aloonaksher | Unsorted

Telegram-канал aloonaksher - آلونک

1197

من مدینه‌ی خود را، با تو ساختم آری ای به یُمنت #آلونک،خانه‌ی فلاطونی! حسین منزوی بهترین اشعار #ایران و #ترجمه_های_شعر_جهان رو با ما بخونید💐 ارتباط با ادمین: 🆔️ @faridfarrokhzad 🆔 @farrokhzad_farid

Subscribe to a channel

آلونک

بی هیچ نام
می‌آیی
اما تمامِ نام‌های جهان با توست.

وقت غروب نامت
دلتنگی است،
وقتی شبانه چون روحی عریان می‌آیی
نام تو وسوسه است،
زیر درخت سیب نامت
حوّاست،
و چون به ناگزیر
با اولین نفس که سحر می‌زند
می گریزی
نام گریزناکت
رویاست...


#حسین_منزوی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل
بُبریده‌اند بر قد سروت قبای ناز

#حافظ @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

مقصرم ز دعا در جواب دشنامت
ملائک همه افلاک در دعای تو باد

#هلالی_جغتایی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

بازآ که سنگ خاره و گل خنده می‌کنند
بر سست‌عهدی تو و بر سخت‌جانی‌ام

#رهی_معیری  @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

به جان، تحملِ بار فراق می‌کردم
اگر مرا به وصالِ تو احتمالی بود

#خوشدل_تهرانی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

ز خویش رفته‌ام اما نرفته‌ام جایی
غبار راه توام تا کی‌ام زنی پایی...

#بیدل_دهلوی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

سبک‌پی قاصدی باید که چون غم‌نامه‌ی ما را
به دست او دهد، کاغذ هنوز از گریه تر باشد

#کلیم_کاشانی  @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

جهان به خواب و شبی چشم من نیاساید
چو دل به جای نباشد، چگونه خواب آید؟

#امیرخسرو_دهلوی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

ای آبروی اندوهِ من...

Читать полностью…

آلونک

تعجب نیست گر جان رفت با تیرش ز تن بیرون
که با مهمان برون از خانه صاحب‌خانه می‌آید...

Читать полностью…

آلونک

ای آبروی اندوه من...
سقوط مرا اينک! از ابرها بيبن
- چونان باژگونه‌بلوطی
که بر چشم پرنده‌ای...-

#هوشنگ_چالنگی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

کمی سلام در این سفره
کمی نگاه در این بشقاب
کمی شراب در این لیوان
چه مزه‌ای‌ست دهانت را؟
که مست کرده و می‌گوید:
مرا بنوش همین الآن!
 
تقابل تو و من باهم
به هیچ‌چیز نیانجامید
به "هیچ" نیز نیانجامید
نه چشم دیدنِ هم داریم...
تو از دهان من افتاده
من از نگاه تو آویزان
 
همین دو روز اگر کافی‌ست
دو عمر مدت کوتاهی‌ست
دو بار مرده‌ام از دیروز
سلام کردم و گفتی: نه!
جواب دادی و گفتم: نه!
چه مرگ‌مان شده دخترجان؟
 
شرابِ ریخته بر این میز!
شرابِ ریخته‌ی لبریز!
خمار مستی بی‌پرهیز!
کمی بهار، کمی پاییز!
کمی برودت برف‌انگیز!
تمام‌داغی تابستان!

"که گاه پیرهن یوسف
کنایه‌های کفن دارد"
قرار نیست بمیرانی؟
قرار بود بمیرم من
و ذره ذره بپوسم در
سیاه‌چال‌ترین کنعان

کسی نرفته که برگردد
کسی که نیست، نخواهد رفت
کسی که رفته، نخواهد بود
تو نیستی، که نخواهی رفت
تو رفته‌ای، که نخواهی بود...
نه بازگرد نه برگردان

شبی که حاصل خوشبختی‌ست
همیشه عاقبتش سختی‌ست
چه زندگی‌ست که ما داریم؟
که رختخواب جدا داریم
که زخم روی دل من هست
که زیر چشم تو بادنجان

"که عشق ساده نمود اول"
تو را سوارِ من و... از تو
مرا پیاده نمود اول
کمی شراب! همین حالا
که عشق هم تف سر بالا
که عشق هم کش بی‌تنبان

به چتر و روسری‌ات سوگند
به ناز دختری‌ات سوگند
به راز دلبری‌ات سوگند
مرا حرارت آن لبخند
مجاب کرد به این پیوند
نه آن غروب، نه آن باران

"گل شکفته! خداحافظ
اگرچه لحظه‌ی دیدارت
شروع وسوسه‌ای در من
به نام دیدن و چیدن بود"
تو را نچیده شکستم من
گل شکسته‌ی بی‌گلدان...


#حسین_صفا @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

می‌ترسم از فراق به ‌حدی که گاهِ حرف
در خون تپم اگر شود از هم جدا لبم

#بیدل_دهلوی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

غم پشت غم! غم پشت غم! این شال مشکی را
کی می‌شود از سرْدرِ این خانه برداریم؟

#پانته‌آ_صفائی_بروجنی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

مرا به رد و قبولِ زمانه کاری نیست
اگر کسی نشناسد، تو می‌شناس مرا

#سلیم_تهرانی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

ز لفظ آشنا شو به مضمون نازک
کمر حلقه کرده‌ست موی میان را!

#بیدل_دهلوی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

من شما را بی‌این‌که امیدی داشته باشم، دوست می‌دارم...

#فئودور_داستایوفسکی
#قمارباز

@aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

دلم به مهر تو صد‌‌پاره باد و هر پاره
هزار‌ذره و هرذره در هوای تو باد

#هلالی_جغتایی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

گذرِ ترمه‌پوشِ خاطره‌ات
در خیالم، عبور شاپره‌هاست...

#حسین_منزوی  @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

به قدرِ نازِ معشوق است سعی و همت عاشق
نگاهِ ما بلندی کرد تا سروِ تو رعنا شد

#بیدل_دهلوی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

تار زلفت را به صیدِ دیگری ضایع مکن
هرچه می‌ماند ز بال ما، به پای ما ببند

#کلیم_کاشانی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

Seni ilk gördüğümde yaran vardı, başkasına kanayan,
Ben seni yaralarına rağmen sevdim...

#Cemal_Süreya

اولین باری که دیدمت
زخمی داشتی،
خون‌آلود برای دیگری.
من تو را باوجود زخم‌هایت دوست می‌داشتم...

#جمال_ثوریا
ترجمه‌ی #فرید_فرخ‌زاد

@aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

ای دوست!
درازنای شب‌اندوهان را
از من بپرس
كه در كوچه‌ی عاشقان تا سحرگاه
رقصيده‌ام،
و طول راه جدايی را
از شيونِ عبثِ گام‌های من
بر سنگ‌فرشِ حوصله‌ی راه
كه هم‌پای بادها،
در شهر و كوه و دشت
به دنبال بوی تو
گرديده‌ام،
و ساعت خود را
با كهنه‌ساعتِ متروک برج شهر
ميزان نموده‌ام.

ای نازنين
اندوه اگر كه پنجه به قلبت زد
تاری ز موی سپيدم
در عود سوز بيفكن
تا عشق را بر آستانه‌ی درگاه بنگری...


#نصرت_رحمانی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

ما از آن‌هایی که تسلایشان می‌دادیم، غمگین‌تر بودیم...

@aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

کدامین آتشین‌سیما به این ویرانه می‌آید؟
که از دیوار و در بوی پرِ پروانه می‌آید...

#صائب_تبریزی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

مشتِ خونی ‌کز تپیدن صدجهان امّید داشت
تا درت دل بود، آن‌سوتر نمی‌دانم چه شد...

سِیر حُسنی داشتم در حیرت‌آبادِ خیال
تا شکست آیینه‌ام، دلبر نمی‌دانم چه شد

#بیدل_دهلوی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

رفت از برم چنان که به گَردَش نمی‌رسم
کی عمر رفته را به دویدن توان گرفت

#جلال_کاشانی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

این‌همه مرگ
این‌همه پاییز
از طاقت ما بیرون است...

#احمدرضا_احمدی

Читать полностью…

آلونک

بعدِ عمری که به خوابِ من بی‌دل آمد
گریه آبی به رخم ریخت که بیدار شدم!

#کلیم_کاشانی @aloonaksher

Читать полностью…

آلونک

#آلونک_شعر


دارم سری از گذشت ایام
طوفانی و مالخولیائی
طومار خیال و خاطراتم
لولنده به کارخود نمایی
چون پرتو فیلم‌های درهم
در پرده‌ی تار سینمایی

           بگشود دلم زبان هذیان:

مرغان خیال وحشی من
تنها که شدم برون بریزند
در  باغچه‌ی شکفته‌ی شعر
با شوق و شعف به جست‌و‌خیزند
تا می‌شنوند صوتی از دور
برگشته چو باد می‌گریزند

             در خلوت حجره‌ی دماغم

ما  حلقه زده به دور کرسی
شب زیر لحافِ ابر می‌خفت
«خانم ننه» مادر بزرگم
افسانه و سرگذشت می‌گفت
می‌کرد چراغ کورکوری
من غرق خیال و با پری جفت

              شعرم به نهان جوانه می‌زد


چون چشم تو ای غزال وحشی
روزی که ز آدمی رمیدم
بوی تو مگر بدو گذشتی
کز لاله‌ی وحشی‌ای شنیدم
با شعله‌ی شوق در‌گرفته
شب همره بادها دویدم

                تا بوی گلم گرفت دامن

افسانه‌ی عمرم آورد خواب
عمری که نبود، خواب دیدم
در سیلِ گذشتِ روزگاران
امواج به پیچ‌و‌تاب دیدم
از عشق جوانی‌ام  چه پرسی؟
من دسته‌گلی بر آب دیدم...

                دل بدرقه با نگاهِ حسرت

روزی که زمین جدا شد از مهر
دلگرمیِ بازگشت خود را
در آینه‌ی افق نمی‌دید
تاریکیِ سرنوشت خود را
آن‌شب که به گوش ماه می‌گفت
افسانه‌ی سرگذشت خود را

             گردون به هزار دیده بگریست

در جاده‌ی کهکشان ستاره
می‌داد دفیله فوج‌در‌فوج
چون رشته‌ی دود و توری ابر
بگرفت خیال من ره اوج
چون موج خیال خویش دیدم          
من نیز گرفته دامن موج

                رفتیم به‌هم به کشورِ ماه

عُریان‌پریانِ آسمانی
در آب به‌ گیسوانِ افشان
در حوض بلور لاجوردی
غلطیده چو گوهر درخشان
وز دور به دختران دریا
لبخندزنان ستاره‌پاشان

              با جلوه‌ی طاوسی گذشتیم

در راه، دُرُشکه‌چی نشانم
یک‌نقطه به‌گوشه‌ی افق داد
گفت ار پدر تو سازم او را
خواهی چه به من به مُشتُلُق داد؟
من آب‌نبات دادم او را
او نیز پُکی به من چُپق داد

                 وآن نقطه نهفت در پس کوه

کم‌کم پدرم، خدا‌بیامرز
دیدم سر کوه، رُسته چون کاج
چون بالِ مَلَک، عبایش افشان
دستار سیادتش به سر، تاج
وز کوه همی‌شود سرازیر
چون نور محمدی ز معراج

               دیگر مگرش به خواب بینم...


#شهریار
چند بند از منظومه‌ی #هذیان_دل



✍️قسمتی از نظریه‌ی #نیما_یوشیج  در مورد هذیان دل، اردی‌بهشت ۱۳۲۵:


«من چیزی بهتر از این برای این منظومه نمی‌توانم بگویم: هذیان دل  آنقدر صاف و صیقلی شده احساسات شاعر را در بر دارد که مثل آئینه‌ای‌ست که به دست مردم داده تا کدام یک از آن‌ها با چشم روشن‌بین خود، بتوانند خود را در آن ببینند. 
شهریار توانسته است این زیبایی را با منظومه‌ی خود به نمایش بگذارد و این کاری است که شاعر می‌کند و دیگران که تنها ابزار کار شاعر، یعنی وزن و قافیه را در دست دارند، نمی‌توانند.»


@aloonaksher

Читать полностью…
Subscribe to a channel