westerosir | Unsorted

Telegram-канал westerosir - Westeros #GOT

16103

اولین وبسایت تخصصی دنیای نغمه‌ی یخ و آتش: westeros.ir آدرس فیس بوک ما: facebook.com/Game.Of.Thrones.Persian.FanPage آدرس پیج اینستاگرام ما: instagram.com/westeros.ir آدرس توئیتر ما: twitter.com/Westerosir ادمین : @sis311

Subscribe to a channel

Westeros #GOT

همان‌طور که پیش‌تر اشاره کرده بودیم فیلمبرداری فصل سوم سریال خاندان اژدها از این ماه، یعنی ماه سوم میلادی، آغاز می‌شود.

این فصل دارای هشت قسمت است که فیلمبرداری هر هشت قسمت در ماه اکتبر به پایان می‌رسد.


#اخبار
#خاندان_اژدها
#HOTD

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

واکنش اگان دوم وقتی الیسنت و اتو می‌رن سراغش که به زور شاهش کنن!

#خاندان_اژدها
#فان
#سریال
#Fun
#HOTD
@westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

افکار آریانه مارتل:

پرنس اوبرین دخترانش را مسلح کرده بود، تا که هیچ‌وقت بی‌دفاع نباشند. اما آریانه مارتل سلاحی جز حیله‌گری‌اش نداشت.

کتاب چهارم؛ ضیافتی برای کلاغ‌ها

#نقل_قول
#کتاب

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

اقتباسی سینمایی از بازی «الدن رینگ» در راه است؟


جُرج آر.آر. مارتین می‌گوید صحبت‌هایی درباره‌ی ساخت فیلمی از بازی «الدن رینگ» شده، اما احتمالاً خودش درگیر آن نخواهد بود؛ چون، خب، باید کتاب «بادهای زمستان» را تمام کند!

جُرج آر.آر. مارتین، که به‌خاطر مجموعه‌ی «نغمه‌ای از یخ و آتش» شناخته می‌شود، برای یکی از صحنه‌های کتاب‌هایش از شام سیاه در سال ۱۴۴۰ الهام گرفت؛ رویدادی در تاریخ اسکاتلند که در آن دو نجیب‌زاده که فکر می‌کردند در امان هستند، ناگهان دستگیر و بدون محاکمه اعدام شدند. به‌طرز جالبی، این اتفاق تقریباً هم‌زمان با اعلام نگارش «بادهای زمستان» توسط مارتین رخ داد. کتابی که مدت‌هاست طرفدارانش بی‌صبرانه منتظرش هستند (خب، شاید نه از سال ۱۴۴۰، ولی از ۲۰۱۱ که تقریباً همان‌قدر دور است!).

البته که مارتین در این سال‌ها مشغول کارهای مختلفی بوده، از جمله همکاری با هیدتاکا میازاکی از شرکت فرام‌سافتور برای خلق دنیای «الدن رینگ». حالا، در گفت‌وگویی با IGN، مارتین فاش کرده که احتمالاً این دنیا راهی پرده‌ی نقره‌ای شود:

خب، نمی‌توانم زیاد درباره‌اش صحبت کنم، ولی صحبت‌هایی درباره‌ی ساخت فیلمی بر اساس Elden Ring مطرح شده.


او اضافه کرد که باید ببینیم این پروژه به کجا می‌رسد و نقش او در آن چه خواهد بود، اما خودش اذعان دارد که یک مانع بزرگ بر سر راه مشارکت جدی‌اش در این پروژه وجود دارد: او واقعاً باید «بادهای زمستان» را تمام کند!

چند سال از برنامه‌ام عقب هستم. و این باعث می‌شود نتوانم درگیر کارهای زیادی شوم.


«چند سال» شاید یک جور دست کم گرفتن قضیه باشد. یک زمانی مارتین امیدوار بود کتاب را قبل از پخش فصل ششم بازی تاج و تخت در سال ۲۰۱۶ تمام کند. که خب، نشد. البته مسخره نمی‌کنیم، درک می‌کنیم. دنیای «نغمه‌ای از یخ و آتش» به‌طرز غیرقابل باوری پیچیده است و با هر کتاب بزرگ‌تر هم می‌شود. وظیفه‌ی جمع‌بندی این حجم عظیم از خطوط داستانی واقعاً کار آسانی نیست. و طرفدارانی که سال‌ها بابت تأخیرهایش از او انتقاد کرده‌اند، بدون شک فشار بیشتری روی مارتین گذاشته‌اند. برخی از طرفداران حتی پا را فراتر گذاشته و با الفاظ تند و تهدیدآمیز از او انتقاد کرده‌اند که نشان‌دهنده‌ی بخش زشت‌تر این فندوم است.

با این حال، باید بپرسیم که واقعاً چقدر کار روی «بادهای زمستان» باعث شده تا او نتواند روی پروژه‌های دیگر کار کند؟ چون از ۲۰۱۱ که آخرین کتاب اصلی «نغمه‌ای از یخ و آتش» منتشر شد، او چندین کتاب دیگر نوشته، به ساخت بازی «الدن رینگ» کمک کرده و همچنان به‌عنوان ویراستار مجموعه‌ی Wild Cards فعالیت دارد. شاید خودش هم از این وقفه‌ی طولانی خسته شده و واقعاً تمام تلاشش را برای به پایان رساندن کتاب می‌کند، البته وقتی که مشغول جنگیدن با HBO در وبلاگش نیست!

اما خب، یک فیلم از «الدن رینگ»؟ ایده‌ی جالبی است. تصور کنید مارتین آزاد بود روی آن کار کند، چون بالاخره موفق شده بود سنگ سیزیفش را بالای کوه برساند! هیدتاکا میازاکی هم در گذشته نشان داده که به این ایده علاقه دارد و به Guardian گفته بود که استودیو فرام‌سافتور برای ساخت چنین فیلمی به یک «شریک بسیار قوی» نیاز دارد. شاید باید یک نشان سامِن روی زمین بگذارد!

#مارتین #الدن_رینگ

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

راب را به آن شکل که آخرین بار دیده بود به خاطر آورد: ایستاده در حیاط و ذوب شدن برف در موهای خرمایی‌اش. جان در خفا به پیش او می‌رفت، با قیافه‌ی مبدل. سعی کرد قیافه‌ی راب را موقعی که هویتش را فاش می‌ساخت تصور کند. برادرش سر تکان خواهد داد و لبخند خواهد زد و خواهد گفت... خواهد گفت...

در ذهنش آن لبخند را نمی‌دید. هر چقدر سعی می‌کرد، نمی‌توانست آن لبخند را تصور کند. دید که به آن ترک خدمت کرده‌ای فکر می‌کند که پدر روز پیدا کردن دایرولف‌ها گردن زده بود. لرد ادارد به او گفته بود: «تو سوگند خوردی، جلوی برادرهات، در پیشگاه خدایان قدیم و جدید قسم خوردی.» دسموند و تام چاق مرد را به روی کنده کشیده بودند. چشم‌های برن به گشادی نعلبکی بود و جان یاد‌آوری کرده بود که مواظب اختیار اسبش باشد. قیافه‌ی پدر را وقتی تیون گریجوی آیس را در دستش گذاشت به خاطر می‌آورد، پاشیدن خون روی برف، غلتیدن کله به سمت تیون و لگدی که به او زد.

نمی‌دانست که اگر آن ترک خدمتی به‌جای آن غریبه‌ی ژنده‌پوش، برادر لرد ادارد بود، او چه‌کار می‌کرد. تفاوتی می‌کرد؟ باید، حتماً، مطمئناً... و راب به او قطعاً خوش‌آمد خواهد گفت‌، وگرنه...

طاقت فکر کردن در این باره را نداشت. افسار را که گرفته بود، درد در عمق انگشتانش آزارش می‌داد. با پاشنه به اسب زد و چهار نعل در جاده‌ی شاهی تاخت، انگار می‌خواست از شک‌هایش سبقت بگیرد. جان از مرگ نمی‌ترسید، اما چنان مرگی را نمی‌خواست، دست و پا بسته و اسیر و اعدام مثل یک یاغی. اگر باید می‌مرد، بهتر بود شمشیر در دست و موقع جنگیدن با قاتلین پدرش باشد.

او استارک واقعی نبود، هیچ‌وقت نبوده... اما می‌توانست مثل یکی از آن‌ها بمیرد. بگذار که بگویند که ادارد استارک چهار پسر داشته، نه سه تا.

کتاب اول؛ بازی تاج و تخت

#نقل_قول
#کتاب

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

بازنشری جدید از دنیای نغمه

به مناسبت بیستمین سالگرد انتشار کتاب «ضیافتی برای کلاغ‌ها» قرار است پاییز سال ۲۰۲۵ میلادی نسخه‌ی مصوری از این کتاب منتشر شود.

این نسخه‌ی ویژه دارای ۲۴ تصویر رنگی جدید است که جافری آر مک‌دونالد آن‌ها را ترسیم کرده است.

#اخبار
#کتاب

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

دو تا از خوب‌های عرصه‌ی پادشاهی!!
جک گلیسون در نقش جافری براتیون و تام گلین کارنی در نقش اگان تارگرین دوم.

در واقع حق هیچ‌کدومشون نبود که پادشاه بشن و هر دو پادشاه‌های بدی بودن، اما بازیگرهای بسیار قابلی داشتن.

#خاندان_اژدها
#بازی_تاج_و_تخت
#سریال
#بازیگران
#Got
#HOTD
#Fun

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

وضعیت رفتاری و خلق و خوی آریا و سانسا!

#فان
#سریال
#گات
#Fun
#Got

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

بی‌اختیار دست ناقصش را به کیسه‌ی دور گلویش برد و استخوان‌های داخلش را لمس کرد. شانس پادشاه این حرکت را دید. «هنوز اونجان شوالیه‌ی پیاز؟ گمشون نکردی؟»
داووس: «نه.»
استنیس: «چرا نگهشون داشتی؟ زیاد از خودم پرسیدم.»
داووس: «بهم یادآوری می‌کنن که چی بودم. از کجا اومدم. عدالت شما رو یادآوری می‌کنن، سرورم.»
استنیس گفت: «عادلانه بود. عمل خوب، بد رو پاک نمی‌کنه، عمل بد هم عمل خوب رو نمی‌شوره. هر کدوم باید پاداش خودشون رو داشته باشن. تو یه قهرمان و یه قاچاقچی بودی.» به پشت سر نگاهی انداخت، به لرد فلورنت و سایرین، شوالیه‌های رنگین‌کمان و کسانی که رنگ عوض کرده بودند. «خوب می‌شد اگه این لردهای بخشیده شده روی این موضوع فکر می‌کردن. مردهای صادق و شریفی برای جافری می‌جنگن، با این اعتقاد غلط که پادشاه به‌حقه. شمالی‌ها احتمالاً همین نظر رو در مورد راب استارک دارن. اما این لردهایی که دور پرچم برادرم جمع شدن می‌دونستن که غاصبه. علت پشت کردن به پادشاه به‌حقشون چیزی بهتر از رویای قدرت و افتخار نبوده و برای من مشخص شده که چی هستن. عفوشون کردم، بله. بخشیده شده. اما فراموش نشده.»

کتاب دوم؛ نزاع شاهان

#کتاب
#نقل_قول


@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

تصاویری از مت اسمیت در مجله‌ی Esquire

#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

ماجرای عشق رینیرا تارگرین و سر کریستون کول و تبدیل شدن آن به دشمنی

🔻بخش اول: انتخاب همسری مناسب برای شاهدخت


❌ «مطلب زیر حاوی اسپویل می‌باشد.» ❌

استاد اعظم رونیستر و سر هارولد وسترلینگ، لرد فرمانده گارد شاهنشاهی، هر دو در سال ۱۱۲ بعد از فتح درگذشتند.
سر کریستون کول به جای سر هارولد به‌عنوان لرد فرمانده گارد شاهنشاهی انتخاب شد و استادان اعظم سیتادل استاد مِلوس را به قلعه‌ی سرخ فرستادند تا وظایف استاد اعظم را بر عهده بگیرد. به جز این، بارانداز پادشاه برای نزدیک به دو سال به آرامش سابقش بازگشت... تا این‌که در سال ۱۱۳ بعد از فتح، وقتی شاهدخت رینیرا به سن شانزده سالگی رسید، دراگون استون را به‌عنوان جایگاهش در اختیار گرفت و ازدواج کرد.
خیلی پیش‌تر از آن‌که کسی دلیلی برای شک به دوشیزگی او داشته باشد، مسئله‌ی انتخاب همسر مناسب برای رینیرا مورد توجه شاه ویسریس و شورایش بود. لردهای بزرگ و شوالیه‌های دلیر همچون پروانه‌های گرد شعله گردش می‌چرخیدند و بر سر کسب علاقه‌ی او با هم رقابت می‌کردند، پسران لرد براکن و لرد بلک‌وود بر سر او دوئل کردند و پسر جوانی از خاندان فری آن‌قدر جسارت به خرج داد که آشکارا از وی درخواست ازدواج کرد.
«بعد از این اتفاق به فری احمق معروف شد.»

در غرب سر جیسون لنیستر و دوقلویش سر تایلند در مهمانی‌ای در کسترلی راک برای جلب توجه او رقابت کردند. پسرهای لرد تالی از ریوران، تایرل از های‌گاردن، اوکهارت از اولداوک، تارلی از هورن‌هیل برای جلب توجه شاهدخت تلاش کردند، همان‌طور که بزرگ‌ترین پسر دست پادشاه، سر هاروین استرانگ‌ نیز تلاش کرد. برک بونز (وی اینگونه خطاب می‌شد) وارث هرنهال بود و گفته می‌شد که قوی‌ترین مرد در هفت پادشاهی است. ویسریس حتی از ازدواج رینیرا با شاهزاده‌ی دورن با هدف پیوستن دورنی‌ها به مملکت سخن به میان آورد.
ملکه الیسنت کاندید خود را داشت: بزرگترین پسرش، شاهزاده اگان، برادر ناتنی رینیرا. اما اگان پسر بچه‌ای بود و رینیرا ده سال از او بزرگ‌تر. به‌علاوه، این دو خواهر و برادر ناتنی هیچ‌وقت با هم خوب کنار نیامده بودند. «این هم یه دلیل دیگه که اون‌ها رو با ازدواج پیوند بدیم.» ملکه استدلال کرد. ویسریس موافق نبود. «پسر از خون خود الیسنت است.» او به لرد استرانگ گفت: «ملکه می‌خواد اون رو به تخت بنشونه.»

ادامه دارد...

کتاب شاهزاده‌ی شریر

#کتاب
#تاریخ
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

در سال ۲۰۱۹، وایتهد شاهکار خود را خلق کرد: نقشه‌ی ۸ مگابایتی، ۱۰۰۰۰ پیکسل گسترده از دنیای یخ و آتش که با اطلاعات مربوط به خون و آتش به‌روز شده است. این کامل‌ترین نقشه‌ی الهام‌گرفته از آثار جرج ار. ار. مارتین است که حتی از نقشه‌هایی که بخشی از انتشار رسمی سرزمین‌های یخ و آتش بودند، پیشی می‌گیرد.
جزئیات روی نقشه شگفت‌انگیز است و ساختمان‌ها، استحکامات و نقاط مهم همگی نشان داده شده‌اند. به خوانندگان توصیه می‌شود برای دیدن کامل اثر، روی تصویر زوم کنند. بدون شک، با پیشرفت خاندان اژدها، مکان‌های جدیدی اضافه می‌شود و موارد قدیمی تغییر می‌کنند، اما در حال حاضر، این نقشه دقیق‌ترین و با جزئیات‌ترین نقشه از دنیای یخ و آتش است که وجود دارد.

#نقشه
#بازی_تاج_و_تخت
#خاندان_اژدها

#HOTD

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

اما دآرسی از برگزیدگان رویداد «GQ Men of the Year» شد. GQ در ستایش او نوشت: «#خاندان_اژدها بیشتر تشویق‌هایش را مدیون ستاره‌ی سرشناس خود، اما دآرسی است که نقش شاه‌دخت رینیرا تارگرین را بازی می‌کند.»

#فتوشات

#Photoshoot
#HOTD

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

جرج مارتین معمولاً از این سؤال که «شخصیت مورد علاقه‌اش کیست» طفره می‌رود و در اینجا هم می‌گوید: «مثل این می‌مونه که از یکی بپرسی کدوم یکی از بچه‌هات رو بیشتر دوست داری؟»

اما خب، در اینجا به شخصیت دیمون اشاره می‌کند. مارتین می‌گوید: «دیمون تارگرین، شاهزاده‌ی شریر، یکی از تارگرین‌های مورد علاقه‌ی منه. او بسیار کاریزماتیکه و خیلی تحول‌پذیر. هیچ‌وقت نمی‌تونی حدس بزنی می‌خواد چی‌کار کنه و کدوم طرفیه. آیا قراره عملی شرورانه ازش سر بزنه و یا عملی قهرمانانه؟ هر دوش از اون برمیاد. من این نوع پیچیدگی‌ رو در شخصیت‌هام دوست دارم، اون دسته افرادی که اندکی انسانیت توشون هست؛ چون من معتقدم که همه‌ی ما خوبی و بدی رو داریم.»

#خاندان_اژدها
#HOTD

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

چپتر مربوط به برن استارک، جرج ار. ار. مارتین را در نوشتن «بادهای زمستان» گرفتار کرده است!

جرج مارتین هرگز‌ نویسنده‌ای نیست که خالی از ایده‌های ناب باشد. «نغمه‌هایی از یخ و آتش»، خود به تنهایی گواهِ این امر است: کتابی مملو از صحنه‌ها، شخصیت‌ها و توصیفاتِ سرگرم‌کننده. او به قدری از نوشتن افسانه‌های پشت داستان اصلی‌اش لذت می‌بَرَد که تعدادی از داستان‌های فرعی‌اش در نهایت کتاب کاملی شد، به نام «آتش و خون» و هم‌اکنون از همین کتاب، پیش‌درآمدی جذاب در حال پخش است. ذهن این مرد، همیشه درگیر است.

اما در نوشتن برخی چیزها، او خیالی آسوده‌تر دارد. سؤال یکی از طرفداران از مارتین در این باره است: «نوشتن کدوم شخصیت راحت‌تره و کدوم آزاردهنده‌تره؟»

مارتین در پاسخ گفت: «چپترهای مربوط به تیریون انگار خودشون نوشته می‌شن.» گویا این کوتوله‌ی دردسرساز، شخصیتی است که مارتین به‌راحتی می‌تواند با او درگیر شود. «و موقع نوشتن برن، بهم خیلی سخت می‌گذره. چون برن، بین همه‌ی شخصیت‌ها، اونیه که بیشتر با جادو سر و کار داره؛ و به‌نظر من جادو در ژانر فانتزی چیزیه که باید خیلی محتاطانه بهش پرداخته شه. در غیر این صورت ممکنه داستان درش غرق بشه. بنابراین من خیلی از چپترهای مربوط به برن رو بارها دوباره‌نویسی کردم.»

«و همچنین گرفتار تازه‌واردهای بادهای زمستان هم هستم. اما خوشبختانه داریم بهش می‌رسیم.»

گویا مارتین در کنار تیریون، بران (مزدور بددهنی که در اوایل داستانش برای رسیدن به اهدافش، همراه تیریون شد) هم به راحتی می‌نویسد: «هرچی تیریون وقت بیشتری رو با بران می‌گذرونه، این شخصیت برای من جذاب‌تر هم می‌شه.» در ادامه و در ستایش تیریون گفت: «من مایلم بدونم که کی بوده و چه اتفاقاتی براش افتاده. دیالوگ‌هاش و صداش رو خیلی دوست دارم. تیریون فوق‌العاده دراومده، هم توی کتاب و هم توی سریال.»

#کتاب
#TheWindsofWinter

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

سر جوراه مورمونت خطاب به دنریس تارگرین:

تو دنیایی که من دیدم هیچ‌کس با مهربونی ثروتمند نشده.


کتاب سوم؛ یورش شمشیرها

#نقل_قول
#کتاب

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

پادشاه حقیقی کتاب‌، قربانی تحقیر سریال

آیا برن استارک سزاوار تاج و تخت بود یا صرفاً گزینه‌ای ناگزیر برای تاج‌گذاری بوده‌ است؟

«قوی‌ترین درختان ریشه در مکان‌های تاریک زمین دارند. تاریکی ردای تو خواهد بود، سپر تو، شیر مادرت خواهد بود. تاریکی به تو قدرت می‌بخشد.»

کتاب پنجم؛ رقصی با اژدهایان، بریندن ریورز خطاب به برن استارک


در گستره‌ی تاریخ، پادشاهی صرفاً در قبضه‌ی آنان که شمشیر در دست دارند، نیست! بلکه گاه بر شانه‌های آنان که گذشته را به یاد دارند و آینده را به چشم دیده‌اند، سنگینی می‌کند.
برخی شخصیت‌ها هستند که نه تنها پاره‌ای از رویدادهای دنیای وستروس‌اند، بلکه تجسمی از مفاهیم عمیق و بنیادین تاریخ، اسطوره و قدرت‌اند. آری، حکایت کودک معلولی است که از آغوش زمین رانده‌ شد و نه تنها زاده‌ی سقوطی ناگزیر بلکه برخاسته از سرنوشتی از پیش نگاشته‌شده است.
«برندون استارک»، مشهور به «برن»، پسری از جنس زمان، وارث دانایی اما قربانی جهل سریال! فرزندی که سقوطش از برج وینترفل ظاهراً تقدیرش را به زوال کشاند، در حقیقت قدم در مسیری نهاد که او را از قید و بند مرزهای جسمانی، از زنجیرهای محدودیت ادراک بشری، رها ساخت. اما او در این مسیر تنها نبود؛ در ژرفای جنگل‌های سرد و خاموش، جایی که تاریخ و سرنوشت به هم می‌آمیزند، چشمی کهنه‌کار بر او گشوده شد؛ «بریندون ریورز»، ملقب به بلادریون، آخرین کلاغ سه‌چشم...

بلادریون، حرامزاده‌ای از تبار تارگرین‌ها، نابغه‌ای که در دوران خون و خیانت زیست و سیاست و جادو را در هم آمیخت، سرانجام آنچه را که حقیقتی بس سترگ‌تر از تاج و تخت بود، درک کرد: قدرت نه در تیغ و خون، که در خاطره و بینش نهفته است. او که خود از رازهای وستروس آگاه بود و در سایه‌ها سرنوشت پادشاهی‌ها را می‌نگاشت، در نهایت از جهان بیرونی دل برید تا در پناه زمان، شاگردی را پرورش دهد که فراتر از تمامی فاتحان و مدعیان قدرت باشد. برن، در دامان او، نه تنها به تسلط بر خاطرات ازلی زمین و درک جریان تاریخ دست یافت، بلکه به تجسمی از خود آگاهی بدل شد... چشمی که می‌بیند، حافظه‌ای که فراموش نمی‌کند و فرمانروایی که در خاموشی، زمان را در قبضه دارد.

اما در سریال «بازی تاج‌ و ‌تخت»، این شکوه و عظمت را به مضحکه‌ای کم‌مایه بدل کردند. بلادریون که می‌توانست تجسم رازآلودترین و عمیق‌ترین آموزگار تاریخ وستروس باشد، در آن نمایش سطحی و خام، تنها به پیرمردی فرتوت و بی‌رمق کاهش یافت. گویی که چیزی بیش از ایستگاهی زودگذر در مسیر برن نیست. رابطه‌ی استاد و شاگرد که در کتاب‌ها لایه‌لایه از معنا و سرنوشت تنیده شده، در سریال چنان سبک و بی‌ارزش جلوه داده شد که گویی تعالیم بلادریون بر برن نه تأثیری ژرف، که جزئیات حاشیه‌ای و گذرا بودند.
و این بی‌حرمتی، به همین‌جا ختم نشد! سریال نه‌تنها بلادریون را از عظمت خویش تهی ساخت، بلکه خودِ برن را به پادشاهی بی‌جان و بی‌اثر بدل کرد، موجودی که نه بار دانایی‌اش را بر جهان نمایان ساخت و نه خرد کلاغ سه‌چشم را تجلی بخشید. آنچه در کتاب‌ها سفری درونی، کشف حقیقت و تسلط بر زمان است، در سریال چیزی بیش از یک تصادف ناگهانی نبود. برن که در کتاب‌ها وارث آگاهی و نگاهبان خاطرات وستروس است، در سریال به موجودی سرد و منفعل تبدیل شد که پادشاهی را نه از سر شایستگی، بلکه تنها به حکم تصادف و خالی بودن عرصه‌ی قدرت، پذیرفت.

و اگر در سریال، انتخاب او برای پادشاهی طنینِ سؤالی بی‌پاسخ داشت، در کتاب‌ها این انتخاب پژواک تاریخ است، تحقق تقدیری که جورج آر.آر. مارتین خود بر آن مهر تأیید نهاده است. برن در کتاب‌ها همان است که باید باشد... شهریاری که در زوایای پنهان زمان می‌بیند، حقیقت را از میان توهمات برمی‌گیرد و فرمانروایی‌اش نه محصول توطئه و جنگ، بلکه زائیده‌ی دانایی و بصیرت است.

و هنگامی که نغمه‌ی یخ و آتش به پایان خود برسد، حقیقتِ پادشاهی برن آن‌گونه که باید، درخشش خواهد یافت، نه آن‌گونه که سریال، در اوج بی‌خردی و شتابزدگی، به تصویر کشید.

#مقاله #گات
#GOT
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

در همین حین از داستان، آریا در براووس در خدمت خدای بسیار چهره به‌‌سر می‌برد. او در یک فاحشه‌خانه با زنی آشنا می‌شود که به نام همسر ملوان شناخته می‌شود. این زن در براووس فاحشه‌ای به‌شدت معروف و البته خاص است.

همسر ملوان پیش از آن‌که مشتری یا مردی را قبول کند در مراسمی عجیب و اروتیک با او ازدواج می‌کند!! به نظر می‌رسد این زن در گذشته همسر دریانوردی بوده که به دریا رفته و دیگر بازنگشته، اما در حال حاضر زن به یاد همسر مفقودش این عروسی‌ها را برگزار می‌کند و هر ماه در زمان خاصی چند روزی به جزیره خدایان می‌رود و به درگاه تمام خدایان مختلف دعا می‌کند، شاید یکی از آن‌ها عشقش یعنی مرد دریانورد را به او بازگرداند.
نکته‌ی جالب ماجرا این است که زن، دختری دارد که با او زندگی می‌کند. لانا، یعنی دختر همسر ملوان، دختری است با نامی لنیستری که سن او به اندازه‌ای است که می‌تواند دختر تیریون و تایشا باشد.

با توجه به ماجراهای تیریون در کتاب، اگر این زن تایشا باشد بسیار ممکن است خدایان دعاهایش را پاسخ دهند و تیریون را به نزدش بازگردانند.

#تاریخ
#کتاب
#فکت
#Fact
#Got
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

اشارات هوشمندانه‌ی قسمت اول «بازی تاج و تخت» به پادشاه شدن جان اسنو یا برن استارک

❍ بخش دوم

قسمت اول بازی تاج و تخت چگونه پادشاه شدن جان یا برن را زمینه‌سازی کرد؟

درحالی‌که در قسمت پایانی سریال انتخاب بین جان و برن به‌وضوح مطرح نشد، اما این دو از همان اولین اپیزود سریال در موقعیتی قرار داشتند که می‌توانستند در آینده بر تخت بنشینند.
در صحنه‌ای که ند استارک در حال اعدام یک فراری از نگهبانان شب است، دوربین به‌صورت قابل‌توجهی برن و جان را نشان می‌دهد که این صحنه را تماشا می‌کنند، درحالی‌که ند جمله‌ی «پادشاه آندال‌ها و نخستین انسان‌ها» را به زبان می‌آورد.
ازآنجاکه جان در طول سریال به شخصیت اصلی تبدیل شد، بسیاری تصور می‌کردند که او در نهایت بر تخت خواهد نشست. اما اکنون، با نگاهی دوباره به این صحنه، می‌توان آن را به‌عنوان نشانه‌ای دانست که یکی از این دو نفر در آینده به پادشاهی خواهد رسید.
جالب است که برن اولین شخصیت مهمی است که بعد از صحنه‌ی ابتدایی وایت‌واکرها، در سریال دیده می‌شود. این موضوع با کتاب «نغمه‌ای از یخ و آتش» نیز همخوانی دارد، زیرا در کتاب اول (بازی تاج و تخت)، پس از مقدمه، اولین شخصیت که داستان از دید او روایت می‌شود، برن است.
این مسئله شاید در آن زمان واضح نبود، اما اکنون که داستان کامل شده است، می‌توان گفت که از همان ابتدا، نشانه‌هایی از سرنوشت برن به‌عنوان یک شخصیت کلیدی وجود داشته است.

آیا جان اسنو همچنان پادشاه شد؟

برن پادشاه جدید وستروس شد، اما جان اسنو نیز در پایان سریال، به شکلی دیگر، به یک رهبر تبدیل شد. زمانی که جان به آن سوی دیوار بازمی‌گردد، مشخص است که او همراه تورموند، به رهبر مردم آزاد تبدیل خواهد شد.
مردم آزاد (وایلدلینگ‌ها) به‌اندازه‌ی هرکس دیگری در وستروس، از نسل نخستین انسان‌ها هستند، بنابراین می‌توان گفت که جان، از جهاتی، همچنان پادشاه نخستین انسان‌ها محسوب می‌شود. همچنین، سانسا نیز به‌عنوان ملکه‌ی شمال، بخشی از این نقش را ایفا می‌کند.
در نهایت، پایان جان به‌نظر مناسب‌تر و سازگارتر با داستان سریال است. اگر او پادشاه می‌شد، این پایانی بیش‌ازحد منظم و ایدئال بود. برن می‌توانست قبل از رسیدن به پادشاهی، توسعه‌ی شخصیت بیشتری داشته باشد؛ اما درنهایت، انتخاب او به‌عنوان حاکم نهایی بازی تاج و تخت، راهی برای شکستن چرخه‌ی بی‌پایان خشونت و جنگ قدرت در وستروس بود. برن شکسته کسی بود که این چرخه را شکست.

#مقاله #بازی_تاج_و_تخت

#GOT
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

اشارات هوشمندانه‌ی قسمت اول «بازی تاج و تخت» به پادشاه شدن جان اسنو یا برن استارک

بخش اول

پس از سال‌ها نظریه‌پردازی و بحث، پایان سریال بازی تاج و تخت یکی از غیرمنتظره‌ترین پیچش‌های داستانی را رقم زد: برن استارک به پادشاه جدید وستروس تبدیل شد.
از ابتدا مشخص بود که پایان سریال، چه با تخت آهنین و چه بدون آن، با به قدرت رسیدن یک فرمانروای جدید همراه خواهد بود، اما کمتر کسی حدس می‌زد که این شخص برن باشد. جان اسنو و دنریس تارگرین گزینه‌های واضح به نظر می‌آمدند و حتی در پس‌زمینه، افرادی مانند سانسا استارک و تیریون لنیستر هم به‌عنوان نامزدهای محتمل‌تری مطرح بودند.

در نهایت، داستان برن آن‌قدر تأثیرگذار بود که او را به حاکم جدید هفت پادشاهی تبدیل کرد. این انتخاب همچنان یک تصمیم بحث‌برانگیز است و یکی از دلایل اصلی نارضایتی از فصل هشتم بازی تاج و تخت محسوب می‌شود. با این حال، این تصمیم از سوی جُرج آر.آر. مارتین، نویسنده‌ی «نغمه‌ای از یخ و آتش» گرفته شده بود و با نگاهی به گذشته، نشانه‌هایی از آن از همان ابتدا در سریال وجود داشت.

چرا برن به‌جای جان اسنو پادشاه شد؟

در روند داستانی سریال، دلایلی برای جلوگیری از پادشاه شدن جان اسنو وجود داشت. مهم‌ترین آن‌ها این بود که او ملکه‌ای را که به او وفادار بود، کشت و این مسئله به‌شدت شانس او را برای پادشاهی کاهش داد. اما حتی پیش از این اتفاق، مسیر داستان او به شکلی پیش می‌رفت که به‌نظر نمی‌رسید او در نهایت بر تخت بنشیند.
یکی از دلایل این موضوع این است که اگر جان پادشاه می‌شد، بیش از حد شبیه آراگورن در ارباب حلقه‌ها می‌شد؛ یک وارث پنهان که پس از پیروزی در نبردی بزرگ بر تخت می‌نشیند. همچنین، جان پیش‌تر به‌اجبار پادشاه شمال شده بود. بنابراین تکرار این روند از لحاظ روایی و معنایی، ارزش چندانی نداشت.
پادشاه شدن برن و نحوه‌ی پردازش شخصیت او در سریال مشکلاتی داشت، اما می‌شود گفت پایان جان اسنو مناسب‌تر بود. زیرا او کنترل وستروس را بر عهده نگرفت. این یک وارونگی از یک کلیشه‌ی رایج در داستان‌های فانتزی است. اما نه صرفاً برای غافلگیر کردن مخاطبان، بلکه به شکلی معنادارتر.

سرنوشت او تلخ و شیرین است: بازگشت به جایی که همیشه احساس می‌کرد به آن تعلق دارد، اما درحالی‌که باری سنگین از گناه و زخم‌های جسمی و روحی را با خود حمل می‌کند. اگر بخواهیم مقایسه با ارباب حلقه‌ها را ادامه دهیم، جان اسنو در واقع مانند فرودو بود که پس از تحمل رنج فراوان، سرانجام فرصتی برای یافتن آرامش به دست آورد.
برخی معتقدند که عدم تمایل جان به پادشاهی، دلیل خوبی برای این است که او یک پادشاه شایسته بود، چراکه معمولاً کسانی که به‌دنبال قدرت هستند، لیاقت آن را ندارند. با این حال، انتخاب دوباره‌ی او برای حکومت، به‌جای این‌که تغییری در چرخه‌ی قدرت ایجاد کند، صرفاً ادامه‌ای بر تاریخ ۳۰۰ ساله‌ی پادشاهی تارگرین‌ها می‌شد.
از سوی دیگر، برن در برخی جنبه‌ها شبیه جان است، اما وجه تمایز او این است که با میل خود به قدرت نرسید، بلکه آن را به‌عنوان یک وظیفه پذیرفت. علاوه بر این، به‌عنوان کلاغ سه‌چشم، دانش بی‌نظیری دارد که می‌تواند او را به حاکمی بهتر تبدیل کند. اگر دانش قدرت است، پس برن بی‌رقیب است.

#مقاله #بازی_تاج_و_تخت

#GOT
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

جورج آر.آر. مارتین: لیتل‌فینگرِ من هرگز چنین کاری نمی‌کرد.

پیتر بیلیش در «بازی تاج و تخت» شخصیتی امیدوارکننده بود؛ تا اینکه سازندگان سریال مسیر او را تغییر دادند و باعث شدند حتی جورج آر.آر. مارتین نیز از تغییراتی که روی آنتاگونیست محبوبش اعمال شد، ابراز نارضایتی کند.

مارتین به‌ویژه از این‌که سانسا استارک به بولتون‌ها سپرده شد و حتی برخلاف میلش مجبور به ازدواج شد، ناراضی بود. در کتاب‌ها، سانسا در وِیل می‌ماند و رمزی بولتون با دختر دیگری ازدواج می‌کند.
اما در فصل پنجم سریال، لیتل‌فینگر سانسا را همراهی می‌کند تا او را به وینترفل ببرد و به بولتون‌ها بسپارد. نقشه‌ی او برای ازدواج سانسا با رمزی، موقعیت بولتون‌ها در شمال را مشروعیت می‌بخشید و اتحاد خودش را هم با این خاندان تقویت می‌کرد.

همه می‌دانستند که ازدواج سانسا و رمزی به فاجعه ختم می‌شود. اما به گفته‌ی سازندگان سریال، لیتل‌فینگر از وحشی‌گری رمزی آگاه نبود. این موضوع تناقضی آشکار با شخصیت او در کتاب‌ها و سریال دارد؛ زیرا او همیشه به‌عنوان کسی شناخته می‌شد که از وضعیت تمامی خاندان‌های وستروس آگاه است. علاوه بر این، منطقی نبود که بیلیش زنی را که به او اهمیت می‌داد، به چنین سرنوشتی دچار کند.

جورج آر.آر. مارتین در مصاحبه‌ای برای کتاب «آتش نمی‌تواند یک اژدها را بکشد» از تغییر این صحنه ابراز ناراحتی کرد:

لیتل‌فینگرِ من هرگز سانسا را به رمزی نمی‌سپرد. هرگز. او به سانسا [علاقه‌ای] وسواس‌گونه دارد. نیمی از اوقات فکر می‌کند که او دختر نداشته‌اش است؛ دختری که اگر با کتلین ازدواج می‌کرد، می‌توانست داشته باشد. و نیمی دیگر از اوقات او را خودِ کتلین می‌بیند و می‌خواهد که متعلق به خودش باشد. او هرگز کسی را که برایش اهمیت دارد، به کسی نمی‌دهد که قرار است به او آسیب بزند.


مارتین قول داد که چنین اتفاقی هرگز در «بادهای زمستان» رخ نخواهد داد.

دفاع سازندگان سریال «بازی تاج و تخت» از خیانت لیتل‌فینگر

برایان کاگمن، یکی از نویسندگان سریال، از این تغییر دفاع کرد و گفت:
لیتل‌فینگر اطلاعات زیادی درباره‌ی رمزی نداشت، هرچند که از خطرناک بودن خاندان بولتون آگاه بود.


دیوید بنیاف هم در گفتگو با اینترتینمنت ویکلی توضیح داد که چرا لیتل‌فینگر در سریال، سانسا را تحویل داد:
این ذات لیتل‌فینگر است. هرچقدر هم که ممکن است برای سانسا اهمیت قائل باشد، هیچ چیزی برایش مهم‌تر از قدرت نیست.
لیتل‌فینگر این فرصت را راهی برای افزایش قدرت خود دید.


با این حال، مارتین می‌گوید که این به بینندگان بستگی دارد که تصمیم بگیرند آیا این تغییر در داستان مثبت بوده یا خیر. او همچنین اشاره کرد که این صحنه‌ها در کتاب‌ واکنش منفی دریافت نکرد، زیرا به‌جای سانسا، جین پول (شخصیتی که برای مخاطبان اهمیت چندانی نداشت) در آن موقعیت قرار گرفته بود.

#مصاحبه
#بازی_تاج_و_تخت
#GOT

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

پرنس دوران چشمانش را بست و دوباره باز کرد. هوتاه می‌توانست لرزیدن پاهایش را زیر ملحفه ببیند. «اگه دخترهای برادرم نبودید، هر سه‌ی شما رو به سلول‌هاتون می‌فرستادم و همون‌جا نگهتون می‌داشتم تا زمانی که استخون‌هاتون خاکستری بشه. در عوض قصد دارم شما رو با خودمون به باغ‌های آبی ببرم. اون‌جا درس‌هایی هست، اگه عقلِ دیدنش رو داشته باشید.»

اوبارا گفت: «درس؟ تنها چیزی که من اون‌جا دیده‌م بچه‌های برهنه‌ست.»
پرنس گفت: «بله. من داستان رو به سر بیلون گفتم، ولی نه کامل. همین‌طور که بچه‌ها توی استخر آب بازی می‌کردن، دنریس از بین درخت‌های پرتقال نگاهشون می‌کرد و به ادراکی رسید. اون نمی‌تونست بچه‌های اشراف‌زاده رو از بقیه تشخیص بده. برهنه، همه‌ی اون‌ها بچه بودن. همگی معصوم، همگی آسیب‌پذیر، همه مستحق زندگی طولانی، عشق و حمایت. اون به پسر و وارثش گفت این مملکت توست، هر کاری که می‌کنی اون‌ها رو به یاد داشته باش. مادر خودم، وقتی که به اندازه‌ای بزرگ شده بودم که استخرها رو ترک کنم، همین جملات رو به من گفت. برای یه شاهزاده راحته که نیزه‌ها رو فرا بخونه، ولی در پایان این بچه‌ها هستن که تاوانش رو می‌دن. به‌خاطر اون‌ها یه شاهزاده‌ی دانا بدون دلیل موجه جنگ راه نمی‌اندازه، همین‌طور جنگی که امید به پیروزی در اون نداره.»

کتاب پنجم؛ رقصی با اژدهایان

#نقل_قول
#کتاب

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

لرد بیلیش: گوش کن. تو در تمام زندگیت در حال فرار بودی.
اتفاقات وحشتناکی برای خانواده‌ی تو رخ داد و تو گریه کردی.
تنها تو یه اتاق تاریک نشستی و برای سرنوشتشون غصه خوردی.
از روزی که پدرت رو اعدام کردن، تو تماشاگر تراژدی بودی.
دیگه نباید یه تماشاچی باشی، می‌فهمی چی می‌گم؟
دیگه فرار نکن.
هیچ عدالتی تو دنیا نیست. مگه اینکه خودمون بسازیمش.
تو خانواده‌ی خودت رو دوست داشتی.
انتقامشون رو بگیر.

#نقل_قول
#سریال
#GOT
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

بلا رمزی یکبار گفته بود که بیشترین چیزی که در مورد بازی در نقش لیانا مورمنت در سریال #بازی_تاج_و_تخت دلتنگ آن می‌شود، ایستادن مقابل تعداد زیادی از مردان بالغ و خجالت‌زده کردن آن‌هاست.

#فکت
#Fact
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

تکنولوژی ساخت نبرد بین دو اژدها در خاندان اژدها!

پیش از این در مورد منبع الهام نبرد دو اژدها در اپیزود پایانی گفته‌ایم. حال می‌خواهیم به بررسی تکنولوژی ساخت این صحنه بپردازیم.

در #خاندان_اژدها از چه تکنولوژی‌ای برای ساخت صحنه‌ی نبرد بین دو اژدها استفاده شد؟

وقتی حرف از اژدهاسواری است، خاندان اژدها ابزار فوق‌العاده بهتری به نسبت #بازی_تاج_و_تخت دارد: Volume، که توسط Lucasfilm، کمپانی وابسته به استودیوی والت دیزنی در زمینه‌ی صدا و نور، خلق شده و برای اولین‌بار در سریال معروفِ دیزنی پلاس، ماندالورین، به کار برده شد. این تکنولوژی اساساً یک استیجِ اکوستیکِ دیجیتالِ دوّارِ عظیم است. به‌جای فیلمبرداری بر روی پرده‌ی سبز که بعدها و در مرحله‌ی تولید نهایی با تصاویر جایگزین می‌شود، Volume به استودیو‌ها این اجازه را می‌دهد تا پس‌زمینه و هر تصویر مورد نیاز دیگری را به‌طور مستقیم روی این صفحات دوّار به نمایش درآورند.

بر اساس مصاحبه‌ای که اخیراً ناظر تولیدِ جلوه‌های ویژه، آنگوس بیکرتون، داشته، میگل ساپوچنیک کسی بود که بر استفاده از این تکنولوژی اصرار داشت و به همین منظور استودیوی اکوستیک کاملاً جدیدی در وارنر بروز ساخته شد؛ استودیوی لیوزدن، با نام مستعار «استیج V». بر اساس روند تولید قرار بود که در ابتدا پنج صحنه در Volume ساخته شود. اما هرچه تیم بیشتر به این تکنولوژی عادت کرد، بیشتر هم از آن بهره برد.

بیکرتون در مصاحبه با IndieWire گفت: «میگل تمایل داشت که توی صحنه‌های مربوط به پرواز با اژدها هم از این تکنولوژی استفاده کنه. این به اون معناست که هروقت ما یکی از بازیگرها رو روی پایه‌ی متحرک (بدنه‌ی اژدها) داشتیم، درگیریِ اصلی‌مون این بود که نورپردازیِ تعاملی به چه شکلی انجام بشه. با استفاده از این تکنولوژی، قادر بودیم که دیسک نوری متحرکی رو در سرتاسر کارمون داشته باشیم و دور صفحه‌ی ۲۷۰ درجه‌ای بیضی شکلمون پنهانش کنیم. با این امید که با استفاده از Volume به نورپردازی بهتر، تعاملی‌تر و واقعی‌تر دست پیدا کنیم.»

شبکه‌ی HBO برای ساخت صحنه‌های انیمیشنیِ مورد استفاده در بک‌گراند نمایشگرِ دوّار Volume، استودیوی تولیدِ کاناداییِ Pixomondo را به خدمت گرفت. این استودیو پیش از این و در تولید سریال بازی تاج و تخت نیز با این شبکه همکاری کرده بود و اکنون در سریال خاندان اژدها مسئولیت انیمیت کردن اژدهایان را بر عهده دارد. آن‌ها تجربه کار با Volume را در استودیوی خانگیِ خود داشتند و استودیوی تازه تأسیس لیوزدن، برای آن‌ها مزیت بسیار بزرگی بود.

«در اون صحنه (نبرد اراکس و ویگار)، چه لوک بر اراکس و چه ایموند بر ویگار، در واقع روی پایه‌ی متحرک، درون Volume هستن، و من از پیکسوموندو خواستم تا یک چرخه‌ی ۲۰ ثانیه‌ای از ابرهای طوفانی ایجاد کنه. ما یک نمای نود درجه‌ای گرفتیم و بعد روی نمایشگر قرار دادیم و اطراف اون‌ها پخشش کردیم. همچنین ما تصاویر اژدهاسوار رو هم تقویت کردیم، تا بالی که با جلوه‌های ویژه در بک‌گراند گذاشتیم، دیده بشه.»

اما نکته‌ی جالب اینجاست که در استفاده از تکنولوژی Volume در استورمزاند، قوانین مربوط به این تکنولوژی را نیز شکستند!

در مورد استفاده از آب و یا دود در Volume به سازندگان هشدار داده شده بود. چون LED مورد استفاده در این نمایشگرها بسیار گران است. اما نبرد استورمزاند در میان طوفان و رعد بود و تیم باید به دنبال راهکاری خلاقانه می‌گشت.

بیکرتون گفت: «از اونجایی که [کارگردان، گرگ یی‌تانس و مدیر فیلمبرداری، پپ آویلا دل‌پینو] می‌خواستن باد و بارون و دود به بازیگرها برخورد کنه و البته این هرگز چیزی نبود که مسئولین مراقبت از صفحه‌ی گرون قیمت ال‌ای‌دی Volume بخوان و دود باید به درستی تهویه می‌شد تا به ال‌ای دی‌ها نرسه، بنابراین ما آزمایشات گسترده‌ای برای جلوگیری از تجمع دود انجام دادیم و افرادی هم داشتیم تا آب رو جوری جلوی دوربین بپاشونن که به نمایشگرها نرسه.»

و مسئله‌ی بعدی نیز در مورد استفاده از دوربین‌های متعدد در تکنولوژی Volume بود که تأکید بر انجام ندادنش داشتند. خاندان اژدها از چهار دوربین در Volume برای هر صحنه بهره برده است، که دو مورد برای فیلمبرداری صحنه‌های بازی و دو مورد برای ضبط بک‌گراند بود، که به گفته‌ی بیکرتون: «ما پوشش فوق‌العاده‌ای دریافت کردیم. ما نحوه‌ی ترکیب صحنه‌ها رو یاد گرفتیم و درنهایت به پیروی از ماندالورین، کارها رو به شیوه‌ی خودمون انجام دادیم.»


#HOTD
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

#نقشه

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

هنری کویل به کل شایعات پیرامون حضورش در #خاندان_اژدها و همچنین هر اسپین‌آف دیگری از دنیای #بازی_تاج_و_تخت خاتمه داد.

او گفت: «به نظر من خیلی خوبه که توی دنیای وستروس باشی، واقعاً می‌گم. اما با این ‌حال فکر نمی‌کنم که برای من جایی در اون دنیا باشه.»

#Fact
#HOTD

@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

چگونه قسمت آزمایشی یا پایلوت سریال بازی تاج‌ و تخت، اچ‌بی‌او را وادار به استفاده از سلاح مخفی خود کرد!


دی بی وایس و دیوید بنیاف، تهیه‌کنندگان سریال بازی تاج و تخت، این مجموعه را بر اساس کتاب‌های جرج آر آر مارتین ساخته‌اند و قسمت اول این مجموعه در سال ۲۰۱۱ به نمایش درآمده است. دی بی وایس و دیوید بنیاف پس از دریافت بودجه‌ی ده میلیون دلاری برای ساخت قسمت آزمایشی، آماده‌ی به نمایش گذاشتن پایلوت به مدیران اچ بی او شدند. مدیران اچ بی او پس از تماشای قسمت آزمایشی با نام زمستان در راه است آن‌قدر حس بدی پیدا کردند که در همان ابتدا مجبور به استفاده از کلمات جادویی خود شدند (به تیم وان پاتن زنگ بزنید).
قسمت آزمایشی آن‌قدر افتضاح بود که مدیران اچ‌بی‌او را شگفت‌زده کرده بود. لباس‌ها خنده‌دار، گریم‌ها و موهای بازیگران بسیار بد بودند. قسمت آزمایشی برای یک داستان فانتزی و حماسی خیلی بد بود و کل بودجه‌ی ده میلیون دلاری به هدر رفته بود. پس از مدتی بررسی، ریچارد پلپلر تصمیم گرفت یک شانس مجدد به تهیه‌کنندگان بدهد. اچ‌بی‌او درخواست فیلمبرداری مجدد پایلوت و ده قسمت را برای فصل اول داد اما با کارگردان‌های جدید.

زمانش رسیده بود تا با تیم وان پاتن تماس بگیرند. اچ‌بی‌او ریسک بزرگی کرده بود و حاضر به پرداخت مبلغ سنگینی شده بود. آن‌ها از تیم وان پاتن درخواست کمک کردند، پاتن در ابتدا درخواست اچ‌بی‌او را رد کرد. تیم وان پاتن در پی کار بر روی پروژه‌های فراوان اچ‌بی‌او مثل سریال سوپرانوز و مینی سریال اقیانوس آرام به‌شدت خسته شده بود. مایکل لومباردو به تیم وان پاتن اصرار کرد که کتاب‌ها را بخواند، پاتن بعد از مطالعه‌ی ده صفحه کتاب گفت «سرم داره منفجر می‌شه، این برای هضم کردن خیلی زیاده!». مایکل لومباردو بعد از آن قسمت آزمایشی را به پاتن نشان داد. تیم وان پاتن با دیدن آن متوجه شد که این قسمت آزمایشی توانایی موفق شدن را ندارد. لومباردو به پاتن گفت «فقط تو می‌تونی این رو درست کنی».

سرانجام پس از تغییرات زیاد در عوامل سریال، تهیه‌کنندگان در تابستان ۲۰۱۰ با کارگردانی تیم وان پاتن در دو قسمت ابتدایی، پروژه را مجدد آغاز کردند.
قسمت آزمایشی جدید همه را تحت‌تأثیر قرار داد و تهیه‌کنندگان به کار خود برای ساخت کل فصل ادامه دادند. اعتماد ریچارد پلپلر به عوامل و تیم وان پاتن بدون شک یکی از بهترین تصمیم‌ها در تاریخ شبکه‌ی اچ‌بی‌او است.

#خبر
#بازی_تاج_و_تخت
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

تصاویری از #پشت_صحنه فصل اول سریال #خاندان_اژدها

پ.ن: برای مشاهده‌ی تصاویر بیشتر به گروه مربوط به کانال وستروس مراجعه کنید.

#HOTD
@Westerosir

Читать полностью…

Westeros #GOT

تماشایی‌ترین لحظۀ خاندان اژدها از نظر جورج آر. آر. مارتین

❌ خطر اسپویل شدید ❌

در فصل اول سریال خاندان اژدها صحنه‌های به‌یادماندنی زیادی دیدیم. صحنه‌هایی مثل ورود الیسنت های‌تاور به ضیافت ازدواج رینیرا، جلوسِ ویسریسِ در حال احتضار روی تخت آهنین برای آخرین بار و نبرد اژدهایان در قسمت آخر. جایی که ایموند و اژدهایش ویگار، خواهرزاده‌اش لوسریس را که سوار بر اژدهایی بسیار کوچکتر بود به قتل رساند.
در ادامۀ جنگ داخلی تارگرین‌ها قرار است نبردهای زیادی را بین اژدهایان ببینیم و این تنها یکی از آن‌ها بود.

واقعاً سخت است که از بین همۀ این‌ها یکی را به‌عنوان تماشایی‌ترین لحظۀ داستان انتخاب کنیم. ولی کسانی که کتاب آتش‌ و خون مارتین را خوانده‌اند احتمالاً چشم‌انتظار یک لحظۀ بخصوص هستند: «نبرد برفراز چشم خدایان».

مارتین هم بر همین نظر است.
مارتین در پاسخ به یکی از طرفداران که از او پرسیده بود بیش از همه منتظر دیدن کدام اتفاق از کتاب آتش و خون است گفت:

«خب، نبرد بر فراز چشم خدایان. هرچند نبردی که در قسمت آخر دیدیم هم واقعاً تماشایی بود.»

اما دقیقاً چه اتفاقی در نبرد برفراز چشم خدایان افتاد؟
ادامۀ مطلب را با هشدار اسپویل شدید بخوانید.

دیمون و ایموند تارگرین درمقابل هم در نبرد بر فراز چشم خدایان:

از همین الآن در سریال خاندان اژدها می‌بینیم که تنش‌ها بین دیمون و برادرزاده‌اش ایموند بالا و بالاتر می‌گیرد. در اپیزود هشتم مواجهۀ کوتاهی باهم داشتند. در این اپیزود ایموند یک جورهایی شبیه به جوانی‌های دیمون شده بود. با آن موهای بلند سفید و رفتاری که انگار دست شیطان را از پشت بسته.

احتمالاً برای خیلی‌ها دور از انتظار نباشد که بالاخره این دو باهم رو در رو خواهند شد. نبرد نهایی بر فراز «چشم خدایان» اتفاق می‌افتد. بزرگترین دریاچۀ هفت‌اقلیم. دیمون سوار بر کراکسس و ایموند سوار بر ویگار. دو نفر و دو اژدها وارد می‌شوند. چه کسی یا کسانی می‌توانند زنده خارج شوند؟

البته این نبرد در اواخر داستان اتفاق می‌افتد. تازه فصل اول تمام شده و برای تماشای این نبرد باید خیلی منتظر بمانیم.

مارتین دوست دارد بیشتر در مورد هاروین استرانگ بنویسد.

یکی دیگر از طرفداران از مارتین پرسید که اگر قرار بود به یکی از شخصیت‌های داستان آتش و خون بیشتر بپردازد و درموردش بنویسد کدام را انتخاب می‌کرد؟

مارتین:
«رابطۀ رینیرا و هاروین استرانگ... رینیرا سه تا بچه از اون داشت ولی هیچوقت داستان آشنایی اولیهٔ اون‌ها و اولین بوسۀ بینشون رو ندیدیم. حتی صحنه‌ای که اولین بار باهم خوابیدند رو ندیدیم. نمی‌دونیم دقیقاً چه اتفاقی بینشون افتاد. نمی‌دونیم احساس هاروین درمورد این رابطه چی بود. و اینکه لینور چه احساسی درموردش داشت. این خودش یک داستان جداست. حداقل یک داستان کوتاه و یا شاید هم یک رمان بلند. ولی خب ما زمان نداشتیم که بهش بپردازیم. البته فرمت این داستان مناسب قالبِ تاریخیِ داستانی که من نوشتم نبود. ولی به هر حال این یک داستانه که خیلی دوست دارم بنویسمش.»

البته مارتین خیلی وقت است که قول داده داستان دیگری را تمام کند پس امیدواریم که کتاب بعدی‌ای که از مارتین می‌بینیم نغمۀ هاروین و رینیرا نباشد!

#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir

Читать полностью…
Subscribe to a channel