفوسی که مطهراً از شئونات الخلق و مقدساً عن الظنون و الاوهام در ریاض علم الهی تفرج نمایند تا از هر شیئی آیات عظمت را مشاهده کنند... و در صدد آن باشند که خلق محجوب را که در زوایای تاریکی و ظلمت مانده اند به نور آفتاب کشانند ... که شاید تیرگیهای عالم بر طرف شود و انوار آفتاب حقیقت عالم را فرا گیرد. این است فضل اکبر و مقام اعظم. اگر انسان به این مقام فائز نشود به چه دلخوش است و به چه مانوس و به چه قائم و به چه متحرک و به یاد که می خوابد و به اسم که برمی خیزد؟
(آیات الهی جلد ۱ صفحه ۲۵۸)
شب ۲۴ نوامبر
حضرت بهاءالله می فرمایند:
پرسش دوم در کيش و آيين بوده .
امروز کيش يزدان پديدار . جهاندار آمد و راه نمود . کيشش نيکوکاری و آيينش بردباری . اين کيش زندگی پاينده بخشد و اين آيين مردمان را به جهان بی نيازی رساند. اين کيش و آیین دارای کيشها وآيينهاست. بگیرید و بداريد .
مجموعه الواح مبارکه، چاپ مصر، صفحه ۲۴۲
شب ۲۳ نوامبر
حضرت بهاءالله می فرمایند:
قدری ملاحظه نموده در ارسال رسل الهی که به چه سبب و جهت این هیاکل احدیّه از غیب به عرصهء شهود آمدهاند و جمیع این بلایا و رزایا که شنیدهاید جمیع را تحمّل فرمودهاند. شکّی نیست که مقصود جز دعوت عباد به عرفان جمال رحمن نبوده و نخواهد بود. و اگر بگویید مقصودِ اوامر و نواهی آن بوده، شکّی نیست که این مقصود اوّلیّه نبوده و نخواهد بود، چنانچه اگر به عبادت اهل سموات و ارض قیام نماید و از عرفان الهی محروم باشد، هرگز نفعی به عاملین آن نبخشیده و نخواهد بخشید ... و اگر نفسی عارف به حقّ باشد و جمیع اوامر الهیّه را ترک نماید امید نجات هست.
آیات الهی جلد ۱ صفحه ٢۵۶
جمال قدم می فرمایند:
به لسان پارسی احلی آيات مالک اسماء را اصغاء نما . هر نفسی اليوم به اصغائش فائز شد او از اهل بهاء از قلم اعلی در صحيفه حمرا مذکور و مسطور . بگو ای عباد ، گوش را از اصغاء نداء مکلّم طور و مالک ظهور محروم منمایيد و بصر را از مشاهده آياتش ممنوع مسازيد . امروز افق عالم به انوار نيّر اعظم مشرق و منير . حيف است صرير قلم اعلی و حفيف سدره منتهی را بگذارند و در صدد استماع طنين ذُباب برآيند . بگو بگذاريد اوهام را ، تاللهِ بحر يقين موّاج و افق ايقان منوّر ، آسمان شاهد و آفتاب گواه .
آیات الهی جلد ۲صفحه ۲۶۹
صحیفه حمراء: کتاب یا نوشته سرخ
صریر: صدای قلم موقع نوشتن
حفیف: صدای برگ درختان
طنین ذباب: صدای مگس
شب ۲۱ نوامبر
جمال قدم می فرمایند:
حمد و ثنای مقدس از عرفان اهل انشا مالك اشيا را لايق و سزا كه رغماََ لِلمعرضين و المشركين به نور لائحِ مبين از افق ظهور ظاهر و آشكار و به اعلی الندا اَمام وجوه مظاهرِ اَسماء ندا نمود و كل را به افق اعلی دعوت فرمود . نه سطوت امرا منعش نمود و نه اعراض علما . مَعَ اغماضِ كل و عناد كل در هر جهتي ازجهات راية " اِنّه هو الله " مرتفع . ضوضا علماء عالم مانند طنين ذُباب و غوغاء امم كَاَن لَم يَكن شَيئاََ مذكورا ظاهر شد ، و ظاهر نمود آنچه را كه اراده فرمود . فَكّروا يا اولِی الالباب . از اول امر به كلمه عليا ناطق و به آن كلمه حجبات را خرق نمود و سبحات را درید. تَعالَت اَصابعُ قدرتِه واقتداره. در ایامی که بحر بغضا مواج و نار ضغینه مشتعل جمیع ملوک را در ظاهرِ ظاهر تبلیغ فرمود.
آیات الهی جلد ۲ صفحه ۲۶۸
رغماََ : خوار ساختن
امام: مقابل
سطوت: شکوه و ابهت
ذباب: مگس
كَاَن لَم يَكن شَيئاََ مذكورا: گویی اصلا چیزی ذکر نشده است.
شب ۲۰ نوامبر
جمال قدم می فرمایند:
نصرت امر الله اليوم اعتراض به احدی و مجادله به نفسی و محاربه مع شیئی نبوده و نخواهد بود . بلکه محبوب آن است که مداين قلوب به سيف لسان و حکمت بيان مفتوح شود نه به سيف حديد . پس هر نفسی که اراده نصر الهی نمايد بايد اوّل به سيف معانی و بيان مدينهء قلب خود را تصرّف نمايد و از جميع ما سوی الله او را مطهّر سازد و بعد به مداين قلوب توجّه کند . اين است نصرت امر الله که اليوم از مشرق اصبع مليک اسماء اشراق فرموده .
آیات الهی جلد ۱ صفحه ۲۵۳
محاربه مع شیئی: جنگیدن با چیزی
مداین: شهرها
سَیف: شمشیر
اصبع: انگشت
شب ۱۹ نوامبر
حضرت بهاءالله می فرمایند:
حق جلّ ذکره مقّدس است ازدنيا و آنچه در اوست و مقصود از نصر اين نبوده که احدى به نفسى محاربه و يا مجادله نمايد . سلطان جلال، جميع ارض از بر و بحرِ آن را به يد ملوک گذاشته و ايشانند مظاهر قدرت الهی علی قَدرِ مراتبِهِم و اگر در ظلّ حق وارد شوند از حق محسوب و مِن دونِ ذلک اِنَّ رَبَّکَ لَعَلیم و خبیر. و آنچه حق جلّ ذکره از برای خود خواسته قلوب عباد اوست که کنائز وحی صمدانی و خزائن حبّ الهیّه اند. و لم یزل اراده سلطان لایزال این بوده که قلوب را از اشارات دنیا و مافیها و علیها طاهر نماید تا قابل شوند از براى انوار تجلّيات مليک اسماء و صفات . پس بايد
در مدينۀ قلب بيگانه راه نيابد تا دوست به مقر ّخود شتابد.
آیات الهی، جلد ۱ صفحه ۲۵۲
بَرّ: خشکی
شب ۱۸ نوامبر
حضرت بهاءالله می فرمایند:
زینهار از افتتان و امتحان الهی آسوده نشوید و در کل حین پناه به خداوند متعال برده که شاید الیوم از صراط واضح منحرف نشوید و نلغزید. فطوبی للثابتین، چه که امتحان برای کل بوده و خواهد بود و احدی از کمندش خارج نه الاّ من شاء ربُّک. اگر نسیم عدلش مرور نماید صد هزارجوهر نور را در ظلمت نفس و هوی مشاهده نمائی و اگر نسیم فضلش هبوب فرماید صد هزار هیاکل فانیه را به مقر عرش باقیه ملاحظه کنی.
آیات الهی جلد ۱ صفحه ۲۵۱
شب ١٧ نوامبر
حضرت بهاءالله می فرمایند:
عنقريب يد قدرت محيطۀ الهيه نفوسى چند خلق فرمايد که جميع احجاب را خرق نمايند و بى ستر و حجاب به مکمن رب الارباب درآيند و در سبيل محبوب از هيچ آبى مخمود نشوند و از هيچ نارى جزع ننمايند . غير معبود را مفقود شمرند و ماسِواى مقصود را معدوم مشاهده نمايند و در کّل اوان اهل امکان را به سلاسل بيان به رضوان قدس رحمن کشند . قسم به آفتاب معانى که انوار اين نفوس اهل ملأ اعلى را مستنير نمايد چنانچه شمس اهل ارض را .
آیات الهی جلد ۱ صفحه ۲۵۰