آسمانه: در تاریخ و تئوری معماری و هنر ــــــــــــــــــــــ با این نشانی با ما تماس بگیرید: asmanehchannel@gmail.com ــــــــــــــــــــــ نقل مطالب آسمانه در صورت ذکر نام این کانال و درج پیوند (لینک) آن مجاز است.
✏️بحثهایی نو دربارهی میراث تصوف یزد و مجموعهی سلطان شیخداد
۱ـ آشنایی با مجموعه و زندگینامهی تقیالدّین دادا محمّد معروف به «شیخ دادا» (بخش دوم)
نمایی از مزار شیخ دادا و سنگهای تاریخی مربوط به آن، سال ۱۴۰۳ ه.ش – مأخذ: نگارندگان
#یادداشت #وحید_آقایی #محمدحسین_دهقانی
@asmaaneh
✏️بحثهایی نو دربارهی میراث تصوف یزد و مجموعهی سلطان شیخداد
۱ـ آشنایی با مجموعه و زندگینامهی تقیالدّین دادا محمّد معروف به «شیخ دادا» (بخش دوم)
وحید آقایی، محمدحسین دهقانی
زندگينامهی تقیالدّین دادا محمّد معروف به شیخ دادا
تقیالدّین دادا محمّد معروف به شیخ دادا، عارف نامی در قرن ۷ ه.ق و سرسلسلهی سازمان تصوف دادائیه در یزد است. وی متولد و ساکن اصفهان[۱۷] بوده که در ابتدا نزد پیر اندایان[۱۸] مریدی و شاگردی میکرده است.[۱۹] شغل وی منقیگری و بارپازی[۲۰] بوده است و یک روز پس از اهدای بار خرمن پاککردهی خود به یکی از سادات علوی و کمک به او، به روایت برخی منابع باواسطهی پیراندایان از حضرت محمّد پیامبر اسلام و به روایت برخی دیگر، مستقیم و در غالب الهامات غیبی در خواب سحرگاهی، بهپاس این رخداد از مرتبهی مریدی پیر اندایان بینیاز شده و درجهی ولایت و ارشاد به او دادهشده میشود. پسازاین واقعه، همچنین لقب «دادا» از سوی پیامبر و دستاری «اَلجَه»[۲۱] از سوی مرادش پیر اندایان به وی اعطا میگردد.[۲۲] احمد بن حسین بن علی کاتب یزدی در کتاب «تاریخ جدید یزد» (قرن ۹ ه.ق) دراینباره عنوان میکند:
«شیخ از بزرگان دین و سالکان راه یقین بود. مولد از اصفهان است و مرید شیخ اندایان بود. و شیخ اندایان را شیخ محمد نام بود، و این شیخ محمد شیخی کامل موحّد مرشد بود، و صاحب کرامات و ولایات بود. شیخ دادا محمد علیهالرحمة دست ارادت بدو داده بود، و شیخ در بشرهی او نور ولایت مییافت و او را ارشاد کرد. و شیخ تقیالدین دادا محمد در صحرا غلّه پاک کردی و صائمالدهر و قائماللیل بود[ی] و آنچه از حقالسّعی بدو رسیدی صرف فقرا و مساکین کردی و خود به پست جو افطار کردی.نقل است که روزی شیخ سعید علیهالرحمة در صحرا خرمنی غلّه پاک کرده بود و صاحب خرمن اجرت او داده بود و باقی خرمن به انبار نقل کرده، و شیخ سعید در آن مقام به واسطهی ادای امر حق قیام نموده بود که وقت فوت نگردد. و چون از نماز فارغ شد عزیمت راه خواست کردن. شخصی برسید علوی و از خرمن اثری ندید. به غایت متغیّر و ملول شد. شیخ سعید پرسید که موجب ملال خاطر چیست؟ آن مرد علوی گفت مرا بر صاحب خرمن وظیفه بود که در خرمن ادا کردی و اکنون خرمن برداشته و من محروم به سر وقت عیال باز میگردم. شیخ بفرمود که ای مخدومزاده صاحب خرمن وظیفهی تو را به من سپرده، و من موقوف بودم به آن. مرد علوی خرم شد و گفت ساکن باش تا من کس بیاورم که بردارد. شیخ فرمود که مزد به من دادهاند که بردارم و همراه تو بیاورم. این بگفت و گندم برداشت و همراه آن علوی ببرد و به خانهی او بسپرد و خود بازگشت و به صحبت شیخ محمّد آمد. شیح چون نظر به او انداخت گفت امروز چه عمل کردهای که در تو چیزی احساس میکنم؟ شیخ دادا قصّهی علوی و گندم باز گفت. شیخ برخاست و روی او را بوسه داد و گفت ای محمد به تو دادند و ترا بعد ازین به مرشد احتیاج نیست.
امّا اصّح اقوال آن است که چون از خانهی علوی بازگشت و به قرارگاه خود آمد و ساکن شد چون شب درآمد به عبادت مشغول شد. وقت صبح خواب برو غلبه کرد. چون در خواب شد حضرت رسالت را صلیالله علیه و آله و سلّم به خواب بدید که او را به خود خواندی و دست مبارک بر سر او نهادی و گفتی ای محمد چونی از رنج فرزند من! چون تو این مرحمت در حقّ فرزند من نمودی ما نیز آنچه میجستی از درجهی ولایت به تو دادیم و ترا دادا محمد تام کردیم و همیشه اغنیا و مساکین بر سفرۀ داد تو روزی خورند و هرگز برکت از خاندان تو کم نگردد. شیخ چون بیدار شد صلوات بر حضرت رسالت صلیالله علیه و آله فرستاد و بعد از ادای قرض به صحبت شیخ اندایان رفت. شیخ چون در بشرهی او دید نور ولایت مشاهده کرد و گفت ای محمّد حال چگونه است؟ واقعه باز گفت. شیخ اندایان چشم و روی او بوسه داد و بر اسم او لقب بیفزود و او را گفت تقیالدین دادا محمد دادی و دادند، مبارک باد! بستان این دستار الجه و بر سر پیچ که این شعار تو و فرزندان تو و مریدان تو خواهد بود و او را به ولایت یزد ارشاد فرمود.»[۲۳]
📢برگزاری جلسهی دفاع از پایاننامهی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشکدهی معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی:
🔹نگرش ناصر خسرو به معماری بر مبنای سفرنامه: تأویلی با رویکرد قصدگرا
🔸دانشجو: محمد ایمانپور
🔸استاد راهنما: دکتر مهرداد قیومی بیدهندی
🔸داوران: دکتر نیلوفر رضوی، دکتر محمد فلاح
🔸زمان: سهشنبه، ۱۵ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲
🔸مکان: دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدهی معماری و شهرسازی، سالن دفاع
#خبر #سینا_ایمانپور
@asmaaneh
🖋معرفی مقاله: «بحرانهای زیستمحیطی در پایان تاریخ صفویه: فروپاشی زیستبوم امپراتوری مدرن اولیهی ایران، ۱۶۶۶-۱۷۲۲م»
جیمز گستافسن، جیمز اسپییر
Environmental Crises at the End of Safavid History: The Collapse of Iran's Early Modern Imperial Ecology, 1666–1722
سدهی هفدهم میلادی دورهی گذار در تاریخ جهان بود. این دوره از تاریخ، در سراسر جهان، به جنبشهای اجتماعی برآمده از خشکسالی، قحطی، بیماری، جنگ و بیثباتیهای گستردهی ناشی از تغییرات اقلیمی شناخته شده است. مورخانْ هنوز ایران صفوی (۱۵۰۱–۱۷۲۲م) را در نسبت با وضعیت «بحران عمومی» بررسی نکردهاند. این مقاله را یک مورخ محیطزیست و دانشمندی اقلیمشناس در همکاری با هم نوشتهاند. نویسندگان، با بازبینی منابع اولیه و با در نظر گرفتن شواهد حلقههای رشد درختان، بحران محیطزیستی اواخر سدهی هفدهم را بررسی میکنند؛ بحرانی که در فروپاشی زیستبوم امپراتوری صفوی نقش داشت. کاهش منابع حیاتی و افت جمعیت به گسست شبکهی ارتباطات امپراتوری و سقوط نهاییاش، بر اثر حملهی گروهی کوچک از مهاجمان افغان در سال ۱۷۲۲م، انجامید. سرانجام در این مقاله، نسبت ایران با جریانهای جهانی زیستمحیطی در این برهه، شرایط محلی و نقش عامل انسانی در ایجاد دورهای از بحران حاد زیستمحیطی بررسی میشود.
◽️مشخصات مقاله:
Gustafson J, Speer J. Environmental Crises at the End of Safavid History: The Collapse of Iran’s Early Modern Imperial Ecology, 1666–1722. International Journal of Middle East Studies. 2022;54(1):57-79. doi:10.1017/S0020743821001082
◽️اطلاعات بیشتر دربارهی مقاله:
https://www.cambridge.org/core/journals/international-journal-of-middle-east-studies/article/abs/environmental-crises-at-the-end-of-safavid-history-the-collapse-of-irans-early-modern-imperial-ecology-16661722/B3FF95E30870AA30E42601D30A5E9BBD
#معرفی_مقاله
@asmaaneh
📢دانشکدهی معماری و شهرسازی و مرکز مستندنگاری، مطالعات معماری و مرمت دانشگاه شهید بهشتی با همکاری انجمنهای علمی معماری، مطالعات معماری و مرمت برگزار می کند: در میانهی راه
پیش درآمد؛
راه قزوین به ساوه و منزلهای میان آن
🔹سخنران:
سیاوش درودیان
🔹زمان: یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲ تا ۱۳
🔹مکان: دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدهی معماری و شهرسازی، سالن دفاع
#خبر
@asmaaneh
✏️بحثهایی نو دربارهی میراث تصوف یزد و مجموعهی سلطان شیخداد
۱ـ آشنایی با مجموعه و زندگینامهی تقیالدّین دادا محمّد معروف به «شیخ دادا» (بخش اول) [ص ۵ از ۶]
🔸پینوشتها:
[۱] برای اطلاعات بیشتر دربارهی طرح پژوهشی مذکور و جزئیات منتشرشدهی آن در وبسایت پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ایران، نگاه کنید به:
https://richt.ir/fa/w/449/ Last visited on September 10, 2024
[۲] چنان واژهی «مدرسه» که هم برای بنا و هم برای آنچه در قالب یک تشکیلات و سازمانی که در یک بنا قرارگرفته است، کاربرد دارد، «خانقاه» نیز چنین است وهم بر بنایی مشخص و هم بر مجموعهای از رویدادها، قوانین، هنجارها، آداب و آیینها و تشکیلاتی معیّن که در آن کالبد یا بنایی دیگر رخ میدهد، دلالت دارد. ازاینرو، خانقاه در دو مقصود یکی معنای کالبدی آن و یکی معنای نهادی آن قابلاستفاده است. در این میان، چهبسا که در طول تاریخ، کالبد خانقاهی تغییر کاربری داده باشد و ما در روایت، بنا را باید خانقاه بنامیم و بر سر عملکرد و تغییرات آن بحث کنیم یا آن روی دیگر سکه، نهاد خانقاهی فیالمثل، در خانهای برپا بوده است و در تاریخنگاری، ما نیاز است کالبد را خانه نامیده امّا آن را نه محل سکونت، بلکه محل قرارگیری نهاد خانقاه عنوان بنماییم. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به:
- قیومی بیدهندی، مهرداد، و سلطانی سینا (۱۳۹۳). «معماریِ گمشده: خانقاه در خراسان سدهی پنجم». نشریهی مطالعات معماری ایران، ۳(۶)، ۸۵ – ۶۵.
- قیومی بیدهندی، مهرداد، و سلطانی سینا (۱۴۰۲). معماری خانقاه در خراسان سدهی پنجم. تهران: نشر کتاب بهار.
[۳] نمونهای از این مسئله، ادعای رابرت هیلنبراند (Robert Hillenbrand) است که در کتاب خود، خانقاه را نهادی همزاد با مدرسه توصیف کرده و کالبد آن را ازلحاظ شکل و عملکرد نیز مشابه عنوان میکند و به همین دلیل، به خانقاه ذیل مدخلی با همین نام در بخش «مدرسه» پرداخته است. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به:
هیلنبراند، روبرت (۱۳۸۷). معماری اسلامی: شکل، کارکرد و معنی. ترجمهی باقر آیتالله زاده شیرازی. چاپ چهارم. تهران: انتشارات روزنه.
[۴] تشکری بافقی، «تصوف خانقاهی در یزد به روزگار ایلخانی و آلمظفر»، ص. ۶۴
[۵] تشکری بافقی، «تصوف خانقاهی در یزد به روزگار ایلخانی و آلمظفر»، ص. ۶۳و ۶۷و ۶۸
[۶] استفاده از کلمهی «سازمان»، ریشه در سیر تحول تصوف، ساختارمندشدن نحلههای فکری و تشکیلاتی شدن فِرَق صوفیه در ایران قرون میانی اسلامی و اشارات تواریخ محلی درگذشته و نظریهپردازان و مورخان امروزی دربارهی سلسلهی تصوف دادائیه، دارد و در یادداشت آتی از همین سلسله نوشتار با محوریت صحبت دربارهی سازمان تصوف «دادائیه»، مفصل به زمینهی و چرایی گزینش آن پرداخته خواهد شد.
[۷] جعفری، تاریخ یزد، ص. ۱۳۸
[۸] خادمزاده، محلات تاریخی شهر یزد، ص. ۱۹۶
[۹] افشار، یادگارهای یزد، ج ۲، ص. ۳۵۰ و ۳۵۱
[۱۰] مستوفی بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص. ۵۸۵ و ۵۸۶؛ طراز، ۱۳۴۱، ص. ۳۸ و ۳۹
[۱۱] کاتب، تاریخ جدید یزد، ص. ۱۴۲
[۱۲] بر اساس آنچه گفته شد و اختصاری که در لقب «شیخ دادا» رخداده است، گمان میرود صورت نگارشی درست کلمه «شیخ داد» باشد. چنانچه ایرج افشار نیز در جلد دوّم مجموعه کتاب خود با عنوان «یادگارهای یزد» (۱۳۵۴ ه.ش) نام مدخل مطالب مربوطه به این مجموعه را «شیخ داد» گذارده است. امّا صورت «شیخداد» نزد دانشوران و محققان در پژوهشهایی که تاکنون انجامشده است و رسانهها و مردم عادی کاربرد بیشتری دارد و حتی ایرج افشار هم اگرچه مدخل مربوطه را «شیخ داد» نام نهاده اما در مطالب آن، هر دو صورتنگارشی را بدون اینکه توضیحی دراینباره دهد، استفاده کرده است. بر این اساس، در این نوشتار به دلیل کارکرد بسیار و تقریباً همگانی صورت دوّم، از «شیخداد» اما با پیوست توضیحات فوق از سوی نگارندگان برای دعوت به تأمل در پژوهشهای آتی و مداقه بر چگونگی نوشتن درست نام این مجموعه، در عناوین و متن استفادهشده است.
[۱۳] مؤسسهی لغتنامهی دهخدا (۱۵ مهر ۱۴۰۳). «سلطان».
https://dehkhoda.ut.ac.ir/fa/dictionary/detail/185368?title=%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86 / Last visited on September 10, 2024
🔻
#یادداشت #وحید_آقایی #محمدحسین_دهقانی
@asmaaneh
✏️بحثهایی نو دربارهی میراث تصوف یزد و مجموعهی سلطان شیخداد
۱ـ آشنایی با مجموعه و زندگینامهی تقیالدّین دادا محمّد معروف به «شیخ دادا» (بخش اول) [ص ۳ از ۶]
🔺یزد در قرون میانی اسلامی، به سبب علل مختلف که یکی از تأثیرگذارترین آنها مسامحه هنگام مواجهه با مغول و دوری از کانونهای درگیری در پهنهی سرزمین است[۴]، منطقهای است که از شرایطی مساعد و آرامش برخوردار است و بهتبع، هنر و معماری آن نیز یکی از دورههای رونق و شکوفایی خود را پشت سر میگذارد. همین بستر در ترکیب با علل دیگر، ازجمله بدل شدن خانقاه به ملجأ و پناه ماحصل دگرگونیهای بنیادین زندگی اجتماعی – اقتصادی مردم ناشی از حملهی مغول و احترام حاکمان محلی به متصوفه و مشایخ آنها[۵]، سبب میشود یزد به یکی از پایگاههای قوی صوفیه در ایران بدل شده و ساختارهای معماری مختلفی بهصورت تک بنا یا مجموعه در پاسخ درون آن ایجاد شود. مجموعهی «سلطان شیخداد» منتسب به شیخ تقیالدّین دادا محمّد، عارف نامی در قرن ۷ ه.ق و سرسلسلهی سازمان تصوف «دادائیه»[۶] در محلهی تاریخی شیخداد شهر یزد، یکی از مهمترین بازماندگان ابنیهی متصوفه است که اگرچه اهمیت آن بهویژه در مطالعات میراث تصوف در ایران قرون میانی دورهی اسلامی و یزد انکارناشدنی است، تا امروز پژوهشی مدوّن و منسجم پیرامون آن نشده و تنها چند اثر مستندنگارانهی پراکندهی کوتاه دربارهاش کارشده است؛ مکتوباتی که سهم تاریخ معماری از آنها اندک است و برخی خوشبختانه، در کنار مطالعات میدانی، پایه و اساس اسنادی (کتابخانهای) تاریخی داشته و شماری متأسفانه، از این خصیصه محروم بوده و با روایاتی پرشاخ و برگ و بعضاً اشتباه همراه شده است. برای پاسخ به این مشکل، آنچه به نظر نگارندگان برای تحقیق در راستای شناخت درست این مجموعه و روایت تاریخ معماری آن، ضروری مینماید، وجود یک نگاه محلی توأمان با دید ملی با توجه به نسبت تصوف یزد در قرون میانی اسلامی با سرزمین و جایگاه شخص تقیالدّین دادا محمّد و میراث او سازمان دادائیه است که میتوان آن را به دو بخش تقسیم کرد: نخست، آشنایی با شخصیت، زندگانی و جایگاه شیخ تقیالدّین دادا و جریان و سازمان تصوف تأسیسشده توسط وی و دوّم، خوانش تاریخی و خوانش معماری از مجموعهی باقیماندهی امروزی و متعلقاتش و سیر تغییرات کالبدی آن در ادوار مختلف از خلال شواهد مادی و متون تاریخی برجایمانده. شناختی که پیششرط هرگونه غور بیشتر بر مجموعه و ارائهی تحلیل در جنبههای مختلف است. ازاینرو، در سلسله نوشتار پیش رو با نخ تسبیح تاریخ معماری مجموعهی سلطان شیخداد و اکنون یادداشت اوّل آن، دادهها و تحلیلهایی نو در راستای پاسخ به دو بخش موردنیاز برای شناخت، به اشتراک گذاشته میشود که درنهایت آنچه حاصل میشود، روایتی مستندنگارانه از بناست. روایتی که چون هر پژوهش دیگری، محتاج ادامه توسط آیندگان و تصحیح خطاهایش و تکمیل یافتههایش است.🔻
#یادداشت #وحید_آقایی #محمدحسین_دهقانی
@asmaaneh
✏️بحثهایی نو دربارهی میراث تصوف یزد و مجموعهی سلطان شیخداد
۱ـ آشنایی با مجموعه و زندگینامهی تقیالدّین دادا محمّد معروف به «شیخ دادا» (بخش اول)
وحید آقایی، محمدحسین دهقانی
پیشگفتار
مطالب این یادداشت و نوشتههای بعدی آن در قالب یک سلسله نوشتار دربارهی مجموعهی سلطان شیخداد یزد، بخشی از یافتههای پژوهش مفصلی پیرامون این موضوع است که با حمایت مادی و معنوی بخش پژوهش و آموزش دفتر مطالعات و طراحی گروه احیاء، مرمت و معماری خانه تراب (شرکت گنبد دوار خانه تراب با شناسهی ملّی ۱۴۰۰۷۴۰۵۳۹۴) و به پیشنهاد گروه مردمنهاد بهاضافه و جمع مستقل دغدغهمندان داوطلب حفاظت و احیاء مجموعهی سلطان شیخداد یزد در ادامهی تحقیقات پیشین کارگروه مطالعاتی کارگاه مشارکتی خوانش جدارهی تاریخی شیخداد برگزارشده در تابستان سال ۱۴۰۱ ه.ش، توسط نگارندگان بهعنوان اعضای جمع مستقل دغدغهمند و کارکنان شرکت مذکور، انجامگرفته است. دادههای حاصل از این پژوهش و تحلیلهای انجامشده بر روی آنها، زمینهساز شناخت و مداقهی دوبارهی بر پیشینهی تاریخی مجموعه، بانیان و شبکهی عوامل شکلدهنده و ساختار معماری و سیر تغییرات کالبدی آن گشت و بهتبع این اتفاق، شناسایی بخشی دستنخورده در مجموعه از بدو تأسیس در قرن ۷ ه.ق را که تا سال جاری میان مردم محلی و هیئت امناء «انباری» نامیده میشد، مدتی طولانی درب آن بسته و محل قرارگیری لوازم و وسایل اضافی مجموعه بود و حتی در نقشهها و مدارک فنی در دسترس از مجموعه تا اکنون، برداشت و مستندنگاری نشده بود، به همراه داشت. یافتههایی که در کنار مطالعات پیشینیان و ماحصل فعالیت دیگر اعضاء، منجر به برنامهریزی برای باستانشناسی، حفاظت و احیاء مجموعه با تمرکز بر اتاق معروف به «انباری» و دیگر ساختارهای معماری مدفون در زیرزمین حدسزدهشده بر اساس متون تاریخی شد و در گام اوّل، مبنای خوانش تاریخی طرح پژوهشی باستانشناسی بخش معروف به انباری با عنوان «گمانهزنی بهمنظور پاسخگویی به استعلام خوانا سازی بقایای معماری و ارائهی طرح حفاظت و مرمت بقعهی سلطان شیخداد یزد» تحت سرپرستی محمدحسین عزیزی خرانقی، باستانشناس و عضو هیئتعلمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ایران، با کارفرمایی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ایران و اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان یزد، همکاری جمع مستقل دغدغهمندان داوطلب و گروه بهاضافه و مشارکت و حمایت هیئتامنای مجموعه، اهالی محلی و نهادهای خصوصی و غیرانتفاعی، قرار گرفت.[۱] رخدادی شایان توجه در عرصهی ملّی و بینالمللی که هم مثالی از به منصهی ظهور رسیدن فعالیتی میانرشتهای بین متخصصان و پژوهشی با بهرهگیری توأمان و همزمان از مطالعات اسنادی (کتابخانهای) و مطالعات میدانی اعم از فعالیتهای باستانشناسی و خوانش معماری است که مجموعه را چنان آزمایشگاه تاریخیای زنده در مقیاس شهر بدل کرده است و هم نمونهای قابل از کنار هم قرار گرفتن گروهها، نهادها و سازمانهای مختلف برای حفاظت از میراث فرهنگی سرزمین ایران و اقدامی تیمی و مشارکتی بهصورت داوطلبانه است که میتواند برای دیگر فعالیتها و در برنامهریزیها و تصمیمگیریها، چه برای حال و چه آینده، الگو باشد.🔻
#یادداشت #وحید_آقایی #محمدحسین_دهقانی
@asmaaneh
📖 ۳۲. تاریخ هنر چون تاریخ فرهنگی: پروژههای واربورک
(پارهای دیگر از کتابنگاشت توضیحی نظریههای تاریخ معماری و هنر)
▫️مشخصات کتاب
Woodfield, Richard. (2001). Art History as Cultural History: Warburg's Projects. London: Routledge, 293 pages.
وودفیلد، ریچارد. تاریخ هنر چون تاریخ فرهنگی: پروژههای واربورک.
▫️بررسی کتاب
این کتاب مجموعه مقالاتی است که ریچارد وودفیلد، استاد پژوهشی دانشکدهی هنر و طراحی دانشگاه ناتینگهام انگلستان، دربارهی افکار و آثار ایبی واربورک گردآورده است. ایبی واربورک (۱۸۶۶- ۱۹۲۹)، از مورخان فرهنگی اوایل سدهی بیستم است. هرچند نوشتههای او کمتر دربارهی هنر و بیشتر معطوف به روانشناسی فرهنگی است؛ شیوهی او در بررسی آثار هنری، بهویژه آثار تصویری، در گروهی از مورخان هنر، از جمله ارنست گومبریش (گامبریچ) و ادگار ویند بسیار مؤثر بوده است. با آنکه ایبی واربورک در تاریخنگاشت هنر شخصیتی مهم است، تا کنون کمتر چیزی از او یا دربارهی او و نقش و اهمیتش در این حوزه منتشر شده است. هدف گردآورندهی کتاب جبران این کمبود است.
کتاب مجموعهای است از ده مقاله، که با مقالهای مهم از خود واربورک دربارهی سبک تصویرگری در دورهی رنسانس و مقایسهی آن با سبک کلاسیک از طریق بررسی دو نمونهی هنری و تأثیر این سبک در هنر رُنسانس آغاز میشود. همهی مباحثی که در کتاب مطرح شده است دربارهی تاریخ هنر نیست. سه مقاله (مقالات دوم، چهارم، پنجم و ششم) مشخصاً دربارهی سیر فکری واربورک و تبادلات فکری او با اندیشمندان همعصر و همکارانش است. دو مقاله (مقالههای هفتم و هشتم) به معرفی و بررسی دو پروژهی منتشرنشده از او میپردازد: یکی بررسی و تحلیل نشانهشناختی تصاویر تاریخی مربوط به اختربینی است؛ دیگری اطلس عکس نموسین، که مجموعه اسناد تصویریای است که واربورک گرد آورده بود و با مرگش نیمهکاره ماند.
مقالهی سوم با این پرسش آغاز میشود که «زندگی پس از مرگ» در مورد آثار هنری تاریخی چه معنایی دارد. سپس گومبریش، با توجه به آراء واربورک، به بررسی تأثیر آثار هر دوره در هنر دورههای بعد از خود میپردازد. مقالهی نهم دربارهی تصاویری است ترسیم شده از مراسم جشن اینترمدی در دربار فلورانس اواخر سدهی نوزدهم، که واربورک با بررسی آنها در مقام تصاویری تاریخی سعی در فهم این جشنها و اهمیت آنها از دیدگاه تاریخ هنر کرده است. سخن مقاله این است که این شیوهی پرداختن به تصاویر تاریخی تا آن زمان میان مورخان هنر وجود نداشته است. مقالهی آخر از گردآورندهی کتاب است؛ و در آن، کوشیده است از خلال مکتوبات و مکاتبات واربورک، روش پژوهش او دربارهی آثار هنری را از زبان خود او عرضه کند.
واربورک در خصوص تاریخ هنر دو موضوع اصلی مطرح کرده است: یکی اینکه نشانههای بهکاررفته در تصاویر هر دوره صبغهای تاریخی دارد. مثلاً در رسالهی دکتریاش ــ دربارهی آثار بوتیچلّی، نقاش و مجسمهساز اوایل دورهی رنسانس ــ میگوید حالت بدنهای متحرک در آثار او برگرفته از حالات بدن در آثار عصر کلاسیک (دورهی بیدینی) است. از این جهت، بررسی نشانهشناختی آثار هنری میتواند در شناخت سیاق فکری و فرهنگی آن آثار اهمیت داشته باشد. واربورک معتقد است در بررسی آثار هنری باید همزمان از چشم مورخ و روانشناس و ریشهشناس و نشانهشناس به آنها نگریست. دومین حوزهی کار واربورک توجه به ایماژهای بصری در مقام مدارک تاریخی است. پیش از او، مورخان هنرْ تصاویر تاریخی را صرفاً به منظور شناخت شیوهی کار هنرمند یا ارزش زیباییشناختی اثر تحلیل و بررسی میکردند و به اطلاعات قابل فهم از درون آنها کمتوجه بودند.
فایدهی این کتاب فقط آشنایی با واربورک و اندیشهها و کارهای او نیست؛ بلکه در خلال آن پای دیگر متفکران تاریخ هنر و برخی از موضوعات مهم این رشته نیز به میان میآید. با این حال، این کتاب را نمیتوان در صدر کتابهایی شمرد که خواندنشان برای محققان تاریخ معماری و هنر در ایران مفید و مهم است.🔻
#مهرداد_قیومی #گزیده
@asmaaneh
🎙 پای درس استاد پیرنیا: دورهی اول شیوهی آذری
ستاره صابرینژاد
#پیرنیا #ستاره_صابرینژاد #صداهای_آسمانه
@asmaaneh
📢هفتصد و هفتاد و هفتمین شب از شبهای بخارا: شب کاروانسراهای ایران
در معماری ایرانی، کاروانسراها بهویژه در امتداد شبکهی ارتباطی و اطراف شهرهای اصلی موقعیت منحصربهفردی دارند. ایران در طول تاریخ به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص و همچنین راههای ارتباطی متعددش، کریدور اصلی ارتباط غرب به شرق جهان بوده و در واقع کاروانسراها مکمل راههای فلات ایران محسوب میشدند.
کاروانسرای ایرانی پیامد تداوم بیوقفهی سنت معماری ایرانی در طول هزارهها بسته به نیازها و ضرورتهاست. شکلگیری، تغییر و توسعهی آن در دورههای مختلف به شرایط اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و سیاسی بستگی داشت. امنیت راه، آسایش تجار، مسافران و زائران در هزارههای گذشته، توجه به موارد فوق را به عنوان یکی از برجستهترین دستاوردهای بشر ثابت میکند.
🔹زمان: چهارشنبه، نهم آبانماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷
🔹مکان: میدان امام خمینی، خیابان امام خمینی، نرسیده به خیابان سی تیر، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، سالن خلیج فارس
/channel/bukharamag/9882
#خبر
@asmaaneh
🎥 ابعاد خشت در مسجد فهرج
محیا تورانپور
#آسمانه #محیا_تورانپور #یادداشت_دانشجویان
@asmaaneh
📢نخستین نشست از نشستهای ماهیانهی مردمنامه: تاریخ معماری مردم
🔸برگزارکننده: فصلنامهی مردمنامه با همکاری مؤسسهی اکنون و مدرسهی نوروزگان
🔸گفتوگو با مهرداد قیومی بیدهندی
🔸با حضور داریوش رحمانیان
🔹زمان: سهشنبه، ۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۰
🔹برای حضور در این نشست به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://gap.nowruzgan.com/rooms/qlr-fst-hg9-vt4/join
#خبر
@asmaaneh
📢مرکز اسناد دانشکدهی معماری و شهرسازی و
مرکز مستندنگاری، مطالعات معماری و مرمت دانشگاه شهید بهشتی با همکاری انجمنهای علمی مرمت و مطالعات معماری ایران برگزار میکند: بررسی معماری قلعهی صدری قم بر اساس خوانش اسناد تاریخی
🔸مهمانان:
حسین راعی، عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران
محسن بیگلری، کارشناسی ارشد مرمت از دانشگاه شهید بهشتی
🔸میزبان: حمیدرضا جیحانی
دانشیار دانشگاه شهید بهشتی
🔹زمان: دوشنبه ۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ تا ۱۹
🔹مکان: دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدهی معماری و شهرسازی، سالن بخش دکتری
#خبر
@asmaaneh
📢فراخوان ارسال پیشنهاده برای نشستها و میزگردهای گردهمایی شبکهی اروپایی تاریخ معماری
🔸زمان برگزاری گردهمایی: ژانویه ۲۰۲۶
🔸مهلت ارسال پیشنهاده: ۱۷ ژانویه ۲۰۲۵ | ۲۸ دی ۱۴۰۳
Session and Roundtable Proposals, EAHN 2026
The European Architectural History Network is delighted to announce that its next biannual meeting will take place at the Aarhus University Campus, 17-21 June 2026.
The call is open to research that delves into unexplored or underexplored periods, geographies, buildings, architects, and texts. Conversely, we also seek to reexamine established architectural themes from unconventional perspectives, highlighting voices and contributors that have historically been marginalized. By inviting these diverse perspectives, the meeting aims to enrich the discourse of architectural history and push the boundaries of the field.
We seek thematic proposals in two basic formats: approximately 25 parallel ‘Sessions’ and a limited number of ‘Roundtables’ focused on pressing issues in the field.
A session should consist of 4-5 paper presentations, with time allocated for discussion and questions at the end. Session proposals do not need to include a list of speakers, as all sessions will be open to applicants through the general call for papers (once the final selection of sessions is made).
A roundtable, on the other hand, should involve a discussion among 3-5 speakers on topics of particular urgency or contemporary relevance. Roundtables should aim to engage the audience in active participation. Proposals for roundtables must include a tentative list of speakers, as they will not be part of the general call for papers. It should be noted that only a limited number of roundtable proposals will be selected by the conference's scientific committee.
Sessions and Roundtables may be chaired by more than one person.
🔸برای کسب اطلاعات بیشتر به پیوندهای زیر مراجعه کنید:
https://arthist.net/archive/42972
https://konferencer.au.dk/eahn26
#خبر
@asmaaneh
✏️بحثهایی نو دربارهی میراث تصوف یزد و مجموعهی سلطان شیخداد
۱ـ آشنایی با مجموعه و زندگینامهی تقیالدّین دادا محمّد معروف به «شیخ دادا» (بخش دوم)
نمایی از مجموعهی سلطان شیخداد و صحن پیش روی ورودی آن، سال ۱۴۰۳ ه.ش – مأخذ: نگارندگان
#یادداشت #وحید_آقایی #محمدحسین_دهقانی
@asmaaneh
📢برگزاری سخنرانی: «منابع تاریخی برای تحقیق در معماری اروپای سدههای میانه: آرشیوها، مدلها، تصویرها»
🔸سخنران: لورنتسو ویگوتی؛ دانشجوی پسادکتری دانشگاه شهید بهشتی
🔸 از سلسله نشستهای مرکز مطالعات تاریخ ساخت در معماری ایران؛ نیارش
🔸 زمان: سهشنبه، ۱۵ آبان| ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۲
🔸مکان: دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدهی معماری و شهرسازی، سالن اجتماعات بخش دکتری
🔸این نشست به زبان انگلیسی برگزار خواهد شد.
#خبر
@asmaaneh
📢برگزاری جلسهی دفاع از پایاننامهی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشکدهی معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی:
🔹نگرش ناصر خسرو به معماری بر مبنای سفرنامه: تأویلی با رویکرد قصدگرا
🔸دانشجو: محمد ایمانپور
🔸استاد راهنما: دکتر مهرداد قیومی بیدهندی
🔸داوران: دکتر نیلوفر رضوی، دکتر محمد فلاح
سفرنامهها از منابع مهم تاریخپژوهشی معماری به حساب میآیند. از مهمترین سفرنامههای کهن سفرنامهی ناصر خسرو است. او در کتاب خود به شرح سفر هفتسالهی خود پرداخته است. این کتاب دربردارندهی توصیفات و اطلاعات بسیار دربارهی معماری است. تاکنون چند پژوهش دربارهی معماری در این متن شده است، ولی بیشتر به اطلاعات معماری و کمتر به نگرش مؤلف و مخاطبان مفروضش پرداختهاند. در این پایاننامه افزون بر استخراج مواد معماری از متن و دستهبندی آنها، به یکی از آنها، یعنی بازار، بهتفصیل پرداخته میشود، تا نگرش صاحب سفرنامه به آن آشکار شود. مبانی این پژوهش برای فهم معنای متن برگرفته از آراء اریک هیرش است. در این تحقیق معلوم خواهد شد که در نگرش ناصر خسرو و مخاطبان مفروضش مکان «قطبی» انگاشته میشده است و بعضی مکانها نسبت به بعضی بهتر و بدتر، یا شریفتر و پستتر به حساب میآمدهاند. همچنین از بررسی نهاد بازار و گونهبنا و آیینهایش، آشکار خواهد شد که در نگرش او بازار صحنهای برای دو آیین «تجارت و صناعت» انگاشته میشده است، اما ورای آن معنی فیزیکی و کالبدی و هرروزه، استعارهی بازار امکانی نیز برای معنابخشی به کلیت زندگی و فهم آن به دست میداده است.
🔸زمان: سهشنبه، ۱۵ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲
🔸مکان: دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدهی معماری و شهرسازی، سالن دفاع
#خبر #سینا_ایمانپور
@asmaaneh
📝واژهی هفته: spring
🔸برگرفته از مصوبات کارگروه واژهگزینی نوروزگان
▪️spring 1
▫️پاکار
ـ تعریف: جای شروع انحنا در قوس و چفته و طاق
ـ مثال کاربرد واژه در جمله: بهجز در چفتهی لنگ، پاکار دو لنگهی همهی چفتهها همترازند.
▪️spring 2
▫️ پاطاق
- تعریف: پاکارِ طاق
- مثال کاربرد واژه در جمله: برای مهار کردن نیروی کششی چفته، پاطاقهای برخی از بناها را با تیر چوبی به هم میبستند.
🔸برای اطلاعات بیشتر و مشاهدهی روابط زبانی این واژه به پیوند زیر در واژگار مراجعه کنید:
https://vazhgar.com/lexicon/word/144
#واژه_هفته #واژگار #نوروزگان
@asmaaneh
✏️بحثهایی نو دربارهی میراث تصوف یزد و مجموعهی سلطان شیخداد
۱ـ آشنایی با مجموعه و زندگینامهی تقیالدّین دادا محمّد معروف به «شیخ دادا» (بخش اول) [ص ۶ از ۶]
🔺[۱۴] در تواریخ محلی نزدیک به زمان حیات شیخ دادا، این لقب نقشی پررنگ در توصیف شخص وی دارد. فیالمثل، جعفر بن محمد بن حسن جعفری در کتاب «تاریخ یزد» (قرن ۹ ه.ق) شخص تقیالدّین دادا محّمد را با القاب «شیخ الاسلام الاعظم سلطان الاولیاء و برهان الاوصیاء تقیالدّین دادا محمد قدس الله سره» میخواند (جعفری، تاریخ یزد، ص. ۱۳۴) یا احمد بن حسین بن علی کاتب یزدی نیز در کتاب «تاریخ جدید یزد» (قرن ۹ ه.ش)، او را «سلطان المشایخ المحققین قطب الاولیاء الکاملین تقی الملة و الدین دادا محمد علیه الرحمة» نام میبرد (کاتب، تاریخ جدید یزد، ص. ۱۴۱). در دورههای بعد، این شیوهی خطاب کردن همچنان ادامه داشته است؛ اما کوتاهتر و نزدیک بهصورت امروزین بوده است. برای نمونه، محمد مفید مستوفی بافقی در کتاب «جامع مفیدی» (قرن ۱۱ ه.ق) وی را «سلطان شیخ تقیالدّین دادا محمد» نام میبرد (مستوفی بافقی، جامع مفیدی، ج ۳، ص. ۵۶۱)، عبدالوهاب طراز در کتاب «کتابچهی موقوفات یزد» (میانهی قرن ۱۳ ه.ق)، «حضرت قطب الاولیا شیخ تقی الدین دادا محمد» را بکار میبرد (طراز، کتابچهی موقوفات یزد، ص. ۳۸) و میرزاعلی خان منشی نائینی ملقب به صفاءالسلطنة در سفرنامهی خود به نام «تحفةالفقراء» (اواخر قرن ۱۳ ه.ق) از او با نام «سلطان شیخ تقیالدّین محمد» یاد میکند (قلمسیاه، یزد در سفرنامهها، ج ۱، ص. ۷۷). این مسئله و کوتاهشدگی در خصوص نام مقبره و مجموعه نیز وجود دارد. برای مثال، جعفری مدفن او را «مزار شیخ الاسلام الاعظم سلطان الاولیاء و برهان الاوصیاء تقیالدّین داد محمد قدس الله سره» نام میبرد (جعفری، تاریخ یزد، ص. ۱۳۴) و کاتب یزدی آن را «مزار متبرک سلطان المشایخ المحققین قطب الاولیاء الکاملین تقی الملة و الدین دادا محمد علیه الرحمة» عنوان میکند (کاتب، تاریخ جدید یزد، ص. ۱۴۱). در دوران متأخر نیز، مستوفی بافقی از آن با ترکیب «بقعهی شریفه و مزار منوره و خانقاه و مدرسهی سرکار سلطان المشایخ عالم شیخ تقیالدّین دادا محمد» (مستوفی بافقی، جامع مفیدی، ج ۳، ص. ۵۶۷ و ۵۶۸) و طراز با «مقبرهی حضرت قطب الاولیا شیخ تقی الدین دادا محمد» (طراز، کتابچهی موقوفات یزد، ص. ۳۸) ياد میكنند.
[۱۵] کاتب، تاریخ جدید یزد، ص. ۱۴۵
[۱۶] مستوفی بافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص. ۵۷۹
#یادداشت #وحید_آقایی #محمدحسین_دهقانی
@asmaaneh
✏️بحثهایی نو دربارهی میراث تصوف یزد و مجموعهی سلطان شیخداد
۱ـ آشنایی با مجموعه و زندگینامهی تقیالدّین دادا محمّد معروف به «شیخ دادا» (بخش اول) [ص ۴ از ۶]
🔺معرفی مجموعهی سلطان شیخداد یزد
آنچه امروزه با عنوان مجموعهی سلطان شیخداد نزد متخصصان و مردم عامه شناخته میشود، مشتمل بر بقعهی متعلق به شیخ تقیالدّین دادا محمّد و چند بنا متصل به و منفصل از آن با کاربری حسینیه، مسجد، مدرسه و آبانبار است که اکنون، در شمال حریم محدودهی بافت تاریخی ثبت جهانی شهر یزد و محلهی قدیمی شیخداد، واقعشده است. از ابنیهی مذکور، برخی همچنان پابرجا و فعال است، تعدادی نیز مرمت و بازسازی یا با دخل و تصرفات بسیار و غیرتخصصی، نوسازی شده و معدودی هم جز شواهد باستانشناختی، چیزی از آثار آن بر جای نمانده است. البته، این فهرست، از سویی ابنیهای است که اکنون و پس از تغییرات و دخل و تصرفات کالبدی و کاربری در ادوار تاریخی به دست ما رسیده است و چهبسا بنایی از این مجموعه وجود داشته و تا امروز تخریبشده یا بهمرورزمان ویرانشده است و دیگر در دسترس نیست و از سویی دیگر، فاقد نام دیگر دانههایی در محله است که هویت و موجودیت آنها مستقیم یا غیرمستقیم به این مجموعه گره میخورد. هستهی اولیهی شکلگیری این مجموعه، خانقاه و مدفن شیخ تقیالدّین دادا محمّد بوده است[۷]؛ خانقاهی که در متون تاریخی «سرآب نو» نامیده شده است و در محلهای به همین نام بنیانگذاری میشود امّا بعدها نام محله بهواسطهی سکونت شیخ دادا و مزار وی پس از فوت، به محلهی «شیخداد» تغییر میکند و بهتبع نام خانقاه و مزار نیز تغییر مییابد.[۸] مجموعه در سالیان بعد باهمت بازماندگان و مریدان گسترشیافته است[۹] امّا بر اساس توصیفات محمد مفید مستوفی بافقی در کتاب «جامع مفیدی» (قرن ۱۱ ه.ق) و عبدالوهاب طراز نیز در کتاب «کتابچهی موقوفات یزد» (قرن ۱۳ ه.ش)، مشخصاً در دورهی صفوی به بعد، دچار ویرانی و خرابی شده و جايگاه سرزمینی خود را از دست ميدهد.[۱۰] این وضعیت تا امروز کموبیش ادامه یافته و بنا با صورت امروزین خود، ماحصل تخریبها و دخل و تصرفات بسیار، به دست ما رسیده است.
در باب وجهتسمیه مجموعه، در سطور بالا ذکر شد که هستهی اولیهی شكلگيري، خانقاهي بوده كه بهواسطهی قرارگیری در محلهی «سرآب نو» به این نام خوانده میشده است امّا پس از تغییر نام محله، نام قدیم کنار رفته و با اختصاراتی، نام کنونی به دست ما میرسد. نام امروزی یک ترکیب دوکلمهای است متشکل از کلمههای «سلطان» و «شیخداد». «شیخداد» مأخوذ از لقب تقیالدّین محمّد است که پس از کسب مقام ولایت و ارشاد، به او دادهشده است. در ابتدا عنوان «دادا» به او اطلاق شده، تقیالدّین دادا محمّد خوانده میشود[۱۱] و چون از شیوخ و بزرگان صوفیه بوده، لقبش کنار کلمهی «شیخ» نشسته و «شیخ دادا» خطاب میشود. بعدها این ترکیب، احتمالاً ماحصل کاربرد در محاورات مردم محلی، کوتاه شده و بهاختصار «شیخداد (شیخداد)»[۱۲] استفاده میشود. «سلطان» به معنی مَلِک، والی، پادشاه و فرمانده [۱۳] مأخوذ از عنوانی است که احتمالاً تواریخ و مردم محلی و مریدان به دلیل جایگاه شاخص تقیالدّین محمّد به او اطلاق کردهاند. البته، گمان میرود «سلطان» و «شاه» القابی بوده که در سازمان دادائیه برای سرسلسله و قطب استفاده میشده است چراکه در تمامی تواریخ محلی، هنگام نام بردن شخص جزء جداییناپذیر نام او استفاده بوده است[۱۴]؛ عناوینی که برای حاکمان و فرمانروایان سیاسی کاربرد داشته و گویی مریدان و پیروان در عالم عرفان و دین، با کاربرد این القاب، جایگاه حکمرانی مشابه برای آنان قائل میشدهاند. نمونهی دیگر این اتفاق، کاربرد این القاب برای محمود فرزند تقيالدّين محمّد است كه یکی از مقتدرترین اقطاب این سازمان پس از شیخ دادا به شمار آمده و با انتخاب شخص او، نفوذ و قدرت و ثروت دادائیه فزونی مییابد. از او در تواریخ محلی، با ترکیب «سلطان حاجی محمود شاه»[۱۵] و «سرکار حضرت ولایت مرتبت کرامت منقبت سلطانالمحققین سلطان حاجی نجمالدین محمودشاه»[۱۶] نامبرده شده است و مجموعهی باقیمانده از وی در قریهی بُندَرآباد منطقهی رُستاق یزد امروزه با نامهای «خانقاه سلطان محمود» و «سلطان بُندَرآباد» معروف است.
[این یادداشت ادامه دارد]
🔻
#یادداشت #وحید_آقایی #محمدحسین_دهقانی
@asmaaneh
✏️بحثهایی نو دربارهی میراث تصوف یزد و مجموعهی سلطان شیخداد
۱ـ آشنایی با مجموعه و زندگینامهی تقیالدّین دادا محمّد معروف به «شیخ دادا» (بخش اول) [ص ۲ از ۶]
🔺تصوف با تاریخ، فرهنگ و جامعهی ایران، از گذشتهی دور تا امروز، پیوندی عمیق و ناگسستنی دارد؛ بااینحال، نگاههای ایدئولوژیک و فشارهای بیرونی عقاید غالب در ادوار مختلف بهویژه از دورهی صفویه به بعد و سرکوب شدید متصوفه و ویرانی گستردهی خانقاه توسط حاکمان و عمال آنها و پیآیند این مسئله، کم بودن آثار و محدودیت دسترسی به شواهد باقیمانده، سبب شده تا پژوهش دربارهی آن و میراث برجایمانده با دشواری همراه باشد. باوجود ادامهدار بودن این فضای فکری، خوشبختانه فعالیتهای تحقیقی متمرکز و نگارش مکتوباتی دربارهی تصوف از یک قرن پیش کموبیش به جریان افتاده امّا دراینبین، سهم تاریخ معماری بسیار اندک و ناچیز بوده است. اگر امروزه، برخی ابنیه و کاربریهای معماری ایرانی خاستگاهها و سیر تحولشان برای ما مشخص و آثاری از آنها برای مطالعه و صحتسنجی خطوربطهای عنوانشده و ادامهی پژوهشهای پیشینیان در دسترس است، از خانقاه و میراث باقیمانده از تصوف به سبب تخریبشان یا تغییر کاربریشان ماحصل مخالفتهای اعتقادی یا از میان رفتن فِرَق صوفیه، شواهدی کافی در دسترس نیست و مطالعاتی دقیق نیز در میان اسناد و متون کهن و تواریخ موجود انجام نگرفته که بتوان حتی صرف حدس، خاستگاهها، الگوها و معماری آنها را ترسیم و تاریخنگاری کرد. این مسئله، همچنین سبب گشته تا اندک گمانها و یافتهها دربارهی خانقاه، منظور کالبد و نه نهاد خانقاه[۲]، با ملاحظات و نقصانها و مثالهای نقض متعدد همراه باشد یا خانقاه در دستهبندیهای اشتباه برای مثال، ذکر بهعنوان گونهای از مدرسه[۳]، جایداده شود؛ درحالیکه به استناد همین اطلاعات محدود در دسترس، میدانیم خانقاه در ادوار مختلف، فضایی چند عملکردی است که در کنار جایگاه مذهبیاش بسته به شرایط، نقش آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و اقامتی آن پررنگ میشود و نهادش کالبدهای گوناگونی را اختیار میکرده، از خود کالبد خانقاه و اقامتگاه بینراهی و رباط گرفته تا مجموعهای عبادی و آموزشی در شهر کارکرد داشته است. چهبسا تحقیق دربارهی میراث برجايمانده از تصوف، خاستگاه و فرایند تکوین شماري از ابنيه و كاربريهای معماری ایرانی را تغيير داده و در دل خانقاه و ابنیهی مرتبط به آن، جاي دهد. از ميان انگشتشمار پژوهشهای حول محور تاریخ معماری در مطالعات تصوف، کتاب معماری خانقاه در خراسان سدهی پنجم (۱۴۰۲ ه.ش) نوشتهی مهرداد قیومی بیدهندی و سینا سلطانی و مقالات تألیفیشان، آثاری قابل و شایان مطالعه است؛ بااینحال، چنانکه خود مؤلفان نیز بهجد اشارهکردهاند، اگرچه این نوشتهها فتح بابی دربارهی معماری خانقاه و ابنیهی متصوفه است امّا متمرکز بر ایران در قرون متقدم اسلامی و بهطور خاص پهنهی خراسان است و یافتههای آن، قابلتعمیم نیست. تعمیم به دیگر زمینههای جغرافیایی نظیر اصفهان و یزد که در ادوار، خود یکی از مهمترین خاستگاهها و محل رونق تصوف در ایران بودهاند امّا روایت آنها و ماتقدمشان در ایران پیش از اسلام و ماتأخرشان در ایران دورهی اسلامی برای ما ناگفته است؛ روایتی که با پژوهش دربارهی زمینههای جغرافیایی و دورههای تاریخی مختلف، نظاممند خواهد شد و میتواند سرآغاز بحث شده و فرضیاتی قابلگفتوگو، در اختیار گذارد.🔻
#یادداشت #وحید_آقایی #محمدحسین_دهقانی
@asmaaneh
📖 ۳۲. تاریخ هنر چون تاریخ فرهنگی: پروژههای واربورک [ص ۲ از ۲]
▫️فهرست کتاب
Introduction to the Series
The Entry of the ldealizig
Classical Style in the Painting of Early Renaissance
Warburg Century Notion of Pagan Revival
Aby Warburg and the Cultural Historian Karl Lamprecht
Making a Reception for Warburg: Fritz Saxl and Warburgʼs book
Heidnnisch-antike Weissagung in Wort und Bild zu Luthers Zeiten
Mimesis and Allegory: On Aby Waburg and Walter Benjamin
Urania redux: A View of Aby Waburgs Writings on Astrology and Art
"Serious Issues": The Last Plates of warburgʼs Picture Atlas Mnemosyne
Aby Warburg and the Florentine
Intermedi of 1859: Extending the Boundaries of Art History
Warburgʼs "Method"
▫️ترجمهی فهرست کتاب
ورود شیوهی کمالگرایانهی کلاسیک به نقاشی اوایل دورهی رنسانس، ایبی واربورک
سخنرانی مراسم صدمین سال تولد واربورک، ارنست گومبریش
مفهوم قرن نوزدهمی احیای غیردینی، ارنست گومبریش
ایبی واربورک و مورخ فرهنگی کارل لامپرشت، کَترین براش
در استقبال از واربورک: فریتس سکسل و کتاب اختربینی غیر دینی به زبان کلمه و تصویر در دورهی لوتر نوشتهی واربورک، دوروتئا مکیوئان
تقلید و تمثیل: دربارهی ایبی واربورک و والتر بنیامین، مَتیو رَمپِلی
اورانیا ردوکس : نگاهی به نوشتههای ایبی واربورک دربارهی اخترشناسی و هنر، کریستن لیپینکات
«مسائل جدی»: لوحههای آخر اطلس عکس نموسین از واربورک، شارلُت اسکُئِلـ گلس
ایبی واربورک و اینترمدی فلورانسی در ۱۸۵۹: گسترش مرزهای تاریخ هنر، پگ کاتریتسکی
«روش» واربورک، ریچارد وودفیلد
▫️مشخصات منبع
مهرداد قیومی بیدهندی و دیگران، کتابنگاشت توضیحی نظریههای تاریخ معماری و هنر، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۹۴، فصل۳.
▪️برای مشاهدهی مشخصات و بخشی از کتاب تاریخ هنر چون تاریخ فرهنگی: پروژههای واربورک به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://www.google.com.br/books/edition/Art_History_as_Cultural_History/WM1QAwAAQBAJ?hl=en&gbpv=1&printsec=frontcover
#مهرداد_قیومی #گزیده
@asmaaneh
📢دانشگاه تهران با همکاری دانشگاه شهید باهنر کرمان برگزار میکند:
کارگاه نگاهی دوباره به کرمان؛ بازخوانی تحولات معماری و شهرسازی بخش تاریخی شهر کرمان در دورهی معاصر
🔹تاریخ برگزاری بخش نظری: ۲۲ تا ۲۴ آبان بهصورت برخط
🔹تاریخ برگزاری بخش عملی: ۳۰ آبان تا ۳ آذر در شهر کرمان
🔹برای ثبتنام به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://app.epoll.ir/50355700
🔹برای کسب اطلاعات بیشتر به پیوند زیر مراجعه کنید:
/channel/kermanworkshop1
#خبر
@asmaaneh
🎙 پای درس استاد پیرنیا: دورهی اول شیوهی آذری
ستاره صابرینژاد
یکی دیگر از شیوههای هنر و معماری ایران شیوه آذری است که در آذربایجان پا گرفت. این شیوه دو دوره دارد: دورهی اول از زمان هولاکوخان تا زمان حملهی تیمور و دیگری از زمان تیمور تا ابتدای دورهی صفویه. در زمان حکومت هولاکوخان با تدبیر خواجه نصیرالدین طوسی مراغه پایتخت ایلخانان مغول شد. او با ساخت بناهایی مانند رصدخانه و کتابخانه و همچنین دعوت هنرمندان از سایر نقاط ایران فرهنگی به مراغه در جهت آشنایی مغولان با بناهای مهم شهری تلاش کرد. با کشته شدن هنرمندان بزرگ در زمان حملهی مغول بسیاری از مبانی اجرای اصولی بناها از بین رفت. مثلاً چفد پنجاوهفت را تصور میکردند از تناسب بین اعداد پنج و هفت شکل گرفته است؛ در صورتی که این چفد را از تقاطع دو بیضی میسازند و نامش ارتباطی با اعداد پنج و هفت ندارد. پنج به معنی پنجره و سوراخ است و اوهفتن به معنی پوشش. بنابراین چفد پنجاوهفت به معنی پوشش یک جای تهی است که یکی از محکمترین پوششها بود. در دورهی اول شیوهی آذری بهدلیل تخریبهای گستردهی مغولان در شهرهای مختلف، معماران و هنرمندان شروع به تعمیر و بازسازی بناهای تخریبشده کردند؛ مانند بناهای تخریبشده در تخت سلیمان و آتشکدهی آذرگشنسب. در آتشکده آذرگشنسب، تالار خسرو را کاشیکاری کردند و برخی بناها در اطراف دریاچهی آن ساختند. در تبریز نیز شنب غازانخان، شنب به معنی گنبد، را ساختند. همچنین در اطراف تبریز ارسن یا رَبع رشیدی را خواجه رشیدالدین فضلالله وزیر ساخت. ربع یعنی محله و شهرک. این مجموعه تعداد زیادی مدرسه و بازار داشت که متأسفانه به غیر از دیوارش چیزی از آن باقی نمانده است. بهدلیل عدم فرصت کافی برای ساخت بناها در دورهی اول شیوهٔ آذری از مصالح بیکیفیت و ارزان قیمت مانند خشت و سنگ لاشه یا مصالح بهجایمانده از بناهای تخریبشده استفاده کردند. همچنین در ساخت روکار بنا، آمود میکردند؛ بهطوری که ابتدا بنا را میساختند سپس از کاشی و سفال یا ترکیب این دو که به آن مُعَقلی میگفتند بنا را از داخل و خارج روکش میکردند. در صورتی که تا قبل از این دوره روکار بنا همزمان با سازهی بنا ساخته میشد و انسجام بیشتری میان سازه و روکار بنا به وجود میآمد.
#پیرنیا #ستاره_صابرینژاد #صداهای_آسمانه
@asmaaneh
🎥 ابعاد خشت در مسجد فهرج
محیا تورانپور
یکی از پرسشهای پربسامد از معماری گذشته ایران پرسش از اندازه و نظام تعیینکنندهی آن در بناهاست. این مقوله چه در طرح ذهنی معمار و چه در پیادهسازی و ساخت بنا بسیار اهمیت داشته و شواهد آن به وفور در منابع تاریخی و اسناد دست اول موجود است؛ جزئیات و تزیینات بهکاررفته در معماری چون خوشنویسیها، نقشها و گرههای هندسی شاهدی بر اهمیت اعداد در معماری ابنیه گذشته است. با نگاهی به برخی منابع- مانند کتاب ظفرنامهی یزدی و یا طومارهای میرزا اکبر در دورهی قاجاریه - به نظر میرسد اهمیت اندازه برای ساخت بناها از کوچکترین جز تا بزرگترین آن مورد توجه بوده است. آجر و خشت، بهمثابهی یکی از کوچکترین عناصر بنا، متأثر از دستگاه اندازه است.
در این بین، با بررسی آجر و یا خشتهایی که در بناهای ساختهشده در دوران بعد از اسلام یافت میشود و قدمتی در حدود سدهی اول تا چهارم هجری را با حفظ اصالت بنا دارد برآن شدیم تا در باب مقوله ابعاد و اندازه در مصالح صحبت کنیم. در اولین برداشت از این مطالعات، مسجد جامع فهرج بررسی شد.
مسجد جامع فهرج بنایی است متعلق به سدههای اولیه بعد از ورود اسلام به ایران. مسجدی است شبستانی (بومسلمی) با میانسرایی به شکل مربع مستطیل و طاقهایی آهنگ. معماری این بنا متناظر با سبک معماری ساسانی بوده و میتوان شواهد مختلفی را مبنی بر این ادعا ملاحظه نمود؛ نوع طاقها، بلندای آنها، کاربست تزیینات ساده و شکنجی و همچنین اندازه و ابعاد خشتهای بهکاررفته در ساخت این بنا شباهت شیوه معماری صدر اسلام به معماری ساسانی را مینمایاند.
از موارد مهم در شناخت آثار و بناهای یک دوره، ساختمایه و طریقهی بهکارگیری آنها در بنا است. از اینرو شناخت اندازههای مهمی چون اندازه خشتها و آجرها راهگشا است.
در این فیلم، که در شانزدهم شهریور ۱۴۰۳ ضبط شده است، معمار سنتی بنای موردنظر، آقای سید احمد حسینی، از اصالت خشتهای گوشهای از بنا و ابعاد اصلی آن میگوید.
#آسمانه #محیا_تورانپور #یادداشت_دانشجویان
@asmaaneh
📢 از مجموعه سخنرانیهای مجازی تاریخ هنر اسلامی (VIAHSS): دگرگونی میدانها در تهران قاجاری؛ مطالعهای بر تحولات شهری و اجتماعی
The Evolution of Squares in Qajar Tehran: A Study of Urban and Social Changes
🔹سخنران: مهنام نجفی
🔹تاریخ برگزاری: ۲۹ اکتبر ۲۰۲۴ | ۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۰ به وقت تهران
🔹برای حضور در این سخنرانی، به پیوند زیر مراجعه و ثبت نام کنید:
https://wellesley.zoom.us/meeting/register/tJMtcOCqqTMjH9TWuBccZZmKieguWsODq4_q
🔹همچنین میتوانید برخی از سخنرانیهای پیشین تاریخ هنر اسلامی را در اینجا بیابید:
https://vimeo.com/viahss
#خبر
@asmaaneh
📝واژهی هفته: master builder
🔸برگرفته از مصوبات کارگروه واژهگزینی نوروزگان
▪️master builder 1
▫️ استادکار
ـ تعریف: کسی که در یکی از پیشههای ساختمانی، مانند گچکاری یا کاشیکاری، به مرتبهی استادی رسیده باشد
ـ مثال کاربرد واژه در جمله: اصطلاح استادکار معمولاً دربارهی عوامل معماری سنّتی بهکار میرود.
▪️master builder 2
▫️ سربنّا / معمار
- تعریف: استادکار بنّایی؛ بنّایی ماهر و باتجربه که بنّایان دیگر زیر دست او کار میکنند
- مثال کاربرد واژه در جمله: اصطلاح سربنّا معمولاً دربارهی عوامل معماری سنّتی بهکار میرود.
🔸برای اطلاعات بیشتر و مشاهدهی روابط زبانی این واژه به پیوند زیر در واژگار مراجعه کنید:
https://vazhgar.com/lexicon/word/27996
#واژه_هفته #واژگار #نوروزگان
@asmaaneh
📢انجمن علمی معماری منظر با همکاری شرکت متن آویس برگزار میکند:
نشست ششم باغخوانی؛ ورسایِ لوئی چهاردهم
بخش دوم: بیشهها
🔹گفتوگوی کیوان جورابچی و کاوه رشیدزاده
🔹زمان: یکشنبه، ۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۰۰
🔹مکان: دانشگاه شهیدبهشتی، دانشکدهی معماری و شهرسازی، سالن شهید دلبری
🔹لینک شرکت به صورت مجازی:
https://www.skyroom.online/ch/matnavis/versailles-the-maximums
#خبر
@asmaaneh
📖 ۳۱. سامرسن و هیچکاک: مقالات جشن صدسالگی تاریخنگاشت معماری [ص ۵ از ۵]
▫️فهرست کتاب
Preface and Acknowledgements
Introduction, Frank Salmon
1. Henry-Russell Hitchcock and john Summerson: Personal Memories by an Acolyte, john Harris
2. Talk from the Table: Mosette Broderick
3. Sir John Summerson as Curator of Sir john Soane’s Museum, Margaret Richardson
4. Curating History, Exhibiting Ideas: Henry-Russell Hitchcock and Architecture Exhibition Practice at the MoMA, Nina Stritzler-Levine
5. A Very Personal Renaissance, Christy Anderson
6. Artisan Mannerism: Seventeenth-Century Rhetorical Alternatives to Sir john Summerson’s Formalist Approach, Caroline Van Eck
7. Sir John Summerson and the Problem of Palladianism, Giles Worsley
8. Mind the Gap: Rewriting Sir John Summerson’s American Architectural History, Marlene Elizabeth Heck
9. Hitchcock, Summerson and Glasgow, Gavin Stamp
10. An Open Space at the Constricted Centre of the City: Summerson and the Artificial Inflation of Victorian Values, Michela Rosso
11. A Thirty-Year Project: Henry-Russell Hitchcockʼs Architecture: Nineteenth and Twentieth Centuries, Paolo Scrivano
12. Romantic Modernity in the I930s. Henry-Russell Hitchcockʼs Architecture: Twentieth and Nineteenth Centuries?, Barry Bergdoll
13. John Summerson and Romanticism, Alan Powers
14. Hitchcock and Harvard: The Historical Context of Formalist Aesthetics, Marie Frank
15. Henry-Russell Hitchcock and Dutch Architecture, Helen Searing
16. John Summerson and the View from the Outside, Neil Jackson
17. Genius and Bureaucracy: Hitchcock, Summerson and Post-War Modern Architecture, Philip Goad
18. High Hopes and Universal Disappointment: Reyner Banham and Henry-Russell Hitchcock, Nigel Whiteley
19. Celebrating the Centenaries of Summerson and Hitchcock: Finding a Historiography for the Architect-Historian, Helene Lipstadt
Notes on Contributors
Index
▫️ترجمهی فهرست کتاب
سرآغاز و قدردانی
پیشگفتار، فرنک سلمن
۱. هنری راسل هیچکاک و جان سامرسن: خاطرات شخصی یکی از شاگردان، جان هریس
۲. خاطراتی از دفترکار، موزت برادریک
۳. سر جان سامرسن در کسوت سرپرستی موزهی سر جان سون، مارگریت ریچردسن
۴. مسئول تاریخ و نمایش آرمانها: هنری راسل هیچکاک و تجربهی نمایشگاه معماری در ام.اُ.ام.اِی، نینا استریتلر لوین
۵. رنسانسی کاملاً شخصی، کریستی اندرسن
۶. شیوهی صنعتگری: بلاغت قرن هفدهم، رویکرد فرمالیستی سر جان سامرسن، کرولاین ون اِک
۷. سر جان سامرسن و مسئلهی پالادیانیسم، جایلز ورسلی
۸. توجه به کمبود: بازنویسی تاریخ معماری امریکای سر جان سامرسن، مارلین الیزابت هِک
۹. هیچکاک، سامرسن و گلاسکو، گوین استمپ
۱۰. فضای باز در فضای محدود مرکز شهر: سامرسن و بزرگنمایی تصنعی ارزشهای ویکتوریایی، میکلا روسّو
۱۱. طرحی سیساله؛ معماری: سدههای نوزدهم و بیستم هنری راسل هیچکاک، پائولو اسکریوانو
۱۲. مدرنیتهی رمانتیک در دههی ۱۹۳۰، معماری: سدههای نوزدهم و بیستم هنری راسل هیچکاک، بری برگدول
۱۳. جان سامرسن و رمانتیسیسم، الن پاوئرز
۱۴. هیچکاک و هاروارد: سیاق تاریخی زیباییشناسی فرمالیستی، مری فرنک
۱۵. هنری راسل هیچکاک و معماری هلندی، هلن سیرینگ
۱۶. جان سامرسن و نگاه از بیرون، نیل جکسن
۱۷. خلاقیت و دستگاه اداری: هیچکاک، سامرسن و معماری مدرن پس از جنگ، فیلیپ گوئاد
۱۸. آرمانها و یأس عمومی: رنر بنم و هنری راسل هیچکاک، نیجل وایتلی
۱۹. جشن صدمین سال تولد سامرسن و هیچکاک: نوشتن تاریخِ مورخان معمار، اِلِن لیپستاد
دربارهی نویسندگان
نمایه
▫️مشخصات منبع
مهرداد قیومی بیدهندی و دیگران، کتابنگاشت توضیحی نظریههای تاریخ معماری و هنر، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۹۴، فصل۳.
▪️برای مشاهدهی مشخصات و بخشی از کتاب سامرسن و هیچکاک: مقالات جشن صدسالگی تاریخنگاشت معماری به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://www.google.com/books/edition/Summerson_and_Hitchcock/RVrqAAAAMAAJ?hl=en&gbpv=1&printsec=frontcover
#مهرداد_قیومی #گزیده
@asmaaneh