1197
من مدینه‌ی خود را، با تو ساختم آری ای به یُمنت #آلونک،خانه‌ی فلاطونی! حسین منزوی بهترین اشعار #ایران و #ترجمه_های_شعر_جهان رو با ما بخونید💐 ارتباط با ادمین: 🆔️ @faridfarrokhzad 🆔 @farrokhzad_farid
خلق،بی‌جان،شهر گورستان و ما در غار پنهان
یأس و تنهایی ِ من،مانند لوط و دخترانش
پاره پاره مغربم،با من نه خورشیدی،نه صبحی
نیمی از آفاقم اما،نیمه‌ی بی‌خاورانش...
#حسین_منزوی @aloonaksher
نه دل از سینه کند یاد و نه آرام ز دل
این دو غربت‌زده عمری‌ست که دور از وطن‌اند
#طالب_آملی @aloonaksher
#آلونک_شعر
فکر نکن آسمان به روز سیاه افتاد
صورت من بود روی صورت ماه افتاد!
قصه ی ما عاقبت نداشت، خزعبل بود-
این که کلاغی به سمت خانه به راه افتاد
دیده ی یعقوب از نخست اگر می دید
یوسف بیچاره پس چطور به چاه افتاد؟!
پیش تر از این که من به سیب بیندیشم
او خودش از شاخه مثل بار گناه افتاد!
یک سر سوزن غرور داشتم و آن هم-
در طلب عشق، توی خرمن کاه افتاد
هرکه به این معرکه رسید و سری در کرد
زودتر از دیگران به فکر کلاه افتاد
زندگی من همین که پا به جهان وا کرد
پاشنه ی درد را کشید و به راه افتاد...
#فرهاد_زارع_کوهی @aloonaksher
جدا مشو دمی از پیش دیده ام ای اشک!
که یادگار من از یار بی وفای منی...
#ابوتراب_جلی @aloonaksher
پستان چو لب گَزیده شود،کام از او مجو
زآن رو که آب نیست انارِ مکیده را
#مخلص_کاشانی @aloonaksher
تو را ز جَرگه‌ی انبوه خاطرات قدیمی
برون کشیده‌ام و دل نهاده‌ام به صفایت
گره به کار من افتاده است از غم غربت
کجاست چابکی دست‌های عقده‌گشایت؟
#حسین_منزوی @aloonaksher
#آلونک_شعر
آن سوی نقطه‌چین‌ها
چه باغی!
چه انگور چلچراغی! چه نارنج تابانی!
آن سوی نقطه‌چین‌ها
چه کوچه‌ی عطرافشانی!
چه گل‌هایی که از دریچه‌ها فرو می‌ریزد!
آن سوی نقطه‌چین‌ها
چه پرچینی، چه رودی!
چه قایقی بر امواج
پر از تلاطم عشق!
آن سوی نقطه‌چین‌ها
چه پیراهن‌هایی دریده پرهیز!
آن سوی نقطه‌چین‌ها
چه عطری!
#عمران_صلاحی @aloonaksher
فریب خورده‌ی عقلم،شکست خورده‌ی عشق
من از که شکوه کنم؟ چون به خود ستم کردم
#فاضل_نظری @aloonaksher
خالی‌ام از خود و پر از یادش
شیشه‌ی مجلس پری زادم
بی دماغانه نشکند چه کند؟
شیشه می‌خواست،دل فرستادم...
#بیدل_دهلوی @aloonaksher
اسراف مى کنى کلمات را
به گفتن عشق
حال که من
از بوسیدنت آنرا مى فهمم
#آتیلا_ایلهان
برگردان: #سیامک_تقی_زاده
@aloonaksher
به مویی بستهْ صبرم،نغمه‌ی تار است پنداری
دلم از هیچ می‌رنجد،دل یار است پنداری
#نظیری_نیشابوری @aloonaksher
به یادگارِ کسی دامن نسیم صبا
گرفته‌ایم و دریغا که باد در چنگ است...
#سعدی @aloonaksher
به داد من برس ای کافر خداناترس
که مانده شد نفسم از خدا خدا گفتن
#صائب_تبریزی @aloonaksher
ز فکرهای پریشان و بارهای فراق
_که بر دل است،ندانم کدام برگیرم
از این قدر نگریزم که بوسی از دهنت
اگر حلال نباشد،حرام برگیرم...
#سعدی @aloonaksher
#آلونک_شعر
...vatan, şose boylarında gebermekse açlıktan,
vatan, soğukta it gibi titremek ve sıtmadan kıvranmaksa yazın,
fabrikalarınızda al kanımızı içmekse vatan,
vatan tırnaklarıysa ağalarınızın,
vatan, mızraklı ilmühalse,
vatan, polis copuysa
vatan, kurtulmamaksa kokmuş karanlığımızdan,
ben vatan hainiyim!
Yazın üç sütun üstüne kapkara haykıran puntolarla :
Nâzım Hikmet vatan hainliğine devam ediyor hâlâ.
#Nâzım_Hikmet_Ran
@aloonaksher
اگر وطن، از گرسنگی تلف شدن در طول جاده‌هاست،
اگر وطن،مثل سگ از سرما لرزیدن و از تب به خود پیچیدن است،
اگر وطن، نوشیدن خون سرخ ما در کارخانه‌های شماست ،
اگر وطن پنجه‌های اربابهای‌تان است،
اگر وطن، حکومت نظامی است،
اگر وطن، باتوم پلیس است،
اگر وطن، رها نشدن از تاریکی‌‌ِ متعفن‌مان است،
من خائن به وطن هستم!
بنویسید در سه ستون با خطی سیاه و عربده‌کش:
هنوز "ناظم حکمت" به خیانتِ به وطنش ادامه می‌دهد!
#ناظم_حکمت_ران /ترکیه
برگردان: #فرید_فرخ_زاد
@aloonaksher
#آلونک_شعر
ما را به تاراج برند
بسیار بیداری بود
بسیار خواب بود
روزهای جمعه ابر داشتیم
اما نمی‌توانستیم
بیداری و خواب و ابر جمعه را
زندگی نام بگذاریم
پس خواب را انکار کردیم
پس بیداری را انکار کردیم
روزهای جمعه از خانه بیرون رفتیم
که ابر را نبینیم
چه حاصل
که عمر به پایان بود
و چای در غروب جمعه
روی میز سرد می‌شد.
#احمدرضا_احمدی @aloonaksher
#آلونک_شعر
◼️هفتم ماه صفر (براساس قول مشهور)،شهادت #امام_حسن_مجتبی(ع) تسلیت باد.
داغی دوباره بر جگر درد و غم زدند
آری دوباره حادثه ای را رقم زدند
غربت که در حوالی یثرب مقیم بود
این بار نیز قسمت مردی کریم بود
گاهی شرر به بال و پر قاصدک زدند
گاهی میان کوچه به زخمش نمک زدند...
بر احترام نان و نمک پا گذاشتند
مرد غریب را همه تنها گذاشتند
حتی میان خانه کسی محرمش نبود
دلواپس غریبی و درد و غمش نبود
حالا بماند اینکه چرا مو سپید شد...
در بین کوچه های مدینه شهید شد...
#یوسف_رحیمی @aloonaksher
بی‌تو در گور آنچنان گریم که اشک
از سرِ خاکم برویانَد گیاه!
اوحدی_مراغه‌ای @aloonaksher
#آلونک_شعر
#شعر_جهان
عده‌ای را
از هر چه انبازی
تنها ماه را خواهند خواست.
نان؛
نمک؛
گوشت قرمز و سفید؛
باز هم گرسنه خواهند ماند.
رخت عروسی؛
گهواره؛
آغوشی تهی خواهند داشت.
موطن‌شان می‌بخشی
زمین به پاهاشان می‌ریزی
آهنگِ تصاحب جاده‌ها خواهند داشت.
و اما آب:
برایشان حفر کن
ژرف‌ترین چاه ممکن را،
این عمق کفاف نخواهد داد
نوشیدن ماه را از آن.
#دنیس_لورتف/ آمریکا ( #Denise_Levertov)
برگردان: #فائزه_پور_پیغمبر
@aloonaksher
آیی و بگذری به من و باز ننگری
ای جان من فدای تو، این نیز بگذرد
بگذشت آن‌که دوست همی‌داشتی مرا
دیگر شده است رای تو، این نیز بگذرد...
#فخرالدین_عراقی @aloonaksher
عیان نشد ز کجا مست جلوه می‌آیی
فدای طرزِ خرامت،ز خویش رفتن ما
#بيدل_دهلوی @aloonaksher
بام قصر وصال اوست بلند
نردبان خیال ما کوتاه...
#آصفی_هروی @aloonaksher
...من اگر کفنی داشتم
نگاه لیلی می‌کردم و
می‌مردم...
#بهرام_اردبیلی @aloonaksher
زخمی زدی عمیق‌تر از انزوا به من
بیهوده نیست منزوی‌ات ناتوان شده است...
#حسین_منزوی @aloonaksher
دل تنگ و دست تنگ و جهان تنگ و کار تنگ
از چارسو گرفته مرا روزگار تنگ
#بیدل_نیشابوری @aloonaksher
رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما
فرمای خدمتی که برآید ز دست ما
برخاستیم و نقش تو در نفس ما چنانْک
هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما
با چون خودی درافکن اگر پنجه می‌کنی
ما خود شکسته‌ایم چه باشد شکست ما...
#سعدی @aloonaksher
#آلونک_شعر
هَل تريد أن تعرف سرّ قوّتی؟
لا أحد أحبّنی حقاً قط...
می‌خواهی راز قدرت مرا بدانی؟
هیچ‌کس هیچ‌وقت واقعاً مرا دوست نداشت...
#غاده_السمان
برگردان: #اسماء_خواجه‌زاده
@aloonaksher
در نهایت من و تنهایی
با هم خواهیم مرد،
او سیگارش خاموش خواهد شد و
من نیز برای همیشه
خواهم خوابید.
#شیرکو_بیکس @aloonaksher
به پیش اهل جهان محترم بُود آن‌کس
که داشت از دل و جان، احترام آزادی!
#محمد_فرخی_یزدی @aloonaksher
#۲۵_مهر_سالروز_قتل_فرخی_یزدی
همیشه راه دل از تن جداست در سفر جان
دلت مراست_تو خود گفته ای_اگر بدنت نیست
#حسین_منزوی @aloonaksher