آسمانه: در تاریخ و تئوری معماری و هنر ــــــــــــــــــــــ با این نشانی با ما تماس بگیرید: asmanehchannel@gmail.com ــــــــــــــــــــــ نقل مطالب آسمانه در صورت ذکر نام این کانال و درج پیوند (لینک) آن مجاز است.
🎙 پای درس استاد پیرنیا: مکتبخانه و کتابخانه
ستاره صابرینژاد
#پیرنیا #ستاره_صابرینژاد #صداهای_آسمانه
@asmaaneh
📢برگزاری جلسهی دفاع از پایاننامهی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشکدهی معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی
🔹 قانون بلدیه و تأثیر آن بر فضاهای شهری تهران، ۱۳۰۹-۱۳۲۰
🔸دانشجو: آذین شاهمنصوری
🔸استاد راهنما: دکتر زهرا اهری
🔸داوران: دکتر محمد فلاح، دکتر آزاده آقالطیفی
🔸زمان: دوشنبه، ۲۹ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۲
🔸مکان: دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدهی معماری و شهرسازی، سالن دفاع
#خبر #آذین_شاهمنصوری
@asmaaneh
📢برگزاری جلسهی دفاع از پایاننامهی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشکدهی معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی
🔹 از توپخانه تا سپه
🔸دانشجو: مهیار ابراهیمزاده نامور
🔸استاد راهنما: دکتر زهرا اهری
🔸استادان مشاور: دکتر مهنام نجفی و دکتر مهرداد قیومی بیدهندی
🔸داوران: دکتر زهره تفصلی، دکتر حمیدرضا جیحانی
🔸زمان: یکشنبه، ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۲
🔸مکان: دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدهی معماری و شهرسازی، سالن دفاع
#خبر #مهیار_ابراهیمزاده
@asmaaneh
✏️موزهی آقاخان در تورنتو
تصویر مجازی موزهی آقاخان
@asmaaneh
📢فراخوان ارسال مقاله برای شمارهی جدید نشریهی فرانسویزبان پروفیل (Profils): معمار و عکاس
🔹مهلت ارسال چکیده (به زبان انگلیسی یا فرانسوی): ۳۰ مارس ۲۰۲۵ | ۱۰ فروردین ۱۴۰۴
🔹مهلت ارسال مقاله (به زبان فرانسوی): ۱ سپتامبر ۲۰۲۵ | ۱۰ شهریور ۱۴۰۴
The relationship between photography and architecture has been the subject of numerous studies, which have shown that this medium has undeniably transformed the ways in which architecture is conceived, understood and represented. The aim of a forthcoming issue of Profils is to question and highlight the various facets of the interaction between architects and photographers as co-producers of the visual representation of architecture, by looking at the uses, views and practices that have marked this relationship over time.
Whereas architecture used to be exhibited through drawings, plans and elevations, photography has become an essential tool and a leading iconographic source since the second half of the 19th century, and this increasingly so, right up until the beginning of the 21st century. Indeed, the increasing accessibility of the medium from the 1920s onwards marked a decisive turning point in the way architecture was documented, disseminated and promoted in specialized and non-specialized publications, magazines and newspapers.
🔹برای ارسال چکیده و پیشنهادهی خود با نشانی زیر مکاتبه کنید:
revueprofils@gmail.com
🔹برای آشنایی با نشریه، موضوعات پیشنهادی و قواعد ارسال چکیده به پیوندهای زیر مراجعه کنید:
https://arthist.net/archive/43858
http://www.histoire-architecture.org/revue-profils
#خبر
@asmaaneh
📝واژهی هفته: sunroom
🔸برگرفته از مصوبات کارگروه واژهگزینی نوروزگان
▪️sunroom
▫️جامخانه
ـ تعریف: اتاقی آفتابگیر با دیوار و سقف شفاف، یا پنجرههای بزرگ دیواری و سقفی
ـ مثال کاربرد واژه در جمله: جامخانه در جایی مطلوب است که آفتاب کمیاب و هوا معتدل و مناظر پیرامون زیبا باشد. جامخانه با اتاق آفتابرو فرق دارد؛ زیرا اتاق آفتابرو اتاقی است که رو به آفتاب داشته باشد؛ یعنی پنجرهاش رو به جنوب باشد.
🔸برای اطلاعات بیشتر و مشاهدهی روابط زبانی این واژه به پیوند زیر در واژگار مراجعه کنید:
https://vazhgar.com/lexicon/word/13330
#واژه_هفته #واژگار #نوروزگان
@asmaaneh
📢برگزاری کارگاه «مطالعات فارسیزبان: مؤسسات پژوهشی، مَراجع و منابع دیجیتال»
Persianate Studies: Research Institutions, Reference Works and Digital Sources
🔹مدرس: پیمان اسحاقی
🔸زمان برگزاری: ۲۲ فوریه ۲۰۲۵ | ۴ اسفند ۱۴۰۳
🔸مهلت ثبت نام: ۱۵ فوریه ۲۰۲۵ | ۲۷ بهمن ۱۴۰۳
شرکتکنندگان این کارگاه با شماری از وبگاهها، پایگاههای اطلاعاتی، موتورهای جستوجو، اسناد و دادههای برخط و آن دسته از مؤسسات پژوهشی آشنا خواهند شد که خدمات غیرحضوری به مخاطبان عرضه میکنند و به پژوهشگران در پژوهشهای فارسیزبان یاری میرسانند.
این کارگاه صرفاً به معرفی ابزارهای پژوهشی مذکور اختصاص ندارد. شرکتکنندگان و پژوهشگران در این کارگاه، دانش عملیِ چگونگی بهرهبرداری از پایگاههای داده و اسناد فارسی را، اعم از پایگاههای آرشیوی و نوین، میآموزند و دستهای از منابع درجه اول و دور از دست را خواهند شناخت.
شرکت در این کارگاه رایگان، اما نیازمند ثبت نام است.
https://sites.google.com/view/persian-autumn-school/home
🔸برای کسب اطلاعات بیشتر با نشانی زیر مکاتبه کنید:
eshaghipeyman@gmail.com
🔸برای ثبت نام در کارگاه به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfkl-1C9f99jV7xgt3PJwpOAAxIUb6z8YLRTFrlNAYZcxR_Ig/viewform
#خبر
@asmaaneh
✏️معماریهای ناممکن: اندیشیدن به معماری در رئالیسم جادویی قصه
مهنام نجفی
کتاب خندههای خطرناک استیون میلهاوزر سیزده داستان دارد که در چهار فصل تنظیم شده است. یکی از این فصلها «معماریهای ناممکن» است، با چهار داستان دربارهی چهار معماری غریب: گنبد، در دورهی سلطنت هاراد چهارم، آن شهرِ دیگر، و برج.
سال ۹۵، بعد از خواندن داستان «گنبد» بود که به فکر ترجمه افتادم. مکاشفاتی دربارهی تحولات معماری، شهر، و زندگی در این قصه بود که باید به فارسی دربارهاش فکر و گفتوگو میکردیم. داستانِ «گنبد» ماجرای برپایی اَبَرگنبدی است که بزرگترین دستاورد معماری جهان شده و همه چیز را دستخوش تغییر کرده است؛ گنبدی بر فراز ایالات متحدهی آمریکا. برپایی این شاهکار فناوریِ معماری اوج یک جریان پرشور گنبدسازی است، که با ساخت گنبدهایی بر فراز املاک خصوصی آغاز شد، گنبدهایی که اول، فقط، یک خانه و ملحقاتش را در بر میگرفت. راویِ اولشخص آدم آگاه یا حتی متخصصی به نظر میرسد که در جریان جزئیات رویدادهاست و آنها را مرتب و پشت هم، با حوصله، برایمان تعریف و تحلیل میکند. او میکوشد بیطرفانه آرای مخالفان و موافقان را گزارش کند ولی نمیتواند دلهرهاش را پنهان کند، هراسی که به جان خواننده هم میافتد.
داستانِ «در دورهی سلطنت هاراد چهارم» دربارهی اندازههاست، دربارهی سلسلهمراتب و مقیاس. این یکی قصهی مینیاتورساز زبردستی است که مأمور نوسازی مبلمان کاخ اسباببازیِ شاه شده است. بعد از ساختن یک سبدِ سیب برای یکی از باغهای میوهی کاخ، چیزی را کشف میکند که دیگر دست از سرش برنمیدارد. سبد، سیبهای توی سبد که هیچکدام بزرگتر از هستهی گیلاس نبود، و مگسی که روی ساقهی یکی از سیبها نشسته بود، سلسلهمراتبِ اندازهها را پیش چشمش آورد و این ایده را به ذهنش: میتواند این سلسله را پی بگیرد، آنقدر که به قلمروهای تازه برسد، قلمرو نادیدنیها. و این شروع ماجراجویی پرخطر و گناهآلودی است که مینیاتورسازِ بیقرار گزیری از آن ندارد: برپایی مملکت نامرئیاش، «با شهرهای محصور و رودخانههای مارپیچ، با جنگلهای راش و صنوبر، با معادن مس و برجها و معابدش، با قاشقها و حشرههایش».
«آن شهرِ دیگر»، مرموزترین قصهی این مجموعه، دربارهی نسبت شهر و زندگی است؛ داستان دو شهر است، عین هم. یکی برای زندگی کردن است و یکی برای تماشا کردن، تماشای همان زندگی که در اولی جریان دارد و با ظرافت و وسواس در دومی بازسازی میشود. نه فقط همهی بناها، هر خانه و خیابان و کوچه و پسکوچهای، مابهازایی در شهر دیگر دارد، که حتی از هر نمکدان و حوله و شلنگ و مبل راحتی و توپ فوتبال و هر آنچه داشتنی و دیدنی است، نسخهی کاملاً مشابهی آنجا هست؛ تغییرات همهی اینها هم در نسخههای مشابهشان منعکس میشود: اگر قوطیبازکنی از کشوی شلوغپلوغ آشپزخانهای مفقود شود، شیشهای بشکند، یک بستهی پستی به ایوان خانهای برسد، یک بوتهی گوجهفرنگی جوانه بزند، روی شیشهی ماشینی گِل بپاشد،... همهی اینها موبهمو در شهر دیگر رخ میدهد. «ناظران» و «همتاسازها» یکسره در کار رصد کردن و اعمال تغییراتاند. راویِ «آن شهر دیگر» دوباره همان راوی اولشخص تحلیلگر است که پرسشهایی در ذهن دارد: از نسبت کپی و اصل؛ از ضرورت تماشای زندگی، زندگی دیگران و زندگیای که بدان مشغولیم؛ از ضرورت وجود آن شهر دیگر، شهری که نه جای زندگی، که ویترین زندگی است.
«برج»، مثل داستان «گنبد»، ماجرای یک ابرسازه است، این بار برجی عظیم که سودای رسیدن به بهشت دارد. شروع داستان وقتی است که برج کف بهشت را سوراخ کرده و به مقصد رسیده است. در ادامهی داستان، مدام عقب و جلو میرویم و از ماجرای برپایی برج و پیامدهای آن باخبر میشویم. برپایی برج، زندگی شهر را عوض کرده بود، هیکل بلندش سایهای وسیع بر شهر انداخته بود و پایهی عریضش سطح بزرگی از آن را اشغال کرده بود، ولی مهمتر از اینها معناهای تازهای بود که برج به زندگی مردم میداد، وسوسههایی که در دلشان میانداخت، و رؤیاهایی که برایشان میساخت، آنچه زندگی را به روال گذشته ناممکن میکرد. بعد از برج، مکانهای مختلف زندگی در نسبت با برج تعریف میشد: دشتِ پای برج، بیرون از سایهی برج، طبقات پایین برج، طبقات بالای برج، میانهی برج؛ حتی ایدهی تازه هم از برج خلاصی نداشت و بر ضد برج و در نفی آن بالیده بود: «برج وارونه»، رو به سمت پایین، به زیرِ زمین که منزلگاه مرگ بود. برجِ میلهاوزر یادآور برج افسانهای بابل است، ولی خیال میلهاوزر همواره متصل به واقعیت است. رئالیسم جادویی او عجیبترین و خیالیترین موقعیتها را به علتها و عوامل زمینی، به واقعیتهای زندگی انسانی، مقید میکند و از دل این مواجهه درکی تازه از واقعیت میآفریند. در این چهار قصهی خیالی، میشود به واقعیت معماری اندیشید.
#یادداشت #مهنام_نجفی
@asmaaneh
◼️ کریم الحسینی (آقاخان چهارم) چهارم فوریه ۲۰۲۵ درگذشت.
کریم الحسینی، چهلونهمین امام شیعیان اسماعیلی نزاری، از حامیان برجستهی حوزهی هنر و معماری جهان اسلام شناخته میشود. وی دانشآموختهی رشتهی تاریخ از دانشگاه هاروارد و بنیانگذار شبکهی توسعهی آقاخان (AKDN) است و در حفظ میراث فرهنگی، مرمت و حفظ محوطههای تاریخی، و شناسایی طرحهای معمارانهای کوشید که به محیط زیست و جامعه توجه داشتند.
از دیگر اقدامات وی میتوان به تأسیس دانشگاه آسیای میانه، دانشگاه آقاخان، مؤسسهی مطالعات اسماعیلی، بنیانگذاری جایزهی معماری و موسیقی و محیط زیست آقاخان اشاره کرد.
🔸اطلاعات بیشتر:
https://www.bdonline.co.uk/news/aga-khan-dies-aged-88-champion-of-islamic-architecture-and-cultural-heritage/5134198.article
@asmaaneh
✏️بحثهایی نو دربارهی میراث تصوف یزد و مجموعهی سلطان شیخداد
۲ـ شناخت سازمان تصوّف «دادائیه» و جایگاه آن در یزد قرون میانی اسلامی [ص ۳ از ۴]
🔺به همین سبب، گمان میرود دلیل عدم تمرکز بر هویت فیروزانی شیخ، میتوانسته از سویی تأکید بر محل ارشاد و ولایت وی و از سویی دیگر، آگاهی به این تزلزل جایگاه و کمک به تثبیت قدرت شیخ دادا و سازمان و جریان نوپای تأسیسشدهی وی در یزد با وجود سبقهی رقابت و در سطح تشدیدشدهی آن، بدخویی و دشمنی از سوی برخی گروههای محلی، بوده باشد. تثبیت قدرتی که احتمالاً همراهی وی با نهاد قدرت و حکومت به آن کمک کرده و برای همین سبب شده نام او پرآوازه گشته و سازمانش قدرت و دوامی بیشتر یابد. حمایت و دلدادگی شاهان آل مظفر و قاضی شهابالدین باعمران، پیش و پس از فوت وی، مثالی از پشتوانه و تکیهی حکومتی او است.[۲۰]
چنانچه پیشتر نیز ذکر شد، پس از بازگشت از سفر حج، شیخ دادا سازمان دادائیه را سامان بخشید، قدرت و نفوذ آن را افزایش داد و خانقاههای مختلفی را در قراء یزد ایجاد کرد[۲۱]؛ خانقاههایی که از سویی مخارج و هزینههای نگهداری آنها، وابسته به رقبات داخلی و سرمایهها و حمایتهای بیرونی بوده و از سویی دیگر، کارکردشان برحسب استفادهی چند عملکردی از خانقاه در قرون میانی دورهی اسلامی و نمونههای مشابه در یزد و جانمایی موقعیت آنها بر سر راههای تجاری کرمان- ری و یزد- تبریز، تنها پایگاه دینی نبوده، کاربریهای اقامتی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی داشتند و همپای موقوفات دیگر ازجمله وقفیات سادات عریضی حسینی یزدی [۲۲]، سبب رونق دوبارهی راههای تاریخی شدند. موقوفاتی که قدرت و نفوذ سازمان را به سبب توسعهی راهها و بهبود اقتصاد و تجارت، فراهم آوردن امکانات عامالمنفعه و فراهم آوردن مقبولیت نزد مردم و مشارکت در توسعهی زیرساختهای موردنیاز و ایجاد رضایت نزد حاکمان، افزایش میداده است. البته، مقایسهی سازمان دادائیه با سازمان سادات عریضی حسینی یزدی، دو سازمان همدورهی قدرتمند در شهر یزد، نشان میدهد اگر خاندان حسینی یزدی از قدرت بیشتری در پایتخت و دربار ایلخانی بهخصوص در زمان حیات و وزارت اعظم خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی بهواسطهی دوستی دیرینه و پیوند خویشاوندی، برخوردار بوده و منازعاتی پنهان و پیدا با حکام محلی آل مظفر داشته است، برعکس خاندان دادائیان احتمالاً در یزد نفوذ بیشتری در دربار حکام محلی داشته [۲۳] و از حمایت بسیاری در میان آنها برخوردار بوده است. این مسئله از طرفی منجر به اقتدار سازمان دادائیه و تثبیت جایگاه شیخ دادا و فرزندانش شد و شاید باعث شد این سازمان در منطقه، دوام و حیات بیشتری نسبت به دیگری بیابد؛ از طرف دیگر ارشاد و ولایت را تا حدی سیاسی و وابسته به میل حکام منطقه نمود.[۲۴]
«دستار اَلجَه» شیخ دادا، دستاری که پس از الهام غیبی ولایت به شیخ توسط مرادش پیر اندایان تقدیم او میگردد، نماد صوفیان سازمان دادائیه و چنان تاج حاکم بر سر اقطاب حلقهی دادائیان بهحساب میآمد و چه شخص شیخ دادا و چه قطبهای بعدی دادائیه آن را، در جای نماد این سلسله و سازمان، بر سر میبستند. «دَسْتار» پارچهای است که آن را به صورت عمامه، یا به شکلی ویژه به دور سر میپیچند[۲۵] و «اَلجَه» نیز لغتی ترکی است به معنی نوعی قماش و پارچهی راهراه و رنگارنگ[۲۶]؛ اگر «اَلجَه» بهکاررفته در متون تاریخی دلالت بر اسمی خاص یا معنایی دیگر که نزد ما فراموششده است، نداشته باشد، احتمالاً منظور پارچهای راهراه و رنگارنگ بوده که بر سر بسته میشده است. همچنین، گمان میرود «سلطان» و «شاه» القابی بوده که در سازمان دادائیه برای سرسلسله و قطب استفاده میشده است؛ چراکه در تمامی تواریخ محلی، هنگام نام بردن شخص جزء جداییناپذیر نام او بوده است؛ عناوینی که برای حاکمان و فرمانروایان سیاسی کاربرد داشته و گویی مریدان و پیروان در عالم عرفان و دین، با کاربرد این القاب، جایگاه حکمرانی مشابه برای آنان قائل میشدند.[۲۷]
پس از شیخ، فرزند او محمود عهدهدار مقام قطب و ادارهی سازمان دادائیه شد. چنانچه در یادداشت قبل بهتفصیل گفته شد، او یکی از مقتدرترین اقطاب این سازمان به شمار میآمد و قدرت و ثروتش را افزایش و خانقاههایش را گسترش میدهد. مدفن و مجموعهی باقیمانده از وی در قریهی بُندَرآباد منطقهی رُستاق یزد امروزه با نامهای «خانقاه سلطان محمود» و «سلطان بُندَرآباد» معروف است. بعد از وی، سه فرزند دیگر شیخ پس از محمود یعنی علی، حسن (ابوبکر) و محمد[۲۸]، نیز دارای مقام ولایت و عهدهدار تولیت خانقاههای دادائیه شدند.🔻
#یادداشت #وحید_آقایی #محمدحسین_دهقانی
@asmaaneh
✏️بحثهایی نو دربارهی میراث تصوف یزد و مجموعهی سلطان شیخداد
۲ـ شناخت سازمان تصوّف «دادائیه» و جایگاه آن در یزد قرون میانی اسلامی
وحید آقایی، محمدحسین دهقانی
همانطور که پیشتر در یادداشت نخست منتشرشده* از این سلسله نوشتار عنوان شد، یکی از مهمترین میراث برجایمانده از شیخ تقیالدّین دادا محمّد، معروف به شیخ دادا، سازمان تصوف «دادائیه» است.
وجهتسمیهی نام ذکرشده از دو منظر شایان تأمل و بررسی است؛ نخست چرایی سازمان نامیدن جریانهای تصوف در ایران قرون میانی اسلامی و علل این کاربرد. تصوف در سیر تاریخی خود مراحل مختلفی را پشت سر میگذارد و در گذار زمان فرایندی یکدست و رویکردی یکسان و مشابه نزد پیروان آن، اتفاق نمیافتد؛ چنانکه در هر قرن عملکرد بخشی از متصوّفه با پیشینیان خود متفاوت میشد. اگرچه فارغ از ارزشگذاری و داوری، در این بین بودند همچنان تعدادی دیگر که بر مقاطع پیشین پای میفشردند و میراث آنها را تداوم میدادند. از این رو، با وجود امکان ترسیم یک دستهبندی کلی، وقتی دلیلهای ذکرشده کنار فقر پژوهش در این حوزه و فقدان منابع مطالعاتی و بهطور خاص شواهد مادّی و معماری از دوران گذشته توأمان با فشار یک نگاه بغضآلود و ایدئولوژیک مینشیند [۱]، سبب میشود که هنوز نتوان یک روایت پیوسته و تعمیمپذیر دقیق برای تجربهی تاریخی تصوف در ایران ارائه داد. در دستهبندی کلی موجود[۲]، اگر نزد نخستین پیروان متصوفه در ایران تصوف با زهد، چلهنشینی، فقر و پرهیز از همسفرهشدن با دولتمردان و دنیادوستان معنا میشده است، در قرون میانی اسلامی، بهویژه در دورهی ایلخانی و پس از حملهی ویرانگر مغول، با سبقهی حمایت خلفای عباسی و حکام تُرک پیش از مغول از تصوف و تغییر جایگاه صوفیان به همکاری و جلب حمایت متمولان و حاکمان و بهرهگیری از منابع مادّی در دسترس برای گسترش ارشاد تصوف و ایفای نقش اجتماعی بیشتر نهاد خانقاه، به دلیل بدل شدن خانقاه به ملجأ و پناه ماحصل دگرگونیهای بنیادین زندگی اجتماعی – اقتصادی مردم، ناامیدی از تغییر و ناگزیری از پذیرش وضع پس از ویرانیهای حملهی مغول و بدل شدن دعوت به صبر و توکل متصوفه به راهکاری برای تسکین عوام، پیوند خوردن جایگاه مشایخ و زهاد صوفیه نزد حاکمان مغول با باورهای درونی قومی آنها و شکلگیری یک حرمت، تقدس و اعتبار عمومی، توجه و تمایل ایلخانان بزرگ نظیر غازان خان و درباریان تأثیرگذار مانند خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی و فرزندش، خواجه غیاثالدین، به تصوف و مرجعیت مشایخ صوفیه در بدنهی جامعه هم به سبب حمایتهای دولتی و هم به سبب اقبال عمومی گسترده با توجه به روی آوردن جامعه به اشراق و باطنگرایی شروعشده از دورهی سلجوقیان[۳]، تصوف و خانقاه جایگاهی مهم و رونق یافت و نحلههای فکری و جریانهای مختلف، بهسوی ساختارمند شدن حرکت کردند. بدینصورت، متصوفه در حوزههای مختلف جامعه و حاکمیت نفوذ کرده و این قدرت و جایگاه تا آنجا پیش رفت که برای مثال، جریانهای آزادیخواه این دوران غالباً سر از خانقاه برآورده[۴] و هر یک برخلاف گذشته و زندگی زاهدانهی قهریشان با دولت و دنیا داعیهدار حکومت و ایفای نقش در سیاست شدند؛ چنانچه در نهایت نیز موفق شد و صفویه توانست به این آرمان دست پیدا کند و پس از نشستن بر کرسی قدرت، هممسلکان و اندیشههایشان را وابسته به خویشتن نمود، تضعیف یا نابود سازد.[۵] گروههایی که به پشتوانهی قائل شدن مقام ولایت برای جریان فکری و اقطاب خود، پا را از ارشاد فراتر گذاشت و با کوشش برای تثبیت جایگاهشان در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، هر یک ساختاری برای خود تعریف کردند، شیوهی حیات و انتخاب قطب خود را از شیخ و مرید غالباً به پدر و پسر و وراثت و جانشینی تغییر دادند و ورای مذهب و ارشاد طریقت، هر یک فعالیتهای متنوعی را در پیشگرفتند و سازوکاری دقیق و نظاممند برای اداره و مدیریت آنها تعریف کردند. به همین دلیل، نام «سازمان» واژهی مناسبی برای تصوف و گروههای آن در این دوران و «تصوف سازمانیافته»، به تأسی از دستهبندی ارائهشده توسط داریوش رحمانیان، مورخ و استاد دانشگاه، نام این مرحله حیات تاریخی تصوف در ایران میتواند باشد؛ چراکه دیگر یک جریان یا نحلهی فکری با گروهی مرید و پیرو نبوده و به تشکیلاتی ساختارمند با فعالیتهایی هدفمند در زمینههای مختلف بدل شدهاند و اگرچه از حمایتهای نسبی گروهها یا افرادی در حکومتهای سرزمینی و محلّی برخوردار بودند، خود جایگاه و پایگاهی مستقل در اجتماع داشته و بهعنوان یکی از رئوس قدرت در این دوران تغییر نقش دادهاند.🔻
#یادداشت #وحید_آقایی #محمدحسین_دهقانی
@asmaaneh
🎙 پای درس استاد پیرنیا: مدارس سنتی ایران
ستاره صابرینژاد
در دین اسلام آموختن علم و دانش اهمیت بسیار زیادی دارد؛ بهطوری که در قرآن نیز تأکید بسیاری به فراگیری دانش شده است. اهمیت این امر به قدری است که مثلاً اگر اسرای جنگی باسواد بودند، با تعلیم دانش به دیگر مسلمانان آزاد میشدند. بعد از ورود دین اسلام به ایران، آموزش علوم در دو سطح ابتدایی و عالی در مدارس سنتی انجام میشد؛ بهطوری که طلاب ابتدا باید سطوح مقدماتی که شامل ادبیات فارسی، ادبیات عرب، آموزههای دینی مانند فقه و اصول و ... را میگذراندند و بعد از اتمام این دوره، هر یک از آنها شاخهای از علوم مانند ریاضیات، نجوم، ادبیات و ... را انتخاب میکردند. به دلیل حضور طولانیمدت طلاب در مدارس، سازندگان تلاش میکردند فضای مدارس را زیبا و مفرح بسازند. این مدارس معمولاً درونگرا بودند. اتاقهایی که محل سکونت طلابِ سطح ابتدایی بود، در اطراف حیاط که دارای باغچه و حوض بود قرار داشت. این اتاقها به بیرون از مدرسه راه نداشت و فقط تعدادی از آنها که جایی برای تأمین مایحتاج طلاب بود به بیرون راه داشت. صحافی کتابها و ادوات نوشتن از جملهی آن احتیاجات بود. در مقابل، هر یک از اتاقهای طلاب یک ایوانچه داشت و در انتهای هر یک از آنها، فضایی به نام پستو وجود داشت. پستوها اغلب دو اشکوبه بود که فضای پایین آن مکانی برای آشپزی و قرار دادن وسایل بود و فضای بالای آن جای دنجی برای استراحت و مطالعه. در طبقهی بالای هر مدرسه نیز معمولاً تعدادی اتاق بزرگ یافت میشد که مخصوص طلاب در سطوح عالی بود. راهروی رفتوآمد به این اتاقها، جهت حفظ آرامش و سکوت در طبقهی بالا در پشت اتاقها قرار داشت. از دیگر اندامهای اصلی مدارس، مَدرس (جایی برای آموزش و گردهمایی طلاب)، مسجد و کتابخانه بود که داخل مدرسه به چشم میخورد. فضاهای فرعی مدارس نیز مانند اتاقهای خادمین، مؤذن و چراغدار در داخل یا اطراف مدرسه واقع بودند.
#پیرنیا #ستاره_صابرینژاد #صداهای_آسمانه
@asmaaneh
📢فراخوان ارسال مقاله برای همایش «شهرهای گمشده در چشمانداز جهانی»
🔸زمان برگزاری: ۱۶- ۱۷ اکتبر ۲۰۲۵ | ۲۴- ۲۵ مهر ۱۴۰۴
🔸محل برگزاری: دانشگاه کامپانیا لوئیجی وانویتلی، کازرتا، ایتالیا
"Lost Cities in a Global Perspective"
Many cities, all over the world, have disappeared over the centuries, abandoned - but perhaps never forgotten -, destroyed by natural disasters or buried under new urban layers (Teotihuacán, Chichén Itzá, Copàn, Tulum, Angkor, Petra, Rome, Pompeii, Herculaneum, Brescia), re-emerging for different reasons. Fascinating historians, explorers, archaeologists, architects and artists, the ‘lost cities’ - both literally and metaphorically - have continued to exist in literary sources, descriptions, chronicles and sometimes in iconographic representations.
Pompeii and Herculaneum are two of the most famous cities that disappeared due to natural disasters. Although according to historiographical and narrative tradition their ‘discovery’ occurred in conjunction with the start of the Bourbon excavations in the 18th century, the VeLoCi project, however, has demonstrated how even before the start of systematic excavations, material traces of the existence of ancient cities had emerged and, on the other hand, there was no lack of literary, antiquarian and scientific sources dedicated to the history of these disappeared cities. Similarly to the Vesuvian cities, other cities, which disappeared following catastrophes or simple stratification, were not unearthed, despite their historical past being well known.
What was then the perception, the relationship of coexistence and/or study and knowledge with the buried/lost cities in the different cultures of the world in the early modern era? What phenomena or episodes have reactivated their systematic research? What are the operational, scientific and epistemological approaches to the discovery of the past? What are the reasons that suggest seeking and valorising the past?
Starting from the case study of the Vesuvian cities, the international conference Lost Cities in a Global Perspective: Sources, Experience, Imagery in Early Modern Period (XV-XVIII century) is aimed to investigate in an interdisciplinary and comparative way the material and imaginary dimensions assumed by the lost cities in a global perspective, before the birth of archaeology as a science in the 18th-19th century. We invite scholars from a variety of disciplines, including architectural history, art and literary history, history, history of science, archaeology, cultural studies, and other related fields, to submit papers examining cases from any geographical context. Interdisciplinary approaches are particularly welcome, as are contributions that reflect on the exchange of knowledge and cultures at a global level.
🔸مهلت ارسال چکیده: ۱۵ مارس ۲۰۲۵ | ۲۵ اسفند ۱۴۰۳
🔸برای کسب اطلاعات بیشتر و آشنایی با محورهای اصلی همایش به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://arthist.net/archive/43844
#خبر
@asmaaneh
📘معرفی کتاب: «کار و کلام هوشنگ سیحون»
در گفتگو با آزاده حسن بارانی، الهه حسن بارانی و ساغر کاظمی
نشر شین، ۱۴۰۲
🔹اطلاعات بیشتر دربارهی کتاب:
https://shinpub.com/product/%da%a9%d8%a7%d8%b1-%d9%88-%da%a9%d9%84%d8%a7%d9%85-%d9%87%d9%88%d8%b4%d9%86%da%af-%d8%b3%db%8c%d8%ad%d9%88%d9%86/
#معرفی_کتاب
@asmaaneh
📝واژهی هفته: exedra
🔸برگرفته از مصوبات کارگروه واژهگزینی نوروزگان
#واژه_هفته #واژگار #نوروزگان
@asmaaneh
📢برگزاری جلسهی دفاع از پایاننامهی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشکدهی معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی
🔹 قانون بلدیه و تأثیر آن بر فضاهای شهری تهران، ۱۳۰۹-۱۳۲۰
🔸دانشجو: آذین شاهمنصوری
🔸استاد راهنما: دکتر زهرا اهری
🔸داوران: دکتر محمد فلاح، دکتر آزاده آقالطیفی
شکلگیری نهاد بلدیه در ایران به دورهی مشروطه بازمیگردد؛ زمانی که با تصویب نخستین قانون بلدیه، در سال ۱۲۸۶، مدیریت شهری وارد مرحلهی جدیدی شد. این قانون بهعلت مشکلات سیاسی کشور، نوپایی نهاد بلدیه، و کاستیهای قانونْ، بهطور کامل اجرا نشد. در سال ۱۳۰۹ مجلس شورای ملی قانون بلدیهی جدید را تصویب کرد. با تصویب قانون و گسترش اختیارات بلدیه، طرحهای بسیاری برای تحول کالبدی شهرها اجرا شد و تهران، در جایگاه پایتخت، در کانون این تحولات قرار داشت. شهر تهران با تخریب حصار ناصری وارد مرحلهی تازهای از توسعه شد. خیابانهای مستقیم و وسیع تازه جایگزین معابر پرپیچ و تنگ قدیمی شد، بناهای جدید با کارکردهای تازه در شهر قد برافراشت، و نظام تازهای برای مدیریت شهر شکل گرفت. بلدیه، بهمثابهی بازوی اجرایی قانون، نقشی کلیدی در شکلدهی به چهرهی تازهی شهر ایفا کرد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط میان تحولات کالبدی تهران و اقدامات بلدیه برای اجرای قانون بلدیه، در بازهی سالهای ۱۳۰۹ تا ۱۳۲۰، بود. بهاینمنظور، با استفاده از راهبرد تاریخی و بهرهگیری از اسنادْ چیستی و چگونگی اقدامات بلدیه توصیف شد. پساز تبیین ارتباط قانون با اقدامات بلدیه، با تحلیل و تفسیر اطلاعاتْ تأثیر اقدامات بر کالبد شهر بررسی شد. نتایج این تحقیق نشان داد، شهرداری علاوهبر تأمین نیازهای شهروندان، در پی نمایش چهرهای «باشکوه» از شهر بود که بازتابی از پیشرفت کشور و «تابع ترقیات عصر» باشد. قانون بلدیه با فراهمآوردن اختیارات مالی و اجرایی امکان پیگیری این هدف را برای بلدیه فراهم کرد. برای انجام این منظور، به «اصول منظم بلدی» نیاز بود. نظمبخشی دو جنبه داشت: سازماندهی فضاهای شهری برای ترویج بهداشت و زیباسازی، و تدوین و اجرای مقررات برای جلوگیری از تصرفات غیرقانونی. این فرآیند نظمدهی به ابزاری برای کنترل فضاهای شهری تبدیل شد. تسهیل سازوکار عملی و ایجاد نهادهای نظارتی نیز برای تحقق این اهداف بود تا بتوان چنین چهرهای را بهسرعت ساخت. شهرداری در این زمان اقدامات بسیاری در شهر انجام داد. مطالعات دربارهی تهران اغلب تحولات را بر کل شهر مؤثر دانستهاند، اما این اقدامات در همهجای شهر یکنواخت نبود. شهرداری خیابانهای «معروف» شهر را با نماهای جدید، بناهای تازه، مبلمان، فضای سبز، و خیابانهای عریض و منظمْ بهروز کرد تا عرضهگاه شکوه و پیشرفت شهر باشد. درحالیکه بخشهای دیگر شهر، جز در موارد معدودی، از این تحولات بازماند. همچنین تمرکز شهرداری بر بهبود کیفیت زندگی در شمال شهر به شکلگیری دوگانگی فضایی انجامید. بهاینترتیب شمال زیبا و درخور نمایش در مقابل جنوب پوشاندنی شکل گرفت.
🔸زمان: دوشنبه، ۲۹ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۲
🔸مکان: دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدهی معماری و شهرسازی، سالن دفاع
#خبر #آذین_شاهمنصوری
@asmaaneh
📢برگزاری جلسهی دفاع از پایاننامهی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشکدهی معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی
🔹 از توپخانه تا سپه
🔸دانشجو: مهیار ابراهیمزاده نامور
🔸استاد راهنما: دکتر زهرا اهری
🔸استادان مشاور: دکتر مهنام نجفی و دکتر مهرداد قیومی بیدهندی
🔸داوران: دکتر زهره تفصلی، دکتر حمیدرضا جیحانی
میدان توپخانه یکی از مهمترین فضاهای شهری تهران بود که در جریان توسعهی شهر در دورهی ناصری شکل گرفت. بدنههای این میدان با هدف استقرار توپها و توپچیان احداث شد، اما موقعیت آن در مرز میان محلات جدید و قدیم، از همان ابتدا نقشی فراتر از فضایی نظامی به آن بخشید و آن را به نقطهای کانونی و گذرگاهی همگانی در شهر تبدیل کرد. با وجود پژوهشهای متعدد دربارهی تحولات این میدان، تاکنون هیچیک بهطور ویژه بر دورهی مدنظر این پژوهش متمرکز نبودهاند. در این پژوهش، تحولات میدان توپخانه از زمان ترور ناصرالدینشاه تا استعفای رضاشاه بررسی شده است. برای این منظور، با اتخاذ راهبردی تاریخی و بهرهگیری از منابع دستاول، تغییرات کالبدی، کارکردی، رویدادی و فعالیتی میدان تحلیل و تفسیر شده است تا ضمن آشکار ساختن خصوصیات فضایی این میدان، چگونگی تحول آن در بازهی یادشده تبیین شود.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که میدان توپخانه طی این چهلوپنج سال، هرگز در وضعیت سکون باقی نماند و پیوسته دستخوش تغییر شد. بهگونهای که در میدان سپه، که جانشین توپخانه شد، تنها نشانههای اندکی از میدان پیشین بهجا ماند. بااینحال، این تحولات به معنای حذف کامل گذشته نبود، بلکه میدان، همچون دیگر فضاهای شهری، لایههایی از تاریخ خود را حفظ کرده بود. بنابراین، با وجود آنکه میدان سپه در ظاهر فضایی کاملاً متفاوت از میدان توپخانه به نظر میرسد، اما این دگرگونی به معنای گسست کامل از گذشته نیست. در روند این تغییر، میدان توپخانه در دورهی ناصری بهعنوان خانهی توپها و توپچیان و محل استقرار خانهی یک صاحبمنصب شناخته میشد، درحالیکه در دورهی رضاشاه، میدان سپه به فضایی بدل شد که نهادهای مدنی مدرن در آن با عمارتهایی باشکوه مستقر بودند. برخلاف تصور بسیاری که میدان توپخانهی دورهی ناصری را حکومتی میدانند، وجود خانهی یک صاحبمنصب در بدنهی اصلی میدان و همچنین دروازهی بابهمایون بهعنوان نماد حضور شاه، نشان از عدم تمرکز کامل قدرت در این میدان دارد. در مقابل، میدان سپه فضایی بود که در آن مجسمهی شاه در بهترین نقطه قرار گرفت و تمامی بدنههای میدان بر این حضور تأکید داشتند. بدینترتیب، میدان سپه برخلاف توپخانه، تجلیگاه قدرت مطلقهی حکومت بود.
🔸زمان: یکشنبه، ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۲
🔸مکان: دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدهی معماری و شهرسازی، سالن دفاع
#خبر #مهیار_ابراهیمزاده
@asmaaneh
📢برگزاری جلسات دفاع از پایاننامهی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشکدهی معماری و شهرسازی دانشگاه هنر ایران
🔹 بررسی تحولات تاریخی و سبکی مدرسهی دودر مشهد در بستر معماری تیموری
🔸دانشجو: فاطمه گلافشانی
🔸استاد راهنما: دکتر محمود ارژمند
🔸استاد مشاور: دکتر مهدی گلچین عارفی
🔸داوران: دکتر نادیه ایمانی، دکتر عبدالله موذنزاده
🔸زمان: سهشنبه، ۲۳ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۳
🔹 بررسی مدارس دختران از مشروطه تا پایان پهلوی؛ نمونهی موردی: مدارس دختران یزد
🔸دانشجو: هما اسماعیلی
🔸استاد راهنما: دکتر نادیه ایمانی
🔸داوران: دکتر مصطفی کیانی، دکتر رضا شکوری
🔸زمان: سهشنبه، ۲۳ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۴۵
🔹 بررسی تحولات آرایهها و تزئینات معماری دورهی پهلوی اول در بناهای عمومی تهران
🔸دانشجو: الهام لیلیان
🔸استاد راهنما: دکتر رضا شکوری
🔸داوران: دکتر مصطفی کیانی، دکتر منوچهر معظمی
🔸زمان: سهشنبه، ۲۳ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۰
🔹مکان: دانشگاه هنر ایران، پردیس باغ ملی، دانشکدهی معماری و شهرسازی
#خبر
@asmaaneh
✏️موزهی آقاخان در تورنتو٭
موزهی آقاخان در تورنتو یکی از نهادهای فرهنگی پیشرو در جهان اسلام، به عنوان بخشی از شبکهی مؤسسات فرهنگی آقاخان (AKTC)، نقشی کلیدی در ترویج درک متقابل میان فرهنگها ایفا میکند. این موزه با تمرکز بر هنر، معماری و میراث فرهنگی جهان اسلام، رویکردی نوین به نمایشگاهها و برنامههای آموزشی دارد که آن را به مرکزی پویا برای گفتوگوی بینفرهنگی تبدیل کرده است.
موزهی آقاخان در تورنتو در سال ۲۰۱۴ به طور رسمی افتتاح شد؛ اما ریشههای مفهومی آن به دههها قبل بازمیگردد. این موزه با الهام از ایدههای آقاخان چهارم، رهبر معنوی شیعیان اسماعیلی، طراحی شد تا به عنوان پلی میان شرق و غرب عمل کند. مأموریت اصلی آن، بازتعریف نقش موزهها در جوامع معاصر است؛ نه صرفاً به عنوان فضایی برای نمایش اشیاء تاریخی، بلکه به عنوان محفلی برای اکتشاف، یادگیری و درک پیچیدگیهای فرهنگ اسلامی.
موزهی آقاخان با برگزاری نمایشگاههای بینالمللی، مفاهیم سنتی موزهداری را به چالش کشیده است. برای نمونه، نمایشگاه «مسیرهای مسافران امت اسلامی» (۲۰۱۸) با الهام از اسطورهی «نخ/ریسمان آریادنه»، مسیرهای تاریخی حجاج، بازرگانان و هنرمندان را از آندلس تا چین بازسازی کرد. این نمایشگاه با استفاده از نقشههای تعاملی روی زمین و دیوارها، حس حرکت و اکتشاف را به بازدیدکنندگان منتقل میکرد.
نمایشگاه دیگری با عنوان «هنر ترکیبی: گفتوگوی شرق و غرب» در لندن و پاریس برگزار شد که آثار هنری اسلامی و اروپایی را در کنار هم قرار داد. این نمایشگاه با جذب بیش از ۱۶۸۰۰۰ بازدیدکننده، نشان داد که چگونه هنر میتواند مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را درنوردد.
موزهی آقاخان تنها به نمایش آثار محدود نمیشود؛ بلکه برنامههای آموزشی متنوعی برای گروههای سنی مختلف طراحی کرده است. به عنوان مثال، پروژهی «مدرسه و موزه» با همکاری مدارس تورنتو، بازدیدهای هدفمندی را برای دانشآموزان و خانوادههایشان سازماندهی میکند. در این برنامهها، دانشآموزان با مفاهیم پایهی هنر اسلامی، مانند خوشنویسی و معماری، آشنا میشوند.
علاوه بر این، تولید کاتالوگهای چندزبانه (انگلیسی، آلمانی، پرتغالی) و کارگاههای تعاملی، امکان دسترسی گستردهتر به محتوای نمایشگاهها را فراهم میکند. نمایشگاه «اسلام: هنر و اکتشاف» در برلین (۲۰۱۱) نمونهای موفق از این رویکرد بود که با مشارکت دانشگاهیان و صنعتگران، مفاهیم پیچیده را به زبانی ساده ارائه داد.
ساختمان موزهی آقاخان در تورنتو، طراحیشده توسط معمار برجسته فومیهیکو ماکی، ترکیبی از عناصر مدرن و سنتی اسلامی است. استفاده از نور طبیعی، فضاهای باز و مصالحی مانند سنگ و شیشه، حس هماهنگی با طبیعت و فرهنگ را تقویت میکند. بخشی از موزه به نمایش دائمی آثار هنری اسلامی اختصاص دارد، در حالی که فضاهای موقت آن میزبان نمایشگاههای موضوعی با رویکردهای تجربی است.
موزهی آقاخان با چالشهایی مانند جذب مخاطبان جوان و تطبیق با فناوریهای دیجیتال روبهروست. با این حال، پروژههایی مانند «اکتشاف دیجیتال» که از واقعیت مجازی برای بازسازی سایتهای تاریخی استفاده میکند، نشان میدهد که این نهاد به دنبال نوآوری است.
در آینده، موزه قصد دارد نمایشگاههایی با محوریت مسائل معاصر جهان اسلام، مانند مهاجرت و تغییرات اقلیمی، برگزار کند. این رویکرد نهتنها نقش موزه را به عنوان نهادی زنده تقویت میکند؛ بلکه آن را به فضایی برای گفتوگوهای ضروری در عصر حاضر تبدیل میسازد.
موزهی آقاخان در تورنتو، با ترکیب هنر، آموزش و فناوری، الگویی نوین از موزهداری در قرن بیستویکم ارائه میدهد. این موزه نهتنها حافظ میراث گذشته است؛ بلکه با بازتعریف مفاهیمی مانند «اکتشاف» و «درک متقابل»، به نهادی پیشرو در عرصهی جهانی تبدیل شده است. در دنیایی که نیاز به گفتوگوی فرهنگی بیش از هر زمان احساس میشود، موزهی آقاخان نقش خود را به عنوان پلی میان تمدنها بهخوبی ایفا میکند.
*بیشتر دادههای مطلب بالا چکیدهای از مقالهی زیر است:
بنوآ ژونو. «موزه آقاخان در تورنتو». در هنر اسلامی و موزه، رویکردهایی به هنر و باستانشناسی جهان اسلام در قرن بیست و یکم. ترجمهی کورس سامانیان، معصومه کریمی. تهران: نشر سینا، ۱۴۰۲، ص ۳۸۳-۳۹۳.
#یادداشت
@asmaaneh
🖋معرفی مقاله: «از هم گسیخته: بزرگراهها و شکست پروژهی عباسآباد در تهران»
محمدفرید مصلح
Fragmented: highways and the failure of the Abbasabad project in Tehran
عباسآباد یکی از بزرگترین پروژههای نمادین سیاسیِ شهری در ایران معاصر است که مساحتی بیش از ۵.۵ میلیون متر مربع دارد. علیرغم اهمیت سیاسی آن از دههی ۱۳۴۰ش و تدوین شش طرح جامع ویژه در دو رژیم سیاسی مختلف، این پروژه با تأخیرهای قابلتوجه و از همگسیختگی مخربی مواجه شده است. با وجود اینکه تمامی روایتها تاریخچهی ناموفق اراضی عباسآباد را به کاستیهای کلانِ سیاسی نسبت میدهند، در این پژوهش، فهم این شکست با تمرکز بر یک کنشگر نادیده، ناگفتمانی و غیرانسانی انجام گرفته است؛ کنشگری به نام بزرگراه در سراسر پروژه حاضر است و طرح رسمی فعلی را به مناطق متعددی تقسیم کرده است که هر یک از این مناطق کارکردها و چشماندازهای متفاوتی دارند. از آنجا که رویهمرفته این پروژه یک شکست به شمار میآید، تاریخچهی شکست آن مهمتر از روایتهای رسمی دیگری است که در طرحهای جامع بازنمایی شده است.
با بهرهگیری از رویکرد تبارشناسی فوکویی و گذار از مفهوم سیاست به سیاستِ نسبتمند بر اساس نظریهی کنشگر-شبکه، بزرگراهها به عنوان کنشگرانی ظهور میکنند که نقشهای مختلف و تأثیراتی مهم بر شکلگیری اراضی عباسآباد دارند و به شکل مداوم با اراضی عباسآباد تعامل داشته و تکامل یافتهاند. این روایت از دیدگاهی زمینهگراتر برخوردار است و نشان خواهد داد که بزرگراهها بر طرحهای جامع مؤثر بودهاند و نه برعکس. افزون بر این، با وجود اینکه سیاستمداران فرصتهایی برای در نظر داشتن عوامل اینچنینی داشتهاند، اما نیروهای کلانْسیاسی با دنبالکردن کانسپتهای یکپارچه در مقیاس عظیم، آنها را نادیده گرفتند.
◽️مشخصات مقاله:
Mosleh, M. F. (2025). Fragmented: highways and the failure of the Abbasabad project in Tehran. Planning Perspectives, 1–26.
https://doi.org/10.1080/02665433.2024.2436144
◽️اطلاعات بیشتر دربارهی مقاله:
https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/02665433.2024.2436144
#معرفی_مقاله
@asmaaneh
📢هشتصدوهفدهمین شب از شبهای بخارا: شب ارمغان محمّدجواد مشکور و برگزاری پنجمین دورهی جایزهی سعی مشکور
دکتر محمّدجواد مشکور (اسفند ۱۲۹۷ - ۲۵ فروردین ۱۳۷۴)، از نسل طلایی دانشمندان چنددانشی سدهی اخیر ایران و از جمله استادانی است که تحقیقات ارزشمندی دربارهی تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام، زبانهای باستانی ایرانی و سامی، ادب فارسی و عربی از خود به یادگار گذاشته است.
همچنین در این شب، از خانم دکتر نگار ذیلابی به عنوان پنجمین برگزیدهی جایزهی سعی مشکور تقدیر خواهد شد.
نگار ذیلابی، دانشآموختهی دکترای تاریخ و تمدن اسلامی از دانشگاه تهران و استادیار دانشگاه شهید بهشتی و پژوهشگر تاریخ اسلام و از جمله دانشپژوهان مطرح در زمینهی تاریخ اجتماعی و فرهنگی حوزهی تاریخی جهان اسلام در ایران است. او با تمرکز بر تاریخ اجتماعی، تاریخ تشکیلات، تاریخ اقتصادی و تاریخ هنر و معماری در جهان اسلام آثار متعددی را در این زمینه منتشر کرده است.
🔸زمان: یکشنبه، ۲۱ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۷
🔸مکان: خیابان نجاتاللهی (ویلا)، چهارراه ورشو، خانهی اندیشمندان علوم انسانی، تالار فردوسی
/channel/bukharamag/10258
#خبر
@asmaaneh
📘کتاب تازه: «خندههای خطرناک»
استیون میلهاوزر، ترجمهی مهنام نجفی
نشر نی، ۱۴۰۳
🔸برای مشاهدهی مشخصات کتاب به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://nashreney.com/product/%d8%ae%d9%86%d8%af%d9%87%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ae%d8%b7%d8%b1%d9%86%d8%a7%da%a9/
#مهنام_نجفی #کتاب_تازه
@asmaaneh
📘کتاب تازه: «خندههای خطرناک»
استیون میلهاوزر، ترجمهی مهنام نجفی
نشر نی، ۱۴۰۳
بخشی از مقدمهی مترجم:
کتاب خندههای خطرناک شامل سیزده داستان است که در چهار بخش مجزا سامان یافته. نیویورک تایمز در سال ۲۰۰۸ این کتاب را در فهرست ده کتاب برتر سال قرار داد. اینگرسل نیز فصلی از کتابش را به بررسی این کتاب اختصاص داده است. آنچه در سبک و سیاق این داستانها بارز است، خیال متصل به واقعیت و همچنین کمدی آمیخته به تراژدی، ترس، و فلسفهورزی است. در داستانهای میلهاوزر چیزها از خود بودن تن میزنند، به چیزی دیگر، چیزی بینام، تبدیل میشوند و ناگهان غریب به نظر میرسند. و این شروع ماجراست، ماجرای هیجانانگیز و پرخطر کشف معمای چیزها، جستوجو در قلمروهای ناشناخته، احساسات نیازموده، امکانات تازه، و مفاهیم نو. با شروع ماجرا باید از راه برید و به بیراهه زد. در بیراهههای این ماجراجویی البته موقعیتهای مضحک و ابلهانه هم کم نیست. سرک کشیدن به پشت و پسلها و شیرجه زدن در اعماق خیلی با طمأنینه و وقار سازگار نیست و در گذر از بزنگاهها از سبکسری و دیوانگی گریزی نیست.
فصل اول «غیب شدنها»ست: ماجرای اتاق تاریک زیر شیروانی، معمای دختر گمشده، تراژدی خندیدن تا آخرین نفس، روایت پریشانی مردی که در سکوت خود غرق میشود. فصل دوم دربارەی «معماریها ناممکن» است، چهار داستان از چهار معماری غریب: ابرگنبدی که بزرگترین دستاورد تاریخ معماری میشود، کاخهای مینیاتوری نامرئی، شهری خالی که محض تماشا بر پا شده، برجی که به بهشت میرسد. موضوع سومین فصل مفهوم تاریخ است، رویدادهای از یاد رفته، قهرمانهای ناشناخته، و بزنگاههای مغفول آن. «تاریخهای کفرآمیز» چهار داستان دربارەی نادیدهها و ناشنیدههای تاریخ است: داستان انجمن تاریخ شهر و پردهبرداری از «گذشتۀ نو»؛ ماجرایی در تاریخ مد لباس زنانه که بدن زن و لباس را از قید یکدیگر آزاد میکند؛ روایت نابغهای ناشناس که پیش از ادیسن و برادران لومیر تصویرها را به حرکت واداشته بود؛ و داستان یک اختراع گمشده، ماشینی برای تقلید و ابداع احساسات لامسه. فصل آخر، «پایان کارتونی»، یک داستان دارد: داستان موش و گربه، با همان دو شخصیت آشنا که از کارتون تام و جری میشناسیم و همان ماجراهای تعقیب و گریز. اما مسئله اینجا همین رابطەی بهظاهر بدیهی است، همین تعقیب و گریز بیپایان که البته این بار به پایان میرسد.
🔸فهرست کتاب:
مقدمهی مترجم
۱. غیب شدنها
اتاق زیر شیروانی
گم شدن الین کولمن
خندههای خطرناک
تاریخ پریشانی
۲. معماریهای ناممکن
گنبد
در دورهی سلطنت هاراد چهارم
آن شهر دیگر
برج
۳. تاریخهای کفرآمیز
اینجا در «انجمن تاریخ»
تغییر مد
طلایهدار سینما
جادوگر وستاورنج
۴. پایان کارتونی
موش و گربه
🔸برای مشاهدهی بخشی از کتاب و مقدمهی مترجم به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://nashreney.com/wp-content/uploads/2025/01/%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%B7%D8%B1%D9%86%D8%A7%DA%A9.pdf
#مهنام_نجفی #کتاب_تازه
@asmaaneh
✏️بحثهایی نو دربارهی میراث تصوف یزد و مجموعهی سلطان شیخداد
۲ـ شناخت سازمان تصوّف «دادائیه» و جایگاه آن در یزد قرون میانی اسلامی [ص ۴ از ۴]
🔺در زمان تولیت علی و حسن (ابوبکر)، وضعیت سازمان دادائیه و موقوفات آن نابسامان بود[۲۹]؛ امّا پس از آنها، محمّد فرزند آخر شیخ دادا بهواسطهی روابط نزدیک خود با سلاطین آل مظفر و احترام و ارادت خاصی که آنها به او داشتند، دوباره رونق را به سازمان بازگرداند و بر دایرهی وقفیات افزود. گواه این امر، توضیح محمّد مفید مستوفی بافقی در کتاب جامع مفیدی (قرن ۱۱ ه.ق) است که دربارهی شرح حال سلطان حاجی محمّدشاه مینویسد:
و خلف چهارم سلطان حاجی محمدشاه است که سلاطین آل مظفر غاشیهی مبارکش در دوش و حلقهی ارادتش در گوش داشتند، و به یمن همت آن جناب موقوفات سرکار دادایی افزوده بقاع و مدارس و خوانق رونق تمام یافت. و به تفقد احوال عجزه و درویشان میپرداخت. اکابر و اهالی به ملازمت او مفتخر و مباهی میبودند. و چون بهحسب تقدیر مفتحالابواب جناب ولایتمآب را عارضهای دست داد که اطبا از معالجه و مداوای آن عاجز آمدند مرغ روح شریفش از تنگنای قفس قالب به فضای عالم ارواح طیران نمود. [۳۰]
✏️بحثهایی نو دربارهی میراث تصوف یزد و مجموعهی سلطان شیخداد
۲ـ شناخت سازمان تصوّف «دادائیه» و جایگاه آن در یزد قرون میانی اسلامی [ص ۲ از ۴]
🔺در یزد نیز متأثر از دلیلهای ذکرشده در مقیاس ملّی و رخ دادن آنها در مقیاس محلی نظیر احترام سلاطین آل مظفر به متصوفه و مشایخ آنها[۶]، وضع مشابه بود و حتی به سبب آرامش حاکم بر یزد بهتبع دوری از کانون درگیری و بلوا، سازمانهایی بهمراتب قدرتمند و اثرگذار فراتر از مقیاس محلی ایجاد میشد.
دو نمونهی شناختهشده تا اکنون برای ما، سازمان تصوف «سادات عریضی حسینی یزدی»[۷] منتسب به سیّد رکنالدین[۸] و فرزندش سیّد شمسالدین[۹] و سازمان تصوف «دادائیه» منتسب به تقیالدّین دادا محمّد و خاندان اوست. دربارهی خاندان سادات عریضی حسینی یزدی و سازمان آنها، در کنار تواریخ و شواهد مادّی باقیمانده، رسالهی وقفیات آنها یعنی جامعالخیرات موجود است و تا حدی سازوکار مدیریت سازمان، کارکنان آن و فهرست اموال و موقوفاتش را توضیح میدهد؛ امّا دربارهی سازمان دادائیه جز ذکر تواریخ محلی، اطلاعات پراکندهی موجود در وقفنامههای همدوره توسط دیگرکسان و کتیبههای قبور و بقایای معماری پابرجا، هنوز مکتوباتی اختصاصی در دسترس نیست.
دوّم، چرایی کاربرد نام «دادائیه» برای نامگذاری این سازمان تصوف. دلیل، ذکر موجود در منابع تاریخی و بهتبع آن، ادبیات مشترک میان مورخان و دانشورانی است که تاکنون دربارهی آن پژوهش کردهاند. برای مثال، محمد مفید مستوفی بافقی در کتاب جامع مفیدی (قرن ۱۱ ه.ق) هنگام برشمردن موقوفات این سازمان، نام «موقوفات دادائیه» را بر آنها مینهد و آن را نامگذاری شده توسط خود خاندان شیخ دادا عنوان میکند [۱۰] و محسن کیانی (میرا) در کتاب تاریخ خانقاه در ایران (۱۳۶۹ ه.ش) با کاربرد «تأسیسات مشایخ دادائیه» [۱۱] و علیاکبر تشکری بافقی در مقالهی «تصوف خانقاهی در یزد به روزگار ایلخانان و آل مظفر» (۱۳۹۱ ه.ش) با استفادهی «مؤسسات دادائیه»، به استناد اسناد تاریخی همین نام را هنگام معرفیشان به کار میبرد. [۱۲] میراثی که بنا بر تواریخ محلی تا قرن ۱۱ ه.ق و دورهی صفویه، باوجود کشتارها و ستیزهای بسیار با خانقاه و تصوف بهخصوص از زمان شاهعباس به بعد و در دورهی شاه سلطان حسین، حیات خود را حفظ کرد؛ [۱۳] امّا در قرن ۱۳ ه.ق و دورهی قاجار دیگر رمقی نداشت و ازهمگسسته بود. [۱۴] امروزه نیز تقریباً نیست شده و جز نامی و چند بنا و متعلقات آنها، چیزی باقی نمانده است.
بر اساس اطلاعاتی که تاکنون دربارهی سازمان تصوف دادائیه به دست آوردهایم، میدانیم این سازمان، پس از کسب مقام ولایت و ارشادی شیخ دادا و مهاجرت وی به یزد، پایهگذاری میشود. برخلاف خاندان سادات عریضی حسینی یزدی، شیخ دادا سبقهی خانوادگی روشنی نداشت و جایگاه وی در یزد ریشهدار نبود؛ امّا توانست بهزودی قدرت و ثروتی درخور بهواسطهی جلب حمایت حکام، دولتمردان و رجل سیاسی و دیوانی و موقوفات مریدان و دلدادگان به سبب اقبال عمومی فراهم آورد و به توسعهی سازمان خود و اقتدار خاندانش کمک کند؛ سعایت و مزاحمت برای وی توسط اهل شریعت نزد قاضی شهابالدین باعمران تنها ایامی پس از حضورش در اردکان و ایجاد خانقاهش برای مراجعهی عمومی و یاد کردن از او با عنوانهایی نظیر «شـیخی عامی جاهل» و «شیخ جاهل اصفهانی»[۱۵] نمونهای عدم پذیرش وی در مقایسه با دیگر گروههای متصوفه به دلیل جایگاه متزلزل و تازهاش در یزد است. موطن و محل سکونت و ارشاد اولیهی شیخ دادا فیروزان اصفهان ذکر میشود که احتمالاً شهر سُهروفیروزان امروزی از توابع شهرستان فلاورجان استان اصفهان است؛[۱۶] امّا بر اساس شواهد در دسترس، دادائیان غالباً اشارهای به هویت اصفهانی شیخ نکردهاند و حتی وی را یزدی خطاب میکردند؛ شاهد این ماجرا گورنبشتهی سنگهای قبر شیخ دادا و فرزند وی محمود و عبارات معرفی بهکار رفته است؛ در اولی «... الشیخ [نامشخص] الربانی الصمدانی [نامشخص] الثانی بحر المعانی ولی الله الوالی تقی الملۀ و الدین دادا الیزدی ...» [۱۷] و در دوّمی «... محمود بن الشيخ المعمل بلاعظم المغفور، وشرف رتبته في الدين، تقي الملة والدين، دادا محمد الیزدی ...».[۱۸] این در حالی است که برای نمونه، گورنبشتهی شیخ احمد اسفنجردی ملقب به شیخ احمد فهادان از اقطاب یکی از جریانهای تصوف در قرن 8 ه.ق و متون تاریخی در ادوار مختلف، باوجود هجرت وی و برادرش به یزد و سکونت و ارشادشان در محلهی فهادان این شهر، در انتهای نام او به موطن وی اشاره و از کلمهی «اِسفَنجِرد»، قریهای گمشده در پهنهی «شهر کهنه» حوالی شهر مجومرد رستاق یزد، بهره بردهاند.[۱۹]🔻
#یادداشت #وحید_آقایی #محمدحسین_دهقانی
@asmaaneh
📢سخنرانی و گفتوگو با دکتر لادن اعتضادی: تاریخ معماری، معماری تاریخی
🔸زمان: شنبه، ۲۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۰
🔸برای شرکت در این نشست مجازی به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://www.clubhouse.com/invite/KNpFQqr3VwZdE4Z5kzqdYyNADppwcrR58LV:SV9r-VVGcvWIy4GGAn5SDeenGLGj6pEG40hjnZAQz80
/channel/memarmellichannel/965
#خبر
@asmaaneh
🎙 پای درس استاد پیرنیا: مدارس سنتی ایران
ستاره صابرینژاد
#پیرنیا #ستاره_صابرینژاد #صداهای_آسمانه
@asmaaneh
📘معرفی کتاب: «کار و کلام هوشنگ سیحون»
در گفتگو با آزاده حسن بارانی، الهه حسن بارانی و ساغر کاظمی
نشر شین، ۱۴۰۲
کار و کلام هوشنگ سیحون کتابی است که در نگاهی گذرا اما جستجوگر تمایزات اصلی خود را با نوشتههای دیگر دربارهی این معمار فرزانه آشکار میکند. سیحون از مهمترین معماران دورهی جدید معماری ایران است که تاریخ چندهزارسالهی معماری ما را میداند و آثار متعددش، بیش از هر چیز، راهگشای امکانات تلفیق معماری قدیم و جدید برای معماران نسل بعد از اوست که چهبسا شاگردان او نیز بودهاند. ویژگی نخستین این کتاب در این است که زادهی گفتوگوها و مکاتبات سه دانشپژوه جوان معماری است که تلاش کردهاند تا در واپسین سالهای زندگی او دانستنیهای ارزشمندی در باب کار و زندگی هنریاش بهزبان و دستخط خود او فراهم آورند که جز کندوکاو در نهفتههای آثارش نشانهای از شیفتگی او به میراث تاریخی هنر و معماری ایران است.
بیان این گفتگوهای تلفنی و مراسلات، در بطن این کتاب، بین یک استاد کهنسال پرتجربه از آن سوی دنیا و سه جوان مشتاق معماری در ایران، به آن بعدی روایی و به گونهای داستانی میدهد؛ انگار پیری فرزانه آخرین کلامش را در باب کارش همچون برگهایی از سفارش و سپارش محتومش به جوانان وا میگذارد.
جزاین، کنار آثار معروف و از نظر ملی پرآوازهی سیحون، بناهای ارزشمند اما کمتر شناخته شدهای نیز هستند که پژوهشگران بهندرت به بررسی دقیق آنها پرداختهاند. به طور مثال، برای اولینبار است که خانهی معروف به ویلای دکتر مقدم با عکسهای چشمگیر و نقشهها و اطلاعات دیگر در کتابی معرفی میشود. کتاب شامل مقدمهی مفصل و خواندنی به قلم عالمانهی سیدرضا هاشمی است که از شاگردان سیحون به شمار میآید.
🔸فهرست کتاب:
مقدمه (سیدرضا هاشمی)
پیدایش مقرنس (دستنوشتهی ارسالی از جانب هوشنگ سیحون)
زندگی هوشنگ سیحون به روایت خودشان
آرامگاه بوعلی سینا، همدان
آرامگاه نادرشاه، مشهد
آرامگاه خیام، نیشابور
آرامگاه کمال الملک، نیشابور
آرامگاه فردوسی، طوس
اصول طراحی خانه های مسکونی
ویلای دکتر محمد مقدم، دامنهی امانیه
ویلای داوید خانیان، تهران
ویلای دکتر کاظمی، تهران
ویلای دکتر دولت آبادی، نیاوران
خانهی هوشنگ سیحون، دروس
ویلای هوشنگ سیحون، اوشان
کلینیک دکتر فرهادی، پهلوی سابق
کارخانهی کانادادرای، تهران
مدرسهای در نزدیکی تهران
ساختمان بازار میرچخماق یزد
چند پرسش و پاسخ
دیدگاه هوشنگ سیحون دربارهی نماسازی در دورههای مختلف
فهرست آثار هوشنگ سیحون
منابع تصاویر
🔹اطلاعات بیشتر دربارهی کتاب:
https://shinpub.com/product/%da%a9%d8%a7%d8%b1-%d9%88-%da%a9%d9%84%d8%a7%d9%85-%d9%87%d9%88%d8%b4%d9%86%da%af-%d8%b3%db%8c%d8%ad%d9%88%d9%86/
#معرفی_کتاب
@asmaaneh
📝واژهی هفته: exedra
🔸برگرفته از مصوبات کارگروه واژهگزینی نوروزگان
▪️exedra 1
▫️ مُخارجه
ـ تعریف: کاوی بزرگ به شکل نیماستوانه در صدر فضایی بزرگتر، مانند ناو کلیسا، تالار، یا حیاط، که سکو(ها)یی برای نشستن دارد و معمولاً حجم آن از بدنهی خارجی بنا بیرون میزند و نیمگنبد دارد
ـ مثال کاربرد واژه در جمله: در برخی از کلیساها، بهویژه کلیسای باسیلیکا، محرابخانه مُخارجهای است که در منتهای شرقی کلیسا قرار میگیرد و از پشت بنا بیرون میزند. برخی از مخارجهها بسیار بزرگ و همچون ایوانی مجلل است و در جلو یا پشتشان ستونگان دارد.
▪️exedra 2
▫️اتاق شاهنشین
- تعریف: در معماری یونانی و رومی، شاهنشین یا اتاقی، معمولاً در صدر بنا، برای استراحت و تأمل و گفتوگو
- مثال کاربرد واژه در جمله: اتاق شاهنشین گاهی شاهنشینی است در دل جرز، و گاهی اتاقی است بزرگ که در صدر تالار یا حیاط قرار دارد و بر آن مشرف است.
▪️exedra 3
▫️سکوی کمانی
ـ تعریف: نیمکت ثابت یا سکویی به شکل نیمدایره و ساخته از سنگ یا بتن در محوطهی باز مانند پردیس و بولوار، برای نشستن و تماشا
- مثال کاربرد واژه در جمله: بر سکوی کمانی پارک نشسته بودیم و حوض و فوارههایش را تماشا میکردیم.
🔸برای اطلاعات بیشتر و مشاهدهی روابط زبانی این واژه به پیوند زیر در واژگار مراجعه کنید:
https://vazhgar.com/lexicon/word/6260
#واژه_هفته #واژگار #نوروزگان
@asmaaneh
📢 سخنرانی ریوئه نیشیزاوا (Ryue Nishizawa)، معمار ژاپنی و برنده جایزهی پریتزکر در سال ۲۰۱۰: معماری و محیط زیست
🔸برگزارکنندگان: دانشکدهی معماری دانشکدگان هنرهای زیبا دانشگاه تهران، بنیاد آرکی دپات و انستیتو مقاومسازی لرزهای
🔸با شرکت(حضوری یا آنلاین)، یک گواهینامهی معتبر از طرف موسسهی
SANAA (Sejima and Nishizawa and Associates)
به شما اعطا میشود.
🔹زمان: پنجشنبه ۱۸ بهمن ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱ تا ۴ بعد از ظهر
🔹مکان: مجموعهی فرهنگی آسمان، زعفرانیه، تهران
🔹جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام در رویداد به پیوند زیر مراجعه فرمایید:
https://icsr.ir/index.php/educations-events/architecture-and-environment
#خبر
@asmaaneh