3021
عاشقانه های کوتاه ارتباط با ادمین : @mob59 @Peymanlatifniya
معشوقه تنها یک تصویر نیست
که یک قافیه
یک شعر
یک تناسب
یک اتفاق است
معشوقه تنها یک زن نیست
بلکه یک ابهت
یک ثروت
معشوقه، حکومتی با شکوه است
#جمال_ثریا
@arghavan59🥀
امروز هم کسی اگر صدایم کرد
بگو خانه نیست
بگو رفته است شمال
می خواهم به جنوب بیندیشم
می خواهم به آن پرنده خیس ، به آن پرنده خسته
به خودم بیندیشم
گاهی اوقات مجبورم حقیقتی را پس گریه های بی وقفه ام پنهان کنم
همین خوب است...
#سیدعلی_صالحی
@arghavan59🥀
چه خبر پُرسی؟ که بی‌جامِ لبت
باخبر، یا بی‌خبر، خوش نیستم!
#مولانا
@arghavn59🥀
عکس زیبای تو را دیدم میان برکه ای
آب را بر هم زدم شاید بغل گیرم تو را...!
#فاضل_نظری
@arghavan59🥀
مدت ها فکر می کردم آدم هایی که اعتراف می کنند وجدان اخلاقی والایی دارند و حالا متوجه می شوم که بعضی ها همان طور که استفراغ میکنند اعتراف می کنند، بالا می آرند تا دوباره شروع کنند.
#اریک_امانوئل_اشمیت
@arghavan59🥀
بیرون هوا سرد است
برف می بارد
چهار گلدان
در چهار گوشه ی اتاق گذاشته ام
تا فراموش نکنم
که خاک دوباره سبز می شود
درخت پشت پنجره
فرسوده تر از آن است
که بهار را به یاد بیاورد.
#رسول_یونان
@arghavan59🥀
آیا اعتراف کنم
هرگز هیچ کس را
مثل تو دوست نداشتم
و آیا بگويم
هرگز کسی را
مثل تو دوست نخواهم داشت
میخواهم جان بسپارم
به پای عشقی که
مرگ را بی اعتبار میکند...
#ترکی_عامر
@arghavan59🥀
از صبح نگاهش کردم تا نزدیکای غروب، هی گفت خسته نشدی؟ گفتم خسته کدوم بود؟
گفت هیچی، راحت باش.
موهاش رنگ شب بود، خودش رنگ روز، یه آدم عجیبی بود، انگار خورشید باشی و همزمان ماه هم باشی.
#حمید_سلیمی
@arghavan59🥀
زندگی من دیگر
چیزی به جز تو نیست
خود من هم دیگر چیزی
به جز خود تو نیستم
چهره‌ات تمام زندگی مرا
در آینه واقعیت منعکس میکند
و این واقعیت آن قدر عظیم است
که به افسانه می‌ماند
#احمد_شاملو
@arghavan59🥀
و هر بامدادان،
از خاکستر خویش بر می‌خیزم
و با صدای خویشتن،
بیدار می‌شوم
تو را می‌گویم:
شادیا...صبح‌ات عاشقانه باد
#غادة_السمان
@arghavan59🥀
ترک جان می‌بایدم گفتن که این شیرین لبان
بوسه می‌بخشند امّا جان شیرین می‌برند
#بسطامی
@arghavan59🥀
چو مغروران بی منطق ، نگو از عشق بیزارم
که ناگه میزند بر دل ، شگرد او شبیخون است
#صائب_تبریزی
@arghavan59🥀
تو جانانِ مایی ؛ تو خاصانِ مایی...
#مولانا
@arghavan59🥀
من لبان خويش را
با آتشی مقدس تطهير کردم
تا از عشق سخن بگويم
اما وقتی دهان گشودم
زبانم بند آمده بود
پيش از آنکه عشق را بشناسم
عادت داشتم نغمه‌های عاشقانه سر دهم
اما شناختن را که آموختم
کلمات در دهانم ماسيد
و نواهای سينه‌ام
در سکوتی ژرف فرو افتادند
#جبران_خلیل_جبران
@arghavan59🥀
ز مستی فاش می‌گویم تو را بوسیده‌ام اما
کسی باور ندارد حرف مست لاابالی را...!
#فاضل_نظری
@arghavan59🥀
من به یکرنگی شب
به هم آغوشی مهتاب و سحر
من به زیبایی صبح
اولین بوسه ی پروانه به گل
رقص و طنازی نیلوفر مردابِ زلال
صوت آواز دو تا قمری شاد
من به دیوانگی قاصدکی در دل دشت
و به پرواز خیالم تا تو...
من به لبخند تو می اندیشم
و جهانی که پس از خنده ی تو
مثل این شعر خیال انگیز است...
#بهنام_محبی_فر
@arghavan59🥀
می‌پرسی تو را دوست دارم؟
حتی اگر بخواهم پاسخ تو را بدهم، نمی‌توانم
مگر ممکن است با هیچ زبانی شرح داد که در آنوقت که با چشمان پر اندیشه و روشن بینت به من می نگری، چه نشاطی و لطفی دلم را فرا میگیرد؟
#ویتوریو_آلفیری
@arghavan59🥀
زان دلخوشیم و شاد که جان بخش ما تویی
زان سرخوشیم و مست که دستار ما تویی
#مولانا
@arghavan59🥀
چند می‌گویی که از من شکوه‌ها داری به دل؟
لب که بگشایم ، مرا هم با تو چندان ماجراست
#حسین_منزوی
@arghavan59🥀
نوشتم هر چه از هم دورتر ، آسوده‌تر اما
کسی در گوش من می‌گفت:«من دلتنگِ دیدارم»
#عطیه_سادات_حجتی
@arghavan59🥀
من در هوای تو
تو در هوای دیگران ،
لعنت به هوایت
که با همه دمساز است...
#بهنام_محبی_فر
@arghavan59🥀
کار جنون ما به تماشا کشیده است
یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی
#فروغی_بسطامی
@arghavan59🥀
شنیده ام هر گلی
بوی خودش را دارد ،
پس چرا تو که می آیی
عطر همه ی گل ها را
یک جا استشمام می کنم؟
#بهنام_محبی_فر
@arghavan59🥀
چشمانت
گويى عسلى از سرزمين حجاز اند!
و كمرت؛
معاشقه‌ى ابرها است!
دستانت از طلا،
و از انگور
و از پونه
و از ماه درخشان...
و من
در برابر گردش سرمه‌ى چشمانت؛
مثل كودكى هستم
كه در شلوغى گم گشته…
من دوستت دارم!
ولى الان؛
فراموش كرده‌ام كه كلمات را
چگونه كنار هم بچينم...
#نزار_قبانی
@arghavan59🥀
اگر فقط جایِ خالی دیگران بود، غصه‌ای نداشتم. آدم هرجور که بتواند، با جای خالی دیگران کنار می‌آید؛ اما جایِ خود من خالی است و این جای خالی دیگر شوخی بردار نیست.
#ماشادو_د_آسیس
@arghavan59🥀
دل بستن به تو مثلِ
شادمانیِ نفس کشیدن است
در صبحی پوشیده از برف...!
#ناظم_حکمت
@arghavan59🥀
دیوار
بهانه بود ؛
پنجره ها را
از ما نگرفته بودند !
#بهنام_محبی_فر
@arghavan59🥀