فلسفه سیاسی، تاریخ، فلسفه @rr33zzaa تبادل و تبلیغ اگر صاحب قبلی @taraneh_t6 هستید به من پیام بدید لطفا. نگاه آکادمیک به تضاد ها و نقاط مشترک مکاتب فلسفی و سیاسی با استفاده از متن ها و تفاسیر گوناگون. متن ها و نقل قول ها به معنی تأیید یا رد نیستند
وقتی کار یک لذت است، زندگی شادیآور است! وقتی کار یک وظیفه است، زندگی بردگی است
#ماکسیم_گورکی
با صدور فتوای میرزا و در اولین سالگرد امضای عهدنامه ترکمانچای، بازار تهران تعطیل و سیل جمعیت روانه نمایندگی روسیه در محله باغ ایلچی شده و ساختمان نمایندگی توسط جمعیت محاصره گردید. اما تیراندازی محافظان نمایندگی به مردم و کشته شدن کودکی ۱۴ ساله که در میان معترضین حضور داشت؛ باعث حمله مردم به نمایندگی و منجر به کشته شدن گریبایدوف وزیر مختار روسیه تزاری در روز چهارشنبه ششم شعبان (۱۲۴۴) قمری برابر با یازدهم فوریه (۱۸۲۹) میلادی و بیست و دوم دلو/بهمن (۱۲۰۷) شمسی شد. متعاقب کشته شدن گریبایدوف، با اصرار تزار نیکلای اول مقرر شد تا میرزا مسیح به عتبات عالیات تبعید شود. لکن از آنجایی که اولاً روسیه درگیر جنگ بالکان با عثمانی بود و تمایلی به درگیری مجدد با ایران نداشت و از طرفی نیز دبیر اول سفارت "مالتسف" که از این واقعه جان سالم به در برده بود به تزار گزارش بدرفتاری گریبایدوف با ایرانی ها را ارسال نموده بود؛ لذا تزار ترجیح داد با قرار تبعید میرزا مسیح به نجف و پذیرفتن هیأت دیپلماتیک به سرپرستی خسرو میرزا، هفتمین پسر عباس میرزا، ماجرای قتل گریبایدوف خاتمه یابد.
اما پیش از تبعید میرزا مسیح که حدود شش ماه و تا روز جمعه بیستم ماه صفر سال (۱۲۴۵) قمری برابر با سی ام امرداد/اسد (۱۲۰۸) شمسی به تعویق افتاد، در همان بهمن/دلو (۱۲۰۷) خورشیدی و بلافاصله بعد از قتل گریبایدوف در تهران، هیأتی دیپلماتیک به سرپرستی خسرومیرزا به روسیه سفر کرد تا پیام عذرخواهی و دوستی شاه ایران را به امپراتور روسیه نیکلای یکم تسلیم نموده و از بروز خصومت تازه جلوگیری نماید. این هیأت در بهار سال ۱۲۰۸ خورشیدی به روسیه رسید و به گرمی مورد استقبال قرار گرفت و مأموریتش قریب یک سال به طول انجامید.
در این مدت اعضای هیأت دیپلماتیک ایرانی که دو تن از اولین تحصیلکردگان ایرانی یعنی میرزا صالح شیرازی و میرزا بابا افشار، در فرنگ نیز در بین آنان بودند در شهرهای مختلف از مؤسسات آموزشی و کارگاههای صنعتی روسیه بازدید کردند.
ماحصل این سفر برای ایرانیان سفرنامهای دیپلماتیک به نام سفرنامهٔ خسرو میرزا بود که به قلم منشی هیئت میرزا مصطفی خان افشار به تحریر درآمد. در این سفرنامه علاوه بر جزئیات بازدیدها و ملاقاتها، پیشرفتهای کشور روسیه و سیستم آموزشی و مدارس آن نیز شرح داده شده و لزوم ایجاد مؤسسات مشابه در ایران بحث شده است. جالب تر اینکه میرزا تقیخان فراهانی ۲۲ ساله که بعدها به نام امیرکبیر شناخته شد در این سفر در مقام منشی حضور داشت و بیست سال بعد زمانیکه به مقام صدارت عظمی رسید طرح مدرسهٔ نظامی جدید یعنی دارالفنون را مشابه آنچه در این سفرنامه پیشنهاد شده بود عملی ساخت. سفر هیأت دیپلماتیک به روسیه را می توان نوعی توفیق اجباری و نطفه آغازین شکلگیری، ایدهٔ اصلاحات امیرکبیر تلقی نمود. در این سفر بود که الماس شاه، الماسی گرانبهایی که از غنائم نادرشاه بزرگ از جنگ هندوستان به شمار می رفت به نیکلای یکم تزار روسیه پیشکش شد.
#عباس_ترابی حقوقدان و دانشجوی دکتری روابط بین الملل، گرایش سیاست و امنیت بین الملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
زمستان فصل ثروتمندان است. اگر ثروتمند باشی، سرما به یک بازی تبدیل میشود، چون پالتو پوست میخری، خانهات را گرم میکنی و به اسکی میروی. اما اگر فقیر باشی، سرما به یک نفرین تبدیل میشود و یاد میگیری که حتی از زیبایی یک منظره سفید و پوشیده از برف متنفر باشی. فرزندم، برابری، مانند آزادی، فقط در جایی وجود دارد که اکنون هستی. تنها به عنوان یک تخمک و در رحم است که همه ما برابریم. آیا واقعاً زمان آن رسیده است که از این بیعدالتیها آگاه شوی، تو که آنجا زندگی میکنی و به کسی خدمت نمیکنی.
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
#اوریانا_فالاچی
چه کسی از هکتور باخبر میشد اگر تروآ خوشبخت بود؟ راه دلاوری با اعمال سخت ساخته میشود.
تریستیا Tristia
#اووید
اگر هر شهروند آتنی یک سقراط بود، هر گردهمایی آتن همچنان یک توده باقی میماند.
فدرالیست ۵۵
#جیمز_مدیسون
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
از دیدگاه مدیسون حتی اگر هر شهروند آتنی خرد و فضیلت سقراط را داشت، رفتار جمعی آنها در یک مجمع دموکراتیک همچنان شبیه به یک حکومت توده ای (اُخلوکراسی) میبود. مدیسون، مانند سایر فدرالیستها، مخالف دموکراسی مستقیم بود. حتی اگر هر فرد بسیار هم دانا باشد ، رفتار گروهی ویا به تعبیری گوسفندی، فشار اجتماعی، احساسات، جناحبندی و هرجومرج تصمیمگیری جمعی میتواند همچنان منجر به بینظمی و قضاوت نادرست شود. بنابراین مدیسون و سایر نویسندگان فدرالیست از نوعی حکومت جمهوریخواهانه دفاع میکردند که در آن نمایندگان منتخب نه مجامع مستقیم مردمی تصمیمگیری کنند. چنین ساختاری، گرایشهای غیرعقلانی تودهها را تعدیل کرده و در عین حال صدای مردم را حفظ میکند بنابراین محدودیتهای نهادی مانند تفکیک قوا و دموکراسی نیابتی ضروری می شوند.
اینجا میتونید پلی لیستی از بهترین آهنگهای کلاسیک و بیکلام رو داشته باشید و معرفی بهترین کتابها، تکستها و دیالوگها
ویدیو و شاتهای زیبا از آثار نوستالژی و برجسته سینما...
بیشتر نمیگم اگه دنبال کانال هنری هستید کانال زیر رو از دست ندین 👇🏼
🎼 @MusicArtClassic
🎼 @MusicArtClassic
نظریهی اجرایی واحد (Unitary Executive Theory) تفسیری از قانون اساسی ایالات متحده است که بر اساس آن رئیسجمهور آمریکا کنترل کاملی بر قوهی مجریهی دولت دارد. این نظریه بر اساس مادهی دوم قانون اساسی ایالات متحده است که قدرت اجرایی را بهطور کامل در اختیار رئیسجمهور قرار میدهد. این نظریه دارای دو شکل اصلی است. یکی نسخهی ضعیف آن که معتقد است رئیسجمهور اختیارات گستردهای بر قوهی مجریه دارد، اما کنگره همچنان میتواند محدودیتهایی اعمال کند. و دیگری نسخهی قوی که بر طبق آن رئیسجمهور با کمترین میزان دخالت از سوی کنگره یا قوهی قضائیه تقریباً کنترل مطلقی بر نهادها و مقامات اجرایی دارد. نظریه پردازان چند استدلال را مبنای کار خود قرار داده اند. طرفداران این نظریه معتقدند که قدرت اجرایی نباید توسط کنگره یا دادگاهها تضعیف شود یعنی همان اصل تفکیک قوا. استدلال دیگر بیان میکند که رئیسجمهور باید بتواند مقامات اجرایی را بدون نیاز به تأیید کنگره برکنار کند. حتی برخی این نظریه را گسترش داده و معتقدند که رئیسجمهور اختیارات گستردهای در امور نظامی و جنگی دارد. از طرف دیگر مخالفان میگویند که این نظریه میتواند به قدرت غیرقابلکنترل رئیسجمهور منجر شود و نظارت کنگره و بررسیهای قضایی را تضعیف کند. این نظریه به گسترش اختیارات اجرایی، بهویژه در امنیت ملی و اجرای قانون منجر شده است.
این نظریه توسط حقوقدانان محافظهکار تأثیر زیادی در فرامین اجرایی رئیس جمهور ، بیانیههای امضا های وی و کنترل نهادهای اجرایی داشته است. مواردی که توسط رؤسای جمهوری مانند جورج دبلیو بوش و دونالد ترامپ بیش از پیش مورد استفاده قرار گرفته است.
#آمریکا #قانون_اساسی #ترامپ
💬هنری فورد زمانی گفته بود که «پیری هنگامی به سراغ شما میآید که از یادگیری دست بکشید»
⚡️مدرسۀ مدیریت تصمیم
مجلهای برای توسعۀ مهارتهای مدیریتی
🗒 هدف ما در مدرسۀ تصمیم انتشار مطالب مفید و به روزی است که افق و ایدههای شما را در رابطه با کار و سازمان اثربخش توسعه میدهد.
✔️اگر شما هم به مباحث مدیریت سازمانی به خصوص سازمانهای غیرانتفاعی و فرهنگی علاقهمندید، با کلیک بر روی لینک زیر در کانال تصمیم عضو شوید.
⬇️⬇️⬇️
/channel/+TPB5gsnbgy04MmY8
/channel/+TPB5gsnbgy04MmY8
🚨 همچنین میتوانید با کلیک بر روی لینک زیر دستنامۀ جامع «هوش مصنوعی» مدرسۀ تصمیم را به صورت رایگان دانلود کنید.
https://tasmimschool.com/ai-handbook/
تناقض این است: انسان جهان را همانطور که هست رد میکند، بدون اینکه ضرورت فرار از آن را بپذیرد. در واقع، انسانها به جهان چسبیدهاند و اکثریت به هیچ وجه نمیخواهند آن را ترک کنند. برخلاف همیشه خواستن فراموشی آن، آنها برعکس از اینکه نتوانند آن را کاملاً در اختیار بگیرند رنج میبرند، شهروندانی غریبه از جهان، تبعید شده از سرزمین خودشان. به جز لحظات روشن از تکمیل، تمام واقعیت برای آنها ناقص است. اعمالشان از دستشان میرود به شکل اعمال دیگر، در قیافههای غیرمنتظره به آنها باز میگردند تا آنها را قضاوت کنند و مانند آبی که تانتالوس آرزوی نوشیدن آن را داشت، به درون حفرهای هنوز کشف نشده ناپدید میشوند. برای دانستن محل آن حفره، برای کنترل مسیر رودخانه، برای درک زندگی، در نهایت، به عنوان سرنوشت—اینها آرزوهای واقعی آنهاست. اما این دیدگاه که حداقل در قلمرو آگاهی آنها را با خودشان آشتی میدهد، تنها میتواند ظاهر شود، اگر هرگز ظاهر شود، در لحظه فراری که مرگ است، که در آن همه چیز کامل میشود. برای اینکه فقط یکبار در جهان وجود داشته باشی، لازم است که دیگر هیچگاه وجود نداشته باشی.
شورشی
#آلبر_کامو
دولت چپگرا وجود ندارد، زیرا چپ بودن هیچ ارتباطی با دولتها ندارد.
#ژیل_دلوز
انسان خردمند خود را با جهان سازگار میکند؛ اما انسان ناهنجار بر آن پافشاری میکند که جهان را با خود سازگار کند. بنابراین، تمام پیشرفت وابسته به انسان ناهنجار است.
#جورج_برنارد_شاو
در این کتاب ما در مورد افراد صحبت نمیکنیم بلکه در مورد سیستمهای سازماندهی اجتماعی بحث میکنیم. منظور ما این نیست که کارمند اداره پست از دیگران پستتر است. آنچه باید درک شود این است که چارچوب محدودکننده سازمانهای بوروکراتیک ابتکار فردی را فلج میکند، در حالی که در جامعه بازار سرمایهداری، یک نوآور هنوز شانس موفقیت دارد. اولی به رکود و حفظ روشهای کهنه میانجامد، دومی به پیشرفت و بهبود. سرمایهداری پیشرفته است، سوسیالیسم اینطور نیست. این استدلال با اشاره به اینکه بلشویکها ابتکارات مختلف آمریکایی را کپی کردهاند باطل نمیشود. همین کار را تمام ملتهای شرقی هم کردهاند. اما استنتاج این که از این واقعیت باید نتیجه گرفت که تمام ملتهای متمدن باید روشهای سازمان اجتماعی روسی را کپی کنند، اشتباه است. قهرمانان سوسیالیسم خود را ترقیخواه مینامند، اما سیستمی را توصیه میکنند که با رعایت سختگیرانه روالها و مقاومتی در برابر هر نوع پیشرفت مشخص میشود. خود را لیبرال مینامند، اما قصد دارند آزادی را از بین ببرند. خود را دموکرات مینامند، اما آرزوی دیکتاتوری دارند. خود را انقلابی مینامند، اما میخواهند دولت را همهجانبه و بیحد و مرز کنند. آنها وعدهی برکات بهشت عدن را میدهند، اما برنامه دارند که دنیا را به یک اداره پستی عظیم تبدیل کنند. هر انسان جز یک نفر، کارمند زیر دست در یک دایره، چه یوپای جذابی! چه هدف والایی برای مبارزه!
بوروکراسی
#میزس
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
در کتاب بوروکراسی، میزس نارساییها و خطرات سیستمهای بوروکراتیک را نقد میکند، بهویژه در دولتها و سازمانهای بزرگ. او مدیریت بوروکراتیک را با مدیریت مبتنی بر سود در بخش خصوصی مقایسه میکند و استدلال میکند که بوروکراسی به طور ذاتی فاقد انگیزههای لازم برای کارآیی و نوآوری است که در بازارهای آزاد وجود دارد و ابزار تمامیت خواهی را به دولت ها میدهد.
زاراته، یکی از معماران اصلی جنگ مالی مدرن و از مقامات ارشد پیشین وزارت خزانهداری و کاخ سفید، پرده از این دنیای پنهان برمیدارد. او با جزئیات توضیح میدهد که چگونه گروه کوچکی از مقامات، نقش وزارت خزانهداری را بازتعریف کردند با استفاده از سه اهرم «دلار بهعنوان ارز واسط بینالمللی»، «نیویورک بهعنوان هاب تراکنشهای دلاری دنیا» و «جهانی شدن ارتباطات متقابل مالی» روشهایی را توسعه داده و از دلار و بانک بهعنوان جنگ افزار نبرد استفاده کنند.
این گروه شکلی جدید از قدرت مالی را به کار گرفت—قدرتی که به طور مستقیم کشورهای که آمریکا میخواست را از سیستم مالی بینالمللی منزوی کند را از سیستم مالی جهان حذف کرد. بهزودی، این وزارتخانه و ابزارهای آن به بخش حیاتی در چالشهای ژئوپلیتیکی آمریکا تبدیل شدند. جنگ مالی به رکن اصلی سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. رقبای این کشور اکنون در حال یادگیری و استفاده از این نوع قدرت هستند. « این «جنگ پنهان» که پیشتر اغلب نادیده گرفته میشد یا به اشتباه تفسیر میگردید، اکنون دیگر یک موضوع محرمانه نیست و به بخش اصلی سیاست امنیت ملی آمریکا تبدیل شده است».
#خوآن_زاراته #جنگ_اقتصادی
اغلب گفته میشود که ماکیاولی نوعی جدید از غیر اخلاقیگرایی را به سیاست معرفی کرد. در فرمول معروف خود در فصل ۱۵، او میخواهد به شاهزاده بیاموزد "چگونه خوب نباشد." لئو استراوس، در شاید مهمترین کتاب نوشتهشده در مورد ماکیاولی، او را "معلم شر" نامید.
سؤالات مربوط به خوب و بد، فضیلت و رذیلت، تقریباً در هر صفحهای از "شاهزاده" ظاهر میشوند. ماکیاولی صرفاً معلم پراگماتیسم، یعنی چگونگی تطبیق وسیلهها با اهداف نیست؛ او چیزی کمتر از یک بازنگری جامع در واژگان اخلاقی ما از خوب و بد را ارائه میدهد.
برای تأثیرگذاری بر تحول اخلاق مسیحی، برای آموزش شاهزاده "چگونه خوب نباشد"، لازم است به منبع اخلاق مراجعه کرد. برای اعمال اصولی که واقعاً زندگی ما را هدایت میکنند، باید به بنیاد این اصول پرداخت، اصولی که تنها در مذهب یافت میشوند. جالب اینجاست که مذهب به نظر نمیرسد موضوع اصلی "شاهزاده" باشد. در یک بخش بهیادماندنی از فصل ۱۸، ماکیاولی به شاهزاده توصیه میکند که همیشه ظاهر مذهب را پرورش دهد: "او باید به نظر برسد که تماماً بخشنده، تماماً وفادار، تماماً صادق، تماماً انسانی، تماماً مذهبی است"، او مینویسد و اضافه میکند که "هیچچیز ضروریتر از این ویژگی آخر برای ظاهر شدن ندارد" (XVIII/70–71). نکته واضح است: ظاهر مذهب— که در اینجا منظور او مسیحیت است— خوب است، در حالی که عمل به آن مضر است.
فلسفه سیاسی
#استیون_اسمیت #ماکیاولی
نئولیبرالیسم یک نظریه از شیوههای اقتصادی سیاسی است که پیشنهاد میکند رفاه انسانی میتواند با لیبرالیزه کردن (آزادسازی کردن) آزادی مهارت کارآفرینی فردی در چارچوب نهادی که با حقوق مالکیت خصوصی قوی، بازارهای آزاد و تجارت آزاد مشخص شده باشد، بهترین پیشرفت را داشته باشد. نقش دولت این است که چارچوب نهادی مناسب برای چنین شیوههایی را ایجاد و حفظ کند. دولت باید به عنوان مثال، کیفیت و یکپارچگی پول را تضمین کند. همچنین باید ساختارهای نظامی، دفاعی، پلیسی و قانونی را که برای تأمین حقوق مالکیت خصوصی ضروری است تضمین کند، و اگر لازم باشد، عملکرد صحیح بازار را به زور، ایجاد کند. علاوه بر این، اگر بازارهایی وجود نداشته باشند (در زمینههایی مانند زمین، آب، آموزش، بهداشت، تأمین اجتماعی یا آلودگی محیط زیست) در صورت نیاز با اقدامات دولتی باید آنها را ایجاد کند. اما فراتر از این وظایف، دولت نباید وارد شود. مداخلههای دولتی در بازارها (پس از ایجاد آنها) باید به حداقل ممکن محدود شود زیرا طبق این نظریه، دولت نمیتواند به اندازه کافی اطلاعات داشته باشد تا سیگنالهای بازار (قیمتها) را پیشبینی کند و چون گروههای ذینفع قدرتمند به طور اجتنابناپذیری مداخلههای دولتی را (به ویژه در دموکراسیها) به نفع خود تحریف و مغرضانه خواهند کرد.
تاریخ مختصری از نئولیبرالیسم
#نئولیبرالیسم #دیوید_هاروی #اقتصاد_سیاسی
میرزا مسیح مجتهد و الکساندر گریبایدوف: نقطه آغازین اصلاحات توسط دربار قاجار و حرکت ایران به سوی مدرنیته
بعد از شکست ایران در جنگ دوم با روسیه و انعقاد عهدنامهٔ ترکمانچای در بیست و یکم بهمن/دلو (۱۲۰۶) شمسی برابر با دهم فوریه (۱۸۲۹) میلادی فی مابین عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه قاجار و الکساندر گریبایدوف، عضو ارشد مذاکرات صلح ترکمانچای و خواهرزاده ژنرال ایوان پاسکوویچ فرمانده جنگ دوم ایران و روس، که کار نگارش عهدنامه را نیز به عهده داشت؛ با سفارش پاسکوویچ، تزار نیکلای اول به جهت قدردانی از گریبایدوف و پاداش انجام مذاکرات موفق وی را بعنوان فرستاده فوقالعاده (Envoy Extraordinary) و وزیر مختار (Minister Plenipotentiary) روسیه در ایران منصوب کرد.
لازم به ذکر است که وزیر مختار، ریاست هیأت دیپلماتیک (Head of Legation) کشور متبوع خود را در کشور میزبان بر عهده داشت و یک رتبه پایین تر از سفیر بود و محل اقامت وزیر مختار نه بعنوان سفارت (Embassy)، بلکه با عنوان "نمایندگی" (Legation) نامیده می شد. بر اساس سیستم رتبههای دیپلماتیک--که به تازگی توسط کنگره وین (۱۸۱۵) و بعد از شکست ناپلئون ایجاد شده بود--"فرستاده" (Envoy) دیپلمات درجه دوم اما تام الاختیاری بود که اختیار کامل برای نمایندگی دولت متبوع (تابعه) خود را داشت. با این حال فرستادگان تام الاختیار، همچون سفرا نه به عنوان نماینده شخصی پادشاه بلکه بعنوان مقام های قانونی و از جانب کشور و دولت متبوع خود خدمت میکردند. ذکر این نکته نیز ضروری است که تا دهههای اول قرن بیستم، اکثر مأموریتهای دیپلماتیک هیأت هایی بودند که توسط دیپلماتهای دارای رتبه فرستاده رهبری میشدند و سفیران فقط فی مابین قدرتهای بزرگ، متحدین نزدیک و سلطنتهای مرتبط رد و بدل میشدند.
اما گریبایدوف وزیر مختار تام الاختیار روسیه که با کبر، نخوت و غرور با دربار قاجار برخورد می کرد، به بهانه اجرای مفاد ماده سیزدهم عهدنامه، بدون اذن از رجال ایرانی، دستور شناسایی ارمنیها و گرجیهای مقیم تهران و به ویژه زنان را صادر کرد و ایشان را با وجود اینکه به عقد مسلمانان درآمده و دارای چندین فرزند بودند؛ از حرم بیرون کشیده و به سفارت روسیه برده و آنان را مجبور به ترک اسلام کرد. ورود بی اذن و اجازه مأموران وی به منازل مردم به بهانه یافتن زنانی که سابقاً در مناطق جدا شده از ایران زندگی میکردند و دادخواهی زنان گرجی محبوس درون سفارت روسیه در تهران از مردم و فقها خشم ایرانی ها را برانگیخت.
در این میان میرزا مسیح مجتهد، از فقهای معروف تهران و از شاگردان میرزای قمی--فقیه بزرگی که بواسطه نگارش کتاب "قوانین الاصول" به صاحب قوانین مشهور بود و در رساله "ارشادنامه" بر اندیشه سیاسی قدرت دوگانه سلطان (امامت و سلطنت) در عصر غیبت تاکید کرده و بر الهی بودن منصب شاهی و ظل اللهی سلطان باور داشت-- از طریق رابطین خود به گریبایدوف پیغام داد که زنان مسلمان گرجی باید فوراً آزاد شوند. اما برخورد زننده گریبایدوف با رابطین میرزا و خودداری از آزاد ساختن زنان عقدی مسلمین باعث شد تا میرزا مسیح برای نجات ایشان فتوا صادر کند.
#عباس_ترابی حقوقدان و دانشجوی دکتری روابط بین الملل، گرایش سیاست و امنیت بین الملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
هیچ تمدن بزرگی از بیرون فتح نمیشود، مگر اینکه ابتدا از درون نابود شده باشد.
#ویل_دورانت
گرامشی و مسئله "فقرسیاسی" در گفتمانچپ:
مارکس و انگلس غالبا در اثارشان ضمن پرهیز از یکجانبهگرایی اقتصادی بر ان بودند تا به بررسی برساختهای سیاسی و حقوقی معاصر با ارجاع به روابطاقتصادی بپردازند. به تعبیری مقصود انها نگریستن به اقتصاد به عنوان سوژهمحوری تحقیقاتخود بود. لذا ایشان هرگز جزوه مستقلی درباب مسائلی با بنمایههای سیاسی از قبیل حزب,دولت و ساختار حاکمیتی ننوشتند. فقر "امرسیاسی" در گفتمانچپ در ایجاد گرایشات نیرومند "یکجانبهگرایانه اقتصادی"(economism) فیمابین افکار امثال "ادوارد برنشتاین" کاملا مشهود است.
چپ تا پیش از وقوع انقلاب اکتبر به ضرورت غنای امرسیاسی اگاه نبود. به سبب وقوف به این ضرورت بود که "ولادیمر لنین" در مواجه با سوالات و دغدغههای مطرح شده از بابت ماهیت جامعه سوسیالیستی و نظام حاکمیتی ان دست به نگارش کتاب "دولت و انقلاب" زد. پیرو لنین از گرامشی میتوان به مثابه متفکر دیگری یاد کرد که "سیاست" را جایگاهی والا بخشید و در پی انکشاف جایگاه امرسیاسی در اجتماعسوسیالیستی و بازتعریف ان در قیاس با نظامسرمایه برامد.
بیشک بسترفکری که گرامشی در ان بالیده بود در وقوفاو به اهمیت "امرسیاسی" بیتاثیر نبوده است. ایتالیا مهد ارای "نیکولو ماکیاولی" , معلم شهیر علمسیاست است که عاریتگرفتن نام اثاری چون "شهریار جدید" از مکتوبات او, تاثیر پذیری گرامشی از هموطنش را به خوبی نشان میدهد. در این بین از نقش ماکیاولی پژوهانی چون "بندیتو کروچه" در فهم عمیقتر گرامشی از اثار ماکیاولی نباید چشم پوشید.
#محمدامین_سلیمانی
نظارت بر توافقنامه ورسای بر دو مفهوم کلی استوار بود که یکدیگر را خنثی میکردند. نخستین مورد به این دلیل شکست خورد که بیش از حد گسترده بود و دومی، به این دلیل که بیش از حد سختگیرانه بود. مفهوم امنیت جمعی آنقدر کلی بود که در شرایطی که بیشترین احتمال برای برهم زدن صلح را داشتند، غیرقابل اجرا میشد. همکاری غیررسمی فرانسه و انگلیس که جایگزین آن شد، بیش از حد ضعیف و دوپهلو بود تا بتواند در برابر چالشهای بزرگ آلمان مقاومت کند. و پیش از آنکه پنج سال بگذرد، دو قدرتی که در جنگ شکست خورده بودند، در راپالو به یکدیگر پیوستند. همکاری فزاینده بین آلمان و اتحاد جماهیر شوروی ضربهای اساسی به سیستم ورسای بود، چیزی که دموکراسیها بیش از حد دلسرد و ناتوان بودند تا فوراً درک کنند.
دیپلماسی
فصل دهم
#هنری_کسینجر
مرد بد همان عاشق فرومایه است، کسی که بدن را بیشتر از روح دوست دارد. او ثابتقدم نیست، زیرا چیزی که دوست دارد ناپایدار است. به محض اینکه طراوت جسمانی که عاشق آن شده بود شروع به پژمرده شدن کند، «پر میکشد و میگریزد» و بیارزشی ادعاها و وعدههایش آشکار میشود. اما عاشقی که شخصیت فاضل و نیکو را دوست دارد، برای همیشه ثابتقدم میماند، زیرا با چیزی پیوند خورده که پایدار و همیشگی است.
رسم ما در آتن بر آن است که هر دو دسته عاشقان را بهخوبی بیازماید، نیکان را مورد پذیرش قرار دهد و بدان را طرد کند. بر این اساس، عاشق تشویق میشود که در پی معشوق باشد، در حالی که معشوق ترغیب میشود که از او بگریزد، زیرا بدین ترتیب رقابت یا آزمایشی ایجاد میشود که نشان میدهد عاشق و معشوق هر یک به کدام گروه تعلق دارند.
به همین دلیل، نخست، ما بر این باوریم که اگر معشوق خیلی زود تسلیم عاشق شود، ناپسند شمرده میشود؛ زیرا باید زمان بگذرد، چرا که زمان در بسیاری از امور آزمونی معتبر است. دوم، همچنین شرمآور است که معشوق بهخاطر پول یا نفوذ سیاسی تسلیم شود، خواه تحت تهدید باشد و بدون مقاومت تسلیم شود، خواه بهخاطر پیشنهادهای مالی یا سیاسی مورد لطف قرار گیرد و نتواند آنها را با تحقیر رد کند. زیرا در هیچیک از این حالات امنیتی پایدار وجود ندارد، جدا از این واقعیت که بر این اساس هیچ دوستی واقعی نمیتواند شکل بگیرد.
ضیافت
#افلاطون
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
ضیافت افلاطون دیدگاهی سلسلهمراتبی از عشق ارائه میدهد که در آن، کشش جسمانی در مقایسه با عشق به فضیلت و روح فروتر شمرده میشود. بااینحال، فیلسوفان و منتقدان افلاطونیسم این دوگانگی را زیر سوال برده اند.
سیاستمداران فاسد باعث میشوند که آن ده درصد دیگر هم بد به نظر برسند.
#کسینجر
در صبح روز جمعه، ۲۶ رمضان سال ۶۵۸ مصادف با ۱۲۶۰ میلادی، دودمان مملوک بحری با مغولها در فلسطین در مکانی به نام عین جالوت با هم برخورد کردند. امپراتوری مغولها برای اولین بار شکست بزرگی را تجربه کرد. پس از ویران کردن بغداد و فتح سرزمینهای گسترده، مغولها شکستناپذیر به نظر میرسیدند—اما ممالیک با استفاده از تاکتیکهای هوشمندانه و سلاحهای اولیه باروتی، جلوی پیشروی آنها را در خاورمیانه گرفتند. در جنگهای پس از عین جالوت، سپاه ممالیک به فرماندهی سیف الدین قطز و بیبرس، به بیرون کردن سریع مغولان از شهرهای مختلف شام پرداختند.
این اولین بار بود که یک ارتش مسلمان موفق شد مغولها را در نبردی بزرگ شکست دهد و مسیر تاریخ تغییر کند. این نبرد توانست پیشروی مغولها به سمت آفریقا را متوقف کند، استقلال مصر را حفظ کرد و آغازی بر افول قدرت مغولان در خاورمیانه شد.
#مغولها #عین_جالوت
نود درصد سیاستمداران به آن ده درصد دیگر شهرت بدی میدهند.
#هنری_کسینجر
بهترین درسگفتارهای علوم انسانی و فلسفه را در مینروا بخوانید و بشنوید.
/channel/dars_nevesht
🔴 درسنامه های مربوط به فلسفه را از این کانال دریافت کنید🔻
@dars_nevesht
روشنگری، که در وسیعترین معنای خود به عنوان پیشرفت اندیشه درک میشود، همواره هدفش رهایی انسانها از ترس و قرار دادن آنها بهعنوان اربابان سرنوشتشان بوده است. با این حال، زمین کاملاً روشنگر یافته با فاجعهای پیروزمندانه میدرخشد.این اولین سطور فصل یک ایده اصلی کتاب دیالکتیک روشنگری را بیان میکند. تئودور آدورنو و مارکس هورکهایمر در این فصل ادعا میکنند که خرد روشنگری بهشدت با سلطه بر طبیعت و انسانها گره خورده است. روشنگری با هدف دستهبندی و کنترل جهان از طریق عقلانیت علمی، در نهایت سیستمهای سختگیرانهای ایجاد کرد که فردیت و تفکر انتقادی را سرکوب میکنند. همچنین در این فصل، ایدهی تضاد میان عقلانیت روشنگری و اسطوره به چالش کشیده میکشد. از نظر نویسندگان خود عقل به نوعی اسطورهی جدید تبدیل شده است—اسطورهای که اقتدار خود را بهصورت دگماتیک اعمال میکند، درست مانند باورهای تعصبی و خرافی گذشته.
جرأت کنید راست و حقیقی باشید. جرأت کنید زشت باشید! اگر موسیقی بد را دوست دارید، رک و راست بگویید. خود را همان که هستید نشان بدهید. این بزک تهوع انگیز دورویی و دو پهلویی را از چهره روح خود بزدایید، با آب فراوان بشوئید…
ژان کریستف
#رومن_رولان
انسان میتواند دوست داشته باشد، اما سیاستمدار نه!
#دوگل
آمریکا هیچ دوست یا دشمن دائمی ندارد، تنها منافع دارد.
#کسینجر
این اتفاق فقط در زندان و گولاگ رخ نمیدهد. کل سیستم کمونیستی مصمم است که همین کار را انجام دهد: نابود کردن فردیت انسانها و تبدیل کل ملت به گلهای از گوسفندان.
لباسپوشیده برای رقص در برف: صدای زنان از گولاگ
#مانیکا_زگوستووا
پوستر انتخاباتی معروف حزب سوسیال دموکرات (SPD، هم اکنون به رهبری ٱلاف شولتز) از سال ۱۹۳۲، با نماد سه پیکان که نشاندهندهی مقاومت در برابر محافظهکاری ارتجاعی، نازیسم و کمونیسم است، و با شعار «علیه پاپن، هیتلر، تلمان».
#انتخابات #آلمان