1197
من مدینه‌ی خود را، با تو ساختم آری ای به یُمنت #آلونک،خانه‌ی فلاطونی! حسین منزوی بهترین اشعار #ایران و #ترجمه_های_شعر_جهان رو با ما بخونید💐 ارتباط با ادمین: 🆔️ @faridfarrokhzad 🆔 @farrokhzad_farid
بباختم دل دیوانه و ندانستم
که آدمی‌‌بچه‌ای شیوه‌ی پری داند
#حافظ @aloonaksher
گذشتی از من و هرگز گمان نمی‌‌کردم
که دست می‌شود این‌سان ز دوستداران شست...
#حسین_منزوی @aloonaksher
هرقَدر واگشت مژگان، دلبر از ما دور ماند
چشم تا پوشیده بود آغوش تنگی داشتیم...
#بیدل
تو خضر واقف از غیبی و من موسای بی‌صبرم
چه دشوار است از کار تو ای دل سردرآوردن...
#فاضل_نظری @aloonaksher
#آلونک_شعر
کاری مکن که رو به در آسمان نهم
هر تیر ناله‌ای که بود در کمان نهم
کاری مکن که پا کشم از آستان تو
داغ صبور‌ی‌ای که ندارم به جان نهم
کاری مکن که بدعت وارستگی ز عشق
من در میان سلسله‌ی عاشقان نهم...
کاری مکن که نیمه‌شب از رخنه‌ی قفس
راه گریز پیش دل ناتوان نهم
کاری مکن که راز جگرسوز داغ را
با مرهم حرام نمک، در میان نهم
انصاف نیست کز چمنت بعد صد بهار
بی‌برگِ سبز رو به در آشیان نهم
آخر چنان مکن که چو صائب ز زلف تو
دل برگرفته رو به صف نیکوان نهم
#صائب_تبریزی @aloonaksher
چه گوشواره‌ای از بوسه‌های من خوش‌تر
که دانه‌دانه نشیند به لاله‌ی گوشت
#حسین_منزوی @aloonaksher
ای زلف یار، این‌همه گردنکشی چرا؟
آخر تو هم فتاده و ما هم فتاده‌ایم!
#صائب_تبریزی @aloonaksher
ای روزگار! یک‌سره ارزانیِ تو باد
این تهمتِ حیات که بر ما گذاشتند
#کلیم_کاشانی @aloonaksher
#آلونک_شعر
ما بچه‌های این زمانه‌ایم
و عصر، عصر سیاست است.
همه‌ی امور روزانه، امور شبانه
چه مال تو باشد چه مال ما یا شما
امور سیاسی‌اند.
چه بخواهی چه نخواهی
ژن‌هایت سابقه‌ی سیاسی دارند
پوستت ته‌رنگ سیاسی دارد
چشم‌هایت جنبه‌ی سیاسی دارند.
هرچه می‌گویی طنین سیاسی پیدا می‌کند
سکوتت چه بخواهی چه نخواهی
سیاسی تعبیر می‌شود.
حتی هنگامی که از باغ و جنگل می‌گذری
گام‌های سیاسی برمی‌داری
روی خاک سیاسی.
شعر غیر سیاسی نیز سیاسی‌ست
و در بالا ماهی می‌درخشد
که دیگر ماه نیست.
بودن یا نبودن، سؤال این است.
سؤال چیست، عزیزم بگو.
سؤال سیاسی است.
حتی لازم نیست انسان باشی
تا بر اهمیت سیاسی‌ات افزوده شود.
کافی است نفت باشی، علوفه یا مواد بازیافتی.
یا حتی میز مذاکراتی که شکل آن
ماه‌هاست مورد جنگ و جدال است:
پشت کدام میز درباره‌ی زندگی و مرگ باید مذاکره کرد
میزگرد یا میز مربع.
در این اثنا
آدم‌ها گم می‌شدند
جانوران می‌مردند
خانه‌ها می‌سوختند
و مزارع بایر می‌شدند
مثل زمان‌های قدیم که کمتر سیاسی بودند.
#ویسواوا_شیمبورسکا
ترجمه: #شهرام_شیدایی
@aloonaksher
جز من کسی به مدرسه نامد ز میکده
خاکم به سر، ترقّیِ معکوس کرده‌ام
#میرزا_ابراهیم_ادهم @aloonaksher
بُگشای چاکِ سینه که بر منکرانِ حشر
روشن شود که صبحِ قیامت دمیدنی‌ست!
#صائب_تبریزی @aloonaksher
طلوع صبحِ گریبانت آفتاب ندارد
بیا ز حق مگذر، مصرعم جواب ندارد
#میرزا_ابراهیم_ادهم @aloonaksher
حال مرا ز بال کبوتر قیاس کن
مضمون نامه‌های ستمدیدگان یکی‌ست
#مشرقی_مشهدی @aloonaksher
جواب تلخ چه داری؟ بگوی و باک مدار
که شهد محض بُود چون تو بر دهان آری
#سعدی @aloonaksher
«سعدی» اندر کف جلاد غمت می‌گوید
بنده‌ام بنده، به کشتن ده و مفروش مرا
#سعدی @aloonaksher
من سری دارم و در پای تو خواهم بازید
خجل از ننگ بضاعت که سزاوار تو نیست...
#سعدی @aloonaksher
حیرتِ آن جلوه ما را با خود آخر صلح داد
ورنه تا مژگان به‌‌هم می‌خورد جنگی داشتیم
#بیدل_دهلوی @aloonaksher
از ما سراغ منزلِ آسودگی مجو
چون باد، عمر ما به تکاپو گذشته است
#صائب_تبریزی @aloonaksher
دو چشم داشت، دو سبزآبیِ بلاتکلیف
که بر دوراهیِ _دریاچمن_ مردد بود...
#حسین_منزوی
در محاصره‌ی چشمان تو
قامت‌های زیبا داشتیم
هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود...
#احمدرضا_احمدی @aloonaksher
به پختگیِ جنون، کی به من رسد مجنون؟
همین بس است که من شهری، او بیابانی‌ست!
#کلیم_کاشانی @aloonaksher
از وقت و روز و فصل، "عصر" و "جمعه" و "پاییز" دلتنگ‌اند
و بی‌تو من مانندِ "عصر جمعه‌ی پاییز"، دلتنگم...
#حسین_منزوی @aloonaksher
به یاد آورید
تمام آن‌هایی که انگشتان‌‌شان را،
گوشت بدن‌شان را،
در چرخ‌دنده گذاشتند
تا زمانه عوض شود.
و به یاد آورید
آن‌هایی که حتی
قفس‌شان را زیر سوال نبردند!
#لویی_آراگون
حسدم كُشد كه ترسم ز پِی‌اش دويده باشد
به رهش به روی هرکس چو عرق دويده بينم
#شهيدی_قمی @aloonaksher
جمعی که در کمین‌گهِ صبح قیامت‌اند
آن سینه را ز چاک گریبان ندیده‌اند
#صائب_تبریزی @aloonaksher
می‌دهد رخنه‌ی دیوار ز گلزار خبر
لطف اندام تو از چاکِ گریبان پیداست
#صائب_تبریزی @aloonaksher
از ما مشوی دست، که ما بی‌تو شسته‌ایم
هم رو به آبِ دیده و هم دست از آبروی
#قاضی_نورالله_ساوه‌ای @aloonaksher
نمی‌دانند خوبان، صیدِ چون من «دیر‌تسخیری»
تو می‌دانی، ولی «عاشق نگه‌داری» نمی‌دانی
#شفایی_اصفهانی @aloonaksher
ای نازنین‌درختِ نخستین‌گناهِ من!
از میوه‌های وسوسه بارآوری هنوز...
#حسين_منزوی @aloonaksher