هوالحق سلام اگر فکر کردید نکته ای را باید به من بگویید، آدرس ایمیلم در اختیار شماست: Kaaf.alef@gmail.com لینک پیام ناشناس تلگرام: https://t.me/BChatBot?start=sc-117023-mOeF3q8 کبری آسوپار؛ روزنامهنگار عضو سرویس سیاسی روزنامهی جوان
📝ما نشستهایم؛ شما و خدایتان بروید جنگ!
🔻علی مطهری، نمایندهی لیست امید و حامی روحانی در واکنش به فجایع میانمار گفته این مسئله فقط راه حل نظامی دارد و معترض شده که چرا کشورهای اسلامی نیروی مشترک نظامی شبیه ناتو ندارند...
🔻وقتی یک اصلاحطلب حرف از راه حل نظامی برای کشوری در هزاران کیلومتر دورتر از جغرافیای ایران میزند، با خودم میگویم ۶ سال است در سوریه، نظامی میجنگیم و در ایران، تئوری؛ آنجا با تکفیریها و اینجا با همفکران مطهری. برای توجیه حضور ایران در سوریه و اقناع همقطاران خود چقدر سخنرانی کردید و چند یادداشت در حمایت از حضور سپاه در سوریه و عراق نوشتهاید که حالا برنامهی یک جنگ دیگر را برای نیروهای نظامی ایران پیشنهاد میدهید؟
🔻وقتی یک نماینده مجلسِ حامی روحانی سخن از تشکیل ناتوی اسلامی برای نجات مردم میانمار میگوید، با خودم میگوید پولی را که دولت بابت آزادی جیسون رضاییان از آمریکا گرفت و چون با تلاش نیروهای مسلح به کشور برگشته بود، قرار شد ۵ هزارمیلیارد تومان کمک به سپاه داده شود، آیا داده شد یا مجلس به پیشنهاد دولت آن بند بودجه را حذف کرد؟ افزایش بودجه نیرو قدس و بودجهی موشکی انجام شد؟ با کدام بودجهی دفاعیِ فوقالعاده قرار است در میانمار بجنگیم؟! اصلاً به خانوادهی شهدای ایرانی جنگ با تکفیریها سر زدهاید؟ مشکلات مالیشان را میدانید؟ خبر از خانوادههای شهدای افغانستانی مدافع حرم که ساکن ایران هستند، دارید؟
🔻شمایی که برای میانمار راه حل نظامی میپیچید و حرف از لشگرکشی میزنید؛ اما ۶ سال است که حاضر نشدهاید ذرهای از اعتبار سیاسیتان را که همه در سایه جمهوری اسلامی بدست آمده، برای تبیین چرایی حضور نظامی ایران در عراق و سوریه خرج کنید و یا حتی قدر سر زدن به خانوادهی صدها شهید ایرانی جنگ با تکفیریها در قبال حضور نیرو قدس در عراق و سوریه احساس مسئولیت کنید... بله؛ حرف زدن از راه حل نظامی در میانمار برای شما هزینهای ندارد؛ چون در عمل هیچ مسئولیتی در قبال حضور نظامی ایران در کشورهای دیگر احساس نکردهاید؛ حتی هزینهی معنوی هم ندارد که کسی متهمتان کند به ایراد لطمه به روح و جسم و بالا و پایین برجام، و یا شما را جنگطلب بنامد...
🔻جنگیدن راحت نیست؛ جنگ حتی در صدها کیلومتر خارج از مرزها جان دادن دارد؛ جانباز دارد؛ خرج دارد؛ یتیم و بیوه دارد؛ نشسته در امنیت تهران برای مردانی که هیچ وقت حاضر به دفاع از دلاوریهایشان نشدیم، نسخه نپیچیم.
🔻در تاریخ کسانی بودند که به پیامبر خدا گفتند تو و خدایت بروید بجنگید و ما همین جا نشستهایم! مثل آنها نباشیم که به قاسم سلیمانی بگوییم تو و خدایت و نیروهایت بروید بجنگید و ما هم اینجا در سایه امنیت حاصل از خون شما حرفهای رایگان تحویل ملت میدهیم! نمیشود جان دادنش برای سپاه باشد و فخر دفاع از مستضعفینش برای کسانی که همیشه مخالف سپاه بودهاند...
🔻راه حل نظامی در مورد میانمار، هرقدر غیرمنطقی و احساسی و شعاری، به هر حال یک نظر است؛ اما خوب است وقت نظر دادن، به اندازهی قد و قوارهی خودمان نظر دهیم ...
🔻حالا بماند که سخن از تشکیل ناتوی اسلامی از کشورهایی که بعضاً درگیر جنگ مستقیم یا نیابتی با هم هستند، برای حل معضلی که نیاز به راهکار فوری دارد، چقدر فانتزی و شعارگونه و صرفاً ارضا کننده حس درونی دفاع از مظلوم است...
۲۱ شهریور ۹۶
@asoupar
📝چرا قالیباف در جلسات هیئت دولت حضور نداشت؟
🔻محمدعلی نجفی، شهردار تهران دعوت شد تا در جلسه امروز هيئت دولت شركت كند. سخنگوی دولت گفته «اينكه فضای مثبتتری با حضور شهردار تهران در هيئت دولت فراهم میشود و در سايه اين تعامل كارها بهتر پيش خواهد رفت، بايد اميدوار بود. اين كار را «خير» ارزيابی میكنيم.»
اين دعوت لابد میتواند نشان از حسن نيت دولت برای آغاز همكاریهای دولت با شهردار پايتخت باشد و از اين رو شايد به عنوان یک شهروند تهرانی بايد خوشحال باشم، اما به عنوان همان شهروند تهرانی سوالاتی در ذهنم میآيد كه نمیگذارد خشنودی اين حسن همكاری ماندگار بماند. آخرين بار چه زمانی شهردار تهران در جلسات هيئت دولت حضور داشته است؟ چه شد كه نام شهردار از حضور در كابينه خط خورد؟ محمدباقر قاليباف به عنوان ركورددار طولانیترين شهردار تهران چرا به جلسات هيئت دولت دعوت نشد؟
🔻همان اوایلی كه محمود احمدینژاد شهردار تهران شد، پاسخگویی تند و تيزش به انتقادات بیراه محمد خاتمی، رئيسجمهور وقت از شهرداری او باعث شد تا خاتمی ديگر حتی برای حفظ ظاهر هم به شعارهای تعامل و همكاریاش پایبند نماند و رسماً دستور ممنوعيت ورود شهردار به هيئت دولت را بدهد. سنت ناميمونی كه دولت اصلاحات از همان سال تاكنون باقی گذاشت و دودش به چشم مردمی رفت كه در سايه اين عدم تعامل، مشكلاتشان برای حل شدن مسير پيچيدهتری را طی كرد. احمدینژاد هم بر اين سنت نادرست خاتمی ماند و قاليباف به جلسات هيئت دولت راه نيافت. (خاتمی البته افتخار! اخراج رییس سازمان صداوسیما از هیئت دولت را هم به نام خودش ثبت کرد...)
🔻حسن روحانی كه رئيسجمهور شد، آن قدری از تعامل و همكاری با همه جناحها گفته بود كه كمتر كسی احتمال اختلاف و كارشكنی در كار شهردار تهران را میداد، اما شهردار تهران نه تنها به جلسات هيئت دولت راه نيافت، بلكه در عمل دولت يازدهم و رسانههای حامی آن آنچنان سنگ اندازیها و تخريبها و فضاسازیها عليه شهرداری اصولگرايانهی پايتخت به راه انداختند كه قاليباف كاملاً دريافت مشكلات قبل از اين دولت، سوءتفاهم بود!
🔻حالا آنچه اين هفتهها از تلاش رسانهها و فعالان سياسی اصلاح طلب در راستای زمينهسازی برای حضور شهردار در هيئت دولت میبينيم، نشان میدهد كه اصلاحطلبان و اعتداليون و دولتشان برای حل مشكلات مردم تنها حاضر به پذيرش هم جناحیهای خودشان هستند. اين نامش هرچه باشد، حسن نيت برای حل مشكلات مردم نيست. كسانی كه تا ديروز مقابل پای شهردار اصولگرای تهران سنگ اندازی میكردند، حالا یکی یکی همان سنگها را از مقابل شهردار اصلاحطلب جمع میكنند و آن را تعامل و فضای مثبت و خير مینامند.
🔻سال ۹۴ و در آستانه انتخابات مجلس همه فعالان سياسي اصلاحطلب از لزوم همسويي مجلس با دولت براي حل بهتر مشكلات كشور میگفتند تا مردم ترغيب شوند به هم جناحیهای دولت روحانی رأی دهند. در انتخابات شوراها هم همين حربه به كار گرفته شد تا شوراهای شهر هم به اصلاحطلبان برسد. اما آنچه به مردم گفته نشد اين بود كه عدم همسویی سياسی الزاماً ناهماهنگی در كارهای عمرانی و شهری را در پی ندارد، اما اين ما هستيم كه حاضر به همكاری با افراد غيرجناح خودمان، حتی در امور غیرسیاسی نيستيم. اگر شهردار از اصولگرايان باشد، بودجه شهرداری را نمیدهيم، تخريبش میكنيم، و در جلسات هيئت دولت راهش نمیدهيم و اگر اصلاحطلب باشد، راه همه مدل هماهنگی و همكاری باز خواهد بود. مشكلات مردم هم در اين ميان قربانی سياستزدگی افراطی اصلاحطلبان میشود كه در عمل، حل مشكل را فقط به دست هم جناحیهای خود به صلاح میدانند؛ مصداق همان ضربالمثل معروف ديگی كه برای نمیجوشد... اين ديگ اما قرار بود برای مردم بجوشد و اين ميانه چه فرقی میكند آن پل و تونل و بزرگراه و سينما و چه و چه را اصولگرايان ساختهاند يا اصلاح طلبان؟ همكاری عمرانی و سازندگی نبايد الزاماً بر مبنای همفكری سياسی شكل بگيرد؛ اينكه ساخت فلان بزرگراه در تهران لازم است يا نه، ربطی ندارد به اينكه شهردار پايتخت اصولگراست يا اصلاحطلب، مگر اينكه منافع و مطامع جناحی بر مصالح ملی و مردمی ارحجيت يافته باشد.
📍آغاز همكاری دولت و شهرداری پايتخت مبارک باشد؛ اما اين ديگی است كه قرار است برای خودتان بجوشد كه اگر فكر مردم بوديد، اين همكاری قطع نمیشد يا در دولت يازدهم و زمان شهرداری رقیبتان هم وصل میشد.
روزنامهی جوان / ۱۵ شهریور ۹۴
@asoupar
📝آقازادگی و خطر شكلگیری "طبقهی حاکمان"
🔻در حالت عادی كه فرزندان مسئولان نخواهند از رانت پدر يا مادر خود بهره ببرند و نخواهند با توصيه به جایی بروند، همچنان از موقعيت بهتری نسبت به ساير مردم برخوردارند. نه مشكل مالی خواهند داشت و نه احتمالاً مشكل ازدواج و... نام پدر هم برای اينكه هر جایی تحويل گرفته شوند، كافی است. فاجعهی تلخ حق اوقات فراغت فرزندان در فيش حقوقی فلان مسئول هنوز از خاطرهها نرفته است. فرزندان مسئولانی كه دغدغه شغل ندارند، دغدغه خرج تحصيل ندارند، دغدغه ازدواج ندارند، دغدغه هيچ چيز ندارند؛ چه رسد که بخواهند سوءاستفاده هم بکنند! از همه انقلاب، سفرهای برايشان پهن است، از خانههايشان مستقيم به دانشگاه میروند، از پشت ميز دانشگاه سفارششان برای در اختيار گرفتن پست و مقام میشود، شانسشان برای رسيدن به مناصب حكومتی با كارگرزادهها و كارمندزادهها برابر است؟ جانش را كسی ديگر در سوريه میدهد، كارگریاش را كسی ديگر میكند، مرزبانیاش را پسران مردم بر عهده دارند، سهمش به كسانی میرسد كه بی هيچ زحمتی و صرفاً به دليل یک نسبت فاميلی به همه جا میرسند و هر روز هم خبر سوءاستفاده یکی از آنها منتشر میشود.
🔻بيم آن است كه به تدريج و در نسلهای آينده كمكم تلاشهای شخصی و ايستادنهای روی پای خود براي رسيدن به مناصب حكومتی توان مقابله با قدرت آقازادگی را نداشته باشد و روز به روز تعداد آقازادهها در مناصب حكومتی بيشتر شود و به تدریج وزير و وكيل شدن مردم عادی، كسانی از جنس مسئولان دهه شصتی و حتی بسياری از مسئولان كنونی به امری غيرممكن مبدل شود. آن وقت سخن گفتن از «طبقه حاكمان» ديگر یک امر منسوخ نخواهد بود. آن وقت حكومت اسلامی صرفاً یک دورهمی فاميلی خواهد شد.
🔻از سویی مشکل فقط برعهده گرفتن مناصب حکومتی نیست؛ فرزندان مسئولان با رانت سیاسی و اطلاعاتی موقعیتهای اقتصادی را هم در دست میگیرند و موقعیت برابر برای سرمایهگذاری و تحصیل مال و ثروت از مردم دریغ میشود. در چنين فضایی، سخن گفتن از شايستهسالاری، گفتن از موقعيت يكسان برای رسيدن به مناصب حكومتی، گفتن از برابری و گفتن از همسطحی مسئولان و مردم، شعاری بيش نخواهد بود.
🔸بخشی از گزارشم در روزنامهی جوان
۶ شهریور ۹۶
لینک گزارش کامل:
http://www.javanonline.ir/869051
@asoupar
🔻به نظر شمای حامی روحانی، آن همه شعارهای آزادی که روحانی فریاد میزد، با این اجباری کردن چادر برای معاون مانتوییاش یک کوچولو تناقض ندارد؟
#توییت
@asoupar
📝باج اعتصاب
🔻آنچه اين روزها از اعتصاب غذای مهدی كروبی و خواستههايش میدانيم، از سوی حاميان او منتشر شده و روايت رسمی و ديگری از ماجرا نداريم (مثل خيلی وقتهای ديگر نهادهای قضایی و اطلاعاتی مرتبط با موضوع ترجيح دادهاند اطلاع رسانی را به رسميت نشناسند و سكوت كنند) اما صدق و كذب ادعاهای حامیان کروبی در موضوع اين نوشتار، تغييری ايجاد نمیكند. در هر حال آن چهرهی مظلوم و بی گناه و قهرمانی كه از كروبی میسازند، منطبق بر واقع نيست.
🔻خبر اعتصاب غذای چند ساعتهی كروبی چرا منتشر میشود؟ كروبی خود را پيرو امام میداند و به فتوای همان امام، اعتصاب غذا اگر به مرگ بينجامد، خودكشی است؛ با اين وجود چرا كروبی علناً مقابل فتوای امام میايستد؟ او سالهاست از خبرها حذف شده و اگر قلب 80 ساله و بيمارش و انتقالش به بيمارستان نبود، كوچكترين خبری از او شنيده نمیشد. حتی كسانی كه در جناح او محسوب میشوند و در هنگام انتخابات ياد او و رفيق محصورش را گرامی میدارند، پس از انتخاباتها نخواستند بخاطر او هزينه بدهند. جايگاهی را كه او با شورش مقابل نظام میخواست بدست بياورد، حاميانش با صندوق رأی همين حكومت و در آرامش از آن خود كردند و از او گذشتند. بسياری از حاميان او حالا بخشی از همان حكومتی هستند كه كروبی مقابلش ايستاد، اما برای او هيچ كاری نكردند. نظام هم قدرتمندتر پا برجاست. او با اين حجم از سرخوردگی چه بايد بكند؟ کروبی به ابزاری برای بازگشت به صدر خبرها و برخی هم به ابزاری برای فضاسازی عليه نظام نیاز دارند. اعتصاب غذای كروبی بر فرض صحت، دلاوری یک قهرمان نيست، جلب توجه فرد فراموش شدهای است كه روزی در كشور رئيس یکی از قوا و بعدها به خيالش ليدر جنبشی آزاديخواهانه (همان فتنه 88) بوده است؛ و نیز ابزار شدن برای خواستههای سياسی كسانی است كه جنبش سبز را پراكنده و بی قهرمان و بخشی مضمحل در حكومت میبينند. البته ادعای پيروی از امام وقتی با حمايت از جمهوری ايرانی و مرگ بر اصل ولايت فقيه و نه غزه، نه لبنان و هتک عاشورا جمع شد، چرا با انجام گناهی كبيره و خلاف فتوای امام جمع نشود؟ التقاط وجه مشترک بسياری از جريانهای برخاسته مقابل جمهوری اسلامی است.
🔻تصوير مظلومانه از كروبی ساخته امروز و ديروز نيست و سالها برای ارائه آن زمينه سازی شده است. از آغازين روزهای حصر آنچه در مقابل آن از حكومت خواسته شد، رفع حصر بود. اما حصر، نه مجازات سران فتنه، بلكه اقدامی تامينی برای امنيت مردم بود كه یک سال و دو ماه پس از ۹ دی ۸۸ و پايان شورشهای خيابانی انجام شد؛ زمانی كه موسوی و كروبی در اواخر بهمن ۸۹ به منظور آنچه همدردی با مردم مصر و تونس میناميدند، بار ديگر حاميان خويش را به آشوب در خيابان كشاندند و شعارهایی داده شد كه رسماً هدفش براندازی نظام بود. شورش ۲۵ بهمن ۸۹ كسب و كار و امنیت مردم را تعطيل كرد و تعدادی كشته و زخمی بر جای گذاشت. لذا شورای عالی امنيت ملی حصر موسوی و كروبی را به عنوان اقدامی برای تامين امنيت مردم اجرایی کرد. پس برای رفع حصر لازم است تضمين لازم برای عدم آشوبگری سران فتنه موجود باشد كه نيست و لذا نمیشود امنيت كشور و جان و مال مردم را بخاطر فشار سياسی و مظلوم نمایی اعتصاب غذا بازيچه آشوبگران كرد.
🔻از سویی تضمين ديگری هم بايد داده شود و آن پذيرش حكم دادگاه در صورت محاكمه است؛ چه آنكه طرف مقابل حصر، مجازات عاملان شورشهای خیابانی است و مسير رفع حصر لاجرم به محاكمه میرسد. گرچه آنها هم اين بار تقاضای محاكمه دارند، اما سابقهشان نشان میدهد به راحتی زير حكم قانونی میزنند، آنچنان كه با رغبت در انتخابات شركت كردند و بعد نتيجه را نپذيرفتند و بازی را بهم زدند.
🔻گناه كروبی اگر فقط نامه كذاییاش به مرحوم هاشمی و رسميت بخشيدن به ادعای كذب گروهک رجوی و امثاله در تجاوز به زندانيان در جمهوری اسلامی باشد، او هنوز بابتش مجازات نشده است. اصلاحطلبان همیشه به گونهای از رفع حصر میگویند انگار كه سال ۸۸ هيچ اتفاقی نيفتاده و حصر، زندانی شدن بی گناهان است! نمايش اعتصاب اين روزها برای تكميل همين چهره مظلومانه است؛ او حكم شرع و فتوای امام را با لباس روحانيت زير پا میگذارد تا سناريوی تعويض جای جلاد و شهيد و شاكی و متهم به خوبی و با اعتصاب غذای یک پيرمرد 80 سالهی بيمار اجرا شود و بتوانند باج بگيرند. برای كسانی كه او را تحریک به چنين اقداماتی میكنند، حتماً جان او مهم نخواهد بود وقتی كه میشود با بذل جانش عليه جمهوری اسلامی فضاسازی كرد. نظام میتواند مصلحت را در تساهل و تسامح با سران فتنه ببيند، فیالحال اعتراضی نداريم؛ اما اين تساهل و تسامح، رأفت و اغماض در حق یک مجرم است و نه تسليم در برابر حقخواهی یک مظلوم. تغيير بازی آنان با اطلاع رسانی به موقع مسئولان در مورد اين نمايش جديد و بازخوانی جرائم مشهود کروبی ممكن خواهد بود.
روزنامهی جوان/ ۲۸ مرداد ۹۶
@asoupar
به آنان که با قلم
تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار میکنند
بهاران خجسته باد...
📝روز خبرنگار اگر روزی برای تکریم اطلاعرسانی آزاد و صادقانه است، بر همهی اهالی رسانه مبارک باد.
@asoupar
📝تحقیر ملت ایران در روز عزت ملی
🔻عزت نفس اغلب یک امر درونی است که در رفتار فرد بروز مییابد. بهانهی آفرینش کائنات، رسول و فرستادهی خدا با فقرا مینشست و هم سفره میشد، عزتش بیشتر میشد؛ امروز برخی نمایندگان مجلس، از میان آن همه مهمان خارجی در مراسم تحلیف، ذوق زده و آویزان سلفی گرفتن با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا شدند و این صف عکاسی با موگرینی نه تنها عزتی نبخشید که همان را هم که داشتند، بر باد داد.
🔻کاش ما خبری میشنیدیم که مثلاً در آن لحظات کوتاه پس از اتمام مراسم تحلیف که هنوز موگرینی از صحن علنی خارج نشده، دو سه نفر از نمایندگان مجلس غیررسمی در مورد نقض برجام توسط طرف آمریکایی دیالوگهایی با موگرینی داشتهاند. خیلی رویایی بود؟ نه، به هیچ وجه؛ نمایندگان مجلس توسط مردم وکیل شدهاند برای همین کار؛ برای حفاظت از منافع ملت.
کسی که احساس عزت درونی نکند، کسی که خود کم بینی داشته باشد، کسی که ارزش هویت ملی خود را نداند، نمایندهی مجلس هم که بشود، بجای ایفای نقش برجستهی نمایندگی ملت، تا حد دوره افتادن برای گرفتن عکس سلفی با یک سلبریتی شأن خود را پایین میآورد.
نمایندگانی که امروز پیگیر گرفتن سلفی با موگرینی بودند، در واقع نه جایگاه او را دریافتند که فرصت هم کلامی با یک مقام عالی رتبهی اتحادیهی اروپا را برای یادآوری حقوق اساسی ملت مغتنم بشمارند و نه جایگاه خود را متوجه شدهاند که مقام رسمی یک قدرت منطقهای و حتی جهانی هستند. خود را جوانکهایی مبتذل و موگرینی را ستارهی فیلمهای عاشقانه دیدند انگار؛ دنبالش بیفتند و عکس سلفی بگیرند. با این حساب معلوم نیست برجام را چه میبینند!
🔻نمایندگانی که اصلاً در جایگاه "مقام کشوری و ملی" نبودند و نیستند و با دستور "تَکرار میکنم" محمد خاتمی و تقلید کورکورانهی تودههای اصلاحطلب به خانهی ملت راه یافتند و حالا در روزی که تجلی عزت ملی مردم و مقامات ایران اسلامیمان بود، آینهی تحقیر این ملت شدند.
📍وقتی آدمهای کوچک را نمایندهی مردم میکنیم، مردم را هم کوچک میکنند. کسی که خود را حقیر میبیند، نمیتواند برای ملت عزت بیآفریند.
۱۴ مرداد ۹۶
@asoupar
📝کاش کسی از مردم بپرسد...
🔻تمام توان اصلاحطلبان برای ایجاد فشار بر روحانی به میدان آمده تا کابینهی دوم او وزیر زن داشته باشد؛ کاش این توان را خرج کارآمدی کابینه صرفنظر از زن یا مرد بودن میکردند. جنسيت وزرا فقط وقتی دخيل در كيفيت كارآمدیشان باشد، میتواند مورد اهميت قرار گيرد و در غير اين صورت در اولويت شرايط یک مدير موفق نخواهد بود. در دوران تحريم، در دوران ركود، در دوران مشكلات معيشتی و اقتصادی، جنسيت یک وزير اولويت چندم مردم ايران است؟
كاش كسی به ميان مردم برود و اين سوال بپرسد.
۱۰ مرداد ۹۶
@asoupar
🔻پروندهی آتنا را دادستان محلی پیگیر بود و هست؛ کاش مسئولین نظام درخواست فوریت را برای پروندههای دیگر خرج کنند. سوار شدن اینگونه بر موج احساسات مردمی به شوآف عدالت میانجامد؛ نه تحقق آن...
@asoupar
📝ما حق اعتراض به "اکسیدان" را نداریم!
🔻"ویلاییها" در سینمای ایران یک اتفاق بود؛ بخشی از جنگ را روایت میکرد که تاکنون ندیده بودیم؛ زنانی که پشت صحنه بودند، اما با اتصالی مستقیم به خط مقدم. فیلم زنانهای هم بود تا بتواند پررنگی حضور زنان در پشت پردهی نبرد رزمندگان را به خوبی نشان دهد؛ بازیگران مرد کم بودند و کوتاه. روایت نسبتاً خوبی هم داشت؛ قصهای که راحت با آن همذات پنداری میشد. با این همه در اکران شکست خورد. من حزباللهیها و مومنین زیادی را میشناسم که آن را ندیدهاند. اگر مشکل فقط بیمهری مدیران سینمایی و اختصاص سانسهای کمتعداد و نامناسب بود، راه حل سادهای داشت؛ فرض کنید پشت هر سالن سینمایی که ویلاییها را نمایش میداد، صفهای چند صد نفرهی علاقهمندان به سینمای پاک تشکیل میشد؛ مدیران سینماها میتوانستند بی تفاوت باشند؟!
🔻من حزباللهیهای زیادی را میشناسم که "ماجرای نیمروز" را هم ندیدهاند؛ بادیگارد را هم؛ نفس و ایستاده در غبار و محمد و یتیمخانهی ایران و خیلی فیلمهای دیگر از این دست را هم ندیدهاند. در حالی که حتماً سرشلوغی شان بیشتر از آقا نیست که وقت میگذارند و فیلمها را میبینند و حتی در مقام یک رهبر عالی رتبهی دینی و سیاسی سینمای هالیوود را هم میشناسند.
🔻هر زمینی بازیکنان خودش را دارد، کسانی که تصمیم گرفتهاند گوشهی گود بایستند، توسط طراحان بازی به حساب نمیآیند. سینماییها برای کسانی فیلم میسازند که ارزش فیلم را بدانند؛ ارزش کار فرهنگی را درک کنند؛ برای کالای فرهنگی پول خرج کنند؛ صف بایستند؛ زحمت بکشند؛ ما اینگونه نبودیم. ما وقت و حوصلهی سینما را نداشتیم و به همان قدری که تصمیم گرفتیم باشیم، دیده میشویم؛ کم و کوتاه، و گاه شبیه همان بلیطهای رایگان یا تخفیفی سینما! سینما برای مخاطبِ پای کارش فیلم میسازد؛ آنهایی که تا نیمه شب در صف نمایش اخراجیها و فروشنده و ... وسط خیابان میایستند و سانس فوقالعاده میگیرند و برای سلیقهی فرهنگیشان پول خرج میکنند، نه برای خستههای نشسته در خانه که سینما برایشان قدر تفریح هم نیست، چه رسد که به عنوان یک کار فرهنگی جدی به آن نگاه کنند؛ کسانی که درون بازی نیستند یا آنقدر کمرنگ هستند که حضورشان تعیین کننده نیست.
📍لذا به زعم من کسانی که برای کار خوب "هورا" نمیکشند، حق ندارند کار بد را هم "هو" کنند.
۲۵ تیر ۹۶
@asoupar
📝تلاشهای ولیفقیه برای حفظ امام جمعه مستعفی اصفهان
🔻نامه رهبر معظم انقلاب در 20 تيرماه 81 در جواب به بيانيه سرگشاده آيتالله طاهری، امام جمعه وقت اصفهان نكات جالب توجهی دارد كه حالا در سالگرد پانزدهم نگارش آن فرصت مناسبی برای مرور آن است.
🔻بيانيه آيتالله طاهری را با اغماض میتوان «استعفا» ناميد؛ چه آنکه استعفا نوعی درخواست است از مسئول عزل و نصب فرد موردنظر؛ ولی او نامه خود را سرگشاده و بی خطاب به رهبری مینويسد. او خواسته يا برايش خواسته بودند كه استعفايش با احترام به رهبری همراه نباشد؛ اتفاقی كه بعداً از آن پشيمان شده، اما...
🔻رهبر انقلاب عليرغم رفتار نامناسب آيت الله طاهری، پاسخی مودبانه و خطاب به خود او میدهند؛ اين پاسخ نكات جالب توجهی دارد:
1- آيتالله طاهری در نامه خود همه امور كشور را آن هم در دورانی كه محمد خاتمی رئيس جمهور است، سياه و همه وعدههای اول انقلاب را برباد رفته توصيف میكند؛ با ادبياتی توهين آميز. با اين حال، رهبری در نامه خود میفرمايند: «اینجانب جفای به خودم را فراموش میکنم» گرچه تاكيد دارند از امام آموختهايم «جفای به ملت و تلاش برای سست کردن بنیان نظام اسلامی قابل بخشش نیست.»
2- رهبری كاستیهای بيان شده را مطالب حقی میدانند كه خود بارها هشدار دادهاند؛ اما در عين حال تاكيد دارند شما هم مسئول هستيد: «اینها مطالب حقّی است که اینجانب در چند سال اخیر بارها درباره آن هشدار داده و بسیج همه امکانات را برای مبارزه با فقر و فساد و تبعیض از همه خواستهام... یقیناً از جنابعالی که سوابق ممتدی در انقلاب دارید، بیشتر از خیلیها انتظار و توقع داشته و دارم و اکنون که طبق این اعلامیه به این فکر افتادهاید، آن را به فال نیک میگیرم.»
3- رهبری سه محور را برای حل مشكلات مطرح میفرمايند؛ تولید کار برای نسل جوان، مبارزه با فساد اقتصادی و از همه مهمتر وحدت ملّی و یکصدایی مسئولان. يعنی نگاه ايشان در مسير پيشرفت كشور، پای كار بودن و تلاش برای رفع موانع است و نه كنار كشيدن و توهين كردن.
4- رهبر انقلاب به سفر چند ماه قبل خود به اصفهان و نظر آيتالله طاهری در مورد آن اشاره میکنند: «پس از آنکه عظمت و هیبت اجتماع مردم را در میدان امام و خیابانهای اطراف آن به چشم خود دیدید به اینجانب گفتید که من از اوایل انقلاب چنین جمعیت متراکم و پرشوری در این میدان عظیم ندیدهام.» اينها برای آن است كه امام جمعه مستعفي متوجه شود كه چطور اگر كل كشور بر باد فناست، آن جمعيت عظيم به استقبال رهبر آمده؛ پس شايد جایی در تحليلش دچار اشتباه يا تاثيرپذيری از اطلاعات غلط و كاناليزه شده است. هشداری كه رهبری در ادامه با مثال تلويحی در مورد اطرافيان آيتالله منتظری بيان میكنند و تلاش دارند تا امام جمعه اصفهان گرچه استعفای شديداللحن داده، اما دورتر نرود و همچنان در هوای نظام تنفس كند. حتی دو جای نامه تصريح میكنند «نامه منسوب به جنابعالی» تا بگويند آنچه را منتشر شده، دقيقاً از جانب شما نمیدانيم...
5- آيتالله خامنهای مثل هميشه در باب اينكه حرف و اقدامی باعث گستاخی ضدانقلاب شود، هشدار میدهند: «روزی که اطلاعیه منسوب به جنابعالی صادر شد ضدانقلاب بیشترین سوءاستفاده را از آن کردند و آن را مقابله با سیاستهای امام راحل و نفی نظام اسلامی وانمود کردند.» و همچنان رهبری برای حفظ مرحوم طاهری تلاش میكنند: «البته بنده با سابقه رفاقت با جنابعالی و اطلاع از سوابق ممتدتان در انقلاب و محبّتی که همواره نسبت به اینجانب ابراز کردهاید، چنین برداشتی نمیکنم...» رهبری بعداً در پیام تسلیت فوت مرحوم طاهری هم او را تکریم میکنند.
🔻رهبری نامه غيرمحترمانهای را كه خطاب به ايشان نيست، بزرگوارانه پاسخ میدهند؛ انتقادات را میپذيرند؛ از نظر مثبت خود نسبت به آيتالله طاهری میگويند و راه گفت و گو را باز میگذارند، اما آن سو ديواری كشيده تا تعاملی نكند و مسير مفاهمه بسته باشد. تيرماه 92 و پس از درگذشت آيتالله طاهری شاگردی از نزديكان او (شيخ عباسعلی روحانی، امام جمعه موقت منصوب از ناحيه مرحوم طاهری) مصاحبهای در حمايت از او دارد و نكتهای جالب توجه میگويد: «آن نامه مورد بهرهبرداری خيلیها قرار گرفت. حتی جورج بوش هم به آن اشاره كرد. آن نامه بوی اين میداد كه مزرعه سوخته. خود ايشان هم ناراحت شد. به توصيه آيتالله امينی، آقای كروبی و آقای خاتمی بنا شد نامه دومی بنويسد و برداشتهای غلط را اصلاح كند. ايشان هم قبول كرد، اما مديريت آن گروه افراطی سبب شد در آخرين لحظه نامهای كه قرار بود آقای خاتمی به رهبری بدهد، پيچ بخورد. اگر آن نامه منتشر میشد، آقای طاهری به چرخه نظام برمیگشت. رهبری هم علاقهمند بودند آقای طاهری حفظ شود.» اما كسانی همه اين سالها خواستند كه آيتالله طاهری در مقابل نظام باشد تا بهره سياسی لازم را ببرند.
روزنامهی جوان / ۲۰ تیر ۹۶
@asoupar
📝هر بیربطی را با آتش به اختیار نسنجید!
🔻برخلاف آنچه از مفهوم «آتش به اختيار» دانسته میشود كه دادن آزادی عمل به مخاطبان چنين دستوری است، نوع مواجهه موافق و مخالف با آن به نحوی پيش میرود كه عملاً به محدوديت بيشتر جريان مؤمن و حزباللهی كشور برای انجام كوچکترين فعاليتی منجر میشود. اين تلاش برای ايجاد نتيجه وارونه از «آتش به اختيار» از سوی مخالفان طبيعی است؛ اما اشتباه آنجاست كه خود مخاطبان «آتش به اختيار» هم بی آنكه متوجه باشند، نتيجه مواضع و اقداماتشان لوث كردن اين مفهوم و بعد بستن دست خودشان است. چگونه؟ شرح میدهيم.
🔻وقتی رهبری از «آتش به اختيار» گفتند، جريان اصلاحطلب بی آنكه چراییاش روشن باشد، احساس خطر كرد و همين شد كه شروع به تخطئه كردند. مفهوم آنچه رهبری گفته بودند، روشن بود و با بيان جملات ایشان راهی برای تحريف و تخطئه باقی نمیماند؛ برای همين هم مخالفان كوشيدند با معرفی مصداقهای دروغين برای «آتش به اختيار» اصل مفهوم را زير سؤال برند؛ از برهم زدن سخنرانیها گفتند؛ از قتلهای زنجيرهای؛ از حمله به سفارت عربستان و ... همه اينها را جلوی چشم مخاطب آوردند تا بگويند با فرمان آتش به اختیار، چه اتفاقات وحشتناكی میتواند روی دهد! پس از اين تخطئه، سراغ آن رفتند تا هر حركت بی ربطی را كه پس از اين سخنان رهبری روی داد، به آن مرتبط كنند؛ طومار اعتراض به حضور زنان در استاديومهای مردانه يا شعار عليه حسن روحانی در حاشيه راهپيمایی روز قدس از اين جمله بود و چون طبيعتاً علاقه نداشتند در تقابل با رهبری ديده شوند، آن را نتيجه برداشت غلط مخاطب از «آتش به اختيار» توصيف كردند. در حالی كه اساساً موضوع آتش به اختيار اعتراض به مسئولان نبود؛ گرچه ناشی از كم كاری مسئولان است.
🔻موضوع آتش به اختيار از زمين برداشتن و انجام دادن كارهایی است كه كم كاری و بی مسئوليتی و اشتباهات نهاد مربوط باعث شده بر زمين بماند. اينكه چرا برخی میكوشند هر كار بیربطی را مصداق آن معرفی كنند، برای اين است تا هم آن را لوث كنند، هم اصل موضوع را با مصداق معرفی كردنهای نادرست، به عنوان امری غلط جا بيندازند و هم، هر كاری را كه زين پس خلاف ميل خود ديدند، با عبارت «مگر منظور آتش به اختيار اين بود؟!» رد كنند. در حالی كه خيلی از امور از اساس، در قالب آتش به اختيار نيست؛ نه اينكه خلاف نظر رهبری در مورد آتش به اختيار باشد. مثلاً شعرخوانی سادهی یک مداح را میگويند نبايد میخواند و مفهوم آتش به اختيار اين نيست. در حالی كه اساساً آن شعرخوانی را نبايد در قالب آتش به اختيار ارزشيابی كرد تا بگوييم منطبق آن است يا نه؛ مگر تا قبل از آتش به اختيار كسی، مداحی انتقادی عليه دولت نداشت؟!
🔻موضوع آتش به اختيار كارهایی بسيار بزرگتر از اعتراض به مسئولان يا شعر انتقادی و ... است؛ آتش به اختيار صادر شده تا جبران كمكاریهای مسئولان باشد و هستههای جهادی و فكری در سراسر كشور بتوانند اختلال قرارگاههای مركزی در مسير پيشرفت كشور را با توان خود جبران كنند؛ نه آنكه زين پس نفس كشيدنهای جريان مؤمن و حزباللهی كشور را هم در قالب آتش به اختيار ارزشيابی كنند و بگويند نه، منظور آتش به اختيار اين نبود كه شما نفس بكشيد! بله؛ مفهوم آتش به اختيار اين نبود، اما مگر قرار است هر قول و فعلی را با آتش به اختيار بسنجيم؟!
🔻اين ايراد البته به جريان مؤمن و انقلابی كشور هم برمیگردد كه پای هر كاری و هر شعری و هر يادداشت و حتی توئيتی یک آتش به اختيار هم گذاشتند و سطح فرمايش آقا را تا امور كوچک و وظايف ابتدایی خود پايين آوردند و بدین شکل ناخودآگاه همراه جریان مخالف، مانع تحقق هوشمندانهی آتش به اختیار شدند. اين امور ساده كه به شكل رايج و متداول تا پيش از اين هم انجام میشد؛ رهبری كارهای بزرگتری از ما خواستهاند، چيزي فراتر از آنچه تاكنون انجام میداديم؛ كلامشان را خرج وظايف کوچکی كه تاكنون انجام میداديم، نكنيم.
روزنامهی جوان / ۱۳ تیر ۹۶
@asoupar
📝همه تروریست نامیده شدیم؛
دعوا را به ديدار مادربزرگ و نوه تقليل ندهيم
🔻قانون ممنوعيت مهاجرت اتباع ۶ كشور از جمله ايران به آمريكا اجرایی شده و واكنش محمدجواد ظريف یک توييت است كه در مورد خصومت کورکورانهی آمریکا با ملت ایران و محروميت ديدار مادربزرگ ها و نوهها نوشته است! شاید بیراه هم نمیگويد، اين هم به هر حال مشكلی است و البته از یک جهتی شايد هوشمندانه به نظر برسد كه ظريف كوشيده تا بگويد جهت خصومت آمريكا، مردم ايران است؛ اما ایراد آن است که سطح منازعه را خیلی پايين آورده است. دولت آمريكا میكوشد خود را در مبارزه با تروريسم جدی نشان بدهد و همزمان هم اين تروريسم را ايران و ايرانیها معرفی كند. قانون منع مهاجرت ايرانیها به آمريكا به خوبی دولت آمريكا را به اين دو هدفش میرساند؛ بعد ما در مورد محرومیت ديدار مادربزرگ و نوه توييت كنيم كه در كل مگر مشكل چند درصد ايراني هاست؟ اما اين قانون كل ايرانیها را مظنونين تروريست معرفی میكند؛ ميليون ها انسانی را كه عملاً كاری با كسی ندارند و ناامنیای برای كسی به وجود نياوردهاند.
🔻ظريف در مورد همان درصد اندکی كه به دليل حضور بستگان در آمريكا با اين قانون دچار مشكل میشوند، حرف میزند؛ اما واقعيت اين است که اين قانون عليه همه ايرانیها حتی كسانی كه در ذهنشان هم سفر به آمريكا نيست، موضع گرفته و فضای روانی کاذب عليه آنان درست كرده است؛ دولت آمریکا رسماً قانونی را تصویب کرده که طبق آن همهی ایرانیها تروریست هستند، مگر خلافش ثابت شود! آن را به دعوای ديدار مادربزرگ و نوه تقليل ندهيم.
روزنامهی جوان / ۱۱ تیر ۹۶
@asoupar
🔻این هفته را میتوان هفتهی آزادی بیان در دولت یازدهم نامگذاری کرد؛ یکسو کل دولت معطل ناسزاگویی و حمله به چهارتا شعار دهندهی روز قدس علیه روحانی است و جرم انگاری هم کردهاند و تا آنها را در اوین نبینند، دلشان آرام نمیشود؛ سویی دیگر رسانهها و پیاده نظام مجازی اصلاحطلب تخریب مداح منتقد را بخاطر خوانش چهار بیت شعر بر عهده دارند و تهمت مزدوری و کلی الفاظ منشوری سهم اوست و حتی اینستاگرامش از دسترس خارج شد؛ یکسوی دیگر، دو عضو یک خبرگزاری منتقد توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدهاند؛ آزادی بیان بیشتر از این؟!
https://twitter.com/asoupar/status/879688833750773760
🔻ملتی که تسلیحاتش برابر موشکهای صدام، هیچ بود و آرپیجی و خمپاره و نهایتاً توپ، ادوات نظامیاش محسوب میشد، حالا فقط برای یک انتقام کوچک ۶ موشک بالستیک پرتاب میکند. چه کسی فکرش را میکرد؟
@asoupar
📝املاک نجومیِ بد؛ املاک نجومیِ خوب
🔻روز چهارشنبه یکی از کسانی که نامش در لیست کذایی منتشر شده توسط یاشار سلطانی (خبرنگار اصلاحطلب) به عنوان گیرندهی املاک غیرقانونی از شهرداری تهران وجود داشت، توسط شهردار اصلاحطلب تهران، محمدعلی نجفی به عنوان معاون شهردار منصوب شد. آن لیست کذایی برای تخریب قالیباف توسط اصلاحطلبان منتشر شد، اما حالا یکی از افراد همان لیست معاون نجفی شده است!
🔻سلطانی در توییتی توضیح داده که حسینی مکارم املاک نجومی نگرفته و زمین تعاونی بوده و ... چه فرقی میکند یاشار سلطانی چه توضیحی داده باشد؛ مهم آن است او علیه لیستی موضع گرفته که خودش آن را منتشر کرد و مدعی شد همه افرادی که نامشان در لیست آمده، املاکی به ناحق از شهرداری تهران گرفتهاند. او حالا که یکی از آن افراد معاون نجفی شده، یادش افتاده توضیح بدهد. یعنی اگر حسینی مکارم معاون شهردار اصلاحطلبان نمیشد، یاشار سلطانی نباید دربارهی مخدوش بودن لیستی که منتشر کرده توضیح میداد؟ آبروی افراد فقط وقتی در چارچوب همکاری با اصلاحطلبان قرار میگیرند، اهمیت مییابد؟!
🔻و از سویی یک سوال بسیار مهمتر به میان میآید و آن اینکه این خدشه در مورد چند نفر دیگر از اعضای آن لیست ممکن است صادق باشد؟ و زمان بیان توضیحات در مورد آن افراد دیگر چه وقت خواهد رسید، وقتی که در مدیریت اصلاحطلبان منصب جدید بگیرند؟
🔻مبارزه با فساد تا وقتی ابزار تسویههای جناحی و سیاسی، و بهانه خودنمایی و پهلوان پنبه سازی است، صرفاً یک بازی سیاسی خواهد بود و اینجاست که باید گفت برخی مبارزهها با فساد، خود عین فساد است.
پینوشت:
🔻تکلیف اصلاحطلبان که روشن است؛ خودشان یاشار سلطانی را به کمک حکیمیپور (عضو وقت شورای شهر تهران) با لیستی کذایی پیش انداختند، اما بدا به حال آن انقلابیونی که پای علم کذایی چنین دروغگویی برای عدالتخواهی و مبارزه با فساد سینه زدند...
۱۶ شهریور ۹۶
@asoupar
🔻عیدقربان ۹۴ چند صد نفر از مردم ایران در حادثهی منا کشته شدند و نظام تا مرز تهدید نظامی عربستان پیش رفت، اما رییسجمهور ایران تا یک هفته پس از آن، در کشور حضور نداشت!
#توییت
@asoupar
🔻عکس پروفایل همسر شهید حججی پس از خبر دیشب سیدحسن نصرالله که گفت او جزو ۳ شهیدی است که حزبالله با تبادل از داعش تحویل میگیرد.
رمز پیروزی خلق عزم چون آهن ماست
دین خون شهدا همه بر گردن ماست
@asoupar
📝نوهی امام، امام نیست!
🔻فکر میکنند اگر اشراقیها (نوههای دختری امام) صف اول مراسم باشند و حسن خمینی سخنران آن، آرمانهای امام را گرامی داشتهاند. مراسم تعویض نام بزرگراه نیایش به اسم آیت الله هاشمی رفسنجانی اینگونه برگزار شد.
🔻همهی آنچه از امام میگویند تکریم نوهای است که زمان رحلت امام امت ۱۷ سال داشته و سمتهایی که امروز در جمهوری اسلامی دارد، چه تولیت حرم و چه عضو هیات موسس دانشگاه آزاد، از مرحوم پدرش به او ارث رسیده و جایگزین ایشان شده است؛ و نیز تکریم و تبلیغ اشراقیهایی که حتی ظاهر رفتارشان هم با نظرات امام نمیخواند.
🔻اصلاحطلبان به جای امام، بیت امام را به مردم معرفی میکنند؛ گرچه وقتی همسر و پسران امام در قید حیات نیستند و دختران ایشان هم بی ادعا روزگار میگذرانند، مفهوم بیت امام مصداق چندانی ندارد. و حتی اگر با اغماض هم این عبارت را بپذیریم، یادگارِ یادگارِ امام، امام نیست!
🔻خط امام و منظومهی فکری حضرتشان ژنتیک نیست؛ ایدئولوژیک است. فهم این عبارت ساده برای اصلاحطلبان سخت نیست، اما چه کنند که نان جناحشان در تکریم نسبت فامیلی با امام است؛ غافل از آنکه خودِ این آقازاده بازی خلاف نظرات حضرت امام است و از اهداف قیامشان جمع کردن بساط این آقازاده بازیها بود.
۳۰ مرداد ۹۶
@asoupar
📝به آیندگان، حال ما را بگو...
یا نگاهی دیگر به بازی با تیمهای اسراییلی!
🔻همین قاتلان محسن حججی که سرش را بریدند و از همهی محسن فقط خبر بی سر شدنش را به خانواده رساندند، همان تروریستهایی که ۱۷ خرداد هموطن من و تو را در ساختمان مجلس با زبان روزه به گلوله بستند، همانهایی که دخترک آن باغبان حرم امام خمینی (ره) را یتیم کردند، همینهایی که زنان و دختران مردم را به اسیری جنسی میبرند و در بازار برده فروشان حراج میزنند، همینهایی که در تهران و پاریس و لندن و بروکسل و ... به مردم غیرنظامی و بی گناه حمله میکنند، همین تروریستهای تکفیری که از همه جای دنیا در عراق و سوریه جمع شدهاند، شاید زورشان میرسید و دولت تشکیل میدادند.
این دولت بعد از چند دهه حتماً میتوانست تیم فوتبال هم تشکیل دهد؛ با حمایت اسپانسر سعودی و لابی آمریکایی عضو سازمان ملل و فدراسیون فوتبال هم میشد؛ آن وقت ما باید با برخی
هموطنانمان که در سایهی امنیت حاصل از ایثار امثال محسن حججیها و از صدقه سر پول بیت المال مردم ایران به نان و نوایی رسیدهاند، میجنگیدیم و دعوا میکردیم که این دولت، جعلی و تروریستی است، این تیم فوتبال روی خونهای ریخته شده و ناموسهای هتک شدهی مردم بنا شده، محض "اخلاق" و "شرافت" با آنها بازی نکنید...
📍لعنت به همهی قانونهای دنیا که در آن مسابقهی ورزشی با تروریستها جرم نیست!
۲۰ مرداد ۹۶
@asoupar
📝چرا روحانی از هاشمی ياد نكرد؟
🔻محمد هاشمی گلهمند است كه در حق برادر مرحومش بیمعرفتی شده است. او میگويد: «بايد بگويم به قول معروف در جريان دو مراسم تنفيذ و تحليف، بیمعرفتي ديديم و در هر دو مراسم یادی از آيتالله هاشمی نشد، ايشان یکی از استوانههای نظام بود. انتظار بود يادی از او هم میشد.»
🔻تقريباً همه منتظر بودند حسن روحانی حداقل در یکی از سخنرانیهای تنفيذ يا تحليف از مرحوم هاشمیرفسنجانی نام ببرد، اما او چنين نكرد. هاشمیرفسنجانی در سال ۹۲ همهی اعتبارش را به میدان آورد تا روحانی را رییسجمهور کند و در طول ۳ سال و نیم پس از آن که در قید حیات بود، باز هم تمام قد از دولت روحانی دفاع کرد. اما اشک روحانی در عزای هاشمی خیلی زود خشک شد...
🔻هاشمیرفسنجانی معتقد بود رأی حسن روحانی در سال ۹۳ تنها ۳ درصد بوده و باقی آن، رأی به او بوده که به سبد روحانی ریخته شده است.
🔻روشن بود که روحانی در تمام دوران رياست جمهوریاش، در پي ساخت شخصيتی مستقل از خود است؛ شخصيتی كه وامدار هيچ فرد و گروه و جرياني نيست. اختلاف هفتههای اخير او و اصلاح طلبان بر سر چگونگی چينش كابينه هم بي ارتباط با همين موضوع نيست؛ روحاني خودش را بدهكار جريان اصلاحات نمیداند؛ حالا مهم نیست اصلاحطلبان چقدر فریاد بزنند که حمایت ما تو را رییسجمهور کرد...
🔻حالا كه هاشمی ديگر نيست، روحانی تلاش میكند خود را كمكم از زير سايهی سنگين او برهاند و حتی در اين خيال باشد كه جای خالی هاشمیرفسنجانی را برای حاميانش پر كند. او ديگر لزومی نمیبيند از ديگرانی جز خودش سپاسگزار برای بهدست آمدن پيروزی باشد.
۱۵ مرداد ۹۶
@asoupar
https://twitter.com/asoupar/status/892990353174700032
Читать полностью…📝سوءاستفاده از بازداشت بقایی برای تطهیر فتنه
📝روزنامهی اصلاحطلب بهار روز گذشته در يادداشتی بدون اسم نويسنده، با اشاره به بيماری یکی از سران محصور فتنه در روزهای اخير و حواشی پيش آمده پيرامون بازداشت و آزادی حميدرضا بقایی مینويسد: «با كنار هم قرار دادن اين دو تصوير، ابهام بزرگی برای هر مشاهدهگر منصفی به وجود میآيد كه آيا به واقع ارزشش را داشت كه بزرگان اين كشور كه از پيش از انقلاب تا بحران ۸۸ با وجود اختلاف نظرهای گوناگون، همواره در كنار يكديگر بوده، به واسطه افرادی كه حتی یک سيلی هم برای به ثمر نشستن انقلاب ۵۷ مردم ايران نخوردند اين گونه از هم دور شوند؟»
اين چند جمله شايد خيرخواهانه به نظر برسد، اما نادرست گوییهایی دارد كه فقط از یک ذهن تطهيركننده فتنه برمیآید.
🔻اولاً جهت اصلی فتنه را عوض میكند. گویی یک نفر از خارج آمده و ميان بزرگان كشور دعوا راه انداخته! حتی اگر بانی فتنه ۸۸ احمدینژاد بود، او رییسجمهور قانونی کشور بود و نه کسی خارج ازگود... فتنه ۸۸ شروعش روشن است، عدم تمكين به قانون از سوی بازنده انتخابات. اين ديگر ربطی ندارد آن طرف قصه چه كسی رأی آورده است. بزرگان نظام هم كسانی نيستند كه تحت تأثير و به واسطه ديگران دچار اختلاف با كسی شوند. جرقهی اختلاف را هم نظام نزد و در این ماجرا فقط در مقام مدافع بود و نه حمله کننده.
🔻ثانياً بله؛ اگر قرار است فتنه ۸۸ را به دعوای موسوی – احمدینژاد تقليل دهيم، حتماً ارزشش را نداشته؛ اما مشكل ۸۸ ايجاد آشوب و سلب امنيت مردم و ادامه دادن اردوكشی خيابانی تا حد تعرض به جان مردم و توهين به عاشورا و عزای امام حسين عليهالسلام و تا مرز براندازی نظام بود. آيا ولايت فقيهی كه وسط خيابان مرگ بر آن گفته میشد، آيا آرمان امام كه با شعارهای «نه غزه، نه لبنان... » و «مرگ بر اصل ولايت فقيه» و «استقلال، آزادی، جمهوری ايرانی» و ... به آن حمله میشد، ارزش اختلاف با اين مثلاً دوستان قديمی را نداشت؟ یعنی نظام بايد از كل آرمانهای امام (ره) و مبانی حكومت جمهوری اسلامی بهخاطر رفيق بازی میگذشت؟!
🔻ثالثاً انقلاب اسلامی ۵۷ با نظر مردم بود؛ امام همه جا پای رأی مردم ايستادند، حتی وقتی نتيجهاش بنیصدر بود. رهبری هم همه اين سالها پای رأی مردم ايستادهاند، چه نتيجهاش هاشمی بود و چه خاتمی و چه هر كسی. موضع نظام در سال 88 ايستادگی بر سر رأی مردم بود صرف نظر از آنكه نتيجه آن رأی چه كسی است. رهبری پای ركن جمهوريت نظام ايستادند و زير بار بدعتهای غيرقانونی نرفتند.
🔻رابعاً عمق فتنه 88 را بايد از شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» دريافت. اين شعار و عدم تبری سران جنبش سبز از آن، آیا جایی برای حرفی باقی میگذارد؟
🔻خامساً در مورد آنان كه یک سیلی برای انقلاب نخوردند، بيشتر موسوی و خاتمی در ذهن میآيند، وقتی آذر ۸۸ رهبر انقلاب فرمودند: «من تعجب میکنم! كسانی كه اسم و رسم خودشان را از انقلاب دارند - بعضی از اين آقايان یک سيلی برای انقلاب نخوردند در دوران اختناق و طاغوت - و به بركت انقلاب اسم و رسمی پيدا كردند و همه چيزشان از انقلاب است، میبينيد كه دشمنان انقلاب چطور آماده شدند، خوشحالند، میخندند؛ به خود بياييد، متوجه بشويد.»
📍و راستی! اگر ارزش نداشت، آن همه بيانيه و اردوكشی خيابانی و تعرض به جان و مال مردم و آبروی كشور برای چه بود؟
روزنامه جوان ۹ مرداد ۹۶
@asoupar
https://twitter.com/asoupar/status/886850881894961152
Читать полностью…https://twitter.com/asoupar/status/884692112964546560
Читать полностью…🔻اگر طبق قانون شهردار نمیتوانست "زن" باشد، اصلاحطلبان هیاهو میکردند که چرا؛ ولی حالا در میان گزینههایشان هیچ زنی نیست. آنچه را که حقوق زن مینامند، از سر اعتقاد نیست؛ ابزار کارشان است.
@asoupar
🔻رسانههای اصلاحطلب کاش قدر ادعاهایشان که نه، قدر اختیار قائل شدن برای انتخابِ نوشتهی روی سنگ قبر همسر، به حریم خصوصی افراد احترام بگذارند...
@asoupar
🔻ظریف برای پیگیری اجرای برجام به فرانسه رفته بود، اما در مورد سوریه هم حرف زدند. در واقع ژست ضدتروریستی فرانسویها را به رسمیت شناختیم تا بتوانند ادای آدمهای میانه گرفته را دربیاورند! برای همین هنوز جای قدمهای ظریف خشک نشده، پاریس همچون سال گذشته، میزبان همایش ِ دورهمیِ دارودستهی رجوی با رفقای غربی و سعودیشان است؛ فرانسه گروهکی را میزبانی میکند که دستش به خون هزاران ایرانی بیگناه آلوده است؛ این فرانسویهای متمدن و ضد تروریسم!
۱۰ تیر ۹۶
https://twitter.com/asoupar/status/881140850599841794
📝به ۵۹ بازنگرديم
🔻شبی كه رهبر انقلاب برای هشدار در مورد «دوقطبی نكردن كشور» سال ۵۹ و رئيسجمهور وقت را مثال زدند، شايد همه تعجب كرديم. ذهنها همه سمت آن رفت كه رهبر چه كسی را شبيه رئيسجمهور سال ۵۹ دانستهاند؟ اما ماجرا بحث «شبيه بنیصدر بودن» نبود؛ بلكه بحث اقدامات و گفتارهایی بود كه برای نشان دادن قبحش و آثار ضرر بار وحشتناكش، چارهای نبود جز آنكه بدترين مثال ممكن برای هشدار جلوی چشم ملت گفته شود. رهبری درباره یک عمل و عواقب بد آن تذكر داده بودند و آن مثال برای آن آورده شد كه بهرغم تذكرات قبلی ايشان، همچنان روند چندپاره كردن ملت توسط برخی ادامه داشت و متأسفانه ادامه هم دارد. حواشی به وجود آمده در مورد منشأ صدور دستور حمله موشكی به مقر داعش از همين موارد است که جشن غرور و وحدت ملی را بعضاً درگير دوقطبی داخلی كرد. رهبری نمونهای عينی و تجربه شده را جلوی چشمها زنده كردند تا آنها كه حواسشان نيست، دقت كنند كه عملكردشان شبيه آن رئيسجمهور فرار كرده در پوشش زنانه، شبيه همان كسی كه همه تقبيحش میكنند، نباشد. گاهی بی آنكه بدانيم شبيه كسانی عمل میكنيم كه خود ردشان كردهايم.
🔻سال ۵۹ سال جدلهای بی حاصلی بود كه رئيسجمهور وقت با سخنرانیهای جنجالی میآفريد و عملاً با پينگپنگ پاسخها بين طرفين هيچ گاه پايان نمیيافت. از سویی اتهامات وارد شده از سوی رئيسجمهور وقت به نهادهای انقلابی و ساير نهادهای حكومتی تمامی نداشت و به گونهای هم بود كه نمیتوانست هم بی جواب بماند و از سویی جواب دادن هم يعنی همان منازعات بی پايان. بنیصدر نقشهای را پياده میكرد كه مطابق آن دو راههای بدون برد پيش پای نظام باشد؛ تعمدی بر عصبی كردن انقلابيون و كشاندن آنها به بازی دو سر باخت. ظرفيت و انرژی جامعه صرف جدلهای بی سود میشد و عملاً كشور از پيشرفت باز میماند.
🔻سال ۵۹ سال دوپاره كردن ملت بود؛ تو افراطی هستی و من ميانه رو؛ سال تندرو ناميده شدن نيروهای انقلابی و تندروی دانستن هر حركت انقلابی توسط رئيسجمهور بود. حتی اگر آن حركت دفاع از متجاوز بعثی در مقابل تجاور به سرزمين بود! بنیصدر معتقد بود زمین میدهیم و زمان میخریم و بعد میجنگيم. خرمشهر و خرمشهرها همين گونه اشغال شد. خطر دوپارهسازی جامعه و تقسيم به تندرو و معتدل و محافظهكار و ميانه رو و رسيدن به نتايج "ما خوبيم و بقيه بد" همين از دست دادن خرمشهرهاست.
🔻سال ۵۹ سال ايجاد انشقاق و دو پارگی ميان نهادهای حكومتی بود. مخالفان نظام و اپوزيسيون كه با وقوع انقلاب اسلامی به انزوا رفته بودند، رسماً قوه مجريه را پاتوق خوبی براي خود يافتند كه به آنان توانایی بازگشت به حلقه قدرت را میداد. طبيعتاً اين حلقه گرچه به لحاظ ساختاری زير مجموعه نظام بودند، اما از بعد نظری مقابل نهادهای ديگر نظام صف كشيدند. از قوه مجريه مدام نظرات تند عليه دستگاه قضايي و سپاه و فرماندهان جنگ و روحانيان اطراف امام (ره) بيان میشد و همين امر نهادهای حكومتی را دوپاره مقابل هم میكرد؛ بهجای آنكه همه يكپارچه عليه دشمنان باشند.
🔻سال ۵۹ سال تلاشهای دولتی براي ايجاد دوقطبی بين تودههای مختلف مردمی، بين مردم و حكومت و بين نهادهای مختلف حكومت بود. بنیصدر یک پديده نبود كه تكرار نشود؛ مرام و منشی جاهطلب و مغرور بود كه میتواند در وجود هر كدام از ما در هر جايگاهی و نهادی و قوهای تجديد شود و منافع و حتی امنيت كشور را تهديد كند؛ بی آنكه حس كنيم از خادم به خائن در حال تغيير هستيم.
روزنامهی جوان / ۴ تیر ۹۶
@asoupar
📝هر کسی هستی یه دفعه، قد بکش از پشتِ نقاب!
🔻فصل انتخابات است و شما برای فرستادن پیامهای خاص به برخیها، علناً علیه انبارهای موشکی سپاه (که نه فقط متعلق به سپاه بلکه سرمایهی ملت و باعث قدرت کل کشور است) موضع میگیرید... بعد از حملهی موشکی سپاه به مقر داعش، گرچه همه منتظر واکنش شما هستند، شما ۲۴ ساعت اول را سکوت میکنید تا بازخوردها را ارزیابی و واکنشتان را حسب آن تنظیم کنید. وقتی موج شادی سرشار از غرور ملی مردم و کارشناسان داخلی و خارجی و انقلابی و ضدانقلابی را میبینید، در صدد مصادرهی پیروزی حاصله برمیآیید و سعی میکنید به همه تفهیم کنید که سپاه خیلی هم کارهای نبوده و به همین هم اکتفا نکرده و یکی از نیروهایتان را میفرستید که بگوید اصلاً با دستور شما موشکها شلیک شده؛ در حالی که اساساً قانون به شما اجازهی صدور چنین دستوری نمیدهد! حتی نیروی شما مدعی میشود که گرای مقر داعش را آنها به سپاه دادهاند که یک جورهایی شریک پیروزی باشد. در حالی که عملاً پیروزی متعلق به همهی مردم ایران است و کسی هم ادعایی دیگر نکرده است. اما شما اصرار دارید بگویید ما سه نفر را کجا میبرید!
🔻شما فکر میکنید سپاه مثل همیشه مقابل تخریبها و دروغهایتان سکوت میکند؛ ولی حواستان نیست که اینجا پای رهبر در میان است و سپاه کوتاه نمیآید. سپاه بیانیه میدهد که عملیات طبق سلسله مراتب نظامی و با دستور رهبری (فرمانده کل قوا) انجام شده و کار اطلاعاتی آن را هم خود سپاه انجام داده است...
بعد شما که توقع نداشتید سپاه اینگونه سنگ روی یختان کند، ناگاه یاد طعنههای قدیمیتان به سپاه میافتید و مثل اکثر وقتها چشم را بسته و دهان را باز کرده و علیه سپاه در اوج اقتداری که برای کشور آفریده، وارد عمل میشوید.
🔻میان شمایی که روزی از انبارهای موشکی سپاه گله مند بودید و شمایی که خواستید شلیک همان موشکهای انبار شده را کار خود جا بزنید و شمایی که طعنه و کنایه بار سپاه کردید، چند چهره و نقاب عوض میشود؟ این همه تناقضِ نفاق آلود خستهتان نمیکند؟ این همه مدام نقاب عوض کردن؟ پاسخ به این سوالها برای آخرت و حتی دنیایتان بهتر است تا تلاش برای تحقیر نیروی نظامی کشور که امنیت و اقتدار ملت و حتی دولت خود شما را تامین میکند.
و تازه اگر قرار باشد آویزان شدنهای دولتتان از پروژه سازیهای سپاه و اخبار پشت پرده و عکس گرفتنهایتان با پروژههای سپاه را هم طرح کنیم، حجم نقابهایتان در این یادداشت نخواهد گنجید.
۲ تیر ۹۶
@asoupar