startup_fa | Unsorted

Telegram-канал startup_fa - StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

3462

♦️مرجع استارتاپ فارسی - StartupFa 🔎 مباحث حوزه کارآفرینی و کسب و کار های نوپا ( StartUp ) به همراه بررسی کسب و کار ها و افراد موفق ▪️کارآفرینی ▪️کسب و کار های نوپا ( StartUp ) ▪️کسب و کار ▪️بازاریابی ▪️طرح توجیهی و ایده های کسب مدیریت : @FarzadBe

Subscribe to a channel

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

⭕️5 فیلم مستند برای کارآفرینان

🔸1. The Startup Kids
این مستند شامل مصاحبه‌هایی با بنیان گذاران شرکت هایی مثل dropbox, sound cloud , vimeo و ... است. این مستند شما را با افکار و تجربیات برخی از بزرگترین کارآفرینان جهان آشنا می‌کند.

🔸2. Generation Startup
در طی این مستند همراه 6 جوان خواهیم بود که به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده‌اند و در تلاشند تا استارتاپ خودشان را در شهری با اقتصادی مرده بنیان‌گذاری کنند. در این مسیر با چالش ها و فرصت های بسیاری روبه‌رو میشوند و تلاش می‌کنند تا پس از هر شکست دوباره از نو آغاز کنند.

🔸3. Startupland: a documentary film
مستند برتر کارآفرینی از نگاه inc.
این مستند 5 کارآفرین را در روند بنیانگذاری استارتاپشان، از ایده تا دریافت سرمایه را دنبال می‌کند. به علاوه در این فیلم مصاحبه با مدیرعاملان شرکت‌های همچون AOL, Reddit, LivingSocial, MapQuest, 500 Startups و بسیاری دیگر را نیز می‌توان مشاهده کرد.

🔸4. Foundation
داستان از station f، بزرگترین مرکز رشد استارتاپی آغاز میشود. جایی که 5 کارآفرین با گذراندن چندین دوره آموزشی مختلف ایده خود را از پاریس به bay area می‌رسانند.
دیدن این مستند به شما کمک می‌کند با واقعیت زندگی روزانه یک کارآفرین و محیط station f آشنا شوید.

🔸5. Capital C
این مستند حول موضوع crowdfunding ساخته شده است و سه جوان کارآفرین را دنبال می‌کند که با استفاده از تامین مالی جمعی موفق می‌شوند رویاهایشان را به واقعیت بدل کنند.
در این مستند متخصصان این حوزه Kickstarter و GoFundMe را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهند.

💰 #کارآفرینی
🔖مرجع استارتاپ فارسی

🔖 @Startup_Fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

⭕️ لیستی از هفت درس برتر کارآفرینی از دیدگاه تام هنکس

🔸 ترسی را که همراه استفاده از یک شانس به وجود می‌آید، با آغوش باز بپذیرید.

🔸اجازه ندهید که ترس باعث تنبلی‌تان شود

🔸قهرمانان را شناسایی کنید.

🔸انتظار این را داشته باشید که همیشه همه چیز راحت جلو نرود.

🔸 بدانید که شکست موقعیتی برای یادگیری ست.

🔸علاقه‌مند باشید و آن را نشان دهید.

🔸 بدانید که اسطوره‌ها یک شبه ساخته نشده‌اند.

💰 #کارآفرینی
🔖مرجع استارتاپ فارسی

🔖 @Startup_Fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

🎥پوست اندازی "پست"

@startup_fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

🔻 اینفوگرافیک مشاغل و درآمدهای ایجاد شده توسط تلگرام

▪️تولیدمحتوا
▪️درآمد از تبلیغات
▪️فروش محصولات در کانال ها
▪️ربات های پولساز


🖼 #اینفوگرافی
🔖مرجع استارتاپ فارسی

🔖 @Startup_Fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

✴️ آیا من کارآفرین هستم ؟

💰 #کارآفرینی
🔖مرجع استارتاپ فارسی

🔖 @Startup_Fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

🔻 اینفوگرافیک مشاغل و درآمدهای ایجاد شده توسط تلگرام

▪️تولیدمحتوا
▪️درآمد از تبلیغات
▪️فروش محصولات در کانال ها
▪️ربات های پولساز


🖼 #اینفوگرافی
🔖مرجع استارتاپ فارسی

🔖 @Startup_Fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

🏆شما بعد از دیدن این کلیپ ، شجاعانه به ترسهاتون غلبه میکنید

💰 #کارآفرینی
🔖مرجع استارتاپ فارسی

🔖 @Startup_Fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

goo.gl/JWX9zl
قوری برنجی ...

فیلم قوری برنجی (Brass Teapot)، به کارگردانی خانم راما دِوی موسلی، و محصول سال ۲۰۱۳، فیلمی نه چندان مطرح، اما حاوی مضامینی جالب است. داستان فیلم، مربوط به زوجی جوان است که وضعیت مالی چندان خوبی ندارند. مرد جوان از شغل و درآمد مناسبی برخوردار نیست و همسرش نیز، به دنبال یافتن کار است تا بتواند در برآورده کردن مخارج زندگی، به شوهرش کمک کند.

مهمترین آرزوی این زوج، پولدار شدن است. در این وضعیت، ناگهان سر و کله قوری برنجی در زندگی این دو پیدا می‌شود و آن‌ها را به دردسری بزرگ می‌اندازد. اگر این فیلم را ندیده‌اید، شاید بهتر باشد خواندن ادامه این متن را، به بعد از تماشای فیلم موکول نمایید.

قوری برنجی، استعاره از همه سیستم‌ها و فرایندهایی است که محنت همیشگی بشر، در مسیر ثروت اندوزی و اهداف دنیوی را باعث شده‌اند. این فیلم راوی این حقیقت تلخ است که انسان‌ها، بی آن که بدانند و به سادگی، گرفتار «قوری برنجی» خودشان می‌شوند و زمانی فرا می‌رسد که حاضرند برای رسیدن به هدف‌شان، هر چیزی را فدا کنند. همان طور که در این فیلم، آلیس و جان، حتی حاضر شدند زندگی همسایه‌ها و خویشاوندان را، به هم بریزند، و حتی نقشه قتل دیگران را بکشند.

در یکی از سکانس‌های مهم این فیلم، آلیس و جان به دنبال جایی بودند که بیشترین عذاب و زجر برای مردم در آن‌جا به وجود می‌آید؛ اگر چنین محیطی وجود نمی‌داشت، قطعا خودشان نسبت به ایجاد آن اقدام می‌کردند. اما صاحبان این افکار پلید، جنایتکار نبودند؛ انسان‌های ساده‌ای بودند که به مرور، این افکار در ذهن‌شان ریشه دواند. قوری برنجی، داستان انسان‌های سرگشته‌ای است که هدف‌شان مهم‌تر از وسیله‌شان است. انسان‌هایی که دیر یا زود، همه چیز را، حتی خودشان را می‌بازند.

🔗 منبع: kalami.ir/897

سیدمصطفی کلامی هریس
وبسایت رسمی: kalami.ir
کانال رسمی: @KalamiHeris

برای مشاهده نسخه کامل تصویر، روی آن کلیک کنید.
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

goo.gl/HmJeEb
پردازنده باشیم ...

چند ماه قبل، به همراه دکتر آتشپز، زمانی که ایشان سفر کوتاهی به ایران داشتند، برای رفتن به یک جلسه کاری، از یکی از تاکسی‌های اینترنتی، یک ماشین خواستیم. ما تا نشستیم در ماشین، راننده از ما سئوال کرد: «از کدام مسیر برویم؟». با توجه به این که ما هیچ کدام، آشنایی زیادی با مسیر نداشتیم، واقعا پاسخ دادن به این سئوال سخت شد. به هر حال، با اصرار چند باره و عجیبی که راننده برای دریافت پیشنهاد از ما داشت، واقعا تمرکزمان به هم ریخت. اصلا قرار بود ما در مورد موضوعات مهمی با هم صحبت کنیم؛ اما این راننده، کاری را که خودش باید انجام می‌داد، به عنوان بار فکری، به ما تحمیل می‌کرد. واقعا بخش مهمی از رانندگی، همین است که از کدام مسیر برویم و چطور برویم؛ اگر می‌دانستیم قرار است این سئوالات به ما تحمیل شود، شاید با وسیله شخصی می‌رفتیم.

بعضا پیش می‌آید که به فردی کاری سپرده می‌شود؛ اما آن فرد بخش مهمی از پردازش لازم برای کار را، مجددا به خود ما برگشت می‌دهد. یعنی، بیشتر دوست دارد بشنود که چه کار باید بکند و ذره‌ای خلاقیت، ابتکار، یا حتی ریسک و شجاعت در کار ندارد. نهایتا هم، این برون سپاری، یک خاطره تلخ می‌سازد و هر زمان، قرار باشد که موضوعی به شخص ثالثی واگذار شود، استرس شدیدی به ما تحمیل می‌شود.

البته این نوع شانه خالی کردن از زیر بار پردازش و پردازنده بودن، در موضوعات دیگر هم دیده می‌شوند. مثلا همین چند روز پیش، از میوه فروش محله‌مان پرسیدم: «این نوشته که چسبانده‌اید به دیوار و گفته‌اید که با کارت کشیدن در دستگاه پوز، امکان پرداخت وجه نقد ندارید، و نشانی دستگاه خودپرداز روبرو را داده‌اید؛ با وجود این نوشته، آیا باز هم افرادی هستند که پول نقد بخواهند؟». گفت: «تا دلت بخواهد. حداقل روزی ۳۰ نفر». موارد مشابه این موضوع، کم نیستند. افراد واقعا نمی‌خواهد (یا بعضا نمی‌توانند) پردازنده‌های خوبی باشند، و قوی‌ترین هشدارها و جیغ‌ترین رنگ‌ها هم، برای این که ذره‌ای عملکرد پردازشی در ایشان پدیدار شود و فعالانه رفتار کنند، کارساز نیستند.

شخصا انسان‌ها را مانند کامپیوترهای موجود در شبکه می‌بینم؛ هم حافظه دارند و هم توان پردازش. اما متأسفانه، اغلب افراد، عمدا یا سهوا، بار فکری و پردازشی را که خود باید به دوش بکشند، به دیگران حواله می‌دهند. مسیری را که خودشان باید پیدا کنند، از مسافرشان مطالبه می‌کنند؛ جزئیات طرحی را که خودشان مسئول طراحی آن هستند، از مدیرشان مطالبه می‌کنند؛ اطلاعیه‌ای را که خودشان باید بخوانند، دوست دارند به صورت شفاهی از زبانی دیگر بشنوند؛ جستجویی را که خودشان باید در گوگل انجام دهند، دوست دارند توسط فرد دیگری انجام شود. متأسفانه این نوع تنبلی و خاموشی پردازشی در جامعه، بسیار شایع است و واقعا باید فکری جدی برایش بشود؛ قبل از این که بخش فعال پردازنده‌ها، زیر بار سنگین محاسبات ناخواسته، بسوزند.

🔗 منبع: kalami.ir/1084

سیدمصطفی کلامی هریس

وبسایت رسمی: kalami.ir

کانال رسمی: @KalamiHeris

برای مشاهده نسخه کامل تصویر، روی آن کلیک کنید.
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

goo.gl/pHhsHt
گامبی‌هایی که همیشه پذیرفته می‌شوند

گامبی به انواعی از شروع بازی شطرنج گفته می‌شود که یکی از بازیکنان، و معمولا بازیکن سفید، یک مهره را به صورت طعمه به حریف پیشکش می‌کند تا او برای مدتی محدود در برتری عددی و حتی موقعیتی باشد. اما اگر حریفی که گامبی را می‌پذیرد، به اندازه کافی حواسش جمع نباشد، امکان دارد که کل بازی را واگذار کند و در دامی که برایش پهن شده است، گرفتار شود.

علم هوش مصنوعی، هم اکنون به درجه‌ای از رشد رسیده است که عملا هیچ انسانی قدرت مقابله با کامپیوترها را، در زمینه بازی‌هایی مانند شطرنج و گو ندارد. مبحث یادگیری تقویتی (Reinforcement Learning) یکی از زیربخش‌های یادگیری ماشین و هوش مصنوعی است و از اصلی‌ترین ابزارهای پیاده‌سازی بازیکن‌های کامپیوتری شطرنج و بازی‌های مشابه است.

در یادگیری تقویتی، به صورت ریاضی ثابت می‌شود که سیاست حریصانه و منفعت طلبی محض و آنی، نمی‌تواند به موفقیت تضمینی بیانجامد. به عبارت دیگر، مستقل از مهارت و اطلاعاتی که داریم، همواره مقداری آینده‌نگری لازم داریم تا ما را از افتادن در دام، مصون بدارد. طبق این اصول، گاهی اوقات باید حرکت‌هایی را انجام دهیم، که ظاهرا به ضرر ماست؛ اما اثر این حرکت، با پیروی از یک سیاست عقلانی، در آینده نزدیک یا دور، به کلی حذف و با سودی بزرگ جایگزین خواهد شد.

من معمولا این نوع سیاست غیر حریصانه و منطقی را، مثل یک دورخیز می‌دانم که ورزشکاران پیش از پرش یا ضربه زدن، انجام می‌دهند. اغلب بدون چنین دورخیزهایی، امکان ایجاد شتاب به اندازه کافی وجود نخواهد داشت. در حوزه تصمیم‌گیری نیز، بیش از اندازه حریصانه عمل کردن، نمی‌تواند شتاب لازم را برای همگرا شدن به یک تصمیم بهینه ایجاد کند.

متأسفانه در فرهنگ عمومی و اجتماعی ما، سیاستی که بیش از همه رایج است، بهره‌مندی آنی و حریصانه از نتیجه تصمیمات است. اگر یک تصمیم، در عرض یک ساعت، یک روز، یا یک ماه جواب مثبت ندهد، عملا جایی در سبد برنامه‌ریزی ما نخواهد داشت. این نوع تصمیم‌گیری، روزانه در خیابان‌ها، محل‌های کار، مراکز تحصیلی و سایر عرصه‌ها به وفور قابل مشاهده است. اما اصول ریاضی هوش مصنوعی، تصریح می‌کنند که این سیاست الزاما به نتیجه خوبی نخواهد رسید. ما همیشه در حال پذیرفتن گامبی هستیم؛ بدون آن که به عواقبش فکر کنیم و یا طرحی برای پس دادنش داشته باشیم.

🔗 منبع: kalami.ir/330

سیدمصطفی کلامی هریس
وبسایت رسمی: kalami.ir
کانال رسمی: @KalamiHeris
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

goo.gl/HLSZfC
چرا نباید در هر جشنواره‌ای شرکت کرد؟

یکی از مزایای مسابقات، جشنواره‌ها و همایش‌ها، ایجاد فضای رقابت سالم و حرفه‌ای است و در صورتی که افراد یا گروه‌هایی، بتوانند رتبه‌ای را کسب کنند، قطعا باعث افتخار و زمینه‌ساز رشد بیشتر آن‌ها خواهد بود. و البته، ارزش ذاتی چنین رتبه یا جایزه‌ای، به منصفانه و سالم بودن فضای رقابت و داوری در رویداد مورد نظر است. این موضوع در همه انواع رویدادهای علمی، فرهنگی، ورزشی و هنری دارای اهمیت ویژه است و اقبال آینده نسبت به هر رویداد، در ارتباط و نسبت مستقیم با سلامت و حرفه‌ای بودن آن در ادوار قبلی است.

اما متأسفانه در چند سال اخیر، شاهد برگزاری رویدادهایی در کشورمان هستیم (به ویژه در فضای سایبری و وب) که حداقل‌های سلامت و حرفه‌ای بودن را ندارند. نفس برگزاری یک رویداد این چنینی، بسیار خوب است؛ اما مشروط به آن که، تبدیل به یک فضای دور همی دوستانه و رفاقت زده نشود. مثلا، این که نام تیم یا گروهی در میان حامیان یک رویداد باشد، و در نهایت نیز، همان گروه یا تیم، برگزیده جشنواره شود؛ این موضوع، به هیچ عنوان علامت خوبی برای سلامت رقابت و حسن نیت برگزارکنندگان نیست. این نوع رفتارهای غیر حرفه‌ای، دور باطلی هستند که در نهایت به خلع اعتبار هر رویدادی (حتی در مقیاس جهانی) منجر خواهند شد.

در اینجا، لازم می‌دانم چند نکته را یادآور شوم. یکم این که، وجود کلمه «ایران» یا حتی کلماتی نظیر «ملی» یا «بین‌المللی» در نام یک رویداد، ابعاد ملی و فراگیر به آن نمی‌دهد. افراد با اغراض مختلف، از این کلمات «بزرگ» برای رویدادهای نه چندان بزرگ استفاده می‌کنند و مرتکب مغالطه در نام‌گذاری می‌شوند و در نتیجه، خواسته یا ناخواسته، دیدگاهی بزرگ‌نمایی شده و غیر واقعی را در ذهن مخاطب القا می‌کنند. در حالی که این رویداد، یک دورهمی ساده دوستانه است و هر چه باشد، «ملی» نیست.

دوم این که، شاید به ذهن برسد که شرکت در چنین رویدادهایی، اگر نفعی هم نداشته باشد، ضرری هم ندارد. متأسفانه این طور نیست و در کمترین حالت، منابع زمانی و فکری قابل توجهی از شرکت‌کنندگان گرفته می‌شود که صرفا قرار است، به عنوان سیاهی‌لشکر از حضور آن‌ها و اعتبارشان سوء استفاده شود. ضمن این که، ضررها و خطرات دیگری هم در این مسیر متصور هستند. به عنوان مثال، در رقابت‌های تحت وب، که به وضوح وضعیت داوری در آن‌ها غیر منصفانه است، معلوم نیست که تا چه میزان از اطلاعات مشتریان و مخاطبان یک سایت، که در رأی‌گیری به نفع آن شرکت می‌کنند، حفاظت می‌شود. شواهد نشان می‌دهند که متأسفانه، نشت اطلاعاتی و حتی فروش آن به رقبا، به هیچ عنوان منتفی نیست و خطر بسیار بزرگی در کمین شرکت‌کنندگان «غیر خودی» این نوع از رویدادهاست. بهتر است مراقب باشیم.

🔗 منبع: kalami.ir/1249

سیدمصطفی کلامی هریس

وبسایت رسمی: kalami.ir

کانال رسمی: @KalamiHeris

برای مشاهده نسخه کامل تصویر، روی آن کلیک کنید.
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

goo.gl/vnAkEB
هیچ وقت برای شروع دیر نیست ...

صاحب این عکس، آقای «پاول تسنر» (Paul Tasner) است. او مدیر عامل و یکی از موسسین شرکت PulpWorks است. کار این شرکت، تولید جایگزینی بازیافت شدنی برای کیسه‌های پلاستیکی، با استفاده از زباله‌های کاغذی و گیاهی است. آقای تسنر در حال حاضر در حدود ۷۰ سال دارد و نکته جالب در مورد شرکت پالپ‌ورکز، این است که او این شرکت را در ۶۶ سالگی تاسیس کرده است.

او در یک سخنرانی TED [لینک: goo.gl/FNwpb9]، داستان کارآفرین شدنش در ۶۶ سالگی را تعریف می‌کند. شروع داستان از جایی است که او یک کارمند با بیش از ۳۵ سال سابقه کار است و به یک جلسه کاری در حال برگزاری فراخوانده می‌شود تا توضیحات و گزارش‌هایی را ارائه کند. اما نهایتا این جلسه، به اخراج او می‌انجامد و او در ۶۴ سالگی، کارش را از دست می‌دهد. سخت باز شدن یک بسته‌بندی پلاستیکی و مشکلی که پلاستیک برای محیط زیست به وجود آورده است، در کنار ده‌ها سال کار و تجربه آقای تسنر، نهایتا منجر به تاسیس شرکت PulpWorks توسط او و شریک ۵۰ ساله‌اش می‌شود.

پاول تسنر در سخنرانی‌اش، در مورد تجارب و مشکلاتی که در دوره جذب سرمایه‌گذار داشته است، صحبت می‎کند. تعریف می‌کند که چه سختی‌هایی در رقابت با جوان‌ترها داشته است. جوان‌ترهایی که انرژی بیشتری دارند؛ به جای کار بر روی ارائه بسته‌بندی جدید، مشغول نوشتن یک اپ موبایل یا سایت هستند؛ کارهایشان در رده بالاتری از تکنولوژی طبقه‌بندی می‌شوند؛ و اساسا سرمایه‌گذار رغبت بیشتری به انرژی و جوانی آن‌ها دارد تا تجربه این مرد شصت و چند ساله. در جایی، پاول می‌گوید که با کسانی در حال رقابت بود که سن و سال‌شان، از کفش‌های او کمتر بود. با این حال، او خسته نمی‌شود، تلاش می‌کند و نهایتا می‌تواند شرکتش را به یک شرکت موفق و مطرح در این زمینه مطرح نماید. البته، هنوز در ابتدای راه است؛ اما چیزی که مسلم است، تاسیس یک شرکت در ۶۰ سالگی و رساندن آن به تراز مالی مثبت، کار هر کسی نیست.

بعضا پیام‌هایی را از افراد می‌گیرم که مضمون آن این است: «من، الان ۳۰ سال دارم و فکر می‌کنم دیگر برایم دیر شده است که برنامه‌نویسی یاد بگیرم. چه کار کنم؟» از نظر من، تعداد کارهایی که واقعا برای آن‌ها دیر می‌شود، خیلی کم و انگشت شمار است؛ به خصوص یاد گرفتن. هیچ وقت، برای «آموزش» دیر نیست. مثال آقای تسنر و بسیاری از موارد مشابه هم، نشان می‌دهد که حتی برای شروع یک کسب و کار هم، هیچ گاه دیر نیست. آنچه لازم است، یک روحیه خوب و استقامت در مسیر است. این چیزی است که اگر نداشته باشیم، حتی اگر یک جوان ۱۸ ساله هم باشیم، باز کاری از ما ساخته نیست. پیشنهاد می‌کنم، حتما سخنرانی آقای تسنر را، در این لینک [goo.gl/FNwpb9]، ببینید و بشنوید.

🔗 منبع: kalami.ir/1226

سیدمصطفی کلامی هریس

وبسایت رسمی: kalami.ir

کانال رسمی: @KalamiHeris

برای مشاهده نسخه کامل تصویر، روی آن کلیک کنید.
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

goo.gl/8D8THN
روایتی از فیلم کمال الملک

محمد غفاری، ملقب به کمال الملک، یکی از بزرگترین هنرمندان ایران زمین است و آثاری بی‌نظیر را برای فرهنگ و هنر ما، به یادگار گذاشته است. فیلم کمال الملک نیز، یکی از آثار سینمایی ماندگار علی حاتمی است، که به مرور بخشی از زندگی این نقاش شهیر ایرانی، پرداخته است. فیلم‌های علی حاتمی، قطعا ارزش چند بار دیدن را دارند؛ به ویژه دیالوگ‌های فیلم‌ها، که با سبک خاص وی نوشته شده‌اند، بسیار جالب توجه هستند و بعضا باید چندین و چند بار دیده و شنیده شوند، تا معنای کامل آن‌ها درک شود.

فیلم کمال الملک با صحنه‌هایی از مراسم تحویل سال نو در دربار قاجار آغاز می‌شود و به اعطای القاب رسمی از طرف ناصرالدین شاه می‌رسد. در این بخش، پس از سال‌ها تلاش هنری ارزشمند محمد غفاری، لقب کمال الملک به او اعطا می‌شود. وزیر تشریفات دربار این طور می‌گوید: «میرزا محمد خان غفاری کاشانی، نقاش باشی خاصه و پیش‌خدمت حضور همایون، از مواهب سلطنتی و امتیازات دولتی، به دریافت لقب کمال الملک، منصب سرتیپی و نشان شیر و خورشید، حمایل سبز و شمشیر و کمربند مرصع، با انگشتر الماس نائل آمد.»

تلخی‌های بسیاری در این فیلم روایت می‌شوند؛ اما از نظر من، یک صحنه دردناک‌تر از سایرین بود، که با ظرافت کامل به تصویر کشیده شده است. پس از اعطای لقب به نقاش باشی استادکار، وزیر تشریفات این طور می‎خواند: «میراز بیوک خان باروت‌ساز سرابی، ملقب به شجاع الدوله، مفتخر به دریافت تمثال همایون، منصب امیر لشکری ظفر بخت خراسان [می‌شود].» در همین میان، تصویر کسی که ملقب می‌شود، نمایش داده می‌شود؛ یک کودک خردسال، که شمشیری به دستش داده‌اند و از خودش بزرگتر است، و در حالی که متن قرائت می‌شود، در مقابل شاه مشغول بازی با حمایلی است که به لباسش بسته‌اند. تصویر این نوشته، مربوطه به همان کودک در فیلم است.

صحنه آن قدر مضحک است، که خود شاه هم خنده‌اش می‌گیرد. مرور ذهنی کمال الملک از شروع به تحصیلش در مدرسه دارالفنون نیز بسیار ظریف است؛ زمانی که او نیز کودکی بود و طی سال‌ها، مدارج رشد هنری را طی کرده است و اکنون شده است، کمال الملک. احتمالا زمانی، کسی پا پیش گذاشته و برای فرزند جوانش، لقبی را گرفته، که واقعا شایستگی‌اش را نداشته است؛ به مرور سن لقب گیرندگان کوچک و کوچک‌تر شده است، و نهایتا به پسر بچه‌های ۸ ساله رسیده است. محمد غفاری اگر این لقب را از شاه نمی‌گرفت، باز هم کمال این ملک ایران بود؛ اما این که نظام القاب حکومتی بازیچه کودکان و اسباب چشم و هم‌چشمی می‌شود، بسیار دردناک است.

🔗 منبع: kalami.ir/472

سیدمصطفی کلامی هریس
وبسایت رسمی: kalami.ir
کانال رسمی: @KalamiHeris
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

goo.gl/YQko6a
بازار لیمو و عدم تقارن اطلاعاتی ...

تصویر این نوشته، چهره پروفسور «جورج آرتور آکرلوف» (George Arthur Akerlof)، اقتصاددان آمریکایی است که در سال ۲۰۰۱ به همراه دو نفر دیگر، برنده جایزه نوبل اقتصاد شد. پروفسور آکرلوف، به دلیل کار روی موضوع عدم تقارن اطلاعاتی و تأثیر آن در کژگزینی، و طرح مسأله «بازار لیمو»، که به بررسی بازار خرید و فروش خودروهای کار کرده در آمریکا می‌پردازد، موفق به دریافت این جایزه شد.

بازار لیمو، اصطلاحی است که آکرلوف برای اشاره به عرضه محصولات یا خدمات بی کیفیت (لیمو) در مقابل محصولات و خدمات با کیفیت (هلو) به کار برده است. او با تحلیل ریاضی و دینامیکی بازار خودروهای دست دوم، نشان می‌دهد که به دلیل عدم آگاهی کامل و دقیق مشتریان از کیفیت خودروی دست دومی که خریداری می‌کنند، به مرور، شرایط طوری تغییر می‌کند که فروشندگان ماشین‌های با کیفیت‌تر از بازار حذف می‌شوند و بازار پر از لیمو (ماشین‌های نامرغوب) خواهد شد. تنها دلیل این اتفاق نیز، عدم تقارن اطلاعاتی میان فروشنده و خریدار است. در این حالت، ماشین‌های مرغوب به جای عرضه در بازار، در پارکینگ‌ها خواهند ماند و خاک خواهند خورد.

این موضوع در بازار کار نیز به چشم می‌خورد. کارفرماها احتمالا شناخت کاملی در مورد نیروی کار مورد استخدام ندارند. از این رو، عدم تقارن اطلاعاتی، نهایتا باعث کاهش دستمزدهای قابل پرداخت خواهد شد. در نتیجه بازار کار، به احتمال زیاد، خالی از نیروهای کاری با کیفیت خواهد شد. در این حالت نیز، نیروهای کار بهتر، احتمالا ترجیح خواهند داد که اساسا وارد بازار کار و/یا کار برای دیگران نشوند. موضوع گژگزینی، در صنعت بیمه نیز مشکلاتی را ایجاد می‌کند. چرا که مشتری بیمه (مثلا بیمه عمر)، چیزهایی را از وضعیت سلامت خودش می‌داند که احتمالا به راحتی برای کارشناس بیمه، مشخص نباشد. در نتیجه، به دلیل عدم تقارن اطلاعاتی، موضوع نهایتا یا با هجوم افراد با ریسک مرگ بالاتر به سمت بیمه عمر، به ضرر شرکت بیمه ختم می‌شود و یا با افزایش عمومی قیمت بیمه، به ضرر هر دو می‌انجامد؛ چرا که کاهش درآمد شرکت و قدرت خرید مشتریان را به همراه دارد.

اما راه پیشگیری از ایجاد «بازار لیمو» چیست؟ به دلیل این که این موضوع ریشه در عدم تقارن اطلاعاتی دارد، قطعا با افزایش آگاهی و شفاف‌سازی، امکان کمک به مشتریان برای انتخاب بهتر و مناسب‌تر، وجود دارد. در این حالت، لیموها، واقعا با قیمت لیمو و هلوها هم، واقعا با قیمت هلو، خرید و فروش خواهند شد. خوشبختانه امروزه به مدد تکنولوژی و اینترنت، این پتانسیل بیشتر از سابق فراهم شده است؛ اما هنوز فاصله قابل توجهی با شفاف‌سازی واقعی در همه عرصه‌ها و بازارها داریم. برای بهتر شدن شرایط، ساده‌ترین راهکار، اطلاع‌رسانی و کمک به مشتریان برای انتخاب آگاهانه است. در هر کسب و کاری که این آگاه‌سازی انجام شده است، مطمئنا با تغییر ذائقه مشتریان، شاخص‌های عملکردی به مراتب بهتری به دست آمده‌اند.

🔗 منبع: kalami.ir/1129

سیدمصطفی کلامی هریس

وبسایت رسمی: kalami.ir

کانال رسمی: @KalamiHeris

برای مشاهده نسخه کامل تصویر، روی آن کلیک کنید.
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

goo.gl/LNCqau
دروغ‌های کوچک ...

چند روز پیش، استاد عزیزم، جناب آقای دکتر خالوزاده، مطلبی را با من به اشتراک گذاشتند، که مربوط به یک مطالعه میدانی و سنجش میزان صداقت جامعه مورد مطالعه بود. این آزمایش، که توسط پرفسور دَن آریلی (Dan Ariely) و همکارانش از سال ۲۰۰۲ شروع شده است، بخشی از یک پروژه بزرگ‌تر به نام «پروژه (بی)صداقتی» [goo.gl/tnvgYx] است که با همکاری او و خانم یائل ملامید (Yael Melamede) به پیش می‌رود.

یکی از بخش‌های پروژه (بی)صداقتی، آزمایشی است که در آن، به هر شرکت کننده، ۲۰ سئوال خیلی ساده داده می‌شود تا حل کند. هدف از حل سئوال‌ها، یافتن اعدادی در یک جدول از اعداد است که جمع آن‌ها، برابر با ۱۰ است. این سئوال‌ها توسط همه قابل حل هستند؛ اما زمانی که برای آزمون در نظر گرفته شده است، برای حل همه سئوالات کافی نیست. از افراد خواسته می‌شود که پس از آزمون، تعداد سئوالاتی را که توانسته‌اند حل کنند یادداشت کنند و برگه سئوالات را به کاغذ خردکنی که از قبل تدارک دیده شده است، بسپارند. افراد برای هر سئوال که ادعا می‌کنند به درستی جواب داده‌اند، یک دلار دریافت می‌کنند. ظاهرا، با وجود کاغذ خردکن، ادعای افراد قابل بررسی نیست؛ اما نکته کار اینجاست که با دستکاری انجام شده، فقط بخش‌های حاشیه‌ای پاسخ‌نامه توسط خردکن از بین می‌رود و عملا پاسخ‌نامه سالم است.

پروفسور آریلی در مصاحبه‌ای [goo.gl/5jvogC] با مدیریت محتوای موسسه الزویر (Elsevier)، نتایج این آزمایش را، که با حضور بیش از ۴۰ هزار نفر برگزار شده است، به این شکل جمع‌بندی کرده است:

🔹 به طور متوسط، افراد ۴ سئوال را حل کرده‌اند؛ اما ادعای حل ۶ مورد را داشته‌اند. یعنی، به طور متوسط، ۵۰ درصد بیش از آنچه استحقاقش را داشته‌اند، گزارش داده‌اند.

🔹 قریب به ۷۰ درصد از افراد، تقلب کرده‌اند.

🔹 در میان شرکت کنندگان، فقط ۲۰ نفر متقلب بزرگ حضور داشته‌اند که ادعا کرده‌اند همه ۲۰ سئوال را حل کرده‌اند. کل هزینه این افراد برای این مطالعه، ۴۰۰ دلار بوده است.

🔹 در مقابل، بیش از ۲۸ هزار متقلب کوچک حضور داشته‌اند که مجموع دریافتی آن‌ها، در حدود ۵۰ هزار دلار بوده است.

با وجود این که تعدادی متقلب بزرگ همیشه در جامعه حضور دارند، اما هزینه حضور متقلب‌های کوچک، به مراتب بیشتر از آن‌هاست. مثلا در خصوص آزمایش اخیر، متقلبین کوچک، ۱۲۵ برابر هزینه بیشتری برای این آزمایش ایجاد کرده‌اند. به عبارت دیگر، اصلاح رفتار عمومی، یک ضرورت قابل درک است و نباید، تاثیر دروغ‌های کوچک را، دست کم گرفت.

در مصاحبه مورد اشاره، پرفسور آریلی به تقلب و عددسازی در مقالات علمی نیز اشاره می‌کند. به نظر ایشان، هر وقت امکانات و زمان لازم برای پرورش ایده‌های علمی در اختیار تیم پژوهشی نباشد و اگر قرار باشد که بودجه پژوهشی برای ادوار بعد دریافت شود، احتمال عددسازی و دستکاری در نتایج گزارش‌های فنی و مقالات علمی، قوت خواهد گرفت. من شخصا با این که انتشار مقاله، تعبیر به «تولید علم» شود، مخالف هستم. اما اگر این موارد را واقعا تولید علم می‌دانیم، به نظر می‌رسد که راستی‌آزمایی و داوری دقیق‌تر نتایج، موضوعی است که به شدت نیازمند توجه است. به خصوص که بخش قابل توجهی از بدنه پژوهشی ما، از بودجه نفت-محور وزارت علوم استفاده می‌کنند و معلوم نیست «تقلب‌های کوچک علمی» در مقالات، چه هزینه‌ای روی دست کشور گذاشته‌اند.

یکی از خروجی‌های «پروژه (بی)صداقتی»، فیلم مستند بلندی با عنوان «(بی)صداقتی: حقایقی درباره دروغ‌ها» است که پیش نمایش رسمی آن، در ادامه به صورت آنلاین قابل مشاهده است. البته، اگر مایل به دانلود فایل این پیش نمایش هستید، می‌توانید از طریق این لینک [kalami.ir/1153] اقدام کنید.

🔗 منبع: kalami.ir/1153

سیدمصطفی کلامی هریس

وبسایت رسمی: kalami.ir

کانال رسمی: @KalamiHeris

برای مشاهده نسخه کامل تصویر، روی آن کلیک کنید.
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

⭕️مشکل مدارک دانشگاهی به ویژه آن‌هایی که بیشتر جذاب‌اند، این است که مدرک‌داران به دامِ این اندیشه می‌توانند بیفتند که مردمی که مدرک ندارند، هیچ چیز نمی‌دانند.

🗣 روبرت گن

#کوتاه
🔖مرجع استارتاپ فارسی

🔖 @Startup_Fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

✴️ 5 دروغ درباره کارآفرینی

💰 #کارآفرینی
🔖مرجع استارتاپ فارسی

🔖 @Startup_Fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

✍️ اینفوگرافی: روسای کل بانک مرکزیِ پس از انقلاب، قیمت دلار را در دوره مسئولیت‌شان چقدر افزایش دادند؟!

🖼 #اینفوگرافی
🔖مرجع استارتاپ فارسی

🔖 @Startup_Fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

⭕️ اگر ده سال پیش 1000 دلار روی این شرکت ها سرمایه گذاری می کردید؛ اکنون چقدر شده بود؟

🖼 #اینفوگرافی
🔖مرجع استارتاپ فارسی

🔖 @Startup_Fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

✴️ در سال ۲۰۱۸ در هر دقیقه چه اتفاقاتی در دنیای دیجیتال می‌افتد؟


🖼 #اینفوگرافی
🔖مرجع استارتاپ فارسی

🔖 @Startup_Fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

⭕️ اگر ده سال پیش 1000 دلار روی این شرکت ها سرمایه گذاری می کردید؛ اکنون چقدر شده بود؟

🖼 #اینفوگرافی
🔖مرجع استارتاپ فارسی

🔖 @Startup_Fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

✔️کشور های دنیا چگونه از کالایِ ملّی خود حمایت کرده اند!؟



💰 #کارآفرینی
🔖مرجع استارتاپ فارسی

🔖 @Startup_Fa

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

سخنرانی خانم «شمیم اختر» با زیرنویس فارسی

در ارتباط با نوشته پیشین: t.me/KalamiHeris/237

🔗 لینک تد: goo.gl/kvdKBD

🔗 لینک مطلب: kalami.ir/1296

@KalamiHeris
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

فایل تصویری سخنرانی خانم «وندی وودز»

پست اصلی: t.me/KalamiHeris/232

🔗 منبع: kalami.ir/1282

@KalamiHeris
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

goo.gl/V4PBZj
مهم‌ترین دانش ما چیست؟

آیا تا کنون به این فکر کرده‌اید که مهم‌ترین دانش، تخصص و مهارت ما چیست؟ چیزی که مادر و پدید آورنده بخش مهمی از علم بشری است. آیا مانند «دو» که مادر ورزش‌ها شناخته می‌شود، دانشی وجود دارد که علوم مختلف، از آن منشعب شده باشند؟ باید بگویم چنین دانشی وجود دارد و در این نوشته، به این موضوع خواهم پرداخت.

مهم‌ترین دانش ما، که مولد بخش قابل توجهی از علوم و تخصص‌های بشری است، طبقه‌بندی یا Classification است. بسیاری از مشاغلی که در بازار کار وجود دارند، نوع اختصاصی شده‌ای از طبقه‌بندی هستند، که نتیجه سال‌ها مشاهده و بررسی را، به صورت یک سری قواعد تخصصی در بطن خود دارند. مثلا، یک پزشک معاین، با شنیدن شرح حال بیمار، معاینه او و بررسی نتیجه آزمایش‌های پزشکی، او را در گروه افراد سالم یا بیمار، طبقه‌بندی می‌کند. نتیجه این کار، مرخص کردن بیمار و یا تجویز یک نسخه یا عملیات جراحی خواهد بود؛ یا ترکیبی از اقدامات ممکن. یک داور ورزشی، شرایط پیش آمده در یک مسابقه را، به صورت یکی از حالات مجاز یا غیر مجاز طبقه‌بندی می‌کند. یک مذاکره کننده، همین طبقه‌بندی را برای پیشبرد اهداف مذاکره انجام می‌دهد و بسته به نتیجه طبقه‌بندی، تصمیماتی را می‌گیرد.

در واقع، طبقه‌بندی نه یک ابزار، بلکه یک مسأله در یادگیری است که پایه‌گذاران علوم و تخصص‌های مختلف، این مسأله را در حوزه تخصصی خودشان حل کرده و به دانش مربوطه دست یافته‌اند. به طور خاص، رد پای طبقه‌بندی در علومی که موضوع بحث آن‌ها تشخیص یا کارشناسی است، قطعا قابل مشاهده است. در واقع بخش زیادی از دانشجویان، در کلاس‌های درس، مشغول یادگیری «علم طبقه‌بندی» سفارشی شده برای تخصص خودشان هستند.

اما طبقه‌بندی غیر آکادمیک هم دارای اهمیت ویژه‌ای است و بخش مهمی از دانش زمینه‌ای ما را ساخته است. به عنوان مثال، وقتی درد یا خارش را در جایی از بدن‌تان حس می‌کنید، مغز شما، با توجه به سیگنال‌های عصبی دریافت شده، طبقه‌بندی لازم را انجام می‌دهد و به این نتیجه می‌سد که مثلا، کف دست چپ شما می‌خارد. اما جالب است بدانید که چند سال طول کشیده است که مغز هر یک از ما، توانایی تشخیص همه بخش‌ها را به دست بیاورد. به عنوان مثال، کودکان در صورتی که دردی داشته باشند، در نشان دادن محل درد، معمول دقیق نیستند و یک ناحیه بزرگ را به عنوان منشأ درد، معرفی می‌کنند. یا مثلا، اگر فرد بزرگ‌سالی، برای اولین بار دردی داشته باشد (مثلا درد کلیه) و قبلا آن را تجربه نکرده باشد، احتمالا در تشخیص درد، محل آن و چرایی آن، سردرگم خواهد شد.

هر جا صحبت از تشخیص باشد، حتما یک عامل طبقه‌بندی کننده وجود دارد که این تشخیص را ممکن کرده است. این تشخیص می‌تواند یک موضوع تخصصی و حرفه‌ای باشد و یا این که، یک موضوع کاملا عادی و روزمره. در هر حال، بخش قابل توجهی از دانش و معارف بشر، چیزی نیست جز حالات خاص طبقه‌بندی. شاید به همین دلیل است که آموزش علم نام‌ها به آدم ابوالبشر، امتیاز ویژه‌ای برای او محسوب شده است؛ چرا که ابزار طبقه‌بندی را به دست آورده است.

🔗 منبع: kalami.ir/1259

سیدمصطفی کلامی هریس

وبسایت رسمی: kalami.ir

کانال رسمی: @KalamiHeris

برای مشاهده نسخه کامل تصویر، روی آن کلیک کنید.
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

goo.gl/GKaBjK
امنیت پنهانی ...

یکی از آسیب‌هایی که در متن جامعه و در بستر فضای مجازی می‌توان مشاهده کرد، فحاشی و استفاده از کلمات نامناسب است. به طور خاص در شبکه‌های اجتماعی، این موضوع به اشکال مختلف خودش را نشان می‌دهد؛ گاه در زیر پست یک شخصیت وطنی و یا در صفحه یک چهره بین المللی. از طرفی مشکلات عدیده‌ای در فرهنگ رانندگی ایران دیده می‌شوند و به زعم من، بخشی از دلایل بروز این موارد، با دلایل فحاشی گسترده در فضای مجازی، مشترک است.

اگر هویت واقعی افراد در شبکه‌های اجتماعی مشخص بود، اکثر این افراد نمی‌توانستند و یا اصلا نمی‌خواستند که از کلمات و عبارات ناشایست استفاده کنند. البته تعدادی هم هستند که این موضوع اصلا برایشان مهم نیست و حتی در فضای عمومی شهر نیز، فحش و ناسزا را، مثل نقل و نبات استفاده می‌کنند. اما عده‌ای از افراد، احساس امنیتی در اثر پنهان بودن هویت‌شان به دست می‌آورند که بی‌باکی لازم را برای فحاشی، به آن‌ها می‌دهد. اما ربط این موضوع به رانندگی چیست؟

یک بار که داشتم به چرایی مشکلات رانندگی و فرهنگ نامناسب حاکم بر معابر فکر می‌کردم، این ایده به ذهنم رسید که این افراد، زمانی که داخل یک ماشین هستند، فکر می‌کنند که هویت‌شان بر مردم پوشیده می‌شود. گویا خودرو مانند یک ماسک است و همه به جای این که بگویند آقا یا خانم فلانی، می‌گویند آن پژو یا پراید. ما این افرادی را که رانندگی نادرستی دارند، بد سبقت می‌گیرند، لایی می‌کشند، به هر بهانه‌ای بوق می‌زنند، بد اخلاق هستند و هزاران رفتار نامناسب دیگر از خود نمایش می‌دهند؛ هر روز در خانه خودمان یا بستگان می‌بینیم. این افراد از جای دیگری نیامده‎اند و غریبه هم نیستند؛ اما گویا زمانی که می‌روند پشت فرمان، غریبه می‌شوند. همان فکری که ناشناس بودن را، حاشیه امنیت برای گفتار نادرست در فضای مجازی می‌داند، احتمالا باعث کردار نادرست در کف خیابان‌های شهر نیز می‌شود.

متأسفانه بسیاری از ما، به نادرستی رفتارها و گفتارهای زشت، قلبا و عمیقا اعتماد نداریم. چرا که اگر این طور بود، مستقل از این که کسی ما را بشناسد یا نه، این موضوعات را رعایت می‌کردیم. اما، به دلیل این که هر روز «نقاب» به صورت می‌زنیم، طبیعی است که این «امنیت پنهانی»، منجر به رفتار و گفتار نادرست در متن جامعه بشود.

🔗 منبع: kalami.ir/1241

سیدمصطفی کلامی هریس

وبسایت رسمی: kalami.ir

کانال رسمی: @KalamiHeris

برای مشاهده نسخه کامل تصویر، روی آن کلیک کنید.
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

goo.gl/fKLrzF
صعود به ارتفاع بدبختی ...

چند روز پیش، تصویر این نوشته را، به همراه یک متن کوتاه، در تلگرام دریافت کردم. در ابتدا باورم نشد که این عکس، مربوط به اقدام دسته جمعی والدین و وابستگان دانش‌آموزان، برای رساندن تقلب در حین برگزاری امتحان باشد. فکر کردم شاید، این هم از جمله مطالب ساختگی و بدون مرجع باشد، که چند صباحی دست به دست خواهد شد.

اما داستان این عکس واقعی است و این افراد، که اهالی ایالت «بیهار» هندوستان هستند، در این مدرسه و چندین مدرسه دیگر، به صورت گروهی، یکی از عجیب‌ترین و بزرگ‌ترین جریانات تقلب در جهان را، رقم زدند. ظاهرا پلیس هند هم مداخلاتی داشته است و چند نفر را دستگیر کرده است. اما به نظر، مشکل به مراتب ریشه‌ای‌تر است و نیازمند برنامه‌ریزی دقیق‎تری است. این پدیده، چیزی نیست که ظرف یکی دو روز گذشته ایجاد شده باشد. مردم ایالت «بیهار»، احتمالا با این فرهنگ بزرگ شده‌اند.

فیلم‌ها و تصاویر این ماجرا را که بررسی می‌کردم، فقر و درماندگی را در همه جا می‌دیدم. وابستگان دانش‌آموزان، از دیوارهای مدارسی که وضعیت چندان جالبی ندارند، بالا می‌روند؛ جان‌شان را به خطر می‌اندازند؛ که نهایتا دانش‌آموزی که دانش و شایستگی دریافت نمره‌ای را ندارد، بتواند نمره قبولی بگیرد و باسواد شود. نهایتا پس از چند سال، احتمالا به عنوان یک تحصیل کرده، در جایی مشغول خدمت به مردم و کشورش شود. قطعا چنین دانش‌آموزی، هیچ گاه قابل اعتماد نخواهد بود. نمی‌توان کارهای مهم و تخصصی را به او سپرد. این بالا رفتن از دیوار مدرسه‌های نیمه مخروبه، یکی دو نسل بعد، همه جای جامعه را به خرابی خواهد کشاند. همان ساختمان‌های بد منظره را هم نخواهند داشت.

چند روز پیش، تصویر دیگری را دیدم که یک مغازه «نوشت‌افزار فروشی» اعلام کرده بود که می‌تواند مشق‌های فرزندان دلبند را با نازل‌ترین هزینه، بنویسد. این فرزند دلبند، مشق را ننویسد؛ به او تقلب برسانیم؛ انشایش را ما برایش از اینترنت پیدا کنیم؛ پایان‌نامه‌اش را دیگران برایش بنویسند؛ اصلا مدرک دکترا هم بگیرد؛ آخرش چه می‌شود؟ تا کجا می‌توان به این ترتیب ادامه داد؟ به هر حال، روزی خواهد آمد که این فرد، مجبور باشد مسئولیت بپذیرد. و البته، روزی هم خواهد آمد که افراد قابل اعتماد، که بتوان به آن‌ها کاری را سپرد، اگر نایاب هم نشده باشند، بسیار بسیار کمیاب باشند.

🔗 منبع: kalami.ir/1233

سیدمصطفی کلامی هریس

وبسایت رسمی: kalami.ir

کانال رسمی: @KalamiHeris

برای مشاهده نسخه کامل تصویر، روی آن کلیک کنید.
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

goo.gl/ExcZxN
کارهای خوب را ببینیم ...

لطفا تصویر مربوط به این نوشته را با دقت مشاهده کنید. موضوع بحث این نوشته، در خصوص چرایی استفاده از این تصویر است. تصویر مربوط به در یک بطری شیر، محصول شرکت پاژن است. این نوشته یک تبلیغ نیست؛ بلکه قصد دارم یک چیز به خصوص را در مورد سوژه تصویر بیان کنم. اگر دقت کنید، یک زایده بر روی در بطری است که کارکرد آن، باز کردن پرس پلاستیکی بطری، در زمان اولین استفاده است. این را چند وقت پیش متوجه شدم؛ البته شاید موضوع جدیدی نباشد و تعداد زیادی از شما، از آن مطلع باشید. اما دلیل پرداختن من به این موضوع، این است که با توجه به مشاهداتی که انجام دادم، تنها شرکتی که این نکته را در طراحی در بطری در نظر گرفته است، همین شرکت است. به نظر من، این که برای باز کردن پرس یک بطری، مجبور نباشم از چاقو یا یک چیز برنده دیگر استفاده کنم، خیلی موضوع مهمی است و مزایای فراوانی دارد. از این بابت، باید از شرکت پاژن تشکر کرد، و مزایای کارشان را گفت.

اما این که چرا در وبلاگم به این موضوع پرداخته‌ام، بر می‌گردد به یک موضوع به مراتب مهم‌تر. در میان ما ایرانیان، حرفی بسیار معمول است که: «سکوت علامت رضایت است». من به درستی این حرف، البته از زاویه‌ای متفاوت معتقدم. معمولا زبان ما، در نقد از پدیده‌های اطراف، بسیار فعال است. اگر قرار بر ایرادگیری از چیزی باشد، همه‌مان خوب بلدیم چطور نقد کنیم و ایراد بگیریم. اما اگر قرار بر تمجید از چیزی باشد، متأسفانه اغلب این را با سکوت نشان می‌دهیم. حتی معتقدم، ما این کار را به خوبی بلد نیستیم و در صورتی که مجبور باشیم واقعا حرفی بزنیم یا کاری کنیم، حرف‌هایی گفته می‌شوند که اغلب اغراق آمیز هستند.

بسیاری از کارهای خوب در این کشور ادامه نیافته‌اند، خیلی از جوان‌ها به زودی نا امید و خسته شده‌اند، آثار بسیاری از هنرمندان اساسا دیده نشده‌اند، و خیلی از استعدادها هدر رفته‌اند؛ چرا که ما همیشه در تقدیر از خوبی‌ها، حتی در حدی که لیاقت آن‌هاست، خسیس بوده‌ایم. موضوع آزار دهنده نیز، این است که اغلب بعد از مرگ افراد، که مطمئن هستیم کارمان اثری ندارد، زبان به ذکر خوبی‌ها می‌گشاییم. شما را نمی‌دانم؛ اما من تصمیم گرفته‌ام پس از این، اتفاقا رو در روی خود افراد، از خوبی و استعدادشان تعریف و تمجید کنم. فکر می‌کنم وجدان راحت‌تری برایم به ارمغان خواهد آورد.

🔗 منبع: kalami.ir/995

سیدمصطفی کلامی هریس
وبسایت رسمی: kalami.ir
کانال رسمی: @KalamiHeris

برای مشاهده نسخه کامل تصویر، روی آن کلیک کنید.
.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

پیش‌نمایش رسمی فیلم «(بی)صداقتی: حقایقی درباره دروغ‌ها»

(Dis)Honesty: The Truth About Lies - Official Trailer

🔗 منبع: kalami.ir/1153

@KalamiHeris

.

Читать полностью…

StartupFa - استارتاپ و کارآفرینی

Try and leave this world a little better than you found it.
- Robert Baden-Powell

بکوشید و جهان را کمی بهتر از حالتی که واردش شده‌اید، ترک کنید.
- رابرت بِیدِن-پاول

@KalamiHeris

@Kalami_QA
.

Читать полностью…
Subscribe to a channel