#جنگ_زرگری
در زمان گذشته قیمت دقیق طلا مشخص نبود، در نتیجه هر زرگری قیمتی را بر روی جنس خود می گذاشت. معمولا دو یا چند زرگر با یکدیگر توافق ناجوانمردانه ای می کردند، تا مشتری های بیچاره را تا حد ممکن سر کیسه کنند، به این رفتار "جنگ زرگری "گفته می شد.
وقتی مشتری از همه جا بی خبر، به دکان زرگری می رسید، زرگر قیمت متاع خود را چند برابر مقدار واقعی می گفت و از طرفی در حین گفتگو به زرگری دیگر که با او از قبل توافق کرده بود، پیغام می رساند، زرگر دوم به بهانه ای خودش را به دکان زرگر اول می رساند و با صدای بلند و قیافه حق به جانب داد می زد :"ای نابکار، مگر تو مسلمان نیستی! دین و ایمان نداری! این چه قیمتی است که می گویی؟ "زرگر اولی هم در جواب با پرخاش می گفت :"ای دغل باز، من تو را خوب می شناسم، می خواهی جنس کم عیارت را آب کنی."زرگر دوم با عصبانیت بیشتر می گفت :"جنس من کم عیار است!؟! بیا سنگ محک بزنیم ببینم چقدر عیارش بالاست".... باری مشتری بیچاره در انتها خام زرگر دوم می شد و به دکان او می رفت و جنسی را چند برابر قیمت واقعی می خرید و در ضمن گمان می کرد، سود کرده است. در انتها دو زرگر سود بدست آمده را با یکدیگر تقسیم می کردند.
اصطلاح" جنگ زرگری "کنایه از جنگی غیر واقعی است، که دو طرف دعوا فقط برای فریفتن دیگران وانمود می کنند، با هم دشمن هستند، ولی در واقع با هم رفیق و همراه هستند.
🆔 @andisheh_naab
مهم ترین دلیل زوج های ایرانی برای جدایی و طلاق
🆔 @andisheh_naab
تو دهه شصت، دختر ها عاشق اين تيپ بودن. يعني اين شلوار خمره اي، رو پات ميكردي، تموم بود.... يادش بخير
کافی بود به افق خیره بشی!!
🆔 @andisheh_naab
#زیر_آب_کسی_را_زدن
زیر آب در خانه های قدیمی تا کمتر از صد سال پیش که لوله کشی آب تصفیه شده نبود معنی داشت . زیرآب در انتهای مخزن آب خانه ها بوده که برای خالی کردن آب ، آن را باز می کردند . این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود که کسی درون حوض می رفت و زیرآب را باز می کرد تا لجن ته حوض از زیرآب به چاه برود و آب پاکیزه شود .
در همان زمان وقتی با کسی دشمنی داشتند. برای اینکه به او ضربه بزنند زیرآب حوض خانه اش را باز می کردند تا همه آب تمیزی را که در حوض دارد از دست بدهد .
صاحب خانه وقتی خبردار می شد خیلی ناراحت می شد چون بی آب می ماند .این فرد آزرده به دوستانش می گفت : « زیرآبم را زده اند. »
🆔 @andisheh_naab
من برای پیشرفت کشورم
حاضرم دست در دست شیطان هم بگذارم؛
زیرا در سیاست
دوستان و دشمنان دائمی وجود ندارد؛
تنها چیز دائمی منافع است...
#چرچیل
🆔 @andisheh_naab
🖇
#کتاب_صوتی 🎧
#جنایت_و_مکافات
#فئودور_داستایفسکی
قسمت 15
🆔 @andisheh_naab
#مکث_امروز
دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بینالمللی "دستهای کوچک دعا" است.
خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد!
(الناز جهانگیری / 10 ساله)
ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم!
(شاهین روحی / 11 ساله)
آرزو دارم سر آمپولها نرم باشد!
(تاده نظربیگیان / ۵ ساله)
خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی!
(سوسن خاطری / 9 ساله)
آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدیهایی را که من جمع میکنم از من میگیرند و به بچه آنهایی میدهند که به من عیدی میدهند!
(سحر آذریان / ۹ ساله)
خدایا! کاری کن وقتی آدمها میخوان دروغ بگن یادشون بره!
(پویا گلپر / 10 ساله)
خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا میکنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی!
(پیمان زارعی / 10 ساله)
خدایا! یک برادر تپل به من بده!!
(زهره صبورنژاد / 7 ساله)
دلم میخواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژلهای بزنم!
(روشنک روزبهانی / 8 ساله)
خدایا! تمام بچههای کلاسمان زن داداش دارند از تو میخواهم مرا زن داداش بدهی!
(شایان نوری / 9 ساله)
خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و خانم معلممان هم مرا بوس کند
(امیرحسام سلیمی / 6 ساله)
خدیا! دعا میکنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند!
(فاطمه یارمحمدی / 11 ساله)
ای خدا! من بعضی وقتها یادم میرود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود!
(شقایق شوقی / 9 ساله)
خدایا! من دعا میکنم که گاو باشم! و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم!
(سالار یوسفی / 11 ساله)
خدایا! دست شما درد نکند
ما شما را خیلی دوست داریم!
(مینا امیری / 8 ساله)
🆔 @andisheh_naab
ایران با دارابودن حدود 68 نوع ماده معدنی غیر نفتی، 37 بیلیون تن ذخایر کشف شده و 57 بیلیون تن ذخایر بالقوه؛ جزء 15 کشور ثروتمند جهان از لحاظ "معدن" است
سهم شما در این همه ثروت چقدر است؟
@andisheh_naab
اسكیمو: اگر من چیزی درباره خدا و گناه ندانم آیا بازهم به جهنم میروم؟
كشیش: نه، اگر ندانی نمی روی..
اسكیمو: پس چرا می خواهی این ها را به من بگویی؟
#آنى_دیلارد
🆔 @andisheh_naab
#مکث_امروز
برای آنکه دچار آلزایمر نشوید بهتر است، ذهنتان را به چالش بکشید.
🆔 @andisheh_naab
خورجين شخصى را دزديدند.
مردمان بگفتند:
سوره ياسين بخوان كه آن مال پيدا شود.
مالباخته بگفت:
كل قرآن به يكجا درون خورجينم بود!
#عبيد_زاكانى
اینجا دیاریست ﮐﻪ ﺑﺮﺧﻰ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﺪﻩﻫﺎﻯ ﺑﻬﺸﺘﻰ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎﻯ ﺿﺪ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ و به بهترین بیمارستانهای دنیا میروند ﺗﺎ ﻭﺭﻭﺩﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺣﺪ ﻣﻤﻜﻦ ﺑﻪ ﺗﻌﻮﯾﻖ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺪ...
و مردم ساده دل را برای مداوا به امامزاده ها میفرستند !!!
🆔 @andisheh_naab
مردم ما از کمبود ها و کسریها گله ندارند، آنچه مردم را می آزارد و صدایشان را در می آورد وجود تبعیضات ناروا و سوء استفاده از بیت المال است و بس!
🆔 @andisheh_naab
#شاهنامه
صفحه ۴۲۰ تا ۴۳۰
اثر: #ابوالقاسم_فردوسی
راوی: #اسماعیل_قادر_پناه
بر اساس نسخه معتبر چاپ مسکو
@radioketabdoni📻
#مکث_امروز
چیزهایی مثل زلزله، نه تنها محتویات زمین را بالا می آورد
بلکه، محتویات آدمها و جوامع و حکومتها را هم که لابلای ادعاها و لایه های مختلف ظاهری پنهان شده، عریان می کند.
زلزله یکجور آیه است؛ اما آیه و نشانه ای از محتویات درونی آدمها و جوامع و حکومتها.
ازینکه در حوزه ی اخلاق و فرهنگ و مذهب و علم و مدیریت و نظم و قدرت و انسانیت واقعا چه در چنته دارند.
زلزله، نشانه و هشداری در همه ی ابعاد است.
مثلا زلزله شدید چندسال پیش ژاپن نشان داد مردمشان در بدترین شرایط نیز اهل دزدی و تجاوز و بی نظمی نیستند.
و طوفان 2005 نیواورلئان امریکا نشان داد اگر شرایط یک ذره عوض شود حتی پلیسها هم دزدی میکنند.
حالا اینکه زلزله ی تهران چه محتوای پنهانی را نشان می داد بماند برای جامعه شناسان و مدیران. اما لااقلش معلوم کرد ما به هیچوجه آمادگی بحران نداریم؛ چه حکومت و چه ملت. حالا هرچقدر هم ادعاهای شیک و دهان پرکن داشته باشیم.
به این چیزها کاری ندارم؛ راستش با اینکه خودم وقت زلزله تخت گرفتم خوابیدم و مثل همیشه حال حرکات اضافی و انرژی بر را نداشتم و خودم را با این گول زدم که هر چه خدا بخواهد همان میشود، ولی صبحش که رفتار مردم را از رسانه ها دیدم یاد قیامتی افتادم که ادیان ابراهیمی میگویند.
زلزله تقریبا" ده ثانیه احساس شد.
اما میلیون ها نفر به خیابان ریختند. نیمه برهنه، با دست خالی، بدون سوئیچ ماشین، سند خانه، دسته چک و حتی مدارک شناسایی...
میلیون ها نفر همه آن چیزهایی که یک عمر برای داشتن شان جنگیدند، عرق ریختند یا خون دیگران را در شیشه کردند را بدون لحظه ای درنگ رها کردند و فقط جان ناقابل را برداشتند و به خیابان زدند.
میلیون ها زن طلاهای عزیزشان، چکمه هایی که روزها پاساژها را برای خریدن شان وجب کرده بودند، یخچالی که دوستش داشتند، دکوری که ده بار برای چه جور چیدنش با همسرشان جوری بحث کرده بودند انگار مهمترین اتفاق زندگی است، غذایی که برای پختنش از صبح زحمت کشیده بودند... را از یاد بردند و گریختند.
میلیون ها نفر حتی یادشان رفت کی هستند؟ تا دقایقی پدر و مادر و همسر و فرزند و معشوقه از یادشان رفت. همه آن چیزهایی که یک روز با اطمینان می گفتند امکان نداره یه ثانیه از یادم بره!
هیچکس به فکر این نبود که فلان لباس مارک، فلان کفش گران قیمتش را با خودش بردارد. یا حتی مدرک تحصیلی و حکم انتصاب به عنوان مدیر فلان جای مهم که برایش زیرآب صدها نفر را زده بود، بدون وضو رفته بود صف اول نماز جماعت اداره، حاجی فلانی سفارشش کرده بود .
میلیون ها نفر فقط فرار کردند، از ترس فرو ریختن سقفی که برای خریدنش، برای اجاره کردنش، برای پرداخت قسط هایش روزها و شب ها زحمت کشیده بودند.... از ترس سقفی که بخشی از عمر و سلامتی شان را برای داشتنش حراج کرده بودند.
آن چند دقیقه محشر بود. میزان شجاعت آدم ها، میزان عشق و وفاداری شان به خانواده، میزان ادعاهایشان حداقل به خودشان و اطرافیان شان ثابت شد.
تلخ بود اما آن چند ثانیه را دوست دارم. برای اینکه هزاران بار در ذهنم با آن مواجه شده ام، اینکه تا دقیقه دیگر هیچکدام مان ممکن است نباشیم. اینکه مرگ به اندازه زندگی واقعیت دارد.
درس عبرتی بود برای ما که عبرت نمی گیریم.
مایی که بعد از آرام شدن نسبی اوضاع دوباره همان موجودی شدیم که بودیم!
دکتر محسن زندی
(بخش دوم متن از احسان محمدی)
🆔 @andisheh_naab
#مکث_امروز
حدود هزار سال پیش، لیدی گودایوا همسر یکی از بزرگان و کارگزاران حکومتی انگلیس، در اعتراض به افزایش بی رویه ی مالیات برای مردم شهر خود،
هر روز به سراغ همسرش میرفت و عاجزانه تقاضا میکرد که مالیاتها کاهش پیدا کند. همسر او که سیاست و تصمیم های سیاسی خود را بر خواسته ی همسر خود ترجیح میداد، به همسرش گفت:
اگر یک روز، برهنه سوار اسب شوی و تمام شهر را از سمتی به سمت دیگر بروی، مالیاتها را کاهش خواهم داد!!
گودایوا اسبش را زین کرد. لباس هایش را بر زمین ریخت؛ در شهر گفتند: گودایوا در حمایت از مردم، برهنه در میان شهر میگردد!
تمام مردم، مغازه ها را بستند و به خانه ها رفتند. پرده ها را کشیدند و با چشمانی اشکبار، منتظر شدند این گردش شوم به پایان برسد.
گودایوا به خانه برگشت و مالیات ها کاهش یافت. مجسمه اش در کاونتری ساخته شده است ...
اسطوره ها، به تنهایی خلق نمیشوند.
بلکه در بستری از
فهم و شعور
و
حمایت اجتماعی
شکل می گیرند ...
🆔 @andisheh_naab
همانا ویرانی زمـین به دلیل تنگدستی مردم است و تنگدستی مردم به جهت غارت اموال آنها از طرف زمامدارانی است که به آیندۀ حکومتشان اعتماد ندارند ...!!
امام علی(ع)
🆔 @andisheh_naab
بیش از100سال پیش یکی ازاهالی شهر مونیخ آلمان به نام یوزف اشمیت، یک بازی دسته جمعی اختراع کرد و اسمی روش گذاشت که به معنی "عصبانی نشو" بود !
مااین بازی راامروزه به نام منچ میشناسیم!
🆔 @andisheh_naab
#شاهنامه
صفحه ۴۳۰ تا ۴۴۰
اثر: #ابوالقاسم_فردوسی
راوی: #اسماعیل_قادر_پناه
بر اساس نسخه معتبر چاپ مسکو
@radioketabdoni📻
#مکث_امروز
در کشور دانمارک با قطار سفر ميکردم. بچه ای بسيار شلوغ ميکرد. خواستم او را آرام کنم به او گفتم اگر آرام باشد برای او شکلات خواهم خريد. آن بچه قبول کرد و آرام شد. قطار به مقصد رسيد و من هم خيلی عادی از قطار پياده شده و راهم را کشيدم و رفتم. ناگهان پليس مرا خواند و اعلام نمود شکايتی از شما شده مبنی بر اينکه به اين بچه دروغ گفته ای. به او گفته ای شکلات ميخرم ولی نخريدی!
با کمال تعجب بازداشت شدم!! در آنجا چند مجرم ديگر بودند مثل دزد و قاچاقچی! آنها با نظر عجيبی به من می نگريستند که تو دروغ گفته ای آن هم به يک بچه!!!؟
به هر حال جريمه شده و شکلات را خريدم و عبارتی بر روی گذرنامه ام ثبت کردند که پاک نمودن آن برايم بسيار گران تمام شد!
آنها گدای يک بسته شکلات نبودند. آنها نگران بدآموزی بچه شان بودند و اينکه اعتمادش را نسبت به بزرگترها از دست بدهد و فردا اگر پدر و مادرش حرفی به او زدند او باور نکند!
اما در كشور ما، گول زدن به عنوان روش تربيتی استفاده ميشود. وقتی بچه زمين ميخورد و والدين زمين را كتك ميزنند تا كودك آرام شود، وقتی ميگويند اگر فلان كار را بكنی لولو مياد، اگر با غريبه حرف بزنی ميدزدنت، اگر فلان كارو كنی كلاغه به بابات خبر ميده ....
يك طفل معصوم بايد در ايران گول بخورد تا ياد بگيرد چگونه گول بزند يا گول نخورد.
#چرا_عقب_ماندهايم
#علی_محمد_ایزدی
🆔 @andisheh_naab
به دام تعصبات نیافتید که این زندگی نتیجه ی تفکر دیگران است ،
و اجازه ندهید، سر و صدای عقاید دیگران ، صدای درون شما را خفه کند!!
#استیو_جابز
🆔 @andisheh_naab
#عهد_بوق
زمانی که رسانه هایی مثل رادیو، تلفن و تلگراف وجود نداشت، اخبار در برخی محله ها با بوق به گوش مردم می رسید. در آن زمان برای رساندن خبر باز شدن حمام، به کار افتادن آسیاب ها و حتی فوت افراد در محله ها، بوق را به صدا درمی آوردند. بعد ها حمام ها از حالت نوبتی بیرون آمد و دیگر به رعایت ساعت و نوبت نیازی نبود. آسیاب ها هم به کارخانه های گندم کوبی تبدیل شدند. به وجود آمدن رسانه های امروزی باعث شد این کاربرد بوق از بین برود اما ضرب المثل آن باقی ماند؛ طوری که امروز هر چیز قدیمی را به «عهد بوق» نسبت می دهند و می گویند فلان چیز مال «عهد بوق» است.
🆔 @andisheh_naab
عذرخواهى يک معلم انشاى بازنشسته كه به دانش آموزان ياد داده بود علم از ثروت بهتر است .
" با اوضاعى كه در زندگى فرهنگيان بازنشسته ميبينم حرفم را پس ميگيرم ... "
🆔 @andisheh_naab
اینجا دانش به هیچ دردی نمیخورد، پسرجان! اینجا نیامدهای فکر کنی، تو همان کاری را می کنی، که یادت می دهند!!
ما در کارخانههایمان به روشنفکر، احتیاج نداریم. به بوزینه احتیاج داریم! بگذار نصیحتی بهت بکنم، هرگز از فهم و شعورت حرف نزن! ما جای تو فکر خواهیم کرد!!
#سفر_به_انتهای_شب
#لویی_فردینان_سلین
🆔 @andisheh_naab
#ایشالا_صد_و_بیست_ساله_بشی
در دوران قدیم سال کبیسه وجود نداشت. همیشه اسفند ماه 29 روز بوده ، در تقویم آن زمان هر چهار سال یک روز ذخیره می شد و طی 120 سال یک ماه ذخیره داشتند که آن سال را بجای 12ماه ، 13 ماه اعلام می کردند. در ماه سیزدهم هیچکس کار نمی کرد همه با خرج حکومت جشن می گرفتند بنابراین مردم در حق هم دعا میکردند که 120 سال عمر کنند . این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کسی برای طرف مقابل آرزو می کرد تا آنقدر زنده باشی که این جشن باشکوه را ببینی و این به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد. که وقتی به هم می رسیدند بگویند 120 سال زنده باشی. ان شاءالله شماهم بیش تراز120سال زنده باشید.
🆔 @andisheh_naab
🔴 کنایه رشیدپور به گرانی تخم مرغ: اگر خروس محترم در خانه بنشیند و خانماش روزی دو- سه تخم بگذارد، درآمدش بیشتر از من و شماست!
🆔 @andisheh_naab
اگر دین تو از تو میخواهد که از کسی متنفر باشید ، شما نیاز به یک دین جدید دارید!
🆔 @andisheh_naab
🌸#مسابقه🌸
دوستان عزیزم فرصت شرکت در مسابقه تمام شد .
جواب مسابقه 👇
کتاب #بعد_از_زلزله
نویسنده #هاروکی_موراکامی
برندگان این دوره از مسابقه :
1. روشنک رادمهر
2. محمد فتحی
3. نادیا مرادی
ممنونم از همه دوستانی که شرکت کردند.
🆔 @andisheh_naab
#تیتر_خبر_این_روزها
در پی افزایش ۷۰ درصدی قیمت تخم مرغ و لبنیات ، حقوق نمایندگان مجلس نیز ۷۰ درصد افزایش یافت و یارانه ۳۴ میلیون نفر قطع شد و ...
🆔 @andisheh_naab