فرض کن در آغوشت میمردم
و مرا همانجا دفن میکردی
چه دلپذیر اگر
فشار قبر را بیشتر کنی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
همواره شب معطل او بود
بخش مهم مسئله او بود
او بود که مرگِ مرا خواست
_یعنی که او تو را...؟
بله او بود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
دیگران را چیدند
من اما بر فراز شاخهای
سفرهی قلبم را گشودهام
تا در ضیافت پاییز
بخشندگی مادرم را
به روی آسمان بیاورم
یک خرمالو
که قاتلش را گنجشک مینامید
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
به نام باران
که سقوط را میفهمد
وقتی بهار دیگری در راه نیست
به سوگ کدام ابرِ نانوشته میتوان نشست؟
تا خاطراتِ خیسِ قاب عکست را
بیصدا گریه کند
سکوت
هرگز به پایان نخواهد رسید
و شعر
همیشه یک جای خالی خواهد داشت
درست در ابعاد پیرهنت
که نپوشیده
در انتهای بیکسیِ کمد
_ به تنِ چوب رختیاش زار می زند _
پوسیده
من سالهاست به اینجای آسمان عزیمت کردهام
که نه درختی سبز میشود
نه زمستانی تمام
اما هنوز صدای باران را میبینم
و قاب عکست را میشنوم
که چگونه به مرگِ تارهای صوتی فکر میکند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
کاش دو نفر بودم
یکی
زندگیاش را میکرد
یکی
فقط
تو را دوست داشت
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از اینهمه گلوله
یکی را برای من ساختهاند
که بکشم
یا کشته شوم
_از آن سوالهای مزخرف میپرسم_
مرا میکشی یا تورا بکشم؟
میخندی
و من دو گلوله به سرم میچکانم
گلولهای که برای من
و گلولهای که برای تو ساختهاند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از پُستچی بیرحم تر بارونه وقتی
اسم تورو از نامههامون پاک کرده
انقدر مُردم که همش حس میکنم باز
دستی منو تو تختخوابم خاک کرده
دنیامو دارم مینویسم توی نامه
بارون گرفته بسکه تنهایی نشستم
این پاکت و آروم وا کن! درد داره!
اشکامو دارم واسه شونهات میفرستم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
نامش را از آسمان باریده بودند
که در تمامِ آوندها جریان داشت
میتوانست از آسمان مرا ببیند
و هروقت که دلش را برایم تنگ مییافت
به چشمهایم نفوذ کند
تا بارانِ بعد را
با صدای پلکهایم بِشُرّاند
من تمامِ آنچه او بود بودم
تمامِ آنچه میخواست
او اما
در نامههایمان زیباتر میماند.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
تنهایی
درد مشترک تمام گلدانهاست
و سقوط
آخرین توقع یک گلدان
از لب بالکن...
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من آرامشی بعدِ طوفان ندیدم
کسی حالِ دنیامو بهتر نمیکرد
تو این قصه که من فقط مینوشتم
کسی شخصیتهاشو باور نمیکرد
با اینکه پر از غار بودم همیشه
سر از عمقِ من هیچکس در نیاورد
یه کوه از سرِ بیکسی، بیپناهی
رو هرچی که میخواست بالا میآورد
من آغازِ خاکستر و درد بودم
پر از انعکاس صداهای مرده
یه آتشفشانِ پر از خشم و نفرت
که از هیچ دریاچهای دل نبرده
به آتیشِ من کلِ دنیا بسوزه
جهنم همین جا تو قلبِ منه
باید عقدههامو کجا وا کنم؟
به جنگِ کی باید برم یک تنه؟
#آباعابدین
#آدم_ابری
.
آهنگ: Silhouette از Adam Hurst
نما: سکانس پایانی فیلم Joker
@aba_abedin_channel
ناممان را زیاد ببرید
استعاره از هیچیم
شبیه به همهچیز
جز خودمان
که وجهِ مشترکِ تمامِ دردهاست
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
سرم را به باد بده
تنم را به خاک
پَرهایی که روی زمین میریزد
برای تو
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
زمستون لای موهات آبرو داشت
که زیرِ چترِ تو گل کرده بودم
من از اینجا بدم میومد اما
به عشقِ تو تحمل کرده بودم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
میآمدم
روسریات را میانداختم
و درفاصلهای به تماشایت مینشستم
میآمدم
موهایت را باز میکردم
و هر طُره را به نوازشی نرم تاب میدادم
تا گلها عطر را بشناسند
برگها رنگ را
و درختان ریشه را
تو جریان رود بودی
در جنگلی سترگ، ژرف
که هرچه وزنده را به خنکایت میآمیختی
وقتی ماهیها از ارتماس تو
سرود آب میتلاویدند
من میآمدم
قرار نبود به این زودی
از وزیدن بایستم
و میدانم کمی دورتر
پروانهای به سمت تو
پریدن گرفته بود
#آباعابدین
.
آهنگ: آی فلک از سهنا بررنجه
نما از فیلم نیست.
@aba_abedin_channel
من ساحلی بودم که بارونو
با دست بسته میپذیرفتم
دیوونهای بودم که از دردام
با هیچکس چیزی نمیگفتم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
_فراموش_
در جعبهای
خوانا خاک میخورم
بیقدمتی که قیمتی داشته باشم
بیمقدمهای که حرمتی
بیکه نامم را بهخاطر بیاورم
_فراموش_
تنها
با صفحاتی که کلماتش را
با اشک نوشتهام
با هیبت کوهی که در برگهای کاهی خلاصه شده
منم تمام آنچه نوشته شده
منم تمام اینچه نخوانده شده
_فراموش_
در آرزوی ورق خوردن
با پایانی که نمیدانم
او که مرا تا نیمه خواند و رها کرد
باز خواهد گشت؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
تا به حال کسی را بعد از مرگش تصور کردهاید؟
چقدر دلتان برایش تنگ میشود؟
چقدر...؟
شاید بفهمید
حالا چه حالی دارم
وقتی روبرویتان ایستادهام
و باور نمیکنید
که سالهاست در مرگ به سر میبرم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
مرا به یک پنجره معرفی کن
یا بالهایت را
قدِ یک شب به من قرض بده
تا صبح ابرها بالهایت را بیاورند
من باید از این خواب بروم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
صبح نبود
چشم تو لبخند زد
از قد و بالای تو پرواز ریخت
پنجره با دیدنت از دست رفت
پلک زدی،
ترس زمین باز ریخت...
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
یادم میارم روزایی رو که از آسمون شُرشُر میریختم
و دلم از گرفتهترین شکل ممکن گرفتهتر بود
روزایی که به هرکی رسیدم، نبود
حالا به کدوم صراط مستقیم باشم
که تلخیارو یادم بره
من قد تموم خندههات، مُردم!
حالا خیلی عجیبه که فکر میکنی
میتونی یه مرده رو زنده کنی.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
باران را دوبار بنویس
دوبارِ شدید
وقتی این گونهایم
این گونه که
فقط خودمان میدانیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من دو گونه زیستم
پیش از تو
و پس از تو
دو گونه مردم
پس از تو
و پس از تو
حالا به باریدن فکر میکنم
به افتادن از سر ابری
که تو باشی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
دیوارها مینواختند
تو میریختی
زمین زیرِ پای هردومان میلرزید
و آرشه آرشه سوز میآمد
از لای نتها
که داشتی صدایشان میکردی
تا بیایند
ریختنت را به تماشا بایستند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
فضای داخلی
در باز شد.
بسته شد.
و تمامِ نوازندگان دنیا
به تنهاییِ یک شاعر
آرشه کشیدند
هیچ کس نمُرد
و هیچ کس تنها نماند...
اما با این آهنگ
مردمِ زیادی گریه کردند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
باران نامِ شهریست
میانِ چشمهایت
که تنها شانهی مسافرش را
خیس میکند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
ما فرازهایی از دعا بودیم
که اجابت میکردیم
حالا اگر ما را بخوانید
هیچ کس به تنهاییتان اضافه نمیشود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
می گفت مرا بنواز
مانده بودم
از کدام نت شروع کنم
که دستم رفت لای موهاش
نواختم
نواختم
نواختم
شعر ، صدا : #آباعابدين
@aba_abedin_channel
هروهله از تو دور
به تو نزدیک هر از گاه
عقربهایم
که با هم بودنمان
یک ثانیه بیشتر دوام نمیآورد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel