برای ارتباط با مدیر کانال ب آیدی زیر مراجعه کنید . . . . . . . . ایدی ادمین👇. @Aminoptical1923
شب✨👋⭐️
بهانه ی قشنگی ست⭐️
برای سکوت🫢
شب، طبیعت هم ساکت است✨🌳
و به صدای خدا گوش می دهد
سکوت کنیم🫡
تا صدای خدا را بشنویم✨
شبتون زیبا✨🌳✨
🌾
به دیدارم نمیآیی چرا؟ دلتنگ دیدارم
همین بود اینکه می گفتی وفادارم وفادارم؟
تو آن لیلا که لیلا هم بیابانگرد عشقت شد
من آن مجنون که مجنون نیز حیران مانده در کارم
برای هر طبیبی قصهام را شرح دادم گفت:
چه میخواهی؟ که من خود عاشقم، من خود گرفتارم !
از آن گیسو که در دست رقیبان رایگان می گشت
اگر یک تار مو هم می فروشی، من خریدارم !
زمانی سایهام بر خاک و حالا سایبانم خاک !
مرا در آسمان میجویی و من زیر آوارم
#سجاد_سامانی
.
سر و سامـان بدهے یا سر و سامـان ببرے
قلب من سوے شمـا میل تپیدن دارد
حُسِینجان♥️
#سلام_صبحتون_حسینی
تلخ است روزگار، مگر با بهانهای
پیدا کنیم دلخوشی کودکانهای
ای عشق! سر بزن به دل سنگ من که گاه
روید ز سنگفرش خیابان جوانهای
گر چشم دوختم به تماشای این و آن
میخواستم که از تو بیابم نشانهای
هر جا که خیره میشوم انگار عکس توست
ماراکشاندهای به چه تاریک خانهای
از جور روزگار کسی بینصیب نیست
دیوانهای گرفته به کف تازیانهای
#فاضل_نظری
@shear
☃️
ای فصل غیر منتظر داستان من!
معشوق ناگهانی دور از گمان من
ای مطلع امید من ای چشم روشنت
زیبا ترین ستاره ی هفت آسمان من
ای در فصول مرثیه و سوگ باز هم
شوقت نهاده قول و غزل بر زبان من
با من بمان و سایه ی مِهر از سرم مگیر
من زنده ام به مهر تو ای مهربان من!
کی می رسد زمان عزیز یگانگی
تا من از آن تو شوم و تو از آن من
#حسین_منزوی
@shear
🍁
كج مي كنم از راه تو هر بار راهم را
تا ديدنت يادم نيارد اشتباهم را
هرچند طوفان ديده ام ، وقت نسيم صبح
محكم نگه مى دارم از ترست كلاهم را
تو انعكاس ماه بودى بر دل بركه
گم كردم از هول تماشاى تو ماهم را
با رفتنت هم خواب را از چشم من بردى
هم از لبم لبخند هاى گاه گاهم را
مردم گمان بر زلف تو بردند هر جا من
توصيف كردم قامت بخت سياهم را
از غصه مى گردد مكدّر خاطرش وقتى
با آينه گـــــويم اگر يك لـــــحظه آهم را
طبع لطيفم را مپندار از سر ضعف است
پشـــت غزل هايم نــمى بينى سلاحــــم را
خونخواه من كارش به چشمان تو مى افتد
دنبال اگر گيرد شبى رد نگاهم را
#محمد_شیخی
@shear
🍁
"دوستت دارم"
در زبان مردان
شکل های مختلفی دارد!
بعضی ها با یک شاخه گل
بعضی ها با یک چشمک در یک مهمانی شلوغ
برخی با بوسه ای آتشین در نیمه های شب
عده ای با گفتنِ "خانم، آستینم را تا میزنی؟"
اما فقط تعداد اندکی از آنها
به جای گفتن "دوستت دارم"
برای معشوقه شان شعر میسرایند...
با این تفاوت که میخواهند تمام دنیا
از این دوست داشتن باخبر شوند...!
#فریبرز_پورشفیع
@shear
اول صبح لبت هست عسل یعنی چه؟
تن من پیش تو فهمید بغل یعنی چه!
میدهی بوسه پس از بوسه پس از بوسه چه خوب
به من آموخته ای رد و بدل یعنی چه!
#آرش_دارایی
@shear
🍁
برکه بودم در خیالم شوق ماندن داشتم
بر تنم تصویر ماهش را نگه می داشتم
رفت و بی او مرگ هم جویای حال ما نشد
زنده بودن را چنین مشکل نمی پنداشتم
گفت بعد از من به دنبال کسی دیگر بگرد
کاش بعد از رفتن او پای گشتن داشتم
با تمام شهر اگر ناسازگاری کرده ام
جای او را در دلم خالی نگه می داشتم
دوست ها را حذف کردم تک تک از تنهایی ام
جا برای هیچ کس جز یاد او نگذاشتم
وصل او را از خدا می خواستم تا قبل از این!
کودکش را دیدم و
دست از دعا برداشتم
#علی_صفری
@shear
مثل بیماری که بالاجبار خوابش می برد
مرد اگر عاشق شود دشوار خوابش می برد
می شمارد لحظه ها را ؛ گاه اما جای او
ساعت دیواری از تکرار خوابش می برد
در میان بسترش تا صبح می پیچد به خویش
عاقبت از خستگی ناچار خوابش می برد
جنگ اگر فرسایشی گردد نگهبانان که هیچ
در دژ فرماندهی سردار خوابش می برد
دردناک است اینکه میگویم ولی هنگام جنگ
شهر بیدار است و فرماندار خوابش می برد
بی گمان در خواب مستی رازهایی خفته است
مست هم در قصر و هم در غار خوابش می برد
تو شبیه کودکی هستی که در هنگام خواب
پیش چشم مردم بیدار خوابش می برد
من کی ام !؟ خودکار دست شاعر دیوانه ای !
تازه وقتی صبح شد خودکار خوابش می برد
در کنارت تازه فهمیدم چرا درنیمه شب
رهروی در جاده ی هموار خوابش می برد
سر به دامان تو مثل دائم الخمری که شب
سر به روی پیشخوان بار خوابش می برد
یا شبیه مرد افیونی به خواب نشئگی
لای انگشتان او سیگار خوابش می برد
من به ساحل بودنم خرسندم آری دیده ام
اینکه موج از شدت انکار خوابش میبرد
وقتی از من دوری اما پلک هایم مثل موج
می پرد از خواب تا هر بار خوابش می برد
من در آغوش تو ؛ گویی در کنار مادرش
کودکی با گونه ی تبدار خوابش میبرد
"دوستت دارم" که آمد بر زبان خوابم گرفت
متهم اغلب پس از اقرار خوابش میبرد
#اصغر_عظیمی_مهر
@shear
ســــــلام
صـبح زیبای تـان آکنده از
شـادی هـای بـی پایان
امیـــدوارم زیبـاترین
لبخـنـدهـا بـر لبان تان
بالاترین دست ها نگهبان تان
قشنگ ترین چشم هابدرقه راه تان
صبـح تـون بـخیر و نیـکی
از بس که خدا عاشق نقاشی بود
هر فصل به روی بوم، یک چیز کشید
یک بار ولی گمان کنم شاعر شد...
یک گوشه ی دنج رفت و پاییز کشید!
@shear
🌾
هرچه رفتم نرسیدم به قراری که نبود
من پیِ تو، تو پیِ راه فراری که نبود
ایستگاهی پُر از آغوشِ رسیدن بودم
خسته از دلهرهی سوت قطاری که نبود
مانده در خاطر من صوتِ سکوتی سنگین
عشق ما ضبط شده روی نواری که نبود
همهی عمر در اندیشهی دیدار تو گشت
بخت من پرسهزنان دورِ مداری که نبود
گشتم آواره چنان تشنه به دنبالِ سراب
دربهدر در عطش یار و دیاری که نبود
آه از این دشت، از این جاده، به خود برگشتم
در تماشای سواری و غباری که نبود
خشکم امروز اگر از سر بیعاری نیست
بارها سبز شدم پای بهاری که نبود
حکم دادی که بگیرد نفسم را این عشق
مانده روحم به سرِ چوبهی داری که نبود
#الهه_سلطانی
@shear
🌾
#کوردا تو اوج ناراحتیِ کسی که
دوستش دارن بهش میگن:
دردِ قلبت وَه دَردِیلم!
یعنی: "درد قلبت به دردام"
یعنی انقدر دوستت دارم !
که با وجود همهی دردای خودم،
دردای تورو هم به جون میخرم
@shear
هیچ دختری به کسی زیبایی و بدن صاف و صوف و بی مو و هیکل فوق العاده بدهکار نیست،
هیچ پسری ام به کسی سیکس پک و قد بلند و جیب پر پول بدهکار نیست
تنها چیزی که ماها به همدیگه بدهکاریم خوش رفتاری و مهر و محبته
لازمه که هممون اینارو بفهمیم ..
👍
@shear
🌾
اردیبهشت یعنی مانند بهشت...
یعنی چیزی شبیه آغوشت!
#طاهره_اباذری_هریس
من گم شدهام هرچه بگردی خبری نیست
جز این دو سه تا شعر که گفتم اثری نیست
یک بار نشستم به تو چیزی بنویسم
دیدم به عزیزان گله کردن هنری نیست
دلگیرم از این شهر پس از من که هوایش
آن گونه که در شأن تو باشد بپری نیست
هر جا نکنی باز، سر درد دلت را
چون دامن تر هست ولی چشم تری نیست
ای كاش که مى گفت نگاه تو، بمانم
این لحظه که حرفت سند معتبری نیست
دل خوش نکنم پشت وداع تو سلامی ست
یا پشت خداحافظی من سفری نیست؟
من چند قدم رفتم و برگشتم و دیدم
در بسته شد آنگونه که انگار دری نیست
ای كاش کسی باشد و کابوس که دیدی
در گوش تو آرام بگوید «خبری نیست»
یا در وسط حالت تردید بگوید
دستان من اینجاست ببین دردسری نیست
#مهدی_فرجی
@shear
بسم الله الرحمن الرحیم
آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه
حرم برای تو شه کرم می سازه
آخر یه روز مهدی برات ضریح می سازه
مثل ضریح شش گوشه بهش می نازه.
هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام بر تمامی شیعیان تسلیت باد.
میخواستم ببوسمت، ايمان نمیگذاشت
ترس از فرشتههای نگهبان نمیگذاشت!
میخواستم بغل کُنَمَت تنگ و تنگتر
اما لهیبِ شعلهٔ سوزان نمیگذاشت!
باید خدا که عاقل و خوب است، اینقَدَر
اعجاز توی طرز نگاهَت نمیگذاشت!
یا سیبِ گونههای تو را کال میکشید
یا در دهانم اینهمه دندان نمیگذاشت!
مثلِ نمازهای قضایی شدم که تو
میخواستی بخوانی و شیطان نمیگذاشت!
میخواستم ببوسم و میخواستی، اگر
تردید توی دامنِ انسان نمیگذاشت!
#عذرا_هندالی
@shear
☃️
نسیمی بافه های گیسوانم را رها کرده
خدا با بی قراری سرنوشتم را بنا کرده
همیشه معتقد بودم که عشق افسانه ای واهی است
ولی انگار حالا در دلم آتش به پا کرده
پشیمان است هرکس عشق را پنهان نگه دارد
پشیمان تر کسیکه عشق خودرا برملا کرده
مگو با هیچ کس راز دلت را ...زود می میرد
گل سرخی که مشتش را برای خلق وا کرده
زمین هم دوست دارد درکنار آسمان باشد
ولی تنها به یک دیدار از دور اکتفا کرده
تو روز آخر اسفند ، من آغاز فروردین
خدا ما را به همدیگر رسانده یا جدا کرده..؟
#طیبه_عباسی
هر لحظه بی تو بودن من، سالها گذشت
من از تمام مردم دنیا مسن ترم
#حسین_زحمتکش
@shear
لبخند زدی فکر انار از سرم افتاد
لرزیدم و از شانه ی من ارگ بم افتاد
تا چشم گشودم دلم از شوق تو سر رفت
تا پلک زدی حادثه ها پشت هم افتاد
تا بافه ی گیسوی تو در باد رها شد
در کار گره خورده ی ما پیچ و خم افتاد
با سر نخ یک بوسه به دنبال تو آمد
این کودک یک ساله که در هر قدم افتاد
بعد از تو که طنازترین فاتح قرنی
این قلعه ی ویران شده در دست غم افتاد
بر سنگ مزارم بنویسید فقط «عشق»
ای عشق! بیین نام خودم از قلم افتاد
#عبدالحسین_انصاری
@shear
کمالِ زور ما در گریه زاری می شود پیدا
که سرسبزی پس از ابر بهاری می شود پیدا
چنان طفلی که بعد از جنبش گهواره می خوابد
قرار ای دوست بعد از بی قراری می شود پیدا
دو روزی صبر کن چون غوره تا گردی شراب ناب
که بُرد آخر به شرط بُردباری می شود پیدا
اگر که جام خالی داشتی پُر میکند ساقی
ببین دارایی اینجا در نداری می شود پیدا
حجابی نیست سالک را در اینجا بدتر از "هستی"
اگر رستی ز هستی، رستگاری می شود پیدا
جهان کوچک تر است از آن که عصیان را بپوشانی
همان جا که گمانش را نداری می شود پیدا
#عاصی_خراسانی
@shear
با فلسطین نسبتی دیرینه دارد قلب من
چون ازآن روزی که یادم هست در اشغال توست
#علی_فردوسی
مهر تو در دل و جانم، منتت بر سر من
سایهات کم نشود، نیمهی زیباتر من
از ازل آتش اگر شد به نصیبم چه غمی؟
بحر گل شد به ابد از نفست یاور من
همچو خس مرده بدم پیک بهارین چمن
آمدی تا برسد زندگی دیگر من
در زمستانه مرا شعله شدی تا بدهد
خون انگور سیه تاک چو نی بی بر من
آنقدر در رگ و پی حل شدهای ظن نبرم
که به صد چله رود خمر تو از پیکر من
سجده کن بر قدمی کز همه کس سوی تو شد
سجده دارد به خدا ای دل ناباور من
عشق یعنی که محبت به غنیمت شمری
به سرت مهر تو زر باشد و نقره سر من
از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود
به درک، گر تو شوی عاقبت و آخر من
#عرفان_پاکزاد
@shear
🍂
پاییز را باید حس کرد..
باید فهمید..
پاییز را باید سفر کرد..
خودتان را پرت کنید در پاییز!
جایی که دور است از غم و غصه..
مثل برگی که می افتد و خودش را از اسارت درخت می رهاند
خودش را به دست باد میسپارد و پاییزی می شود..
مهر را عاشقی کنید
آبان را ببارید و
آذر را قدم بزنید..
#محسن_صفری
@shear
تعریف تو از عقل همان بود که باید
عقلی که نمی خواست سر عقل بیاید
یک عمر کشیدی نفس اما نکشیدی
آهی که از آیینه غباری بزداید
از گریه بر خویشتن و خنده دشمن
جانکاه تر، آهی ست که از دوست برآید
کوری که زمین خورد و منش دست گرفتم
در فکر چراغیست که از من برباید
با آن که مرا از دل خود راند، بگویید
ملکی که در آن ظلم شود، دیر نپاید
#فاضل_نظری
@shear
🌷 امیری حسین و نعمالامیر 🍃
ای سربهزیرِ محضرِ تو سربلندها!
داروندارِ زندگی مستمندها!
از آسمانِ خاکِ قدومِ تو آفتاب
میریزد آنچنان که غبار از سَرَندها
باید به پای لشکرِ مویت سپر شکست
ای خاکسارِ تو سرِ قَدّارهبندها!
چادرْسیاه مادرتان خیمهی عزاست
دوریم زیر سایهی او از گزندها
ای چای تلخِ روضهات أحلیٰمِنَالعَسل!
بخشیده شد حلاوتی از آن به قندها
شادند در هوای غمت کودکانِ اشک
حکمِ جنونِ ما شده این اشکْخندها
از ریشههای پرچمِ تو عشق میچکد
ما را چه احتیاج به گیسوکمندها؟!
#السلام_علی_ساکن_کربلا
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر
#یا_رفیق_من_لا_رفیق_له
🔗✍🏻 #رضا_قاسمی
@shear
🌾
عاري از صبرم و طاقت نفسم بند آمد
زير اندوه فراقت نفسم بند آمد
ايستادي لبه ي زندگيم، از اين روست
هر كسي رفت سراغت نفسم بند آمد
مو زدي شانه و ناخواسته عطري برخاست
مثل گل هاي اتاقت نفسم بند آمد
ساعت تازه ي خود را كه نشان مي دادي
چشم افتاد به ساقت نفسم بند آمد
موقع گفتن ِ اين شعر كمي ترسيدم
خوش نيايد به مذاقت ؛ نفسم...
#کاظم_بهمنی
@shear
نه بدهکار و نه بودیم طلبکار کسی
بخت آن خوش که نشد باعث آزار کسی
گر چه ما سرو قدان را ثمری نیست ولی
تکیه چون تاک ندادیم به دیوار کسی
بار هرکس به زمین ماند به دوش آوردم
بار غم بردم و هرگز نشدم بار کسی
به قیامت دل آبی صفتم هست گواه
که بجز عشق نبودیم طرفدار کسی
راز آرامش و آسایشم این بود که من
دل سپردم به کم خود نه به بسیار کسی
از دل ساده خود گفتم اگر حرفی بود
دست دزدی نزدم هیچ به آثار کسی
به مزارم بنویسید که این خسته جگر
می توانست و نشد باعث آزار کسی
#احمد_جم
@shear