جا برای معاشقه کم بود ما فقط مشاعره کردیم آبا عابدین
بارون زده بود اما
دریا متشنج بود
ماهی شدن و رفتن
از حوصله خارج بود
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
رفتن آدمها را سنگین میکند
که تمامِ بارِ سفر
روی دوشِ ریلهاست
از ما که ماندهایم
وزنی به عکسها اضافه نمیشود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
متن: عباس معروفی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
غمباره میتوانستم اشک بیامیزم
که من از سکوت عمیقترم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
سرم را برمیگردانم سوی آن دیوار خالی
تا ساعت را ببینم
اما ساعتی در کار نبود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
آفتاب حقهی صبح بود
من تو را میدیدم
و اینرا همه فهمیدند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
با دستِ خالی، جون به لب، تنها
دنبالِ ابرای خودم بودم
امروز میفهمم که میمُردم
اونروز اگه جای خودم بودم
گم کرده بودم سرزمینم رو
جایی که بارون تکیهگاهم بود
بینِ سیاهی لشکرِ ابرا
چشمای من تنها سلاحم بود
این آسمون نیست، کاسهی خونه
غمگینترین جای زمستونه
من اهلِ اونجام و کسی لطفا
بغضی کنه ، ابری ببارونه
این آسمون نیست!
#آباعابدین
#آدم_ابری
.
آهنگ: قطار از محسن چاوشی
نما از فیلم نیست.
@aba_abedin_channel
متن: سعید زارع محمدی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
خشکم زده، ببند چشامو
ای زندگیِ خوبِ پس از مرگ
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
ما میمیریم
و برای همیشه با بغضها، دلتنگیها و رنجهایمان تنها میمانیم
آنها به ما دروغ گفته بودند
با دهان بستهی چمدانها
با کفشهای رفته
ما پشت دیوار پنهان شده بودیم
تا رفتنشان را نبینیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از کتاب وردی که برهها میخوانند
رضا قاسمی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
میخواستم
سالها برایت سکوت کنم
اما نمیتوانستی
نه!
نمیخواستی...
حرف زدم که بشنوی
شعر نوشتم که بخوانی
و حرف را برای تو
کلمه را برای تو
جمله را برای تو
و سکوت را برای خودم هجی کردم
حالا به تنهایی بیشتر فکر میکنم
به این که بروم توی خودم
چشم بگذارم
و هرگز پیدا نشوم
ببخش
من
سکوتم را از تو مخفی کردم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از اندوه آسمان آویزان بود
و هیچ پناهی برای گریستن نداشت
ستارههایش را جمع کردم
گرد و خاک را از لباسش تکاندم
و با بزکی ناچیز دوباره عمیقش کردم
من تاریکی را به خانه آوردم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
گفت زمان را به عقب برگردان
برگرداندم
دوباره فروریخت
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از کتاب چشمهایش
بزرگ علوی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
شب از خوابِ خودم نزدیک میشد
منم حرفی واسه گفتن نداشتم
باید بعد از تو از اینجا میرفتم
ولی جایی واسه رفتن نداشتم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
فاصله
از دستهای تو شروع میشود
باران
از چشم عابری
که سالهاست
در زمستان گیر کرده
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شعر: محمود درویش
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
په جوری با من دلتنگ تا كن
که با موجای سردت خو بگیرم
نوازش کن منو جوری که آروم
تو لنگرگاهِ تو پهلو بگیرم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
نه!
هنوز نمیتوانم دستهایم را
از چشمم جدا کنم
پترسام،
که اگر دست بردارم
تهران را آب میبَرد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
مرگِ پنجرهها را برسان!
تا هنوز که هیچکس
با صدای پای تو
به آمدن فکر نمیکند
دستِ خودم نیست
باید دوستت داشته باشم
باور کن
نمیتوانم دلیلی جز این
برای شُشهای خستهام بیاورم
از خدا که پنهان نیست
از تو چه پنهان
خوابهای زیادی دارم
که تعبیرشان آمدنِ توست
اما چگونه ببینم
وقتی هنوز نمیدانی
کسی پشتِ تمامِ پنجرههای شهر
برای تو دست تکان میدهد
خوابهای ما
همیشه آنطور تعبیر میشوند که نباید
اینبار
باید خواب ببینم نمیآیی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
چکش را فرود آورد
میخ فرو رفت
به چروکهای صورتم دست کشید:
رفیق،
ببخشید باید این عکسو میزدم!
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
رها شده بود
نمیگریخت
مقصد را نمیدانست
آن شاخه که در رود جریان داشت
من بودم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
او
مسافری بود که به دور دست پرید
و من آن چمدان
که در فرودگاه جا ماند
دست به دست میشوم
بیآنکه کسی رمز مرا بداند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
...من اما در کشاکش ماه
شعرم را در آغوش گرفته
به ساحل چنگ انداخته
که مگذارید غرق شوم
مگذارید دوباره غرق شوم
مگذارید
هیچکس اما مرا به جا نیاورد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel