این کانال در مورد هویت ایرانی و شکوه از دست رفته ایران باستان بخصوص ایران ساسانی ب و علل سقوط. ایرانشهر توسط اعراب و سرانجام تشکیل مجدد ایرانشهر بحث میکند @shokooheviran ارتباط با مدیر @Artiyas1986
🔴 آمده نوروز در ایرانزمین
💥اجرای مشترک زیبا و خاطره انگیز از خوانندگان برجسته و بزرگ ایران : عارف - ویگن - ستار- لیلا فروهر- اندی و کوروس- مرتضی - فتانه - رامش و با هنرمندی سلطان رقص ایران محمد خردادیان و شاگردانش
✨این ترانه زیبا با اینکه 30 سال پیش اجرا شده اما همچنان زیبا و گیرا و تداعی کننده نوروز باستانیست
این نماهنگ زیبا را تقدیم شما میکنم
✨آمده نوروز در ایرانزمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
💥قاصدک آمد که مهمان آمده
بوی نرگس های ایران آمده
🔥خاک من ای قبلگاه عاشقان
نوبهارانت همیشه جاودان
⚡️ای وطن هر روز تو نوروز باد
هموطن نوروز تو پیروز باد
🔴 بخش دوم
✨همای پرنده سعادت ایران
💥با توجه به داده های اساطیری ، میتوان این نتایج را گرفت که همای:
پرنده ایست که در رشته کوه البرز زندگی میکند. و البرز نیز در دل سرزمین کاسپین ها قرار دارد
بدن اون همانند شیر و سر و بالهای او همانند عقاب است.
در زیر درختی که سیمرغ افسانه ای شبها بر روی آن میخوابد زندگی میکند و در واقع تابع عملکرد سیمرغ است.
از بالای آسمان، دانه هایی که سمیرغ به همراه خود می آورد و یا دانه های خود درختی است که سیمرغ بر آن میخوابد به زمین می ریزد را جمع آوری و در بخش های دیگر زمین پخش میکند که باعث رویش آن دانه ها و سرسبزی زمین میشود.
پس همای عامل سر سبزی ایرانشهر نیز بوده است که برای زرتشتیان ، پوشش سبز سرزمین دارای قداست زیادی بوده است.
✨حال به نوع زندگی پرنده همای می پردازیم که در نقطه دور از دسترس البرز زندگی میکند، و همین دسترس نبودن او باعث قداست این پرنده شده است
همای پرنده ای بسیار بزرگ است به طوری که درازای بدن او یک و متر بیست سانتیمتر و پهنای بالهای حدود حدود 3 متر می باشد. این پرنده با اینکه جزو تیره کرکسان است اما رفتار او شبیه عقاب است و مردم ایران در عصر باستان، او را از تیره عقابها می دانستند.
💥رنگ پرهای او شبیه رنگ موها و یالهای شیر است و با توجه به پرهای باز اطراف گردن این پرنده، سر او از زاویه پایین کاملا شبیه سر شیر به نظر میرسد. و همین موضوع باعث شده تا این پرنده را موجودی که حاصل ترکیب شیر و عقاب بدانند.
💥همچنین چهار دست و پا بودن این پرنده هم، ریشه در باور های کاسپینی دارد که مردم باهوش این قوم تمایل شدیدی داشته اند که حیوانات را حیوانات دیگر و یا با انساهای قوی هیکل ترکیب نمایند برای همین در بناهایی که آریایی ها در ساخت آنها نقش داشتند شاهد شمایلی از گاو بالدار گاهی با سر خود گاو و یا با سر انسان یا شیر بالدار و شیردال یا همان همای با سری شبیه عقاب و اندامی شبیه شیر می باشیم
✨همای پرنده ایست که برای شکستن استخوان و یا لاک لاکپشتان، آنان را از ارتفاع زیاد به روی سنگ ها پرتاب میکند و همین موضوع باعث ظهور افسانه پخش دانه ها توسط همای شده است.
💥اما چرا همای را پرنده سعادت و خوشبختی می نامند؟ ...
🔴 همای، پرنده سعادت ایران باستان
💥 داستانهای مربوط به همای سعادت از کجا آمد و چرا این پرنده به شیردال تبدیل شده است ؟ به چه دلیل این پرنده مقدس شده است؟
✨ارتباط این پرنده با پرنده هایی چون سیمرغ و عقاب در چیست؟
با ما در مورد پرنده همای افسانه ای همراه باشید.
🔴نجات تیسفون
💥در این کلیپ، حمله رومیان به پایتخت ساسانیان و دفاع سربازان ایرانی از این شهر را نشان می دهد.
✨رومیان موفق می شوند که پس از شکستن حصار تیسفون وارد شهر شوند و نبرد بین ایرانیان و رومیان در خیابان های شهر ادامه یافت.سربازان ایرانی با دل و جان از آشیانه خود دفاع نمودند و بسیاری از آنان جان خود را از دست دادند.
💥حضور سربازان ایرانی در حیات بزرگ ایوان مدائن نیز بسیار غروز انگیز و زیباست.
🔴 تفاوت شاهنشاه و سلطان
💥بخش چهارم
✨در حکومت های سلطانی، نزدیکی بین سلطان و فرماندهان ارشد نظامی بسیار زیاد بود، و این فرماندهان، خود از فوامل قدرتگیری سلطان بودند ، برای همین، فرماندهان آزادی های فراوانی در مواجهه با مردم داشتند.
بسیاری از این فرماندهان، در صورت لزوم از مردم بیگاری نیز میکشیدند. مثلا در ساخت خانه یا زمین های خود، مردم منطقه خود را مجبوری به کار بدون حقوق می نمودند.
✨ اما در حکومت های شاهنشاهی ، ارتباط شاهنشاه و مردم به حدی نزدیک بود که این فرماندهان به طور همزمان از خشم مردم و شاهنشاه وحشت داشتند. مثالی که در زیر آورده می شود کاملا گویای این موضوع است.
💥یکی از سپهدان ساسانی در حال گذر از کنار باغی در اطراف پایتخت بود که متوجه خوشه ای غوره رَز (انگور) که از دیوار باغی بیرون زده بود میشود. سپهبد به زیر دست خود دستور می دهد که چند شاخه از غوره ها را چیده و آن را به خانه او بفرستد تا همسر او در طعم دادن غذا از آن استفاده نماید
سواری ردی مرد کنداوری
سپهبد نژادی بلند اختری
به ره بر یکی رز پر از غوره دید
بفرمود تا کهتر اندر دوید
ازان خوشهٔ چند ببردی و برد
به ایوان و خوالی گرش را سپرد
✨صاحب باغ که متوجه چیده شدن غوره ها می شود و برای اعتراض، سپهبد را تهدید میکند که اگر پول غوره ها را پرداخت نکند به دربار رفته و از او به پیش شاهنشاه شکایت خواهد نمود
بیامد خداوندش اندر زمان
بدان مرد گفت ای بد بدگمان
نگهبان این رز نبودی به رنج
نه دینار دادی بها را نه گنج
چرا رنج نابرده کردی تباه
بنالم کنون از تو در پیش شاه
💥و نکته جالب ماجرا این است که سپهبد از تهدید این باغبان وحشت کرده و سراسیمه کمربند گوهر نشان خود را که بسیار با ارزش بود را تقدیم باغبان می نماید
سوار دلاور ز بیم زیان
بزودی کمر بازکرد از میان
بدو داد پر مایه زرین کمر
بهر مهرهای در نشانده گهر
خداوند رز چون کمر دید گفت
که کردار بد چند باید نهفت
تو با شهریار آشنایی مکن
خریده نداری بهایی مکن
✨توجه نماید آن کسی که به دست و پای باغبان می افتد که در مورد چیدن غوره بی ارزش توسط او به پیش شاهنشاه شکایت نکند سپهبد ارتش نیرومند ایران است که قوی ترین ارتش جهان آن زمان بوده است.
💥یک باغبان بدون وحشت از سپهبد ارتش، او را تهدید می نماید و مطمعن است که به راحتی می تواند با شاهنشاه ملاقات نماید و شاهد تنبیه سپهبد از طرف شاهنشاه باشد.
💥این داستان را با امیران سلاطین دقت نمایید که وقتی وارد هر شهری می شدند، همخوابی با دختران و بریدن سر و دست و گوش مردم آن شهر کاملا عادی بود. در تاریخ وحشتناک ایران در عصر تاریکی، داستانهای زیادی وجود دارد که یک فرمانده لشکر ترکان، به خاطر نپسندیدن غذای کدخدای روستا، سر او را با زجر فراوان قطع نموده است و زن و دختر او را نیز با خود برده است.
🔴 تفاوت شاهنشاه و سلطان
💥 بخش دوم حکومت شاهنشاهی
✨در حکومت های شاهنشاهی ، قدرت در دست پادشاه و مجلس ، و اجرای آن در دست زیر دستان و شاهزادگان است
مسئولانی چون نخست وزیر و وزیران و نمایندگان حکومت ، در وسط این دو یعنی مردم و شاهنشاه قرار می گیرند و به شدت از مردم و شاهنشاه وحشت دارند.
شاهنشاه و عوامل آن معمولا از خود مردم در مورد عملکرد زیر دستان و منتصبان حکومتی پرسجو می کنند.
💥برای همین حضور پادشاه در بین مردم برای مسئولینی که آزاری به مردم رسانده بودند وحشتناک بود.
داریوش هخامنشی از پادشاهانی بود که حکومت شاهنشاهی عالی و درست را به نمایش گذاشت. جاسوسان داریوش در بازار و شهر ها از عملکرد زیر دستان حکومتی نظیر استاندار و شهردار پرسجو می نمودند. بهرام گور یکی دیگر از پادشاهانیست که عالی ترین شیوه شاهنشاهی را به نمایش گذاشت. او به جای حضور در کاخ و خوشگذرانی، ترجیح میداد در کنار مردم و کوچه و خیابان حاضر باشد و ضمن رقص و آواز با مردم ، از آنها در مورد عمکرد مسئولان و شاهزادگان پرسجو می نمود.
خسرو انوشیروان دستور داده بود تا هرکس شکایتی از مسئولی دارد به دربار بیاید و موضوع را با خود او مطرح نماید
✨خسرو پرویز معروف به خسرو خوبان ، بهترین و عالی ترین نوع شاهنشاهی را برای تاریخ ایران به نمایش گذاشت. او دور روز در ماه را به برسی شکایت مردم در حضور خود او اختصاص داده بود. برای همین موضوع ، متنصبین حکومتی تا حد امکان، سعی در رضایت مردم داشته اند و به طور همزمان از شاهنشاه و مردم واهمه داشتند
💥بر خلاف سلطان که خود را مالک جان و مال و ناموس سرزمینش می دانست، شاهنشاه خود را حافظ و خادم آنها می دید. تأمین مایحتاج مردم به ارزان ترین قیمت ممکن و خرید محصولات آنان با بالاترین قیمت ممکن نیز یکی از وظایفی بود که شاهنشاه به عهده داشت
✨در حال حاضر می توان با برسی ارزش پول ملی یک کشور ، به رفاه احتماعی موجود در آن کشور پی برد و طبیعیست که هر چه ارزش پولی یک کشور بالاتر باشد قدرت واردات و صادرات آن نیز بالاتر است. از برسی کیفیت سکه ها و میزان طلای موجود در آن ، مشخص میشود که رفاه اجتماعی مردم ایران به ترتیب ، در دوران خسرو پرویز، داریوش هخامنشی و بهرام گور در بالاترین حد خود بوده است. جاودانه شدن نام شاهنشاهانی چون خسرو پرویز و بهرام گور در ادبیات ایران نیز به خاطر رفاه اجتماعی و احساس غرور و سربلندی بالای مردم آن عصر بوده است.
🔴 تفاوت شاهنشاه و سلطان
💥 پس از حمله اعراب به ایران ، حکومت هایی تشکیل شدند که حاکمان آن خود را با نام سلطان می شناختند. بسیاری از این سلاطین نیز حاکمان نیرومندی بودند. گروهی از این سلاطین گاهی خود را همسان شاهنشاه می دانستند و برای خود لقب پادشاه یا شاه نیز استفاده میکردند
✨اما آیا این سلاطین واقعا پادشاه بودند؟ آیا شباهتی بین پادشاهی چون بهرام گور و سلطانی چون مسعود غزنوی وجود داشت ؟
تفاوت پادشاه و سلطان در چیست؟
💥با ما همرا باشید در بحث تفاوت شاهنشاهان باستانی و سلطانی دوران اسلامی
🙏🙏🙏
🔴 مرزهای ایران و روم ، پس از مرگ خسرو پرویز
💥در این نقشه، مناطق بنفش همان سرزمین هایی بود که در اختیار فرآیین شهروراز بوده و هراکلیوس جرأت بیرون راندن او از مصر و شام را نداشت
✨شهروراز نیز که چند سال برای فتح این سرزمین ها زحمت کشیده بود به تصمیم دربار برای انتخاب رود فرات به عنوان مرز جدید ایران و روم معترض بود.
اینکه فرآیین در مقابل کودتای 628 میلادی چه واکنشی نشان داد و یا پادشاهی قباد دوم(شیرویه) را به رسمیت شناخته است یا نه چیزی از نوشته های تاریخی مشخص نیست
در ادامه بحث به این موضوع خواهیم پرداخت که آیا این مناطق، در هنگام حمله اعراب در دست فرآیین بوده یا رومیان موفق شده بودند مصر و شام را در اختیار گیرند.
💥آنچه که می توان از منابع غربی متوجه شد این است که این منابع، سعی نمودند تا هراکلیوس را پیروز این جنگ نشان دهند که نه تنها خسروپرویز را شکست داده ، بلکه شهروراز را نیز تحت اختیار خود گرفته. منابع اسلامی نیز به خاطر ضدیت با ساسانیان و شخص خسروپرویز، مطالبی شبیه رومیان ارائه داده اند که به خاطر پاره نمودن نامه پیامبر، از پادشاهی برکنار شده است. اما شواهد تاریخی خلاف این موضوع را نشان میدهند.
🔴 آیا فرآیین شهروراز به ساسانیان خیانت کرد؟
✨این پرسش چند تا از دوستان بود که در پاسخ آنها با اطمینان میشه گفت نه ، چون فرآیین یک فرمانده وفادار و عاشق ایران بود
💥این سردار جان برکف ایران که به نظرم همون گردوی ، برادر بهرام چوبین بود به خاطر وطنش در مقابل برادرش ایستاد و با هوش بالای خودش به سردار شکست ناپذیر خسروپرویز تبدیل شد.
✨ انتخاب لقب شهروراز توسط خسرو پرویز هم کاملا گویای اعتماد و وفاداری پادشاه ایران به فرآیین هست . در منابع غربی ، از فرماندهی به نام رومیوزان هم نام برده شده که به نظر میرسه یکی از القاب فرآیین بوده و فرم درست این لقب به صورت رومی زن بوده یعنی زننده رومیان ، یا کسی که در مقابل رومیان همه پیروز هست.
💥علت اینکه فرآیین شهروراز به اشتباه به فرمانده خیانتکار شناخته شده به خاطر لقب وراز یا همون گرازی بود که در دوره خسروپر یز برای اسپهبدان چهار گانه خودش انتخاب کرده بود
فرآیین شهربراز به عنوان گراز اول،
مردانشاه شهران گراز ، اسپهبد نیمروز به عنوان گراز دوم
و گشنسب اسپاذ یا همون اسپهبد گشنسب (احتمالا همان ماه آذر گشنسب)
و گراز چهارم که به احتمال زیاد اسپهبد قفقاز بوده که بند از نامش بی خبرم
✨مردانشاه شهران گراز به خاطر ارتکاب خیانت، توسط خسروپرویز کشته شد و پسرش هرمز شهرانگراز در کل کودتای سال 628 ، حضور داشته و مسئول اجرای اعدام خسروپرویز هم بود. این فرد تقریبا تمام موانع فتح ایران توسط اعراب رو از بین برد که از جمله میتوان به تردری فرآیین شهروراز اشاره کرد
💥اما اون گرازی که تاریخ نویش ها اونو با شهروراز اشتباه گرفتن ، گشنسب اسپاز هست ، همون اسپهبدی که با رومیان دست به یکی کرده و توسط خسرو پرویز دستگیر و قرار بود اعدام بشه که توسط کودتا چیان آزاد شد و مقش زیادی در سرنگونی ساسانیان ایفا نمود. داشتن لقب گراز ، باعث اشتباه بسیاری از نویسندگان و تاریخنگاران شد.
جدال پیروزان با اعراب
💥در این کلیپ ، به خوبی موفقیت های پیروز خسرو معروف به پیروزان را در دفع حمله اعراب و سپس فتح دوباره بخش های بزرگی از سرزمین ایران را نشان می دهد به طوری که تا باز پسگیری پایتخت نیز پیشروی نموده بود.
✨این پیروزی های کوتاه مدت ،متاسفانه به علت نبود نیروی کافی ، راهی از پیش نبرد و لشکر ایران پس از وارد نمودن تلفات سنگین بر اعراب، در جنگ نهاوند از قوای اعراب شکست خورد
✨درگیری پیروزان با اعراب مهاجم ، به حدی اعراب را ترسانده بود که خلیفه دوم، در این مورد گفته بود که ای کاش دیواری بین ما و عجمان بود
💥دفاع در کوهستان یکی از بهترین روش در مقابل تهاجم اعراب بود به طوری که اگر خسرو پرویز و ارتشش به طور کامل در هنگام حمله اعراب حضور داشتند ، شانس پس گیری سرزمین ایران تا رود دجله وجود داشت اما میان رودان تا مدتها در اختیار اعراب باقی می ماند
🔴 شاپور بزرگ و تسلیم نمودن سه امپراطوری روم
✨نمایشی از غرور و شکوه ایران ساسانی در مقابل امپراطوری قدرتمند روم
💥بر گرفته از کلیپ های ساخته شده توسط گپ فیلم و کارزار نامه
🔴 یلدا مبارک
💥دوستان عزیز
می دانم دل و دماغ زیاد نمانده،
روزگار گران شده و جان ارزان.
میدانم ...
✨ولی یلدا را حذف نکنید،
دور نزنید،
از روی آن یک دقیقه اضافه نپرید
و برای رفتن به فردای یلدا عجله نکنید.
💥نیاکان ما، موسسانِ خوش ذوقِ یلدا، کاشفانِ همان یک چند ثانيه درازتر بودن اين شب، گیر و گرفتاری زیاد داشتهاند؛
سیل به خانههاشان،
آفت به مزرعههاشان،
و گرگ به گلههاشان میزده.
اما خوب میدانستند که زندگی زودپز جوشانیست که هر آن ممکن است بترکد.
حفظ سنت ها، برای این روزهای تلخ، کشدار و بیآینده سوپاپ خوبیست؛
✨برای حفظ یلدا
یک مشت تخمه بخرید، دو تا انار؛ با چند قاشق شکر سوهان عسلی درست کنید؛ یک پیاله گندم برشته کنید؛ دمنوش دم کنید؛ چراغ سهفتیلهای قدیمی را راه بیندازید؛ رویش پوست پرتقال بگذارید و یلدا را جشن بگیرید.
💥خانواده کوچکتان را دور هم جمع کنید.
تلویزیون را خاموش کنید تا حرفهای لوس هرساله را باز قالب نکنند.
حافظ بخوانید؛ از دو سه روز جلوتر یک قصه شب یلدایی حفظ کنید، جمشید و خورشید، امیرارسلان، ماهپیشونی...
✨شاد باشید تا آب ریخته نشود به آسیاب اهریمنی که ما را دل مرده، كز كرده، بی انگیزه، بی گذشته، سوخته و ساکت میخواهد،
ما را عزادار و افسرده میپسندد،
ما را شباشب و بیسحر دوست دارد.
💥منتظر نباشید سال بعد، سالهای بعد یک آخرِ آذر بیدغدغه بیاید، نمیآید...
هر سال گیر خودش، گرفتاری خودش را دارد
💥ذخایر خوشی را برای بعدها نگذارید.
همین شبی که در پیش داریم متاع ساده و کمادعای ماست.
دریابید...
یلداتون مبارک باشه
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔴 بخش آخر از فلسفه ظهور درفش کاویانی
💥در اسطوره های باستان بخصوص در اوستا چنین آمده که فریدون ، پادشاهی بوده که آژیدهاک یا اژدهای چند سر را که نماد اهریمنی بوده راکشته است و او توسط کاوه آهنگر تخت پادشاهی خود را بازگردانده شد
و کاوه آهنگر کسی بوده که به خاطر کشته شدن پسرانش و خورانده شدن مغز آنها به مارهای روی دوش ضحاک ، چرم خود را بر نیزه کرده و بر علیه ضحاک قیام میکند و حاصل این قیام ، پادشاهی فریدون پسر آبتین بوده است
✨در تاریخ ایران شخصیت هایی را میشناسیم که به کاوه آهنگر و فریدون شباهت دارند
فرماندهی ماد تبار به نام هارپاگ مورد بی مهری پادشاه ماد که نامش آستیاک یا آژدهاک است قرار میگیرد و این پادشاه دستور میدهد که پسر هارپاک را کشته و با گوشت تن پسرش و یا حتی مغز سر پسر او خورشتی تهیه نمایند و به خورد هارپاک دهند
هارپاک نیز با شنیدن این ماجرا به کوروش هخامنشی می پیوند و نتیجه این پیوستن ، انقراض سلسله ماد و تأسیس حکومت هخامنشیان بوده است
💥درفش کاویانی به پاس قیام کاوه آهنگر همواره مورد توجه حکومت های ایرانی بوده است اما اردشیر بابکان تصمیم گرفت که به یاد قیام کاوه آهنگر یک درفش بزرگ را با پوست پلنک تهیه نماید که اندازه آن پنج متر در هفت متر بوده است انتخاب پوست پلنگ به خاطر دوام پوست این حیوان بوده است
و سپس روی این پوست با جواهرات براق، طرح نُه ماندالا را پیاده نمود که حاصل آن ، تشگیل یک نیلوفر چهار پر و چهار دایره در چهار طرف آن بوده است
✨این درفش به علت درخشندگی جواهرات روی آن ، از کیلومتر ها دورتر قابل رویت بود و درخشندگی جواهرات آن به شکلی بود که این درفش به رنگ های مختلف دیده میشد که رنگ زرد و سپس بنفش و قرمز بیش از رنگهای دیگه به چشم می آمد
✨ اردشیر بابکان در جشن مهرگان تاجگذاری نمود و در مراسم خود از درفش کاویانی جدید نیز رونمای کرد و از آن تاریخ تمام پادشاهان ساسانی ، احترام ویژه ای برای درفش کاویانی قائل بودند
🔴 بخش دوم از فلسفه ظهور درفش کاویانی
✨ ماندالا و تاثیر آن بر درفش کاویانی
💥کلمه ماندالا در اوستا و سانسکریت به معنای دایره است. طرح های دایره ای نمادی از این باور است که زندگی هرگز پایان نمی یابد و همه چیز به هم متصل است.ماندالا گاهی به صورت دایره های ساده از کوچک به بزرگ طراحی میشده و یا با اشکال گل و گلربگ تزئین می شده است
✨در باور های آریایی ، دایره نمادی از وحدت و تمامیت بود چرا که همه آنچه که از هم گریزان و دور بودند در یک تصویر هندسی در کنار یک دیگر قرار میگیرند که فاصلۀ هر کدام از نقاط آن نسبت به نقطۀ مرکزی مساوی است
دایره آخر که از همه بزرگتر است آغاز راه است یعنی برای شروع انسانیت ، قدرت ، معنویت که روند دایرههای تو در توی ماندالا نسبت به دایرههای بیرونیشان، تنگ تر و بسته تر و در واقع سخت تر میشود
💥در باور های آریایی ایرانی ، معمولا از ماندالاهای نُه دایره استفاده میشد چون نشان دهنده نُه پایهی دین زرتشتی بود و همین دایره ها سرآغاز ظهور درفش کاویانی شد که در پست بعدی به آن می پردازیم
🔴 سرنوشت درفش کاویانی چه شد؟
💥آنچه که منابع اسلامی در مورد سرنوشت درفش کاویانی گفته اند این است که این درفش در نبرد قادسیه به دست اعراب افتاد و پس از فرستاده شدن به مدینه به دستور خلیفه دوم، جواهرات آن جدا شده و پوست باقی مانده سوزانده شد
✨اما روایتی دیگر نیز وجود دارد که درفش کاویانی توسط لشکری که عقب نشینی میکرده به پایتخت بازگشت و توسط یزدگرد سوم و پسرش، شهر به شهر به نواحی مرکزی ایران برده میشده است و سرانجام در پایان دوران مقاومت پسر یزدگرد سوم ، در کوهستان های پامیر یا ایالت های شرقی چین به همراه نشان های سلطنتی ؛ دفن شد تا به این امید که در هنگام ظهور یکی از نسل های ساسانی در آینده این درفش خوشرنگ، پیدا شده و آن را به احتزار در آورد و به این ترتیب ایرانشهری نوین را احیا نماید
💥حالا احتمالا زیر را در مورد درفش کاویانی صورت می نماییم
-ممکن است داستان سوزانده شدن درفش کاویانی یک داستان ساختگی باشد و این درفش همچنان در مرزهای شرقی ایران مدفون باشد
- ممکن است اعراب به درفش کاویانی نظامی ایرانیان دسترسی پیدا نموده باشند نه درفش اصلی ؛زیرا ارتش ایران نیز یک درفش با ابعاد کوچکتر از درفش کاویانی را در لشکر کشی ها با خود به همراه می بردند
-و احتمال دیگر اینکه ممکن است داستان سوزانده شدن درفش توسط اعراب واقعی بوده و یزدگرد سوم پس از آگاهی از نابودی درفش کاویانی ؛ دستور ساخت یک درفش دیگر را صادر نموده باشد و آن درفشی که در شرق چین مدفون شده باشد همین درفش دوم باشد
🔴 بخش آخر
💥همای پرنده سعادت ایران
✨رشته کوه البرز همواره بین آریایی های اولیه که به کاسپین ها و کاسیان معروف بودند به عنوان نمادی از صلابت و بزرگی شناخته میشد؛ داستانهای اساطیری ایران نظیر پادشاهان پیشدادی و آرش کمانگیر نیز در حول و حوش البرز و نواحی شمالی ایران که کاسپبن ها در آن ساکن بودند اتفاق افتاد.
💥پس طبیعیست که حضور پرنده ای که بر روی بلند ترین ارتفاعات البرز لاله میکند برای مردم باستان به عنوان نماد فاتح البرز و یا مالک و پادشاه البرز شناخته سده و مقدس باشد. سرسبز بودن دشت های اطراف البرز نیز باعث این گمان در ذهن مردم ایران باشد که علت این سرسبزی، به خاطر پخش دانه های سبزینه توسط همای است.
✨ بزرگ بودن جثه همای که حتی از بزرگترین عقاب های جهان نیز بزرگ تر است نیز تاثیر زیادی بر شکوهمندی این پرنده داشته است.
💥صلابت این پرنده در کنار دلایل دیگر چون زندگی در. نقاط دسترس ناپذیر رشته کوه البرز و پرتاب استخوان از ارتفاع که توسط مردم باستان به عنوان پخش دانه و سرسبزی ایران شناخته می شد باعث شد تا این پرنده به عنوان نمادی از شکوهی دست نیافتنی و پادشاهی بر کوهستان تقلی شده و به عاملی برای سعادت و خوشبختی ایرانیان ماندگار شود. به طوری که اگر از روی کسی پرفراز کند و یایه او بر روی کسی بیفتد ، آن کس به پادشاهی خواهد رسید.
✨همای پرنده با شکوهی است و میتوان گفت پادشاه آسمان های ایران است.
🔴 بخش نخست
💥همای پرنده سعادت ایران
✨ بر اساس باور های ایرانی، همای یا چمروش، نام پرنده ایست که در قله البرز زندگی میکند. همای را به صورت موجودی توصیف کردهاند که بدن او، همچون شیر است و دارای سر و بالهایی همانند عقاب میباشد.
💥 در باور های اساطیری، این پرنده بر روی زمین، زیر درختی که پرنده افسانه ای ایران یعنی سیمرغ شبها را در آن به سر میبرد زندگی میکند و وقتی که سیمرغ از فراز سکونت گاه خود بر البرز فرود میآید و به پایین میرسد، تمامی دانههای رسیده بر زمین سقوط میکنند.
✨دانه هایی که سیمرغ به پایین می اندازد توسط چمروش جمعآوری میشوند، و او سپس آنها را در بخشهای دیگر زمین نیز، میپراکند.
یک شرح معروف از چمروش که در داستان های اساطیری فارسی مورد اشاره قرار گرفتهاست، که میگوید: اهورا مزدا خالق و آفرینشگر بزرگ، در سواحل دریای وروشکا (سرزمین کاشی ها یا همان کاسپین ها) یک درخت و دو پرنده میآفریند که جاویدان و بدون مرگ هستند. هر سال هزار شاخهٔ جدید بهاری، از آن درخت میرویند و همه انواع دانهها بر آن شاخهها پدید میآیند و تمامی آنها به زودی تبدیل به دانههای رسیده میشوند ،سپس پرندهای به نام آمروش یا همان سیمرغ میآید و بر یکی از شاخههای درخت مینشیند و باعث لرزیدن شاخه و پراکنده شدن و بر زمین ریختن تمامی دانههای آن میشود. پرندهای دیگر به نام چمروش یا همان همای سعادت میآید و تمامی دانهها را با بالهای خود از همه طرف جمعآوری میکند و همهٔ آنها را به دریا میریزد. سپس تمامی دانهها، به ابری پر از باران داخل میشوند و هنگامیکه آن ابر، میبارد دانهها به زمین وارد میشوند و سرانجام تمامی دانهها از زمین میرویند و ظاهر میشوند.
💥بر طبق گفتهٔ اوستا، ایران زمین هر سه سال یکبار توسط بیگانگان مورد هجوم و غارت واقع میشود و اهورا مزدا چمروش یا همان همای را به روی بالاترین نقطه از قله کوه میفرستد تا او ضمن پرواز، بیگانگان را به سان پرندهای که به دانههای ذرت نوک میزند، برمیچیند.
✨این داده های اساطیری را در کنار نوع زندگی پرنده ای که همای نام دارد قرار می دهیم و دلایل اهمیت این پرنده را مورد برسی قرار خواهیم داد
🔴 شهسواران ایرانی در حال دفاع از مرزهای ایران
💥در این کلیپ، سواره نظام سنگین اسلحه ساسانی معروف به کاتافراکت ها را نشان میدهد که در سه جبهه مختلف در حال دفاع از تهاجم تشنگان به خاک و مال و ناموس ایرانی می باشند.
✨در جبهه جنوب، در حال مقابله با تهاجم اعراب ، در مرزهای شرقی در حال مقابله با تهاجم ترکان و آلتاییان و در جبهه غرب نیز مانع از دست درازی رقیب دیرنه ایران یعنی رومیان می باشند.
سواره نظام زره پوش ساسانی با نقاب آهنین خود در دوران باستان معروف بودند. بخصوص برق زره آنان که دیدن آن به معنی حضور یک سواره نظام مخوف و قدرتمند بود.
💥شهسواران نیرومند ایرانی و کاتافراکت های بی باک ساسانی در کدام آوار هویت ویران من جا مانده اند که اثری از آنان نیست؟
گردی از راهی نمی خیزدسواران را چه شد
مرده اند از بیم یاران نامداران را چه شد
زیر سم لشکر ضحاک،پشت من شکست
کاوه لشکر شکن کو، شهسواران را چه شد
لشکر توران به قلب سرزمین ما رسید
رستم و گودرز کو، اسفندیاران را چه شد
✨جاویدان باد یاد و نام شهسواران ایرانی و برافراشته باد درفش کاویانی
🔴 تفاوت شاه و سلطان
✨بخش آخر
💥در حکومت های شاهنشاهی، پادشاه خود را خادم مردم و آن سرزمین میداند اما در حکومت های سلطانی ، حاکم، خود را مالک مردم و آن سرزمین می داند.
✨در حکومت شاهنشاهی ، شاه و مردم به هم نزدیکند و درباریان، مسئولین و نظامیان کشور ،از خشم و شاه و مردم در وحشتند.ولی در حکومت سلطانی ، مردم به عنوان رعیت محسوب شده و سلطان و دربار و نظامیان ، همگی در قدرت سهیم بوده و در یک جبهه واحد قرار دارند
💥در اوایل تسلط اعراب بر ایران ، امیران ایرانی ظهور نمودند که بسیاری از آنان همانند طاهریان ، سگ با وفای خلیفه عباسی بوده و تمام ظرفیت های ممکن برای شورش ملی را از میان بر میداشتند. امیران که حکومت های نیمه مستقلی داشتتد، بخش بزرگی از مالیات های سرزمین تحت اختیار خود را به دربار خلیفه می فرستادند.
✨پس از ظهور ترکان و تشکیل سلسله های عجیب و غریبی چون غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان، امیران ترک ، به خود لقب سلطان داده و با اینکه در ظاهر خود را مطیع امر خلیفه نشان میدادند اما تابع آن نبودند. فرستادن بخش کوچیکی از اموال ناشی از غارت نیز به عنوان هدیه به دربار خلیفه فرستاده می شد.
اطاعت ظاهری از خلیفه نیز چندان پایدار نماند، به طوری که سلاطین خوارزمشاهی نه تنها احترامی برای خلیفه قائل نبودند بلکه درصدد از بین بردن خلیفه عباسی و جایگزینی یک خلیفه دست نشانده برامدند
💥با ظهور حکومت های ایرانی تبار ترک زبانی چون صفوی، به علت نفرت حاکمان این سلسله از سلاطین عثمانی، با الهام از شاهنامه، لفظ شاه را به جای سلطان برای خود انتخاب نمودند اما از نظر حکمرانی و رویکرد اجتماعی، همسان سلاطین ترک تبار بودند و کوچکترین شباهتی به شاهنشاهان باستانی نداشتند.
پس از صفویان، سلاطین افشار و قاجار نیز از این اصطلاح برای خود انتخاب نمودند اما آنان نیز هیچ تفاوتی با سلاطین گذشته نداشتند.
💥 تفاوت شاهنشاه و سلطان
✨بخش سوم، وحشت ولیعهد و درباریان از شاه و مردم
💥در حکومت های شاهنشاهی ، دربار ، شاهزادگان و مسئولان حکومت ، از نارضایتی مردم و شاه واهمه دارند چون شاهنشاه خود را فریادرس مردم می داند.
✨ داستان تنبیه خسرو پرویز توسط شاهنشاه هرمز چهارم مثالی واضح و روشن از ترس درباریان از ناراحتی مردم و شکایت آنها نزد شاهنشاه است .
اسب ولیعهد خسرو پرویز وارد یک مزرعه ای می شود و در رمین این کشاورز شروع به چریدن میکند. صاحب مزرعه برای شکایت به نزد شاهنشاه می رود
چنان بد که اسبی ز آخر بجست
که بد شاه پرویز را بر نشست
سوی کشت مند آمد اسب جوان
نگهبان اسب اندر آمد دوان
بیامد موکل بر شهریار
بگفت آنچ بشنید از کشت زار
✨هرمز چهارم هم پس از شنیدن ماجرا دستور می دهد تا برای تنبیه خسروپرویز ، دُم و گوش اسب ولیعهد را ببرند یا تمام خسارت مردم کشاورز را نیز خود ولیعهد باید پرداخت نماید.
بدو گفت هرمز به رفتن بکوش
ببُر اسب را در زمان دُم و گوش
زیانی که آمد بران کشت مند
شمارش بباید شمردن که چند
ز خسرو زیان باز باید ستد
اگر صد زیانست اگر پانصد
💥خسرو پرویز هم برای عذرخواهی به نزد پدرش هرمز چهارم می آید و جبران خسارت مرد کشاورز را نی پذیرد.
چو بشنید پرویز پوزش کنان
برانگیخت از هر سویی مهتران
بنزد پدر تا ببخشد گناه
نبُرّد دم وگوش اسب سیاه
✨یک مرد کشاورز معمولی به راحتی خود را به دربار می رساند و شکایت ولیعهد را به نزد شاهنشاه می برد. و ولیعهد نیز تمام خسارت پیش آمده را پرداخت می نماید. این دقیقا مصداق یک حکومت شاهنشاهیست که دربار و مسئولین کشوری از مردم و شاهنشاه به طور همزمان وحشت دارند و شاهنشاه نیز در برخرود با ولیعهد و مسئولان بسیار خشک و جدی است اما رفتار بسیار نرم و آرامی با مردم دارد.
این رفتار را با رفتار سلاطین ترک تبار و ولیعهد و مسئولات کشور مقایسه نماید که هر کدام از آنان در بخشی از کشور مشغول ظلم و غارت تجاوز با ناموس مردم بودند.
💥سلطان مسعود غزنوی در دوران ولیعهدی خود، وحشتناک ترین رفتار را با مردم داشت و هر کدام از زیر دستان ولیعهد و درباریان نیز رفتار مشابهی با مردم داشته اند. شاه سلطان حسین صفدی نیز چه در دوران ولیعهدی و چه در دوران سلطنت، عادت داست تا هر روز با یک دختر جدید همخواب شود.
در حکومت های سلطانی، مردم عادی حتی اجازه دیدن کاخ سلطان را نیز نداشته اند، چه برسد به اینکه به راحتی خود را به نزد او رسانده و شکایت پسرش را به خود او نمایند.
🔴 تفاوت شاهنشاه و سلطان
💥بخش نخست حکومت سلطانی
✨در مورد شباهت های حکومت های پادشاهی و سلطانی می توان گفت که: هر دو سلطنت میکنند
حکومت از پدر به پسر یا فرد مورد اعتماد خاندان به ارث می رسد
هر دو تاج بر سر میگذارند
این سه مورد ، تنها شباهت حکومت شاهنشاهی با سلطانی بود اما دارای تفاوت های بیشماری می باشند
💥در حکومت های سلطانی، یک حاکم معمولا با کمک نیروی قبیله ای به قدرت می رسد و در بخشی از تاریخ ، عنوان سلطان از جانب خلیفه منحوس عباسی به امیران نیرومند اهدا میشد.
یک سلطان ، سایه خدا بر زمین تلقی میشد و نوع حکومت او نیز چیزی بین حکومتی بود که در سریال های کره ای و چینی به نمایش در می آید با تلفیقی از دیکتاتوری خلفای عباسی بود.
سلاطین خود را مالک جان و مال و ناموس مردم می دانستند. و به هر شهری که وارد می شدند زنان آن شهر را برای خود و سربازانش حللال می دانستند
✨قدرت سلطان از قدرت حکومت های کوچکتر در استانها و شهر ها تشکیل میشد و سلسله مراتب قدرت به این ترتیب بود که خان ها در هر منطقه وظیفه کنترل مردم و جمع آوری مالیات را بر عهده داشتند و بالا دست آنان نیز بزرگان قبیله حضور داشتند که سلطان با کمک قدرت نظامی آنان به تاج و تخت می رسید
💥بعد از رئیسای قبایل، خویشاوندان نزدیک سلطان قرار داشتند که هر کدام از آنان نیز در شعاع قدرت خود، هر کاری که دوست داشتند با مردم آن منطقه انجام می دادند.
✨غزنویان، اولین سلسله ترک تبار هزاره در ایران بودند که برای خود از لقب سلطان استفاده نمود ، پس از آن سلاطین ترکمن تبار سلجوقیان این لقب را به کار بردند . خوارزمشاهیان نیز که با کمک سربازان پرتعداد قپچاق ، موفق شده بودند به قدرت مند ترین حکومت جهان تبدیل شوند نیز از اصطلاح سلطان استفاده می نمودند.
✨پس از ترکتباران نیز سلسله های عجیب و غریب دیگر نیز ظهور نمودند که با الهام از سروده های شاهنامه، از لفظ شاه و شاهنشاه برای خود استفاده می نمودند اما هیچکدامشان شاهنشاه نبودند و در واقع همان سلاطینی همسان با حاکمان ترک تبار بودند ؛ حکومت هایی چون صفویه ، افشاریه و قاجاریه با اینکه برای شخص اول مملکت از لفظ شاه استفاده می نمودند اما در واقع همان سلاطین عصر خود بودند
💥دوران تسلط سلاطین بر ایران ، دورات وحشت و خون ریزی و تجاوز بود.
از بدنام ترین حکومت سلاطینی در ایران ، حکومت خوارزمشاهیان بود که سربازان قپچاق خوارمشاه کوچکترین رحمی به مال و ناموس مردم نداشتند.
حکومت صفویه نیز یکی از همین حکومت های بد نام و ویرانگری بود که دوران تاریکی را در تاریخ ایران رقم زد. نادر شاه نیز علارغم لقب پادشاه در جلوی نام خود ، یک سلطان با تمام ویژگی های آن بود .
بهترین مثال برای حکومت سلطانی ، ناصرالدین شاه قاجار می باشد که خود در کاخ خود در حال خوشگذرانی بود و پسران و بستگانش ، هر کدام در بخشی از ایران در حال خوشگذرانی و ویران نمودن آن منطقه بودند.
✨گفته میشود که روزی فردی که از ظلم و ستم یکی از پسران ناصرالدین شاه به نام ضل السلطان خسته شده بود به خیال اینکه شاه قاجار به او کمک خواهد کرد، برای شکایت به تهران و دربار ناصرالدین شاه رفت و نتیجه این اقدام نیز این بود که ضل السلطان ، جگر این فرد نگون بخت را در حالی که زنده بود از شکم او بیرون آورد و در داخل تشتی در روبروی او قرار داد.
حتما داستان فرستاده شدن عروس، به خانه خان ها ، آن هم در شب اول عروسیش را شنیده اید ؛ این رسمی بود که از دوران سلطان محمود غزنوی توسط خود سلطان و پسران و زیر دستان و تمام وابستگان دستگاه حکومت سلطانی انجام میشد و تا پایان انقراض حکومت منحوس قاجار ادامه داشت
💥 حکومت سلطانی یعنی اطاعت بی چون و چرای مردم از پادشاه و تمام زیر دستانش ؛ و این حکومت نیز تا زمانی که توسط نیروی قدرتمند تر از بین نمی رفت ادامه می یافت.
✨پس حکومت های سلطانی بر اساس قدرت قبیله ای به تاج و تخت می رسیدند، مردن را رعیت خود می دانستند ، ناموس مملکت خود را ناموس خود می دانستند ، به مردم حساب پس نمودادند، بستگان سلطان در هر منطقه ای برای خود یک قدرت محلی ایجاد می نمودند و به شیوه خود سلطان، خون مردم را می میکدند.
💥و اما حکومت شاهنشاهی ...
🔴 حکومت حیره
💥این نقشه، آغاز کار حیره از حمله شاپور دوم به صحرای عربستان را نشان می دهد که طبق این نقشه، شاپور دوم به حجاز نیز لشکر کشی نموده بود.
✨اوج قدرت حیره در دوران پادشاهی خسرو انوشیروان است که نفوذ این حکومت به تمام مناطق مسکونی شبه جزیره عربستان به غیر از حجاز کشیده شده بود
💥سرکشی حکومت حیره از دوران هرمز چهارم آغاز شد به طوری که حاکم حیره. در جدال بین خسروپرویز و بهرام چوبین، حاضر نشد به خسرو پرویز کمک نماید. حاکم حیره در سر خود سودای تشکیل یک امپراطوری مستقل از ساسانیان را داشت برای همین در هنگام جنگ ایران و روم، در حال دریافت ابزارآلات جنگی از روم برای شورش بر علیه ایران بود که خسروپرویز متوجه موضوع شده و به سمت حیره یورش می برد
✨با از بین رفتن حکومت حیره، مناطق تحت نفود حکومت ایران به مرزهای شمالی حیره محدود شد.
💥با توجه به اینکه حکومت حیره از نظر تجهیرات جنگی چون نیزه ، شمشیر و کمان کاملا بی نیاز بود ، به احتمال زیاد، آنچیزی که حاکم حیره در حال دریافت از روم بوده، ابزارآلاتی چون منجنیق و دژکوب و وسایل مورد نیاز فتح شهر ها ها بود و شاید حاکم حیره قصد حمله به تیسفون را داشته است
🔴 نبرد ایران و روم
💥در این کلیپ، تاکتیک بی نظیر ساسانیان را نشان می دهد که چگونه لژیونر قدرتمند رومیان را در یک غافلگیری نابود کردند.
✨در این کلیپ، همچنین ، به خوبی انواع سواره نظام های ساسانی و وظایف آنان در جنگ را نشان می دهد.
این سواره نظام شامل:
سوارنظام سبک اسلحه که وظیفه پرتاب تیر را بر عهده داشتند، و معمولا در جنگ رود ررو شرکت نمیکردند.
سواره نظام نیمه سنگین با زره سبک که وظیفه نبرد با پیاده نظام را بر عهده داشتند و گاهی نیز با عقب نشینی سوری، سواره نظام دشمن را به سمتی که سواره نظام سنگین اسلحه منتظر آنان بود میکشاندند.
و سواره نظام سنگین اسلحه کاملا پوشیده معروف به کاتافراکت هولناک، با زره سنگین که وظیفه شکستن خط دشمن و نابودی سواره نظام دشمن را بر عهده داشتند. آنها در صورت لزوم، همانند سواره نظام سبک اسلحه ، با کمان های خود مشغول تیراندازی نیز میشدند
در این کلیپ، دو نوع پیاده نظام سبک اسلحه و سنگین اسلحه را نیز به نمایش گذاشته است. پیاده نظام سنگین اسلحه با سپر های بزرگ و نقاب آهنین بر چهره، پس از پیاده نظام سبک اسلحه وارد کارزار میشده و پیاده نظام حریف را نابود می نمود.
🔴 حضور فرآیین شهروراز در مصر و بازگشت او به ایران
💥در این کلیپ ، در ابتدا مرز های ایران پس از صلح 620 میلادی را نشان میدهد ؛ صلحی که توسط تاریخنگاران غیر ایرانی نادیده انگاشته شد تا خسروپرویز را عامل تداوم جنگ نشان دهند.
این صلح گرچه در تاریخ کتبی دیده نمیشود اما اثر این صلح به خوبی نمایان است.
بر اساس این صلح، ایران از آسیای میانه عقب نشینی کرده اما شام و مصر در اختیار خود باقی نگه میداشت که البته هرکلیوس با حمله به آذربایجان، مفاد این صلح را شکست.
✨ در ادامه کلیپ، وقایع پس از مرگ خسروپرویز و صلح بین ایران روم را نشان می دهد که رود فرات مرز بین ایران و روم شناخته می شود و ایران نیز مصر و شام را به روم برمیگرداند اما فرآیین شهربراز تسلیم این سیاست دربار نمیشود و این سرزمین ها را که با رنگ آبی نشان میدهد را در اختیار خود نگه میدارد تا اینکه از خطری که ایران را تهدید میکند با خبر میشود و خیلی سریع خود را به پایتخت می رساند
💥هدف شهربراز به هیچ وجه اهل خیانت یا رسیدن به پادشاهی نبود بلکه به دنبال نجات ایران بوده و رها کردن شام و مصر و حرکت او به سمت پایتخت نیز به خاطر احساس خطر از جانب مزدوران بوده است
🔶دهم بهمن روز جشن سده، جشن پاسداشت روشنایی و گرمای آتش بر همه ایران منشان فرخنده باد 🌹🌹🌹
♦️سربلندی و شادی ملت ایران آرزوی ما است. ما مردم فرهیخته و با کلاس تاجیکستان و تاجیکهای ازبکستان و قزاقستان را جزء ملّت ایران میدانیم.
🔹با سامانه اَرتَ (اَشه) میتوان ایرانشهر را مانند بهشت روی زمین بازسازی کرد بگونهای که همان اروپاییها سینه خیز و پا مرغی بخواهند برای زندگی به ایران بیایند. بیگمان باشید همه این هدفها شدنی هستند و ما بسیار خوب میدانیم که چه میگوییم.
♦️گروه فرهنگی و پژوهشی ایران ویج در راستای ایرانشهری
@IRANVEJ
🔴 اعراب چطور تونستن انقدر قدرتمند بشن ، آیا واقعا اینطور که در تاریخ اومده پا برهنه و ضعیف بودن؟
💥ما وقتی به شخصیت های صدر اسلام نگاه میکنیم با شخصیتی هایی چون خلیفه دوم ، معاویه و حتی عموی پیامبر به نام عباس که جد خلفای عباسی بود مواجه می شویم ، شخصیت های بسیار باهوش و حقه بازی که تونستن از تمام فرصت های پیش اومده نهایت استفاده رو ببرن
✨گرچه پشت صحنه قدرت گیری اعراب ، مسیحیان و گروهی از مزدکیان حضور داشتن اما به هیچ وجه نباید هوش و توانایی شخصیت های نام برده رو نادیده گرفت
دوز و کلک و حقه بازی این افراد نشون دهنده هوش بالای هر کدوم از آنهاست
💥به نظر میرسد اعراب در صدر اسلام از طریق ارتباط با شام ، با مسیحیان و مزدکیان ارتباط پیدا کرده و موفق شدن با کمک آنها امپراطوری خودشون رو با نابودی تمدن و فرهنگ بی نظیر ایران تأسیس کنند
🔴 بوی یلدا را میشنوی هم وطن
💥یلدا باید سیاه می بود اما مانند قالی های سرخ خانه مادربزرگ هزار رنگ است و تنها چیزی که در آن نیست سیاهیست
✨یلدا تاریخ پیشینیان ماست ، پر از عشق و پاکی و شادی
و من در تمام وجود خود نیاکانم را احساس میکنم
در تک تک تار و پود خود
من عاشقم عاشق نام پاکی که اجدادمان بر سر این سرزمین گذاشته اند یعنی ایران
و من هر بار که این نام را می شنوم، احساس میکنم که به شدت مبتلا به وطنم
✨یلدا هزاران سال است که سالی یک بار به سراغ ما می آید تا بدانیم که شب تاریک میهن ما هر چه قدر طولانی باشد باز هم به پایان میرسد
یلدایتان مبارک
🔴 بخش سوم از فلسفه ظهور درفش کاویانی
💥همانطور که در تصویر بالا ملاحظه میکنید درفش کاویانی از مجموعه نُه ماندالای نُه تایی به وجود می آمده که حاصل تداخل ماندالاها و تشکیل یک ستاره چهار پر به همراه چهار دایره بود
✨این ماندالا ها از رنگ های اصلا زرد و آبی قرمز تشکیل میشد که در نقاط برخورد آنان، رنگ هایی چون بنفش، سبز،نارنجی و... هم ظهور میکرد ولی درکل ، سه رنگ زرد و سرخ و بنفش بیش از رنگ های دیگر خودنمایی میکرد برای همین در تمام منابع تاریخی از جمله شاهنامه، به این سه رنگ درفش اشاره شده است
💥البته طرح هایی که امروزه از درفش کاویانی شاهدیم شامل یک نوار قرمز در اطراف و یک نیلوفر چهار پر و چهار دایره به رنگ زرد و رنگ بنفش در محیط اطراف نیلوفر چهار پر می باشد که این طرح نیز ممکن است نادرست باشد چون با اینکه کسی از جزئیات طرح درفش کاویانی با خبر نیست اما به نظر می رسد درفش کاویان از جواهرات درخشنده زرد تشکیل شده بود که با جواهرات دیگری چون بنفش و سرخ در نقظه تلاقی ماندالاها تزیین شده بود و همین جواهرات باعث درخش عجیب درفش کاویانی میشده است
✨اما ارتباط
طرح ماندالا های زرتشتی با ماجرای کاوه آهنگر چیست؟
🔴 فلسفه درفش کاویانی چیست و از کجا به وجود آمد ؟
✨بخش نخست
💥برای این پرسش ابتدا باید چند چیز را شرح دهیم . نخستین چیزی که باید برای برسی درفش کاویانی مورد برسی قرار داد ماندالا است . در واقع ماندالا به مجموعه چند دایره داخل هم که یک محور و یک مرکز مشترک دارند گفته میشود
✨ماندالا چندین معنی را در خود دارد که به چرخش سیارات به دور خورشید و چرخ یک انسان در مرکز به دور زندگی نیز معنی میدهد که رقص سماع صوفیان نیز گویای همین مطلب است و اگر به تمام رقص های سنتی اقوام دقت کنیم چرخش دایره ای ناخواسته ای به حول یک محور را احساس میکنیم. بخصوص اگر این رقص ها به صورت دسته جمعی انجام شود ؛ در حالی که رقص های سایر اقوام غیر آریایی به صورت خطی انجام میشود
و در واقع در ذات آریاییان باور به ماندالا وجود دارد ، چنین چیزی را حتی در معماری شهرهای قدیمی هم میتوان احساس نمود
💥ماندالا به معنی زن نیز می باشد به عنوان نماد باروری و زایش نمادی از تولد یک زندگی جدید، مادر بودن، و به معنای وسیع، نمادی از کل جهان که خود نیز جزئی از یک کل میباشد
✨همچنین ماندالا نماد زمین میباشد نماد چرخش سیاره ما دور خورشید که حتی اتم ها در سلول ها در مدارهای دایره ای خود حرکت می کنند
💥پس ماندالا یک نماد مذهبی به معنی خورشید در مرکز جهان و کل هستی به دور آن و ارتباط انسان و هستی و نماد خلقت و زایش و تداوم زندگی و جاودانگی می باشد
اما پرسشی که مطرح میشود این است که ماندالا چه ارتباطی با ظهور درفش کاویانی دارد؟
در پست بعدی به آن می پردازیم
🔴 دلیل موفقیت الکساندر مقدونی چه بود و چه عاملی باعث قدرت گیری یونانیان در باستان شد تا توان شکست هخامنشیان را داشته باشند؟
💥قدرت یونانیان در تاریخ را باید در قدرت قلم مورخان دروغ پرداز یونانی و سپس مورخان غربی قرن های اخیر جستجو کرد و بدون شک بیش از هشتاد درصد شخصیت الکساندر مقدونی یک دروغ آشکار است
✨آنچه که در شاهنامه در مورد حمله اسکندر به پادشاهی به نام داراب آمده است یعنی همان داریوش سوم(دارا شاه)؛ اما اشاره ای به این نشده که اسکندر از یونان باشد بلکه اسکندر شاهنامه که نامش بسیار شبیه نام های پارتی (اشکان ،اشک ، ارشک ، آرش) از سرزمین پارت به پایتخت حمله کرده و خود هم یک شاهزاده هخامنشی بود که ادعای تاج و تخت سلطنت داشته است
💥متاسفانه خاموشی تاریخ نگاری شرقی و متکی بودن هزاره های گمشده ایران به مورخان یونانی باعث شد که آنان الکساندر مقدونی را با اسکندر کیانی یکی نشان دهند
✨شخصیت الکساندر مقدونی در کتاب های تاریخی ، الهام گرفته از شخصیت تراژان رومی است ، یعنی همان امپراطور قدرتمندی که با شکست اشکانیان ، موفق شد تا خلیج فارس پیشروی نماید اما سرانجام شکست خورد و در میانرودان کشته شد.
💥داستان به آتش کشیده شدن پایتخت هخامنشیان توسط اسکندر هم کاملا اقتباس از داستان به آتش کشیده شدن تیسفون توسط تراژان است
💥تمام داستانهای مربوط به فتوحات الکساندر مقدونی و سپس سلوکیان بیشتر در غرب رودهای دجله بوده است و اشتباه جغرافیایی مورخان یونانی در مورد شهرهایی که لشکر رویین تن و شکست ناپذیر الکساندر فتح نمودند هم کاملا اشتباه و ساختگیست اما یک سلسله یونانی به نام سلوکیان که شاید موفق شده بود که آناتولی رو در اختیار بگیرد و حتی تا میانرودان پیشروی کند وجود داشته است چون شهر سلوکیه چسبیده به دجله قرار داشت و نشان می دهد که مرز شرقی سلوکیه در این ناحیه بود
که البته مورخان غربی ، مرزهای این سلسله را تا چین گسترش داده اند
✨پس اینطور می توان نتیجه گرفت که الکساندر مقدونی شخصیتی آمیخته با شخصیت تراژان رومی می باشد که داستان فتوحات او یک شتر گاو پلنگی از داستان فتوحات امپراطور تراژان ، شاهان هخامنشی و دولت شهر های یونانیست اما یک سلسله یونانی به نام سلوکیان موفق شده بود که آناتولی را از زیر فرمان ایرانیان بیرون آورد و مرزهای خود را تا رود دجله گسترش دهد